6224
🌿گفتی مرا به خنده خوش باد روزگارت کس بیتو خوش نباشد رو قصه دگر کن ... کانالی از جنس دل های بی ریا🌹 ⚜️ @Kafeh_sher
🌈🌈🌈
💎برترین کانالهای تلگرام:
🔹هماهنگی جهت تبادل:
@mrsmafd
◾️پس از آتشسوزی کلیسای نوتردام در پاریس ، خانومی مسیحی در حساب توییترش نوشت: بعد از آتشسوزی و تخریب کلیسا، صلیب محراب از آتش محفوظ ماند... با دیدن این صحنه چطور به مسیح ایمان نمیآورید؟!
یکی از کاربرها در جوابش نوشت:
طلا در دمای ۱۰۶۴ درجه ذوب میشود و چوب در دمای ۶۰۰ درجه میسوزد!
آیا به علم ایمان نمیآورید؟؟؟!!!😐😐😐
#اندکی_تفکر
مباش در پی آزار
و هر چه خواهی کن ،
که در شریعت ما
غیر از این گناهی نیست ...
👤حضرت حافظ
تلنگر
روزی پسر بچهای در خیابان سكهای یك سنتی پیدا كرد. او از پیدا كردن این پول، آن هم بدون هیچ زحمتی، خیلی ذوق زده شده بود. این تجربه باعث شد كه بقیه روزها هم با چشمهای باز، سرش را به سمت پایین بگیرد. او در مدت زندگیش، 296 سكه 1 سنتی، 48 سكه 5 سنتی، 19 سكه 10 سنتی، 16 سكه 25 سنتی، 2 سكه نیم دلاری و یك اسكناس مچاله شده 1 دلاری پیدا كرد. یعنی در مجموع 13 دلار و 26 سنت.
در برابر به دست آوردن این 13 دلار و 26 سنت، او زیبایی دل انگیز 31369 طلوع خورشید، درخشش 157 رنگین كمان و منظره درختان افرا در سرمای پاییز را از دست داد. او هیچ گاه حركت ابرهای سفید را بر فراز آسمان، در حالی كه از شكلی به شكل دیگر در میآمدند، ندید. پرندگان در حال پرواز، درخشش خورشید و لبخند هزاران رهگذر، هرگز جزئی از خاطرات او نشد.
این حکایت بیشتر زندگیهای ما انسانهاست که زیباییهای اطرافمان را نمیبینیم و غرق در خیلی از مسائل روزمره هستیم.
چهل سال پیش در چنین روزی هر دلار آمریکا شصت ونه ریال ارزش داشت!! و امروز ...
ما دوهزار برابر کوچکتر شده ایم یا آمریکا دوهزار برابر بزرگتر؟!
جالبتر اینجاست که سی و نه سال پیش هر دلار آمریکا ۳/۵۰ ریال سعودی بود و الان ۳/۷۵ ریال سعودی هست.
نمیدانم چرا فریادهای مرگ بر آمریکا عوض اینکه آمریکا را به مرگ و سقوط نزدیک کند برعکس عمل میکند.
در این چند دهه با شعر مرگ بر این و مرگ بر آن به چه نتیجه و دستاوردی رسیدیم؟! و متاسفانه هنوز ما کور کورانه با تمام دنیا در جنگ هستیم...
#اندکی_تفکر
🎁 مجموعهای منتخب از برترین کانالها و گروه های «علمی، فلسفی، تاریخی، سیاسی، هنری و pdf نایاب کتابها».
✅{ هر منبع با دقت ارزیابی و بهصورت شخصی تأیید شده است }
⭐️برای ورود، متن را لمس کنید یا روی لینک مربوطه کلیک نمایید.⭐️
آن چه مادربزرگها برای ما میپزند تنها یک غذا نیست، عشق است...
Читать полностью…
همیگیرد گریبانم همیدارد پریشانم
من این خوش خوی بدخو را نمیدانم نمیدانم
مرا جان طرب پیشهست که بیمطرب نیارامد
من این جان طرب جو را نمیدانم نمیدانم
مولانای_جان
دیوان شمس غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۴۳۹
حکایت⚜️
ثروتمندی از پنجره اتاقش به بیرون نگاه کرد و مردی را دید که در سطل زبالهاش دنبال چیزی میگردد. گفت: خدا رو شکر فقیر نیستم.
مرد فقیر اطرافش را نگاه کرد و دیوانهای با رفتار جنونآمیز در خیابان دید و گفت: خدا رو شکر دیوانه نیستم.
آن دیوانه در خیابان آمبولانسی دید که بیماری را حمل میکرد گفت: خدا رو شکر بیمار نیستم.
مریضی در بیمارستان دید که جنازهای را به سردخانه میبرند. گفت: خدا رو شکر زندهام.
فقط یک مرده نمیتواند از خدا تشکر کند. چرا امروز از خدا تشکر نمیکنیم که یک روز دیگر به ما فرصت زندگی داده است؟
برای اینکه زندگی را بهتر بفهمیم باید به سه مکان برویم:
1. بیمارستان
2. زندان
3. قبرستان
• در بیمارستان میفهمید که هیچ چیز زیباتر از تندرستی نیست.
• در زندان میبینید که آزادی گرانبهاترین دارایی شماست.
• در قبرستان درمییابید که زندگی هیچ ارزشی ندارد.
زمینی که امروز روی آن قدم میزنیم فردا سقفمان خواهد بود.
پس بیایید برای همه چیز فروتن و سپاسگزار باشیم...
🧿رقص باله
و کسانی که میرقصیدند، به عقیدهی کسانی که نمیتوانستند موسیقی را بشنوند، دیوانه خطاب میشدند.
#فردریش_نیچه
بچگی شما چطور بود؟
من یادم میاد خونه مادربزرگم یک حوضچه وسط حیاط داشتن که چند قدم اون طرف تر باغچه پر از سبزی بود و سکوی تراس مانندی هم سمت چپش بود که قالیچه همیشه پهن بود و سماور روشن هم گوشه کنج قالیچه
که میرفتیم اب تنی میکردیم و بعدم یک چای با سماور ذغالی برامون میریختن و میکفتن بخور گرم بشی
یادش بخیر
⭐️ جامع ترین بانک PDF کتابها، جزوات و ویدئو های آموزشی دانشگاهی، کنکوری ➡️📚
Читать полностью…
داستانی فوقالعاده زیبا 👌
گویند: مردی بود منافق اما زنی مؤمن و متدین داشت این زن تمام کارهایش را با بسم الله آغاز می کرد. شوهرش از توسل جستن او به این نام مبارک بسیار غضبناک می شد و سعی می کرد که او را از این عادت منصرف کند روزی کیسه ای پر از طلا به زن داد تا آن را به عنوان امانت نگه دارد زن آن را گرفت و با گفتن بسم الله الرحمن الرحیم در پارچه ای پیچید و با بسم الله آن را در گوشه ای از خانه پنهان کرد، شوهرش مخفیانه آن طلا را دزدید و به دریا انداخت تا همسرش را محکوم و خجالت زده کند و بسم الله را بی ارزش جلوه دهد سپس به مغازه خود برگشت در بین روز صیادی دو ماهی را برای فروش آورد آن مرد ماهی ها را خرید و به منزل فرستاد تا زنش آن را برای نهار آماده سازد.
زن وقتی شکم یکی از آن دو ماهی را پاره کرد ناگهان دید همان کیسه طلا که پنهان کرد بود درون شکم یکی از ماهی هاست آن را برداشت و با گفتن بسم الله در مکان اول خود گذاشت شوهر به خانه برگشت و کیسه زر را از زن طلب کرد زن مؤمنه فوراً با گفتن بسم الله از جای برخاست و کیسه زر را آورد شوهرش خیلی تعجب کرد و سجده شکر الهی را بجا آورد و از جمله مؤمنین و متقین گردید.
صائب تبریزی میگه؛
مکش منت به هر نامرد و مردی
مده دل را به ذلت دست فردی
اگر او را به تو مهر و وفا نیست
اگر او بر جراحاتت دوا نیست
رهایش کن مرنجان خویشتن را
مبر هرگز ز یادت این سخن را
در دنیا هیچ چیز پایدار نیست
و اگر انسان توقع بقای چیزی را
داشته باشد احمق است
اما اگر از آنچه که برای
مدت کوتاهی دارد ، لذت نبرد
از آن هم احمق تر است...
ویلیام موام
تصویر بالا: ژاپن، یک ماه پس از بمباران
هیروشیما در سال 1945
تصویر پایین: یک ماه پس از زمین لرزه و
سونامی در سال 2011
▪️تحت هیچ شرایطی آموزش تعطیل نمیشود
و اینگونه ژاپن ، ژاپن شد ...
عرب ها تاکنون چیزی تولید نکردن و دانشمند بزرگی هم نداشتن اما زندگی مرفهی داشته و دارند. میدونین چرا؟ چون نفت شان را به ثروتمندان و دین شان را به احمق ها میفروشند!
👤 عزیز نسین
▪️کفارهی نادانی ما
چنان سنگین است که
به جبرانش دیری باید،
هر زمان
منتظر فاجعه ای دیگر باشیم ...!
👤احمد شاملو
داستانک ⚜️
حکایت طمع چوپانی که سک گله اش را سلاخی کرد.
این داستان بسیار آموزنده حکایتی واقعی از زمان اشغال ایران توسط نیروهای انگلیسی و برگرفته از ترجمهی این داستان «رسانه های بین المللی » است.
سالها قبل در زمان اشغال ایران توسط نیروهای انگلیسی، جنرال «سانی مود» که در یکی از مناطق کشور حرکت میکرد در میان راه نگاهش به چوپانی افتاد و ایستاد.
به مترجمی که همراه خود داشت گفت برو به این چوپان بگو که جنرال سانی میگوید که اگر این سگ گلهات را سر ببُری یک پوند انگلیس به تو میدهم!
چوپان که با یک لیرهی استرلینگ انگلیسی میتوانست نصف گله گوسفند بخرد! بی درنگ سگ را گرفت و آن را سر برید! آنگاه جنرال دوباره به چوپان گفت که اگر این سگ را سلاخی کنی، یک پوند دیگر هم به تو میدهم. و چوپان هم پوند دوم را گرفت و سگ را سلاخی کرد!
سپس جنرال برای بار سوم توسط مترجم خود به چوپان گفت که این پوند سومی را هم بگیر و این سگ را تکهتکه کن! و چوپان پوند سوم را گرفت و سگ گله را تکهتکه کرد!
وقتی جنرال انگلیسی به راه افتاد، چوپان به دنبال او دوید و گفت اگر پوند چهارم را هم به من بدهی، من این سگ را طبخ میکنم.
جنرال سانی مود گفت نه! من خواستم که آداب و رفتارهای مردم این مرز و بوم را ببینم و به سربازانم نشان دهم!
تو بخاطر سه پوند حاضر شدی که این سگ گلهات را که رفیق تو و حامی تو و گلهی گوسفندان توست سر ببری، و سلاخی کنی، و آن را تکهتکه کنی، و اگر پوند چهارمی را به تو می دادم، آنرا می پختی!!
و معلوم نیست با پوند پنجم به بعد چه کارها که نخواهی کرد!
آنگاه جنرال سانی رو به سوی نظامیان همراهش کرد و گفت: « تا وقتی که که از این نمونه مردم در این کشور وجود داشته باشند، شما نگران هیچ چیز نباشید!...»
پول حتی علايق و احساسات انسان ها را عوض میكند!
از نخل برهنه سایه داری مطلب
از مردم این زمانه یاری مطلب
عزت به قناعت است و خواری به طمع
با عزت خود بساز و خواری مطلب
⚡️ جامع ترین بانک PDF کتابها، جزوات و ویدئو های آموزشی دانشگاهی، کنکوری ➡️
Читать полностью…
#حکایت
ثروتمندی از پنجره اتاقش به بیرون نگاه کرد و مردی را دید که در سطل زبالهاش دنبال چیزی میگردد. گفت: خدا رو شکر فقیر نیستم.
مرد فقیر اطرافش را نگاه کرد و دیوانهای با رفتار جنونآمیز در خیابان دید و گفت: خدا رو شکر دیوانه نیستم.
آن دیوانه در خیابان آمبولانسی دید که بیماری را حمل میکرد گفت: خدا رو شکر بیمار نیستم.
مریضی در بیمارستان دید که جنازهای را به سردخانه میبرند. گفت: خدا رو شکر زندهام
فقط یک مرده نمیتواند از خدا تشکر کند. چرا امروز از خدا تشکر نمیکنیم که یک روز دیگر به ما فرصت زندگی داده است؟
برای اینکه زندگی را بهتر بفهمیم باید به سه مکان برویم:
1. بیمارستان
2. زندان
3. قبرستان
• در بیمارستان میفهمید که هیچ چیز زیباتر از تندرستی نیست.
• در زندان میبینید که آزادی گرانبهاترین دارایی شماست.
• در قبرستان درمییابید که زندگی هیچ ارزشی ندارد.
زمینی که امروز روی آن قدم میزنیم فردا سقفمان خواهد بود.
پس بیایید برای همه چیز فروتن و سپاسگزار باشیم...
✴️اولين قمه زن
برای نخستین بار / اگر گفتید اولین کسی که قمه زنی کرد چه کسی بود!؟ باور نمی کنید اگر بگویم اولین نفر سفیر فخیمه انگلیس بود که در سال ۱۲۹۶ در باغ سفارت انگلیس قمه زد و این جهل را هم، همانند بسیاری دیگر از خرافه و گمراهی به خورد ملت مسلمان داد و خدا می داند چقدر بابت این حق خدمت پاداش گرفت و امکانات نصیب خود کرد!
انگلیس چندی پیش٬ اسناد سوخته سالهای دور MI6 را منتشر کرد! در یکی از گزارشات این اسناد٬ در ارتباط با سنجش حماقت مردم٬ مربوط به سال ۱۳۲۸ آمده که خزینه ای در شوش بوده که بسیار آبی کثیف و متعفن داشته است! ماموری انگلیسی از MI6، خود را به کوری می زند و در حضور مردم٬ از آب گندیده خزینه می خورد و به چشم هایش می مالد و ادعا می کند که شفا پیدا کرده است! بعد از آن واقعه٬ مردم برای تبرّک٬ به خزینه هجوم می آورند و با نوشیدن آب آلوده و مالیدن آن بر سر و صورت خود٬ از آن شفا طلب می کنند! در انتهای این سند آمده است که حماقت مردم هنوز به حدی هست که تا سالهای سال می شود٬ آنها را بازی داد و سوارشان شد
یه زمانی مداد رنگیهامونو تا ته میتراشیدیم،
میخواستیم هیچ رنگی تموم نشه… هیچ شادیای کم نشه.
نمیفهمیدیم تموم شدن فقط مال مداد نیست،
یه روزی خودِ اون دلِ سادهمونم تموم میشه.
ما بچههای آرومی بودیم که
با دل شکستههامونم قشنگ نقاشی میکشیدیم…
چقدر مظلوم بودیم، و چقدر زود بزرگ شدیم. 🎨💔
🧿همیشه از رفتن ها ناراحتیم؛
ولی از بودن ها خوشحالیمون
رو نشون نمیدیم !
میدونی هیچ سنگ قبری جواب
سلام هیچ فردی رو نمیده !
ما همیشه بعد از رفتنِ کسی میگیم:
ای وای...
بعد از ، از دست دادنِ چیزی میگیم:
ای کاش...
ما کلا همیشه یک عده آدمی هستیم
که دیر میبینه، دیر میرسه،
دیر میفهمه، دیر میخواد ...!
ما حتی آدم هایی هستیم که همیشه
دیر رها میکنیم تمامِ چیزایی رو که
آزارمون میدادند ...!
یا جایی هستیم که قدرِ ما رو نمیدونن...
یا خودمون قدرِ جایی که هستیم رو نمیدونیم !
حکایت
در ضیافت ناهاری، لیوان شخصی شکست. شخص دیگری به او گفت:
- این نشانهی خوششانسی است.
همهی کسانی که سر میز بودند، با این ایده آشنا بودند. اما یک خاخام کلیمی که در آنجا حضور داشت، پرسید:
- چرا این نشانهی خوششانسی است؟
همسر مسافر گفت:
- نمیدانم. شاید از قدیم این را میگفتند تا مهمان شرمنده نشود.
خاخام گفت:
- نه. توضیحش غیر از این است. در بعضی از سنن کلیمیان آمده است که هرکس سهمیهی معینی از شانس دارد که در طول دورهی زندگیاش از آن استفاده میکند.
انسان اگر از این سهمیه فقط درمورد چیزهایی که واقعاً لازمشان دارد استفاده کند، شانس به او روی آورده است.
وگرنه ممکن است شانس خودش را از دست بدهد. وقتی کسی لیوانی میشکند، ما کلیمیان به او میگوییم: «به امید موفقیت!»
اما مفهومش این است که خوب شد حتی ذرهای از شانس خودت را برای جلوگیری از شکستن لیوان صرف نکردی، حالا میتوانی از آن در امور مهمتری استفاده کنی!
🗂️ مجموعهای منتخب از برترین کانالها و گروه های «علمی، فلسفی، تاریخی، سیاسی، هنری و pdf نایاب کتابها».
✅{ هر منبع با دقت ارزیابی و بهصورت شخصی تأیید شده است }
✨ برای ورود، متن را لمس کنید یا روی لینک مربوطه کلیک نمایید. ✨
گاهی زود دیر میشه
بودن ها همیشگی نیست
قدر دان باشیم
یه استادی داشتیم میگفت:
وقتی جوون بودم خودمو فریب میدادم.
با خودم میگفتم هنوز وقت هست به پدرم محبت کنم.
هنوز در آینده وقت زیادی دارم که مامانمو ببرم رشت حال و هواش عوض شه
پس گفتم الان درس میخونم که مایه افتخارشون باشم.
من خوندم و مایه افتخار شدم
ولی تخمینم اشتباه بود و اونقدر فرصت نداشتم
میگفت: زندگی چیزی نیست جز تخمین و حدسیات اشتباه
در لحظه زندگی کنید تا حسرتهای بزرگ نداشته باشید
میگفت: شصت سالگی خیلی تلخ و عجیبه
سخت نگیرید تا اون موقع راحت بخوابید و کمتر گریه کنید...
قدم بزن همهی شهر را به پای خودت
و گریه کن وسط کافه ها برای خودت
تو خود علاج غم و درد بیشمار خودی
برو طبیب خودت باش و مبتلای خودت!
شبیه نوح اگر هیچکس به دین تو نیست
تو با خدای خودت باش و ناخدای خودت
دوباره دست به زانوی خود بگیر و بایست
بزن اگر که زدی، تکیه بر عصای خودت
بگرد و صورت خود را دوباره پیدا کن
تویی که گم شدهای بین عکس های خودت
#حسین_زحمتکش
بساطِ زرنگی هایتان را اطراف آدم هایِ ساده و مهربان پهن نکنید ،
انصاف نیست !
کاش آدم هایی که انتخاب کرده اند خوب باشند را پشیمان نکنید ...
دنیایمان به اندازه ی کافی آدمِ زرنگ دارد !
دست از سرِ این نسلِ اصیلِ رو به انقراض بردارید !
باور کنید ؛
حتی کوچکترین ضربه به این جور آدم ها ... تاوان دارد !
مادرم همیشه می گفت ؛
''خدا بدجور پشتِ آدمهای ساده ایستاده ''
حواستان باشد ؛
مبادا خدا را عصبانی کنید !