akhalaji | Неотсортированное

Telegram-канал akhalaji - فراسوی سیاست

2327

همواره در «فراسوی سیاست» می‌توان راهی به سوی آگاهی، اندیشه‌ورزی، روشنگری، رهایی، و معنویت یافت!

Подписаться на канал

فراسوی سیاست

🔷 راه عبور از شرایط جنگی!

▪️بخش دوم و پایانی

👈 حمیدرضا جلایی‌پور، جامعه‌شناس و فعال سیاسی اصلاح‌طلب، در ادامه یادداشت خود برای #راهبرد نوشت:

▪️چند نکته دیگر

✍ تغییر در مدیریت #صدا_و_سیما مثل نان‌ شب است. با یک صدا‌وسیمای حرفه‌ای و مردمی می‌شود در دل بحران با مردم حرف زد و مردم را در صحنه نگه داشت. با حاملان واژه «آغل» می‌توان به صورت مردم سیلی زد نه آنان را در صحنه نگه داشت. متاسفانه پس از آتش‌بس موقت، صداوسیما در دنیای دیگری است. همچنان آرزوفروشی می‌کند.

✍ اجرای پیشنهاد سردار #حسین_علایی خیلی مهم است. محدودیت‌ها از شخصیت‌های ایران‌دوست و ضددشمن برداشته شود. آخر شایسته است به این مردم شایسته تقدیر، که دشمن متجاوز اسرائیل را ناکام گذاشته، پاداش داد. تا کی قرار است تنگ‌نظری و خالص‌گرایی ادامه پیدا کند.

✍ وقت آن رسیده است که از سوی نیروهای جامعه مدنی (نه صداوسیما یا قوه قضائیه) نیروهای ایرانی و خائن جنگ روانی دشمن و نیروهای رسانه‌ای وطن‌فروش در تلویزیون‌های ماهواره‌ای با ذکر خیانت‌هاشان به جامعه معرفی شوند.

✍ در این زمینه ماشاءلله شمس‌الواعظین، چاوشی‌یان و دکتر تفرشی کارهای مستند درخور توجهی در کلاب‌هاوس انجام داه‌اند. متاسفانه شاهد بودیم پابه‌پای اینکه اسرائیل با موشک‌ها، پهبادها و ریزپرنده‌هایش در جنگ دوازده روزه به ایرانیان شلیک می‌کرد و هزار ایرانی را پرپر کرد، این خبرنگاران وطن‌فروش، ایرانیان را بمباران روانی می‌کردند. این‌ها از اسرائیلی‌ها خائن‌تر بودند.

@javadrooh

#راه_عبور_از_شرایط_جنگی

@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷 نسبت ایران و عربستان با آمریکا

✍🏻نصرالله پورجوادی

در سال ۱۳۶۵ از تهران به عربستان سفر کردم، برای شرکت در مراسم حج، سفری که باعث شد یک عمر از خودم خجالت بکشم. هواپیمایی که ما را به حجاز میبرد متعلق به عربستان بود. گویا ایران آن را از عربستان اجاره کرده بود. در هواپیما روزنامه‌ای پیدا کردم به انگلیسی که گویا در ریاض چاپ شده بود. از بیکاری شروع کردم به خواندن مطالب روزنامه. از همه خواندنی‌تر سرمقاله بود. خلاصه حرف نویسنده این بود که چرا آمریکا در منطقه خاورمیانه هنوز به دنبال روابط سیاسی و اتحاد با ایران است، نه با عربستان. نویسنده فهرست بلندی از آمریکاستیزی ایرانیان بعد از انقلاب ارائه کرده بود، از اشغال سفارت آمریکا در تهران و گروگان گرفتن کارمندان سفارت و نگه داشتن آنها گرفته تا آتش زدن پرچم آمریکا و فریادهای مرگ بر آمریکا در نماز جمعه و حتی در مراسم حج در عربستان. ایران بعد از انقلاب از نظر نویسنده نمی‌توانست متحد آمریکا باشد و نمی‌خواست حتی روابط ساده سیاسی و اقتصادی با آن داشته باشد. با همه این احوال آمریکا مایل بود روابط خود را با ایران عادی کند. سالی که من به حج رفتم آخرین سالی بود که عربستان اجازه میداد ایرانیها در خیابان‌ها راه‌پیمایی کنند و مثل سال ۵۷ در ایران شعار بدهند. البته خودشان نمی‌خواستند. مدیران کاروانها آنها را تهدید میکردند که اگر تظاهرات نروید وقت برگشت به ایران برایتان مشکلاتی ایجاد خواهد شد، که البته دروغ بود. شعاری هم که در خیابانها میدادند مرگ بر شاه نبود. مرگ بر آمریکا بود. من چون به تظاهرات نمی‌رفتم از دیگران شنیدم که شعارشأن چه بوده است. عربستان اگرچه بساط این تظاهرات را با خشونت جمع کرد و تعدادی از ایرانیان را هم به قتل رساند، ولی برای من همان سال هم تعجب‌آور بود که چرا عربستان اجازه چنین تطاهراتی را در مکه به ایرانیان میدهد. از عربستان که برگشتم درباره سرمقاله‌ای که خوانده بودم با دوستم ناصر نظیف‌پور، معروف به ایرانی، صحبت کردم و پرسش نویسنده مقاله را که پرسش خود من هم شده بود با او در میان گذاشتم: «چرا بعد از این همه آزاری که ایرانیها به آمریکا رسانده‌اند و این همه مرگ بر آمریکا که نه فقط در خیابانهای ایران بلکه حتی در مکه هم سر داده اند باز از نظر آن نویسنده آمریکا دنبال عادی کردن رابطه با ایران و حتی برقراری اتحاد است؟» من ناصر ایرانی را در مسایل سیاسی شخصی باتجربه می‌دانستم و تحلیل‌های سیاسی او را اغلب قبول داشتم. پاسخ او به سوال من هم پاسخی بود قابل تأمل و من در تمام این سالها به آن فکر کرده‌ام. ناصر گفت ایران در میان کشورهای دنیا سه متحد طبیعی دارد که عبارتند از آمریکا و اسراییل و هند. توضیحی که داد این بود که گفت شوروی (آن زمان هنوز شوروی بود) متحد ایران نیست و نمی‌تواند باشد. کشورهای عربی هم هیچ یک متحد طبیعی ایران نیستند. این کشورها همه جدیدالتاسیس‌اند (حتی عربستان) و در جایگاهی نیستند که آمریکا روی اتحاد با آنها حساب باز کند. پاکستان هم نیست. البته ایران میتواند با همه این کشورها روابط دوستانه داشته و حتی متحد هم باشد ولی با انها متحد طبیعی نیست. وقتی پرسیدم متحد طبیعی یعنی چه؟ گفت هم به لحاظ تاریخی و ژئوپولیتیک و هم به لحاظ منافع مشترک آنها طوری هستند که باید با هم متحد باشند، و اگر به دلائلی اختلاف یا افتراق و کدورتی میان آنها ایجاد شود آن افتراق و کدورت موقتی است و عمیق نیست. از آنجا که ذاتا و به طور طبیعی با هم متحدند، مجبورند روزی با هم متفق و متحد شوند. ایرانی که این توضیحات را میداد من به یاد مفهوم «حیّز طبیعی» افتادم. قبل از نیوتن و نظریه جاذبه یا گرویتی، فیزیک ارسطویی حاکم بود و میگفتند همه اجسام دارای حیز طبیعی هستند و هر چیزی را که ما از حیز طبیعی خودش خارج کنیم متمایل میشود که به حیز طبیعی خودش برگردد. مثلا اگر سنگی را از زمین بالا ببریم و آن را رها کنیم سنگ به حیز طبیعی خودش که زمین است برمیگردد. یا اگر توپی را به زور زیر آب ببریم و رها کنیم توپ به حیز طبیعی خودش که روی آب است برمیگردد. رابطه ما با آمریکا هم الان همینطور است. به زور این رابطه شکرآب شده ولی اگر آنها را به حال خودشان بگذاریم هر دو به طور طبیعی برمیگردند به آغوش هم. آمریکا و هند که همین طور است. اسرائیل را نمیدانم. ایرانی میگفت آن هم همینطور است.

#فرهیختگان #متحدان_ایران #متحدان_طبیعی_ایران

@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷بی‌بی و استالین و بمباران اوین!

✍🏻صلاح‌الدین خدیو

نام اوین کە دیرباز با برخی از فرازهای دراماتیک تاریخ معاصر گره خورده، پس از بمباران اسرائیل با تراژدی تازەای عجین شد. اسرائیلی ها به قصد ایجاد هرج و مرج و آزادی محبوسان به بمباران هدفمند اوین دست زدند. اما نه تنها به مقصود خود نرسیدند، بلکه با کشتار دهها نفر محکومیت بین‌المللی را به جان خریدند.

این ماجرای تلخ ابعادی عبرت‌آموزتری داشت: رهبر اسرائیل و فرماندەی به اصطلاح عملیات جنگی آزادی اوین، خود مجرم جنگی است و از طرف دیوان بین‌المللی کیفری تحت تعقیب است. این بدان معناست که بی‌بی اکنون باید به جای صدارت روزهای محکومیتش را در محبسی مانند اوبن بگذراند. همین امر خود پرده از تناقض‌های نظام بین‌الملل و ریاکاری‌های اخلاقی آن برمی‌دارد.

قوای استالین در ژانویەی 1945 به زندان مرگ آشویتس در لهستان رسیده و افتخار آزادی آن از دست ارتش نازی را در تاریخ از آن خود کردند. این در حالی بود که همزمان در کشور خودشان صدها هزار نفر در گولاک‌ها محبوس بودند. همچنین به موازات پیشرفت در جبهەی اروپا، پردەی آهنین را هم گسترانیده و ملت‌های بیش‌تری را در زندان‌های بزرگی بنه ام سوسیاایسم محبوس می نمودند.

نام اوین که در تناقضی غریب در کردی به معنای عشق است، در ایران مدرن با سرکوب و شکنجەی دگراندیشان و مخالفان آمیخته است. اوین نماد تکامل نهاد زندان و حتی تولد مفهوم زندان به معنای فوکویی آن در ایران معاصر است. قبل از اوین هم در ایران زندان و سیاهچال و کیفر و شکنجه وجود داشت، اما زایش زندان در معنای نظارت و مراقبت دائم و تسخیر جسم و جان و تخیل زندانی به تمامی مدیون آغاز عصر اوین از ابتدای سال 1350 است.

زندان میزانالحرارەی نظام سیاسی از حیث پایبندی به حاکمیت قانون، امنیت مخالفان و پاسداشت آزادی های مصرح در قانون است. شوربختانه نام اوین از این حیث زیبندەی هیچ نظام سیاسی نیست. بدتر از آن این نام با دو فراز تاریخی تلخ گره خورده است؛ انتقام از زندانیان در فروردین 54 و تابستان 67 به دلیل آنچه که در خارج می‌گذشت و از اساس ارتباطی با داخل نداشت. سومین فراز تاریخ آن بمباران وحشیانەی آن توسط رژیم دست راستی و افراطی اسرائیل است. رخدادی تراژیک که زندان را به قلب منازعات سیاسی میان دولت‌ها آورده و زندانیان بی‌پناه را به قربانیان مضاعف تبدیل می‌سازد.

دشوار می‌توان در پروندەی زندان بە دولت‌ها حتی در نظامهای دمکراتیک نمرەی قبولی داد. مثال #گوانتانامو و زندان فرودگاه بغداد هنوز حاضر است.

@sharname1
#اوین #زندان_اوین #بمباران_اوین
@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷 کالبدشکافی ذهن ترامپ : از تهدید تا توهمِ پیروزی!

✍🏻دکتر سیدعلیرضا بهبهانی

روزهای تعطیل به اتفاقات مختلف فکر می‌کنم. ذهنم اغلب در این لحظات آرام، به سمت مسائل ژئوپلیتیک پرتاب می‌شود. چون سیاست را پیچیده‌تر از آن می‌بینم که بشود ساده از کنارش گذشت.

موضوع جدیدی که این‌روزها ذهنم را سخت درگیر کرده این است: هدف واقعی دونالد ترامپ از این همه موضع‌گیری تند علیه ایران چیست؟ بدون سوگیری، بدون پیش‌داوری، صرفاً می‌خواستم بفهمم: او دقیقاً چه تصویری از ایران دارد، و این رفتارهای متناقض را با چه هدفی پیش می‌برد؟

به همین خاطر، تصمیم گرفتم مسیر تحلیل را دقیق و علمی پیش ببرم:

ابتدا تمام سخنرانی‌ها، مصاحبه‌ها، توییت‌ها و مواضع رسانه‌ای ترامپ در سه ماه اخیر درباره ایران را استخراج کردم. بعد به سراغ ابزارهایی رفتم که مدت‌ها بود کناری گذاشته بودم: تحلیل‌گر معنایی LDA، پردازش زبانی LIWC، تحلیل روان‌شناختی DSM، و مدل‌سازی عامل‌محور برای شبیه‌سازی رفتارهای تنش‌آفرین در سیاست بین‌الملل.

🔹نقطه شروع: واژگان، رمزهای ذهن

با اجرای الگوریتم LDA (تحلیل موضوعات پنهان در متن) روی سخنان ترامپ، سه خوشه معنایی پنهان از دل گفتار او استخراج شد:
1. قدرت‌نمایی جهانی
کلمات کلیدی: act decisively, world, cards
2. نابودی هسته‌ای
کلمات کلیدی: nuclear, destroyed, weapon, facilities
3. خصومت با میراث اوباما
کلمات کلیدی: deal, worst, americans, betrayal

یافته‌ها نشان دادند که ذهن ترامپ حول سه هسته بنیادین می‌چرخد: نمایش قدرت فردی، حذف قابلیت‌های هسته‌ای ایران، و پاک‌سازی میراث دیپلماتیک رقیب سیاسی.

🔹لایه دوم: از واژه تا روان

تحلیل زبانی با LIWC نشان داد سطح پیچیدگی شناختی ترامپ در گفتارهایش نسبت به ایران در پایین‌ترین چارک آماری قرار دارد (28/100). این یعنی او جهان را در قالب دوتایی‌های ساده‌ترسیم می‌کند: خیر/شر، پیروزی/خیانت، قدرت/تسلیم.

بر اساس شاخص‌های روان‌شناختی DSM-5 و مدل انگیزشی McClelland، سه محرک اصلی رفتار او شناسایی شد:
• نیاز به سلطه کامل (Need for Total Dominance)
• افراط در خود‌مرکزبینی جبرانی (Compensatory Narcissism)
• انگیزشِ به‌جا‌گذاری میراث تاریخی (Legacy Motivation)

این یعنی او هر کنش سیاسی را نه فقط بر مبنای منافع، بلکه بر مبنای تأثیر آن در خاطره تاریخی خودش ارزیابی می‌کند.

🔹تئوری بازی‌ها: ترامپ در نقش راننده بی‌فرمان

برای مدل‌سازی استراتژی ترامپ، از الگوی بازی کلاسیک “Chicken Game” استفاده کردم؛ دو خودرو به سمت هم حرکت می‌کنند، و هر که زودتر بپیچد بازنده است.

ترامپ خودش را راننده‌ای می‌بیند که فرمان را بیرون پنجره پرت کرده؛ او باور دارد اگر تهدید به جنگ را واقعی جلوه دهد، ایران دیر یا زود می‌ترسد و کنار می‌کشد. اما مشکل اینجاست که اگر ایران هم فرمان را بیاندازد، تصادف قطعی است.

🔹شبیه‌سازی رفتار: از تهدید تا جنگ ناخواسته

در یک مدل ساده‌شده عامل‌محور (Agent-Based Simulation)، رفتار ترامپ و ایران را در سه حالت بررسی کردم:
عقب‌نشینی، مقاومت، پاسخ تهاجمی.
الگوها نشان دادند که در اغلب سناریوهای محتمل، اگر محرک خارجی یا میانجی بین‌المللی دخالت نکند، چرخه “تهدید → مقاومت → تشدید” به‌صورت خود‌تقویتی ادامه می‌یابد.
یعنی بدون دخالت واسطه‌ای معتبر (مثلاً فرانسه یا چین)، احتمال ورود به فاز عملیاتی بالا می‌رود.

🔹نظر بازارها بر صحبت‌ها و رفتار ترامپ چیست؟

سؤال بعدی‌ام این بود: آیا بازار جهانی هم ترامپ را جدی می‌گیرد؟ با تحلیل آماری ضریب همبستگی میان شدت لحن ضدایرانی ترامپ با شاخص‌های اقتصادی، این نتایج به‌دست آمد:
• قیمت نفت (WTI) → +0.82
• قیمت طلا → +0.77
• شاخص S&P500 → –0.64

یعنی: هر بار ترامپ سخن از «حمله»، «بازدارندگی»، یا «ایران اتمی» می‌زند، بازارها فوراً واکنش نشان می‌دهند. جهان ترامپ را یک #تهدید_واقعی تلقی می‌کند نه صرفاً یک نمایشگر تلویزیونی.

🔹یک ذهن ساده‌ساز، اما تأثیرگذار! با ترامپ چگونه برخورد کنیم؟

در پایان این مسیر چندلایه، به این تصویر از ذهن ترامپ رسیدم:
• او جهان را با عینک دوگانه می‌بیند: یا با منی، یا دشمنی.
• ایران را نه یک کشور، بلکه یک نماد شکست تاریخی و خطر استراتژیک می‌بیند.
• مذاکره برای او ابزار تحقیر است، نه تفاهم.
• راه‌حل در ذهنش یا تسلیم کامل است یا تنبیه تمام‌عیار.
• و همه این‌ها نه بر مبنای پیچیدگی تحلیلی، بلکه بر پایه روان‌شناسی نارسیسیستی بازدارنده هدایت می‌شود.

اگر می‌خواهید ترامپ را در ایران متوقف کنید، او را نباید صرفاً به مصالحه کشاند؛ باید طوری بازتعریفش کرد که تصورش از پیروزی در چارچوبی جدید شکل گیرد. او تنها در صورتی عقب می‌نشیند که احساس کند برنده شده حتی اگر در واقعیت، بازی را واگذار کرده باشد.

/channel/ofoghiran1416
#کالبدشکافی_ذهن_ترامپ
@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔶ایران، جهانی از فرهنگ و تمدن

✍🏻حمیدرضا ولی‌پور (استاد باستان‌شناسی دانشگاه شهید بهشتی)

🔹ایران، تنها یک سرزمین نیست؛ یک جهان است؛ جهانی از فرهنگ، زبان، تمدن، خاطره و هویت. ایران صرفاً مکان و جغرافیا نیست، بلکه حقیقتی زنده است که در حافظه تاریخی مردم آن جریان دارد. سرزمینی پرفراز و نشیب که در طول هزاران سال، بارها با تهاجم، سقوط و تغییر حکومت‌ها مواجه شده، اما آنچه همواره در جان این ملت باقی مانده، نه تغییر سلطنت‌ها، که داغ تهاجم بیگانگان و ویرانی‌های ناشی از آن است.

🔹در روزگار ما، گاه برخی از روشنفکران، جریان‌های سیاسی یا اپوزیسیون خارج‌نشین، به این پندار خام می‌رسند که شاید «نجات» ایران در گرو دخالت قدرت‌های خارجی باشد. اما تاریخ، پاسخ چنین ساده‌اندیشی‌هایی را با هزینه‌هایی سنگین و گاه جبران‌ناپذیر داده است.

🔹هجوم مغول به ایران، در دورانی رخ داد که حکومت مرکزی از مشروعیت تهی شده بود. اما آیا پیامد آن، رهایی ملت ایران بود؟ یا نابودی کتابخانه‌ها، قتل‌عام مردم و ویرانی شهرها و زیرساخت‌های تمدنی؟ حافظه ایرانیان از مغول، نه پایان استبداد داخلی، که آغاز تباهی فراگیر به دست بیگانه است؛ زخمی ژرف که قرن‌ها بر پیکر این سرزمین باقی ماند.

🔹اگر به پایان دوران ساسانی نیز بنگریم، با حکومتی فرسوده و دور از مردم مواجه می‌شویم. اما آیا هجوم تازیان، گرچه سلطنتی را فروپاشاند، آغاز رهایی بود؟ یا سرآغاز تغییرات اجباری و گاه خشونت‌بار در هویت، زبان و فرهنگ ایران؟ حافظه تاریخی ما مملو از نمونه‌هایی است که نشان می‌دهد سقوط یک حکومت، وقتی با دخالت بیگانه همراه شود، به آزادی و عدالت نمی‌انجامد.

🔹در طول تاریخ، وطن‌دوستی همواره به‌معنای حمایت از حکومت‌های وقت نبوده است. وطن‌دوستی، تعهدی است به خاک، مردم، زبان، فرهنگ، میراث و آینده. این تعهد، وقتی ارزشمند است که از دل ملت بجوشد، نه با تکیه بر دخالت خارجی و تحمیل بیرونی.

🔹این روزها، به‌ویژه در سایه‌ی تنش‌های فزاینده و هجوم اسرائیل به خاک ایران، برخی افراد و محافل، به‌نام مخالفت با حکومت، به‌صراحت از دخالت بیگانگان سخن می‌گویند؛ حتی از جنایتکاری چون نتانیاهو انتظار «براندازی» دارند. باید هشدار داد: هیچ دشمن خارجی، هرچند با شعارهای آزادی‌خواهانه، نیت نجات ملت ما را ندارد. اسرائیل، که کارنامه‌اش مملو از جنایت‌های اثبات‌شده علیه مردم فلسطین و کشورهای پیرامون آن است، نه شریک است و نه منجی. دست یاری‌طلبیدن از چنین نیرویی، چیزی جز بی‌وطنی نیست و بی‌وطنی خیانت‌ به وجدان ملی است.

🔹جنگ، هرجا که باشد، کشتار، ویرانی و انسداد حرکت‌های مردمی را در پی دارد. حمایت از تهاجم نظامی خارجی به خاک میهن، با هیچ توجیهی پذیرفته نیست. این‌گونه حمایت‌ها، در عمل به سود جنگ‌طلبان است و راه را بر هر نوع اصلاح واقعی می‌بندد.

🔹اصلاح، نجات و تغییر، باید از درون مردم، از آگاهی و اتحاد ملی برآید. تکیه بر بیگانه، واگذاری اختیار سرنوشت است و هیچ ملتی با واگذاری سرنوشتش به دیگران، به آزادی نرسیده است.

🔹ما ایرانیان باید از تاریخ خود بیاموزیم. ایران را تنها با همبستگی، خرد، آگاهی و عشق به این سرزمین می‌توان حفظ کرد. استقلال، بقا و پیشرفت، به ویژه تغییر و اصلاح، در گرو مسئولیتی جمعی است؛ مسئولیتی که نه بر دوش یک گروه خاص، که بر شانه‌های یک ملت است.

#ایران #جهان_ایران #فرهنگ_ایران #زبان_ایران #تمدن_ایران #هویت_ایران

@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷چهره‌ای که ملاحظه می‌کنید، گواردیولا است!

✍🏻حامد پاک‌طینت

همان پپ گواردیولای بزرگ
شهره فوتبال جهان
مربی با استعداد اسپانیایی که با ۲۰ سال مربی گری عنوان یکی از پرافتخارترین مربیان فوتبال جهان را یدک می کشد

و این چهره غمبار اوست؛ در مقابل هوادارانش، دیشب، پس از باخت تیم قدرتمندش منچسترسیتی در مقابل الهلال عربستان!

تیمی که تا همین چند سال کسی نمیشناخت. الهلال نمادی از پوست اندازی ژرف در نگاه عربستان است که یک وجه آن در ورزش پیداست

برد و باخت ریشه در دو علت دارد؛یا رقیب بسیار قوی یا ضعف در خود،گاهی هم هر دو!

اگر یک مربی همیشه از یک آرایش تیمی استفاده کند، یک استراتژی و تاکتیک داشته باشد و نتواند خود را همسان با این بازی و موقعیت رقیب تغییر دهد محکوم به شکست است

در عالم سیاست یا تجارت نیز چنین است.اگر زمانه ات را به درستی درک و هضم نکنی، ارزیابی واقع‌بینانه‌ای از وضعیت خود و بیرون نداشته باشی و ناتوان باشی از فهم اینکه شرایط امروز با چهار ماه پیش یا چهل سال پیش تفاوت کرده، عاقبتی جز شکست در انتظارت نیست

حتی اگر گواردیولا باشی!

@Iran_economy_online
#موقعیت‌شناسی
@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷 دیکتاتورسازان!

✍🏻 مصطفي ملكيان

سه دسته آدم هستند که باعث پیدایش دیکتاتورها می‌شوند و یک انسان عادی را به دیکتاتور تبدیل می‌کنند:

۱) انسان‌هایی که ظاهر و باطن‌شان متفاوت است (می‌توانیم آن‌ها را چاپلوس بنامیم.)

۲) کسانی‌که می‌خواهند کارناکرده، به مزد برسند؛ طالبان گنج بی‌رنج. چنین کسانی مجبورند به آنان که همه‌ی مزدها نزد ایشان است نزدیک شوند و ...

۳) کسانی‌که دچار خلاء درونی‌ هستند و لذا مجبورند خود را به مرکزی متصل کنند. آن‌ها احساس می‌کنند که هم‌چون قایقی متزلزل‌اند و به عروة‌الوثقایی نیاز دارند.

هر سه مشکل مذکور، فرهنگی است. اگر در جامعه‌ای این سه دسته افراد موجود نباشند، هیچ‌کس مجالی برای دیکتاتور شدن نمی‌یابد؛ اگر هم کسی هوس دیکتاتوری داشته باشد، بی‌آن‌که قهر و غلبه‌ای در کار باشد می‌پژمرد و به نوعی دیکتاتوری دن کیشوت‌وار تبدیل می‌شود: کسی‌که فکر می‌کند سیطره دارد ولی در واقع فاقد سیطره است.

@Newwaypolitics

#دیکتاتورسازان #آدم‌های_دیکتاتورساز #دیکتاتوری_دن_کیشوت‌وار

@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷در جستجوی هویت ملی!

🖊️ شورای سردبیری

نه از باب اینکه جامعه نو پیشتر طرح کرده است، بل از این رو که مساله مهمی است اکنون بحث در باره پایه هویتی ایرانیان بین ارباب تفکر و تدقیق به راه افتاده است. بیشتر زاده جنگ اخیر است و از این پرسش شروع شد که ایرانیان برای بازیافت امید، باید به چه چیزی جنگ بزنند و احساسات مختلف زاده شده در ذهن و زبان خود و همگنان در این تنگنا را به کدام میخ کوفته بر قامت این سرزمین بیاویزند.  جستجوی جدی پایه هویت ملی ایرانیان، واقعا زاده این جنگ بود.

به محض شروع باران بمب، به ویژه در تهرانی که هیچ نوع جان پناه برای جسم و روح مردم نداشت و گریز از آن تنها چاره بود، خلاء ناشی از تصعید باورهای حکومتی شروع شد و شعارهای آبدوغ‌خیاری دستگاه تبلیغات رسمی جز دلزدگی به بار نیاورد. نه کسی بود دلداری دهد و نه انکه بود مورد قبول بود. تنها گریزگاه واقعی، این از کار درآمد که: ما همگی ایرانی هستیم، هم‌میهن‌ایم و میهن ما مورد حمله قرار گرفته است، کسی از ما دفاع نمی‌کند و جز یکدیگر کسی و پناهی نداریم. در این جستجوی دست و آغوشی گرم، انچه به عنوان حکومت و ایدئولوژی از ریخت افتاده آن می‌شناسیم جایی نداشت. تنها ندای دلگرم کننده، بردن نام ایران و مردمانش بود. جای آن خلاء را پر می‌کرد. چنگ زدن به هویت ملی، پناهگاه روح و ذهن آشفته از جنگ بود.

ما البته طبق معمول به انچه حکومت با کودنی تمام برای بازتولید هویت ملی کرد و می‌کند تا مقاومت اجتماعی را حفظ کند کاری نداریم. از بسیار پیش تشخیص داده و گفته‌ایم هویت ملی ایرانیان تک‌پایه است و جز ملیت ایرانی و فرهنگ و زبان و جغرافیای طبیعی و انسانی ایران، محوری برای وحدت ایرانیان وجود ندارد، و هنوز هم این حرف ناخوشایند حکومتیان را تکرار می‌کنیم و خواهان توجه خوانندگان همیشه همراه خود به این موضوع هستیم.

دو مطلب جالب توجه را نشانی می‌دهیم با توصیه مطالعه آنها که اندکی فضای بحث را گشاده‌تر می‌کنند: یکی نوشته آقای محسن حسام مطاهری است که از محققان برجسته دین‌پژوه است (سینه زنی برای ایران) و دیگری نوشته عالمانه دیگری است با عنوان (در ستایش وطن یا باز تعریف آن) در نقد نظر نفر پیشین. در کنار آن، رجوع دوباره به الف جامعه‌نو (هویت ملی ایران تک‌پایه است) منتشره در اردیبهشت ماه می‌تواند مفید باشد.

@jameeno

https://telegra.ph/Jameeno-07-03

#پایه_هویت_ملی #هویت_ملی

@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷حمله به ایران؛ جنگی برای آینده ی خاورمیانه و فلسطین

🖊جرمی سالت

پس از قرن‌ها سلطه‌گری بر جهان اسلام و عرب از راه جنگ، تهاجم، اشغال و خرابکاری، غرب اکنون به اوج خشونت افسارگسیخته، بی‌رحمانه و نژادپرستانه‌اش نزدیک شده است. این خود گواه آن است که جنگ علیه کشورهای مسلمان، همواره بخشی از جنگ پنج‌قرن امپریالیسم غربی علیه سایر ملت‌های جهان بوده است.
نتیجه‌ی جنگ علیه ایران، چشم‌انداز قرن پیش رو را بازتعریف خواهد کرد: یا ایران موفق به مقاومت می‌شود، یا خاورمیانه برای یک قرن دیگر زیر چکش سلطه غرب فرو خواهد رفت.

فتح خاورمیانه و شمال آفریقا با حمله ناپلئون به مصر در سال ۱۷۹۸ آغاز شد. این حمله پس از چند سال فروپاشید، اما رقابتی بر سر سلطه آغاز کرد که به تدریج کل منطقه را فراگرفت. زبان این حمله "تمدن" بود و ابزار آن پیشرفته‌ترین سلاح‌های فنی زمان، که فقط در اختیار اروپایی‌ها قرار داشت.
از گلوله‌های هسته خرمای سربی (اشاره به ابزار و سلاح ابتدایی و محدود) که الجزایری‌ها در دهه ۱۸۳۰ علیه فرانسوی‌ها شلیک کردند، از نیزه‌ها و تفنگ‌هایی که جنگجویان سودانی در مقابل مسلسل‌های ماکسیم بریتانیایی در ام‌دورمان ۱۸۹۸ داشتند؛ از جنگنده‌های رادارگریز و بمب‌های هوشمندی که در جنگ ۲۰۰۳ علیه عراق استفاده شدند؛ از پهپادهای مسلحی که امروز در یمن و فلسطین جان زنان و کودکان را می‌گیرند؛ از بمب‌های سنگرشکن که علیه ایران استفاده می‌شود؛ تا تسلیحات هسته‌ای که در صورت شکست همه‌چیز در دسترس قرار خواهند گرفت.

این، برتری اخلاقیِ فرض‌شدهٔ یک تمدن نیست، بلکه برتری‌ای است که از دل فناوری‌ای پدید آمده که خود محصول ثروت در یک جامعهٔ صنعتیِ مدرن است. این برتری همواره پیروز نمی‌شود و ممکن است هنگام رخ‌دادن امور غیرمنتظره شکست بخورد؛ چنان‌که زمانی که ژاپن در جنگ سال‌های ۱۹۰۴–۱۹۰۵ روسیه را شکست داد. پیروزی نظامی یک قدرت آسیایی، غرب را شوکه کرد، اما نشان داد که می‌توان اروپایی‌ها را در بازی خودشان شکست داد، و به ستمدیدگان سراسر جهان امید بخشید.

در «بازی بزرگ» قرن نوزدهم میان روسیه و بریتانیا، ایران دقیقاً در چهارراه میان هندِ تحت استعمار بریتانیا و آسیای میانهٔ تحت سلطهٔ روسیه قرار داشت. تلاش‌های ایرانیان برای رهایی از تهدید این دو قدرت و همچنین حکومت فاسد شاهان قاجار از اواخر قرن نوزدهم آغاز شد.
«قیام تنباکو» در سال ۱۸۹۰، زمانی رخ داد که ایرانیان از مصرف تنباکو خودداری کردند تا شاه امتیاز کامل رشد، برداشت و فروش تنباکو را که به یک تبعه بریتانیایی واگذار کرده بود، لغو کند. این واقعه یکی از رویدادهای کلیدی تاریخ مدرن ایران بود. با موفقیت این جنبش، نهضت مشروطه شکل گرفت که همه اقشار جامعه ایرانی از آن حمایت کردند، و در آن زنان نقشی قدرتمند و حتی رادیکال ایفا نمودند. در سال ۱۹۰۶، اعتراضات مردمی گسترده شاه را وادار ساخت تا قانون اساسی را اعلام کند و مجلس را افتتاح نماید. اما نزاع میان مردم و شاه بر سر حاکمیت مشروطه ادامه یافت تا آنکه در سال ۱۹۱۱، شاه هزاران سرباز روسی را فراخواند و مجلس را منحل کرد. تحولات ناشی از جنگ جهانی اول در نهایت به سقوط سلسله قاجار انجامید و با حمایت بریتانیا، رضاشاه پهلوی به قدرت رسید ...

متن کامل:

https://cutt.ly/wrTPLYeA

#فرهیختگان #آینده_جنگ

@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷جنگ از سر گرفته می‌شود؟!

✍🏻صابر گل‌عنبری

پرسش پرپسامد و کانونی این روزها این است که آیا جنگ میان ایران و اسرائیل از سر گرفته خواهد شد یا نه؟ از زمان آتش بس تاکنون به کرات به طرق مختلف مورد این پرسش قرار گرفته‌ام. در مواجهه با این پرسش برخی ناظران از سرگیری جنگ را امری قطعی می‌دانند.

واقعیت این است که نگارنده با قطعیت و جزم‌ در امر تحلیل میانه‌ای ندارد؛ مگر این که پشتوانه آن دیتای قطعی باشد. از این رو، نه می‌توانم وقوع مجدد جنگ را قطعی و نه عدم وقوع آن را کاملا منتفی بدانم.

تنها چیزی که فعلا می‌توان گفت این که احتمال ازسرگیری جنگ دستکم در آینده نزدیک و کوتاه مدت به دلایلی زیاد نیست؛ اما احتمال نقض آتش بس به طرق مختلف و غیر مستقیم وجود دارد. با این حال نیز باید گفت که اتفاقی که رخ داد، جنگ آخر ایران و اسرائیل هم نیست.

در طول 12 روز درگیری متعاقب تجاوز اسرائیل دو طرف تلاش کردند که از وقوع یک جنگ گسترده و تمام عیار جلوگیری کنند و آنچه هم رخ داد یک درگیری و جنگ محدود بود. این که چرا ایران، اسرائیل و آمریکا از وقوع جنگ گسترده پرهیز می‌‌کنند، هر کدام دلایل خاص خود را دارد.

احتمالا ترامپ گمان می‌کرد که پشت بند حملات اخیر حداقل وادار شدن تهران به توافقی است که «برد راهبردی سیاسی» آمریکا را تضمین می‌کند. اما پس از آن نشانه‌ای از کوتاه آمدن ایران مشاهده نشد و با اقداماتی چون تعلیق همکاری با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی واکنش نشان داد.

بدون شک شرایط برای ایران در این «تنهایی استراتژیک» در مواجهه با بلوک غرب بسیار دشوار و سخت است؛ اما برای طرف مقابل نیز چندان آسان نیست. اکنون تقریبا این اتفاق نظر در میان ناظران بین‌المللی و بعضا نهادهای اطلاعاتی به ویژه در آمریکا وجود دارد که حملات به تاسیسات هسته‌ای ایران واجد «دستاوردی راهبردی» برای پایان دادن به برنامه هسته‌ای ایران نبوده و صرفا برای چند ماه آن را به تاخیر انداخته است.

این وضعیت در آینده می‌تواند به یک بن‌بست در مقابله با برنامه هسته‌ای ایران پس از آزمودن گزینه نظامی تبدیل شود که عملا اعمال فشار بیشتر، این برنامه را به سمت ابهام و فعالیت زیرزمینی سوق می‌دهد. در این حالت احتمالا طرف مقابل در کنار تداوم تلاش برای خرابکاری در این حوزه، مسیر تشدید «بی‌سابقه» فشار و تنش چه از طریق اسنپ بک و غیره را برای ایجاد برگردان داخلی دشوارتر در ایران با شدت بیشتری طی کند.

در کل این گونه پیداست که تنش‌ها دستکم در ماه‌های پیش‌رو با آمریکا و اسرائیل از یک طرف و آژانس و اروپا از دیگر سو تصاعدی است.

@Sgolanbari
#آینده_جنگ
@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷 توقف مخاصمه‌جویی!

🖊️ تحریریه جامعه‌نو

✍🏻 سیدعلی هاشمی

دیگِ جوشانِ مخاصمه‌جوییِ حکومت بالاخره سر رفت و برگشت روی ایران. سال‌های سال اظهارات و اقداماتِ تند و تحریک‌آمیز، آخر کار خودش را کرد و مردمِ ایران پاسوزِ جنگی شدند که حتی حکومت هم خواهانِ چنان سطحی از آن نبود. فی‌الواقع حکومت معمولاً بیشتر خواهانِ رجزخوانی و ملاعبه با جنگ و جنگاوری و نیز بیشتر مایل به تنش لفظی و حفظ فضای تنش‌آلود و پرسه حولِ این مقولات است (چون اساساً صرفاً بحران‌زی است) و بنا به دلایلی، کمتر پیِ درگیریِ مستقیم است و معمولاً ترجیح داده است که شروع‌کننده نباشد و جنگِ اخیر نشان داد که حالا سهواً یا عمداً، درست ترجیح می‌داده است.

آنچه تجربه شد هر عقل سلیمی را به کاهشِ همین میل و خواستۀ مذکور رهنمون می‌کند چراکه گُر گرفتنِ دوبارۀ آتش جنگ گرچه اسرائیل را هم خواهد سوزاند اما شرایط حکومت اقتضا می‌کند از اقداماتی که منافیِ حفظ آتش‌بس‌اند اجتناب شود و عجالتاً کاهشِ همین میل و خواستۀ مذکور، می‌تواند شروع خوبی باشد.

اساساً در مواجهه با رژیمی که نصفه‌شب به مردم هشدارِ تخلیه می‌دهد و ابایی از کشتنِ غیرنظامیان ندارد و کشت‌وکشتار را به‌عنوان گامی در مسیر رهاییِ کذایی، کادوپیچ می‌کند و به مردم تحویل می‌دهد، باید میل و خواستۀ مذکور را کاهش داد.

می‌شود گفت که یکی از نتایج این جنگ نیز رنگ باختنِ همین حنای اسرائیل نزد افکار عمومی بود که می‌خواست و می‌خواهد که خود را جاده‌صاف‌کنِ معترضانِ داخلی یا تضعیف‌کنندۀ حکومت جا بزند و چنان وانمود می‌کند که هر چه کند، ندید به نفع مردم ایران و مطالبۀ آن‌ها برای تغییر است.

دراین‌باره ذکر این مسئله ضروری است که مردمِ ایران زحمتِ اعتراض به حکومت و پیگیریِ مطالباتشان را می‌کشند و خودشان می‌دانند که چه می‌خواهند و چرا می‌خواهند. بله گیرِ انسداد هستند و زله و کلافه و مستأصل از جورِ این حکومتِ عقل‌گریز اما می‌دانستند و طی این دوازده روز بیشتر نیز واقف شدند که آبی از اسرائیل برای ملت ایران گرم نخواهد شد.

چه کسی است که نداند مردم ایران در هیچ‌یک از اعتراضاتِ دهه‌های اخیر، هیچ اقدامِ مسلحانه‌ای علیه حکومت نکرده‌اند و نه خواسته‌اند و نه می‌خواهند که مطالبه‌شان برای تغییر، از رهگذر اقدام نظامی علیه حکومت محقق شود. اسرائیل بهتر است بزند و بگوید که برای خودش زده است و وانمود نکند که دلش برای مردم ایران سوخته است. اساساً کو خیری از این زدن که در این دوازده روز به مردمِ ایران رسیده باشد و مطالبات آن‌ها را یک گام به پیش برده باشد؟؟

در کنار این بیانِ صریح دربارۀ اسرائیل، باید دربارۀ تندروهای داخلی نیز اذعان کرد مبرهن است که برای این گروه کشور و مردم ارزشی ندارند اما حکومت که دارد! بد نیست که به اوجب واجبات رجعت کنند و چند صباحی از اظهارات و اقدامات تحریک‌آمیز دست بردارند. همه می‌دانند که اسرائیل ید طولایی در نقض آتش‌بس دارد و متأسفانه فی‌الفور و به‌محض اراده می‌تواند تا فیها خالدونِ اقدامات و تحرکات نظامی و هسته‌ای را بخواند و بداند و لذا اگر حکومت به سمتی برود که اسرائیل احساس خطر کند، باز مثل دفعۀ قبل ناغافل به ایران خواهد تاخت. حکومت و مسئولان و ایادی‌اش خوششان بیاید یا نیاید، تکذیب و انکار کنند یا تأیید، این فی‌الفور و به‌محض اراده عینِ چیزی بود که در این دوازده روز تجربه شد.

می‌توان گفت دربارۀ شروع مجدد جنگ، نگرانی لزوماً دربارۀ هماوردیِ قدرت نظامیِ حکومت با اسرائیل نیست بلکه مسئله احتمالِ همراهیِ بیش‌ازپیشِ جامعۀ جهانی با اسرائیل است. اگر حکومت مثل همین چند روز عمل کند و از گروسی تا ترامپ و نتانیاهو را تهدید کند، آزمودنِ آزموده است و نتیجه‌اش اسف‌بارتر از این تجربه.

چه اصراری است که همچنان و در فضای تنش‌آلودِ فعلی بر اظهارات و اقدامات تحریک‌آمیز پافشاری شود؟ کو اثری از فایدۀ این‌گونه اظهارات و اقدامات حتی برای خودِ حکومت و گفتمانش؟ همین‌ها بهانه و دستاویزی‌اند برای طرفِ مقابل تا حمله را از سر بگیرد. بهتر است که حکومت اظهارات و اقدامات نامسئولانه را کنترل کند تا زحمت و دردسرش از تست پدافند فراتر نرود.

@jameeno

#آتش‌بس #ترک_تحریک #توقف_مخاصمه‌جویی

@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

📃پرتره روانی یک آتش‌بس!

✍️محمود مقدسی

این آتش‌بس، نه فقط یک وضعیت نظامی و سیاسی که نوعی بلاتکلیفی روانشناختی و وجودی است. چیزهایی از دست رفته‌اند و چیزهایی بالقوه در خطر از دست رفتن‌اند. امید هم بلاتکلیف است. جایی هستیم که نمی‌توانیم همه امکانات روانمان را برای پذیرش از دست‌رفته‌ها به کار بگیریم و سوگواری کنیم چون‌‌ نمی‌دانیم آنچه هست، باقی می‌ماند یا نه و مجبوریم‌ همزمان حواس‌جمع و مراقب آن‌ها هم باشیم.‌ همینطور هم نمی‌توانیم از امید به بهبود آینده برای هضم آنچه رخ‌داده، کمک بگیریم.

خلاصه اینکه نمی‌دانیم باید تسکین پیدا کنیم یا باید آماده فاجعه بعدی باشیم. درگیرِ فقدانی مبهم، بلاتکلیفی‌ای کشدار و رنجی بی‌معنا هستیم. نتیجه‌اش برای خیلی از ما می‌شود فرسودگی روانی. به گونه‌ای که حتی ممکن است بخواهیم ویرانی اتفاق بیفتد امّا ما را از این بلاتکلیفی دردناک رها کند. آن‌وقت شاید سوگواریمان آغاز شد و حتی با درد آرام‌ گرفتیم.

نتیجه این وضعیت برای بعضی از ما می‌شود نوعی کرختی هیجانی. انگار فتیله احساسات را پایین می‌کشیم تا حس نکنیم و بتوانیم این تعلیق را تاب بیاوریم. بعضی‌هایمان به قاطعیت‌های بی‌دلیل می‌چسبیم: "قطعاً دوباره جنگ میشه" یا "تموم شد. دیگه دلیلی برای جنگ نیست"، "همه چیز به طرز عجیبی خوب میشه". بعضی‌هایمان درگیر خشم‌های جابجاشده می‌شویم و خشمِ ناشی از این بلاتکلیفی و ناامنی را بر سر خودمان یا اطرافیانمان خالی می‌کنیم. بعضی‌هایمان مدام تصمیمات کوچک و بزرگ می‌گیریم تا شاید خودمان را مصون کنیم امّا گاهی مضطرب‌تر می‌شویم. و بعضی‌هایمان هم بی‌اندازه کم‌طاقت می‌شویم؛ روانمان در پس‌زمینه با این وضعیت درگیر است و دیگر رمقی برایش نمی‌ماند و با هر چیزی لب‌ریز می‌شود.

خلاصه اینکه جای پیچیده‌ای ایستاده‌ایم‌ و باید با هم راه‌های زندگی در این شرایط را یاد بگیریم. بالاخره که می‌گذرد.

@IRANSOCIOLOGY
#ابهام #شرایط_مبهم #بلاتکلیفی_روانشناختی #بلاتکلیفی_وجودی
@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷 روح تهران!

✍️ آصف بیات


🔹 یادداشت آصف بیات درباره #تهران و #جنگ را بخوانید

🔸به نوعی بیات در این نوشته باور دارد در شرایط فاجعه‌بار، مانند جنگ، جامعه شهری می‌تواند شاهد شکل‌گیری نوعی همبستگی اجتماعی خارق‌العاده باشد. این همبستگی، که از دل نیازهای مشترک و فوری مردم در غیاب یا ناتوانی نهادهای رسمی پدید می‌آید، به ایجاد «جوامع خارق‌العاده» منجر می‌شود. این جوامع، ساختارهایی افقی و غیرمتمرکز دارند که در آن افراد به صورت خودجوش و داوطلبانه برای بقا و مدیریت بحران با یکدیگر همکاری می‌کنند.

🔸این همبستگی افقی، خود نوعی «قدرت بدیل» را به نمایش می‌گذارد. این قدرت، از پایین به بالا و به صورت شبکه‌ای توزیع شده است و متکی بر اعتماد و همکاری متقابل افراد است. به این ترتیب، فاجعه، با تمام ویرانگری‌اش، می‌تواند به بستری برای ظهور روابط اجتماعی نوین و افقی تبدیل شود که در آن، قدرت از انحصار نهادهای رسمی خارج شده و در میان خود مردم توزیع می‌شود. این تجربه، هرچند موقت، نشان‌دهنده ظرفیت جامعه برای خودسازماندهی و ایجاد ساختارهای اجتماعی بدیل در شرایط بحرانی است.

@smtohidloo

#همبستگی_مدنی #همبستگی_اجتماعی

@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷 به امید پیروزی واقعی نه در جنگ که بر جنگ!

✍️ علی میرموسوی

جنگ بوی مرگ می دهد و زندگی این برترین دارایی بشر را به تاراج می‌برد و نابود می‌کند، از این رو بدترین و دردناک‌ترین نوع خشونت است. به گفته تولستوی "نابودی انسان‌ها در جنگ، نه قهرمانانه است و نه افتخارآمیز، بلکه عادی‌ترین و بی‌معناترین عمل بشر است."

چه دردناک است تجربه کودکانی که با دلهره و ترس، لرزان و گریان از غریو گلوله و بمباران به آغوش مادران پناه می‌برند و از آن دردناک‌تر لحظه‌ای که خود را در کنار پیکر بی‌جان مادر و عزیزانشان می‌بینند. صحنه‌ای بس هولناک به ویژه شب هنگام که زنده یاد قیصر امین‌پور آن را به خوبی تصویر می‌کند:

آری
شب موقع بدی‎ست
هر شب تمام ما
با چشم‌های زل‌زده می‌بینیم
عفریت مرگ را
کابوس آشنای شب کودکان شهر
هر شب لباس واقعه می‌پوشد ...

جنگ بی‌پرده و آشکار زندگی آدمیان را ابزار قدرتمندان جاه‌طلب می‌سازد تا با گستاخی تمام برای بقای خود آنان را به کام مرگ بکشانند. و چه چیزی ددمنشانه و فاجعه‌بارتر از قتل یک انسان، که به تعبیر قرآن همانند کشتار همه آدمیان است و باز به گفته تولستوی "هیچ راهی وجود ندارد که بتوان قتل را به عنوان کاری عادلانه توجیه کرد، حتی اگر به عنوان دفاع از آزادی یا عدالت باشد."

اما مسئولیت جنگ تنها بر دوش جاه‌طلبان آغازگر و دامن‌زننده به آن نیست، بلکه یکایک افراد، هر چند به شکلی متفاوت، در برابر آن مسئول‌اند. بر خلاف گروه نخست، که مسئولیت شان حقوقی است و به اعتبار آن سزاوار محاکمه و مجازات و جبران خسارت‌اند، مسئولیت دیگران جنبه اخلاقی دارد و به اعتبار آن شایسته است از هیچ تلاشی برای پایان دادن به جنگ فروگذاری نکنند و دست کم با جنگ‌افروزان همراهی نکنند. همان گونه که تولستوی به خوبی بیان کرده است: "تنها راه حقیقی برای پایان دادن به جنگ، این است که مردم از درگیر شدن در آن خودداری کنند و خشونت را در هر شکلی رد کنند."

حمله تجاوزکارانه و نامشروع اسرائیل به این مرز و بوم، که اهل نظر آن را پیش‌بینی می‌کردند، بار دیگر جنگی دلهره‌آور و ترسناک را بر مردم و سرزمین ایران تحمیل کرد. آنان که دل در گرو میهن داشتند و نگران ویرانی آب و خاک و نابودی حرث و نسل بودند، با محکوم نمودن این تجاوز در اندیشه چاره ای برای پایان جنگ و جلوگیری از گسترش دامنه آن برآمدند تا به تعبیر فردوسی "این بد بگردد ز ایران زمین"

اینک اعلام توافق بر سر آتش‌بس می‌تواند پایانی برای روزهای نومیدکننده و دلهره‌آور گذشته باشد و از تباهی و ویرانی بیشتر این آب و خاک جلوگیری کند. فراموش نکنیم که هنر سیاست در دانستن درست زمان جنگیدن و صلح کردن است. زیرا به گفته ماکیاولی "کسی که آنچه هست را به خاطر آنچه باید باشد نادیده بگیرد، به زودی به نابودی خویش کمک کرده است، نه به حفظ آن." رهبر فقید انقلاب نیز هنگامی که کیان کشور و نظام را در خطر دید جام زهر نوشید و آتش‌بس را پذیرفت. این فرصت را قدر بدانیم و در حفظ آن بکوشیم. به تعبیر زیبای قیصر امین‌پور به امید پیروزی واقعی نه در جنگ که بر جنگ.

@alimirmoosavi
#پیروزی #امید_پیروزی #پیروزی_در_جنگ #پیروزی_بر_جنگ
@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔵 تاملی در دو مفهوم"پیروزی" و"شکست"!

✍️ علی زمانیان

❓برخی می‌گویند در جنگ اخیر، پیروز شدیم. برخی دیگر، می‌گویند شکست خوردیم. شما چه فکر می‌کنید؟

این روزها کسانی بر سر این پرسش که در جنگ ۱۲ روزه‌ی با اسرائیل و در انتها با امریکا، پیروز شدیم یا شکست خوردیم، مجادله می‌کنند. گروهی، بر این باورند که ایران، پیروز جنگ بود. کسان دیگر با رویکرد متقابل، از شکست ایران سخن می‌گویند. اما هیچ یک از هر دو طیف، معلوم نمی‌کنند که وقتی از پیروزی یا شکست سخن می‌گویند دقیقا از چه چیزی سخن می گویند؟

✅ ۱. عامل اصلی در این مناقشه و مجادله را باید در ابهامی دانست که واژگان "پیروزی" و "شکست" دارد. ابهام از این جا برمی‌خیزد که این دو مفهوم را عموما به صورت مطلق و به نحو ذهنی و بریده از جهان واقعی به کار می‌برند. در حالی که "پیروزی" و "شکست"، صرف نظر از زمینه‌، معنای آشکاری ندارد. هر دوی این مفاهیم، همواره معطوف به چیزی است. به این معنا که همواره و مطلقا، هنگامی‌که از پیروزی یا شکست سخن می‌گوییم، باید به طور واضح و روشن معلوم کنیم "نسبت به" چه چیزی پیروز شدیم یا شکست خوردیم. درست مانند وقتی که از مفهوم دوری یا نزدیکی استفاده می‌کنیم، باید معلوم کنیم نسبت به چیزی دور یا نزدیک هستیم. پیروزی یا شکست، "نسبت به" دو چیز فهمیده و سنجیده می شود. اولا "اهداف" و ثانیا، "انتظارات". ترازویی که میزان موفقیت یا شکست را با آن وزن می‌کنیم، نزدیک شدن و یا نشدن به هدف یا انتظاراتی است که داریم. هرچه به هدف مورد انتظار، نزدیک‌تر شده باشیم، احساس می‌کنیم پیروز شده‌ایم. و هر چه از آن دور گشته‌ایم، حسی از شکست در ما جوانه می‌زند. به طور کلی، حس ناکامی و کامیابی، نسبی است.

✅ ۲. انتظارات و اهداف ذهنی افراد با یک‌دیگر متفاوت است. بنابراین در فهم پیروزی یا شکست به اختلاف می‌رسند و هر طرف، دیگری را به انواع برچسب‌ها متهم می‌کند. به عنوان مثال، ممکن است شخصی بگوید همین که ایران توانست موشک‌هایی به سمت اسرائیل پرتاب کند، و یا همین که از تجزیه و فروپاشی کشور جلوگیری کردند، پس ایران پیروز شده است. زیرا به دشمن نشان داده است که جسارت، توان رویارویی و تجهیزات کافی برای مقابله دارد. در این نظرگاه، صرف مقابله‌ی موشکی، فارغ از نتایج آن و صرف این که از رسیدن دشمن به هدفش جلوگیری شده، پیروزی تلقی می‌شود. زیرا ایران توانسته است هیمنه و عظمت ظاهری امریکا و اسرائیل را به چالش بکشد و اسرائیل را در هدفش که تجزیه و فروپاشی ایران بود، ناکام کند، خودش پیروزی بزرگی است. اما ممکن است برای فرد دیگری، آن چه مهم تلقی گردد و به عنوان هدف برگزیده باشد، نتایج و آثار تخریبی حملات موشکی ایران به اسرائیل است. مثلا حملات هوایی، ترور جمع بزرگی از فرماندهان نظامی و یا تخریب تاسیسات انرژی اتمی را نشانه‌ی شکست ایران به شمار آورد. چنین شخصی وقتی به توان نظامی اسرائیل می‌نگرد، احساس شکست می‌کند.

✅ ۳. آن‌چه مورد اشاره قرار گرفت برای توضیح این نکته بود که یکی از علل برداشت متفاوت افراد از جنگ ۱۲ روزه‌ی ایران و اسرائیل و در پی آن، احساس متفاوت پیروزی یا شکست، در تفاوت هدف و انتظاری است که دارند. به سخن دیگر، افراد، رخ‌داد بیرونی را با انتظارات و اهداف ذهنی خود می‌سنجند و سپس حکم به پیروزی و شکست می‌دهند. از این رو برای فهم مدعای دیگری، در باب شکست یا پیروزی، ضرورت دارد هدف و یا انتطارات مدعی را فهم کنیم. و برای تفاهم، نیازمند آن هستیم که سنگ ترازوی مشترکی داشته باشیم. دو سنگ ترازوی "اهداف" و "انتظارات"، که نشان می‌دهد شکست یا پیروزی را با چه می‌سنجیم.

✅ ۴. اگر این سخن درست باشد که اختلاف در احساس پیروزی یا شکست از اختلاف در اهداف و انتظارات برمی‌خیزد. آنگاه برای عمق بخشیدن به فهم از مسئله، لازم است این پرسش را مطرح کنیم که:

❓ "اهداف! و "انتظارات"، از کجا می‌آیند؟ چرا اهداف آدمیان با هم متفاوت است؟ چرا انتظارات افراد با هم فرق دارد؟

از علل تفاوت در اهداف و انتظارات میان افراد، تفاوت در فرهنگ، جهان ارزشی، امیال، نیازها، خوشایندها، تجربه‌ها، و به طور کلی، "زیست‌جهان" آنان است. به این معنا که آن چیزی که نزد شخصی "ارزش" تلقی می‌شود، نزد دیگری "ارزش" محسوب نمی‌گردد. آن چه برای کسی ارزشمند است، برای دیگری، ارزشمند نیست. رخ‌دادی که در یک "زیست‌جهان"، پیروزی به نظر می‌رسد، در "زیست‌جهان دیگر"، شکست معنا می‌شود. بنابراین "پیروزی" یا "شکست"، همان معنایی است که ما به واقعیت بیرونی می‌دهیم. مهم این است که در کجای قصه ایستاده‌ایم، آنگاه، معنا برای ما تغییر خواهد کرد.

✔️ در نهایت، هم پیروزی و هم شکست اجزای جدایی‌ناپذیر سفر زندگی هستند. با راززدایی از پیروزی و قبح‌زدایی از شکست، می‌توانیم رویکردی واقع‌بینانه‌تر، سازنده‌تر و انسانی‌تر نسبت به تجربیات خود داشته باشیم.

@kherade_montaghed
#پیروزی #شکست
@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷راه عبور از شرایط جنگی!

▪️بخش نخست

👈 حمیدرضا جلایی‌پور، جامعه‌شناس و فعال سیاسی اصلاح‌طلب، در یادداشتی برای #راهبرد نوشت:

✍ حدس من این است که اسرائیل جنایتکار (با پشتیبانی آمریکا و سه کشور اروپایی) باز به ایران و ج.ا حمله خواهد کرد (خواه با ضربات امنیتی و ترور یا با ضربات نظامی و موشک). لذا پاسخ روشن است هر سه بخش جامعه (حکومت، جامعه مدنی و شهروندان) شایسته است هشیار و آماده باشند. و اگر دشمن نسل‌کش هم در برابر قدرت موشکی ایران موفق به انجام عملیات نشد، چه بهتر ما ضرر نکردیم.

▪️هفت عامل

✍ من معتقدم در جنگ دوازده روزه (از ۲۳خرداد تا دوم‌تیر سال۱۴۰۴) هفت عامل باعث شد که وقتی اسرائیل به ایران حمله کرد و فرماندهان نظامی و هزار نفر مردم ایران به قتل رساند، به هدفش (که فروپاشی سیاسی و به هم ریختن ایران بود) نرسید. لذا برای خنثی‌سازی جنگ بعدی اسرائیل هم شایسته است باز این هفت عامل فعال باشند.

▫️این عوامل این‌ها بودند:

١- وقتی اسرائیل به ایران حمله کرد، رهبری و نیروهای نظامی کوتاه نیامدند و متقابلا محکم پاسخ دادند. به بیان دیگر ایران شروع کننده جنگ نبود، اما قاطع پاسخ دشمن را داد و از ایران دفاع کرد.

٢- قاطبه مردم ایران تجاوز به خاک ایران را محکوم کردند و با دشمن همراهی نکردند و در مقابل یک جنبش خودجوش «دفاع میهنی» راه انداختند.

٣- خدمات‌رسانی دولت در تامین سوخت، آرد، بهداشت و درمان و خدمات بانکی در سراسر کشور موثر بود.

۴- احساس مسئولیت کردن اشخاص بانفوذ در جامعه از دکتر عبدالکریم سروش و علیرضا رجایی تا هنرمندان و ورزشکاران ایرانی.

۵- جمعیت چندبرابر شده نمازجمعه‌ها در هشتصد شهری که امام‌جمعه داشتند، بعضی نمازجمعه‌ها زیر صدای ریزپرنده‌های اسرائیل متجاوز انجام شد.

۶- کار موثر نیروی انتظامی و سازمان بسیج در برقراری امنیت شهرها و جاده‌ها، و کار موثر دستگاه‌های اطلاعاتی در خنثی کردن ستون پنجم اسرائیل در شهرهای ایران.

٧- دیپلماسی فعال شبانه‌روزی جمهوری اسلامی مخصوصا در شب آتش‌بس.

✍ بنابراین، به نظر می‌رسد تا اطلاع ثانوی (یعنی تا وقتی دیپلماسی برای عبور از وضعیت جنگی به نتیجه مورد قبول ایران برسد،که افق زمانی‌اش معلوم نیست)، شایسته است دست نظامیان آماده روی ماشه باشد و نگذاریم شش عامل دیگر ضعیف شود.

▪️نکته کلیدی

✍ شایسته است یک نکته در میان نخبگان ما جا بیفتد. نکته این است که کثیری از نخبگان و بخشی از مردم به‌درستی حرفشان این است که می‌شد کشور به نحوی اداره شود که کار کشور به جنگ نکشد. این سخن درستی است، ولی فعلا دشمن به کشور حمله کرده است.

✍ مشکل از اینجا شروع می‌شود که بعضی نخبگان فکر می‌کنند اگر حکومت در برابر #نتانیاهو و #ترامپ کوتاه بیاید، دشمن ایران و ج.ا را رها می‌کند. این نگاه خطاست.

✍ اگر در شروع جنگ دوازده روزه هم ابتدا حکومت کوتاه آمده بود، دشمن خاک ایران را مثل سوریه ویران می‌کرد. لذا هم‌اکنون شایسته است توجه کنیم تا اطلاع ثانوی، ایران راهی جز «مقاومت» در برابر دشمن (نتانیاهو-ترامپ) ندارد.

✍ در اینجا نقش روشنگری افراد و کارشناسانی مثل دکتر جواد ظریف که در میان نخبگان اعتباری دارند، مهم است. اتفاقا شایسته است باز جواد ظریف‌ها کت خود را در بیاورند. همچنان که در دوره جنگ دوازده روزه عبدالکریم سروش و دیگر هزینه‌دادگان کتشان را در آوردند.

▪️دیپلماسی گشوده

✍ اشاره شد «مقاومت» در برابر دشمن متجاوز راه عبور از شرایط جنگی است. اما همه ما می‌دانیم برای عبور از وضعیت جنگی، کار مالا با دیپلماسی و مذاکره است. لذا خیلی اهمیت دارد که دستگاه دیپلماسی ما با دست باز و دید باز کار کند. از این لحاظ شایسته است به جناب عراقچی باید کمک شود.

✍ در این دیپلماسی استفاده از ادبیات «محو» بهداشتی نیست، ما می‌توانیم از حقوق فلسطینیان دفاع کنیم و از ادبیات محو هم استفاده نکنیم؛ در این دیپلماسی لازم نیست که دیپلمات‌های ما حاکمیت ایران را ضد نظم و سازوکارهای نظام ناعادلانه جهانی نشان دهند؛ اتفاقا با این دیپلماسی موسع‌تر کشورهای عربی و چین و روسیه بهتر با جمهوری اسلامی همراهی می‌کنند.

✍ هدف اصلی دستگاه دیپلماسی نباید این باشد که طوری عمل کند که رادیکال‌های داخل به وزیر خارجه مرحبا بگویند. این رادیکال‌گرایی و خالص‌گرایی خود یکی از عواملی بود که کشور را به تله تحریم‌ها انداخت.

✍ به هر تقدیر، فعلا هدف اصلی دیپلماسی باید این باشد که کشور را با عزت از این «وضعیت جنگی» خارج کند (اهداف بعدی سیاست خارجی باید رفع تحریم و خدمت به توسعه اقتصادی کشور باشد).

🔅ادامه یادداشت را در پست بعد بخوانید 👇

@javadrooh

#راه_عبور_از_شرایط_جنگی

@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷تسلیم بی‌قید و شرط!

🔹ترامپ خواهان تسلیم بی‌قید و شرط ایران است!

#unconditional_surrender

#کدام_مذاکره #کدامین_مصالحه #تسلیم_بی‌قید_و_شرط

@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷 «دل‌های آتشین، مغزهای سرد؛ درس‌هایی از قلب گوگل برای ما»

▫️ایمان رحمتی‌زاده* | روزنامه شرق، ۱۱ تیر ۱۴۰۴۶

در پی ۱۲ روز نفس‌گیر که با حمله بی‌سابقه رژیم تروریستی اسرائیل به میهنمان، ایران، به اوج خود رسید و خسارات جبران‌ناپذیری به بار آورد، عمیقا به ریشه‌های این آسیب‌ها می‌اندیشم. هم‌زمان، به رشادت و تاب‌آوری ملت و مدافعان وطن فکر می‌کنم که چگونه توانستند در برابر این تهاجم مقاومت کرده و ورق را برگردانند.

این روزها، در دفتر گوگل در سان‌فرانسیسکو، با تجربه‌ها و عاداتی که در طول سال‌ها کار در این شرکت فناوری آموخته‌ام، به فرهنگ «ریشه‌یابی درست» (Root Cause Analysis) فکر می‌کنم. در گوگل، پس از هر رخداد یا حادثه‌ای که بر شرکت تأثیر می‌گذارد، فرایند حرفه‌ای ریشه‌یابی تشکیل می‌دهیم.

ریشه‌های مشکلات را به‌جای مقصرها پیدا می‌کنیم و برای آنها برنامه‌ریزی و پروژه تعریف می‌کنیم تا مطمئن شویم دیگر از آن ناحیه آسیبی وارد نشود. شرکتی که محصولاتش میلیاردها نفر را پشتیبانی می‌کند و هر ثانیه از کار افتادنش می‌تواند میلیون‌ها نفر را متأثر کند، به‌ خوبی یاد گرفته چگونه مشکلات و آسیب‌ها را ریشه‌یابی و برطرف کند و مهم‌تر اینکه از چه روش‌هایی برای مواجهه‌ با آسیب استفاده کند.

روش‌هایی که حدس قوی می‌زنم ارتش این رژیم متخاصم، با شبکه‌ای گسترده از استارتاپ‌ها و شرکت‌های فناوری و ارتباط تنگاتنگ با غول‌های فناوری دنیا، به‌ خوبی یاد گرفته، مشغول ریشه‌یابی ضعف‌های خود هستند تا در نقشه‌های بعدی‌شان، مهلک‌تر و سمی‌تر عمل کنند.

خلأ فرهنگ یادگیری ریشه‌ای در ایران

اما در فضای ایران، متأسفانه میل به ریشه‌یابی صحیح و عمیق را کمتر می‌بینم. گویی روش‌ها و راه‌های درست آسیب‌شناسی را فراموش کرده‌ایم. به‌جای تحلیل منطقی، به هم اتهام می‌زنیم، خودمان را اثبات می‌کنیم، شعار می‌دهیم، فریاد پیروزی سر می‌دهیم و حتی اخبار غیرمعتبری که ترس درونی ما را فروکاهد پخش می‌کنیم.

خطر جدی است. همه ما با گوشت و پوست خود حس کردیم در چه فضای وحشی‌ای زندگی می‌کنیم و چقدر در این مسیر دشوار، تنها هستیم.

دیدیم که آنجا که درست عمل کردیم، چگونه ضربه‌های کاری به دشمن وارد می‌کنیم‌ و اگر ضعفی داشته باشیم، چگونه دشمن ده برابر و صد برابر از آن استفاده می‌کند. تنها راه ما آسیب‌شناسی دقیق نقاط، ریشه‌یابی درست و اقدام برای اصلاح آنهاست.

این کاری است که هر سازمان‌ و ساختاری که در این چند روز متوجه آسیب‌هایش شد، باید انجام دهد؛ از بانک‌هایی که زیرساخت‌هایشان از کار افتاد، شبکه اینترنت کشور، سازمان‌های امنیتی، نظامی، دولتی و دیگر افرادی که مسئول حفاظت از جان و مرزهای این کشور هستند.

در ادامه، مقدماتی را مرور می‌کنم که به گمانم ما در ایران فاقد آن هستیم و برای آغاز یک فرایند آسیب‌شناسی واقعی‌ حیاتی‌ هستند:

https://www.sharghdaily.com/fa/tiny/news-1026345

* ایمان رحمتی‌زاده از مدیران ارشد فایربیس گوگل.

#فرهیختگان #دل‌های_آتشین #مغزهای_سرد #درس‌های_آسیب‌شناسی_گوگل #آسیب‌شناسی_واقعی‌

@
akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷 درس توان هسته‌ای ۱ | سه واحد | پیش‌نیاز : تاریخ بین‌الملل!

✍️ حامد پاک‌طینت

در این روزها که پس از ۲۰ سال کشاکش و هزاران میلیارد دلار هزینه، خسارت و عدم‌النفع برای رسیدن به توان هستهظای در کشور، اینک کار به جنگ و خسارات جانی غیرنظامی نیز رسیده، بد نیست نگاهی بیاندازیم به تاریخ توان هستهظای در نقاط مختلف جهان تا شاید در این لحظه تاریخی به اتخاذ تصمیمی بخردانه کمک کند.

سال ۱۹۳۹ درست با شروع جنگ جهانی دوم و در رقابت با پژوهش‌های هسته‌ای آلمان نازی، پروژه شکافت هسته‌ای در آمریکا کلید خورد و در نهایت بین سالهای ۱۹۴۲ تا ۱۹۴۵ بزرگترین پروژه نظامی تولید سلاح هسته‌ای با مشارکت بریتانیا و کانادا در آمریکا به نتیجه رسید و درست در همان سال با بمباران ژاپن جنگ تمام شد.

رقابت تسلیحاتی روسیه و آمریکا از همان زمان آغاز و با کمک اطلاعات جاسوسی از پروژه منهتن در آمریکا در سال ۱۹۵۳ به ساخت بمب هسته‌ای در روسیه منجر شد، بریتانیا و فرانسه هر یک به فاصله ۴ سال با استفاده از علوم و فنون غربی و پس از آنها چین نیز پس از ۴ سال با علوم و فنون روسی موفق به انجام تولید سلاح هسته ای شدند.

در سال ۱۹۷۰ معاهدهظای تحت عنوان NPT برای جلوگیری از تسری سلاح هسته‌ای ضمن مستثنی کردن این ۵ کشور چارچوبی برای استفاده از انرژی صلح آمیز هسته‌ای در سازمان ملل تدوین و مقرر شد. این آرایش به نوعی موازنه بین شرق و غرب جهان نیز بود

حوادثی تاریخی موجب شد توان هسته‌ای از نوع نظامی در کشورهایی خارج از این معاهده به وقوع بپیوندد. در سال ۱۹۶۲ پس از شکست هند از چین و زنگ خطری که هند در مقابل توان نظامی هسته‌ای چین حس می‌کرد با یک برنامه صلح‌آمیز با کمک کانادا و آمریکا آغاز و سپس با خروج از برنامه صلح آمیز به ساخت سلاح اقدام کرد؛ در واکنش به این رخداد و شکستی که پاکستان در جنگ سال ۱۹۷۱ با هند داشت و منجر به تجزیه این کشور شده بود توسعه توان هسته‌ای نظامی در پاکستان نیز آغاز و در سال ۱۹۹۸ به نتیجه رسید.

کره شمالی به عنوان هشتمین کشور دارای سلاح هسته‌ای پس از فروپاشی شوروی و احساس بیظپناهی با هدف بقای رژیم و بازدارندگی مطلق و ابزار چانه‌زنی ابتدا با امضای NPT در سال ۱۹۸۵ و سپس خروج از آن در سال ۲۰۰۳ و با کمک فناوری روسی و علمی پاکستان در سال ۲۰۰۶ به سلاح هسته‌ای دست یافت.

واضح بود که کره جنوبی، همسایه و رقیب قدیمی‌اش نیز برای موازنه به فکر پروژه مشابه باشد اما آمریکا چنین اجازه‌ای نداد، حتی اجازه غنی‌سازی هم نداد و صرفا به توان هسته‌ای صلح‌آمیز (میلهظهای سوخت) قناعت کرد و در مقابل این کشور تحت حمایت نظامی آمریکا قرار گرفت.

ژاپن، آفریقای جنوبی، (برزیل و آرژانتین به صورت مشترک)، ۴ کشوری هستند که غیر از کشورهای با توان هسته‌ای نظامی دارای توان هسته‌ای غیرنظامی، مشخصا غنی‌سازی تا ۵% و تحت نظارت دقیق آژانس بین‌المللی انرژی اتمی هستند.

آلمان صرفا با سهامداری در یک شرکت چند ملیتی غنی‌سازی (در واقع آمریکایی) با مشارکت بریتانیا و در خاک هلند عمل می‌کند و نهایتا کانادا تنها کشوری است که به دلیل نوع رآکتورهای آب سنگین بدون نیاز به غنیظسازی دارای توان هسته‌ای است!

اجازه دهید غیر از ۵ کشور تاریخی عضو دائم شورای امنیت، به فهرست نهایی کشورهایی که #توان_هسته‌ای از نوع غنی‌سازی برای مصرف نظامی یا غیرنظامی دارند نگاهی بیاندازیم:

هند، پاکستان، کره شمالی، برزیل، آرژانتین، ژاپن و آفریقای جنوبی.

چه ویژگی مشترکی بین این کشورها دیده می‌شود؟

غیر از کره شمالی، بقیه کشورها با غرب به طور مشخص با آمریکا کوچکترین ضدیت و مناقشه‌ای ندارند و تحت کامل نظم جهانی عمل می‌کنند. کره شمالی تنها موردی در جهان است که ضمن اظهار ضدیت با غرب این مسیر را تا انتها طی کرده است. چگونه چنین اتفاقی رخ داد؟

کره شمالی در زمانی موفق به انجام این کار شد که جرج بوش گرفتار ماجرای جنگ خاورمیانه بود و باتلاقی که در آن گرفتار شده بود آمریکا و جهان را از واکنش به کره شمالی غافل کرد.

ایران به عنوان کشوری نوظهور با فناوری هسته‌ای در صورت اصرار به حفظ توان غنی‌سازی دو سناریو بیشتر پیش رو ندارد. یا باید به رویکرد ضد غربی مشخصا آمریکا پایان دهد و یا با حفظ رویکرد ضد آمریکایی، مسیر کره شمالی را طی کند.

ایران در منطقه‌ای متفاوت از کره شمالی واقع شده است. منطقه جنگی خاورمیانه آن هم با وجود اسرائیل با هیچ جای دنیا قابل قیاس نیست. از لحاظ شرایط تاریخی نیز شبیه دوران جرج بوش نیستیم. آمریکای ترامپ و غرب حالا همگی بر روی ایران متحد و متمرکزند. تصور این که غنی‌سازی و بیشتر از آن با مدل کره شمالی بدون واکنش جامعه جهانی محقق شود یک توهم است. جنگ ۱۲ روزه مهمترین شاهد این سخن است.

هزینه - فایده کردن این دو سناریو مهمترین ماموریت تاریخی تصمیم‌گیران امروز در کشور است.

@Iran_economy_online
#مسیر_دستیابی_به_توان_هسته‌ای
@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷«نفرت تاریخی»!

✍🏻محمدحسین غیاثی

«ایران هرگز در هیچ جنگی پیروز نشده، اما هرگز در هیچ مذاکره‌ای شکست نخورده است.»

این جمله‌ها را دونالد ترامپ در مرداد ۱۳۹۸ در قالب یک توئیت نوشته و اخیراً معاون اولش، جی.دی. ونس، بعد از بمباران فردو آن را تکرار کرده است. اما این جمله، صرفاً بخشی از واقعیت را بازتاب می‌دهد؛ نه تمام آن را.

آخرین فتوحات ایران معاصر به دوره‌ی آقامحمدخان قاجار بازمی‌گردد. او حدود ۲۲۸ سال پیش در شهر شوشی کشته شد. شوشی شهری است که امروز در جمهوری آذربایجان قرار دارد؛ کشوری که به گفته‌ی برخی منابع، بخشی از حملات اسرائیل به تأسیسات ایران از خاک آن صورت گرفته است.

در دوره‌ی قاجار، ایران از روسیه در قفقاز و از انگلستان در نبرد هرات شکست خورد و در ازای صلح، ناگزیر به واگذاری بخش‌هایی از خاک خود شد. قراردادهای گلستان و ترکمانچای، و بعدها تسلیم هرات، نمونه‌هایی از این روند هستند.

در دوره‌ی پهلوی نیز شش منطقه از ایران جدا شد: قره‌سو و آرارات کوچک به ترکیه، دشت ناامید به افغانستان، فیروزه (در خراسان) به شوروی، اداره‌ی اروند رود به عراق، و نهایتاً بحرین، که با دخالت انگلستان و در سایه‌ی تحولات بین‌المللی، از ایران جدا شد.

در دوره‌ی جمهوری اسلامی، دست‌کم تا امروز، واگذاری سرزمینی رقم نخورده است و این همان واقعیتی است که ترامپ باید بداند. خرمشهر از اشغال درآمد، و در نبردهای محدود منطقه‌ای با استفاده از بازدارندگی نظامی، سرحدات سرزمینی کشور به شکل نسبی حفظ شده است.

البته باید گفت که هم در دوره‌ی قاجار و هم پهلوی، خدمات ارزنده‌ای به کشور ارائه شده است. به‌ویژه در دوره‌ی پهلوی اول که با اتکا به حلقه‌ای از نخبگان، ساختار حکومت ایران از یک نظم نیمه‌فئودالی و پراکنده، به حکومتی متمرکز، مدرن و ملی در قرن بیستم بدل شد. بسیاری از نهادهای کنونی دولت‌محور در ایران، ریشه در همان دوره دارند.

از این منظر، شاید هدف از جنگ ۱۲ روزه‌ی اخیر اسرائیل، نه تنها زدن چند سایت هسته‌ای، بلکه آزمودن تاب‌آوری همین ساختار متمرکز بوده است. با این فرض که اگر بخشی از مقامات کلیدی ایران ترور شوند، در خلأ ایجادشده، ساختار مرکزی فروبپاشد و کشور به سمت تجزیه یا نوعی فدرالیسم ناخواسته حرکت کند.
اینجاست که تجربه تاریخی اهمیت پیدا می‌کند.

آیزایا برلین، فیلسوف مشهور لیبرال روسی‌تبار اهل انگلستان از معدود روشنفکرانی بود که در دوره‌ی جنگ سرد اجازه یافت به مسکو سفر کند و اطلاعاتش را از درون جامعه‌ی بسته‌ی شوروی به‌روز کند. او بعدها به دعوت کاخ سفید، برای رئیس‌جمهور جان.اف. کندی درباره‌ی شوروی سخنرانی کرد.

آمریکایی‌ها در طراحی سیاست‌های کلان خود، به منابع دست‌اول اهمیت می‌دهند. از توئیت ترامپ می‌توان حدس زد که شاید مشاور ایرانی‌تباری در  همان سطح برلین، اطلاعاتی از فضای تاریخی-اجتماعی ایران به او منتقل کرده باشد.

امیدوارم اگر چنین کسی وجود داشته، دست‌کم این را هم گفته باشد که: با وجود تمام رفتارهای خصمانه‌ای که ایالات متحده علیه ایران کرده است، به‌ویژه سقوط دولت ملی مصدق در ۱۳۳۲، اما نفرت از آمریکا در ذهن ایرانیان، هنوز به اندازه‌ی نفرت تاریخی آن‌ها از روسیه و انگلیس نرسیده است.
و امیدوارم که نرسد.

/channel/MohammadHossein_Ghiasi
#نفرت_تاریخی #نفرت_از_آمریکا #نفرت_از_روسیه #نفرت_از_انگلیس
@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷 نیاز این روزها

✍🏻 محمد فاضلی

«چگونه انسان‌های خوب، افراد شرور می‌شوند؟» این پرسش #فیلیپ_زیمباردو در کتاب اثر لوسیفر است.

او مفصل به این سؤال پاسخ می‌دهد اما نکته مهم‌ترش این است: «تجلیل از قهرمانی که در درون هر یک از ما زندگی می‌کند.»

زیمباردو می‌نویسد: «برخلاف به‌هنجاری شرارت یا عادی شدن شرارت که فرضش این است که مردم عادی می‌توانند مسئول شنیع‌ترین اعمال ظالمانه و تحقیرآمیز باشند، من معتقد به فرضیه به‌هنجاری قهرمانی هستم، یعنی هر مرد و زنی می‌تواند قهرمان باشد. هر انسانی وقتی هنگامه‌ی آن فرارسد، آماده پاسخ‌گویی به ندای بشریت خود و عمل بر اساس آن است. این ندا بهترین بعد سرشت انسان را به عمل فرامی‌خواند، بعدی که فراتر از فشارهای شدید موقعیت و نظام است و بر کرامت انسان در برابر شرارت اهریمنی صحه می‌گذارد.» (کتاب #اثر_لوسیفر، ص. ۲۴)

جامعه در لحظات بحرانی به «به‌هنجاری قهرمانی» بیشتر نیاز دارد، و فرصت‌هایی برای بروز آن مهیا می‌کند؛ و هم آدم‌هایی را که این خصیصه را بروز می‌دهند بیشتر در اطراف خود می‌بینیم. از آنکه کارت بنزینش را با دیگری به اشتراک می‌گذارد تا میلیون‌ها آدمی که علی‌رغم عادی نبودن موقعیت و شرایط، به خودشان می‌گویند «آرام باش، زندگی کن و کمک کن زندگی به آرامی جریان داشته باشد.»

هر قدر زندگی با همه جزئیات همیشگی آن، بیشتر جریان داشته باشد، به نفع همه ماست. کمتر می‌ترسیم، کمتر اضطراب تجربه می‌کنیم و بیشتر در زندگی غرق می‌شویم تا «ضدزندگی/نازندگی» ما را از درون نفرساید.

هر آدمی می‌تواند در حد توانش، علی‌رغم همه سختی‌ها به خودش بگوید «آرام باش، زندگی کن و کمک کن زندگی به آرامی جریان داشته باشد.» آن وقت تو همان قهرمانی.

@fazeli_mohammad
#نیاز #بهنجاری #قهرمانی
@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷در جنگ ایران و اسرائیل، چین کاری برای ایران انجام نخواهد داد

🔹اندیشکده چینی «تینک چاینا» در مقاله‌ای نوشت:

با وجود همکاری‌های فنی-نظامی عمیق، نیرو‌های ایرانی شاهد عملکرد ضعیف سامانه‌های پدافند هوایی و موشکی تأمین‌شده از سوی روسیه در برابر قابلیت‌های پیشرفته غربی، عمدتاً اسرائیلی و آمریکایی، بودند.

برای ایران که به دنبال بازدارندگی مؤثر در برابر حملات آتی است، به نظر می‌رسد که سامانه‌های روسی به تنهایی کافی نیستند.

چین در پی اهداف راهبردی‌اش حرکت می‌کند، نه بر اساس همدلی ایدئولوژیک با تهران.

🔗 پکن در واکنش به حملات آمریکا و اسرائیل علیه ایران، در شورای امنیت سازمان ملل تنها یک بیانیه نسبتاً خنثی صادر کرد.

چین هرگز در برابر حملات آمریکا به زیرساخت‌های هسته‌ای ایران، از تهدید وتو استفاده نکرد.

این واکنش سرد، برخلاف بیانیه تند کرملین که حمله آمریکا را «جنایت جنگی» خواند، نشان می‌دهد که چین به دنبال حفظ توازن منافع خود در خاورمیانه است.

پکن نمی‌خواهد روابط خود با اسرائیل یا کشور‌های عربی خلیج فارس را قربانی رابطه‌اش با تهران کند.

چین، با همه قدرت اقتصادی و نظامی‌اش، به ایران نه به‌عنوان متحدی تمام‌عیار، بلکه به‌مثابه ابزاری در بازی بزرگ رقابت با آمریکا می‌نگرد.

در بهترین حالت، ایران می‌تواند بخشی از شبکه «ابتکار کمربند و جاده» شود یا به سامانه‌های دفاعی چین دست یابد؛ اما حتی این امتیاز‌ها نیز مشروط به پرهیز تهران از اقدامات تحریک‌آمیز بیش از حد در منطقه و حفظ تعادل در روابطش با دیگر قدرت‌هاست.

چین حاضر نیست برای ایران در برابر غرب هزینه‌ای بپردازد، مگر آنکه این هزینه در خدمت منافع ژئوپلیتیکی و اقتصادی خودش باشد.

چین گزینه‌ای استراتژیک است، اما نه یک متحد وفادار؛ پکن تنها تا جایی همراه خواهد بود که منافعش اقتضا کند.

#فرهیختگان #جنس_بنجل #چین_بی‌خاصیت

@
akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷 وضعیت نارنجی در تابستان داغ پروندەی هستەای

🖊صلاح‌الدین خدیو

بر خلاف دیدگاهی که معتقد است که ایران گام به گام دارد وارد دوران ابهام هسته ای می شود، معتقدم که قانون تعلیق همکاری ها با آژانس صرفا تاکتیکی مذاکراتی است، نه راهبردی قطعی و برگشت ناپذیر.

اولویت اصلی تهران در حال حاضر جلوگیری از هجوم مجدد آمریکا و اسرائیل با وسائل سیاسی و از طریق احیای یک چارچوب مذاکراتی بر اساس حسن نیت و احترام متقابل است.

قانون مزبور به اندازەی کافی واضح است: تعلیق همکاری ها تا زمان تامین امنیت تاسیسات و دانشمندان اتمی.

در واقع جمهوری اسلامی دنبال تضمین عدم حملەی مجدد از سوی ترامپ به عنوان پیش شرط  آغاز دوبارەی گفتگوهاست. در این زمینه عراقچی با اذعان به آسیب جدی سایت فردو در صدد تاثیرگذاری بر سیاست داخلی آمریکا و ارضای حس تظاهر و خودنمایی ترامپ است.

احتمالا با این نگاه؛ که فرصتی جهت خرید زمان و نجات باقیماندەی ظرفیت‌های هسته‌ای فراهم آید و از آن به عنوان اهرم فشار در چانه زنی‌ها استفاده شود.

مشکل اما این جاست که علیرغم نرمش نسبی ایران ممکن است گام امروز، کمکی به پایین آمدن از نردبان تنش نکند و از جانب طرف مقابل به عنوان قسمی ستیزه‌جویی دیده شود.

به نظر می رسد علیرغم برخی تفاوت‌های بعضا مهم در اهداف، میان اسرائیل، اروپا و آمریکا اجماعی مهم بر سر پایان دادن به قابلیت هسته ای ایران وجود دارد. این همسویی پس از جنگ اخیر و موازنه های شکل گرفته پس از آن بیش از قبل تقویت شده است. از این رو بعید نیست پی‌آمد اجرای بدون انعطاف  تصمیم امروز ایران، فعال شدن مکانیسم ماشه و حتی آغاز مجدد جنگ باشد. هرچند به نظر می رسد که دولت ایران تصمیم مذکور را صرفا به قصد شکستن بن‌بست سیاسی فعلی اتخاذ کرده و در موقع مقتضی انعطاف لازم را نشان خواهد داد.

با این تفاصیل مخاطرەی بستە شدن پنجرەی نیمه باز دیپلماسی وجود دارد و آتش بس کنونی تنها وقفەای کوتاه در تنشی است که به صورت تصاعدی بالا می رود. تخمین دقیق زمان این وقفه آسان نیست. اما می توان گفت که به عواملی چون برطرف شدن نقاط کور گنبد آهنین، پر شدن دوبارەی زرادخانەی اسرائیل توسط آمریکا و تهمیدات سیاسی نظیر فعال‌سازی مکانیسم ماشه بستگی دارد.

تا زمانی که غنی سازی در کانون اختلافات قرار دارد و از سوی دو طرف به مسالەای حیثیتی تبدیل شده، امکان شعله‌ور شدن بحران دور از ذهن نیست.

@sharname1
#وضعیت_نارنجی #تابستان_داغ_هسته‌ای
@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🟢«از نگاه کشورهای عربی؛ بقای ایران بهتر از پیروزی اسرائیل است»

✍🏻حسن‌ حمزه

در تحلیلی که به تازگی توسط محمد حسن سویدان، پژوهشگر مسائل غرب آسیا در پایگاه تحلیلی The Cradle منتشر شده است، به یکی از تغییرات جدی در محاسبات راهبردی کشورهای عربی پرداخته شده است. به باور نویسنده، در پی درگیری‌های اخیر میان ایران و اسرائیل که با یک آتش‌بس موقت به واسطه میانجیگری آمریکا متوقف شد، کشورهای عربی به این جمع‌بندی رسیده‌اند که تضعیف یا حذف ایران نه تنها برای آنان سودمند نیست، بلکه تهدیدی مستقیم علیه موجودیت و امنیت‌شان محسوب می‌شود.

بر اساس این تحلیل، کشورهای عربی حوزه خلیج فارس که همواره ایران را به عنوان رقیب راهبردی می‌دیدند، اکنون در حال بازنگری در معادلات امنیتی خود هستند. از نگاه آن‌ها، یک ایران مقاوم و دارای قدرت بازدارندگی، بهتر از اسرائیلی است که بدون مانع به دنبال تحقق پروژه‌های توسعه‌طلبانه خود در منطقه باشد.

🔸نکات کلیدی تحلیل The Cradle:

1. تغییر در ارزیابی راهبردی جهان عرب:

بر اساس تحلیل سویدان، کشورهای عربی دریافته‌اند که تضعیف کامل ایران مساوی است با حذف آخرین مانع بازدارنده در برابر توسعه‌طلبی اسرائیل. این تغییر نگاه، ناشی از تجربه عینی حملات اخیر تل‌آویو به ایران و محور مقاومت است که نشان داد اسرائیل در صورت نبود مانع، سیاست تجاوزگرانه خود را به کل منطقه تعمیم خواهد داد.

2. پیروزی اسرائیل، مساوی با تهدید موجودیتی برای کشورهای عربی:

گزارش تأکید دارد که یک اسرائیل پیروز می‌تواند به سرعت پروژه‌های اشغال، تغییر مرزها و فشار بر کشورهای عربی را دنبال کند؛ از الحاق کامل کرانه باختری گرفته تا اشغال بخش‌هایی از سوریه و لبنان و حتی تهدید به تغییر وضعیت اردن و عراق.

3. نقش بازدارنده ایران؛ فراتر از شعار:

به روایت نویسنده، نقش ایران در حفظ موازنه منطقه‌ای کاملاً عینی و ملموس است. توانمندی ایران در حفظ برنامه هسته‌ای علی‌رغم حملات و همچنین توانایی در پاسخ موشکی به مراکز حساس مثل پایگاه العدید قطر، نشان می‌دهد که ایران نه‌تنها شعار بازدارندگی می‌دهد بلکه در عمل توان تحقق آن را دارد.

4. تضعیف ایران = کاهش قدرت چانه‌زنی اعراب:

نویسنده هشدار می‌دهد که اگر ایران تضعیف یا حذف شود، کشورهای عربی عملاً تمام قدرت چانه‌زنی خود در برابر آمریکا و اسرائیل را از دست خواهند داد. در این شرایط، نه تضمین‌های امنیتی باقی می‌ماند و نه امتیازات اقتصادی و سیاسی قابل مطالبه خواهد بود.

5. جایگزینی محور واشنگتن-تل‌آویو به جای محور واشنگتن-ریاض:

به نقل از تحلیل The Cradle، در صورت مهار ایران، ایالات متحده دیگر نیازی به تداوم شراکت راهبردی با کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس نخواهد داشت. این کشورها از شرکای امنیتی به مشتریان و تابعان بی‌اختیار در نظم جدید منطقه‌ای تبدیل می‌شوند که محور آن واشنگتن و تل‌آویو است.

6. پیامدهای میدانی برای کشورهای عربی:

لبنان با تهدید اشغال جنوب و دست‌اندازی به منابع آبی (مثل رودخانه لیتانی) مواجه خواهد شد. سوریه نیز بخش‌هایی از جنوب خود را عملاً در معرض اشغال اسرائیل می‌بیند. مصر تحت فشار برای پذیرش آوارگان غزه قرار می‌گیرد و اردن با تهدید الحاق کرانه باختری و موج‌های جدید آوارگان روبه‌رو خواهد شد.

7. وابستگی انرژی و فشار اقتصادی:

گزارش اشاره دارد که همزمان با درگیری‌ها، اسرائیل جریان گاز صادراتی به مصر را متوقف کرد؛ گازی که ۲۰ درصد مصرف داخلی مصر را تامین می‌کند. این موضوع عملاً نشان داد که در نظم جدید، کشورهای عربی حتی در تامین انرژی هم به شدت آسیب‌پذیر خواهند بود.

8. نقش محور مقاومت در حفظ موازنه:

سویدان تاکید می‌کند که شکست یا تضعیف ایران به معنای سقوط کامل #محور_مقاومت خواهد بود. بدون ایران، توانمندی‌های حزب‌الله، انصارالله، حشد شعبی و گروه‌های فلسطینی به شدت کاهش می‌یابد و دست اسرائیل برای اقدام علیه هر یک از این جبهه‌ها باز خواهد شد.

9. گرایش به نظم چندقطبی به جای وابستگی به آمریکا:

نویسنده با اشاره به توافق اخیر ایران و عربستان با میانجیگری چین، می‌نویسد که کشورهای عربی به این نتیجه رسیده‌اند که تنها راه حفظ امنیت و استقلال نسبی، فاصله گرفتن از انحصار آمریکایی و حرکت به سمت ترتیبات امنیتی چندقطبی با مشارکت قدرت‌هایی مثل چین و روسیه است.

10. نتیجه‌گیری راهبردی:

در نهایت، گزارش The Cradle این گزاره کلیدی را مطرح می‌کند که برای کشورهای عربی، یک ایران مقاوم و دارای ظرفیت بازدارندگی، گرچه رقیب است اما به مراتب بهتر از اسرائیلی است که بدون هیچ مانعی با حمایت کامل آمریکا، به دنبال تحمیل سلطه سیاسی، نظامی و حتی جغرافیایی بر کل منطقه باشد.

https://x.com/hamzeh_ir/status/1940296724515336558?t=nTEkGy6LOEexfnIqjFqt6w&s=19

#ایران_مقاوم #ستون_بازدارندگی

@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷 ما دیگر نمی‌هراسیم!؟

🔹چون چیزی برای از دست دادن نداریم ...

✍🏻 تایماز معدنی‌پور

ترس، چیز بدی نیست. ترس اگر جای خودش باشد، یعنی هنوز چیزی برای از دست دادن باقی مانده. اما وقتی جامعه‌ای از جنگ نمی‌ترسد، از فروپاشی نمی‌ترسد، از «هیچ» نمی‌ترسد ... آن جامعه به مرز بی‌حسی رسیده.

امروز نه فقط سیاست‌گذاران که حتی مردم هم دارند به «اتفاقات غیرعادی» عادت می‌کنند.

حرف از جنگ بعدی، مثل صحبت درباره بالا رفتن قیمت گوشت است: یک آه، یک فحش، و تمام.

این یعنی چیزی در اعماق روان جمعی این کشور سوخته.

اما مسئولیت اصلی با کسانی است که باید تصمیم بگیرند. با کسانی که به‌جای تدبیر، بلاتکلیفی را به رسمیت شناخته‌اند. کشور مثل ماشینی‌ست که در سرازیری افتاده، و راننده‌اش فقط نگاه می‌کند که کدام پیچ کار را تمام می‌کند.

آنچه خطرناک است، فقط جنگ نیست. خطر اصلی، ذهن‌هایی است که از تحلیل تهی شده‌اند. دهانی که جز تکفیر و اتهام کلام دیگری نمی‌شناسد. فضایی که هیچ صدای متفاوتی را تاب نمی‌آورد چون هیچ راهی جز فرار به جلو بلد نیست.

و این‌گونه است که پیش از جنگ ناخواسته، در خودمان می‌بازیم.

#ترس #هراس #نترسیدن

@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷 «آنچه دیده نمی‌شود، سقوط می‌کند: درس‌هایی از سوگیری بازماندگی برای سیاست‌گذار ایرانی در دوران آتش‌بس»

✍️ دکتر سید علیرضا بهبهانی

در هیاهوی تحلیل‌های جنگ ۱۲ روزه میان ایران و اسرائیل، بسیاری در جست‌وجوی نقاط قوت ایران‌اند: دقت موشکی، سرعت پاسخ، قدرت روایت، و بازدارندگی فعال. این رویکرد البته طبیعی است؛ وقتی در یک نبرد نابرابر، یک کشور بتواند از خاک خود علیه دو قدرت نظامی بزرگ اقدام کند و به آتش‌بس برسد، گمان پیروزی قابل درک است. اما درست در همین لحظه است که بزرگ‌ترین خطای تحلیلی ممکن پدیدار می‌شود: سوگیری بازماندگی.

چرا کسی فکر نمیکند از پالایشگاه هایمان مورد هدف قرار میگرفت چه پیش می‌آمد؟ اگر نیروگاه‌هایمان را مورد حمله قرار میدادند چه می‌شد؟ یا سدها و …؟ ندیدن اینها همان خطای سوگیری بازماندگی است!

این خطا، نخستین‌بار توسط آبراهام والد در جنگ جهانی دوم شناخته شد. نیروی هوایی آمریکا تصور می‌کرد با بررسی گلوله‌خوردگی هواپیماهای بازگشته، می‌تواند نقاط آسیب‌پذیر را پیدا کند. اما والد گفت: «این‌ها بازگشته‌اند، بنابراین نقاط تیرخورده‌شان مساله نیست. مشکل آنجاست که نمی‌توانیم هواپیماهای سقوط‌کرده را ببینیم؛ احتمالاً همان‌جایی تیر خورده‌اند که در بازگشتگان اصلاً آسیب ندیده.»

اینجا همان جایی است که باید به تحلیل جنگ اخیر بازگردیم: ایران، آنچه را که از این جنگ زنده برگشته، می‌بیند. اما آنچه ممکن بود باعث سقوط شود و فقط با شانس یا ضعف دشمن اتفاق نیفتاده، در مرکز خطر باقی مانده است.

مصداق‌های سوگیری بازماندگی در مدیریت #جنگ و #پساجنگ ایران:

1. پدافند سایبری و الکترونیک ایران زیر ضربه نرفت؛ اما نه به این معنا که قدرتمند است؛ بلکه شاید صرفاً در اولویت حمله نبود.
2. سامانه‌های پشتیبانی غیرنظامی (مثل آب، برق، ارتباطات در برخی استان‌ها) هدف قرار نگرفتند ؛ اما این یعنی تاب‌آوری‌شان ارزیابی نشده.
3. واکنش #افکارعمومی داخلی به جنگ هماهنگ بود ؛ اما این شاید نتیجه کوتاه بودن مدت جنگ است، نه عمق انسجام پایدار.

در حقیقت، تهدیدهای واقعی ایران، جایی‌اند که هنوز امتحان نشده‌اند؛ و اگر سیاست‌گذار امروز بر اساس عملکرد سیستم‌های بازمانده، استراتژی آینده را بچیند، خطر بازتکرار اشتباه ارتش #آمریکا در جنگ جهانی دوم بسیار بالاست.

اما در دوران آتش بس باید چه درسی از این مدل بگیریم:

در زمان آرامشِ پس از طوفان،که احتمال شکنندگی آن نیز بالاست؛ نبوغ سیاست‌گذاری نه در تجلیل از بقای موجود، که در پیش‌بینی آن‌چیزی است که در حمله بعدی ممکن است نقطه سقوط شود.

ایران باید:

1. نقاطی را که در این جنگ آسیب ندیدند، اما حیاتی‌اند، فوراً در لیست مقاوم‌سازی قرار دهد:
• پدافند #سایبری در استان‌های مرزی
• زیرساخت انرژی و حمل‌ونقل در مناطق غیردرگیر
• مراکز انتقال داده و مراکز توزیع دارو و #آب در دوران بحران

2. تحلیل بازدارندگی ایران از نگاه دشمن بازسازی شود، نه از نگاه داخلی:
ما نمی‌دانیم چرا برخی نقاط هدف حمله واقع نشدند؛ آیا دشمن ناتوان بود یا صرفاً برنامه‌ریزی برای فاز بعدی دارد؟

3. مدیریت بحران دولت بازطراحی شود:
عملکرد دولت در طول جنگ کوتاه‌مدت قابل‌قبول بود، اما آیا اگر جنگ ۳۰ روز ادامه داشت، #لجستیک، #رسانه، نظام بانکی و اقناع عمومی دوام می‌آوردند؟ احتمالاً جوابی که میشنویم،خیر است.

و توصیه پایانی نویسنده:

سیاست‌گذاری #امنیت_ملی نباید بر اساس آنچه جان به در برده نوشته شود. هواپیمای جنگی که تیر خورده اما برگشته، گواه قدرت نیست ؛ گاه صرفاً گواه بخت است.

#دولت، #ارتش، و کل #حاکمیت #ایران باید به نقاطی فکر کنند که هنوز اصابت نشده‌اند. این نقاط شاید تنها به این دلیل زنده‌اند که #دشمن فرصت نکرده آن‌ها را هدف بگیرد.

در تئوری #توسعه می‌گویند: «پایداری، محصول فهم نادیدنی‌هاست.»
دوران آتش‌بس، فرصتی است برای دیدن نادیدنی‌ها ؛ پیش از آن‌که بار دیگر، جنگ آن‌ها را ببینند.

/channel/ofoghiran1416

#درس‌های_جنگ #سوگیری_بازماندگی

@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷 همبستگی مدنی، همبستگی سیاسی!

✍️ محمدجواد کاشی

آنچه مردم در روزهای آتشین جنگ از خود نشان دادند، همبستگی مدنی بود نه همبستگی سیاسی. بیهوده نباید مفاهیم ناسیونالیستی را بر آن بار کرد. حمایت‌هایی که مردم به طور داوطلبانه از یکدیگر کردند، استقبال از مهاجرین به شهرها، خدمات رسانی صنوف مختلف منجمله پزشکان به مردم، همه مصادیق همبستگی مدنی بود. این تصور که روح ملی ایرانی بیدار شده، همه را به خطا می‌اندازد منجمله سیاست‌گذاران و تصمیم‌گیران سیاسی را.
اسرائیل و تلویزیون ایران اینترنشنال که صدا و تصویر اسرائیل است، خیال کردند به محض عملیات غافلگیر کننده ترور فرماندهان نظامی، مردم گروه گروه در خیابان‌ها ظاهر خواهند شد تا نظام را ساقط کنند. اما مردم نشان دادند برای تامین مطالبات‌شان از مسیر هیچ فاجعه‌ای عبور نخواهند کرد. به جای همراهی با متجاوز، آغوش‌شان را به روی یکدیگر گشودند و تلاش کردند هر چه می‌توانند برای کاستن از آلام یکدیگر انجام دهند. چیزی مشابه با آنچه در حوادث زلزله انجام می‌دادند. آنها نمی‌دانستند نوعی سرمایه معطوف به خلق همبستگی مدنی در فرهنگ و مخیله مردم ایجاد شده که در هنگام حادثه‌ها ظهور می‌کند. این سرمایه عقلانیتی خلاق میان مردم به بار آورده است.
اتفاقی که اسرائیل انتظار داشت، رخ نداد. اما معلوم نبود از کجا کسانی از راه رسیدند و فوراً آنچه را می‌دیدند همبستگی ملی خواندند و صدا و سیمای جمهوری اسلامی پر شد از مفاهیم ملی. تا جایی که یک نوحه‌خوان شناخته شده، سرود ملی خواند و مردم همراه او سینه‌زنی کردند.
همبستگی مردم حاصل یک هیجان صرف در نتیجه بروز جنگ نبود. حاصل تجربه‌های عمیق طی دهه‌های گذشته بود. مردم به تدریج به این نتیجه رسیده‌اند که در نهایت خودشان پناه‌گاه یکدیگرند. تنها با پناه آوردن به یکدیگر می‌توانند از زلزله‌های عرصه سیاست مصونیت پیدا کنند.
همبستگی مدنی می‌تواند همبستگی سیاسی خلق کند. کدام بازیگر سیاسی است که بتواند عامل و سبب‌ساز این خلق و ابداع باشد؟ نظام مستقر از همه بیشتر این شانس را دارد. به شرطی که به ملزومات آن تن در دهد.
خلق همبستگی مدنی حاصل تحولات مهمی در دهه‌های گذشته است. پیشترها مردم ذیل یک دستگاه ایدئولوژیک و انقلابی با نظام مستقر همبسته بودند. اینک همبستگی مدنی میان مردم برقرار شده است بدون وساطت نظام مستقر. اصول و مبادی این همبستگی با اصول و مبادی ساختار مسلط سیاسی سازگاری ندارد. نظام تنها به شرطی می‌تواند با همبستگی مدنی میان مردم نسبت برقرار کند، که در وهله اول این وضعیت را به رسمیت بشناسد. از منطق همه با من دست بردارد. عمر این منطق به پایان رسیده است. ما با دو «من» مواجهیم. یکی «من» با واسطه نظام سیاسی که اقلی از مردم را شامل می‌شود و «من» بدون واسطه نظام سیاسی. یکی خصلت عمودی دارد دیگری افقی.
من با سازوکار عمودی باید با من در سازوکار افقی رویارو شود و قراردادی تازه منعقد کند. آنگاه آنچه امروز صرفاً مدنی است قدرت و وجاهت سیاسی هم پیدا می‌کند.
میان این دو من، تقدم و تاخر زمانی وجود دارد. نظام‌های متفاوت آگاهی و الگوهای ناسازوار عملی میان این دو، کار را دشوار می‌کند. ذهن‌های قدرتمند، شجاعت‌های نظری، و توانمندی‌های عدیده عملی لازم است تا این دو با یکدیگر بسازند و بستری تازه برای همزیستی سیاسی بیافرینند. شاید در این بستر الگویی تازه و معنادار از همبستگی ملی خلق شود.
بی‌تردید یکی از ملزومات عبور از پیچ خطرناکی که در آن افتاده‌ایم، همین پیوند و عقد قرارداد جدید است.

@javadkashi
#همبستگی #همبستگی_ملی #همبستگی_مدنی #همبستگی_سیاسی #قرارداد_اجتماعی_جدید
@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷 چهره پلید جنگ!

✍️ محمدجواد کاشی

باید اجازه دهیم جنگ در همان چهره نفرت‌انگیز و پلیدش بماند. سر و صداهای بلند پس از یک جنگ خونین، این چهره پلید را می‌آراید. اگر جنگ برکتی هم داشته باشد، باطل کردن صداهاست. هر آن مدعا و صدایی که پیش از جنگ شنیده می‌شده، باید سکوت پیشه کند به خود بیاندیشد. نکند بستری برای چنین فاجعه‌ای گسترده باشد.
البته و صد البته حساب آنکه جنگ را آغاز کرده با آنکه دفاع کرده یکی نیست. اما هر دو سوی ماجرا خواسته یا ناخواسته دست به کار یک رویداد پلید شده‌اند. نخستین واکنش انسانی در مقابل چنین پدیده‌ای سکوت و تامل فردی و جمعی است. همزمان با تصویر اجساد بر زمین مانده، ویرانی‌های گسترده، چشم‌های اشک‌آلود و امیدهای برباد رفته، اجازه دهیم آدمیان از خود و دیگران بپرسند چرا چنین شد؟
سیاست به شرطی شریف است که از ظهور جنگ ممانعت کند. اگر نتوانست و لاجرم دست به گریبان آن شد، به آن افتخار نکند. تا جایی که ممکن است از شدت و گسترش آن جلوگیری کند. اگر افتخاری هست، پایان دادن به فاجعه خونین جنگی است.
جنگ هنگامی که در لباس‌های رنگین افتخار و پیروزی و حقانیت مزین می‌شود، از خود پدیده جنگ خطرناک‌تر و پلیدتر می‌شود. همه هستی جامعه و سیاست را می‌بلعد به طوری که لذت زندگی و دین و اخلاق و معنویت و اقتصاد و معاش، در ربط و نسبت با لحظه موعود جنگ بازتعریف می‌شوند.
نمی‌توان بر این واقعیت عرصه سیاست چشم پوشید که هر کشوری نیازمند بمب و موشک و نیروی جنگ‌آور است. اگر جنگ‌آوران در روز مبادای جنگ نقش خود را خوب بازی کردند، دست‌شان را هم باید بوسید. اما قبل از آنکه دست آنان را ببوسیم، باید مردان سیاست و ایده‌ها و مدعاها و نهادهای دیگر اجتماعی و سیاسی را به پرسش کشید. آنها باید پاسخگوی این روز مبادا باشند. اجتماع سیاسی باید برای آن روز مبادا تجهیز شده باشد، اما همزمان توان و توش اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و همه هستی داخلی و بین‌المللی باید در جهت ممانعت از آن روز مبادا ساخته و پرداخته شده باشند.
آراستن چهره پلید جنگ با سر و صدای فراوان، فرصت آن پرسشگری را از جامعه می‌رباید. سبب می‌شود تا یک جامعه به فقر تجهیزات مدنی‌اش افتخار هم بکند. به محض پایان جنگ، خود را برای یک موقعیت تازه جنگ آماده کند. به این دور باطل باید پایان داد.
اگر جنگ را آرایش ندهیم، آدمیان در پرتو چهره پلید جنگ، به کاستی‌های سرشت خود می‌اندیشند. به کلام و مدعاها و آرزوهای و حسرت‌ها و کینه‌ها و اشتیاق‌های روزمره خود بیشتر فکر می‌کنند. متواضع و نقدپذیر می‌شوند. دیگری را بیشتر می‌بینند و به رسمیت می‌شناسند. دوستی به شرط چهره پلید جنگ در عرصه سیاست معنادار می‌شود.
وای به آنان که این همه را خطری برای موجودیت خود می‌بینند.

@javadkashi

#جنگ #چهره_پلید_جنگ

@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🎯 از آلمان نازی تا اسرائیل نتانیاهو: داستان «کارهای کثیف» ادامه دارد!

🔴 فردریش مرتس، صدراعظم آلمان، اخیراً در حاشیۀ نشست اجلاس سران گروه هفت در کانادا، در مصاحبه‌ای راجع به تجاوز اسرائیل به ایران گفت: اسرائیل دارد «کار کثیف را برای همۀ ما انجام می‌دهد». استفاده از تعبیر «کار کثیف» برای حملۀ نظامی اسرائیل به ایران جنجال بسیاری آفرید و تحلیل‌گران آن را یک لغزش زبانیِ اعتراف‌گونه دانستند.

🔴 اصطلاح «کار کثیف» تاریخ طولانی و سیاهی در سیاست دوران مدرن دارد. فیلیپ جی. استرن در کتاب «امپراتوری؛ شرکت سهامی» تاریخ مفصلی از شرکت‌های اقتصادی و کارآفرینانِ ماجراجویی را بازگو می‌کند که در دوران استعمار، با حمایت دولت بریتانیا، «کارهای کثیف» را در مستعمره‌های امپراتوری برعهده می‌گرفتند.

🔴 این شرکت‌ها که کمپانی هند شرقی مشهورترین آن‌ها بود، بدون آنکه مستقیماً پای دولت یا ارتش بریتانیا را وسط بکشانند، بومیان را قتل‌عام می‌کردند، زمین‌هایشان را غصب می‌کردند، حمل و نقل برده‌ها از آفریقا به اروپا و آمریکا را ساماندهی می‌کردند و در فضایی ورای هر قانون و اخلاقیاتی، دست به جنایت و خونریزی می‌زدند.

🔴 از این دوره، اصطلاح «کار کثیف» به اقداماتی گفته می‌شد که آنقدر غیراخلاقی و وحشیانه قلمداد می‌شد که دولت‌ها نمی‌خواستند به صورت رسمی مرتکب آن شوند، پس برای انجام آن‌ها، گروه‌ها یا سازمان‌هایی نیابتی را تجهیز و تأمین می‌کردند تا به اهدافشان برسند. اورت سی. هیوز، جامعه‌شناس آمریکایی، جلوۀ دیگری از این «کارهای کثیف» را نشان داد که در آلمان نازی انجام می‌شد.

🔴 هیوز در مقاله‌ای کلاسیک نوشت کاری که حکومت نازی در آلمان با یهودیان کرد نمونه‌ای کامل از انجام «کار کثیف» به دست دولت‌هاست. هیوز می‌گوید سران حکومت نازی با سپردن سرنوشت یهودیان به بخشی فرقه‌مانند و حاشیه‌ای از حکومت خود، مسئلۀ یهودیان را از ذهن خود پاک کردند.

🔴 وضعیت به گونه‌ای بود که بعد از پایان جنگ جهانی، آلمانی‌ها چندان چیزی دربارۀ سرنوشت یهودیان نمی‌دانستند، آن‌ها صرفاً می‌گفتند: «ما در جریان نیستیم». هیوز می‌نویسد این ماهیت کار کثیف است: مأموریت را به دست سگ‌های هاری بسپارید که هیچ حد و مرزی نمی‌شناسند، و بعد بگویید ما اطلاعی نداشتیم که چه اتفاقی افتاده است.

🔴 حالا این تاریخ ننگ‌آور با اظهارنظر صدراعظم آلمان دوباره زنده شده است. اسرائیل آن سگ هار کنترل‌ناپذیری است که غرب با حمایت مالی و سیاسی از آن، وظایفی را بر عهده‌اش می‌گذارد که چنان غیرقانونی، غیراخلاقی و وحشیانه است که هیچ دولتی در جهان انجامش نمی‌دهد.

📌 در این گزارش از محتوای این منابع استفاده شده است: کتاب «امپراتوری، شرکت سهامی: شرکت‌هایی که استعمار بریتانیا را ساختند» (Empire, Incorporated: The Corporations That Built British Colonialism) نوشتۀ فیلیپ جی. استرن؛ مقالۀ «مردم خوب و کار کثیف» (Good People and Dirty Work) نوشتۀ اورت سی. هیوز و مقاله «کار کثیف امپراتوری: جنگ با ایران و فروپاشی نظم بین المللی» (The dirty work of empire the war on iran and the collapse of the international order) نوشته ولید الهوری، منتشر شده در وب‌سایت untoldmag.org.

@tarjomaanweb (/channel/tarjomaanweb)

#فردریش_مرتس #کار_کثیف #کارهای_کثیف #داستان_کارهای_کثیف #آلمان_نازی #هیتلر #گشتاپو #اسرائیل #نتانیاهو #قصاب_غزه

@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷جنگ بمب‌ها متوقف شد، ولی جنگ روایت‌ها ادامه دارد!

✍️ محمدرضا اسلامی

آتش‌بس میان ایران و اسرائیل شاید به بمباران‌های نظامی پایان داده باشد، اما آتش جنگ روایت‌ها همچنان شعله‌ور است. در جهانی که نبرد اصلی بر سر «ادراک» و «تاثیرگذاری بر افکار عمومی» شکل می‌گیرد، قدرت رسانه‌ای طرفین گاهی بیش از توان نظامی‌شان سرنوشت‌ساز است.

در طول روزهای اخیر، رسانه‌های جهانی از نیویورک‌تایمز گرفته تا آروتز شوا و الجزیره، صحنه جنگی دیگر بودند: بازنمایی هویت، مقصرسازی، قربانی‌نمایی، و مهندسی افکار بین‌المللی. اسرائیل با بهره‌گیری از شبکه‌ای یکپارچه از رسانه‌های حرفه‌ای، خود را به‌عنوان قربانی نشان داد، در حالی که ایران در بسیاری از روایت‌ها، بدون اینکه حتی فرصت دفاع داشته باشد، در نقش مهاجم قرار گرفت.

🔹روایت‌سازی یعنی قدرت
تأثیرگذاری بر افکار عمومی بین‌المللی منجر به شکل‌گیری اجماع‌های سیاسی و حتی امنیتی می‌شود. روایت‌ها هستند که تحریم می‌آورند، همراه می‌سازند، یا منزوی می‌کنند. اما در این نبرد، ما نه تنها عقب مانده‌ایم، بلکه ابزارهای محدودی هم برای بازی داریم.

🔹ضعف تاریخی رسانه ملی
صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، به‌جای آنکه منبعی قابل‌اتکا برای مخاطب داخلی و صدایی رسا برای مخاطب جهانی باشد، امروز بیش از هر چیز، عامل «زدگی رسانه‌ای» شده است. زبان کهنه، قالب‌های فرسوده، و روایت‌های تک‌بعدی و حماسی، نه تنها بر مخاطب خارجی تأثیر ندارد، بلکه مخاطب داخلی را هم خسته کرده است.

🔹اسرائیل و جنگ در توئیتر/یوتیوب
اسرائیل به‌خوبی می‌داند که جنگ امروز در توییتر، فاکس‌نیوز، و یوتیوب تعیین می‌شود، نه صرفاً در جولان یا حیفا. از روایت زنان سرباز تا فیلم‌های احساسی از شهروندان، از حضور حساب‌شده در برنامه‌های تلویزیونی تا کمپین‌های هماهنگ در فضای مجازی، همه بخشی از یک استراتژی روایت‌سازی هستند که ایران تقریباً هیچ حضور مؤثری در مقابل آن ندارد.

هر سه سخنرانی گیلاد اردان (Gilad Erdan) نماینده اسرائیل در شورای امنیت سازمان ملل‌متحد در ادامه همین روایت رسانه‌ای طراحی شده بودند؛ سخنرانی‌هایی به‌شدت دقیق، هدفمند، و حاوی مؤلفه‌های قوی روایت‌گری رسانه‌ای که همزمان برای سیاستمداران، رسانه‌ها و افکار عمومی جوانان غربی نوشته شده بودند.

🔴 تحلیل و تجویز راهبردی

✔️۱. بازسازی ساختار رسانه‌ای ایران:
ضروری است نهادهای رسانه‌ای رسمی از حالت ابلاغیه‌ای به وضعیت روایت‌محور، گفت‌وگومدار و متنوع تغییر شکل دهند. رسانه‌ای که تنها برای «بیانیه‌خوانی» ساخته شده، نمی‌تواند در میدان روانی رقابت کند. حضور نخبگان رسانه‌ای، استفاده از قالب‌های نوین، و بهره‌گیری از تجربه ایرانیان رسانه‌کار خارج کشور ضروری است. باید به فطرت انسانی باور داشت و «برای هوش مخاطب» احترام قائل شد.

✔️۲. پرهیز از تولیدات رسانه‌ای تحریک‌آمیز علیه یهودیان:
هر کنش رسانه‌ای که به مظلوم‌نمایی اسرائیل کمک کند، عملاً ضربه‌ای به روایت ایران وارد می‌کند. جامعه غرب نسبت به موضوع هولوکاست و مظلومیت یهودیان بسیار حساس است-این یک فکت است، نه تحلیل. دشمنی شعاری با یهودیان یا تکرار ایده «از بین بردن اسرائیل» نه‌تنها مخاطبی نمی‌آورد، بلکه به سادگی در قالب نفرت‌پراکنی در جامعه بین‌المللی بازنمایی می‌شود و میدان را برای اسرائیل باز می‌گذارد. ما باید برای جوانان غربی، زبانی نو، انسانی و مستند داشته باشیم، نه فریادهای بی‌حاصل.

✔️۳. هشیاری نسبت به نفوذ در تولیدات رسانه‌ای داخلی:
موجی از تولیدات رادیکال، احساسی و شعاری در رسانه‌های مختلف داخلی که بعضاً از بسترهای رسمی منتشر شدند، نه‌تنها باعث عصبانیت و دلزدگی مردم، بلکه موجب تقویت روایت دشمن شدند. جنگ اخیر نشان داد که نفوذ امنیتی و رسانه‌ای در دستگاه‌های داخلی جدی است. باید مراقب جاسوسانی بود که با تولید محتوای خشن، غیرعقلانی و محرک، جامعه را به سمت افراط سوق می‌دهند و چهره ایران را در جهان تخریب می‌کنند.

✔️۴. لزوم بازنگری در غیبت دیپلماتیک ایران در آمریکا:
آمریکا فقط اقتصاد اول جهان نیست؛ بلکه بزرگ‌ترین «میدان» رسانه‌ای، تولید روایت و تأثیرگذاری فرهنگی در جهان نیز هست. ایران در این میدان نه‌تنها ضعیف عمل کرده، بلکه به دلیل نبود سفارت و نهاد رسمی در واشنگتن، هیچ امکان مستقیمی برای گفت‌وگو با الیت، رسانه‌ها و افکار عمومی آمریکایی ندارد. آیا زمان آن نرسیده که غیبت ایران در میدان رسانه‌ای بازنگری شود؟ آیا ایران باید تا ابد با بسته‌نگه‌داشتن سفارتش، این میدان را به‌طور کامل به اسرائیل، عربستان، و دیگر بازیگران واگذار کند؟

🔴 جنگ بمب‌ها ۱۲ روز طول کشید، اما جنگ ذهن‌ها و روایت‌ها سال‌ها ادامه خواهد داشت. پیروزی در این میدان، نه با موشک، بلکه با روایت‌های هوشمندانه، انسانی و حرفه‌ای رقم می‌خورد. برای هوش مخاطب احترام قائل باشیم.

/channel/solseghalam/2547
#جنگ_روایتها
@akhalaji

Читать полностью…
Подписаться на канал