از انتشار کتاب هایی که حق چاپشان محفوظ است معذوریم. لینک بوست رایگان https://t.me/boost/Archivesbooks هماهنگی تبلیغات @archivesbooks_ad آرشیو صوتی @ArchiveAudio اینستاگرام instagram.com/archivebooks
📌لیست برترین کانال های تلگرام رو از دست ندید
🧘♀ مدیتیشن 📖 ادبیات
🧠 روانشناسی ⚖ حقوقی
🎼 موسیقی 🔅 علمی
🔢 علم اعداد 👩⚕ درمانی
💎 قانون جذب 👩🎓 آموزشی
🔥 لطفا همه شرکت کنید و از این فولدر طلایی استفاده کنید🔥
#نمایش_رادیویی
#زنان_گمشدگان
#آریل_دورفمان
▪️زنان گمشده
▫️آریل دورفمان/نویسنده
▫️ایوب آقاخانی/ کارگردان
قسمت چهارم
@Archivesbooks
#داستان_کوتاه
#آنتوان_چخوف
▪️درست است که دیدار انجام نشد اما..
▫️ آنتوان چخوف/نویسنده
٦صفحه
@Archivesbooks
🍇🍇🍇
💎برترین کانالهای تلگرام:
🔹هماهنگی جهت تبادل:
@mrsmafd
#نمایش_رادیویی
#زنان_گمشدگان
#آریل_دورفمان
▪️زنان گمشده
▫️آریل دورفمان/نویسنده
▫️ایوب آقاخانی/ کارگردان
قسمت سوم
@Archivesbooks
دغدغه فکری مردم عادی فقط این است که وقت بگذرانند، اما دغدغه کسی که استعدادی دارد این است که از آن استفاده کند.
●در باب حکمت زندگی - آرتور شوپنهاور
📂 مجموعه ای از کانال هایی با موضوعات فیزیک نظری و شیمی مولکولی تا ژنتیک و زیستشناسی سلولی، فلسفه علم تا روانشناسی تحلیلی و جامعهشناسی مدرن، Pdf کتابهای نایاب و تحلیلهای سیاسی و نظامی بهروز.
💫 برای پیوستن به این مجموعه، کلیدهای زیر رو لمس کن.
در آن روز کوروش از جواهر میدرخشید و اسبش هم روپوش مرصع داشت و به سوی معبد بلع، خدای بزرگ سور میرفت. و رسم کوروش این بود که هر زمان به طور رسمی وارد یکی از شهرهای امپراطوری ایران که سکنه آن بت پرست بودند، میگردید، اول به معبد خدای بزرگ آن شهر میرفت تا اینکه سکنه محلی بدانند که وی کیش و آیین آنها را محترم میشمارد.بعد از مراجعه از معبد، امر کرد که ارتپ را نزد او بیاورند و از او پرسید:
در حالی که کوروش سوار بر اسب به سمت معبد میرفت، ارتپ تیرانداز برجسته فنیقی، وسط شاخههای یک درخت، در انتظار کوروش بود . در سور مردم میدانستند که نیروی مچ و بازوی ارتپ به قدری زیاد است که خطا نمیکند.
در آن روز ارتپ یک تیر سه شعبه را که دارای سه پیکان بود بر کمان نهاد و همین که کوروش نزدیک گردید، گلوی او را هدف ساخت و زه کمان را رها کرد. صدای رها شدن زه به گوش همه رسید و تمام سرها متوجه درختی شد که ارتپ روی یکی از شاخههای آن نشسته بود. در همان لحظه صدای رها شدن تیر در فضا پیچید. اسب کوروش سر سم رفت.
اگر اسب در همان لحظه سر سم نمیرفت، تیر سه شعبه به گلوی کوروش اثابت میکرد و او را به قتل میرساند. کوروش بر اثر به سر سم رفتن اسب، پیاده شد و افراد گارد جاوید که عقب وی بودند، وی را احاطه کردند و سینههای خویش را سپر نمودند که مبادا تیر دیگر، به سویش پرتاب شود. چون بر اثر شنیدن صدای زه و صفیر عبور تیر فهمیدند که نسبت به کوروش سوء قصد شده است و بعد از این که وی را سالم دیدند، خوشبخت گردیدند.
زیرا تصور مینمودند که کوروش به علت آنکه تیر خورده به زمین افتاده است. درحالی که عدهای از افراد گارد کوروش را احاطه کردند و عدهای دیگر درخت را احاطه کردند و ارتپ را از آن فرود آوردند و دستهایش را بستند. کوروش بعد از اینکه اسم و رسم سوء قصد کننده را مطلع شد. گفت او را نگاه دارند تا اینکه بعد مجازاتش را تعیین نماید و اسب خود را مورد نوازش قرار داده و به معبد رفت.
ارتپ جواب داد:
ای پادشاه چون سربازان تو برادر من را کشتهاند، من میخواستم انتقام خون برادرم را بگیرم و یقین داشتم که تو را خواهم کشت.
زیرا تیر من خطا نمیکند و من یک تیر سه شعبه را سوی تو رها کردم ولی همین که تیر من از کمان جدا شد، اسب تو به رو آمد و اینک میدانم که تو مورد حمایت خدایان هستی و اگر میدانستم تو از طرف خدایان مورد حمایت قرار گرفتهای، نسبت به تو سوء قصد نمیکردم.
کوروش گفت در قانون نوشته شده که اگر کسی سوء قصد کند و سوء قصد کننده به مقصود نرسد، دستی که با آن میخواسته سوء قصد کند باید مقطوع گردد.
من فکر میکنم هنگامی که به طرف من تیر انداختی با هر دو دست مبادرت به سوء قصد کردی و با یک دست کمان را نگاه داشته و با دست دیگر زه را کشیدی. ارتپ گفت همینطور است.
کوروش گفت هر دو دست در سوء قصد گناه کارند و من اگر بخواهم تو را مجازات نمایم باید دستور بدهم که دو دست تو را قطع کنند ولی اگر دو دستت قطع شود دیگر نخواهی توانست نان خود را تحصیل نمایی. این است که من از مجازات تو صرف نظر میکنم.
ارتپ با ناباوری گفت: ای پادشاه، آیا مرا مجازات نمیکنی؟
کوروش گفت نه.
ارتپ گفت من شنیده بودم که تو هیچ جنایتی را بدون مجازات نمیگذاری و اگر یکی از اتباع تو را به قتل برسانند به طور حتم، قاتل را خواهی کشت و اگر او را مجروح نمایند،
کوروش گفت: همینطور است.
ارتپ پرسید: پس چرا از مجازات من صرف نظر کردهای؟ در صورتی که من میخواستم خودت را به قتل برسانم.
پادشاه ایران گفت:
برای اینکه من میتوانم از حق خود صرف نظر کنم ولی نمیتوانم از حق یکی از اتباع خود صرف نظر نمایم. چون در آن صورت، مردی ستمگر خواهم بود.
ارتپ گفت براستی که بزرگی و پادشاهی به تو برازنده است و من از امروز به بعد آرزویی ندارم جز اینکه به تو خدمت کنم. کوروش گفت من میگویم تو را وارد خدمت کنند.
از آن روز به بعد ارتپ در سفر و حضر پیوسته با کوروش بود و میخواست که فرصتی به دست آورد و جان خود را در راه کوروش فدا نماید. در آخرین جنگ کوروش که جنگ او با قبایل مسقند بود ارتپ نیز حضور داشت و کنار کوروش میجنگید و بعد از آنکه موسس سلسله هخامنشی کوروش بزرگ به قتل رسید ارتپ بود که با ابراز شهامت جسد کوروش را از میدان جنگ به در برد و اگر دلیری او به کار نمیافتاد، شاید جسد موسس سلسله هخامنشی از مسقند خارج نمیشد و آنها نسبت به آن جسد بی احترامی میکردند.
ولی ارتپ جنازه کوروش را از میدان جنگ به پاسارگاد برد و روزی که جسد کوروش در قبرستان گذاشته شد. کنار قبر با کارد از بالای سینه تا زیر شکم خود را شکافت و افتاد. او قبل از اینکه جان بسپارد گفت: بعد از کوروش زندگی برای من ارزشی ندارد. کوروش بزرگ یا کوروش کبیر، نخستین پادشاه و بنیانگذار دودمان هخامنشی است.
#داستان_کوتاه
▫️در سوگِ بستری که برچیده شد
▫️بهمن فُرسی/ نویسنده
@Archivesbooks
🌟 به زودی این پست حذف خواهد شد لطفاً
زودتر وارد شوید🔂
از فرصت پیش آمده استفاده کنید...✨️🎵
#نمایش_رادیویی
#زنان_گمشدگان
#آریل_دورفمان
▪️زنان گمشده
▫️آریل دورفمان/نویسنده
▫️ایوب آقاخانی / کارگردان
قسمت اوّل
@Archivesbooks
«وقتی دیگران ما را نادان، زشت، یا شکستخورده مینامند، نباید بلافاصله ناراحت شویم.
سقراط میگفت که تنها قضاوت کسانی اهمیت دارد که دانا و اهل تأمل هستند.
اگر کودکی بگوید که شما پرواز نمیکنید، ناراحت نمیشوید؛ چون میدانید کودک نمیفهمد. پس چرا از قضاوت ناآگاهان رنج بکشید؟»
● کتاب: تسلیبخشیهای فلسفه
_ اثر آلن دوباتن
#کتاب_صوتی
#میپایمت
#ترزا_دریسکل
▪️می پایمت
▫️ترزا دریسکُل/ نویسنده
▫️ایوب آقاخانی/کتابخوان
( بخش بیستودو) پایان
@Archivesbooks
#فیلم_کوتاه «آتش»
FIRE (POZAR)
▪️کارگردان و نقاش(کل آثار): دیوید لینچ
▫️آهنگساز: مارک زبروفسکی
▪️محصول: آمریکا، ۲۰۱۵ میلادی
@Archivesbooks
هیچ کس به هدف و علاقهاش نمیرسه❌
همه فقط به چیزی میرسن که در فرکانسش قرار دارن💫
🔴✨اگه تا حالا در زمینه مالی و کاری، روابط، تحصیلی و ... به چیزهایی که میخوای نرسیدی، مشکل تو فقط در سطح فرکانسته✨🔴
توی دوره هک ذهن میتونی فرکانسهایی که جلوی پیشرفتت رو گرفتن، پیدا کنی و اصلاحشون کنی✅
🎉ارزش دوره هک ذهن، ۲/۰۰۰/۰۰۰ تومنه ولی الان به شکل رایگان در اختیارته🎉
برای شرکت توی دوره هک ذهن، بزن روی لینک زیر👇
@mahdikardan_mindhack
@mahdikardan_mindhack
🔴 ممنوعه تابو کتابهای ممنوعه
❌ کتابهایی که دنیا آنهارا غیراخلاقی معرفی میکنند، کتابهایی اند که ننگ دنیارا برملا کردهاند
📚آنچه نمیخواهند بدانید
/channel/+O72gb1r70lFfvYL4
بخند، دنیا با تو خواهد خندید...
گریه کن، تنها خواهی گریست...
🎥 Oldboy (2003)
از فردیت خود دفاع کنید. هستهی آزادی در آنجا نهفته است.
آزادی وظیفه است، آزادی بیش از آنکه حق باشد؛ وظیفه است.
● یک مرد - اوریانا فالاچیЧитать полностью…
🎵Exclusive Music Evgeny Grinko – Field
Читать полностью…#داستان_کوتاه
#تراژدی_تازی
#ریچارد_براتیگان
▫️داستان کوتاه
▪️تراژدی تازی
▫️ریچارد براتیگان ۴ صفحه
@Archivesbooks
✅ با نگاهی به آخرین فرصتها، لطفاً پیش از حذف این پست :
فوری وارد شوید.⤵️🌟🪐
#نمایش_رادیویی
#زنان_گمشدگان
#آریل_دورفمان
▪️زنان گمشده
▫️آریل دورفمان/نویسنده
▫️ایوب آقاخانی/ کارگردان
قسمت دوم
@Archivesbooks
روزی کوروش وارد شهر صور شد. یکی از برجستهترین کمانداران سرزمین فینیقیه که سور از شهرهای آن بود تصمیم گرفت که کوروش را به قتل برساند.
اون مرد به اسم ارتپ، خونده میشد و برادرش در یکی از جنگ ها به دست سربازان کوروش به قتل رسیده بود.
کوروش در آن روز به طور رسمی وارد شهر صور شد و پیشاپیش او، به رسم آن زمان ارابه آفتاب را به حرکت در می آوردند و ارابه آفتاب حامل شکل خورشید بود و شانزده اسب سفید رنگ که چهار به چهار به ارابه بسته بودند، آن را میکشید و مردم از تماشای زینت اسبها، سیر نمیشدند. هیچکس سوار ارابه نمیشد و حتی خود کوروش هم قدم در ارابه نمیگذاشت و بعد از ارابهی آفتاب کوروش سوار بر اسب میآمد.
از آنجا که پادشاه ایران ریش بلند داشت، در اعیاد و روزهای مراسم رسمی، موی ریش و سرش را مجعد میکردند و با جواهر میآراستند. کوروش به طوری که افلاطون و هرودوت و گزنفون و دیگران نوشتهاند، علاقهای به تجمل نداشت و در زندگی خصوصیاش از تجمل پرهیز میکرد
ولی میدانست که در تشریفات رسمی باید تجمل داشته باشد تا اینکه آن دسته از مردم که دارای قوه فهم زیادی نیستند، تحت تاثیر تجمل وی قرار بگیرند.
«اکثر مردم مانند زندانیانی هستند که در یک غار زنجیر شدهاند؛
آنها تنها سایههایی را که از واقعیت بر دیوار میافتد میبینند، و گمان میکنند آن سایهها تمام حقیقتاند.»
— افلاطون، تمثیل غار
●افلاطون
_از کتاب جمهور
چند هفته ای هست که ما این پست رو فرستادیم و دوستان زیادی استقبال کردن بنابراین برای عزیزانی که هنوز عضو نشدند قرار دادیم 🙏🙏
با انتخاب کلید موردنظر، به جامعه دوستداران دانش، هنر و فلسفه بپیوندید.
این پست تبلیغاتی نیست، برای پیشرفت و رشد شماست، مجموعه ای از بهترین ها.
#فیلم_کوتاه
«عشق مانند زندگیست اما طولانی تر»
کارگردان Poppy de Villeneuve
@Archivesbooks
❤️❤️❤️
💎برترین کانالهای تلگرام:
🔹هماهنگی جهت تبادل:
@mrsmafd
#داستانهای_ایران_باستان
#احسان_یارشاطر
▪️داستانهای ایران باستان
▫️احسان یار شاطر
داستانهای موجود در کتاب "داستان های ایران باستان" تالیف "احسان یارشاطر"، در برگیرندهی داستانهای قدیمی ایرانی است که به دوران گذشته بازمیگردد.
این داستانها از زبانهایی سرچشمه میگیرد که امروزه دیگر در ایران رایج نیست و مردم ایران مدتهاست آنها را رها کردهاند.
@Archivesbooks
"اگر عدالت نباشد، آرامش دروغی بیش نیست."
— مالکوم ایکس
@Archivesbooks
🌱بهترین کانالهای علمی و فرهنگی در تلگرام🌱
🤝جهت شرکت در تبادل:
@HHo_bb