این رسانه ویژه انتشار نوشتههای محمد فاضلی است. ارتباط با مدیر کانال: @ad_di_irss
سلام و ارادت با توجه به بازی جدیدی که شهرداری در مورد خانه اندیشمندان درآورده بهتر است انجمن های صنفی حوزه علوم انسانی و اجتماعی متحد شوند و با جمع کردن پول از اعضا یک ساختمان خریداری کنند و از شر امکانات دولتی و شبه دولتی خلاص شوند. یک گزینه مدرسه دارالفنون است که آموزش و پرورش دنبال فروش به خریدارانی است که دنبال تجاری کردن آن نباشند سالن کنفرانس خوب و حیاط مصفایی دارد به همراه پارکینگ کافی فقط کمی پایین شهر است ارادتمند
Читать полностью…🔵 قسمت چهارم از سری جدید فارکست پلاس با عنوان از درد مشترک تا عمق واقعیت منتشر شد.
به نظر میرسد پس از تجربهی درد مشترک اخیر، شاهد سطح جدیدی از همبستگی اجتماعی در ایران بودهایم. حال سؤال اینجاست: آیا این همبستگی واقعی و عمیق است یا فقط یه واکنش به شرایط اضطراری؟
..............................
مهمان این قسمت:
محمد فاضلی (جامعهشناس)
@fazeli_mohammad
..............................
▶️ لینک این قسمت ▶️
🔗ما را دنبال کنید:
اینستاگرام
وبسایت
کانال کست باکس
daneshgoo_media/">کانال یوتیوب
..............................
سردبیر و میزبان: مهدی نوروزیان | تهیه کننده: هستی ربیعی | مدیر تولید: فصیحه رجبی | مدیر هنری: سیاوش مهرآئین
#فارکست_پلاس #جنگ #دانشگو #همبستگی_اجتماعی #تحول #چالش_جدید #ایران #دوران_جدید #زندگی_مسالمتآمیز #محمد_فاضلی
@daneshgoo_gram
و دوباره قصه شهرداری تهران و «خانه اندیشمندان علومانسانی»
اصلاً بعید نیست...
▪️فردین علیخواه
🔺«نوابغ دنیای مدرن»، مستندی از شبکه جهانی بیبیسی است که در سال 2016 در انگلیس تولید شد. بتانی هیوز، مجری برنامه، دانشآموخته تاریخ باستان و مدرن از دانشگاه آکسفورد است. مستند به زندگی و افکار مارکس، نیچه و فروید اختصاص دارد و نسخه دوبله شدۀ آن در سایت آپارات نیز قابلِ دسترس است.
🔺هیوز در شرح زندگی این سه متفکر، در کوچههای شهرهای محل سکونت آنان قدم میزند، گاهی در مقابل ساختمانی میایستد، به آن خیره میشود و حیات تاریخی ساختمان و نقشی را که در سیر اندیشۀ اندیشمندان آن دوران داشته شرح میدهد. هدف مستند توصیف و بیان سرگذشت نامآوران و تفکر آنان است ولی راوی به ناچار به خیابانها، ساختمانها، کافهها، و مکانهای گردهمایی و قرار و مدار اندیشمندان توجه میکند که بخشی از فرهنگ مادی(material culture) هر عصر است. در این مستند درمییابیم که نام مکانها همواره با اندیشمندان گره خورده است و چقدر جالب است که طبق آنچه این مستند به ما نشان میدهد هنوز هم برخی از مکانهای دورهمیهای اندیشمندان در قرن نوزدهم در شهرهای اروپایی مرمت و نگهداری میشود.
🔺در علومانسانی کم نیستند مکاتب و حلقههای فکری که با نام خاستگاه شهری خود گرهخوردهاند. مکتب بوداپست، مکتب فرانکفورت، مکتب رم، مکتب شیکاگو، مکتب بیرمنگام، حلقه وین و غیره تنها چند نمونه دراینخصوص است. از نوشتن این سطرها قصد دارم چه نکتهای را بگویم؟ مکانها و شهرها در سیر تحول اندیشه مهماند و میتوانند به ماندگاری شهری و تبدیل شهر به برندی فرهنگی کمک کنند. اندیشهها و اندیشمندان به حیات فرهنگی و فکری شهرها قوام میبخشند و موجب شناسائی شهرها؛ هم در اکنون و هم در آینده میشوند. در واقع مایه افتخار یک شهر است که مکاتب و اندیشههایی با نام آن شهر ثبت و ضبط شود.
🔺دقیقاً به همین دلیل است که بسیاری از شهرهای جهان برای میزبانی کنفرانسها و همایشهای اندیشمندان اشتیاق نشان میدهند. حداقل یکی از دلایل اینچنین اشتیاقی، افزایش منزلت فرهنگی شهر است. چه چیز از این بهتر که شهری خودش را میزبانِ مشتاقِ اندیشمندان و متفکران معرفی کند؟ مدیران شهرهای جهانی نیک میدانند که میزبانی از این افراد میتواند برای شهر میراث ایجاد کند و آیندگان از آن شهر به نیکی و افتخار یاد کنند.
🔺در همین ارتباط، در سالهای اخیر علاوه بر شهرها، شرکتهای بزرگ و معروف جهان نیز همواره برای میزبانی حلقههای متفکران مشتاق بودهاند. دلیل آنکه سیلیکونولی یکی از مکانهای مهم برای پذیرایی از متفکرانی است که نگاهی نقادانه به فناوریهای ارتباطی دارند همین است. برای مثال گوگل اشتیاق نشان میدهد تا میزبان چهرهها و اندیشهورزان جهانی نظیر یوال نوح حراری باشد؛ چرا که قصد دارد با جذب اندیشمندان این پیام را به جهان بدهد که فقط و فقط در پی رشد افسارگسیختۀ فناوری نیست؛ بلکه جنبه فرهنگی و فکریِ فناوری نیز برایش مهم و ارزشمند است.
🔺ولی میدانید نقطه تلخ ماجرا کجاست؟ ما پژوهشگران در این کشور مجبوریم برای آنچه در جهان امری افتخارآمیز و البته بدیهی محسوب میشود مدام استدلال بیاوریم و مدیران را برای انجام آن متقاعد کنیم. به یاد دارم که سالها قبل وقتی گزارشهای مربوط به وجهه سازمانها نزد مردم را میخواندم معمولاً شهرداریها وضعیت مناسبی نداشتند. دارم تعارف می کنم انگار. شهرداری ها افتضاح بودند. به همین دلیل اعتقاد دارم که وجود «خانه اندیشمندان علومانسانی» در شهر، گردهمایی اندیشمندان و پژوهشگران در آن، و به ویژه بازتاب رسانهای گفتگوهای کارشناسی و تخصصی برای جامعه از جمله ویژگیهای مثبتی است که صددرصد به نفع نهادی همچون شهرداری تهران است. در واقع، این لطف اندیشمندان کشور به شهرداری تهران است و نه بر عکس! و عجیب آنکه شهرداری از این منبع رایگان سرمایه اجتماعی غافل است.
🔺اگر به سطرهای آغازین این نوشتار بازگردم تأکید میکنم که ساختمانها نیز جزوی از حیات فکری شهرهایند، ساختمانها و خانههای نمادین اندیشمندان جزو فرهنگ مادی جوامعاند و میخواهم بگویم که اصلاً بعید نیست که فرداروزی «بتانی هیوزهایی» به خیابان نجاتالهی شهر تهران بروند، در مقابل ساختمان خانه اندیشمندان علومانسانی بایستند و از نقش آن در حیات فرهنگی شهر و خط سیر علومانسانی ایران بگوید. ولی پرسش مهم تر آن است که در آن روزگار درباره شهردار وقت چه خواهند گفت؟
✅@fardinalikhah
https://www.sharghdaily.com/fa/tiny/news-1037204
هوشمندی حکمرانی؟!
محمد فاضلی
اگر از شما بپرسند میزان هوش یا سطح هوشمندی نظام حکمرانی را چگونه اندازه میگیرید، چه پاسخی خواهید داد؟ پاسخ من به این سؤال خیلی روشن است: هوشمندی هر حکمرانی را باید بر اساس پاسخ آن به فرایندهای کُندرو شناخت و اندازه گرفت. بخش مهمی از هوشمندی یا بیهوشی حکمرانی در همین یک خط پاسخ نهفته است.
فرایندهای کُندرو آن نوع فرایندهایی هستند که بسیار تدریجی، با ایجاد تغییرات ناملموس در کوتاهمدت اما با اثرات بزرگ در درازمدت، عمل میکنند. چند نمونه از فرایندهای کُندرو را مرور کنیم. تغییر اقلیم و گرم شدن کره زمین، فرایندی کُندرو است که در طول چند دهه، به تدریج حدود ۱ تا ۲ درجه سلسیوس بر میانگین دمای برخی کشورها و مناطق افزوده است. افزوده شدن ۲ درجه میانگین دما در طول ۳۰ سال به معنای اضافه شدن سالیانه ۰.۰۷ درجه سلسیوس دما است. این میزان افزایش دما اثرات آنی ندارد، اما به تدریج باعث تغییراتی مهیب میشود.
افزایش دما سبب میشود به تدریج بارشها کاهش یابد، و بارشهای برف نیز به باران تبدیل شود. در ضمن، افزایش دما سبب ذوب شدن یخچالهای طبیعی شده و ذخیره آبی را کاهش میدهد. تغییر بارش از برف به باران، باعث تغییرات بزرگ در رژیم روانآبها و رودخانهها شده، بر ذخیره سدها اثر میگذارد. افزایش تدریجی دما، تبخیر از پشت سدها را بیشتر کرده، بر پوشش گیاهی هم اثر میگذارد. بهرهوری محصولات کشاورزی را کم کرده و نیاز آبی آنها را هم افزایش میدهد. افزایش دما، در صورتی که با پاسخ مناسب در معماری ساختمانها مواجه نشود، نیاز به وسایل سرمایشی را افزایش داده و نیاز به انرژی برق را بیشتر میکند. فهرست تغییرات ناشی از افزایش تدریجی دما را میتوان بسیار بیشتر کرد اما برای بحث ما در همین حد کفایت میکند.
حکمرانی هوشمند که به ابزارهای سنجش تغییرات اندک و تدریجی مجهز است (سطح فناورانه)، به دانش و نیروی انسانی ضروری برای درک این تغییرات دسترسی دارد (سطح نیروی انسانی)، ساختار سازمانی و نظام نهادی آن برای پردازش و تحلیل چنین دادههایی آمادگی دارد (ظرفیت نهادی)، و در سطح سیاسی میز کار تصمیمسازان و تصمیمگیران آن با دستورکارهای قلابی، غیرواقعبینانه و انحرافی پر و شلوغ نشده و مدیران و حکمرانانش وقت و تمرکز کافی برای پرداختن به خروجیهای سطوح فناورانه، انسانی و نهادی را دارند، میتواند تغییرات ناشی از فرایندهای کُندرو را درک کرده و به تدریج در برابر آنها واکنش مناسب نشان دهد. اما وقتی این قابلیتها در دسترس نباشد، تغییرات تدریجی مثل تغییر اقلیم و گرمایش زمین، بنیانهای استواری ظرفیت زیستپذیری سرزمین را تضعیف میکند در حالی که خواجگان همه در بند نقش ایوانند.
من ۱۲ سال پیش از مفهوم «همآیندی بحرانها» در وصف روند حرکت ایران استفاده کردم. منظورم این بود که همه بحرانهایی که در کشورهای دیگر به صورت مجزا و در مقاطع زمانی مختلف بروز کرده یا میکنند، در ایران امروز با هم رخ داده یا خواهند داد و به عبارتی همآیند و همگرا میشوند. نقطه اشتراک همه آن بحرانهایی که به سوی ایران امروز همآیند شدهاند، کُندرو بودن آنهاست. بحران در صندوقهای بازنشستگی، فرونشست زمین، ناترازی انرژی، ناترازی بانکی، بحران آب، بحران در روندهای سیاست خارجی، زوال منابع مالی دولت، تضعیف سرمایه اجتماعی، نابودی آبخوانها و کسری تجمعی مخازن آب زیرزمینی، تشدید آلودگی هوا و گشوده شدن رخنههای بزرگ در حفاظهای امنیتی، هیچ کدام فرایندهایی یکباره نبودهاند. همه اینها به تدریج و تحت فرایندهای کندرو رخ دادهاند.
واقعیت این است که نظام حکمرانی هوشمند نبوده و نیست. نظام حکمرانی در این کشور برای اندازهگیری، پردازش، تحلیل، تصمیمسازی و تصمیمگیری بهموقع و مناسب برای مواجهه با فرایندهای کُندرو سازماندهی نشده است. اگر نظام حکمرانی ملزومات درک چنین فرایندهایی را خلق نکند، موریانههای بیشتری بنیانهای زندگی مسالمتآمیز را ذره ذره از بین میبرند و بحرانهایی شبیه بحران آب، بیشتر و بیشتر دامنگیر زندگی ایرانیان میشوند.
fazelimedia">صفحه محمد فاضلی در یوتیوب
@fazeli_mohammad
جغرافیای اقتصادی جنگ ایران و اسرائیل
جنگ اسرائیل علیه ایران و همراهی آمریکا با این جنگ را میتوان در بستر تحولات کلانتر جهان هم توضیح داد. آریابرزن محمدی، در این گفتوگو توضیح میدهد چگونه میتوان این جنگ را در چارچوب تحولات اقتصادی سرمایهداری نومرکانتلیستی، تلاش آمریکا برای مهار #چین، و سیاستهای منطقهای اسرائیل، #ترکیه و سایر کشورهای منطقه خاورمیانه درک کرد.
دیدن ویدیو
https://youtu.be/oZ5XwlwJrp8
#آریابرزن_محمدی بر بستر توضیح گرایش آمریکا به برقراری #موازنه_فراساحلی و سایر تحولات رخ داده در روابط قدرتهای جهانی، فرصتهای ایران برای مذاکره و در امان ماندن از آسیبهای تحولات در جغرافیای اقتصادی جهان در حال تغییر را توضیح میدهد. وی مسأله جنگ اسرائیل و ایران را به فراسوی پرونده هستهای برده و چشمانداز متفاوتی ارائه میکند.
@dirancast_official
آقای #پزشکیان، پس گرفتن لایحه محتوای #خلاف_واقع کار بسیار درستی است. حکومتها با به رسمیت شناختن عاملیت مردم و #تحکیم_آزادی میتوانند خادم ملت و عاقبت به خیر باشند نه با محدود کردن و ستاندن عاملیت و آزادی. گوش شنیدن اعتراض شهروندان، بیش از دست ستاندن آزادی بهکار حکمرانی میآید.
@fazeli_mohammad
رهبری سیاسی درست
رهبری سیاسی درست میتواند بر محدودیتهای جغرافیایی و تاریخی کشورها غلبه کند. وضعیت جغرافیایی و میراث تاریخی کشورها محدودیتهایی برای توسعه آنها خلق میکند اما تاریخ کشورهایی نظیر کاستاریکا یا بوتسوانا نشان میدهد رهبری درست توانسته بر آنها غلبه کند. در ضمن، رهبری نادرست در آرژانتین، سبب شد کشوری که همه مزیتهای ضروری برای توسعهیافتگی را داشت، سیری قهقرایی طی کند. رهبری سیاسی درست در کنار عوامل ساختاری، سرنوشت توسعه کشورها را رقم میزند.
ویدیوی این قسمت
https://youtu.be/ErhGQHZsEkg
#رهبری #آفریقا #دولت_باظرفیت #آرژانتین #بوتسوانا #کارستاریکا #دغدغه_ایران
@dirancast_official
کدام نخبگان؟ کدام اجماع؟
گویا آقای دکتر پزشکیان گفته است؛ چنانچه "نخبگان" بر استرداد لایحۀ مقابله با محتوای خلاف واقع در فضای مجازی "اجماع" داشته باشند، دولت حرفشان را میپذیرد.
نخستین پرسشی که در مورد سخن آقای رئیسجمهور پیش میآید این است که منظور از "نخبگان" چه کسانی هستند و "اجماع" آنان از چه راهی احراز میشود؟
متأسفانه گاهی در برخی از گردهماییها افرادی تحت عنوان "نخبه" حضور مییابند که اگر پدران نظریۀ نخبهگرایی از قبیلِ پارتو، موسکا و میخلز از گور برخیزند با مشاهدۀ چنین نخبگانی جابه جا سکته میکنند و دوباره راهی گور میشوند!
این دسته از باصطلاح نخبگان، اگر کسی بگوید الان روز است، می گویند که نخیر! شب است! اگر کسی بگوید زغال سیاه است، پافشاری میکنند که نه! سفید است! با آنها حتی نمیتوان در بارۀ سیاهی زغال به اشتراک نظر رسید چه رسد به اجماع آن هم در بارۀ لایحهای که فضای مجازی را به انحصارشان در میآورد و رقبا را از میدان به در میکند!
اثرات لایحه اظهرمنالشمس است. مثل خرده شیشهای که وارد دهان شود! برای دفع خرده شیشه و اثری که بر دهان و مری و معده میگذارد، نه نیازی به نظر نخبگان است و نه بخصوص اجماع آنان! عقل روزمره اقتضا می کند که باید آن را از دهان در آورد و بیرون انداخت!
جناب #پزشکیان از شما حمایت کردیم که از این دست لوایح #خلاف_واقع در پستو بررسی نشده و سلیقه بر قانون حاکم نشود. #معاونت_حقوقی و #وزیر_دادگستری شما چه میکردهاند؟ شما نگران اعتبار و آبروی دولت، شخص خودتان و این اوضاع مملکت نیستید که اجازه میدهید این گونه لوایح تنظیم و ارسال شود؟
این لایحه را پس بگیرید.
@fazeli_mohammad
لایحه «مقابله با انتشار محتوای خلاف واقع» علاوه بر «تفسیرپذیر سلیقهای» علیه #آزادی_بیان بودن، نامتوازن هم هست؛ یعنی هیچ مجازاتی برای مقاماتی که محتوای #خلاف_واقع «گفته/میگویند/بگویند» در نظر نگرفته و فقط شهروند بیقدرت را بابت آنچه ارباب قدرت خلاف واقع تشخیص دهد مجازات میکند.
آقای #پزشکیان این لایحه را پس بگیرید، برای آبرو و اعتبار اجتماعی خود شما، دولت و به سامان کردن کار مملکت بهتر است.
سرمایه اجتماعی چنان در حضیض و زوال است که اصلا لازم نیست با این گونه لوایح آنرا بیشتر به مسلخ ببرند.
@fazeli_mohammad
✔️لایحه دوفوریتی دولت و ماجرای حدود و ثغور دماغ
✍🏻سهند ایرانمهر
میگویند مردی هر روز درِ خانهای پرجمعیت را میزد و به پدر خانواده شکایت میکرد که بچههای تو در کوچه سنگپرانی کردهاند و سنگ به دماغ من خورده است. پدر بچهها را مجبور کرد که در خانه بازی کنند اما مرد بازهم در خانه را زد و زبان به شکایت گشود که سنگ بچهها به دماغش خورده . دستآخر، پدر بچهها خسته و کلافه رو به مرد کرد که:« قربان جدت! لطف کن حدود و ثغور دماغت را نشانمان بده که لااقل بدانیم کجا جزو محدودیت دماغ شما نیست و بچهها همانجا بازی کنند».
حالا حکایت لایحه دوفوریتی جدید است. دولت لایحهای دوفوریتی را با عنوان «مقابله با انتشار محتوای خبری خلاف واقع در فضای مجازی» به مجلس ارائه کرده که بهطرز نگرانکنندهای حامل مفاهیم مبهم با قابلیت تفسیرهای درازدامن است.
در لایحه پیشنهادی دولت مفاهیمی به کار رفتهاند که فاقد تعریف دقیق حقوقیاند و بهجای تعیین مرزهای روشن جرم، محدودههای تیرهی قدرت را گسترش میدهند. برای نمونه:
«محتوای خبری خلاف واقع»: آیا صرفاً شامل دروغپردازی تعمدی است یا هر روایت ناهمسوی با روایت رسمی را دربرمیگیرد؟
«اخلال در نظم و سلامت عمومی»: کدام مرجع، چه زمانی و چگونه مصداق اخلال را تعیین میکند؟
«افراد دارای قدرت تأثیرگذاری»: آیا هر فردی با یک حساب پرمخاطب مشمول جرمانگاری میشود؟
این ابهامها نهفقط در سطح زبان که در سطح کارکرد سیاسی قانون اهمیت دارند. زیرا قانون زمانی کارآمد است که نهتنها متهم، بلکه قاضی، وکیل، و شهروند هم بداند مرز جرم و آزادی کجاست.
در جهانی که تولید اطلاعات دیگر در انحصار دولتها نیست، این لایحه نه فقط معضل «اخبار جعلی»، را حل نمیکند بلکه اقدامی برای تنظیم دوباره مرزهای سخن و سکوت است. راه درست این است که اطلاعات نادرست با اطلاعات درست مقابله میشوند، نه با حبس و حذف گوینده وقوانینی با حدود و ثغور مبهم.
ایران هماکنون با مشکلات متعددی در سطح رسانهای مواجه است: تردید عمومی نسبت به روایتهای رسمی و قطبیشدن شدید فضا. در چنین زمینهای، تصویب لایحهای که شهروند منتقد یا نگران را در فضاییی غبارآلود بالقوه «مجرم» فرض میکند، راهحل نیست، چنین قانونی، مرز میان جرم سیاسی و جرم رسانهای را از میان برمیدارد و فضای عمومی را از «نقد فعال» به «سکوت منفعل» بدل میکند.
آنچه در جامعه امروز ایران مورد نیاز است، تقویت نهادهای رسانهای مستقل، ارتقاء سواد رسانهای عمومی، ایجاد مرجع معتبر برای مقابله با اخبار جعلی، و شفافیت عملکرد نهادهای رسمی است و گسترش مجازات و مختوم کردن همه چیز به نویسندهای که حتی خودش نمیداند حدود وثغور دماغها کجاست، فقط اوضاع را بغرنجتر میکند.
@sahandiranmehr
باز هم در بارۀ ربط آب و حجاب!
صادق کوشکی: "میان خشکسالی و بیعفتی و برهنگی رابطه مستقیمی برقرار است! هر چه منکرات و بیحجابی رواج بیشتری پیدا میکند،کمبود آب هم افزونتر میشود!"
یکی هم میگفت؛ به دلیل اینکه به امثال آقای کوشکی با اعمالِ تبعیض و بدون صلاحیت لازم، پستهای علمی و سیاسی داده شده، چشم آسمان خشکیده، چون کارشان تهمت بستن به خداست!
خدایی که در جنگلهای آمازون با وجود بومیان لخت و پتی ساکن در آنجا، سالانه تا 2000 میلیمتر باران ارزانی میدارد و بعد به شهر مکه که بیتِ عتیق در آن واقع شده و زنانش سرتاپای خود را میپوشانند، سالانه فقط 112 میلیمتر بارش نصیب میکند، قطعاً به خدای صادق کوشکی که تمام توجه خود را روی پوشش بخشی از زنان ایرانی متمرکز کرده تا باران را از کل کشور دریغ کند، هیچ شباهتی ندارد!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
🎥 ناگفتههای بحران آب
🔶 گفتگوی محمد فاضلی و حجت میانآبادی
🔻محمد فاضلی: بحران آب پیچیدهترین مسئلهایست که نظام حکمرانی ما با آن مواجه است. آب بهشدت ظرفیت ایدئولوژیک شدن دارد به این معنا که یکسری گزارههای نیازموده بهسادگی در اذهان جا میگیرد، مانند «افسانه هندوانه»، که تمام بحران مدیریت آب به مسئله کشت هندوانه در کشور فروکاسته میشود. تعادلی شکل گرفته است که صنعت آب و شرکت آب منطقهای خودشان ذینفع عدم اصلاح بحران آب هستند. برای عبور از این شرایط حکمرانیای لازم است که با آشتی دادن منافع متعارض، بهدنبال حفظ ظرفیت زیستپذیری سرزمین باشد.
🔺حجت میانآبادی: دلیل بحران آبی ایران کمبود آن نیست. شرکتهای پیمانکار و مشاور از ذینفعان اصلی عدم اصلاح بحران آب هستند. اینها با روایتی که به سیاستگذار ارائه میکنند، با رویافروشی، هزینههایی به کشور تحمیل میکنند که بحران آب کشور را نهتنها بهبود نمیدهد، بلکه تشدید هم میکند. یکی از رویافروشیها هویتی کردن مسئله است، با ذکر اینکه میتوان مانند کشورهای اطراف خلیج فارس با شیرین کردن آب و انتقال آن به نقاط دیگر مسئله آبی کشور را حل کرد. تعارض منافعی که وجود دارد کمیابی آب را بهعنوان مسئله اصلی بیان میکند.
🎞 فیلم کامل این گفتگو در یوتوب آزاد:
https://youtu.be/1-zm2EvFr-g
🆔@AzadSocial
علاوه بر همه آنچه در دهههای گذشته درباره مسائل آب متخصصان گفتند، در ۲۰ سال گذشته هر چه گفتیم، همین چهار سال پیش کتاب #شهر_حساس_به_آب را نوشتیم و منتشر کردیم.
سیاستگذار توجهی کرد؟ یک بار کسی پرسید اصلا تو چه میگویی؟ اصلا برای چه نوشتی؟ دردت چه بود؟
@fazeli_mohammad
ایران بر لبه تیغ
محمد فاضلی
وقتی در بهار ۱۴۰۰ کتاب #ایران_بر_لبه_تیغ را منتشر کردم، اندک امیدواری داشتم که صدایم – در کنار دهها صدای دیگر - که دلسوزانه حاکمان را به بازنگری در سیاستها و کیفیت حکمرانی فرامیخواند، شنیده شود. کورسویی از امید داشتم که عنوان تلخ، تند و تیز #ایران_بر_لبه_تیغ به اندازه وِز وِز پشهای گوش حکمرانی را آزار دهد و به شنیدنش کمک کند.
کتاب، حاصل همه نوشتههای مهم من در عرصه سیاست عمومی در ۱۵ سال قبل از آن بود. مفاهیم زیادی را در آن طرح کرده بودم، اما چهار مفهوم بنیادین در آن وجود داشت که اهمیت همه آنها امروز روشن شده است.
همآیندی بحرانها
سال ۱۳۹۳ این مفهوم را بهکار بردم و توضیح دادم که بحرانهای کشور به سمتی میروند که همه با هم رخ بدهند و بهسوی نقطهای همآیند شوند. بحران محیطزیست، آب، اقتصاد، ناترازی انرژی، سیاست خارجی، جمعیت و سرمایه اجتماعی و ...؛ امروز همه این بحرانها محقق شدهاند.
فرسایش تمدنی
این مفهوم را هم سال ۱۳۹۳ بهکار بردم. هشدار دادم که تخریب محیطزیست و کاهش سرمایهگذاری در زیرساختها ناشی از بحران و زوال اقتصادی، کشور را به سمت کاهش ظرفیت زیستپذیری سرزمین و کمبود زیرساخت برای پاسخ دادن به تقاضای معیشتی (آب، برق، آموزش و ...) میبرد. نوشتم – مثل دهها نفر دیگر – به زبان و تحلیل خودم که کشور در حال فرسوده شدن است و به علت کاهش ظرفیت زیستپذیری سرزمین، این فرسایش، تمدنی است.
ظرفیت دولت
از سال ۱۳۸۶ درباره ظرفیت دولت (توانایی جمعآوری منابع، درست تصمیم گرفتن، اجرای درست و باکیفیت تصمیمات، توازن اختیار و مسئولیت، ارزیابی نتایج اجرای تصمیمات و ...) نوشته بودم، و در دهه ۱۳۹۰ بارها تحلیل کردم – در کنار بسیاری دیگر که دلسوزانه چنین کردند – که اگر ظرفیت دولت افزایش نیابد، توان پاسخگویی به دو مقوله همآیندی بحرانها و فرسایش تمدنی، و حل کردن این دو مسأله، از دست میرود. زوال نیروی انسانی، منابع مالی، نقصان اختیارات و کاهش مشروعیت حل مسأله، همهجوره ظرفیت دولت را فرسودند.
ظرفیت میانبخشی
بارها نوشتم – باز هم در کنار بسیاری دیگر که نوشتند و به هزار زبان گفتند – که کشورداری مستلزم کار میانبخشی است. هماهنگی بیندستگاهی، انسجام نهادی و سازمانی، و فقدان تناقض در تصمیمات نیاز دارد. اما، حکمرانی جزیرهای، از هم گسیخته، متناقض و عمیقاً تسخیرشده توسط گروههای ذینفع که هر یک در تیول خود منافعش را دنبال میکند، توان کار میانبخشی نداشت و ندارد.
وضع امروز آب، برق، ریزگرد، رشد اقتصادی، تورم، صندوقهای بازنشستگی، ناترازی بانکی، وضعیت جنگی، مهاجرت، پیری جمعیت و بسیاری واقعیات دیگر نشان میدهد تحلیلها، پیشبینیها، هشدارها، دلسوزیها و گزارههایی که با دلی خونین و گاه با چشمانی اشکبار و صدایی غمزده درباره روندهای حکمرانی گفتیم و نوشتیم – و بسیاری چون من گفتهاند، هر یک به زبان و بیان خویش – درست بوده است.
ما درست میگفتیم، سیاهنمایی هم نمیکردیم، ایران و ایرانی را دوست داشتیم، سربلند میخواستیم، خودباخته و واداده و خودتحقیر و غربگدا هم نبودیم، میهندوست و متعهد بودیم؛ نان به نرخ روز خور هم نبودیم.
همه آن سالها کسی ندید و نشنید، امروز هم نمیدانم گوشی برای شنیدن و چشمی برای دیدن هست یا نیست. من و امثال من، که به هزار زبان تحلیلگرانه، ناصحانه، دلسوزانه، عالمانه، عاجزانه، ملتمسانه و ... نوشتیم و هشدار دادیم و در عمل برای اصلاح در بخشهای مختلف کوشیدیم؛ صرفنظر از هر عاقبتی که حاصل شود – و هنوز امیدوارم این عاقبت، چیزی جز سلامت، امنیت، شادمانی، سربلندی و عزت برای ایرانیان نباشد – سرمان را بالا میگیریم، و با صراحت میگوییم: ما راست میگفتیم،
گزارههای ما درست و بهواقع #ایران_بر_لبه_تیغ بود، اما کسی نشنید و ندید. امروز شاید دیده و شنیده شود. شاید واقعیت دیده، درک و تحلیل شود آنچنان که هست، نه آنگونه که ذینفعان نامشروع، جلوه میدهند، توصیه میکنند، و دائم فریاد میکشند.
@fazeli_mohammad
درباره #افسانه_هندوانه
محمد فاضلی
من در برنامه آزاد با دکتر حجت میانآبادی بر محور ناگفتههای بحران آب گفتوگویی داشتم (اینجا)یکی از بخشهای این گفتوگو اعداد و محاسباتی بود که نشان میداد مصرف آب در کشت هندوانه در ایران ۹۰۰ میلیون مترمکعب است. از طرف دیگر دادهها نشان میدهند هدررفت و آب بدون درآمد در شبکههای شرب و بهداشت کشور ۳۵ درصد و مقدار آب هدررفته معادل ۲.۳ میلیارد مترمکعب است. دکتر میانآبادی در همان گفتوگو ذکر میکند که فقط آب صرفشده برای مقدار محصولی که در یکی از استانها به ضایعات کشاورزی تبدیل میشود ۱ میلیارد متر مکعب است.
من از مفهوم #افسانه_هندوانه استفاده کردم تا نشان دهم اشاره به پرآببر بودن این محصول برای پوشش دادن برخی واقعیتهای دیگر استفاده شده است. این واقعیت که کشتهای بسیار پرآببر دیگری هم وجود دارند و هدررفت آب شبکه شرب و بهداشت دیده نمیشود یا مقدار آب مصرفی برای کشت محصولی نظیر نیشکر هرگز در رسانهها پررنگ نمیشود.
آقای دکتر کامران شریفی دانشیار محترم دانشکده دامپزشکی دانشگاه فردوسی مشهد با استناد به بحث من درباره مصرف آب هندوانه، متنی دقیق نوشتهاند (اینجا) تا نشان دهند بر مبنای محاسبات آب مجازی، هندوانه محصول پرآببری است. ضمن تشکر از ایشان بابت وقت گذاشتن برای نقد ایده من، چند توضیح را لازم میدانم.
یک. من در آن ویدیو ادعا نمیکنم هندوانه محصول کمآببری است. من گفتم مجموع آب صرفشده برای تولید هندوانه ۹۰۰ میلیون مترمکعب و بسیار کمتر از حتی هدررفت در شبکه شرب و بهداشت است. این بدان معناست که هندوانه به پرچمی تبدیل شده که ذیل آن بقیه واقعیتهای آبی دیده نمیشود. حرف من ناظر بر کارکرد ایدئولوژیک و فریبکارانه استفاده از هندوانه برای پوشاندن و دیده نشدن بقیه واقعیتهای آبی بود.
دو. اثر کشت یک محصول بر سرجمع وضعیت آبی یک کشور را نباید بر اساس میزان آببری برای تولید هر کیلو از محصول حساب کرد. فرض کنید برای تولید هر کیلو محصول الف، ۱۰۰۰ واحد آب مصرف میشود؛ و برای تولید هر کیلو محصول ب فقط ۱۰۰ واحد آب مصرف میشود. بدون لحاظ کردن بقیه متغیرها، اثر کدام یک بر سرنوشت آبی کشور بیشتر است؟ از مقایسه ۱۰۰۰ و ۱۰۰ به جواب درست نمیرسید.
اگر محصول پرآببر الف فقط در سطح ۱۰۰ هکتار کشت میشود، پس مصرف سالیانه آن ۱۰۰ هزار واحد آب است. و اگر محصول ب در سطح ۵ میلیون هکتار کشت میشود پس مصرف سالیانه ۵۰۰ میلیون واحد آب است. پس کل آب مصرفی محصول ب و سهمش در اثرگذاری بر سرنوشت آبی، ۵۰۰۰ برابر محصول الف است. به این ترتیب، در سادهترین تحلیل، اثر محصولات بر مصرف آب، نه از مقدار آببری در واحد وزن، بلکه از آببری در واحد وزن ضرب در مقدار سطح زیر کشت حاصل میشود.
بنابراین علیرغم درستی استدلال و محاسبات آقای دکتر کامران شریفی درخصوص مصرف آب در واحد تولید ماده خشک به ازای هر واحد مصرف آب، این محاسبات آنچه من با عبارت #افسانه_هندوانه در نظر داشتم را نقض نمیکند. ایده من آن است که افسانه هندوانه، پرچم #ایدئولوژی_آبی برای پوشاندن بسیاری از واقعیتهای آبی، نوع تخصیص هزینههای سرمایهگذاری در بخش آب، و نادیده انگاشتن بسیاری از ناکارآمدیهاست.
ایده #افسانه_هندوانه مدعی نیست که هندوانه کشت کمآببر است، بلکه کارکرد این ایده نشان دادن انحرافها در تفسیر اعداد آبی و واقعپوشیهای صورتگرفته بر اثر ارائه اعداد آبی است.
@fazeli_mohammad
۱۴۰۴/۰۵/۱۵
نوبت بخور بخور ماست
سیاست در فقدان هویت ملی
چرا فساد و اصطلاحاً بخور بخور گروههای قدرت و ثروت در برخی کشورها ایجاد شده و مبارزه با آن دشوار است؟ فساد مقامات و گروههای سیاسی در کشورهای آمریکای لاتین و آفریقا، به شدت از فقدان هویت ملی و شکل نگرفتن دولتهای باظرفیت متأثر بوده و هست.
دیدن ویدیو
https://youtu.be/NSdDK0GwCpE
#فرانسیس_فوکویاما در قالب بررسی مقایسهای دولتسازی در کشورهای آفریقایی و کشورهای شرق آسیا، نشان میدهد که چگونه تاریخ و سابقه داشتن دولتهای قوی در شرق آسیا، بر سطح توسعه، میزان فساد و عملکرد اقتصادی این کشورها اثر گذاشته است.
#آفریقا #دولت_باظرفیت #دولت_سازی #چین #ژاپن #کره_جنوبی #سنگاپور
@dirancast_official
بحران ایران
اقتصاد سیاسی رانت، فساد و بنبست
مردم میپرسند چرا هیچ تغییری در سیاستورزی ایجاد نمیشود؟ چرا برخی آدمهای تکراری سیاست تغییر داده نمیشوند؟ چرا سیاست اقتصادی اصلاح نمیشود؟ چرا سیاست خارجی به صورت ملموس تغییر نمیکند؟ پاسخ در اقتصاد سیاسی شکل گرفته در دو دهه گذشته است.
دیدن ویدیو
https://youtu.be/t5-YeSrv2T0
این ویدیوی ده دقیقهای یکی از بنیادینترین توضیحات و تبیینهای برای وضعیت ایران امروز است و یکی از راههای برونرفت را هم نشان میدهد. محسن یزدانپناه در ویدیوی اصلی این گفتوگو بنیادهای نظری مفصل این رویکرد را تشریح میکند.
#فساد #رانت #انسداد_سیاسی #نخبگان_میانی
@dirancast_official
✔️مصادره ساختار تصمیمسازی از درون
✍🏼سهند ایرانمهر
این روزها کلمهی «نفوذ» هم آنقدر از سوی مقامات تا رسانهها تکرار شده که در حال تبدیل به اصطلاحی عادی و بدون حساسیت شده است. وقتی میگویند «نفوذی»، ذهن اغلبمان میرود سمت جاسوس، شنود، دوربین مخفی یا شبکههای خبرچین. گاهی کار به جایی میرسد که حتی نقد دلسوزانه هم زیر سایهی این انگ، بیاثر میشود. وضعیت ایران امروز چیزی فراتر از نفوذ سنتیست. ما با چیزی بهمراتب عمیقتر، خطرناکتر و بیصداتر روبروییم: «مهندسی ساختار تصمیمسازی از درون، در جهت منافع بیگانه» و سادهاندیشی است اگر فکر کنید این مهندسی از سوی آن کسانی است که معمولا به توده مردم نشان میدهند.
در ادبیات امنیتی جهان، اصطلاحی قابل تامل وجود دارد:
State Capture by Strategic Penetration
که به معنای « تصرف ساختاری حاکمیت از طریق نفوذ راهبردی» است. این اصطلاح اولینبار از دل تجربیات کشورهای پساشوروی، آفریقای جنوبی و آمریکای لاتین بیرون آمده و اشاره دارد به وضعیتی که در آن، نهادهای رسمی حکومت (از بانک مرکزی تا رسانه ملی، از کمیسیونهای پارلمان تا شوراهای راهبردی و مراکز تصمیمگیری) عملاً بهوسیلهی نیروهایی اداره میشوند که نفعشان نه با ملت، بلکه با منافع بیرونی گره خورده است.
در این الگو که شوروی در چکسلواکی و آمریکا در لیبی اجرا کرد، دیگر خبری از نظامیگری نیست. بیگانه مستقیم وارد عمل نمیشود. بلکه از درون، از طریق مهرههای داخلی، بدنهی حاکمیت را تصاحب میکند. اینها لزوماً جاسوس نیستند. شاید حتی وطندوست هم باشند. اما تصمیمهایشان، سیاستگذاریشان، مدیریتشان، دقیقاً در همان مسیری عمل میکند که یک قدرت خارجی خواستار آن است: افزایش بیثباتی، تحریک نارضایتی، تقویت بیاعتمادی و نهایتاً، تخریب سرمایهی اجتماعی.
روش اجرای این برنامه بسیار هوشمندانه است. عامل نفوذی نه با نفوذ مخفیانه، بلکه از طریق انتصاب رسمی، یا ساخت شبکهای از نیروهای همسو، به جایگاههایی میرسد که در ظاهر بخشی از ساختار مشروع و رسمی کشورند: کمیسیونهای مشورتی، اتاقهای فکر، بولتن نویسها، پژوهشگاهها، نهادهای بالادستی یا نهادهای رسانهای. در این جایگاهها، او «قانونی» اثرگذار است. بیشتر این افراد خود را در مقام «تئوریسین»، «اقتصاددان»، «متفکر مستقل»، یا «چهره متعهد و معتقد» معرفی میکنند. پیشنهادهای آنان معمولاً در لفافه زبان علم یا اخلاق پیچیده شده، اما برآیند آنها گسست تدریجی انسجام اجتماعی یا فلجسازی حکمرانی است.
تصرف ساختاری لزوماً از طریق «دستور» عمل نمیکند، بلکه از طریق تغییر در چارچوب فکر کردن و تغییر در اولویتها عمل میکند. او در محافل خودی، صغارت مردم و ناتوانی آنان در درک مصلحت خود را تثبیت میکند، گرای کانون خطر را اشتباهی میدهد، تغییر و شجاعت تجدیدنظر را به مفاهیم ضد خود جلوه میدهد، راه حل را چیزی نشان میدهد که خود خطرساز است و چهرهای از خود ارایه میدهد که موجه، خودی و منطبق با ایدئولوژی حاکمیت است. خطرناک و مستحق تعقیب و مجازات دانستن آنها که نسبت و حضوری در قدرت ندارند و آشکارا زبان نقد را برمیگزینند ، نمود بارز «پرچم دروغین» است که در این مهندسی هوشمند به حاکمیت نشان داده میشود.
اگر امروز سیاستهای اقتصادی ما بیثمر، سردرگم یا متناقضاند؛ اگر رسانههای ما از جامعه جا ماندهاند؛ اگر تصمیمهای کلان، نه به کاهش نارضایتی، بلکه به انباشت خشم عمومی منتهی میشوند؛ اگر نهادهای نظارتی، ناکارآمدند یا حتی خودشان بخشی از مسئله شدهاند؛ آیا حق نداریم بپرسیم: چگونه یک جریان خاص درست زمانیکه مردم به نام ایران، دست در دست یکدیگر دادهاند، از «وضعیت آغلی» سخن میگوید؟ چگونه قبل و در میانه جنگ پیامک تذکر حجاب منتشر میشود؟ چگونه گاهی از درون مراکز تصمیمگیری یا اجرایی همان جهتی ترسیم میشود که کشور متخاصم میخواهد؟ چگونه لایحه صیانت از سوی دولت تهیه میشود که صدای مشفقانه کارشناسان و متخصصان را درمیآورد و خود دولت که آن را بر اساس گزارش و توصیه به اصطلاح کارشناسانی تهیه کرده است تلویحی اظهار ندامت میکند و میگوید در پی پس گرفتن آن است!
واقعاً چه کسانی پشت سیاستهایی هستند که به وضوح به زیان کشور و به دنبال مهندسی هدفمند نارضایتی هستند؟ و هرگاه کسی نسبت به آن هشدار میدهد بلافاصله با تعقیب و مجازات روبرو میشود؟ آیا با خطای انسانی مواجهایم یا با پروژهای هوشمندانه برای «خودویرانسازی»؟ اینجاست که حتی رایج کردن اصطلاح نفوذ، خودش یک مهندسی هوشمندانه برای کاستن از هیبت «تسخیر بیصدای از درون» است.
@sahandiranmehr
🔴استرداد ; روایت یک عقب نشینی یا تولد یک فضیلت؟
📝روزبه کردونی
در سیاست، آنچه آشکار است، همیشه مهمترین بخش ماجرا نیست. چارلز هرمان
در کتاب When Things Go Wrong مینویسد: «برای بسیاری از رهبران، اعتراف به خطا بزرگترین تهدید است؛ چراکه ممکن است به فروپاشی اقتدارشان بینجامد. باربارا تاکمن نیز هشدار میدهد که "برای برخی حکمرانان، پذیرش اشتباه، نفرتانگیزترین تصمیم ممکن است." اما سیاست فروتنانه و معطوف به با مردم و از مردم بودن همیشه در برابر اصلاح، لجباز نمیماند.
در روزهایی که جامعه در آستانه محدودشدن قرار گرفته بود، دولت میتوانست مثل خیلی از موارد گذشته، مقاومت کند و اجرایی شدن لایحه صیانت را زیر نقاب کلکلسیونی از استدلال ها اجرایی کند و پیش ببرد .اما چنین نکرد. دولت، تصمیم به بازنگری گرفت، ایستادگی همبستگی زدا را کنار گذاشت و راه شنیدن صدای جامعه را برگزید.
در فیلم دندان مار، احمد نجفی در یکی از دیالوگهای زیبای سینمای ایران میگوید: "یک جا هست که باید وایسی، یه جا هم هست که باید در بری. اما خدا نکنه جای این دوتا با هم عوض بشه، چون دیگه تا آخر عمر بدهکار خودتی..."مسیر را بازبینی کرد. و این، نه «عقبنشینی»، بلکه ادراک عمیق جایگاه مردم در هندسه قدرت مشروع بود.
مسعود پزشکیان و دولت او ، آنجا که باید میایستاد—در برابر تجاوز، در دفاع از تمامیت سرزمینی، در کنار نیروهای مسلح، در جنگ ۱۳روزه با اسرائیل—با صلابت ایستاد. اما در برابر مردم خودش، در برابر آنها که به او رأی دادند و به اصلاح امیدوار بودند، نایستاد. لج نکرد.
این یادداشت، ستایشنامه دولت نیست. روایت لحظهای است که میتوانست مثل گذشته باشد، اما نبود.لحظهای که تصمیمگیران، از فرمول تکراری «تحمیل-مقاومت-انکار» فاصله گرفتند، و اصلاح را انتخاب کردند.لحظه ای که می تواند تولد یک فضیلت باشد ./channel/rkardooni99 Читать полностью…
🔴از رنجی که میبریم
🔺اعتماد ۸ مرداد ۱۴۰۴
✍️عباس عبدی
🔘پس از ارائه لایحه "مقابله با انتشار محتوای خلاف واقع در فضای مجازی" از سوی دولت به مجلس؛ مطالب فراوانی در نقد آن نوشته شد. من هم یادداشتی نوشتم و گفتگویی هم داشتم. واقعیت این است که هیچ نگرانی از بابت تصویب آن نداشتم. چون همه آن کارهایی که بخواهند با آن قانون انجام دهند هم اکنون انجام میدهند و هیچ نتیجهای هم نگرفتهاند که دست به دامن تصویب قانون جدیدی میشوند. علت هم این است که راه مقابله با خلافگویی قانون مجازات نیست. نه این که نباید خلافگو را مجازات کرد، باید مجازات کرد ولی کیفر بخش کوچکی از فرایند مقابله است. مثل پختن غذا که بدون نمک بسیار بدمزه خواهد شد ولی نمک جزء کوچکی از ضروریات خوشمزه و مطبوع شدن غذا است. نمک به تنهایی قابلیت غذا شدن ندارد. در اینجا چند پیششرط و زمینه مقابله با خلافگویی را مختصر مینویسم.
🔘۱- اولین شرط این است که اشد مجازات خلافگویی و دروغگویی را برای مقامات و نهادهای رسمی باید تعیین کرد. همانگونه که گفتهاند؛ الناس علی دین ملوکهم. رسانه و مردم دروغگو و خلافگو به آیین ملوک خود عمل میکنند. بیایید یک لحظه تصور کنیم، در جامعهای هستیم که مدیران و مسئولان آن دروغ و خلاف نمیگویند، و اگر بگویند بازخواست و مجازات سختی خواهند شد. خوب همه مردم به آنان اعتماد خواهند داشت و اگر امثال من و شما هم خلاف بگوییم آنان فورا تصحیح میکنند و مردم حرف آنان را میپذیرند و افراد خلافگو سنگ روی یخ میشوند.
🔘۲- سیاست رسانه رسمی جامعه باید حقیقتمحور باشد. یعنی رسانه رسمی نیز دروغ و خلاف نگوید و مورد اعتماد مردم باشد. روشن است که مردم مرجعیت آن رسانه را میپذیرند و اساسا رسانههای دروغگو به مرجعیت نمیرسند. اخبار راست آنها را هم مردم باور نمیکنند. به سرنوشت چوپان دروغگو دچار میشوند.
🔘۳- راههای دسترسی به حقیقت هموار و باز باشد. در این صورت هر کس که ادعایی کند ما میتوانیم آن را راستی آزمایی کنیم و حقیقت و دروغ آن را کشف کنیم. البته این کار را همه مر م انجام نمیدهند بلکه انجام این کار وظیفه حرفهای دهها و صدها رسانه و روزنامهنگار است. برای این منظور باید دسترسی به اطلاعات فراهم و شفافیت و پاسخگویی نیز حاکم باشد. اگر چنین بود دروغگویی به حداقل میرسد و فورا تصحیح هم میشود.
🔘۴- حرفه روزنامهنگاری و رسانه به رسمیت شناخته شود. همانگونه که کسی غير از پزشک حق طبابت ندارد و درمان نیز پروتکلهای دقیقی دارد؛ تولید خبر نیز باید مطابق ضوابط حرفهای باشد و هر کس نتواند وارد این حوزه شود. حداقل در رسانههای رسمی نشود.
🔘۵- من هر خبری را که میبینم ابتدا منبع آن را نگاه میکنم این مهمترین مسأله است. رسانه و منابع خبری معتبر برای حفظ اعتبار خود سعی میکنند خلاف واقع نگویند. چون از دست دادن اعتبار بدترین مجازات یک روزنامهنگار و رسانه معتبر است. فرد یا رسانه دروغگو فاسق است و اخبارش اعتبار ندارد.
🔘۶- وجود دادرسی عادلانه و منصفانه و دستگاه قضایی مستقل رکن اساسی کشف حقیقت است. دادرسی عادلانه به معنای دقیق کلمه فصلالخطاب است. هر گونه سوگیری دادرسی مخل حقیقتجویی و مروج دروغ و خلافگویی است.
🔘۷- در یک جامعه سالم رسانهای، هر خبری که رسانههای رسمی منتشر میکنند بصورت پیشفرض درست است مگر این که خلافش ثابت شود؛ و هر خبری که در فضای مجازی است بصورت پیشفرض نادرست است مگر این که درستی آن اثبات شود. اگر غیر از این بود آن جامعه ناسالم است با مجازات مسألهای حل نمیشود.
🔘واقعیت این است که همه ما از شنیدن و مواجهه با اخبار دروغ و خلافواقع در رنج هستیم. چنین اخباری موجب بیماریهای گوناگون فردی و اجتماعی میشود. ولی باعث تاسف است که بگویم که این رنج و عذاب از دروغهای رسمی به مراتب بیش از دروغهای افراد و رسانههای غیررسمی است. این رنج از عدم دسترسی به اطلاعات ما برای راستی آزمایی حقیقت از دروغ است. این رنج از دخالتهای غیرحرفهای در فعالیت رسانهای است. این رنج از فقدان استقلال رسانهای است. این رنج از سیاست رایج روایتمحوری است. رنج ما از عدم شفافیت و نبودن پاسخگویی رسمی است. رنج از دروغهای فضای مجازی آخرین و کم اهمیتترین آنهاست چون خودش علت نیست بلکه معلول این زمینهها است.
مردم را عصبانی نکنیم
سرمقاله هممیهن
۰۷ مرداد ۱۴۰۴
🔹یکی از مهمترین تفاوتهای اصولگرایان با منتقدان وضع موجود بهویژه اصلاحطلبان این است، درحالیکه اغلب تندروها متعهد به قدرت هستند، و در برابر هرگونه اقدامات حتی نادرست ولینعمتان خود در دولت سکوت یا حمایت میکنند، در مقابل اصلاحطلبان متعهد به حقیقت هستند و وظیفه نقد دولت منسوب به خود را ترک نمیکنند؛ چهبسا در این میان برخی زیادهروی هم کنند. این را در سیاست رسانهای و عمومی آنان میتوان بهروشنی دید.
🔹از هنگامی که لایحه «مقابله با انتشار محتوای خبری خلاف واقع در فضای مجازی» از سوی دولت به مجلس داده شد، سیل انتقادات علیه دولت و پزشکیان سرازیر شد. حتی مرزهای متعارف نقد هم درنوردیده شد. البته اطمینان داریم که آقای پزشکیان نهتنها این نقدها را درک میکنند و احترام میگذارند؛ بلکه برخلاف دیگران با روی باز پذیرا خواهند شد و این وجه تمایز ایشان با دیگران است. به همین دلیل هم دستور رسیدگی دوباره با حضور منتقدین را در شورای اطلاعرسانی دولت دادهاند و اطمینان داریم که مسئله حل خواهد شد.
🔹یکی از نکاتی که نشان میدهد دستاندرکاران دولت محترم هنوز درک روشنی از وظایف خود و نحوه برخورد با افکار عمومی را ندارند، نحوه واکنش سرکار خانم سخنگوی دولت است که در پاسخ به انتقادات فراوان علیه لایحه گفتند: «کسانی که نقد دارند، لایحه را کامل بخوانند. این لایحه در صورت تصویب، درباره حسابها و کانالهایی که بیش از ۹۰هزار نفر دنبالکننده دارند، قابل اجرا خواهد بود.» این نوعی تعریض توهینآمیز به دیگران و بدترین شکل دفاع از یک لایحه است، و نشاندهنده عدم توجه کافی سخنگوی محترم به فلسفه حقوق و جرم و مجازات و عدم شناخت کافی از ماهیت خبر در فضای مجازی و نیز از شناخت این مجلسی است که لایحه را برای تصویب به آنجا ارسال کردهاند. بهعلاوه، مشکل منتقدان تعداد دنبالکننده نبود. اگر لایحه را با دقت و کارشناسی از منظر حقوقی و رسانهای مطالعه کنند، متوجه اعوجاج و ناکارآمدی چنین لوایحی خواهند شد.
🔹ما حملات خارج از ادبیات عرفی به دولت و شخص آقای پزشکیان را نمیپذیریم؛ هرچند در این شرایط خطیر این گونه واکنشها را کاملاً درک میکنیم. همچنین، معتقدیم که دستور رسیدگی دادن به شورای اطلاعرسانی نشانه خوبی از رفتار دولت است و پیشنهاد میکنیم دولت محترم ابتدا استرداد لایحه را اعلام نماید، سپس جلسهای در همین مورد بگذارد و موافقان و مخالفان گفتوگو کنند و تصویر و صوت و متن مکتوب آن را برای اطلاع عموم منتشر کنند، پس از آن هر چه خواستند تصمیم بگیرند.
🔹در دولت روحانی هم این کار انجام میشد و لوایح قضایی و دولت پیش از تصویب در سایت دولت منتشر میشد. در شرایط کنونی که افکارعمومی ملتهب است، باید حداکثر احتیاط را نمود تا مردم بیش از این عصبانی نشوند.
🔹میگویند شخصی یک قاطر بار شیشه برای فروش به داخل شهر میبرد. مامور مالیات در ابتدای دروازه شهر، محکم به روی بار زد و پرسید چه بار داری؟ شخص گفت اگر یکی دیگر بزنی هیچ. مواظبت از اعتماد و سرمایه اجتماعی دولت خیلی سختتر از نگهداری بار شیشه است. اگر یکی دیگر بزنید، چیزی برای حفاظت نخواهد ماند.
▫️ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
📌هممیهن را در فضای مجازی دنبال کنید:
🔗سایت | 🔗اینستاگرام | 🔗تلگرام | 🔗 بله
صفحه من در یوتیوب، راهی برای گفتوگو با متخصصان و تحلیلگران است. شما را به عضویت در این صفحه دعوت میکنم.
آخرین گفتوگو درباره آتشبس بین ایران و اسرائیل است.
https://youtu.be/FfW3mSNB2SU
صفحه #محمد_فاضلی در #یوتیوب از ۱۸ بهمن ۱۴۰۳ آغاز به کار کرد. طیفی از محتواها عمدتا شامل گفتوگوها، پادکست، تحلیلها درباره مسائل ایران و معرفی کتاب را در این صفحه منتشر میشود. این صفحه از طریق لینک زیر در دسترس است.
fazelimedia" rel="nofollow">http://youtube.com/@fazelimedia
@fazeli_mohammad
نیروی ماهر سفارشی
توسعه مهارت هوشمند کارساز
محمد فاضلی
همکاری و مشاوره در شرکتهای خصوصی، و انجام یک پژوهش درباره نیازمندیهای بنگاههای خصوصی به #نیروی_کار_ماهر در سال ۱۴۰۱، به من نشان داد که بنگاهها و نیروی کار به شرایط زیر نیاز دارند.
یک. مهارتی که متناسب با نیاز خودشان آموزش داده شود.
دو. مهارت، سفارشیشده و برای کار خاص باشد.
سه. مهارت در حداقل زمان ممکن به نیروی کار آموزش داده شود.
چهار. آموزش #نیروی_ماهر با کمترین هزینه انجام شود.
پنج. آموزش برای فرد مهارتآموز به کار منجر شود (#کارساز باشد.)
با همین ایدهها دو سال کار کرده و ایده و امکانات و فرایندهای این نوع مهارتآموزی را فراهم کردیم. یک سال زمان صرف شد تا ایده را در چند مورد (آموزش جوشکار و فیتر خط لوله، و ...) آزموده و عملی کردیم. حالا آماده هستیم تا برای تربیت نیروی کار ماهر سفارشی با بنگاهها همکاری کنیم.
سایت «توسعه مهارت هوشمند کارساز»
توضیحات بیشتر را در سایت «توسعه مهارت هوشمند کارساز» (به اختصار، کارساز) میتوانید مشاهده کنید. در #کارساز میتوانید آموزش نیروی کار ماهر را سفارش دهید.
https://tmhkarsaz.co.ir
@fazeli_mohammad
🎥 بحران آب و افسانه هندوانه
🔶 بخشی از گفتگوی محمد فاضلی و حجت میانآبادی
🔻محمد فاضلی:
افسانه هندوانه و نقش آن در بحران آب، برای فریب دادن و پوشاندن اعداد دیگری شکل گرفته است. تولید هر یک کیلو هندوانه ۳۰۰ لیتر مصرف آب دارد و در کشور سالانه ۳ میلیون تن هندوانه تولید میشود؛ این میزان ۹۰۰ میلیون مترمکعب که برای تولید هندوانه مصرف میشود معادل یک درصد آب کشور است. این در حالی است که میزان آب هدررفت فیزیکی و آب بدون درآمد شبکههای شرب و بهداشت کشور سه برابر میزان مصرف آب تولید هندوانه است.
🎞 فیلم کامل این گفتگو در یوتوب آزاد:
https://youtu.be/1-zm2EvFr-g
🆔@AzadSocial
برای آب دنبال راهحل میگردید؟
محمد فاضلی
حالا که بحث آب و بحران آب داغ است، و برخی میپرسند راهحل چیست و چرا فقط نقد میکنیدغو راهحل نمیدهید، بد نیست به این سخنرانی که دو سال پیش درباره راهحل مسأله آی در مشهد ارائه شد نگاه شود.
https://www.aparat.com/v/n411512
نزدیک به دو ساعت، وضعیت آب مشهد و رویکرد جدید به آنرا شرح کردم. فقط نقد نکردیم، راهحل هم گفتیم، خریداری نبود.
@fazeli_mohammad
#بحران_آب
برزخ آتشبس
آینده تقابل ایران و اسرائیل
رحمان قهرمانپور در گفتوگوی قبلی خود گفته بود که آمریکا از دیپلماسی اجبار استفاده میکند و جنگ محدود هم ابزاری برای دوباره به میز مذاکره آوردن ایران است. قهرمانپور در این گفتوگو و پس از آنکه جنگ محدود رخ داده است، متغیرهای دیگری نظیر منافع اسرائیل، تفاوت منافع آمریکا و اسرائیل، مهار چین، و منافعش در قبال مسأله ایران را وارد تحلیل میکند.
نسخه کامل این گفتوگو
https://youtu.be/FfW3mSNB2SU
قهرمانپور در حالی که دیپلماسی را دشوارتر از قبل ارزیابی میکند اما کماکان بختی برای دیپلماسی قائل است. اهمیت تحلیل قهرمانپور در این است که منازعه ایران، اسرائیل و آمریکا را در بستر کلانتر روابط منطقهای، نگرانیهای کشورهای جنوب خلیج فارس و روابط راهبردی آمریکا و چین تحلیل میکند.
https://youtu.be/FfW3mSNB2SU
#پرونده_اتمی #اسرائیل_ایران #ایران_آمریکا #مهار_چین #اسنپ_بک #خلیج_فارس
@fazeli_mohammad
این که در ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۲ گفت ۱ میلیارد درخت میکاریم و برای ۲ میلیارد نفر آب تأمین میکنیم کجاست؟ ازش پرسیدید چرا گفتی: «تعداد محدودی از افراد مشخص به طرق مختلف به بهانه خشکی و نیمه خشکی پایههای امنیتی زیستی مملکت را نشانه گرفتهاند.»
کسی پرسیده امثال تو نشانه گرفتید یا آنها؟
/channel/fazeli_mohammad/4532
@fazeli_mohammad
برخی فکر میکنند تازه از راه رسیدهایم و از ضرورت کاهش مصرف در شرایط #بحران_آب حرف میزنیم.
سابقه امثال من در این بحث حداقل ۲۰ سال است. آخرین بار همین چهار سال پیش مفصل درباره آن نوشتیم و #سازگاری_با_کم_آبی را «#خرد_تاریخی_اقلیمی برای بقا و ارتقا» نامیدیم. #بماند_به_یادگار
@fazeli_mohammad
مردم به مثابه پناهگاه
-----
اخبار مربوط به دوازده روز جنگ، به تدریج عیان میشود. میتوان با قاطعیت گفت هدف اسرائیل سرنگون کردن نظام بوده است. شکست خورد، اما اظهارات مقامات این کشور نشانگر آن است که این هدف همچنان در دستور کار اسرائیل هست. به این ترتیب باید منتظر اقدامات بعدی باشیم. این اقدامات میتواند از سنخ اقدامات نظامی، اقتصادی یا سیاسی باشد.
هر نظام مستقری حق دارد به تداوم خود بیاندیشد. اینک نظام جمهوری اسلامی در معرض یک خطر موجودیتی است. چه باید بکند؟
رهبران و متولیان امور همه از مردم سخن میگویند. تنها مردم، تنها مردماند که میتوانند پناهگاه نظام مستقر از این مهلکه خطرناک باشند. میدانند و میدانیم صرف سکوت مردم در روزهای جنگ را نمیتوان به حساب پشتیبانی تام و تمام مردم گذاشت. تنها میتوان استنباط کرد با دشمن متجاوز همراهی نکردهاند. همین و بس.
تبدیل شدن مردم به پناهگاه نظام، به شرط چرخشهایی در نظر و پیامد آن چرخشهایی در عمل اتفاق خواهد افتاد. من به یک نکته در زمینه چرخش نظری اشاره خواهم کرد.
آنچه این چرخش نظری را اجتناب ناپذیر میکند، معکوس شدن رابطهای است که تاکنون فرض شده است. بنیاد نظام جمهوری اسلامی بر این باور مبتنی شد که مردم در پناه نظاماند. امنیت و آسایش خود را وامدار نظاماند و تحت هدایت و راهبری آن، به سعادت دنیوی و اخروی خواهند رسید. آنکه بیش از حد پرسش و مخالفخوانی میکند، باید تادیب شود. مردم انگار اعضاء یک اردوگاه بزرگاند. همه باید مواظب رفتار و کردار خود باشند.
اینک رابطه معکوس شده، این نظام است که به مردم پناه میآورد. نظام میهمان ضیافت مردم شده است. اگر نظام آداب پناه آوردن به مردم را رعایت کند، خود را حفظ میکند و مردم به بزرگترین دستاورد سیاسی طی یکصد و اندی سال گذشته خواهند رسید.
مهمان در گوشهای مینشیند چشم خود را به همه زوایای مهمانسرا میچرخاند. هر گوشه کسی با رنگ و صدا و چهره و سلیقهای متمایز با دیگری نشسته است. باید دوربینها بچرخند و صدا و سیمای نظام، حتی الامکان آئینه تمام نمای مردم شود. مهمانی عزیز است و عزیز میماند که حرمت همگان را پاس دارد. باید یخ رابطهها آب شوند. به جای آنکه ابرو گره کند گوشهای بنشیند، خوب است برخیزد، در مدیریت مهمانی کمک کند. در امکان خرسندی و شادمانی همه سهم خود را ادا کند.
باور کند شان سیاست بیشتر از سنخ همین مهمانی است. قرار است همه با یکدیگر با خرسندی زندگی کنند. مهمانان مقصد دوری ندارند. قرار است پس از پایان مهمانی هر کدام سراغ زندگی شخصیاش بروند. هدف از مهمانی چیزی نیست جز لذت بردن از وجود دیگری. این ممکن نمیشود مگر با سامان صمیمانه، عادلانه و آزاد. اگر سفرهای پهن شود کسانی بی غذا بمانند، یا اجازه صحبت نداشته باشند، این که هست مهمانی نیست. مردم در ضیافتهای متعارفشان همیشه این اصل را رعایت میکنند. خوب است مهمان این قاعده را بهم نزند.
نظامهای سیاسی قدرت امنیتی و اطلاعاتی و سرکوبگر دارند. اینهمه در خدمت سروری بر مردم نیست. در خدمت حراست از اصل و اساس این مهمانی جمعی است. نباید بر بالای مجلس بنشینند، مهمانی بالا و پایین ندارد. گرد است. بسته به اینکه کدام سو خوش سخنتر، داناتر، هنرمندتر و کارآزمودهتر است برای لحظاتی میدرخشد و جای خود را به دیگری میدهد.
حواسشان باشد، مردم نیستند که باید تحت نظر مدام قرار گیرند. متولیان امورند که تحت نظارت مردماند. باید دلنگران قضاوت مردم باشند. اگر اعتراضی میشنوند، ابتدا خود را مقصر بشناسند و برای جبران آن اقدام کنند. حتی اگر مقصر نباشند، تقصیر بپذیرند تا جبران مافات شود.
واژگون شدن رابطه مردم و نظام مستقر سیاسی، یک موهبت تاریخی است. نظامهای سیاسی به ویژه هنگامی که از یک انقلاب برآمده باشند، از موضع هدایتگری مردم پایین نمیآیند. شرایط امروز هزاران خطر و تهدید در چنته دارد. تنها با تبدیل کردن تهدید به فرصت میتوان مخاطرات آن را کنترل کرد. واژگون شدن رابطه نظام و مردم یک موهبت بزرگ است. موهبتی که از نخستین طلیعه مدرنیته ایرانی تا امروز محقق نشده است.
به جای بود و نبود این یا آن نظام باید به اصلاح ساختاری رابطهها اندیشید.
@javadkashi