امشب همه شب نشسته اندر حزنم فردا بروم مناره را کارد زنم خشم آلودست اگرچه با ماست صنم در چاه رسیدهام ولی بیرسنم #مولانا 🌼❤با ما همراه باشید ❤🌼
نامه های جودی ابوت به بابا لنگ دراز :
⟨@AnneJudy💌🖋⟩
آنه تکرار غریبانه روزهایت چگونه گذشت :
⟨@AnneJudy👒👜⟩
─────────────────
🍒┊عاشقانھ رُمانتیک دلبر
@romantic313
🍷┊ویتامین من تویی
@akhbarazmoon
🍒┊مدرسه رایگان نویسندگی
@anahelanjoman
🍷┊دکتر پوست و مو
@Dr_Healthl
🍒┊حاجت دعا ذکر
@MofatihQuran
🍷┊دپ غمگین من
@DEEP_SAEED
🍒┊تعقیبات اذکار روزانه
@azkarrozaneh
🍷┊طنز جنجالی اینستاگرام
@stikerstownandprofail
🍒┊فنجانی پر از شعر
@Kafee_sheerr
🍷┊کلیپهای عاشقانه اینستاگرام
@insta_clip_love
🍒┊خنده دارترین جوک ها
@dafashakhaa
🍷┊اشعار ناااب مولانا
@molanay_gan
🍒┊پروفایل دخترونه پسرونه
@profailroyaye
🍷┊کتاب Audio Book
@PARSHANGBOOK
🍒┊کلیپ دنس عروسی
@Nabzekalaam
🍷┊برگی از گلستان کتاب
@kolbe_danaee
🍒┊دورت بگردم نفسم
@Cofe_eshqq
🍷┊عکاس خودت باش
@PicsArrt
🍒┊راهکار سیـاستهای مـهربانو
@zendegiasheghaneh1
🍷┊آهنگای هوش مصنوعی
@REMIX_GFLI
🍒┊(آموزش)فنّ ِبیان+گویندگی
@amoozeshegooyandegi
🍷┊آشپزی با عشق
@ideashpaazi
🍒┊شوتی .کوردی .عشق
@shotiei_kurd
🍷┊زیبایی های زندگی
@boi_e_khosh_e_zendagi
🍒┊کلبه غم درد
@Tnhhamm
🍷┊ست دختر و پسر
@proufaile
🍒┊عاشق تنها دلشکسته
@Ashghetanha1
🍷┊پاتوق دختران کتابخون
@Angiizeshi_time
🍒┊با هم بیاموزیم
@Growthmagazines
🍷┊بیوگرافی موزیک خفن
@RemiXsafa
🍒┊رمان (سنتها+دروغها)
@sonnatha_va_doroogh_ha
🍷┊ادبیات وهنر آفرینش
@Adabiate_art20
🍒┊استوریجآت امام رضـا
@mveum
🍷┊ضربان قلبمی عشقم
@colbeyelove
🍒┊دلتنگ بیقرارتم عشقم
@megpz
🍷┊کهکشان خلاقیت و هنر
@kahkeshankhlagiyat
🍒┊پادشاه قلبمی عشقم
@mztyh
🍷┊موزیڪ همیشه همراه
@Cafeeyin
🍒┊عشق وقتی تلخه
@eshgh_talkhh0
🍷┊کلیپ جذاب اینستا
@gifstorylove
🍒┊کتاب (رایگان) 𝐏𝐃𝐅
@PARSHANGBOOK_PDF
🍷┊آهنگای قفلی ریمیکس
@Ahng_sQoflim
🍒┊عاشقانههای زن وزندگی
@zendegiasheghaneh2
🍷┊موج موزیڪ ناب
@Rap_Systemei
🍒┊فاز سنگین دپ
@Booghzeeshgh
🍷┊موزیک ریمیکس ڪوردی
@ReMix_Kurdi_s
🍒┊آهنگای سیستمی ریمیکس
@SiSTEMi5
🍷┊کلیپ آهنگهای شاد
@profail4
🍒┊استـوری دلتنگ ڪــربـلا
@karbalaye_moala
🍷┊پروفایل حسِ رویایی
@profayl_hese_royaie
🍒┊کلیپ و آهنگای قدیمی
@tanehayeghadiimi
🍷┊عجایب دانستنیهای دیدنی
@ajayeb_chargosheh_jahan
🍒┊جوک خنده باحال
@khandovane1
🍷┊کلیپهای جنجالی اینستاگرام
@donyaye_Takahang
🍒┊تقویم نجومی همسران
@deltang_karbala_tabadol
🍷┊مشاوره روح و روان
@aramesh_roh_ravan
🍒┊آهنگ های مورفین من
@Morfiinremix
🍷┊عطر آغوش عِشق
@Aqhoshe_eshqh
🍒┊متنهای انگیزشی روانشناسی
@arameshdaroonee
🍷┊ذڪرهاے گرهگشای سریع
@jomalate10rishteri
🍒┊گیــاهـان دارویـی وزیبایی
@salembem
🍷┊تڪست تلــخ سنگین
@Dep_FSangin
─────────────────
کُنــجِ دنـــجِ دُختــرکِ نارنجی
@AnneJudy👩🏻🦰🧡
─────────────────
برسان باده که غم روی نمود ای ساقی
این شبیخون بلا باز چه بود ای ساقی
حالیا نقش دل ماست در آیینه ی جام
تا چه رنگ آورد این چرخ کبود ای ساقی
دیدی آن یار که بستیم صد امید در او
چون به خون دل ما دست گشود ای ساقی
تیره شد آتش یزدانی ما از دم دیو
گرچه در چشم خود انداخته دود ای ساقی
تشنه ی خون زمین است فلک، وین مه نو
کهنه داسی ست که بس کشته درود ای ساقی
منتی نیست اگر روز و شبی بیشم داد
چه ازو کاست و بر من چه فزود ای ساقی
بس که شستیم به خوناب جگر جامه ی جان
نه ازو تار به جا ماند و نه پود ای ساقی
حق به دست دل من بود که در معبد عشق
سر به غیر تو نیاورد فرود ای ساقی
این لب و جام پی گردش می ساخته اند
ورنه بی می و لب جام چه سود ای ساقی
در فروبند که چون سایه در این خلوت غم
با کسم نیست سر گفت و شنود ای ساقی
#هوشنگ_ابتهاج
┄✨❊🌼❊✨┄
و از آن روی که مرا دوست داری
جهان بزرگتر شد
و آسمان گستردهتر شد
و دریا نیلگونتر شد
و گنجشکان آزادتر شدند
و من هزار هزار بار زیباتر شدم ...
#سعادالصباح
او را نه تنها دوست داشتم،
بلکه تمام ذرات تنم او را می خواست...
#صادق_هدایت
┄✨❊🌼❊✨┄
به قربون پَلا خوشبوت دایه
به حیرون صدای خوت دایه
مو بیتو سَرچُلِ سرد اینشینُم
هوا حوُنه به رَهنِ بوت دایه
تو چی بارون عشق هر بُهاری
نسیمِ پاک صحوِ کوهساری
اَیَر دشت دل مو لالهزاره
سی یو که باغبونِ لالهزاری
اِگون زیر پاها تو جا بهشته
خداوند ای حساوانه نوشته
تو بنچاق بهشت بارلاهی
ولاکَه موُ زِ خُت ای گُلسرشته
به قربون هموُ سوُسو تیاتُم
مو لیوه بوُ خَش تالِ میاتُم
اِبوُ بازم لالایی سیم بخوُنی
خدا دوُنا هنی وسته به پاتُم
همه دار و نداروم زیر پاته
هَنی کوگِ دلُم مندیر ساته
اَیَر که دولِمندوم یا فقیروم
مِنه حوُنه تیام دایمَنی جاته
✍#حسین_مددی
┄✨❊🌼❊✨┄
تا بوده همین بوده نگاهی به نگاهی
می افتد و دل می سوزد در تب آهی
من را به تو این نذر و دعاها نرساندند
ای کاش میسر بشود گاهِ گناهی
من لالم و این حجم ورم کرده دهان نیست
زخمـی است که وا می شود از داغ تو گاهی
بر زلزله جامـانده کسی خرده نگیرد
می ترسد از دیدن هر سقـف و پناهی
لبخند بزن سرخ لب من که منوط است
زیبایی هر تُنگ به رقصیدنِ ماهی
#حامد_عسکری
┄✨❊🌼❊✨┄
یارا بهشت صحبت یاران همدم است
دیدار یار نامتناسب جهنم است
هر دم که در حضور عزیزی برآوری
دریاب کز حیات جهان حاصل آن دم است
نه هرکه چشم و گوش و دهان دارد آدمیست
بس دیو را که صورت فرزند آدم است
آن است آدمی که در او حُسنِ سیرتی
یا لطف صورتیست، دگر حشو عالم است
هرگز حسد نبرده و حسرت نخوردهام
جز بر دو روی یار موافق که در هم است
آنان که در بهار به صحرا نمیروند
بوی خوش ربیع بر ایشان مُحَرَّم است
وان سنگدل که دیده بدوزد ز روی خوب
پندش مده که جهل در او نیک محکم است
آرام نیست در همه عالم بهاتفاق
ور هست در مجاورتِ یارِ مَحْرَم است
گر خون تازه میرود از ریش اهل دل
دیدار دوستان که ببینند مرهم است
دنیا خوش است و مال عزیز است و تن شریف
لیکن رفیق بر همه چیزی مقدم است
مُمسِک برای مال همهساله تنگدل
سعدی به روی دوست همهروزه خرم است
#سعدی
┄✨❊🌼❊✨┄
به تو گفتم: "گنجشک کوچک من باش
تا در بهار تو من درختی پر شکوفه شوم."
و برف آب شد، شکوفه رقصید، آفتاب درآمد.
من به خوبیها نگاه کردم و عوض شدم.
من به خوبی ها نگاه کردم
چرا که تو خوبی و این همه اقرارهاست، بزرگترینِ اقرارهاست.
من به اقرارهایام نگاه کردم.
سال بد رفت و من زنده شدم
تو لبخند زدی و من برخاستم
دلم می خواهد خوب باشم
دلم می خواهد تو باشم و
برای همین راست می گویم
نگاه کن
با من بمان...
#احمد_شاملو
📙 هوای تازه
#صبح_بخير
┄✨❊🌼❊✨┄
ای قامتت ز سرو سهی سرفرازتر
لعلت، ز هر چه شرح دهم، دلنوازتر
از بهر آنکه با تو شبی آورم بروز
خواهم شبی ز روز قیامت درازتر
جان از تب فراق تو در یک نفس گداخت
هرگز تبی نبود ازین جانگدازتر
من در رهت نهاده بیاری سر نیاز
تو هر زمان زیاری من بی نیازتر
درباختیم دنیی و عقبی بعشق پاک
در کوی عشق نیست ز ما پاکبازتر
دردا! که باز کار هلالی ز دست رفت
کارش بساز، ای ز همه کارسازتر
#هلالی_جغتایی
┄✨❊🌼❊✨┄
این خبر داری که من آن نیستم ؟
با تو بر آن شرط و پیمان نیستم ؟
ناز در باقی کن اکنون کان گذشت !
ور چنان دانی تو ، چونان نیستم
من ، همی دانم که دیگر گونهای
تا بدان حد نیز ، نادان نیستم
گفتی از عشقم پشیمانی ؟ بلی !
در پیشمانی پشیمان نیستم
دل بدادم جان همی خواهی کنون؟
بنده ام لیکن بفرمان نیستم
خواستم کردن نثار پای تو
لیکن اکنون بر سر آن نیستم
تیز کردی بر دلم دندان برو
من حریفی آبدندان نیستم...
#عبدالرزاق_اصفهانی
┄✨❊🌼❊✨┄
چطور باور کنم
که تنها یک گلوله تو را از من گرفت
تازه رودخانه میخواست شال کمرت باشد
و باران طوری میآمد
که درست روی دست راست تو بود
بهار میآمد تا از دست راست تو
نشانی روستاها را بگیرد
تو کشته شدی
و ناچار بودی از رویایت دست بکشی
خبر مرگت را چون شاخهٔ پرشکوفهٔ گیلاس
آوردند گذاشتند وسط حیات
#رضا_بروسان
┄✨❊🌼❊✨┄
بَده… بَد بَد
چه امیدی؟…
چه ایمانی؟…
کَرَک جان خوب میخوانی
من این آواز پاکت را
در این غمگین خرابآباد
چو بوی بالهای سوختهات پرواز خواهم داد
گرت دستی دهد با خویش در دنجی
فراهم باش
بخوان آواز تلخت را،
ولیکن دل به غم مسپار
کَرَک جان!
بندهی دَم باش.
▪️شعر: مهدی اخوانثالث
▫️صدا: فرهاد مهراد
▪️طرح: رضا جنگی
▫️بازنشر از کافه اشنو
┄✨❊🌼❊✨┄
هر صبح ، زندگی برای ادامه پیدا کردن به دنبال بهانه میگردد، و چه بهانهای زیباتر از چشمانت ...
#سید_علی_صالحی
#صبح_بخیر
┄✨❊🌼❊✨┄
روح میبردت سوی چرخ برین
سوی آب و گل شدی در اسفلین
اسب همت سوی اختر تاختی
آدم مسجود را نشناختی
#مثنوی_مولانا
┄✨❊🌼❊✨┄
به دست عشق، یکی سازِ دلخراشم من
که تارم از رگ جان، نِشتر است مضرابم
مرا ز وعظ تو غفلت زیاده شد، ناصح
زبان ببند، کز افسانه میبرد خوابم
به برّ و بحرم، سرگشتگی رفیق ره است
گمان بری که خس گردباد و گردابم
اگرچه تیغ نیَم، روزگار دریا دل
در آتشم فکند، تا دمی دهد آبم
#کلیم
┄✨❊🌼❊✨┄
تقصیر تو نبود؛
خودم نخواستم
چراغ قدیمی خاطرهها،
خاموش شود.
خودم شعرهای شبانه اشک را،
فراموش نکردم.
خودم کنار آرزوی آمدنت اردو زدم.
حالا نه گریههای من
دِینی بر گردن تو دارند،
نه تو چیزی بدهکار دلتنگی این همه ترانهای.
#یغما_گلرویی
┄✨❊🌼❊✨┄
تا که از طارم میخانه نشان خواهد بود
طاق ابروی توام قبله جان خواهد بود
سرکشان را چو به صاف سرخم دستی نیست
سر ما خاک در دردکشان خواهد بود
پیش از آنی که پر از خاک شود کاسه چشم
« چشم ما در پی خوبان جهان خواهد بود »
« تا جهان باقی و آئین محبت باقی است »
شعر حافظ همهجا ورد زبان خواهد بود
هر که از جوی خرابات نخورد آب حیات
گر گل باغ بهشت است خزان خواهد بود
حافظا چشمه اشراق تو جاویدانی است
تا ابد آب از این چشمه روان خواهد بود
صحبت پیر خرابات تو دریافتهام
روحم از صحبت این پیر جوان خواهد بود
هرکجا زمزمه عشق و همای شوقی است
به هواداری آن سرو روان خواهد بود
تا چراگاه فلک هست و غزالان نجوم
دختر ماه بر این گله شبان خواهد بود
زنده با یاد سر زلف تو جان خواهم کرد
تا نسیم سحری مشکفشان خواهد بود
ای سکندر تو به ظلمات ابد جان بسپار
عمر جاوید نصیب دگران خواهد بود
شهریارا به گدایی در میکده ناز
که دلت محرم اسرار نهان خواهد بود
#شهریار
┄✨❊🌼❊✨┄
آن دوست که من دارم وان یار که من دانم
شیرین دهنی دارد دور از لب و دندانم
بخت این نکند با من کان شاخ صنوبر را
بنشینم و بنشانم گل بر سرش افشانم
ای روی دلارایت مجموعه زیبایی
مجموع چه غم دارد از من که پریشانم
دریاب که نقشی ماند از طرح وجود من
چون یاد تو میآرم خود هیچ نمیمانم
با وصل نمیپیچم وز هجر نمینالم
حکم آن چه تو فرمایی من بنده فرمانم
ای خوبتر از لیلی بیم است که چون مجنون
عشق تو بگرداند در کوه و بیابانم
یک پشت زمین دشمن گر روی به من آرند
از روی تو بیزارم گر روی بگردانم
در دام تو محبوسم در دست تو مغلوبم
وز ذوق تو مدهوشم در وصف تو حیرانم
دستی ز غمت بر دل پایی ز پیت در گل
با این همه صبرم هست وز روی تو نتوانم
در خفیه همینالم وین طرفه که در عالم
عشاق نمیخسبند از ناله پنهانم
بینی که چه گرم آتش در سوخته میگیرد
تو گرمتری ز آتش من سوخته تر ز آنم
گویند مکن سعدی جان در سر این سودا
گر جان برود شاید من زنده به جانانم
#سعدی
┄✨❊🌼❊✨┄
بگفتم حال دل گویم از آن نوعی که دانستم
برآمد موج آب چشم و خون دل نتانستم
شکسته بسته میگفتم پریر از شرح دل چیزی
تنک شد جام فکر و من چو شیشه خرد بشکستم
#مولانای_جان
┄✨❊🌼❊✨┄
محرم حسن ازل اندیشهٔ بیگانه نیست
رنگ میگردد بهگرد شمع ما پروانه نیست
از نفسها نالهٔ زنجیر میآید بهگوش
در جنونآباد هستی هیچکس فرزانه نیست
بسکه یادت میدهد پیمانهٔ بیهوشیام
اشک هم در دیدهام بیلغزش مستانه نیست
غیر وحشت کیست تا گردد مقیم خانهام
سیل هم بیش از دمی مهمان این ویرانه نیست
گریهٔ شبنم پی تسخیر گل بیهوده است
طایران رنگ را پروای آب و دانه نیست
بهره از کسب معارف کی رسد بیمغز را
سرخوشیاز نشئهٔ می قسمت پیمانه نیست
سیل اشکم در دل شبنم نفس دزدیده است
از ضعیفی ناله در زنجیر این دیوانه نیست
زبنهار ایمن مباش از ظالم کوته زبان
میشکافد سنگ را آن ارهکش دندانه نیست
هرگز افسون مژه بر هم زدن نشنیدهایم
ما سیهبختان شبی دارپم لیک افسانه نیست
عمرها چون سرمه گرد چشم او گردیدهایم
مستی انشا نامهٔ ما بیخط پیمانه نیست
شور ما چون رشتهٔ ساز از زبان نیستیست
نغمهها مینالد اما هیچکس در خانه نیست
عشرتمبیدل نهبریکدور موقوفاست و بس
اشک خواهد سبحه گردانید اگر پیمانه نیست
#بیدل_دهلوی
┄✨❊🌼❊✨┄
ابروی تو جنبید و خدنگی ز کمان جست
بر سینه چنان خورد که از جوشن جان جست
این چشم چه بود آه که ناگاه گشودی
این فتنه دگر چیست که از خواب گران جست
من بودم و دل بود و کناری و فراغی
این عشق کجا بود که ناگه به میان جست
در جرگهٔ او گردن جان بست به فتراک
هر صید که از قید کمند دگران جست
گردن بنه ای بستهٔ زنجیر محبت
کز زحمت این بند به کوشش نتوان جست
گفتم که مگر پاس تف سینه توان داشت
حرفی به زبان آمد و آتش ز دهان جست
وحشی می منصور به جام است مخور هان
ناگاه شدی بیخود و حرفی ز زبان جست
#وحشی_بافقی
┄✨❊🌼❊✨┄
شریانِ رودها عضلاتِ زمین را بارور میکنند،
و در سکوتِ کرکسها و صخرهها
باد، به زبانِ امواج سخن میگوید.
بیشهها آن جا از خاموشی سرشارند.
و در صلحِ بیابانها
چکۀ شقایقِ وحشی میدرخشد.
بیدبُن،
عروسآسا،
سیل رام نشدنی گیسوان را
بر گلکفهای موج میپاشد.
و از ستیز موج و سنگ
بر رشتۀ گلها و نیزههای ارغوانی گیاهان
مُشتی کبوتر بلورین میپرند.
و عطری که از آن برمیخیزد
در ریشههای هستیام رخنه میکند.
زمان زاینده،
زمان دگرساز،
زمان طوفانزا،
هر دم با پویۀ ابرها همراه است.
و تارهای سیمین باران
بر سرونازهای همیشه جوان
و بر طرقههای جنوبی که بر درخت انجیر نشستهاند،
و بر فریبای رؤیارنگ بوتهها
فرو مینشیند
شفق چشمافروز،
آمیخته با جیرجیر صبحگاهی
از میان گلۀ ستارگان برمیخیزد
همراه با باد خودسر و مستیآور
که گیاهان را با پایبند ریشهها به رقص میآورد.
آنگه که روزی نو نطفه میبندد،
و در چوبهای خوش آهنگ زایش جوانههاست،
و ریشه در تاریکی زمین
استخوانهای سنگ را از هم میگسلد،
(به غرور و صلابت آن تَسخَرزنان)
و رنگینکمان لرزان
در اوج رنگپریدۀ آسمان
گام نغمهناک خود را بر مورانِ راهبِ بیشه
و پروازِ بنفشهگونِ پروانهها
و نگاه گوگردی روباهان
و دیدگان شرابآلود غزالان
و بالِ مهربانِ پرستو میگذارد.
و تا فوج عقابان بر لاژورد
و طلسم سپیدۀ برف بر قلهها
و دریاچهای که بر پیشانی زمین میدرخشد
عکس میافتد.
در شبِ زمین،
آنگه که در لجنِ مرموز مارها میخوابند،
و کرکس، شاه آدم خوران در لانه میخزد،
و سراسر هستی در آب تیره تعمید مییابد،
و خاکستر فراموش را بر سر خاک لاله
و تب گلهای زرد میپاشند،
به تنهایی غرورآمیز قلهها میاندیشم
به راز بارآوری ابدی عناصر
و غبار بذرهای سبز.
آه، روز فرا میرسد
و ستونهای طلایی خورشید
بر سیم مهآلود آب
ترانههای شگرفی را بیدار میکند
که از آن تاریخی نو شکفته میشود.
و غوغای شهبازها به آسمان بر میخیزد
و فیروزهها از ظلمت معدن میگریزند.
و کاهنان با چهرههایی به رنگ سبز
وردخوانان
خواستار نفوذ شبها در گنبدهای عقیقاند.
ولی این جا برق شور دامنههاست
و شتاب موران بیابانی در غبار داغ
و خفتن مرجانِ غروب بر طلای غلات
و انسان چون پودی از تافتۀ زمین
شمشیر پولادین خود را بر راهبان میکوبد.
نور با اشیاء در میآمیزد،
ریشهها را بلورین میکند
و به هنگام بیدار شدن تذروان
پرتوی جهان بر نقش و نگار ترمهها میافتد
و مانند توازن کندوها
شهرها میرویند
و از خُمهای بزرگ،
شرابِ شادمانی میآشامند.
چون دودی که از افق غروب برخیزد
یا چون آب صافی در شب زلال
یا چون آشیانهای تهی
از این مرز آسمان تا آن مرز
با سینۀ گشاده به سوی بادها
که از دریا میآیند، ایستادهام.
خزانی ناگزیر از راه فرا میرسد
شب دیوارهای سیاه خود را بر من فرو میریزد
ولی ناقوس روشن آب
و غوغای شهرها
از زیستن سخن میگویند
#احسان_طبری
┄✨❊🌼❊✨┄
خرم آن لحظه که مشتاق به یاری برسد
آرزومند نگاری به نگاری برسد
دیده بر روی چو گل بنهد و نبود خبرش
گر چه بر دیده ز نوک مژه خاری برسد
گر چه در دیده کشد هیچ غبارش نبود
هر کجا از قدم دوست غباری برسد
لذت وصل نداند مگر آن سوخته ای
که پس از دوری بسیار به یاری برسد
قیمت گل بشناسد، مگر آن مرغ اسیر
که خزان دیده بود پس به بهاری برسد
ای خوش آن پاسخ تلخی که دهد از صبرم
که خماری شکن ار بعد خماری برسد
خسروا، یار تو، گر می نرسد، یاری کن
بهر تسکین دل خویش که آری برسد
#امیرخسرو_دهلوی
┄✨❊🌼❊✨┄
لاله، ز رخی چو ماه میبینم من
سبزه، ز خطی سیاه میبینم من
وان کاسۀ سر، که بود پُر بادِ غرور
پیمانۀ خاکِ راه میبینم من
#عطار
┄✨❊🌼❊✨┄
ماهرویا ز غم عشق نگه دار مرا
مگذر از بیعت دیرینه و مگذار مرا
به محالی و خطائی که تو را هست خیال
خط مکش بر من و بیهوده میازار مرا
چند گویی که به یکبار زبونگیر شدی
من زبونم تو زبانگیر مپندار مرا
از همه خلق من امروز خریدار توام
گرچه هستند همه خلق خریدار مرا
تو شناسی که به جز من نسزد جفت تو را
من شناسم که به جز تو نسزد یار مرا
تا طلبکار سر زلف تو باشد دل من
با تو باشد به همه حال سروکار مرا
آیم ای دوست به نزدیک تو بارم ندهی
خود دلت بار دهد تا ندهی بار مرا
گر همی با من دلخسته تلطف نکنی
به تکلف چه دهی عشوهٔ بسیار مرا
#امیر_معزی
┄✨❊🌼❊✨┄
بگذشت روز با تو جانا به صد سعادت
افغان که گشت بیگه ترسم ز خیربادت
گویی مرا شبت خوش خوش کی به دست آتش
آتش بود فراقت حقا و زان زیادت
عاشق به شب بمردی والله که جان نبردی
الا خیال خوبت شب میکند عیادت
در گوش من بگفتی چیزی ز سر جفتی
منکر مشو مگو کی دانم که هست یادت
راز تو را بخوردم شب را گواه کردم
شب از سیاه کاری پنهان کند عبادت
#حضرت_مولانا
┄✨❊🌼❊✨┄
بوسهای داد مرا دلبر عیار و برفت
چه شدی چونک یکی داد بدادی شش و هفت
هر لبی را که ببوسید نشانها دارد
که ز شیرینی آن لب بشکافید و بکفت
یک نشان آنک ز سودای لب آب حیات
هر زمانی بزند عشق هزار آتش و نفت
یک نشان دگر آن است که تن نیز چو دل
میدود در پی آن بوسه به تعجیل و به تفت
تنگ و لاغر گردد به مثال لب دوست
چه عجب لاغری از آتش معشوقه زفت
#مولانا
┄✨❊🌼❊✨┄
دیده از دیدار خوبان برگرفتن مشکلست
هر که ما را این نصیحت میکند بیحاصلست
یار زیبا گر هزارت وحشت از وی در دلست
بامدادان روی او دیدن صباح مقبلست
آن که در چاه زنخدانش دل بیچارگان
چون ملک محبوس در زندان چاه بابلست
پیش از این من دعوی پرهیزگاری کردمی
باز میگویم که هر دعوی که کردم باطلست
زهر نزدیک خردمندان اگر چه قاتلست
چون ز دست دوست میگیری، شفای عاجلست
من قدم بیرون نمییارم نهاد از کوی دوست
دوستان معذور داریدم که پایم در گِلست
باش تا دیوانه گویندم همه فرزانگان
تَرک جان نتوان گرفتن تا تو گویی عاقلست
آن که میگوید نظر در صورت خوبان خطاست
او همین صورت همی بیند ز معنی غافلست
ساربان! آهسته ران کآرام جان در محملست
چارپایان بار بر پشتند و ما را بر دلست
گر به صد منزل فراق افتد میان ما و دوست
همچنانش در میان جانِ شیرین منزلست
سعدی! آسانست با هر کس گرفتن دوستی
لیک چون پیوند شد خو باز کردن مشکلست
#سعدی
┄✨❊🌼❊✨┄