همواره در «فراسوی سیاست» میتوان راهی به سوی آگاهی، اندیشهورزی، روشنگری، رهایی، و معنویت یافت!
🔷پرچمدروغین یا بهانهای نابخردانه
✍🏻سهند ایرانمهر
پس از آن که یک سایت اینترنتی با هدف جمعآوری کمک برای ترور ترامپ ایجاد شد و همچنین مدیرکل سازمان تبلیغات اسلامی آذربایجان غربی از جایزه صد میلیارد تومانی برای سر ترامپ خبر داد؛ این تصویر توسط رسانههای آمریکایی در حال مخابره است.
این اقدامات به شدت مشکوک، میتواند بهراحتی در ادبیات رسانهای و حقوقی آمریکا بهعنوان «تبلیغ برای تروریسم دولتی» تعبیر شود. به ویژه آنکه در دکترین نظامی آمریکا (Preemptive Defense)، چنین تهدیدهایی میتوانند بهانهای برای حمله باشند حتی اگر در حد شعار یا پوستر باشند.
در آستانه جنگ جهانی دوم هیتلر به دنبال بهانهای برای حمله به لهستان بود. نیروهای آلمان یک عملیات جعلی ترتیب دادند که طی آن گروهی از مأموران آلمانی در لباس نظامیان لهستانی به ایستگاه رادیویی در گلایویتز (آلمان) حمله کردند و پیامهایی ضدآلمانی پخش کردند.
نتیجه این کار آن بود که آلمان بلافاصله حمله خود به لهستان را آغاز کرد. این واقعه بهانه رسمی آغاز جنگ جهانی دوم شد. در واقع آلمان موفق شد بهانه لازم از طریق روش پرچم دروغین (false flag) را برای تهاجم فراهم کند.
در ادبیات حقوق بینالملل، ترور مقامات رسمی کشورها، حتی بهصورت لفظی یا تبلیغاتی، در چارچوب «تحریک به خشونت» و گاه «تبلیغ برای تروریسم دولتی» قابل طبقهبندی است.
بر اساس قطعنامه ۱۳۷۳ شورای امنیت پس از حادثه ۱۱ سپتامبر، هرگونه فعالیت – حتی غیرمستقیم – که موجب تشویق، حمایت یا ترویج اقدامات تروریستی گردد، مستوجب پیگرد است و فکر نمیکنم، لازم به توضیح باشد که در جهان نامتوازن وغیرعادلانه امروز این قوانین فقط وقتی لازمالاجرا هستند که منافع قدرتهای بزرگ به خطر بیفتند!
برخی در این لحظات در پیامهایشان برای من مینویسند «آمریکا هم ایرانیانی را ترور کرد؛ چرا ما تهدید نکنیم؟»
این استدلال در نگاه اول عادلانه بهنظر میرسد. اما در ترازوی راهبردی، هر اقدام باید با نسبت توان و هزینه به فایدهاش سنجیده شود. بله، در دنیای واقعی آمریکا یا اسراییل با عِدّه و عُدّهای که فراهم آوردهاند براحتی چنین میکنند بدون آنکه هزینه گزافی بپردازند اما آیا تکرار این رفتار در سطح رسانهای آنهم بدون امکان پاسخ عملی و بیهزینه و خارج از توان یک ملت دستاوردی دارد؟ یا فقط بهانهای برای موجسازی حقوقی و نظامی به نفع طرف مقابل میشود؟
در جهان پرمخاطره سیاست و امنیت، هیچ شعاری بیهزینه نیست. در جهانی که دکترین دفاع پیشدستانه رسمیت دارد، و «زور» میتواند آن را هرطور که بخواهد تفسیر کند یک ویدئوی اینترنتی یا پوستر میتواند با انتساب آن به دولتها یا به مثابه یک نیت دولتی بذر بحرانی بزرگ را علیه یک ملت بکارد.
در اینجا اجازه بدهید من پس از جنگ۱۲ روزهای که به اذعان دشمن بار سنگین آن بر دوش نفوذیها بود حتی مطمئن نباشم که منبعد چنین محتواهایی را که رسانههای غربی از آن به شدت استقبال میکنند، به یک سادهاندیشی صرف تقلیل دهم!
@sahandiranmehr
پرچمهای_دروغین
@akhalaji
🔷ملت امام حسین!
🔹ما ملت کدام حسینیم؟ مساله این است!
#ملت_امام_حسین #ملت_کدام_حسین
@akhalaji
🔷 با مسئلهی مهاجران افغانستانی، صادق باشیم نه احساسی!
✍️ تایماز معدنیپور
در سالهای اخیر، هزاران ایرانی با قایقهای فرسوده از مرزهای آبی یونان، ترکیه و ایتالیا گذشتهاند. بعضیشان غیرقانونی وارد اروپا شدند. بعضی رد شدند، بعضی ماندند.اما ما همیشه خواستار برخورد انسانی با آنها بودهایم. گفتهایم: «اگرچه غیرقانونی رفتند، اما انساناند. باید پناه داده شوند. اروپا حق ندارد با ایرانیها مثل تهدید رفتار کند.»
حال بیایید خودمان را در آینه ببینیم. مهاجران افغانستانی در ایران، سالهاست در شرایطی مبهم و بیثبات زندگی میکنند. نه تابع قانون هستند، نه طرد میشوند. نه حقوق دارند، نه حذف میشوند.
اما مشکل فقط این نیست.
مسئله آنجاست که وقتی بحرانهای اقتصادی، فساد، بیکاری و نارضایتی اجتماعی در کشور عمیق میشود، ناگهان مهاجر به «مقصر» تبدیل میشود.
انگار که تمام ناکارآمدی مدیریتی، سوءتدبیر، تورم و فقر، زیر سایه چند میلیون مهاجر افغان پنهان میشود.
دولت با فرافکنی آگاهانه، ذهن مردم را از اصل بحرانها منحرف میکند. وقتی اعتراض زیاد میشود، صدای اخراج مهاجران هم بلندتر میشود. این نه سیاست است، نه امنیت؛ این یک تاکتیک انحرافی برای پوشاندن واقعیتهای تلخ داخلی است.
و از آنسو، جامعه هم اسیر نژادپرستی پنهان شده. همان جامعهای که برای مهاجر ایرانی در آلمان دل میسوزاند، گاهی با تحقیر و طرد به مهاجر افغان در تهران نگاه میکند.
چرا؟ چون آن یکی "ما"ست، و این یکی "دیگری" است؟
مسأله فراتر از احساسات و شعار است. ایران نیازمند یک سیاست مهاجرتی شفاف، واقعگرایانه و غیرسیاسیشده است. یا باید پناهپذیری رسمی با ضوابط مشخص تعریف شود یا با سازوکارهای بینالمللی همکاری شود تا مهاجرت غیرقانونی به حداقل برسد. نه میتوان این جمعیت چندمیلیونی را نادیده گرفت نه میتوان تا ابد از آنها بهرهکشی اقتصادی کرد و بعد در بزنگاهها قربانیشان ساخت.
احساسات کافی نیست. نژادپرستی راهحل نیست و مهمتر از همه، فرافکنی جای سیاست نمینشیند.
#مهاجران_افغانستانی
@akhalaji
🔹ظهور عقل ایرانی در جنگ ۱۲ روزه!
🖊 سید علی حسینی
🔻
حکمران ما باید یاد بگیرید که احترام به حقوق ملت، تهدیدی برای نظام نیست؛ بلکه پشتوانهای برای بقای آن است. وقت آن رسیده است که صدای مردم را نه فقط بشنویم، بلکه بفهمیم و به آن عمل کنیم.
🔷سپاه و ارتش ایران چه کنند تا کنترل آسمان و نهادهای حساس ایران را از اسرائیل بگیرند؟
✍🏻علی رضا معینی
اینترنت اشیا (IoT) و هوش مصنوعی (AI) به طور چشمگیری در بهبود کنترل و فرماندهی نظامی نقش دارند، به ویژه با ایجاد سامانههای یکپارچه، خودکار و هوشمند که اطلاعات میدان نبرد را به صورت لحظهای پردازش و تحلیل میکنند.
نقش اینترنت اشیا در کنترل و فرماندهی نظامی:
اتصال تجهیزات و نیروها به شبکهای یکپارچه: اینترنت اشیا امکان ارتباط بیوقفه بین پهپادها، خودروهای نظامی، حسگرها و نیروهای زمینی را فراهم میکند که باعث افزایش آگاهی موقعیتی فرماندهان میشود.
افزایش دقت و امنیت دادهها: با استفاده از الگوریتمهای پیشرفته احراز هویت و کنترل دسترسی مبتنی بر زنجیرههای هش و اثر انگشت دیجیتال، امنیت و صحت اطلاعات در شبکههای نظامی تضمین میشود.
بهبود لجستیک و پشتیبانی: نظارت دقیق بر تجهیزات، تسلیحات و منابع لجستیکی به صورت آنلاین، به مدیریت بهینه و واکنش سریع کمک میکند.
نقش هوش مصنوعی در کنترل و فرماندهی نظامی:
تحلیل خودکار دادهها و شناسایی تهدیدات: هوش مصنوعی با پردازش تصاویر و دادههای جمعآوریشده توسط پهپادها و حسگرها، تهدیدات را به سرعت شناسایی کرده و هشدارهای دقیق و به موقع ارائه میدهد.
افزایش سرعت تصمیمگیری: AI با ارائه تحلیلهای پیشبینی و سناریوهای مختلف، به فرماندهان امکان میدهد تصمیمات سریعتر و دقیقتری اتخاذ کنند.
یکپارچهسازی سیستمهای C6ISR: هوش مصنوعی در چارچوبهای فرماندهی، کنترل، ارتباطات، رایانهها، سایبر، جنگ و اطلاعات (C6ISR) به هماهنگی بهتر و مدیریت جامعتر اطلاعات کمک میکند.
افزایش ایمنی نیروها: با ارائه هشدارهای لحظهای درباره تهدیدات محیطی و مسیرهای امن، هوش مصنوعی به حفظ جان نیروها کمک میکند.
جمعبندی
ادغام اینترنت اشیا و هوش مصنوعی در ساختارهای نظامی، موجب ایجاد سامانههای فرماندهی و کنترلی هوشمند، سریع و امن میشود که توانمندیهای دفاعی را به شکل قابل توجهی ارتقا میدهد. این فناوریها امکان دریافت اطلاعات دقیق و بهموقع، تحلیل سریع تهدیدات، هماهنگی بهتر بین نیروها و افزایش امنیت عملیات را فراهم میکنند و به این ترتیب، کنترل و فرماندهی نظامی را به سطحی پیشرفتهتر و کارآمدتر میرسانند.
ترمیم رخنههای دفاع ضد هوایی و ضد جاسوسی ایران:
حملات اخیر اسرائیل به ایران، آسیبپذیریهای جدی در سیستمهای دفاعی جمهوری اسلامی را آشکار کرده و لزوم اصلاحات بنیادین در این حوزهها را بیش از پیش نمایان ساخته است.
آسیبپذیریهای دفاع ضد هوایی ایران
حملات موشکی اسرائیل در اوایل سال ۲۰۲۴ نشان داد که سیستم پدافند هوایی ایران از نقاط ضعف جدی رنج میبرد. بر اساس گزارشها، موشکهای اسرائیلی توانستند از سپر دفاعی ایران عبور کرده و به اهداف خود اصابت کنند، از جمله آسیب رساندن به رادار درگیرشونده پدافند هوایی اس-300.
مشکلات کلیدی سیستم دفاع هوایی:
فرسودگی نیروی هوایی: هواپیماهای جنگنده ایران از دوره پیش از انقلاب و بیشتر از تکنولوژی آمریکایی هستند که دچار استهلاک شدهاند
کمبود پوشش رادار: بخش گستردهای از جغرافیای ایران از مکانهای دشوار در پوشش رادارها تشکیل شده
اتکا بیش از حد به سیستمهای زمینی: ایران برای جبران کمبود نیروی هوایی، بر سیستمهای پدافند هوایی مستقر در زمین متکی است
رخنههای اطلاعاتی و جاسوسی
ایران همچنین با چالشهای جدی در حوزه ضد جاسوسی مواجه است. گزارشها نشان میدهد که سرویسهای اطلاعاتی رقیب، بهویژه موساد اسرائیل، توانستهاند به شبکههای امنیتی ایران نفوذ کنند.
آسیبپذیریهای اطلاعاتی شامل:
نفوذ سایبری: هکرهای ایرانی و خارجی به شبکههای حساس دسترسی یافتهاند
استخدام شهروندان ایرانی: استفاده از رسانههای اجتماعی و ارزهای دیجیتال برای جذب جاسوس
ضعف در سیستمهای ضد اطلاعات: عدم هماهنگی بین سازمانهای اطلاعاتی مختلف
راهکارهای پیشنهادی برای ترمیم رخنهها
۱. نوسازی سیستم دفاع ضد هوایی
تقویت شبکه رادار:
توسعه سیستمهای رادار پیشرفته با فناوری بومی
ایجاد پوشش رادار چندلایه برای حداکثر دقت
تقویت سیستمهای شناسایی موشکهای هایپرسونیک
ارتقای نیروی هوایی:
جایگزینی هواپیماهای فرسوده با نسل جدید جنگندهها
توسعه فناوری پهپاد برای جبران کمبود نیروی هوایی
تقویت سیستمهای دفاع موشکی پیشرفته
۲. تقویت امنیت سایبری و ضد جاسوسی
ارتقای دفاع سایبری:
ایجاد سیستمهای پایش پیشرفته برای تشخیص تهدیدات سایبری
تقویت امنیت شبکههای حیاتی و زیرساختها
#فرهیختگان #ترمیم_سیستم_دفاعی
@akhalaji
ادامه یادداشت
👇👇👇
🔷 راه عبور از شرایط جنگی!
▪️بخش دوم و پایانی
👈 حمیدرضا جلاییپور، جامعهشناس و فعال سیاسی اصلاحطلب، در ادامه یادداشت خود برای #راهبرد نوشت:
▪️چند نکته دیگر
✍ تغییر در مدیریت #صدا_و_سیما مثل نان شب است. با یک صداوسیمای حرفهای و مردمی میشود در دل بحران با مردم حرف زد و مردم را در صحنه نگه داشت. با حاملان واژه «آغل» میتوان به صورت مردم سیلی زد نه آنان را در صحنه نگه داشت. متاسفانه پس از آتشبس موقت، صداوسیما در دنیای دیگری است. همچنان آرزوفروشی میکند.
✍ اجرای پیشنهاد سردار #حسین_علایی خیلی مهم است. محدودیتها از شخصیتهای ایراندوست و ضددشمن برداشته شود. آخر شایسته است به این مردم شایسته تقدیر، که دشمن متجاوز اسرائیل را ناکام گذاشته، پاداش داد. تا کی قرار است تنگنظری و خالصگرایی ادامه پیدا کند.
✍ وقت آن رسیده است که از سوی نیروهای جامعه مدنی (نه صداوسیما یا قوه قضائیه) نیروهای ایرانی و خائن جنگ روانی دشمن و نیروهای رسانهای وطنفروش در تلویزیونهای ماهوارهای با ذکر خیانتهاشان به جامعه معرفی شوند.
✍ در این زمینه ماشاءلله شمسالواعظین، چاوشییان و دکتر تفرشی کارهای مستند درخور توجهی در کلابهاوس انجام داهاند. متاسفانه شاهد بودیم پابهپای اینکه اسرائیل با موشکها، پهبادها و ریزپرندههایش در جنگ دوازده روزه به ایرانیان شلیک میکرد و هزار ایرانی را پرپر کرد، این خبرنگاران وطنفروش، ایرانیان را بمباران روانی میکردند. اینها از اسرائیلیها خائنتر بودند.
@javadrooh
#راه_عبور_از_شرایط_جنگی
@akhalaji
🔷 نسبت ایران و عربستان با آمریکا
✍🏻نصرالله پورجوادی
در سال ۱۳۶۵ از تهران به عربستان سفر کردم، برای شرکت در مراسم حج، سفری که باعث شد یک عمر از خودم خجالت بکشم. هواپیمایی که ما را به حجاز میبرد متعلق به عربستان بود. گویا ایران آن را از عربستان اجاره کرده بود. در هواپیما روزنامهای پیدا کردم به انگلیسی که گویا در ریاض چاپ شده بود. از بیکاری شروع کردم به خواندن مطالب روزنامه. از همه خواندنیتر سرمقاله بود. خلاصه حرف نویسنده این بود که چرا آمریکا در منطقه خاورمیانه هنوز به دنبال روابط سیاسی و اتحاد با ایران است، نه با عربستان. نویسنده فهرست بلندی از آمریکاستیزی ایرانیان بعد از انقلاب ارائه کرده بود، از اشغال سفارت آمریکا در تهران و گروگان گرفتن کارمندان سفارت و نگه داشتن آنها گرفته تا آتش زدن پرچم آمریکا و فریادهای مرگ بر آمریکا در نماز جمعه و حتی در مراسم حج در عربستان. ایران بعد از انقلاب از نظر نویسنده نمیتوانست متحد آمریکا باشد و نمیخواست حتی روابط ساده سیاسی و اقتصادی با آن داشته باشد. با همه این احوال آمریکا مایل بود روابط خود را با ایران عادی کند. سالی که من به حج رفتم آخرین سالی بود که عربستان اجازه میداد ایرانیها در خیابانها راهپیمایی کنند و مثل سال ۵۷ در ایران شعار بدهند. البته خودشان نمیخواستند. مدیران کاروانها آنها را تهدید میکردند که اگر تظاهرات نروید وقت برگشت به ایران برایتان مشکلاتی ایجاد خواهد شد، که البته دروغ بود. شعاری هم که در خیابانها میدادند مرگ بر شاه نبود. مرگ بر آمریکا بود. من چون به تظاهرات نمیرفتم از دیگران شنیدم که شعارشأن چه بوده است. عربستان اگرچه بساط این تظاهرات را با خشونت جمع کرد و تعدادی از ایرانیان را هم به قتل رساند، ولی برای من همان سال هم تعجبآور بود که چرا عربستان اجازه چنین تطاهراتی را در مکه به ایرانیان میدهد. از عربستان که برگشتم درباره سرمقالهای که خوانده بودم با دوستم ناصر نظیفپور، معروف به ایرانی، صحبت کردم و پرسش نویسنده مقاله را که پرسش خود من هم شده بود با او در میان گذاشتم: «چرا بعد از این همه آزاری که ایرانیها به آمریکا رساندهاند و این همه مرگ بر آمریکا که نه فقط در خیابانهای ایران بلکه حتی در مکه هم سر داده اند باز از نظر آن نویسنده آمریکا دنبال عادی کردن رابطه با ایران و حتی برقراری اتحاد است؟» من ناصر ایرانی را در مسایل سیاسی شخصی باتجربه میدانستم و تحلیلهای سیاسی او را اغلب قبول داشتم. پاسخ او به سوال من هم پاسخی بود قابل تأمل و من در تمام این سالها به آن فکر کردهام. ناصر گفت ایران در میان کشورهای دنیا سه متحد طبیعی دارد که عبارتند از آمریکا و اسراییل و هند. توضیحی که داد این بود که گفت شوروی (آن زمان هنوز شوروی بود) متحد ایران نیست و نمیتواند باشد. کشورهای عربی هم هیچ یک متحد طبیعی ایران نیستند. این کشورها همه جدیدالتاسیساند (حتی عربستان) و در جایگاهی نیستند که آمریکا روی اتحاد با آنها حساب باز کند. پاکستان هم نیست. البته ایران میتواند با همه این کشورها روابط دوستانه داشته و حتی متحد هم باشد ولی با انها متحد طبیعی نیست. وقتی پرسیدم متحد طبیعی یعنی چه؟ گفت هم به لحاظ تاریخی و ژئوپولیتیک و هم به لحاظ منافع مشترک آنها طوری هستند که باید با هم متحد باشند، و اگر به دلائلی اختلاف یا افتراق و کدورتی میان آنها ایجاد شود آن افتراق و کدورت موقتی است و عمیق نیست. از آنجا که ذاتا و به طور طبیعی با هم متحدند، مجبورند روزی با هم متفق و متحد شوند. ایرانی که این توضیحات را میداد من به یاد مفهوم «حیّز طبیعی» افتادم. قبل از نیوتن و نظریه جاذبه یا گرویتی، فیزیک ارسطویی حاکم بود و میگفتند همه اجسام دارای حیز طبیعی هستند و هر چیزی را که ما از حیز طبیعی خودش خارج کنیم متمایل میشود که به حیز طبیعی خودش برگردد. مثلا اگر سنگی را از زمین بالا ببریم و آن را رها کنیم سنگ به حیز طبیعی خودش که زمین است برمیگردد. یا اگر توپی را به زور زیر آب ببریم و رها کنیم توپ به حیز طبیعی خودش که روی آب است برمیگردد. رابطه ما با آمریکا هم الان همینطور است. به زور این رابطه شکرآب شده ولی اگر آنها را به حال خودشان بگذاریم هر دو به طور طبیعی برمیگردند به آغوش هم. آمریکا و هند که همین طور است. اسرائیل را نمیدانم. ایرانی میگفت آن هم همینطور است.
#فرهیختگان #متحدان_ایران #متحدان_طبیعی_ایران
@akhalaji
🔷بیبی و استالین و بمباران اوین!
✍🏻صلاحالدین خدیو
نام اوین کە دیرباز با برخی از فرازهای دراماتیک تاریخ معاصر گره خورده، پس از بمباران اسرائیل با تراژدی تازەای عجین شد. اسرائیلی ها به قصد ایجاد هرج و مرج و آزادی محبوسان به بمباران هدفمند اوین دست زدند. اما نه تنها به مقصود خود نرسیدند، بلکه با کشتار دهها نفر محکومیت بینالمللی را به جان خریدند.
این ماجرای تلخ ابعادی عبرتآموزتری داشت: رهبر اسرائیل و فرماندەی به اصطلاح عملیات جنگی آزادی اوین، خود مجرم جنگی است و از طرف دیوان بینالمللی کیفری تحت تعقیب است. این بدان معناست که بیبی اکنون باید به جای صدارت روزهای محکومیتش را در محبسی مانند اوبن بگذراند. همین امر خود پرده از تناقضهای نظام بینالملل و ریاکاریهای اخلاقی آن برمیدارد.
قوای استالین در ژانویەی 1945 به زندان مرگ آشویتس در لهستان رسیده و افتخار آزادی آن از دست ارتش نازی را در تاریخ از آن خود کردند. این در حالی بود که همزمان در کشور خودشان صدها هزار نفر در گولاکها محبوس بودند. همچنین به موازات پیشرفت در جبهەی اروپا، پردەی آهنین را هم گسترانیده و ملتهای بیشتری را در زندانهای بزرگی بنه ام سوسیاایسم محبوس می نمودند.
نام اوین که در تناقضی غریب در کردی به معنای عشق است، در ایران مدرن با سرکوب و شکنجەی دگراندیشان و مخالفان آمیخته است. اوین نماد تکامل نهاد زندان و حتی تولد مفهوم زندان به معنای فوکویی آن در ایران معاصر است. قبل از اوین هم در ایران زندان و سیاهچال و کیفر و شکنجه وجود داشت، اما زایش زندان در معنای نظارت و مراقبت دائم و تسخیر جسم و جان و تخیل زندانی به تمامی مدیون آغاز عصر اوین از ابتدای سال 1350 است.
زندان میزانالحرارەی نظام سیاسی از حیث پایبندی به حاکمیت قانون، امنیت مخالفان و پاسداشت آزادی های مصرح در قانون است. شوربختانه نام اوین از این حیث زیبندەی هیچ نظام سیاسی نیست. بدتر از آن این نام با دو فراز تاریخی تلخ گره خورده است؛ انتقام از زندانیان در فروردین 54 و تابستان 67 به دلیل آنچه که در خارج میگذشت و از اساس ارتباطی با داخل نداشت. سومین فراز تاریخ آن بمباران وحشیانەی آن توسط رژیم دست راستی و افراطی اسرائیل است. رخدادی تراژیک که زندان را به قلب منازعات سیاسی میان دولتها آورده و زندانیان بیپناه را به قربانیان مضاعف تبدیل میسازد.
دشوار میتوان در پروندەی زندان بە دولتها حتی در نظامهای دمکراتیک نمرەی قبولی داد. مثال #گوانتانامو و زندان فرودگاه بغداد هنوز حاضر است.
@sharname1
#اوین #زندان_اوین #بمباران_اوین
@akhalaji
🔷 کالبدشکافی ذهن ترامپ : از تهدید تا توهمِ پیروزی!
✍🏻دکتر سیدعلیرضا بهبهانی
روزهای تعطیل به اتفاقات مختلف فکر میکنم. ذهنم اغلب در این لحظات آرام، به سمت مسائل ژئوپلیتیک پرتاب میشود. چون سیاست را پیچیدهتر از آن میبینم که بشود ساده از کنارش گذشت.
موضوع جدیدی که اینروزها ذهنم را سخت درگیر کرده این است: هدف واقعی دونالد ترامپ از این همه موضعگیری تند علیه ایران چیست؟ بدون سوگیری، بدون پیشداوری، صرفاً میخواستم بفهمم: او دقیقاً چه تصویری از ایران دارد، و این رفتارهای متناقض را با چه هدفی پیش میبرد؟
به همین خاطر، تصمیم گرفتم مسیر تحلیل را دقیق و علمی پیش ببرم:
ابتدا تمام سخنرانیها، مصاحبهها، توییتها و مواضع رسانهای ترامپ در سه ماه اخیر درباره ایران را استخراج کردم. بعد به سراغ ابزارهایی رفتم که مدتها بود کناری گذاشته بودم: تحلیلگر معنایی LDA، پردازش زبانی LIWC، تحلیل روانشناختی DSM، و مدلسازی عاملمحور برای شبیهسازی رفتارهای تنشآفرین در سیاست بینالملل.
🔹نقطه شروع: واژگان، رمزهای ذهن
با اجرای الگوریتم LDA (تحلیل موضوعات پنهان در متن) روی سخنان ترامپ، سه خوشه معنایی پنهان از دل گفتار او استخراج شد:
1. قدرتنمایی جهانی
کلمات کلیدی: act decisively, world, cards
2. نابودی هستهای
کلمات کلیدی: nuclear, destroyed, weapon, facilities
3. خصومت با میراث اوباما
کلمات کلیدی: deal, worst, americans, betrayal
یافتهها نشان دادند که ذهن ترامپ حول سه هسته بنیادین میچرخد: نمایش قدرت فردی، حذف قابلیتهای هستهای ایران، و پاکسازی میراث دیپلماتیک رقیب سیاسی.
🔹لایه دوم: از واژه تا روان
تحلیل زبانی با LIWC نشان داد سطح پیچیدگی شناختی ترامپ در گفتارهایش نسبت به ایران در پایینترین چارک آماری قرار دارد (28/100). این یعنی او جهان را در قالب دوتاییهای سادهترسیم میکند: خیر/شر، پیروزی/خیانت، قدرت/تسلیم.
بر اساس شاخصهای روانشناختی DSM-5 و مدل انگیزشی McClelland، سه محرک اصلی رفتار او شناسایی شد:
• نیاز به سلطه کامل (Need for Total Dominance)
• افراط در خودمرکزبینی جبرانی (Compensatory Narcissism)
• انگیزشِ بهجاگذاری میراث تاریخی (Legacy Motivation)
این یعنی او هر کنش سیاسی را نه فقط بر مبنای منافع، بلکه بر مبنای تأثیر آن در خاطره تاریخی خودش ارزیابی میکند.
🔹تئوری بازیها: ترامپ در نقش راننده بیفرمان
برای مدلسازی استراتژی ترامپ، از الگوی بازی کلاسیک “Chicken Game” استفاده کردم؛ دو خودرو به سمت هم حرکت میکنند، و هر که زودتر بپیچد بازنده است.
ترامپ خودش را رانندهای میبیند که فرمان را بیرون پنجره پرت کرده؛ او باور دارد اگر تهدید به جنگ را واقعی جلوه دهد، ایران دیر یا زود میترسد و کنار میکشد. اما مشکل اینجاست که اگر ایران هم فرمان را بیاندازد، تصادف قطعی است.
🔹شبیهسازی رفتار: از تهدید تا جنگ ناخواسته
در یک مدل سادهشده عاملمحور (Agent-Based Simulation)، رفتار ترامپ و ایران را در سه حالت بررسی کردم:
عقبنشینی، مقاومت، پاسخ تهاجمی.
الگوها نشان دادند که در اغلب سناریوهای محتمل، اگر محرک خارجی یا میانجی بینالمللی دخالت نکند، چرخه “تهدید → مقاومت → تشدید” بهصورت خودتقویتی ادامه مییابد.
یعنی بدون دخالت واسطهای معتبر (مثلاً فرانسه یا چین)، احتمال ورود به فاز عملیاتی بالا میرود.
🔹نظر بازارها بر صحبتها و رفتار ترامپ چیست؟
سؤال بعدیام این بود: آیا بازار جهانی هم ترامپ را جدی میگیرد؟ با تحلیل آماری ضریب همبستگی میان شدت لحن ضدایرانی ترامپ با شاخصهای اقتصادی، این نتایج بهدست آمد:
• قیمت نفت (WTI) → +0.82
• قیمت طلا → +0.77
• شاخص S&P500 → –0.64
یعنی: هر بار ترامپ سخن از «حمله»، «بازدارندگی»، یا «ایران اتمی» میزند، بازارها فوراً واکنش نشان میدهند. جهان ترامپ را یک #تهدید_واقعی تلقی میکند نه صرفاً یک نمایشگر تلویزیونی.
🔹یک ذهن سادهساز، اما تأثیرگذار! با ترامپ چگونه برخورد کنیم؟
در پایان این مسیر چندلایه، به این تصویر از ذهن ترامپ رسیدم:
• او جهان را با عینک دوگانه میبیند: یا با منی، یا دشمنی.
• ایران را نه یک کشور، بلکه یک نماد شکست تاریخی و خطر استراتژیک میبیند.
• مذاکره برای او ابزار تحقیر است، نه تفاهم.
• راهحل در ذهنش یا تسلیم کامل است یا تنبیه تمامعیار.
• و همه اینها نه بر مبنای پیچیدگی تحلیلی، بلکه بر پایه روانشناسی نارسیسیستی بازدارنده هدایت میشود.
اگر میخواهید ترامپ را در ایران متوقف کنید، او را نباید صرفاً به مصالحه کشاند؛ باید طوری بازتعریفش کرد که تصورش از پیروزی در چارچوبی جدید شکل گیرد. او تنها در صورتی عقب مینشیند که احساس کند برنده شده حتی اگر در واقعیت، بازی را واگذار کرده باشد.
/channel/ofoghiran1416
#کالبدشکافی_ذهن_ترامپ
@akhalaji
🔶ایران، جهانی از فرهنگ و تمدن
✍🏻حمیدرضا ولیپور (استاد باستانشناسی دانشگاه شهید بهشتی)
🔹ایران، تنها یک سرزمین نیست؛ یک جهان است؛ جهانی از فرهنگ، زبان، تمدن، خاطره و هویت. ایران صرفاً مکان و جغرافیا نیست، بلکه حقیقتی زنده است که در حافظه تاریخی مردم آن جریان دارد. سرزمینی پرفراز و نشیب که در طول هزاران سال، بارها با تهاجم، سقوط و تغییر حکومتها مواجه شده، اما آنچه همواره در جان این ملت باقی مانده، نه تغییر سلطنتها، که داغ تهاجم بیگانگان و ویرانیهای ناشی از آن است.
🔹در روزگار ما، گاه برخی از روشنفکران، جریانهای سیاسی یا اپوزیسیون خارجنشین، به این پندار خام میرسند که شاید «نجات» ایران در گرو دخالت قدرتهای خارجی باشد. اما تاریخ، پاسخ چنین سادهاندیشیهایی را با هزینههایی سنگین و گاه جبرانناپذیر داده است.
🔹هجوم مغول به ایران، در دورانی رخ داد که حکومت مرکزی از مشروعیت تهی شده بود. اما آیا پیامد آن، رهایی ملت ایران بود؟ یا نابودی کتابخانهها، قتلعام مردم و ویرانی شهرها و زیرساختهای تمدنی؟ حافظه ایرانیان از مغول، نه پایان استبداد داخلی، که آغاز تباهی فراگیر به دست بیگانه است؛ زخمی ژرف که قرنها بر پیکر این سرزمین باقی ماند.
🔹اگر به پایان دوران ساسانی نیز بنگریم، با حکومتی فرسوده و دور از مردم مواجه میشویم. اما آیا هجوم تازیان، گرچه سلطنتی را فروپاشاند، آغاز رهایی بود؟ یا سرآغاز تغییرات اجباری و گاه خشونتبار در هویت، زبان و فرهنگ ایران؟ حافظه تاریخی ما مملو از نمونههایی است که نشان میدهد سقوط یک حکومت، وقتی با دخالت بیگانه همراه شود، به آزادی و عدالت نمیانجامد.
🔹در طول تاریخ، وطندوستی همواره بهمعنای حمایت از حکومتهای وقت نبوده است. وطندوستی، تعهدی است به خاک، مردم، زبان، فرهنگ، میراث و آینده. این تعهد، وقتی ارزشمند است که از دل ملت بجوشد، نه با تکیه بر دخالت خارجی و تحمیل بیرونی.
🔹این روزها، بهویژه در سایهی تنشهای فزاینده و هجوم اسرائیل به خاک ایران، برخی افراد و محافل، بهنام مخالفت با حکومت، بهصراحت از دخالت بیگانگان سخن میگویند؛ حتی از جنایتکاری چون نتانیاهو انتظار «براندازی» دارند. باید هشدار داد: هیچ دشمن خارجی، هرچند با شعارهای آزادیخواهانه، نیت نجات ملت ما را ندارد. اسرائیل، که کارنامهاش مملو از جنایتهای اثباتشده علیه مردم فلسطین و کشورهای پیرامون آن است، نه شریک است و نه منجی. دست یاریطلبیدن از چنین نیرویی، چیزی جز بیوطنی نیست و بیوطنی خیانت به وجدان ملی است.
🔹جنگ، هرجا که باشد، کشتار، ویرانی و انسداد حرکتهای مردمی را در پی دارد. حمایت از تهاجم نظامی خارجی به خاک میهن، با هیچ توجیهی پذیرفته نیست. اینگونه حمایتها، در عمل به سود جنگطلبان است و راه را بر هر نوع اصلاح واقعی میبندد.
🔹اصلاح، نجات و تغییر، باید از درون مردم، از آگاهی و اتحاد ملی برآید. تکیه بر بیگانه، واگذاری اختیار سرنوشت است و هیچ ملتی با واگذاری سرنوشتش به دیگران، به آزادی نرسیده است.
🔹ما ایرانیان باید از تاریخ خود بیاموزیم. ایران را تنها با همبستگی، خرد، آگاهی و عشق به این سرزمین میتوان حفظ کرد. استقلال، بقا و پیشرفت، به ویژه تغییر و اصلاح، در گرو مسئولیتی جمعی است؛ مسئولیتی که نه بر دوش یک گروه خاص، که بر شانههای یک ملت است.
#ایران #جهان_ایران #فرهنگ_ایران #زبان_ایران #تمدن_ایران #هویت_ایران
@akhalaji
🔷چهرهای که ملاحظه میکنید، گواردیولا است!
✍🏻حامد پاکطینت
همان پپ گواردیولای بزرگ
شهره فوتبال جهان
مربی با استعداد اسپانیایی که با ۲۰ سال مربی گری عنوان یکی از پرافتخارترین مربیان فوتبال جهان را یدک می کشد
و این چهره غمبار اوست؛ در مقابل هوادارانش، دیشب، پس از باخت تیم قدرتمندش منچسترسیتی در مقابل الهلال عربستان!
تیمی که تا همین چند سال کسی نمیشناخت. الهلال نمادی از پوست اندازی ژرف در نگاه عربستان است که یک وجه آن در ورزش پیداست
برد و باخت ریشه در دو علت دارد؛یا رقیب بسیار قوی یا ضعف در خود،گاهی هم هر دو!
اگر یک مربی همیشه از یک آرایش تیمی استفاده کند، یک استراتژی و تاکتیک داشته باشد و نتواند خود را همسان با این بازی و موقعیت رقیب تغییر دهد محکوم به شکست است
در عالم سیاست یا تجارت نیز چنین است.اگر زمانه ات را به درستی درک و هضم نکنی، ارزیابی واقعبینانهای از وضعیت خود و بیرون نداشته باشی و ناتوان باشی از فهم اینکه شرایط امروز با چهار ماه پیش یا چهل سال پیش تفاوت کرده، عاقبتی جز شکست در انتظارت نیست
حتی اگر گواردیولا باشی!
@Iran_economy_online
#موقعیتشناسی
@akhalaji
🔷 دیکتاتورسازان!
✍🏻 مصطفي ملكيان
سه دسته آدم هستند که باعث پیدایش دیکتاتورها میشوند و یک انسان عادی را به دیکتاتور تبدیل میکنند:
۱) انسانهایی که ظاهر و باطنشان متفاوت است (میتوانیم آنها را چاپلوس بنامیم.)
۲) کسانیکه میخواهند کارناکرده، به مزد برسند؛ طالبان گنج بیرنج. چنین کسانی مجبورند به آنان که همهی مزدها نزد ایشان است نزدیک شوند و ...
۳) کسانیکه دچار خلاء درونی هستند و لذا مجبورند خود را به مرکزی متصل کنند. آنها احساس میکنند که همچون قایقی متزلزلاند و به عروةالوثقایی نیاز دارند.
هر سه مشکل مذکور، فرهنگی است. اگر در جامعهای این سه دسته افراد موجود نباشند، هیچکس مجالی برای دیکتاتور شدن نمییابد؛ اگر هم کسی هوس دیکتاتوری داشته باشد، بیآنکه قهر و غلبهای در کار باشد میپژمرد و به نوعی دیکتاتوری دن کیشوتوار تبدیل میشود: کسیکه فکر میکند سیطره دارد ولی در واقع فاقد سیطره است.
@Newwaypolitics
#دیکتاتورسازان #آدمهای_دیکتاتورساز #دیکتاتوری_دن_کیشوتوار
@akhalaji
🔷در جستجوی هویت ملی!
🖊️ شورای سردبیری
نه از باب اینکه جامعه نو پیشتر طرح کرده است، بل از این رو که مساله مهمی است اکنون بحث در باره پایه هویتی ایرانیان بین ارباب تفکر و تدقیق به راه افتاده است. بیشتر زاده جنگ اخیر است و از این پرسش شروع شد که ایرانیان برای بازیافت امید، باید به چه چیزی جنگ بزنند و احساسات مختلف زاده شده در ذهن و زبان خود و همگنان در این تنگنا را به کدام میخ کوفته بر قامت این سرزمین بیاویزند. جستجوی جدی پایه هویت ملی ایرانیان، واقعا زاده این جنگ بود.
به محض شروع باران بمب، به ویژه در تهرانی که هیچ نوع جان پناه برای جسم و روح مردم نداشت و گریز از آن تنها چاره بود، خلاء ناشی از تصعید باورهای حکومتی شروع شد و شعارهای آبدوغخیاری دستگاه تبلیغات رسمی جز دلزدگی به بار نیاورد. نه کسی بود دلداری دهد و نه انکه بود مورد قبول بود. تنها گریزگاه واقعی، این از کار درآمد که: ما همگی ایرانی هستیم، هممیهنایم و میهن ما مورد حمله قرار گرفته است، کسی از ما دفاع نمیکند و جز یکدیگر کسی و پناهی نداریم. در این جستجوی دست و آغوشی گرم، انچه به عنوان حکومت و ایدئولوژی از ریخت افتاده آن میشناسیم جایی نداشت. تنها ندای دلگرم کننده، بردن نام ایران و مردمانش بود. جای آن خلاء را پر میکرد. چنگ زدن به هویت ملی، پناهگاه روح و ذهن آشفته از جنگ بود.
ما البته طبق معمول به انچه حکومت با کودنی تمام برای بازتولید هویت ملی کرد و میکند تا مقاومت اجتماعی را حفظ کند کاری نداریم. از بسیار پیش تشخیص داده و گفتهایم هویت ملی ایرانیان تکپایه است و جز ملیت ایرانی و فرهنگ و زبان و جغرافیای طبیعی و انسانی ایران، محوری برای وحدت ایرانیان وجود ندارد، و هنوز هم این حرف ناخوشایند حکومتیان را تکرار میکنیم و خواهان توجه خوانندگان همیشه همراه خود به این موضوع هستیم.
دو مطلب جالب توجه را نشانی میدهیم با توصیه مطالعه آنها که اندکی فضای بحث را گشادهتر میکنند: یکی نوشته آقای محسن حسام مطاهری است که از محققان برجسته دینپژوه است (سینه زنی برای ایران) و دیگری نوشته عالمانه دیگری است با عنوان (در ستایش وطن یا باز تعریف آن) در نقد نظر نفر پیشین. در کنار آن، رجوع دوباره به الف جامعهنو (هویت ملی ایران تکپایه است) منتشره در اردیبهشت ماه میتواند مفید باشد.
@jameeno
https://telegra.ph/Jameeno-07-03
#پایه_هویت_ملی #هویت_ملی
@akhalaji
🔷حمله به ایران؛ جنگی برای آینده ی خاورمیانه و فلسطین
🖊جرمی سالت
پس از قرنها سلطهگری بر جهان اسلام و عرب از راه جنگ، تهاجم، اشغال و خرابکاری، غرب اکنون به اوج خشونت افسارگسیخته، بیرحمانه و نژادپرستانهاش نزدیک شده است. این خود گواه آن است که جنگ علیه کشورهای مسلمان، همواره بخشی از جنگ پنجقرن امپریالیسم غربی علیه سایر ملتهای جهان بوده است.
نتیجهی جنگ علیه ایران، چشمانداز قرن پیش رو را بازتعریف خواهد کرد: یا ایران موفق به مقاومت میشود، یا خاورمیانه برای یک قرن دیگر زیر چکش سلطه غرب فرو خواهد رفت.
فتح خاورمیانه و شمال آفریقا با حمله ناپلئون به مصر در سال ۱۷۹۸ آغاز شد. این حمله پس از چند سال فروپاشید، اما رقابتی بر سر سلطه آغاز کرد که به تدریج کل منطقه را فراگرفت. زبان این حمله "تمدن" بود و ابزار آن پیشرفتهترین سلاحهای فنی زمان، که فقط در اختیار اروپاییها قرار داشت.
از گلولههای هسته خرمای سربی (اشاره به ابزار و سلاح ابتدایی و محدود) که الجزایریها در دهه ۱۸۳۰ علیه فرانسویها شلیک کردند، از نیزهها و تفنگهایی که جنگجویان سودانی در مقابل مسلسلهای ماکسیم بریتانیایی در امدورمان ۱۸۹۸ داشتند؛ از جنگندههای رادارگریز و بمبهای هوشمندی که در جنگ ۲۰۰۳ علیه عراق استفاده شدند؛ از پهپادهای مسلحی که امروز در یمن و فلسطین جان زنان و کودکان را میگیرند؛ از بمبهای سنگرشکن که علیه ایران استفاده میشود؛ تا تسلیحات هستهای که در صورت شکست همهچیز در دسترس قرار خواهند گرفت.
این، برتری اخلاقیِ فرضشدهٔ یک تمدن نیست، بلکه برتریای است که از دل فناوریای پدید آمده که خود محصول ثروت در یک جامعهٔ صنعتیِ مدرن است. این برتری همواره پیروز نمیشود و ممکن است هنگام رخدادن امور غیرمنتظره شکست بخورد؛ چنانکه زمانی که ژاپن در جنگ سالهای ۱۹۰۴–۱۹۰۵ روسیه را شکست داد. پیروزی نظامی یک قدرت آسیایی، غرب را شوکه کرد، اما نشان داد که میتوان اروپاییها را در بازی خودشان شکست داد، و به ستمدیدگان سراسر جهان امید بخشید.
در «بازی بزرگ» قرن نوزدهم میان روسیه و بریتانیا، ایران دقیقاً در چهارراه میان هندِ تحت استعمار بریتانیا و آسیای میانهٔ تحت سلطهٔ روسیه قرار داشت. تلاشهای ایرانیان برای رهایی از تهدید این دو قدرت و همچنین حکومت فاسد شاهان قاجار از اواخر قرن نوزدهم آغاز شد.
«قیام تنباکو» در سال ۱۸۹۰، زمانی رخ داد که ایرانیان از مصرف تنباکو خودداری کردند تا شاه امتیاز کامل رشد، برداشت و فروش تنباکو را که به یک تبعه بریتانیایی واگذار کرده بود، لغو کند. این واقعه یکی از رویدادهای کلیدی تاریخ مدرن ایران بود. با موفقیت این جنبش، نهضت مشروطه شکل گرفت که همه اقشار جامعه ایرانی از آن حمایت کردند، و در آن زنان نقشی قدرتمند و حتی رادیکال ایفا نمودند. در سال ۱۹۰۶، اعتراضات مردمی گسترده شاه را وادار ساخت تا قانون اساسی را اعلام کند و مجلس را افتتاح نماید. اما نزاع میان مردم و شاه بر سر حاکمیت مشروطه ادامه یافت تا آنکه در سال ۱۹۱۱، شاه هزاران سرباز روسی را فراخواند و مجلس را منحل کرد. تحولات ناشی از جنگ جهانی اول در نهایت به سقوط سلسله قاجار انجامید و با حمایت بریتانیا، رضاشاه پهلوی به قدرت رسید ...
متن کامل:
https://cutt.ly/wrTPLYeA
#فرهیختگان #آینده_جنگ
@akhalaji
🔷جنگ از سر گرفته میشود؟!
✍🏻صابر گلعنبری
پرسش پرپسامد و کانونی این روزها این است که آیا جنگ میان ایران و اسرائیل از سر گرفته خواهد شد یا نه؟ از زمان آتش بس تاکنون به کرات به طرق مختلف مورد این پرسش قرار گرفتهام. در مواجهه با این پرسش برخی ناظران از سرگیری جنگ را امری قطعی میدانند.
واقعیت این است که نگارنده با قطعیت و جزم در امر تحلیل میانهای ندارد؛ مگر این که پشتوانه آن دیتای قطعی باشد. از این رو، نه میتوانم وقوع مجدد جنگ را قطعی و نه عدم وقوع آن را کاملا منتفی بدانم.
تنها چیزی که فعلا میتوان گفت این که احتمال ازسرگیری جنگ دستکم در آینده نزدیک و کوتاه مدت به دلایلی زیاد نیست؛ اما احتمال نقض آتش بس به طرق مختلف و غیر مستقیم وجود دارد. با این حال نیز باید گفت که اتفاقی که رخ داد، جنگ آخر ایران و اسرائیل هم نیست.
در طول 12 روز درگیری متعاقب تجاوز اسرائیل دو طرف تلاش کردند که از وقوع یک جنگ گسترده و تمام عیار جلوگیری کنند و آنچه هم رخ داد یک درگیری و جنگ محدود بود. این که چرا ایران، اسرائیل و آمریکا از وقوع جنگ گسترده پرهیز میکنند، هر کدام دلایل خاص خود را دارد.
احتمالا ترامپ گمان میکرد که پشت بند حملات اخیر حداقل وادار شدن تهران به توافقی است که «برد راهبردی سیاسی» آمریکا را تضمین میکند. اما پس از آن نشانهای از کوتاه آمدن ایران مشاهده نشد و با اقداماتی چون تعلیق همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی واکنش نشان داد.
بدون شک شرایط برای ایران در این «تنهایی استراتژیک» در مواجهه با بلوک غرب بسیار دشوار و سخت است؛ اما برای طرف مقابل نیز چندان آسان نیست. اکنون تقریبا این اتفاق نظر در میان ناظران بینالمللی و بعضا نهادهای اطلاعاتی به ویژه در آمریکا وجود دارد که حملات به تاسیسات هستهای ایران واجد «دستاوردی راهبردی» برای پایان دادن به برنامه هستهای ایران نبوده و صرفا برای چند ماه آن را به تاخیر انداخته است.
این وضعیت در آینده میتواند به یک بنبست در مقابله با برنامه هستهای ایران پس از آزمودن گزینه نظامی تبدیل شود که عملا اعمال فشار بیشتر، این برنامه را به سمت ابهام و فعالیت زیرزمینی سوق میدهد. در این حالت احتمالا طرف مقابل در کنار تداوم تلاش برای خرابکاری در این حوزه، مسیر تشدید «بیسابقه» فشار و تنش چه از طریق اسنپ بک و غیره را برای ایجاد برگردان داخلی دشوارتر در ایران با شدت بیشتری طی کند.
در کل این گونه پیداست که تنشها دستکم در ماههای پیشرو با آمریکا و اسرائیل از یک طرف و آژانس و اروپا از دیگر سو تصاعدی است.
@Sgolanbari
#آینده_جنگ
@akhalaji
🔷 ایران، شرکا و دشمنان!
🖊 شورای سردبیری
آسیب سخت اخیر کشور ما از قدرتهای برتر خاورمیانه و جهان بار دیگر به بحث دربارۀ متحدان و دشمنان کشور دامنزدهاست. تصور و قضاوت عمومی در مورد این مسئله کاملاً با آنچه نزد حکومت مییابیم متفاوت است. این تعارض البته به همین قضاوت محدود نمیشود و بر مبنای آن اختلافات بیشتری بین حکومت و شهروندان پدید میآید: جامعه حکومت را کارت بازی یک دولت بیگانه میداند و حکومت منتقدان روابطش با آن دولت را به نوکری دولت دیگری متهم میکند. این مسئله را قبل از آنکه درۀ بین حکومت و جامعه را عمیقتر کند باید حلکرد.
رابطۀ دولتها با هم را از نظر ماهیت و شکل میتوان در یک طیف گسترده تقسیمبندی کرد: متحد استراتژیک، متحد تاکتیکی، دوست و دارای پیوندهای اقتصادی گسترده، دوست دیپلماتیک، رقیب مسالمتجو، مخالف، دشمن پنهان، دشمن آشکار و عملی. بسته به اینکه بروز هر ماهیتی از نظر شکلی چه اقتضایی داشتهباشد، ممکناست روابط دو کشور ترکیبی از این اشکال و ماهیتها باشد. مثلاً روابط طالبان و آذربایجان با ایران از نظر ماهیتی دشمنی پنهان است اما از جنبۀ شکلی ترکیبی از دوست دیپلماتیک و دشمن پنهان است.
محتوای روابط کشورها را از جنبه دیگری نیز میتوان سنجید: روابط میتوانند برابر و دارای حقوق مرضیالطرفین باشند (مثل ایران و عراق) و یا بر مبنای سلطۀ یک طرف بر طرف دیگر بنیان گذاشتهشوند (مثل ایران و روسیه پوتین).
روابط همچنین میتوانند سیالیت داشتهباشند و در طول زمان تغییر کنند (مثل ایران و عربستان) و تغییر شکل یا ماهیت دهند. این تغییرات معمولاً حاصل بروز تغییرات کلی در سیاست یک طرف یا هر دو طرف است (مثل ایران و دولتهای پس از صدام عراق).
در برخی موارد رابطۀ بین دو کشور یک سکه دورو است: تلقی دو طرف از نوع رابطهشان به هم بهکلی بایکدیگر تفاوت دارد و هریک از آنها تعریف شخصی از روابط دارد (مثلاً ایران روسیه را متحد استراتژیک میپندارد و روسیه ایران را یک متحد تاکتیکی میشمارد).
امروز میخواهیم در پرتوی این تعاریف به بازبینی روابط ایران با چند کشور مهم در سیاستخارجی ایران بپردازیم. این کشورهای مهم عبارتند از چین، ایالاتمتحده، روسیه، ترکیه، آذربایجان، امارت طالبان، اعراب جنوب خلیجفارس و شبهجزیرۀ عربستان، اسرائیل، ارمنستان و البته جامعۀ اروپا. مختصر خواهیم گفت ...
▪️ادامه مطلب و متن کامل را در instant view و با لمس اینجا بخوانید.
@jameeno
#دوستان_ایران #دشمنان_ایران #سیاست_متعادل_جهانی
@akhalaji
🔷اغواگری نابخردی: انکار دانایی و توهم آگاهی!
✍🏻علی میرموسوی | ۱۶ تیر ۱۴۰۴
انسان موجودی است خردمند و خطاپذیر. بسیاری از پیشرفتهای او از مسیر آزمون و خطا حاصل شده است؛ اما برخی خطاها، جبرانناپذیر و ویرانگرند و به همین دلیل، پرهیز و پیشگیری از آنها ضروری است. انکار دانایی و توهم آگاهی دو لغزشگاه مهم خردند که بسیاری از بدبختیها و گرفتاریهای بشر و جامعه ما به آنها بازمیگردد. اولی، خودنادانانگاری است و دومی، خودداناپنداری. این دو با یکدیگر پیوندی نزدیک دارند، یکدیگر را تقویت میکنند و همگانیاند؛ بهگونهای که افراد، جوامع و حتی حکومتها ممکن است به آنها دچار شوند.
انکار دانایی نوعی نادانی خودخواسته است؛ نادیدهگرفتن آگاهانه دانستهها، چه آنچه در ذهن داریم، چه آنچه علم و دانش در اختیار ما نهاده است. در این حالت، انسان با وجود آگاهی، وانمود میکند که نمیداند؛ یعنی «میداند و میخواهد که نداند.»
اِستانلی کوهن در کتاب «حالتهای انکار»، بهخوبی انواع فردی، اجتماعی و سیاسی این پدیده را بررسی کرده است. در سطح سیاسی، حکومتها و صاحبان قدرت بر بحرانها و رنجهای مردم سرپوش میگذارند و وضعیت کشور را بهتر از واقعیت جلوه میدهند. نمونههایی چون انکار جنایات جنگی توسط دولتها و فرماندهان نظامی یا نادیدهگرفتن بحرانهای محیطزیستی توسط دولتها و شرکتها، از مصادیق روشن آن است.
پیامد اصلی انکار دانایی، بیتفاوتی، خاموشی و بیمسئولیتی در برابر مشکلات پیرامونی است. صاحبان قدرت برای حفظ موقعیت خود، اخبار و آگاهیهای مربوط به بحرانها را سانسور میکنند و آنها را «سیاهنمایی» مینامند. نظر کارشناسان دلسوز را نادیده میگیرند و برای انکار مشکلات داخلی، بحرانهای دیگر کشورها را بزرگنمایی میکنند.
توهم آگاهی، یعنی نادانستههای خود را دانسته فرض کردن؛ همان چیزی که جهل مرکب نامیده میشود. فرد نهتنها از نادانی خود بیخبر است، بلکه خود را دانا میپندارد. دانایی انسان محدود است، و بخش وسیعی از دانش در جامعه، فناوری و ابزارها نهفته است. توهم آگاهی ناشی از نادیدهگرفتن این محدودیت و برآوردی بیش از اندازه و غیرواقعی از دانش فردی است. استیو اسلومن و فیلیپ فرنباخ، دو استاد علوم شناختی، در کتاب «توهم آگاهی» ابعاد گوناگون این خطا را تحلیل کردهاند.
خودداناپنداری، انسان را نهتنها از فهم حقیقت بازمیدارد، بلکه او را از شنیدن آن نیز ناتوان میکند. چنانکه سعدی میگوید: «کسی را که پندار در سر بود / مپندار هرگز که حق بشنود.» این پندار، افزون بر این، خودشیفتگی و خودخواهی را نیز تقویت میکند: «نبیند مدعی جز خویشتن را / که دارد پرده پندار در پیش.» و سرانجام، به تعبیر زیبای سعدی راه خطا را به جای راه درست مینمایاند: «چو آن راه کژ پیششان راست بود / ره راست در چشمشان کژ نمود.»
در عرصه سیاست، توهم آگاهی به شعارزدگی میانجامد و شکاف میان گفتار و عمل را عمیقتر میسازد. رهبران گرفتار در این توهم به جای مشورت با خردمندان، اطراف خود را از ستایشگران و چاپلوسان پر میکنند. این پیامدها، بهنوبهی خود، انکار دانایی را نیز تقویت میکنند.
توهم آگاهی ریشه در خوشبینی بیش از حد انسان نسبت به دانایی خود و برآورد غیر واقعبینانه از آن دارد. همچنین، به جای تامل، بیشتر بر شهود تکیه میکند. تفکر شهودی، واکنشی سریع به پرسشهاست، مانند پاسخ سریع به پرسش از «نام حیوانی که با ف شروع میشود» و گفتن «فیل». در مقابل، تفکر تاملی، حاصل خردورزی و بررسی دقیق است؛ مانند حل مسائل ریاضی.
افرادی که به تفکر تاملی گرایش دارند: پاسخهای دقیقتری میدهند، از واکنشهای فوری و بیفکر پرهیز میکنند، کمتر دچار خوشبینی اغراقآمیز به دانایی خود میشوند، و به دانستن جزئیات علاقهمندند.
ایدئولوژیهای بسته و اقتدارگرا نیز در تقویت توهم آگاهی نقش مهمی دارند. آنها با ساختاری به ظاهر منطقی، پیچیده و همهجانبه، پاسخهایی آماده برای همه پرسشها ارائه میدهند، شبهعلم را جایگزین علم میکنند، و پیروان خود را به خودداناپنداری، توهم هویت، کرامت و اخلاق گرفتار میسازند. همچنین قضاوت های ارزشی به جای ارزیابی پیامدگرایانه، عاملی دیگر برای این توهم اند.
برای عبور از بحرانهای فردی و اجتماعی، لازم است با این دو خطای ذهنی بهطور جدی روبهرو شویم. پذیرفتن نادانی، مقدمهای برای آگاهی است؛ و آگاهی، بدون شهامت پذیرش خطا و گوش دادن به صداهای متفاوت، به دست نمیآید. جامعهای که ندانستههای خود را میپذیرد و دانستههای خود را جدی میگیرد، میتواند از لغزشگاههای خرد عبور کند و راهی به سوی آیندهای روشن بگشاید.
@alimirmoosavi
#انکار_دانایی #توهم_آگاهی #خودنادانانگاری #خودداناپنداری
@akhalaji
🔷بازگشت و هنر بازیابی اعتماد در بحران!
✍🏻سهند ایرانمهر
در تابستان و پاییز ۱۹۴۰، آلمان نازی بهطور مداوم لندن را بمباران میکرد این ماجرا در ذهن بریتانیاییها به «بلیتز» شهرت یافت. تهدید، واقعی و شدید بود و احتمال تصرف لندن توسط نازیها کاملاً محتمل بهنظر میرسید.
چرچیل نخستوزیر وقت بریتانیا در برهههایی، طبق پروتکل امنیتی، به پناهگاههای مستقر در زیرزمین دولت (Cabinet War Rooms) منتقل شد و چند هفته بهصورت محدود در ملأعام حاضر شد اما بازگشت چرچیل با ظهوری بسیار نمادین، علنی و هدفمند در پارلمان و میان مردم همراه بود. او در آن زمان در میدان عمومی ویرانشده لندن ظاهر شد و جمله معروفش را گفت:
«ما هرگز تسلیم نخواهیم شد.»
(We shall never surrender.)
اندرو رابرتس، اسناد کابینه بریتانیا، و خطابههای عمومی چرچیل را در کتاب Churchill: Walking with Destiny جمع آوری کرده است تا نشان دهد او قبل و بعد از دوران پناهگاه چه تفاوتهایی در روش داشته است؟
به نوشته رابرتس، او پیش از بحران بلتز (بمباران سنگین لندن)، بیشتر نخبهگرا و رسمی صحبت میکرد. اما پس از ظهور دوباره در میان مردم: لحن خود را ساده، گرم و قابل فهم کرد. به نوشته رابرتس چرچیل برای اولینبار در خطابههایش از تعبیراتی مانند «خانههای شما»، «بچههای شما»، «قلبهای ما» استفاده کرد.
تغییر دیگر،افزایش ارتباط مستقیم با مردم از طریق رادیو و بازدید میدانی بود. پیش از آن، چرچیل بیشتر با نهادهای رسمی و از طریق روزنامهها ارتباط برقرار میکرد. اما پس از بازگشت از پناهگاه هر دو هفته یکبار از طریق بیبیسی رادیو با مردم صحبت میکرد. به محلههای بمبارانشده سر میزد (مثلاً بازدید از شرق لندن، سپتامبر ۱۹۴۰) در گزارش روزنامههای آن زمان به وضوح آمده است که او با مردم دست میداد، اشک میریخت و درد آنها را لمس میکرد. اسناد عکسدار موجود در آرشیو ملی بریتانیا این بازدیدها را ثبت کردهاند.
او پیش از این بیشتر بر پیروزی و قدرت تأکید داشت، اما پس از بازگشت: بر ضرورت درک رنج مردم، حفظ امید و ضرورت تحمل تأکید میکرد و قاطعیت را با عاطفه و همدلی درمیآمیخت: «باید بایستیم، نه فقط برای انگلستان، بلکه برای همه آنها که شبانه در ترس میخوابند و با امید بیدار میشوند».
پیش از بلتز، چرچیل با تکیه بر حزب محافظهکار و ساختار سنتی پیش میرفت. اما بعد از ظهور دوباره کابینه ائتلافی تشکیل داد. رهبران حزب کارگر و لیبرال را وارد تصمیمسازی کرد. از «اختلاف سیاسی» عبور کرد و «وحدت ملی در زمان جنگ» را با همراه کردن دیگران در تصمیمگیریها پیش برد. برای نمونه میتوان به تشکیل «کابینه جنگی ائتلافی» در مه ۱۹۴۰ اشاره کرد.
تغییر مهم دیگر او تفاوت در سیاست رسانهای بود. پیشتر، دولت در فضای خبری خود از سانسور شدید استفاده میکرد اما پس از بازگشت چرچیل گزارشهای واقعی تلفات و خرابیها منتشر شدند.
چرچیل دستور داد اخبار بمبارانها به صورت روزانه با جزئیات انسانی (نه صرفاً عددی) منتشر شود. این شفافسازی و دوری از روایتی رسمی و دستکاری شده باعث افزایش اعتماد عمومی به رسانههای رسمی شد. به اعتقاد رابرتس، بلیتز (بمباران) و دوران به سربردن چرچیل در پناهگاه سرآغازی بر تغییر جدی نگرش او شد روندی که باعث شد فرماندهی در آن دوران را با نگاهی فراگیر، صمیمانه و مشارکتگرایانهتر ببیند تغییری که در جبهه رقیب اتفاق نیفتاد و به سادگی نصیب رهبران نمیشود.
@sahandiranmehr
#اعتماد #بازیابی_اعتماد
@akhalaji
👆👆👆
ادامه یادداشت
آموزش نیروهای متخصص در حوزه امنیت سایبری
تقویت سیستم ضد اطلاعات:
بهبود هماهنگی بین سازمانهای اطلاعاتی مختلف
تقویت سیستمهای غربالگری و بررسی پیشینه افراد
ایجاد پروتکلهای امنیتی سختگیرانه برای دسترسی به اطلاعات حساس
۳. استراتژیهای نوین دفاعی
تنوع منابع تسلیحاتی:
کاهش وابستگی به تکنولوژی خارجی و توسعه صنایع دفاعی بومی
ایجاد شراکتهای استراتژیک جدید برای تقویت قابلیتهای دفاعی
سرمایهگذاری در فناوریهای نوین نظیر هوش مصنوعی و رباتیک
تقویت مرزها:
استقرار فناوریهای پیشرفته نظارتی در مناطق مرزی
تقویت سیستمهای ارتباطی و هماهنگی بین نیروهای مرزی
ایجاد مراکز فرماندهی یکپارچه برای مدیریت امنیت مرزها
چالشهای پیش رو
عباس عبدی در نقدهای خود بارها به ضرورت تفکر استراتژیک و هزینه-فایده در سیاستهای دفاعی اشاره کرده است. او معتقد است که استفاده از سلاحهای متعارف علیه کشوری که ایران وجود آن را به رسمیت نمیشناسد، بیفایده و دارای هزینه نامتناسب است.
مسائل ساختاری:
محدودیتهای بودجهای: تحریمها و فشارهای اقتصادی امکانات را کاهش داده
دسترسی محدود به فناوری: تحریمها مانع از دسترسی به جدیدترین فناوریها شده
رقابت درونی: عدم هماهنگی کامل بین نهادهای مختلف امنیتی و نظامی
نتیجهگیری
ترمیم رخنههای دفاع ضد هوایی و ضد جاسوسی ایران نیازمند اصلاحات بنیادین و نگاه استراتژیک بلندمدت است. همانطور که تحلیلگران مطرح کردهاند، ایران باید از تفکر کمیتگرا به کیفیتگرا در حوزه دفاع حرکت کند1. این امر مستلزم سرمایهگذاری در فناوریهای نوین، بهبود هماهنگی میان نهادها، و اتخاذ رویکردی واقعگرایانه نسبت به تهدیدات و امکانات موجود است.
تجربه حملات اخیر نشان داده که انکار واقعیتها و عدم پذیرش نقاط ضعف، راه به جایی نمیبرد. بلکه نیاز به بازبینی جدی استراتژیهای دفاعی و اتخاذ تدابیر علمی و مدروه برای جبران کاستیها وجود دارد. همانطور که عباس عبدی در نقدهایش تأکید کرده، تحلیل هزینه-فایده و اولویتبندی منطقی در تصمیمگیریهای دفاعی ضروری است.
فناوریهای نوین نقش بسیار کلیدی و تعیینکنندهای در ترمیم و تقویت ساختارهای دفاعی ایران ایفا میکنند. این فناوریها با ایجاد تحول در حوزههای مختلف نظامی، از جمله هوش مصنوعی، اینترنت اشیاء نظامی، سامانههای خودکار و بدون سرنشین، زیستفناوری و محاسبات کوانتومی، توان دفاعی کشور را به طور چشمگیری ارتقا میدهند.
نقشهای اصلی فناوریهای نوین در ساختار دفاعی ایران عبارتند از:
افزایش دقت و سرعت واکنش پدافند هوایی: با استفاده از سامانههای هوشمند و شبکههای راداری پیشرفته، پوشش و شناسایی تهدیدات هوایی بهبود یافته و امکان مقابله مؤثرتر با حملات فراهم میشود.
ارتقای توان اطلاعاتی و ضد جاسوسی: فناوریهای نوین اطلاعاتی و سایبری، از جمله هوش مصنوعی و سیستمهای خودکار، مانع نفوذ دشمن و جمعآوری اطلاعات حساس میشوند و امنیت سایبری را تقویت میکنند.
بهبود هماهنگی و فرماندهی: اینترنت اشیاء نظامی (IoMT) با اتصال تجهیزات مختلف از جمله پهپادها، تانکها و نیروهای زمینی به یک شبکه یکپارچه، آگاهی موقعیتی و زمان واکنش را بهینه میکند و ساختار فرماندهی و کنترل را تقویت میکند.
توسعه تجهیزات پیشرفته: فناوریهای نوین مانند زرههای کامپوزیتی سبک و مقاوم، سامانههای خودکار و بدون سرنشین، و محیطهای آموزشی مجازی باعث افزایش تحرک، حفاظت و آموزش بهتر نیروهای مسلح میشوند.
افزایش بازدارندگی دفاعی: با تمرکز بر خودکفایی فناورانه و بهکارگیری فناوریهای همگرا، ایران میتواند توان بازدارندگی خود را در برابر تهدیدات نظامی افزایش دهد و در موازنه قوا موثرتر عمل کند.
در مجموع، فناوریهای نوین ابزارهای کلیدی برای ایجاد ساختار دفاعی هوشمند، چابک و مقاوم در برابر تهدیدات پیچیده و متنوع امروز هستند. ایران با سرمایهگذاری و توسعه این فناوریها میتواند نقاط ضعف خود در دفاع هوایی و امنیت اطلاعاتی را ترمیم کرده و قدرت دفاعی خود را به سطحی متناسب با تهدیدات منطقهای و فرامنطقهای برساند.
#فرهیختگان #ترمیم_سیستم_دفاعی
@akhalaji
⛔️ مبلغان ترور مقامات آمریکا و اسرائیل را تعقیب کیفری کنید
✍️ کامبیز نوروزی، حقوقدان نوشت:
❌ خبرهای موثق متعدد میرسد که عدهای دنبال جمع کردن پول برای به اصطلاح ترور ترامپ و نتانیاهو هستند.
❌ این افراد اتفاقا وابسته به همان جریان بحرانسازی هستند که هر زمان مسیری برای تنشزدایی ایران با غرب اندکی گشوده شد آن را مختل کردند و بحران را افزایش دادند و تخریب بلد نیستند.
🔸حالا در سختترین و بحرانی وضعیت کشور با تبلیغ برای جمعآوری پول برای ترور ترامپ و نتانیاهو علنا مواد و اسناد خیلی خوبی به جهان تقدیم میکنند که به راحتی علیه نظام و ایران استفاده کنند و اوضاع بحرانیتر و وخیمتر شود.
🔸این جریان بحرانساز و غیر مردمی به شدت امنیت ملی و منافع ملی را به خطر میاندازند.
🔸ضروری است آقای پزشکیان به معاونت حقوق خود دستور دهد که رسما و فورا به دستگاه قضا شکایت کند و ضمن هماهنگی با رئیس قوه قضائیه ترتیبی داده شود که با جدیت و فوریت به پرونده آنها رسیدگی شود.
🔸علاوه بر این به وزارت اطلاعات دستور دهند با این افراد و کارهای مشکوکشان برخورد قاطع شود.
🔸خدا را چه دید شاید به آن ۷۰۰ نفری که گفته شد با اسرائیل همکاری داشتند چند نفری اضافه شود.
👈 اجازه ندهید این جریان مخرب جنگافروز با رفتارهای غیرقانونی و بحرانسازی که همیشه در امنیت آهنین تباهی ساخته در این ایام که از منجنیق فلک تیر فتنه میبارد باز هم دردسرهای بنیانسوز برای ایران بسازد.
@jamarannews
#بحرانآفرینان
@akhalaji
🔷راه عبور از شرایط جنگی!
▪️بخش نخست
👈 حمیدرضا جلاییپور، جامعهشناس و فعال سیاسی اصلاحطلب، در یادداشتی برای #راهبرد نوشت:
✍ حدس من این است که اسرائیل جنایتکار (با پشتیبانی آمریکا و سه کشور اروپایی) باز به ایران و ج.ا حمله خواهد کرد (خواه با ضربات امنیتی و ترور یا با ضربات نظامی و موشک). لذا پاسخ روشن است هر سه بخش جامعه (حکومت، جامعه مدنی و شهروندان) شایسته است هشیار و آماده باشند. و اگر دشمن نسلکش هم در برابر قدرت موشکی ایران موفق به انجام عملیات نشد، چه بهتر ما ضرر نکردیم.
▪️هفت عامل
✍ من معتقدم در جنگ دوازده روزه (از ۲۳خرداد تا دومتیر سال۱۴۰۴) هفت عامل باعث شد که وقتی اسرائیل به ایران حمله کرد و فرماندهان نظامی و هزار نفر مردم ایران به قتل رساند، به هدفش (که فروپاشی سیاسی و به هم ریختن ایران بود) نرسید. لذا برای خنثیسازی جنگ بعدی اسرائیل هم شایسته است باز این هفت عامل فعال باشند.
▫️این عوامل اینها بودند:
١- وقتی اسرائیل به ایران حمله کرد، رهبری و نیروهای نظامی کوتاه نیامدند و متقابلا محکم پاسخ دادند. به بیان دیگر ایران شروع کننده جنگ نبود، اما قاطع پاسخ دشمن را داد و از ایران دفاع کرد.
٢- قاطبه مردم ایران تجاوز به خاک ایران را محکوم کردند و با دشمن همراهی نکردند و در مقابل یک جنبش خودجوش «دفاع میهنی» راه انداختند.
٣- خدماترسانی دولت در تامین سوخت، آرد، بهداشت و درمان و خدمات بانکی در سراسر کشور موثر بود.
۴- احساس مسئولیت کردن اشخاص بانفوذ در جامعه از دکتر عبدالکریم سروش و علیرضا رجایی تا هنرمندان و ورزشکاران ایرانی.
۵- جمعیت چندبرابر شده نمازجمعهها در هشتصد شهری که امامجمعه داشتند، بعضی نمازجمعهها زیر صدای ریزپرندههای اسرائیل متجاوز انجام شد.
۶- کار موثر نیروی انتظامی و سازمان بسیج در برقراری امنیت شهرها و جادهها، و کار موثر دستگاههای اطلاعاتی در خنثی کردن ستون پنجم اسرائیل در شهرهای ایران.
٧- دیپلماسی فعال شبانهروزی جمهوری اسلامی مخصوصا در شب آتشبس.
✍ بنابراین، به نظر میرسد تا اطلاع ثانوی (یعنی تا وقتی دیپلماسی برای عبور از وضعیت جنگی به نتیجه مورد قبول ایران برسد،که افق زمانیاش معلوم نیست)، شایسته است دست نظامیان آماده روی ماشه باشد و نگذاریم شش عامل دیگر ضعیف شود.
▪️نکته کلیدی
✍ شایسته است یک نکته در میان نخبگان ما جا بیفتد. نکته این است که کثیری از نخبگان و بخشی از مردم بهدرستی حرفشان این است که میشد کشور به نحوی اداره شود که کار کشور به جنگ نکشد. این سخن درستی است، ولی فعلا دشمن به کشور حمله کرده است.
✍ مشکل از اینجا شروع میشود که بعضی نخبگان فکر میکنند اگر حکومت در برابر #نتانیاهو و #ترامپ کوتاه بیاید، دشمن ایران و ج.ا را رها میکند. این نگاه خطاست.
✍ اگر در شروع جنگ دوازده روزه هم ابتدا حکومت کوتاه آمده بود، دشمن خاک ایران را مثل سوریه ویران میکرد. لذا هماکنون شایسته است توجه کنیم تا اطلاع ثانوی، ایران راهی جز «مقاومت» در برابر دشمن (نتانیاهو-ترامپ) ندارد.
✍ در اینجا نقش روشنگری افراد و کارشناسانی مثل دکتر جواد ظریف که در میان نخبگان اعتباری دارند، مهم است. اتفاقا شایسته است باز جواد ظریفها کت خود را در بیاورند. همچنان که در دوره جنگ دوازده روزه عبدالکریم سروش و دیگر هزینهدادگان کتشان را در آوردند.
▪️دیپلماسی گشوده
✍ اشاره شد «مقاومت» در برابر دشمن متجاوز راه عبور از شرایط جنگی است. اما همه ما میدانیم برای عبور از وضعیت جنگی، کار مالا با دیپلماسی و مذاکره است. لذا خیلی اهمیت دارد که دستگاه دیپلماسی ما با دست باز و دید باز کار کند. از این لحاظ شایسته است به جناب عراقچی باید کمک شود.
✍ در این دیپلماسی استفاده از ادبیات «محو» بهداشتی نیست، ما میتوانیم از حقوق فلسطینیان دفاع کنیم و از ادبیات محو هم استفاده نکنیم؛ در این دیپلماسی لازم نیست که دیپلماتهای ما حاکمیت ایران را ضد نظم و سازوکارهای نظام ناعادلانه جهانی نشان دهند؛ اتفاقا با این دیپلماسی موسعتر کشورهای عربی و چین و روسیه بهتر با جمهوری اسلامی همراهی میکنند.
✍ هدف اصلی دستگاه دیپلماسی نباید این باشد که طوری عمل کند که رادیکالهای داخل به وزیر خارجه مرحبا بگویند. این رادیکالگرایی و خالصگرایی خود یکی از عواملی بود که کشور را به تله تحریمها انداخت.
✍ به هر تقدیر، فعلا هدف اصلی دیپلماسی باید این باشد که کشور را با عزت از این «وضعیت جنگی» خارج کند (اهداف بعدی سیاست خارجی باید رفع تحریم و خدمت به توسعه اقتصادی کشور باشد).
🔅ادامه یادداشت را در پست بعد بخوانید 👇
@javadrooh
#راه_عبور_از_شرایط_جنگی
@akhalaji
🔷تسلیم بیقید و شرط!
🔹ترامپ خواهان تسلیم بیقید و شرط ایران است!
#unconditional_surrender
#کدام_مذاکره #کدامین_مصالحه #تسلیم_بیقید_و_شرط
@akhalaji
🔷 «دلهای آتشین، مغزهای سرد؛ درسهایی از قلب گوگل برای ما»
▫️ایمان رحمتیزاده* | روزنامه شرق، ۱۱ تیر ۱۴۰۴۶
در پی ۱۲ روز نفسگیر که با حمله بیسابقه رژیم تروریستی اسرائیل به میهنمان، ایران، به اوج خود رسید و خسارات جبرانناپذیری به بار آورد، عمیقا به ریشههای این آسیبها میاندیشم. همزمان، به رشادت و تابآوری ملت و مدافعان وطن فکر میکنم که چگونه توانستند در برابر این تهاجم مقاومت کرده و ورق را برگردانند.
این روزها، در دفتر گوگل در سانفرانسیسکو، با تجربهها و عاداتی که در طول سالها کار در این شرکت فناوری آموختهام، به فرهنگ «ریشهیابی درست» (Root Cause Analysis) فکر میکنم. در گوگل، پس از هر رخداد یا حادثهای که بر شرکت تأثیر میگذارد، فرایند حرفهای ریشهیابی تشکیل میدهیم.
ریشههای مشکلات را بهجای مقصرها پیدا میکنیم و برای آنها برنامهریزی و پروژه تعریف میکنیم تا مطمئن شویم دیگر از آن ناحیه آسیبی وارد نشود. شرکتی که محصولاتش میلیاردها نفر را پشتیبانی میکند و هر ثانیه از کار افتادنش میتواند میلیونها نفر را متأثر کند، به خوبی یاد گرفته چگونه مشکلات و آسیبها را ریشهیابی و برطرف کند و مهمتر اینکه از چه روشهایی برای مواجهه با آسیب استفاده کند.
روشهایی که حدس قوی میزنم ارتش این رژیم متخاصم، با شبکهای گسترده از استارتاپها و شرکتهای فناوری و ارتباط تنگاتنگ با غولهای فناوری دنیا، به خوبی یاد گرفته، مشغول ریشهیابی ضعفهای خود هستند تا در نقشههای بعدیشان، مهلکتر و سمیتر عمل کنند.
خلأ فرهنگ یادگیری ریشهای در ایران
اما در فضای ایران، متأسفانه میل به ریشهیابی صحیح و عمیق را کمتر میبینم. گویی روشها و راههای درست آسیبشناسی را فراموش کردهایم. بهجای تحلیل منطقی، به هم اتهام میزنیم، خودمان را اثبات میکنیم، شعار میدهیم، فریاد پیروزی سر میدهیم و حتی اخبار غیرمعتبری که ترس درونی ما را فروکاهد پخش میکنیم.
خطر جدی است. همه ما با گوشت و پوست خود حس کردیم در چه فضای وحشیای زندگی میکنیم و چقدر در این مسیر دشوار، تنها هستیم.
دیدیم که آنجا که درست عمل کردیم، چگونه ضربههای کاری به دشمن وارد میکنیم و اگر ضعفی داشته باشیم، چگونه دشمن ده برابر و صد برابر از آن استفاده میکند. تنها راه ما آسیبشناسی دقیق نقاط، ریشهیابی درست و اقدام برای اصلاح آنهاست.
این کاری است که هر سازمان و ساختاری که در این چند روز متوجه آسیبهایش شد، باید انجام دهد؛ از بانکهایی که زیرساختهایشان از کار افتاد، شبکه اینترنت کشور، سازمانهای امنیتی، نظامی، دولتی و دیگر افرادی که مسئول حفاظت از جان و مرزهای این کشور هستند.
در ادامه، مقدماتی را مرور میکنم که به گمانم ما در ایران فاقد آن هستیم و برای آغاز یک فرایند آسیبشناسی واقعی حیاتی هستند:
https://www.sharghdaily.com/fa/tiny/news-1026345
* ایمان رحمتیزاده از مدیران ارشد فایربیس گوگل.
#فرهیختگان #دلهای_آتشین #مغزهای_سرد #درسهای_آسیبشناسی_گوگل #آسیبشناسی_واقعی
@akhalaji
🔷 درس توان هستهای ۱ | سه واحد | پیشنیاز : تاریخ بینالملل!
✍️ حامد پاکطینت
در این روزها که پس از ۲۰ سال کشاکش و هزاران میلیارد دلار هزینه، خسارت و عدمالنفع برای رسیدن به توان هستهظای در کشور، اینک کار به جنگ و خسارات جانی غیرنظامی نیز رسیده، بد نیست نگاهی بیاندازیم به تاریخ توان هستهظای در نقاط مختلف جهان تا شاید در این لحظه تاریخی به اتخاذ تصمیمی بخردانه کمک کند.
سال ۱۹۳۹ درست با شروع جنگ جهانی دوم و در رقابت با پژوهشهای هستهای آلمان نازی، پروژه شکافت هستهای در آمریکا کلید خورد و در نهایت بین سالهای ۱۹۴۲ تا ۱۹۴۵ بزرگترین پروژه نظامی تولید سلاح هستهای با مشارکت بریتانیا و کانادا در آمریکا به نتیجه رسید و درست در همان سال با بمباران ژاپن جنگ تمام شد.
رقابت تسلیحاتی روسیه و آمریکا از همان زمان آغاز و با کمک اطلاعات جاسوسی از پروژه منهتن در آمریکا در سال ۱۹۵۳ به ساخت بمب هستهای در روسیه منجر شد، بریتانیا و فرانسه هر یک به فاصله ۴ سال با استفاده از علوم و فنون غربی و پس از آنها چین نیز پس از ۴ سال با علوم و فنون روسی موفق به انجام تولید سلاح هسته ای شدند.
در سال ۱۹۷۰ معاهدهظای تحت عنوان NPT برای جلوگیری از تسری سلاح هستهای ضمن مستثنی کردن این ۵ کشور چارچوبی برای استفاده از انرژی صلح آمیز هستهای در سازمان ملل تدوین و مقرر شد. این آرایش به نوعی موازنه بین شرق و غرب جهان نیز بود
حوادثی تاریخی موجب شد توان هستهای از نوع نظامی در کشورهایی خارج از این معاهده به وقوع بپیوندد. در سال ۱۹۶۲ پس از شکست هند از چین و زنگ خطری که هند در مقابل توان نظامی هستهای چین حس میکرد با یک برنامه صلحآمیز با کمک کانادا و آمریکا آغاز و سپس با خروج از برنامه صلح آمیز به ساخت سلاح اقدام کرد؛ در واکنش به این رخداد و شکستی که پاکستان در جنگ سال ۱۹۷۱ با هند داشت و منجر به تجزیه این کشور شده بود توسعه توان هستهای نظامی در پاکستان نیز آغاز و در سال ۱۹۹۸ به نتیجه رسید.
کره شمالی به عنوان هشتمین کشور دارای سلاح هستهای پس از فروپاشی شوروی و احساس بیظپناهی با هدف بقای رژیم و بازدارندگی مطلق و ابزار چانهزنی ابتدا با امضای NPT در سال ۱۹۸۵ و سپس خروج از آن در سال ۲۰۰۳ و با کمک فناوری روسی و علمی پاکستان در سال ۲۰۰۶ به سلاح هستهای دست یافت.
واضح بود که کره جنوبی، همسایه و رقیب قدیمیاش نیز برای موازنه به فکر پروژه مشابه باشد اما آمریکا چنین اجازهای نداد، حتی اجازه غنیسازی هم نداد و صرفا به توان هستهای صلحآمیز (میلهظهای سوخت) قناعت کرد و در مقابل این کشور تحت حمایت نظامی آمریکا قرار گرفت.
ژاپن، آفریقای جنوبی، (برزیل و آرژانتین به صورت مشترک)، ۴ کشوری هستند که غیر از کشورهای با توان هستهای نظامی دارای توان هستهای غیرنظامی، مشخصا غنیسازی تا ۵% و تحت نظارت دقیق آژانس بینالمللی انرژی اتمی هستند.
آلمان صرفا با سهامداری در یک شرکت چند ملیتی غنیسازی (در واقع آمریکایی) با مشارکت بریتانیا و در خاک هلند عمل میکند و نهایتا کانادا تنها کشوری است که به دلیل نوع رآکتورهای آب سنگین بدون نیاز به غنیظسازی دارای توان هستهای است!
اجازه دهید غیر از ۵ کشور تاریخی عضو دائم شورای امنیت، به فهرست نهایی کشورهایی که #توان_هستهای از نوع غنیسازی برای مصرف نظامی یا غیرنظامی دارند نگاهی بیاندازیم:
هند، پاکستان، کره شمالی، برزیل، آرژانتین، ژاپن و آفریقای جنوبی.
چه ویژگی مشترکی بین این کشورها دیده میشود؟
غیر از کره شمالی، بقیه کشورها با غرب به طور مشخص با آمریکا کوچکترین ضدیت و مناقشهای ندارند و تحت کامل نظم جهانی عمل میکنند. کره شمالی تنها موردی در جهان است که ضمن اظهار ضدیت با غرب این مسیر را تا انتها طی کرده است. چگونه چنین اتفاقی رخ داد؟
کره شمالی در زمانی موفق به انجام این کار شد که جرج بوش گرفتار ماجرای جنگ خاورمیانه بود و باتلاقی که در آن گرفتار شده بود آمریکا و جهان را از واکنش به کره شمالی غافل کرد.
ایران به عنوان کشوری نوظهور با فناوری هستهای در صورت اصرار به حفظ توان غنیسازی دو سناریو بیشتر پیش رو ندارد. یا باید به رویکرد ضد غربی مشخصا آمریکا پایان دهد و یا با حفظ رویکرد ضد آمریکایی، مسیر کره شمالی را طی کند.
ایران در منطقهای متفاوت از کره شمالی واقع شده است. منطقه جنگی خاورمیانه آن هم با وجود اسرائیل با هیچ جای دنیا قابل قیاس نیست. از لحاظ شرایط تاریخی نیز شبیه دوران جرج بوش نیستیم. آمریکای ترامپ و غرب حالا همگی بر روی ایران متحد و متمرکزند. تصور این که غنیسازی و بیشتر از آن با مدل کره شمالی بدون واکنش جامعه جهانی محقق شود یک توهم است. جنگ ۱۲ روزه مهمترین شاهد این سخن است.
هزینه - فایده کردن این دو سناریو مهمترین ماموریت تاریخی تصمیمگیران امروز در کشور است.
@Iran_economy_online
#مسیر_دستیابی_به_توان_هستهای
@akhalaji
🔷«نفرت تاریخی»!
✍🏻محمدحسین غیاثی
«ایران هرگز در هیچ جنگی پیروز نشده، اما هرگز در هیچ مذاکرهای شکست نخورده است.»
این جملهها را دونالد ترامپ در مرداد ۱۳۹۸ در قالب یک توئیت نوشته و اخیراً معاون اولش، جی.دی. ونس، بعد از بمباران فردو آن را تکرار کرده است. اما این جمله، صرفاً بخشی از واقعیت را بازتاب میدهد؛ نه تمام آن را.
آخرین فتوحات ایران معاصر به دورهی آقامحمدخان قاجار بازمیگردد. او حدود ۲۲۸ سال پیش در شهر شوشی کشته شد. شوشی شهری است که امروز در جمهوری آذربایجان قرار دارد؛ کشوری که به گفتهی برخی منابع، بخشی از حملات اسرائیل به تأسیسات ایران از خاک آن صورت گرفته است.
در دورهی قاجار، ایران از روسیه در قفقاز و از انگلستان در نبرد هرات شکست خورد و در ازای صلح، ناگزیر به واگذاری بخشهایی از خاک خود شد. قراردادهای گلستان و ترکمانچای، و بعدها تسلیم هرات، نمونههایی از این روند هستند.
در دورهی پهلوی نیز شش منطقه از ایران جدا شد: قرهسو و آرارات کوچک به ترکیه، دشت ناامید به افغانستان، فیروزه (در خراسان) به شوروی، ادارهی اروند رود به عراق، و نهایتاً بحرین، که با دخالت انگلستان و در سایهی تحولات بینالمللی، از ایران جدا شد.
در دورهی جمهوری اسلامی، دستکم تا امروز، واگذاری سرزمینی رقم نخورده است و این همان واقعیتی است که ترامپ باید بداند. خرمشهر از اشغال درآمد، و در نبردهای محدود منطقهای با استفاده از بازدارندگی نظامی، سرحدات سرزمینی کشور به شکل نسبی حفظ شده است.
البته باید گفت که هم در دورهی قاجار و هم پهلوی، خدمات ارزندهای به کشور ارائه شده است. بهویژه در دورهی پهلوی اول که با اتکا به حلقهای از نخبگان، ساختار حکومت ایران از یک نظم نیمهفئودالی و پراکنده، به حکومتی متمرکز، مدرن و ملی در قرن بیستم بدل شد. بسیاری از نهادهای کنونی دولتمحور در ایران، ریشه در همان دوره دارند.
از این منظر، شاید هدف از جنگ ۱۲ روزهی اخیر اسرائیل، نه تنها زدن چند سایت هستهای، بلکه آزمودن تابآوری همین ساختار متمرکز بوده است. با این فرض که اگر بخشی از مقامات کلیدی ایران ترور شوند، در خلأ ایجادشده، ساختار مرکزی فروبپاشد و کشور به سمت تجزیه یا نوعی فدرالیسم ناخواسته حرکت کند.
اینجاست که تجربه تاریخی اهمیت پیدا میکند.
آیزایا برلین، فیلسوف مشهور لیبرال روسیتبار اهل انگلستان از معدود روشنفکرانی بود که در دورهی جنگ سرد اجازه یافت به مسکو سفر کند و اطلاعاتش را از درون جامعهی بستهی شوروی بهروز کند. او بعدها به دعوت کاخ سفید، برای رئیسجمهور جان.اف. کندی دربارهی شوروی سخنرانی کرد.
آمریکاییها در طراحی سیاستهای کلان خود، به منابع دستاول اهمیت میدهند. از توئیت ترامپ میتوان حدس زد که شاید مشاور ایرانیتباری در همان سطح برلین، اطلاعاتی از فضای تاریخی-اجتماعی ایران به او منتقل کرده باشد.
امیدوارم اگر چنین کسی وجود داشته، دستکم این را هم گفته باشد که: با وجود تمام رفتارهای خصمانهای که ایالات متحده علیه ایران کرده است، بهویژه سقوط دولت ملی مصدق در ۱۳۳۲، اما نفرت از آمریکا در ذهن ایرانیان، هنوز به اندازهی نفرت تاریخی آنها از روسیه و انگلیس نرسیده است.
و امیدوارم که نرسد.
/channel/MohammadHossein_Ghiasi
#نفرت_تاریخی #نفرت_از_آمریکا #نفرت_از_روسیه #نفرت_از_انگلیس
@akhalaji
🔷 نیاز این روزها
✍🏻 محمد فاضلی
«چگونه انسانهای خوب، افراد شرور میشوند؟» این پرسش #فیلیپ_زیمباردو در کتاب اثر لوسیفر است.
او مفصل به این سؤال پاسخ میدهد اما نکته مهمترش این است: «تجلیل از قهرمانی که در درون هر یک از ما زندگی میکند.»
زیمباردو مینویسد: «برخلاف بههنجاری شرارت یا عادی شدن شرارت که فرضش این است که مردم عادی میتوانند مسئول شنیعترین اعمال ظالمانه و تحقیرآمیز باشند، من معتقد به فرضیه بههنجاری قهرمانی هستم، یعنی هر مرد و زنی میتواند قهرمان باشد. هر انسانی وقتی هنگامهی آن فرارسد، آماده پاسخگویی به ندای بشریت خود و عمل بر اساس آن است. این ندا بهترین بعد سرشت انسان را به عمل فرامیخواند، بعدی که فراتر از فشارهای شدید موقعیت و نظام است و بر کرامت انسان در برابر شرارت اهریمنی صحه میگذارد.» (کتاب #اثر_لوسیفر، ص. ۲۴)
جامعه در لحظات بحرانی به «بههنجاری قهرمانی» بیشتر نیاز دارد، و فرصتهایی برای بروز آن مهیا میکند؛ و هم آدمهایی را که این خصیصه را بروز میدهند بیشتر در اطراف خود میبینیم. از آنکه کارت بنزینش را با دیگری به اشتراک میگذارد تا میلیونها آدمی که علیرغم عادی نبودن موقعیت و شرایط، به خودشان میگویند «آرام باش، زندگی کن و کمک کن زندگی به آرامی جریان داشته باشد.»
هر قدر زندگی با همه جزئیات همیشگی آن، بیشتر جریان داشته باشد، به نفع همه ماست. کمتر میترسیم، کمتر اضطراب تجربه میکنیم و بیشتر در زندگی غرق میشویم تا «ضدزندگی/نازندگی» ما را از درون نفرساید.
هر آدمی میتواند در حد توانش، علیرغم همه سختیها به خودش بگوید «آرام باش، زندگی کن و کمک کن زندگی به آرامی جریان داشته باشد.» آن وقت تو همان قهرمانی.
@fazeli_mohammad
#نیاز #بهنجاری #قهرمانی
@akhalaji
🔷در جنگ ایران و اسرائیل، چین کاری برای ایران انجام نخواهد داد
🔹اندیشکده چینی «تینک چاینا» در مقالهای نوشت:
با وجود همکاریهای فنی-نظامی عمیق، نیروهای ایرانی شاهد عملکرد ضعیف سامانههای پدافند هوایی و موشکی تأمینشده از سوی روسیه در برابر قابلیتهای پیشرفته غربی، عمدتاً اسرائیلی و آمریکایی، بودند.
برای ایران که به دنبال بازدارندگی مؤثر در برابر حملات آتی است، به نظر میرسد که سامانههای روسی به تنهایی کافی نیستند.
چین در پی اهداف راهبردیاش حرکت میکند، نه بر اساس همدلی ایدئولوژیک با تهران.
🔗 پکن در واکنش به حملات آمریکا و اسرائیل علیه ایران، در شورای امنیت سازمان ملل تنها یک بیانیه نسبتاً خنثی صادر کرد.
چین هرگز در برابر حملات آمریکا به زیرساختهای هستهای ایران، از تهدید وتو استفاده نکرد.
این واکنش سرد، برخلاف بیانیه تند کرملین که حمله آمریکا را «جنایت جنگی» خواند، نشان میدهد که چین به دنبال حفظ توازن منافع خود در خاورمیانه است.
پکن نمیخواهد روابط خود با اسرائیل یا کشورهای عربی خلیج فارس را قربانی رابطهاش با تهران کند.
چین، با همه قدرت اقتصادی و نظامیاش، به ایران نه بهعنوان متحدی تمامعیار، بلکه بهمثابه ابزاری در بازی بزرگ رقابت با آمریکا مینگرد.
در بهترین حالت، ایران میتواند بخشی از شبکه «ابتکار کمربند و جاده» شود یا به سامانههای دفاعی چین دست یابد؛ اما حتی این امتیازها نیز مشروط به پرهیز تهران از اقدامات تحریکآمیز بیش از حد در منطقه و حفظ تعادل در روابطش با دیگر قدرتهاست.
چین حاضر نیست برای ایران در برابر غرب هزینهای بپردازد، مگر آنکه این هزینه در خدمت منافع ژئوپلیتیکی و اقتصادی خودش باشد.
چین گزینهای استراتژیک است، اما نه یک متحد وفادار؛ پکن تنها تا جایی همراه خواهد بود که منافعش اقتضا کند.
#فرهیختگان #جنس_بنجل #چین_بیخاصیت
@akhalaji
🔷 وضعیت نارنجی در تابستان داغ پروندەی هستەای
🖊صلاحالدین خدیو
بر خلاف دیدگاهی که معتقد است که ایران گام به گام دارد وارد دوران ابهام هسته ای می شود، معتقدم که قانون تعلیق همکاری ها با آژانس صرفا تاکتیکی مذاکراتی است، نه راهبردی قطعی و برگشت ناپذیر.
اولویت اصلی تهران در حال حاضر جلوگیری از هجوم مجدد آمریکا و اسرائیل با وسائل سیاسی و از طریق احیای یک چارچوب مذاکراتی بر اساس حسن نیت و احترام متقابل است.
قانون مزبور به اندازەی کافی واضح است: تعلیق همکاری ها تا زمان تامین امنیت تاسیسات و دانشمندان اتمی.
در واقع جمهوری اسلامی دنبال تضمین عدم حملەی مجدد از سوی ترامپ به عنوان پیش شرط آغاز دوبارەی گفتگوهاست. در این زمینه عراقچی با اذعان به آسیب جدی سایت فردو در صدد تاثیرگذاری بر سیاست داخلی آمریکا و ارضای حس تظاهر و خودنمایی ترامپ است.
احتمالا با این نگاه؛ که فرصتی جهت خرید زمان و نجات باقیماندەی ظرفیتهای هستهای فراهم آید و از آن به عنوان اهرم فشار در چانه زنیها استفاده شود.
مشکل اما این جاست که علیرغم نرمش نسبی ایران ممکن است گام امروز، کمکی به پایین آمدن از نردبان تنش نکند و از جانب طرف مقابل به عنوان قسمی ستیزهجویی دیده شود.
به نظر می رسد علیرغم برخی تفاوتهای بعضا مهم در اهداف، میان اسرائیل، اروپا و آمریکا اجماعی مهم بر سر پایان دادن به قابلیت هسته ای ایران وجود دارد. این همسویی پس از جنگ اخیر و موازنه های شکل گرفته پس از آن بیش از قبل تقویت شده است. از این رو بعید نیست پیآمد اجرای بدون انعطاف تصمیم امروز ایران، فعال شدن مکانیسم ماشه و حتی آغاز مجدد جنگ باشد. هرچند به نظر می رسد که دولت ایران تصمیم مذکور را صرفا به قصد شکستن بنبست سیاسی فعلی اتخاذ کرده و در موقع مقتضی انعطاف لازم را نشان خواهد داد.
با این تفاصیل مخاطرەی بستە شدن پنجرەی نیمه باز دیپلماسی وجود دارد و آتش بس کنونی تنها وقفەای کوتاه در تنشی است که به صورت تصاعدی بالا می رود. تخمین دقیق زمان این وقفه آسان نیست. اما می توان گفت که به عواملی چون برطرف شدن نقاط کور گنبد آهنین، پر شدن دوبارەی زرادخانەی اسرائیل توسط آمریکا و تهمیدات سیاسی نظیر فعالسازی مکانیسم ماشه بستگی دارد.
تا زمانی که غنی سازی در کانون اختلافات قرار دارد و از سوی دو طرف به مسالەای حیثیتی تبدیل شده، امکان شعلهور شدن بحران دور از ذهن نیست.
@sharname1
#وضعیت_نارنجی #تابستان_داغ_هستهای
@akhalaji
🟢«از نگاه کشورهای عربی؛ بقای ایران بهتر از پیروزی اسرائیل است»
✍🏻حسن حمزه
در تحلیلی که به تازگی توسط محمد حسن سویدان، پژوهشگر مسائل غرب آسیا در پایگاه تحلیلی The Cradle منتشر شده است، به یکی از تغییرات جدی در محاسبات راهبردی کشورهای عربی پرداخته شده است. به باور نویسنده، در پی درگیریهای اخیر میان ایران و اسرائیل که با یک آتشبس موقت به واسطه میانجیگری آمریکا متوقف شد، کشورهای عربی به این جمعبندی رسیدهاند که تضعیف یا حذف ایران نه تنها برای آنان سودمند نیست، بلکه تهدیدی مستقیم علیه موجودیت و امنیتشان محسوب میشود.
بر اساس این تحلیل، کشورهای عربی حوزه خلیج فارس که همواره ایران را به عنوان رقیب راهبردی میدیدند، اکنون در حال بازنگری در معادلات امنیتی خود هستند. از نگاه آنها، یک ایران مقاوم و دارای قدرت بازدارندگی، بهتر از اسرائیلی است که بدون مانع به دنبال تحقق پروژههای توسعهطلبانه خود در منطقه باشد.
🔸نکات کلیدی تحلیل The Cradle:
1. تغییر در ارزیابی راهبردی جهان عرب:
بر اساس تحلیل سویدان، کشورهای عربی دریافتهاند که تضعیف کامل ایران مساوی است با حذف آخرین مانع بازدارنده در برابر توسعهطلبی اسرائیل. این تغییر نگاه، ناشی از تجربه عینی حملات اخیر تلآویو به ایران و محور مقاومت است که نشان داد اسرائیل در صورت نبود مانع، سیاست تجاوزگرانه خود را به کل منطقه تعمیم خواهد داد.
2. پیروزی اسرائیل، مساوی با تهدید موجودیتی برای کشورهای عربی:
گزارش تأکید دارد که یک اسرائیل پیروز میتواند به سرعت پروژههای اشغال، تغییر مرزها و فشار بر کشورهای عربی را دنبال کند؛ از الحاق کامل کرانه باختری گرفته تا اشغال بخشهایی از سوریه و لبنان و حتی تهدید به تغییر وضعیت اردن و عراق.
3. نقش بازدارنده ایران؛ فراتر از شعار:
به روایت نویسنده، نقش ایران در حفظ موازنه منطقهای کاملاً عینی و ملموس است. توانمندی ایران در حفظ برنامه هستهای علیرغم حملات و همچنین توانایی در پاسخ موشکی به مراکز حساس مثل پایگاه العدید قطر، نشان میدهد که ایران نهتنها شعار بازدارندگی میدهد بلکه در عمل توان تحقق آن را دارد.
4. تضعیف ایران = کاهش قدرت چانهزنی اعراب:
نویسنده هشدار میدهد که اگر ایران تضعیف یا حذف شود، کشورهای عربی عملاً تمام قدرت چانهزنی خود در برابر آمریکا و اسرائیل را از دست خواهند داد. در این شرایط، نه تضمینهای امنیتی باقی میماند و نه امتیازات اقتصادی و سیاسی قابل مطالبه خواهد بود.
5. جایگزینی محور واشنگتن-تلآویو به جای محور واشنگتن-ریاض:
به نقل از تحلیل The Cradle، در صورت مهار ایران، ایالات متحده دیگر نیازی به تداوم شراکت راهبردی با کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس نخواهد داشت. این کشورها از شرکای امنیتی به مشتریان و تابعان بیاختیار در نظم جدید منطقهای تبدیل میشوند که محور آن واشنگتن و تلآویو است.
6. پیامدهای میدانی برای کشورهای عربی:
لبنان با تهدید اشغال جنوب و دستاندازی به منابع آبی (مثل رودخانه لیتانی) مواجه خواهد شد. سوریه نیز بخشهایی از جنوب خود را عملاً در معرض اشغال اسرائیل میبیند. مصر تحت فشار برای پذیرش آوارگان غزه قرار میگیرد و اردن با تهدید الحاق کرانه باختری و موجهای جدید آوارگان روبهرو خواهد شد.
7. وابستگی انرژی و فشار اقتصادی:
گزارش اشاره دارد که همزمان با درگیریها، اسرائیل جریان گاز صادراتی به مصر را متوقف کرد؛ گازی که ۲۰ درصد مصرف داخلی مصر را تامین میکند. این موضوع عملاً نشان داد که در نظم جدید، کشورهای عربی حتی در تامین انرژی هم به شدت آسیبپذیر خواهند بود.
8. نقش محور مقاومت در حفظ موازنه:
سویدان تاکید میکند که شکست یا تضعیف ایران به معنای سقوط کامل #محور_مقاومت خواهد بود. بدون ایران، توانمندیهای حزبالله، انصارالله، حشد شعبی و گروههای فلسطینی به شدت کاهش مییابد و دست اسرائیل برای اقدام علیه هر یک از این جبههها باز خواهد شد.
9. گرایش به نظم چندقطبی به جای وابستگی به آمریکا:
نویسنده با اشاره به توافق اخیر ایران و عربستان با میانجیگری چین، مینویسد که کشورهای عربی به این نتیجه رسیدهاند که تنها راه حفظ امنیت و استقلال نسبی، فاصله گرفتن از انحصار آمریکایی و حرکت به سمت ترتیبات امنیتی چندقطبی با مشارکت قدرتهایی مثل چین و روسیه است.
10. نتیجهگیری راهبردی:
در نهایت، گزارش The Cradle این گزاره کلیدی را مطرح میکند که برای کشورهای عربی، یک ایران مقاوم و دارای ظرفیت بازدارندگی، گرچه رقیب است اما به مراتب بهتر از اسرائیلی است که بدون هیچ مانعی با حمایت کامل آمریکا، به دنبال تحمیل سلطه سیاسی، نظامی و حتی جغرافیایی بر کل منطقه باشد.
https://x.com/hamzeh_ir/status/1940296724515336558?t=nTEkGy6LOEexfnIqjFqt6w&s=19
#ایران_مقاوم #ستون_بازدارندگی
@akhalaji
🔷 ما دیگر نمیهراسیم!؟
🔹چون چیزی برای از دست دادن نداریم ...
✍🏻 تایماز معدنیپور
ترس، چیز بدی نیست. ترس اگر جای خودش باشد، یعنی هنوز چیزی برای از دست دادن باقی مانده. اما وقتی جامعهای از جنگ نمیترسد، از فروپاشی نمیترسد، از «هیچ» نمیترسد ... آن جامعه به مرز بیحسی رسیده.
امروز نه فقط سیاستگذاران که حتی مردم هم دارند به «اتفاقات غیرعادی» عادت میکنند.
حرف از جنگ بعدی، مثل صحبت درباره بالا رفتن قیمت گوشت است: یک آه، یک فحش، و تمام.
این یعنی چیزی در اعماق روان جمعی این کشور سوخته.
اما مسئولیت اصلی با کسانی است که باید تصمیم بگیرند. با کسانی که بهجای تدبیر، بلاتکلیفی را به رسمیت شناختهاند. کشور مثل ماشینیست که در سرازیری افتاده، و رانندهاش فقط نگاه میکند که کدام پیچ کار را تمام میکند.
آنچه خطرناک است، فقط جنگ نیست. خطر اصلی، ذهنهایی است که از تحلیل تهی شدهاند. دهانی که جز تکفیر و اتهام کلام دیگری نمیشناسد. فضایی که هیچ صدای متفاوتی را تاب نمیآورد چون هیچ راهی جز فرار به جلو بلد نیست.
و اینگونه است که پیش از جنگ ناخواسته، در خودمان میبازیم.
#ترس #هراس #نترسیدن
@akhalaji