turkce_ogretmenimiz | Неотсортированное

Telegram-канал turkce_ogretmenimiz - Türkçe Öğretmenimiz

10534

_ آموزش کتاب İstanbul _ضرب‌المثل‌های شیرین _مکالمات روزمره به همراه تلفظ _تدریس خصوصی ابتدای کانال https://t.me/turkce_ogretmenimiz/6 💢ارتباط با مدیر کانال @Samila_ls

Подписаться на канал

Türkçe Öğretmenimiz

فقط امشب | دسترسی رایگان به کانال‌های V.I.P
🛑 مخصوص علاقه‌مندان به آموزش‌های کاربردی و تخصصی در زمینه‌های:
🎓 #حقوق
💻 #کامپیوتر
🎨 #هنر
🌍 #زبان_خارجه
🧠 #روانشناسی
فرصت محدود برای استفاده رایگان
📥 لینک ورود مستقیم:
/channel/addlist/gco3ymawxL8xMGM0

Читать полностью…

Türkçe Öğretmenimiz

🌟🌟لیستی از بهترین کانال های تلگرام 🌟🌟


برنامه‌های پولی رایگان شده اندروید
@APPZ_KAMYAB

گلچین کتابهای صوتیPDF
@ketabegoia

علم نجوم‌ و کیهان شناسی
@keyhan_n1

انگلیسی حرفه ای بدون معلم بدون کلاس
@RealEnConversations

بيشتر بدانيم بهتر زندگى كنيم
@matlabravanshenasi

جملاتی که شما رو میخکوب میکنه!
@its_anak

آموزش ترکی استانبولی با داستان
@turkce_ogretmenimiz

((( سرزمین پیانو ))) نت و آموزش
@pianolandhk50

گلچین موسیقی سنتی
@sonati4444telegram

کتاب،پادکست،مدیتیشن،بیکلام
@sh0ghparvaz

کارگاه رایگان نویسندگی
@anahelanjoman

عربی به زبان ساده
@atranslation90

متن دلنشین
@aram380

گردشگری ، طبیعتگردی
@Jahangram

موسیقی بی کلام آتن تا سمرقند
@LoveSilentMelodies

شعر و ادب معاصر
@sheradabemoaser

کهکشان(Galaxy)
@mars13u

مجله کاریکلماتور
@AlirezaJamshididastana

بک‌گراند کارتونی | تِم فانتزی مود
@ThemeMood

اقتصاد و بازار
@AghaeBazar

کیمیای خیال
@worldlocked

عزت نفس و اعتماد به نفس چیست؟
@Mind_plussss

حسِ خوبِ آرامش+ نوستالژی
@RangiRangitel

مکالمه عربی فصیح و لهجه
@Arabicconversation20

آهنگ روسی و انگلیسی
@rushearts

زبانشناسی و علوم شناختی
@Cognitive_Linguistics_Institute

آموزش دکوراسیون منزل
@ZibaManzel

جملات طلایی
@arameshdaroonee

انگلیسی کاربردی با فیلم
@englishlearningvideo

نظریه های جامعه شناسی
@A_Quick_look_at_Sociology

شعرناب و ڪوتاه
@sher_moshaer

شعرخوب بخوانیم
@seda_tanha

تروما ، مشاوره ، رواندرمانی
@hamsafarbamah

زبانشناسی و آموزش زبان انگلیسی
@Linguistics_TEFL

تربیت فرزندان با مهارت های زندگی زناشویی
@moraghbat

انگلیسی را اصولی و حرفه ای بیاموز
@novinenglish_new

شعر و دلتنگی
@sher_O_deltangee

به وقت کتاب
@DeyrBook

تقویت مکالمه با ۳۹۰ کارتون چند دقیقه ای
@EnglishCartoonn2024

لطفا گوسفند نباشید........
@zehnpooya

معرفی ربات‌های تلگرام
@ROBOT_TELE

هماهنگی برای تبادل؛
@TlTANIOM

Читать полностью…

Türkçe Öğretmenimiz

Aşk

Bölüm .1

Zeynep ile Ali bir iş yemeğinde tanışırlar. Bu iş yemeği Da Vinci’nin Son Akşam Yemeği Tablosu gibi ilahi bir yemektir. Oruçlarını açıp ilk çaylarını yudumlarlarken bir yandan da sohbet etmektedirler. Ali Zeynep’e iş münasebetiyle tanıdığı birisini sorar. Zeynep "Aaa! Çocukluk arkadaşımdır. Çok severim. Hattâ yarın görüşeceğiz." der. Konu bu şekilde işten çıkıp, hayatlarının içine girer.
Bu sırada Ali Zeynep’in sık sık görüştüğü şirketlerinin müşteri temsilcisi Caner’e dönerek "Zeynep hanıma bizim eğitim kitaplarımızı verelim"der. Caner "Hafta içi bir toplantı ayarlayalım, hem kitapları götürürüz hem de projedeki değişiklikleri görüşürüz" diye bir teklifte bulunur.

#okuma

Читать полностью…

Türkçe Öğretmenimiz

🥁 🎷 🎸🎺 🎻

#Şarkı

Mahsun Kırmızıgül 🎙

Yaz 🎼


👈  دسترسی به ترجمه ترانه



/channel/turkce_ogretmenimiz

Читать полностью…

Türkçe Öğretmenimiz

KELOĞLAN 7
(Son)

Читать полностью…

Türkçe Öğretmenimiz

(پسر کچل) Keloğlan حسابی از این قضیه عصبانی شده،سر کچلش هم بیشتر از دفعات قبل سرخ شده(از شدت عصبانیت)😡.
و فورا از اونجا(کنار ساحل رودخانه)یه چوب پیدا کرده و شروع کرده به هم زدن و قاتی کردن آب رودخانه و گل آلود کردن آن(سعی کرده که کاری کنه تا آب طغیان کنه و بالا بیاد).
آب که درمانده و ناچار مونده بود(مجبور شده بود و کاری از دستش برنمیومد)،
با شدت و سر و صدای زیاد،جاری شده و طغیان کرده و بالا اومده و سر ریز شده(از حیطه ی رودخانه زده بیرون...)
گربه که طغیان جریان آب رو دیده،با ترس از جایش پریده،رفته سراغ گرفتن و شکار کردن موش.
موش هم که اومدن گربه رو به سمت خودش دیده،دویده به سمت صندوقچه ی جهیزیه خانم رفته و شروع کرده به جویدن و تیکه پاره کردن پارچه‌های گیپور و توری خانم.
خانم وقتی صدای تلق تلوق توی صندوق(که ناشی از حرکات و جویدن موش بوده)رو شنیده
با عجله و نگرانی رفته پیش آقا(همسرش)،
براش قیافه گرفته،اخم و تخم کرده و باهاش قهر کرده.
آقا هم وقتی قهر خانم رو دیده همانطور که چوبش رو برداشته فوراً رفته سراغ نجار.
نجار هم وقتی آقا رو دیده که داره میاد به سمتش در حالی که چوب به دست داره،
همانطور که تیشه اش رو برداشته فوراً به سمت خونه ی Keloğlan رفته،
تخته ها رو بریده و قطعه قطعه کرده و جدا کرده،نخود رو پیدا کرده و درآورده بیرون.
دقیقا در همون لحظه،Keloğlan هم دویده و اومده نخود رو گرفته(برداشته).
و همانطور که قبلا هم Keloğlan اینکارو انجام داده،دوباره شروع کرده به بالا انداختن و گرفتن دانه ی نخود.
علاوه بر اون تازه یه شعر کودکانه هم،راجع به اون سر هم کرده(سروده):
تو راه یه نخود پیدا کردم.از دستم در رفت
و رفت بین تخته ها گیر کرد.
دراز کشیده و دستم و دراز کردم به سمتش،اما بازم نتونستم بگیرمش.(دستم بهش نرسید)
نجار هم نخودم رو درنیاورد.
آقا هم نجار رو نترسوند(بهش دستور نداد).
خانم هم با آقا قهر نکرد.
موش هم پارچه های توری خانم رو تیکه پاره نکرد.گربه هم موش رو دنبال نکرد.
آب هم گربه رو خیس نکرد.آب رو بهم زدم و گل آلود کردم(مجبورش کردم بالا بیاد و طغیان کنه).
آب به شدت با سر و صدای زیاد جاری شد و بالا اومد و طغیان کرد و گربه رو خیس کرد.
گربه به موش حمله ور شد.موش هم رفت توی صندوقچه.
خانم با آقا قهر کرد‌.
آقا هم رفت سراغ نجار.
نجار هم تخته ها رو بریده و نخودم رو درآورد.



پایان

Читать полностью…

Türkçe Öğretmenimiz

🍏کانال کتاب(pdf)،مستند،معرفی کتاب
‌‏
@farin_ebook

🍏دانلود کتابهای نایاب ممنوعه وتاریخی
‌‏
@yortci_bosjin_pdf

🍏معرفی ربات‌های تلگرام
‌‏
@ROBOT_TELE

🍏جاینگاره: نقشه‌های تاریخی و سیاسی
‌‏
@Jaynegareh

🍏جملات *ناب* انگلیسـی
‌‏
@jomalatnab_ENGLISH

🍏شبی چند دقیقه کتاب بخوانیم!!!
‌‏
@book_tips

🍏کتاب‌های pdf و صوتی ممنوعه !!!
‌‏
@nazaninenshaei

🍏چیزای جدید یاد بگیر..
‌‏
@atelaateomom

🍏رایگان pdf دانلود کن
‌‏
@Mser_12

🍏آموزش مدیریت واردات و صادرات
‌‏
@modirtamin

🍏گلچین کتابهای صوتیPDF
‌‏
@ketabegoia

🍏زیباترین شعر و متن ڪوتاه
‌‏
@kahkeshan_eshge

🍏جملگی روانکاوی
‌‏
@ravn100

🍏آسمانِ شب
‌‏
@keyhan_n1

🍏مولانا و عاشقانه شمس (زهراغریبیان)
‌‏
@gharibianlavasanii

🍏آموزش کامل و جامع ترکی استانبولی
‌‏
@turkce_ogretmenimiz

🍏تاریخ ایرانشهر
‌‏
@Iranshahr_Sassani

🍏وحشی بافقی شاعر عشق و تنهایی
‌‏
@Wahshi_Bafghi

🍏"سیاست"داشته باش!آموزشهای همسرداری
‌‏
@ravanshenasi_movafaqiat

🍏معلومات کمیاب طبی و درمانی
‌‏‌‏
@internationalmedicaluseful

🍏دنیای کتاب صوتی و pdf
‌‏‌‏
@AudioBook4710

🍏کتاب‌های اقتصادی را فول شو
‌‏
@economic786

🍏آرا حقوقی قضایی و نظریات مشورتی
‌‏
@ARA_HOGHOOGHI_GHAZAIE

🍏عجایب ایران و جهان
‌‏
@Ajayibat_j

🍏کتب صوتی نایاب/زندگینامۀ مشاهیر و...
‌‏
@feqdanedel

🍏مجله فرازمینی ها
‌‏
@arzamin

🍏کـــافـــه زبــان|English Cafe|
‌‏
@English_cafe8

🍏مجله تلگرامی
‌‏
@post2post

🍏داستان‌های انگلیسی + معنی فارسی
‌‏
@ES_Story

🍏دانستنی های پزشکی دکتر خود باشیم
@kalemnab

🍏کانالی از جنس دلهای بی ریا
‌‏
@Kafeh_sher

🍏طب سینوی، درمان های خانگی
@teb_sinawi

🍏هر کتاب بگی داریم
‌‏
@kabuluniversitybooks

🍏سرزمین آریایی
‌‏
@royayemehr

🍏کتابخانه انجمن نویسندگان ایران
@anjomanenevisandegan_ir

🍏اشعار نـاب و زیبا
@seda_tanha

🍏واج های عشق
‌‏
@vaj_hay_eshgh

🍏مدرسه اطلاعات
‌‏
@INFORMATIONINSTITUTE

🍏به نام دوست
‌‏
@benamedostt

🍏"جذب " موفقیت"رشد شخصیت"
@pareparvaz63

🍏کانال شعر و ادب
@shero_adab2

🍏《  نایاب / کمیاب / درخواستی 》
@KETAB_SALAM_CAFE

🍏موسیقی بی کلام آتن تا سمرقند
‌‏
@LoveSilentMelodies

🍏عشق نور آگاهی
‌‏
@IAM_infinity000

🍏متن دلنشین
‌‏
@aram380

🍏اندکی شعر
‌‏
@Andakei_sheer

🍏دلبری های حضرت مولانا
‌‏
@molavi_molavi

🍏کتابخانه بزرگ ادیان و فرهنگ باستان
‌‏
@Zardoshti_book

🍏هفت شهر ؏ش؁‍ق
‌‏
@Haftshahreeshghh

🍏آموزش پاڪسازی تقویت انرژے چاڪراها
@tabnahayteshgh

🍏آموزشگاه طبی سید
@samsadeghitebeslami

🍏شعرناب و ڪوتاه
@sher_moshaer

🍏کتابخانه ممنوعه✓
@KETAB_MAMNUE

🍏فـقط *کتاب‌خـوااان‌ها* عـضو شوند؛
@mutaliagaran

🍏یه مهندس تمام عیار شووو
@civil101

🍏کتابخانه جامع فاطمی
@FA_TI_MI

🍏دنیای پادکست
‌‏
@OneThousandandOnePodcast

🍏دهکده تلگرامی
‌‏
@pace2pace

🍏تقویت 100% Listening شما با ما!
‌‏
@ENG_PODCAST

🍏پارادایم
‌‏
@ir_paradigm

🍏کتابخوانی تلگرام
‌‏
@ketabkhaniye_telegram

🍏یک میلیون کتاب "PDF و صوتی"‌
‌‏
@PDF_and_audio_library

🍏مکالمه‌های روزمره انگلیسی
‌‏
@EnglishWithMima

🍏برترین اجراهای (پیانوی کلاسیک) و...
‌‏
@pianoland123

🍏کتابخانه طبی، درمان با داروهای خانگی
‌‏
@danyalshafa

🍏رمانسرای مجازی
‌‏
@Salam_Roman

🍏صدای درون
‌‏
@sedaye_daron

🍏انگلیسی را اصولی و حرفه ای بیاموز
‌‏
@novinenglish_new

🍏روانشناسی با طعم هیجان
‌‏
@ravantahlilgar

🍏کانال آموزش زبان عربی
‌‏
@amuxesharabi

🍏دنیایی از دانستنی‌های عجیب و جالب
‌‏
@shogo_jaleb

🍏مطالعات تخصصی تاریخ صفویه
‌‏
@Safavidstudies

🍏بيشتر بدانيم بهتر زندگى كنيم
‌‏
@matlabravanshenasi

🍏شعر و قلم
@Sheryoghalam

🍏سفر به دنیای خیال و رویا
@mehrandousti

🍏مهارت‌ها و سیاستهاے زندگــی زوجین
‌ ‏
@rabeteye_zanashOi

🍏کتابخانه صوتی و پی دی اف تاپ بوک
‌‏
@Top_books7

🍏نویسندگیِ خلّاق
‌‏
@ErnestMillerHemingway

🍏کانال علمی ابرنواختر (نجوم، کیهانشناسی)
‌‏
@abarnoakhtar

🍏حقوق برای همه
‌‏
@jenab_vakill

🍏زبان‌شناسی همگانی
‌‏
@linguiran

🍏یافته‌های مهم روانشناسی
‌‏
@Hrman11

🍏کافه کتاب
‌‏
@roman_bookk

🍏از صفر تا صد(گرامر اسپیکنگ....)
‌‏
@grobP1

🍏اشعـار نــاب و ڪمیاب
‌‏
@moshere

🍏سرای موزیکات شاد
‌‏
@sarayehmusic

🍏کتاب‌هایی که چاپ مجدد نشدند!
‌‏
@jadidtarinha3

🍏زندگی همسرانه و زناشویی من
‌‏
@harimezendgi

🍏کتابخانه پارس
‌‏
@parsslibrary

🍏صوتی کتاب‌های پولی را ازینجا دانلود کن
‌‏
@sound_lib

🍏فرازمینی ها
‌‏
@FARZAMINIHA

🍏تدریس مکاتب فلسفی و روانی
‌‏
@anbar100

🍏برنامه ها - سایتها - رباتها همه رایگان
‌‏
@APPZ_KAMYAB

🍏آموزش علم نجوم و کیهان شناسی
‌‏
@yortchi_bosjin

‌‏🍏اشعار ناب و دلنشین
‌‏
@Hamidrezaabravan

‌🔹هماهنگی‌ تبادل:
‌‏@mrsmafd

Читать полностью…

Türkçe Öğretmenimiz

ای وای آب(کمک،به دادم برس ای آب)🌊🌊
ای آبی که به شکلی آرام در جریانی!
تو راه وقتی داشتم میرفتم یه نخود پیدا کردم. وقتی داشتم اونو مینداختم بالا و میگرفتم از دستم افتاد زمین و رفت بین تخته های چوبی گیر کرد.
گفتم(خواستم)دستمو رو ببرم داخل اونو بردارم اما دستم جا نشد و از اونجا رد نشد،
گفتم انگشتمو ببرم داخل برش دارم اما بازم نتونستم بهش دسترسی پیدا کنم و انگشتم بهش نرسید.
خلاصه در نهایت رفتم سراغ نجار؛
گفتم این تخته ها رو ببر(قطعه قطعه کن)فاصله بنداز بینشون و نخود رو دربیار.
گفت:کار دارم نمیتونم کارمو ول کنم،
و منو از سرش باز کرد.
منم دویدم و پیش آقای صاحب مقام رفتم،گفتم بیا این نجار رو بترسون(بهش دستور بده)که نخود رو برام دربیاره.
اما آقا گفت:
منو با این جور چیزها درگیر نکن و بخاطر این چیزها مزاحم من نشو.
منو از سرش باز کرد.
منم دویدم رفتم پیش همسر و خانم این آقا و بهش گفتم:
بیا با این آقا(همسرت)قهر کن،تو رویش(صورتش)نگاه نکن تا نجار رو بترسونه(بهش دستور بده)،
و نجار هم نخودم رو دربیاره.
اما خانم(همسر آقا)گفت:
سر شبی منو کلافه نکن،منو از سرش باز کرد.
منم دویدم و نزد موش رفتم و گفتم:
بیا برو تو صندوقچه ی جهیزیه ی این خانم و تمام پارچه های گیپور و توری اونو با دندونت جویده و تیکه پاره کن.
تا خانم با همسرش(آقای صاحب منصب)قهر کنه،آقا هم نجار رو بترسونه(بهش دستور بده)،
نجار هم نخودم رو دربیاره.
اما موش گفت:
برو بیرون،نمیشه(امکان نداره)!
منم دویده و نزد گربه رفتم و بهش گفتم:
بیا این موش رو دنبال کن،تا بره تو صندوقچه ی جهیزیه ی خانم،همه ی پارچه های گیپور و توری اونو جویده و تیکه پاره کنه تا خانم با آقا(همسرش)قهر کنه،آقا هم نجار رو بترسونه(بهش دستور بده)،نجار هم نخودم رو دربیاره.
اما گربه ی ملوس که همیشه میو میو میکنه،گفت:
میووو میووو،نمیشه(امکان نداره)!
ای وای آب(کمک ای آب)،
ای آب طغیانگر؛🌊🌊
بیا این گربه رو حسابی خیس کن،تا اون هم موش رو دنبال کنه،تا موش هم وارد صندوقچه ی جهیزیه خانم بشه،
همه ی پارچه های گیپور و توری اونو جویده و تیکه پاره کنه،تا خانم با آقا(همسرش)قهر کنه،آقا هم نجار رو بترسونه(بهش دستور بده)،نجار هم ترسیده و نخودم رو دربیاره.
اما آب رودخانه اصلا به keloğlan توجه نکرده و به حرف هاش اهمیتی نداده.
و در حالی که همینجور آرام آرام به جریانش ادامه میداد،گفت:
نمیشه(امکان نداره)،
اصلا من نمیتونم اونجوری جوش و خروش کنم(طغیان کنم)و بالا بیام و سر ریز بشم،
و قدم از قدم نمیتونم بردارم.(نمیتونم هیچ تکونی بخورم).

Читать полностью…

Türkçe Öğretmenimiz

🍇🍇🍇

💎برترین کانال‌های تلگرام:

🔹هماهنگی جهت تبادل:
@mrsmafd

Читать полностью…

Türkçe Öğretmenimiz

ای گربه ی سیاه 🐈‍⬛️،
گربه ی دوست داشتنی که میو میو میکنی!
تو راه وقتی داشتم میرفتم یه نخود پیدا کردم. وقتی داشتم اونو مینداختم بالا و میگرفتم از دستم افتاد زمین و رفت بین تخته های چوب گیر کرد.
گفتم(خواستم)دستمو رو ببرم داخل اونو بردارم اما دستم جا نشد و از اونجا رد نشد،
گفتم انگشتمو ببرم داخل برش دارم اما بازم نتونستم بهش دسترسی پیدا کنم و انگشتم بهش نرسید.
خلاصه در نهایت رفتم سراغ نجار؛
گفتم این تخته ها رو ببر(قطعه قطعه کن)فاصله بنداز بینشون و نخود رو دربیار.
گفت:کار دارم نمیتونم کارمو ول کنم،
و منو از سرش باز کرد.
منم دویدم و پیش آقای صاحب مقام رفتم،گفتم بیا این نجار رو بترسون(بهش دستور بده)که نخود رو برام دربیاره.
اما آقا گفت:
منو با این جور چیزها درگیر نکن و بخاطر این چیزها مزاحم من نشو.
منو از سرش باز کرد.
منم دویدم رفتم پیش همسر و خانم این آقا و بهش گفتم:
بیا با این آقا(همسرت)قهر کن،تو رویش(صورتش)نگاه نکن تا نجار رو بترسونه(بهش دستور بده)،
و نجار هم نخودم رو دربیاره.
اما خانم(همسر آقا)گفت:
سر شبی منو کلافه نکن،منو از سرش باز کرد.
منم دویدم و نزد موش رفتم و گفتم:
بیا برو تو صندوقچه ی جهیزیه ی این خانم و تمام پارچه های گیپور و توری اونو با دندونت جویده و تیکه پاره کن.
تا خانم با همسرش(آقای صاحب منصب)قهر کنه،آقا هم نجار رو بترسونه(بهش دستور بده)،
نجار هم نخودم رو دربیاره.
اما موش گفت:
برو بیرون،نمیشه(امکان نداره)!
گربه ی دوست داشتنی که همش میو میو میکنی،
بیا این موش رو دنبال کن،تا بره تو صندوقچه ی جهیزیه ی خانم،پارچه های گیپور و توری اونو جویده و تیکه پاره کنه تا خانم با آقا قهر کنه،آقا هم نجار رو بترسونه(بهش دستور بده)،نجار هم نخودم رو دربیاره.
اما گربه پشتش رو داده بالا به حالت برجسته درآورده(حالتی که معمولا گربه ها درمیان) و گفته:
میووو میووو،نمیشه(امکان نداره)!keloğlan عصبانی شده،سر کچلش حسابی سرخ شده و گفته:
وایسا صبر کن،ببین حالا از دست تو پیش آب رودخانه شکایت میکنم(تا حسابتو برسه)!
رودخانه پر شده و بالا بیاد و تو رو حسابی خیس کنه(تا حالت جا بیاد)...
و دویده و کنار ساحل رودخانه رفته:

Читать полностью…

Türkçe Öğretmenimiz

YAZALIM..
بنویسیم..

♻️ kim ne yapıyor?
کی چیکار میکنه؟


#ترکیش_سمیلا #ترکیه #ترکی_استانبولی #زبان #زبان_ترکی_استانبولی #آموزش_زبان_ترکی_استانبولی


/channel/turkce_ogretmenimiz

Читать полностью…

Türkçe Öğretmenimiz

♻️ چالش داریم 😎

مفهوم واژه زیر را بنویسید.👇👇

🔹 " Yer Yer " ne demek?

لطفا پاسخ خودتون رو در بخش کامنت‌ها بنویسین.🙏


#ترکیش_سمیلا #ترکیه #ترکی_استانبولی #زبان #زبان_ترکی_استانبولی #آموزش_زبان_ترکی_استانبولی


/channel/turkce_ogretmenimiz

Читать полностью…

Türkçe Öğretmenimiz

Keloğlan
Bölüm 3

Читать полностью…

Türkçe Öğretmenimiz

ای وای خانم،خانم زیبا!
تو راه وقتی داشتم میرفتم یه نخود پیدا کردم. وقتی داشتم اونو مینداختم بالا و میگرفتم از دستم افتاد زمین و رفت بین تخته های چوبی گیر کرد.
گفتم(خواستم)دستمو رو ببرم داخل اونو بردارم اما دستم جا نشد و از اونجا رد نشد،
گفتم انگشتمو ببرم داخل برش دارم اما بازم نتونستم بهش دسترسی پیدا کنم و انگشتم بهش نرسید.
خلاصه در نهایت رفتم سراغ نجار؛
گفتم این تخته ها رو ببر(قطعه قطعه کن)فاصله بنداز بینشون و نخود رو دربیار.
گفت:کار دارم نمیتونم کارمو ول کنم،
و منو از سرش باز کرد.
منم دویدم اومدم پیش آقای صاحب مقام(همسرت)گفتم بیا این نجار رو بترسون که نخود رو برام دربیاره.
اما آقا گفت:
منو با این جور چیزها درگیر نکن و بخاطر این چیزها مزاحم من نشو.منو از سرش باز کرد.
ای خانم زیبایم،
بیا با این آقا(همسرت)قهر کن،تو رویش(صورتش)نگاه نکن تا نجار رو بترسونه(بهش دستور بده)،
و نجار هم نخودم رو دربیاره.
اما همسر آقا اصلا به Keloğlan توجه ای نکرده و به حرفهاش اهمیت نداده.
علاوه بر اون تازه عصبانی هم شده و شروع کرده به فریاد زدن و گفته:
از دست تو Keloğlan،یک ساعته داری چی تعریف میکنی،ولم کن!😤
سر شبی منو کلافه نکن،😡
دست از سرم بردار!(برو پی کارت).Keloğlan عصبانی شده،سر کچلش کاملا سرخ شده(از شدت عصبانیت)و گفته:
وایسا صبر کن،ببین حالا از دست تو پیش موش شکایت میکنم(تا حسابتو برسه)!
بره تو صندوقچه ی جهیزیه ات و همه ی پارچه های گیپور و توری تو رو بجوه و تیکه پاره کنه (با دندونش)...
و دویده و به سمت لونه ی موش رفته:

Читать полностью…

Türkçe Öğretmenimiz

#Komik

🔹 İstenmediğim yere davet 🤣🤣


#ترکیش_سمیلا #ترکیه #ترکی_استانبولی #زبان #زبان_ترکی_استانبولی #آموزش_زبان_ترکی_استانبولی


/channel/turkce_ogretmenimiz

Читать полностью…

Türkçe Öğretmenimiz

🔮🔮


لیست برترین کانال های تلگرام


🔺 آیا با مسدود کردن مرزها و خروج فوری اتباع خارجی غیر مجاز  موافق هستید؟

۱- بلی  ........

۲- خیر .........

🔺 لطفا همه شرکت کنید 🔺



⭐️⭐️

Читать полностью…

Türkçe Öğretmenimiz

«عشق»



زینب و علی در یک ملاقات کاری که همراه با صرف غذا بود،باهم دیگه آشنا میشوند.
این ملاقات کاری همراه با صرف غذا،
مانند تابلوی نقاشی آخرین شام،از لئوناردو داوینچی،یک غذای الهی و عرفانی بود.
آنها در حالی که روزه ی خود رو باز کرده و اولین جرعه ی چای خود را مینوشیدند از طرفی هم مشغول صحبت و گفتگو بودند.
علی از زینب راجع به یکی از افرادی که تو رابطه با کار(در محل کار)باهاش آشنا شده،سوال میکنه.
زینب میگه:
"عاااا ! اون دوست دوران بچگیمه.
خیلی دوسش دارم.حتی فردا قرار ملاقات داریم و همو میبینیم."
موضوع صحبت شون به این طریق از حیطه ی کار و اینا خارج شده و وارد زندگی خصوصی شده.(موضوع صحبت از کار به زندگی خصوصی تغییر کرده).
در همین حین علی،با برگرداندن صورتش به سمت Caner که نماینده ی مشتری های شرکت هایی هست که زینب دائم با اونها ملاقات داره،گفته:
"به زینب خانم از کتاب های آموزشی خودمون بدیم."
و Caner هم همچین پیشنهادی میده:
"در یکی از روزهای کاری هفته،یک جلسه تشکیل بدیم،هم کتاب هارو میبریم و هم راجع به تغییرات پروژه کاری مون،صحبت و گفتگو میکنیم."

Читать полностью…

Türkçe Öğretmenimiz

🦋🦋🦋🦋🦋

#Şarkı
#Mahsun_kirmizigul
#Mahsun_kırmızıgül

#YAZ
بنویس...

seni nasıl sevdiyimi yaz yaz göklere yaz
بنویس که چطور دوستت داشتم
بنویس بر آسمان‌ها ، بنویس
belki unutursun diye yaz yaz kalbine yaz
که شاید فراموشم کنی، بنویس
بنویس بر قلبت، بنویس
senin için öldüğümü yaz yaz her yere yaz
بنویس که برایت مُردم، بنویس
بنویس در همه جا ، بنویس
yaz bitanem
بنویس عزیز دلم

Kalbinin baş köşesine
بر گوشه‌ی اصلی قلبت
Hayatının merkezine
در مرکز زندگیت
Aldığın her nefeste
در هر نفسی که می‌کشی
Yaz beni yaz
بنویس من را بنویس

Gecelerin sabahına
بر صبح شب‌های تاریک
Düşlediğin yarınlara
به فرداهایی که خوابشان را می‌بینی
El açtığın dualara
بر دعاهایی که دست به آسمان بلند می‌کنی
Yaz beni yaz
بنویس، من را بنویس

Rüzgarda titreyen duman
بر مه‌هایی که در باد میلرزد
Dönüşü olmayan yolda
بر راهی که بازگشتی ندارد
Kapanmamış sayfalara
بر صفحه‌هایی که هنوز بسته نشده‌اند
Yaz beni yaz
بنویس‌من را ، بنویس

Seninle geçen ömüre
بر عمری که با تو گذشت
Baharda açan çiçeğe
بر گلی که در بهار شکفت
Yüzündeki gülüşüne
بر لبخندی که روی چهره‌ات می‌نشیند
Yaz beni yaz
بنویس من را بنویس


🦋🦋🦋🦋🦋

👈 دسترسی به ترانه


#ترکیش_سمیلا #ترکیه #ترکی_استانبولی #زبان #زبان_ترکی_استانبولی #آموزش_زبان_ترکی_استانبولی


/channel/turkce_ogretmenimiz

Читать полностью…

Türkçe Öğretmenimiz

♻️ Dinleme....
تمرین شنیداری

- Kadınlara Rahatlık Yok..🤣🤣🤣

Читать полностью…

Türkçe Öğretmenimiz

KELOĞLAN 7
(Son)

Читать полностью…

Türkçe Öğretmenimiz

Keloğlan

Bölüm 7 .. son

Bunun üzerine Keloğlan iyice sinirlenmiş,kel kafası daha da kızarmış.Hemen oradan bir sopa
bulup, derenin suyunu karıştırmaya, bulandırmaya başlamış.Çaresiz kalan su gürül gürül akmış,coşup taşmış...
Suyu gören kedi, korkuyla yerinden fırlamış,fareyi kapmaya gitmiş.Fare de kedinin geldiğini görünce,hanımın çeyiz sandığına koşmuş,
dantelleri kemirip parçalamaya başlamış.Hanım,sandığındaki tıkırtıları duyunca,telaşla beyin yanına gitmiş, suratını asıp küsmüş.Bey,hanımın küstüğünü görünce,sopasını kaptığı gibi marangoza gitmiş.Marangoz, elinde sopasıyla beyin geldiğini görünce, keserini kaptığı gibi Keloğlan'ın evine gitmiş,tahtaları kesip ayırmış, nohutu bulup çıkarmış.Tam o sırada, Keloğlan'da koşup gelmiş, nohutu almış.
Keloğlan,eskiden yaptığı gibi,nohut tanesini havaya atıp tutmaya başlamış. Üstüne bir de tekerleme uydurmuş:
Yolda bir nohut buldum.Tahtaların arasına kaçırdım.Uzanıp alamadım. Marangoz çıkarmadı.Bey marangozu korkutmadı.Hanım beye küsmedi.Fare dantelleri kemirmedi.Kedi fareyi kovalamadı.Su kediyi ıslatmadı.Suyu bulandırdım.Su gürül gürül aktı,kediyi ıslattı.Kedi fareye saldırdı.Fare sandığa koştu.Hanım beye küstü.Bey marangoza koştu. Marangoz tahtaları kesti,nohutumu çıkardı.

#okuma

Читать полностью…

Türkçe Öğretmenimiz

Keloğlan
Bölüm 6

Читать полностью…

Türkçe Öğretmenimiz

Keloğlan

Bölüm 6

Aman su, uslu uslu akan su!  Yolda giderken bir nohut buldum. Havaya atıp tutarken yere düşürdüm, tahtaların arasına kaçırdım. Elimi sokup alayım dedim, sığmadı; parmağımı sokup alayım dedim, ulaşamadım. Sonunda marangoza gittim; şu tahtaları kesip arala da, nohutu çıkarıver dedim. İşim var bırakamam dedi, beni başından savdı. Ben de koştum beye gittim; gel şu marangozu korkut da nohutu çıkarıversin dedim. Ama bey; beni böyle şeylerle rahatsız etme dedi, beni başından savdı. Ben de koştum beyin hanımına gittim; gel şu beye küs, yüzüne bakma da, marangozu korkutsun, marangoz da nohutu çıkarıversin dedim. Ama hanım; bunaltma beni akşam vakti dedi, başından savdı. Ben de koştum fareye gittim; gel şu hanımın çeyiz sandığına gir, dantellerini kemirip parçala, hanım beye küssün, bey marangozu korkutsun, marangoz da nohutu çıkarıversin dedim. Ama fare; Cık dedi, olmaz dedi. Ben de koştum kediye gittim; gel şu fareyi kovala, hanımın çeyiz sandığına girsin, dantellerini kemirip parçalasın, hanım beye küssün, bey marangozu korkutsun, marangoz da nohutu çıkarıversin dedim. Ama mırnav kedi; miyav dedi, olmaz dedi. Aman su, yaman su; gel şu kediyi bir güzel ıslat, o da fareyi kovalasın, fare hanımın çeyiz sandığına girsin, dantellerini kemirip parçalasın, hanım beye küssün, bey marangozu korkutsun, marangoz da korkup nohutu çıkarıversin.
Ama derenin suyu hiç oralı olmamış, uslu uslu akmaya devam ederken:
Olmaz, hiç öyle coşup taşamam, şurdan suraya gidemem.
demiş.

#okuma

Читать полностью…

Türkçe Öğretmenimiz

♻️ Çevirelim...
ترجمه کنیم...


سالها پیش زمین خورد!
اما هرگز جا نزد.
زیبا تر از قبل رشد کرد...


#ترکیش_سمیلا #ترکیه #ترکی_استانبولی #زبان #زبان_ترکی_استانبولی #آموزش_زبان_ترکی_استانبولی


/channel/turkce_ogretmenimiz

Читать полностью…

Türkçe Öğretmenimiz

Keloğlan

Bölüm 5

Kara kedi, mırnav kedi! Yolda giderken bir nohut buldum. Havaya atıp tutarken yere düşürdüm, tahtaların arasına kaçırdım. Elimi sokup alayım dedim, sığmadı; parmağımı sokup alayım dedim, ulaşamadım. Sonunda marangoza gittim; şu tahtaları kesip arala da, nohutu çıkarıver dedim. İşim var bırakamam dedi, beni başından savdı. Ben de koştum beye gittim; gel şu marangozu korkut da nohutu çıkarıversin dedim. Ama bey; beni böyle şeylerle rahatsız etme dedi, beni başından savdı. Ben de koştum beyin hanımına gittim; gel şu beye küs, yüzüne bakma da, marangozu korkutsun, marangoz da nohutu çıkarıversin dedim. Ama hanım; bunaltma beni akşam vakti dedi, başından savdı.
Ben de koştum fareye gittim; gel şu hanımın çeyiz sandığına gir, dantellerini kemirip parçala da, hanım beye küssün, bey marangozu korkutsun, marangoz da nohutu çıkarıversin dedim. Ama fare; Cık dedi, olmaz dedi. Mırnav kedi; gel şu fareyi kovala da, hanımın çeyiz sandığına girsin, dantellerini kemirip parçalasın, hanım beye küssün, bey marangozu korkutsun, marangoz da nohutu çıkarıversin.
Ama kedi sırtını kabartıp:
Miyav miyav, olmaz!
demiş. Keloğlan sinirlenmiş, kel kafası iyice kızarmış:
Dur, seni deredeki suya şikayet edeyim de gör bakalım! Dolup taşsın, seni bir güzel ıslatsın...
demiş ve koşmuş dere kenarına gitmiş:

#okuma

Читать полностью…

Türkçe Öğretmenimiz

♻️ پاسخ چالش👇👇


⁉️"Yer yer" ifadesi, Türkçede "bazen", "arada sırada", "yer yer" veya "kimi zaman" gibi anlamlara gelir. Bir durumun veya olayın her yerde değil, sadece bazı yerlerde veya zamanlarda ortaya çıktığını ifade eder.
عبارت «Yer Yer » در ترکی به معنی «گاهی اوقات»، «گهگداری» یا «بعضی وقت‌ها، بعضی جاها، برخی.. » است.
❗️این به این معنی است که یک رویداد یا اتفاق در همه جا رخ نمی‌دهد، بلکه فقط در مکان‌ها یا زمان‌های خاصی رخ می‌دهد.

Örneğin:
به عنوان مثال:

🔹"Yağmur yer yer yağıyor." (Yağmur her yerde değil, sadece bazı yerlerde yağıyor.)
باران بعضی جاها می‌بارد ( باران همه جا نیست، فقط در بعضی جاها می‌بارد).

🔸"Bu ormanda yer yer güzel manzaralar var." (Ormanın her yerinde değil, bazı yerlerinde güzel manzaralar var.)
در این جنگل جاهای زیبایی وجود دارد ،( در بعضی جاهای جنگل مناظر زیبا وجود دارد نه در همه جای آن).

🔹"Konferansta yer yer ilginç konuşmalar oldu." (Konferansta her konuşma ilginç değildi, sadece bazıları ilginçti.)
در کنفرانس برخی از سخنرانی ها جالب بود.( در کنفرانس همه سخنرانی ها جالب نبودند فقط بعضی از سخنرانی جالب بود).

Читать полностью…

Türkçe Öğretmenimiz

https://t.me/joinchat/OhgL-ly8UIY2YTk0

Читать полностью…

Türkçe Öğretmenimiz

Aman ای وای، ای جان (برای جلب توجه)
hanım خانم
güzel زیبا
yolda در راه
giderken هنگام رفتن
bir یک
nohut نخود
buldum پیدا کردم
havaya به هوا
atıp پرتاب کرده
tutarken در حال گرفتن
yere به زمین
düşürdüm انداختم
tahtaların تخته‌ها
arasına بین
kaçırdım : انداختم/فرار دادم
(در اینجا: داخل رفت)
elimi دستم را
sokup داخل کرده
alayım بگیرم
dedim گفتم
sığmadı جا نشد
parmağımı انگشتم را
ulaşamadım نتوانستم برسم
sonunda در نهایت
marangoza نزد نجار
gittim رفتم
kesip ببُر
arala باز کن
çıkarıver سریع بیرون بیار
işim کارم
var هست
bırakamam نمی‌توانم رها کنم
beni من را
başından از سر
savdı رد کرد / از سر باز کرد
koştum دویدم
beye نزد آقا
geldim آمدم
gel بیا
korkut بترسان
ama اما
böyle اینجور
şeylerle با این چیزها
rahatsız etme اذیتم نکن
güzel hanımım خانم زیبای من
küs قهر کن
yüzüne به صورتش
bakma نگاه نکن
hiç اصلاً
oralı توجه‌کننده
olmamış نبوده است
üstelik تازه / بعلاوه
sinirlenip عصبی شده و
bağırmaya به فریاد زدن
başlamış شروع کرده
ne anlatıyorsun چی می‌گی؟
bunaltma خسته‌ام نکن
akşam vakti وقت عصر
git برو
başımdan از سرم
sinirlenmiş عصبی شده
kel kafası سر کچل
kıpkırmızı کاملاً قرمز
dur وایسا
fareye به موش
şikayet edeyim شکایت کنم
gör bakalım ببین چه میشه
çeyiz sandığına به صندوق جهیزیه
girsin بره داخل
dantellerini دانتل‌هایت را
kemirsin بجود
parçalasın پاره کند
koşmuş دویده است
farenin مال موش
yuvasına به لانه‌اش
gitmiş رفته است

Читать полностью…

Türkçe Öğretmenimiz

KELOĞLAN

BÖLÜM 3

Aman hanım, güzel hanım! Yolda giderken bir nohut buldum. Havaya atıp tutarken yere düşürdüm, tahtaların arasına kaçırdım. Elimi sokup alayım dedim, sığmadı; parmağımı sokup alayım dedim, ulaşamadım. Sonunda marangoza gittim; şu tahtaları kesip arala da, nohutu çıkarıver dedim. İşim var bırakamam dedi, beni başından savdı. Ben de koştum beye geldim; gel şu marangozu korkut da nohutu çıkarıversin dedim. Ama bey; beni böyle şeylerle rahatsız etme dedi, beni başından savdı. Güzel hanımım; gel şu beye küs, yüzüne bakma da, marangozu korkutsun, marangoz da nohutu çıkarıversin.
Ama beyin hanımı da hiç oralı olmamış. Üstelik sinirlenip bağırmaya başlamış:
Aman Keloğlan, ne anlatıyorsun! Bunaltma beni akşam vakti, git başımdan!
Keloğlan sinirlenmiş, kel kafası kıpkırmızı olmuş:
Dur, seni fareye şikayet edeyim de gör bakalım! Çeyiz sandığına girsin de, dantellerini kemirsin, parçalasın...
demiş ve koşmuş farenin yuvasına gitmiş:

#OKUMA

Читать полностью…

Türkçe Öğretmenimiz

🟦 Metin:

Aman beyim, soylu beyim! Yolda giderken bir nohut buldum.

🟨 ترجمه:

ای بیگم! ای بیگِ اصیل! وقتی در راه می‌رفتم، یک دانه نخود پیدا کردم.

🟩 تجزیه و تحلیل:

"Aman beyim": اصطلاحی مودبانه برای جلب توجه و احترام به "بگ" (آقا).

"soylu beyim": "آقای اصیل" یا "بزرگ‌زادۀ من".

"Yolda giderken": "در حال رفتن در راه" – قید زمان و مکان.

"bir nohut buldum": "یک نخود پیدا کردم" – جمله خبری ساده.



---

🟦 Metin:

Havaya atıp tutarken yere düşürdüm, tahtaların arasına kaçırdım.

🟨 ترجمه:

داشتم نخود را به هوا می‌انداختم و می‌گرفتم، که افتاد و بین تخته‌ها گم شد.

🟩 تجزیه و تحلیل:

"Havaya atıp tutarken": "در حال پرتاب و گرفتن در هوا" – بیان حالت بازیگوشانه.

"yere düşürdüm": "انداختمش روی زمین" – فعل ماضی ساده.

"tahtaların arasına kaçırdım": "از دستم در رفت و بین تخته‌ها افتاد" – فعل فرار کردن به معنای گم شدن در اینجا.



---

🟦 Metin:

Elimi sokup alayım dedim, sığmadı; parmağımı sokup alayım dedim, ulaşamadım.

🟨 ترجمه:

گفتم دستم را داخل ببرم و درش بیاورم، جا نشد؛ گفتم انگشتم را ببرم، نرسیدم.

🟩 تجزیه و تحلیل:

"Elimi sokup alayım dedim": "گفتم دستم را ببرم داخل تا بردارمش" – ساختار شرطی غیرمستقیم.

"sığmadı": "جا نشد" – فعل برای بیان تنگی یا کوچکی فضا.

"parmağımı sokup alayım dedim": همان ساختار با "انگشت".

"ulaşamadım": "نتوانستم برسم" – ناتوانی در عمل.



---

🟦 Metin:

Sonunda marangoza gittim; şu tahtaları kesip arala da, nohutu çıkarıver dedim.

🟨 ترجمه:

آخرش رفتم پیش نجار؛ گفتم این تخته‌ها را ببر و باز کن تا نخود را دربیاری.

🟩 تجزیه و تحلیل:

"Sonunda": "در نهایت" – نتیجه تلاش‌های قبلی.

"marangoza gittim": "رفتم پیش نجار" – عمل درخواست کمک.

"kesip arala da": "ببر و باز کن" – ساختار امری دو فعله.

"çıkarıver": فعل “çıkarmak” با پسوند “-iver” برای تأکید بر انجام سریع یا ساده‌ی کار.



---

🟦 Metin:

İşim var bırakamam dedi, beni başından savdı.

🟨 ترجمه:

گفت کار دارم، نمی‌تونم رها کنم، منو از سرش باز کرد.

🟩 تجزیه و تحلیل:

"İşim var": "کار دارم" – توجیه برای رد کمک.

"bırakamam": "نمی‌تونم رها کنم" – زمان حال منفی.

"beni başından savdı": اصطلاحی به معنی "مرا از سرش باز کرد" یا "پیچوند".



---

🟦 Metin:

Gel şu marangozu korkut da nohutu çıkarıversin.

🟨 ترجمه:

بیا این نجار را بترسون تا نخود را دربیاره.

🟩 تجزیه و تحلیل:

"Gel": "بیا" – دعوت مستقیم.

"korkut": "بترسون" – فعل امر از “korkutmak”.

"çıkarıversin": همون ساختار قبلی با “-iver”, ولی این بار در زمان التزامی (yapsın, etsin, vb.)



---

🟦 Metin:

Ama bey hiç oralı olmamış. Üstelik sinirlenip bağırmaya başlamış:

🟨 ترجمه:

اما بیگ اصلاً توجهی نکرد. تازه عصبانی شد و شروع کرد به داد زدن:

🟩 تجزیه و تحلیل:

"hiç oralı olmamış": اصطلاحی برای "اصلاً محل نگذاشت".

"Üstelik": "تازه / گذشته از آن" – برای افزودن چیز منفی.

"sinirlenip bağırmaya başlamış": "عصبانی شده و شروع کرده به داد زدن" – توالی افعال با "-ip".



---

🟦 Metin:

Haydi oradan Keloğlan! Beni böyle şeylerle rahatsız etme!

🟨 ترجمه:

برو پی کارت کلوغلان! با این چیزها منو اذیت نکن!

🟩 تجزیه و تحلیل:

"Haydi oradan": اصطلاحی برای "گمشو / برو پی کارت".

"rahatsız etme": "اذیت نکن" – ساختار فعل نهی.



---

🟦 Metin:

Keloğlan sinirlenmiş, kel kafası kıpkırmızı olmuş:

🟨 ترجمه:

کلوغلان عصبانی شده، سر کچلش سرخ شده:

🟩 تجزیه و تحلیل:

"sinirlenmiş": ماضی نقلی – "عصبانی شده".

"kel kafası kıpkırmızı olmuş": "سر کچلش کاملاً قرمز شده" – تصویر طنزآمیز و اغراق‌آمیز.



---

🟦 Metin:

Dur, seni hanıma şikayet edeyim de gör bakalım! Sana küssün, bir daha yüzüne bakmasın...

🟨 ترجمه:

صبر کن، تو رو به خانومت شکایت کنم ببینی چی میشه! ازت قهر کنه، دیگه به روت نگاه نکنه...

🟩 تجزیه و تحلیل:

"Dur": "صبر کن" – دستور مستقیم.

"şikayet edeyim de gör bakalım": تهدید همراه با کنایه – "ببین چی میشه".

"sana küssün, bir daha yüzüne bakmasın": آرزوی تنبیه اجتماعی – "با تو قهر کنه، بهت نگاه نکنه".



---

🟦 Metin:

demiş ve koşmuş beyin hanımına gitmiş:

🟨 ترجمه:

این را گفته و دویده، رفته پیش زن بیگ.

🟩 تجزیه و تحلیل:

"demiş": "گفته" – گذشته‌ی روایت‌گر.

"koşmuş": "دویده" – تأکید بر سرعت و تصمیم فوری.

"beyin hanımına gitmiş": "پیش خانم آقا رفته" – برای شکایت.

Читать полностью…
Подписаться на канал