iranboom_ir | Неотсортированное

Telegram-канал iranboom_ir - ایران بوم

2412

نگرشی بر تاریخ و فرهنگ ایران زمین www.iranboom.ir

Подписаться на канал

ایران بوم

استاد ابراهیم پورداود
زادروز ۲۰ بهمن ۱۲۶۴، رشت
درگذشت ۲۶ آبان ۱۳۴۷ (۸۲ سال)، تهران
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/13756-dr-ebrahim-pour-davood.html

@iranboom_ir

Читать полностью…

ایران بوم

💠با «ایران‌بوم» همراه شوید💐🌷
💠ایران‌بوم؛ نگرشی به تاریخ و فرهنگ دیرپای ایران‌زمین🌳🌲

/channel/iranboom_ir

Читать полностью…

ایران بوم

سرزمین ماد

سرزمین ماد که در کتیبه‌های عصر هخامنشی تحت عنوان «مادا» و در آثار مورخان یونانی «مذیا» آمده است، در کتیبه سلمانسر سوم مربوط به سال 835 پیش از میلاد «آمادای» ذکر شده است. پس از این زمان در آثار آشوریان و نوشته‌های بعدی مربوط به بین‌النهرین تحت عناوین «ماتای» و «مادای» آمده است. شاید در تعابیر وسیع‌تر و برداشت‌های دیگر با «اومان ماندا» که به کل سرزمین‌های شمال غربی ایران اطلاق می‌شود، گفته می‌شده است. اومان ماندا به جایی گفته می‌شده است که در سده هشتم پیش از میلاد شخصی به نام دیوکس قبایل ایرانی را متحد کرده و دولتی را به وسیله این اتحاد به وجود آورد.1 ولی به طور کلی تا چه اندازه و به چه مسافتی آشوریان بر اثر حملات نظامی خود به سرزمین ماد و به طرف شرق بین‌النهرین پیشروی کرده‌اند، مورد اختلاف مورخین است.2

بر اثر حملات سکیت‌ها در سال 626 پیش از میلاد مادها کمتر از آشوریان زیان و آسیب ندیدند. در سال 612 پیش از میلاد مادها به فرمانروایی کیاکسار به بابلیان که تحت حکومت نبوپولاسار بودند برای تخریب نینوا کمک می‌کنند. به این ترتیب امپراطوری آشوریان به کلی از بین می‌رود. به خاطر ناکامل بودن و ناکافی بودن اخبار و گزارش‌های جنگ آشوریان بررسی ترتیب شاهان ماد کاملا امکان‌پذیر نیست و آنچه امروز روایت می‌شود مطمئن به نظر نمی‌رسد. براساس جدول هرودت آنان عبارتند از دیوکس، فرااٌرتس، کیاکسارس و آستیاگس. کاملا متفاوت با جدول هرودت جدول کتسیاس است که دیودور سیسیلی نیز از او پیروی کرده است و در جای دیگر به بررسی این اختلاف خواهیم پرداخت.

امپراطوری ماد در سال 553 پیش از میلاد بر اثر حمله کوروش سقوط می‌کند و به کلی منقرض می‌شود. بنا و احیانا بازسازی دیوار ماد که به وسیله نبوکد نصر (بخت‌النصر) آغاز می‌شود در دوره حکومت جهانی هخامنشی همراه با خطر مادها به پایان می‌رسد. پارس‌ها افزون بر آن و متعاقب این پیروزی در سال 546 ق.م شهر سارد پایتخت لیدی و در سال 539 ق.م بابل را تسخیر می‌کنند. دولت ماد همانند دولت پارت‌ها که بعدها در همین سرزمین تاسیس شد، یک دولت فدراتیو و فئودال بود و کاملا با دولت داریوش که حکومتی متمرکز و مبتنی بر تصمیم‌گیری مرکز توسط یک پادشاه بود، متفاوت بود. دولت ماد دارای شاهک‌های متعددی بود. این‌گونه به نظر می‌رسد که منابع عربی اطلاق «ملوک‌الطوایفی» را که برای اشکانیان به کار برده‌اند، برای مادها نیز می‌توان معتبر دانست. درباره اساس حکومت و ساختار دولت ماد و سازمان‌های متعلق به این دولت اطلاع دقیقی در دست نیست، زیرا اسناد و مدارک لازم و کافی در اختیار پژوهشگران قرار ندارد و این عمدتا ناشی از نبودن مدارک و شواهد باستان‌شناسی متعلق به این دوره است.

مراکز حکومت مادها مانند اکباتان و نیز رگا یا «ری» نزدیک تهران که هنوز آثاری از آن دوره در آنجا به دست نیامده حفاری نشده است مادها که قبایل آن را هرودت در کتاب نخست خود به ما معرفی می‌کند و قبیله مغان یکی از این قبایل بود، از نظر سیاسی دارای وجهه و امتیازات بیش‌تری از پارسیان بودند که در جنوب و جنوب خاوری سرزمین ماد زندگی می‌کرده‌اند.

پارس‌ها از هر قوم و قبیله‌ای به مادها نزدیک‌ترند و بی‌تردید از نژادی مشترک می‌باشند، گرچه بعدها مادها پس از پیروزی پارسیان بر خود در حکومت پارس‌ها (هخامنشیان) از امتیازات سیاسی و اجتماعی و معافیت مالیاتی مانند پارس‌ها برخوردار نبودند، ولی در دولت هخامنشیان مهم‌ترین ماموران دولتی و صاحب‌منصبان از میان مادها نیز برگزیده شده بودند. مادها در میان نیروهای حافظ جان درباریان هخامنشیان بوده و نیز برخی اعضا سپاه ده هزار نفری جاویدان را تشکیل می‌داده‌اند.

گوتیان، سوباریان، حوریان، میتانی‌ها، مانناها و اورارتوییان ساکنین پیش از ورود آریایی‌ها و طبعا پیش از مادها در فلات ایران و عمدتا در ضلع غرب و شمال غربی این فلات بوده‌اند. به روایت هرودت مادها نخستین افرادی نبوده‌اند که در ایران سکنی گزیده بودند.

هرودت گزارش می‌کند که اکباتان و بقیه سرزمین مادها تشکیل ده ساتراپی را می‌داده و ساکنان آن ملزم به پرداخت چهارصد و پنجاه تالان نقره مالیات بوده‌اند. لباس (اونیفرم) و شیوه مسلح بودن آنها به تفکیک و به دقت در نقوش تخت‌جمشید به تصویر کشیده شده است. زبان مادها به زبان عمومی ایرانیان نزدیک‌تر است تا زبان پارس‌ها. راجع‌به زبان مادها و امکان وجود کتابت درمیان آنها به روایت کارشناسان تاریخ ماد مانند تئودور نولدکه و جیمزدارمستتر در جای خود سخن خواهیم گفت و این استدلال که امپراطوری ماد به عنوان براندازنده یکی از قهارترین دولت‌های روی زمین یعنی دولت آشور در آواخر سده هفتم پیش از میلاد آیا توان کتابت داشته و دارای زبان رسمی بوده است یا خیر؟

دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhekohan/2315-sarzamin-mad.html


/channel/iranboom_ir

Читать полностью…

ایران بوم

نقش تعلیمی غزل در آرمانشهر سعدی ـ بخش نخست
@iranboom_ir

دکتر اصغر دادبه

سخن بـیـرون مگـوی از عشـق سـعدی 
سخن عشق است و دیگر قال ‌و قیل است
(سعدی)

اشاره: هدف سعدی، در مقام شاعری اندیشمند و متفکری مصلح، طراحی آرمانشهری است که در آن عدالت و انصاف حاکمیت یابد و هر کس به ‌قدر شایستگی خود، بهره‌مند گردد. سعدی در گلستان وضع موجود جوامعی را که می‌شناسد، مورد نقادی قرار می‌دهد و در بوستان به طراحی آرمانشهر می‌پردازد. دیگر سروده‌های سعدی، به ویژه قصاید و غزلهای او نیز در خدمت آرمانشهر قرار می‌گیرند و نقشی تعلیمی دارند. بدین ترتیب که اولاً، مردم را به زندگی عاشقانه و شادخوارانه فرا می‌خوانند که زندگی در آرمانشهر باید که چنین باشد؛ ثانیاً، نقش موسیقی را که در تعلیم و تربیت بسیار مؤثر است، ایفا می‌کنند؛ ثالثاً، ابزاری هستند در خدمت آموزش دائمی و به تعبیر امروز در خدمت آموزش و بازآموزی، از آن‌رو که غزل، بارها و بارها، خوانده می‌شود و خواننده هر بار نه نکته که نکات بسیار می‌آموزد.

سعدی در مقام متفکری شاعر، یا شاعری متفکر، چونان دیگر متفکران بزرگ از وضع موجود با همۀ مطلوب بودن نسبیش چنان که باید، راضی نیست؛ وضع موجود را نامطلوب می‌یابد و می‌‌کوشد تا طرحی از جامعۀ آرمانی خود به ‌دست دهد؛ کوششی که پیشتر از او از سوی برخی متفکران، به ویژه افلاطون و فارابی و در میان شاعران، حکیم نظامی صورت گرفته است. طراحی آرمانشهر (مدینۀ فاضله) شامل دو مرحله است:

http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/7680-naghsh-talimi-ghazal-dar-armanshahr-sadi-1.html

نقش تعلیمی غزل در آرمانشهر سعدی ـ بخش دوم و پایانی
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/7682-naghsh-talimi-ghazal-dar-armanshahr-sadi-2.html

@iranboom_ir

Читать полностью…

ایران بوم

گزارش شب استاد محسن ابوالقاسمی با حضور دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی

https://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/17229-shab-abolghasemi-95.html

@iranboom_ir

Читать полностью…

ایران بوم

دکتر محسن ابوالقاسمی (زادهٔ ۱۳۱۵ در ملایرـ درگذشتهٔ ۱۸ بهمن ۱۳۹۷) استاد بازنشستهٔ زبان و ادبیات فارسی و فرهنگ و زبان‌های باستانی دانشگاه تهران بود. او دانش‌آموختهٔ زبان‌های فارسی نو و باستان از دانشکده مطالعات مشرق‌زمین و آفریقا در لندن بود.
یادش گرامی باد.

@iranboom_ir

Читать полностью…

ایران بوم

شریکان دزد و رفیقان قافله - ۲

نکته دیگر آنکه همانقدر که باستان‌شناسان از جستن و یافتن آثار و شواهد و منابع و ماده‌های شناخت، ناشناخته و نویافته به‌ویژه از لایه‌ها و نهشت‌های باستان‌شناختی دیرینه‌تر و پیشینه‌تر و با قدمت بیشترکه نایاب‌تر هستند و نادرتر خشنود می‌شوند و به وجد می‌آیند و ابراز خرسندی می‌کنند از تعرض و تخریب و نابودی آثار و محوطه‌های باستانی که منابع و ماده‌های شناخت دانش باستان‌شناسی محسوب می‌شوند؛ متأثر و متأسف می‌شوند و رنج می‌برند و نگران می‌شوند. آنها نیک می‌دانند و عمیق می‌فهمند؛ هر محوطه باستان‌شناختی هر تل و تپه باستانی در هر مقیاسی و در هر قاب و قامتی در هر جای سیاره ما وقتی مورد تعرض قرار می‌گیرد و تخریب و نابود می‌شود برای همیشه حجم عظیمی از منابع و ماده‌های شناخت از کف آنها رفته است و هیچ جبرانی و جایگزینی برای محوطه‌های تخریب و نابود شده متصور و مترتب نیست. 
سعی نشود از هم‌زمانی دو اتفاق که یکی کشف تازه است و خشنود کننده و دیگری خبر نگران و ناراحت کننده و غم‌انگیز تعرض است و تخریب و تسطیح و نابودی یک تپه باستانی چنان سوء‌استفاده شود که آن همه تعرض و تخریب و تسطیح و نابودی نامیمون و فاجعه‌بار و غم‌انگیز و نگران کننده به فراموشی سپرده و به حاشیه رانده شود! در سال‌های غم‌انگیز و پرخسارت و پر‌هزینه و سیاه دولت نامحمود نحس نهم و شوم دهم هرجا و هرگاه می‌خواستند؛ ایمن‌تر و خاموش‌تر به مواریث مُلک و ملت ما دستبرد بزنند و خاموش‌تر و آسوده خاطرتر اموال و اشیاء نفیس و آثار و مواریث فرهنگی کشور را به سرقت ببرند و غارت کنند؛ با همکاری و همراهی و هم‌پایی و هم‌سویی عواملشان در نهادهای میراث فرهنگی کشور، شو و همهمه و هیاهوی مراسم و تشریفات به‌ راه می‌انداختند.
گام بر گام آن جماعت خطاکار و خیانت پیشه نگذاریم که هم به خود ستم کرده‌ایم هم به ملک و ملت و میهن خود. این که هریک از  ما چه میراثی از زاد قدم و آثار قلم و کردارها و کرده‌های خود برای نسل‌هایی که از پی ما خواهند آمد و درخواهند رسید؛ به‌جای خواهد نهاد؟ پرسشی‌ست که پیش از ترک جامعه و جهانی که در آن زیسته‌ایم می‌باید برایش پاسخ درخور یافته و داشته باشد.
۱۴۰۲/۱۱/۱۷ هجری خورشیدی

🎥 گزارش پخش شده از شبکه تهران درباره ویرانی تپه قمی آباد، بهمن ۱۴۰۲

@iranboom_ir

Читать полностью…

ایران بوم

زندگینامه جعفرسلطان‌القرایی (درگذشت ۱۳۶۷، تبریز)، ازمفاخر فرهنگی ایران و نسخه‌شناس
ناشر: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی

https://telegram.me/joinchat/BTli7Dy87gKr4Pr7-2LhsA

Читать полностью…

ایران بوم

۵۶ سال پیش در ۱۷ بهمن ۱۳۴۶، دکتر مهدی بیانی درگذشت. وی نخستین رئیس کتابخانه‌ی ملی ایران، کارشناس نسخه‌های خطی، نویسنده، پژوهشگر و استاد دانشگاه تهران بود.
یادش گرامی باد.

@iranboom_ir

Читать полностью…

ایران بوم

داستان ایرانی
آینه / محمود دولت‌آبادی

مردی که در کوچه می رفت هنوز به صرافت نیفتاده بود به یاد بیاورد که سیزده سالی می گذرد که او به چهره‌ی خودش درآینه نگاه نکرده است. همچنین دلیلی نمی‌دید به یاد بیاورد که زمانی در همین حدود می‌گذرد که او خندیدن خود را حس نکرده است. قطعا" به یاد گم شدن شناسنامه‌اش هم نمی‌افتاد اگر رادیو اعلام نکرده بود که افراد می‌باید شناسنامه‌ی خود را نو، تجدید کنند.وقتی اعلام شد که شهروندان عزیز مواظف‌اند شناسنامه‌ی قبلی‌شان را ازطریق پست به محل صدور ارسال دارند تا بعد از چهار هفته بتوانند شناسنامه‌ی جدید خود را دریافت کنند، مرد به صرافت افتاد دست به کار جستن شناسنامه‌اش بشود، و خیلی زود ملتفت شد که شناسنامه‌اش را گم کرده است. اما این که چراتصور می‌شود سیزده سال از گم شدن شناسنامه‌ی او می‌گذرد، علت این که مرد ناچار بود به یاد بیاورد چه زمانی با شناسنامه اش سر و کار داشته است، و آن برمی گشت به حدود سیزده سال پیش یا - شاید هم – سی و سه سال پیش، چون او در زمانی بسیار پیش از این، در یک روز تاریخی شناسنامه را گذاشته بود جیب بغل بارانی‌اش تا برای تمام عمرش، یک بار برود پای صندوق رای و شناسنامه را نشان بدهد تا روی یکی از صفحات آن مهر زده بشود. بعد ازآن تاریخ دیگر باشناسنامه‌اش کاری نداشت تا لازم باشد بداند آن را در کجا گذاشته یا درکجا گم‌اش کرده است. حالا یک واقعه‌ی تاریخی دیگر پیش آمده بود که احتیاج به شناسنامه داشت و شناسنامه گم شده بود. اول فکر کرد شاید شناسنامه درجیب بارانی مانده باشد، امانبود. بعد به نظرش رسید ممکن است آن را در مجری گذاشته باشد، اما نه... انجا هم نبود. کوچه راطی کرد، سوار اتوبوس خط واحد شد و یکراست رفت به اداره‌ی سجل احوال. در اداره‌ی سجل احوال جواب صریح نگرفت و برگشت، اما به خانه اش که رسید، به یاد آورد که – انگار – به او گفته شده برود یک استشهاد محلی درست کند و بیاورد اداره. بله، همین طور بود. به او این جور گفته شده بود. اما... این استشهاد را چه جور باید نوشت؟ نشست روی صندلی و مداد و کاغذ را گذاشت دم دستش، روی میز. خوب ... باید نوشته شود ما امضاء کنندگان ذیل گواهی می‌کنیم که شناسنامه‌ی آقای ... مفقودالاثر شده است. آنچه را که نوشته بود با قلم پاکنویس کرد و از خانه بیرون آمد و یکراست رفت به دکان بقالی که هفته‌ای یک بار از آنجا خرید می‌کرد. اما دکاندار که از دردسر خوشش نمی‌آمد، گفت او را نمی‌شناسد. نه این که نشناسدش، بلکه اسم او را نمی‌داند، چون تا امروز به صرافت نیفتاده اسم ایشان را بخواهد بداند. «به خصوص که خودتان هم جای اسم راخالی گذاشته‌اید!»

دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/dastan/4623-ayene.html

https://telegram.me/joinchat/BTli7Dy87gKr4Pr7-2LhsA

Читать полностью…

ایران بوم

سالگرد درگذشت دکتر فیروز باقرزاده، بینانگذار مرکز باستان‌ شناسی ایران

دکتر فیروز باقرزاده بینانگذار مرکز باستان شناسی ایران در روز پنجشنبه ۱۶ بهمن ماه ۱۳۹۹ در سن ۹۰ سالگی در گذشت.

🔹تلاش ویژه برای ثبت سه اثر نخست ایران در فهرست میراث جهانی (چغازنبیل، تخت جمشید و میدان نقش جهان اصفهان )راه‌اندازی آزمایشگاه حفاظت و مرمت آثار تاریخی فرهنگی، بسترسازی برای پژوهش‌های هدفمند باستان‌ شناسی با حضور پژوهشگران داخلی و بین‌المللی، برگزاری کنگره‌های باستان‌شناسی، انتشار منظم نتایج پژوهش‌های باستان‌شناسی و لغو قانون تقسیم اموال و اشیای تاریخی فرهنگی در هیات‌های مشترک ایرانی و خارجی از خدمات ماندگار او در عرصه میراث فرهنگی است.

🔹ساماندهی و برنامه‌ریزی دقیق علمی و هماهنگی بین پژوهش‌های باستان ‌شناسی و مطالعات مواد فرهنگی موزه‌ای او نیز سبب شد تا  از این دوره مدیریت او به عنوان یکی از دوران درخشان باستان شناسی و موزه ایران باستان یاد شود.

@iranboom_ir

Читать полностью…

ایران بوم

ایجادشدن فاصله بین دکتر نگهبان و نسل‌های فعلی باستان‌شناسی
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/2128-negahban-nasl-feli-bastan-shenasan.html

@iranboom_ir

Читать полностью…

ایران بوم

۱۵ بهمن ماه،زادروز شادروان رحیم معینی کرمانشاهی( ۱۵ بهمن ۱۳۰۴  در کرمانشاه - ۲۶ آبان ۱۳۹۴ در تهران) است.
نقاش،روزنامه‌نگار،نویسنده،شاعر و ترانه‌سرای ایرانی

☄یادش گرامی و راه‌اش پررهرو

@iranboom_ir

Читать полностью…

ایران بوم

🔴 دریغا زریاب و دریغا فرهنگ ایرانی! ❗️

✍ استاد دکتر شفیعی کدکنی✍

اَرَایت مَن حملوا علی الاعواد؟
اَرَایت کیف خبا ضیاءُ النادی؟ (شریف رضی)

دریغا زریاب و دریغا فرهنگ ایرانی! جز این چه می‌توانم گفت، در این راسته بازار مدرک‌فروشان با ارزِ شناور. در این سیاهی لشکر استاد و دانشجو. سیاهی لشگری از خیل دانشجویان و استادان چیزی برابر تمام دانشگاه‌های فرانسه و آلمان و انگلستان و شاید هم چندین کشور پیشرفته دیگر و جهل مرکّب مدیرانی که این سیاهی لشگر را افتخاری از برای زمانه خویش می‌دانند. کفاهُم جَهلُهُم!

اگر از همه رشته‌های دانش زمان بی‌خبرم، اما، در کار خویش خبره‌ام و می‌دانم که محیط دانشگاهیِ ما، در چه سکراتی به سر می‌برد. در هیچ جای جهان کار دانشگاه و تحقیقات دانشگاهی از اینگونه که ما داریم نیست، در عصر معرکه‌گیران و منکران «حُسن و قبح عقلی» در پایان قرن بیستم.

دریغا زریاب و دریغا فرهنگ ایرانی!

در عصری که «تحقیقات» دانشگاهی ما از یک سوی در شکل اوراد و عزایم خود را نشان می‌دهد و از سوی دیگر نسخه‌برداری کمرنگی از فرهنگ ژورنالیستی زمانه است، چه می‌توان گفت، جز اینکه بگویم:

دریغا زریاب و دریغا فرهنگ ایرانی!

در عصر «محققانی» که اگر از تألیفات خودشان امتحانشان کنند از عهده قرائت متن «تحقیقات» خویش برنمی‌آیند و دولت، با ساده‌لوحی، به فهرست انبوه استادان و دانشیارانش مباهات می‌کند و چندان بی‌خبر است که این رتبه‌های کاملاً «اداری» را ملاک پیشرفت علم و تحقیق تلقی می‌کند، چه می‌توانم گفت، جز اینکه بگویم:

دریغا زریاب و دریغا فرهنگ ایرانی!

نمی‌گویم او واپسین بود، ولی در میان واپسین‌ها، بی‌گمان، برجسته‌ترین بود، برجسته‌ترین چهره از آخرین پژوهندگانی که بر مجموعه فرهنگ و مدنیت ایرانی احاطه ژرف و اشراف کامل دارند و بدان عشق می‌ورزند: از فلسفه و کلام و تفسیر و حدیث و فقه و اصول تا ادبیات فارسی و عربی و تاریخ و جغرافیای تاریخی تا آنچه در مغرب‌زمین می‌گذرد در حوزه پژوهش‌های ایرانی و اسلامی تا آگاهی درست و سنجیده از مجموعه میراث خردمندان غرب، از افلاطون تا هگل و مارکس و ناقدان معاصرش.

زریاب در شرایط فرهنگی عصر ما، شاید، والاترین مصداق کلمه «حکیم» بود یعنی فرزانه‌ای که بسیار خوانده است و بسیار آموخته و بسیار اندیشیده و از انبوه خوانده‌ها و دانسته‌های خویش، منظومه‌ای عقلانی برای تبیین جهان و فرهنگ ملی خویش تدارک دیده است و براساس این منظومه عقلانی و فرهنگی است که نگران پیرامون خویش است.
به راستی دیگر، در کجای ایران باید جست مردی را که بتواند «شفاء» و «اشارات» ابن‌سینا و «اسفار» صدرالمتالهین و «شاهنامه فردوسی» و «صیدنه» ابوریحان بیرونی و «دیوان خاقانی» و فلسفه تاریخ ایران و تاریخ فلسفه ایران را در عالی‌ترین سطوح ممکن تدریس و تحقیق کند و آنگاه که درباره گوته، شیلر، کانت، هگل، صادق هدایت و مهدی اخوان ثالث سخن می‌گوید سخنش از ژرف‌ترین سخن‌ها باشد؟

به ‌راستی دیگر، در کجای ایران می‌توان یافت مردی چون او که این چنین ترکیب متناقضی از کهنه و نو و شرق و غرب و عقل و نقل باشد با آن‌چنان حضور ذهن شگفت‌آور و هوشیاری و طنز و خاکساری و فروتنی اعجاب‌انگیز؟ به‌راستی که درمانده‌ام، چه بگویم جز اینکه بگویم:

دریغا زریاب و دریغا فرهنگ ایرانی!

اکنون که او دیگر در میان ما نیست، لحظه به لحظه، زیان بزرگ غیاب او را از آفاق فرهنگ معاصر ایران، بیشتر و هولناک‌تر احساس می‌کنیم و به‌گونه‌ای ژرف‌تر درمی‌یابیم که چه غبن بزرگی بوده است محروم شدن دانشگاه تهران، در این پانزده ساله اخیر از وجود او. من از آنجا که هیچ‌گاه اهل سیاست و هیچ حزب و جماعت و دسته‌ای نبوده‌ام و نخواهم بود ندانستم و نتوانستم بدانم که چرا از یک سوی، دانشگاه تهران را از فیض دانش بیکران و بینش ژرف او، محروم کردند و از سوی دیگر با خواهش و تقاضا و اصرار او را به مؤسسات فرهنگی و تحقیقی دیگر، برای تدریس و تحقیق و تألیف و ترجمه، فراخواندند. جز اینکه خصومت‌های شخصی را عامل این کار بدانم موجب دیگری برای توجیه این غبن بزرگ تاریخی نمی‌توانم تصور کنم و با اینکه سی سال در محضر او شاگردی کردم و با او در «کتابخانه مجلس سنا» و «دایره‌المعارف فارسی» و «دانشگاه تهران» سالیان دراز افتخار همکاری داشتم، هرگز دلم بار نداد که در این‌باره از او پرسشی کنم. او نیز در این‌باره سکوتی حکیمانه داشت.

دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/16697-darigha-zaryab-farhang-irani.html


/channel/iranboom_ir

Читать полностью…

ایران بوم

شط شیرین پرشوکت
@iranboom_ir
دکتر عباس زریاب خویی" در ۲۰ امرداد ۱۲۹۸ در شهر خوی زاده شد و در ۱۴ بهمن ۱۳۷۳ در تهران درگذشت.

در سال ۱۳۲۲ فوت پدر باعث شد تا زریاب به شهر خوی بازگردد و مدتی به تدریس در دبیرستان بپردازد تا اینکه در سال ۱۳۲۴ هم زمان با قضیه فرقه دمکرات آذربایجان ناچار به ترک خوی شد و به تهران آمد و دو سال اول را با سختی در تهران زندگی کرد و به نوشتن مقالات در نشریات علمی و ادبی پرداخت تا اینکه به کار در کتابخانه مجلس شورای ملی مشغول شد. هم زمان دوره لیسانس را در دانشکده معقول و منقول (الهیات) دانشگاه تهران گذراند. عباس اقبال آشتیانی که از زریاب به عنوان "کتابدار فاضل کتابخانه دارالشورای ملی" یاد می کند، از وی در تهیه فهارس کتاب شدالازار (به تصحیح محمد قزوینی) استمداد طلبید.
در کتابخانه مجلس شورای ملی بود که با سیدحسن تقی زاده آشنا شد و مورد توجه خاص او قرار گرفت. بدین گونه بود که پس از تاسیس مجلس سنا و انتخاب تقی زاده به ریاست آن در سال ۱۳۲۸ و تاسیس کتابخانه مجلس سنا، محل خدمت عباس زریاب خویی به این کتابخانه منتقل شد و چندی بعد به عنوان مدیر کتابخانه مجلس سنا معرفی شد.
وی در سال ۱۳۳۱ به همراه ایرج افشار، محمدتقی دانش پژوه، منوچهر ستوده و مصطفی مقربی مجله تخصصی "فرهنگ ایران زمین" را بنیانگذاری کرد. در این نشریه مقالاتی در زمینه مطالعات تاریخ و فرهنگ ایران و انتشار رساله های خطی منتشر می شد.
در سال ۱۳۳۴ بورس مطالعاتی بنیاد هومبولت در آلمان غربی (بنا بر معرفی سیدحسن تقی زاده) در اختیار عباس زریاب خویی قرار گرفت. عباس زریاب خویی به مدت پنج سال در شهرهای ماینز و فرانکفورت و مونیخ به تحصیل و مطالعه در رشته های تاریخ، علوم و معارف اسلامی، فلسفه و فرهنگ تطبیقی پرداخت. در سال ۱۳۳۹ از دانشگاه یوهانس گوتنبرگ شهر ماینز در رشته های تاریخ و فلسفه درجه دکترا گرفت. عنوان رساله دکترای او "گزارش درباره جانشینان تیمور برگرفته از کتاب تاریخ کبیر جعفری" تالیف ابن محمد حسینی بود که زیر نظر هانس روبرت رویمر و پرفسور شل از ایران شناسان مشهور آلمانی تهیه شد.
دکتر عباس زریاب خویی در سال ۱۳۳۹ به تهران بازگشت و مجددا در کتابخانه مجلس سنا مشغول به کار شد. در سال ۱۳۴۱ به دعوت والتر هنینگ که آن زمان کرسی استادی در دانشگاه برکلی کالیفرنیا داشت به برکلی رفت و به مدت دو سال در آن دانشگاه به تدریس زبان و ادبیات فارسی مشغول بود. با اینکه هنینگ پست دائمی در دانشگاه برکلی برای زریاب در نظر گرفته بود، ولی او ترجیح داد که به ایران بازگردد و دانسته ها و تجربیات خود را در اختیار دانشجویان ایرانی بگذارد. دکتر زریاب از سال ۱۳۴۴ استاد تاریخ در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران بود و از آنجا که در رشته های دیگر مانند ادبیات فارسی، ادبیات عرب، فلسفه، زبان شناسی و معارف اسلامی صاحب نظر بود تا سال ۱۳۵۷ که در دانشگاه تهران اشتغال داشت، در اغلب این رشته ها تدریس و سخنرانی می کرد.
در همین دوران سمت های علمی مختلفی را به عهده داشت، از جمله عضو انجمن فلسفه، عضو هیئت امنای بنیاد فرهنگ ایران، عضو فرهنگستان تاریخ و عضو بنیاد شاهنامه فردوسی بود. علاوه بر این ها با دایره المعارف فارسی (زیر نظر غلام حسین مصاحب) و دانشنامه ایران و اسلام (زیر نظر پرفسور احسان یارشاطر) همکاری داشت و مدخل های بسیاری در این دو دانشنامه به قلم اوست. دکتر عباس زریاب خویی از دیر زمان عضو انجمن بین المللی شرق شناسی (آلمان) و عضو مجمع بین المللی کتیبه های ایرانی (انگلستان) بود.
او پس از ترک اجباری دانشگاه، چند سال خانه نشین بود و در منزل به تحقیق و مطالعه پرداخت و کارهای ناتمام خود را تکمیل کرد; تا اینکه چند دایره المعارف تاسیس شد که همه برای تالیف و ویرایش مقالات از او برای همکاری دعوت کردند. وی تا پایان عمر بی وقفه برای این مراکز مقاله می نوشت یا در کارهای ویرایش و مشاوره های علمی به آنان کمک می کرد. زریاب دستیاری توانا و مبرز برای همه این سازمان ها و مایه امید آنان بود. بسیاری مقالات و عناوین را که دیگران از نوشتن آنان، به سبب دشواری، سر باز می زدند زریاب می نوشت. به خصوص باید از مقالات بلند او در دایره المعارف بزرگ اسلامی و چند مرجع دیگر یاد کرد که هر یک از آن مقاله ها را می توان با اندکی گسترش به صورت کتابی جداگانه منتشر کرد.

دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/1845-shat-shirin-por-shokat.html

____

 کانال تلگرامی ایرانبوم
/channel/iranboom_ir

Читать полностью…

ایران بوم

‍ 🗞به فرهنگ باشد روان تندرست

🗞ایران سرزمینی کهن با فرهنگ باستانی است. سرزمین نیکی‌ها و مردمان نجیبی که ستایشگر داد و راستی و دوستی و نکوهشگر ظلم و دروغ و دشمنی‌اند. باید تا می توان از ایران گفت و نوشت. چرا که ظرف و محتوای توسعه کشور است. باید زبان فارسی را دوست داشت و در جهت ترویج آن از هیچ اقدامی دریغ نکرد. باید تا حد ممکن فرزندان کشور را با حافظ و سعدی، با فردوسی و مولوی و نظامی آشنا کرد. اگر ایده ایران از جمع معدودی نخبگان خارج شود و در میان مردم و سیاستگذاران شکل خودآگاهانه بگیرد معنای امنیت، مصلحت و منافع ملی شکل خواهد گرفت. حقیقت این است که امروزه ایران مورد غفلت قرار گرفته است و بدون وطن، کشور و ایراندوستی هیچ تحول مهمی رقم نمی‌خورد.

🗞فهرست زیر از کوشاترین و معتبرترین رسانه ها و نهادهای فرهنگیِ مستقل تشکیل شده است که جملگی در گستره‌یِ گسترده‌یِ تاریخ و ادبیات و فرهنگِ زرینِ ایران زمین می‌کوشند.
با پیوستن به این رسانه ها و نهادها به توسعه فرهنگی در جامعه یاری رسانیم.
                     
          🗞پـــــــایــنده ایــــــــــران🗞



📓آرخش، کلبه پژوهش حماسه‌های ایرانی
(رسانه دکتر آرش اکبری مفاخر).

📰@Arakhsha96

📓ملی‌گرایی ایرانی/شاهنامه پژوهی

📰@melliiran

📓رهسپر کوچه رندان
(بررسی اندیشه حافظ).

📰@kocheyerendan

📓تاریخ روایی ایران

📰@oldhistor

📓اهل تمییز
(معرفی و نقد کتاب، پاسداشت یاد بزرگان).

📰@ahle_tamyz

📓انجمن دوستداران شاهنامه البرز (اشا)

📰@ShahnameAlborz

📓سفر به ادبیات (خوانش و شرح گلستان صوتی، معرفی کتاب و...)

📰@safar_be_adabiyat

📓تاریخ ترجمه(یادداشتها و جستارها دربارهٔ تاریخ‌نگاری و تاریخ ترجمه در ایران).

📰@Historiography_of_Translation

📓تاریخ میانه

📰@midhistor

📓شاهنامه
(هر روز با اشعار و داستان‌های شاهنامه).

📰@shahnamehbarayehame

📓تاریخ اشکانیان

📰@ArsacidEmpire

📓بـاشگاه شاهنامه پژوهان
(ایران را باشگاه شاهنامه پژوهی خواهیم کرد).

📰@shahnamehpajohan

📓رازها و نمادها و آموزه‌های شاهنامه

📰@ShahnamehToosi

📓مولانا و باغ سبز عشق

📰@baghesabzeshgh

📓دیوانِ صوتیِ « حافظ »

📰@GHAZALAK1

📓منابع تاریخ ساسانیان

📰@Sasanian_Sources

📓مطالعات قفقاز

📰@Dosuyecaspian

📓دژنپشت(دهلیز نوشته‌های تاریخی محمود فاضلی بیرجندی).

📰@dejnepesht4000

📓کنفرانس ایرانویچ

📰@conference_iranvich

📓ستیغ
خوانش اشعار حافظ و سعدی و...(رسانه سهیل قاسمی).

📰@Setiq

📓انجمن شاهنامه خوانی آنلاین
(دبی ،کانادا ، ایران ،لندن ).

📰@anjomanshahnameh

📓مأدبه‌ی ادبی، شرح کلیله و دمنه و آثار ادبی فارسی
(رسانه دکتر محمّدامین احمدپور).

📰@Madobahadabi

📓کانون پژوهش‌های شاهنامه
(معرفی کتاب‌ها و مقالات و یادداشت‌ها پیرامون شاهنامه).

📰@shahnameh_ferdowsi

📓گاهگفـت
(دُرُست‌خوانیِ شعرِ کُهَن).

📰@Gaahgoft

📓شرح و بررسی آکادمیک تاریخ اشکانیان

📰@Arsacid_Chronicle

📓ایران‌بوم
(نگرشی بر تاریخ و فرهنگ ایران زمین).

📰@iranboom_ir

📓رادیو شاهنامه

📰@radioshahnameh

📓شاهنامه کودک هما

📰@shahnameh_kodakan

📓دکتر محمّد‌علی اسلامی‌نُدوشن

📰@sarv_e_sokhangoo

📓قصه‌های شب توکا
(قصه بشنوید و قصه‌گویی کنید).

📰@storytellingforchildren

📓بنیاد فردوسی خراسان
(كانون شاهنامه فردوسی توس).

📰@bonyadeferdowsitous


📓مردم‌نامه(فصلنامه مطالعات تاریخ مردم).

📰@mardomnameh

📓زبان‌شناسی و فراتر از آن

📰
@beyondlinguistics

📓خردسرای فردوسی
(آینه‌ای برای پژواک جلوه‌های دانش و فرهنگ ایران زمین).

📰@kheradsarayeferdowsi

📓سرو سایـه‌فکن
(رسانه ای برای پاسداشت زبان و ادبیات فارسی).

📰@sarve_saye_fekan

📓شاهنامه برای کودکان
(قصه های شاهنامه و خواندن اشعار برای کودکان و نوجوانان).

📰@shahnameh_children

📓موسیقی سنتی
(تکنوازی سنتور).

📰@Msantoor

📓کتاب گویا
(لذت مطالعه با چشمان بسته).

📰@GouyaKetab

📓زین قند پارسی
(درست بنویسیم، درست بگوییم).

📰@qande_parsi

📓داستان‌های کوتاه !!!

📰@FICTION_12

📓رسانه رسمی استاد فریدون فرح اندوز
(گوینده و مجری رادیو و تلویزیون ملی ایران).

📰@fereidounfarahandouz

📓انجمن شاهنامه‌خوانی هما
(خوانش و شرح بیتهای شاهنامه).ـ

📰 @shahnamehferdowsiii


🟥کانال میهمان: کلاسهای شاهنامه استاد شاهرخ مسکوب

📕
@meskoob_shahnameh




🗞فـــرِّ ایــــران را می سـتایـیـم.🗞


🗞هماهنگی جهت تبادل:

🗞@Arash_Kamangiiir

Читать полностью…

ایران بوم

از غرب ایران چه میدانیم؟ - کوششی در بازخوانی تاریخ مناطق غربی ایران

رضا آقازاده
کارشناس ارشد فرهنگ و زبان‌های باستانی


سرآغاز

غرب به زبان ایرانی و در ماتیکان‌های ایرانی خُوَرْوَران است که معنای تحت اللفظی جایی که خور(خورشید) می‌رود. در برابرش خُوَراسان(خراسان) است، جایی که خور می‌آساید.(می‌آید)
 
غربِ ایران به دلایل دانشی که دانشمندان بزرگی در آن پرورش یافته اند، (شهرزوری، دینوری، جزری، آمِدی،...)، به دلایل نظامی که سرداران بزرگی در آن پرورش یافتند، (صلاح الدین ایوبی، فرماندهان دوره صفویه،...)، به دلایل تاریخی و جغرافیایی (که همیشۀ تاریخ بخشی از جغرافیای ایران و مردمانش مردمان ایرانی و تاریخش تاریخ ایران است) و به دلایل سیاسی برای ما ایرانیان دارای اهمیت است.

غرب ایران نه آذربایجان و کردستان فعلی بلکه کاپادوکیه (آناتولی: اَن اَثورَ: غیر آشوری/؟/،عثمانی) استان جزیره، عراق، سوریه، فلسطین (معرَّب پارسیان، عِبری: پرست)، در طول تاریخ مکان ایرانیان و محل کشمکش‌های اقوام خونریزِ فرانک و ژرمن و عثمانی به ویژه در جنگ‌های صلیبی با ایرانیان بوده است! غرب ایران به دلیل داشتن بُنیه فرهنگیِ ایرانی از جمله پایگاه‌های مهم سرزمینیِ ایران بوده است. عواملی چند این جدایی بزرگ و فراموشی نسبت به غربیِ ایران را برای ما ایرانیان در طول تاریخ رقم زده است که از آن جمله است: تغییر نامهای ایرانی- کُردی به عربی و ترکیِ عثمانی، تغییر زبان مردمان عراق به دلیل سیطره طولانی عرب‌ها بر منطقه عراق.

آنچه در زیر می‌آید توجه نشان دادن تنها به یک بخش از غرب ایران بزرگ است که مجموعه کُردتبارهای ایرانی را شامل می‌شود. یکی از استان‌های مهم امپراتوری ایرانِ زمانِ ساسانی همانا استان جزیره است که در متن‌های ساسانی آن را به گونه «گَزیرَک» می‌بینیم. غرب ایران بدست اِسپَهبَدِ خُوَروَران اداره می‌شد. (الممالک و المسالک پورِ خرداد به)


استان‌جزیره

جزیره در سال هفدهم به دست اعراب افتاد، همچنان بخشی از ایران بزرگ بود تا در جنگ چالدران با عثمانیان ازایران جدا شد. بخش بزرگی از کُردنشینهای‌ایرانی‌تبار که عموماً به‌گویش کُرمانجی سخن می‌گویند.گویش‌های رایج در منطقه غربی شامل کُرمانجی، سُورانی، زازاکی، اردلان... می‌باشد. جزیره از اقلیم چهارم است. اردشیر بابکان آن را ساخت. (نزهة القلوب: 156)

جزیره از اصل پارسی‌میانه (زبان‌پهلوی) «گَـزیرک»می‌باشد که معرّب شده است. درمتن پهلوی «نامه شهرستانهای ایران» ازگزیرک: جزیره به عنوان شهرهای خُوروَران (غرب) یاد شده است که بر ایرانی بودن این استان صحّه می‌گذارد. این نام هنوز ازدل تاریخ بر این منطقه باقیمانده و رویکرد تغییر نام و ترکی‌سازی نامهای ایرانی توسط عثمانیان و نیزعربی‌سازی عرب‌ها نتوانسته این نام را از میان ببرد. نام جزیره را در قرون بعدی گویا از قرن ششم در فارسنامه ابن بلخی بنام «دیاربکر و ربیعه» نیز می‌بینیم. که البته در نام دیار بکر باید کمی درنگ کرد. دیاربکر در اختلاف نسخ فارسنامه به گونه دیاربکرد هم آمده است (رویه: 68) بکر منسوب به بکر بن وائل است. این که بکر را کُرد بدانیم یک احتمال ضعیف است و البته جای درنگِ بسیار دارد!

دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/iranshahr/iran-pajohi/17237-az-gharb-iran-che-midanim.html

@iranboom_ir

Читать полностью…

ایران بوم

یادداشت - کلنگ بدستان میراث فرهنگی

دکتر هوشنگ طالع

به نظر می‌رسد ، خویش‌کاری ( وظیفه‌) اصلی وزیر میراث فرهنگی و ... در این دولت ، کلنگ به دست گرفتن و نابود‌سازی یادمان‌های کهن ، باستانی و تاریخی ایران است .

آقای وزیر در نخستین سفر وزارتی به پاسارگاد رفت و گفت باید به کشاورزان اجازه‌ی کندن چاه و کاشت جو در محوطه‌ی پاسارگاد در کنار آرامگاه کورش بزرگ ، صادر شود .
سپس در همین مورد ، چندی پیش گفت که مردم به خاطر پاسارگاد ، نمی‌توانند بلندمرتبه‌سازی کنند " من میزنم زیر میز " .
در همین راستا ، رییس پژوهش‌گاه میراث فرهنگی کشور ، با بهانه قرار دادنِ لزوم توجه جدی به معیشت روستاییانِ همجوار با محوطه‌های تاریخی تاکید کرد :
نباید تحت‌الشعاع تعیین حریم  و عرضه قرار بگیرند .
یعنی کلنک‌ها را آماده کنید تا آن‌چه از  یادمان‌های فرهنگی کشور که از کلنگ اسکندر گجستک ، عربان وحشی و بیابان‌گرد ، چنگیز مغول و بسیاری حاکمان و سودجویان و وطن‌فروشان در امان مانده ، به دست کارگزاران دولت رئیسی ، نابود و با خاک یکسان گردد !

@iranboom_ir

Читать полностью…

ایران بوم

سالروز درگذشت هاشم رضی

هاشم رضی، نویسنده، پژوهشگر و مترجم حوزه تاریخ، در ۸۷ سالگی در روز دوشنبه، ۱۸ بهمن‌ماه ۱۴۰۰ پس از یک دوره نقاهت از دنیا رفت.

 هاشم رضی متولد ۲۶ تیرماه ۱۳۱۳ در تهران بود. دوران تحصیل را در تهران گذراند. زبانهای فرانسه، انگلیسی و آلمانی را آموخت. به کتاب‌های باستان‌شناسی و دین زرتشت و نیچه علاقه‌مند بود.

از کتاب‌هایی که در آغاز تألیف کرد، «پنج آیین بزرگ جهان» بود. سپس «وندیداد» را از روی متن اصلی ترجمه کرد و برای آشنایی با لغات اوستایی و سانسکریت، نزد جلالی نائینی به آموختن زبان‌های باستانی پرداخت.

 «حکمت خسروانی»، «اوستا»، «آیین مهر»، «وندیداد»، «گاهشماری جشن‌های ایران باستان»، «آیین زروانی»، «دین و فرهنگ ایرانی در عهد اوستایی»، «ازدواج مقدس»، «تاریخ زرتشتیان»،  «جشن‌های آب»، «جشن‌های آتش»، «جشن‌های گاهنبار»، «آیین پررمز و راز میترایی»، «معاد و آخرت‌شناسی در ایران باستان»،  «زرتشت پیامبر ایران باستان»، «تاریخ مطالعات دینهای ایرانی» و «آموزش خط میخی» از جمله آثار به‌جامانده از او هستند.

@iranboom_ir

Читать полностью…

ایران بوم

دکتر محسن ابوالقاسمی (زادهٔ ۱۳۱۵ در ملایرـ درگذشتهٔ ۱۸ بهمن ۱۳۹۷) استاد بازنشستهٔ زبان و ادبیات فارسی و فرهنگ و زبان‌های باستانی دانشگاه تهران بود. او دانش‌آموختهٔ زبان‌های فارسی نو و باستان از دانشکده مطالعات مشرق‌زمین و آفریقا در لندن بود.
یادش گرامی باد.

@iranboom_ir

محسن ابوالقاسمی یکم دی‌ماه ۱۳۹۵ در مراسم شب بخارا با عنوان «شب محسن ابوالقاسمی» سرگذشت خود را این‌طور توصیف کرده بود: «۸۰ سال پیش در ملایر به دنیا آمدم. در همان‌جا به مدرسه رفتم و تصدیق شش ابتدایی گرفتم. همراه خانواده به تهران آمدم و در دبیرستان علامه درس خواندم تا پنجم متوسطه که دیپلم ناقص از آن دبیرستان گرفتم و در دبیرستان دارالفنون ششم ادبی گرفتم و وارد دانشکده ادبیات شدم. در سال ۱۳۳۷ لیسانس ادبیات فارسی گرفتم و در سال‌های ۱۳۳۷ ۱۳۴۰ درس‌های دوره دکتری را خواندم. در سال ۱۳۴۰ به لندن رفتم و در سال ۱۳۴۳ از آن‌جا درجه .M.A گرفتم و به ایران بازگشتم و برای گرفتن دکتری ثبت‌نام کردم در دانشگاه تهران. درجه .M.A در زبان‌های باستانی ایران گرفتم. در این‌جا در سال ۱۳۴۴ در گروه تازه‌تأسیس زبان‌شناسی و زبان‌های باستانی به تدریس پرداختم تا سال ۱۳۸۱ که بازنشسته شدم. در سال ۱۳۶۹ به استخدام نیمه‌وقت دانشگاه آزاد درآمدم که تاکنون ادامه دارد.»

او در طول چند سال گذشته، همچنان به عنوان استاد مدعو پژوهشگاه علوم انسانی به تدریس ادامه می‌داد.

/channel/iranboom_ir

شادروان محسن ابوالقاسمی بیش از نیم سده به تدریس و پژوهش در زبان شناسی و فرهنگ ایران باستان مشغول بود. برخی از آثار وی عبارتند از:

تاریخ زبان فارسی - ۱۳۷۳

قاموس: دفترنخست (آ ـ. آپونیس)

تحول معنی واژه در زبان فارسی

دستور تاریخی زبان فارسی - ۱۳۷۵

پنج گفتار در دستور تاریخی زبان فارسی

تاریخ مختصر زبان فارسی

ریشه‌شناسی (اتیمولوژی)

ماده‌های فعل‌های فارسی دری

زبان فارسی و سرگذشت آن

راهنمای زبان‌های باستانی ایران

مانی به روایت ابن ندیم (ترجمه)

دین‌ها و کیش‌های ایرانی در دوران باستان به روایت شهرستانی (مترجم)

یسن ۵۳: وهیشتوایش‌گات: اندرز زردشت

شعر در ایران پیش از اسلام

Читать полностью…

ایران بوم

به یاد سخن سرای ایران دوست ، علی اشرف نوبتی (پرتو کرمانشاهی)

در پنجم بهمن ۱۴۰۰، استاد پرتو کرمانشاهی، شاعر و سخن سرای فرزانه از میان ایرانیان رفت. احسان هوشمند، کارشناس مسائل تیره های ایرانی در نوشته ای به پرتو کرمانشاهی و آثار و هنر او پرداخته است. برای خواندن مطلب هوشمند روی پیوند (لینک)  زیر کلیک کنید :

http://iranchehr.com/?p=12676

@iranboom_ir

Читать полностью…

ایران بوم

شریکان دزد و رفیقان قافله- ۱

دکتر حکمت اله ملاصالحی
استاد دانشگاه تهران

بر تأثر‌انگیز و تأسف‌بار و تعرض هولناک و تخریب و تسطیح و از میان برداشتن و بردن محوطه باستانی تپه قمی‌آباد شهرستان ری، لکه سیاه و ننگین و سنگین و سهمگین دیگری بر دست و دامن و کارنامه مردود متولیان و معاونان ناباستان‌شناس و میراث‌ناشناسی‌ست که این یا آن تل و تپه جغرافیای طبیعی را از تل و تپه جغرافیای تاریخی و محوطه‌ها و تپه‌های باستانی تشخیص نمی‌دهند و مدعی می‌شوند؛ تپه تسطیح شده قمی‌آباد شهرستان ری یک تپه طبیعی بوده است و نه باستانی! 
  فرض گیریم به زعم‌تان چنین است که می‌گویید و چنین است که مدعی می‌شوید! چقدر ما مجاز هستیم؛ هرگاه اراده کنیم به زیست‌بوم و میراث و منابع طبیعی سرزمین خود تعرض کنیم و جنگل‌ها را به بهانه بهره برداری با تیشه و ارّه  طمع و افزون‌خواهی‌های افسار گسیخته خود از ریشه ببریم و برکنیم و براندازیم. چقدر و تا کجا ما مجاز هستیم؛ چشمه‌ها و جویبارها و رودها را به بهانه توسعه بخشکانیم و مسبب نابودی و انقراض هزارها و هزارها گونه حیات وحش سرزمین خود بشویم! حتی تپه‌ای که معاون میراث‌ناشناس استان تهران مدعی هستند طبیعی بوده است و برای کشاورزی و کشت کشاورزان تسطیح شده است؛ طبیعی بودن تپه، تعرض و تخریب و تسطیحی را که اتفاق افتاده است توجیه نمی‌کند. نمی‌گوییم علی‌القاعده لیکن علی‌المعمول تپه‌های طبیعی مگر چونان عارضه‌های خُرد طبیعی در دشت‌های مسطح نادرند؛ دشت‌های فلات مرکزی ایران از دشت قزوین گرفته تا دشت ساوجبلاغ و ری و ورامین تا آن سوتر مناطق شرقی استان سمنان و حاشیه کویر  زنجیره‌ای به‌هم پیوسته از حلقه‌های استقراری محسوب می‌شوند که از هزاره‌های نوسنگی تا هزاره‌های متأخرتر را دربرگرفته‌اند. هر کدامشان یک جهان عقبه تاریخی و پیشینه فرهنگی و اجتماعی جامعه و جهان بشری ما را در لایه‌ها و نهشت‌های باستانی خود نهفته و نهان دارند. تپه قمی‌آباد حلقه‌ای از سلسله به‌هم پیوسته‌ای بود که مورد تعرض قرار گرفت و تخریب و تسطیح و نابود شد و از میان رفت. متأسفانه نه آغازین و نه پایانین تل و تپه‌ای است که نابود می‌شود و خواهد شد!! 
اگر اطمینان و اعتماد به قضاییان کشور بود به رئیس محترم و سخت‌کوش و با تجربه و سنگربان هوشمند و باستان‌شناس دلیر و آزموده پایگاه میراث فرهنگی شهرستان ری آقای دکتر قدیر افروند پیشنهاد می‌شد خاموش ننشینند و از کنار رفتار غیر مسؤلانه و خارق عرف و اظهارات ناکارشناسانه و افاضات کذب معاون ناباستان‌شناس میراث فرهنگی استان تهران خاموش نگذرند و شکایت به قضائیان ببرند. اما دریغ و صد دریغ که گویی آن وصله‌های ناجور و این پینه‌های نازیبا کنار هم که قرار می‌گیرند و دوخته می‌شوند؛ زیبنده‌تر به‌هم می‌آیند و هماهنگ‌تر کنار هم قرار می‌گیرند و بر تن جامعه خسته و قامت فرهنگ افسرده ما افکنده می‌شوند!.

Читать полностью…

ایران بوم

۳۵ سال پیش در ۱۷ بهمن ۱۳۶۷، جعفر سلطان‌القرایی ( ۱۲۸۳ تبریز - ۱۳۶۷ تبریز) ـ نسخه‌شناس و از مفاخر فرهنگی ایران ـ درگذشت.

شادروان جعفر سلطان‌القرایی در فقه، اصول، علم‌الرجال، تاریخ و ادبیات فارسی و عربی تبحر داشت. استاد افزون بر نسخه‌شناسی، در نقاشی سیاه‌قلم و خوشنویسی نیز توانا بود. او در امر تدوین فرهنگ فارسی هم با شادروان دکتر محمد معین همکاری داشت.

@iranboom_ir

Читать полностью…

ایران بوم

پارسی - سرودهٔ شاوروان فریدون مشیری

زادگاه مهر بود و مهرآیین کشوری
چون درخشان گوهری در پهنه‌ی پهناوری

جای جا، در سرزمین‌های فراخش،
مردمانی پاک‌جان
گونه‌گون آیین و دین
گون‌گون آداب، اما یک‌زبان
پارسی، جان‌مایه‌ی هم‌بستگی‌شان بود
هم‌زبانی چهره‌ساز زندگی‌شان بود
دست‌ها در دست هم، در جان‌شان می‌تافت
آفتاب دوستی، با گرمی جان‌پروری

نور یک فرهنگ می‌تابید بر دل‌های‌شان
لاجرم سرشار بود از عشق، از آزادگی دنیای‌شان
بر چکاد سرفرازی جای‌شان
سرزمین سرفرازان بود، «ایران» نام او
مهرورزان، جرعه‌نوش جام او
کشوری چشم و چراغ خاوران،
سرزمین نیک‌اندیشان و پاکان جهان،
نیک‌گفتاران،
نیک‌کرداران،
کشور نام‌آوران با مردم نام‌آوری

این میان بیگانگان،
در کمین بودند با ترفندها!
رخنه‌ها کردند از راه «زبان»
تا نفاق افتاد در یاران و خویشاوندها
دست‌ها از هم جدا
اشک‌ها شد جانشین خوش‌ترین لبخندها...!
آه، ای از هم‌زبانان، هم‌دلان، افتاده دور!
آه، ای از کاروان جا مانده،
حیران، ناصبور!
روزگار سرفرازی‌هایت آیا آرزوست؟
تا گذاری بار دیگر دست خود در دست دوست
پارسی را پاسداری کن، اگر دانشوری.

برگرفته از مجلهٔ «بخارا»، شمارهٔ 4، بهمن‌ماه و اسفندماه 1377

http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/chame/11290-parsi-moshiri.html


 کانال تلگرامی ایرانبوم
https://telegram.me/joinchat/BTli7Dy87gKr4Pr7-2LhsA

Читать полностью…

ایران بوم

مسمومیت‌های پرورشی و مصدومیت‌های آموزشی

دکتر حکمت‌اله ملاصالحی

وداع با قانون، وداع با پاکیزگی و بهداشت عمومی، وداع با نظم و زیبایی از جمله اتفاقات ناگوار و غم انگیزی بوده است که طی دهه‌های اخیرتجربه کرده‌ایم و شاهدش بوده‌ایم.
بناها، بافت‌ها و فضاهای معماری شهری و روستایی ما از جمله مصادیق عینی و ملموس یک چنین وداع و قهربا قانون و غیبت نظم و زیبایی و پاکیزگی در فرهنگ و زندگی جامعه ماست. متأسفانه و متأثرانه ما اینک زیرسقف فضاهایی سکنی داریم و زندگی می‌کنیم که به غایت شلخته و بی‌نظم و زمخت اند و نازیبا. ما آنها را چونان گذشته متناسب با ذوق و ذایقه و سنت و میراث و حکمت و خرد و منطق خود طراحی، مهندسی و معماری نکرده‌ایم و بنیاد ننهاده‌ایم. عوامل و عناصر سود و سودا برای مطامع و منافع خود آنها را یله و بی‌مهار هرطور که خواسته‌اند طراحی کرده‌اند ساخته‌اند. اینها افسانه نیست. واقعیت‌های ملموس فرهنگ وزندگی اکنون ماست. پل پردیس وکلاک کرج را ببینید سی‌وسه پل ایران عصرصفوی را هم ببینید. میدان انقلاب تهران را ببیند میدان نقش جهان اصفهان را هم ببینید! وقتی در خانه خویش بیگانه‌ای، وقتی در فضاهایی زندگی می‌کنی که نمی‌توانی با آن نسبت برقرار کنی، در تعارض با توست. رویاروی تو ایستاده است. پذیرای تو نیست. تو را صمیمانه در آغوش نمی‌کشد. زمخت است و خشن و نازیبا نوعی حس گریز نوعی حس فرار در جان تو بیدار می‌شود. همیشه جان تو را می‌آزارد. روان تو را زخم می‌زند. می‌خواهی از هزارتوی آن چونان «دیدالوس» معمار لایبیرنت افسانه‌ای بگریزی. اینها همه مظاهر و مصادیق صدای تشت رسوایی آموزه‌های مسموم و تربیت و تعلیم‌های کژ و معوج ما طی دهه‌های اخیر هستند.

اما این تنها معماری نازیبا و بی‌نظم و بی‌رنگ و نازیبای شهری و روستایی جامعه اکنون ما نیست که تشت رسوایی تربیت‌های غلط و ناراست را در جامعه ما بصدا درآورده است. اندکی درنگ و تأمل در وضع غم انگیز و نگران‌کننده زبان فارسی این میثاق عظیم و پرمایه و غنی ملی و مدنی و معنوی ما که دهه‌هاست زیر فشارسخت و سنگین واژه‌های بیگانه به ویژه انگلیسی صدای درهم شکستن ستون و فقراتش به گوش می‌رسد بسنده است متقاعد شویم و بپذیریم برسرزبان خویش چه آورده‌ایم. صدا و سیمای که می‌توانست کانون تقویت و توسعه زبان ملی باشد اینک در مسیر آسیب رساندن به این میثاق ملی و نشر واژه‌های وکاربردهای غلط و نادرست زبان فارسی گام برمی‌گیرد. سکوت و بی‌تفاوتی مسئولان فرهنگستان زبان و ادب فارسی پذیرفتنی نیست. از یاد برده‌ایم که سیاست‌های استعماری بریتانیا بیش از هر نظام سیاسی و استعماری دیگری در دو سده اخیر به تاریخ و فرهنگ ما علی‌الخصوص به جغرافیای زبان فارسی آسیب رسانده است. اکنون نیز در همین طریق و در همین مسیرگام برمی دارد. عجیب نیست نسلی را زیر سقف‌های ترک خورده آموزش و پرورش کشور تربیت کرده‌ایم که نه تنها احساسی از ایرانی بودن در جان او نیست، بلکه چونان سرباز در خط مقدم توسعه و تحقق مقاصد و منافع و مطامع بیگانه عمل می‌کند!
آیا انگیسی‌ها حاضر بودند این چنین یله و بی‌مهار از واژه‌های فارسی در زبان خود استفاده کنند؟ ما با خود چه کرده‌ایم»! چه می‌کنیم؟! تا کجا می‌خواهیم کارگزار و خادم فرهنگ و زبان دیگری در خانه خویش باشیم و بمانیم. یک جامعه صاحب اندیشه و خلاق برای بیان اندیشه و کنش‌های خلاقش دست به مفهوم سازی‌های نومی زند. تصویرهای تازه ابداع می‌کند. تصویرهای بی‌بدیل. باده‌های نو اندیشه و حکمت و خرد و ذوق و ذایقه زیباشناختی خود را در جان مفاهیم نو و در جام تصویرهای تازه و بدیع می‌ریزد. این چنین یک جامعه و جهان نو بنیاد می‌پذیرد، با باده اندیشه و ارزش‌های نو و ریختنشان در جام و جان و کام زبان تازه، مفاهیم نو و بدیع. صورت‌ها و شکل‌ها و تصویرهای نو. اصالت، قوّت معنوی و نیروی درونی که در خلاقیت است هیچگاه در تقلید نیست. هیچ گاه در تقلید ندیده‌ایم. راه تقلید راه آسان و کم هزینه است لیکن اصالت و دستاوردش اندک. خلاقیت چنین نیست. نه آسان به کف می‌آید نه آسان از کف می‌رود. متأسفانه نسلی را چنان کژ و چنان ناراست و چنان نادرست با آموزه‌های غلط و سمی تعلیم داده و تربیت کرده‌ایم که نه تنها خلاقیت‌گریز است که برده و بنده دیگری است و دوست می‌دارد با هزینه اندک با دست رنج دیگری و با تلاش خلاق دیگری هم به ثروت هم به دولت هم به قدرت برسد. بساط این تربیت‌ها و تعلیمات غلط را یکبار برای همیشه می‌بایست برچید و طرحی دیگر درانداخت

دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/didehban/mirase-manavi/17265-masdomiat-haye-amozeshi-molasalehi.html


/channel/iranboom_ir

Читать полностью…

ایران بوم

۱۵ بهمن ماه، زادروز شادروان فرهاد ارژنگی است
یادش گرامی باد.
(۱۵ بهمن ۱۳۱۷ - ۴ خرداد ۱۳۴۰)
@iranboom_ir
پرتره فرهاد ارژنگی، اثر خود هنرمند

http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/3920-farhadarjangi-1317-1340.html

http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/17106-farhad-arjangi-13401317.html

Читать полностью…

ایران بوم

آشنایی با دکتر عزت الله نگهبان
@IRANBoom_IR

عزت الله نگهبان یکی از پایه‌گذاران باستان شناسی ایران بوده و از جملهٔ کسانی است که مبارزه و مقابلهٔ او با سوداگران و قاچاقچیان اموال فرهنگی زبانزد است.
عزت‌الله نگهبان در دههٔ 1340 با انجام کاوش‌های باستان‌شناسی در مارلیک گیلان جدی‌ترین گام برای استقلال و پایه‌گذاری باستان‌شناسی بومی و ملی را برداشت. او با تأسیس موسسهٔ باستان شناسی دانشگاه تهران و تجدید نظر در ساختار آموزشی باستان‌شناسی ایران گام مهم دیگری در این راستا برداشت. عزت‌الله نگهبان در هفت تپه خوزستان، مارلیک گیلان، دشت قزوین، و بسیاری دیگر از نقاط ایران کاوش‌ها و بررسی‌های باستان شناسی را انجام داده است. دکتر نگهبان در دههٔ 1340 و 1350 تلاشهای زیادی برای جلوگیری از خروج اشیای به دست آمده از کاوشهایی علمی توسط هیأتهای باستان شناسی به خارج از کشور نمود، این تلاشها سرانجام به بار نشست و هیأتهای باستان شناسی خارجی موظف شدند اشیاء مکشوفه از محوطه های باستانی را صرفاً در ایران مطالعه نمایند. همچنین وی مقالات و کتابهای متعددی به فارسی و انگلیسی نگاشته و از چهره های بین المللی باستان شناسی ایران محسوب می شود.

عزت الله نگهبان در سال 1304 در اهواز به دنیا آمد . پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی و متوسطه ، به تحصیل در رشته باستانشناسی ، در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران پرداخت. سپس برای ادامه تحصیل به آمریکا رفته و در سال 1335 موفق به دریافت درجه دکترا گردید . پس از بازگشت از آمریکا در سال 1336 به سمت دانشیار رشته باستان شناسی ، در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران استخدام شد . در سال 1338 موفق به تاسیس موسسه باستان شناسی در دانشگاه تهران شد . نگهبان علاوه بر مشاغل دانشگاهی ، به مشاغل دیگری نیز همچون معاون فنی اداره کل باستان شناسی ، مشاور فنی وزارت فرهنگ ایران ، مشاور عالی سازمان ملی حفاظت آثار باستانی ایران و ... منصوب گردید .

وقایع میانسالی : عزت الله نگهبان در طول اقامت و تحصیل در شیکاگو در اینترناشینال هاوس در نزدیکی دانشگاه زندگی می کرد و در همین مکان با دختری به نام میربام لویس میلر (دانشجوی کتابداری)، آشنا شد و با وی ازدواج کرد. وی پس از بازگشت به ایران به استخدام دانشگاه تهران در آمد. و در سال 1345 با اخذ دکترای افتخاری از دانشگاه تهران به درجه استادی ارتقا یافت. او پس از سالها خدمت در 1357 بازنشسته شد و به فیلادلفیای امریکا عزیمت نمود و پس از آن به چاپ گزارشی نهایی فعالیت های باستان شناختی خود مشغول شد . . البته وی از آن پس بعنوان راهنمای بخش موزه دانشگاه پنسیلوانیا مشغول می باشد.

زمان و علت فوت : عزت‌الله نگهبان، پدر باستان‌شناسی مدرن ایران که به بیماری آلزایمر و پارکینسون نیز مبتلا بود، به گفته "بهمن نگهبان" فرزندش، روز 14 بهمن 87 ، بدرود حیات گفت.

مشاغل و سمتهای مورد تصدی : استاد باستان شناسی دانشگاه تهران، مهندس حفار اصلی در تپه مارلیک در 2-1961م./ 40-1339 هـ.ش مدیر گروه باستان شناسی دانشگاه تهران (1356-1346)، موسس و رئیس موسسه باستان شناسی دانشگاه تهران (56-1336 هـ.ش)، رئیس دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران (57-1354)، مشاور فنی اداره باستان شناسی (1347)

فعالیتهای آموزشی : عزت الله نگهبان پس از بازگشت از امریکا با درجه دانشیاری به استخدام دانشگاه تهران درآمد و با اخذ دکترای افتخاری از دانشگاه تهران در سال 1345 به درجه استادی ارتقا یافت. وی از 1346 تا 1356 مدیر گروه باستان شناسی دانشگاه تهران بود.

مراکزی که فرد از بانیان آن به شمار می آید : عزت الله نگهبان در 1958.م/ 1336 هـ.ش موسسه باستان شناسی دانشگاه تهران را بنیان گذاشت. وی با ایجاد کارگاه دائمی در دشت قزوین برای فعالیتهای دانشجویان گام موثری درروند پیشرفت آنها داشت.

سایر فعالیتها و برنامه های روزمره : عزت الله نگهبان همواره یکی از سرسخت ترین مدافعان برنامه های منظم کردن فعالیت های مربوط به باستان شناسی بود و برخی وی را دشمن بزرگ قاچاقچیان و دلالان عتیقه در ایران می دانستند. وی همواره در پی مباره علیه قاچاق میراث فرهنگی بود و در 1347 نقشی اساسی در تصویب قطعنامه ای در محکوم کردن قاچاق و فروش اشیای عتیقه داشت.

شاگردان : شاگردان عزت الله نگهبان، امروز همگی از بزرگان باستان شناسی و هنر ایران بشمار می روند و عبارتند از: یوسف مجید زاده،‌ محمد رحیم صراف، علی اکبر سرفراز،‌مهدی رهبر، صادق شهمیرزادی، یوسف نقیب زاده، محمد یوسف کیانی، پرویز ورجاوند.

دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/11694-ashenaei-ba-negahban.html



💠ایران‌بوم؛ نگرشی به تاریخ و فرهنگ دیرپای ایران‌زمین🌳🌲
/channel/iranboom_ir

Читать полностью…

ایران بوم

داده نگاری حفاظت از تالابها

@iranboom_ir

Читать полностью…

ایران بوم

۱۴ بهمن ماه سالروز درگذشت دکتر عباس زریاب خویی ( ۲۰ امرداد ۱۲۹۸ خوی - ۱۴ بهمن ۱۳۷۳ تهران) است. یادش گرامی باد.
/channel/iranboom_ir/34508

عباس زریاب خویی در ۲۰ مرداد ۱۲۹۸ هجری خورشیدی در شهر خوی به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و دوره اول دبیرستان را در خوی گذراند و چون امکان ادامه تحصیل در خوی وجود نداشت نزد یکی از روحانیون شهر به نام شیخ عبدالحسین اعلمی به یادگیری صرف و نحو عربی، اصول و دیگر علوم حوزوی پرداخت. در سال ۱۳۱۶ به قم رفت و درمدرسه فیضیه با مرحوم آیت الله جعفر اشراقی هم اطاق شد و قریب شش سال نزد علمای طراز اول حوزه علمیه قم به تحصیل مشغول بود.. در سال ۱۳۲۲ فوت پدر باعث شد تا زریاب به شهر خوی بازگردد و مدتی به تدریس در دبیرستان بپردازد.

در شهریور ۱۳۲۴ به تهران آمد و به نوشتن مقاله در نشریه‌های علمی و ادبی پرداخت تا اینکه به کار در کتابخانه مجلس شورای ملی مشغول شد. هم‌زمان دوره لیسانس را در دانشکده معقول و منقول (الهیات) دانشگاه تهران گذراند.

در سال ۱۳۳۴ بورس مطالعاتی هومبولت در آلمان در اختیار عباس زریاب خویی قرار گرفت و در سال ۱۳۳۹ از دانشگاه یوهانس گوتنبرگ شهر ماینز در رشته‌های تاریخ و فلسفه درجه دکتری گرفت.

دکتر عباس زریاب خویی در سال ۱۳۳۹ به تهران بازگشت در سال ۱۳۴۱ به دعوت والتر هنینگ که آن زمان کرسی استادی در دانشگاه برکلی کالیفرنیا داشت به برکلی رفت و به مدت دو سال در آن دانشگاه به تدریس زبان و ادبیات فارسی مشغول بود. با اینکه هنینگ پست دائمی در دانشگاه برکلی برای زریاب در نظر گرفته بود ولی او ترجیح داد که به ایران بازگردد و دانسته‌ها و تجربه‌های خود را در اختیار دانشجویان ایرانی بگذارد
هنگامی که بنیاد دایرةالمعارف اسلامی و مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی و دایرةالمعارف تشیع تأسیس شد، بر همه اهل علم و معرفت معلوم بود که هر دایرةالمعارفی در این زمینه‌ها بدون همکاری پرثمر زریاب ناقص خواهد بود و او نیز با دل و جان با این سازمانها به همکاری پرداخت.دکتر عباس زریاب خویی در ۱۴ بهمن ۱۳۷۳ در تهران درگذشت.
از تألیفات وی میتوانیم به « بزم آورد، شصت مقاله درباره تاریخ و فرهنگ و فلسفه»،« آیینه جام» و « تاریخ ساسانیان» اشاره کنیم و از ترجمه ها نیز می توان به « تاریخ فلسفه ویل دورانت» و « تاریخ ایرانیان و عربها در زمان ساسانیان از تئودر نولدکه » اشاره نمود.

http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/roidad-haye-farhangi/11910-1392-12-14-06-20-32.html

__
 کانال تلگرامی ایرانبوم
/channel/iranboom_ir

Читать полностью…

ایران بوم

۱۴ بهمن ماه سالروز درگذشت دکتر عباس زریاب خویی ( ۲۰ امرداد ۱۲۹۸ خوی - ۱۴ بهمن ۱۳۷۳ تهران) است. یادش گرامی باد.

@iranboom_ir

Читать полностью…
Подписаться на канал