✺ جهت ارتباط با ادمین و تبادلات با مدیریت کانال بهشت 👇👇 . @Hmirmohammady. @Hoseiniimirmohamadi. . ✺ کانال تخصصیِ داستانهای کوتاه و داستانکهای ایران و جهان... @Best_Stories https://t.me/+1O1ELxy66AVlZjY0
دوست ، دوست را کامل میکند؛
همانگونه که یک نیمه ی در، نیمه ی دیگر را؛ اما یک نیمه ی در، در نیمه ی دیگر، حل نمی شود، محو نمیشود، نابود نمیشود.
این شبیه شدن ها، مسأله یی ست که باعث میشود، ما غالبا تنها بمانیم؛ چرا که از مقلد بیزاریم، یا از اینکه تقلید کنیم؛ مگر آنکه دوستی را با دلقکی برابر بدانیم،
ما میخواهیم کسی با ما باشد که " ما" نباشد، دستگیرنده ی ما باشد و دستگیرنده اش باشیم، هشدار دهنده ی به ما باشد و هشدار دهنده ی به او باشیم، بیدار کننده ی ما و بیدار کننده اش...
رفیقی که تو را دائما تایید میکند یا تحسین، اسیر است نه رفیق.
📕. ابوالمشاغل
✍ . نویسنده. نادر ابراهیمی
هستی عبارت از چیست؟
دانش ما برای هر چیز عبارت از مفاهیمی است که بر آن اطلاق می شود، اما فرض وجود چیزی که درباره آن هیچ آگاهی نداریم یا نتوانیم نسبت به آن آگاهی به دست آوریم کار بیهوده ای است، حتی اگر وجود هم داشته باشد برای ما مفهومی ندارد،
یعنی اگر بگوییم این کتاب است و درباره شکل و رنگ و اندازه آن مطالبی بگوییم این ها عبارت از مفاهیم درباره هر چیز است.
اما هستی یک مفهوم کلی است یعنی باید چیزی وجود داشته باشد.
هستی آن مطلق باشد تا بتوانیم درباره آن قضاوت کنیم و نام آن را هستی بگذرانیم.
#ژان_پل_سارتر 👤
#هستی_و_نیستی 📚
ترجمه عنایت الله شکیباپور
داستان های کوتاه🖋☕️
@best_stories
@best_stories
#داستانک
📚
⛏گلنگ را بردار
روزی بهلول نزد قاضی بغداد نشسته بود که قلم قاضی از دستش به زمین افتاد. بهلول به قاضی گفت: جناب قاضی! کلنگت افتاد آن را از زمین بردار. قاضی به مسخره گفت: واقعا اینکه میگویند بهلول دیوانه است صحیح است، آخر (این) قلم است نه کلنگ.
بهلول جواب داد: مردک! تو دیوانه هستی که هنوز نمیدانی با احکامی که به این قلم می نویسی خانه های مردم را خراب می کنی، تو بگو این قلم است یا کلنگ؟
زندگانی و حکایات بهلول عاقل/ #احمد_مهجوری #صادق_طالبی_مازندرانی
داستان های کوتاه🖋☕️
@best_stories
@best_stories
تغییر باورها در 60 ثانیه
آغاز فروش دوره تغییر باورها در 60 ثانیه
مژده مژده ❤️❤️ به تمام کسانی که خواهان تغییر هستند...
دوره تغییر باورها در ۶۰ ثانیه به درخواست عزیزان فراهم شد...دوستانی که واقعا خواهان تغییر آنی هستند در زندگیشون حتما این دوره رو تهیه کنند...بدون شک این دوره تحول عظیمی در نظام باورهای شما ایجاد میکند...
آیدی تهیه وخرید این دوره بی نظیر با تخفیف ویژه برای ۲۰نفر برتر 👇
@Hmirmohammady
#داستانک
📚
هیچ
ببین، در تمام مدتی که تو تمام فکرت اینه که چی به دختره بگی و قیافت چطوری بنظر میرسه، فقط این یادت باشه، اون الان با تو اومده بیرون! این یعنی دختره وقتی میتونسته بهت بگه نه، گفته آره. این یعنی بجای اینکه بزنه تو رو بترکونه، توی ذهنش یه برنامههایی داره که الان باهات اومده بیرون. این یعنی الان وظیفه تو این نیست که خودت رو شبیه اون نشون بدی. الان وظیفه تو اینه که به موقعیتی که برات پیش اومده گند نزنی!
#اندی_تنانت
داستان های کوتاه🖋☕️
@best_stories
@best_stories
#داستان_کوتاه
📕
" کریسمس 2025 "
شب به تاریکی برآمده، خیابانها چراغانی شده، باد در روزنهها زوزه میکشد و دانههای برف، همچون واژههای تبریک فرو میاُفتند.
مردی مسافر میکشد. بیخانمانی به دنبال سرپناه است. کارگری جنسی اسکناسهایش را میشمارد. پسر بچهای در انجمادِ دستانش " هااا " میکند. زنی در تنهاییاش بیقرار است. دخترکی ریسه بر کاجِ پلاستیک میبندد و سیاستمداری کنار شومینهاش لم داده است.
پاپ باز هم در نهایتِ آرامش و در اعتلای امنیت، بر بیاضِ پیرامونش، سوار بر مرکبِ ضدِگلوله پیغام میدهد:
" بس کنید خشونت را... "
کریسمس اما، در میانِ جنگ و خون، بر دو هزار و بیست و پنجمین نسلکُشی بشر دست میکشد.
✍🏻 #حمید_سلیمانی_رازان
داستانهای کوتاه🖋☕️
@best_stories
@best_stories
دختر گفت: تو آدم خوبی هستی، ولی در زندگی "خوب بودن" به هیچ دردی نمیخورد!
مرد گفت: مگر خودِ تو خوب نیستی؟
دختر: من؟ نه اصلا!
با همین سن فهمیدهام که مردم وقتی میخواهند بگویند یک نفر خر و بی عرضه است، میگویند "چه آدمِ خوبی است"!
📕 عروسک فرنگی
✍🏻 #آلبا_دسس_پدس
تاثیر گذارها اول روی خودشون تاثیر میذارن.💎🕊️🌱
شاید بپرسی خانم دکتر چطوری؟
📌این بخشی اندکی از مسیر دوره رازهای زنانگی بود. 👌❤️
📌فقط در دوره رازهای زنانگی با تمامیت خودت کنارم باش.👌❤️
📌دوره ازدواج بدون طلاق 👌❤️
📌دوره راز های زنانگی 👌❤️
📌دوره خلق و جذب رابطه ماندگار 👌❤️
📌دورهی عزت نفس👌❤️
📌دوره شادمانی پایدار و ایجاد اعتیاد مثبت دوره انارام👌❤️
برای تهیه دوره به آیدی پیام بدهید
👇👇👇👇
@Hmirmohammady
فرصت زمان محدود زود بیایید تا پاک نشده👆👆
❁ کپی ممنوع، مگر با ذکر منبع (نام نویسنده و کانال)
📚☕️
@best_stories
#داستانک
عنوان داستان:
واکاوی آثار به جای مانده از یک قطعه هندوانه ی پرتاب شده از اتومبیل در گذر یک خانواده ی متمول فرهنگی در ظهر یک روز تابستانی از منطقه ی ملتهب نفت خیز و بحران زده ی حقوق بشر با کودکانی آفتاب سوخته و بی اطلاع از اقتصاد سرسام آور میعانات و ذخایر زیرزمینی به جای مانده از انقراض دایناسورهای غول پیکر سه میلیون سال پیش
داستان:
"کودک تفتیده پوست هندوانه را برداشت و به دندان کشید."
نویسنده: #حمید_سلیمانی_رازان
داستان های کوتاه جهان...!
🖋☕️
@best_stories
#داستانک
📚
📑 شكست در پرونده
بازپرس که در شبي باراني راننـدگي مـي کرد، آهـي کـشيد و
گفت:«هشت زخم کارد، هشت جنازه، سرنخ هـيچ، طـرف کـارش را
دقيق و حرفه اي انجام داده.»
جرم شناس عينكش را پاك کرد و گفت:«بلي، ريزه انـدام، چـپ
دست، عينكي. بتهوون را دوسـت دارد. مـن پـاتوق او را مـيشناسم.»
صداي کشدار ترمز.بازپرس داد زد«کجاست؟»
طرف چاقو را که مي بست، نيشش باز شد:«همين جا.»
#ویلیام_ای_بلاندل
داستان های کوتاه🖋☕️
@best_stories
@best_stories
#داستان_کوتاه
📚
راهب و روسپي
راھﺒﯽ در ﻧﺰدﯾﮑﯽ ﻣﻌﺒﺪ زﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﮐﺮد . در ﺧﺎﻧه ی روﺑﺮوﯾﺶ،ﯾﮏ روﺳﭙﯽ اﻗﺎﻣﺖ
داﺷﺖ.
راھﺐ ﮐه ﻣﯽ دﯾﺪ ﻣﺮدان زﯾﺎدی ﺑه آن ﺧﺎﻧه رﻓﺖ و آﻣﺪ دارﻧﺪ،ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺖ ﺑﺎ او ﺻﺤﺒﺖ ﮐﻨﺪ.
زن را ﺳﺮزﻧﺶ ﮐﺮد : ﺗﻮ ﺑﺴﯿﺎر ﮔﻨﺎھﮑﺎری . روز وﺷﺐ ﺑه ﺧﺪا ﺑﯽ اﺣﺘﺮاﻣﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ .
ﭼﺮا دﺳﺖ از اﯾﻦ ﮐﺎر ﻧﻤﯽ ﮐﺸﯽ ؟ ﭼﺮا؟
ﮐﻤﯽ ﺑه زﻧﺪﮔﯽ ﺑﻌﺪ از ﻣﺮﮔﺖ ﻓﮑﺮ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯽ؟
زن ﺑه ﺷﺪت از ﮔﻔﺘه ھﺎی راھﺐ ﺷﺮﻣﻨﺪه ﺷﺪ و از ﺻﻤﯿﻢ ﻗﻠﺐ ﺑه درﮔﺎه ﺧﺪا دﻋﺎ ﮐﺮد
و ﺑﺨﺸﺶ ﺧﻮاﺳﺖ .
ھﻤﭽﻨﯿﻦ از ﺧﺪا ﺧﻮاﺳﺖ ﮐه راه ﺗﺎزه ای ﺑﺮای اﻣﺮار ﻣﻌﺎش ﺑه او ﻧﺸﺎن ﺑﺪھﺪ.
اﻣﺎ راه دﯾﮕﺮی ﺑﺮای اﻣﺮار ﻣﻌﺎش ﭘﯿﺪا ﻧﮑﺮد!
ﺑﻌﺪ از ﯾﮏ ھﻔﺘه ﮔﺮﺳﻨﮕﯽ،دوﺑﺎره ﺑه روﺳﭙﯽ ﮔﺮی ﭘﺮداﺧﺖ .اﻣﺎ ھﺮ ﺑﺎر از درﮔﺎه ﺧﺪا
آﻣﺮزش ﻣﯽ ﺧﻮاﺳﺖ ...
راهب که از بی تفاوتی زن ﻧﺴﺒﺖ ﺑه اﻧﺪرزش ﺧﺸﻤﮕﯿﻦ ﺷﺪه ﺑﻮد ﻓﮑﺮ ﮐﺮد :
از ﺣﺎﻻ ﺗﺎ روز ﻣﺮگ اﯾﻦ ﮔﻨﺎھﮑﺎر، ﻣﯽ ﺷﻤﺮم ﮐه ﭼﻨﺪ ﻣﺮد وارد آن ﺧﺎﻧه ﺷﺪه اﻧﺪ!
و از آن روز ﮐﺎر دﯾﮕﺮی ﻧﮑﺮد ﺟﺰ اﯾﻦ ﮐه زﻧﺪﮔﯽ آن روﺳﭙﯽ را زﯾﺮ ﻧﻈﺮ ﺑﮕﯿﺮد،
ھﺮ ﻣﺮدی ﮐه وارد ﺧﺎﻧه ﻣﯽ ﺷﺪ،راھﺐ رﯾﮕﯽ در کیسه می انداخت،ﻣﺪﺗﯽ ﮔﺬﺷﺖ.
روزی راھﺐ دوﺑﺎره روﺳﭙﯽ را ﺻﺪا زد و ﮔﻔﺖ : اﯾﻦ ﮐﻮه ﺳﻨﮓ را ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯽ ؟
ھﺮ ﮐﺪام از اﯾﻦ ﺳﻨﮕﮭﺎ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪه ﯾﮑﯽ از ﮔﻨﺎھﺎن ﮐﺒﯿﺮه ای اﺳﺖ ﮐه اﻧﺠﺎم داده ای!
آن ھﻢ ﺑﻌﺪ از ھﺸﺪار ﻣﻦ . دوﺑﺎره ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻢ : ﻣﺮاﻗﺐ اﻋﻤﺎﻟﺖ ﺑﺎش!
زن ﺑه ﻟﺮزه اﻓﺘﺎد،ﻓﮭﻤﯿﺪ ﮔﻨﺎھﺎﻧﺶ ﭼﻘﺪر اﻧﺒﺎﺷﺘه ﺷﺪه اﺳﺖ . ﺑه ﺧﺎﻧه ﺑﺮﮔﺸﺖ ،
اﺷﮏ ﭘﺸﯿﻤﺎﻧﯽ رﯾﺨﺖ و دﻋﺎﮐﺮد :
ﭘﺮوردﮔﺎرا!ﮐﯽ رﺣﻤﺖ ﺗﻮ ﻣﺮا از اﯾﻦ زﻧﺪﮔﯽ ﻣﺸﻘﺖ ﺑﺎر آزاد ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ؟
ﺧﺪاوﻧﺪ دﻋﺎﯾﺶ را ﭘﺬﯾﺮﻓﺖ . ھﻤﺎن روز،ﻓﺮﺷﺘه ی ﻣﺮگ ﻇﺎھﺮ ﺷﺪ و ﺟﺎن او را ﮔﺮﻓﺖ .
ﻓﺮﺷﺘه ﺑه دﺳﺘﻮر ﺧﺪا،از ﺧﯿﺎﺑﺎن ﻋﺒﻮر ﮐﺮد و ﺟﺎن راھﺐ را ھﻢ ﮔﺮﻓﺖ و ﺑﺎ ﺧﻮد ﺑﺮد!
روح روﺳﭙﯽ،ﺑﯽ درﻧﮓ ﺑه ﺑﮭﺸﺖ رﻓﺖ . اﻣﺎ ﺷﯿﺎﻃﯿﻦ،روح راھﺐ را ﺑه دوزخ ﺑﺮدﻧﺪ!
در راه،راھﺐ دﯾﺪ ﮐه ﺑﺮ روﺳﭙﯽ ﭼه ﮔﺬﺷﺘه وﺷِﮑﻮه ﮐﺮد : ﺧﺪاﯾﺎ!اﯾﻦ ﻋﺪاﻟﺖ ﺗﻮﺳﺖ ؟
ﻣﻦ ﮐه ﺗﻤﺎم زﻧﺪﮔﯽ ام رادر ﻓﻘﺮ و اﺧﻼص ﮔﺬراﻧﺪه ام،ﺑه دوزخ ﻣﯽ روم و آن روﺳﭙﯽ که
ﻓﻘﻂ ﮔﻨﺎه ﮐﺮده؛ﺑه ﺑﮭﺸﺖ ﻣﯽ رود ؟
ﯾﮑﯽ از ﻓﺮﺷﺘه ھﺎ ﭘﺎﺳﺦ داد :ﺗﺼﻤﯿﻤﺎت ﺧﺪاوﻧﺪ ھﻤﻮاره ﻋﺎدﻻﻧه اﺳﺖ .
ﺗﻮ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﺮدی ﮐه ﻋﺸﻖ ﺧﺪا ﻓﻘﻂ ﯾﻌﻨﯽ ﻓﻀﻮﻟﯽ در رﻓﺘﺎر دﯾﮕﺮان .
ھﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐه ﺗﻮ ﻗﻠﺒﺖ را ﺳﺮﺷﺎر از ﮔﻨﺎه ﻓﻀﻮﻟﯽ ﻣﯽ ﮐﺮدی،اﯾﻦ زن روز
وﺷﺐ دﻋﺎ ﻣﯽ ﮐﺮد . روح او،ﭘﺲ از ﮔﺮﯾﺴﺘﻦ،ﭼﻨﺎن ﺳﺒﮏ ﻣﯽ ﺷﺪ ﮐه ﺗﻮاﻧﺴﺘﯿﻢ او را
ﺗﺎ ﺑﮭﺸﺖ ﺑﺎﻻ ﺑﺒﺮﯾﻢ؛اﻣﺎ آن رﯾﮓ ھﺎ ﭼﻨﺎن روح ﺗﻮ را ﺳﻨﮕﯿﻦ ﮐﺮده ﺑﻮدﻧﺪ که نتوانستیم تو را
بالا ببریم!!!
#پائولو_كوئيلو
داستان های کوتاه🖋☕️
@best_stories
@best_stories
#داستانکوتاه
📚
#اسفل_السافلین/قسمت اول
سیما، مات و متحیر وسط حیاط ایستاده بود و به همسرش نگاه می کرد. زبانش مثل یک تکه چوب خشک، به کامش چسبیده بود. قدرت تکلم نداشت اما مرد به چشمان از حدقه درآمده و متعجب زنش خیره شده بود و نگاهش می کرد. از اینکه بی سر و صدا وارد خانه شده بود، قصد ترساندنش را نداشت، خواسته بود از حیاط رد شود و به پشت در سالن که رسید، سیما را صدا کند، ولی انگار زن صدای پای او را که پاورچین پاورچین در گرگ و میش سحر، توی حیاط راه می رفت را شنید و با چاقوی آشپزخانه ای که در دست داشت، آمده بود تا دخل این دزد لعنتی را بیاورد!
- " کسی اونجاست؟ کیه؟! ... "
" نترس سیما... منم منصور. " ... سیما مطمئن بود که اشتباه شنیده است:
- " گفتم کیه؟! ... " ... و منتظر نشد تا جواب دوباره ای بشنود، غیر ارادی و از ترس شروع کرد به فریاد زدن :
- " دُُُُُُُُُُُُُُُُُزد .... دُُُُُُُُُُُُزد ... " ... منصور چاره ای نداشت، خودش را به دیوار حیاط رساند و لامپی روشن کرد؛ فریاد سیما در گلو ماند: " دُُُُز ... " ... " د " ...
منصور لبخندی زد و صبر کرد تا سیما حضورش را باور کند و دستی که چاقو را با همه ی قدرت در آن می فشرد و به سمت مرد نشانه گرفته بود، پایین بیاورد. چند دقیقه ای زمان برد تا بازوی سیما سست شد و چاقو از دستش افتاد، حالا همه ی وحشتش تبدیل شده بود به ریزش اشک هایی بی محابا با ناله هایی کوتاه از حنجره ی دردمندش! ...
منصور قدمی جلو آمد، دستانش را برای در آغوش کشیدنِ سیما جلو آورد اما او هنوز از مردش متنفر بود و برای نشان دادنِ عمقِ احساسش، بی درنگ خم شد و چاقو را از روی زمین برداشت، دوباره به سمت منصور نشانه رفت، با صدایی که از فریادها، خش دار شده بود با غیض و تعرض پرسید:
- " تو اینجا چه غلطی میکنی؟! رفته بودی که گورت و گم کنی! برگشتی که چی؟! " ...
" آروم باش سیما، امون بده ، اجازه بده بریم توو صحبت کنیم. " ... سیما صورتش را از گریه های بی امان، خشک کرد:
- " ما حرفی با هم نداریم ... " ... داد زد : " از خونه ی من برو بیرون. " ... و انگار تازه چیزی را به خاطر آورده باشد، با قاطعیت قدمی تهاجمی به سمت منصور برداشت و گفت:
" انگار یادت رفته که ما دیگه زن و شوهر نیستیم؟! یا همین الان دمت و میزاری رو کولت و مثل بچه ی آدم از اینجا میری یا زنگ می زنم صد و ده ... اصلا نه! ... چرا زنگ بزنم پلیس، همین چاقویی رو که یک ساعت قبل از محضر ... " ... کمی بغض کرد سیما :
ادامه دارد...
#امير_معصومي_آمونياك
داستان های کوتاه🖋☕️
@best_stories
@best_stories
تغییر باورها در 60 ثانیه
آغاز فروش دوره تغییر باورها در 60 ثانیه
مژده مژده ❤️❤️ به تمام کسانی که خواهان تغییر هستند...
دوره تغییر باورها در ۶۰ ثانیه به درخواست عزیزان فراهم شد...دوستانی که واقعا خواهان تغییر آنی هستند در زندگیشون حتما این دوره رو تهیه کنند...بدون شک این دوره تحول عظیمی در نظام باورهای شما ایجاد میکند...
آیدی تهیه وخرید این دوره بی نظیر با تخفیف ویژه برای ۲۰نفر برتر 👇
@Hmirmohammady
📌نتایج کاربران از دوره بینظیر تغییر باورها
https://t.me/joinchat/sd2aRJDWYjpiYWFk
📌برای تهیه دوره به آیدی پیام بدهید👇👇
@Hmirmohammady
واقعا فوق العاده هست 👌❤️🌺
عباراتی که به ذهن #آرامش میبخشد 🌹
⚡️⚡️@ebraatttttakidi⚡️⚡️
⚡️⚡️@ebraatttttakidi⚡️⚡️
⚡️/channel/+t77X_DJo14k2YWJk
⚡️/channel/+t77X_DJo14k2YWJk
#پیشنهاد_فوقالعاده_ویژه 😍👆👆
📌کارگاه بمب فروش جلسه اول
پارت یک
❌فرصت محدود برای کسایی که تهیه نکردن
زیاد فرصت ندارید .
🛑برای تهیه دوره به آیدی پیام بدهید.
👇👇
@Hmirmohammady
" متاسفم خانم بخشی، ما تقریبا یکسالی هست که
همسر شما را نعقیب میکنیم اما دیشب که موفق به دستگیری ایشون شدیم، در بازداشتگاه خودکشی کردن، به حضور شما برای تکمیل صورت جلسه نیاز داریم. " ...
سیما صدای قلبش را نمی شنید، صدای نفسش را هم ... به کمک زنی که کنارش ایس
تاده بود به اتاق خواب رفت تا لباس بپوشد، هنوز منصور آنجا نشسته بود، منتظر جواب سیما بود که بداند " آیا می تواند منصور را ببخشد؟! " ...
پایان.
#امير_معصومي_آمونياك
داستان های کوتاه🖋☕️
@best_stories
@best_stories
با گوش دادن به پیامهای جول اوستین
یکی از برترین سخنرانان انگیزشی جهان
برای ادامهی امیدوارانه و هدفمند زندگی
الهام بگیرید و تلاش و هدفگذاری کنید.
➕ به همراه زندگینامهی افراد موفق 💪
📍 @jooolosten_ir
/channel/+FWZhIZku5B0yMjhk
#داستان_کوتاه
📚
#اسفل_السافلین/قسمت پایانی
پرونده ای که روی صندلی عقب گذاشته بود را18 برداشت، از قبل چاقویی را بین برگه ها گذاشته بود، دستش را لا به لای کاغذها برد و چاقو را به دست گرفت، در حالیکه سعی می کرد پرونده از روی دستِ مسلح به چاقویش، پایین نیافتد، تیزی آن را به پهلوی سیما فشرد.
تمام خشم زن در لحظه ی فشار به ترس مرگباری تبدیل شد؛ منصور با هر فشار بیشتر، به او می فهماند که باید از ماشین پیاده شود و سیما پیاده شد، نگاهی به کفشهای پاشنه بلندش انداخت، نمیتوانست در این فرصت که منصور ازماشین پیاده میشود و به او میرسد، فرارکند! درلحظه تسلیم شد، به محضر رفت، تمام برگه ها را در سکوت تمام امضا کرد،حتی منصور حق حضانت پسر ده ساله شان را هم بی هیچ هماهنگی، به سیما داده بود! بعد از جاری شدن صیغه ی طلاق،به خانه برگشتند، منصور منتظر ماند تا سیما لوازم شخصیش را جمع کرد، چمدانی هم برای پسرش که هنوز مدرسه بود، بست و بعد او را به خانه ی ویلایی که ماهها قبل برایش خریده بود، برد. گفت که پسرش را خودش از مدرسه می آورد و آورد ... تمام!
از آن روز تا حالا، شش ماه می گذشت و هنوز سیما از شوک و افسردگی در نیامده بود، چه برسد به ببخش و گذشت!
آرام به سیما نزدیک شد، مطمئن بود که حمله نمیکند، روحیه ی محتاط و ملاحظه کارش را می شناخت، مچ دست زن را گرفت و دست دیگرش را به دور او حلقه کرد و به آغوش کشید، خوب می دانست دارد چه میکند؟! انگشتانش را مهربان اما محکم در انگشتان سیما فرو برد تا چاقو از دستش افتاد، عطر تن منصور که در روح خسته و دلتنگ سیما فرو نشست، تازه یادش آمد، باید داد بزند و مقاومت کند... دیر بود، منصور با بوسه های پر از ولع و بی امانش راه هر اعتراضی را بست! ... سیما نمی دانست چرا در مسیر ایوان تا اتاق خواب تمکین محض بود اما منصور آمده بود برای همین کار!... آمده بود تا تجاوز کند به حریم امنی که سیما بی حضور یک مرد برای خودش ساخته بود؛ منصور خودش را، از تمام تصویرهای ذهنی ساخته شده باقابی باز ورود ممنوع،از تمام سیم خاردارهای تنفر،از میان تمام خاطرات لجن گرفته در افکار سیما، باحربه ای از غریزه ی شکننده ی زنانه، عبور کرد تا به سرای لطیف احساس برسد، همان که در وجود هر زنی، بالقوه است!
منصور برای همین آمده بود تا دوباره به آغوش ناز سیما بخزد و نیازش را بردارد و برود ... سیما هنوز هم در تمکین بود تا وقتی که غرش های مردانه و کوتاه منصور در گوشش آرام گرفت و بعد با خودش فکر کرد، حالا وقت آن است که این مرد را برای همیشه به این تخت زنجیر کرد! به این زن! به این خانه! بلند شد تا لباس بپوشد به آشپزخانه برود که منصور بازویش را گرفت و نگذاشت:
" بخواب سیما، باهات حرف دارم. " ... سیما نشست و نگاهش کرد. منصور پرسید:
" فکر میکنی بتونی من و ببخشی؟! " ...
- " عجب حماقتی!" ... سیما با خودش فکر کرد!
منصور فکر زن را خواند و گفت : " نگو که، اگر نمی بخشیدمت باهات نمی خوابیدم! یک نشونه ی محکمتر می خوام. " ...
سیما دلگیر شد که منصور نیاز و شهوتش را به رخش کشیده است! رو بر گرداند، از دلش گذشت که بگوید: " نه، نمی بخشمت. " اما صدای پسرش که همیشه عادت داشت، قبل از طلوع آفتاب بیدار شود تا دارویش را بخورد، منصرفش کرد، به خاطر تنها فرزندشان هم که شده باید این مرد پشیمان را بخشید. اما چیزی نگفت، لباس پوشید، به اتاق فرزندش رفت تا دارویش را بدهد، از اتاق که بیرون آمد و در را بست، کسی زنگ خانه را زد، به سمت آیفون رفت، کسی جلوی دوربین دیده نمی شد:
- " کیه؟! " ...
مردی با لباس نیروی انتظامی جلو آمد، پرسید:
"خانم سیما بخشی؟!"
- " بله، خودم هستم. "
" ممکنه تشریف بیارین دم در؟! "
آیفون رو گذاشت، چادر نمازی که همیشه تا کرده روی جا لباسی بود را به سر کشید و محکم گرفت تا ساق های برهنه اش دیده نشوند، در را باز کرد. مردی مسن با کت و شلواری رسمی
جلو آمد، کارت شناسایی نشان داد، افسر اداره ی آگاهی بود، بعد از سلام و عذر خواهی پرسید:
" شما همسر سابق آقای منصور صابری هستین! درسته؟! "
حتما آمده بودند دنبال منصور، سیما با تردید جواب داد: - " بله! "
افسر زیر چشمی درون حیاط را پایید و دستی به درون جیبش برد، پرسید: " تنهایین؟! "
سیما احتمال داد حکم بازرسی منزل باشد، نمی توانست دروغ بگوید:
" نه، پسرم ... " ... به همین اکتفا کرد! ... افسر عکسی را نشان سیما داد:
"ایشون همسر شما هستن؟ ... ببخشین! منظورم اینه که بودن؟! "
- " بله! چطور مگه؟! اتفاقی افتاده؟! "
" بله، لطفا آماده شین و همراه ما تشریف بیارین."
قبل از این که سیما چیزی بپرسد، زنی با یونیفرم داخل شد، سیما گفت:
- " کجا باید بیام؟! " ... افسر که حالا به حضور مامور زن، دلگرم شده بود، گفت:
داستان های کوتاه🖋☕️
@best_stories
@best_stories
#داستان_کوتاه
📚
قاچاق شن
مردی با دوچرخه به خط مرزی می رسد، او دو کیسه بزرگ همراه خود دارد، مامور مرزی می پرسد: "در کیسه ها چه داری؟" او می گوید: "شن"
مامور او را از دوچرخه پیاده می کند و چون به او مشکوک بود، یک شبانه روز او را بازداشت می کند، ولی پس از بازرسی فراوان، واقعاً جز شن چیز دیگری نمی یابد. بنابراین به او اجازه عبور می دهد.
هفته بعد دوباره سر و کله همان شخص پیدا می شود و مشکوک بودن و بقیه ماجرا...
این موضوع به مدت سه سال هر هفته یک بار تکرار می شود و پس از آن مرد دیگر در مرز دیده نمی شود.
یک روز آن مامور در شهر او را می بیند و پس از سلام و احوال پرسی، به او می گوید: من هنوز هم به تو مشکوکم و می دانم که در کار قاچاق بودی، راستش را بگو چه چیزی را از مرز رد می کردی؟ قاچاقچی می گوید: دوچرخه!
بعضی وقت ها موضوعات فرعی ما را به کلی از موضوعات اصلی غافل می کند!
داستان های کوتاه🖋☕️
@best_stories
@best_stories
#داستان_کوتاه
📚
توده عکس هایش را باز کردم و جز دستهایم هیچ ندیدم.
صدها عکس سیاه و سفید که جز دستهایم هیچ نشان نمیدادند. دست هایم روی تارهای گیتار، دور میکروفن، در امتداد اندامم، دستهایم که صورتم را لمس میکنند، دستهای تب آلوده ام، دستهایم که بوسه میفرستند...
دستهایی بلند و لاغر با رگهایی چون رودخانه هایی حقیر.
آمبر با درِ بطری بازی میکرد، خرده نانها را با دست له میکرد.
گفتم: همه اش همین است؟
گفت: مأیوس شدی؟
- نمیدانم.
- از دستهایت عکس گرفتم چون تنها چیز در وجود توست که تجزیه نشده، صادق است.
- این طور فکر میکنی؟
با تکان سر تأیید کرد، بوی موهایش به مشامم رسید.
گفتم: و قلبم؟ قلبم چطور؟
لبخند زد و کمی خم شد.
با حالتی تردیدآمیز گفت: قلبت؟ قلبت تجزیه نشده؟
گفتم: باید دید...
دستش را روی دستهایم گذاشت، آنها را نگاه کرد، گویی نخستین بار بود دستهایم را میدید.
گفت: بله باید دید.
#آنا_گاوالدا
داستان های کوتاه🖋☕️
@best_stories
@best_stories
#داستان_کوتاه
📚
#اسفل_السافلین/قسمت دوم
" انگار یادت رفته که ما دیگه زن و شوهر نیستیم؟! یا همین الان دمت و میزاری رو کولت و مثل بچه ی آدم از اینجا میری یا زنگ می زنم صد و ده ... اصلا نه! ... چرا زنگ بزنم پلیس، همین چاقویی رو که یک ساعت قبل از محضر ... " ... کمی بغض کرد سیما :
"... توی ماشین به پهلوی من فشار دادی تا سند طلاق رو امضا کنم، تا دسته فرو میکنم توی قلبت، می دونی که بهش می گن دفاع از حریم خصوصی! ... " ... از این راه فرار قانونی ، قدرت پیدا کرد و صداش و برد بالا:
" ... اینم که ثابت نشه، پاک کردن زمین از وجود نحس تو به هر تاوانی می ارزه آشغال کثافت! ..." ...
منصور خسته و متاصل به یادگاری که بعد از پانزده سال زندگی مشترک ، به روی روح و روان سیما به جای گذاشته بود، فکر می کرد. از نظر او هم، حق با سیما بود؛
هشت ماه قبل که ماجرای عقد موقت منصور با بیوه ی شریکش، نزد سیما لو رفت، منصور سعی کرد در قدم اول با تطمیع و خرید طلا و جواهرات و سند زدنِ یک خانه ی ویلایی و دو دربند مغازه در بهترین پاساژ شهر، سیما را راضی کند و دقیقا روزی که سیما مجاب شد برای حفظ آبرو، حضور یک همسر دوم را برای منصور بپذیرد، بیوه ی جوان، زیبا اما مکار، از منصور خواست که بین او و سیما، انتخاب کند و الا تمام دستکاری های حسابداری و مالیاتی منصور را که موفق به یک اخاذی چند هزار میلیاردی از سازمان شده بود را،افشا میکرد و این ... تنها دلیل دادخواست طلاق توافقی بود که از طرف منصور، داده شد اما این بار، سیما بود که زیر بار حرف زور نمی رفت!
منصور ثانیه ثانیه ی روزی که مجبور شد سیما را به بهانه ی مشاوره با یک وکیل به نزدیکی محضر ببرد، به خاطر داشت. رو به روی یک دفتر وکالتِ ناشناس که چند متر با محضر فاصله داشت پارک کرد، فقط یک ساعت فرصت داشت تا سیما را برای امضای برگه های طلاق، راضی کند:
" ببین سیما، قبل از اینکه با وکیل حرفی بزنیم، میخوام بدونی که این زندگی برای من تموم شده است، پس سعی کن در صحبت با وکیل ... " ... دست سیما تا جلوی دهن منصور بالا اومد:
"هیس! بیخود خودت و خسته نکن، من حرفام و زدم، اون زنیکه ی پتیاره این آرزو رو به گور می بره که به جای من، توی شناسنامه ی تو بشینه پس اگه من و آوردی اینجا که با میانبر های قانونی تهدیدم کنی، کور خوندی، تا من به طلاق رضایت ندم تو هیچ گُهــ ... " ... تو دهنی منصور، جمله ی سیما را ناتمام گذاشت. صبر این مرد سر آمده بود، مانده بود بین پتک و سندان، یا باید از شر سیما خلاص می شد و با عقد بیوه ی جوان، آبرو و اعتبار چند ساله اش را می خرید و ثروتی که هنوز نیمی از آن در کشور مانده بود، را حفظ می کرد یا باید همین جا، همین لحظه خود و آرزوهایش را به گور میکرد!
پرونده ای که روی صندلی عقب گذاشته بود را برداشت، از قبل چاقویی را بین برگه ها گذاشته بود، دستش را لا به لای کاغذها برد و چاقو را به دست گرفت، در حالیکه سعی میکرد پرونده از روی دست مسلح به چاقویش، پایین نیافتد، تیزی آن را به پهلوی سیما فشرد.
ادامه دارد...
#امير_معصومي_آمونياك
داستان های کوتاه🖋☕️
@best_stories
@best_stories
🍇
خواندنیهایی از بزرگان جهان...
ꕢ @Book_Life
معجزهی سڪوت درونی (خودشناسی)
ꕢ @OCEAN_OM
کتابهایی که باید بخوانی :
ꕢ @mylibraries
کتابهای ممنوعهای که چاپ مجدد نشدهاند
ꕢ @Archivesbooks
کافه تنهایی
ꕢ @cafe_tanhaee
۱۰۰۰ کتاب صوتی رایگان
ꕢ @audiopersianlibrary
پرورش گل و گیاه در منزل و درآمدزایی
ꕢ @ghol_done
گیاه درمانی
ꕢ @mive_darmani2
کتابخانهی صوتی من
ꕢ @ketabegooya_man
"100"روزه انگلیسی مثل بلبل صحبت کن
ꕢ @ENGSADEH
چیزای جدید یاد بگیر...
ꕢ @atelaateomom
"ناگفتههای جذب" راز ڪــائنــات
ꕢ @JoelO_sten
شعر
ꕢ @sher9
ذِکرهاو دُعاهایگِرهگُشا با قُرآنکریم مُعجزهمیکنه
ꕢ @quran_karim786
قانونجذبو ارتعاشاتثروت(پیشرفتانگیزشی)
ꕢ @ganunejazb
"پرانرژی باش و زندگی کن"
ꕢ @mouje_tahavolezendegi
با کلاس و با سیاست رفتار کن (روانشناسی)
ꕢ @family95
درخواست کتاب صوتی و pdf
ꕢ @EBOOK_4U
یادگیری آسان انگلیسی شبی ۱۵ دقیقه
ꕢ @zabankadelarestan
کتابهای صوتی موفقیت خودشناسی ثروت
ꕢ @morgbh
افکـار زنـده _ تمرین مثبتاندیشی
ꕢ @Afkarezendeh
اینجا از هر نوع موزیک بیکلامی هست!
ꕢ @instrusongs
کتابخانهی تلگرام
ꕢ @bokhapdf
روانشناس خودت باش دختر
ꕢ @sedayepayeaaaab
ذهن زیـبـا "خـودشـنـاسـے"
ꕢ @SFREDAMHDARD4030
روانشناسیکودک و مشاورهخانواده دکتر انوشه
ꕢ @dranushe
پیدیاف هر کتابی خواستی اینجا دانلود کن
ꕢ @ppdffff
بزرگترین کتابخانهی PDF فارسی و صوتی
ꕢ @ketabkhaneh2015
از خودشناسی تا خداشناسی
ꕢ @VaraTamavara
اینجا فقط اشعار خوب منتشر میشود!
ꕢ @Best_Poems
بهترین داستانهای کوتاه جهان...!
ꕢ @Best_Stories
هر روز یک کتاب نااایاااب و خواندنی
ꕢ @noandishaan_book
اعتماد به نفس فوقالعاده فوقالعاده کامل
ꕢ @zehnpooya
تکنیکهای جادویی برای رهایی از خرافات
ꕢ @Kazbabae
و خدایی که به شدت کافیست
ꕢ @rahe_aseman
ڪتب صوتی فوق گرانبها // PDF
ꕢ @AsreBidaari
جذااااابترین ویدئوهای روانشناسی
ꕢ @psyshortmovies
موج مثبت《قرارگاه》
ꕢ @HavalI_behesht12
کافه اندیشه
ꕢ @Q_uote_s
آرشیو کتب ممنوعه و نایاب
ꕢ @seemorghbook
جذب جنس مخالف با روانشناسی آرام
ꕢ @arameshzehn44
دانلود رایــگــان هر کتــابی که بخــوای
ꕢ @Ketabnayyab
صفر تا صد مهاجرت تحصیلی (رایگان)
ꕢ @applyforfree
مولانا مولانا مولانا مولانا مولانا مولانا
ꕢ @mowllana
🍀
🍒
بهترین موسیقیهای بیکلام
𓊒 @InstruSongs
مولانا مولانا مولانا مولانا مولانا مولانا
𓊒 @mowllana
دانلود رایــگــان هر کتــابی که بخــوای
𓊒 @Ketabnayyab
بانک کتاب و رمان ممنوعه
𓊒 @CaffeTakRoman
۱۰۰۰ کتاب صوتی رایگان
𓊒 @audiopersianlibrary
پرورش گل و گیاه در منزل و درآمدزایی
𓊒 @ghol_done
انرژی روزانه با برشی از کتاب
𓊒 @Asheghanbook
خواندنیهایروانشناسیاعتمادبهنفسفوقالعاده
𓊒 @zehnpooya
خواندنیهایی از بزرگان جهان...
𓊒 @Book_Life
"100"روزه انگلیسی مثل بلبل صحبت کن
𓊒 @ENGSADEH
"ناگفتههای جذب" راز ڪــائنــات
𓊒 @JoelO_sten
شعر
𓊒 @sher9
دانلود 1001 کتاب نایاب و ممنوعه
𓊒 @Noandishaan_Book
غزل، رباعی و تکبیت ناب
𓊒 @Best_Poems
بزرگترین کتابخانهی PDF فارسی و صوتی
𓊒 @ketabkhaneh2015
"حافظ" فروغ" مولانا" خیام"
𓊒 @AShaarMandgar
یادگیری آسان انگلیسی هر شب ۱۵ دقیقه
𓊒 @zabankadelarestan
روانشناس خودت باش دختر
𓊒 @sedayepayeaaaab
کتابهای صوتی موفقیت خودشناسی ثروت
𓊒 @morgbh
افکـار زنـده _ تمرین مثبتاندیشی
𓊒 @Afkarezendeh
کتابخانهی تلگرام
𓊒 @bokhapdf
غزل " غزل " غزل " غزل " غزل "
𓊒 @ghaz2020
درخواست کتاب صوتی و pdf
𓊒 @EBOOK_4U
پیدیاف هر کتابی خواستی اینجا دانلود کن
𓊒 @ppdffff
از خودشناسی تا خداشناسی
𓊒 @VaraTamavara
"پرانرژی باش و زندگی کن"
𓊒 @mouje_tahavolezendegi
درخواست کتاب و رمان
𓊒 @CaffeTakRoman2
بهترین داستانهای کوتاه جهان...!
𓊒 @Best_stories
هزار پند مولانا با معانی اشعار
𓊒 @Ashaarkotaa
جملاتی که فهم و شعور را بالا میبرد
𓊒 @ashar_nab53
تکنیکهای جادویی برای رهایی از خرافات
𓊒 @Kazbabae
و خدایی که به شدت کافیست
𓊒 @rahe_aseman
هر کتابی که خواستید اینجا رایگان دانلود کنید
𓊒 @ketab_iism
کافه تنهایی
𓊒 @cafe_tanhaee
کتابهای ممنوعهای که چاپ مجدد نشدهاند
𓊒 @Archivesbooks
کتابهایی که باید بخوانی :
𓊒 @mylibraries
منبع کتابهای رایگان
𓊒 @mastry_book
ꩧ 𝚅𝙸𝙿
🗺
دانلود 1001 کتاب نایاب و ممنوعه
📷 @Noandishaan_Book
صفر تا صد مهاجرت تحصیلی (رایگان)
📷 @applyforfree
کتابهایی که باید بخوانی :
📷 @mylibraries
بانک کتاب و رمان ممنوعه
📷 @CaffeTakRoman
و خدایی که به شدت کافیست
📷 @rahe_aseman
تکنیکهای جادویی برای رهایی از خرافات
📷 @Kazbabae
خواندنیهایی از بزرگان جهان...
📷 @Book_Life
خواندنیهایروانشناسیاعتمادبهنفسفوقالعاده
📷 @zehnpooya
انگلیسی از ابتدا بیاموز بدون معلم و کلاس
📷 @ENGSADEH
اینجا اشعار زیبا بخوان
📷 @Best_Poems
درخواست کتاب و رمان
📷 @CaffeTakRoman2
از خودشناسی تا خداشناسی
📷 @VaraTamavara
بزرگترین کتابخانهی PDF فارسی و صوتی
📷 @ketabkhaneh2015
پیدیاف هر کتابی خواستی اینجا دانلود کن
📷 @ppdffff
غزل " غزل " غزل " غزل " غزل "
📷 @ghaz2020
روانشناس خودت باش دختر
📷 @sedayepayeaaaab
کتابهای صوتی موفقیت خودشناسی ثروت
📷 @morgbh
افکـار زنـده _ تمرین مثبتاندیشی
📷 @Afkarezendeh
کتابخانهی تلگرام
📷 @bokhapdf
یادگیری آسان انگلیسی هر شب ۱۵ دقیقه
📷 @zabankadelarestan
درخواست کتاب صوتی و pdf
📷 @EBOOK_4U
"حافظ" فروغ" مولانا" خیام"
📷 @AShaarMandgar
"پرانرژی باش و زندگی کن"
📷 @mouje_tahavolezendegi
بهترین داستانهای کوتاه جهان...!
📷 @Best_stories
جملاتی که فهم و شعور را بالا میبرد
📷 @ashar_nab53
"ناگفتههای جذب" راز ڪــائنــات
📷 @JoelO_sten
هزار پند مولانا با معانی اشعار
📷 @Ashaarkotaa
انرژی روزانه با برشی از کتاب
📷 @Asheghanbook
پرورش گل و گیاه در منزل و درآمدزایی
📷 @ghol_done
۱۰۰۰ کتاب صوتی رایگان
📷 @audiopersianlibrary
کافه تنهایی
📷 @cafe_tanhaee
کتابهای ممنوعهای که چاپ مجدد نشدهاند
📷 @Archivesbooks
دانلود رایــگــان هر کتــابی که بخــوای
📷 @Ketabnayyab
مولانا مولانا مولانا مولانا مولانا مولانا
📷 @mowllana
꒱ add ꒰
✅ دوره: کارگاه بمب فروش
👨🏫مدرس : فاطمه نوری
📍اولین پابلیک کننده
✅دوره به صورت ویدئو
برای تهیه دوره به آیدی پیام دهید .
@Hmirmohammady
📌فوق العاده انتخاب ویژه 👆👆👆👆
#داستانکوتاه
📚
لاشخور
لاشخوری بود که منقار در پاهای من فرو میکرد. پیشتر چکمهها و جورابهایم را از هم دریده بود و حال به گوشت پاهایم رسیده بود. پس از هر نوک چند بار ناآرام به گرد سرم میچرخید و باز کار خود را از سر میگرفت. اربابزادهای از کنارم میگذشت. زمانی کوتاه به تماشا ایستاد. میخواست بداند چرا وجود لاشخور را تحمل میکنم. گفتم: «از دستم کاری برنمیآید. لاشخور از راه رسید و شروع به نوک زدن کرد. مسلماً کوشیدم او را برانم، حتی خواستم خفهاش کنم. اما چنین حیوانی بسیار نیرومند است. میخواست به صورتم بپرد. این بود که بهتر دیدم پاهایم را قربانی کنم و حالا پاهایم تقریباً به تمامی از هم دریده شدهاند.» اربابزاده گفت: «از اینکه اجازه میدهید اینطور زجرتان بدهد تعجب میکنم. تنها با شلیک یک گلوله کار لاشخور تمام است.» پرسیدم: «راستی؟ شما این کار را میکنید؟» اربابزاده گفت: «با کمال میل. فقط باید به خانه بروم و تفنگم را بیاورم. میتوانید نیمساعتی منتظر بمانید؟» گفتم: «نمیدانم.» و لحظهای از درد به خود پیچیدم. سپس گفتم: «خواهش میکنم بههرحال تلاشتان را بکنید.» اربابزاده گفت: «بسیار خوب، عجله خواهم کرد.» در طول گفتوگو، لاشخور در حالیکه نگاهش را به تناوب میان من و اربابزاده به این سو آنسو میچرخاند، گوش ایستاده بوه. دریافتم که همهچیز را فهمیده است. به هوا بلند شد، سر را به عقب برد تا هرچه بیشتر شتاب بگیرد، سپس منقار خود را مانند نیزهاندازی ماهر از دهان تا اعماق وجودم فرو برد. پس افتادم و در عین رهایی احساس کردم که در خونم، خونی که هر ژرفنایی را میانباشت و هر ساحلی را در برمیگرفت، بیهیچ امید نجات غرق شده است.
#فرانتس_کافکا
داستان های کوتاه🖋☕️
@best_stories
@best_stories
🌸
خواندنیهایی از بزرگان جهان...
𖠁 @Book_Life
دانلود رایــگــان هر کتــابی که بخــوای
𖠁 @Ketabnayyab
سفر بدون نیاز به ترک خانه!!!
𖠁 @JournalTourism
کتابهای ممنوعهای که چاپ مجدد نشدهاند
𖠁 @Archivesbooks
کافه اندیشه
𖠁 @Q_uote_s
۱۰۰۰ کتاب صوتی رایگان
𖠁 @audiopersianlibrary
پرورش گل و گیاه در منزل و درآمدزایی
𖠁 @ghol_done
منبع درسگفتارهای مختلف علوم عقلی
𖠁 @sokhanranih3
گیاهدرمانی
𖠁 @mive_darmani2
و خدایی که به شدت کافیست
𖠁 @rahe_aseman
هر روز یک کتاب نااایاااب و خواندنی
𖠁 @noandishaan_book
شعر
𖠁 @sher9
ذِکرهاو دُعاهایگِرهگُشا با قُرآنکریم مُعجزهمیکنه
𖠁 @quran_karim786
درخواست کتاب و رمان
𖠁 @CaffeTakRoman2
از خودشناسی تا خداشناسی
𖠁 @VaraTamavara
درخواست کتاب صوتی و pdf
𖠁 @EBOOK_4U
قانونجذبو ارتعاشاتثروت(پیشرفتانگیزشی)
𖠁 @ganunejazb
"پرانرژی باش و زندگی کن"
𖠁 @mouje_tahavolezendegi
با کلاس و با سیاست رفتار کن (روانشناسی)
𖠁 @family95
یادگیری آسان انگلیسی شبی ۱۵ دقیقه
𖠁 @zabankadelarestan
کتابخانهی تلگرام
𖠁 @bokhapdf
افکـار زنـده _ تمرین مثبتاندیشی
𖠁 @Afkarezendeh
مجلهی ادبی طُرفه
𖠁 @Torfea
پیدیاف هر کتابی خواستی اینجا دانلود کن
𖠁 @ppdffff
روانشناس خودت باش دختر
𖠁 @sedayepayeaaaab
کتابهای صوتی موفقیت خودشناسی ثروت
𖠁 @morgbh
ذهن زیـبـا "خـودشـنـاسـے"
𖠁 @SFREDAMHDARD4030
روانشناسیکودک و مشاورهخانواده دکتر انوشه
𖠁 @dranushe
بزرگترین کتابخانهی PDF فارسی و صوتی
𖠁 @ketabkhaneh2015
جملاتی که فهم و شعور را بالا میبرد
𖠁 @ashar_nab53
اعتماد به نفس فوقالعاده فوقالعاده کامل
𖠁 @zehnpooya
بهترین داستانهای کوتاه جهان...!
𖠁 @Best_Stories
اینجا فقط اشعار خوب منتشر میشود!
𖠁 @Best_Poems
"ناگفتههای جذب" راز ڪــائنــات
𖠁 @JoelO_sten
انگلیسی از ابتدا بیاموز بدون معلم و کلاس
𖠁 @ENGSADEH
تکنیکهای جادویی برای رهایی از خرافات
𖠁 @Kazbabae
جذااااابترین ویدئوهای روانشناسی
𖠁 @psyshortmovies
آرشیو کتب نایاب و ممنوعه
𖠁 @seemorghbook
کافه تنهایی
𖠁 @cafe_tanhaee
بانک کتاب و رمان ممنوعه
𖠁 @CaffeTakRoman
موج انرژی مثبت (قرارگاه)
𖠁 @HavalI_behesht12
کتابهایی که باید بخوانی :
𖠁 @mylibraries
مولانا مولانا مولانا مولانا مولانا مولانا
𖠁 @mowllana
💠
📚
هر روز یک کتاب نایاب و خواندنی
◆ @noandishaan_book
مولانا مولانا مولانا مولانا
◆ @mowllana
دانلود رایگان هر کتابی که بخوای
◆ @Ketabnayyab
استوری، شعروگرافی:
◆ @Graphic_post_Instaa
بانک کتاب و رمان ممنوعه
◆ @CaffeTakRoman
جملات زیبا
◆ @matn_nab20
پرورش گل و گیاه در منزل و درآمدزایی
◆ @ghol_done
اینجا شعر خوب بخوانیم
◆ @Best_Poems
افزایش انفجاری اعتماد به نفس فوقالعاده
◆ @zehnpooya
از خودشناسی تا خداشناسی
◆ @VaraTamavara
حرفهای دل نشین باخدا
◆ @harfibakhoda
جملاتی که فهم و شعور را بالا میبرد
◆ @ashar_nab53
بزرگترین کتابخانهی PDF و صوتی
◆ @ketabkhaneh2015
قانونجذب و ارتعاشات ثروت (پیشرفتانگیزشی)
◆ @ganunejazb
پیدیاف هر کتابی خواستی اینجا دانلود کن
◆ @ppdffff
با کلاس و با سیاست رفتار کن(روانشناسی)
◆ @family95
یادگیری آسان انگلیسی هر شب ۱۵ دقیقه
◆ @zabankadelarestan
قدیمیترین کتابخانهی تلگرام
◆ @bokhapdf
مکالمه آسان زبان
◆ @oxfor
ذهن زیبا "خودشناسے"
◆ @SFREDAMHDARD4030
از جنس آگاهی و تفکر
◆ @kamitafacor
کتابهای صوتی نایاب
◆ @ArchiveAudio
سخنان ماندگار دکتر الهی قمشهای
◆ @Drelahigomsheii
دانستنیهای علمیتخصصی پزشکی مزاجشناسی
◆ @infopezeshki
کتابخانهی صوتی نایاب
◆ @audiiobo0ok
کانال ترفند (جورواجور)
◆ @Tarfandsani
دلبری های حضرت مولانا
◆ @molavi_molavi
حفظ رايگان لغات 504 واژه با فيلم
◆ @codinghaye504
ذهن زیبا موفقیتساز
◆ @Zehn_ziiiba
انگليسي باتست زدن فول شو
◆ @lovely_englishh
تست بزن و انگلیسی فول شو
◆ @amoozesh_TV_ir
افکار زنده_تمرین مثبتاندیشی
◆ @Afkarezendeh
حضرتِ شعر...!
◆ @SHaBaNeHaYe_Bi_To
روانشناسی کودک و خانواده
◆ @cafepsychology
مهندسی عمران ومحاسبات
◆ @sazehcal
مدیریت ودیجیتال مارکتینگ
◆ @drebusiness
جزوه،کتاب،مقاله،فایل درخواستی
◆ @Archiveketabkhan
ورزش در خانه
◆ @MaryamTeam
تغییر را از خودم شروع می کنم
◆ @sin_shin_daily_notes
موزیک بیکلام
◆ @instrusongs
دیالکتیک و متنهای ناب و زیبا
◆ @Darrkoob
عشق، سینما و موسیقی، بگو بدانم!
◆ @fardin_thi
مکانهای ناشناختهی ایران!!!
◆ @kazhin_seir
شعر و حکایت و موسیقی
◆ @navayearam_z_y
شبکه جامعه مدنی (فلسفه، تاریخ، اجتماع)
◆ @civilizers
پله پله تا اوج موفقیت انگیزشی
◆ @ganunejazb_raz
سرای پایان نامه،مقاله و پرسشنامه
◆ @Arshevkhaneh
کنکور زبانت رو 100درصد بزن
◆ @fast_quizes
"تکنیکهای دفع انرژی منفی"
◆ @feng_shui_enerji
کافه شاپ تخصصی روانشناسان
◆ @Cafaravanshenasan
آشنایی با فلسفه در گپوگفت با فلاسفه
◆ @Reasonable_Mind
دختری مثل کتابخانه
◆ @Girlandbook
کانال تخصصی شاهبیت
◆ @YekbeitY
نوشته های خاص
◆ @IIEternityII
از حال بد به حال خوب
◆ @halekhobhalebad
کتابهای صوتی آرامش با داستان
◆ @arameshbadastan
انگلیسی آسان روزی پنج دقیقه
◆ @alfacod
یک میلیون کتاب 𝐏 𝐃 𝐅
◆ @ketaboozendegi
چگونه از کائنات درخواست کنیم؟
◆ @moovafaghiiat
رمانسرای مجازی
◆ @Salam_Roman
تخصصی علوم تربیتی و روانشناسی
◆ @rraavvaann
اموزش قانون جذب (کائنات)
◆ @razjazbe
کتاب کتاب کتاب کتاب
◆ @kettabiism
روانشناسی کودک ومشاورهخانواده دکترانوشه
◆ @dranushe
آیلتس رو8 بگيريد با متد جدید (تضمینی)
◆ @ieltslearner
روانشناس خودت باش دختر
◆ @sedayepayeaaaab
روزی صد لغت انگلیسی حفظ کن
◆ @engquo
کتابهای صوتی موفقیت خودشناسی ثروت
◆ @morgbh
"پرانرژی باش و زندگی کن"
◆ @mouje_tahavolezendegi
90 روزه انگلیسی حرف بزن
◆ @basicenglishlearner
درخواست کتاب صوتی/pdf
◆ @EBOOK_4U
درخواست کتاب و رمان
◆ @CaffeTakRoman2
شعر
◆ @sher9
سرگرمی با افزایش معلومات عمومی
◆ @atelaateomom
بهترین داستانهای کوتاه جهان
◆ @Best_Stories
"ناگفتههای جذب" راز ڪائنات
◆ @JoelO_sten
و خدایی که به شدت کافیست
◆ @rahe_aseman
تکنیکهای جادویی برای رهایی از خرافات
◆ @Kazbabae
۱۰۰۰ کتاب صوتی رایگان
◆ @audiopersianlibrary
کافه تنهایی
◆ @cafe_tanhaee
اشعار مولانای جانان
◆ @shere_molavi
کتابهای ممنوعهای که چاپ مجدد نشدهاند
◆ @Archivesbooks
گردشگری بدون نیاز به ترک خانه!!
◆ @JournalTourism
کتابهایی که باید بخوانی:
◆ @mylibraries
خواندنیهایی از بزرگان جهان
◆ @Book_Life
✔️