📚این کانال به معرفی و نقد کتاب، و پاسداشت یاد بزرگان فرهنگ اختصاص دارد. «هر که را عقل نیست، تمییز نیست، و تمییز کردن جایی درست آید که دو باشند تا تمییز کند و حق را از باطل جدا کند» (مستملی بخاری، شرح تعرف) راه ارتباطی: @dehlizbad
🔹یکصد و هشتاد و هشتمین نشست مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب
▪️به مناسبت ۱۹ اردیبهشت روز اسناد ملّی و میراث مکتوب
▪️سخنرانان:
علیاشرف صادقی، محمود عابدی، محمدحسین ساکت، بهرام پروینگنابادی، محمدجواد اسماعیلی، بهمن بنیهاشمی ، اکبر ایرانی
با شاهنامهخوانی ابوالفضل ورمزیار
جمعه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۵ تا ۱۷
نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، شبستان اصلی، سالن عمومی
@ahle_tamyz
📚مقالهٔ در حاشیه، دکتر حسین معصومی همدانی، نشر دانش، مرداد و شهریور ۱۳۶۷، شماره ۴۷
▪️پیشنهاد استاد قائممقامی برای اهل تمیز
/channel/YaddashtQaemmaqami/696
@ahle_tamyz
📚قیدار نبی؛ ایلخان بودایی در کسوت پیامبر ابراهیمی، پدرام جم، مجله پژوهشهای تاریخی ایران و اسلام، شماره ۱۵، پاییز و زمستان سال ۱۳۹۳
@ahle_tamyz
🍀🌱 اول اردیبهشتماه جلالی ۱۴۰۴،
روز بزرگداشت شیخ اجلّ، سعدی شیرازی، تالار پیامبر اعظم (ص)، دانشگاه اصفهان🍃
«عشق سهم عمدهای در شکلگیری شعر فارسی داشته [...] بنده سعدی را بزرگترین نظریهپرداز عشق در زبان فارسی میدانم».
@dr_mehdi_nourian
@ahle_tamyz
📚نقد و بررسی کتاب
«افلاطون: واسازی یک افسانه فلسفی اثر شروین وکیلی»، حسن فتحی، استاد فلسفه دانشگاه تبریز، پژوهشنامه انتقادی متون و برنامههای علوم انسانی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تیر ۱۴۰۱
@ahle_tamyz
📚تاریخچه رویا، مکاشفه و پیشگویی در میان مسلمانان، الیزابت سیریه، انتشارات I.B.TAURIS - سال ۲۰۱۵
▪️به گفته غزالی، خواب انبیاء پارهای از نبوت است و ایشان به آن، امر خدای تعالی را میشناختند. غزالی تصریح دارد که نبوت جماعتی از انبیاء به مجرد خواب بوده است. (لَقَد كَانَت نُبُوَّه جَمَاعَه مِن الانبِياءِ - عَلَيهِم السَّلَامُ- بِمُجَرَّدِ المَنَامِ)
@ahle_tamyz
🔹و زردشت چو از دوغدو زاده شد خندید.🍀🍃
▪️به روایتی تولد او در روز خرداد (روز ششم) ماه فروردین است. به هنگام تولد خندید. در گزیدههای زادسپرم علت خنده زردشت چنین توجیه شده است که در هنگام تولد او اهریمن، سپاهی از دیوان را برای نابودیش فرستاد و ایزدان به کمک فره که چون آتشی درخشان بود، به مقابله دیوان پرداختند. اهریمن که خود را در حال شکست دید، دیو اَکُومَن (اندیشه بد) را گسیل کرد، و اورمزد به مقابله او بهمن (اندیشه نیک) را فرستاد. بهمن در اندیشه زردشت درآمد و با آن درآمیخت. چون بهمن «مینویی» شادیآفرین است، زردشت، هنگام تولد خندید.
📚اسطوره زندگی زردشت، ژاله آموزگار و احمد تفضلی، نشر چشمه بابل، ص ۴۰
🌸ششم فروردین ماه زادروز زرتشت، اندیشمند بزرگ ایرانی گرامی باد🌸
@ahle_tamyz
📚نسخهٔ الکترونیک کتاب《مواجهه شورشیان و حاکمان طی سدههای نخستین هجری؛ قدرت، منازعه و هویت》 مجموعه نویسندگان، انتشارات دانشگاه ادینبرو - ۲۰۲۴
@ahle_tamyz
📚نسخهٔ الکترونیکیِ کتاب «زید: داستانِ غیرمشهورِ پسرخواندهی محمّد»، دِیوید پاوِرز، انتشارات دانشگاه پنسیلوانیا، سال ۲۰۱۴
Powers, David. Zayd. Pennsylvania:University of Pennsylvania Press, 2014.
@ahle_tamyz
🔹نوروزتان پیروز
▪️شیخ ما گفت که داوری کافری است و از غیر دیدن شرک است و خوش بودن فریضه است.
📚از مقامات ابوسعید ابوالخیر، اسرارالتوحید، ص۲۸۴، راوی: قمرالزمان مشکوری
@booyedelkhoshi
@ahle_tamyz
🔹پاسخ مجدد بهرام روشنضمیر
▪️ضمن سپاسگزاری از عزیزان فرهیخته کوشنده در مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی، توجه ایشان و دیگران را به مرزهای قلمرو فتوحات اسلامی در عرض چند دهه جلب میکنم. رویکردی جغرافیایی با نظرداشت مباحث ژئوپولتیک به روشنی نشان میدهد که برخلاف نظر آقای صادق سجادی که هر قومی در آن هنگام به ساسانیان حمله میکرد همین سرنوشت پیش میآمد، اتفاقا میتوان گفت هر حکومتی در ایران آن روز میبود توسط نیروی شکستناپذیر عربهای مسلمان سقوط میکرد، که کرد. عزیزان همچنان پاسخ نمیدهند که ایران مشکل داشت، بقیه چرا حریف مسلمانان نشدند تا اقیانوس و دریا و برهوت و رشتهکوههای گذرناپذیر جهان قلمرو آنان را تعیین کند؟
▪️جدا از این، چنانکه در یادداشت نخست گفتم، نص صریح خود تواریخ اسلامی (که تخصص این عزیزان است) درباره نبردهای بزرگ و پرتلفات تازیان و ایرانیان برگها سیاه کردهاند. دولت ساسانی با تمام مشکلات سیاسی و اقتصادی (قحطی، سیل، بیماری همهگیر، اختلافات سیاسی) دستکم پنج نبرد بزرگ با تازیان داشت که در یکی نیز پیروز شد. امپراتوری روم شرقی تنها دو سال (۶۳۴ـ۶۳۶) مقاومت رسمی داشت سه نبرد داشت و هر سه را واگذار کرد.
به بیان دیگر، تازیان نخست به ایران حمله کردند (نبرد زنجیر). سپس با پاتک ایران آنان شکست خوردند (نبرد جسر) و نیروهای کمکیشان را به جبهه ایران سرازیر کردند تا مواضعشان حداقل ثابت بماند. در این زمان توگویی از فتح ایران ناامید شده باشند (همان ایران ساسانی که عزیزان ما در دایرهالمعارف بزرگ اسلامی معتقدند فروپاشیده بود) به بیزانس رو آوردند سال ۶۳۴ نبرد اجنادین. و فتح دمشق. سال بعد نبرد فهل. سال بعد نبرد معروف یرموک (ما ایرانیها قادسیه را میشناسیم ولی برای جهان عرب یرموک مهمتر نباشد کمتر از قادسیه نیست). در این سه نبرد هراکلیوس (که مثل یزدگرد کودکی تازه برتختنشسته زیر یوغ سپهسالاران نبود بلکه امپراتوری بود که خسرو پرویز را شکست داده و اسطوره کلیسای مسیحی شده بود) شخصا در انتاکیه حضور داشت و اصلا نمیخواست شهرتی که از پیروزی بر «دشمن خدا» (لقب خسرو پرویز) به دست آورده از دست برود. او در هر سه نبرد سالیانه ۴۰ هزار نیرو به میدان گسیل کرد و هر بار شکست خورد.
▪️پیروزی بیبازگشت تازیان در جبهه روم به آنان دلگرمی داد تا پروژه شکستخورده ایران را برگردانند. نیروهای فاتح سوریه و فلسطین با غنایم فراوان و تجربیات به عراق آمدند و تازه داستان فتح ایران با قادسیه شروع شد.
▪️شدت ترس اعراب از ایران به حدی بود که حتی بعد از پیروزی قادسیه به سرعت به ابرشهر (مگاپول) مدائن حمله نکردند. در عوض در جبهه روم درحالیکه تجمع نیروهای مسلمانان در شامات نبود بلکه در عراق بود، اورشلیم فتح شد.
▪️بقیه داستان جالب است. صدا از دیوار درآمد از بیزانس در نیامد و مسلمانان مثل آب خوردن (به قول فرنگیها مثل خوردن کیک) مصر را فتح کردند. درحالیکه ساسانیانی که پایتخت از دست داده بودند (به لحاظ جمعیت و ثروت تقریبا میتوان گفت از دست دادن مدائن مانند این است امروز ایران را منهای تهران تصور کنیم)، در جلولا نبرد دیگری برپا کردند که مورخان عرب بسیار از خونباری آن گفتهاند و چندین سال بعد ماجرای حیرتانگیز نبرد نهاوند که چیزی نمانده بود به پیروزی ساسانیان بینجامد.
▪️پس پیداست که برخلاف نظر جناب آقای صادق سجادی یادداشت من درباره گفتههای جناب آقای علی بهرامیان چندان هم «بیوجه» نبود و بهتر است به جای تکیه بر اشعاری که ۴۰۰ سال بعد درباره گفتگوی بین رستم و یزدگرد نقل شده، به منابع اصلی رجوع کنیم.
▪️اشکال تاریخنگاری ما این است که هنوز مرزی میان «ادبیات» و «تاریخ» کشیده نشده و همچنان تاریخ را ادبی مییابیم.
▪️امروزه دو رویکرد اصلی درباره مطالعات اواخر ساسانی و سقوط ساسانی و اوایل دوره اسلامی وجود دارد. یکی منابع اسلامی را به کلی از اعتبار انداخته و بر منابع همان دوره (پهلوی، سریانی، یونانی، کتیبهای، سکهای، باستانشناسی) تکیه دارد. دیگری منابع اسلامی را همچنان برای درک چارچوب اصلی روایی میپذیرد اما هر کجا آن را در تناقض با منابع اصلی بیابد اصلاح میکند. هیچکدام از این دو رویکرد نگفتهاند که ایران در بامداد فتوحات اسلامی «بیدولت» بود. اشاره به درگیریهای داخلی ساسانیان یک بحث است، ایستادگی ایران در برابر حمله تازیان بحثی دگر.
▪️در پایان یادآور میشوم درحالیکه هخامنشیان در عرض ۴ سال در برابر حمله اسکندر کاملا فروپاشیدند (۳۳۴ـ۳۳۰ پیش از میلاد)، فتح قلمرو ساسانیان ۱۹ سال به طول انجامید (۶۳۲ـ۶۵۱)، اگر طبرستان و گیلان را حساب نکنیم که ۲ قرن طول کشید.
نوروز پیروز باد
🖋بهرام روشنضمیر
@ahle_tamyz
@HistoriographyOfIran
📚 ماهی درونی شما
▪️در سال ۲۰۰۴ کشف مهمی صورت گرفت که پرتوی تازهای به مسئلهی گذار از ماهی به چهارپا افکند. فسیلِ سه جانور در سنگهای دورهی دونین (از ۴۱۹ تا ۳۵۸ میلیون سال قبل) واقع در مناطق قطبیِ کانادا به دست آمد که از یک سو به ماهیها شبیهاند (آبشش، پولک، جمجمهی آیرودینامیک)، ولی از سوی دیگر مشخصههای چهارپایان را دارند (اندامهای حرکتی قدرتمند شامل مچ چرخان دست و مفاصل مچِ پا، گردن متحرک و دندههایِ نگهدارندهی وزن جانور). این موجود که نامش را تیکتالیک نهادند کاملاً پیداست که میتوانسته است از آب بیرون بیاید، خودش را به خشکی بکشاند، و تا زمانی که به آبگیر دیگری برسد، هوا تنفس کند.
▪️این فسیلها پس از حدود پنج سال کاوش در جنوب جزیرهی اِلِسمِر واقع در مناطق شمالی و یخزدهی کانادا، در فاصلۀ ۱۶۰۰ کیلومتری از قطب شمال، کشف شدند. متخصصان آمادهسازی فسیلها دو سال کار کردند تا توانستند آنها را از سنگ و خاکی که طی ۳۷۵ میلیون سال به آنها چسبیده بود بپیرایند. در سال ۲۰۰۶ و با مقالهای که سه عضو پروژهی اکتشاف در نشریهی نیچر بهچاپ رساندند جهان از این فسیل مهم و ارزشمند آگاهی یافت.
▪️تیکتالیک را در واقع باید قافلهسالار سومین یورش موجودات زندهی ساکن آب به خشکی قلمداد کرد (پیش از آن گیاهان و بندپایان وارد خشکی شده بودند)، و از این نظر جد تمامی جانوران خشکی است که از آن زمان به بعد در خشکی پدید آمدند، به تکامل رسیدند و تکثیر شدند (از جمله دایناسورها و انسانها).
▪️نیل شوبین، استاد دیرینهشناسی و زیستشناسی تکاملی دانشگاه شیکاگو و یکی از سه عضو اصلی پروژهی اکتشافِ فسیل تیکتالیک، گزارش این اکتشاف مهم را به همراه تحلیلهای آناتومیکِ مفصل و آموزنده در قالب کتابی خواندنی با عنوان «ماهی درونی شما؛ سفری در تاریخ سه میلیارد و پانصد میلیون سالهی بدن انسان» در سال ۲۰۰۸ به چاپ رساند:
Neil Shubin/ Your Inner Fish /Pantheon Books/ New York/ 2008
▫️«تیکتالیک» از زبان ساکنان محلی ناحیهی اکتشاف گرفته شده و به معنی «ماهیِ بزرگِ آبِ شیرین» است.
▪️کتاب فوق دو بار به فارسی ترجمه شده است:
◽️ماهی درونی شما/ نیل شوبین/ترجمهی نیلوفر فشنگساز/انتشارات خانه زیستشناسی/۱۳۹۲، ویراست دوم ۱۳۹۶
◽️ماهی درونی شما/ نیل شوبین/ ترجمهی محمدرضا توکلی صابری/ انتشارات معین/ ۱۴۰۰
🖋عبدالرضا شهبازی
@dirinenegar
@ahle_tamyz
#اخبار_کتاب
▪️کتاب جدید تورستن هیلن با عنوان داستان کربلا و هویت تشیع نخستین به زودی منتشر خواهد شد. از این نویسنده پیشتر کتاب واقعه عاشورا تحلیلی ساختارگرایانه از درام کربلا به گزارش طبری به فارسی ترجمه شده است.
▪️تورستن هیلن در اثر حاضر ضمن بررسی سه روایت کهن از واقعه عاشورا و ارزیابی آنها، سیر تطور تصویر حسین بن علی(ع) و آیینهای مرتبط با قیام او را در تاریخنگاری، اشعار و احادیث شیعه تا قرن چهارم هجری ارزیابی کرده است. همچنین در این کتاب «قیام توابین» و «نقش واقعه کربلا در شکلگیری هویت تشیع نخستین» نقد و بررسی شده است. این کتاب در اردیبهشت ماه ۱۴۰۴ از سوی انتشارات دانشگاه ادینبرو منتشر خواهد شد.
@naqshine
@ahle_tamyz
📚از کتابهای تازه:
پوریا علیمرادی، ترجمهٔ فارسی زند بهمن یشت، بریل، ۲۰۲۵، هجده + ۴۸۳ صفحه.
▪️تصحیح خوب از تحریر فارسی یکی از متون پهلوی در مکاشفات و ملاحم و اشراط زمان و نمونهای خوب و گاه فصیح از فارسی زردشتی، همراه با تعلیقات خوب و گاه ممتاز، که باید آن را سرمشق چاپ دیگر متون مهم فارسی زردشتی قرار داد. بعد از خواندن دقیقتر، در نوشتهای جدا دربارهٔ بعضی جزئیّات کتاب مطالبی عرض خواهد شد. بسیار لازم است که کتابخانهها به خرید کتاب اقدام کنند.
🖋دکتر سیداحمدرضا قائممقامی
@YaddashtQaemmaqami
@ahle_tamyz
▪️(اگر عملاً در کارِ نشر نبوده باشید شاید باور نکنید که مثالْ ساختگی نیست.) و گویا وزارتِ فرهنگ و ارشاد اسلامی در سالهای اخیر به این هم رضایت نمیدهد که ناشر به خواننده اطلاع بدهد که چیزی حذف شده است: حذفیات باید بیسروصدا باشند و نهایتاً به نامِ ناشر یا مترجم تمام شوند… . اصلِ ایدهی سانسور را معقول نمییابم، و نحوهی اجرایش را نیز ظلمی مضاعف میبینم—رفتارِ ممیّز را نمیشود پیشبینی کرد تا آسیب و زیان را کمینه کرد. اینها تازه در موردِ متونِ فلسفی است؛ در ادبیات و بعضی حوزههای دیگر وضعیت اسفناکتر از این است—اما من صاحبِ شترانِ خودم هستم.
▪️دو نکتهی پایانی. اول اینکه اگر به این اعتراضِ من توجهی بشود میشود انتظار داشت که بعضی جرایدِ حکومتیْ صرفِ امکانِ بیانِ چنین اعتراضهایی را حاکی از وجودِ آزادیِ بیان قلمداد کنند! روشن است که چنان ردّیهای بیپایه است: بحثِ من سانسورِ کتابِ چاپی است، نه انتشارِ بیانیه در فضای مجازی—که این هم فضایی است که شاید دور نباشد که سراسر ”صیانت“ بشود. دودیگر اینکه اقبال به این ترجمهی اثرِ لاک تا حدِ زیادی مدیونِ زیباییِ کمنظیرِ ظاهریاش است—از حروفچینی و صفحهآرایی و طراحیِ قلم تا صحافی و طراحیِ جلد. ممنونام از نشرمرکز بابتِ انواعِ همراهی و پشتیبانیِ مالی و فنّی در این پروژهای که بیش از دو سال کارِ پیوسته صرفاش شد.
🖋کاوه لاجوردی
بیستوچهارمِ اسفندِ هزاروچهارصد.
@ahle_tamyz
فهرست انتشارات مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب _ اردیبهشت 1404
غرفه میراث مکتوب در سیوششمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران:
شبستان اصلی، راهروی 11
17 تا 27 اردیبهشت 1404
@mirasmaktoob
.
🔹برگزیده
▪️ارسال اعانه تربت از طرف اتحادیه اخوت بوشهر
▪️از طرف اتحادیه اخوت بوشهر یک طغرا برات به مبلغ هفصد و سی تومان که در بوشهر اعانه جمعآوری نمودهاند برای مصیبتزدگان تربت به وزارت داخله ارسال داشته روز گذشته برات مذکور به وزارت مالیه فرستاده شد که جزو اعانه تربت محسوب دارند.
📚مأخذ: روزنامه ستاره ایران. شماره ۱۴۲. سال نهم. پنجشنبه ۲۹ رجبالمرجب ۱۳۵۲ – ۱۶ حوت ۱۳۰۲ – ۶ مارس ۱۹۲۴.
▪️پ.ن: در نوع خودش این فیش بینظیر است. از جنوبغربیترین نقطهٔ ایران جماعتی همّت میکنند و به یاریِ شمالشرقیترین نقطهٔ کشور میشتابند. بخشِ قابلتوجهی از این ماجرا را مدیون رسانه یعنی مطبوعات و بخش دیگرش را مدیون کوشش منورالفکران آن روزگار و روزگار پیشترش هستیم.
@Shsyari
@ahle_tamyz
«شمس تبریزی» تجدید چاپ شد.
▪️محمدعلی موحد در کتاب شمس تبریزی هم از خود شمس و سرگذشت و افکار و سیر تحول او و آشناییاش با مولانا نوشته و هم از روزگاری که شمس در آن میزیسته است. موحد کتاب خود را با ارائه تصویری چندجانبه از آذربایجان و تبریز قدیم آغاز میکند. او در بخش اول کتاب از سابقۀ زبان فارسی دری در آذربایجان مینویسد، به معرفی صوفیان آنجا میپردازد، تصویری از اوضاع سیاسی آن سرزمین به دست میدهد و حملۀ مغولان به تبریز را نیز شرح میدهد. بعد از ارائۀ این پیشزمینه تاریخی از زمانۀ شمس، نوبت به شرح زندگی خود او میرسد و روایت تحولات روحیاش و نیز معرفی بزرگانِ روزگاری که شمس در آن زیسته و رشد کرده است.
▪️آنگاه شرح سفر شمس به قونیه آمده است و روایت یکی از مقاطع مهم تاریخ زندگی او یعنی آشناییاش با مولانا، تجربهای که مولانا را دگرگون میکند. تصویری که از مولانا در مقالات شمس انعکاس یافته و نیز تصویری که از شمس در آثار و گفتههای مولانا منعکس است از موضوعات دیگری است که در کتاب شمس تبریزی به آن پرداخته شده است.
📚 شمس تبریزی، محمدعلی موحد، نشر نو، چاپ نهم (ویراست دوم) ۱۴۰۴، قطع رقعی، جلد سخت، ۲۸۴ صفحه.
@nashrenow
@ahle_tamyz
🔹 گسترش زبان فارسی
▪️پس از آنکه زبان دری یا پارسی زبان نوشتار شد، نه تنها سخنوران خراسان چون رودکی سمرقندی و بوشکور بلخی و مسعود مروزی و بوعلی سینای بخارایی و بوریحان بیرونی خوارزمی و منجیک ترمذی و سنایی غزنوی و خواجه عبدالله انصاری هروی و فردوسی طوسی و خیام نیشابوری و منوچهر دامغانی به این زبان نوشتند، بلکه نیز سخنوران جاهای دیگر چون فرخی سیستانی و غضایری رازی و بوسلیک گرگانی و جمالالدین اصفهانی و قطران تبریزی و خاقانی شروانی و نظامی گنجوی و مسعود سعد لاهوری و باباطاهر همدانی و سعدی شیرازی و صدها سخنور دیگر از هر گوشه و کنار این سرزمین. به خاطر این گسترش زبان فارسی است که رستم لارجانی حدود سال ۴۰۰ هجری برای فرمانروایان همدان شاهنامه میسراید و در زمان فرمانروایی خاندان کاکویه در اصفهان، ابنسینا دانشنامۀ علایی را به زبان فارسی تألیف میکند و کمی بعد فخرالدین اسعد گرگانی ویس و رامین را میسراید. و باز به خاطر گسترش زبان فارسی است که اسدی طوسی، در نیمۀ نخستین سدۀ پنجم، از طوس راه میافتد و به دربار جستانیان طارم (سرزمین میان قزوین و زنجان و گیلان) میرود و شاهان آنجا را به زبان فارسی میستاید و سپس از آنجا به دربار شیبانیان در نخجوان میرود و برای امیر آنجا گرشاسپنامه را میسراید و میبیند که اهل ادب آنجا مجلس شاهنامهخوانی دارند یا شاعر همزمان او، قطران تبریزی همۀ امیران آذربایجان و اران را به فارسی مدیحه میسراید و یا عنصرالمعالی در همان زمانها از گرگان به گنجه میرود و در آنجا با امیر ابوالاسوار شدّادی به فارسی سخن میگوید. پیداست که زبان فارسی نمیتوانست در فاصلۀ یکی دو قرن به عنوان زبان نوشتار همۀ سرزمین ایران را بگیرد، اگر پیش از آن قرنها به عنوان زبان گفتار در سراسر ایران رواج نمیداشت.
▪️زبان فارسی یا دری حدود دو هزار و پانصد سال پیشینه دارد که از آن حدود هزار سال نخستین زبان گفتار در جنوب غربی ایران و سپس حدود هزار و پانصد سال زبان گفتار و حدود هزار و صد سال اخیر آن زبان نوشتار در بخش بزرگ سرزمینهای فلات ایران بوده است و روزگاری به عنوان زبان فرهنگ و ادب، به کشورهای دیگر نفوذ کرده است.
📚گل رنجهای کهن: برگزیدۀ مقالات دربارۀ شاهنامۀ فردوسی، دکتر جلال خالقی مطلق، به کوشش علی دهباشی، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ص ۴۰۶- ۴۰۷
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار
@AfsharFoundation
@ahle_tamyz
📚تاریخچه رویا، مکاشفه و پیشگویی در میان مسلمانان
▪️این کتاب به بررسی نقش و اهمیت رویاها و مکاشفات در تاریخ و فرهنگ اسلامی میپردازد. نویسنده با بررسی منابع تاریخی، ادبی و دینی نشان میدهد که چگونه مسلمانان در طول قرون متمادی به رویاها به عنوان منبعی برای هدایت، پیشگویی و ارتباط با عالم غیب نگریستهاند. مباحث این کتاب را میتوان در هفت بخش دستهبندی کرد:
مقدمه:
بررسی مفهوم رویا و مکاشفه در اسلام و اهمیت آن در فرهنگ اسلامی
نقش پیامبر اسلام به عنوان الگو و مفسر رویاها
بررسی انواع رویاها و مکاشفات در اسلام
رویاها در قرآن و حدیث:
بررسی آیات قرآن و احادیث نبوی مرتبط با رویاها
نقش رویاها در زندگی پیامبر اسلام و یارانش
بررسی دیدگاههای مختلف در مورد تفسیر رویاها در اسلام
رویاها در تاریخ اسلام:
بررسی نقش رویاها در تحولات تاریخی جهان اسلام
نمونههایی از رویاهای مهم در تاریخ اسلام مانند رویاهای مربوط به فتوحات اسلامی و جنگهای صلیبی.
بررسی نقش رویاها در جنبشهای مذهبی و سیاسی در جهان اسلام
رویاها در ادبیات و عرفان اسلامی:
بررسی نقش رویاها در ادبیات و عرفان اسلامی
نمونههایی از اشعار و داستانهای عرفانی حاوی رویاها
بررسی دیدگاههای عرفانی در مورد ماهیت و اهمیت رویاها
رویاها در فرهنگ عامه اسلامی:
بررسی نقش رویاها در فرهنگ عامه اسلامی
بررسی باورها و آداب و رسوم مرتبط با رویاها در میان مردمان مسلمان
بررسی نقش رویاها در زندگی روزمره مسلمانان
رویاها و پیشگویی:
بررسی نقش رویاها در پیشگویی و پیشبینی آینده
بررسی دیدگاههای مختلف در مورد امکان پیشگویی از طریق رویاها در اسلام
نمونههایی از رویاهای پیشگویانه در تاریخ اسلام
نتیجهگیری:
جمعبندی مباحث مطرح شده در کتاب
بررسی اهمیت رویاها و مکاشفات در درک تاریخ و فرهنگ اسلامی
بررسی چالشهای مرتبط با تفسیر و تحلیل رویاها در اسلام
@naqshine
@ahle_tamyz
🔹تازه ترین مقاله آقای رودی مته درباره شاه عباس اول
▪️این مقاله به بررسی شخصیت پیچیده شاه عباس اول صفوی میپردازد، با مقایسه روایات اروپاییان معاصر با نوشتههای مورخان ایرانی. در حالی که منابع اروپایی بیشتر بر نقش او به عنوان یک سازنده امپراتوری و ارتباطش با رعایا تاکید دارند، منابع فارسیزبان بر تواناییهای نظامی و تصویر او به عنوان یک جنگجوی مذهبی تمرکز میکنند. هر دو دیدگاه به خشونت ذاتی قدرت مطلق اشاره میکنند، اما تفسیر و برجستهسازی آن متفاوت است. در نهایت، مقاله به دنبال درک انگیزه و میراث این پادشاه قدرتمند از طریق این روایات گوناگون است.
@Historylibrary
@ahle_tamyz
🔹مواجهه شورشیان و حاکمان طی سدههای نخستین هجری؛ قدرت، منازعه و هویت
▪️ اولین پژوهش جامع و اختصاصی درباره شورش بهعنوان پدیدهای تاریخی است. این کتاب دربردارنده چهارده مطالعه موردی از شورش در مناطق مختلف جغرافیایی جهان اسلام - از شمال آفریقا تا آسیای مرکزی - است که بر مبنای منابع متنوعی به زبانهای عربی، سریانی و ارمنی نگاشته شده است و طبق رویکرد چندرشتهای آن، نویسندگانش از میان متخصصان حوزه تاریخ اجتماعی، ادیان و ادبیات هستند.
▪️این اثر با عبور از مرزبندیهای فرقهای رایج، پلی میان پژوهشهای مربوط به شورشهای سنی، شیعی، اباضی، خوارج و غیرمسلمانان برقرار میکند و با تکیه بر روش تحلیل گفتمان و تحلیل تاریخی-اجتماعی، شورش را نه بهعنوان یک اختلال یا فروپاشی نظم اجتماعی، بلکه بهعنوان ابزاری هنجاری برای مذاکره بر سر قدرت و تحقق عدالت معرفی میکنند. کتاب با تأکید بر تنوع و پیچیدگی جامعه صدر اسلام، شورش را از حاشیه به مرکز جامعه میآورد و نقش نخبگان محلی - چه مسلمان و چه غیرمسلمان - را در این فرآیند برجسته میکند.
▪️ایده اصلی نویسندگان
ایده اصلی این کتاب، بازتعریف شورش در چارچوب تاریخ قرون اولیه اسلامی است. بر این اساس، شورشها صرفاً اقدامات تخریبی یا نشانههایی از ضعف امپراتوری نبودهاند، بلکه بخشی جداییناپذیر از نظامهای سیاسی و اجتماعی این دوره بودهاند. چهار الگوی کلیدی در این باره قابل شناسایی است:
1️⃣ شورش بهعنوان ابزاری برای مذاکره و بهبود وضعیت یا اصلاح نابرابریها
2️⃣ نقش نخبگان محلی بهعنوان بازیگران اصلی در این منازعات
3️⃣ اهمیت پیوندهای اجتماعی مانند خویشاوندی و بیعت در حل تعارضات
4️⃣ تأثیر شورش در شکلگیری و تعریف هویتهای فرقهای.
▪️این الگوها نهتنها درکی نو از پویایی قدرت در دوره زمانی مدنظر ارائه میدهد، بلکه زمینهای برای مقایسه با دورههای بعدی اسلامی و سایر جوامع پیشامدرن فراهم میکند. در این کتاب همچنین با انتقاد از تمرکز افراطی پژوهشهای پیشین بر جنبههای دینی شورشها، بر ضرورت به کارگیری رویکردی اجتماعی-تاریخی تأکید دارد و از ابزارهایی مانند تحلیل سکهها، اسناد پاپیروسی و شواهد مادی برای رهایی از تله روایتهای متنی استفاده میکند. در نهایت، این اثر بهدنبال بازسازی جایگاه شورش در مطالعات اسلامی است و آن را بهعنوان موضوعی مستقل و مهم معرفی میکند که میتواند زمینه تحول مطالعات درباره شورش طی دورههای بعدی را نیز فراهم سازد.
@naqshine
@ahle_tamyz
🔹معرفی کتابِ «زید: داستانِ غیرمشهورِ پسرخواندهی محمّد»
▪️متأخرترین تکنگاریِ دِیوید پاورز با عنوان زید: داستانِ غیرمشهورِ پسرخواندهی محمّد در سال ۲۰۱۴ میلادی در ۱۹۲ صفحه از سوی نشرِ دانشگاه پنسیلوانیا منتشر شده است. این کتاب، چنانچه از نامش پیداست، به بررسی شخصیت «زید» در متون تاریخی و سیرههای اسلامی و عربی (و مقایسهی آنها با متون بایبلی و پسابایبلی) میپردازد و برای ارائهی تصویری کاملتر از زید، شخصیتِ فرزندش «اُسامة» و یکی از همسرانش «زینب» را نیز بررسی میکند. این کتاب در واقع دنبالهی تکنگاریِ پیشین او، یعنی کتاب مهم و بحثبرانگیزِ «محمّد پدرِ هیچیک از مردانِ شما نیست: ساختنِ آخرین پیامبر» است که در سال ۲۰۰۹م منتشر شده بود.
▪️ادعا و استدلال مرکزیِ پاوِرز در این کتاب این است که روایتهای اصلیِ عربی و اسلامی درباره زید که به پذیرش او بهعنوان فرزندخوانده از سوی محمّد در مکّه، نفی این فرزندخواندگی از سوی محمّد در مدینه، و ازدواج محمّد با همسرِ سابقِ او (یعنی زینب بنت جَحش) میپردازند جعلیاتی داستانیاند که قصدشان ایجادِ بافتاری ساختگی برای برخی از آیههای موجود در سورهی احزاب بوده است. این آیهها (مانند آیههای ۳۷ تا ۴۰ از سورهی احزاب) میخواستهاند نشان بدهند که پیامبر بدون وارث مستقیم (چه پسرِ طبیعی و خَلقی و چه پسری از طریق فرزندخواندگی) بوده است. البته پاوِرز معتقد است که خودِ این آیهها نیز پس از درگذشت محمّد به متنِ هنوزرسمینشدهی قرآن افزوده شدهاند.
▪️بنابراین، روایتها و متون سیرهی مربوط به زید، چارچوبی تفسیری و تاریخی ارائه میکنند که در آنها شأنِ نزول/صدور این آیههای ساختگی برای مخاطبانِ آن زمان، یعنی جامعه مسلمانان در دورهی پساپیامبری/اُموی، درک میشده است. نظر پاورز بر این است که ظهور رقبای سیاسیِ متعدد مشروعیت و قدرت خلیفه را به چالش میکشیده است: رقبایی که مدعی مشروعیت بر اساس نسببردن به محمّد یا بر اساس ادعای نبوت یا هر دو بودهاند. پس قُصّاص و سیرهنویسان با افزودن این آیههای ساختگی در قرآنِ هنوز رسمینشده و برساختنِ روایتهای تاریخی برای نزول/صدور آنها ادعای رقبای سیاسی را تضعیف کردهاند. همچنین، گزارشهایِ تاریخی موجود دربارهی زید، خانوادهاش، و تعامل آنها با محمّد عملاً آیهی ۴۰ از سورهی احزاب را به ابزاری برای تحکیمِ آموزهی برساختهی «ختم نبوت» تبدیل کرده است.
▪️پاورز در این کتاب کوشیده است تا نشان بدهد که روایتهای عربی و اسلامیِ موجود دربارهی زید، اسامه، زینب، و تعامل آنها با محمّد و اطرافیانِ او تا چه حد مشابه (و برآمده از) روایتهای بایبلی و پسابایبلیِ نظیر است که کارکردهایی مشابه داشتهاند. کتاب پس از یک پیشگفتار کوتاه (که ترجمهی آن را در فرستهی بعدی میآوردم) دربردارندهی مقدمهای مفصل،چهارِ فصل اصلی، و نتیجهگیری است. پاوِرز در هر یک از فصلهای اصلیِ کتاب (بهترتیب با عنوانهای «زید»، «زینب»، «مؤته»، و «اُسامه») ابتدا روایتهای اسلامی و عربیِ موجود دربارهی شخصیتِ مورد بحث در آن فصل را میآورد و آنها را بررسی میکند، سپس روایتهای نظیر بایبلی و پسابایبلی را میآورد، و در پایانِ هر بخش روایتهای اسلامی و عربی را با روایتهای بایبلی و پسابایبلی مقایسه میکند. پاورز در فصلِ پایانی، یعنی نتیجهگیری، همهی موادِ تاریخی را در کنار هم قرار میدهد تا به سود ادعایش استدلال کند.
🖋 زهیر میرکریمی
@anqanotes
@ahle_tamyz
🔹نوروز ترکی
▪️فضای مجازی پر شده است از ادعای جدید رئیس جمهور ترکیه در مورد نوروز. جهت اول این مسأله معلوم است که قدرت سیاسی است. اما فارغ از این مسأله که اصل است، یک ایرانی اگر بخواهد بداند نوروز چیست باید چه کند؟ آیا در این مملکت که میگوید دو هزار و پانصد سال است نوروز را در آغاز بهار جشن میگیرد یک کتاب نوشته شده که با خیال راحت به مخاطب خود بگویید آن کتاب را بخواند؟ اصلاً کدام محققان را پروردهاید که بتوانند چنین چیزی بنویسند؟
▪️فلان استاد سلیمدل که هیچ گاه نتوانست از چنگال فکر حزب توده رها شود منتهای هنرش این بود که همهٔ مواریث این مملکت، و از جمله نوروز، را در عراق سه هزار قبل بجوید. فلان استاد علوم سیاسی دانشگاه نوشته که عجب است که هیچ یک از محققان ایراندوست دوران پهلوی هم اعتراف به این نکرده که نوروز در واقع عید کردی است و طرفه آنکه این مهمل بی حجت و دلیل را در دفاع از ایران نوشته. فلان استاد معروف ادبیات در سلسلهای از مقالات مغلوط که در دفاع از زبان فارسی نوشته خاقانی را بی هیچ سند و مدرکی ترکزاده خوانده و در جواب منتقد که میگوید سندت کو، میگوید که تو از کجا میگویی که ترکزاده نبوده؟ فلان استاد دیگر که از مسببان وضع امروز دانشگاه است و در نودسالگی دانشگاه پشت بلندگو میرود و مزورانه از جفای این سالها به دانشگاه میگوید و این اواخر خود را از صدیقون مانوی توهم کرده، منتهای سلوک علمی و معنویش این است که برای نجات ایران باید از گوشتخواری پرهیز کرد. فیالجمله ایران در میان محققان نیز مدافع خوب کم دارد.
▪️بازگردیم به نوروز. کدام گروه عربی یک رسالهٔ قابل چاپ به اسم نوروز یا مهرجان نوشته؟ کدام دائرةالمعارف ما یک مدخل نوروز نوشته که به کار آید؟ بلی، در امریکا نوشتهاند و یک انتشارات بی در و پیکر زیر نظر کسی که نه انگلیسی میدانسته نه فارسی مبلغی از آنها را چاپ کرده. همین فرد چند سال در یک دائرةالمعارف مملکت پول مفت گرفته و هیچ به دست مردم تحویل داده. همان دائرةالمعارف به جای آنکه روزی یک دانشنامهٔ جدید باز کند و مدخل آبگوشت بنویسد، بهتر میبود مدخل نوروز را مینوشت (ترتیب الفبا را بلدم، ولی چیزی هم به اسم اینترنت وجود دارد). بنیاد ایرانشناسی با آن عرض و طولش در آن سالها بهتر میبود یک کتاب که به خواندن بیرزد دربارهٔ نوروز مینوشت. ولی چگونه بنویسد، وقتی از همان آغاز کارها را در آن به دست پیادگان دادند که دنبال بستن بار خود بودند؟
▪️به طور کلی آن استادی که گفته همه چیز در این مملکت متولی دارد جز ایران راست گفته. ولی از آن جا که طبیعت و ذات ایرانی است، شمار زیادی از همین مدعیان نوظهور ایراندوستی نیز به دنبال آنند که از این نمد کلاهی برای خود بسازند. گروهی نیز که ممکن است در نیت خود صادق باشد و بالاتر از آن استعدادی داشته باشد و کاری از دستش برآید، برای نمردن و ادامهٔ زندگی میجنگد. شماری از همین گروهند که از ناچاری در فضای مجازی به عزم دفاع از ایران برخاستهاند و در آن میانه هم پیداست که گروهی در پی همان کلاهند. دفاع از مواریث یک مملکت جز قدرت سیاسی و اجتماعی و جز هیجانِ احساسات میراثبران، به پشتوانهای علمی نیز نیازمند است و آن کار دانشگاه و بنیادهای پژوهشی آن مملکت است. ولی در مملکتی که نتوانسته چنانکه باید افرادی قابل برای ساختن این پشتوانه آماده کند و آن چند نفری را هم که آماده کرده به قوت لایموت سر پا نگه داشته، چگونه انتظار دارد اینان برای او به تعبیر مبتذل جدید "تولید علم کنند"؟
این نوشتهٔ ناپخته نتیجهٔ یک کابوس بود.
@YaddashtQaemmaqami
@ahle_tamyz
🔹 بیست و نهم اسفند زادروز دکتر پرویز ناتل خانلری
▪️من در اسفند ۱۲۹۲ شمسی در تهران متولد شدم. پدر و مادرم مازندرانی بودند. هم خانوادۀ پدر و هم خانوادۀ مادرم در حکومت قاجار شغل دیوانی داشتند. جد من ابتدا عنوان خانلرخان گرفت و بعد لقب اعتصامالملک. جدم، یعنی همین میرزا خانلرخان اعتصامالملک تا آخر عمر مشاغلی در وزارت خارجه داشت و مدیر کل ادارۀ انگلیس وزارت خارجه بود.
▪️پدرم مرا به مدرسه نگذاشت. چون ده سالی در اروپا زندگی کرده بود عقاید خاصی خلاف عقاید جامعۀ آن روز داشت. خودش سه چهار زبان مختلف میدانست، دلش میخواست همۀ اینها را به من یاد بدهد اما عملاً ممکن نبود. در سفری که بعد پدرم به اروپا کرد مادرم مرا به مدرسه گذاشت. یک سالی تا کلاس دوم به مدرسه رفتم باز فاصلهای افتاد و به مدرسه نرفتم. بعد از مرگ پدرم بود که تحصیل مرتب را شروع کردم.
▪️در خلال این تعطیلها چون پدرم کتابخانهای با کتابهایی به چند زبان داشت کتابهای فارسی او را میخواندم و کتابهای دیگرش را ورق میزدم. پدرم شبها که از اداره میآمد گاهی غزل حافظ را با یک زمزمۀ صدای دو دانگ میخواند که خیلی برای من جالب بود. از جمله شعرایی که پدرم دوست داشت منوچهری بود و مرا واداشته بود که مسمطهای منوچهری را حفظ کنم.
در موقعی که پنج ششساله بودم یک عیدی، روز نوروز با پدرم به دیدن یکی از رجال (مشیرالدوله) رفتیم که یادم هست پدرم مرا معرفی کرد که این پسر مسمطهای منوچهری را حفظ است. مشیرالدوله گفت مسمط منوچهری را بخوان ببینم. خواندم. خیلی خوشش آمد و یک پنج ریالی زرد به من عیدی داد.
▪️چندی به مدرسۀ سن لویی رفتم که میان خیابان لالهزار و علاءالدوله (فردوسی) بود. چندی هم به مدرسۀ امریکایی رفتم در قسمت ابتدایی. در آن مدرسه دو پرویز بود و چون نام فامیل نداشتیم میگفتند «پرویز خان یک» و «پرویز خان دو». بعدها نام خانوادگی «خانلری» گرفتم به مناسبت لقب جدم که «خانلرخان» بود، اما «ناتل» در شناسنامهام نیست. آن زمان که بچه بودم و با نیما که قوم و خویش ما بود آشنا شدم، به تشویق او این اسم را به اسم خود اضافه کردم. ناتل شهری در مازندران بوده است، الآن هم بین راه بابل و بابلسر دهکورهای به اسم «ناتلکنار» هست.
🖋دکتر پرویز ناتل خانلری
📚«خاطرات پرویز ناتل خانلری»، آینده، سال شانزدهم، شمارۀ ۵-۶، ۱۳۶۹، ص ۴۲۹-۴۳۱.
@AfsharFoundation
@ahle_tamyz
📚Neil Shubin, Your Inner Fish, Pantheon Books, New York, 2008
@dirinenegar
@ahle_tamyz
📚Neil Shubin, Your Inner Fish, Pantheon Books, New York, 2008
@ahle_tamyz
🔹در پاسخ به نقد بهرام روشن ضمیر
دریافتی از استاد علی بهرامیان
دوست ارجمند جناب زارع عزیز
با سلام و احترام.
▪️پس از پخش عرایض بنده در گفت و گو با شما در باب علل و اسباب فروپاشی پادشاهی ساسانی، جناب آقای بهرام روشن ضمیر در یادداشتی نظر خویش را در باب بخشی از عرض بنده به ویژه در باب سقوط ساسانیان پیش یورش اعراب مرقوم کردند. از ایشان سپاسگزارم و امیدوارم که مجموع این مباحث، پرتوی بر زوایای تاریک این دوره بیافکند.
▪️درست است که بنده عرض کردم" ساسانیان قبل از حمله عرب ها سقوط کرده بودند" ، ولی این نتیجه گیری مقدماتی داشت و گمان می کنم آن عرایض به اندازه کافی رسا نبوده یا به آن عنایت نشده است. از نظر خودم بدیهی است که منظور من از سقوط، تتابع زمانی نیست، زیرا واضح است که واپسین شاه ساسانی یزدگرد بنابر روایات سالها بعد از آغاز مراحل یورش اعراب در مرو کشته شد. چنان که در گفت و گو هم عرض کردم، اینطور به نظر می رسد که خسرو پرویز واپسین پادشاه مقتدر ساسانی بود و بعد از آن به ادله و اسباب مختلف ضعف و پریشانی به ارکان حکومت و قلمرو ساسانی راه یافت؛ چندان که بعد از خسرو چندین نفر در ادوار کوتاه تاج شاهی بر سر نهادند و غالبا سرانجام و سرنوشت خوبی هم نداشتند. این شرایط حتی از نگاه مثنی بن حارثه شیبانی هم دور نمانده بود: قبیله او از جمله قبایلی بود که پیوسته در حوالی سواد یعنی حدود کوفه فعلی در حال غارت بودند و او خود پس از وفات پیامبر (ص) نزد ابوبکر آمد و از خلیفه اجازه خواست تا با "اعاجم" بجنگد. او از شرایط به خوبی آگاهی داشت و موقع را برای گسترش غارت مناسب دید و بعد معلوم شد که درست تشخیص داده بود.
▪️مرحوم تقی زاده در صفحات نخست کتاب مختصر اما بسیار مفید "از پرویز تا چنگیز" (تهران، 1309ش) شرایط حاکم بر این دوره را از چند لحاظ به خوبی شرح داده است. روشن است که پیشروی عرب ها بر اثر چنین شرایطی رخ داد. این موضوع جدیدی نیست و در آثار غالب محققان این دوره آمده است و بنده فقط نتیجه گیری کردم که سقوط ساسانی به سبب یورش عربی نبود، بلکه در نتیجه چنان شرایطی صورت گرفت. اینکه اگر عرب ها حمله نکرده بودند چه اتفاقی برای ساسانیان می افتاد، در حوزه احتمالات قرار می گیرد. چنان که "اگر مرکز شاهنشاهی ساسانی بجای مدائن در مازندران پشت کوه های البرز بود، اوضاع فرق می کرد" نیز از همان قبیل احتمالات است، ولی ظاهرا نظر یزدگرد این نبود، چون وقتی در اصفهان برای فرار نقشه می کشید، به پیشنهاد مرزبان طبرستان نخست قصد داشت بدان سوی رود، ولی از آن رای بازگشت و رو به سوی کرمان نهاد ( بلاذری، فتوح البلدان، به کوشش دخویه، ص 315).
با کمال احترام
🖋علی بهرامیان
@iranpazhohi
@ahle_tamyz
🔹هزار و یکمین علت سقوط ساسانیان
▪️ضمن احترام به سخنران فرهیخته این برنامه، همچنانکه خود ایشان در ابتدای برنامه در پاسخ به این پرسش فرمودند ما هنوز اطلاعات کافی نداریم، پاسخ ایشان نشاندهنده اطلاعات بسیار ناکافی و عدم تأملات جدی در این مساله چندبعدی بود.
▪️جالب اینکه ایشان که متخصص منابع عربی اسلامیاند و نه منابع و مطالعات دیگر، بر خلاف و بر ضد نص صریح و اتفاق نظر همه منابع اسلامی سخن گفتند و پیشنهاد کردند که «ساسانیان قبل از حمله عربها سقوط کرده بودند»!
▪️اگر هم بتوان به چنین فرضیهای اندیشید که ساسانیان سقوط کرده و عربها بعدا برای غارت این سرزمین بیدولت و در شرایط هرج و مرج آمدند و البته بعدا حکومت هم تشکیل دادند، به هر حال این فرضیه از دریچه منابع اسلامی نمیآید که ایشان بر آنها کاملا چیرهاند. به زمینههای تخصصی دیگری احتیاج دارد.
▪️بحث بسیار پیچیده و مفصل است. تا اکنون هیچ منبع کشفشده و پژوهششدهای تایید نمیکند که ساسانیان مستقل از حمله عرب سقوط کردند. هرچند منابع غیر اسلامی تایید میکنند که هدف اعراب مسلمان صرفا غارت بود و نه ترویج اسلام.
دقت نمیکنیم که سالهای هرج و مرج در مرکز شاهنشاهی مربوط به پیش از حمله اعراب در زمان خلیفه عمر است (یعنی سالهای ۶۲۸-۶۳۲) و در هنگام آغاز حملات سراسری مسلمانان برای فتوحات در دو جبهه ایران و روم، یزدگرد سوم بر تخت بود و دستکم در مرکز شاهنشاهی آشوب پایان یافته بود (اگر احتمالا در توابع سرکشی وجود داشت).
▪️باز دقت نمیکنیم که گیریم ساسانیان مشکلات اساسی داشتند بیزانس چرا زودتر و بدتر شکست خورد؟ اگر بیزانس کامل سقوط نکرد دلیلش موقعیت جغرافیایی قسطنطنیه بود. اگر مرکز شاهنشاهی ساسانی هم به جای مدائن در مازندران پشت کوههای البرز بود اوضاع فرق میکرد. هرگونه تفسیری درباره شکست ساسانیان بدون مقایسه و تطبیق آن با شکست همزمان بیزانس از اعراب مسلمان بینتیجه خواهد بود. دقت بفرمایید که اعراب مسلمان حتی بر چین هم پیروز شدند و اگر جلوتر از ماوراءالنهر نرفتند و صلح کردند باز دلایل جغرافیایی داشت. نخستین شکست آنان ۹۰ سال بعد از آغاز فتوحات در فرانسه بود و البته باز هم دلایل آن جغرافیایی بود. آنان در مردابهای وحشتناک اروپای آنروز گم شده بودند. وگرنه آنان از هند (پاکستان امروزی) تا اسپانیا را گرفتند و تنها اقیانوس اطلس و دریای مدیترانه و بیابانهای آسیای مرکزی و کوههای تاروس آسیای صغیر و کوههای البرز جلویشان را موقتا گرفت.
اگر به تاریخ دسترسی نداریم جغرافیا به کمک ما میآید.
▪️امیدوارم تا روزی که اسناد و مطالعات بیشتری درباره موضوع سقوط ساسانیان داشته باشیم دست از سر این موضوع برداریم و شکنجهاش ندهیم.
🖋بهرام روشنضمیر
https://youtu.be/WNSYyAOwuIg?si=VybAC-ZRAHgvmP3g
لینک ویدئو مربوط است به گفتگوی اشکان زارع و استاد علی بهرامیان
@ahle_tamyz
🔹نپذیرفتنِ جایزهی کتابِ سالِ جمهوری اسلامی ایران
▪️ترجمهی من از جستاری در خصوصِ فاهمهی بشریِ جان لاک را یکی از برندگانِ جایزهی کتابِ سالِ جمهوری اسلامی ایران در بخشِ فلسفه و روانشناسی اعلام کردهاند. در مراسمِ اهدای جایزه شرکت نکردم، و جایزه را نمیپذیرم. چند هفته پیش از طرفِ مسؤولانِ جایزه به من گفته بودند مراسمی با حضورِ رئیسجمهور و وزیرِ فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار خواهد شد.
▪️برخی از برندگانِ سالهای گذشتهی جایزه دوست یا استادِ من بودهاند و هستند، و اینکه جایزه را پذیرفتهاند به هیچ روی از قدرشان نمیکاهد: اصولاً پذیرفتنِ جایزه یا صله را فینفسه بد نمیدانم—خواه از حکومتِ پهلوی باشد یا از صداوسیما، یا حتی از ایراناینترنشنال و وزارتِ خارجهی امریکا. به تصمیمِ شخصیِ خودم این جایزهی خاص را نمیپذیرم تا به شکلی رساتر از قبل اعتراض کنم به روالِ بسیار شایع و کاملاً غیرعقلانی و احتمالاً غیرقانونیِ سانسور، سانسوری که یکی از متولیانِ اصلیاش وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است.
▪️اینکه ترجمهی کتابِ لاک به هیچ شکلی مشمولِ سانسورِ مستقیمِ حکومتی نشده است مرا از دیدنِ سیطرهی مهیبِ سانسور در امرِ نشر بازنمیدارد، علیالخصوص که در یکونیم سالِ اخیر خودم در مؤسسهی انتشاراتیِ غیرحکومتیای کار میکنم. و آنچه اینجا در نظر دارم سانسورِ آثارِ ادبی و تاریخی نیست (گرچه با سانسورِ اینها نیز اصولاً و بهشدّت مخالفام)، بلکه سانسور در آثارِ فلسفی را در نظر دارم. مسؤولانِ ممیّزی، گماشتهی وزارتِ فرهنگ و ارشاد اسلامی، متنکّراً و بی آنکه ملزم به اقامهی هیچ دلیلِ عقلپسند یا قانونیای باشند، دستورِ حذفِ عبارات و جملات را صادر میکنند. و گاه دستور میدهند به چیزی که شاید بدتر از حذف باشد: انتشار را منوط میکنند به اینکه مترجم یا ناشر در زیرنویس بگوید که مؤلف دارد اشتباه میکند یا اصلاً در گمراهیِ آشکار است. کتابخوانانِ ایرانی مواردی نیز سراغ دارند که مترجم یا ناشر در ابتدای ترجمهی کتابی در یادداشتی توضیح داده است که آنچه در کتاب آمده غلط و حاکی از ناآگاهیِ نویسنده است! قاعدتاً روشن است که بعضی از مضحکترین مواردْ محصولِ خودسانسوری است—ولی این نیز قاعدتاً روشن است که این خودسانسوریها بسی کمرنگتر و کمشمارتر میبودند اگر که مترجمان یا ناشران مسبوق نبودند به خاطراتِ اولشخص یا گزارشهایی معتبر از سانسورهای بسیار نامعقولِ دولتی. و خودسانسوری عمیقتر هم میرود: بسا که مترجمِ بالقوّهای اصلاً سراغِ اثری نرود، بسا که مؤلفِ مستعدی اصلاً ایدهاش را ننویسد از بیمِ ممیّزی.
▪️البته که میتوان بحث کرد در تأثیرِ مخرّبِ سانسور بر تضاربِ آراء و بر گسترشِ فرهنگ و تفکر؛ اما در اینجا موضوعِ اصلیِ اعتراضِ من نقضِ حقوقِ شهروندیِ مترجمان و مؤلفان و ناشران است. من شخصاً مترجمِ پرکاری نبودهام و بهعلاوه، غیر از کتابی کوچک، آنچه در فلسفه ترجمه کردهام از آثارِ کلاسیک بوده است و گویا برخی ممیّزانِ وزارتِ فرهنگ و ارشاد اسلامی هنوز شرم/واهمه دارند که در موردِ آثارِ کلاسیکِ قرنهای گذشته، یا در بحثهای خالصِ فلسفهی زبان، امرونهی کنند، و گمان میکنم به این سبب باشد که صابونِ شوخِ سانسورِ مستقیمِ دولتی هنوز در فلسفه به تنام نخورده است. اما بسیاری کسان دیدهام که غمگین و افسرده شدهاند از شدّتِ سانسورِ نامعقول در موردِ آثاری امروزی که در فلسفه ترجمه کردهاند، و بعضاً بالکل از خیرِ انتشار گذشتهاند (و بطریقِ اولیٰ امکانِ دیدهشدن و برندهشدن در جایزهای را از دست دادهاند که از بیتالمال تأمین میشود). وقت و انرژی صرف کردهاند، و نتیجهی کارشان مخدوش یا حتی معدوم شده است. روانشان آسیب دیده، معاششان مختل شده.
▪️من معتقدم که اصولاً انتشارِ کتاب و مجله نباید نیاز به مجوّزِ حکومت داشته باشد—الزام به عرضهی پیشازانتشارِ اثر به دولت را ناعادلانه و نامعقول مییابم، حتی اگر فرض کنیم که قانونِ روشن و صریحی در موردش وجود داشته باشد که به طرزی دمکراتیک تصویب شده باشد. از مخالفتِ اصولی در موردِ نیاز به مجوّزِ رسمیِ انتشار که بگذریم، بهنظر میرسد که بر رفتارِ ممیّزانِ وزارتِ فرهنگ و ارشاد اسلامی هیچ ضابطهی مدوّنی حاکم نیست. ممیّزِ محترم برنمیتابد که در ترجمهای اینطور آمده باشد [نقل به مضمون] که هرچه علمِ تجربی جلوتر بیاید خرافه عقبتر میرود، و حتی خواستهاش تأمین نمیشود وقتی که، در متنِ بهاصطلاح اصلاحشده، مترجم در ابتدای پاراگراف
تصریح کند که آنچه در پی میآید شرحی است از آراءِ فلان فیلسوفِ قرنِ نوزدهم. ممیّزِ محترم دستور میدهد که جملهها حذف شوند یا دستور میدهد که زیرنویسی برائتجویانه اضافه بشود.
@ahle_tamyz