akhalaji | Неотсортированное

Telegram-канал akhalaji - فراسوی سیاست

2327

همواره در «فراسوی سیاست» می‌توان راهی به سوی آگاهی، اندیشه‌ورزی، روشنگری، رهایی، و معنویت یافت!

Подписаться на канал

فراسوی سیاست

🔷 برنی سندرز و سخنرانی ترامپ!

ما در یکی از لحظات حساس تاریخ کشورمان قرار داریم، و نحوه واکنش ما به این لحظه نه تنها زندگی ما، بلکه آینده فرزندان و نوه‌هایمان را نیز شکل خواهد داد.

همان‌طور که دیشب شنیدید، رئیس‌جمهور ترامپ در ساختن یک دنیای خیالی مهارت بالایی دارد. جهانی از ایده‌هایی که یا هیچ ارتباطی با واقعیت ندارند، یا اصلاً دغدغه اصلی مردم آمریکا نیستند.

او این کار را از طریق چیزی که «دروغ بزرگ» نامیده می‌شود، انجام می‌دهد. ترامپ یک ادعای کاملاً نادرست را بارها و بارها تکرار می‌کند، رسانه‌های اجتماعی جناح راست آن را بی‌وقفه منتشر می‌کنند، و در نهایت، بسیاری از مردم آن را باور می‌کنند.

اما هدف اصلی این دروغ‌ها فقط ترویج ایدئولوژی افراطی جناح راست او نیست، بلکه تلاشی حساب‌شده برای منحرف کردن توجه مردم از مشکلات واقعی است. مشکلاتی که ترامپ و دوستان میلیاردرش حاضر نیستند به آنها رسیدگی کنند، چون به نفعشان نیست.

ترامپ دیشب نزدیک به ۱۰۰ دقیقه سخنرانی کرد، اما تقریباً هیچ اشاره‌ای به نگرانی‌های واقعی مردم کارگر نداشت. همان کسانی که هر شب با اضطراب به این فکر می‌کنند که چطور باید مخارج خانواده‌شان را در این دوران سخت تأمین کنند.

۱۰۰ دقیقه سخنرانی، اما حتی یک کلمه هم درباره این واقعیت نگفت که ۶۰ درصد از آمریکایی‌ها از چک حقوقی تا چک بعدی زندگی می‌کنند.

۱۰۰ دقیقه، اما هیچ اشاره‌ای به سیستم درمانی فاسد، ناکارآمد و گران‌قیمت ما نکرد. سیستمی که ۸۰ میلیون نفر را بدون بیمه یا با بیمه ناکافی رها کرده است، و باعث شده ما بالاترین قیمت داروهای تجویزی را در دنیا بپردازیم، تا جایی که ۱ نفر از هر ۴ آمریکایی توان خرید داروهای تجویز‌شده را ندارد.

۱۰۰ دقیقه، اما هیچ اشاره‌ای به بحران مسکن نکرد. بحرانی که ۸۰۰ هزار نفر را بی‌خانمان کرده و میلیون‌ها نفر دیگر را مجبور ساخته بیش از نیمی از درآمد خود را فقط صرف اجاره خانه کنند.

۱۰۰ دقیقه، اما حتی یک کلمه هم درباره نابرابری شدید درآمد و ثروت نگفت. واقعیتی که باعث شده فقط سه نفر در آمریکا ثروتی بیش از نیمی از جمعیت کشور داشته باشند.

۱۰۰ دقیقه، اما هیچ اشاره‌ای به فساد مالی گسترده در انتخابات نکرد. سیستمی که به عده‌ای انگشت‌شمار از میلیاردرها اجازه می‌دهد با پول خود نتایج انتخابات را بخرند.

۱۰۰ دقیقه، اما حتی یک کلمه هم درباره این واقعیت نگفت که میانگین امید به زندگی ما ۴ سال کمتر از سایر کشورهای ثروتمند است، و افراد در نیمه پایین جامعه به طور متوسط ۷ سال کمتر از ۱ درصد ثروتمندترین افراد عمر می‌کنند. در این کشور، فقر حکم اعدام است.

۱۰۰ دقیقه، اما هیچ حرفی از بحران فاجعه‌بار تغییرات اقلیمی نزد. بحرانی که آینده سیاره ما را تهدید می‌کند.

و دلیل اینکه ترامپ در مورد این بحران‌ها سکوت کرد، ساده است: او هیچ برنامه و هیچ تمایلی برای حل آنها ندارد. با وجود تمام شعارهای عوام‌فریبانه‌اش، ترامپ و هم‌پیمانان میلیاردرش کوچک‌ترین اهمیتی به مشکلات مردم کارگر نمی‌دهند.

او از کنگره خواست تا بودجه "بزرگ و زیبای" او را تصویب کند ... اما چیزی که نگفت این بود که این بودجه، ۸۸۰ میلیارد دلار از برنامه "مدیکید" حذف می‌کند. برنامه‌ای که میلیون‌ها آمریکایی به آن وابسته هستند.

برآوردها نشان می‌دهد که این کاهش بودجه می‌تواند ۳۶ میلیون آمریکایی، از جمله میلیون‌ها کودک را از خدمات درمانی محروم کند. تصور کنید، افرادی که صاحب سفینه‌های فضایی خصوصی هستند، در تلاشند تا بیمه درمانی را از میلیون‌ها کودک بگیرند. این یک رسوایی است.

۱۰۰ دقیقه سخنرانی، اما حتی یک کلمه هم در این مورد نگفت.

شاید فراموش کرده بود … اما دوستان، بگذارید صریح بگویم:

در این لحظه حساس از تاریخ، ناامیدی یک گزینه نیست. ما نمی‌توانیم تسلیم شویم و کنار بکشیم. تاریخ نشان داده که تغییر واقعی زمانی رخ می‌دهد که مردم عادی -میلیون‌ها نفر- برخیزند و در برابر بی‌عدالتی مقاومت کنند.

من سهم خودم را انجام خواهم داد. اما به شما هم نیاز دارم که در کنار من بایستید. همین هفته، ما دو گردهمایی بزرگ و موفق در آیووا و نبراسکا داشتیم که هزاران نفر در آنها شرکت کردند. این آخر هفته، من به میشیگان و ویسکانسین خواهم رفت، جایی که هزاران نفر دیگر قبلاً برای شرکت در تجمعات ما اعلام حضور کرده‌اند. اما این تازه شروع کار است. من به سفرم در سراسر کشور ادامه خواهم داد تا با مردم درباره آنچه ترامپ در تلاش است انجام دهد، صحبت کنم و از چشم‌اندازی بگویم که برای اکثریت مردم کار می‌کند، نه فقط برای عده‌ای معدود.

ما می‌توانیم پیروز شویم. ما پیروز خواهیم شد. اما فقط اگر با هم حرکت کنیم.

در همبستگی

برنی سندرز

#همبستگی #برنی_سندرز #سندرز #جنبش_همبستگی_سندرز

@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🚨چگونه سرویسهای اطلاعاتی اهداف خود را از زبان سیاستمداران کشور هدف مطرح می‌کنند؟

✍️ سید علی حسینی


🔸در دنیای سیاست و امنیت، سرویس‌های اطلاعاتی نقش بی‌بدیلی در جهت‌دهی به روایت‌های رسمی و عمومی کشورها دارند. این سازمان‌ها نه‌تنها از ابزارهای نفوذ، جاسوسی و جنگ روانی استفاده می‌کنند، بلکه یکی از راهبردهای کلیدی آنها این است که منویات خود را از زبان رهبران، مقامات و شخصیت‌های تأثیرگذار کشور هدف بیان کنند. این تاکتیک، نه‌تنها تأثیرگذاری بیشتری دارد، بلکه باعث مشروعیت‌بخشی به ادعاهای دشمن می‌شود.

🔸در بسیاری از موارد، سرویس‌های اطلاعاتی، نقاط ضعف شخصیتی مقامات را شناسایی و از آنها بهره‌برداری می‌کنند. این نقاط ضعف می‌تواند شهرت‌طلبی، نیاز به تأیید، خودبزرگ‌بینی، منافع مالی، فساد یا حتی ساده‌دلی سیاسی باشد. سیاستمداری که درکی از ابعاد امنیتی سخنانش ندارد، بهترین مهره برای جنگ روانی دشمن است؛ چرا که بدون نیاز به عملیات پیچیده، او خودش اطلاعات کلیدی و بهانه‌های لازم را به دشمن تقدیم می‌کند

مصاحبه محسن رفیق‌دوست؛ نمونه‌ای از گل‌به‌خودی اطلاعاتی 

🔸مصاحبه اخیر رفیق‌دوست را باید از این زاویه تحلیل کرد. رفیق‌دوست، که از اولین فرماندهان سپاه و از چهره‌های اقتصادی جمهوری اسلامی محسوب می‌شود، در اظهاراتی عجیب و غیرمسئولانه، به ادعاهایی دامن زد که دقیقاً در راستای خط رسانه‌ای و اطلاعاتی غرب است.  
🔸به نظر می‌رسد نقطه ضعف اصلی او، نیاز به دیده‌شدن و اثبات جایگاه خود در تاریخ انقلاب است. شخصی که روزگاری در رأس سپاه و بنیاد مستضعفان بوده، اکنون در سنین کهولت به دنبال تأیید و توجه رسانه‌ای است و  دشمن دقیقاً از همین ویژگی‌ها برای دستیابی به اهدافش استفاده می‌کند. 

🔻پیامدهای یک مصاحبه؛ وقتی یک جمله هزینه‌ای بیشتر از یک جنگ دارد 

🔸این نخستین بار نیست که سخنان یک مقام ایرانی، بهانه‌ای برای فشارهای بین‌المللی می‌شود. در سالهای گذشته، دادگاه‌های آمریکایی بارها از اظهارات مقامات ایران علیه خود این کشور استفاده کرده‌اند و میلیاردها دلار جریمه و غرامت علیه جمهوری اسلامی صادر شده است. 

نتیجه سخنان رفیق‌دوست

🔸زمینه‌سازی حقوقی برای فشارهای بیشتر اروپا: دولت بریتانیا به‌تازگی ثبت فعالیت‌های عوامل جمهوری اسلامی در خاک این کشور را الزامی کرده و آن را در رده "پیشرفته‌ترین تهدیدها" دسته‌بندی نموده است. این قانون، بهانه‌ای برای سخت‌گیری‌های بیشتر علیه دیپلمات‌ها، دانشجویان و حتی ایرانیان عادی در اروپا خواهد شد. 

🔸مشروعیت‌بخشی به ادعاهای دشمن: اظهارات تأییدنشده و بی‌پایه مقامات داخلی، بهانه‌ای برای ادامه تحریمها و فشارهای اقتصادی و دیپلماتیک می‌شود. 

🔸سوءاستفاده رسانه‌ای: رسانه‌های ضدایرانی، این سخنان را نه‌تنها به‌عنوان یک ادعا، بلکه به‌عنوان "اعتراف داخلی" مطرح می‌کنند و آن را سندی بر سیاست‌های جمهوری اسلامی می‌دانند. 

🔸یکی از سؤالات اساسی این است که چرا در ایران، یک خبرنگار به‌دلیل یک گزارش ساده تحت تعقیب قرار می‌گیرد، اما یک مقام ارشد می‌تواند بدون هیچ تبعاتی، امنیت ملی را به خطر بیندازد؟ 

✅ اگر روزنامه‌نگاری خبر نادرستی منتشر کند، به دادگاه احضار می‌شود
✅اگر فعال رسانه‌ای مطلبی مغایر با سیاست‌های رسمی بگوید، با محدودیت مواجه می‌شود
❌اما چگونه یک مقام رسمی می‌تواند آزادانه سخنانی بگوید که هزینه‌های امنیتی، سیاسی و اقتصادی هنگفتی برای کشور دارد؟ 

🔸این مصونیت طلایی برخی مقامات، یکی از آسیبهای ساختاری در ایران است که باید مورد بازنگری قرار گیرد. چرا نباید برای اظهارات غیرمسئولانه که امنیت کشور را به خطر می‌اندازد، مکانیسمهای نظارتی و پاسخگویی تعریف شود؟ 

♦️پیشنهادها

🔹۱. تدوین پروتکل‌های رسانه‌ای برای مقامات رسمی: مسئولان و چهره‌های تأثیرگذار کشور باید آموزش ببینند که چه بگویند و چه نگویند. بسیاری از مقامات درک درستی از اثرات بلندمدت سخنان خود ندارند. 
🔹۲. ایجاد مکانیسم پاسخگویی برای اظهارات آسیب‌زا: همانند خبرنگاران و روزنامه‌نگاران که تحت نظارت هستند، مقامات رسمی نیز باید برای سخنان خود پاسخگو باشند
🔹 ۳. تقویت دستگاه‌های رصد رسانه‌ای: سرویس‌های اطلاعاتی ایران باید اظهارات مقامات را از منظر امنیتی تحلیل کنند و پیش از وقوع بحران، از طرح سخنان غیرمسئولانه جلوگیری کنند.
🔹 ۴. مقابله با جنگ روانی دشمن از طریق سواد رسانه‌ای: جامعه باید بداند که چگونه رسانه‌ها از سخنان مقامات برای مشروعیت‌بخشی به سیاست‌های ضدایرانی استفاده می‌کنند.

#محسن_رفیق‌دوست #افشاگری_رفیق‌دوست

@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

📚 معرفی کتاب

🔷 گرایش‌های سیاسی در خاورمیانه و امنیت ملی ایران

✍🏻 حمید احمدی

🔴 نگاهی به کتاب «گرایش‌های سیاسی در خاورمیانه و امنیت ملی ایران» نوشتۀ حمید احمدی، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران

▪️ چرا سیاست خارجی منطقه‌ای ایران، امنیتی است؟

▪️ نگاه امنیتی به تحولاتِ خاورمیانه

کتاب «گرایش‌های سیاسی در خاورمیانه و امنیت ملی ایران» نوشتۀ حمید احمدی، به بررسی گرایش‌های سیاسی مختلف موجود در منطقۀ خاورمیانه و تأثیر آنها بر امنیت ملی ایران پرداخته و راهکارهایی برای تهدیدات موجود و تهدیدات احتمالی ارائه می‌کند.

محور اول کتاب ناسیونالیسم و امنیت ملی ایران ایران است که به بررسی جنبش‌های مختلف ملی‌گرا در منطقه، مانند پان‌عرب رادیکال، پان‌ترکیسم و صهیونیسم پرداخته است.

به طور کلی اصلی‌ترین تهدیدی که این جنبش می‌تواند برای امنیت ملی ایران، در صورت گسترش، داشته باشد ایجاد و تشدید اختلافاتِ قومی و درگیری منازعات بر سر مرزهای موجود است. طبق تحلیل حمید احمدی، این امر به خصوص اگر در کشورهای همسایه ایران رخ دهد می‌تواند بر شرایط داخلی و امنیت ملی ایران نیز تأثیرگذار باشد.

نویسندۀ کتاب در محور بعدی کتاب با عنوان چپ مارکسیستی و امنیت ملی ایران، پس از بیان ماهیت جنبش‌های چپ در منطقه و در کشور، توانایی این جنبش‌ها برای ایجاد تغییرات سیاسی و اجتماعی و همچنین تأثیرات که این جنبش‌ها می‌توانند بر سیاست‌های داخلی و خارجی کشور داشته باشند را مورد بررسی خود قرار می‌دهد. در این بخش‌ها گرایش‌های چپ مارکسیستی ترکیه، حزب کمونیسم عربستان سعودی و گرایش‌های چپ در غرب عربی (شمال آفریقا) مورد بررسی قرار گرفته‌اند.

در فصل بعدی کتاب با عنوان اسلام‌گرایی و امنیت ملی ایران، به معرفی و بیان تهدیدهای جنبش‌های افراطی اسلام‌گرا برای امنیت ملی ایران می‌پردازد؛ جنبش‌هایی مانند القاعده و داعش. این کتاب به این گرایش‌ها در داخل خود کشور نیز پرداخته است و مشکلاتی که ممکن است ذیل آنها برای کشور ایجاد شود را نیز بررسی کرده است. برای مثال حمید احمدی جنبش‌های پان‌اسلامیسم، پان‌ترکیسم و قوم‌گرایی کُردستان، خوزستان و بلوچستان را مورد بررسی خود قرار داده است. در نهایت، او سعی می‌کند تا سیاست‌های داخلی و خارجی ایران را نقد کرده و راهکارهای خود را برای کنترل شرایط ارائه کند.

اگر بپذیریم که ایران به لحاظ جغرافیایی و فرهنگی جایگاه ویژه‌ای در خاورمیانه دارد، در نتیجه باید این واقعیت را نیز پذیرفت که تحولات خاورمیانه و رخدادها و روندهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در کشورهای عربی منطقه، همواره بر ایران نیز تأثیر گذاشته است. این مفهومی است که حمید احمدی سعی کرده در کتاب ارزشمند «گرایش‌های سیاسی در خاورمیانه و امنیت ملی ایران» به آن بپردازد.

همواره این سؤال مطرح بوده که چرا سیاست خارجی ایران در منطقه، بیش از هر چیز بر بُعد امنیتی استوار است. به معنایی دیگر، چرا سیاست خارجی منطقه‌ای ایران امنیتی است؟ طی سال‌های اخیر نیز مدام این انتقاد به میان آمده است که نگاه امنیتی به تحولات خاورمیانه باید کاسته شود و کشور به سمت همگرایی با کشورهای منطقه پیش برود. بدیهی است که این گزاره، گزاره‌ای واقع‌گرایانه و درست است. اما برای اجرای این گزاره ابتدا باید بستری از تحولات منطقه‌ای را که ایران در طول صد سال گذشته از آنها تأثیر پذیرفته را درک کرد.

کتاب حمید احمدی به وضوح این بستر را تشریح کرده است. وی در ابتدای کتاب به گرایش‌های سیاسی در خاورمیانه نظیر پان‌عربیسم یا ناسیونالیسم عربی، ناسیونالیسم تُرک یا همان پان‌ترکیسم، اسلام‌گرایی یا همان پان‌اسلامیسم و درنهایت ناسیونالیسم یهود یا صهیونیسم پرداخته و روش شکل‌گیری هر یک را به تفصیل شرح داده است. شرح این جریان‌ها در کتاب سرانجام خواننده را به این واقعیت می‌رساند که چرا ایران در منطقۀ خاورمیانه به لحاظ گفتمانی و تفکری، اشتراکات کمی با کشورهای منطقه دارد.

🔴 برای خواندن ادامه گزارش، به ایبنا https://www.ibna.ir/news/517179/%DA%86%D8%B1%D8%A7-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D8%AE%D8%A7%D8%B1%D8%AC%DB%8C-%D9%85%D9%86%D8%B7%D9%82%D9%87-%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%85%D9%86%DB%8C%D8%AA%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%A7%D9%85%D9%86%DB%8C%D8%AA%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%AA%D8%AD%D9%88%D9%84%D8%A7%D8%AA مراجعه کنید.


http://axnegar.fahares.com/axnegar/d7cbd713b0f98d8c9736d067f90dd0f5AgACAgQAAxkBCM1ZQmfH97ZlWGNnt5EDE1-WT2sOcuIrAAL8xTEbltdBUnO7P2t9g3YBAQADAgADeQADNgQ.jpg

@IranDel_Channel

#کتاب #معرفی_کتاب #حمید_احمدی #پان‌عربیسم #ناسیونالیسم_عربی #پان‌ترکیسم #ناسیونالیسم_ترک #پان‌اسلامیسم #اسلام‌گرایی #صهیونیسم #ناسیونالیسم_یهود #امنیت_ملی_ایران #گرایش‌های_سیاسی_در_خاورمیانه

@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

‌ 📚 معرفی کتاب

🔷 دیشب، به انتهای بینایی رسیدم!

✍🏻 دکتر علی‌اکبر گرجی

دومین کتابی بود که از ژوزه ساراماگو می‌خواندم. پیشتر کوری را خوانده بودم و بسی لذت برده بودم. کتاب به ترجمه خانم پروانه جمشیدی توسط انتشارات الینا در قم منتشر شده است. ترجمه روان است، اما کتاب صغحه‌آرایی جذابی ندارد.

بینایی حال و هوای کاملا سیاسی دارد. هشتاد درصد مردم پایتخت بدون اینکه توطئه داخلی یا خارجی در کار باشد، در انتخابات رای سفید می‌دهند و حاکمان را شگفت‌زده می‌کنند. رای سفید نماد بینایی، دانایی و صلح‌جویی شهروندان است.

حاکمان احمق به جای اصلاح روش‌ها و‌ پند گرفتن از حرکت صلح‌آمیز و انتقادی مردم، دست به سرکوب، آزار، بازداشت، بازجویی، شکنجه، به‌هم ربختن اوضاع، قهر و فاصله‌گیری، تحدید و تحقیر مردم می‌برند.
‌رییس جمهور نادان بیانیه‌ای صادر می‌کند و منت امنیت و دموکراسی را بر سر مردم می‌گذارد. ظاهرا امنیت‌فروشی سکه رایج شبه‌دموکراسی‌ها و اقتدارگرایان کم‌خرد است.

آخرالامر هم حکومت تصمیم می‌گیرد، پایتخت را ترک کند تا نظم عموم به هم بریزد و‌ مردم بیشتر قدر حکومت و دموکراسی را بدانند و خود به پای زمامداران بی‌خرد بیفتند.

وانگهی، در کمال ناباوری، نه تنها نظم عمومی به هم نمی‌خورد، بلکه مردم همبستگی خوبی را با هم نشان می‌دهند و‌ پایتخت به حیات خود ادامه می‌دهد. همبن امر باعث عصبانیت بیشتر مقامات حکومتی می‌شود زیرا مردم می‌فهمند که بدون حاکمان مفت‌خور و ‌پرادعا هم می‌شود کشور را اداره کرد.

نیروهای امنیتی و نظامی به رهبری وزیر کشور و وزیر دفاع کم‌سواد رای سغید مردم را تشبیه به موشکی می‌کنند که از دریا به سمت کشور شلیک شده است.

از این‌رو، این دو ایده حکومت نظامی و وضعیت بحرانی را مطرح می‌کنند و طرح‌های احمقانه‌ای را به تصویب و اجرا درمی‌آورند. از جمله در یکی از مراکز تجاری بمبی را منغجر می‌کنند که باعث کشته و مجروح شدن ده‌ها انسان بی‌گناه می‌شود.

ساراماگو در این کتاب از نوعی دموکراسی بدون دموکرات صحبت می‌کند که عاقبت به سرکوب مردم روی می‌آورد‌ و‌ در جایی می‌نویسد: قانون ثابت و عوض‌نشدنی زمامداری این است، قبل از آنکه سری حرکت کند، باید آن را برید. در غیر این صورت اگر حرکت کند و بیندیشد خیلی دیر خواهد شد. ص ۱۱۶.

درسی که از این کتاب آموختم این است که بینایی، دانایی و اقدام مسالمت‌آمیز عموم مردم برای ایجاد تغییر در ساختارها و‌ رویکردهای حکومت لازم است.

خواندن این کتاب شکیبایی زیاد و علاقه خاص به سیاست می‌طلبد. در غیر این‌صورت، مطالعه کامل آن کار دشواری است.

/channel/aliakbargorji2

#کتاب #معرفی_کتاب #بینایی #ژوزه_ساراماگو

@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

ادامه یادداشت 👆🏻👆🏻👆🏻

■ بین این دو سر طیف، شکست‌هایی وجود دارند که پیچیده‌تر و ظریف‌تر هستند. این شکست‌ها ممکن است نتیجه ترکیبی از عوامل مختلف مانند نقص سیستم‌ها، مشکلات ارتباطی یا شرایط غیرمنتظره باشند. در چنین مواردی، انجام تحلیل دقیق برای شناسایی علل ریشه‌ای و توسعه راه‌حل‌های هدفمند ضروری است.

□وقتی خردمندانه شکست میخورید!
چهار ویژگی باعث می‌شود شکستی خردمندانه باشد:
• شکست در قلمرویی جدید رخ دهد.
• فرصتی معتبر برای پیشروی به سوی هدف مطلوب فراهم بیاورد.
• از دانش موجود مطلع باشد.
• در نهایت شکست آنقدر کوچک باشد که همچنان بتوان به دیدگاه‌های ارزشمندی دست یافت.
با چنین معیاری، همه حتی وقتی به موفقیت مد نظرشان هم نرسند، می‌توانند چیزی به دست آورند و احساس خوبی به نتیجه حاصل شده داشته باشند. این شکست خردمندانه است زیرا حاصل آزمایشی سنجیده است نه کاری بی‌حساب و کتاب و سرهم بندی شده.

●چارچوب زیر پرسش‌هایی که کمک می‌کند بدانیم چگونه می‌توان شکستی را خردمندانه دانست را نشان می‌دهد:
▪️︎ رخ دادن در قلمرویی جدید:
- آیا افراد من در حال حاضر می‌دانند چطور به همان نتیجه‌ای برسند که من به دنبالش هستم؟
- آیا می‌‌توان بدون شکست خوردن، از راه دیگری به راه‌حل رسید؟
▪️︎ فرصت‌یابی:
- آیا فرصت ارزشمندی هست که مغتنم شمردنش مفید باشد؟
- امیدوارم به چه هدفی برسم؟
- آیا ارزش دارد شکست خوردن را به جان بخرم؟
▪️︎ کوچکترین حد ممکن:
- آیا با طراحی آزمایش در کوچک‌ترین مقیاس ممکن و در عین حال آموزنده، خطرات انجام دادن پروژه در قلمروی جدید را تا حد امکان کم کرده‌ام؟
- آیا پروژه‌ی برنامه‌ریزی‌شده، در اندازه‌ی درست است؟
▪️︎ جایزه؛ درس گرفتن از آن:
- آیا درس‌هایی را که از شکستم گرفته‌ام، ذخیره کرده‌ام و می‌دانم چطور برای پیشرفتم از آن‌ها بهره ببرم؟
- آیا این اطلاعات را به اندازه‌ی کافی با دیگران سهیم شده‌ام تا دوباره همان شکست را تکرار نکنم؟

○ استراتژی‌هایی برای یادگیری از شکست:
برای اینکه بتوان از شکست، درس آموخت باید یک استراتژی واضح داشت. سازمان شما می‌تواند برای به حداکثر رساندن پتانسیل یادگیری تیم خود و تبدیل شکست‌ها به بینش‌های ارزشمند روش‌هایی را به کار گیرد. یکی از قدرتمندترین روشها برای یادگیری از شکست، بررسی پس از وقوع (post-mortem review) است. این فرآیند ساختار یافته برای تحلیل اینکه چه چیزی اشتباه شد، چرا اتفاق افتاد و در آینده چه کار متفاوتی می‌توان انجام داد، طراحی شده است.

■برای انجام بررسی موثر پس از وقوع، همه ذی‌نفعان مرتبط با شکست را جمع کنید و یک بحث صادقانه را تسهیل کنید. روی شناسایی علل ریشه‌ای شکست تمرکز کنید، نه سرزنش کردن، و توصیه‌های عملی برای بهبود ایجاد کنید.

□استراتژی دیگر، تشویق به آزمایش و ریسک‌پذیری حساب‌شده است. با ایجاد فرهنگی که در آن امتحان کردن چیزهای جدید و شکست خوردن قابل قبول است، دروازه‌های نوآوری و ایده‌های جدید را باز می‌کنید. برای این کار باید مطمئن شوید این آزمایش‌ها به خوبی طراحی شده‌اند، با فرضیه‌ها و معیارهای موفقیت واضح، و وقتی شکست‌ها اتفاق می‌افتند، مطمئن شوید که یادگیری حاصل از آن‌ها را جشن بگیرید.

●استراتژی مهم دیگر، به اشتراک گذاشتن درس‌های آموخته شده از شکست‌ها در سراسر سازمان است. اغلب، بینش‌های ارزشمند درون تیم‌ها یا بخش‌ها محدود می‌مانند و تاثیر آن‌ها کاهش می‌یابد. بنابراین، ایجاد یک پلتفرم متمرکز برای اشتراک‌گذاری دانش، به شکلی که تیم‌ها شکست‌ها و درس‌های آموخته شده‌شان را در آن ثبت کنند، راه‌حلی مناسب برای این انتقال این دانش است. همکاری و گفت‌وگوی بین‌بخشی را تشویق کنید تا بینش‌های یک حوزه بتواند کار در حوزه‌های دیگر را بهبود بخشد.

○استراتژی مهم دیگر به گفته‌ی ایمی ادموندسن در کتاب در ستایش اشتباه داستان‌سرایی در مورد یادگیری از شکست است. ما به عنوان انسان، داستان‌ها را بیشتر از حقایق خشک و اعداد به خاطر می‌سپاریم. اعضای تیم خود را تشویق کنید تا داستان‌های شکست خود را به طور باز و صادقانه به اشتراک بگذارند و یادگیری حاصل از آن‌ها را جشن بگیرند.

/channel/gahname_modir

#کتاب #معرفی_کتاب #اشتباه #در_ستایش_اشتباه #درس_گرفتن_از_اشتباه

@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷 ابهام به مثابه یکی از ویژگی‌های حکومت‌داری در ایران!

- وقتی به عنوان یک تحلیلگر نگاه می‌کنید، آیا متوجه می‌شوید که بررسی موضوع مواجهه یا مذاکره با امریکا در ایران به عهده‌ی چه فرد یا نهادی گذاشته شده است؟ بر عهده‌ی شمخانی است یا لاریجانی، یا ظریف، و یا عراقچی؟ وقتی محمدجواد ظریف به داووس سفر کرد، برخی تصور کردند که او مسئولیت جدیدی در مذاکرات ایران و غرب پیدا کرده است. به‌نظرتان این ابهام و ایهام، قدری عجیب نیست؟

+ بالاخره یکی از ویژگی‌های حکومت‌داری در ایران، ابهام است که یک ویژگی تاریخی هم محسوب می‌شود ولی غلظت آن در چهار دهه‌ي اخیر بیش‌تر شده است. ابهام در حکمرانی ایرانی یک فضیلت و یک زمین بازی است. زمینی برای به تاخیر انداختن خروجی‌های حکمرانی. اما حریم تصمیم‌سازی در خصوص این موضوعات حاکمیتی‌ست و نهاد دولت مصرف‌کننده‌ی تصمیم‌سازی‌هایی‌ست که توسط حاکمیت تعیین می‌شود. نقش دولت در این میان حداقلی و در اندازه‌ی معرفی و تحلیل اطلاعات خواهد بود نه تصمیم‌سازی. افراد و تیمی که بخواهد مذاکره کند هم به اعتقاد من چندان مهم نیستند.

- به نظر شما اگر سعید جلیلی هم مسئول مذاکراتی همچون برجام می‌بود، توافق برجام به همان شکل انجام می‌شد؟

+ ممکن است محتوای توافق‌نامه قدری فرق می‌کرد، اما در اصل موضوع، با توجه به تصمیم حاکمیتی که گرفته شده بود، تفاوتی ایجاد نمی‌شد. ممکن است که زمان مذاکرات یا محتوای آن متفاوت شود اما اگر اصل تصمیم به مذاکره باشد، تیم مذاکره‌کننده واجد اهمیت نیست. حتا افرادی کاملاً بوروکرات می‌توانند روبه‌روی طرف امریکایی بنشینند؛ به شرط این‌که دستور کار داشته باشند؛ و اگر دستور کار مشخص باشد، نتیجه خواهند گرفت. آنچه تعیین‌کننده خواهد بود، جلسه‌ی نخست میان دو طرف است، نه این‌که چه افرادی از طرف ایران در مذاکره باشند. در جلسه‌ی نخست که احتمالاً در حد بوروکرات‌ها باشد، نوعی از افکارسنجی و مشخص کردن دستور کار و روشن شدن اولویت‌های طرفین صورت خواهد گرفت که برای ادامه‌ی مسیر مذاکرات تعیین‌کننده خواهد بود. حتا در برجام هم ابتدا جلسات در سطوح بوروکرات‌ها برگزار شد و بعد به تدریج به سطوح بالاتر رسید. طرفین پیش از شرکت در آن جلسه ذهن خود را باز نگه خواهند داشت و بعد از آن جلسه‌ی اول است که سناریوها و استراتژی‌های طرفین طراحی خواهد شد.
 
منبع : از متن گفت‌وگو با محمود سریع‌القلم. منتشر شده در اندیشه پویا ویژه‌ی نوروز ۱۴۰۴

#ابهام #حکمرانی_ابهام

@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷 رژیم ترامپ محکوم به فروپاشی است!

✍️ هیل

این تارنمای آمریکایی در نوشتاری به قلم الکساندر جی. موتیل استاد دانشگاه آمریکا و کارشناس مسائل اوکراین- روسیه نوشت: بسیاری از آمریکایی ها ممکن است از ماهیت همه جانبه حکومت ترامپ مبهوت باشند اما این موضوع جدیدی نیست. تاریخ نمونه هایی از رژیم هایی را دیده است که متشکل از رهبران مدعی قدرت کامل هستند که همه تصمیمات را اتخاذ می کنند و توسط زیردستانی احاطه شده اند که بر نهادهای ضعیف حکومت می کنند و از مواضع خود به عنوان سکویی برای منافع فردی استفاده می کنند. این رژیم ها، فقط رژیم های دیکتاتوری معمولی نیستند زیرا دیکتاتورها همیشه از اقتدار و اطاعت مهارنشده برخوردار نیستند.

در حقیقت دولت دوم ترامپ، شبیه ساختارهای سیاسی استبدادی و تمامیت خواهی است که مشخصه آن حاکمان دارای قدرت مطلقه ای است که مدعی اند همه چیز را درباره کلیت تجربه بشر می داند و تصور نظارت، هدایت و شکل دادن به چنین کلیتی را دارند. این موضوع عجیب نیست که رهبران خودکامه اغلب برنامه های انقلابی در دست دارند که هدف آن تغییر همه چیز بنابر ذائقه خودشان است.

چنین حکومت هایی به نظر قوی می رسند زیرا رهبران آنها تصویر از قوی و قدرتمند بودن، عقلانیت استثنایی، شجاعت و توانایی را از خود نشان می دهند. اما در واقعیت، چنین نظام های حکومتی گرفتار یک ضعف مهلک هستند؛ ضعفی که به عنوان اصل سازماندهی مرکزی یک حکومت عمل می کند: چنین ضعفی تمرکز بیش از حد است. (دولتی که به جای چندین سطح قدرت، بر قدرت مرکزی تمرکز دارد).

کارل دویچ، جامعه شناس برجسته دانشگاه هاروارد، مهم ترین سهم را در کمک به نظریه زوال حکومت های تمامیت خواه داشت. وی در مقاله ای که در سال ۱۹۵۴ منتشر کرد کار اصلی حکومت های تمامیت خواه را «وحدت فرماندهی و اطلاعات» توصیف کرد که به ساختاری برای تضمین یک منبع تنها و منحصر بفرد برای تصمیم گیری نیاز دارد و یا به ترتیبات یا مجموعه ای از ابزارها نیاز دارد تا از سازگاری تصمیمات بین چندین منبع مطمئن شوند. بنابراین به گفته این جامعه شناس، تمایل دولت های دیکتاتور برای تمرکز بر خود برای تصمیم گیری ها یا استفاده از زور امری ذاتی است.

به عبارت دیگر سیستم هایی که بسیار بر خود متمرکز هستند باعث اطلاعات ضعیف، تصمیم گیریهای غلط و تضعیف حکومت های خودکامه و سرکشی زیردستان می شوند که به دنبال آن فروپاشی رخ می دهد.

بی توجهی رئیس جمهوری آمریکا به این حقیقت ممکن است به این دلیل باشد که به او هرچیزی که می خواهد بشنود گفته می شود نه آن چیزی که در واقعیت وجود دارد. ترامپ ادعا می کند که محبوبیت رئیس جمهوری اوکراین ۴ درصد است و اوکراین آغاز کننده جنگ است. به جز این چه چیزی می تواند ادعاهای ترامپ را توضیح دهد.

نویسنده نوشت: از آنجایی که ترامپ در محور سیستم به شدت متمرکزی که خود ایجاد کرده قرار دارد، بقای چنین نظامی بعید است و امید می‌رود دموکراسی در آمریکا احیا شود.

@irdiplomat

#بقای_رژیم_ترامپ #خودکامگی_ترامپ #احیای_دموگراسی_آمریکا

@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست


🔷 طباطبایی و کشاکش بی‌پایانِ سنت و تجدد!

✍️ بهرام روشن‌ضمیر، دانشجوی دکترای تاریخ در مدرسه مطالعات عالی پاریس

ایران به لحاظ تاریخی، تداومی بر گسست‌هاست و به لحاظِ فرهنگی وحدتِ کثرت‌ها. سخن گفتن از ایران نیاز به ابزار و روشِ مناسب‌‌سازی‌شده برای ایران دارد. نیاز به ترمینولوژی اختصاصی دارد. از این روست که زنده‌یاد دکتر طباطبایی امید داشت که روزیِ موضوعِ دانشگاهِ ما، ایران باشد. اما در زمانۀ فترتِ دولت یا عصرِ بی‌دولتیِ ایرانیان، که به گفتۀ خود زنده‌یاد همه‌چیز در ایران متولی دارد، به جز خودِ ایران، این وظیفۀ سنگین دست‌کم در گامِ مقدماتی بر دوشِ خود ایشان افتاده بود. فیلسوف سیاسیِ ایران، از انگشت‌شمار ایرانیانی بود که فلسفه‌ غرب را می‌شناخت و تنها ایرانی که هم فلسفه غرب را می‌شناخت و هم سنتِ ایرانی را. اهمیتِ این مسئله یعنی شناختِ هم‌زمانِ آنچه طباطبایی "نظام سنّت" در ایران نامیده بود (معادل آنچه در فرانسه رژیم قدیم می‌گویند) و نظامِ مدرنِ سیاسیِ غرب به‌ویژه اینجا اهمیت می‌یابد، که در نظر بگیریم به نظرِ ایشان، خودِ همان نظامِ سنّت در ایران نیز آمیزه‌ای از اندیشۀ ایرانشهری و فلسفۀ یونانی بود، که یکی از پایه‌های اساسیِ مدرنیتۀ غربی است. جالب آنکه طباطبایی، وجه سومِ نظام سنّتِ ایران و البته ضلعِ سومِ فرهنگ و تمدنِ ایرانِ پیشامدرن، یعنی اسلامِ به معنای تمدنی را نیز هرگز نادیده یا حتی دستِ کم نمی‌گرفت. حملاتِ تند و تیزِ او به قدرتمندانِ چهار دهۀ اخیر کشور و جاده‌صاف‌کنندگانِ آنان از شریعتی تا استمرارطلبان ماله‌کش و روشنفکرمآب کنونی باید در بافتارِ سیاسی موجود فهم شود. وگرنه طباطبایی نه فقط ضدیتی با اسلام نداشت که شاید آخرین، اندیشمندِ صاحب‌نظرِ و قابلِ اعتنای ایرانی در این زمینه باشد که همچنان از متون و مفاهیمِ اسلامی‌‌، دست‌کم به عنوان یک آبشخور استفاده می‌کرد. اگر قدرتمندان، درکِ تیزبینانه و هوشمندانۀ او در بیست سال پیش که گفته بود اسلامِ سیاسی در ایران مُرده است، را می‌شنیدند امروز وضع به جایی نمی‌رسید که حتی سخن گفتن از اسلامِ تمدنی در ایران نیز دشوار باشد. این تعبیر از استاد که ایران ناحیه‌ای از اسلام، اما نه منطقه‌ای از آن بوده و یا اینکه ایران در بیرونِ درونِ قلمروِ اسلام قرار داشته، تنها در سپهرِ سیاسیِ موجود ما سخنی سکولار، لاییک، یا حتی بی‌دینانه و اسلام‌هراسانه تصور می‌گردد و هواداران مسلک‌های یاد شده را خوشنود می‌کند.

همچنین است برداشت‌های عجیب و غریبی که از مفهوم ایرانشهریِ طباطبایی در تمام این سالها صورت گرفته است. به‌گونه‌ای که حتی برخی جریاناتِ اساساً بنیادگرا و تجددستیزِ ایرانی آن را روی دست گرفته و گمان کردند که می‌توان با ایرانشهر به جنگِ مدرنیتۀ غربی رفت. حتی شاهد شنیدن تعابیر گُنگ و غریبی چون "فرهنگِ ایرانشهری" بوده‌ایم. حال آنکه چنانکه تأکید شد، زنده‌یاد طباطبایی فارغ از این تندروی‌ها، چیستیِ پیشامدرنِ ایرانی را شامل سه عنصرِ درهم‌تنیدۀ ایرانِ باستان، اسلامِ تمدنی و یونان می‌دانست و برای چیستی و بایستگیِ ایرانِ مُدرن نیز هرگز لحظه‌ای از تجددِ غربی فاصله نمی‌گرفت و هیچ نسبتی با جریاناتِ سره‌گرا نداشت. البته این‌جانب بر این باورم که حتی عنصرِ ایرانیِ باستانی نیز هرگز پدیدۀ خالصی جدا از عناصر منطقه‌ای و سامی و از آن مهمتر خالص و جدا از یونان نبوده است. به بیان دیگر بر این باورم که ایران از لحظۀ ایران‌شدن تا امروز یک روز جدا از یونان و سپس غرب به مثابه جانشینِ یونان نبوده است.

🔴 دنباله‌ یادداشت را در بخشِ "مشاهده فوری" بخوانید:

👇👇

@IranDel_Channel

#سنت #تجدد #طباطبایی

@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷 به سوی رویارویی نهایی!

✍️ عبدالله شهبازی

واکنش امروز آیت‌الله خامنه‌ای به پیام ترامپ کاملاً قابل پیش‌بینی بود. یک لحظه تصور نکردم که امروز سکوت می‌کنند یا چراغ سبز برای مذاکره با ترامپ می دهند. معنای مذاکره با ترامپ روشن بود: تسلیم شدن جمهوری اسلامی نه فقط در مسئله هسته‌ای بلکه دست برداشتن از بازوهای منطقه‌ای و قدرت موشکی و تبدیل آن به حکومتی حداقل خنثی در برابر اسرائیل. پذیرش این خواست‌ها به معنی پایان جمهوری اسلامی است به معنای متعارفی که در این ۴۶ سال شناخته‌ایم.

تصور نمی‌کردم که ترامپ این نامه را نوشت به این امید که آیت‌الله خامنه‌ای پاسخ مثبت دهد و معضل ایران در صلح و صفا یا با ریش‌سفیدی پوتین پایان یابد. ترامپ دقیقاً این واکنش را می‌شناخت و پیش‌بینی کرده بود. نامه او نوشته شد برای گرفتن این واکنش نهایی از آیت‌الله خامنه‌ای.

بدینسان، به سوی حمله نظامی اسرائیل، با پوشش و حمایت نیروی هوایی آمریکا، پیش می‌رویم. زمان و جزئیات را نمی‌توان تعیین کرد. ممکن است امروز باشد ممکن است چند ماه دیگر. در این فاصله وضع درونی ایران بسیار وخیم‌تر خواهد شد.

جنگی مشابه حمله نظامی آمریکا و متحدانش به عراق برای ساقط کردن رژیم صدام حسین در ایران رخ نخواهد داد. آمریکا دیگر وارد چنین جنگی نخواهد شد. کار بطور عمده در دست نتانیاهو است. آمریکا فقط حمایت می‌کند و نیروی موشکی و هوایی ایران را ساقط یا زمین‌گیر می‌کند و شاید همکاری نمایشی با نیروی هوایی اسرائیل داشته باشد.

در صورت حملات هوایی- موشکی، آيا جمهوری اسلامی می‌تواند از مهم‌ترین برگ خود یعنی ایجاد آشوب در منطقه استفاده کند؟ تصور می‌کنم ادامه راه و واکنش‌های ایران محاسبه شده است. شاید با ماجرایی شبیه به انفجار پیجرهای حزب الله لبنان، از نوع دیگر، مواجه شویم که جمهوری اسلامی را بکلی فلج و زمین‌گیر کند.

#جنگ #ایران_در_آستانه_جنگ #رویارویی_نهایی

@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

📚 معرفی کتاب

🔷 در میانه جنگ و صلح

🔹فرآیند صلح و درگیری مسلحانه

✍🏻نویسنده: اِکاتریتا اِستپانووا

🖊مترجمان:  عارف بیژن و شکوفه محمدی

🔸با مقدمه‌ای از مجتبی مقصودی

▪️ویراستار علمی: ندا حاجی‌وثوق

▫️زبان: فارسی 
▫️تاریخ انتشار: ۱۴۰۳
▫️شماربرگ: ۲۹۶
▫️انتشارات: منشور صلح

#کتاب #معرفی_کتاب #جنگ #صلح #در_میانه_جنگ_و_صلح #فرآیند_صلح #درگیری_مسلحانه

@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷 اوکراین و بحران قطع حمایت نظامی ایالات متحده !

🔹 بخش سوم و پایانی


یکی از مهمترین مباحث حمایت نظامی امریکا نیز بحث ISR است که ترکیبی از پرواز هواگردهای جاسوسی در دریای سیاه (نظیر گلوبال هاوک، ریپر و آواکس های امریکایی) و اطلاعات ماهواره های نظامی امریکایی است؛ قطع پروازهای جاسوسی امریکا در دریای سیاه موجب کاهش شدید توانایی اوکراین برای ضربه زدن به پایگاه های نظامی روسیه در شبه جزیره کریمه و همچنین حملات به ناوگان دریای سیاه در حوالی سواستوپل و تنگه کرچ خواهد شد و اگر امریکا از اشتراک داده های مربوط به تصاویر ماهواره ای از خاک روسیه با اوکراین و کشورهای اروپایی نزدیک به اوکراین خودداری کند نیز بخشی از ظرفیت حملات پهپادی اوکراین به خاک روسیه از دست خواهد رفت.

▫️ جمع‌بندی نهایی

به طور کلی همان طور که بارها زلنسکی، فرماندهان اوکراینی و رهبران اروپایی گفته اند حمایت نظامی امریکا از اوکراین بسیار مهم بوده و قطع آن اثرات منفی زیادی در پی خواهد داشت؛ اما این موضوع الزاما به معنی فروپاشی خطوط و سقوط اوکراین نیست کما اینکه در گذشته نیز قطع 7 ماهه این کمک ها منجر به سقوط گسترده خط دفاعی نشده بود، اما به هر ترتیب در سال 2025 نیز شاهد عقب نشینی تدریجی اوکراین و از دست رفتن زمین های اضافه خواهیم بود.

اگر در سال جاری میلادی شاهد تولید بومی هر چه بیشتر سلاح و مهمات توسط اوکراین و افزایش قابل توجه کمک های اروپا باشیم ممکن است اوکراینی ها بتوانند مانع از سقوط شهرهای بزرگ دونباس (پوکروفسک، اسلاویانسک، کراماتورسک و ...) شوند یا اجازه حملات جدید روسیه در زاپوریژیا یا خرسون را ندهند؛ در هفته های اخیر جلسات امنیتی و سیاسی زیادی میان رهبران اروپایی انجام شده تا هر چه سریعتر بودجه های کمکی نسبتا بزرگی به ارزش ده ها میلیارد دلار برای اوکراین اختصاص یافته و قطع کمک های نظامی امریکا تا حدودی جبران شود.

زمان آغاز کمک های انبوه اروپا، فاکتور طلایی برای تحلیل های آینده از وضعیت میدانی اوکراین خواهد بود.

@Minas_Tirith2024

#اوکراین #بحران_قطع_حمایت_نظامی

@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷 اوکراین و بحران قطع حمایت نظامی ایالات متحده !

🔹 بخش نخست


بدون تسلیحات امریکایی چه اتفاقی خواهد افتاد؟ آیا خطوط دفاعی اوکراین به سرعت سقوط می کنند؟ آیا اروپا قادر به جبران جای خالی امریکا خواهد بود؟

ترکیبی از معجزه، شانس و شجاعت و از خود گذشتگی بی نظیر سربازان اوکراینی، موجب پیروزی بزرگ ارتش اوکراین در جبهه شمالی در ماه نخست تهاجم روسیه در سال 2022 شد؛ اوکراینی ها با دست تقریبا خالی و با تکیه بر توان تسلیحاتی شرقی خود به همراه اندک کمک هایی نظیر موشک های ضد زره و پدافندی جاولین، انلاو، استینگر و ... موفق شدند ضمن پیروزی در نبرد شهرهای شمالی نظیر کی‌یف و خارکیف، پایتخت و دولت مستقر را از سقوط نجات داده و ارتش روسیه را ناچار به حرکت به سمت پلن B یعنی حمله از جبهه شرقی کنند.

از این زمان و با فرسایشی شدن میدان نبرد، نقش کمک های تسلیحاتی غرب چه در کمیت و چه در کیفیت به ویژه تسلیحات امریکایی بسیار حیاتی بود؛ اگرچه امریکایی ها همواره از پشتیبانی قوی از اوکراین و تنها نگذاشتن آنها در برابر ارتش روسیه سخن می گفتند اما تقریبا تمامی تسلیحات اثرگذار در میدان نبرد بسیار دیر و پس از وقوع فجایع به دست اوکراین رسیدند؛ نه امریکا و نه کشورهای اروپایی هرگز اراده ای از خود برای تحویل به موقع و حجیم تسلیحات برای کسب پیروزی های بزرگ توسط ارتش اوکراین نشان ندادند.

راکت اندازهای هایمارس زمانی به دست اوکراین رسیدند که شمال غربی لوهانسک به اجبار از سوی اوکراین تخلیه شده و خط دفاعی سورودونتسک و لیسیچانسک شکسته شده بود؛ سامانه های پدافندی نظیر NASAMS و پاتریوت زمانی به دست اوکراین رسیدند که دیگر شاهد پرواز گسترده هواگردهای روسی برای بمباران عمقی نبودیم یا بخش بزرگی از ذخایر موشک های کروز روسی قبل از آن شلیک شده و زیرساخت های اوکراین را نابود کرده بودند؛ ادوات زرهی اثرگذاری نظیر خودروهای رزمی بردلی یا تانک های اصلی میدان نبرد غربی هنگامی به اوکراین اهدا شد که میادین مین گسترده و استفاده پر حجم ارتش روسیه از مهمات پرسه زن لنست و پرتابه‌های FPV مجالی برای استفاده موثر از آنها نمی داد؛ موشک بالستیک ATACMS زمانی از راه رسید و علیه پایگاه بالگردی بردیانسک و لوهانسک و بالگردهای مستقر در آن استفاده شد که روسها چند ماه قبل موج اصلی ضد حمله اوکراین با ادوات زرهی را توسط کاموف52 سرکوب کرده بودند و مثالهای بسیار زیاد دیگر در خصوص سایر تسلیحات.

اکنون که به نظر می رسد تا زمان نامشخص و بهبود رابطه زلنسکی و ترامپ شاهد قطع ارسال کمک های نظامی امریکا به اوکراین خواهیم بود، چه وضعیتی برای ارتش اوکراین پیش خواهد آمد؟

اوکراین سال گذشته به مدت 7 ماه از اکتبر 2023 تا آوریل 2024 به دلیل سنگ اندازی اعضای جمهوری خواه و تحریک نمایندگان ترامپیست مجلس نمایندگان به رهبری مایک جانسون، طعم تلخ قطع کمک های تسلیحاتی امریکا را چشیده است؛ در حالی که ارتش اوکراین امواج بزرگ تهاجم زرهی روسیه در جبهه آودیوکا در ماه اکتبر و نوامبر 2023 را به خوبی دفع کرده و صدها دستگاه ادوات زرهی و هزاران سرباز روسی را از بین برده بودند به تدریج اتمام ذخایر تسلیحاتی این کشور وضع مدافعین را بحرانی کرده و این موضوع موجب سقوط آودیوکا به عنوان بهترین دژ دفاعی اوکراین در جبهه شرقی شد؛ با این وجود روسها هرگز نتوانستند از فرصت بی نظیر قطع کمک های امریکا استفاده کافی کرده و شهرهای بزرگ دونباس را به اشغال درآورند؛ آنها تمام سال 2024 میلادی را پس از پیشروی در غرب آودیوکا پشت دروازه های شهر پوکروفسک متوقف شدند؛ در جبهه چاسیویار پشت کانال دونتسک گیر کرده و قادر به اشغال شهر نبودند؛ در جبهه شرق خارکیف و کوپیانسک به ازای از دست دادن چندین تیپ رزمی خود قادر به تصرف هیچ منطقه مهمی نشدند؛ در شمال خارکیف تهاجم آنها بی نتیجه و پر تلفات به شکل نیمه تمام رها شد و در جبهه کورسک نیز تنها موفق به بازپس گیری نیمی از 1200 کیلومتر مربع مناطق تصرف شده توسط اوکراین شدند.

روسها در سال 2024 حدود 4200 کیلومتر مربع دیگر از خاک اوکراین را اشغال کردند؛ چیزی حدود 0.7 درصد از مساحت این کشور و در این راه هزینه بسیار سنگین و غیر منطقی را به خود تحمیل کردند. بر اساس اطلاعات جمع آوری شده از سوی منابع ناتو چیزی بین 400 تا 500 هزار سرباز روس در سال 2024 کشته یا زخمی شده اند و وضعیت ادواتی آنها به قدری وخیم شده است که دیگر خبری از تهاجم های بزرگ زرهی در جبهه های مختلف نبوده و آنها ناچار به استفاده گسترده از ادوات غیر نظامی نظیر وانت و موتور سیکلت هستند که موجب افزایش شدید تلفات انسانی شده و گفته می شود به شکل میانگین روزانه +1500 سرباز روسی در میدان نبرد کشته و زخمی می شوند.

@Minas_Tirith2024

#اوکراین #بحران_قطع_حمایت_نظامی

@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷 بازنشر و بازخوانی یک یادداشت!

🌎 ایران با آمریکا مذاکره می‌کند اما علاقه‌ای به گرفتن امتیاز ندارد!

✍️ علی ملک‌پور

🔹توضیح : تاریخ اولین انتشار این یادداشت بهار ۱۳۹۹ دوره اول ترامپ است. آن روزها روحانی رئیس‌جمهور کشورمان بود و ظریف هم وزیر امور خارجه ...

t.me/EsfandiarKhodaee

#جنگ #مذاکره #نامه_ترامپ

@akhalaji

👇🏻👇🏻👇🏻

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷نامه ترامپ و تکذیبیه ایران!

✍🏻صابر گل‌عنبری


دونالد ترامپ در گفتگو با شبکه فاکس بیزنس گفته است که دیروز پنجشنبه نامه‌ای خطاب به مقام رهبری ایران نوشته است. وی بیان داشت که در این نامه گفته است«امیدوارم که مذاکره کنید؛ چرا که این مساله برای ایران خیلی بهتر خواهد بود». وی در عین حال نیز گفته است: «آنها خواهان دستیابی به این نامه هستند. جایگزین دیگر این است که ما کاری انجام دهیم؛ چرا که نمی‌شود که ایران سلاح هسته‌ای داشته باشد.».

اما در مقابل دفتر نمایندگی ایران در سازمان ملل اعلام کرد که «تاکنون چنین نامه‌ای دریافت نکرده‌ایم.» اما قید «تاکنون» به معنای این است که اصل وجود نامه تکذیب نشده است. در این میان، یک مقام آمریکایی به شبکه الجزیره گفت که ترامپ این نامه را نوشته است، اما هنوز ارسال نشده است.

رسانه‌ای کردن این نامه قبل از ارسال آن خود واجد معانی و دلالت‌های خاصی است و چه بسا این از موارد نادر در تاریخ دیپلماسی در جهان است که عالی‌ترین مقام یک کشور از فحوای نامه‌ای به عالی‌ترین مقام کشور دیگری قبل از ارسال آن خبر می‌دهد. این هم نشانه دیگری از متفاوت بودن ترامپ است.

اما رسانه‌ای کردن نامه به این شکل در وهله نخست بیانگر این است که تصویر رسانه‌ای به هر دلیل و انگیزه‌ای برای ترامپ در مواجهه با پرونده‌های مختلف از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. همچنین نشان می‌دهد که او در پرونده ایران نیز همچون بحران اوکراین عجله دارد و به دنبال رسیدن به نتیجه‌ و توافق مطلوب خود است. در این خصوص آنچه برای ترامپ اهمیت است، رسیدن سریع به نتیجه دلخواه است؛ ولو این که بعد از رد مذاکرات از جانب ایران نامه‌نگاری کند.

حالا باید دید آیا نامه به مقصد می‌رسد و اگر هم برسد، چه برخوردی با آن می‌شود، آیا همان برخورد مشابه با پیام ترامپ در سال 1398 که از طریق شینزو آبه نخست وزیر سابق ژاپن فرستاد، انجام خواهد شد؟ پس از آن باید دید محتوای نامه چیست. آیا مثل این چند کلمه‌ای که ترامپ درباره آن در مصاحبه با فاکس بیزنس گفته، تلفیقی از چماق و هویج است؛ یا توافق یا تهدید به حمله؟ در هر صورت به دلایلی چندان محتمل نیست که نامه جدید ترامپ مورد توجه جدی تصمیم‌سازان در ایران قرار گیرد.

واقعیت این است که اولویت نخست ترامپ مذاکره و توافق است، اما با شروط و خواسته‌های خودش. اگر غیر از این بود، ترامپ یکسره و بی‌درنگ می‌رفت سراغ پلان بعدی. شخصيت و تفكر او هم اینگونه نیست که بخواهد با سخن گفتن مداوم از مذاکره و توافق برای اقدام دیگری مقدمه‌سازی دیپلماتیک انجام دهد.

ترامپ برای تحقق این هدف خود همزمان و همراستا با بازگرداندن سیاست فشار حداکثری و تهدیدها به صفر کردن صادرات نفتی ایران و توقف کشتی‌های نفتی و غیره از چند کانال تلاش می‌کند که این مذاکرات هر چه زودتر کلید بخورد. در این میان، کانالی که احتمالا ترامپ بیش از همه بر روی آن حساب باز می‌کند، «فعلا» پوتین و روسیه است.

در این خصوص بعید نیست که پوتین در چارچوب بده بستانی با ترامپ به صورت جدی برای شکستن بن‌بست در پرونده‌های بین‌المللی همچون پرونده هسته‌ای ایران ورود کند. در این باره نیز تاکید دیمتری پسکوف سخنگوی کرملین مبنی بر ضرورت حل مسائل میان آمریکا و ایران با «گفتگو» نیز در سایه مخالفت تهران با آن در این شرایط در این راستا قابل تامل است.

در کل می‌توان گفت که وساطت روسیه رفته رفته جدی‌تر می‌شود. به دیدار امروز سفیر ایران در روسیه با ریابکوف معاون لاوروف نیز می‌توان از این زاویه نگریست. اما وساطت پوتین میان تهران و واشنگتن و پرونده ایران به نوعی با جنگ اوکراین گره خورده است؛ چرا که کرملین که نگران چرخش‌های ناگهانی ترامپ نیز هست بعید است که قبل از اطمینان خاطر کامل نسبت به پایان یکجانبه این جنگ به نفع کشورش و نقد کردن مواضع ترامپ تمام توان خود را برای شروع مذاکرات تهران و واشنگتن به کار گیرد.

@Sgolanbari

#ترامپ #نیابتی #برنامه_هسته‌ای #برنامه_موشکی

@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷تاکتیک هوشمندانه یا آماده‌سازی افکار جهانی!؟

@Iran_economy_online

#تاکتیک_هوشمندانه #آماده‌سازی_افکار_جهانی #حامد_پاک‌طینت

@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷 رتبه‌بندی بیشترین تعداد میراث جهانی یونسکو

🔸 ایران با ۲۸ اثر ثبت‌شده در فهرست میراث جهانی یونسکو در رتبه دهم جهان قرار دارد.

🔶 ایران یکی از کشورهای دارای بیشترین آثار تاریخی و فرهنگی در جهان است. این آثار شامل بناهای تاریخی، شهرهای باستانی، محوطه‌های طبیعی و میراث فرهنگی ملموس و ناملموس هستند.

▪️فهرست میراث جهانی ایران در یونسکو

🔹 میراث فرهنگی:

▫️چغازنبیل
▫️تخت جمشید
▫️میدان نقش جهان
▫️تخت سلیمان
▫️پاسارگاد
▫️بم و فضای فرهنگی آن
▫️گنبد سلطانیه
▫️بیستون
▫️مجموعه کلیساهای ارمنی ایران
▫️سازه‌های آبی شوشتر
▫️بازار تاریخی تبریز
▫️مقبره شیخ صفی‌الدین اردبیلی
▫️باغ‌های ایرانی
▫️مسجد جامع اصفهان
▫️برج گنبد قابوس
▫️کاخ گلستان
▫️شهر سوخته
▫️شوش
▫️مجموعه باستانی میمند
▫️قنات‌های ایرانی
▫️شهر تاریخی یزد
▫️منظر باستان‌شناسی ساسانی فارس
▫️راه‌آهن سراسری ایران
▫️منظر فرهنگی اورامانات
▫️کاروانسراهای ایرانی
▫️جاده ابریشم : راه زنجان تا گیلان

🔹 میراث طبیعی:

▫️بیابان لوت
▫️جنگل‌های هیرکانی

#یونسکو #میراث_جهانی_یونسکو #فهرست_میراث_جهانی_یونسکو

@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷تحلیل افشاگری‌های محسن رفیقدوست: ریشه‌ها و پیامدها 

✍🏻 حمید آصفی

افشاگری‌های رفیقدوست، اولین وزیر سپاه پاسداران، درباره نقش جمهوری اسلامی در ترور مخالفان خارجی، همچون زلزله‌ای در ساختار قدرت ایران و روابط بین‌الملل آن پیچید. این اقدام، ترکیبی از انگیزه‌های شخصی، کشمکش‌های داخلی، و فشارهای خارجی را آشکار می‌کند که در چارچوب تحولات کنونی ایران و جهان قابل تحلیل است. 

۱. رقابت‌های جناحی و بازخوانی تاریخ  
رفیقدوست، به عنوان چهره‌ای اصولگرا و نزدیک به حزب موتلفه اسلامی، سال‌ها در هسته سخت قدرت حضور داشته است. افشای جزئیات ترورها ممکن است بازتابی از تنش‌های فعلی بین جناح‌های حاکم باشد. تأیید نقش محسن رضایی، فرمانده سابق سپاه، در ترورها، نشان‌دهنده رقابت پنهان بین نهادهای امنیتی یا شخصیت‌های تاثیرگذار است. این افشاگری‌ها احتمالاً تلاشی است برای کاهش نفوذ رقبا در بازتعریف تاریخ نظام و تقویت جایگاه جناح اصولگرا در روایت‌سازی از رویدادهای گذشته. 
- شائبه‌های تسویه حساب سیاسی در پرونده‌های فساد، مانند اختلاس ۱۲۳ میلیارد تومانی بانک صادرات که برادرش مرتضی رفیقدوست در آن محکوم شد، به این رقابت‌ها دامن زده است . 
- انتقادهای جوانان حزباللهی از چهره‌های قدیمی مانند رفیقدوست، نشانگر تلاش برای حذف نسل پیشین از صحنه قدرت است . 

۲. ثبت روایت شخصی پیش از افول  
در ۸۴ سالگی، رفیقدوست به نظر می‌رسد در پی مومیایی کردن نقش خود در تاریخ است: 
- او صراحتاً ادعا کرده است که فرماندهی ترور شخصیت‌هایی مانند شاپور بختیار، فریدون فرخزاد، و شهریار شفیق را برعهده داشته و حتی از همکاری با گروه جدایی‌طلب باسک اسپانیا (اتا) برای اجرای عملیات استفاده کرده است . 
- این اعترافات نه تنها جایگاه او را به عنوان «سرباز وفادار انقلاب» تثبیت می‌کند، بلکه تلاشی است برای پاک کردن تصویر عمومی او از اتهامات فساد مالی، مانند پرونده اختلاس ۱۲۳ میلیارد تومانی که برادرش مرتضی رفیقدوست در آن محکوم شد . 
- انتشار خاطرات او در کتاب «برای تاریخ می‌گویم» نیز نشان می‌دهد که می‌خواهد روایت خود را از وقایع حساس، مانند اتفاقات سال ۱۳۸۸، پیش از مرگش ثبت کند . 

۳. بازی با فشارهای بین‌المللی  
ترورهای فرامرزی همواره محور تنش ایران با اروپا بوده است، اما افشای جزئیات آن می‌تواند هم تهدید و هم فرصت باشد: 
- رفیقدوست به تهدید وزیر خارجه فرانسه برای آزادی انیس نقاش (عامل ترور بختیار) اشاره کرد و ادعا نمود با هشدار به «انفجار سفارت یا ربایش هواپیما» موفق به آزادی او شد . این اظهارات، تصویری از رویکرد مافیایی جمهوری اسلامی ارائه می‌دهد. 
- گزارش بنیاد برومند درباره ۵۴۰ مورد قتل و آدم‌ربایی مرتبط با ایران، موقعیت حقوقی کشور را در پرونده‌هایی مانند ترور میکونوس یا قتل قاسملو پیچیده‌تر می‌کند . 

۴. پیامدهای امنیتی و حقوقی  
- افشای همکاری با گروه‌هایی مانند جدایی‌طلبان باسک، نه تنها همکاری‌های پنهان ایران با شبکه‌های تروریستی را تأیید می‌کند، بلکه اتحادیه اروپا را به تحریم نهادهای مرتبط (مانند بنیاد مستضعفان) ترغیب می‌نماید. 
- خانواده‌های قربانیان ترورها و فعالان اپوزیسیون اکنون می‌توانند با استناد به این اعترافات، پرونده‌های حقوقی جدیدی در دادگاه‌های بین‌المللی طرح کنند. 

چرا اکنون؟ 
ترکیبی از عوامل زیر را می‌توان محرک این افشاگری‌ها دانست: 
1. رقابت جناحی: تلاش برای بازنویسی تاریخ به نفع جناح اصولگرا و تضعیف رقبا . 
2. پایان عمر سیاسی: تمایل به ثبت روایت شخصی پیش از مرگ، به ویژه با توجه به سن بالا و کاهش نفوذ او در ساختار قدرت . 
3. فشار بین‌المللی: استفاده از افشاگری‌ها به عنوان ابزار چانه‌زنی یا هشدار به غرب درباره توانایی ایجاد بحران . 
4. بحران مشروعیت داخلی: تلاش برای جلب توجه به «خدمات گذشته» در شرایطی که محبوبیت نظام رو به افول است . 

جمع‌بندی: پرده آخر نمایش قدرت 
این اقدام رفیقدوست، چه عمدی باشد یا نه، پرده آخر نمایشی است که در آن بازیگران قدیمی پیش از فروپاشی کامل، نقش خود را در تاریخ بازمی‌نویسند. این رویداد نه تنها تنش‌های داخلی را تشدید می‌کند، بلکه جمهوری اسلامی را در مواجهه با چالش‌های حقوقی و امنیتی بی‌سابقه‌ای قرار می‌دهد. 
- از یک سو، افشای همکاری با گروه‌های تروریستی، اعتبار بین‌المللی ایران را مخدوش می‌کند . 
- از سوی دیگر، شکاف درون حاکمیت را عمیق‌تر می‌سازد، به ویژه با واکنش شوکه‌کننده مقاماتی مانند سیدحسین موسویان، سفیر اسبق ایران در آلمان، که نشان می‌دهد حتی برخی از نخبگان نظام نیز از این عملیات‌ها بی‌اطلاع بودند

این افشاگری‌ها، چه در راستای تنظیم روایت تاریخی باشد یا تسویه حساب جناحی، آیینه‌ای از بحران ساختاری در نظام جمهوری اسلامی است که در آستانه تحولات بزرگ قرار دارد.

/channel/hamidasefichannel2

#افشاگری

@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷 شرایط سرنگونی!

🖊 شورای سردبیری

چه کیفیاتی حکومت‌ها را غیرقابل اصلاح و دچار به ناپایداری ذاتی و آماده برای فروریزی می‌سازد؟ این پرسشی است که اکنون برای قضاوت در مورد وضع کنونی و آینده‌ی حکومت ایران ذهن همه را آکنده و سبب گمانه‌های مختلف درباره‌ی ثبات و تداوم حکومت می‌شود.

در یک جمع‌بندی کلی سه کیفیت وجود دارد که همراهی آن‌ها با یکدیگر سبب سقوط دولت‌ها و حکومت‌ها می‌شود و همراهی آن‌ها می‌تواند برافتادن حکومت‌ها را قطعی کند. این سه عامل عبارتند از «فساد حکومتی»، «ناسازگاری درونی» و «ناتوانی در اقناع جامعه». دو عامل اول و سوم رابطه‌ی حکومت با جامعه را شکل‌می‌دهند و دو عامل اول و دوم رابطه‌ی اجزای حکومت را برقرار می‌سازند. به‌این‌ترتیب عامل «فساد» تعیین‌کننده‌ترین متغیر در سرنوشت حکومت‌هاست.

فساد در هرجایی که انسان‌ها کاسه‌ی مشترک دارند هست؛ زیرا بالاخره یکی پیدا می‌شود که سهم بیشتر از حق خود برمی‌دارد. کاسه‌ی حکومت‌ها و مردم البته خیلی بزرگتر است: بودجه؛ که چه در مسیر تأمینش از طریق مالیات‌ها و یا فروش دارایی‌های ملی و چه در هنگام تقسیمش فسادهای آشکار و پنهان بسیار ممکن است. در واقع کسی مرتکب فساد در سیاست نمی‌شود مگر آن‌که آن‌چه به‌طور غیرقانونی صاحب می‌شود ربطی به درآمد و بودجه‌ی عمومی داشته‌باشد. از سوی دیگر فساد اقتصادی می‌تواند فردی و یا توأم با تبانی باشد.

در فساد ساختاری برخلاف فساد فردی و گروهی، حکومت سازمانده فساد و مادر همه‌ی فسادهاست: توزیع‌کننده‌ی دارایی‌ها و بودجه بین مقاماتی است که خودش به‌طور مستقیم آن‌ها را می‌گمارد. در جریان چای دبش نهادهای مهمی با یکدیگر هماهنگ عمل‌کرده‌اند و البته هنوز چون کوه‌یخی است که 90 درصد آن در هیچ دادگاهی ظاهر نمی‌شود: امکان ندارد نهادهای امنیتی تخصیص ارز 1/5 میلیارد دلاری را دقیق وارسی‌نکنند. می‌شود فرض‌کرد چنین برداشت‌های سازمان‌یافته بزرگی به مقاصد خاصی انجام می‌شوند که کسی نباید از آن‌ها اگاه شود.

چنین فسادهایی البته به‌تنهایی عامل سقوط حکومت‌ها نمی‌شوند. فساد اقتصادی زمانی یک حکومت را به لبه‌ی پرتگاه می‌کشد که اولاً ساختاری شده‌باشد و ثانیاً برای انجام آن بین اجزای حکومت مسابقه و نبرد قدرت دربگیرد. در این موقعیت است که عامل دوم، یعنی «ناسازگاری درونی» به‌مثابه یک شکاف بروز می‌کند. افشاگری اجزای حکومت علیه یکدیگر نشانه‌ای از فعال‌شدن این شکاف است. مثال‌های زیادی در مورد فساد سیستمیک و شکاف و ناسازگاری درونی در حکومت ما وجود دارد. آن دو آیت‌الله رئیس قوه‌قضائیه ایران که علیه هم افشاگری می‌کردند یکی از نمونه‌های چنین وضعیتی است. کیفیت سیستمیکش این است که اشخاص به اعتبار جایگاهشان (شرم‌آور است: در این ماجرا هردو قاضی‌القضات حکومت بودند) مرتکب فساد شده‌بودند و افشای آن هم به‌خاطر ناسازگاری درونی رخ‌داده‌بود. کیفیت دیگر فساد سیستمی هم این است که می‌توان به آن ظاهر قانونی داد. نمونه‌ی امام‌جمعه‌ی موقوفه‌خوار از همین موارد بود.

هنگام غارت سازمان‌یافته‌ی یک کشور مسئله‌ی سهم‌بری بسیار تعیین‌کننده است. در افسانه‌های ایرانی هم راهزنان بعد از چپاول کاروان‌ها با هم سر تقسیم غنیمت اختلاف پیدا می‌کنند. علت این‌که یک جامعه می‌فهمد دارد غارت می‌شود، فقط ناسازگاری درونی و اشاره‌ی یک دسته از راهزنان به سوت‌زن‌ها است؛ وگرنه دولت‌های کانادا یا سوئیس یا جزایر تحت‌الامر بریتانیا هنگامی که می‌فهمند پول‌های عظیمِ اشخاص حاصل دزدی از یک ملت است، به‌جای افشا فوراً شخص را می‌پذیرند و به روند تابعیت دادن به او شتاب می‌دهند.

سومین عامل تمام‌شدن کار حکومت‌ها و گام‌نهادنشان در مسیر برافتادن، ناتوانی آن‌ها در اقناع جامعه در مورد بی‌خبری از وجود فساد است. حکومت ایران در این زمینه پرونده‌ی پروپیمانی دارد: فساد خانواده‌ی رفیق‌دوست، زنجانی، خاوری، امیرخسروی، چای دبش و ... همچنان وجه نادیده‌شان بزرگتر از بخش عیانشان است و در درون حاکمیت هم منتقدانی جدی درباره‌ی پنهان‌کاری در باز کردن این پرونده‌ها وجود دارد. جامعه دلیل این پنهان‌کاری را شراکت رئوس حکومت در فساد می‌شمارد و ملت‌ها حکومت‌های دزد را در اولین فرصت از بین می‌برند.

طبیعی است که عوامل بیرونی مانند ضربه‌ی نظامی، محاصره‌ی اقتصادی و خراب‌کاری گسترده می‌تواند سقوط حکومت‌ها را تسریع کند، ولی با فقدان شرایط درونی، هیچ حکومتی از طریق زور خارجی برنمی‌افتد. ایالات‌متحده هفتاد سال است کوبا را زیر فشار خود دارد اما این کشور با وجود مشکلات به حیات خود ادامه داده‌است. محاصره‌ی اقتصادی دولت مصدق از جانب امپریالیسم بریتانیا آن را تقویت‌کرد و نه تضعیف.

حکومت ایران امروز صاحب هر سه کیفیت فروپاشنده است و فرصت چندانی برای تعییر وضعیتِ موجود ندارد.

@jameeno
#شرایط_سرنگونی #فساد #فساد_سیستماتیک #فساد_حکومتی #ناسازگاری_درونی #ناتوانی_در_اقناع_جامعه
@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷به گذشتگان و به گذشتهٔ خودمان چگونه بنگریم؟

✍️محمدسعید حنایی کاشانی

چه کسانی «وضعیت امروز» ما را رقم زدند؟ آیا این «سرنوشت» ما بود؟ «قسمت» یا «تقدیر»ی که خدا برای ما رقم زده بود؟ یا همهٔ اینها برآمده از مجموعه‌ای از رویدادهای طبیعی و اجتماعی و تاریخی جامعهٔ ایرانی از آغاز پیدایش خود تا سال ۵۷ و تأثیرگذاری «تاریخ و فرهنگ جهانی» تا سال ۵۷ و تصمیم‌گیری و کنشگری هریک از ما در آن بود؟ یا آیا آخرین شاه ایران، مصدق، هویدا، فرح، «دربار»، «ساواک»، شریعتی، ساعدی، آل احمد، شاملو، سایه (ابتهاج)، شفیعی کدکنی، بیضایی، براهنی، دانشور، سارتر، فانون، کاسترو، لنین، مائو، شعاعیان، جزنی، پویان، احمدزاده‌ها، رضایی‌ها، حنیف‌نژاد، بازرگان، «نهضت آزادی»، «جبهه ملی»، «حزب توده»، خمینی، طالقانی، منتظری، هزارخانی، حاج سید جوادی، «دانشجویان و دانشگاهیان»، «بازاریان»، «بی بی سی»، «انگلیس»، «فرانسه»، «امریکا»، «شوروی»، «چریک‌های فلسطینی»، صدام و قذافی و حافظ اسد و هزاران گروه و نهاد و کشور یا آدم بزرگ و کوچک دیگری که روزی روزگاری بزرگ‌تر از ما بچه‌های آن روز بودند و حتماً «عقل» هم در سر داشتند و «زیرک‌تر» از ما هم بودند سرنوشت امروز ما را رقم زدند؟ آنها چگونه چیزها یا آدم‌هایی بودند: شیطان، قهرمان، نابغه، احمق، دغلکار، فریب‌خورده یا فریبکار؟

یکی از چیزهایی که امروز بسیار رایج شده است «مقصریابی» برای نکبت و فلاکت امروز است توگویی همهٔ کسانی که در گذشته می‌زیستند یا امروز می‌زیند می‌دانند فردا را چگونه رقم بزنند یا فردا چه خواهد شد و بنابراین تمامی آنچه ما امروز هستیم «یک مقصر» یا «یک علت» بیشتر ندارد، یا «شاه» است یا «خمینی»، یا «روشنفکران»اند یا «توده‌ها»؟ یا «انگلیس» و «فرانسه» و «آلمان» است یا «امریکا»؟ یا «چپ‌ها» و «کمونیسم بین‌الملل» است یا «چین» و «شوروی»؟ سخن کوتاه، امروز برخی یا همه بر این گمان‌ا‌ند که گویی یکی «علت» (کارگردان پشت صحنه یا بازیگردان) است و بقیه «معلول» (عروسک‌های خیمه‌شب‌بازی یا بازیگران) و بنابراین هرچه هست و بوده است زیر سر یکی از اینهاست و هرچه لعن و نفرین است می‌باید بر سر یکی از آنها آوار کرد. انگار نه انگار مردمی هم بوده‌اند که همه «عقل» داشته‌اند و «اختیار» و هریک با دست و زبان و پاهای خود کارهایی را کرده‌اند که گمان می‌کرده‌اند «درست» است!

این نوع نگاه به گذشته، نگاهی که تنها دنبال «مقصر» می‌گردد و آن هم یکی، و نه دنبال «علل» و «دلایل»، البته برای کسانی که نمی‌اندیشند، چه کهنسالان دایی‌جان ناپلئونی باشند، و چه جوانان سرسری خوان و دنباله‌روی نویسندگان کانال‌های تلگرامی یا سخنرانان یوتیوبی و پادکست‌ها و مجالس کلاب‌هاوسی، شاید جذابیت بسیار داشته باشد، چون همه چیز را «ساده» می‌کند و به خواننده یا شنوندهٔ مشتاق و «بی‌اندیشه» و «زودباور» و «غیرانتقادی» همان چیزی را می‌دهد که دوست دارد بشنود: شیطانی خبیث و زیرک و پیر و خدعه‌گر در پشت ماجرا در مقام «قاتل» یا «گرگ»، و انبوهی از کودکان نابالغ و ساده‌دل یا توده‌های مظلوم و فریب‌خورده و بی‌خبر از همه جا در حکم «قربانی» یا «بره»!

اما «واقعیت» واقعاً چیست؟ ما چگونه می‌توانیم دیروز و امروز و فردای خود را بشناسیم؟ آیا با ردیف کردن چند نام و چند جمله از کتابی همه چیز معلوم می‌شود؟ چه چیزی سبب می‌شود «آدم‌هایی» دست از زندگی خود بشویند، به کوه و دریا و جنگل بزنند، یا به کشورهای دیگر بروند، یا در کشور خود در برابر گلوله سینه «سپر» کنند یا «زندان» و «شکنجه» و «بیکاری» و «مرگ» و «مصادرهٔ اموال» را به جان بخرند؟

«انسان» را چگونه باید شناخت؟ چه چیزی است که رفتارها یا گفتارهای ما را می‌سازد؟ «اندیشه»ها از کجا به سرهای ما راه می‌یابند؟ صادراتی‌اند یا وارداتی؟ چه چیزی انسان‌ها را به حرکت درمی‌آورد؟ تصمیم‌ها و انتخاب‌ها و دست‌ها و پاهای خودشان؟ یا تلقین‌ها و بدآموزی‌های دیگران؟

وظیفهٔ ادبیات و تاریخ و فلسفه و روان‌شناسی و جامعه‌شناسی در شناخت علل و دلایل رویدادهای اجتماعی و انسانی چیست؟ آیا اینها «دانش»اند و باید با مطالعهٔ پدیدارها و خود چیزها پدید آیند و تحول و گسترش یابند یا کافی است که ما به همان «شیطان خبیث»ی که همهٔ فتنه‌ها و کارها زیر سر اوست و ما همگی قربانی زیرکی او هستیم متوسل شویم؟

ما امروز گذشتگان را بسیار ملامت می‌کنیم که چرا نیندیشیدند و کتاب‌ها را درست نخواندند و در آنچه افراد می‌گفتند دقت نکردند. امروز نیز اگر ما درست نخوانیم و نیندیشیم فرجامی بهتر از آنکه نسل‌های گذشتهٔ ایرانی داشتند و سال ۵۷ را رقم زدند، چه آنان که وابسته به «نظام» و هوادار آن بودند و چه آنان که مخالف و برضد آن بودند، نخواهیم داشت. پس به جای آنکه گوشی و چشمی (پذیرا و مطیع) برای سخنان دیگران باشیم، بیاموزیم چگونه آنها را (آگاهانه و نقادانه) بشنویم و بخوانیم.

#سرنوشت #تقدیر

@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

📚 خلاصه کتاب

🔷 در ستایش اشتباه!

🖊 امی ادموندسون

🔹 نشر گاهنامه مدیر

■چارچوب‌ها و درس‌های کتاب «نوع درست اشتباه، علم شکست خوردن به شیوۀ درست» نتیجه مستقیم ۲۵ سال پژوهش دانشگاهی ادموندسون در رشته‌های روان‌شناسی اجتماعی و رفتار سازمانی است. او از طریق مصاحبه، ارزیابی‌ها و منابع دیگر در شرکت‌ها، کارگزاری‌های دولتی، استارتاپ‌ها، مدرسه‌ها و بیمارستان‌ها اطلاعات لازم را گردآوری کرده و با مطالعه‌ی آن‌ها الگوهایی یافته است که نوع‌شناسی جدیدی از شکست را نشان می‌دهند. کتاب right kind of wrong: the science of failing well کمک می‌کند اشتباهات درست را از بقیه‌ی شکست‌ها و آن دسته اشتباهاتی که باید برای اجتناب از آن‌ها بسیار تلاش کرد جدا کنید. همچنین آموزش می‌دهد چطور به دیدگاه متفاوتی درباره خودتان و شکست‌تان برسید، چطور موقعیت‌های احتمالی شکست را تشخیص دهید و نقش سیستم‌ها را در وقوع اشتباه بشناسید. نمونه‌های ذکر شده در این کتاب نشان می‌دهند که یادگیری از شکست‌ها نیازمند ثبات عاطفی و مهارت است.

https://chat.whatsapp.com/J5EVSwwFXgx4SHuxxbTBX3

□افسانه‌ی درس گرفتن از شکست‌ها:
ایده‌ی اینکه افراد و سازمان‌ها باید از شکست‌های خود درس بگیرند، محبوب و حتی بدیهی به نظر می‌رسد. اما بسیاری از ما، کار سخت اندیشیدن به اشتباهات‌مان را به تعویق می‌اندازیم. گاهی حتی از قبول اینکه شکست خورده‌ایم، امتناع می‌کنیم. اشتباهات‌مان را انکار می‌کنیم، نادیده می‌گیریم یا سریع از کنارشان عبور می‌کنیم یا تقصیر را به گردن شرایط و دیگران می‌اندازیم. هر کودکی دیر یا زود یاد می‌گیرد که با مقصر دانستن دیگران از سرزنش فرار کند. با گذشت زمان، این رفتار به عادت تبدیل می‌شود. بدتر از آن، این عادت‌ها ما را از تعیین اهداف بزرگ یا پذیرش چالش‌هایی که ممکن است در آن‌ها شکست بخوریم، بازمی‌دارد. در نتیجه، فرصت‌های بی‌شماری را برای یادگیری و توسعه مهارت‌های جدید از دست می‌دهیم.

●بیشتر ما با تمام توان از تجربه‌ی شکست اجتناب می‌کنیم و خودمان را از ماجراجویی، موفقیت و حتی عشق محروم می‌سازیم. کتاب «نوع درست اشتباه» که در ایران به عنوان «در ستایش اشتباه» نیز ترجمه شده درباره‌ی دلایلی است که یادگیری از شکست را در زندگی روزمره و در نهادهایی که می‌سازیم، دشوار می‌کند. همچنین به این موضوع می‌پردازد که چگونه می‌توانیم بهتر عمل کنیم.

○چرا شکست خوب دشوار است؟
خوب شکست خوردن به سه دلیل دشوار است: بیزاری، سردرگمی و ترس. بیزاری به یک واکنش احساسی غریزی به شکست اشاره دارد. سردرگمی زمانی به وجود می‌آید که ما به یک چارچوب ساده و عملی برای تشخیص انواع شکست دسترسی نداشته باشیم و ترس، از فشار اجتماعی شکست ناشی می‌شود.

■اهمیت امنیت روانی برای یادگیری شکست:
برای ساخت محیطی که یادگیری از شکست در آن ممکن است، لازم است افراد احساس امنیت داشته باشند و بتوانند آزادانه اظهار نظر کنند، ایده‌های خود را مطرح کنند و ریسک‌های حساب‌شده انجام دهند، بدون اینکه نگران تنبیه یا قضاوت باشند. وقتی احساس امنیت روانی در اعضای تیم وجود داشته باشد، احتمال مشارکت آن‌ها در گفتگوها و آزمایش‌هایی که به یادگیری و نوآوری منجر می‌شود، به طور چشم‌گیری افزایش می‌یابد.

□انواع شکست به روایت کتاب در ستایش اشتباه:
همۀ شکست‌ها یکسان نیستند و ممکن است دلایل مختلفی داشته باشند. بعضی از آن‌ها بسیار ارزشمند و قابل تحسین‌اند و برخی دیگر قابل سرزنش. با شناخت انواع شکست می‌توان واکنش بهتری نسبت به آن داشت و فرهنگ یادگیری و رشد را در سازمان خود ایجاد کرد.

● برخی شکست‌ها پذیرفته نیستند چراکه نتیجه‌ی بی‌دقتی، سهل‌انگاری یا انحراف عمدی از دستورالعمل‌های معین هستند. این دسته از شکست‌ها، نیازمند اقدامات اصلاحی فوری هستند تا جلوی تکرارشان گرفته شود. به عنوان مثال، اگر یک کارگر ساختمانی دستورالعمل‌های ایمنی را به عمد نادیده بگیرد و این کارش حادثه‌ساز شود، یک شکست قابل سرزنش رخ داده است.

○ نوع دیگر شکست، شکست قابل تحسین است و زمانی اتفاق می‌افتد که افراد یا تیم‌ها ریسک‌های حساب‌شده‌ای برای دستیابی به نوآوری یا بهبود انجام می‌دهند. این نوع شکست‌ها باید تقدیر شوند و برای استخراج بینش‌های ارزشمند تحلیل شوند تا بتوانند تلاش‌های آینده را هدایت کنند. مثلاً، تصور کنید یک تیم توسعۀ نرم‌افزار روش جدیدی برای کدنویسی آزمایش می‌کند تا تجربه کاربری محصول خود را ارتقا دهد. حتی اگر این آزمایش به نتیجه مطلوب نرسد، این تیم باید به خاطر جسارت و ابتکار عملشان تحسین شوند و تشویق شوند تا آموخته‌های خود را با دیگران به اشتراک بگذارند.

#کتاب #معرفی_کتاب #اشتباه #در_ستایش_اشتباه #درس_گرفتن_از_اشتباه

@akhalaji

ادامه یادداشت 👇🏻👇🏻👇🏻

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷 بحران گزارش‌های مهمل و پوچ در جمهوری اسلامی!

این قسمت از صحبت‌های رهبر جمهوری اسلامی، نوک کوه یخ بحران گزارشهای مهمل و پوچ در کشور است:

گزارشها به شکل کانالیزه از مجاری خاصی به افراد ذی‌ربط می‌رسد. در حالی که کف رسانه‌های اجتماعی و واقعیتهای بازار و جامعه خبرهای دیگری در جریان است.

گزارش های متعددی مثل وعده «زمستان سخت اروپا» و «نفت ۱۸۵ دلاری» و «پایان یافتن نفت آمریکا تا سال ۲۰۲۲» و «تخمین بسیار مهلک و غلط از توان تأثیرگذاری وعدۀ صادق ۱ و ۲» فقط گوشه‌هایی از این گزارش‌های مهمل و پوچ بودند.

سقوط آمریکا و تجزیۀ آمریکا و خیلی موارد دیگر ناشی از گزارشهای مهمل و پوچ هستند. موارد یکی دو تا نیست. حتی حماسۀ کرونایاب مستعان به سختی فراموش می‌شود. یا گزارشی که حجت عبدالملکی در حضور تمام مسئولان و سران نظام از قدرت اول اقتصادی شدن ایران می‌داد و همه یا خواب بودند و یادداشت برمی‌داشتند!

رسانه‌های آزاد و آزادی بیان، تنها راه جلوگیری از تولید و کانالیزه کردن اطلاعات و گزارشهای مهمل و پوچ است.

مضافاً به اینکه سانسور و فیلترینگ و نقض آزادی بیان و انحصار رسانه‌های دولتی و چنبره آنها بر افکار عمومی سبب باز تولید بیش از پیش گزارشهای مهمل و پوچ می‌شود و تصمیم گیران را به خطاهای متعدد روز افزون دچار می‌کند. در واقع یک «چرخۀ تشدید تخریب» ایجاد می‌کند.

در هر سیستمی و حکومتی، این شهروندان مستقل هستند که صلاح مملکت را می‌دانند نه فلان اندیشکده‌های حکومتی. اما آنانی که از کانالیزه کردن گزارشها و یک‌سویه‌نویسی برای مجیز‌گویی و تحقق منافع شخصی، سود می‌برند، علاقۀ شدیدی دارند که صداهای واقعی را ساکت کنند.

منشأ گزارشهای مهمل و پوچ، احاطۀ دولتی بر رسانه‌ها و ساکت کردن صداهای مستقل در جامعه است.

https://attach.fahares.com/PTG5XpAV2MPAmz8GhAVasg

#بحران_گزارش #مهمل #پوچ #گزارش_مهمل #گزارش_پوچ

@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

▫️آیا نویسندگی همچنان معنایی دارد؟

آقای Stuart Macdonald استاد مدعو دانشگاه لستر انگلستان در وبسایت مدرسه اقتصاد و علوم سیاسی لندن مطلب جالبی را نوشته که بارتاب علمی زیادی داشته است.

ترجمه کامل آن ه را در فایل پیوست این پست می‌توانید دریافت و مطالعه کنید. اما در این پست جملات و پاراگراف‌های مهم را می‌آورم:

آن دوران گذشته است که محققان تنها به انجام پژوهش و انتشار نتایج آن می‌پرداختند. امروزه، ارزش مقالات بیش از آنکه بر پایه محتوایشان باشد، بر اساس نقشی که در سنجش عملکرد علمی ایفا می‌کنند، تعیین می‌شود. در این میان، استناد مهم‌ترین شاخص به‌شمار می‌رود.

شعار منتشر کن یا نابود شو گمراه‌کننده است: در واقع اگر دانشگاهیان استناد نگیرند نابود می‌شوند. مقاله علمی، در وهله اول بستری برای گرفتن استناد است. استنادات اشتباه (نامناسب، بی‌ربط یا حتی غیرواقعی) همان‌قدر ارزش آماری دارند که استنادات درست؛ و بسیاری از استنادات هم اشتباه‌اند - که چندان شگفت‌آور نیست وقتی بدانیم ۸۰ درصد نویسندگان هرگز مقالاتی را که به آن‌ها استناد می‌دهند، نخوانده‌اند.

این باور که "بهترین مقالات همان‌هایی هستند که بیشترین استناد را دریافت می‌کنند" پنجاه سال پیش توسط یوجین گارفیلد مطرح شد. این گزاره از همان ابتدا زیر سؤال بود.

استناد اجباری (coercive citation)-یعنی وقتی ویراستاران شرط پذیرش مقاله را استناد به خود مجله می‌گذارند - در مجلات برتر به‌شدت رواج دارد. بیش از ۹۰ درصد نویسندگان هم از این خواسته تبعیت می‌کنند.

فقط یکی دو دستکاری ساده می‌تواند سرنوشت را زیر و رو کند؛ مثلاً تغییر طبقه‌بندی چکیده‌های نشست‌ها (meeting abstracts) به مقالات علمی (academic papers) در یک مجله زیست‌شناسی باعث شد ضریب تأثیر آن از ۰٫۲۴ به ۱۸٫۳ در یک سال جهش کند.

مزیت کووید-۱۹ ضریب تأثیر مجلۀ Lancet را از ۷۹.۳ در سال ۲۰۲۱ به ۲۰۲.۷ در سال بعد رساند که جهشی ۲۵۵ درصدی در کیفیتِ اندازه‌گیری‌شده محسوب می‌شود.

وقتی دستکاری سنجه‌ها این‌قدر پاداش دارد، دیگر چه نیازی به بهبود واقعی عملکرد نویسندگان است؟ اصلاً چرا به خودِ نویسنده نیاز داشته باشیم؟

در فهرست نویسندگان پرکارِ اسکوپوس، تعدادی از افراد، دهه‌ها قبل از تولدشان شروع به انتشار مقاله کرده‌اند. یکی از نویسندگان که ۱۲ مقاله علمی، ۱۴۴ استناد و اچ-ایندکس ۱۲ دارد، لریِ گربه (Larry the cat) است!

چین با انواع دستکاری، خود را به صدر فهرست تحقیقات پُراستناد جهان رسانده و کلاریویت نیز ۱۰۰۰ نفر از ۶۸۴۹ نویسنده پُراستناد سالانه‌اش را تقلبی برچسب زده است.

عربستان سعودی به پژوهشگران خارجی پُرکار پول می‌دهد تا خود را وابسته به دانشگاه‌های عربستان معرفی کنند و بدین ترتیب جایگاه علمی آن کشور را بالا ببرند. دانشگاه ملک عبدالعزیز – که سالانه ۷۶ هزار دلار به هر نویسندگان خارجی می‌پردازد – حتی در رده‌بندی ریاضیاتِ US News & World Report از کمبریج هم پیشی گرفته است. نیازی هم به داشتن یک دپارتمان ریاضیات نیست!

تعداد نویسندگان هر مقاله به‌سرعت رو به افزایش است؛ چراکه نویسندگان همکار نیز به آثار خود استناد می‌کند و در نتیجه میزان استنادها، ضریب تأثیر و همه شاخص‌های وابسته به‌طرز چشمگیری بالا می‌رود. هرجا تعداد نویسندگان زیاد شوند، ضریب تأثیر هم افرایش پیدا می‌کند.

اخلاق مدیریتی در تمام شئون نشر دانشگاهی نفوذ کرده و باعث شده است مدیران عالی‌رتبه، از جمله رؤسا و معاونان دانشگاه، خود را محق بدانند نامشان را روی مقالاتی بگذارند که زیردستانِ گمنام‌شان نوشته‌اند.

چند سال پیش مشخص شد که ۱۶ درصد مقالاتِ مجله معتبر New England Journal of Medicine دارای نویسنده سایه یا شبح (ghost author) هستند و دست‌کم ۴۴ درصد دیگر مقالات، نویسندگان افتخاری (honorary authors) دارند.

تعداد نویسندگانی که سالانه بیش از ۶۰ مقاله چاپ می‌کنند، در عرض یک دهه تقریباً چهار برابر شده است.

هدف از تولید مقالات، صرفاً گرفتن استناد است و حتی خواندنشان لزوماً از عنوان و چکیده و چند کلیدواژه فراتر نمی‌رود.

در واقع این استناد است -نه خود پژوهش- که جایگاه نویسندگان را ارتقا می‌دهد.

زمانی نقش انتشار علمی این بود که دانشِ حاصل از پژوهش را در اختیار عموم بگذارد. اما اکنون خودِ پژوهشگر، مشتری است و برای رسیدن به شاخص‌های عملکرد مورد نیاز، مستقیماً به ناشر پول می‌دهد.

به این ترتیب، پژوهشگران برای چاپ مقالاتشان پول می‌پردازند و به دنبال مقاله‌هایی می‌گردند که بتوان برای هر موضوعی و در تأیید تقریباً هر ادعایی به آن‌ها استناد کرد، تا بالاترین بازده را به دست آورند و در مقام نویسنده، سرانجام به نوعی میان‌مایگی‌ (mediocrity) تن می‌دهند که سنجه‌های عملکردْ آن را به‌عنوان پژوهشِ واقعی تلقی می‌کند. (لینک)

#authorship
#research_ethics
#citation
@irevidence

#میان‌مایگی‌_علمی

@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷 ایران و اوکراین؛ چرخش منافع!

✍🏻 صابر گل‌عنبری

ایران در طول سه سال جنگ اوکراین با وجود اتخاذ موضع بی‌طرفی اعلامی، اما از نگاه آمریکا و اروپا متهم به حمایت از روسیه شد و به این علت تحت فشار و تحریم‌های جدیدی نیز قرار گرفت.

جمهوری اسلامی نظر به خصومتش با غرب به شکل کلی و آمریکا به شکل خاص نوعی همراهی و حمایت از روسیه را واجد منافعی در این مواجهه مشترک می‌دید. حالا منافعی به دست آمد یا نه، موضوع این یادداشت نیست. اما اکنون که آمریکایِ ترامپ علیه اوکراین و زلنسکی ساز پوتینی می‌زند، پرسش این است که آیا همراهی با روسیه باز همان کارکرد را دارد؟
آیا کوتاه آمدن و به نوعی تسلیم شدن اوکراین و به تبع آن اروپا در این جنگ در مقابل ترامپ و پوتین به نفع ایران است؟
آیا پیروزی روسیه در جنگ اوکراین با فشار ترامپ همان منافعی را برای تهران دارد که اگر مسکو به تنهایی در مقابل اوکراین، اروپا و آمریکا به دست می‌آورد؟

پاسخ به این پرسش‌ها منفی است و چه بسا منافع طرف‌هایی که ترامپ علیه آن‌ها شمشیر فشار حداکثری را می‌کشد، در این باشد که اوکراین کوتاه نیاید و مقاومت کند. چرا؟

یک دلیل ساده این است که کوتاه آمدن زلنسکی به ویژه پس از نشست پرتنش با ترامپ و فشارهای شدید بر او برای عذرخواهی، شخصیت خودشیفته ترامپ را بسیار فربه و جری خواهد کرد؛ تا جایی که او ترغیب خواهد شد که همین الگو را در مواجهه با دیگر طرف‌ها از جمله ایران در پیش گیرد.

دلیل دیگر این است که ترامپ با حل و فصل یکجانبه و این شکلی بحران اوکراین وقت و تمایل بیشتری برای تمرکز بر پرونده ایران از طریق فشارهای شدیدتر را پیدا خواهد کرد. از این رو می‌توان گفت که منفعت تهران اکنون در این است که ترامپ نتواند فعلا از سد زلنسکی و اوکراین عبور کند. ناگفته هم نماند که احتمال چنین عبوری بیشتر از عدم آن است.

کما این که عبور از این سد و «اتحاد» آمریکایِ ترامپ و روسیهِ پوتین می‌تواند برگردان‌های مهمی نه تنها در خاورمیانه و خلیج فارس بلکه در قفقاز داشته باشد. دورخیز مسکو برای وساطت میان تهران و واشنگتن چه با درخواست ترامپ چه از سر تمایل خود روسیه پیش‌درآمدی بر این امر است. به نظر می‌رسد که ترامپ به دنبال دادن نقش بیشتری به روسیه برای محدود کردن چین است.

دنیای سیاست همین است؛ غالبا دوستی و دشمنی ابدی و به تبع آن هم منافع همیشگی با این و آن وجود ندارد.

@Sgolanbari

#اوکراین #ایران #چرخش_منافع

@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

📚 معرفی کتاب

🔷 در میانه جنگ و صلح

🔹فرآیند صلح و درگیری مسلحانه

✍🏻نویسنده: اِکاتریتا اِستپانووا

🖊مترجمان:  عارف بیژن و شکوفه محمدی

🔸با مقدمه‌ای از مجتبی مقصودی

کتاب «در میانۀ جنگ‌وصلح: فرایند صلح و درگیری مسلحانه» پیوندها و تأثیر متقابل فرایندهای صلح و خشونت مسلحانه در درگیری‌های معاصر را بررسی می‌کند. این کتاب بر آتش‌بس‌ به‌عنوان چهارچوبی برای کنترل و ارتباط متقابل بین فرایند صلح و خشونت در ابتدای قرن بیست‌ویکم فراتر از راه‌حل‌های نظامی تمرکز دارد. همچنین به یک گونه‌شناسی از آتش‌بس‌ها اشاره شده که براساس آن آتش‌بس‌ها به‌عنوان بخشی از جنگ یا راهی برای شکل‌دادن وضعیت «نه صلح، نه جنگ» عمل کنند. در نهایت به ویژگی‌ها و درس‌هایی از فرایندهای صلح، آتش‌بس و خشونت در درگیری‌های سوریه و دونباس با تاکید بر راهبرد روسیه توجه ویژه‌ای می‌شود. این کتاب برای کارشناسان جنگ‌وصلح‌، دانشجویان مطالعات روسیه و خاورمیانه، دیپلمات‌ها، کارشناسان امور بین‌الملل و تحلیلگران امنیتی در نظر گرفته‌ شده‌ است.

نویسنده کتاب دکتر اِکاترینا استپانووا، استاد علوم سیاسی آکادمی علوم روسیه و رئیس دپارتمان مطالعات جنگ‌وصلح در مؤسسه ملی اقتصاد جهانی و روابط بین‌الملل پریماکوف مسکو است. ایشان دارای چندین تک‌نگاشت در حوزه جنگ و صلح است. آخرین تالیفات او شامل «فرایندهای صلح، خشونت و دولت‌های واقعی» (۲۰۲۲)، «چالش‌ها و حمایت بشردوستانه و حفاظت انسانی در درگیری‌های مسلحانه» (۲۰۱۸)، «مقابله با تروریسم، افراط‌گرایی خشونت‌آمیز و رادیکال‌سازی: دیدگاه‌های روسیه و ایالات‌ متحده» (۲۰۱۷) است. او سردبیر مجلۀ دانشگاهی روسی «مسیرهایی به‌سوی صلح و امنیت» است.

#کتاب #معرفی_کتاب #جنگ #صلح #در_میانه_جنگ_و_صلح #فرآیند_صلح #درگیری_مسلحانه

@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷 نامه ترامپ به رهبری

🖊 فاروق نجم‌الدین \ کارشناس رسانه

ارسال نامه از سوی ترامپ به رهبر جمهوری‌اسلامی در حقیقت حکم همان صحنه‌ی دیدار با زلنسکی در دفتر بیضی‌شکل کاخ سفید را دارد؛ با این تفاوت که این بار ترامپ حرف‌هایش را از راه دور شلیک کرده بدون آن‌که به طرف مهلت هیچ مانوری را بدهد ...

پاسخ متقابل احتمالاً از طریق نامه‌نگاری نخواهد بود بلکه در قالب سخنرانی‌های رسانه‌ای صورت خواهد گرفت ... چه بسا هم شدید باشد و از الفاظ تحقیرکننده هم در آن استفاده‌شود اما باید صبر کرد و دید که آیا پاسخ متقابل، حداقل به اندازه‌ی حاضرجوابی‌های آقای زلنسکی برای افکار عمومی دنیا قانع‌کننده خواهد بود یا خیر؟!

ترامپ با بقیه هم همین بازی را درآورده که اکنون با ایران می‌کند. ترامپ لابیگری‌ها را بهانه می‌کند و با گفتن حرفی از زبان طرف مقابل یا مطرح‌کردن نامه‌نگاری خودش، وسط دعوا نرخ تعیین می‌کند که من چنین و چنان کردم و به طرف هشدار دادم و یا اینکه از زبان طرف مقابلش نقل می‌کند که چقدر کوتاه آمده‌است.

ترامپ در عرض دو روز گذشته از نامه‌ی پوتین و اعلام آمادگی او برای صلح گفت و از قول زلنسکی هم گفت که نامه نوشته و آماده صلح‌کردن شده‌است، در حالی که هیچکدامش مسجل نیست.

از قول سعودی‌ها هم نقل‌کرده که حاضرند در عرض ۴ سال یک تریلیون دلار اسلحه و چیزهای دیگر بخرند.

از ملاقات مستقیم نمایندگانش با حماس و دادن هشدار آخر هم سخن‌گفته اما همه‌ی این‌ها نیاز به راستی‌آزمائی دارد. واقعا معلوم نیست که آیا ملاقات مورد اشاره فقط ملاقات با یک واسطه برای رساندن پیام بوده یا اینکه ملاقات جدی با یک مقام تعیین‌کننده بوده که پاسخی بشنود؟!

خلاصه اینکه در تمام موارد هدف ترامپ این است که بتواند محملی برای اظهارات رسانه‌ای خودش تراشیده‌باشد و اصلا مهم نیست که واقعا ملاقات و گفتگویی با حماس صورت گرفته یا خیر. همچنین مهم نیست که کسی نامه‌ای را به رهبری جمهوری‌اسلامی داده یا نداده‌است!

مثلا ملاقات با حماس کجا و با کدام واسطه صورت گرفته‌است؟ چرا مانند موارد دیپلماتیک دیگر، هیچکس وقوع ملاقات را تایید یا تکذیب نکرده است؟! مگر اینکه قبول‌کنیم نماینده‌ی حماس در حال کافه‌گردی خودش در قاهره یا دوحه بوده که یکهو با نماینده‌ی ترامپ ملاقات کرده باشد! ...

حالا ادعای ملاقات غیررسمی با حماس به‌کنار..‌. آخر تحویل‌دادن نامه به رهبر یک کشور، کلی پروتکل طویل و عریض و خاص دارد! با پست که نفرستاده!... مثلاً باید معلوم‌شود کدام مقام رسمی یا غیررسمی دولت آمریکا نامه را تحویل‌داده و به چه کسی داده‌است؟ به نماینده‌ی ایران در سازمان‌ملل یا مثلاً توسط سفارت سوئیس به سفارت خارجه ایران و یا کدام روش متفاوت؟!

ترامپ بازی رسانه را خوب بلد است. اگر نظر من را بخواهید این قمارباز حتی اقتصاد هم خیلی بلد نیست. کارش را با بلوف قمابازها پیش‌می‌برد. دیروز تعرفه گمرکی ۲۵درصد را علیه کانادا و مکزیک وضع کرد و امروز ۹۰درصد موارد را معاف‌کرده یا به تعلیق‌درآورده‌است. خودروسازی را هم کلاً معاف‌کرد.

به نظر من تهدیدهای ترامپ چه بسا که در اوکراین و ایران و درگیری خاورمیانه مؤثر واقع‌شود اما باید صبر کرد و دید که این روش چقدر مردم آمریکا را قانع می‌کند؟... خصوصاً مسائل اقتصادی!

بار قبل ترامپ در پایان ۴سال، نتوانست رأی مردم آمریکا را برای ادامه‌ی ریاست‌جمهوری کسب‌کند و رقابت را به بایدن باخت. ببینیم این بار کار چطور پیش‌می‌رود.

@jameeno

#نامه_ترامپ #پاسخ_ایران

@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷 اوکراین و بحران قطع حمایت نظامی ایالات متحده !

🔹 بخش دوم


در چنین شرایطی بار دیگر امید پوتین و فرماندهان روسی به یاری دهنده ای در جبهه مقابل است؛ دونالد ترامپ و سیاست انزواگرایانه وی برای قطع پشتیبانی از متحدین امریکا تخمین کارشناسان نظامی حاکی از آن است که احتمالا ارتش اوکراین تا 6 ماه دیگر با ذخایر فعلی (از جمله تسلیحات و مهمات امریکایی) قادر به دفاع موثر در برابر ارتش روسیه خواهد بود؛ یعنی از اواخر تابستان سال بعد بایستی تولید بومی اوکراین یا کمک های نظامی اروپا به حدی رسیده باشد که قطع کامل حمایت نظامی امریکا را جبران کرده و اوکراین بتواند در سال بعد نیز به دفاع در برابر ارتش روسیه بپردازد؛ اما در حال حاضر مدافعین اوکراینی تا چه میزان وابسته به تسلیحات امریکایی هستند؟

شاید 1 سال قبل ستون فقرات توپخانه اوکراین را ادوات امریکایی و مهمات ارسال شده از سوی این کشور تشکیل می دادند؛ اما امروزه وضعیت به شکل قابل توجهی دگرگون شده است؛ با نابودی بخش زیادی از هویتزرهای کششی ام777 شاهد کاهش قابل توجه حضور آنها در تصاویر میدان نبرد هستیم؛ راکت اندازهای هایمارس به دلیل اخلال گسترده ارتش روسیه روی سیگنال GPS تقریبا از دور خارج شده و به ندرت شاهد استفاده از آنها هستیم (به شکل میانگین شاید هفته ای یک مورد ویدئو)؛ در حال حاضر هویتزرهای کامیون سوار و یا دارای شاسی چرخدار اهدا شده توسط اروپا (سزار، دیتا، آرچر، دانا، زوزانا) و همچنین تولید انبوه هویتزر خودکششی بوهدانا توسط صنایع اوکراینی، موجب شده تا ستون فقرات توپخانه ارتش اوکراین تا حد زیادی بومی-اروپایی باشد؛ همچنان حدود 20 درصد از توان آتش اوکراین را ادوات شرقی کالیبر 122، 152 و 203 میلی متری نظیر گووزدیکا، آکاتسیا و پایون تشکیل می دهند؛ ایالات متحده امروزه کمتر از 30 درصد از مهمات توپخانه مورد نیاز اوکراین در کالیبر 105 و 155 را تامین می کند و بخش اصلی ذخایر مهمات این کشور به تولید بومی در کالیبرهای مختلف، اهدا یا خرید از کشورهای ثالث توسط متحدین اروپایی مرتبط است.

در بخش ادوات زرهی دو مسئله مجزا وجود دارد: تانک های اصلی میدان نبرد آبرامز و خودروهای رزمی و نفربرهای زرهی

در خصوص تانک آبرامز از ابتدا با تعداد بسیار محدود 31 عراده ای اثرگذاری خاصی در میدان نداشتند و بیشتر تبدیل به عامل دست و پا گیر (از جهت دشواری تعمیر و نگهداری) شده بودند؛ از مجموع 31 عراده ای ناوگان بیش از 20 عراده اکنون از دست رفته اند و احتمالا سایر تانک های آبرامز نیز دچار آسیب های مختلف شده و بود و نبودشان در ادامه جنگ اهمیتی نخواهد داشت.

در بخش خودروهای رزمی و نفربرهای زرهی اما ارتش اوکراین به شدت به ادواتی نظیر بردلی، استرایکر و ام 113 وابسته است که به ویژه دو مورد نخست نقش بسیار فعالی در نبردهای جبهه شرقی یا منطقه کورسک داشته اند؛ اوکراین احتمالا هنوز حدود 100 عراده خودروی رزمی بردلی سالم و عملیاتی در اختیار دارد که تا زمانی که آنها به طور کامل از دست بروند احتمالا به کمک متحدین غربی قادر به عملیاتی نگه داشتن آنها خواهند بود، اما کاهش تدریجی ناوگان و عدم ارسال موارد جدید فقدان بزرگی برای آنها خواهد بود.

شاید مهمترین اثرات قطع کمک های تسلیحاتی امریکا را در بخش هوایی شاهد باشیم؛ بدون حمایت امریکا به زودی شاهد اتمام ذخایر بمب های هواپرتاب دورایستا SDB و JDAM-ER خواهیم بود که تسلیحات حیاتی برای ناوگان اف16، سوخو27 و میگ29 اوکراین محسوب می شدند؛ مورد اول به شکل محدودی در اختیار برخی متحدان اروپایی قرار دارد و مورد دوم (نسخه دوربرد جیدم) نیز فقط در اختیار امریکا است.

در بخش موشک های هوا به هوا آمرام و سایدوایندر کشورهای اروپایی ذخایر قابل توجهی از نسخه های قدیمی تر این موشک ها در اختیار دارند اما اگر قرار بر ارسال انبوه نسخه C آمرام یا نسخه X سایدوایندر باشد بایستی مجددا اقدام به خرید از امریکا کرده و البته مجوز اهدای آن به اوکراین را نیز دریافت کنند.

اوکراین در آینده بایستی چشم انتظار دریافت تعداد بیشتری بمب AASM فرانسوی (در حال حاضر ماهیانه 50 تیر)، موشک های کروز استورم شدو-اسکالپ و شاید به زودی با موافقت فردریش مرتز دریافت موشک تائوروس باشد تا کمبود تسلیحات دورایستای امریکایی جبران شود؛ همچنین طرح های دولت بایدن برای اهدای تسلیحاتی نظیر Jassm و JSOW نیز به تاریخ خواهند پیوست.

@Minas_Tirith2024

#اوکراین #بحران_قطع_حمایت_نظامی

@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

✅ ایران با آمریکا مذاکره می‌کند؛ اما علاقه به گرفتن امتیاز از کفار ندارد❗️

✍️ علی ملک‌پور

❌ ایران حتماً با امریکا مذاکره می‌کند، ولی فقط زمانی که نخواهد یا نتواند امتیازی بگیرد! این تاکتیک ایران است و در این زمینه "دکترا" دارد.

🔗بله، این تجربه خاص ایران است، زمانی برای مذاکره با عراق و رژیم صدام گفته می شد که صلح بین حق (ایران) و باطل (عراق) معنی ندارد! این زمانی بود که ایران در جنگ ۸ ساله در مقاطعی دست بالا داشت و می‌توانست در مذاکره پیش‌قدم باشد و با حفظ اعتبار بین‌المللی و ژست صلح‌طلبی خود امتیازهایی بگیرد. دولتمردان ولی چنین نکردند چون احتمال امتیازگیری می‌رفت و این از روش و عادت ایران به دورست! نهایتا با عراق آتش‌بس و مذاکره شد اما زمانی که در جبهه ها عقب نشینی کرده و هیچ برگ برنده ای در میز مذاکرات نداشتند و نهایتاً به جز جام زهر هیچ امتیاز و غرامت و خسارتی از کشور عراق عصر صدام و پساصدام دریافت نشد.

🔗ایران در قضیه هسته‌ای زمانی مقصد و کانون مورد توجه اروپا بود و سه وزیر خارجه اروپایی همزمان به ایران آمدند تا با پیشنهادهای "خوب" سیاسی و بازرگانی ایران را به تعدیل در برنامه هسته‌ای متقاعد کنند ولی ایران موافقت نمی‌کرد. چون هنوز در آن موقع احتمال کسب امتیاز وجود داشت و ایران علاقه ندارد در مذاکره‌ای شرکت کند که امتیازی برایش ببار آورد. این شگرد ایران است!

🔗در آن برهه یکی از مسئولان - که وانمود می‌کرد از نبوغ بیشتری برخوردار است - گفت که ما مروارید (برنامه هسته‌ای) را نمی‌دهیم که از اروپا شکلات بگیریم! اما بعدها برنامه هسته‌ای را دادند و "بِتون" گرفتند که بسا تلخ‌تر و سفت‌تر از شکلات تلخ بود!

🔗ایران در مذاکرات موسوم به برجام شرکت کرد. آن یک مذاکره خوب و پرامتیاز برای ایران و طرف‌های مذاکره کننده بود؛ همه گیج شدند که پس چه شد که ایران در مذاکرات امتیازاتی گرفت. این بی‌سابقه بود و حتی غیرمتعارف!

🔗اما بعد از برجام آن قدر بد و بیراه و مشت و موشک و موش دواندند و پرچم سوزاندند شعار مرگ را محکمتر سردادند که نهایتاً با تحریک ترامپ و فرصت‌طلبی او، برجام ناکام شد و ایران با خیال راحت به روال عادی خود برگشت! پس دادن امتیازاتی که اشتباهاً نصیبش شده بود! تا همان فرمول و تجربه مألوف باز تکرار شود، بی کم و کاست!

🔗زمانی دیگر دولت باراک اوباما مکرر خواهان مذاکره و حل و فصل مسائل چندین ساله بین ایران و امریکا شد، ولی ایران نپذیرفت چون هم پول نفت لایزال جلوه می‌کرد و هم اینکه طرفین در شرایط بالنسبه متعادلی بودند و احتمال کسب امتیاز برای ایران وجود داشت. ولی ایران عادت ندارد مذاکره‌ای کند که امتیاز بگیرد و کسل و ناراحت شود! آن هم امتیاز از ممالک کفر!

🔗اکنون ترامپ همه احتمالات امتیازگیری ایران را مشکل و بلکه محال کرده است، تحریم‌های سخت‌گیرانه و غیرمنصفانه ترامپی دولت و ملت ایران را غافلگیر کرده است و تورم و گرانی و تیرگی افق اقتصاد و روابط بین‌المللی مشهود است.

🔗اما یک نقطه امید وجود دارد که ما را از بیم و یأس دور می‌دارد، اینکه اکنون ایران بیش از هر زمان دیگری به موعد مذاکره با امریکا نزدیک‌تر شده است، زیرا فصل مذاکره بدون امتیاز (یا امتیاز حداقل)، کم کم فرا رسیده است و عادت مألوف دولتمردان وطن امروز کاملاً در دسترس است.

✅ نتیجه:

🔗ایران با امریکا مذاکره می‌کند حتما، چون وضعیت برابری و احتمال کسب امتیاز برای ایران در شرایط کنونی از هر زمان دیگری کم‌رنگتر شده است! این تاکتیک دیرینه ایران، دانشمندان علم سیاست را گیج کرده است - که اصلاً مهم نیست - ولی در عوض مردم عادی را امیدوار به مذاکره کرده است - که این مهم است - تا شاید راهی برای تنگناهای فعلی پیدا شود.

🔗 طی روزهای اخیر جناب ظریف، وزیر امور خارجه ایران، پیشنهادهایی برای مذاکره به امریکا داده است اگر نه با صراحت، ولی به تلویح و تلمیح! و باید منتظر بمانیم تا مذاکرات آغاز شود و این امید روز به روز بیشتر می‌شود.

@VOTEHRAN
#جنگ #مذاکره
@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷خداحافظ، گری کوپر؛ خداحافظ، توسعه؟

✍🏻دکتر سیدعلیرضا بهبهانی

🔸برگرفته از کتاب خداحافظ گری کوپر

لنی در خداحافظ، گری کوپر مردی است که از جنگ، تعهد و قهرمان‌بازی فرار کرده و در کوه‌های آلپ پناه گرفته است. او نه به تغییر باور دارد، نه به آینده فکر می‌کند. برایش مهم نیست دنیا به کدام سمت می‌رود، مهم این است که خودش درگیر نشود. اما مگر نه اینکه #توسعه، برعکسِ همین بی‌تفاوتی است؟

توسعه، انتخاب قهرمانان است؛ نه فراریان. جوامعی که توسعه نمی‌یابند، دقیقاً مثل لنی، فرار را بر قرار ترجیح می‌دهند. آن‌ها در برابر #اصلاحات، #بحران‌ها و نیاز به تغییر، یا #سکوت می‌کنند، یا بهانه می‌آورند. مثل کسی که از #جنگ خسته شده و به جای مبارزه برای آینده، به گوشه‌ای دنج پناه می‌برد. اما مگر می‌شود بدون جنگیدن، پیروز شد؟

گری کوپر، نماد تعهد است. در وسترن‌های کلاسیک، او همان قهرمانی است که در لحظه‌ی حساس، برمی‌خیزد، اسلحه‌اش را برمی‌دارد و از شهر دفاع می‌کند. اما لنی، درست مثل خیلی از جوامعی که در توسعه شکست می‌خورند، به این قهرمان‌ها دیگر اعتقادی ندارد. او می‌خواهد دنیا را همان‌طور که هست، بپذیرد و بدون مسئولیت، بدون دغدغه، فقط زندگی کند. درست مثل کشورهایی که ترجیح می‌دهند در وضع موجود بمانند، بهانه بیاورند، و توسعه را به آینده‌ای نامعلوم حواله کنند.

اما توسعه، یک انتخاب است، نه یک سرنوشت. جامعه‌ای که قهرمان‌هایش را کنار بگذارد، که از سختی تغییر فرار کند، که به “لنی”‌ها اجازه دهد روایت را بنویسند، هرگز روی پیشرفت را نخواهد دید. شاید وقت آن رسیده که گری کوپر را دوباره صدا کنیم. شاید هنوز دیر نشده باشد که از کوه‌های انزوا پایین بیاییم و برای آینده بجنگیم.

/channel/ofoghiran1416

#مدرن_دیپلماسی #توسعه #خداحافظ_گری_کوپر

@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷 چهار گزینه‌ی پاسخ!

🖊جامعه‌نو

پاسخ به نامه‌ی ترامپ چه خواهدبود؟ این پرسش امروز ماست از خودمان. پاسخش صعب است: گفته‌ایم «نه»، ولی ممکن است حالا نظرمان عوض شده باشد. ممکن است این‌بار برخلاف دفعه‌ی پیش که نخست‌وزیر ژاپن نامه‌ی ناگشوده را به زیر رانش سراند، نامه را باز کرده‌باشیم و لابد باز کرده‌ایم که فیلم افتخارآمیز ردکردن آن را نشان نداده‌ایم! در برابر نامه‌ی گشوده چه می‌باید کرد؟ چه می‌باید بکنیم؟

راه‌های مختلفی هست: می‌توان جواب «نه» به آن را در یک دیدار مردمی داد، می‌شود شفاهی چیزی درگوش سوئیسی‌ها گفت، می‌توان نامه نوشت و البته می‌توان هم دادن پاسخ را رسماً به یک‌نفر دیگر واگذار کرد. خوشبختانه گزینه‌ها بسیارند.

گزینه‌ی اول دادن جواز و رفتن به استقبال حمله به ایران است: ترامپ این‌بار نامه نوشته که اتمام‌حجت کرده باشد: «دیدید که خواستم گفتگو کنم، ردکردند».

گزینه‌ی دوم گام اول برای شروع بررسی شرایط معامله از طریق نماینده‌ی آمریکا در ایران است. کار درستی خواهدبود.

گزینه‌ی سوم پاسخ مکتوب است و حتی اگر پاسخ «نه» باشد کار اشتباهی نیست؛ زیرا دعوت به اصرارِ مکتوب دوباره و یا فرستادن واسطه است. از بی‌اعتنایی درست‌تر است.

گزینه‌ی آخر پاسخ عقلانی و درعین‌حال حافظ شأن بالاترین مقام کشور است. احاله موضوع به رئیس‌جمهوری، وزیر امور خارجه و حتی فرزندی که به دستیاری در حل‌وفصل این موصوع تعیین می‌شود و می‌تواند مقامات پیش‌گفته و تیمی از افراد مورد وثوق را دربربگیرد.

پس منتظر می‌شویم.

@jameeno
#پاسخ_نامه
@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷‏ معامله به‌زبان ساده!

من (ترامپ / آمریکا) زلنسکی / ‎اوکراین را وادار می‌کنم تا به خواسته‌های تو (پوتین / روسیه) تن دهد؛ تو (پوتین / روسیه) هم به ‎پزشکی / ایران فشار بیاور،
تا خواسته‌هایِ من (ترامپ /آمریکا) را بپذیرد.

https://x.com/DaneshmandiReza/status/1897953534089322844?t=KxxvlPayAPH5JiR_A0PZCg&s=35

#ترامپ #زلنسکی #پوتین #فشار_نیابتی #ایران #میانجیگری_روسیه #نیابتی #برنامه_هسته‌ای #برنامه_موشکی

@akhalaji

Читать полностью…
Подписаться на канал