شاعران بنام سبک خراسانی : رودکی، کسایی مروزی، فردوسی، فرخی سیستانی، منوچهری دامغانی، عنصری، اسدی توسی و دقیقی https://t.me/adabiatehemasi _____________________________ https://t.me/joinchat/iKklUViUdbhkNWQ0
اا═.🌸.═════════╔
گزارشِ شاهنامۀ فردوسی
اا═════════.🌸.═╚
بخش پنجاه و یکم:
🌸 جنگ یا ازدواج
🌷گوینده: آرش نعلچگر
🌷کانالِیوتوپ: persian poetry
C᭄❁࿇༅══════┅─
@adabiatehemasi
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─
اا.═ .🌸. ═════════╔
باورِ فردوسی
اا.═════════ .🌸. ═╚
🔶 دکتر قیامتی
🎧🌸🌸
C᭄❁࿇༅══════┅─
/channel/ganjineyadab
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
و این چنین است که جهان پهلوان ایران، سربلندی و سرفرازی ایران را در هر جایگاهی پاس می دارد،
اما پهلوانان شاهنامه که نمادهای بارزی از زور بازو و جنگاوری و رزم آزمایی هستند ، در شاهنامه فردوسی هرگز به پیل تَنی و بزرگی اندام و زور خود به انگیزه ای برای زورگویی و نادیده گرفتن راستی و درستی نمی نگرند.
رستم در جایی، آن گاه که به نیایش یزدان می پردازد، روی به سوی او می کند و فروتنانه، از سرچشمه همه توانایی ها و دانایی ها و زیبایی ها می خواهد که به او زور بازو و نیرو دهد تا بتواند این جایگاه را بیابد که با زیردستان مدارا کند و مهربانی و مهرورزی را گسترش دهد.
همی خواهم از کردگار جهان
که نیرو دهد آشکار و نهان
که با زیردستان مدارا کنم
ز خاکِ سیه، مُشکِ سارا کنم
و در جایی دیگر، کیکاووس، آن گاه که برای جهان پهلوان ایران، رستم دستان، نامه ای می نویسد و از او می خواهد که به جستجوی بیژن بپردازد، زور بازو و توانمندی بی مانند رستم را که به درستی از دهش دادار دادگر است برای آن می داند که رستم با تکیه بر آن، دست فریادخواهان را بگیرد و از زمین بلند کند:
تو را ایزد این زور پیلان که داد
دل و هوش و فرهنگِ فرخ نژاد
بدان داد تا دست فریادخواه
بگیری، بر آری، ز تاریک چاه
چنان رو، که پرسند روز شمار
نپیچی سر از شرمِ پروردگار
سخن به درازا کشیده شد. درباره جایگاه پهلوانان و پهلوانی در شاهنامه فردوسی، اساتید و بزرگان، کتاب ها نوشته و جستارها گفته اند. این اندک نوشتار را به همه پهلوانان و کهن کسوتان ورزش زورخانه ای و پهلوانی اردکان پیشکش کردم و از خدای بزرگ، سرفرازی و طول عمر و عزت آنان را خواستارم.
صفحه ۲
C᭄❁࿇༅══════┅─
@adabiatehemasi
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─
✔️ شعرِ شاهنامه، ایرانی سنج است
یعنی اگر برای کسی بخوانند و او متأثّر نشود، ایرانی نیست! شاهنامه، به نحوِ مرموزی، با ناخودآگاهِ هر ایرانی مربوط است و به اعتباری، نوحه بر ملّت و تمدّنی است که ناگهان دود شد و به آسمان رفت، به همین دلیل، طنز و شوخی در آن کم است!
آشنایی ایرانیان با شاهنامه -که عصاره و برگزیده ای از فرهنگ و تاریخ ایران باستان است- ضروری می نماید؛ زیرا، ناخودآگاه، به آنان درسِ مردی و بزرگی میدهد، اسمهایِ شخصیت هایِ شاهنامه، اسمهایِ آشنایِ روزگار را به یاد میآورد، ضحّاک، هر اهریمنی است که روزگار را به کامِ مردم زهر می کند و کاوه آهنگر می تواند هر نجات بخشی باشد.
📖 شاهِ نامه ها
✍️ دکتر سیروس شمیسا
C᭄❁࿇༅══════┅─
@adabiatehemasi
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─
اا . ═ ..🌸.. ═════════╔
هراسِ عطار از پشتیبانی
از فردوسی
اا . ═════════ ..🌸.. ═╚
🔶 دکتر قیامتی
🌸🌸C᭄❁࿇༅══════┅─
@adabiatehemasi
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─
C᭄❁࿇༅══════┅─
@adabiatehemasi
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─
اا═.🌸.═════════╔
گزارشِ شاهنامۀ فردوسی
اا═════════.🌸.═╚
بخش چهل و هفتم:
🌸 نامهٔ هوشمندانه زال
🌷گوینده: آرش نعلچگر
🌷کانالِیوتوپ: persian poetry
C᭄❁࿇༅══════┅─
@adabiatehemasi
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─
اا═.🌸.═════════╔
گزارشِ شاهنامۀ فردوسی
اا═════════.🌸.═╚
بخش چهل و پنجم:
🌸 به وقتِ شکار
🌷گوینده: آرش نعلچگر
🌷کانالِیوتوپ: persian poetry
C᭄❁࿇༅══════┅─
@adabiatehemasi
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─
اا═.🌸.═════════╔
گزارشِ شاهنامۀ فردوسی
اا═════════.🌸.═╚
بخش چهل و سوم:
🌸 پسر جانشین پدر
🌷گوینده: آرش نعلچگر
🌷کانالِیوتوپ: persian poetry
🌸🌸
C᭄❁࿇༅══════┅─
@adabiatehemasi
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
اا═.🌸.═════════╔
گزارشِ شاهنامۀ فردوسی
اا═════════.🌸.═╚
بخش چهل و دوم:
🌸 بازگشتِ زال با کمک سیمرغ
🌷گوینده: آرش نعلچگر
🌷کانالِیوتوپ: persian poetry
🌸🌸
C᭄❁࿇༅══════┅─
@adabiatehemasi
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
اا═.🌸.═════════╔
کارگاه شاهنامهپژوهی ۲
اا═════════.🌸.═╚
🔶 دکتر جلال خالقی مطلق
🎧🌸🌸
C᭄❁࿇༅══════┅─
/channel/ganjineyadab
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
اا═.🌸.═════════╔
گزارشِ شاهنامۀ فردوسی
اا═════════.🌸.═╚
بخش چهل و یکم:
🌸 تاجگذاری منوچهرشاه
🌷گوینده: آرش نعلچگر
🌷کانالِیوتوپ: persian poetry
C᭄❁࿇༅══════┅─
@adabiatehemasi
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─
اا═.🌸.═════════╔
شاهنامه و ایرانِ باستان
اا═════════.🌸.═╚
🔶 دکتر ژاله آموزگار
C᭄❁࿇༅══════┅─
@adabiatehemasi
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─
اا═.🍃 .═════════╔
گزارش شاهنامۀ فردوسی
اا═════════.🍃 .═╚
بخش سی و نُهم:
❇️ مرگِ تور به دستِ منوچهر
🌷گوینده: آرش نعلچگر
🌷کانالِیوتوپ:
persian poetry
C᭄❁࿇༅══════┅─
@adabiatehemasi
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─
❓چرا میگوییم: شاهنامه، آخِرش، خوش است؟
یکی از مَثَلهای سایر (رایج) و پُر رونق، در زبان و ادبیاتِ ما ایرانیها، همین مثل است. در اینباب، چندتن از ادیبان و بزرگانِ اهلِ قلم، سخن گفتهاند. مرحوم، استاد محمّد محیطِ طباطبایی و دکتر محمّد اسلامی نُدوشن و دکتر حسن انوری، هریک نکتههایی برای روشنشدنِ این مثل، از خود بهجای گذاشتهاند.
سالها پیش، مرحوم، مهدی پرتوی آملی در کتابِ ارزشمندش، «ریشههای تاریخیِ اَمثال و حِکَم»، به این مثل، پرداخت. این مثل، اینقدر اهمّیّت داشته که نویسندهی پُر اثری چون زندهیاد دکتر ابراهیم باستانیِ پاریزی، عینِ آنرا بر یکی از کتابهایش، نهاده و در زمینهی آن، نکاتی را فرموده است.
یکی دو مقالهی مستقل هم، در اینباب نوشته شده است که محکمترینش مقالهایست از شاهنامهشناسِ جوان و خوشقلم، دکتر سجّاد آیدنلو.
اینها را آوردم تا به خودم و خواننده گفته باشم که عنوانِ این یادداشت و طرحِ آن، موضوعِ تازهای نیست؛ از آنجهت آنرا موضوعِ این یادداشت قرار دادم که بپذیریم بسیاری از مثلها و کنایهها، محتاجِ بازخوانی هستند و باید در آنها، بیشتر تأمّل کرد. این یادداشت، اگر لطفی داشته باشد، این است که فرصتی میدهد تا مهمترینِ آن نظرها را یکجا با هم مرور کنیم و نکتهای نیز، اگر هست، افزون بر آنچه آن بزرگان گفتهاند، بیاوریم.
برای اینکه راحتتر بتوان گفتهها را دید و سنجید، هریک را جداگانه میآورم و در پایان، نظری را که من نیز با آن، همراه هستم، خواهم آورد.
🔸۱- کسانی که با عینکِ دینی به این مثل، نگاه کردهاند، میگویند: شاهنامه، آخرش خوش است، چون اَعراب، با حملهی خود به ایران، به حکومتِ ستمگرِ ساسانی، پایان دادند و فرصتی شد برای آشناییِ ایرانیان با رهنمودهای رهاییبخشِ اسلام. اینگروه، شاهنامه را انگار مترادف با تاریخِ ستمشاهیِ (شاهنامهی ستمکاریِ) ایرانیان میدانند و میگویند، با آمدنِ اعراب به ایران، نورِ رستگاری رسید و تاریکیِ ستمِ ساسانیان، رخت بربست.
طرفدارانِ این تفکّر، کافیست به «دو قرن سکوت» ایرانیان پس از حملهی اعراب، نگاهی بیندازند.
ایران، در بیست و یکمِ هجریِ قمری، به تصرّفِ آنان، در آمد. اینقومِ بیگانه و بادیهنشین، با هجومِ وحشیانه و حضورِ دشمنکیشانهی خود، که همراه با کشتارهای خونین بود، بذرِ بیماریهای پایداری چون: خشم، کینه، حسادت، نفرت، ریا و... را در خاکِ وجودِ ما کاشتند؛ محصولی که هنوز هم در بازارِ زندگیِ ما، رونق دارد.
این، چه پایانِ خوشیست که تلخیاش هنوز که هنوز است، پس از هزار و چهار صد سال و اَندی، کاممان را میآزارد؟
🔹۲- دکتر محمد علی اسلامی نُدوشن میگوید: چون پایانِ هر یکی از داستانهای شاهنامه، به پیروزیِ ایرانیان بر تورانیان، ختم میشود، پس شاهنامه، آخرش خوش است.
با احترام به استادم جناب آقای دکتر ندوشن، باید گفت که این اتفاق، بیشتر در دو بخشِ اسطورهای و پهلوانیِ شاهنامه رخ میدهد.
در بخشِ اسطورهایِ آن هم، همیشه پایانِ داستانهای شاهنامه، خوش نیست. برای نمونه، هجومِ آژیدهاک (ضحّاک) ، فروشکستنِ جمشید، به ارّه دو نیمکردنِ او و هزارسال بر تختِ ایران نشستن، پایانِ خوشی بر پادشاهیِ هفتصدسالهی جمشید نیست.
در دورهی تاریخی هم، شکستِ ایرانیان از اسکندر و سپس اعرابِ بادیهنشین، پایانِ خوشی نبوده و نیست.
🔸۳- استاد محیط طباطبایی، فرمودهاند: شاهنامه، آخرش خوش نیست، چون به شکستِ ایرانیان از اعراب، ختم میشود، اما اینکه مردم، آخرِ شاهنامه را خوش میدانستهاند، محصولِ مجالسِ نقّالی و شاهنامهخوانی در قهوهخانهها (کافهها) بوده است. ایشان میفرمایند: با پایانیافتنِ مجلسِ نقّالی، سفرهی شادی میگسترده و با خوردنِ نُقل و شیرینی، کامشان را شیرین میکردهاند، بههمیندلیل، آخرِ شاهنامه را خوش خواندهاند.
🔹۴- مرحوم مهدی پرتوی آملی، در کتابش، که پیشتر آوردیم، مینویسد: مردم با خواندنِ ابیاتی که فردوسی در تحسین و ستایشِ سلطانمحمود، سروده، میپنداشتند: محمود، نظرِ خوشی با شاهنامه و فردوسی داشته است. این توهّم، زمانی به پایان میرسد که به پایانِ شاهنامه میرسند. در پایانِ شاهنامه، به ابیاتی برمیخورند که فردوسی، به کنایه از ناسپاسیِ او سخن گفته است. اینجاست که پایانِ شاهنامه خوش است، چون درمییابند که این سلطانِ بیگانه، همانندِ همهی بیگانگانی که به ایران، تاختن آوردند و بر تختِ ایران نشستند، جز ناسپاسی، تباهی، تیرگی و توطئه، چیزی به ارمغان نیاوردهاند.
🪷🪷
C᭄❁࿇༅══════┅─
@daneshhayeadabi
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
کاو چرا سهراب را نشناخت؟!
آشکارا در دل سهراب، مهر رستم بود
در دل رستم ولی مهر پدر کم بود ...
کاو چرا سهراب را نشناخت؟!
C᭄❁࿇༅══════┅─
@adabiatehemasi
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─
❇️ جُستاری پیرامونِ گرامیداشتِ روزِ ملّیِ فرهنگِ پهلوانی و ورزشِ زورخانه ای
🔶 نویسنده: سیدحسین پایدار اردکانی
🔶 به بهانه ۲۸ فروردین ماه، روزِ ملّیِ فرهنگِ پهلوانی و ۲۳-۲۹ فروردین ماه هفته فرهنگِ پهلوانی شاهنامه
پیوندِ شاهنامه با ورزش زورخانهای و پهلوانی، بر هیچکس پوشیده نیست و اصلاً شاهنامه با این ورزش گره خورده است. نوای مرشدی که سردر می نشیند، ضرب می زند و ابیات شاهنامه را به زیبایی می خواند. انگار، این ابیات، ساخته شده برای این ورزش؛ یا وقتی پهلوانان میل می گیرند یا شنا می روند و حرکات ورزشی را انجام می دهند، ریتمِ خواندنِ مرشد، کاملاً با ابیاتِ شاهنامه سازگار است.
همچنین، اخلاق پهلوانی؛ که استاد فردوسی به روشنی در شاهنامه به ما می گوید: همه چیز، در زورِ بازو خلاصه نمی شود.
یا رستم؛ که در تاریخ ایران، پهلوان تر از او کسی نداریم و جهان پهلوان ایران و پهلوان زاده هست و تبار او، از گرشاسب تا خود، او پهلوان اند و نمونه بارز جهان پهلوانانِ ایران زمین است و اصلاً فردوسی رستم را آورد تا بگوید انسان ایده آل ایرانی که من می خواهم به جهانیان نشان بدهم؛ رستم است؛ اما همین رستم با همه شکوه و ایران دوستی و نیک اندیشی و زور بازویی که دارد، زالِ جهان پهلوان؛ پدر سالخورده اش به او که می خواهد ردایِ پهلوانی بپوشد، پند می دهد و می گوید:
"تو را ایزد این زورِ پیلان که داد،
دل و هوش و فرهنگِ فرّخ نژاد،
بدان داد، تا دستِ فریادخواه،
بگیری؛ بر آری زِ تاریکْ چاه
چنان رو، که پرسند روزِ شمار،
نپیچی سر از شرمِ پروردگار"
زال به رستم می گوید: "اگر خداوند به تو زور بازو داده به خاطر آن است که دستِ نیازمندان و افتادگان را بگیری که فرهنگ ایرانی ما و نیایش های ایرانیان هم در همین راستا ست.
ایران دوستی رستم و رستم دوستی ایران (فردوسی می گوید رستم ایران را دوست داشت و ایران هم رستم را دوست داشت)
خود رستم -وقتی جهان پهلوان شده بود و در اوج قدرت بود- گاهی برای این که تورانیان را کوچک کند، به تنهایی به شکارگاههای تورانیان می رفت و روزهای زیادی شکار میکرد و هیچکس جرأت جسارت به او نداشت و گاهی هم که درگیری هایی می شد، پیروز بر می گشت. زمانی که رستم به نخجیرگاهی در توران (شمال شرقی ایران) برای شکار رفت، بعد از حدودِ دو ماه که به ایران برگشت، دل ایران هم برای رستم تنگ شده بود. وقتی رستم با رخش خودش بر بالای ارتفاعات کوه بینالود در شمال شرقی توران ایستاده (که از آنجا برای حرکت به سمت ایران پایین بیاید) دشت و فلات ایران زیر پای رستم است. فردوسی می گوید:
"چو رستم به نزدیکِ ایران رسید
سرِ کاخِ کیخسرو آمد پدید
یکی باد نوشین، درودِ سپهر
به رستم رسانید شادان به مهر"
وقتی رستم به نزدیک ایران رسید و سر کاخ ایران پیدا بود، باد نوشین آسمان ایران زمین به رستم درود فرستاد، یعنی این پیوند بین پهلوان و ایران دوجانبه بوده است. هم رستم ایران را دوست داشت، هم بعد از دو ماه ایران دلش برای رستم تنگ شده بود.بنابراین، ایران دوستی باید یکی دیگر از خصلت های پهلوانی باشد. خودِ رستم می گوید:
"همی خواهم از کردگارِ جهان
که نیرو دهد آشکار و نهان،
که با زیردستان مدارا کنم
زِ خاکِ سیه، مُشکِ سارا کنم"
رستم، یک پهلوانی که در زور بازو اصلاً مانند ندارد؛ ولی می گوید: من این زور بازو را می خواهم، برای این که با زیردستان مدارا و برای ایران کار کنم. این ها اخلاق پهلوانان ایرانی است که زبانزد خاصّ و عام شده است.
روز فرهنگ پهلوانی و ورزش زورخانه ای را گرامی می داریم و به روانِ همه پهلوانانِ بزرگِ ایران درود می فرستیم.
C᭄❁࿇༅══════┅─
@adabiatehemasi
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─
❇️ فرهنگ پهلوانی و شاهنامه فردوسی
نویسنده: سیدحسین پایدار اردکانی
🔶 به بهانه ۲۸ فروردین "روز ملی فرهنگ پهلوانی" و ۲۳ تا ۲۹ فروردین؛ :هفته فرهنگ پهلوانی"
شاهنامه فردوسی، آیینه تمام نمای فرهنگ ایرانی است و آنچه در این کتاب دانایی و داد به انسان پیشکش شده، سرشار از فروزه های اخلاقی و نمادهای ماندگاری است که می تواند انسان را در هر زمان و جایگاه به نیکبختی و رستگاری رهنمون شود.
بنیان شاهنامه بر رویدادهای زندگی ایرانیان و رویارویی آنان با سختی ها، فراز و فرودها و نبردها و از جان گذشتگی ها و زیستن اخلاق مدارانه آنان در کشاکش زندگی بنا نهاده شده است.
در این میان جایگاه پهلوانان در شاهنامه فردوسی، جایگاهی بس سترگ و ارزشمند است و نقش و کارکرد پهلوانان در شاهنامه به اندازه ای نمایان و کارساز است که اِنگارشِ شاهنامه، بدون به شمار آوردن فروزه های پهلوانی و نماد واره های آن- که پهلوانان بزرگ ایران هستند- شدنی نیست.
به درستی، درون مایه شاهنامه، با نقش آفرینی پهلوانان بزرگ ایرانی، در بزنگاه های سرنوشت ساز همراه شده و در این میان، آنچه بیش از هر چیز به چشم می خورد، پیوند میان این پهلوانان و آموزه های اخلاقی برگرفته شده از فرهنگ و جهان بینی ایرانی است.
در این نوشتار کوتاه، هرگز نمی توان به همه آنچه نماد واره های پهلوانی در شاهنامه فردوسی است اشاره نمود اما به فراخور هفته بزرگداشت فرهنگ پهلوانی و ورزش زورخانه ای، به سه فروزه یِ جانبخش پهلوانان شاهنامه، یعنی آزادگی، ایران دوستی و دستگیریِ نیازمندان اشاره ای هر چند کوتاه خواهم نمود.
نخستین فروزه ای که می تواند جان هر پهلوانی را به بالاترین نشان های نازش و افتخار آراسته نماید، فروزه آزادگی است. پهلوانان شاهنامه، هرگز تن به ننگِ هرگونه زیستن نداده اند و همواره کوشیده اند تا آزادگی خویش را در گِرُوِ هیچ چیزی قرار ندهند و همواره در اندیشه و سخن و کردار، پیرو راستی و درستی و ایستادگی بر سر پیمان انسان با خدا برای پیمودن راه درست زندگی باشند.
رستم، جهان پهلوانِ ورجاوندِ ایران زمین، با پیغام کیکاوس، پادشاه ایران، برای رویارویی با سپاه توران که به سرکردگی سهراب جوان به سرزمین ما یورش آورده، از زابلستان به آمل پایتخت ایران فراخوانده می شود.
درنگ رستم، کیکاووس را خشمگین ساخته تا آن جا که با دیدن رستم به طوس فرمان می دهد تا رستم را زنده بر دار کند!
روشن است که رستم، جهان پهلوان ایران، که نمونه همه راستی ها و درستی ها و انسان مداری های شاهنامه است، تن به ننگ پذیرش این رفتار کیکاوس نخواهد داد و در برابر او خواهد ایستاد و پاسخ این ناروایی او را خواهد داد:
تهمتن برآشفت با شهریار
که چندین مَدار آتش اندر
کنار همه کارَت از یکدگر بدتر است
تو را شهریاری نه اندر خور است
رستم، با خشم، روی به سوی کیکاوس، پاسخ ناروایی های او را این چنین استوار و آزادمنشانه می دهد و سپس بی هراس از پادشاه ایران، روی به سوی زابلستان می گذارد و لحظه ای درنگ در جایی که پاسداشت ادب در آن نیست و آزادگی او خدشه دار می شود را روا نمی دارد.
در همین داستان، آنگاه که گودرز پیر، یکی دیگر از پهلوانان نامدار شاهنامه، نگران از سبک سری کیکاوس، به دنبال جهان پهلوان ایران، - رستم - روانه می شود تا مگر بتواند او را به بازگشت برانگیزد، جلوه دیگری از خوی و خیمِ پهلوانان ایران زمین، نمایان می شود و آن فروزه ارزنده یِ ایران دوستی است.
پهلوانان شاهنامه، همگی در سخت ترین روزهای روزگار نیز، دلباختگی به ایران را فراموش نکرده و برای آنان ارزشمندترین چیزی که باید جان خود را نیز فدایش کنند، سرزمین اهورایی ایران است.
گودرز، هرچه در توان دارد، برای به دست آوردن دل رستم و تلاش برای بازگشت او به کار می برد اما گویا رستم، آهنگی برای بازگشت ندارد تا اینکه نام ایران به میان می آید. این جاست که رستم درنگ می کند و برای ایران - با اینکه تندی شاه را دوست نداشته - باز می گردد تا سرزمین مادری خویش را در یکی دیگر از بزنگاه های تاریخ تنها نگذاشته باشد.
گودرز به رستم می گوید:
تهمتن گر آزرده گردد ز شاه
هم ایرانیان را نباشد گناه
و رستم با شنیدن نام بلند ایران، با همان خوی آزادمنشانه خود، پاسخ می دهد:
چرا دارم از خشم کاووس باک؟
چه کاووس پیشم چه یک مشت، خاک
چون ایران نباشد تن من مباد
چنین دارم از موبد پاک، یاد"
صفحه ۱
C᭄❁࿇༅══════┅─
@adabiatehemasi
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─
اا═.🌸.═════════╔
گزارشِ شاهنامۀ فردوسی
اا═════════.🌸.═╚
بخش پنجاهُم:
🌸 سام بر سرِ دوراهی
🌷گوینده: آرش نعلچگر
🌷کانالِیوتوپ: persian poetry
C᭄❁࿇༅══════┅─
@adabiatehemasi
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─
اا═.🌸.═════════╔
گزارشِ شاهنامۀ فردوسی
اا═════════.🌸.═╚
بخش چهل و نهم:
🌸 خشمِ منوچهرشاه
🌷گوینده: آرش نعلچگر
🌷کانالِیوتوپ: persian poetry
C᭄❁࿇༅══════┅─
@adabiatehemasi
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─
اا═.🌸.═════════╔
گزارشِ شاهنامۀ فردوسی
اا═════════.🌸.═╚
بخش چهل و هشتم:
🌸 فاششدنِ رازِ رودابه
🌷گوینده: آرش نعلچگر
🌷کانالِیوتوپ: persian poetry
C᭄❁࿇༅══════┅─
@adabiatehemasi
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─
اا═.🌸.═════════╔
گزارشِ شاهنامۀ فردوسی
اا═════════.🌸.═╚
بخش چهل و ششم:
🌸 دیدارِ زال و رودابه
🌷گوینده: آرش نعلچگر
🌷کانالِیوتوپ: persian poetry
🌸🌸
C᭄❁࿇༅══════┅─
/channel/dastanhayeshahnameyeferdowsi
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
اا═.🌸.═════════╔
گزارشِ شاهنامۀ فردوسی
اا═════════.🌸.═╚
بخش چهل و چهارم:
🌸 عشقِ ممنوعه
🌷گوینده: آرش نعلچگر
🌷کانالِیوتوپ: persian poetry
C᭄❁࿇༅══════┅─
@adabiatehemasi
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─
/channel/+vLSaOiqZKtc0MjNh
Читать полностью…اا═.🌸.═════════╔
پدرِ شعرِ فارسی
اا═════════.🌸.═╚
❇️ مروری بر زندگی و آثار رودکی
🔶 دکتر رشید کاکاوند
🎧🌸🌸
C᭄❁࿇༅══════┅─
@adabiatehemasi
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
اا═.🌸.═════════╔
کارگاه شاهنامهپژوهی ۱
اا═════════.🌸.═╚
🔶 دکتر جلال خالقی مطلق
C᭄❁࿇༅══════┅─
@adabiatehemasi
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─
به نام خداوند جان و خرد
گروهها و کانالهای تحت پوشش ابرگروه دبیران ادبیات کشور در تلگرام:
گروهها:
گروه دبیران ادبیات فارسی کشور(متوسطه یک)
لینک گروه:
❤️⃤ /channel/+r1YqvEflhRoxMjY0
گروه دبیران ادبیات فارسی کشور(متوسطه دو)
لینک گروه:
❤️⃤ /channel/+vLSaOiqZKtc0MjNh
گروه دانشآموزی
لینک گروه:
❤️⃤ /channel/+3mxWOB2kEENmMTY8
گروه تبادلات
لینک گروه:
❤️⃤ /channel/+vKWsBQ-E4HIyMWNk
کانالها:
آیدی تعدادی از کانالها که آرشیو گروه نیز محسوب میشوند:
ادبیات متوسطه اول (هفتم، هشتم، نهم)
🆔@adabiatemotevaseteh1
ادبیات متوسطه دوم (دهم، یازدهم، دوازدهم)
🆔@adabiatemotevaseteh2
علوم و فنون ادبی
🆔 @daneshhayeadabi
دانشهای زبانی
🆔@daneshhayezabani
قلمرو فکری ادبیات
🆔@gherabatemanaei
تست ادبیات
🆔@test_adabiat
فارسیونگارش فنی
🆔@adabiatefani
بانک نمونه سوال ادبیات
🆔@bankesoaladabiat
نگارش(دهم، یازدهم، دوازدهم)
🆔@negareshe10
کانال دانشآموزی گروه دبیران ادبیات کشوری
🆔@daneshamoziadabiat
کانال صائب و شاعران سبک هندی
🆔@saeb_e_tabrizi
کانال ادبیات حماسی(فردوسی و شاعران سبک خراسانی)
🆔@adabiatehemasi
کانال حافظپژوهی
🆔@hafezpajohi
کانال سعدی و شاعران سبک عراقی
🆔@saadieshiraz
داستانک
🆔@daastaanak
کتابخانه ادبی
🆔@ketabkhaneadabi
کانال تبادلات فرهنگیان
@FARHANGIAN_TABADOL
گروه دبیران ادبیات کشور در ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/96665629Cc686e94fcc
آرشیو گروه:
https://eitaa.com/joinchat/1999044610Cd968b94933
گروه دبیران ادبیات فارسی کشور در سروش:
https://splus.ir/dabiraneadabiat
آرشیو گروه در سروش:
https://splus.ir/adabiatemotevaseteh2
اا═.🌸.═════════╔
گزارشِ شاهنامۀ فردوسی
اا═════════.🌸.═╚
بخش چهلم:
🌸 مرگ فریدون و آغاز پادشاهی منوچهر
🌷گوینده: آرش نعلچگر
🌷کانالِیوتوپ: persian poetry
C᭄❁࿇༅══════┅─
@adabiatehemasi
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─
🔸۵- به گمانِ بنده، شاهنامه، آخِرش خوش است. اکنون دلیلِ آن را میآورم.
من بهعنوانِ خوانندهی شاهنامه، آرزو داشتم کاش فردوسی که تا سالِ ۴۲۰ هجریِ قمری، زنده بوده، هجومِ هراسناک و مرگآفرینِ اعراب را هم به نظم میکشید تا هر ایرانی با خواندنش، بتواند حملاتِ توران و اسکندر و اعراب را بر ترازو بسنجد و ببیند کدامیک، بیشتر ما را توشهی تیغِ خود کردهاند؟
کدامیک، در زیرِ پرچمِ رستگاری و داعیهی رهاییِ ایرانیان، ریا و رُعونت، پلیدی و پَلَشتی، ترس و طمع، خفّت و خواری، آز و نیاز و... را در جانِ خسته و خرابِ ما، بیدار کردند؟
دوست داشتم فردوسی، در کنارِ همهی رهنمودهایی که در مقدّمه، متن و پایانِ همهی داستانهای اسطورهای، پهلوانی و روایتهای تاریخی (اشکانیان و ساسانیان)اش، راه را از چاه، فرامینمایاند، باز هم چشمِ ما را به دنیایی که پیشِ رو داریم، بازتر میکرد. این آرزو، در آخرِ شاهنامه، محقّق میشود.
فردوسی، در پایانِ شاهنامه، نامهی رُستمِ فرّخزاد به یَزدگرد، آخرین پادشاهِ ساسانی را آورده است. ایننامه، تصویرِ روشن و فشردهای از تمامیِ آنچیزیست که بعدها بر سرمان آمد. فردوسی، در ایننامه، فردای پیشِ رو را عالمانه و مشفقانه، پیشگویی کرده است. آینهای فرارویمان گذاشته است تا به نیروی خِرد، با هزاران دام و دانهای که بهنامِ دین و دینداری، پیشِ رویمان خواهند گسترد، آشنا شویم و چارهای بیندیشیم. اینجاست که درمییابیم چرا ایرانیان، آخِرِ شاهنامه را خوش خواندهاند.
به این ابیات تأمّل کنید تا منظورم را بیشتر دریابید:
به گیتی، کسی را نمانَد وفا
روان و زبانها، شود پُر جفا
ز ایران و از تُرک و از تازیان
نژادی، پدید آید اندر میان
نه دهقان، نه تُرک و نه تازی بُوَد
سخنها به کردارِ بازی بُوَد
همه گنجها زیرِ دامن نهند
بمیرند و کوشش به دشمن دهند
زیانِ کسان از پیِ سودِ خویش
بجویند و دین، اندر آرند پیش
چُنان فاش گردد غم و رنج و شور
که شادی به هنگامِ بهرامِ گور
فردوسی، ایرانیان را به تازیانهی تحذیر، از دلخوشکردن به حکومتی که به بهانهی بهشت، جهنم را پیشِ رویمان میگشاید، بر حذر داشته است و این، همان پایانِ خوشِ شاهنامه است.
🔹۶- دکتر حسن انوری در فرهنگِ بزرگِ سخن، با توجه به حسّی که ایرانیان، در بیانِ اینعبارت دارند، آن را عبارتی طنزآمیز میداند. مینویسد: ایرانیان، از کاری که ناخوشایندشان باشد و پایانی خوش برای آن نبینند، به طنز میگویند: شاهنامه آخرش خوش است.
دکتر سجاد آیدنلو هم اینعبارت را مجازی دانسته است که معنای عکسِ آن، منظورِ نظرِ گوینده است؛ یعنی آخرِ شاهنامه خوش نیست.
آخرِ شاهنامه خوش نیست، چون آخرین امپراتوریِ ایران، بهدلیلِ دخالتِ دینِ به دنیا آلوده شدهی زردشتی و فاصلهی فاحشِ طبقاتیِ بینِ غنی و فقیر و حملهی اعراب، فرومیپاشد و ایران، از سالِ بیست و یک هجری تا سالِ ششصد و شست (شصت) و پنج، در زیرِ سلطهی دو سلسلهی اُمویان و عباسیان، در تباهی و تیرگی، عمر میگذراند و بعد از آنهم به زیرِ بیرقِ بازماندگانِ همین تفکّر رفت؛ تفکّری که با آمدنِ صفویّه، نمودی پُررنگتر یافت و از مذهب، اَفیونی ساخت تا زندگی از زایش بماند.
با مرورِ این دید و دریافتها، میبینیم که جز برداشتِ اول، هریک حرفی برای گفتن دارند. من بر نظرِ خود (بندِ پنجم) و سخنِ پایانی که عبارت را در معنای طنز، تعبیر کردهاند، بیشتر تأکید دارم.
🙏 سخنم را به این آرزو ختم کنم:
امیدوارم پایانِ همهی داستانهای واقعی در شاهنامهی ایرانیان، که تا زندگی هست، خواهد بود، خوش باشد و به خوشی، ختم شود.
(م. فرهنگ) ۱۳۹۸/۱۲/۱۸
#فردوسی
#شاهنامه
#مثلآخرشاهنامه
🪷🪷
C᭄❁࿇༅══════┅─
@daneshhayeadabi
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
اا═.🌸.═════════╔
نوروز و زادروز زرتشت
اا═════════.🌸.═╚
🔶 میرجلالالدین کزازی
C᭄❁࿇༅══════┅─
@adabiatehemasi
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─