انجمن پاردان فضایی برای روشنگریهای اجتماعی و سیاسی بلوچستان، بر محوریت ملیگرایی ایرانی. سگالیده جنگ و بهمیدان دلیر چو اشکش که صید آورَد نرّهشیر
رونمایی از یک پرچم جعلیِ دیگر
📌مدتی است که قومگرایان سیستانی، نماد خاندان سورن را به عنوان پرچم سرزمینی-هویتی سیستان و سکنهٔ آن که فارسیزبان و شیعهمذهب هستند، میشناسانند.
▫️ایران و ایرانیان تنها یک پرچم دارند، زیر لوای ایرانگرایی برای خردهفرهنگهای ایرانی پرچم در نکنید.
▫️ ایرانگرای راستین پایبند به شعار «ایران: یک وطن، یک ملّت، یک پرچم» است.
▫️ اگر ذرهای میهنپرستی در وجودتان باقی مانده است به مبارزه با مذهبگرایی، قبیلهگرایی و قومگرایی موجود در سیستان بروید!
▫️ نه این که با ابزارهای قومسازانه و قومگرایانه همچون تدارک دیدن تکهپارچهای به نام پرچمِ هویت سرزمینی-قومیّتی، قومگرایی را استحکام ببخشید.
🔸 لازم به ذکر است که خاندان سورن یکی از هفت خاندان بزرگ و تاریخساز ایران باستان در دو دورهٔ اشکانی و ساسانی بوده است...
🔴 @PardanShah
🔖 گزیدهای از کانالهای تاریخی و علمی و فرهنگی
📚 پارسی سخن بگوییم و زیبا بنویسیم
● @farzandan_parsi
📚 دلواژههای تنهایی
● @gandomzaran
📚 بازخوانی تاریخ ایران و اسلام
● @khonjibook
📚 کارگروه پژوهشی ایرانبان کُرد
● @iranban_kord
📚 تاریخ و فرهنگ ملل جهان
● @tarikhe_melal
📚 وهومن امشاسپند
● @khashatra
📚 دنیای پادکست
● @onethousandandonepodcast
📚 منابع و مآخذ تاریخ شاهنشاهی اشکانی
● @arsacidempire
📚 تاریخ و فرهنگ بلوچستان
● @balochs_history
📚 آلبوم جنگاوران تاریخ (میلیتاریسم تاریخی)
● @marzupan
📚 تصاویر و پیکرههای تاریخی
● @antiqpic
📚 مجلۀ پژوهشی گردآفرید
● @gord_afarid
📚 ساسانیان و دین زرتشتی
● @ashemvohu2581
📚 تاریخ ایران از زبان حکیم فردوسی
● @iransarbazshahnameh
📚 اشتادان
● @eshtadan
📚 منابع و مآخذ تاریخ پادشاهی ماد
● @themedes
📚 تاریخ زبان فارسی در آسیای صغیر
● @dorreshahvar
📚 دنیای آرامش
● @donyayeaaramesh
📚 ایرانگردی در ایرانشهرِ ساسانی
● @iranshahrgardi
📚 باغبون خودت باش
● @maryamgarden
📚 تاریخ به روایت میم و طنز
● @neosafavism
📚 بازخوانی تاریخ افشاریه (نادرشاه افشار)
● @afsharids
📚 بازخوانی تاریخ بایندریه (ایران عصر آققویونلو)
● @bayandurids
📚 تَهمخسرو: مبارزه با ایرانستیزان
● @tahmkhosrow
📚 منابع و مآخذ پژوهشی تاریخ ایران مدرن
● @moderniranbooks
📚 فرهنگ مردم خوروبیابانک
● @hatefta
📚 آثار و مقالات مرتضی ثاقبفر
● @morteza_saghebfar
📚 برخی متون ادب پارسی (باکیفیت و کمحجم)
● @shahdeparsi
📚 آموزش زبان بلوچی
● @amozesh_balochi
📚 نسکخانۀ روزگاران
● @nask_ruzegaran
📚 آهنگهای شاد و اشعار جانفزای پارسی
● @bazmeparviz
📚 انجمن پاردان (ایرانبان بلوچ)
● @pardanshah
📚 ایرانبوم (همهچیز از تاریخ ایران)
● @iranbum1
📚 کوتاه و گذرا در باستانشناسی و تاریخ
● @ruzegaran
📚 انجمن بزرگ سومکا
● @sumka_association
📚 اینفوگرافیهای تاریخی و سیاسی
● @histopersian
📚 ایرانشهر (آموزش خط و زبان فارسی میانه)
● @iranshahr1353
📚 ایرانپرستان کرد
● @kurdpatriott
📚 انجمن ملیفرهنگی ایرانبان
● @anjoman_iranban
📚 پژوهشی در فرهنگ زردشتی
● @atorshiz
📚 افشای پانیسم و مبارزه با ایرانستیزان
● @panturkzionist
📚 مطالعات ایران در قفقاز و آسیای مرکزی
● @dosuyecaspian
📚 دژنپشت: نوشتارهای تاریخی
● @dejnepesht4000
📚 منابع و مآخذ تاریخ شاهنشاهی ساسانی
● @sasanian_sources
📚 مطالعات تخصصی تاریخ صفویه
● @Safavidstudies
〰️〰️〰️〰️
@tab_mehrbanan
مبانی نظری کُردسازی مردم بلوچ
📌 پانکردیسم از دیرباز در آرزوی استیلا بر ایران و ایرانیان و گسترش مرزهای موهوم خویش دست به آسمیلاسیون تیرههای ایرانی زده است.
🔻 چند سالی است که این آسمیلاسیون، گریبان مردم بلوچ را نیز گرفته است. پانکُردها پس از اینکه با جهانبینی تنگنظرانهٔ خود که تنها از دریچهٔ قومیّت خود به جهان مینگرد، عالم و آدم را کورد! خواندند، این بار با چراغ سبز و خیانت پانبلوچها دست روی هویت مردم بلوچ نیز گذاشتند و آنها را همچون گوران، لک، لر، تات، تالش، گیلک، مازندرانی، آذری و ایلات فارسیزبان زیرمجموعهٔ ملتی خیالی به نام کورد میشمارند.
🔻 در پروژهٔ «کُردسازی بلوچها» که حاصل همکاری دو جریان پانکردیسم و پانبلوچیسم است. پانکُردها تجربیات و مبانی فکری خود را در اختیار قومگرایان پانبلوچ -که به تازگی پا به عرصهٔ جعل و تحریف تاریخ گذاشتهاند- میگذارند. پانبلوچها نیز در عوض این حمایت، مردم بلوچ را زیرمجموعه ملیّتی خیالیِ کورد قرار میدهند.
بهراستی پانکردها و پانبلوچها، بر چه مبنایی مردم بلوچ را کُرد میخوانند؟
⚪️ 1- ایدهٔ بیاساس ‹کُرد بودن مادها›
◻️پانکردها با این تصور که قبایل ماد، همان کردهای باستان هستند؛ آن دسته از تیرههای ایرانی که در مجاورت مردم کُرد نیستند، از جملهٔ بلوچها و گیلانیها و مازندرانیها را به ماد (به زعم پانکردیسم: کردهای باستان) پیوند میزنند و به این نتیجه میرسند که آنها شعبهایی از کُردهای باستان! هستند.
◽️ برخلاف خوانش نادرست تاریخنگاری سنتی و تاریخ در آموزش پرورش در ایران، ایرانیان باستان تنها در سهگانهٔ «ماد»، «پارت» و «پارس» خلاصه نمیشوند. سرزمینهای آریایینشین که در اواخر دورهٔ هخامنشیان در جغرافیای واحدی به نام «آریانا» پدیدار میشوند از مرزهای هند باستان آغاز میشد و غربیترین بخشهای آن را سرزمینهای ماد و پارس تشکیل میدادند.
▫️ساکنان آریانا، زبانی واحد با لهجههای گوناگون داشتند و خود را آریایی مینامیدند.
◻️مفاهیم «ماد»، «پارت» و «پارس»، نواحی جغرافیایی بودهاند و قومیّت جداگانه به شمار نمیآیند. ساکنان این نواحی، صرفاً مجموعه قبایلی بودهاند که به نام سرزمین خود شناخته میشدند. آنها زبان یکدیگر را درک، و در فرهنگ و سنت از یکدیگر تقلید میکردند.
◻️ در نهایت اگر اثبات شود بلوچها و کُردها، دارای خویشاوندی با مادها هستند، نمیشود از آن برداشت کرد که: «بلوچها کُرد هستند!». چرا که در روزگار مادها، قومیّتی به نام کُرد وجود نداشته است که ماد را زیر مجموعهٔ آن قرار دهیم. ضمناً کُردها در جغرافیای ماد باستان واقع نشدهاند (قبایل ششگانه ماد در مثلثی میان سه شهر کنونی ری، اصفهان و همدان بودند) و نیز از نظر زبانشناسی، زبان کُردی بازماندهٔ زبان مادی به شمار نمیآید! لذا نظریهٔ کُرد بودن مادها کاملاً مردود و باطل شده است.
🔸 سه مردم ماد، بلوچ و کُرد با یکدیگر خویشاوند هستند زیرا هرسهٔ آنها از لحاظ زبانی در شاخهٔ شمالغربی زبانهای ایرانی قرار میگیرند. و این خویشاوندی زبانی، رسانندهٔ ایرانی بودن آنهاست.
👇🏻نیز بخوانید:
🔷 کردان شاه مادی کیست؟
🔹 آیا در دوران باستان چیزی تحت عنوان دولت کردی وجود داشته است؟
🔷 بررسی مدارک پانکردها در راستای جعل ماد بودن کردها
🔷 رد پیوند کرد و ماد از زبان دیاکونوف
🔷 مقایسه توصیف مادها از زبان هرودوت با نظریهپردازیهای پانکردیسم
🔴 @PardanShah
هفتم آبان؛ روز گرامیداشت کوروش بزرگ، فرخنده و پیروز باد.🪻
🟣 @PardanShah
پانیسم در ایران
فرستهٔ اول
◻️ اگر در نام ایران کمی بیندیشیم، ایران از آن دست هویتهای ملّی است که دربرگیرندهٔ همهٔ شهروندان خود است. اگر به نام برخی از کشورهای همسایه و منطقه منجمله ترکیه، افغانستان، روسیه و ازبکستان بنگریم این کشورها با وجود تنوع جمعیتشناختی، هویت یک گروه خاص ( ترک، افغان، روس و ازبک ) را بر همهٔ شهروندان آن کشور چیره ساختهاند. افغان در واقع نامی بود که بر پشتونها اطلاق میشد اما امروزه در کشور افغانستان همهٔ شهروندان غیرافغان از جمله بلوچ، هزاره، فارسیزبان و...، افغان شمرده میشوند. دیگر کشورهای نامبرده نیز وضعیت مشابهی دارند.
امّا ایران، نامی کهن و مسبوق به سابقه است که از دیرباز شناسنامهٔ این سرزمین و مردمانش بوده است. در ایران، هویت ملّی ایرانی به عده خاصی تعلق ندارد و همهٔ شهروندان این کشور، به یک میزان ایرانیاند و خود از سازندگان این هویت هستند.
◻️ آنچه که جریانات پانیست، قومگرا و تجزیهطلب را آزردهخاطر ساخته، همین مشارکت همگانی مردم ایران در هویت ملّی کشورشان است. برای گشودن این مبحث، لازم است اول جریانات پانیست، قومگرا و تجزیهطلب را شرح دهیم و آرمانشان را مورد روشنگری قرار دهیم.
▫️ ابتدا، میبایست ضمن تفاوتهای جزئی، قومگرایان را از هر نوعِ ملینما، فدرالیست، تجزیهطلب و پانیست؛ مکمل یکدیگر بخوانیم. اگرچه هر یک از اینها مسیری جداگانه را میپیمایند، مقصد نهایی یکی است.
▫️ فدرالیستها با طرح ایدهٔ فدرالیسم از نوع قومی، دور زدن زبان رسمی و ملی ایرانیان (فارسی) و حتی تشکیل ارتش قومی، زمینهٔ استقلال را برای جداییخواهان مهیا میسازند.
▫️ بخش عمدهای از این اقوام ایرانی، در مرزهای سیاسی دولت-ملتهای همسایه واقع شدهاند از جمله بلوچها در افغانستان و پاکستان و کُردها در سوریه و عراق و ترکیه. همچنین برخی از جریانات تجزیهطلب توسط دولت-ملتهای همسایه حمایت میشوند از جمله پانترکیسم و پانعربیسم.
لذا جهت ملّتسازی از تیرههای ایرانی لازم است همهٔ آنها زیر یک پرچم گرد هم آیند. آن دست از تجزیهطلبان که حمایت خارجی را دارند پشتشان به همان دولتها گرم است. امّا سایرین دو راه در پیش دارند. راه اول، دل بستن به گروههای جداییخواهِ سرخورده در کشورهای همسایه است. راه دوم، که رَهروان آن از رَهروان راه اول هوشمندانهتر عمل میکنند، «احیای ایرانشهر» است. آنها با این ایده، ابتدا ایران را به یک کنفدراسیون قومی تبدیل میکنند و در مرحلهٔ بعدی از سرمایهٔ ملی ایران برای رسیدن به مرزهای مدنظر خود هزینه میکنند. آنگاه هم زیر یک پرچم گردآمدهاند و پروژهٔ ملّتسازی هم با موفقیت انجام شده است. سپس از این کنفدراسیون «ایرانشهر» اعلام استقلال میکنند و کشور خود را میسازند.
▫️ این انتهای کار نیست و هنوز مرحلهٔ اصلی و پایانی، یعنی آرزوی غلبهٔ یک تیرهٔ ایرانی بر دیگر ایرانیان، باقی مانده است که در فرستهٔ پسین به آن میپردازیم.
👈🏼 خواندن بخش دوم
🟡 @PardanShah
دولت-ملتها
◽️ «دولت ملی» به یک دستگاه سیاسی [political apparatus] اطلاق میشود که در محدودهٔ مرزهای یک قلمرو سرزمینی مشخص حق حاکمیت دارد، دارای قوانین رسمی مدون است، میتواند از ادعای حاکمیت خود با کنترل قدرت نظامی پشتیبانی کند، و بسیاری از شهروندانش احساس مثبت تعهد به هویت ملی آن دارند.
همهٔ دولتهای امروزی، «دولتهای ملی [nation-state] » هستند.
◽️ اکثر افرادی که در محدودهٔ مرزهای نظام سیاسی زندگی میکنند، شهروند هستند، یعنی افرادی که دارای حقوق و وظایف مشترک (حقوق شهروندی) بوده، و خودشان را جزئی از یک ملت میدانند. اگرچه افرادی وجود دارند که پناهندهٔ سیاسی و یا بدون تابعیت هستند، تقریباً هرکسی در دنیای امروز عضوی از نظام سیاسی ملی معینی قلمداد میشود.
◽️ ملیگرایی [nationalism] در پیدایش، پیوند تنگاتنگی با دولت-ملتها دارد. ملیگرایی مجموعهای از باورها و نمادهایی است که حس تعلق به یک اجتماع سیاسی را به وجود میآورند. در دولت-ملتها، ناسیونالیسم (ملیگرایی) بیان اصلی احساس همانندی با یک اجتماع عالی مستقل و مشخص است.
این احساس، اهمیت بسیاری در موفقیت دولتهای امروزین (مدرن) یا همان دولت-ملتها دارد. اگرچه امروزه در جهان نوع دولتها یکسان و از نوع دولت-ملت است؛ میزان موفقیت این دولتها وابسته به احساس میهنپرستی و ملیگرایی در شهروندان است.
در صورتی که یک دولت، حقوق شهروندان خود را رعایت نکند، نمیتوان ملیگرایی برپایه دولت-ملت را در آنها یافت.
◽️ نبود احساس میهنپرستی را بیشتر در دولتهایی میتوان مشاهده کرد که هویت ملی آنها فراگیر و دربرگیرندهٔ همه شهروندان نیست، و به زبانی سادهتر: عدهای بر عدهای دیگر مسلط شدهاند.
این مسئله، از بزرگترین چالشهای دولتهای نوین است. از جایی که در جهان، مرزهای سیاسی بر پایه مرزهای فرهنگی نیستند و نمیتوانند باشند، شاهد بروز قوم-ناسیونالیسم یا قومگرایی شدهایم که به مخالفت با «دولت-ملتها» و «ناسیونالیسم مدنی بر پایهٔ دولت-ملتها» برخاستهاند. اما این جنبشها، نه تنها نتوانستهاند مشکلگشا باشند، بلکه بحران را شدت بیشتری بخشیدهاند. راهکار برون رفتن از این بحرانها، تلاش برای رسیدن به دموکراسی و رعایت شدن حقوق شهروندی همهٔ شهروندان است. آن دولتهایی که حقوق مدنی، اجتماعی و سیاسی شهروندان خود را تضمین میکنند و دموکراسی در آنها برقرار است دولت-ملتهای موفقی هستند.
🟡 @PardanShah
«جعل تاریخ»، پروژهای شکستخورده و محکوم به شکست
▫️درباره چراییِ «جعل تاریخ»، نخستین دیدگاهها این است که قومگرایان در راستای ملتسازی، از شبهتاریخ (قومگرایانه) کمک میگیرند.
امّا واکاوی جریانات قومگرا، پرده از دیگر دلایل جعل تاریخ برمیدارد.
هدف اصلی تجزیهطلبان از نامشان مشخص است. برای تجزیه ایران و جدا کردن مردمان ایرانی از وطنشان، نخست لازم است تجزیهطلبان هویت ایرانی را که تار و پود هویتِ تیرههای ایرانی است، از آنها غصب کنند. قومگرایان برای این آرمان، ابتدا سیاست «انکار تاریخ» را پیش گرفتند. سیاست شکستخوردهای که همه چیزِ ایران را انکار میکرد و از نام ایران گرفته تا شخصیتها، آثار، دودمانها، اساطیر و غیره را منکر میشد. اما نتیجهٔ این سیاست چیزی غیر از شکست و سرخوردگی نبود؛ چرا که هیچکس نمیتواند در مقابل حقایق بایستد. همچنین آنها نمیتوانستند با سیاست انکار تاریخ، هویت تیرههای ایرانی را از آنها بگیرند، چرا که زیست اجتماعی و تاریخی مردم ایران از هر تیره و زبانی، با هویت ایرانی تداوم یافته و مییابد.
▫️ اتاق فکر تجزیهطلبان که در پروژهٔ «انکار تاریخ» با شکست روبهرو شده بود، سیاست جدیدِ «تحریف تاریخ» را در پیش گرفت. در این سیاست، آنها برنامه ریختهاند تا هرچه که قبلاً نتوانستند آن را انکار یا تخریب کنند، به نام خود زنند. این دو سیاست مختلف مسبب «تناقضگویی» قومگرایان شده است و آنها امروزه مواردی را مصادره میکنند که در گذشته مدعیِ جعلی بودن آنها بودهاند و یا به هر شکل دیگری به تخریب و کوچکانگاری آنها پرداختهاند.
▫️این سیاست هم بهمانند سیاستهای قبلی رَهش به ترکستان است. چرا که «مشروعیت قومی» مدنظر در هیچ یک از دودمانها و بزرگان تاریخیِ ملّی ایران وجود ندارد. مشروعیت همهٔ آنها ملی و ایرانی بوده است و به همهٔ ایرانیان تعلق دارند. مصادرهٔ میراث مشترک به نفع بخش کوچکی از میراثداران آن نمیتواند موفقیتآمیز باشد، زیرا سایر میراثداران اجازه آن را نخواهند داد. در این باره، حتی خود دستههای مختلف قومگرا بر سر غارت و چپاول آن میراث مشترک، با یکدیگر به مشکل خوردهاند.
📌مردم ایران نیازی ندارند شما بی-سر-و-پایان با حماقت بیپایان خود، برایشان هویت دست-و-پا کنید. ملّت ایران همهٔ آنچه که یک ملّت باید داشته باشد و بهآن فخر بورزد را دارد. و همهٔ خردهفرهنگها و تیرههای ایرانی، در این میراث باشکوه سهیم هستند.
🟣 @PardanShah
تضاد قومگرایی با حقوقِ «آزادی» و «برابری»
بخش دوم
⚪️ آزادی وجوه متعددی دارد. بنابراین طیف متعددی از رفتارهای فردی و شخصی نظیر داشتن عقیدهٔ آزاد، مذهب آزاد، دیدگاه سیاسی آزاد را در برمیگیرد. لذا آزادی به طور طبیعی، حاصل باور به فرد و تمایل به تضمین این نکته است که همه بتوانند هرجور که دوست دارند یا برمیگزینند، [ضمن حفظ حقوق دیگران] عمل کنند.
🔹 بنابراین قوام و دوام «آزادی» با «فردگرایی» ارتباط پیدا میکند.
◽️در جوامع قومی-قبیلهای، حقوق فردی جایگاهی ندارد. اولویت با حکم جمع است. در این نظامها حقوق و آزادی فردی، فدای خواست و اراده جمع میگردد. جمع نیز تابع سنتها و ارزشهای قومی است.
▫️در چنین محیطی است که قتلهای قبیلهای و ناموسی به وقوع میپیوندند. از طرفی دیگر این قتلها و جنایات، ناقض ماده ۱۰ اعلامیه هستند: «هر انسانی سزاوار و محق به دسترسی کامل و برابر به دادرسی علنی و عادلانه توسط دادگاهی بی طرف و مستقل است تا در برابر هر گونه اتهام جزایی علیه وی به حقوق و تکالیف وی رسیدگی کند».
اما در قتلهای قبیلهای یا ناموسی، قضاوت و قانونی در کار نیست. اگر آبرو ریخته شود و ناموس زیر سوال رفت باشد، حتی به دروغ و بهتان، متهمان به فجیعترین و غیرانسانیترین شکل ممکن کشته و حذف خواهند شد.
▫️در نزاعهای قبیلهای نیز، افراد تنها به علت طایفهشان که چیزی بیشتر از یک نام خانوادگی بیشتر نیست دچار آسیبهای مالی و جانی میشوند. حتی اگر بیگناه باشند، همینکه جزو قبیلهٔ دشمن به شمار میروند کفایت میکند.
▫️این جنایات با ماده ۳: «هر فردی سزاوار و محقق به زندگی، آزادی و امنیت فردی است.» نیز ناهمخوانی دارد.
⚪️ درباره زناشویی و ازدواج در ماده ۱۶ آمده است که: «۱- مردان و زنان بالغ، بدون هیچگونه محدودیتی به حیث نژاد، ملیت، یا دین حق دارند که با یکدیگر زناشویی کنند و خانوادهای بنیان نهند. همه سازار و محقق به داشتن حقوقی برابر در زمان عقد زناشویی، در طول زندگی مشترک و هنگام فسخ آن هستند.
۲- عقد ازدواج نمیبایست صورت بندد مگر تنها با آزادی و رضایت کامل همسران که خواهان ازدواجند».
▫️در رسوم و سنن جوامع قومیّتی شاهد نقض یکایک موارد آمده در ماده مذکور هستیم. از جمله ازدواج اجباری و کودکهمسری که در جوامع سنتیِ قومی-مذهبی، بیداد میکنند. علاوه بر آن، نظام طبقاتی علاوه بر تبعیض، مانع ازدواج دو فرد از طبقهٔ برتر با فردی از طبقهٔ پایین هم میباشد. چنین ازدواجی تابو است و به شدت با آن مخالفت میشود. تابوشکنان در طول زندگی مشترک خود با طردشدگی، تحقیر و زخم زبان روبهرو هستند.
✍🏻پینوشت:
فعالین چپگرای قوم و قبیلهباز که از حقوق بشر و آزادی و برابری تنها شعار دادنش را بلدید و فمنیستهای ضدزنی که همآغوش دستهٔ اول هستید! چه پاسخی برای نادیده گرفتن نقض آشکار حقوق بشر توسط همان سنتها و ارزشهایی که سینهٔ خود را سپر آن کردهاید، دارید؟!
👈🏼 خواندن بخش اول
🔴 @PardanShah
تهدیدهای قومگرایی برای دیگران و جامعهٔ خودی
◽️ پاکسازی آرتساخ از ارمنیها و اجبارشان به مهاجرت توسط جریان پانترکیسم، نشان میدهد قومگرایی میتواند تهدید بزرگی برای مردم ایران باشد.
◽️ در ایران هر یک از جریانات قومگرا، حامل کوله باری از بغض، کینه و نفرت نسبت به برخی از هموطنان خود هستند. با وجود این همه دگرستیزی و خودبرترپنداری، بعید است که در صورت دست یافتن به قدرت، دست به نسلکشی و پاکسازی قومی علیه دیگران نزنند.
◽️ جریانات قومگرا نه تنها برای دیگران خطرناکاند، بلکه تهدیدی بزرگ برای مردمی که خود را نمایندگان آنان میشناسانند هم میباشند. هیچکس بیشتر از مردمی که جامعهشان دچار آفت قومگرایی شده است دچار ضرر نمیشود. افغانستان یک نمونهٔ بارز نمایانگر آسیبهای قومگرایی و مذهبگرایی به جامعهٔ خودی است.
جای دوری نرویم، فعالین قومگرا تاکنون هیچگاه از جنگهای قبیلهای، قتلهای ناموسی و تاثیر فرهنگ قومی-قبیلهای در آن، مردسالاری موجود در قومیّتها و... سخن نگفتهاند یا اگر مجبور به سخن گفتن از آن بودهاند، تنها به اشارهای به تقصیر هرچند کوچک دیگران اکتفا کردهاند. این نشان میدهد قومگرایی حاضر نیست بخشهای نادرست و آسیبزنندهٔ فرهنگ قومیّت خود را اصلاح کند.
▪️اینها اگرچه بخش کوچکی از تهدیدات قومگرایی هستند، اما برای بیداری دلایل کافی و روشنی میباشند. باشد که به بهانهٔ دلسوزی، به جریانات قومگرا میدان ندهیم.😊
🟡 @PardanShah
نمونهای از تاریخنگاری قومگرایان
📌این فرسته بیش از آنکه به دنبال پاسخ این دعاوی مضحک باشد، به واکاوی تاریخنگاری قومگرایان با ذکر مثال میپردازد.
▪️ از مهمترین ویژگیهای تاریخنگاران قومگرا، پیوند دادن دو مقولهٔ جداگانه به یکدیگر و رسیدن به نتیجهای بیربط است.
مثلاً در اینجا، دو جاینام جداگانهٔ «عراق» و «ایران» به یکدیگر پیوند زده شدهاند و هیچ ادله معتبری برای اثبات اینکه نام «ایران» در ابتدا «اراگ (عراق بعدی)» بوده است ارائه نداده است.
▪️ در ادامه با تکیه بر این فرض که «نام ایران معنای نژادی ندارد»، تمامیت ارضی آن را زیر سوال میبرد ["بیان مسئله" و "نتیجهگیری" هیچ ارتباطی با یکدیگر ندارند].
ظاهراً اصلاً با مفهوم تمامیت ارضی آشنا نیستید و فقط میخواهید چیزی گفته باشید...
آیا میتوان گفت کشورهای ایسلند و گرینلند، چون نامشان بار جغرافیایی دارد و به معنی سرزمین سرسبز و سرزمین برفی هستند، مشمول اصل «تمامیت ارضی» نمیشوند؟!
قطعاً اگر چنین ادعایی را در هرجای دنیا مطرح نمایید به سلامت روانتان شک میکنند. امّا اینجا با وجود داشتن پیروان متعصب و متحجر، حسابی بازار جعل و جهل شما گرم خواهد بود.
▪️ از دیگر ویژگیهای این سبک تاریخنگاری این است که نسبت به مسائل مختلف از دریچهٔ تنگ قومی مینگرد. طبق منطق قومگرایان باید تمام تاریخ در قوم آنها خلاصه شود. همه چیز باید ارتباطی به قوم آنها داشته باشد.
مثلاً در اینجا ضمن زیر سوال بردن مفهوم ایران، برای آن ریشهای بلوچی تراشیدهاند و مدعی هستند ایران کنونی از واژه موهوم «یی ر آگ شهر» تحول یافته است.
در زبان بلوچی پسوند «آگ» وجود ندارد. پسوند «ـَگ» هم نمیتواند با واژه «اێر» که نویسنده بیسواد متن آن را «یی ر» مینویسد، کلمه جدیدی بسازد. زیرا واژه «اێر» صفت و قید است و پسوند «ـَگ» تنها به بن مضارع، بن ماضی، عدد و برخی واژههای خاص میپیوندد نه به قید یا صفت.
▪️ همهٔ اینها بماند، با ادعای اینکه کلمهٔ جعلیِ «یی ر اگ شهر» به معنی نشیمنگاه است چه کنیم! تا جایی که ما میدانیم نشیمنگاه معنی دیگری میدهد. تنها از ناقصالعقلهایی همچون شما برمیآید که نام باسن نامبارک خود را بر کشور و پایتختتان بگذارید.
◽️ دوستانه توصیه میکنم که دست از سر دانش تاریخ بردارید و آن را مضحکهٔ خود و خود را مضحکهٔ دیگران قرار ندهید. لابد با این ضریب هوشیتان، به پیروان خود وعدهٔ آبادانی و عمران هم دادهاید!
🟣 @PardanShah
چرا قومگرایان نیازمند دشمنی فرضی هستند؟
دشمنان حتی اگر فرضی هم باشند میتواند بسیار انگیزهبخش باشند. مهمترین کاری که آنها برای جریانات قومگرا میکنند، تحریک احساسات جمعی برای مقابله با دشمن فرضی است که منجر به شکلگیری نوعی اتحاد میشود. قومگرایان در واقع به بهانه پیکار با دشمن خیالی، سربازگیری میکنند.
وجود دشمنان فرضی فواید دیگری هم دارد. میتوانند همهٔ مشکلات را به گردن آنها بیندازند، از آنها برای توهم توطئههای خود استفاده کنند و هرچه میخواهند از آنها بستانند.
🔴 @PardanShah
کشیدن مرزهای سیاسی بر پایه مرزهای فرهنگی نشدنی است. چراکه در هیچجای دنیا نمیتوان سرزمینی تکقومی را بر روی نقشه نشان داد.
با توجه به شهرها و مناطق چندقومیتی، اگر مرزها را بر اساس قلمروی اقوام تعیین کنیم. در قلمروی هریک از این اقوام اقلیتهایی از قومیتهای دیگر باقی خواهند ماند.
اگر برخورداری اقوام از قلمروهای قومی، آنها را به شکوفایی میرساند پس کسانی که در قلمروی دیگر اقوام باقی ماندهاند حقشان ادا نشده است و باید این قلمروهای جدید هم تجزیه شوند.
بهراستی اگر دنیا بر وقف مراد قومگرایان بود، بشریت به هفتادهزار سال پیش و نقطهٔ اولیهٔ انقلاب شناختی بازمیگشت. زمانی که در جهان تعداد زیادی از قلمروهای کوچک قبیلههای شکارچی-گردآورنده داشتیم!
🟡 @PardanShah
فقط یک راس پفکمغز میتواند هم ادعا کند ایران تاریخ و تمدن و فرهنگ ندارد و همه دار و ندار ایران جعلی است.
و هم تاریخسازیاش در راستای تاریخ و تمدن ایران باشد. مثلاً مصادره دودمانها و مشاهیر ایرانی بهنفع خود و نیز افتخارآفرینی یا قربانینمایی از تقابل خود با شاهان و دودمانهای ایرانی.
نمونه:
مورد x جعلی است! قوم ما x را شکست داده است!
مورد y محارمزاده و ظالم بودند! y از قوم ما بودند!
مورد z وجود خارجی ندارد! اما به ما ظلم کرده است!
🟣 @PardanShah
🔸 سردار خلیلخان گمشادزهی
سردار خلیلخان گمشادزهی، از سرداران بلوچ منطقهٔ سرحد و رهبر مبارزات مردم بلوچ علیه تهاجم و تجاوز بریتانیاییها بود. ایشان دلاورانه تا آخرین نفس از خاک و مردم خویش دفاع کردند.
نیروهای مهاجم بریتانیایی در منطقه گشت مورد کمین و حملهٔ سردار خلیلخان و افرادش قرار گرفتند سردار خلیلخان در آخرین نبرد خود با نیروهای بریتانیایی درس سختی به آنها داد. مطابق روایات شفاهی قریب به ۳۰ الی ۳۵ نفر از انگلیسیها تنها در نبرد گُشت کشته شدند. در مقابل از مدافعان و مبارزان بلوچ، جاویدنام صالح گمشادزهی و سردار خلیلخان در این نبرد در راه دفاع از وطن و مردم خود به شهادت رسیدند.
شجاعت و دلاوری این رهبر بلوچ حتی توسط دشمن متجاوز انگلیسی ستایش شده است. ژنرال رجینالد دایر در خاطرات خود چنین میگوید: « خلیلخان و مردانش همانند ببرها میجنگیدند... و خلیلخان شخصاً مسئول تلف شدن بسیاری از مردان ما بود. »
🔸نامش جاودان و راهش پر رهرو باد🔸
مأخذ: رجینالد ادوارد هری دایر. مهاجمان سرحد: رویارویی نظامی انگلستان با سرداران بلوچ ایرانی. ترجمه حمید احمدی. ص ۱۷۹-۱۸۳.
🔴 @PardanShah
چرایی دستنیافتن ایرانیان به خواستههایشان
📌ایرانی بهمانند کلاغ آخر قصهها، هیچوقت به خواستههایش نرسید. چراکه هیچگاه از گذشته و تجربیات خود درس نمیگیرد. مسیر ما همچون گمشدگان جنگلهای انبوه، چرخش به دور خود است. پس از تقلا و کوشش فراوان، میبینیم که به نقطهٔ آغاز بازگشتهایم. چون آن یاجوج و ماجوجی که هر بار به حفر سد میپردازند، امیرشان دستور استراحت میدهد، روز دیگر میآیند و میبینند هرچه کندهاند به وضع اولیهٔ خود بازگشته است.
◽️ناجیان آخرالزمانی
از دیرباز، در فرهنگها و مذاهب گوناگون وعدهٔ ناجیانی داده شده که به روزگار دشواری و گرفتاری فراوان آدمی، ظهور میکنند و نجاتبخش ستمدیدگان میشوند.
ایرانیان اگرچه امروزه کمتر منتظر امام زمان هستند، اما ناخودآگاه چنین اندیشهای در ذهنشان رخنه بسته است.
آنها بهجای آنکه خود چارهٔ بیچارگیِ خویش جویند، چشمانتظار کسانی هستند که به دادشان برسند. این امیدواری آنان بسی ناامیدکننده است. زمانی که انتظارات و چشمداشتهایی که از ناجی انتخابی خود دارند، بهشکل معجزهآسایی برآورده نشوند، بادشان خالی شده و امیدشان بر باد میرود.
زمانش رسیده است که دل از رسانههای معلومالحال، دولتمردان و رجال سیاسی خارجی، احزاب بیبنیاد، گروههای خطرآفرین و مخرب، جریانات ناشناس و بیهدف، دل بکنیم و خریدار بلیط سیرک دلقکهای بهظاهر سیاسیای که مردم را سرگرم میدارند نباشیم.
امید است بهجای آنکه چشمبهراه ناجیان آخرالزمانی باشیم، هدفمندی، متکیبهخود بودن، انسجام و همبستگی را بیاموزیم و خود دوای درد خویش باشیم.
◽️عدم همراهی هدف و آرمان
هدف نقطهای نهایی است که میکوشند بهآن برسند و آرمان هم مترادف با آرزو، امید و انگیزه است.
زمانیکه انگیزه و امید کافی برای رسیدن به هدفی وجود نداشته باشد، درصد موفقیت کمتر میشود.
سطح دغدغه ایرانیان بسیار پایین است و تنها در شرایط حاد و بحرانی واکنش نشان میدهند. آنها بهسرعت نور تکامل مییابند، با هرگونه مشکل و شرایط سختی کنار میآیند و آنرا دستمایه شوخی و خندههای خود میکنند.
واکنشهای هیجانی که در شرایط بحرانی بروز مییابند، زودگذر هستند و هدفی بزرگ را بدون داشتن هیچگونه آرمان فراگیر، انگیزهبخش و امیدوارکنندهای دنبال میکنند و نتیجهای عایدشان نمیشود.
آرمان جمعی ایرانیان باید آبادی و آزادی ایران باشد. زیرا کسی با داشتن دغدغههای سطحی، به موفقیتهای بزرگ دست نمییابد.
🟡 @PardanShah
مبانی نظری کُردسازی مردم بلوچ
⚪️ 3- معنای واژه «کُرد» در ایران باستان و قرون نخست پس از اسلام
گزارشهای مورخان و جغرافینویسان سدههای نخست پس از اسلام، بلوچها را قبایلی از اکراد برشمردهاند. جریان پانکُردیسم این گزارشها را دستاویز جعلیات خود میکند.
◻️ در بررسی گزارشهای این نویسندگان، این نکته درخور توجه است که واژهٔ «کُرد» در قرون اولیه اسلامی کاربردی عام برای همهٔ جوامع غیریکجانشینِ کوچرو که پیشهٔ چوپانی و گلهداری دارند و در صحرا و کوهستان سکنی گزیدهاند داشته است.
◻️ از این رو بیش از آن که در استعمال واژهٔ «کُرد» و اطلاق آن بر تیرههای گوناگون، به معیارهای هویتی و قومیّتی توجه شود، سبک زیست اجتماعی و معیشت ملاک بوده است.
لذا برشمردن بلوچان ذیل «اکراد» با توجه به این تعریف، منطقی بهنظر میآید. چراکه بلوچان نیز در آن زمان، طوایفی کوچرو، دامدار و ساکن در کوهستان میان کرمان و مکران بودهاند.
◻️ چنانچه ابنحوقل [سفرنامهٔ ابنحوقل، ایران در «صورةالارض»، تهران، ۱۳۶۶، امیرکبیر] طوایف کوچنشین ساکن نواحی بیابانی و کوهستانیِ مناطق خراسان، مکران، کرمان، فارس، خوزستان، جبال و عراق را از اکراد برمیشمرد و آنها را گلهدارانی که شتر و گوسفند دارند و در زمستان و تابستان به چراگاهها و ییلاق و قشلاق میروند توصیف میکند (صص ۲۹، ۳۵، ۳۹، ۴۰، ۷۵، ۱۰۲، ۱۰۳، ۱۱۲، ۱۷۷، ۱۸۰).
◽️ ابنحوقل در وصف بلوچها مینویسد: «بلوچ طائفهای در دامنه کوه قفص است که اینان اغنام و احشام دارند و در خیمههایی مویین چون چادرنشینان زندگی میکنند (ص۷۵)».
📌 بر این پایه میتوان نتیجه گرفت که در قرون اولیه اسلامی واژهٔ «کُرد» هنوز بار هویتی و قومیّتی به خود نگرفته بود و مراد از «اکراد» قبایل گلهدار کوچرو ساکن در صحراها و کوهستانهای سراسر ایران بوده است. نکته دیگری که حائز اهمیت میباشد این است که اگرچه قبائل ترک و عرب ساکن در ایران نیز گلهدار و کوچرو بودهاند، اما جزو اکراد به شمار نمیرفتند و این بدین معناست که «کُرد» فقط بر ایرانیتبارانِ رمهگردانِ کوچرو اطلاق میشده است.
🔻 نیز بخوانید:
🔷 سندی در اثبات معنای کوچ نشینی واژه کُرد در دوران باستان از متن ماتیکان هزار دادستان
🔹 بار حقوقی کُرد در دوران باستان
🔷 ریشهشناسی واژه کُرد
🔹 آیا واژه کرد از نظر واژه شناسی میتواند به معنای رمه گردان یا دامدار باشد؟
🔷 ریشه کُرد کجاست؟
🔹 سخنان سید جمالالدین احمد بن عنبه نسبشناس عرب
🟡 @PardanShah
مبانی نظری کُردسازی مردم بلوچ
⚪️ 2- شباهت زبانیِ زبانهای «کُردی» و «بلوچی»
پانکُردها با استناد به شباهتهای زبانی میان زبان بلوچی و زبانهای کُردی، بلوچها را کُرد میخوانند.
◻️زبانهای کُردی و بلوچی، زبانهایی ایرانی نو از شاخه ایرانی شمالغربی میباشند. از این رو، نسبت به یکدیگر شباهت بسیاری دارند. امّا نمیتوان زبان بلوچی را گویشی از زبانهای کُردی خواند؛ زیرا بلوچی خود یک زبان مستقل است.
◻️همچنین، زبان بلوچی در کنار مستقل بودن از گروه زبانهای کُردی و سایر زبانهای ایرانی، شباهتهای بسیاری به دیگر زبانهای ایرانی، بویژه زبانهای ایرانی شمالغربی حاشیهٔ دریای کاسپین و فلات مرکزی ایران دارد که بهدلیل عدم توجهٔ پژوهشگران به سنجش این زبانها با بلوچی، کمتر شناخته شدهاند.
◽️حتی میتوان گفت که شباهت دستوری و تاریخی بلوچی با زبانهای «گیلکی»، «مازندرانی» و «خوری» به مراتب بیشتر از شباهت «بلوچی» با «کُردی» است.
🔻در اینجا چند نمونه از قرابت و شباهت «زبان بلوچی» با «گیلکی» و «مازندرانی» را بررسی میکنیم که در زبانهای کُردی این خصوصیات وجود ندارند:
🔘 1- بن مضارع کارواژهٔ «کردن» در زبان بلوچی به صورت «کن» آمده است که با زبانهای گیلکی و مازندرانی - دو زبان حاشیه دریای کاسپین- مشترک است. در مقابل، در سایر زبانهای ایرانی شمال غربی از جمله گروه زبانهای کُردی به صورت «کر» دیده میشود.
🔘 2- ساخت «موصوف + صفت» و «مضاف الیه + مضاف» در بلوچی، مازندرانی، گیلکی، و سمنانی بر خلاف کُردی و فارسی که از ساخت «صفت + موصوف» استفاده میکنند.
🔘 3- در زبانهای بلوچی، مازندرانی، و گیلکی ضمایر مِلکی جدا که پیش از اسم میآیند وجود دارد، مانند: «می» / «مه»، «تی» / «ته»، و... . برخلاف کُردی و فارسی که این ضمایر درشان وجود ندارد.
🔻 شباهتهای زبان بلوچی با زبان یا گویش خوری در شهرستان خور و بیابانک اصفهان حتی بیشتر است:
🔘 1- شناسهٔ سومشخص مفرد در بلوچی به شکل «اَنت» و در خوری به شکل «ان» در آمده است.
🔘 2- چرخش همخوان /و - w/ به /گْو - gw/ در «بلوچی»، با چرخش همخوان /و - w/ به /گ - g/ در «خوری» مشترک است که این چرخش در هیچکدام از زبانهای ایرانی غربی دیگر دیده نمیشود.
* در کنار این، کمابیش همهٔ ویژگیهای مشترک «کُردی» و «بلوچی» در میان «خوری» و «بلوچی» نیز مشترک است. این شباهتها عبارتند از:
🔘 3- چرخش /ثر/ ایرانی باستان به /س/
🔘 4- چرخش /دو/ ایرانی باستان به /د/، برخلاف چرخش به /ب/ در بیشینهٔ زبانهای ایرانیِ شمال غربی.
↲ مشاهده نمونههایی از چرخش همخوانها
🔸 روشن است که نمیتوان بر پایهٔ چند شباهت زبانی، بلوچی را گویشی از کُردی خواند، چرا که هستند زبانهای ایرانی که حتی از کُردی هم به بلوچی شبیهترند.
🟣 @PardanShah
▫️ پروژه کُردسازی مردم بلوچ
▫️ و خیانت پانبلوچیسم به هویت و فرهنگ مردم بلوچ
پروژه کُردسازی بلوچها، با چراغ سبزِ جریان پانبلوچ -که داعیهٔ پاسداشت فرهنگ بلوچ را دارند- آغاز گشته است. قومگرایان پانبلوچ که به تازگی پا به عرصه گذاشتهاند، فاقد تجربه و مبانی فکری هستند و از این رو نیازمند یاری پانکُردها هستند. پانکُردها هم دست به حمایت از جریان پانبلوچ زدند. حمایتی که مصداق بارز دوستی گربه با ماهیگیر است.
این پانبلوچها بودند که با جعل تاریخ و نوشتن کتاب و ارائه دادن نظریات گوناگون، باعث شدند پروژه کُردسازی بلوچها استارت بخورد.
🟡 @PardanShah
پانیسم در ایران
فرستهٔ دوم
◽️ هنگامی که جریانات قومگرا کشورهای خود را ساختند آن روز، روز پایان اتحاد گروههای تجزیهطلب با یکدیگر است. چرا که دیگر ایرانی وجود ندارد تا علیه آن متحد شوند و به دشمنی با آن برخیزند.
▫️ انگیزههایی دیگر نیز وجود دارد تا این اتحاد صوری را فرو بریزاند و سرزمین ایران را در منجلاب بیپایان و تاریک جنگهای قومی فرو بَرد.
برای این دوران تاریک، قومگرایان از مدتها قبل در حال آماده شدن هستند.
▫️زمانی که ایران تجزیه شد، آنگاه رقابت بر سر منابع و سرمایهها، قلمرو، آبهای آزاد و به دست آوردن اقوام درجه دوم و چیرگی برآنها آغاز میشود. همانگونه که در ابتدا ذکر شد، ایران مفهومی است که شناسنامه و هویت ملی و سرزمینیِ همهٔ ایرانیان را تشکیل میدهد. و این باعث آزردهخاطر شدن قومگرایان شده است. چرا که آنها نمیخواهند در این مملکت با کسی سهیم باشند و با «سلطهطلبی» و «برتریخواهی»، خواهان استیلای قومیّت خود بر سایر ایرانیان هستند. همچون استیلای پشتون بر سایر شهروندان جغرافیای افغانستان.
در این صحنهٔ نبرد، جبهههایی موفقتر هستند که در پانیسم عملکرد بهتری داشتهاند.
◽️ پانکردیسم، در کُردسازی دیگران بیشترین تلاش و بهترین عملکرد را داشته است و کُردسازی و آسمیلاسیون دیگران و جایگزینی آنها با مردم کُرد از دوره عثمانی تا کنون ادامه داشته است که در بسیاری از اینها موفق بودهاند. عطش «سلطهطلبی» و «برتریخواهی» پانکردها علیه اقوام همسایهشان پایان ندارد و آنها حتی بلوچها را که در دورترین فواصل از آنها میزیند، مورد هدفِ اهداف شوم خود قرار دادهاند.
▫️ در کُردسازی بلوچها که کار گروهیِ پانکردها و پانبلوچها است، از احساس همدلی و همبستگی بین دو قوم کُرد و بلوچ سوءاستفاده شده میشود. بنابر شعار همین مردم که «از بلوچستان تا کردستان - جانم فدای ایران» است، باید گفت این احساس همبستگی و همدلی بینقومی خود تجلیِ ایرانیّت در آنها است.
❕همچنین باید متذکر شویم که کسی گولِ چاپلوسیِ پانکُردیسم و دیگر جریانات پانیست را نخورد. روباه هم چاپلوسیِ کلاغ را میکرد، چون چشم به پنیر کلاغ دوخته بود.
◽️ کُردسازی اقوام همجوار کُردها، بلوچها و دیگر ایرانیان، با اتکا بر همخانوادگی زبانی و دیگر مؤلفههای مشترک ملی و تاریخی در ایرانیان، الزامی برای تجزیهطلبان پانکُرد که خواهان تشکیل کشور موهوم کوردوستان! هستند ندارد. مگر اینکه گام بعدی آنها، استیلای قومشان بر سایر ایرانیان باشد.
▫️از این رو، آن ملینمایانِ پانایرانیست و ایرانشهری و دیگر قومگرایانی (همچون پانبلوچها) که دست دوستی به پانکُردها دادهاند، مرتکب بزرگترین خیانت به ایرانیان شدهاند.
◽️ هماکنون میتوان بهتر درک کرد چرا قومگرایان، به دنبال گسترش قومگرایی در دیگران هستند و از آنها حمایت میکنند و حتی فارسیزبانان را ملت میخوانند و کشوری به نام فارسستان برایشان ساختهاند.
البته این تنها پانکُردها نیستند که چنین آرزویی دارند. دیگر قومگرایان نیز مرزهای خیالی خود را فراتر از مرزهای فرهنگی خُردهفرهنگ خویش طراحی میکنند و به میراث و داشتههای دیگران چشم دوختهاند. آنها که خود را قوم برتر میدانند، دیگران را اقوام درجه دومِ تابع خویش به شمار میآورند.
👈🏼 خواندن بخش اول
🔴 @PardanShah
پانیسم
◽️ تنوع فرهنگی در همه جای جهان وجود دارد. از زمان ظهور دولت-ملتها، اختلاف مرزهای فرهنگی و مرزهای سیاسی مهمترین چالشهای بینالمللی را تشکیل میدهند. این چالشها را بر اساس ریشهٔ پیدایش میتوان به دو دسته تقسیم کرد. دستهٔ اول، محدودههای فرهنگی هستند که توسط دو یا چند مرز سیاسی تقسیم شدهاند. این دسته، معمولاً به دنبال جدایی و تشکیل یک محدودهٔ سیاسی منطبق بر مرزهای فرهنگی خود هستند. دستهٔ دوم، دولتهای توسعهطلباند که به دنبال گسترش محدودهٔ سیاسی خود به مرزهای فرهنگی واقع شده در محدودهٔ سیاسی دولتهای دیگر میباشند.
در اینجا لازم است یادآور مفهوم پانیسم [pan-ism] شویم. پانیسم برگرفته از واژهٔ یونانی «پان» به معنای «همه» است و به جنبشهایی اطلاق میشود که احیای مرزهای سنتی و فرهنگی به طریق تجزیهطلبی یا توسعهطلبی را خواهانند.
◽️ پانیسم چه از نوع تجزیهطلبانه و چه از نوع توسعهطلبانه و یا حتی ترکیبی از آن دو، با چند مشکل روبهرو است که از بنیادیترین پایههای نظامهای سیاسی نوین به شمار میآیند. یعنی همان برخورداری دولتها از حق حاکمیت و قانون تمامیّت ارضی که بدون آنها، دولتهای مدرن نمیتوانند وجود داشته باشند.
◽️ پانیسم در آغاز اغلب از نوع توسعهطلبانه بود که در مرحلهٔ گذار از دولتهای سنتی به دولتهای ملی (مدرن) در قالب قوم-ناسیونالیسم، به دنبال گسترش مرزهای خود بود. پانتورانیسم، پانژرمنیسم و پانایرانیسم از این نوع هستند. اما به مرور زمان آنها دریافتند که نمیتوانند در مقابل نظامهای سیاسی نوین بایستند و لذا ناسیونالیسم سنتی را کنار گذاشتند و ناسیونالیسم بر پایهٔ دولتهای ملی را پذیرفتند. چنین شد که پانیسم با پذیرفتن دولت-ملتها، منجر به تشکیل اتحادیههای فراملی از جمله اتحادیه عرب و اتحادیه ترک شد که از اتحاد و همکاری دولت-ملتها حمایت میکند. در ایران پانایرانیسم اولیه، از نوع توسعهطلبانه بود اما امروزه بیشتر پانایرانیستها بهجای ایدهٔ احیای ایرانشهر، از اتحادیهای فراملی با همین مفهوم حمایت میکنند.
🟣 @PardanShah
قومگرایی و اصلِ «شکارچی کوسه»
📌 قومگرایان همواره در برخورد با یک واقعیت، بخشهای همسو با منافع خود را تأیید و بخشهای ناهمسو را انکار میکنند. حتی ممکن است آنها منکر کلیاتِ یک واقعیت باشند، امّا کماکان از برخی جزئیات آن در راستای اهداف سیاسی خود بهرهبرداری کنند.
🔻 نمونه:
قومگرایان ضمنِ بهرهجویی سیاسی از همخانوادگیِ زبانهای ایرانی، وجودِ واقعیتی به نام «خانواده زبانی ایرانی» را منکر میشوند.
🤔امّا چرا آن اصلِ «شکارچی کوسه» نامیدیم؟!
سالانه میلیونها کوسه تنها برای بالههایشان صید میشوند تا تبدیل به سوپ باله کوسه شوند. اینکه شکارچیان، یک جاندار عظیمالجثه را تنها بهخاطر یک کاسه سوپ شکار میکنند، شباهت بالایی با رفتار قومگرایان در برابر واقعیتها دارد. آنها نیز ضمن انکار واقعیتی بزرگ به نام «خانواده زبانی ایرانی»، از جزئیات آن بهرهٔ سیاسی میجویند منجمله:
اتکا به شباهت و همخانوادگی زبانهای ایرانی نو با زبانهای ایرانی میانه و باستان در راستای تاریخسازی.
اتکا به شباهت و همخانوادگی زبانهای ایرانی نو در راستای پانیسم.
🛑 لذا این برخورد قومگرایان با واقعیات را اصلِ «شکارچی کوسه» یا «شکار کوسه» نامیدیم.
🔴 @PardanShah
#تحریف_تاریخ
هیچ سند معتبر تاریخی برای اثبات بلوچ بودنِ یعقوب لیث صفاری وجود ندارد. لذا قومگرایان جهت اثبات دعاوی خویش با تکیه بر اصلِ «ارتباط گودرز به شقایق» که از مهمترین اصول شبهتاریخ قومگرایانه به شمار میرود، گنبد آرامگاه یعقوب لیث را به کلاه برهای بلوچی تشبیه کردهاند و آن را گواهی بر ادعای مضحک خویش دارند.
این مهملات و ترهات تهیمغزانِ تریاکی، ارزش بررسی و پاسخ ندارند. امّا باید از دنبالکنندگانِشان پرسید: چگونه عقل خود را به چنین نابخردانی اجاره دادهاید؟! چگونه آنها را جهت به تمسخر گرفتن تاریخ خود، اجازه دادهاید؟!
🟡 @PardanShah
تضاد قومگرایی با حقوقِ «آزادی» و «برابری»
بخش اول
⚪️ حقوق بشر، بر آزادی و برابری جملگی انسانها تأکید بسیاری دارد و در آن با هرگونه تبعیضی بر اساس مشخصههای هویتی از جمله جنسیت، زبان، نژاد، رنگ پوست و عقاید مذهبی مخالفت میشود.
🔻در ماده ۱ اعلامیه جهانی حقوق بشر بر آزادی انسانها تأکید شده است: «تمام ابنای بشر آزاد زاده شده و در حرمت و حقوق با هم برابرند».
🔻در ماده ۲، درباره برابری انسانها آمده است که: «همه انسانها بی هیچ تمایزی از هر سان که باشد، اعم از نژاد، رنگ، جنسیت، زبان، مذهب، عقاید سیاسی یا هر عقیدهٔ دیگری، خاستگاه اجتماعی و ملی، [وضعیت] دارایی، [محل] تولد و در هر جایگاهی که باشند، سزاوار تمامی حقوق و آزادیهای مصرح در اعلامیه جهانی حقوق بشر هستند».
🔷 در جوامعی قومیّتی که بر پایه نظام قبیلهای هستند و قوانین مذهبی بر آن حاکم هستند شاهد نقض «برابری» و تبعیضهای جنسیتی، نژادی-قومی و نیز تبعیضهای مذهبی هستیم.
◻️ تبعیض بر اساس مشخصههایی همچون تبار، نژاد، هویت قومی و رنگ پوست در جوامع قومیّتی حضور پررنگی دارد. فیالمثل در جامعهٔ بلوچ، تمسخر و تحقیر بر اساس رنگ پوست امری عادی و معمول است.
اقلیت سیاهپوست که دورگه بلوچ-آفریقاییتبار هستند و از نسل بردههای آفریقایی به شمار میآیند از سوی جامعه تحت تبعیض، تمسخر و تحقیر هستند. مهاجران هندیتبار نیز چنین شرایطی دارند. رنگ پوست آنها و برده بودن اجدادشان دستمایه نژادپرستی علیه آنها شده است. آنها معمولاً در محیطی ایزوله و به دور از سایرین میزیند.
◻️ تبعیض طبقاتی در بلوچستان ریشه در زندگی روستایی و عشایری دارد. در میان نظام کاست یا طبقاتی بلوچها، به هر طبقه «زات» گفته میشود. در جوامع روستایی زاتهای بالاتر و برتر، حکام و خوانین و نوادگانشان هستند. آنها در جامعهٔ از امتیازات بیشتری برخوردارند. طبقات متوسط شامل روحانیون یا ملاها، کدخدا، ارباب و رئیس میشود.
کسانی که کارگر، برده، کنیز، صنعتگر، نوازنده و آوازخوان بودهاند در پایینترین جایگاه این قشربندی به حساب میآیند.
اگرچه سبک زندگی این جوامع دچار تحول شده است، اما همچنان نظام طبقاتی پایدار است.
در جوامع عشایری و یا سابقاً عشایری، برتری بر اساس اصالت طایفه است. اقشاری که بلوچ اصیل نباشند در درجهٔ پایینتری قرار دارند.
تبعیضهای طبقاتی همچنان پایدار است و طبقات پایینتر با اصطلاحاتی همچون غلامزاده و نوکرزاده خطاب میشوند و برتری با کسانی است که خانزاده و میرزاده باشند.
◻️ از دیگر تبعیضهای موجود در جامعه مذکور و دیگر جوامع قومیّتی، تبعیض بر اساس جنسیت است. پیشتر دربارهٔ تبعیضهای جنسیّتی در جوامع قومیّتی در فرستههای «فرهنگ قومی-قبیلهای عامل اصلی خشونت علیه زنان بلوچ» و «رابطه دوسویهٔ قومگرایی و قتلهای ناموسی» پرداختهایم.
👈🏼 خواندن بخش دوم
🟣 @PardanShah
فرهنگ قومی-قبیلهای عامل اصلی خشونت علیه زنان بلوچ
📌 سازمان ملل خشونت علیه زنان را به عنوان "هر عمل خشونت مبتنی بر جنسیت که منجر به آسیبهای جسمی، جنسی یا روحی یا رنج زنان خواهد شد تعریف میکند، این اعمال شامل تهدید، اجبار یا محرومیت خودسرانه از آزادی، در زندگی عمومی یا خصوصی میباشد."
◽️ اگر چه پدیدهٔ خشونت علیه زنان در تمامی جوامع امری شایع است اما هر چه جوامع سنتیتر باشند فراوانی و شدت خشونت علیه زنان بیشتر و پیآمدهای آن افزونتر می شود. در استان سیستان و بلوچستان با توجه به فرهنگ سنتی و باور مالکیت مرد بر زن، پایین بودن سطح سواد، ازدواج در سنین کم، تعدد زوجات، ازدواج های زودهنگام و فامیلی، قبح جدایی و طلاق به نظر میرسد خشونت علیه زنان بسیار فراوانتر و شایعتر از آن است که پنداشته میشود. چنانچه خشونت مرد علیه همسر، یا پدر و برادر علیه دختر و خواهر، گاهی امری پسندیده و الزام شمره میشود.
این به معنی این است که در جامعه سنتی و قومیّتی بلوچ، فرهنگ جامعه از خشونت علیه زنان حمایت میکند.
◼️ مردسالاریِ فرهنگ قومی-قبیلهای، عامل اصلی خشونت علیه زنان بلوچ است.
▪️ مردسالاری، وضعیتی است که در آن مردان قدرت و حاکمیتی فراوان نسبت به زنان دارند. در انگلیسی از واژهٔ mencracy در مفهوم مردسالاری استفاده میشود. میزان قدرت مردان نسبت به زنان در جوامع مختلف، متفاوت است. با این حال در تمامی جوامع مردسالار، مردان سهم بیشتری از مزایای اجتماعی همچون قدرت، ثروت و احترام برخوردارند. تداوم قدرت نظام مردسالاری ناشی از دسترسی بیشتر مردان به مزایای ساختارهای قدرت در درون و بیرون از خانواده و همچنین به واسطه ی تقسیم کردن این مزایای اجتماعی در جامعه است.
در جامعهٔ بلوچستان که فرهنگ سنتی غالب است و از الگوهای سنتی پیروی می کند، مردسالاری بسیار پررنگ است. هنگامی که در فرهنگ جامعهای مردسالاری حاکم باشد، افراد جامعه آن را قبول می کنند و به عنوان امری پذیرفته شده و معقول میدانند. زنان در جوامع مردسالار، حاکمیت قدرت مردان را میپذیرند و گاه به آن شدت میدهند.
▪️ نظام مردسالاری به مردان قدرت، احترام و منزلت میدهد. آنان دارای قدرت پذیرفته شده در جامعه میباشند که توانایی اعمال آن را پیدا میکنند، این اعمال قدرت گاهی با خشونت همراه میشود و در نتیجه شرایط برای خشونت علیه زنان پدید میآید.
◻️ اطاعت بی چون و چرا از پدر، در امر ازدواج به عنوان یکی از مظاهر مردسالاری در فرهنگ مردم بلوچ رواج دارد. زن به مثابه کالا پنداشته میشود و این باعث شده تا ازدواج اجباری در این جامعه بیداد کند.
▫️ در میان مردم بلوچ مردسالاری ریشه در فرهنگ دارد و با آموزش، نسل به نسل منتقل شده و حفظ و تقویت میگردد.
▫️ فرزند پسر و برتری آن نسبت به دختر در جوامع مردسالار همواره دیده شده است. آنها پسردار شدن را یک برتری و ارزش میدانند که در میان مردم بلوچ برآمده از فرهنگ بهجای مانده از سنتهای زندگی قبیلهای است.
مأخذ: سمیه رئیسی، داریوش بوستانی. «مطالعه کیفی خشونت علیه زنان بلوچ». فصلنامه علمی-پژوهشی زن و جامعه، تابستان ۱۴۰۰، دوره ۱۲، شماره ۴۶.
🔴 @PardanShah
نمونهای از تاریخنگاری قومگرایان
🟡 @PardanShah
وظایف ملیگرایی در قبال جهان
با نگاهی به جدول زمانی تاریخ بشر میتوان دید که واحدهای اجتماعی گوناگونی بنا بر نیاز مردم ایجاد شدهاند. از قبایل تا ملتها، حاصل اتحاد جمعی کسانی هستند که با چالش یکسانی روبهرو شده بودند.
امروزه با جهانیشدن (Globalization) بشریت با چالشهای جدیدی برخورد کرده است. بیماریها، همهگیریها، جنگ، تروریسم، چالش هستهای، حقوق مدنی و سیاسی، فقر، مصرفگرایی، رشد جمعیت، تغییرات آبوهوا، بحرانهای محیطزیستی، چالشهای اقتصادی و غیره از جمله چالشهای جهانی قرن بیستویکم هستند.
برای مقابله با بحرانهای جهانی، بشریت نیازمند یک همکاری جمعی در سطح جهانی است.
جهان امروز، دیگر به مانند گذشته نیست که در نقطهای از آن امپراتوری بزرگی برپا باشد و در نقطهای دیگر قبیلهای شکارچی-گردآورنده درحال گذران زندگی باشد. همه انسانهای جهان در قلمروها و واحد اجتماعیهای مشخصی به نام کشورها و ملیتها عضو هستند. جهان به حدود دویست کشور تقسیم شده و این کشورها، تنها نظام رسمی و واقعی جهان هستند. مثلاً در جام جهانی، تیمهای فوتبالی که هریک نماینده یکی از این کشورها هستند به رقابت میپردازند. در گذشته اگر چنین مسابقات جهانی برگذار میشد، نمایندگان آن از نظامهای گوناگونی همچون امپراتوریها، امتها، اقوام و قبایل در این مسابقات حضور مییافتند. اما جهان امروزه تنها یک نظام رسمی و حقیقی به نام کشورها دارد.
نظامهای کنونی، بدون وفاداری متقابل تودهای فاقد کارآیی هستند. میهنپرستی احساسی است که یک فرد را به این باور میرساند که ملت و وطن من به من نیاز دارد و شایستهٔ وفاداری، ایثارگری و خدمت من است. همچنین این میهنپرستی است که سازندهٔ همبستگی میان میلیونها نفر از شهروندان یک کشور، بدون شناخت قبلی از یکدیگر میباشد.
ادامهٔ حیات این نظامهای نوین بهنام کشور، بدون برخورداری از ملیگرایی و میهنپرستی و وفاداری شهروندان آن غیرممکن است.
اشتباه بزرگی است اگر بپنداریم که بدون ناسیونالیسم میشد این نظم را برپا و نظامها را پایدار کرد، بیشتر گمان میرفت در یک هرج و مرج قبیلهای بهسر بریم.
البته ملیگرایی تا زمانی کارآمد است که علاوه بر ملت خود، دیگر ملتها را هم لایق احترام بدانیم. اگر ملت خود را برتر بدانیم و هیچ تعهد خاصی نسبت به دیگران نداشته باشیم، در این صورت زمین حاصلخیزی برای رشد تخاصمات خشونتبار در جهان فراهم آوردهایم.
اگر ضمن وفاداری به ملت خود، نسبت به دیگران هم تعهداتی داشته باشیم. هم نظامها را برپا نگاه داشتهایم و هم نظم را در جهان برقرار کردهایم.
در آغاز متن سخن از چالشهایی به میان آورده شد که در سطح جهانی رویدادهاند. چالشهای جهانی، چارهجوییهای جهانی میطلبند و دلیل تشکیل سازمانها و نهادهای بینالمللی در جهان همین است. این سازمانها به شرطی تاثیرگذارند که با همکاری ملتها همراه باشند.
ما باید ضمن خدمت به وطن، نسبت به چالشهای جهانی هم بیتفاوت نباشیم و در قبال آنها دغدغهمند باشیم.
🟣 @PardanShah
چرا ملیگرایی؟
جواب ساده است، ما [مای بشریت] کجا هستیم؟ در کشورهای گوناگون. مثلاً مصر، ایران، آلمان، چین، برزیل.
هر کشور از یک واحد اجتماعی برخوردار است که دربرگیرنده همه افراد آن میباشد. این واحد اجتماعی، ملت نام دارد.
در این کشورها مسائل اجتماعی، محیطزیستی، سیاسی، اقتصادی و غیره در ابعادی رخ میدهند که ملت را تحت تاثیر قرار میدهد.
به بیانی دیگر، چالشهایی که در کشورها با آن روبهرو میشویم، دارای ابعاد ملیاند.
حل مسائل ملی، اندیشهٔ ملیگرا میطلبد.
🔴 @PardanShah
تجزیهطلبان با به رخ کشیدن اتحاد صوری کنونی خود، واقعیت رخدادن جنگهای میانقومی در صورت تجزیه ایران را زیر سوال میبرند.
دوستی جریانات تجزیهطلب با یکدیگر، خیال باطلی بیش نیست. همآغوشی تجزیهطلبان با یکدیگر، نشان از کسادی بازارشان میدهد. اگر تجزیهطلبان حمایت مردم را داشتند، برای ادامه بقا در تختخواب مخالفان خود نمیخوابیدند.
در نتیجه، آنها برای تضمین بقای ایده تجزیه ایران، نیاز دارند عنصر تجزیهطلبی و قومگرایی را در دیگران برجسته و از آن استقبال کنند. حتی اگر با یکدیگر همعقیده نباشند!
🟡 @PardanShah
ساقی هستم، استاد رو گردن نمیگیرم.
🟣 @PardanShah
عزیزانم!
ایران و ایرانی موش آزمایشگاهی شما نیست.
یکبار معجون سمّی سرخ و سیاه را روی آن آزمایش کردید و چند نسل تقاص پس دادند.
باری دیگر بهدنبال سنجیدن آن با قومگرایی و کژاندیشیهای غرب هستید.
چند نسل دیگر باید قربانیِ سر عقل آمدن شما شوند؟!
ایرانی!
برایت نسخههای زیادی پیچیدهاند؛ اما اگر این بار تن به زیادهخواهی هر کس و ناکسی دادی، هرچه سرت آید کمت باشد.
🔴 @PardanShah