eshtadan | Неотсортированное

Telegram-канал eshtadan - اشتادان Eshtadan

621

نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با درج شناسه اشتادان در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگیی* @Tabaa24

Подписаться на канал

اشتادان Eshtadan

.
تمامیت ارضی ایران

۶ دی ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی


شگفتا، شگفتا از احوال و کار این سرزمین که هر گاه تیشه‌ها بر ریشه‌اش خورده به دست یکی از زادگان همین سرزمین بوده.
سلطان‌های قجر از کران گرگان‌رود برآمدند. از بیرون نیامده بودند. به روزگار آنان تمامیت ارضی میهن گرامی بازیچه شد. تا پیش از فرمانروایی آن طایفه، نگهبانی ایران مایه نازش و سربلندی بود. قجران از این باره چیزی نمی‌دانستند و خاک و دارایی‌های این سرزمین را به هر بیگانه وامی‌گذاردند تا پول بستانند. نوه‌ای از همان خاندان ایران‌سوز، سی سال پس از برافتادن آنان، آهنگ بازگرداندن حاکمیت به خاندانش کرد. بخت ایران و ایرانی بلند بود و آن پیرسال، زمان نیافت تا برگ‌هایی بیشتر بر کارنامه حجیم میهن‌فروشی خاندانش بیفزاید.
پرونده تباه و سیاه واگذاردن خاک میهن، یک سده خاک می‌خورد. اما به روزگار کنونی کسانی این پرونده را به روی میزها بازآوردند. آنان هم شناسنامه ایرانی داشتند.
یاد داریم آن روزی که وزیر داخله در مجلس خودشان استیضاح شد. او در دفاع از خویش به آنان که استیضاحش کرده بودند آشکارا گفت که اگر کوتاه نیایند، به آگاهی همگان خواهد رساند که حزب استیضاحگر بر آن شده‌اند تا ایران را تجزیه کنند. او با این تهدید از استیضاح برَست و وزیر ماند. اما گویا آن حزب همچنان دست از آهنگِ بدآهنگ خویش نکشیده‌اند.
از ناسزایان جز این چه شاید؟
فردوسی فرمود:
سر ناسزایان برافراشتن
وز ایشان امید بهی داشتن
سر مایه خویش گم کردن است
به جیب اندرون مار پروردن است.
کاش در این مملکت آن اندازه که بر سر دیانت کسان سخت می‌گیرند بر سر میهن‌دوستی هم اندکی سخت می‌گرفتند تا هر ناسزایی بر کرسی‌های حکمرانی ننشیند.
ناسزا، یکی است همانند قجران، و به وعده پولی یا برگه اقامتی در سرزمینی دیگر، یا از ترسی، میهن را به بیگانه می‌سپارد. شرم هم نمی‌کند و در مثل، واگذاری قدرت به استانداران را دستاویز اجزای نیات بیگانه وامی‌نماید.
من تاریخ می‌خوانم و از تاریخ می‌نویسم. رد و نفی هر سخن یا کردار ضدمیهنی، سخن از تاریخ ایران است و همسو با آن.
مردی که درس فنی یا ... خوانده را با سیاست چه؟ او را شاید که با سر همان کاری شود که به رشته‌اش پیوند دارد؛ و کار حکمرانی را به اهلش واگذارد. بداند که تمامیت ارضی میهن جای سخن ندارد، و نه چیزی است که کسی اجازه داشته باشد بر سر آن معامله کند. عارف باشد، یا عامی!
به روزگار قجران تطمیع آن فرومایگان، کارسازی می‌کرد. اما شما که دیگر سال‌هاست بار بسته و از گرسنگی رَسته‌اید. مبادا زوری مهیب در کار آمده که واداده‌اید؟ نقشه‌های قدیم دشمنان ایران را به شما نشان داده‌اند. و رَمیده‌اید.
چنین هم که باشد پیداست، پیداتر است، که میدان سیاست و حکومت جای شما نیست. سیاست جای مردانی چون فروغی و قوام و تقی‌زاده و ...  است. آنان، جز قوام، تنگدست بودند و در عین تنگدستی بر نگهبانی میهن کوشیدند.
کاش جای امید بود که یک برگ تاریخ و سیاست بخوانید تا شما را به این نرسانند که در برابر پول یا زور از موجودیت میهن دست بکشید.
کاش رادمردی داشتید که نه فریب پول بخورید، نه از زور بترسید.
کاش دست‌کم در چنین بزنگاهی ترک منصب کنید. در این سال‌ها یکی از همین جنس شما درس خواندگان رشته‌های فنی بود که نام بازرگان داشت. اما چون زمانش رسید خوی بازرگانی را واهشت. ترک نخست‌وزیری کرد و نشان داد که کار میهن را برتر از دلدادگی به نام و نشان می‌نهد.
اما شما .... .
این گستاخان که شمایید!
نخوانده‌اید. نمی‌دانید. این مملکت تاریخی و فرهنگی دارد که دار و دسته چنگیز و هلاکو و تیمور را بر سر خوی آدمی آورده است.
شما که در سنجش با آن درندگان در شمار نیایید.


/channel/dejnepesht4000

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

.

🔴 نام بیستون را از روی خیابان‌ها برداشتید؟ باکی نیست، چون بیستون در خیابان‌های رگ‌ ما جاری است ...

هنوز صدای داریوش بزرگ از سنگ‌های آن به گوش می‌رسد، آری بزرگترین کتیبه سنگی جهان را می‌گویم، سخنان پدرمان داریوش هخامنشی : من داریوش هستم، شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه پارس، فرمانروای سرزمین‌ها پسر ویشتاسپ ...


♦️ بیستون کوهی مقدس برای ایرانیان بود، و شاعران ایران‌زمین ده‌ها بار، با صفات نیکو از این کوه یاد کرده‌اند. فردوسی بزرگ ۱۰ بار از این کوه یاد کرده است :

درفش همایون به دست اندرون
تو گفتی بجنبد کُه بیستون

پس پشت لشکر کُه بیستون
حصاری ز شمشیر پیش اندرون

همچو سپهر برین بلند ببالا
همچو که بیستون درست به بنیاد
قطران تبریزی

بود بنیاد عزمش را ز چرخ بیستون کوشش
سزد کشتی حزمش را ز کوه بیستون لنگر
مسعود سعد

ستونِ بیستون آمد پدیدار
به خنده گفت با یاران دل‌افروز
علم بر بیستون خواهم زد امروز
نظامی گنجوی

مراد خسرو از شیرین کناری بود و آغوشی
محبت کار فرهاد است و کوه بیستون سفتن
سعدی

در فَلاخَن می‌گذارد بیستون را تیشه‌ام
کارفرمایی اگر چون کوهکن باشد مرا
صائب تبریزی


🆔 @iranzamin777
📚 Admin @f777kim

‌./channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

✍دکتر محمد عل‍ی اسلامی ندوشن

‍🔹 اگر زبان برای کشورهای دیگر وسیله‌ی تفهیم و تفهّم است، یعنی ارتباط اجتماعی را تأمین می‌کند، در مورد ما چیزی بسیار افزون‌تر در بر دارد؛ و آن، این است که پشتوانه‌ی «حیات ملّی» بوده است.
واقعیّت آن است که اگر زبان فارسیِ دَری پای نفشرده بود، ایران نیز مانند کشورهای فتح شده‌ی دیگر، در دنیای عرب‌زبان مستهلک می‌شد، و بدین‌گونه رابطه‌اش با پیشینه‌های پُربارِ گذشته‌اش قطع می‌گردید، همان‌گونه که مثلاً مصر و جاهای دیگر شدند.
البتّه این اندیشه و عزمِ ایرانی بود که آن را بارآور کرد، و بر اثر آن بی‌درنگ در دوره‌ی سامانی سِیل شعر و نوشته جاری گردید. در کمتر تمدّنی دیده شده است که در مدّتی بدین کوتاهی، یک زبانِ نوپا بتواند یک چنین محصولِ سرشاری از خود بیرون دهد.
با شکل‌گیری فارسیِ دَری، ایران از دری دیگر به عظمت گذشته‌ی خود پیوست. زیرا فرهنگی در آن پدید آمد که وسعت قلمروئش با قلمروی حکومت هخامنشی برابری می‌کرد، یا از آن در‌می‌گذشت؛ و چون بی‌درنگ، در فاصله‌ی یک نسل، شاهنامه از آن سر برآورد، ایران دیگر خیالش قرص شد که برقرار خواهد ماند. فاصله آنقدر کوتاه بود که کسانی که پیریِ رودکی را به یاد داشتند، جوانیِ فردوسی را هم دیدند.

                     #بازتاب‌ها

🆔 @sarv_e_sokhangoo

/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

ابوعبدالله جعفر بن محمد بن حکیم بن عبدالرحمن بن آدم متخلص به رودکی و مشهور به استاد شاعران (زادهٔ ۴ دی ۲۴۴، رودک - درگذشتهٔ ۳۲۹، پنجکنت) از شاعران نامی ایران در دورهٔ سامانی در سدهٔ چهارم هجری قمری است.
یادش گرامی باد.


بزرگداشت رودکی
https://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/7631-salroz-bzorgdasht-rodaki.html


منبعی مجهول درباره شمار ابیات رودکی
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/adabiat/7945-1391-07-28-06-58-25.html


رودکی و خنیاگری
https://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/9128-rodaki-va-khonyagari.html


بوی جوی مولیان آید همی
https://www.iranboom.ir/shekar-shekan/chame/13810-joye-molian.html


به زیارت زادگاه رودکی (سفرنامه تاجیکستان)
https://www.iranboom.ir/iranshahr/iranzamin/2471-be-ziarat-zadgah-rodaki.html

_

 کانال تلگرامی ایرانبوم
/channel/iranboom_ir
/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

#ژاله_آموزگار:

جوان‌های ما که از کشور می روند، از نفت ما مهم‌تر هستند، از مس ما مهم‌تر هستند،
از طلای ما مهم‌تر هستند، این‌ها مغزهای درجه یک ما هستند، ما آنها را به این درجه رساندیم؛ اما از دستشان می دهیم ...

@shahnamehpajohan
/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

🔷‍ قانون اساسی ایران پیش از انقلاب اسلامی که در عصر مشروطه تنظیم شده بود در خصوص زبان ساکت بود. به نظر می‌رسد رسمیت زبان فارسی برای تدوین‌کنندگان قانون اساسی مشروطه به قدری بدیهی بود که نیازی به ذکر و تأکید بر آن ندیده بودند. البتّه تعیین زبان رسمی در قوانین اساسی کشورها امری پذیرفته است و اکثر قوانین اساسی جدید زبان یا زبان‌های رسمی کشورها را تعیین کرده‌اند. به عنوان مثال، قانون اساسی فرانسه در مادّۀ ۲ مقرّر می‌دارد «زبان رسمی این جمهوری فرانسوی است»، و مادّۀ ۳ قانون اساسی ترکیه مقرّر می‌دارد که زبان ترکی زبان رسمی مردم ترکیه است.
زبان فارسی بسیار پیش از ایجاد دولت‌هایی که بعد از اسلام در ایران بزرگ پدید آمدند، کاملاً تثبیت شده بوده است و تاریخ تشکیل و اشاعۀ زبان و ادب فارسی که حامل سنن حماسی ایران است با تاریخ تشکیل و اشاعۀ السنۀ اروپایی، مِن‌جمله زبان انگلیسی کاملاً تفاوت دارد. زبان فارسی محاوره‌ای کمابیش از قرن پنجم میلادی در کلّ ایران نقش یک زبان عام را داشته است. بعد از فتوحات اسلامی، صورت کتبی این زبان در کسوت الفبای عربی در مقام یک زبان مشترک ادبی در این کشور ریشه دواند، زیرا اندکی پس از فتح ایران زبان فارسی در عرض زبان عربی برای استفاده‌های دیوانی دولت‌های گوناگونی که در ایران بر سر کار آمدند آماده شده بود. بنابراین، سلسله‌های حاکم بر ایران از زمان سامانیان به بعد از نظر زبان رسمی در مقابل یک «عمل انجام‌شده» قرار گرفته بودند و در ایران، برخلاف ممالک اروپایی، هیچ‌گاه نیازی نبوده که زبان فارسی ادبی/ دیوانی «ترویج» شود زیرا این زبانی بوده که اکثر مردم باسواد، از خواصّ و عوام، با آن آشنایی داشته و آن را ترجیح می‌داده‌اند.

«تأمّلات تطبیقی در باب زمینه‌های فرهنگی و تاریخی شاهنامه و حماسه در انگلستان: "بِئووُلْف" و "داستان آرتورشاه"»، دکتر محمود امیدسالار

[به یاد ایرج افشار (دفتر دوم)، به کوشش دکتر جواد بشری، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۳، ص ۱۵۲-۱۵۳]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation

/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

🟥جشن چله مهر فرخنده باد
/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan


☀️❄️ اینک یلدا

اینک باید به #یلدا و آغاز زمستان نگریست. روز نخست زمستان در دیدگاه پرستندگان باستانی خورشید روز ارجمندی بود. از این روز که کوتاه‌ترین روز سال است هر چه به پیش یا پس برویم روزها بلندتر می‌شوند.

از سوی دیگر خورشید با رسیدن به #چله تابستان به بیشترین نیروی خود رسیده و پس از آن هر روز زمان دیدارش کوتاه و کوتاه‌تر می‌شود. خورشید در پاییز نیرویش فروکش می‌کند تا به پایان راه خود برسد. پس از شب یلدا باری دیگر زندگی و جوانی از سر می‌گیرد و هر روز نیرومندتر می‌شود.

در دیدگاه مردمان باستان که همه‌ی پدیده‌های جهان را دارای جان انگاشته و به مرگ سددرسد باور نداشتند، خورشید نیز جان داشت و هر سال کودکی، جوانی، بزرگسالی و پیری را می‌پیمود. همچنین به یاری جادوی آدمیان بار دیگر زاده و جوان می‌شد. هرچند که شاید فرو نمی‌مرد.

پس اگر نخستین روز زمستان را زایشی دیگر و اگر نه زایش، که توان و جوانی دوباره برای خورشید بدانیم پس سال کهن، خورشید کهن و هر چیز کهنی با آغاز زمستان به‌سر می‌رسد و سال و خورشید و جهانی نو آغاز می‌شود.


✍ جستاری چند در فرهنگ ایران #مهرداد_بهار
بازنویسی شده به پارسی

☀️❄️ @AdabSar
🔹/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

‍ بیست و هشتم آذرماه سالروز درگذشت دکتر محمود افشار

وحدت ملّی به معنای این است که مردم استان‌های یک کشور دارای هر زبان، هر نژاد، هر مذهب و هر مسلک باشند باید همیشه و در هر حال در امور اساسی، خصوصاً سیاست خارجی در برابر بیگانه، متحد بوده و وطن را حفظ نمایند. در اختلافات بزرگ یا کوچکی که دارند بیگانه را دخالت ندهند و حل و فصل آن‌ها را به خردمندان ملّت خود واگذار نمایند.
تمامیت ارضی به معنای این است که هیچ‌گاه نباید پاره‌ای از کشور از وطن جدا شود. پس باید موجباتی که ممکن است این وحدت و این تمامیت را به مخاطره اندازد از میان برداشت و موجبات دیگری را که باعث تکمیل وحدت می‌شود فراهم ساخت.
حفظ وطن و آبادی و استقلال آن و آزادی و ترقی ملّت ایران باید هدف و ایده‌آل همۀ ایرانیان باشد. دانشمندان مبانی مختلفی را برای ملّیت و تحکیم وحدت ملّی در نظر گرفته‌اند که اهم آنها مذهب، زبان، نژاد، اشتراک تاریخ و غیر آنها می‌باشد.
ما ایرانیان که از خراسان و بلوچستان تا خوزستان و کردستان و آذربایجان قرن‌ها با هم زندگانی کرده و می‌خواهیم با هم باشیم راضی نمی‌شویم که یک جزء بزرگ یا کوچک کشورمان تجزیه شود یا دیگران ببرند. حفظ تمامیت کشور را باید نخستین وظیفۀ خود بدانیم.

[افغان‌نامه، تألیف دکتر محمود افشار، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم، ۱۴۰۰، ج ۳، ص ۲۴۳-۲۴۵]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی و تحکیم وحدت ملی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation

🔹 /channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

#جواد_طباطبایی:
🔹شاهنامه داشتن مستلزم ملت بودن است


🔹عرب‌ها جایی عنوان کرده‌اند که عرب، نمی‌تواند شاهنامه داشته باشد. می‌بایست بیان کرد که، شاهنامه نوشتن مستلزم ملت داشتن است و اگر ملّت به اُمت مبدل شود؛ آن زمان دیگر نمی‌شود؛ شاهنامه داشت. اعراب نه تنها نمی‌توانند شاهنامه داشته باشند، بلکه حافظ و سعدی هم نخواهند داشت. حافظ، بیان اسطوره ملی ما است. ما ملت غیبیم و حافظ لسان الغیب است چون لسان یک ملت است. مفهوم ایرانشهری و اندیشه ایرانشهری، در واقع کوششی است برای توضیح اینکه ملت ایران، ملت متفاوتی است. منطق ما، متفاوت از منطق امت است و ما ملتی هستیم، با تاریخی خاص و تنوع اقوام و گویش‌های متفاوت. ایران همیشه یک کشور بوده است و کشور نیز، یک ملت واحد است.
@shahnamehpajohan

#فردوسی نماینده بارز «دریافت» نوآئینی بود که ایرانیان به دگرگونی تاریخ خود پیدا کرده، ازین‌رو وی سقوط ساسانیان را از مرتبه نازل خدای‌نامه‌ها، به تأمّلی فلسفی درباره دوره‌ای نو در تاریخ ایران تبدیل کرد.

#جواد_طباطبایی

@shahnamehpajohan
🔹/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

💠تپه سارویه اصفهان کتابخانه بزرگ باستانی ایران💠



🔴ابن رسته می نویسد در شهر جی(اصفهان) بنای کهنه ای به شکل قلعه وجود داشته است موسوم به سارویه و گوید چون این بنا بسیار کهنه است نمیتوان بانی آن را معلوم کرد و گویند قبل از طوفان نوح ساخته شده است.(۱)ابن الندیم و حمزه اصفهانی و ابوریحان بیرونی بدان اشاره کرده و از آثاری که در آنجا پیدا شده سخن گفته اند. حمزه اصفهانی آن را همسنگ اهرام مصر و یکی از عجائب شرق دانسته است، این بنا تا عصر این نویسندگان همچنان بر پا بوده، و بنام سارویه خـوانـده می شده.


🟠شرحی که ابن الندیم و حمزه اصفهانی و همچنین ابوریحان بیرونی راجع به کیفیت و تاریخ بنای این محل ذکر کرده اند از کتاب اختلاف الزيجات ابومعشر فلکی گرفته شده نوشته ابومعشر تاحدی مفصل است و ابن الندیم و حمزه هر دو آن را به تفصیل ذکر کرده اند خلاصه کلام ابومعشر این است که پادشاهان ایران به واسطه توجهی که به علم و دانش داشته اند برای آنکه کتب و آثار علمی خود را از دستبرد روزگار محفوظ دارند بهترین محلها را برای آنها برگزیده اند.(۲)


🟢در این کتابخانه انبوهی از کتاب های پهلوی نگهداری میشد و به گزارش ابن ندیم در سال ۳۵۰ ه.ق  در ویرانه های آن شمار زیادی از کتاب های دوره ساسانی یافت شد‌.(۳)یکی از کتاب هایی که بنا به گفته ابومعشر از این محل پیدا شده کتاب زیج شهریار است که تاثیر فراوان در نجوم اسلامی داشته است.(۴)


📚منابع

📗۱.گنجینه آثار تاریخی اصفهان، دکتر لطف الله هنرفر، ۱۳۵۹، ص ۲۰

📕۲.الفهرست، ابن ندیم، ۱۳۸۱، ص ۴۴۰

📘۳.فرهنگ ایرانی پیش از اسلام و آثار آن در تمدن اسلامی و ادبیات عربی، محمد محمدی ملایری، ۱۳۹۶، ص ۶۲، ۶۳ و ۶۴

🌹@Historiumclub🌹

/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

‍ چرا فردوسی به فکر سرودن شاهنامه افتاد؟
 
#نیاز_ملی
هر ملت بزرگ باستانی، برای دوران تکوین خود حماسه‌ای دارد که باید به دست شاعر زبردستی زایانده و پرورده شود. تاریخ مضبوط، از روح و آب و رنگ بی بهره است، گرد و خاک قرون بر خود دارد، به عالم مردگان متعلق است، اما حماسه، تاریخ زنده است، نمایندۀ روح ملتی است که هنوز نمرده است. پهلوانان حماسه، شعلۀ مرموز حیات جاودان یک قوم را در خود دارند.

اگر مقاومت‌های جنگی شکست خورد، جنبش های روحی فرو ننشستنی بود، و حماسه ملی ایران، و یادبود شکوهمندی گذشته، می‌بایست جوهر خود را در کتابی چون شاهنامه فرو چکاند. جسم ایران پایمال شده بود، اما روح او از پشت خاکستر حوادث زبانه می‌کشید، و بدین‌گونه، شاهنامه، کتاب اخگرها و خاکسترها، پدید آمد.

می‌بینیم که همهٔ زمینه‌ها برای سروده شدن چنین کتابی فراهم بود؛ تنها شاعر بزرگی می‌بایست که آن را از آرزو به عمل درآورد. این شاعر، از سرزمین خراسان که کانون جنبش‌ها بود برخاست. فردوسی، درست در همان زمان که می‌بایست، سربرآورد. اگر از او می‌گذشت، شاید حماسۀ ملی ایران هرگز سروده نمی‌شد؛ چه، اندکی بعد تسلط سلسله‌های ترک نژاد غزنوی و سلجوقی و خوارزمشاهی، چنان روح ایران را آلوده به عرب‌زدگی و ترک‌زدگی کرد که دیگر وجدان حماسی ایران نمی‌توانست سر برافرازد؛ چنانکه بعد از این دوره می‌بینیم که تنها عرفان ایران توانست در برابر این آلودگی روحی که باد را بر بیرق ظاهربینی و تملق و زبونی می‌وزاند، کانون مقاومتی ایجاد کند.
دوران فردوسی، دوران حماسه بود، و بعد از او دوران عرفان فرا رسید. این هر دو، نشانۀ عصیان و ایستادگی قوم ایرانی در برابر ظلم و خشونت بود.

فردوسی درست در زمانی که می‌بایست بیاید، مهلتی بایست تا خون شیر شد ! در زمان او دیگر نزدیک صد سال از عمر شعر فارسی می‌گذشت، گویندگانی چون رودکی و شهید بلخی و دقیقی آن را پرورده و بالنده کرده بودند. زبان فارسی به آن درجه از بلوغ و قوام رسیده بود که بتواند اثر بزرگی چون شاهنامه را در خود بگنجاند.

تلاش‌های جنگی و سیاسی، به قصد احیاء استقلال و شخصیت ایران به کار برده شده و به ثمر نرسیده بود. فساد و ظلم دستگاه خلافت عباسی بقدر کافی بروز کرده و همه امیدها را از این سو فرو پژمرانده بود. داستانهای ملی ایران ترجمه و گردآوری شده و بر سرزبانها بود و شاعرانی چند نیز در آن طبع آزمایی کرده بودند. به طور کلی، نیاز ملّی برای ایجاد حماسۀ بزرگ ایران فراهم شده بود، و آنگاه بود که فردوسی پای به میان نهاد.

#دکتر_محمدعلی_اسلامی_ندوشن
برگرفته از کتاب «زندگی و مرگ پهلوانان در شاهنامه»، صفحه ۲۹ تا ۳۴.

@kheradsarayefedowsi

🔹/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

🔸کلینیکی شدن‌ فرهنگ در ایران!

✍علیرضا حسن‌زاده
انسان‌شناس

🔸یکی از الگوهای برخورد با گر‌وه‌هایی که راه و شکل متفاوتی از فرهنگ را نسبت به فرهنگ رسمی انتخاب می‌کنند، برچسب زدن به آنها به‌عنوان افراد بیمار است. شاید بیش از هر اندیشمند دیگری میشل فوکو در تبارشناسی تاریخ تیمارستان این الگو را به ما نشان داده است. در این حالت، با برچسب بیماری و دیوانگی، تفاوت فرهنگی به بیماری تنزل یافته و فرد به‌عنوان یک بیمار محکوم می‌شود. طرح کلینیک حجاب نمونه‌ای از کلینیکی کردن فرهنگ است. اصولا انتخاب پوشش یک امر فرهنگی است و نه یک امر کلینیکی و موضوع بیماری. ترویج یک الگوی فرهنگی چون پوشش به موفقیت مروجان فرهنگ مذکور (در اینجا دولت) در معرفی الگوی مد نظرشان بازمی‌گردد. آنان می‌باید منطق، جذابیت و درستی الگوی فرهنگی خویش را نشان دهند. در حالی که در کشورهای همسایه چون ترکیه الگوی سنتی پوشش حفظ شده و زنان بدون هیچگونه اجباری از پوشش اسلامی استفاده می‌کنند و دولت نیز به کلینیکی کردن فرهنگ روی نیاورده است، کلینیکی شدن‌ فرهنگ در ایران نشان دهنده رویکرد ناموفق در زمینه ترویج فرهنگ پوشش مد نظر دولت است. از ابتدایی‌ترین تعاریف فرهنگ، امکان انتخاب آزاد الگوهای فرهنگی در میان انسان‌ها است. نسل‌های پیشین زنان ایرانی پوشش سنتی را بر اساس اعتقاد قلبی خود انتخاب کردند و دلیل دیرپایی آن هم همین موضوع بوده است، نه اجبار و فشار. در این رویکرد از فهم فرهنگ که فرهنگ رسمی خود را طبیب بیماران معرفی می‌کند، ویژگی‌های علمی فرهنگ کاملا نادیده مانده است و آن را باید در قالب سیاست‌های نظم و کنترل بدن اجتماعی مشاهده کرد تا کوشش در فرهنگ‌سازی. از سوی دیگر قانون عفاف و حجاب، نمونه‌ای آشکار از پولی/کالایی شدن قانون است که به‌احتمال زیاد نتایجی عکس آنچه طراحان آن تصور می‌کنند خواهد داشت. این قانون مخصوصا در شرایط سخت اقتصادی کشور، اعمال گونه‌ای از خشونت اقتصادی است. فرهنگ و از جمله پوشش امری اختیاری است و نه اجباری و‌ تنها به یاری فرهنگ می‌توان به ترویج الگوی مد نظر خویش دست یافت.

🔸نقل از کانال تلگرامی انسان شناسی ایرانی
/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

.

به بزرگداشت ۲۱ آذر
روز نجات آذربایجان



۲۱ آذر ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی


به روزگار گذشته و تا پیش از سال ۱۳۵۷ دو دسته جشن در کشور برپا می­‌شد.

یک دسته جشن­‌های حکومتی بود که در مناسبت­‌هایی چون زادروز محمدرضاشاه، رضاشاه و برخی از دیگر سران حکومت برگزار می­‌شد. متولی این جشن­‌ها خود دستگاه حاکمه بود.

دسته دیگر جشن­‌های مذهبی بود، در مناسبت­‌هایی چون غدیرخم، روز پانزدهم شعبان و ....
آن جشن­‌ها به آهنگ برکشیدن آیین شیعه و گستراندنش برپا می‌شد. شیعیان سیاسی در لوای برپا کردن جشن‌های اعتقادی بر آن بودند تا گزینه شادمانی جمعی در برابر شادمانی دستوری برپا بدارند و با این کار پیام بیزاری از حکومت شاهنشاهی را به مخاطبان خویش برسانند.

سوای این دو دسته جشن­‌ها، جشنی ویژه در هر سال یک بار برپا می­‌شد و آن جشن روز ۲۱ آذر بود که نام غرورانگیز «روز نجات آذربایجان» بر آن نهاده بودند.

جشن روز ۲۱ آذر از دسته­‌بندی‌های بالا برکنار  مانده و به معنای راستین خود جشنی ملی بود. دست حکومت در آن جشن هم آشکار بود. در عین حال، شیعیان سیاسی هم به سود و صلاح خود نمی‌دیدند که چنان جشنی را نفی کنند که بزرگداشت یکپارچگی ایران بود.

روز ۲۱ آذر تا سال ۱۳۵۷ گرامی داشته می­‌شد. پس از آن خطایی در کار آمد. در جریان کین‌خواهی از حکومت محمدرضا شاه، نجات آذربایجان از چنگال بیگانه پرستان با کارنامه شخص شاه یکی انگاشته شد. زان پس چنین مناسبتی مقدس، به عمد، از نظرها افتاد.

چیزی که ماند آن بود که خیانت و جنایت آن کسان که همکار متجاوزان به میهن بودند از خاطره­‌ها و نظرها دور شد. و هم خاطره‌های پرارج فداکاری به راه میهن دیگر بازگو نشد.


/channel/dejnepesht4000

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

#جلال_خالقی_مطلق:
شاهنامه در واقع ترجمۀ لفظ به لفظ خداینامه است

شاهنامه در واقع ترجمۀ لفظ به لفظ خداینامه است. چون خداینامه در زمان فردوسی معنی خداینامه می داد و معنی شاه را از دست داده بود. عنوان کتاب شاهنامه بوده و درمقدمۀ ابومنصوری، در پایان می گوید و این کتاب را شاهنامه نامیدم و پیش از مقدمۀ ابومنصوری هم شاهنامۀ ابوالموید بلخی هم به نام شاهنامه بود و پیش از او هم شاهنامۀ مسعودی مروزی را داشته ایم که نامش شاهنامه بود. بنابراین «شاهنامه» نام کهن تری است.

در پاسخ به این پرسش که چگونه شد که «نامۀ نامور» به «شاهنامه» تغییر نام داد؟

@shahnamehpajohan⁣⁣⁣⁣

🔹/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

🌱سعدی
شجریان
/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

🔸پنجم دیماه‌ زادروز بهرام بیضایی، بزرگ استاد ادبیات نمایشی فرخنده باد

ما با آنچه مى‌سازيم ايرانى هستيم نه با آنچه كه از دست مى‌دهيم⁣.

@shahnamehpajohan
/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

.
سالروز شهادت زرتشت پیامبر
 
۵ دی ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی
 
زرتشت تنها پیامبر ایرانی است.
این نوشتار بهر گرامی‌داشت او در سالروز شهادتش آورده می­‌شود که پنجم دی بود، به ۳۷۶۳ سال پیش از امروز:
 
زرتشت پسر پوروشسپ، نسب به اورمزد می­‌رساند. مادرش دوغدو، نسب به گیومرث می‌رساند، نخستین شهریار جهان و انسان نخستین، پدر آدمیان جهان در اندیشه ایرانی.
 
سپیده‌دم ششم فروردین در روستای راگ خراسان از مادر بزاد. برخی هم گفته‌اند اندر آتروپاتکان بزاد، آذربایگان امروز ایران.
پدرش او را زرتشت نامید.
 
او ببالید. از ۳۰ تا ۴۰ سالگی هفت بار با اورمَزد دیدار کرد. بر فراز کوه اُشیدر بود که نخستین بار پیام آسمانی بدو آمد. پس از آن به بلخ، به دربار گشتاسپ، شاهنشاه ایران، شد و او را به دین بخواند. گشتاسپ بپذیرفت و به زرتشت گروید. آیین او از دربار پادشاه ایران برخاست و پراکنده شد. بدین روی آیینی است که پا بر مدنیت، دارایی و بزرگی دارد، و چیزی از خوی وحشیان و دوری از راه آدمی در آن نیست.
 
نخستین کس که بدو گروید میدیوماه بود، پسر عموی او. پس هوتوس، زن گشتاسپ‌شاه، بدو بگروید.
 
آگاهی به ارجاسپ، پادشاه توران رسید که گشتاسپ دین دیگر پذیرفته، و او بر جای و جاه خویش بیمناک شد. پس با سپاهیانش به ایران تاخت. جنگی درگرفت که گزارشی از آن در کتاب یادگار زریران بمانده. تورانیان در آن جنگ بشکستند. زان پس شاهزاده اسفندیار، به گرد جهان بگشت و دین را اندر دنیا بگسترد.
 
آموزه بنیادین آیین زرتشت سه پایه است:
گفتار نیک، کردار نیک، و پندار نیک.
به این سه پایه «سه نیک» گفته‌اند. گمان می‌رود که تثلیث مسیحیان از این بنیاد برگرفته شده باشد. کتاب او «اوستا» نام دارد.
 
پیروان زرتشت را، به نیرنگ، آتش‌پرستان خوانده‌اند. این سخن به نزد عامه، دستمایه تازش بر زرتشتیان شده. این سخن بی پایه را خصوصا در فرمانروایی صفویان و قاجاران در میان مردم پراگندند و ایرانیان بی‌شماری را بدین نام بکشتند. تا چنان شد که زرتشتیان ترک زادبوم خویش گفتند و به هندوستان شدند.

بیشتری از زرتشتیان تا آن سده‌ها در خاور ایران بودوباش داشتند. خاور ایران، از شمال تا میانه‌اش که قاینات و بیرجند باشد، هم تا زمان قجران زرتشتی‌نشین بود. داستان ستم بر زرتشتیان و خونریری قجران در خاور ایران داستانی است پر آب چشم!
 
زرتشت ۷۷ سال بزیست تا در تازش دوم ارجاسپ تورانی به ایران، در زمان نیایش در شهر بلخ بر دست یکی تورانی به نام «برادریش» شهید شد. نام کشنده زرتشت را «توربراتور» هم گفته‌اند. روز پنجم ماه دی بود، به ۳۷۶۳ سال پیش.
 
آیین او از پس شهادتش در ایران بزرگ بپراکند. به روزگار ساسانیان آیین حکومت شد.
پس از ساسانیان، نماد و نشان ایرانی‌گری ماند. و هست.


/channel/dejnepesht4000

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

چهارم دی - زادروز رودکی سمرقندی
پدر شعر فارسی - زاده ۲۵۰ - درگذشته ۳۱۹

رودکی سمرقندی، شاعر نابغه و بنیان‌گذار شعر فارسی، در سده چهارم ه.ق. می‌زیست. با سروده‌های زیبایش، به زبان فارسی هویت و شکوه تازه بخشید و پدر شعر فارسی نام گرفت.

درباره زندگی رودکی آگاهی دقیق نیست. برخی منابع او را نابینا می‌دانند؛ این ثابت نشده است. آنچه مسلم است، رودکی در دربار سامانیان، به ویژه در زمان نصر بن احمد سامانی، جایگاه والایی داشت و مورد حمایت و تشویق این پادشاه قرار گرفت.

رودکی در قالب‌های گوناگون مهارت داشت و در مدح، غزل، قصیده، قطعه و رباعی سرود. از ویژگی‌های شعر رودکی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

زبان شیرین و روان: رودکی با زبانی ساده و روان، شعر فارسی را به زبان مردم نزدیک کرد.
عشق و طبیعت: عشق به طبیعت و وصف زیبایی‌های آن از ویژگیهای بارز شعر رودکی است.
اندیشه‌های عمیق: رودکی شاعری اندیشمند بود و در اشعارش به مسائل فلسفی و اخلاقی پرداخته است.

رودکی پس از قرن‌ها، همچنان یکی از بزرگ‌ترین شاعران فارسی‌زبان شناخته می‌شود.


پیوست : فیلم سینمایی «رودکی - سرگذشت یک شاعر» ساخت تاجیکستان


🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

سوم دی‌ماه زادروز محمدابراهیم باستانی پاریزی

دکتر ژاله آموزگار

«باستانی پاریزی باستانی پاریزی است. خودش است. سبکی دارد منحصر به خود که شاید در زیرمجموعۀ هیچ‌کدام از تئوری‌های علم تاریخ قرار نگیرد. کششی در آثارش هست که نه تقلید از دیگران است و نه تصنع و تکلفی می‌توان در آن دید. شیرین و صمیمانه می‌نویسد، سهل ممتنع. چنان ماهرانه از امروز به دیروز و سده‌های پیشین می‌رود و بازمی‌گردد که شما هیچ دست‌اندازی احساس نمی‌کنید. آسان‌نویس است، ولی نوشته‌هایش سطحی نیست. در همۀ آنها نشانی از مطالعات گستردۀ تاریخی و ادبی نگارنده را می‌توان دید. نوشته‌های دکتر باستانی در سبک خاص خود او نوشته‌هایی است تحلیلی و تطبیقی. شاید بتوان استاد باستانی پاریزی را با روش خود او، بهترین متخصص تاریخ روایی ایران در قرن حاضر دانست. در همۀ نوشته‌های او رگه‌های واقعیات را در قالب روایت‌های شیرین و طنزهایی بجا لمس می‌کنیم. او تاریخ را همگانی کرد و به میان مردم برد. مجموعه کتاب‌های باستانی پاریزی به نظر من آیینۀ تمام‌نمایی از تاریخ اجتماعی ایران معاصر است البته با تکیه بر حوادث پیشین تاریخی».

پنج‌شنبه، ۲۹ فروردین‌ ۱۴۰۳
مراسم بزرگداشت دکتر محمدابراهیم باستانی پاریزی، کانون زبان پارسی

🔹از کانال تلگرامی: ایران ورجاوند
/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

جایگاه ویژه #انار در شاهنامه فردوسی:

« انار » میوه‌ای مقدس و با ارزش در شاهنامه است و فردوسی بارها در سروده‌های خود، به آن اشاره می‌کند. فردوسی در جایی « #ایران » را به باغی خرم‌بهار تشبیه کرده، و انار را یکی از میوه‌های این باغ دانسته :

که ایران چو باغیست خرم بهار
شـکـفـتـه هـمـیشـه گـــل کـامـگار

پر از نرگس و #نار و سیب و بهی
چـو پـالـیــز گــردد ز مــردم تــهـی

سـپــرغـم یکـایــک ز بــن بــرکنـنـد
هـمــه شـــاخ #نار و بهـی بشـکنـند

بفرمود تا « آب نار » آورند
همان تره‌ی جویبار آورند

رخانش چو گلنار و لب ناردان
ز سیمین برش رسته دو ناروان

سه من تافته باده‌ی سالخورده
به رنگ « گل نار » و با رنگ زرد

یکی مشک نام و دگر سیسنک
یکی نام #نار و دگر سوسنک

سوی راست پستان چو آن زنان
بسان یکی #نار بر پرنیان

کنون بر گل و نار و سیب و بهی
ز می جام زرین ندارم تهی

به خانه درون بود با یک رهی
نهاده برش #نار و سیب و بهی

می آورد و #نار و ترنج و بهی
زدوده یکی جام شاهنشهی

دو بودی به مثقال هر یک به سنگ
چو یک دانه‌ی #نار بودی به رنگ

خم اندر خم و مار بر مار بر
بران غبغبش نار بر نار بر
‎‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🔹برگرفته از کانال تلگرامی فرهنگ و منش پارسی
/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

☀️ بازنمایی امید، بنیادی‌ترین ویژگی ایرانیان در شب یلدا
#میرجلال_الدین_کزازی


به نام یزدان دادار و روشن کردگار
شبی که در پیش است شبی باستانی و آیینی و گران‌ارج است. زیرا شبی است که مایه‌ی امید و نوید است همه‌ی ایرانیان را. این شبِ آیینی مانند دیگر شب‌ها و روزهای ویژه در فرهنگ و سرگذشت ایرانیان شبی است که بر پایه‌ی امید استوار شده است. یکی از بنیادین‌ترین ویژگی‌ها در فرهنگ و منش ایرانی امید است: امید به آینده‌ای بهتر. آیین شبِ زایش مهر نیز بر این امید بنیاد گرفته است. در این سامانه‌ی نمادشناختی، شبِ پایان پاییز در پی آن شب آغاز زمستان درازترین و دیریازترین شب سال است. از سوی دیگر تیره‌ترین شب نیز. زیرا که در آن تاریکی دیرتر از هر شب دیگر سال به فرجام می‌رسد. از دیگرسوی، این شب شبی است که سرما و زمستان با آن آغاز می‌گیرد. در باورهای باستانی ایرانی، تیرگی و شب و سرما پدیده‌هایی‌اند اهریمنی. زیرا زیان‌باراند و دلازار. سترونی، خاموشی، پژمردگی را به همراه می‌آورند. ولی چرا ایرانیان در این شب خوانی ویژه و نمادین می‌گسترند و می‌کوشند که این شب را تا دمیدن خورشید و آغاز روز زنده بدارند. پاسخ بدین پرسش بازمی‌گردد به ارزش و کارکرد بسیارِ امید نزد ایرانیان. در درازترین و تیره‌ترین شب سال نیاز و امید هر ایرانی به دمیدن خورشید و برآمدن روز دلافروز و برخورداری جهان از فروغِ فرورینه بیش از هر زمانی است دیگر. آنان بدین‌سان آشکار می‌دارند و استوار که چیرگیِ تیرگی را که اهریمنی است برنمی‌تابند. مردمانِ فر و فروغ با شب و تاریکی پیوندی نمی‌توانند داشت.

#چله #یلدا
☀️@AdabSar
🔸/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan


☀️ انار ارزش آیینی دارد و نشانه‌ی خورشید است


شما هیچ خوانی از خوان‌های شب‌ یلدا را در هیچ ‌جای ایران نمی‌یابید که میوه‌ی انار در آن نباشد. زیرا این میوه ارزشی آیینی دارد. این میوه به شیوه‌ای رازورانه نشانه‌ی خورشید است. در میان میوه‌ها نزدیک‌ترین میوه از دید نمادشناختی به خورشید انار است. ولی در روزگاری در ایران که چندان کهن نیز نیست میوه‌ی دیگری هم بر این خوان افزوده شده است؛ هندوانه. این میوه همچنان که از نام آن هم پیداست میوه‌ی بومی ایران نیست. چرا هندوانه را هم در این روزگار بر این خوان می‌نهند؟ به پاس رنگ سرخ آن که یادآور یکی از رنگ‌های بنیادین خورشید است. مانند ماهی سرخ که بر خوان نوروزی جایی یافته است ولی به گمان در شمار نمادهای کهن این خوان نیست. بی‌گمان هر یک از این نمادها قصه و فلسفه‌ای دارند. هنگامی که ما آن‌ها را نماد می‌نامیم بر همین نکته‌ی باریک انگشت می‌نهیم. نماد پیشینه‌ای بسیار دیرینه در تاریخ دارد. نمادها به صدها ‌سال و حتی هزاران ‌سال پیش برمی‌گردند. گاهی پیشینه نماد را ما می‌دانیم یا با پژوهش و رسیدن بر آن آگاه می‌شویم.


#میرجلال_الدین_کزازی
#یلدا #چله

☀️ @AdabSar
🔹/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

📰 در پاسخ به این پرسش که چرا فقه نسبت به اجرا شدن احکام الهی در امر حکمرانی تا جنبش مشروطه ساکت بود باید گفت تا پیش از هنگامه‌ي مشروطه احکام الهی، با آن‌چه شاه می‌فرمود، در حال اجرا بود و دغدغه‌ای بابت چگونگی اجرا شدن آن ایجاد نمی‌کرد. بنابراین فقه هم به عنوان یکی از مهم‌ترین ابعاد دین، که اتفاقاً بعد هنجاری آن نیز هست، نسبت به حکمرانی در سکوت بود. تنها وجود سلطنت برای حفظ دین کافی بود و جنبه هنجاری دین نسبت به امر حکمرانی در آسودگی خاطری به سر می‌برد. مشروطه‌خواهی اما انحرافی از این مسیر بود که انسان را واضع قانون و صاحب حق تعیین سرنوشت سیاسی خود می‌دانست. با شروع مقدمات مشروطه‌خواهی از نیمه دوم سلطنت قاجار و رواج مفهوم حاکمیت مردمی، سلطان تدریجاً از مرکز دایره‌ی سیاسی به حاشیه رانده ‌می‌شد و مردم و نهاد ملت به جای آن می‌نشست...

🔖متن کامل: 2400 کلمه
⏰زمان مطالعه: 12 دقیقه
@goftemaann

🔹نقل از کانال تلگرامی مجله سیاست نامه
/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

آذَرآبادگان در شاهنامه
#آذربایگان
#فردوسی
#فارسی
#جغرافیای_تاریخی
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
این نام را اولین بار در آغازِ داستانِ کیخسرو و هنگامی می‌بینیم که وی برای نیایش در آتشکده‌ی آذَرگُشَسب بدان ولایت رفته است. نیایش در آتشکده‌ی آذَرگُشَسب بدان ولایت رفته است:

چُنین تا درِ آذَرآبادگان
بشد با بزرگان و آزادگان

همی باده خورد و همی تاخت اسپ
بیامد سویِ خانِ آذَرگشسب
(ج ۳، ص ۷، ب ۶۶ و ۶۷؛ جیحونی، ج ۲، ص ۵۲۸، ب ۶۹ و ۷۰، که در بیتِ دوم دارد《گهی باده خورد و گهی تاخت اسپ》؛ چاپ مسکو، ج ۴، ص ۱۳، ب ۷۲ و ۷۳، که در بیتِ اول دارد《همی رفت تا آذرآبادگان》و مصرعِ دومِ آن مثلِ ضبطِ جیحونی است).

بارِ دوم در داستانِ جنگِ بزرگ، که کیخسرو به تعقیبِ افراسیاب می‌پردازد و به آذَرگشسب می‌رود، در یک بیت آمده است:

به یک ماه در آذَرآبادگان
ببودند شاهان و آزادگان
(ج ۴، ص ۳۱۲، ب ۲۲۱۹؛ مسکو، ج ۵، ص ۳۶۵، ب ۲۲۰۸)

از آن پس در داستان‌های بهرامِ گور(در دو بیت)، نوشیروان(در سه بیت)، خسرو پرویز(در دو بیت)و یزدگردِ سوم(یک بیت)از این دیار، با مرکزیتِ اردَبیل، نام برده شده است.

نامِ آذَرآبادگان زمانی بر این ولایت نهاده شد که آتروپاتِ ایرانی به امرِ اسکندر حاکمِ آنجا شد(بارتلد، ۱۳۷۲، ص ۲۲۱). پس از آن، به‌ویژه در دوره‌ی اسلامی، تبدیل به آذربایجان شد، که اکنون شاملِ سه استانِ اردَبیل، آذربایجانِ شرقی با مرکزیتِ شهرِ تبریز، و آذربایجانِ غربی با مرکزیتِ شهرِ ارومیه(ارمینیه)در شمالِ غربِ کشورِ ایران واقع است. جمهوریِ آذَربایجان هم جزء الرّان(الانان)بوده است.

مأخذ: فرهنگ جغرافیای تاریخی شاهنامه، مهدی سیدی فرخد، تهران، نشر نی، چاپ اول ۱۳۹۹، صفحه ۲۹ و ۳۰
@atorabanorg

🔹/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

بد و خوب


داستان سوگ‌آور محبوب ایرانی داستان برخورد دو آدم بد و خوب است، همان مضمون کهنِ اهورا و اهریمن، همان بد و خوبی که در تفکّر ایرانی پیوسته محرک و باعث تحول داستان‌ها است و مضمون اصلی اساطیر و حماسه قرار می‌گیرد. نبردهای ایران و توران برخورد افراسیاب و پادشاهان ایرانی، دشمنیِ ضحاک و فریدون تماماً معرف نبرد بد و خوب است. ما می‌توانیم به عزاداری‌های حسینی توجه کنیم که واقعاً برای ما مقدس و محترم است. در اینجا هم ما یک یزید و شمرِ لعنتی را در برابر امام شهیدمان قرار می‌دهیم و در واقع، این اشکی که از چشم‌های ما در عزاداری‌های حسینی می‌ریزد، نشان می‌دهد چگونه در نزد ما اینگونه مضمون و شخصیت داستان‌های سوگ‌آور محبوب است. برخورد شخصیتی دیوسیرت و شخصیتی فرشته‌آسا و مرگ انسان شریف به دست عنصر دیو‌سیرت با همه شقاوت و توحشِ ممکن.
این ساختِ روایات سوگ‌آور ما است.

از اسطوره تا تاریخ
زنده‌یاد استاد مهرداد بهار
صص ۲۴۲–۲۴۱
#شاهنامه
#مهرداد_بهار

🔹نقل از کانال تلگرامی شفیعی کدکنی
/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

.
بزرگواری‌ها
پس از نجات آذربایجان


۲۲ آذر ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی


نه چپ‌ها گفته‌اند، نه طرفداران حکومت پیشین، که پس از آن که آذربایجان به سال ۱۳۲۵ از چنگال جدایی‌خواهان رهانیده شد، با نامردمان هم به مردمی و بزرگی رفتار شد. انتقام‌گیری رواج نیافت. پدرانه رفتار شد. چونان پدری که همه اتباع کشور را فرزندان خویش بشناسد و بدکرداری ایشان را ببخشاید.
بخوانید و بدانید:

پس از برچیده‌شدن غائله آذربایجان، علی همام قاضی، پسر قاضی محمد وابسته بازرگانی سفارت ایران در برلین شد.

داریوش پیشه‌وری، فرزند پیشه‌وری بعدها از شوروی گریخت و به سفارت ایران در آلمان غربی پناهنده شد، و امکانات مالی خوبی گرفت.

معصومه مصور رحمانی، همسر پیشه‌وری، پس از چندین سال اصرار و خواهش و رفت و آمد به سفارت ایران در مسکو، در نهایت با دستور محمدرضا شاه  دوباره به ایران بازگشت. خانه‌ای در تهران برایش تهیه شد و همانجا می‌بود تا درگذشت.

برای خانواده قاضی محمد مستمری برقرار شد.

در زمان رضاشاه برای خانواده سیمیتقو، یاغی معروف شمالغرب، مستمری برقرار شد و تا سال‌ها هم پرداخت می‌شد. میزان این مستمری به اندازه‌ای بود که صدای مجلس را درآورد.

برای خانواده شیخ خزعل مستمری برقرار شد.

فرید خزعل از نوادگان شیخ خزعل، از فرماندهان ارشد نیروی دریایی ایران شد.


این خبرها پهلوی‌ستایی نیست.
خبر از رفتارهایی است که هر سرزمین برای زنده‌ماندن و ترقی به آن نیاز دارد.
تکرار نیکی و رادی، موجب تقویت و گسترش آن است.
باید گفت، و نوشت، و پراکند.



نقل از کانال #تاریخ_معاصرایران.

/channel/dejnepesht4000

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

نخستین تغییر نامشناسی در سوریه

هیات تحریر الشام در نخستین تغییر فرهنگی نام دانشگاه «البعث» سوریه واقع در حمص [که به نام حزب حاکم بر این کشور بود] را رسما به نام دانشگاه «خالد بن ولید» تغییر داد.

خالد بن ولید (متوفی ۲۲ قمری و مدفون در حمص) مشهور به «سیف الله» فرمانده کل سپاه شام بود و شامات را در سال ۱۳ قمری فتح کرد. در نزد سلفیه جهادی از متقدمین خالد بن ولید و از متأخرین صلاح الدین ایوبی خوشنام و قابل اقتدا هستند.

نقل از کانال تلگرامی زبان شناسی اجتماعی

/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

#محمد_علی_اسلامی_ندوشن :
ایران بیش از یک راه در پیش ندارد


من تا کنون به هیچ گرایش و گروهی بستگی نداشته‌ام و مستقیم به ایران وصل بوده‌ام. برای من تنها مبانی فرهنگی مطرح بوده‌است نه سیاست روز. آرزویم این بوده‌است که این دو، یعنی ایران و مبانی فرهنگی، روزی به هم برسند، زیرا تا بنیادها در متن توجه قرار نگیرند، کشور سامان نخواهد گرفت.‌همواره بدنهٔ اصلی کشور را جوانانش شناخته‌ام. خواه ناخواه آیندهٔ این کشور را باید جوانان امروز تشکیل دهند و چگونگی این آینده بستگی به کفایت و هوشمندی آنان دارد. ایران بیش از یک راه در پیش ندارد و آن این است که به «محوریّت» خود بازگردد.


@shahnamehpajohan

🔹/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

ـــــــــــــــــــــــ
خودکامگی موجب تباهی‌ است.


▪️از نظر فردوسی قدرت مطلقه به ظلم و تباهی می‌انجامد.
چارهٔ دفع بلای خودکامگی تقسیم قدرت است. این را در سراسر شاهنامه می‌توان دید. از دورهٔ اساطیری پیشدادیان، که پادشاه خود پهلوان و رهبر قوم بود چون بگذریم، در ادوار بعدی قدرت مطلق به دست پادشاه نیست. در دورهٔ کیانی تا پایانِ عصرِ کیخسرو، پهلوانان شریکِ قدرتِ پادشاه‌اند و از گشتاسب تا یزدگرد، موبدان.

پادشاهان آسایش این جهانی ایرانیان را تأمین می‌کردند و موبدان راهِ رستگاری آن‌جهانی را به مردم نشان می‌دادند و هردو نیرو در خدمت بهروزی و نیک‌سرانجامی ایرانیان بود.

در شاهنامه پادشاه مظهر استقلال کشور و حافظ ایران در برابر هجوم خارجی است. اعلام جنگ و صلح با اوست. پهلوانان در جنگ با دشمن فرمانبردار او هستند، اما نوکر چشم و گوش بستهٔ او نیستند. پهلوانان در عین وفاداری به شاه وجدان بیدار ملت و مظهر آزادگی و گردن‌فرازی هستند و اگر پادشاه از اصول صحیح شهریاری و دادگری پای فراتر گذارد در برابر او مردانه می‌ایستند.

نمونه‌های ایستادگی پهلوانان مخصوصاً رستم را در برابر شاهانی چون کاوس و گشتاسب و سخنان تند پهلوانان را خطاب به آن شاهان می‌بینیم.

وقتی کیکاوس با سبکسری و به فریب ابلیس چهار عقاب را به تخت بست و به نیروی آنها به آسمان رفت و در بیشه‌ای در آمل به زمین افتاد، گودرز او را چنین سرزنش کرد:

بدو گفت گودرز بیمارْسْتان
تو را جای زیباتر از شارْسْتان
به دشمن دهی هر زمان جای خویش
نگویی به کس، بیهده رای خویش
سه بارت چنین رنج و سختی فتاد
سرت ز آزمایش نگشت اوستاد
کشیدی سپه را به مازندران
نگر تا چه سختی رسید اندر آن
دگرباره مهمان دشمن شدی
صنم بودی، اکنون برهمن شدی!
به جنگ زمین سربه‌سر تاختی
کنون بآسمان نیز پرداختی!
خالقی، ۲، ص ۹۸

کاوس جوابی ندارد. شرمسار می‌شود و از کاخ بیرون می‌رود.

یک بار دیگر هنگامی که رستم خبر کشته شدن دست‌پرورده‌اش سیاوش شاهزادهٔ بی‌گناه را می‌شنود، به آهنگ کین‌خواهی از تورانیان از نیمروز حرکت می‌کند. ابتدا به درگاه کاوس می‌رود و با خشم و خروش او را خوار می‌سازد:

چو آمد برِ تختِ کاوسِ کی
سرش بود پرخاک و پرخاک پی
بدو گفت خوی بد، ای شهریار
پراگندی و‌ تخمت آمد به بار
تو را مهرِ سودابه و بدخُوی
ز سر برگرفت افسر خسروی
کنون آشکارا ببینی همی
که بر موج دریا نشینی همی

کاوس با شرمساری در برابر سخنان جهان‌پهلوان خشمگین جز اشک ریختن چاره‌ای ندارد. رستم از آنجا به سراغ سودابه می‌رود و او را می‌کشد و‌ کاوس از جای خود نمی‌جنبد:

به خنجر به دو نیمه کردش به راه
نجنبید بر تخت کاوس‌شاه
خالقی، ۲، ص ۳۸۲

با این نمونه‌ها می‌بینید که شاهنامه ستایش شاهان نیست، ستایش ایران و ایرانیان و پهلوانان ایران است. هیچ پادشاهی در شاهنامه از رستم که نماد یک ایرانی آرمانی است بزرگتر نیست و این نکته در همان عصر فردوسی هم بر همگان روشن بوده است. از اینجاست که در حکایت تاریخ سیستان می‌خوانیم که محمود به فردوسی می‌گوید: «همهٔ شاهنامه خود هیچ نیست، مگر حدیث رستم». و نیز افسانه‌ای از همان روزگاران بر سر زبان‌ها بوده و در منابع متعدد قدیمی نقل شده که رستم به خواب فردوسی آمد و گفت در فلان‌جا من گنجی نهفته‌ام، برو، بردار و منتِ محمود را مکش. فردوسی آن گنج را برداشت و میان شاعران قسمت کرد و خود دیناری برنداشت.

زنده‌یاد استاد محمدامین ریاحی
فردوسی
زندگی، اندیشه و‌ شعرِ او
صص۲۲۱–۲۱۳

🔹نقل از کانال تلگرامی: شفیعی کدکنی

/channel/eshtadan

Читать полностью…
Подписаться на канал