-
🕊در اندیشه پروازم🕊 🕊از عشق رهی سازم🕊 🕊با نغمه و آوازم🕊 🕊شوری دگر آغازم🕊 ✍دریا کانال دوم👇 @Ehsas_Ehsass
«کجا نیرو بگیرم تا بتوانم فردا، پس فردا؛
همهروزهای آینده زندگی کنم؟»
📘خانواده تیبو
#روژه_مارتن_دوگار
🕊 @Andishe_parvaz 🕊
«شما تنها زمانی میتوانید نامش را فرافکنی بگذارید که "آشفتگی" ایجاد کند.»
اگر رفتار کسی بهطور غیرعادی شما را بهم میریزد یا دائماً با کسی دعوا دارید، یعنی آنجا خبری از سایههای شماست.
آشفتگی، دعوتنامهای برای نگاه کردن به درون است.
🕊 @Andishe_parvaz 🕊
💫🕊هانس کریستین اندرسون میگه:
وقتی کودکی میمیره
یک فرشته مامور میشه مخصوص اون کودک و در کنارشه
دستشو میگیره و میبرتش به تمام جاهایی که دوست داشته ببینه و تمام رویاهای شیرینش
و به اذن خدا تمام رویاهاش متجلی میشه.
دست در دست فرشته
میره به سرزمینهایی که هیچ انسان بالغی تصورشو نداشته
چون ملکوت خداوند زیر پای کودکانه .
🕊 @Andishe_parvaz 🕊
داروین تو نظریه ی فرگشت معتقده نه باهوش ها دوام آوردند ، نه سخت کوشها؛
بلکه "انعطاف پذیرها" توانستند دوام بیاورند.
🕊 @Andishe_parvaz 🕊
هر وقت نوجوانان، دانشمندان بزرگ را آنچنان که خوانندگان و بازیگران را تحسین میکنند تحسین کنند، تمدن به مرحله بالاتر خواهد رفت.
#برایان_گرین
🕊 @Andishe_parvaz 🕊
❇️حس شیرینی دارد وقتی یک مرد هر روز به تو پیام «صبح بخیر» میدهد.
اما در روانشناسی رابطه، به این الگو آیینسازی رابطه (Relationship Ritualization) میگویند.
در این حالت، بهجای شکلگیری صمیمیت واقعی، رابطه بر ژستهای مکانیکی استوار میشود. فرد خودش را باز نمیکند، از برنامهها و دنیای درونیاش نمیگوید، تو را وارد زندگیاش نمیکند؛ فقط یک رفتار تکراری انجام میدهد تا خیال خودش و تو را راحت کند: من بودم، پیام دادم.
و تو کمکم باور میکنی بینتان ارتباطی وجود دارد،
درحالیکه در واقع فقط یک روتینِ خالی در جریان است.
پژوهشی در سال ۲۰۲۱ (Journal of Social Psychology) نشان داد زوجهایی که ارتباطشان عمدتاً حول پیامهای کوتاه و آیینی میچرخد، سه برابر بیشتر احتمال جدایی در دو سال اول را دارند.
چرا؟
چون بعد از «صبح بخیر» هیچ عمقی وجود ندارد.
زن در توهم توجه و مراقبت زندگی میکند،
و مرد از مواجهه با گفتوگوی واقعی فرار میکند.
تناقض ماجرا اینجاست که همین پیامهای کوچک و بهظاهر بامزه، وابستگی ایجاد میکنند. مغز به دریافت منظمِ دوز کوچکی از توجه عادت میکند؛ شبیه یک مادهی مخدرِ ریز: بدون محتوای واقعی، اما با قلابی قوی.
برای همین، وقتی مرد ناپدید میشود، زن فقط ناراحت نمیشود؛
بدنش واقعاً وارد وضعیت ترک میشود.
ذهن و بدنش منتظر آن «صبح بخیر» میمانند،
بهعنوان نشانهای که دنیا هنوز امن است.
حتی خود مردها هم اعتراف میکنند:
فرستادن صبح بخیر خیلی راحتتر از روبهرو شدن با رابطه است.
مردی هر روز به سه زن مختلف صبح بخیر میفرستاد،
و هرکدام فکر میکردند در یک رابطه جدی هستند؛
درحالیکه واقعیت فقط یک عادت بود، نه سرمایهگذاری احساسی.
خطر اصلی این پیامها این است که روند رابطه را متوقف میکنند.
تو فکر میکنی ارتباطی وجود دارد،
اما در واقع درجا میزنی.
مردی که واقعاً درگیر رابطه است:
از برنامههایت میپرسد
برنامههای خودش را به اشتراک میگذارد
تو را وارد زندگیاش میکند
صبح بخیر چیزی بیشتر از یک لایک در اینباکس نیست:
خوشایند، اما خالی.
🕊 @Andishe_parvaz 🕊
هرگاه به واسطه ی خریدِ کالایی ،
حس کردید موقعیتِ اجتماعیِ تان تغییر کرده ؛
شما یک تازه به دوران رسیده اید !
#آلن_دوباتن
🕊 @Andishe_parvaz 🕊
ممكن است آدم يک عمر زندگى كند و نفهمد كه كنار دستش يک كتاب هست كه كل زندگىاش را به سادگى يک ترانه بيان مىكند...
#بيچارگان
#داستایوفسکی
🕊 @Andishe_parvaz 🕊
🕊 @Andishe_parvaz 🕊
Читать полностью…
🕊 @Andishe_parvaz 🕊
Читать полностью…
وقتی انسان به دنبال تجربیات است، این بدن میشود.
وقتی او به دنبال دانش است، ذهن میشود.
وقتی به دنبال خداست، قلب میشود.
و وقتی به دنبال حقیقت است، هیچچیزی میشود.
#موجی
🕊 @Andishe_parvaz 🕊
🕊 @Andishe_parvaz 🕊
Читать полностью…
ما به کودکانِ معمولی گفتیم با هوشاند.
و به این ترتیب آنها را به کودکانی دروغگو تبدیل کردیم که شکست هایشان را پنهان میکنند!
📘موهبت شکست
🕊 @Andishe_parvaz 🕊
عکس بالا:
یعنی بزرگ بشه چی کاره میشه؟؟
عکس پایین همون شخص:
شاعر، اموزگار بازنشسته زبان و ادبیات فارسی، گرافیست، طنز پرداز معاصر ایرانی صاحب نظریه شعر فرانو و کلی دیوان شعر...
🕊 @Andishe_parvaz 🕊
ما به نوعی خودمان را به این مفهوم پیوند دادهایم که «این لحظه معمولی است».
#آلن _واتس
حقیقت است. برایمان الآن چیزی عادی است، نه چیزی شگفتانگیز.
و از آن طرف، «بعداً» و «فردا» برایمان جذاب و شگفتانگیز است.
لذا ترجیعبند احوالمان این است: «الآن نه». همیشه الآن را انکار و نفی و طرد میکنیم. آیا این را درونتان میبینید؟
🕊 @Andishe_parvaz 🕊
لازم نیست طوری رفتار کنید که همرو خوشحال نگه دارید
فقط منو ناراحت نکنید کافیه
🕊 @Andishe_parvaz 🕊
مردی ادعای نبوت کرد. خلیفه چون روی زرد او را دید فهمید که گرسنگی او را به هذیان کشانده! دستور داد به مطبخش بردند. چندی بعد او را شاد و خرم دید و پرسید: جبرییل از آن روز تو را چیزی وحی نکرده؟ مرد گفت: پیش پای شما آمد و گفت از اینجا تکان نخور که به خوب جایی مبعوث شدی!
#لطایف_الطوایف
#فخر_الدین_علی_صفی
🕊 @Andishe_parvaz 🕊
آدمهای اشتباه میتوانند
ما را از همه چیز متنفر کنند ...
🕊 @Andishe_parvaz 🕊
انسان گرسنه در درجه نخست هدفی جز سیر شدن شکم ندارد و غم نان اجازه نمیدهد که انسان به تماشای جهان بنشیند، در زندگی عمیق شود، کتاب بخواند، یاد بگیرد و آگاهیاش را بالا برده و به جهان اطراف خود بیاندیشند.
آدمی در نتیجه زندگی فقیرانه پا را فراتر از جهل نمیگذارد!
به همین دلیل است که گرسنه نگه داشتن
اکثریت ملتی، ضامن بقای طبقات حاکمه است.
چیزی که با فقر یکجا جمع نمیشود،
آگاهی است!!!
پاول_کوژینسکی
🕊 @Andishe_parvaz 🕊
☆ گویند؛ سه هزار مرض در بنی آدم است؛ هزار مرض را آدمی دانَد و علاجش را نیز دانَد، و هزار مرض دیگر را آدمی داند اما علاجش نداند، و هزار مرض سوم را نداند و علاجش را هم نداند. و چندان که مرض آدمی راست هیچ حیوانرا نیست، سبب آنکه آدمی را أکل(خوراکی) مختلف است. گوشت طبعی دارد و میوه طبعی دارد، انگبین طبعی دارد، روغن طبعی دارد، سِرکه طبعی دارد، حُبُوبها(دانه ها) و لُبُوبها(مغزها) را طباع است... و مَثَل آن چنانست که شخصی نهالی بکارد یک هفته ویرا آب دهد، یک هفته دیگر ویرا سِرکه دهد، یک هفته دیگر ویرا نفت دهد! حال این نهال چگونه بُوَد؟!
#نقل از عجایب المخلوقات طوسی، ص ۴۶۳
🕊 @Andishe_parvaz 🕊
🔶طاق بستان در باران
🕊 @Andishe_parvaz 🕊
🕊 @Andishe_parvaz 🕊
Читать полностью…
🔹پایان جهان نزدیک است
❇️این متن را نخوان، مگر اینکه آماده باشی همهچیز را که هرگز واقعاً نداشتهای از دست بدهی...
این همان چیزی است که یا نمیدانستند، یا نخواستند به تو بگویند...
تو نمیتوانی آنطور که ما عاشقانهاش میکنیم، شخص دیگری را دوست بداری؛ چون او برای تو چیزی نیست جز تصویری گذرا، یک فرافکنی عصبی، هولوگرامی ساختهشده از دادههای حسی، که بازتابدهندهٔ تصویری بههمانقدر موهوم از «خود» در ذهن اوست...
آنچه ما «عشق» مینامیم، پیوندی متعالی میان روحها نیست؛ بلکه زنجیرهای از واکنشهای ِبیوشیمی در مغز توست: فوران دوپامین، سیل اکسیتوسین، و رقص سروتونین؛ همه توسط الگوهایی فعال شده که با سیمکشی درونی تو برای دلبستگی و بقا همخوانی دارند...
این یک حقهٔ تکاملی است؛ طی هزاران سال صیقل خورده تا انسجام اجتماعی و بقای فرزندان را تضمین کند، اما در عین حال عمیقاً شخصی و خودمحور است...
به نقش نورونهای آینهای فکر کن؛ همان شبیهسازهای همدل در قشر پیشپیشانی مغزت. وقتی در چشمان معشوقت نگاه میکنی یا لمسش را حس میکنی، این سلولها طوری فعال میشوند که انگار خودت در حال تجربهٔ احساسات اویی؛ و این، توهمی از گرما و پیوند مشترک میسازد...
اما در واقع این مغزِ توست که روشن میشود و نورِ خواستهها، ترسها و خاطرات خودت را بازتاب میدهد. همهاش خودِ تویی؛ تنها، در سمت روشن جاده میرقصی.
تو آنها را دوست نداری؛ تو پژواکِ همنوايی را دوست داری که آنها بر آینهٔ درونت میاندازند؛ تأییدی آرامشبخش از وجود خودت در جهانی وسیع و بیاعتنا.
این نگاهِ خودمحور فقط به عشق رمانتیک محدود نمیشود؛ به تمام ادراکهای ما از زیبایی و شگفتی در جهان هم سرایت میکند. مثلاً رنگینکمانی که بعد از طوفان در آسمان قوس میزند: هیچ جادوی ذاتی یا شکوهی در آن نیست...
فقط شکست نور خورشید در قطرات آب است که طولموجهای رنگی را روی شبکیهٔ چشمت میاندازد و قشر بینایی تو آن را به طیفی از رنگها تفسیر میکند...
پروانهها با بالهای رنگین و لرزانشان هم تفاوتی ندارند؛ پدیدههایی گذرا، سازگاریهای تکاملی برای استتار یا جفتیابی، که در نهایت به سیگنالهای الکتروشیمیایی در عصبهای بیناییات فروکاسته میشوند...
«زیبایی»ای که حس میکنی در خودِ پدیده نیست؛ در نحوهای است که مغزت به آن ارزش میدهد، با تکیه بر یک عمر تداعی و خاطره؛ شاید شگفتیِ کودکی را زنده کند، یا حس ناپایداری زودگذر را، که آینهای از مرگپذیریِ خودت است...
حتی هنرها ــاین پنجرههای بهظاهر رو به روح انسان ــ هم محرکهایی خودارجاعیاند. موسیقی، چه اوج گرفتن یک سمفونی با سازهای زهی باشد، چه ضربآهنگی دقیق که ناگهان فرود میآید، حامل هماهنگی یا احساس عینی نیست...
آن فقط ارتعاش هواست که دستگاه شنوایی تو آن را به الگوهایی تبدیل میکند که با تکهخاطرههای ذخیرهشده در ذهنت همنوا میشوند:
ملودیای که تابستانی ازدسترفته را به یاد میآورد، اولین بوسه، یا ترانهای که اندوه یا شادیِ مدفونشدهای را بیدار میکند...
شعر هم همینطور است؛ با استعارهها و ریتمهایش، چیزی جز خردهریزهای زبانی نیست: واژههایی روی کاغذ یا در هوا که مسیرهای عصبی را فعال میکنند و پژواکهای آرامشبخش روایت شخصی تو را بیرون میکشند. اینها حقیقتهای جهانشمول یا هدایای بیرونی نیستند؛ کیمیاگریِ درونیاند، بازترکیب ورودیهای حسی توسط ذهن تو برای تسکین «من»...
در نهایت، همهچیز یک تکگویی پیچیدهٔ "خود" است. هر محبت، هر تحسین، هر مکاشفه، دوباره به تو بازمیگردد؛ به مشاهدهگر، به مفسر، و تنها معمارِ جهانِ خویش. آنچه در دیگران، در طبیعت، در آفرینش دنبالش هستی، اصلاً بیرون نیست؛ تمامیتِ گریزانِ درون توست که مثل رؤیا به بیرون فرافکنی شده است...
عشقی که دنبالش بودهای در آینهٔ نگاهِ دیگری نیست؛ در شناختِ آرام و خاموشِ جهانِ بیکرانِ درونیِ خودت است.
همهاش خودِ تویی، عزیزم.
آنچه همیشه دنبالش میگشتی همان خودت بودهای...
#مایکل_مارکهام
🕊 @Andishe_parvaz 🕊
اگر سهم من از این همه ستاره
فقط سوسوی غریبی است غمی نیست
همین انتظار رسیدن شب برایم کافیست.
#فروغ_فرخزاد
🕊 @Andishe_parvaz 🕊
وقتی غمگینی ، غمت را احساس کن.
سعی نکن شاد باشی.
سعی کردن ، خسته کننده است.
غمت را به عقب نران.
غمت را بی حس نکن.
سعی نکن که بر آن غلبه کنی.
سعی نکن که تغییرش دهی.
حتی سعی نکن تا شفایش دهی.
حتی نیازی نیست که قبولش کنی
بدان که آن غم پیشاپیش پذیرفته شده است
در وجودِ پهناور تو فضای کافی برای غم وجود دارد
تو مانند آسمانی و اندوه ، تنها یک هوای گذرا است.
تو پهناوری و اندوه ، زودگذر است.
تو بی نهایتی ، و اندوه به دنبال خانه و سرپناهی است.
ساده است.
وقتی غمگینی ، غمگین باش.
در برابر غمت تعظیم کن.
گرامی اش دار.
بگذار دمی بیاساید و برود.
و تو قداستش را خواهی شناخت.
سرزندگی اش را
لذتش را
#جف_فاستر
🕊 @Andishe_parvaz 🕊
زمان مناسب،مکان مناسب
🕊 @Andishe_parvaz 🕊
«من نمی توانم تو را فراموش کنم، نه به این دلیل که حافظه ای قوی دارم، بلکه به این دلیل که قلبی دارم که هرگز کسانی را که یک بار در آن ساکن شده اند انکار نمی کند.»
#محمود_درویش
🕊 @Andishe_parvaz 🕊
جامعه به خاطر فراهم نکردن آموزش رایگان برای همه گناهکار است و باید به خاطر همه تاریکیهایی که درست کرده پاسخگو باشد...
اگر روح در تاریکی رها شود گناه صورت خواهد گرفت؛ مجرم کسی نیست که گناه را انجام داده ، بلکه کسی است که تاریکی را ایجاد کرده است...
#بینوایان
# ویکتور_هوگو
🕊 @Andishe_parvaz 🕊
گاهی برای نجات خویش باید از آسایش موقت گذشت.
مردی در چاهی عمیق نشسته، با چوبهای باقیمانده از نردبان، آتش روشن کرده.
او میتوانست از همان چوبها برای تکمیل نردبان و نجات خود استفاده کند، اما نیاز لحظهایاش (گرما) بر هدف بلندمدتش (آزادی) غلبه کرده.
این تصویر نبوغآمیز یادآور خطای انسانی است:
رضایت کوتاهمدت در برابر رشد درازمدت.
او خود را از نجات محروم کرده تا در لحظه آسوده بماند.
🕊 @Andishe_parvaz 🕊
زندگیت را همین امروز تغییر بده. روی آینده قمار نکن.
همین حالا عمل کن؛ بدون تاخیر.
#سیمون_دوبوار
🕊 @Andishe_parvaz 🕊