هرکسی که بخواهد روان انسان را بشناسد تقریباً چیزی از روانشناسی تجربی نمیآموزد.
بهتر است به او توصیه شود که علم دقیق را رها کند، لباس دانشور را کنار بگذارد، با مطالعه خود وداع کند، و با قلب انسان در سراسر جهان سرگردان باشد.
آنجا در وحشت زندانها، دیوانهخانهها و بیمارستانها، در میخانههای بینظیر حومه شهر، در فاحشه خانهها و جهنمهای قمار، در سالنهای شیک، بورسها، جلسات سوسیالیستها، کلیساها، گردهماییهای احیاگر و فرقههای به وجد آمده، از طریق عشق و نفرت. از طریق تجربه اشتیاق به هر شکلی در بدن خود، ذخایر دانش غنی تری نسبت به کتاب های درسی به دست می آورد. و او خواهد دانست که چگونه بیمار را با شناخت واقعی روح انسان طبابت کند.
#کارل_گوستاو_یونگ
(از "مسیرهای جدید در روانشناسی"،
در مجموعه مقالات روانشناسی تحلیلی، لندن، 1916)
@mahfelekhodshenasi
مردم یعنی اکثریت ،
تابع جو و تبلیغاتند.
اکثریت تابع احساسات اند .
از تعقل و حتی تفکر خبری نیست .
تفکری که به تعقل منتهی بشه .
خبری نیست.
اکثرهم لایعقلون .
اکثریت مردم کسانی هستند که تابع اند.
حرف گوش کنند.
منتها حرف چه کسی رو گوش میکنند اینجا مهم میشه.
تابع چه کسی میشن مهم میشه.
اول ما باید این مسئله رو حل کنیم برای خودمون.
خیال نکنیم که ما الان داریم فکر میکنیم تعقل میکنیم اندیشه میکنیم همه ی مردم اینجوری اند.
با خودتون مقایسه نکنید.
اگر مقایسه کردین بدونین که قدر نعمتی رو خدا بهتون داده نمیدونید .
نعمتی که تحقیقه ،فهم حقیقته ،تعقله.
استاد حسین نوروزی
@mahfelekhodshenasi
اگر بحث کنیم برای اینکه بفهمیم،
یا به جا و به موردش بفهمانیم،
خدا اینها را به ما نشان میدهد.
اما وقتی بحثی که میکنیم نیت ما خالص نیست. قصد ما خالص نیست.
یعنی صرفاً خدا و حق باشد.
یک خواسته های دیگری کنارش...
میخواهیم خودمان را اثبات کنیم.
میخواهیم طرف را محکوم کنیم.
داریم کشتی میگیریم.
دنبال حقیقت نیستیم. میخواهیم کشتی بگیریم. کشتی گیرها را دیدی دارند کشتی میگیرند. میخواهد کشتی بگیرد او را زمین بزند. بحث حق نیست.
میخواهد همه ی مردم همان کاری را انجام بدهند که این میخواهد. میخواهد در خدمت این باشند. همه در راستای خواسته ی این عمل کنند. میگوید چرا همه اینجوری که من میگویم عمل نمیکنند؟
این خیال میکند الان قطب عالم امکان است، میگوید این چیزی را که الان من میگویم این بد است، همه الان باید بگویند بد است.
الان اگر من میگویم این خوب است، همه باید بگویند خوب است.
آقا، شما که قطب عالم امکان نیستی که.
تازه باشی. مگر أمير المؤمنين قطب عالم امکان نبود! مگر همه گوش میکردند؟ مگر همه تبعیت میکردند ازش؟
...................
_خیلی کار تبلیغ سخت است.
ما در مسیر تبلیغ دین، دنبال" اصلاح راه و روش ها" هستیم،
در حالی که این غلط است.
باید دنبال" اصلاح اهداف" باشیم.
هدف را که اصلاح کنید، راه و روش را نشانش میدهد.
خودش میفهمد که چه کار باید بکند.
همه ی گیر و گور ما که نمیدانیم چه کار باید کنیم،
به خاطر اینست که نمیدانیم کجا میخواهیم برویم!
نمیدانیم که هدفمان چیست!
مقصد مان کجاست!
بدانی که مقصد کجاست، دیگر تکلیفت روشن است دیگر.
میفهمی چه کار باید کنی.
مشکل اصلی و ريشه ای در نبود اخلاص است.
یعنی هدف مشخص نیست.
هدف الهی توحیدی نداریم.
هر کسی خواسته ای دارد برای خودش.
ظاهرا به نظر میآید با همدیگر متحد الهدفیم،ظاهرا.
از هرکسی بپرسی که آقا شما کجا میخواهی بروی نهایتا، میگوید به سوی خدا. به سوی خدا.
اما وقتی خوب بشکافی که آن خدایی که در نظرت است، یعنی چی؟
میگوید برسم به جایی که هر حاجتی دارم برآورده بشود.
هر حاجتی داری، خب چه حاجت هایی داری؟
پول داشته باشم. خانه داشته باشم. زندگی داشته باشم. خوب بخورم، خوب بگردم، خوب بچرخم، همه چیزم آماده باشد، همه در خدمت من باشند،
تهش را که در میآوری میبینی، اوووو این شد دنیا که، این خدا نشد که.
بعضی ها از صحبتها و دعاهایی که میکنند معلوم است.
میگویند بالاترین نعمت خدا سلامتی است. نشنیده اید تا حالا؟
بالاترین نعمت خدا سلامتی است؟
دیگه بالاترین از این داریم؟ فهم و شعور بالاتر از این نیست؟
خدا عقل را از تو بگیرد، هر چه هم سالم باشی، این دیوانه ها از همه سالم ترند.
هر چه آدم دیوانه تر باشد سالم تر میماند.
من نمیدانم اینها کچل هم نمیشوند.
کله هایشان پر از مو. موهایشان سفید هم نمیشود.
....................
در حاجت هایی که که میخواهیم، در دعاهایی که میکنیم،
میگوییم خدایا آبروی ما نرود....
آبرو دیگر آخر است. برای آبرو دیگر خیلی .... فکر میکنیم این دیگر ته تهش است.
خب وقتی هدفش این است که آبرویش نرود، همه کار میکند دیگر...
حالا ورشکست شده. اعلام نمیکند. میگوید آبرویم میرود. بعد دائما از این میگیرد، از آن میگیرد، این کلاه آن کلاه میکند، مثلا فرض کنید که با ده میلیارد ورشکست شده بود حالا با صد میلیارد. هزار میلیارد اعلام ورشکستگی اش را میکنند. میگیرند میاندازند زندان.
میگوید آبرو را نباید از دست داد. آبرو را باید حفظش کرد. به هر قیمتی که شده.
آقا این غلط است. هدفت غلط است.
حالا این هدفش این است، دارد یک کارهایی هم میکند، شما به او میگویی نکن، این کار بد است.
میگوید آقا این کار بد است یعنی آن کاری که در راستای هدف من نباشد.
بد یعنی کاری که در راستای هدف من نیست. خیلی هم اتفاقا خوب است من را به هدفم دارد میرساند. به خواسته ام دارد میرساند.
چه میگویی هی میگویی بد است!
.................
مبلغ واقعی دین،
آنست که هدف ها را اصلاح کند،
و نیت ها را اخلاص کند.
و قصد قربت ها را خالص کند.
هدف را اصلا نشان بدهد.
به مردم.
اینها را متوجه کند که بفهمید که کجا دارید میروید...
بفهمید هدفی که دارید به سمتش حرکت میکنید، چیست! کیست! کجاست!
دیگر آنقدر بحث های بیخودی راجع به راه نمیشود.
اصلا آنقدر باید و نباید ما نخواهیم داشت.
که بگوییم این کار خوب است،
این کار بد است.
کار خوب یعنی آن کاری که مرا به هدفم برساند.
کار بد هم یعنی آن کاری که مرا از رسیدن به هدفم باز بدارد.
این میشود خوب و بد.
همه ی مردم هم این را میدانند.احتیاج ندارد این را به کسی بگویی.
ادامه دارد...
استاد حسین نوروزی
@mahfelekhodshenasi
الَّذِينَ آمَنُوا وَكَانُوا يَتَّقُونَ
ترس از خدا یعنی تقوا، نه ترس و لرز، یعنی همه جا خدا رو در نظر بگیر نه که رنگت بپره بلکه فهم و شعور و عشق به خدا پیدا کنی.
استاد حسین نوروزی
@mahfelekhodshenasi
ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانا
اگر خدا را در نظر بگیرید خدا به شما قدرت تشخيص حق و باطل می دهد
تقوای الهی به این معنا است که هیچ خواسته ای جز رضایت خدا نداشته باشیم
رضایت خداوند همان است که محقق می شود اگر خدا راضی نبود یقیناً محقق نمی شد
بنابراین اگر دیدیم که راضی به رضای خدا نیستیم و از آنچه خدای متعال برای ما تقدیر فرموده گله و شکایت داریم بدانیم که هنوز اهل تقوا نشديم.
استاد حسین نوروزی
@mahfelekhodshenasi
کلمات قصار
اونی که حقیقتا و فطرتا همه ما دنبالش هستیم ، بعد از حب به ذات ، شناخت خودمان است.
خودشناسی یعنی خودت را پیدا کن و حساب خودت را از دلت جدا کن.
هیچ لذتی ، علمی و کاری بالاتر از لذت اُنسِ با خود ، اعتماد به خود ، علم به خود و شناخت خود نیست.
اگر از طریق خودشناسی ، خودت را پیدا کردی ، با خودت انس گرفتی ، به خودت اعتماد کردی و خودت را یافتی ، به مقام یقین رسیدی.
بزرگترین مشکل انسان این است که به دنبال خودش در بیرون از خودش میگردد.
انسان نمیتواند بیشتر از خودش ، کسی یا چیزی را دوست بدارد.
همه دنیا خلق شده است که ما خودمان را پیدا کنیم و حساب خودمان را از غیر خودمان جدا کنیم.
- ادامه دارد ....
استاد حسین نوروزی
@mahfelekhodshenasi
https://youtube.com/shorts/-Nw6fm3ysZY?si=q1gPH9YnYiOmkv22
Читать полностью…💎اگر از فرزند خود بیش از حد توانش توقع داشته باشید، به مسائلی نظیر نا امیدی و کمبود اعتماد به نفس دامن خواهید زد. آنگاه فرزندتان به تدریج نشانه های اولیه اضطراب و استرس روانی را بروز می دهد که حتی ممکن است شامل علائم فیزیکی نیز باشد.
💎ممکن است بسیاری از والدین چنین رویکردی را تنها برای کمک به کودک خود و اطمینان از انجام صحیح امور اتخاد کرده باشند، اما باید بدانند که در حال تخریب قطعی سلامت ذهن و حتی جسم وی هستند.
کودکان به ویژه در سنین خردسالی نیازمند حمایت همه جانبه والدین خود خواهند بود. با این حال حمایت نباید تبدیل به ابزاری برای سرکوب استقلال کودک شود.
💎اگر به دنبال این هدف هستید که فرزندتان به موفقیت در زمینه های مختلف زندگی شخصی و همینطور اجتماعی خود دست یابد، فرصت آزمون و خطا و مواجهه با پیامدهای طبیعی هر انتخاب را در اختیار او قرار دهید.
زهرا شکیبایی ثابت... روانشناس
@mahfelekhodshenasi
اگر می خواهید مسحور تبلیغات و رسانه ها نشوید و یا اگر هستید از آن بیرون بیایید همه افکار و عقاید خود را که قبل از خودشناسی پذیرفته بودید بعد از خودشناسی بازنگری و ریشه یابی کنید
استاد حسین نوروزی
@mahfelekhodshenasi
اثر دانینگ-کروگر یا توهم دانایی
براساس این خطای شناختی زمانی که فرد دربارهی موضوعی کم میداند؛ تمایل دارد فکر کند زیاد میداند. به عبارت دیگر هر چه فرد کمتر بداند؛ تواناییاش را بیشتر برآورد میکند. افرادی که بدون هیچ آگاهی دربارهی هر موضوعی اظهار نظر میکنند یا بدون هیچ مهارتی مسئولیتی را میپذیرد در دام این خطا افتادند. این خطا به خاطر شکافِ بین توانایی واقعی و توانایی ادراکی شکل میگیرد که باعث میشود فرد شانس موفقیتش را بیش از حد تخمین بزند.
هر چه دانش و مهارت فرد بیشتر بشود متوجه میشود چیزی نمیداند و اعتمادبهنفسش کاهش مییابد. بعد از اینکه مهارتهای واقعیش گسترش مییابد؛ دوباره اعتمادبهنفسش بیشتر میشود اما این بار پشتوانهی منطقی دارد.
با گسترش شبکههای مجازی فرصت برای متوهمان دانایی فراهم شده به عنوان مثال فردی که عطاری دارد یک کتاب در مورد گیاهان دارویی میخواند و خود را صاحبنظر میداند و برای هر کسی که مراجعه میکند سر خود دارو تجویز میکند.
✍️دکتر ابراهیمی مقدم
@mahfelekhodshenasi
- ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانا
اگر تقوی پیشه کنید ، خدا به شما فرقان ، یعنی قدرت تشخیص حق و باطل را میدهد.
- یعنی از در و دیوار عالم درسِ عبرت میگیرید .
خدا میداند چقدر عبرت وجود دارد در این عالم ، که دارد ما را به سمت حق راهنمایی میکند.
در و دیوار عالم آیات الهی و درس است
و کسی میتواند درس بگیرد که تقوی داشته باشد.
- تقوی داشته باشد ، یعنی بخواهد که درس بگیرد.
کافی است توجه ما به حقیقت جلب شود ، که بخواهیم بفهمیم چه چیزی حق است و چه چیزی باطل است.
- اگر توجه ما به کمال ، سعادت ، عاقبت و آخرتِ خودمان و به شناخت خدا ، به قیامت و به حق جلب شد ، به فرقان میرسیم ، یعنی قدرت تشخیص حق و باطل را پیدا میکنیم.
استاد حسین نوروزی
@mahfelekhodshenasi
ذهن یک ابزار برتر است،
اگر به درستی استفاده شود.
اما اگر به نادرستی استفاده شود، بسیار مخرب است.
دقیقتر بگویم. اینطور نیست که تو به نادرستی از ذهنت استفاده میکنی؛ تو معمولاً اصلاً از آن استفاده نمیکنی.
آن است که از تو استفاده میکند.
#اکهارت_تله
@mahfelekhodshenasi
- انسانِ عاقل ، خودش را تحویل میگیرد
و از آثار تحویل گرفتنِ خود اینست که دیگران را هم تحویل میگیرد و دیگران را هیچی حساب نمیکند.
- انسان اگر خود را نشناسد ، هیچ چیز دیگری را هم نمیتواند بشناسد .
وقتی خودش را فقط در زندگی حیوانی میبیند ، شخصیت پیدا نمیکند و برای دیگران هم شخصیت قائل نمیشود.
- انسانی که ارزش خود را نمیداند و خود را محدود به حیوانیت میکند ، ظالم و جاهل است.
- کسی که منِ خود را پیدا نمیکند ، نمیتواند جایگاه رفیع انسانی را درک کند.
استاد حسین نوروزی
@mahfelekhodshenasi
https://youtu.be/Wnk2vwPgERA?si=Vf3ebcBo8lew-8fJ
Читать полностью…https://youtu.be/buxEBu3HYyY?si=bie2eQEbuiHZw73Z
Читать полностью…آن چیزی را که نمیدانند هدف است.
که "نمیدانند "هدف خوب چیست!
هدف بد چیست!
هدف بد را انتخاب کرده است، خب برای رسیدن به هدفش هر کاری را میگوید خوب است دیگر.
هر کاری که مرا به هدفم برساند، میگوید خوب است.
حالا شما هی بیا بگو بد است.
میگوید نه، بیخود میگویی. خیلی هم خوب است.
میگویی این هندوانه را نخور، مال مردم است، حرام است. میگوید نه من خوردم، خیلی هم خوب بود. برای خنکی اش خوردم.
این متوجه نمیشود که شما چه داری میگویی.
_اختلاف در تشخیص مصادیق پیدا میکنیم،
یکی میگوید این کار بد است،
یکی میگوید این کار خوب است.
یکی میگوید نمیدانم فرجام خوب است،
یکی میگوید فرجام بد است.
برجام....
یکی میگوید در جام خوب است، سرجام بد است....
هر کسی یه چیزی میگوید.
آقا باید ببینیم هدفت کجاست؟
دنبال چه هستی؟
این یکی دنبال دنیاست، میگوید خوب بخوریم، خوب بچریم، خوب بگردیم،
آن یکی دنبال آخرت است، حالا....
آن یکی دنبال منافع خودش است،
آن یکی دنبال منافع کشورش است.
آن دنبال آینده ی کشور است،
این یکی دنبال آینده و تاریخ است که در تاریخ چه نامی از ما میبرند....
هر کسی دنبال یک چیزهایی دارد میگردد،
شما هم هر چه بگویی میبینی، فایده ندارد،
إ ما هر چه هی بحث میکنیم، به نتیجه چرا نمیرسد!
آخرش او هم حرف خودش را میزند، این هم حرف خودش را میزند.
چون هدف ها با هم مختلف است.
ما خیال میکنیم اینهایی که دین دارند، هدفشان یکی است.نیست.
خیال میکنیم هر که رفت حوزه ی علمیه شد عالم دینی، این هدفش با همه یکی است، همه شان یک هدف دارند.
خیال میکنیم هر که شد مرجع تقلید. اینها دیگر هدفشان یک چیز است.
هر کدام یک خواسته هایی دارند.
ته دلشان. ته خواسته ی نهایی.
با هم متفاوت است.
*موحد واقعی پیدا نمیشود...
و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
پیغمبر اکرم ص که تشریف آوردند، چه فرمودند؟
قولوا لا اله الا الله، تفلحوا
هیچ کار دیگری،
هیچ دستوری، امری، نهی ای.
قولوا لا اله الا الله، تفلحوا.
قولوا، قال، يقولوا به معنای" گفتن" نیست همیشه،
به معنای "معتقد شدن "است.
میگوییم قائل این قول کیست؟ یعنی قائل کسی که معتقد به این قول است.
گفته، یعنی قائل شده.یعنی معتقد است.
معتقد بشوید.
یعنی هدف قرار بدهید این معنا را که،
غیر خدا هیچ هدف دیگری نیست.
لا اله الا الله.
غير از الله هیچ هدف دیگری لیاقت این را که هدف قرار بگیرد را ندارد.
هیچ هدف دیگری، لیاقت این را که هدف انسان قرار بگیرد ندارد.
انسان ارزشش بالاتر از همه ی موجودات است.
غير خدا نباید هدف انسان قرار بگیرد.
..........
تقوا يعنی خدا را در نظر بگیر بعد هر کاری خواستی انجام بدهی، انجام بده.
اذا عرفت ففعل ماشئت.
هدف را نگاه کن.
هدف را اصلاح کن اول. یعنی هدف را بشناس.
اللهم عرفني نفسک
خدایا خودت را درست به من معرفی کن من بشناسمت،
من عندک.
خدا پیدا کنیم. خدا را بشناسیم.
کسی به دنبال خودشناسی نیست.
همه دنبال راه و روشند.میگوید چه کار کنم؟ با چه سرعتی بروم؟
آقا کجا میخواهی بروی؟
اول معلوم کن کجا میخواهی بروی! بعد سرعتت را بگیر بالا. 500کیلومتر. 1000کیلومتر.
بعد برو هر مسیری که میخواهی بروی.
یک مسیری که تو را به مقصد برساند.
"ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی
این ره که تو میروی به ترکستان است"
نمیگوید نمیروی،
داری میروی.
نماز میخوانی. روزه میگیری. حج میروی. زکات میدهی. خمس میدهی. همه ی اعمال را انجام میدهی! بهترین انفاق را میکنی.
اما هدف!
هدفت چیست؟
میشناسی هدفت را؟
نمیشناسی برای" که" داری انجام میدهی؟!
پایان
استاد حسین نوروزی
@mahfelekhodshenasi
#تقوا
#ریشه_اختلاف_ها
#هدف_و_مسیر_هدف
این رو خیلی باید انسان حواسش جمع باشد، وقتی میگوییم تقوا،
تقوا یک کلمه است، اما همه چیز توشه.
یعنی چی؟
یعنی هر چیزی سرجای خودش. تقوا يعنی هر کاری سر جای خودش.
هر حرفی سر جای خودش.
یعنی شما حق را در نظر بگیر و در راستای حق حالا هر کاری میخواهی بکن.
"إذا عرفت ففعل ما شئت."
اگر اینگونه ما عمل کردیم،
"تو پای در ره نه و هیچ مپرس
خود راه بگويدت که چون باید رفت"
اما اگر نه ما غرض و خواسته هایی را در کنار حق داریم، آنها را در نظر بگیریم،
آنها را لحاظ کنیم،
مثلا دلمان میخواهد که،
مردم چیز بفهمند، مردم رشد کنند، مردم...
دلمان میخواهد.
در تبلیغ دین عجله میکنیم.
در امر به معروف و نهی از منکر عجله میکنیم.
در آموزش عجله میکنیم.
خرابکاری میشه.
بچه ای که هنوز وقتش نرسیده یک حقایقی را الان بهش بگویی.
نگو اینها حقایق است،
بله اینها حقایق است، اما هر حقیقتی را باید به هر کسی گفت؟
نباید گفت.
ما یکجانبه نگاه میکنیم، میگوییم اینها حقایق است. میگویی حقایق را نگوییم!؟
بعد هم هو هم میکنیم. تازه شلوغ هم میکنیم، به خودمان هم خیلی حق جلوه میدهیم. میگویی حقایق را نگویم؟
نه،حقایق را باید" به جا و به حق" گفت.
"هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد. "
بسیاری از بحث هایی که در گروه ها میشود اینها بی جاست،
خیلی از حقایقی که بیان میشود، بی جاست.
حقایق است دارد بیان میشود، اما بی جاست.
حالا اینجا باید ما بتوانیم جمع کنیم این را که، هم حق است، هم بی جاست.
بی جابودن يعني نا حق است.
هم حق است، هم ناحق است.
"حرف حق است، جایش نا حق است".
البته خیلی از بحث هایی هم میشود به حق است یعنی به جاست.
سخن به جا گفته میشود.
ولی خب ما باید این مقدار از بینش را پیدا کنیم، که نیت خوانی کنیم.
این مقدار از بینش را پیدا کنیم که آدم شناس باشیم.
_نیت خوانی کنیم، دیگر بیخودی با کسی بحث نمیکنیم.
میفهمی هدف او با هدف تو دوتاست.
در مسیر حرکت و راه رسیدن به هدف با همدیگر بحث نمیکنید دیگر.
شما چون نیت خوانی نداری. هدف خوانی نداری. نمیتوانی ببینی که این الان هدفش کجاست، و خودت هدفت کجاست؟
آن برای رسیدن به آن هدفش دارد درست میرود.
شما هم برای رسیدن به هدفت داری درست میروی.
هدف هایتان دوتاست که با هم اختلاف پیدا کرده اید، "در مسیر."
مسیر هایتان برای رسیدن به هدف خودتان درست است.
بله آن مسیری که آن میرود برای رسیدن به هدف شما درست نیست، به حق نیست.
این مسیری که شما میروی برای رسیدن به هدف او، درست نیست.
باید بتوانیم ما هدف خوانی کنیم. انسان شناس باشیم.
_انسان شناس یعنی کسی که هدف ها را میبیند.
نگاه میکند به دلهای آدم ها، میبیند که این نهایتا دارد به دنبال چی میگردد.
بعضی ها هستند که نهایت آمال و آرزویشان پول است.
بعضی ها نهایت آمال و آرزویشان مقام است.
بعضی ها نهایت آمال و آرزویشان شهرت و آبرو است.
بعضی ها هم نهایت آرزویشان، من و من کردن است. میخواهد خودش را نشان بدهد. حاضر است همه چیز را از دست بدهد این منیتش حفظ بشود.
خب هر کدام اینها برای رسیدن به هدفشان یک مسیری را...
و هدف وسیله را توجیه میکند.
این قطعی است. این جای بحث ندارد.
اصلا هدف آنیست که وسیله را توجیه میکند. و إلا هدف نیست.
یعنی راه رسیدن به آن هدف را نشان میدهد.
بنابراین او هم دارد درست میبیند. او ذ. هم درست میگوید. برای رسیدن به آن هدفی که دارد....
تمام اختلافاتی که ما داریم با دیگران، بر سر هدفی است که داریم.
هدف هایمان با هم متفاوت است.
هدف هایمان متفاوت است در نتیجه با هم هی بحث میکنیم.اختلاف میکنیم.
در چه اختلاف میکنیم؟
نه در هدف، در راه رسیدن به هدف.
و این غلط است.
ادامه دارد...
استاد حسین نوروزی
@mahfelekhodshenasi
تقوا اینست که در هر کاری خدا را در نظر بگیریم
یعنی قبل از هر اقدامی ببینیم کار درست و حق چیست
استاد حسین نوروزی
@mahfelekhodshenasi
آقا امیرالمومنین علی علیه السلام:
همانا تـقـوای خــدا داروی درد قـلبهـای شماست و بینا کننده کوری دلهایتان و شفابخش بیماری جسمهایتان و برطرف کننده تباهی سینه هایتان . و پاک کننده آلودگی جانهایتان و روشنی بخش ضعف چشمهایتان و فرو نشاننده ترس و اضطراب دلهایتان و زداینده سیاهی ظُلمتتان.
متن حدیث:
إنَّ تَقوَی اللّه دَواءُ دَاءِ قُلوبِکُم، و بَصَرُ عَمی أفئدتِکُم، و شِفاءُ مَرَضِ أجسادِکُم ، و صَلاحُ فَسادِ صُدورِکُم ، و طَهورُ دَنَسِ أنفُسِکُم، و جَلاءُ عَشا أبصارِکُم ، و أمنُ فَزَعِ جَأشِکُم ، و ضِیاءُ سَوادِ ظُلمَتِکُم.
ترجمه دوم:
(تقوا پیشه کنید) تقواى الهى داروى بیماریهاى دلهاى شماست و سبب بینایى قلبها و شفاى امراض جسمانى و موجب اصلاح فساد جانها و پاکیزگى از آلودگى ارواح و جلاى نابینایى چشمها و سبب امنیّت در برابر اضطرابها و روشنایى تیرگیهاى شماست»
«نهج البلاغه، خطبه ۱۹۸»
@mahfelekhodshenasi
قریبب به مضمون
((خر مال اونی هست که سوارشه ))
اگه خونه ای هست که استفاده میکنی
ماشینی هست که سوار میشی
راضی باش.
مگه همه چیز باید ثبتی به نام آدم باشه.
هوا هم استفاده میکنیم ولی به نام ما نیست
((خوش باش که دنیا ارزش ناخوشی نداره))
#استاد_حسین_نوروزی
#خودشناسی
@mahfelekhodshenasi
یاد دارم که در ایام طفولیت متعبد بودمی و شبخیز و مولع زهد و پرهیز.
شبی در خدمت پدر رحمة الله علیه نشسته بودم و همه شب دیده بر هم نبسته و مصحف عزیز بر کنار گرفته و طایفهای گرد ما خفته.
پدر را گفتم: از اینان یکی سر بر نمیدارد که دوگانهای بگذارد. چنان خواب غفلت بردهاند که گویی نخفتهاند که مردهاند.
گفت: جان پدر! تو نیز اگر بخفتی به از آن که در پوستین خلق افتی.
نبیند مدعی جز خویشتن را
که دارد پرده پندار در پیش
گرت چشم خدا بینی ببخشند
نبینی هیچ کس عاجزتر از خویش
سعدی
گلستان
@mahfelekhodshenasi
مومن اشتباهی اشتباه نمیکنه، درست اشتباه میکنه. به جا اشتباه می کنه بیجا اشتباه نمیکنه. به خوده.
استاد حسین نوروزی
@mahfelekhodshenasi
https://youtu.be/nMryqSV-kUo?si=RIvgWkD1Z_eaJY_h
Читать полностью…به نظرم رشدِ حقیقی آنجایی است که به نقطهای میرسیم که حالا دیگر این ما هستیم که بدون ایجاد مزاحمت، فرصت میدهیم والدین، اطراف ما "بازی" کنند؛ فرصتی که آنان هرگز به ما ندادند.
محسن سودمند
#تمایزیافتگی
#ظرفیتِتنهابودن
@mahfelekhodshenasi
- انسان ظلوم و جهول است.
- جهول یعنی ، مقصد و هدفی که در وجود خودمان است را در بیرون میجوئیم و
- ظلوم یعنی ، قدر و قیمت خود را نمیدانیم و ارزان خود و سعادت خود را از دست میدهیم.
خداوند عقل و استعدادِ کشفِ حق و باطل را در باطن جان انسان قرار داده و انسان میتواند این قدرتش را آشکار سازد و از آن بهره گیرد.
انبیاء و اولیاء الهی در طول قرنها مرتب گفته اند که هدف و مقصد ، خودتان هستید و در خودتان هست.
ما هنوز دنبال مقصد و هدف در بیرون میگردیم.
استاد حسین نوروزی
@mahfelekhodshenasi
نخست
در قسمت نهمِ سریال «نون خ ۳»، که شخصیت آقا نورالدین دیداری خیالی با همسر مرحومش، خجسته خانم میکند، همسرش نکتهی جالبی میگوید که همیشه ذهنم را درگیر کرده:
«شب ازدواج با هم قرار گذاشتیم که اگر بعد از سالها با هم خوشحال بودیم، یعنی مسیر را درست آمدهایم؛ و اگر نبودیم، یعنی مسیر را غلط رفتهایم»
خیلی جمله باشکوه و تلخی است.
باشکوه است، چون یک معیار خوب دست آدم میدهد به نام احوال خوش یا خوش احوالی؛ و تلخ است، چون فهم و پذیرش اشتباهات ابداً کار راحتی نیست. از آن سختتر بازگشت و تصمیم به تغییر است که شجاعتی قهرمانانه میخواهد.
دو
در برخی مکتوبات عرفانی، یکی از ملاکهای درستی و نادرستی امور آن است که آیا در تو و دیگران ایجاد بهجت و سرور و حالِ خوب میکند، یا نه؟
فرقی هم ندارد چه باشد: محتوای تعلیموتربیت و آموزش و پرورش، کار و شغل، ازدواج، کتاب، فیلم، موسیقی، رابطه و دوستی و رفاقت، سیاستهای حکومت و ... .
برخلاف نظریه فروید که دینداری را به خاطر ایجاد احساس گناه و اضطراب افراطی پدیدهای بیمارگون میدانست، برخی شاخههایِ عرفان دینی، نه تنها احساس گناه افراطی را قبول ندارند، و اضطراب را مخالف دینداری اصیل میدانند؛ بلکه، حال خوش و آرامش را مهمترین شاخصهی دینداری میشمرند.
مثلاً میگویند اگر دینداری شما، شما را به آرامش واقعی برساند، معلوم میشود مسیرِ دینداری را درست رفتهاید، و گرنه، نه.
آرامشِ واقعی و خوشاحوالی و پراکندنِ حالِ خوش به پیرامون، نشانههای دینداری حقیقیاند. کسی که مضطرب و عبوس و ناراحت است، و هم خودش رنج میکشد و هم دیگران را به رنج میاندازد، دینداریاش مشکل دارد.
حتی کسی مثل مولانا، در دفتر اول مثنوی داستانی دارد به نام «داستان پیر چنگی، از بهر خدا روز بینوایی چنگ زد میان گورستان»، که میگوید توبه به این معنا نیست که وقتی از کاری غلط پشیمان شدید، بعدش تمام عمر را به حسرت و گریه بگذرانید، و مابقی زندگی را هم با حالِ خراب هدر دهید. بلکه، توبه نوعی حیات مجدد و بازسازی مثبت است، و نه حالِ خراب همیشگی بهخاطر زندگی تباهِ پیشین و آینده را به پای گذشته سوزاندن؛ که حتی ازین هم باید توبه کرد:
ای تو از حال گذشته توبهجو/ کی کنی توبه ازین توبه، بگو؟
البته، حال خوش از نظر عارفان دستکم چهار نشانه دارد:
یکم. در تو احساس معناداری ایجاد میکند و پوچی را میزداید.
دوم. شور زندگی در تو ایجاد میکند و خمودگی را از بین میبرد.
سوم. رشد و بالندگی و بلوغ در وجودت میآفریند.
چهارم. هنگامیکه در تو معنا و عشق و رشد ایجاد میشود، همانند شیشهی عطری میشوی که وقتی درب آن باز میشود بویش در اطراف پراکنده میگردد؛ یعنی، نه تنها آزار تو به دیگران نمیرسد، بلکه در آنها نیز معنا و عشق و رشد ایجاد میکنی، و به جای ویرانی برایشان آبادانی و خوشاحوالی میآوری.
آنها میگویند معیارِ درستی و نادرستی امور فردی و جمعی، #خوشاحوالی، گشودگیِ اخلاقی و گشایشِ وجودی است، و نه غم و قبض و گرفتگی:
راهِ راست آن باشد که به شهرِ #خوشی برساند؛ و راهِ کژ آن باشد که به شهرِ خوشی نرساند
(معارفِ بهاء ولد، جلد ۱، ص ۱۱۱)
پیشتر تصور میکردم عارفان معمولاً با مسائل اجتماعی کاری ندارند، اما شاهکاری را در شرح گلشن راز محمود شبستری (صص ۵۵۲_۵۵۵) درباره خوشحالی مردمان یک جامعه یا بدحالی آنها دیدم که به حاکمان و عالمان جامعه میگوید خروجی تصمیمات و اعمال خود را مدام واکاوی کنید.
اگر دیدید مردمتان خوش احوال و خوشحالند، یعنی راه را درست رفتهاید. اگر دیدید بدحال، افسرده، سرخورده و ناراضیاند، یعنی راه را غلط رفتهاید و باید تجدید نظر کنید.
سه
اما مگر فهم و پذیرش اشتباه، و شجاعت تصمیم گیری برای تجدید نظر و بازگشت به همین آسانی است؟
از برتراند راسل، فیلسوف و منطقدان بریتانیایی پرسیدند: چرا یک آدم متعصب میترسد که نسبت به اعتقاداتش شک کند و به راهش ادامه میدهد؟
راسل میگوید: چون همیشه با خودش فکر میکند چطور به تاولهای کف پایم بگویم که تمام مسیری که آمدهام اشتباه بوده است؟
یکبار دیگر بخوانید: « چطور به تاولهای کف پایم بگویم مسیری که آمدهام اشتباه بوده است؟»
این یکی از تلخترین جملاتی است که ذهنم را درگیر کرده است. اینکه چقدر در زندگی فردی و اجتماعی از شرم تاولهای پاهایمان ترسیده و پذیرفتهایم راهی که آمدهایم همه یا بخشی اشتباه بوده است.
کمتر کسی این جسارت را دارد که حقیقت را با گشودگی، بدون خشم، خودآزاری و ناامیدی بپذیرد و باقی راه را اشتباه نرود. بیشتر ما ترجیح میدهیم در حالیکه روح و جسممان خونچکان است، کماکان به راه اشتباه برویم و تقلا کنیم از آن لذت ببریم؛ چراکه نمیخواهیم شرمسار تاولهای پاهایمان باشیم.
سلام بر آنها که با تاولهای کف پایشان صادق هستند.
✍️ دکتر محسن زندی... روانشناس
@mahfelekhodshenasi
❄️
خداوندگار عشق مولانا
☕️ @khodavandegareshgh
گلچین موسیقی سنتی ایرانی
☕️ @sonati4444telegram
از حال بد به حال خوب
☕️ @halekhobhalebad
شڪوفایی"ذهن و روح" باڪتب صوتی
☕️ @AsreBidaari
مرجع فیلمهای انگیزشی
☕️ @FilmAangizeshi
خدا خدا خدا خدا
☕️ @niiroye_bartar
قانون جذب کائنات (راز)
☕️ @jazbomoragheb
سخنان ماندگار الهے قمشهای
☕️ @ostad_ghomshei
کانال قانون جذب
☕️ @Ghanoonejaozb
موفقیت خودشناسی
☕️ @movafagiiatzehn
شاد و مثبت باش معجزه میشه
☕️ @enrjyemosbt
چگونه همه را مجذوب خود کنیم؟
☕️ @ghodrratedaron
از فرش تا عرش
☕️ @moovafaaghiat
گردشگری طبیعت
☕️ @Jahangram
شعـر ، موسیقی ، آرامــش
☕️ @navayearam_z_y
دنیاے بکگرآند کارتونی~ تِم فآنتزئ
☕️ @FantasyPaper
اینجا ورزشکار شو
☕️ @MaryamTeam
کلاسهای آنلاین خصوصی انگلیسی
☕️ @EN_Classes
روزهای دلتنگی با غزل
☕️ @paiezsher
منبع ویدئو های انگلیسی اینستا
☕️ @English_Video_EV
آگاهی و پرواز
☕️ @agahie_parvaz
خودت را ببین، خودت را بشناس
☕️ @mahfelekhodshenasi
شکوه ثروت
☕️ @shokoh_servat
کانال دکتر علیرضا آزمندیان
☕️ @azmandiiy
انگیزشیترین کانال تلگرام
☕️ @moovafaghiatvideo
جملاتی که به شدت آرووومت میکنه
☕️ @Mojezeyekhodshenasi
متافیزیک " عرفان " قانون جذب
☕️ @MetaphysicalDargon0000
مراقبه و مدیتیشن رایگان
☕️ @moragabh
انگلیسی مثل آب خوردن
☕️ @MyMindsetForEnglish
چگونه دیگران را شیفتهی خود کنیم.
☕️ @MOJZH_AGAHI
کتابخانهی صوتی نایاب
☕️ @audiiobo0ok
جملاتی که فهم و شعور را بالا میبرد
☕️ @ashar_nab53
🔺🔺
🔹🔹دروغهایی که به خودمان میگوییم
«میزان رنج ما متناسب با فاصله ما از واقعیت است.به جای اینکه با دویدن به سوی حقیقت به رنجمان پایان دهیم، از طریق غذا، الکل، مواد مخدّر و سکس از آن دور میشویم. اینها که به اشتباه اعتیاد خوانده میشوند، فقط به اعتیاد واقعی اشاره میکنند:
ما معتادیم به اینجا نبودن و نمیخواهیم احساسات خود را حس کنیم ... ما به تجربه خیالی و موهومِ «من نه، الان نه» وابسته ایم: اعتیادی فراگیر. ما از غذا، مواد مخدّر، اینترنت، سکس، شهرت، کار و الکل استفاده میکنیم تا از دنیای واقعی به دنیایی برویم که در آن مردم آن طوریاند که ما فکر میکنیم باید باشند. ما مشتاق گذشته یا آیندهای آرمانی هستیم که هرگز وجود نداشته است ... میل شدید به «من نه، الان نه، اینجا نه» ما را بیخانمان نگه میدارد... چگونه میتوانیم معتادان را قضاوت کنیم؟ ما خود به تحمّلنکردن احساساتمان و خود واقعیمان معتادیم. ما از خودِ خیالی، دیگران خیالی و احوال و افکار خیالی نشئهایم»
(دروغهایی که به خودمان میگوییم، جان فردریکسون، ترجمه علیرضا منشی ازغندی،انتشارات بینش نو، صص63-57)
هرچند با روایتِ ساده انگارانه این کتاب در مورد واقعیت چندان موافق نیستم امّا بخشهای تأملبرانگیزی دارد که آدم را به فکر فرو میبرند:
1.ما پیام رنجهایمان را نمی شنویم و آنها را شروری میدانیم که باید از میانشان برد، در حالی که واقعیت از طریق این رنجها با ما سخن میگوید
2. ما با زیستن در خیالاتمان، آدمهای واقعی و اتفاقات واقعی را از پا در میآوریم
3. متأسفانه این دروغها، که ممکن است نخست جان ما را نجات داده باشند، در بلندمدّت، بدترین دشمنان ما و علت رنجهای بیشتری میشوند
4. ما به دروغهایمان بیش از خودمان و کسانی که دوستشان داریم، پایبندیم
5. ما معتاد به انکار کردن و ندیدنیم
6. ما با ارتباط با آنچه هست، بهبود مییابیم و با ارتباط با تخیّلاتمان بیمار میشویم
7. هر بحرانی در زندگی شکافی در دفاعهای ما ایجاد میکند، قفل عواطف ما را میگشاید و ابعاد پنهان شخصیت ما را آشکار میکند
8. در درمان میفهمیم که با ارتباط برقرار کردن، بهبود مییابیم، زیرا زخمهایی که در رابطه پدید آمده اند، باید در رابطه شفا یابند
کتاب «دروغهایی که به خودمان میگوییم»، کتابی درباره رواندرمانی است.با این همه این کتاب برای رواندرمانگران نوشته نشده است و مخاطب آن همه ما هستیم؛ چه آنها که با رواندرمانگری در حال گفتگو هستند و چه آنها که چنین تجربه ای ندارند
مدّعای اصلی این کتاب آن است که دفاعهای روانی ما و دوریمان از واقعیت باعث بیماری ما میشوند و مواجهه با دروغهایمان،سوگواری برای شکسته شدن این دورغها، نشستنِ هرچند دردناک با واقعیت و تجربه کردن احساسات و عواطفمان ما را بهبود میدهند
در این بین، نویسنده اشاراتِ قابل تأملی هم به نقشِ درمانگر در پیدا کردن این بصیرتها، تاب آوردن واقعیت و تجربه کردنِ عواطف و احساساتمان میکند. امتیاز اصلی این کتاب، مثالهای متعدد آن است
هر کدام از ما دیر یا زود خودمان را در یکی یا چند نمونه از این مثالها مییابیم و فرصت تأمل در مورد تجربه خودمان را پیدا میکنیم
دکتر محمود مقدسی
@mahfelekhodshenasi