آیا رهبر دیده است؟
یکی از تکیهکلامهای معروف آیتالله خامنهای در توصیههایشان به مسئولان سیاست خارجی، تأکید بر عزت و عزتمداری بوده است. اما نتیجه و چکیدۀ این عزتمندی جمهوری اسلامی را در کلیپ چندثانیهای زیر میتوان مشاهده کرد. آیا ممکن است رهبر این صحنه را ندیده باشند؟
در این ویدئو، رئیسجمهور ترکیه، رجب طیب اردوغان، بدون هیچگونه اعتنا یا احترام و بلکه سراسر موهن از کنار رئیسجمهور ایران میگذرد؛ نه ادای احترام میکند، نه دست میدهد و نه حتی کمترین اعتنایی نشان میدهد. اما همان اردوغان، با رؤسای جمهور مصر، روسیه، و چین با ادب و احترام برخورد میکند و با آنها دست میدهد. دریغ از کمترین اعتنا به پزشکیانِ مظلوم و لبخند بر لب! گویی پزشکیان، نه رئیسجمهور است و نه حتی مورد توجه برای یک نگاه دوستانه! بهنظر میرسد این رفتار، نشانهای از جایگاه فعلی ایران در عرصۀ بینالمللی باشد.
اردوغان حتی به آذربایجانیبودن و تبریزیبودن رئیسجمهور ایران نیز وقعی نمینهد. با دیدن این صحنهها، در این سن و سال اشکریزان این بیت حافظ را زیر لب زمزمه کردم:
جایِ آن است که خون موج زَنَد در دلِ لعل/
زین تَغابُن که خَزَف میشکند بازارش
جناب رهبر! باور کنید، در تاریخ هفتادسالۀ ایران چنین بیاحترامی، ارجشکنی، توهین و بیآزرمی به شاه، رئیسجمهور و رهبر کشورمان سابقه نداشته است. البته این اتفاق تنها به اردوغان محدود نمیشود. بارها شاهد رفتارهای مشابه از سوی افرادی چون ولادیمیر پوتین و دیگر مقامات خارجی نسبت به مقامات عالیرتبه جمهوری اسلامی بودهایم.
این صحنهها و صحنههای مشابه، پرسشهایی اساسی را در ذهن مینشاند: چرا در جوامع جهانی و بین دولتهای بزرگ جایگاهی نداریم؟
چرا چنین خوار شدهایم و حواشی گردمان را فراگرفته است؟ آیا این وضعیت، شایستۀ کشوری با تمدن و پیشینۀ عظیم همچون ایران است؟
جناب رهبر! شاید وقت آن رسیده است که مفهوم عزت، فراتر از شعارهای مرسوم دیپلماتیک، در سیاست خارجی ایران تجلی یابد؛ عزت، نه در کلام، بلکه در عمل و سیاستهای مدبرانه.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
بیچاره پزشکیان!
شایعۀ استعفای پزشکیان چنان اوج گرفت که حتی روزنامه کیهان هم به آن واکنش نشان داد. این روزنامه نوشت:
«به نظر میرسد این روزها مطرح کردن شایعۀ استعفا، استیضاح و حتی تعطیل کردن جلسات هیئت دولت، دارای انگیزههایی است که بنمایۀ آن ایجاد یک تورم سیاسی در داخل و خروجی آن انسداد در خارج از آن است. همچنین برخی دستهای آلوده به سرویسهای خارجی بهویژه صهیونیستها برای کنار رفتن پزشکیان لحظهشماری کرده تا یک فشار سیاسی با آنتالپی بالا را به کشور تحمیل کنند، این جریان در حال حاضر با پوشش نیروی انقلابی مشغول کار است.»
روزنامه کیهان اذعان میکند که شایعۀ استعفای پزشکیان را جریانی با پوشش انقلابیگری راه انداخته است.
خب، فرض کنیم همۀ اینها شایعه باشد و خدا کند که چنین باشد؛ اما در این میان، یک پرسش و اِن قُلت باقی میماند: حکومت از رئیسجمهور میخواهد رکورد «تالادخازه» را در سنگینوزن جابهجا کند و ایران را در قله قرار دهد، اما البته با بازوان زنجیرشده!
حکومت از پزشکیان انتظار دارد دست به اصلاحات بزند، اما درعینحال میخواهد هیچ تغییری هم صورت نگیرد. در بُعد داخلی، از او میخواهند آپاندیسها را با جراحی بردارد، اما مرتباً گوشزد میکنند که جراحی در کار نباشد! پزشکیان بین فرمانهای متناقضِ «بکن-نکنِ» حکومت سرگردان است. او را وادار به انجام تکالیف غیرممکن کردهاند. پزشکیان میخواهد به وعدههای انتخاباتیاش عمل کند، اما دستانش بسته است و هر گامی که برمیدارد، با پاتک رقبای حکومتی مواجه میشود.
مثلاً، گشت ارشاد با فشار رئیسجمهور جمع میشود، اما بلافاصله قانون حجاب اجباری به راه میافتد. یا در موضوع فیلترینگ، پس از وعدههای متعدد، دو پلتفرم کماهمیت رفع فیلتر میشوند؛ اما قوانین سختگیرانهتری در برابر شبکههای اجتماعی قرار داده میشود و پلتفرمهای اصلی را همچنان در فیلتر نگه میدارند. اینها، یعنی اینکه تیغ جراحی را از دستان مسعود گرفتهاند و از او میخواهند با دست بسته، بیمارِ دچار خونریزی را نجات دهد.
از سوی دیگر، در شرایطی که ایران تحت فشار و تهدید همهجانبۀ آمریکا، اسرائیل، ترکیه و تکفیریها محاصره شده است؛ مسعود را از تغییر ریل در مسیر سیاست خارجی و برقراری رابطۀ صادقانه و بیغلوغش با غرب بازمیدارند. از یکسو کابینه به گفتگو با اروپا و حتی ترامپ ترغیب میشود؛ اما از سوی دیگر، رؤیای حسینیه کردن کاخ سفید را در سر میپرورانند. از سویی، از فروپاشی اسد و زانو زدن حزبالله در هراساند و از سوی دیگر، بر ادامۀ راه نصرالله و سنوار تأکید دارند.
خب، پایان این تناقضها چه میتواند باشد؟ از پزشکیان در چنین فضا و شرایطی چه کاری ساخته است و از او چه انتظاری میتوان داشت؟
با وجود این شرایط محدودکننده و در این فضای پر از محدودیتها، پزشکیان نهتنها در وضعیت «کیشومات»، «آچمز» و «پات»، بلکه در موقعیت «زوگزانگ» گرفتار شده است؛ موقعیتی که هر حرکتی او را به شکست نزدیکتر میکند. به عبارت دیگر، اگر به هر حرکتی دست زند، در حرکت بعدیِ رقیب مات خواهد شد. از او خواسته میشود حرکتی انجام دهد؛ درحالیکه نتیجۀ هر حرکت، شکست و نابودی اوست. این است وضعیت بیچاره و درماندۀ پزشکیان.
آیا راهی برای برونرفت از این بنبست هست؟ آیا مسعود پزشکیان میتواند راهی برای تغییرات بیابد؟ یا این دور باطل همچنان ادامه خواهد یافت؟ یا در این بن بست مانده و ناگزیر تن به تسلیم و استعفا خواهد داد؟
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
سرانجام جمهوری اسلامی
همین چند روز پیش، گفتوگویی با جناب مهدی نصیری گرانمایه داشتم که بیشتر به شکل مصاحبه-مناظره بود. یکی از پرسشهای غیرمستقیم ایشان، به عاقبت جمهوری اسلامی اختصاص داشت.
راستش، در آن لحظه نتوانستم پاسخی کوتاه و جامع که درخور این پرسش باشد، ارائه دهم. این پرسش در ذهنم باقی ماند تا بلکه بتوانم در گزارهای کوتاه حق مطلب را به جای آورم. اینک با تأمل بیشتر و کلی کنکاش با خود، به نتیجهای رسیدم که به نظرم پاسخ مناسبی برای آن پرسش است:
جمهوری اسلامی میتواند بماند، به شرط آنکه استراتژی بزرگ و ملّی ایران را بر پایه دستاوردها و نظام مدیریتی حکومت پهلوی دوم بازتعریف کند؛ البته با تطبیق این مبنا با روح زمانه و تغییرات شگرف در فضاهای درونی و پیرامونی.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
ناتوانی در ارزیابی
«برآورد و ارزیابیِ استراتژیک، بنیادیترین و حیاتیترین مسئولیت دولتها در ردۀ استراتژی کلان و ملّی است.»
این جمله یکی از پذیرفتهشدهترین گزارهها بین استراتژیاندیشان و استراتژینویسان است.
در دو ماه گذشته، سالخوردهای منزوی و بدون دسترسی به اطلاعات سرّی، توانست ۲۵ تحول حیاتی در فضاهای مرتبط با جمهوری اسلامی را پیشبینی کند؛ از جمله:
۱. پذیرش آتشبس و کنارآمدن با آن از سوی بقایای رهبری حزبالله؛
۲. فروپاشی حکومت بعث سوریه و فرار بشار اسد؛
۳. کنارکشیدن روسیه از میدان سوریه؛
۴. شناسایی نقش و جایگاه رهبری ترکیه و رئیسجمهور اردوغان در تحولات سوریه؛
۵. شناسایی قدرت ترکیه در ترسیم آیندۀ سوریه؛
۶. اعلام ناتوانی ایران در این میدان؛
۷. پایانیافتن مقاومت در غزه و همچنین یمن؛
۸. بیاثر شدن و کرختی جریان مقاومت در عراق؛
۹. ناکامی هرگونه مقاومت در برابر پیشروی ترکیه، تحریرالشام و اسرائیل در سوریه... و موارد دیگر.
این پیشبینیها در حالی بود که طی فرایند ۱۱ روزۀ فروپاشی حکومت اسد، برقراری آتشبس میان حزبالله و اسرائیل و پیشروی ارتش اسرائیل در ۵۴۰ کیلومترمربع از مناطق حساس سوریه، رسانهها و کارشناسان مشهور جمهوری اسلامی در فضایی فارغ از نگرانی به سر میبردند.
حتی ۲۳۴ دقیقه پیش از فروپاشی رسمی اسد، یکی از تحلیلگران برجستۀ نظام و نظریهپرداز آیندهنگر، در تلویزیون در حال تشویق مردم به امیدواری نسبت به بقای حکومت اسد بود. این، فارغ از دهها تحلیل بهکلینادرستِ رسانهها و مواضع و مصاحبههای غلطِ مدیران است.
چرا چنین وضعیتی رخ داده است؟ آیا افرادی چون دکتر لاریجانی و رسانۀ ملی، آگاهانه به دنبال تخریب اعتبار خود و نهادهای حکومتی هستند؟
بدون تردید، سیستم ارزیابی و برآورد اطلاعات نظامی ایران نیازمند تغییرات اساسی برای بهبود عملکرد خود است. این نیازی آنی است و فوریت دارد. اما اصلاحات باید در چه جهتی انجام شود؟
مسئولیت اصلی سازمانهای اطلاعاتی ملی، گردآوری و تحلیل اطلاعات برای تحقق اهداف نظامی، امنیت ملی و سیاست خارجی است. بهعنوانمثال، اگر سازمان اطلاعاتی جمهوری اسلامی نتوانسته باشد حداقل ۳۰ روز پیش از عملیات ارتش ترکیه، تحرکات تحریرالشام را شناسایی کند، این نشاندهندۀ ضعف سیستماتیک و فشلبودن یا فشلشدن آن سازمان است. حتی اگر چنین شناساییای چهار ماه پیش از عملیات نیز انجام میشد، تنها از منظر تاکتیکی اهمیت داشت.
مشکل زمانی جدیتر میشود که سازمانهای اطلاعاتی ایران، سوریه و روسیه طی سه یا چهار سال گذشته از شکلگیری جنبشی برای فروپاشی رژیم اسد بیخبر بوده یا نتوانسته باشند تحلیل دقیقی ارائه دهند. این وضعیت بیانگر ناکارآمدی ساختار اطلاعاتی است.
سازمانهای اطلاعاتی باید وظایف زیر را در برابر کشورهای دوست یا دشمن انجام دهند:
۱. شناسایی دقیق و قطعی تهدیدات مؤثر بر امنیت کشور؛
۲. شناسایی برنامهها و اهداف آیندۀ کشورها در چهار مقیاس زمانی: ساعتی-روزانه، هفتگی-ماهانه، سالانه و بلندمدت؛
۳. شناسایی و تحلیل توان نظامی دشمنان یا تهدیدگران، بهویژه تهدیدهای منجر به کنش و اقدامات عملی؛
۴. برآورد و ارزیابی دقیق ظرفیت و توان نیروهای خودی و دشمن و تحلیل مداوم آنها.
البته تا جایی که به کنشگران داخلی بازمیگردد، سازمانهای اطلاعاتی-امنیتی ایران در حوزۀ داخلی عملکرد قابلقبولی داشته و توانستهاند نقش مؤثری در کنترل جریانهای معارض ودر جهت سرکوب ایفا کنند؛ اما این موفقیتها عمدتاً در سطح تاکتیکی بوده است.
در مقابل، شواهدی همچون عدم شناسایی تحرکات تحریرالشام یا وقوع ترورهای متعدد داخلی و لبنانی، نشاندهندۀ مشکلات عمیقترِ سازمانی در ساختار اطلاعاتی است.
این مشکلات شامل سه مورد عمده است:
۱. نبود ارتباط و پیوند منظم و سیستماتیک با سازمانهای اطلاعاتی قدرتمند منطقهای و جهانی همچون ناتو و ایالات متحده؛
۲. نداشتن تحلیلهای استراتژیک از تحرکات دشمنان یا تهدیدگرانِ منطقهای و تمرکز بیش از حد بر رصد مسائل تاکتیکی؛
۳. نایکپارچگی، ناهماهنگی و تعدد سازمانهای اطلاعاتی یا وجود ساختارهای اطلاعاتی موازی.
«راویندرا کاوشیک»، جاسوس هندی معروف به «ببر سیاه» (که با تغییر ظاهری دین به اسلام و بلکه مولویشدن، بیشترین اطلاعات طبقهبندیشده را از اسلامآباد به دهلینو فرستاد)، گفته است:
«کاری کنید که تحلیلگران و ارزیابان دشمن، درگیر مسائل کوچک شوند و از برنامههای اصلی و بلندمدت ما غافل بمانند.»
#یدالله_کریمیپور
@karimipour_k
این یکی راست است
به همیندلیل است که کشورهای اسکاندیناوی و ملت های بنه لوکس، کشورهای آسیای خاوری پیشرفته و اقیانوسیه و... از پاکترین هوا و کمترین بحران و مساله برخوردارند. راست گفت که: فساد عالِمی، عالَمی را فاسد می کند.
راستی از سرگذشت و سرنوشت انتقال باغ 4200 متری ازگل خبری دارید؟!
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
چنین گفت اورمزد
زَرْتُشْت اِسْپیتْمِه را گفتند: شاهی را که باید؟
دستانش را باز کرد و نوازشگرانه بر پشت گوسپند کشید. لختی چشم به او دوخت:
اورمزد کسی را نگاهبانی و شاهی داد که دستانش فراخ و گشاده باید. آن چنان که همه مردمان را پاسدار و پاسبان. زیر بالهایش آسروان، جنگیان، دبیربذان و واستریوشان بزیند و گزندی بدانها نرسد. مانند مرغی که جوجه هایش را زیر بالهایش نگاهبان باشد. شادی و سرور شاه و آفریدگان دگر در همین است.
آری، چون بالهای شاهی تنها خود و جماعتی را پوشش دهد، گریز از او و رفتن به سوی آشیانه و پناهگاهی دیگر آغاز می شود. چونان که سرانجام فره ایزدی از شانه اش برخاسته و او بی کس و خوار و نزار و تنها ماند.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
سرانجام اسد و خانواده اش
امروز مقاله محسن حیدریان پژوهشگر علوم سیاسی و مسائل چپ ایران را با عنوان سرنوشت مهاجران ایرانی در شوروی خواندم. حیف است این مقاله را که ۲۴ دی ۱۳۹۰ در سایت بی بی سی فارسی درج شده از دست داد. حیدریان چکیده مقاله اش را در همان سطر نخست آورده است: مروری بر زندگی و سرنوشت جهار نسل ایرانیان در شوروی، صاف و ساده: یکی داستانی است پر آب چشم...
حیدریان با رجوع به منابع و بلکه ماخذ معتبر، سرنوشت تلخ و نکبت بار مهاجران و پناهندگان ایرانی از ۱۲۹۹ و شکست نهضت جنگل(نسل اول) تا فروپاشی فرقه دمکرات آذربایجان در ۱۳۲۵(نسل دوم) و نیز مهاجران توده ای پس از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲(نسل سوم) و بالاخره فرار کادر و اعضای جان بدر برده حزب توده و فدائیان اکثریت پس از انقلاب (از بهمن ۱۳۶۱) را به دقت وارسی کرده است.
حیدریان ته نوشت هزاران مهاجر ایرانی در شوروی طی این ۶۲ سال را در چند واژه خلاصه کرده است: مرگ تلخ در اردوگاه های کار اجباری، مردن در اثر گرسنگی، ترور، سرکوب، ناپدید شدن و...
مثلا در گزارش سلطانزاده به مرگ 100/000 کارگر ایرانی در اردوگاه های کار اشاره شده است. هم چنین در گزارشی دیگر از تصفیه خونین حدود 7000 ایرانی کمونیست اشاره می شود. ولی آن چه چشمگیرتر است کشته شدن فجیع رهبران کمونیست مهاجر ایران در شوروی است.
ولی این کشتار تنها شامل ایرانیان نمی شد. تا کنون بس نادر و کمیاب بوده که رهبران و مدیران پیشین پناهنده به روسیه جان سالم بدر برده باشند. روس ها تقریبا در همه موارد رهبران و پناهندگان را وجه المصالحه در جهت کسب امتیاز از کشورهای قبلی قرار داده اند. البته چیرگی چنین رویه ای ربط چندانی به خصلت اجتماعی روسها ندارد، بلکه تحت تاثیر چشم انداز ها، موقعیت و علائق ژئوپولیتیک این وسیعترین دولت جهان بوده است. پهناوری شگفت و مرزهای هزاران کیلومتری و مشکل پاسداری از حدود و ثغور کشور، موجبات دغدغه همیشگی روس ها نسبت به توطئه بیگانگان بوده است. طبیعی است که برای کرملین از تزارها، تا شوروی و جمهوری کنونی، هرگاه لازم و مناسب تشخیص داده اند، (که همواره داده اند)، پناهندگان به کشورشان را در ازای امتیازات قلمروی تسلیم و معدوم کرده اند. این صبغه ای است که ایرانیان آن را با گوشت و پوست و استخوان شناخته و تجربه کرده اند.
به اغلب احتمال بشار اسد و خانواده و دودمانش نیز به زود تجربه مشابهی در اینزمینه خواهند داشت. شاید صیرورت و سازوکار و سرانجام اسدها، بی شباهت ّبا سناریوی زیر نباشد:
به گمانم ابتدا بین بشار و همسرش جدایی انداخته خواهد شد؛ سپس با توافق بین ترکیه و روسیه بر سر تداوم اجاره پایگاه حمیمیم توسط روسیه، بشار منزوی و بلکه ناپدید و یا دچار کانسر خواهد شد. شاید برای اسما و فرزندانش کشور دیگری برای سکونت در نظر گرفته شود . به گمانم کرملین دارایی اسد را طی ۲ سال آینده صاحب شده و بعید نیست برادرش ماهر به گونه ای تسلیم تحریرالشام شود. ولی به هر روی هر گونه کنش سیاسی از بشار و ماهر گرفته شده و آنان در بست باید مطیع و لال در اختیار پوتین باشند.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
چرا ایران آباد نمی شود؟
امروز ۲۸ آذرماه(۱۸ دسامبر) عارف معاون اول رئیس جمهور در نمایشگاه بین الملل محیط زیست گفت: "11% کشورمان در معرض فرونشست است. امروز بخش های محدودی از کشور با این بحران روبرو نیستند و...خدا وکیلی راهی جز گریه کردن به حال منابع طبیعی و آینده کشورمان نداریم".
این سخن شهروندی معمولی و یا کارشناسی دور از صحنه نیست؛ ایشان سال های سال معاون نخست رئیسان جمهوری بوده است. البته از 3 ساعت پیش یا سرچی کوتاه و دم دستی پی بردم که کارشناسان و مدیران حکومتی، دولتی و یا مدیران ارشد پیشین و کنونی، 107 بحران برای ایران پیش بینی کرده اند. بحران هایی که یا با آن دست و پنجه نرم می کنیم، یا در هفته ها و ماهها و سال های نزدیک بروز و ظهور خواهند کرد؛ و طرح و برنامه ای روشن هم برای مهارشان نیست. ولی چرا حکومتی با این همه پتانسیل چنین به دردسر افتاده است؟! چرا توانایی پاسخگویی را از دست داده لست. پاسخ من به مجموعه این پرسش ها گزاره ای کوتاه است:
طبیعت(Nature) جمهوری اسلامی برای مبارزه شکل گرفته، نه برای سازندگی.
تا این طبیعت به کلی تغییر نکند، که بعید است تغییر کند،امید به بهبود ایران، کج خیالی و بیماری است.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
ایرانستان
هشدار فوری یدالله کریمی پور به شورای عالی امنیت ملی، ستادکل نیروهای مسلح و به ویژه فرماندهی سپاه پاسداران این است که چنان چه اقداماتی بر پایه موازین یک استراتژی سنجیده ملی صورت نگیرد، احتمال تجزیه کشور کم نیست.
ارزیابی ام این است که پس از فرسایش و فروریختن خاکریزهای حزب الله لبنان، سوریه و به زودی زود غزه، که خواه و ناخواه و بر پایه دکترین درازمدت اعلامی جمهوری اسلامی، عمق استراتژیک ایران معرفی شده بودند و نیز همراه نبودن دولت عراق و نداشتن متحد استراتژیک برای جمهوریاسلامی بین ۸ قدرت بزرگ ، هم چنین تمرکز روسیه بر اوکراین، همه بسترهای مناسب برای جمهوری ترکیه جهت بهره برداری از شرایط جمهوری اسلامی مهیا شده است.
البته این هشدار طی سال های ۱۳۷۹ و ۱۳۸۰ در نتیجه گیری و نیز بخش های دو کتاب درسی ایران و همسایگان و مقدمه ای بر تقسیمات کشوری و نیز در مقالات متعدد خطاب به مدیران جمهوری اسلامی به روشنی و با فصاحت و مستدل داده شده است. ولی امروزه روز ترکیه زیر رهبری پرزیدنت اردوغان و با فعالیت سیستماتیک سازمان اطلاعات ملی(ترکیه) با همکاری جمهوری آذربایجان و یاری موساد و شاباک، گسترده، ژرف و فراگیر شده است. بنا بر ارزیابی من، ترکیه در جایگاه رهبری اجرای سناریوی تجزیه ایران، با تکیه بر نارضایتی و کاهش قدرت اخلاقی ایران (میزان وفاداری مردم به حکومت) و نیز تعدد دشمنان در فضای بیرونی(جهانی- منطقه ای و همسایگی) و تلاش جهت هماهنگکردن تهدیدگران، در صدد است از فضای ایجاد شده پس از تخریب خاکریزها و نیز نارضایتی درونی، نداشتن متحد استراتژیک بین ۸ قدرت بزرگ جهانی و انزوای استراتژیک جمهوری اسلامی، بهره برداری کرده و موجبات خدشه دار شدن یکپارچگی ملی، سرزمینی و بلکه بقای ایران شود.
به گمانم تنها راه جلوگیری از این دکترین قدیمی و فرایند برنامه ریزی شده ای این تهدید، نوسازی و توانمند سازی قدرت اخلاقی همه ایرانیان داخل و خارج است. بدون همبستگی و اتحاد دوباره ملی، امکان شکست دادن ترکیه زیر رهبری پرزیدنت اردوغان با هدف تجزیه ایران، نزدیک به محال است.
به گمانم نخستین گام برای جلب دوباره رضایت سراسری مردم در همه ۳۱ استان ایران، کلید خوردن گفتگو، مذاکره و در نهایت بازگشایی رسمی مناسبات ایران-امریکا است.
بر سرنوشت و ته نوشت ایران متمرکز شویم
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
معرفی می کنم: پروفسور علی مطهری
این جناب آقای دکتر علی مطهری است. فرزند مرتضی مطهری، معلم انقلاب. در دورههای ۸، ۹ و ۱۰، نماینده مجلس و بلکه نائب رئیس بوده است. دارنده Ph.d در فلسفه و کاندیدای سرسخت ریاست جمهوری و دارنده دهها آپشن دیگر در حکومت. خلاصه دولتمرد طراز نوین حکومت.
ببینید چقدر ماهرانه، فوق تصور، اعجاب انگیز، فرا تصور و با زبانکودکی به پرسش دختر بچه ایرانی پاسخ می دهد. به خدا دلم با دیدناین کلیپ برای ایرانمان سوخت. جنابان وقتی یک بچه رانمی توانید قانع کنید و با او همنوا شوید و تفهیم و تفهم کنید، چگونه می خواهید از پس رضایت ۹۰ میلیون برآیید؟!!
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
این آقا چه می گوید؟!
ایشان باورمند است که چنان چه در باره حجاب سختگیری نشود، جوانان مذهبی جلوی تیر نمی روند. به تصورشان جوانان داوطلب مذهبی چنان چه احساس کنند حکومت اسلامی نیست، از کشور دفاع نخواهند کرد. دکتر ایزدی در جایگاه دانشیاری دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران به اِن قلت های زیر توجه کنند.
۱- ایشان دفاع ملی را به گروهی خاص و بلکه اقلیت تخفیف داده است. در واقع تقلیل دهنده مسئولیتی ملی شده است؛
۲- مگر ارتش طی جنگ ۸ ساله، محور اصلی و قلب دفاع از کشور نبود. آیا همه ارتشی ها و نیز نیروهای داوطلب (بسیجی) و یا پرسنل سپاه به خاطر مذهبی بودن حکومت و تقیدش به حجاب، جانشان را در معرض خطر قرار دادند؟!
۳- یعنی چنان چه این کشور تحت هجوم بیگانگان قرار گیرد، تنها حجاب باوران به دفاع بر می خیزند؟!
۴- اگر چنین است، پس رهبری از همین قشر، سرباز و داوطلب و پرسنل نیروی مسلح را برگزیند. زیرا دیگران در امر دفاع بیگانه اند؛
۵- مگر پاکستان، برای دفاع از میهن و آب و خاک ش، تنها به مذهبی های حجاب خواه وابسته است؟
۶- بر پایه نظر این مفسر، انگیزه بسیجیان در دفاع تنها پاسداشت حجاب!!!
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
من بگویم، شما باور می کنید؟!
امروز می خواهم آبرویم را یکجا در پکیج زیر نهاده و در راستای رویکرد حکومت، تقدیم ملت و افکار عمومی کنم؛ به گمانتان چند آدم سالم، عاقل، بالغ با سواد، کم سواد و بی سواد، در این کشور پیدا می شوند که کریمی پور را باور کنند؟! خدا مابینی چند مدیر حکومتی از ته دل آنها را پذیرا خواهند بود؟!:
1- سوری ها به زودی تحریرالشام را پس رانده و مقهور کرده و دوباره دمشق را از ترکیه پس گرفته و او را متحد و هم پیمان جمهوری اسلامی خواهند کرد؛
2- حزب الله با وادار کردن اسرائیل به آتش بس، به رغم کشته شدن رهبران، بیش از ۴۰۰۰ تلفات و ویرانی ضاحیه و نواحی شیعه نشین، پیروز میدان نبرد با اسرائیل شد. حزب الله به زودی دوباره برای کمک به فروپاشی اسرائیل بر خواهد خواست؛
3- عراق همچنان متحد جمهوری اسلامی در محور مقاومت مانده و در هدف فروپاشاندن اسرائیل همگام ایران خواهد بود؛
4- نبرد و مقاومت در غزه با وجود جنایات اسرائیل(اشغالگر) تا پیروزی نهایی ادامه خواهد یافت و حماس هرگز تن به سازش و آتش بس و پس دادن گروگان ها نخواهد بود؛
5- حوثی ها همچنان و تا ماه ها و سال ها، همچنان پیرو دکترین حمله به اسرائیل، نابودی آن از راه نا امن سازی باب المندب و موشک پرانی خواهند ماند.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
چرا دروغ می بافی مردک؟!
۱۹ جولای ۱۷۳۳، یعنی حدود۲۹۰ سال پیش، نادر در نبرد سامرا از مشهورترین و ماهرترین فرمانده عثمانی، توپال پاشا شکست خورد. ایرانیان ناگزیر شدند با ۳۰/۰۰۰ کشته و زخمی و ۳۵۰۰ اسیر تا همدان و آق دره عقب نشینی کنند.
این نخستین شکست نادر بود. یادآوری می شود که پیش و پس اسلام هیچ امیر، فرمانروا و امیر و شاهی، بیش از نادر، پیروز میدان جنگ ها نبوده است. نقش شکست سامرا از دید تخریب روحیه ایرانیان، کمتر از شکست چالدران نبود. ولی برای نادر همواره پیروز، این شکست بس عبرت آموز بود.
نخست آن که نادر شکست را پذیرفت. او با احضار افسران خود شروع به اعتراف کرد و همه تقصیرها را به گردن گرفت. در عین حال سرنوشت خود و سربازانش را یکسان دانست و دلاوری ها و پیروزی های گذشته را یادآور شد. به آنان قول داد که جبران کند. اعتراف به اشتباه استراتژیک، جایگاه نادر را نزد فرماندهان بالا برد. به گونه ای که همه در چادر فرماندهی اشک ریخته و به او اطمینان دادند که در رویارویی دوباره با توپال پاشا و ترکان عثمانی تا مرز مرگ خواهند جنگید.
دوم این که به کاتب و منشی خود، میرزا مهدی خان استرآبادیفرمان داد که به همه ولایات، ایالات و رئیسان قبایل نامه نوشته و در خواست اعزام نیرو کند. میرزا مهدی به شیوه دربار صفویه شرحی نگاشت و پس از تعریف و تمجید فراوان از نادر و لشگریانش و ذکر پیروزی های نادر، در پایان نوشت: اندک چشم زخمی به قسمتی از سپاه سپهر دستگاه نادری رسیده است.
چون نادر نامه ها را دید، خشمگین شد و برآشفت و به تندی بر سر میرزا مهدی خان فریاد کشید؛ مردک این دروغ ها و یاوه ها چیست که از خود بافتی. ما شکست خورده ایم. دمار از روزگارمان در آمده و رو به فنا هستیم.
واقعگرایی نادر مبنی بر پذیرش شکست، به ویژه اعتراف به اشتباه استراتژیک خویش و در خواست صادقانه و فوری نیرو، با پاسخ مثبت و کلان ایرانیان مواجه شد. چنان که در نبرد سرنوشت ساز انتقامی کرکوک، نه تنها شکست سامرا جبران شد بلکه سپاه عثمانی با از دست دادن ۲۰ هزار فرمانده و تفنگ چی زبده و به ویژه کشته شدن فرمانده پیر, همواره پیروز و شجاع، توپال عثمان، ناچار به عقب نشینی و قبول شکست شد.
لیدل هارت، استراتژیست بریتانیایی دائما می گفت: گام نخست بازیابی برای ارتش شکست خورده، پذیرش شکست از سوی فرمانده کل است. بدون اعتراف به شکست، احتمال بازسازی و نوسازی ممکن نیست. سهل است که زمینه ای برای شکست های بعدی خواهدبود.
(منبع: پناهی سمنانی، نادرشاه (بازتاب حماسه و فاجعه ملی)، انتشارات کتاب نمونه
کتاب جهانگشای نادری نوشتهٔ میرزا مهدی خان منشی استرآبادی -منشی و مورخ نادر شاه افشار- (درگذشت بین ۱۱۷۵ تا ۱۱۸۲ قمری)
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
افسوس که گذشته، دیگه بر نمی گرده
امروز رهبر انقلاب در باره رخداد سوریه گفتند: به توفیق الهی، مناطق تصرف شده سوریه به وسیله جوانان غیور سوری آزاد خواهد شد و آمریکا هم به وسیله جبهه مقاومت از منطقه اخراج خواهد شد". ایشان هم چنین در ارتباط با کمک نکردن جمهوری اسلامی به سوریهگفتند: ما در همین شرایط دشوار هم آماده بودیم همه امکاناتی که برای سوری ها امروز لازم است، ما آماده کرده ایم، آماده ایم که برویم. آسمان ها بسته بود. زمین بسته بود. رژیم صهیونیستی و آمریکا هم آسمان سوریه را بستند، هم راههای زمینی را بستند، امکان نداشت. اینجوری است قضایا و...
در اینجا مایلم تا جایی که ممکن است تعریضی بسیار کوتاه بر رویکردشان داشته باشم:
خب چنان آسمان ها و زمین برای کمک کردن جمهوری اسلامی به سوریه توسط آمریکا و رژیم صهیونیستی(اسرائیل اشغالگر) بسته بوده، چه دلیلی دارد که در آینده بر روی نیروهای ایران باز شود؟! از کجا معلوم که حتی بسته تر از پیش نشود؟!
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
گربه مسعود
گربه گرانبهای مسعود گم شده بود؛ روزها بود در نبود گربه خواب و خورد و خوراک برایش بی معنا بود. مسعود دوباره نگاهی به تقویم انداخت، تقریبا 46 روز از گم شدن گربه می گذشت. بی تاب بود و آشفته و سر در گم.
راستش گربه از کسان دیگری به او رسیده بود. صاحبان و مالکین جدید و اخیر گربه، انگار نه انگار که مالک زیبا ترین، دلرباترین و نجیب ترین گربه دنیا شده باشند، اصلا و ابدا به او توجهی نمی کردند. همیشه به حال خود رها بود. سهل است که نه آب و خوراک درستی و نه تیمار و شست وشوی دلسوزانه ای داشت. رها و چرکین و زخمی و شپشک زده، کنجی ی می نشست و گاه گاهی با پنجه های پایش روی گلیم کف می کشید.
البته با همه اینها، یعنی زخمی بودن، شپشک زدن، گرسنگی و تشنگی تقریبا دایمی و پنجه های ورم کرده و کم سو شدن بینایی، خیلی ها در پی تصاحبش بودند. آخر او قدیمترین گربه در نوع خودش بود. بر سر مدت عمرش اختلاف بود. ولی هیچکس شک نداشت که از زادنش دستکم ۷-۸ هزار روز می گذرد. طی این مدت دراز، مالکین پرشماری رو تجربه کرده بود. گاه شاداب و سرخوش بود و مالکین بهش رسیده بودند و گاه نصیب صاحبان بی رحم افتاده بود. خشن و یا بی عرضه و منگی. خب بیچاره چه از دستش برمیومد؟!
ولی با همه این ادبارها و نکبت های روزگار، گربه پرشین هنوز دوام آورده و به رغم پیری، همواره نجابتش رو حفظ کرده و یا بهتر است بگیم طاقت آورده بود.
ولی حالا این جور مسائل، برای مسعود که موقتا پرشین را به او داده بودند که بلکه کمی روبراهش کنه، مطرح نبود. گربه 46 روز بود ناپدید شده و معلوم نبود کجاست؟ طی این مدت مسعود به همه جا سرک کشید. شرق، غرب، جنوب، شمال، مرکز؛ ولی هیچ اثر و نشانه ای ازش پیدا نشد که نشد. نه تارمویی، نه حتی ادراری و مدفوعی. می دانید آخر گربه ها برای نشانه گذاری قلمروشان و فهماندن آن به دیگر گربه ها، گاه گاه همین جوری که راه می روند، هر جا می رسند یکی از پاهای خود را بالا میارند و کمی می شاشند. ولی حتی اثری از بو و رنگ شاش پرشین هم نبود. مسعود نگهبان مهربان و دلسوز جدید پرشین فکر کرده بود شاید اصلا پرشین آبی در بدنش به اندازه یه شاشیدن هم نمونده باشه.
سرتون رو در نیارم، دیگه چاره ای برای مسعود باقی نمانده بود، الا این که برای یافتن گمشده نازنینش با سازمان بین المللی ردیابی و بازگردانی گربه ها تماس بگیرد. او روزها و شب های طولانی خور و خوابش را رها کرده و درپی گربه ای بود که بهش سپرده بودند و حالا در 46 امین روز دست از پا درازتر معطل مانده بود. مگر می شد گربه ای به این زیبایی را کسی ندیده باشد؟!
بالاخره با اداره گربه یاب جهانی تماس گرفت. خانمی گوشی را برداشت. مسعود هنوز دهن باز نکرده، خانم کارشناس گفت:
سلام مسعود جان، میدونم که گربه ات گم شده و دنبال اونی. مسعود با تعجب جواب داد:
آره خانم. ممنونم که اینقده تو فکر گربه مایی.
کارشناس: گفت: گربه طلایی رنگه؟
مسعود: آره دقیقا.
کارشناس: پشمالو است؟
مسعود: کاملا؛
کارشناس:دمش درازه و چند خط مشکی داره؟
مسعود: بل بله درسته؛
کارشناس: دائما دمش رو تکون میده و میچرخونه خونه؟
مسعود: آه واقعا همینجوریه؛
کارشناس: ولی اصلا دعوایی نیست. هرچقدرم گشنه و تشنه باشه، میو میو نمی کنه. نه؟
مسعود: خانم خیلی عالی شناختینش. دقیقا نجیب و با وقاره؛
کارشناس: چشاش چند رنگه، سبز، آبی، قهوه ای، مشکی، زرد، عسلی. انگار همه رنگهای دنیا رو یکجا با هم ریختند تو چشاش.
مسعود: اوه خانم شما چقدر قشنگ پرشین رو توصیف کردید. حالا کی بیام گربمون رو ازتون بگیرم؟ راستی هزینه های جستجو و پیدا کردنش رو هم می پردازیم.
کارشناس: چی رو بر بگیرید؟! کدوم هزینه؟!
مسعود: خب گربه رو. بیام ببرمش
کارشناس: نه جناب، گربه ای در کار نیست، ما که هنوز پیداش نکردیم.
مسعود: ولی شما همه خصوصیاتش رو الانبهم گفتید.
کارشناس: بله درسته، ولی ما فقط می خواستیم امید واهی به شما بدیم
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
آیا رهبر دیده است؟
یکی از تکیهکلامهای معروف آیتالله خامنهای در توصیههایشان به مسئولان سیاست خارجی، تأکید بر عزت و عزتمداری بوده است. اما نتیجه و چکیدۀ این عزتمندی جمهوری اسلامی را در کلیپ چندثانیهای زیر میتوان مشاهده کرد. آیا ممکن است رهبر این صحنه را ندیده باشند؟
در این ویدئو، رئیسجمهور ترکیه، رجب طیب اردوغان، بدون هیچگونه اعتنا یا احترام و بلکه سراسر موهن از کنار رئیسجمهور ایران میگذرد؛ نه ادای احترام میکند، نه دست میدهد و نه حتی کمترین اعتنایی نشان میدهد. اما همان اردوغان، با رؤسای جمهور مصر، روسیه، و چین با ادب و احترام برخورد میکند و با آنها دست میدهد. دریغ از کمترین اعتنا به پزشکیانِ مظلوم و لبخند بر لب! گویی پزشکیان، نه رئیسجمهور است و نه حتی مورد توجه برای یک نگاه دوستانه! بهنظر میرسد این رفتار، نشانهای از جایگاه فعلی ایران در عرصۀ بینالمللی باشد.
اردوغان حتی به آذربایجانیبودن و تبریزیبودن رئیسجمهور ایران نیز وقعی نمینهد. با دیدن این صحنهها، در این سن و سال اشکریزان این بیت حافظ را زیر لب زمزمه کردم:
جایِ آن است که خون موج زَنَد در دلِ لعل/
زین تَغابُن که خَزَف میشکند بازارش
جناب رهبر! باور کنید، در تاریخ هفتادسالۀ ایران چنین بیاحترامی، ارجشکنی، توهین و بیآزرمی به شاه، رئیسجمهور و رهبر کشورمان سابقه نداشته است. البته این اتفاق تنها به اردوغان محدود نمیشود. بارها شاهد رفتارهای مشابه از سوی افرادی چون ولادیمیر پوتین و دیگر مقامات خارجی نسبت به مقامات عالیرتبه جمهوری اسلامی بودهایم.
این صحنهها و صحنههای مشابه، پرسشهایی اساسی را در ذهن مینشاند: چرا در جوامع جهانی و بین دولتهای بزرگ جایگاهی نداریم؟
چرا چنین خوار شدهایم و حواشی گردمان را فراگرفته است؟ آیا این وضعیت، شایستۀ کشوری با تمدن و پیشینۀ عظیم همچون ایران است؟
جناب رهبر! شاید وقت آن رسیده است که مفهوم عزت، فراتر از شعارهای مرسوم دیپلماتیک، در سیاست خارجی ایران تجلی یابد؛ عزت، نه در کلام، بلکه در عمل و سیاستهای مدبرانه.
#یدالله_کریمیپور
@karimipour_k
داستان فیلترینگ به کجا خواهد رسید؟
راستش من نمیتوانم پدیدهها و رخدادها را غیراستراتژیک ببینم؛ انگار این نگاه برایم عادت شده است و با آن خو گرفتهام!
به یاد دارم هنگامی که در میانههای دهۀ هفتاد ویدئو خریدم، همسرم برآشفت. مخصوصاً که رئیسجمهور وقت، سیدمحمد خاتمی، علیه آن موضع گرفته بود؛ اما به لطایفالحیل از این مرحله گذشتم و چند سال بعد ماهواره را روی پشتبام نصب کردم. غوغایی برپا شد، ولی بهرغم تمام چالشهای درون و بیرون خانه، درنهایت موفق شدم و سرانجامش نکو بود.
این تغییر و دسترسی به منابع جهانی، باعث شد در کلاسها بهروزتر باشم و دانشجویان نتوانند به پای من برسند. حتی بسیاری از آنان از تحلیلها و اطلاعات گستردهای که ارائه میدادم، شگفتزده میشدند. تنها دلیلش این بود که من ماهواره داشتم و با جهان در ارتباط بودم، درحالیکه آنان در زندان صداوسیما گرفتار بودند.
در زمینه موبایل و اینترنت هم پیشتازیام حفظ شد، البته این بار چهار فرزندم گوی سبقت را از من ربودند. همین دسترسی و اشراف به تکنولوژی جهانی به آنان کمک کرد که حدیث «اُطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ لَوْ بِالصِّین (دانش بجویید هرچند در چین باشد)» را سولوحۀ خود قرار دهند و هرکدام در یکی از نقاط دنیا تحصیل کنند و دانشآموختۀ دانشگاههای معتبر در رنکینگ جهانی شوند. این پیشرفتها بدون هزینۀ گزاف ممکن شد، چراکه توان مالیاش را نداشتیم.
میخواهم کوتاه بگویم: با دسترسی و اشراف بر جهان از طریق اینترنت، میتوان ره صدساله را یکساله پیمود. این خوان پهناور و سفرۀ شگفت و غیرقابلمحاسبۀ جهانی که اینترنت نام دارد، همه چیز در خود دارد؛ از خوراکهای سمی و کشنده تا مواد مینوی!
اما در این میان، سالهاست در این دیار، تنی چند که روزگار و سیاست و قدرت به آنان اختیار تصمیمگیری برای میلیونها شهروند را داده است، در تلاشاند بر دسترسی آزادانه به این سفرۀ گسترده فیلتر بگذارند و به خیال خود سدی در برابر مشاهدۀ مردم شوند. بهظاهر آنها در هراساند که چشم و گوش مردم باز شود و یا راهشان به جهنم باز! میگویند دغدغۀ روانهشدن مردم به دوزخ را دارند؛ دغدغهای که از اساس بیسرانجام است، چراکه حتی اغلب بستگان و نزدیکان این تصمیمگیران هم سرانجام راهی برای دورزدن فیلترها مییابند.
به باور من، مردم دیگر برای رفع کامل یا محدود یا مرحلهای فیلترینگ، چشمانتظار رفع این ستم آشکار توسط این عقبماندگان تاریخ ایران نخواهند ماند؛ زیرا بهزودی، ندای هاتف غیبی و اینترنت آزاد از طریق فناوریهای جدید مانند استارلینک در این بازار هم فراگیر خواهد شد. گفته شده است که تا امروز بیش از ۲۲ هزار خانوار در ایران از این طریق به اینترنت آزاد دسترسی پیدا کردهاند و باورمندم که تا ۴ دیماه سال ۱۴۰۴، حداقل ۳۰ تا ۳۵ درصد خانوادهها به شبکۀ جهانی اینترنت ماهوارهای خواهند پیوست.
البته دولت با توسل به قوانین سعی خواهد کرد مانع شود، اما این تلاشها کمترین تأثیری بر روند نصب بشقابهای استارلینک نخواهد داشت. برآوردم این است که از اسفند امسال این مساله بین ملت-حکومت موجب کشمکی رقیق خواهد شد. به گمانم حتی در فضای سیاسی کنونی، فراگیرشدن اینترنت ماهوارهای برای مردم کمهزینهتر به نظر می آید.
به قول بهبهانیها:
منتِ باغبو نکَش؛ یَه پیل هُدِه، گُندی بکَش.
#یدالله_کریمیپور
@karimipour_k
اوجگیری سوریه
به اغلب احتمال شش ماه نگذشته خیز اقتصادی سوریه آغاز شده و رکورد بیشترین رشدهای اقتصادی را در خاورمیانه به خود اختصاص خواهد داد. دمشق از جریان ضد توسعه جدا شده و حالا اندک اندک در پی زندگی است.
#یدالله_کریمیپور
@kaimipour_k
توجه
اعضای گرانمایه کانال؛ مایلم به آگاهی برسانم از امروز ۳ دی ماه ۱۴۰۳(23 دسامبر ۲۰۲۵) تا آگهی بعدی، یادداشت های این کانال با تمرکز بر پدیده های ژئوپولیتیک و ژئواستراتژیک ارائه خواهد شد. ممکن است چنین مباحثی اندکی برای شماری از خوانندگان سنگین باشد. به عبارت دیگر، ماهیت موضوعات و سوگیری یادداشت ها و شیوه استدلال، زین پس کمی از حوزه عمومی ۶ ساله سنتی این کانال فاصله خواهد گرفت. این شیوه تفسیر و بیان احتمالا در بیشتر موارد تا اردیبهشت ۱۴۰۴ ادامه خواهد یافت.
بنابراین با پوزش از همه اعضا، به ویژه برای کسانی که از تفسیرهای ژئوپولیتیک-پایه خسته بوده و شاید ورود به چنین مباحثی برایشان سنگین نماید، پیشاپیش برای ۵ ماه آتی عذر خواهی می شود.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
بر ایران چه پی گذرد؟
کوس رسوایی سیستم مدیریت کلان ایران به جایی رسیده که ناله های رئیس جمهور نیز در آمده است:
"این مملکت و این جامعه نیاز به کسانی دارد که درد این مردم را داشته باشند. با افراد بیسواد، غیر مصمم، فرصت طلب و ریاکار هیچ وقت نمیتوان به جایی رسید."
در این روزهای سرنوشت ساز، خوب است تصویری روشن، کوتاه و واقعی از آن چه بر جمهوری اسلامی می گذرد ارائه شود:
۱- تخصیص درازمدت و سنگین بودجه و بلکه منابع ملی در جهت تولید نظامی و طرح و برنامه های پیوسته به آن، مخصوصا در سطحی که در میدان، بیمه کننده امنیت کشور در برابر تهدیدات آمریکا و اسراییل نیستند. مثلا در کسب برتری هوایی و پدافند قطعی؛
۲- تخصیص ارز کمیاب و پر ارزش در جهت تداوم برنامه توانمند سازی محور مقاومت و پاسداری از پایگاه های نظامی و نیز کمک های بی دریغ و رایگان و بلاعوض به کشورها و تشکل های شبه نظامی بدون در بر داشتن هر گونه فایده استراتژیک. سهل است که این هزینه ها محمل و بستری مشروع برای تهدید عینی و گسترده علیه نظام و بلکه ایران شده است. بنگرید به آن چه در لبنان، سوریه، غزه، عراق و یمن گذشته و می گذرد و تهدیدات متعاقب و پیاپی اسرائیل(اشغالگر)؛
۳- رخنه سیاستمداران فرصت طلب، فاسد و ریاکار در دستگاه تصمیمسازی کلان ملی که تنها در پی پاسداری از امتیازات کلان خود بوده و هرگز به علائق و مسائل ملی نمی اندیشند؛
۴- ناکارآمدی و بلکه فرسودگی و تباهی ایدئولوژی و رویکرد حکومت و خنثی و بی اثر شدن و بلکه تنفرانگیز شدن دستگاه تبلیغاتی و سیستم پروپاگاندای حکومتی؛
۵- نفی همه ی طرح و برنامه های گسترده اصلاحی از سوی هسته سخت قدرت و تاکیدات پیاپی بر اهداف نابودگر استراتژیک کهنه و زهوار در رفته؛
۶- تقلیل دهشتناک قدرت اخلاقی ملی(درجه وفاداری مردم و تشکل ها از حکومت). به عبارت بهتر ایجاد و ژرف شدن شکاف بین ملت- دولت تا آن حد که دیگر دست و انگیزه فرمانروایان مانند سابق برای حکومت ورزی باز نیست و مردم هم به هیچ روی گردن به اطاعت نمی دهند؛
۷- کم اثر شدن ماشین سرکوب، به گونه ای که هزینه سرکوب برای حکومت آنچنان بالا رفته است که مثلا قادر نیست قانونی مانند حجاب را به فاز اجرایی بکشاند.
با وجود چنین شرایط و چشماندازی، راه و میدان برای رئیس جمهور در جهت اجرایی کردن طرح و برنامه ها و تغییرات مدنظر و گذر از این شرایط دشوار نباید چندان سخت باشد. پزشکیان به دو وسیله از این پل ها خواهد گذشت؛ اراده مصمم و برقراری ارتباط صمیمانه با مردم.
توجه: در این یادداشت متاثر از بیژن اشتری و یادداشت دلایلفروپاشی اتحاد شوروی بوده ام. با سپاس از ایشان.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
پیمان مربع
روشن و بدیهی است که پرزیدنت ها اردوغان و علیف نسبت به یکپارچگی ملی و سرزمینی تاریخی ایران، واجد دیدگاه های نامیمونی بوده اند؛ به ویژه رویکرد پرزیدنت اردوغان، بی شباهت با خلفا و سلاطین عثمانی نیست. وی از دیدگاه فرصت طلبی و فرصت سازی بین همه رهبران جهان بی مانند است. به ویژه این که سازمان اطلاعات ملی (میت) ترکیه تا جایی که به رخنه همه جانبه در ایران بر می گردد، کارکردی عالی داشته است. با این همه تریاک دیپلماسی برای ایران تن دادن به افزایش تنش و دمیدن در بوق مشاجره و کشمکش است. سهل است که تهران بهتر است با ترمیم سریع مناسبات با آنکارا و باکو، فضای چیره بر مناسبات سه کشور را عاری از خشونت لفظی و کارکردی نماید. چرا؟!
۱- ایران- ترکیه رکوردداران قدیمترین خط مرزی رسمی در جهان هستند؛
۲- با وجود گستره تحریم ها، دو کشور دارای مناسبات سنگین و کمتر قابل جایگزین تجاری هستند؛
۳- هر دو کشور از تهدیدهای مشترکی رنج می برند که دارای ماهیت واحدی می باشند. از جمله تهدید ناشی از گروه های بنیادگرا که با فعال شدن، در میان مدت گریبانگیر هر دو کشور راوخواهد گرفت؛
۴- هر دوکشور عضو گروه ۸ کشورهای مسلمان و نیز در شمار بنیانگذاران همکاری اسلامی به شمار می روند؛
۵- هر گونه اوجگیری تنش و مشاجره بین دو کشور جریان تهدید را به سراسر قفقاز، هلال خضیب، بین النهرین و شامات کشانده و پای دیگر بازیگران را بدین میدان باز خواهد کرد؛
۶- شایسته است جمهوری اسلامی به جای تشدید تنش در شمال باختری، بیشتر تمرکزش را بر حل وفصل آنی مناسباتش با ایالات متحده کند.
به گمانم در فضای مناسبات عقلانی، ایران، ترکیه، پاکستان و جمهوری آذربایجان، با همکاری استراتژیک می توانند با ایجاد اتحاد مربع، ممتازترین سازه را در جهت پیوند اقیانوس هند- مدیترانه- اروپا به جهانیان ارائه دهند.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
نیایش
- پروردگارا چه کنم، در این پیرانه سری قلمم چونان قلبم می لرزد. نه چون عین القضات، طاقت شمع آجین شدن دارم و نه نامردی دور شدن از نوشتن. پس تو خود یاریم کن؛
-کردگارا، خانواده ام، میهن و مردمم را تو خود در این روزگار پلشت نگاهبان باش. خود دانی که مرا نه زوری است و نه زری که پاسدارشان باشم؛
- آموزگارا، به فرمانروایان میهنم، ارزش های پابرجا ماندن این کهن دیار را بیاموز؛
- خدایا، مردم و میهنم را از همه درد و رنج ها دور کن؛
- دادارا، خود دانی دشمنان دیرین این مرز و بوم، شبانه روز چشم انتظار از پای فتادن این کهن دیارند، تو خود راست و استوارش نگاهدار؛
- ایزدا، دانی که هزاران سال است این کشور و فرهنگ پابرجا مانده و نیاکانمان در اندوختن خرد و حکمت آدمی کوشا بوده اند، پس تو خود نگاهبان این بوم و میراثش گرانبهایش باش؛
- جان آفرینا، خشنودی و سعادت زیستن در صلح را به ما و دشمنانمان بچشان؛
- بارالها، فرمانروایان، غالبان و زورداران را با مردمشان مهربانتر و خویشتندارتر کن؛
- توانگرا، مردم این بوم و بر را کم و بی نیاز کن و سفره هاشان را فراختر؛
- عزیزا، مردم و میهنم را از عزت نینداز و پاسبان فر و شکوهشان باش؛
- حکیما، تو خود راه و روش خرد و خرد ورزی و دوستداری خرد را به حاکمان بیشتر بیاموز؛
- روشنی بخشا، نور و لذت همدلی و همزبانی بین مردم- مردم؛ دولت- مردم و دولت- دولت را فروزانتر کن؛
- رهنمایا، باشد که مرا و فرمانروایان ملتم را به سوی داد و دادگری و خوشبختی ملت و دلسوزی بر مردم و...رهنمون شوی؟!
- حبیبا، تو را به سنگینی و بزرگی عشق و دلدادگی سوگند، عشق من، مردم و فرمانروایان را به میهن و ملتم افزون دار؛
- بخشایشگرا، دل ما و فرمانروایان را برای آزادی زندانیان و محصورین نرم تر کن؛
- شهیدا و حفیظا، تو خود نگاهبان این مرز و بوم و فرهنگ و تمدن زیبا و ممتازش باش.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
برخیز تا یک سو نهیم، این دلق ازرق فام را
برخیز تا یک سو نهیم این دلق ازرقفام را
بر باد قلاشی دهیم این شرک تقوا نام را
هر ساعت از نو قبلهای با بتپرستی میرود
توحید بر ما عرضه کن تا بشکنیم اصنام را
مِی با جوانان خوردنم باری تمنا میکند
تا کودکان در پی فتند این پیر دُردآشام را
از مایهٔ بیچارگی، قطمیر، مردم میشود
ماخولیای مهتری، سگ میکند بلعام را
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
البته که قانون حجاب اجرایی خواهد شد، ولی به گمانتان میزان و زمان موفقیتش بیش از ایستادگی در سوریه خواهد بود؟!
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
حمله به قطر؟!
وقتی اجازه سرک کشیدن در استراتژی سیاست خارجی به هر کسی داده می شود، چرا دکتر محمد مرندی استاد ادبیات زبان انگلیسی و البته دارنده تابعیت آمریکا از این دخالت محروم باشد.. ایشان استاد دانشگاه تهران و البته مشاور رسانه ای تیم مذاکره کننده هسته ای جمهوری اسلامی است. توییت چند روز پیش جناب مرندی چنین بود:
"به تاسیسات ایران حمله شود، تاسیسات گازی قطر را را خاک یکسان میکنیم. مشکل جزیی؛ پایگاه هوایی العدید آمریکا در قطر کوچک است.در صورت تجاوز، تاسیسات و زیرساخت های گاز طبیعی در قطر به کلی نابود می شود. از این رو قطر وجود نخواهد داشت. همه چیز به همین جا ختم می شود"
در باره این توییت کننده لااقل یک واژه می توان بکار برد: نادان. چرا؟ به ۴دلیل:
۱- بهترین دوست ایران
دولت قطر در کنار سلطنت عمان میان شش کشور جنوب خلیج فارس دارای ژرفترین و بهترین مناسبات بوده اند. نمونه آن توافق این دو کشور برای احداث خط انتقال برق ۲۰۰ کیلومتری بین دو کشور به رغم برقراری تحریم ها است؛
۲- دوقلوی بهم چسبیده
بر فرض که تاسیسات گازی قطر هم مورد حمله قرار گرفت و موفقیت آمیز هم بود. خب مگر مخزن پارس جنوبی یا به تعبیر قطر گنبد شمالی، مخزن مشترک و همسایه نیستند؟! چگونه ممکن است در اثر حمله یکی نابود و دیگری سالم بماند؟ این بسان آن است که تیری به نخاع دوقلوی بهم جسبیده شلیک شود. افلا یعقلون، افلا یتفکرون؛
۳- چرا قطر؟!
چرا حمله به قطر؟ آیا دشمن تر از دوحه در فضای همسایگی و خارج نزدیک نیست؟! چنان چه مدنظر استقرار پایگاه العدید در این کشور است، مگر پایگاه های ایالات متحد در فضای پیرامونی ایران نقطه به نقطه صف نکشیده اند؟! مگر پایگاه پنجم نیروی دریایی آمریکا در بحرین(الفجیر، محرق، بندر سلمان، شیخ عیسی)نیست؟! چرا پایگاه های آمریکا در خاک سلطنت عمان(مصیره، ام الغنم، خصب، الفالاج)، پادشاهی عربستان سعودی(دمام، ظهران، الامیر سلطان و...)، امارات( اِلظفره ابوظبی، الفجیره، بندر رشید، جبل علی و...)، کویت، ترکیه، عراق، سوریه، اردن و...مدنظر مرندی معلم دانشگاه نیستند؟ در واقع شمار پایگاه های بزرگ و کوچک آمریکا در خاورمیانه دستکم۳۴ مورد است. چرا جناب مرندی کوچک، فرزند مرندی بزرگ، همسایه خوبتر و مفیدتر را برای حمله نشانه گرفته است؟؛
۴-قطر: گوشت دم توپ یا خار در گلو
این گمان که قطر به دلیل کوچکی از دیدگاه وسعت و جمعیت و نیز نزدیکی جغرافیایی، مناسبترین گوشت دم توپ است، اشتباهی خطرناک است. بیشتر کشورهای پیشرفته نیازمند دریافت گازقطرند. از خاور دور تا اروپا. افزون بر این چتر دفاعی استراتزیک قطر تقریبا کامل شده است. قطری ها نیاز چندانی به جنگ و رویارویی با مهاجمان ندارند. دهها کشور، صدها کمپانی دارای رزمنده و هزاران داوطلب از هوا و دریا از این کشور کوچک با تجهیزات نسل چهارمی و پنجمی دفاع خواهند کرد. کوتاه که قطر بیش و پیش از آن گوشت دم توپباشد، باقلوای زمان صلح و بوته خار رفته در گلوی زمان جنگ است. چون پول دارد و سخاوتمند در هزینه کردنش به هنگام ضرورت.
به گمانم جماب مرندی دانسته و ندانسته، ره به کوچه علی چپ برده است. خب همین که توییت اش را پاک کرد جای شکر دارد. به گمانم پی به اشتباهش برده است. ایشان باید زین پس مانند رئیس جمهورش پزشکیان شعارش را این بیت حافظ قرار دهد:
آسایش دو گیتی، تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت، با دشمنان مدارا
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
داستان غزه هم رو به پایان است؟!
نشانه ها حاکی از برقراری آتش بس در غزه، طی بیشینه دو سه هفته آتی است. چندین عامل توانمند این احتمال را بسیار بالا می برد:
۱- خروج حزب الله
حزب الله با پذیرش آتش بس با اسرائیل (اشغالگر)به هر دلیل از جریان نبرد خارج شده است. با چنین رخدادی حماس با از دست دادن برترین متحدش، تنها مانده است؛
۲-عقبه نابود شده
با فروپاشی سخت و ابدی رژیم اسد در سوریه، تا آینده دیدپذیر، احتمال حمایت کلان نظامی از مسیر شام به جنوب لبنان و حماس ممکن نخواهد بود. سهل است که شامات جولانگه ارتش اسراییل و ایضا ترکیه شده و نتانیاهو در حال یکه تازی در این میدان است. حماس از خالی شدن عقبه خود به خوبی آگاه شده است؛
۳- دوزخ غزه
با ایلغار همه جانبه اسرائیل و نسل کشی نتانیاهو، غزه به دوزخی تبدیل شده که دیگر کمترین رمق ی برایش باقی نمانده است. نه تنها مردم غزه که تقریبا همه ملت های جهان خواهان پایان یافتن نسل کشی بی بی هستند؛
۴- فشار حامیان
فشارهای قطر، مصر، ترکیه و ...به عنوان حامیان حماس رو به اوجگیری است. این دولت ها خواهان کوتاه آمدن حماس در برابر ماشین جنگی اسرائیل(اشغالگر) هستند. به گمانم رهبری حماس بیش از این توان رویارویی و چانه زنی با حامیانش را نخواهد داشت؛
۵- تهدید ترامپ
تهدید ترامپ دایر بر لزوم آزاد کردن گروگان های اسرائیلی تا پیش از راهیابی او به کاخ سفید، نمی تواند بی اثر باشد. به ویژه اینکه وی گفته است در غیر این صورت جهنمی در خاورمیانه برپا خواهد شد. به هر روی این تهدید بر جریان تصمیم سازی حماس کم تاثیر نیست؛
۶- عراق بیطرف
به گمانم دولت و مردم عراق دیگر حاضر به کنارآمدن با وجود نیروی مستقل نظامی حشدالشعبی نخواهند بود. بغداد و آیت الله سیستانی با وجود سازمان مسلحی که بخواهد تصمیماتی مستقل از دولت مستقر بگیرند، کنار نخواهند آمد. با کنار رفتن حشدالشعبی حماس بیش از پیش احساس تنهایی خواهد کرد؛
۷- حوثیها
احتمالا این که حوثی ها همچنان در چارچوب درگیریهای منطقهای فعال باشند کمنیست، ولی شدت حملاتشان به اسرائیل کاهشی خواهد بود، چرا که بدون پشتیبانی مستحکم ایران و حزبالله، عملیات گسترده علیه اسرائیل برای آنها دشوارتر میشود. همچنین، تضعیف محور مقاومت و تغییر موازنه قوا در منطقه، بر راهبردهای این تشکیلات بی تاثیر نیست. به هر روی حماس نمی تواند مانند گذشته روی پشتیبانی موثر آنها حساب کند؛
۸- از درون
با شهادت یحیی سنوار و دیگر رهبران، حماس از خلأ رهبری کاریزماتیک در رنج است. نبود رهبری کلیدی متحد کننده، ممکن در صورت نیاز به ادامه مقاومت باعث اختلافات درونی و کاهش توان عملیاتی و شاید تجزیه درونی شود.
کوتاه آن که احتمال موافقت طرفین به آتش بس تا پیش از رسیدن سال نو میلادی بسیار بالا خواهد بود.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
لذات رهبری
همین امروز از راه دور و دراز با کلی دردسر و سختی اومد سراغم؛ برای چی؟ تازه مرا هم به ناهار فراخواند. با انبانی پر پیمانه از آیات و روایات و احادیث می خواست به من بفهماند که ریاست طلبی و رهبری جویی و رهبری خواهی، ناپسند است.
گفتم که از دهه چهل پای منبری بوده ام و کلی بیشتر از آن چه می گوید در مذمت قدرت طلبی از وعاظ شنیده ام. گفت خب چرا تو کانالت از این قسم نمی نویسی؟ گاهی ۴۰_۵۰ هزار مراجعه داری. بنویس تا مردم بدانند.
پاسخ دادم چون برخلاف باور شما، باورمندم که رئیس و رهبر بودن و در راس ماندن چنان لذت بخش و دلچسب است که احدی را نشنیده ام از آن دل کنده باشد. از در مخالفت برخاست و توضیح قانع کننده خواست. بالاخره کلی هزینه کرده بود. آمد و شد و رستوران. نمی شد بی توجیه و سر درگم رهایش کنم.
جناب روشن است که قدرت در راس بودن یا داشتن رهبری بس گواراتر و شیرین تر از آن است که بتوان از آن دل کند. کدام رهبر و رئیس و شاه و حاکمی دلبخواه از قدرت کناره گیری می کند؟ سهل است که به دلیل چشیدن لذات شاهی و رهبری، حتی پس از پایان یافتن آخرین رمق ش، باز هم مایل نیست افسار رهبری بر ملت و کشور به دست غیر افتد و به هر طریق برای ماندگاری رهبری در خانواده و زنجیره ژنتیکش می کوشد. او در واقع مسیر طبیعی ماندن قدرت در انساب ژنتیکی خود را در سر دارد. فرقی هم نمی کند سیستم پادشاهی یا جمهوری، الهی یا عرفی و یا... باشد. مگر حکومت سوریه شاهی بود که از حافظ پدر به اسد پسر رسید و قس علیهذا.
چگونه ممکن است رهبر و رئیسی از رهبری کشوری بزرگ همچون روسیه و چین با آن همه ثروت و زیبایی ها و دارایی ها به میل و دلخواه خود دل بکند؟
مگر نشنیده ای که جورجاوول چه واقعگرایانه گفته است: ما به خوبی می دانیم که کسی قدرت را به دست نمی آورد که بخواهد زمانی آن را از دست به دهد. ترهات اخلاق سیاسی و عهد و پیمان با ملت برای واگذاری قدرت را به دور بریزید.
از آن حقیقی تر گزاره تکان دهنده تاماس هابز است: دلبستگی و چسبیدن به قدرت، تنها با مرگ متوقف می شود.
نکته باریک تر از اینها را جان اشتاین بک می گوید: قدرت فساد نمی اورد، ترس از دست دادن قدرت است که موجب حداکثر فساد می شود.
کوتاه آن که به قول دکتر سریع القلم: در طیف همه لذت های قابل تصور برای آدمی، هیچ لذتی فراتر از سمت، قدرت، احاطه و تسلط بر دیگران وجود ندارد.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
خرده بورژوای کوچک کوچک
باز هم دیروز فوبیای لعنتی به سراغم آمد، تا رهبری در سخنرانی پیرامون سوریه اعلام کردند خالی کردن دل ملت جرم است، بی آن که ربطی داشته باشد آخرین یادداشت کانال را با عنوان: افسوس که گذشته، دیگه بر نمی گرده. دلیت کردم. حتی می خواستم با کانال ویرایش ذهن شهاب الدین شیرازی و چند کانال دیگه که این متن را فوروارد کرده بودند تماس بگیرم و خواهان حذف آن شوم، ولی شماره نداشتم. هراس ناشی از این فوبیا به جایی رسید که تصمیم گرفتم هر یادداشت و پیش بینی که در مورد سوریه طی سه هفته اخیر نوشته ام، به کلی دلیت کنم. آخر می ترسیدم بدین وسیله باعث خالی کردن دل ملت شده باشم.
دوشنبه گذشته در کلاس ژئواستراتژی مقطع دکتری، هنگامی که دانشجویان در باره علل فروپاشی رژیم بعث اسد پرسیدند واز عناصر پیش بینی ماه پیش ام از این فروپاشی پرسیدند، پرسش را پیچانده و منحرف ساختم. البته هنوز رهبر در این باره موضعی نگرفته بود، ولی راستش شاید پاسخم باعث خالی کردن دل دانشجویان می شد.
خیلی دور نروم، همین الان یعنی ساعت ۹/۵۳ دقیقه پنجشنبه ۱۲ دسامبر در جلسه همایش جزایر سالن ابوریحان دانشگاه خوارزمی نشسته ام، در برنامه عنوان سخنرانی ام گنجانده شده است. حتی معاونین رئیس جمهور هم هستند و دارند گپ می زنند، ولی من از مدیر جلسه پوزش خواسته ام، آخر می ترسم حرفهایم باعث خالی کردن دل ملت شود.
ترس از خالی کردن دل ملت امانم را بریده، لامصب چنان برام هراس انگیز شده که قلم در دستم می لرزد. هر لحظه فکر می کنم که آیت الله اژه ای و قاضی صلواتی پشت سرم نشسته اند و دارند می گویند جرم است، جرم. نکند یک وقت دل مردم را خالی کنی!!!
راستش فهمیدهام که ریشه و منشا این فوبیای مزمن در یک پدیده درونی ام نهفته است: من به عنوان معلم دانشگاه یک خرده بورژوای کوچک کوچک هستم و اخلاق این طبقه را به ارث برده ام. درکم می کنید؟!
ساعت ۱۰ بامداد پنج شنبه ۲۲ آذرماه،تهران سالن ابوریحان دانشگاه خوارزمی.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
راهها به کجا می رسند
مناسبات پیچیده کنونی خاورمیانه و فضاهای چیره بر آن چه نتیجه ای را رقم می زند؟
۱- امروز سوریه زیر راهبری استراتژیک ترکیه است. به عبارت بهتر این پرزیدنت اردوغان است که از آنکارا افسار دمشق را در دست دارد. تا آینده دیدپذیر نیز تحریر الشام و گروه های همبسته با آن تابع آنکارا خواهند ماند؛
۲- البته که جمهوری اسلامی از حماس در غزه پشتیبانی می کند، هزینه های ریکاوری حماس سنگین هم هست. ولی رهبری بنیادگرای سلفی حماس همواره با تحریرالشام دارای مناسبات تو در تو و تنگاتنگی بوده و ایضا دارای مناسبات استراتژیک با انکارا؛
۳- این در حالی است که حماس دشمن اسرائیل و دوست آنکارا و تحریرالشام پنداشته می شود. این در حالی است که تاکنون آنکارا حتی حتی یک گام استراتژیک علیه علائق و منافع اسرائیل برنداشته است. سهل است که مثلث تل اویو، آنکارا و باکو، همان متحدانی هستند که ایروان را در جنگ قره باغ شکست داده و محتمل است به زودی پاشنه آشیل ارمنستان، یعنی سیونیک را هدف قرار دهند؛
۴- طالب ها در افغانستان از یک سو متحد عقیدتی تحریرالشام اند و برای پیروزی اشان در برابر اسد چشن برپا کردند، از سوی دیگر دارای بهترین و صمیمانه ترین مناسبات با آنکارا بوده و هست؛
۵- قطر دوست ایران پنداشته می شود، ولی در همان حال پشتیبان استراتژیک تحریر الشام و به ویژه آنکارا بوده است؛
۶- امارات و عربستان با سیاست های منطقه ای آنکارا زاویه دار بوده اند، ولی بی گمان در سرمایه گذاری کلان در جهت نوسازی سوریه نوین، به ویژه نوسازی دالان ریلی- شوسه ای انکارا- مسقط، انکارا- اردن- عقبه، آنکارا- بیروت و حتی فاو-لاذقیه-طرطوس، در راستای پیمان صلح ابراهیم کوتاهی نخواهند کرد؛
۶- سخن نتانیاهو در باره آگاهی دقیق اسرائیل(اشغالگر) از زمان، مکان و استعداد تحریرالشام درست است. من نمی توانم تارمویی شکاف در حمله به سوریه بین تل آویو- آنکارا و نیز میان میت-موساد- شاباک ببینم. منتها تفاوت در این است که هدایتگر میدانی این حرکت. ارتش ترکیه بود؛
۷- کمترین تردیدی نیست که سیا نه تنها در جریان جزییات حرکت ترکیبی ترکیه- تحریرالشام بوده و به آن اشرافاطلاعاتی داشته، بلکه نقش ش در جهات حرکت، نقاط ممنوعه و چگونگی برخورد طبیعی است. به راستی چرا تحریر الشام به نواحی تحت نفوذ آمریکا خاور و شمال سوریه ورود نمی کند؟!
۸- روسیه نیز به رغم چند حمله هوایی نصفه-نیمه و کم توان، بی کمترین اثری عقب نشست. پیشتر مسکو در سه جا ضرب شست ارتش ترکیه را چشیده و در برابرش تسلیم شده بود: قره باغ، لیبی و شمال سوریه.
مسلم بود که تن به سازش با آنکارا و کناره گیری از میدان سوریه خواهد کرد. تجربه رها کردن صدام، ناصر، عمران خان از سوی کرملین از سوی بشار هم درک لمس شد؛
۹- اروپا از فروپاشی بشار استقبال کرده است. چنان که همه اعضای اتحادیه در حال برنامه ریزی بر ای برگرداندن آوارگان سوری هستند. در این ارتباط محور اصلی هماهنگی آنکارا محسوب می شود؛
۱۰- عراق از بیشتر جهات وابسته به ترکیه است. حقابه، کریدور انتقال نفت، وابستگی امنیتی در شمال و انتقال فاو به مدیترانه. به گمانم کمتر ملتی است که تا این اندازه به کشور دیگر وابسته باشد.
به گمانم تا دستکم یک دهه دیگر، ترکیه کانوناصلی تصمیم سازی امور خاورمیانه، به ویژه هلال خضیب خواهد ماند. بنابراین زین پس سخت نخواهد بود که پشت هر تحرک در قفقاز جنوبی، عراق، لبنان، عزه و کرانه باختری و حتی خلیج فارس، ملت های منطقه شاهد حضور ترکیه و اردوغان باشند.
#یدالله_کریمی_پور
#karimipour_k
234 و شطرنج
دقیقا ۲۳۴ دقیقه پیش از فروپاشی رژیم بعث اسد، در گل سرسبد رسانه ملی یعنی شبکه خبر، جناب محمد جواد لاریجانی چشم در چشم بینندگان اعلام کرد: بعید است اسد سقوط کند، بعیده. ایشان تاکید ورزید: ایران به زودی ورق را در سوریه بر می گرداند. البته طی ۱۰ روز منتهی به فروپاشی رژیم بعث، تا جایی که در فضای رسانه ای سرچ کردم، ۶۵ مفسر، تحلیلگر و آینده نگر حکومتی، بر باور ایشان بودند.
البته پیش از اینها، مرحوم سید حسن نصرالله به قول خودشان از آیت الله امام خامنه ای گفته بود: " به ایشان گزارش دادیم سوریه وضعیت نامناسبی دارد و باید به فکر سوریه و بشار اسد باشیم...، رهبری فرمودند نه بشار خواهد رفت و نه سوریه به دست دشمنان خواهد افتاد...به داشتن چنین فرماندهی افتخار می کنیم."(منبع: گزارش اسماعیل کوثری جانشین وقت قرارگاه از جلسه دیدار سال ۹۲ با نصرالله، آذرماه ۹۶. تسنیم، دوم آذرماه ۹۶).
البته در همین کشور، دستکم یک کانال بیمقدار تلگرامی با تعداد معدودی ممبر و البته پا درهوا، به تاریخ ۳۰ نوامبر، با تیتر برباد رفته, ضمن پیش بینی زمان دقیق فروپاشی اسد، هیچ نیرویی را قادر به جلوگیری از این سقوط ندانست. همین کانال گمنام و شخصی، ۵ دسامبر، ساعت ۶/۰۹ دقیقه پسین، طی یادداشتی کوتاه با عنوان: اسد سقوط خواهد کرد، چنین سقوطی را محتوم و غیر قابل جلوگیری خواند(لطفا به این دو یادداشت در همین جا رجوع کنید). با این وجود، چگونه ممکن است مفسران حکومتی با در اختیار داشتن اخبار و اطلاعات پشت پرده(محرمانه) و دسترسی به بودجه کلان از عهده پیش بینی همه دان، بر نیایند؟!! به گمانم برای فراهم سازی پاسخ مناسب به این پرسش، باید برگردیم به بازی شطرنج.
باب فیشر قهرمان اسبق شطرنج جهان، هر گاه در مسابقات برابر حریفان قدرتمند قرار می گرفت، با بهانه های مختلف از جای خود بر می خاست، پشت حریف می ایستاد و پوزیشن و آرایش حریف را دیده و به خاطر می سپرد. به عبارت دیگر افزون بر شناخت نیرو و چینش مهره های خودی، به موقعیت، آرایش و اهداف رقیب نیز پی می برد. این در حالی است که مفسرین و فرماندهان جمهوری اسلامی هم در چینش قوا و هم در گزارش از موقعیت و وضعیت میدان، بیشتر متکی به علائق رهبری و انگیزه های خودی و سازمانی هستند. یعنی گزارششان از شرایط و فضا، تابع دلبستگی و علایق رهبری است. زبان حال آنها این مصرع از رباعی بابا است:
پسندم آن چه را جانان پسندد.
کمترین گمانی ندارم حتی چنان شعله های آتش خانمانسوز هم به سرایمان سرایت کند که از منظر من رسیده، همین علقه و طلب خشنودی رهبری، نه تنها مفسرین و تحلیلگران حکومتی، بلکه حتی دیده بانان و برآورد کنندگان استراتژیک، نه قادرند و نه جسارت دارند که حقایق را لخت و بی پوشش گزارش دهند.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k