معنای دیگرِ ورود دادستانی
ورود دستگاه قضایی به ماجرای مناظرۀ من و آقای طائب و تشکیل پروندۀ قضایی در این مورد، بیش از زحمتی که برای من ایجاد میکند، توهینی غیرمستقیم نسبت به آقای طائب است!
اعلام جرم دادستانی نسبت به یک طرفِ مناظره، معنایی جز اذعان به ضعفِ طرفِ دیگر مناظره برای دفاع از مدعیات خود و پاسخ مدلل به رقیب ندارد. من به جای آقای طائب بودم، به دادستانی به دلیل این اهانت غیرمستقیم اعتراض میکردم.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
ماجرای مشکوک!
جمهوری اسلامی گرچه در جنگ اوکراین آشکارا جانب روسیه را گرفته، اما در عین حال تأکید کرده است که خواهان پایان فوری جنگ، مخالف حمله به زیرساختهای اقتصادی و مراکز غیرنظامی و ارسال سلاح به طرفهای درگیر در جنگ است.
با این وضع، روی چه حسابی هر از چندی غائلۀ ارسال پهپادهای انتحاری و موشکهای کروز یا بالستیک از طرف جمهوری اسلامی به روسیه بالا میگیرد؟
منطقاً موضوع از سه حال خارج نیست. یا ادعای کشورهای اروپایی و آمریکا در این باره دروغ است، یا بین سیاست اعلامی و سیاست عملی جمهوری اسلامی در این باره تفاوت فاحش وجود دارد و یا اینکه محافلی خارج از کنترل نهادهای تصمیمگیر اقدام به صدور سلاح تهاجمی به روسیه میکنند.
به نظرم طرفِ ثالثِ معتبر و بیطرفی باید تکلیف این موضوع را روشن کند. حال که مقام های رسمی جمهوری اسلامی، طرفهای غربی را به اتهام زنی و دروغگویی در این زمینه متهم میکنند، بهتر است از آنتونیو گوترش دبیرکل سازمان ملل درخواست رسیدگی به این مسئله را کنند تا ماجرا برای افکار عمومی مردم جهان روشن شود.
اینکه درست در ابتدای کار دولت آقای پزشکیان که با وعدۀ رفع تحریمهای اقتصادی علیه کشور سر کار آمده است، بحث فروش موشک از جانب ایران به روسیه بالا بگیرد و سبب تشدید تحریمها شود، از هر جهت مشکوک مینماید. مقامهای دولت پزشکیان لازم است با بررسی موضوع، اطلاعات روشن و شفافی در این ماجرا به مردم ایران ارائه کنند تا بدانیم چه خبر است!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
کالبدشکافی نشر اکاذیب
خبر صابریننیوز درست از کار درآمد و دادسرای رسانه به اتهام «نشر اکاذیب» برایم احضاریه فرستاد. نسبت کذب یا دروغ به دیگران، بدون تردید سیئهای اخلاقی است، اما متأسفانه عمر آن همزاد بشر است. بهعبارت دیگر، یکی از رایجترین سیئات در زندگی نوع بشر دروغ است. در همۀ جوامع، روزانه میلیونها خبر و ادعای دروغ از سوی افراد عادی نسبت به خودشان یا دیگران تولید میشود. برای نمونه، هر لاف و گزافی از سوی یک فرد، در واقع صورتی از دروغ است، اما مردم معمولاً آدمهای لافزن و گزافهگو را پس از مدتی میشناسند و به دروغهای آنان اعتنایی نمیکنند. [ادامه یادداشت در لینک زیر]
https://hammihanonline.ir/fa/tiny/news-20525
مناظره!
یکی از دوستان اصولگرا پیغام داده که حاضر است بر سر ناآرامیهای سال 88 با من مناظره کند و ادعای خود را در بارۀ "ماهیت مخملی" آن حرکت به اثبات برساند.
روشن است که شرط مناظره، حقوق برابر و امن و آزاد بودن هر دو طرف آن است. اگر قرار به این باشد که یک طرف مناظره، از هر حیث آزاد و برای بیان هر اتهامی خیالش راحت و دارای مصونیت کامل باشد، اما طرفِ دیگر آن، به رغم غرغره کردن تک تک واژهها در ذهن خود، نهایتاً به دلیل نوع گفتارش، کارش به پیگیری قضایی کشیده شود، نامش هر چه باشد، مناظره نیست.
در این میان البته بحث پیچیدهای هم پیش میآید و آن اینکه آیا در مناظره، طرفین "حق" دارند هر دشنامی را مطرح و هر اتهام بیبنیان و کذبی را به طرف مقابل یا طرفهای ثالث نسبت دهند؟ مسلماً حق ندارند، اما مسئله اصلی این است که داورِ تشخیص صدق از کذب کلام هر یک از آنها، کدام مرجع است؟
در این باره برای فردا یادداشتی در روزنامۀ هممیهن خواهم نوشت.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
"مجرم شناخت و مستحق تخفیف ندانست"!
هیئت منصفۀ دادگاههای سیاسی و مطبوعاتی، عباس عبدی و بهروز بهزادی مدیرمسئول روزنامۀ اعتماد را به دلیل انتشار یادداشتی از آقای عبدی، "مجرم شناخته و مستحق تخفیف هم ندانسته است"!
در واقع، رؤسای دادگاهها، معمولاً روادارانهتر از این "هیئت منصفه" در برابر فعالیتهای مطبوعاتی و سیاسی برخورد میکنند، زیرا در احکام صادره از سوی دادگاهها مواردی از تبرئه و یا تخفیف مجازات دیده شده است، اما در آراء "هیئت منصفه"اغلب همین جملۀ "مجرم شناخت و مستحق تخفیف ندانست" تکرار میشود!
هیئت منصفه باید نمایندۀ عموم اقشار و گرایشهای موجود در جامعه باشد تا درک و احساس کلان اجتماعی نسبت به یک اقدام خاص را بازتاب دهد، وگرنه نظر افرادی عمدتاً با یک یا دو نگاه سیاسی خاص که بخواهند عبارتِ "مجرم شناخت و مستحق تخفیف نداست" را تکرار کنند که اسمش هیئت منصفه نمیشود!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
https://hammihanonline.ir/fa/tiny/news-20350
@ahmadzeidabad
خرج عطینا!
در داخل کشور بحث و مجادلات عمدتاً بر سر خرج عطیناست، در خارج، همسایگان مشغول ساخت پروژههای عظیم ترانزیتی و کریدورهای تجاری برای دور زدن و محصور کردن ایران از جنوب و شمال و غرب و شرق هستند!
این مصائب قرار است کی پایان یابد؟ دولت آقای پزشکیان برای رفع تحریمهای کشور نباید حتی یک روز را از دست بدهد. حتی یک روز تعلل و تأخیر در رفع تحریمهای کشور، زیانی غیرقابل جبران دارد. این تحریمها بخصوص بهانهای برای دور کردن ایران از مسیرهای مواصلاتی منطقهای و بینالمللی شده است. راه خنثیسازی آن لغو سریع تحریمهاست. شاخ و شانه کشیدن در این زمینۀ خاص حکم سرکنگبین برای سودا دارد!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
کذب محض یا موفقیت بزرگ؟
سیدمحمود نبویان از اعضای جبهۀ پایداری در مجلس: "اظهارات پزشکیان در جلسه رأی اعتماد کذب محض بود و بعضی از وزرای پیشنهادی او هم طبق فرمایش اهل بیت علیهمالسلام شریک قتلهای جنبش زن زندگی آزادی هستند. آنها در حوادث ۸۸ و زن زندگی آزادی نقش فعال داشتند. سه تن از وزرای پزشکیان نباید رای میآوردند."
رهبر جمهوری اسلامی در دیدار با اعضای کابینۀ دولت پزشکیان: "آقای رئیسجمهور [هم] در این زمینه برای انتخاب وزیرانی که باید با ایشان همکاری کنند، خیلی پُرکار و باتلاش وارد شدند؛ با بنده هم مشورت کردند و من تعدادی از افرادی که میشناختم یا صلاحیّت آنها از طرق مورد وثوق به ما رسیده بود، اینها را تأیید کردم، بعضیها را هم تأکید کردم؛ تعداد بیشتری را هم نمیشناختم، گفتم نظری نسبت به آنها ندارم. خب بحمدالله ایشان توانستند انتخاب را انجام بدهند و مجلس را هم قانع کنند و این موفّقیّت بزرگی بود و خدا را سپاس میگوییم."
آقای نبویان که در حمله به آقای پزشکیان و برخی اعضای کابینهاش میکوشد تا خود را پشت حمایت از رهبری پنهان کند، آیا نیازی نمیبیند که توضیح دهد، چرا آقای خامنهای رأی اعتماد به تمام اعضای کابینه را "موفقیت بزرگی" دانسته و بابت آن خدا را سپاس گفته است؟
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
تناقضات سرسامآور!
شیخ لطفالله دژکام امام جمعۀ شیراز : "در اروپا زندگی انفرادی و همانند حیوان به هر شکل رفع نیاز کردن، رواج یافته و یا کسی خانواده تشکیل نمیدهد یا اگر تشکیل بدهد فرزند نمیخواهد و میگویند کمبود جمعیت را نیز با مهاجرتپذیری جبران میکنیم."
سوای لفظ توهینآمیز آقای دژکام نسبت به مردم اروپا، حالا فرض کنیم ماجرا همانطور باشد که وی ادعا میکند. اگر اروپا کمبود جمعیت خود را از طرق "مهاجرتپذیری" جبران میکند، امام جمعۀ شیراز لازم است توضیح دهد که در کدام کشور میل مهاجرت به اروپا، خارج از حد تصور است؟ چه نوع مهاجرانی از آن کشور، راهی اروپا می شوند؟ دلیل مهاجرتشان چیست؟
لابد آقای دژکام بیاطلاع نیست که مهاجرت و میل به مهاجرت به اروپا در کشور ما بیداد میکند. عمده مهاجران، افراد تحصیلکرده، نخبه و دارای تخصص در رشتههای مختلف هستند. دلیل مهاجرتشان هم نومیدی، اضطراب، رواج تبعیض، فقدان حس کرامت و امنیت و آرامش روانی بر اثر سیاستهای اجتماعی سختگیرانه و تنگنظرانه در کنار فضای سیاسی همیشه ملتهب و معضلات اقتصادی فزاینده و بخصوص نگرانی از آینده است.
جز طیف سیاسی متبوع آقای دژکام چه نیروی دیگری با اصرار بر موارد فوق، زمینهساز این حجم از مهاجرت تحصیلکردگان و متخصصان و نخبگان و هنرمندان ایرانی به اروپا شده است؟
در حالی که هشدار نسبت به کاهش جمعیت و پیری آن در جامعۀ ایران در بین بسیاری از مسئولان فراگیر شده است، تا آنجا که با کاهش سطح غربالگری، راه تولید مثلِ نوزادان معلول و ناقصالخلقه نیز هموار شده است، زمینهسازی اجتماعی و سیاسی برای مهاجرت نخبگان ایرانی به اروپا و یا به قول آقای دژکام "حل مشکل جمعیتی آنان" آیا واقعاً امری عادی و طبیعی است؟
با این وضع گویی قرار است بچههای با استعداد و شاخص ایرانی پس از پایان تحصیلات دبیرستانی یا دانشگاهی و بعد از کسب مهارتهای لازم، از ایران به اروپا مهاجرت کنند و مشکل جمعیتی آنجا را کاهش دهند و بعد از ترس پیری جمعیت در داخل کشور، معیارهای غربالگری تضعیف و راه ازدیاد افراد معلول هموارتر شود!
از این همه تناقض آدمی سرسام میگیرد!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
راهبندان و سیاست!
حجم بیرویۀ خودروهای شخصی، کیفیت نازل و خطرخیز آنها، زیرساختهای ضعیف جادهای، فرهنگ زننده و مهاجم رانندگی، سفرهای انبوه و بی در و پیکر در تعطیلاتِ پرشمار، علاوه بر شهروندان، پلیس راه کشور را هم مستأصل کرده است.
واقعیت این است که مشکلات برشمردۀ بالا، بار سنگین و طاقتفرسایی بر دوش پلیس راه میگذارد. فقط معضلات یکطرفه و دوطرفه کردن متناوب جادۀ چالوس را در نظر بگیریم تا متوجه شویم که چه زحمت و مشقتی میطلبد. این در حالی است که همدلی لازم هم با پلیس راه وجود ندارد. با اعمال هر محدودیتِ ضروری برای کنترل ترافیک، جز فحش و ناسزا، خیری به پلیس راه نمیرسد!
همین وضعیت سبب شده است که گاه در تعطیلات، پلیس خسته یا مستأصل شود و برخی گرههای کور ترافیکی را به حال خود واگذارد تا بلکه گذشت زمان، خود مشکلگشا شود. دوشنبه شب، در حالی هزاران خودرو در جادۀ قدیم قزوین به رشت، به طول دهها کیلومتر در هم قفل شده بودند که خبری از پلیس نبود. از قضا موبایل هم در آن ناحیه آنتن نمیداد. شهروندانی که در مواجهه با هر دستور پلیس و محدودیت ترافیکی، ناسزا میگویند در آن لحظات، آرزوی حضور پلیس را میکردند! در استیصال راهبندان، هر فردی، پیشنهادی برای کشاندن پای پلیس به آن قسمت از جاده را میداد. یکی از پیشنهادها که مورد توجه و سبب انبساطخاطر جمعیت شد؛ سردادن شعار سیاسی بود! خانمی با طرح یک شعار سیاسی، به خنده گفت: اگر این شعار تکرار شود مأموران مثل مور و ملخ از راه میرسند و در آن صورت جاده هم خواه ناخواه باز میشود! و ادامه داد: تا مشکلی در این کشور سیاسی نشود، توجهی جلب نمیکند!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
مشکل اصلی اینجاست!
من معمولاً در ایام تعطیلات تن به سفر بخصوص به منطقهٔ شمالی کشور نمیدهم اما امسال گویی نیرویی اغواگر در درونم، قوهٔ تدبیرم را مختل کرد و دعوت یکی از بستگان را برای سفر به رامسر پذیرفتم.
از آنجا که جادهٔ چالوس تکلیفش روشن بود، ظهر دوشنبه از طریق جادهٔ شهریار، صفادشت، اشتهارد خود را به بزرگراه غدیر رساندیم تا از آنجا وارد بزرگراه تهران-قزوین شویم.
چشمتان روز بد نبیند! بعد از 12 ساعت رانندگی به ده کيلومتري امامزاده هاشم در جاده قدیم قزوین-رشت رسیدیم. در آن نقطه اما برخی رانندگان با عبور از لاین خودروهای روبرو، جاده را چنان بند آورده بودند که به طور کامل قفل کرده بود. به مدت 2 ساعت مطلقاً راه پس و پیش نداشتیم تا اینکه برخی شهروندان با فریاد و هیاهو و خواهش و التماس، در حاشیهٔ خاکی لاین دستچپ، مسیر باریکی گشودند تا حداقل رانندگان خواهان بازگشت، راه گریزی از مهلکه پیدا کنند.
ما هم به ناچار به سمت رستمآباد برگشتیم اما نه حتی اینچ اینچ که پس از هر پنج دقیقه توقف یک اینچ!
رستمآباد غرق در ماشین و مسافر بود و چیز دندانگیری مثل نان هم آن موقع شب پیدا نمیشد. در اذان صبح موفق شدیم چادری را در پارک کوچکی در کنار چادر دهها خانوادهٔ دیگر علم کنیم. خلاصه پس از 28 ساعت به مقصد رسیدیم!
ازدحام خودروها، بیفرهنگی در رانندگی و مسدود کردن لاین مقابل، عدم کشش جادهها، دود کردن بیوقفهٔ بنزین و گازوئیلِ تقریباً مفت، کلافگی و اعصابخردی مسافران، مستأصل شدن پلیس راه و عدم حضور آن در برخیگرهگاههای ترافیکی و.... بخشی از مشکلاتی بود که به عینه خودنمایی میکرد. ابعاد مشکلات ناشی از عدم توسعهٔ لازم بخصوص توسعهٔ تکنولوژیک و فرهنگی در این نوع سفرها خود را نشان میدهد. گرههای اصلی مشکلات کشور اینهاست. مسئولان بینند و از بند نقش ایوان خود را رها سازند.
اگر فرصتی دست داد مشاهداتم از رفتار و واکنش مردم در راهبندان کور را خواهم نوشت.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
شرط وفاق
وفاق یعنی اعتراف صادقانه به مشکلات و نواقص و نارساییها به قصد اصلاح همدلانهٔ آنها بدون توجیه و انکار و به دور از انتقامجویی.
مقراً مذعناً. معترفا شیوهٔ اهل ایمان است
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
هشدار!
به اطلاع مخاطبان ارجمند میرساند، اخیرأ فرد یا افرادی با ایجاد یک کانال در تلگرام با نام و تصویر من، اقدام به فروش طرحهای سرمایهگذاری و درآمدزایی میکنند. ضمن اعلام اینکه این حساب کاربری صددرصد جعلی و فیک است، از عزیزان درخواست ریپورت و گزارش این کانال را دارم تا از هرگونه سوءاستفاده احتمالی جلوگیری شود.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
پیامبر استراتژیست
وقتی پیامبر اسلام عهدنامهٔ صلح حدیبیه را امضا کرد، شماری از اصحاب وی به سختی برآشفتند و حتی گفته شده است برخی از برجستهگان اصحاب در نبوت او تردید کردند.
ظاهر عهدنامهٔ صلح حدیبیه کاملاً به زیان مسلمانان و به نفع مشرکان مکه بود تا آنجا که پیامبر برای جلب نظر سهیلبنعمرو نمایندهٔ مشرکان، بسمالله الرحمن الرحیم را از عنوان عهدنامه حذف کرد و نام خودش را هم از رسولالله به محمدبنعبدالله تغییر داد.
بلافاصله بعد از امضای عهدنامه، سورهٔ فتح نازل شد. آیات ابتدایی سوره، فتحی عظیم را به سبب آن توافق که در نگاه برخی یاران پیامبر جز تسلیمنامه نمینمود، به مسلمانان بشارت میداد.
پیامبر که خود نگاه بسیار نافذ و بلندمدت و استراتژیکی داشت، در پشت مواد ظاهری عهدنامه، فتح مکه را میدید و با اطمینان خاطر آن را امضا کرد.
چندی نگذشت که مکیان مادهای از عهدنامه را نقض کردند و پیامبر هم متعاقب آن، به سمت مکه لشکر کشید و بدون کوچکترین مقاومت و خونریزی شهر زادگاه خود را فتح کرد.
پیامبر اسلام استراتژیست فوقالعاده ماهر و تیزبینی بود. از ظواهر امر میگذشت و به عمق آن میرسید.
در سالروز رحلتش، درود خدا بر او و خاندان و اصحابش باد.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
https://youtu.be/7cdAbEgRhnE
@ahmadzeidabad
واکنش نادرست!
سایت قوۀ قضائیه متأسفانه نامۀ فائزۀ هاشمی را با تیتر تحریکآمیری منتشر کرده که عملاً نوعی سوءاستفاده از آن نامه تلقی میشود. در واقع این نوع واکنشها، افراد را از نقد عملکرد مخالفان و منتقدان نظام باز میدارد. نقد یک طرفِ منازعات سیاسی، هیچگاه به معنای تبرئۀ طرف دیگر نیست. قوۀ قضائیه اگر واقعاً در پی اصلاح وضع موجود و رعایت انصاف از سوی منتقدان است، لازم است به موارد بیّن نقض حقوق شهروندان توسط برخی نیروها و ضابطانش اعتراف و در جهت احقاق حقوق افراد تلاش کند. دفاع از عملکردهای نادرست، کمکی به اصلاح امور نمیکند و در عوض، راه را برای طرح هر ادعای اغراقآمیز و یا حتی نادرستی میگشاید. عملکرد یک دستگاه و یا ادعاهای مخالفانش، معمولاً به طور مطلق درست یا نادرست نیستند. در این زمینه باید مورد به مورد بررسی و داوری کرد. یک مورد درست، دلیلی بر درستی مورد دیگر نیست و یک مورد نادرست هم نادرست بودن موارد دیگر را به اثبات نمیرساند!
از این گذشته، خانم هاشمی در نامهاش، از نگاه برخی از زندانیان سیاسی به زندان، به عنوان "کسب اعتبار اجتماعی" سخن گفته است. خب، مسبب اصلی این پدیده در هر دو سطح خرد و کلان آن کیست؟ حالا از سطح کلانش هم که بگذریم، در سطح خرد، چرا ماشین زندان فرستادن افراد به دلایل سیاسی، از کار نمیافتد تا کسی که به دنبال کسب اعتبار اجتماعی از طریق زندان رفتن است، تیرش به سنگ بخورد؟
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
در بارۀ نامۀ فائزۀ هاشمی رفسنجانی
فائزۀ هاشمی با انتشار نامهای از داخل زندان به موضوعاتی اشاره کرده است، که برای هر زندانکشیدۀ باتجربه و مستقلی، طنینی آشنا دارد. خانم هاشمی با نوشتن این نامه، شجاعت بیمانندی از خود نشان داده است. چنین حرکتی شجاعتی فراتر از به چالش کشیدن مخوفترین دولتها را طلب میکند و فقط کسانی ارزش و اهمیت آن را فهم میکنند که تجربهای مشابه داشته باشند.
در زندانهای دوران پهلوی هم داستان همین بوده است، اما قربانیان این شیوهها، عمدتاً از سر محافظهکاری اما با پوشش مصلحتگرایی و پیشگیری از "سوءاستفادۀ رژیم" روی مشکلات خاک میریختند و تمام بدسگالیها را به "فشار زندان" نسبت میدادند. به همین دلیل، پس از آنکه درهای زندان گشوده شد، مردم عادی، تک تک زندانیان سیاسی را بر دوشهای خود گرفتند و با شور و شوق آنان را در شهر چرخاندند، غافل از آنکه چند ماه بعد، برخی از همین "قهرمانان" از شدت جاهطلبی شخصی و گروهی، به روی هم اسلحه خواهند کشید و به جای آزادی و دمکراسی و عدالت، جامعه را غرق خشونت و خونریزی خواهند کرد.
خانم هاشمی باید منتظر تندترین حملههای لفظی از هر سو علیه خود باشد، اما شجاعت اخلاقی و سیاسی او که "صدای بیصدایان واقعی" شده است، نزد خداوند بیاجر نخواهد ماند.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
https://youtu.be/ZtRWBcSv47w
@ahmadzeidabad
من فرق دارم!
ما دو پاها موجودات رياكاري هستيم. بعيد ميدانم ديگر جانداران اهل ريا باشند. آنها رفتار غريزي خودشان را دارند كه كاملا صادقانه و فارغ از تظاهر و رياست، حتي اگر خونخوار باشند. البته ميمونها ادا و اطوارهايي در ميآورند كه آن هم ريا به حساب نميآيد. در واقع تقليد است. همين تقليد هم به نظر من، براي موجود جاندار كار پسنديدهاي نيست، اما خب، ميمونند ديگر! هر چه نباشد، داروين مدعي شده است كه خويشيتي با ما دوپاها دارند و اجدادِ خيلي دورمان محسوب ميشوند. همينجا گفته باشم كه من اين را قبول ندارم، چون اين در واقع اين ماييم كه اجداد ميمونها هستيم! اين را يك طلبه كه در سال 1360 براي آموزش ايدئولوژي به دانشآموزان از «مركز» به شهر ما سيرجان اعزام شده بود، برايمان اثبات كرد. در سر كلاسش يكي از دانشآموزان رشته تجربي كه تازه بحث تكامل را از معلم زيستشناسياش شنيده بود، براي خودنمايي و در حقيقت رياي آشكار، از جايش بلند شده و پرسيد: آقا اجازه؟ راست ميگن كه نسل ما از ميمون است؟ طلبه هم در پاسخش گفت: نه برعكس است. ميمون از نسل آدم است. بعد هم براي اثبات حرفش آيه «فقُلْنا لهُمْ كُونُوا قِردةً خاسِئِين» را خواند!
من كه هميشه بچه فضول و لوس و غيرقابلي تحملي بودم، به علامت ريشخند بلافاصله نيشم را تا بناگوش گشودم و گفتم؛ تفسير آقاي طالقاني از اين آيه كه چيز ديگري است! نوع لحن و كلامم لج طلبه بيچاره را در آورد، اما اينقدرها ميدانستم كه بحث با يك طلبه ايدئولوژيك در آن زمان خيلي هم بدون عواقب نيست. مثل الان نبود كه هر ياوهاي به ذهن و زبانمان بيايد، فوري ادا كنيم و بعد هم براي فرار از مجازات مدعي شويم كه پس آزادي بيان چه شد؟ در آن دوران، آزادي بيان در واقع همينقدر بود كه خطر كنيم و مدعي شويم آزادي بيان وجود ندارد! خودِ همين انكار به معناي اثباتِ وجود آزادي بيان اعلام ميشد! از اين رو من ميدانستم كه هر چه بوي ماركس و انگلس و داروين و اينها بدهد، به جاي خيلي خيلي باريك ختم ميشود. از اين رو حرف طلبه را پذيرفتم و لعنتي هم نثار داروين كردم كه به آدميزادگان توهين كرده و ما را از نسل ميمون فرض كرده، حال آنكه به گفته آن طلبه اين ميمون است كه از نسل ما آدميزادگان است! حالا چرا بحث اينقدر منحرف شد؟ بحث بر سر رياكاري ما دوپاها بود. بله. ريا يعني اينكه خلاف چيزي را كه در دل و ذهن و ضميرمان ميگذرد، بر زبان آوريم. مثلا همه ما از تعريف و تمجيد ديگران خوشمان ميآيد و قند در دلمان آب ميشود. اما ميگوييم كه از اين بدمان ميآيد و در عوضش از نقد خوشمان ميآيد هر چند كه لحنش هم تند باشد! يا مثلا ميگوييم انتقاد از همگان حق همگان است، اما وقتي كسي به آن كه دوست داريم كوچكترين انتقادي كند برميآشوبيم و آن را به صدها خصلت منفي شخصي و عمومي از حسادت گرفته تا انواع توطئه نسبت ميدهيم! حالا اگر من اين وسط بخواهم ادعا كنم كه «من فرق دارم و از انتقاد بدم نميآيد» به ريشم نميخنديد؟ خب بخنديد! من ميخواهم اين ادعا را مطرح كنم! راستش از خدا كه پنهان نيست از شما چه پنهان كه تا همين چند سال پيش من هم از تعريف و تمجيد ديگران خيلي خوش به حالم ميشد! اما در آن دورهاي كه به تعبير زيبا و قِشنگ و منصفانه مديرمسوول كيهان، شير و نسكافهام قطع شد، با تمام وجودم حس كردم كه تمام تعريف و تمجيدهاي عالم به لعنت خدا هم نميارزد و آدمي را حتي لحظهاي از تنگناي آن جحيم رها نميسازد. بنابراين از نقد بدم نيامد! با آنكه از نقد بدم نميآيد، اما خيلي هم دنبالش نيستم مگر اينكه اتفاقي به آنها بربخورم! از بخت بد من بهطور اتفاقي گاه با نقدهايي روبهرو ميشوم كه نزديك است از خنده بتركم! براي مثال، طرف كه مويي را در راه مبارزه از نوع مدني و مسلحانه در هر دو نظام سپيد كرده برداشته يادداشت طنز من در اين ستون را با چنان جديتي نقد كرده كه از خواندنش چنان به خنده ميافتم كه از خواندن رساله دلگشاي مرحوم زندهياد عبيد زاكاني آنطور به خنده نميافتم. حالا بقيهاش براي بعد!
@ahmadzeidabad
https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/page/2768/8/
یک اتفاق خوب دیگر
آزادی عبدالله مؤمنی از زندان اتفاق خوب دیگری است که امیدوارم با خبر آزادی تک تک زندانیان عقیدتی و سیاسی سلسلۀ آزادی آنان تکمیل شود.
بارها گفته شده است که زندانی کردن افراد به دلیل اظهارنظر یا هر عمل سیاسی غیرخشونتآمیز، علاوه بر ملاحظات حقوق بشری آن، کمکی به نظم و ثبات جامعه هم نمیکند و به فضای التهاب و عصبانیت و خشم و نفرت دامن میزند.
جامعۀ ایرانی، بیش از هر زمان دیگری نیازمند تعامل مدنی و مسالمتآمیز بین تمام نیروهای سیاسی و اجتماعی است و آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی میتواند شرایط اصلی آن را فراهم کند. امیدوارم مجموعۀ قوای حاکم به این نتیجه برسند و بدون اتلاف وقت، این راه ناهموار را هموار کنند.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
جهت هدایت!
گفته میشود برخی مسئولان روزنامۀ کیهان در بازجویی و "هدایت" اعضای بازداشت شدۀ حزب تودۀ ایران در دهۀ 60 نقش داشتهاند. اگر چنین خبری صحت داشته باشد، به نظرم "جهتِ هدایت" معکوس رخ داده است. بدین معنا که به جای آنکه مسئولان کیهان، سران حزب توده را "هدایت" کنند، سران حزب، مسئولان این روزنامه را "هدایت" کردهاند! وگرنه چه دلیلی دارد که سیاست خارجی مورد علاقۀ کیهان و سایت "پیکنت" و "راه توده" عیناً شبیه هم باشد بخصوص در بخش حمایت قرص و محکم و یکطرفه از روسیۀ پوتین؟
اما بعد! برخی از هموطنان تودهای در خارج از کشور گلایه کرده بودند که چرا من پیکنت و راه توده را به حساب حزب توده میگذارم. از آنها درخواست کردم که نسبت این دو رسانه را با حزب به طور شفاف اعلام کنند تا حسابش را جدا کنم، اما خبری نشد یا من در جریان قرار نگرفتم. اگر در حزب توده انشعابی رخ داده است، بدون اذعان رسمی به آن، نمیتوان دیگران را به بیدقتی متهم کرد.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
https://hammihanonline.ir/fa/tiny/news-20256
@ahmadzeidabad
عوارض نزدیکی به روسیه در قفقاز!
هر سیاست اشتباه سرانجام روزی آثار مخرب خود را ظاهر میکند. مثل آفتابی که زیر ابر نمیماند یا تخم گیاهی که سر از خاک بیرون میزند.
در سالهای گذشته بارها تأکید شد، سیاست بینالملل، صحنۀ نمایش سیاه و سفید نیست و بسته به "مورد" باید با کانونهای مختلف قدرت، نوع تعامل خود را انتخاب کرد. از همین رو، ایجاد عدم توازن بیسابقه در سیاست خارجی، مورد انتقاد شدید قرار گرفت اما یا به آن بیتوجهی شد و یا انگ "غربگدایی" به آن خورد!
اینک سیاست نزدیکی غیرعادی به روسیه عوارض خود را در قفقاز نشان میدهد. در قفقاز سیاست فرانسه و آمریکا به منافع ایران بسیار نزدیکتر شده است تا سیاست روسیه! ندیدن یا نادیده گرفتن این واقعیت، مصیبتزا خواهد شد.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
چرا خوش نیامد؟
شیخ مهدی طائب به رغم تعابیر تند و عجیبی که در بارۀ عملکرد میرحسین و آقای کروبی در مناظرهاش با من به کار برد، در نهایت نظرش این بود که محصوران همین الان باید آزاد شوند.
چرا این جمله آن هم از زبان کسی مثل آقای طائب به مذاق هیچ رسانهای خوش نیامد که اشارهای به آن کند؟
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
راهحل کیهانی!
مشکل اصلی روزنامهٔ کیهان خطمشی افراطی آن نیست، مشکلش دو چیز دیگر است.
اول اینکه مواضع تندروانهٔ خود را از موضع نظام مطرح میکند و به همین دلیل بسیاری محافل، آن را سخنگوی واقعی نظام تصور میکنند.
دوم، این روزنامه اهل هتاکی و اتهامپراکنی و پروندهسازی علیه منتقدان است و متأسفانه تاکنون از مصونیت تام برخوردار بوده است.
اگر موقعیت سخنگویی کیهان برای نظام به طور رسمی تکذیب شود و مسئولان آن روزنامه، حقوقی بیش از دیگر شهروندان در مقابل قانون نداشته باشند، مشکل حل میشود.
تحقق عملی دو شرط فوق اما در صورتی ممکن است که دستاندركاران این روزنامه از تصدیگری یک مؤسسهٔ مطبوعاتی حکومتی، به بخش خصوصی کوچ کنند و در آنجا افکار افراطی خود را بدون محدودیت و البته مصونیت دنبال کنند.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
اعلام جرم
صابریننیوز از اعلامجرم دادستانی علیه من به اتهام بیان اظهارات غیرواقع و نشر اکاذیب در جریان مناظرهام با شیخ مهدی طائب خبر داده است.
اطمینان از صحت و سقم این خبر در تعطیلات کنونی برای من امکانپذیر نیست، اما اگر خبر صحت داشته باشد، یادآوری چند نکته ضروری است.
یک. در این فرصت اندک دادستانی به چه طریقی کذب ادعاهای من و صدق ادعاهای آقای طائب را دریافته است؟
دو. پیگیری قضایی ادعاهای افراد به خودی خود، نه فقط مشکلی نیست بلکه من شخصاً از آن استقبال میکنم.
سه. میدانم که درخواست علنی بودن دادگاه احتمالی و یا حضور هیئت منصفه در آن، اجابت نمیشود، بنابراین درخواستم، حضور نمایندگانی از نهاد رهبری و دفتر ریاست جمهوری در دادگاه احتمالی است تا گزارش آن را به مقامهای بلندپایه منتقل کنند.
چهار. من در سالهای اخیر بارها این پرسش را مطرح کردهام که آیا یک نفر در این کشور پیدا نمیشود که به من بگوید در سال 88 من به کدامین جرم دستگیر و به کدامین گناه مورد آن نوع رفتارها قرار گرفتم، اما هیچ پاسخی از هیچکس نشنیدم. امیدوارم اعلام جرم مطرح شده در رسانهها از سوی دادستانی، منجر به پاسخ روشنی به این پرسش شود.
پنج. همانطور که پیش از این هم نوشتهام تخلف و تجاوز به حقوق دیگران از سوی کارگزاران حکومتی در همهٔ نظامهای سیاسی رخ میدهد. تفاوت نظامهای سیاسی در این نیست، بلکه در نوع مواجهه با نقض حقوق شهروندان و یا ادعا و انتشار گزارشی در این مورد است. حالا خدا خواسته است که من ادعایم را در تریبونی عمومی مطرح کنم، ببینیم نوع مواجههٔ دستگاهها با آن چگونه خواهد بود.
شش. متأسفانه در مسائل سیاسی هرگاه پای دستگاه قضایی به وسط میآید، به دلیل نوع اقدامات گذشته، دل دوستان و خانوادههای افراد ذیربط به لرز میآید.
خانوادهٔ من هنوز از "سندرم زنگِخانه" به سختی رنج میبرند و همینکه پای احضار یا رسیدگی قضایی به موضوعی وسط میآید، آن را مترداف هجوم به منزل و بازداشت و بیخبری و فشار تلقی میکنند و به شدت نگران و ناامن میشوند. من امیدوارم رئیس دستگاه قضا با اجرای سند تحول تصویب شده، به این سندرم در بین خانوادههای ایرانی پایان دهد.
هفت. افراد و تیمهای متخلف، همیشه خود را پشت مقامهای عالی پنهان میکنند، چنانچه سعید مرتضوی هم چنین میکرد و بعدها مشخص شد که به شخص رهبری هم گزارش دروغ میداده است. اکنون هم فرد مشکوک و ابنالوقتی که معمولاً آتشبیار هر معرکهای است، با تظاهر به حمایت از رهبری، در بارهٔ موضوع مناظرهام با آقای طائب، بد جوری گرد و خاک میکند! هدف از این فضاسازی چیست؟ او چه نقشی در آن ماجراها داشته که از رسیدگی عادلانه به آن، به هول و هراس افتاده است؟
هشت. هدف من از طرح موضوع، انتقامجویی و یا افشاگری سیاسی نیست، قصدم فقط پایان دادن به رفتارهای غیرقانونی و برخورد با ناقضان حقوق شهروندان در هر لباس و موقعیتی و کمک به اصلاح امور در دولت آقای پزشکیان است.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
گرمای پیامبری
پیامبران بخصوص پیامبر اسلام روشنایی و گرمای دنیای کدر و سرد ما هستند.
آنها با تطهیر نفس خود به تجربهای ژرف و اصیل از معنای هستی رسیدهاند و آن را با اشارات و کنایاتی به نوع بشر منتقل کردهاند.
گاه از ستمی که به نام پیامبران بر نوع بشر رفته است، برای توجیه عدم اصالت پیام آنها سحن میرود، حال آنکه امور هر چه اصیلتر باشند، بیشتر مورد سوءاستفاده قرار میگیرند.
عدالت از اصیلترین ارزشهای انسانی است و درست به همین دلیل است که تاریخ از مظالمی که به نام عدالت بر بشر تحمیل شده است، به فغان و فریاد است.
آنچه این دنیا را برای من تحملپذیر میکند، گرما و روشنایی آموزههای معنوی و روحانی پیامبر اسلام است.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
https://youtu.be/Ie5m81uV0qc
@ahmadzeidabad
من اهل حریمشکنی نیستم!
نمیدانم چرا عدهای از دو سوی طیف متضاد میکوشند هر سخنی را جنجالی و از موضع خود خارج و آنتاگونیستی کنند.
فایل کوتاهی که از مناظرهام با آقای طائب منتشر شده، ضمیرش رهبری نبوده است.
من در سختترين شرایط زندگیام نیز حریم رهبری را نگاه داشتهام و چوبش را هم از مخالفان خوردهام! آن هم نه به دلیل اینکه بترسم بلکه به علت تحلیلم از مسائل ایران، جایگاه حساس نهاد رهبری در جهت هرگونه اصلاح امور و بخصوص رعایت فرهنگی که نباید به اهانت و کینه و نزاع دامن بزند.
فیلم به طور کامل که منتشر شود، ماجرا روشن میشود.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
مناظره با آقای طائب
امروز با شیخ مهدی طائب در بارۀ وقایع سال 88 مناظره داشتم. با آنکه نگاهمان از هر جهت متفاوت بود، اما به راحتی یکدیگر را تحمل کردیم. بخشهایی از این مناظره در رسانهها منتشر شده است که نمودی جنجالی و تا اندازهای غلطانداز دارد. مخاطبانی که علاقمند به اطلاع از محتوای این مناظره هستند، لازم است تمام آن را که به زودی منتشر میشود، مشاهده کنند تا درک واقعبینانهتری از آن داشته باشند.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad