xatt4 | Неотсортированное

Telegram-канал xatt4 - چهار خطی

2829

رباعی فارسی، به روایت: سید علی میرافضلی

Подписаться на канал

چهار خطی

یک پیشنهاد
جناب آقای سیّدعلی میرافضلی در کانال تلگرام خود، چهارخطّی، به خوانش دو ترانه از سدهٔ ششم هجری پرداخته‌اند.
همان گونه که ایشان فرموده‌اند، خوانش واژهٔ آخر مصرع سوم ترانهٔ دوم قطعی نیست.
سه پیشنهادی که برای این ضبط ارائه شده‌است از این قرار است: مَتین، مُنیر، مُشیر
پیشنهادی که نویسندهٔ این سطور برای این ضبط احتمال می‌دهد، «مُثیر» است از مصدر «إثارة» و ریشهٔ سه‌حرفی «ثور».
معنای نخستی که در واژه‌نامه‌ها برای این واژه می‌توان یافت «برانگیزاننده» است. این قسمت از ترجمهٔ یمینی به تصحیح این‌جانب تا اندازه‌ای ما را در دریافت این معنی رهنمون است:
و حکایت کرد که: «شبی در قطعِ آن مراحل و طیّ آن مَنازل شبگیر کردم و همه شب سَمیر کواکب و مُثیر* مَراکب بودم تا لَمعۀ کُهولت صبح در مفارق شباب شب بدمید...»
همان گونه که گفته شد، «مُثیر» در اینجا «برانگیزاننده» معنی می‌دهد.
معنای دیگر مصدر إثاره را می‌توان با مراجعه به فرهنگ‌های عربی دریافت:
(أَثارَهُ) إِثارةً وإِثارًا: هَيَّجَهُ ونَشَره وَفِي التَّنْزِيل الْعَزِيز: {فالمغيرات صبحًا فأثرن بِهِ نقعًا}
وَ__ الْأَرْض: حَرَثها للزِّرَاعَة وَفِي التَّنْزِيل الْعَزِيز: {أَو لم يَسِيرُوا فِي الأَرْض فينظروا كَيفَ كَانَ عَاقِبَة الَّذين من قبلهم كَانُوا أَشد مِنْهُم قُوَّة وأثاروا الأَرْض وعمروها}
وَيُقَال ‌أثار ‌الْأَمر: بَحثه واسْتقصاهُ وَفِي الْأَثر: (أثيروا الْقُرْآن فَإِن فِيهِ خير الْأَوَّلين والآخرين)
(معجم‌الوسیط، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ص. ۱۰۲)
با توجّه به اینکه «استقصاء» معانی‌ای در حدود «به‌دقّت و نیکو نگریستن، به نهایت چیزی رسیدن» دارد، معنی دوم مُثیر را می‌توان «به غایت چیزی رسیده و به‌دقّت‌نگرنده» دانست. معجم‌الوسیط برای این معنی شاهدی از حدیث نیز آورده‌است.
به این ضبط پیشنهادی دو ایراد وارد است:
نخست اینکه واژۀ نادری همچون مُثیر خیلی دور است که در ترانه به کار برود.
با توجّه به اینکه این دو ترانه فضایی جدل‌گونه دارد و در آن اصطلاحات کلامی به کار رفته‌است، دور نیست که سَراینده این اصطلاح رایج در زبان عربی را در ترانهٔ خویش به کار برده باشد.

دوم اینکه گویا این واژه دونقطه دارد و شبیه به «متیر» است و نقطهٔ بالایی مربوط به «تو بِهْ» است.
با توجّه به اینکه «تو بِهْ» در مصرع پایانی ترانه بی نقطه است، چندان دور از ذهن نیست که در مصرع نخست نیز بی نقطه آمده باشد و هر سه نقطه برای واژهٔ پایینی باشد.
از نگاه این‌جانب ترانه را بهتر است بدین گونه بخوانیم:
الحاد ز مذهب مُطرّای تو بِهْ
بوجهل ز مقتدای بی‌رای تو بِهْ
رایی که صواب نامد و صدق و مُثیر
از رقص و کچولْ وز دف و نای تو بِهْ!
پی‌نوشت:
* در برخی دست‌نویس‌های ترجمهٔ یمینی به جای این ضبط، «مسیر» و «مشیر» آمده‌است. در چاپ مرحوم جعفر شعار نیز در این موضع «مُسیر» آمده‌است. این واژه اسم فاعل از مصدر «إِسارة» به معنی «راندن» است.
این‌جانب ضبط «مُثیر» را با توجّه به ضبط اکثریت دست‌نویس‌ها و همچنین اصالت بخشیدن به ضبط دشوار، درون متن آورد.
http://t.me/mr_moshtaqian

Читать полностью…

چهار خطی

پیشنهاد دو قرائت
دوست دانشور جناب دکتر هادی اکبرزاده در مورد مصراع سوم رباعی دوم، احتمال قرائت جدیدی را مطرح کرده‌اند:
رایی که صواب نامد و صدق و منیر...
طبق این قرائت، شاعر حتی رای ناصواب را بر مسخره‌بازی فکریِ مخاطب مورد نظر ارجح دانسته است.

فاضل گرامی جناب طاهری (نژند) که همراه همیشگی این صفحه هستند، قرائت «مشیر» را محتمل‌تر می‌دانند.
‏..

"چهار خطی"
/channel/Xatt4

Читать полностью…

چهار خطی

ای از دست مهرت، كار دل عاشق از دست رفته یك‌باره و ای از جور عشقت، پیراهن صبر عاشقان در گردن جان به صد پاره. ‌ای نام دل‌آرام تو به هنگام ازدحام غمّام غم، مونس جانِ هر بیچاره و ای دل مشتاقانت در اصطلامِ امواج دریای سودای وصلت از مسكن عافیت آواره. ‌ای حوصلۀ وقت درویشِِ دل‌ریش از جَرایت‌خانۀ حُكمت به اقتضای عزت غم‌خواره. ‌ای سفینه سینه وصال‌جویانت، گرفتار در خون ‌ناب همواره. از كمان عزت عشقت، خدنگ بلا به هدف دل‌های دوستان مخلصت رسیده به عدد ستاره و اگر گاهی عاشق برآرد آهی، ندا كند چاوش غیرت كه بیرونش كشید كه نیست این كاره:

كس نیست چو من خسته و زار افتاده
وز كردۀ خود ز چشم یار افتاده

عشق آمده، صبر رفته، درد افزوده
خر جَسته، رَسَن گُسَسته، بار افتاده


غَمّام: ابر
اصطلام: استیصال
جَرایت: جیره


(از مجالس صدرالدین محمد اُشنهی «تحفة أهل الأصول فی علم الفصول»، گردآوری ابومنصور عبدالمؤمن اصفهانی، قرن هفتم. نسخه خطی از مجموعه شماره ۱۷۹۷ کتابخانه مدرسه سپهسالار).

/channel/ghavami_54

Читать полностью…

چهار خطی

🗒یادداشت
🔺انتساب غلط یک رباعی به خواجه نصیرالدین توسی در کتاب‌های درسی
✍محسن احمدوندی

در کتاب فارسی پایهٔ نهم (چاپ ۱۴۰۲، صفحهٔ ۵۲) رباعی زیر:

کم گوی و به‌جز مصلحت خویش مگوی
چیزی که نپرسند تو از پیش مگوی

دادند دو گوش و یک زبانت ز آغاز
یعنی که دو بشنو و یکی بیش مگوی

از کتاب «اخلاق ناصری» نوشتهٔ خواجه نصیرالدین توسی نقل شده است (عکس صفحه). این رباعی سال‌هاست که در کتاب‌های درسی جا خوش کرده است و به ذهن من هم نرسیده بود که صحت و سقم آن را مانند انبوهِ جعلیاتِ دیگرِ کتاب بررسی کنم. تا این‌که چندی پیش، در هنگام جستجوی یک مضمون مشترک در متون کهن، دریافتم که این رباعی از خواجه نصیرالدین توسی نیست و در هیچ متن کهن و متأخری - جز در فضای مجازی - به او نسبت داده نشده است. در مقاله‌ای که به زودی چاپ خواهد شد، نشان داده‌ام که این رباعی در اصل از آنِ اوحدالدین کرمانی است و در طول تاریخ ادب فارسی به غلط به چند تن دیگر هم نسبت داده شده است که خواجه نصیرالدین توسی حتی در میان آنها هم نیست.

قسمت تلخ‌تر ماجرا این است که در کتاب گران‌سنگِ «اخلاق ناصری» حتی یک بیت شعر فارسی هم نیست! این سخن به این معناست که مؤلفان کتاب‌های درسی حتی یک بار هم، محض رضای خدا و حلال کردن حق‌الزحمه‌ای که می‌گیرند، این کتاب را تورّق نکرده‌اند که ببینند اصلاً خواجه نصیر در این کتاب، شعر فارسی دارد یا نه؟ رباعی را مستقیماً از فضای مجازی برداشته‌اند و در کتاب گنجانده‌اند.

وقتی شایسته‌سالاری نباشد همین می‌شود. این آقایان می‌شوند هیئت تألیف کتاب‌های درسی و برای چند ده میلیون نوجوان ایرانی کتاب می‌نویسند و آنها که اهل فضل‌اند، در گوشهٔ کتابخانه‌هایشان می‌پوسند. بدا به حال و روز ایران.

اجازه بدهید اسامی مؤلفان این کتاب درسی را هم اینجا اضافه کنم که چیزی کم‌وکسر نباشد: فریدون اکبری شِلدره، علیرضا چنگیزی، محمدرضا سنگری و عباسعلی وفایی.

📗شعر، فرهنگ و ادبیات
@mohsenahmadvandi

Читать полностью…

چهار خطی

.
لمولانا قطب‌الدین عتیقی [تبریزی]:

گفتم ز تـو بخت من گران‌سنگ آید
رخســاره‌ی رنگ‌رفته بــا رنـگ آیــد
اکنون کـه بدیدمت تو هم سنگدلی
محنت‌زده را ز هر سویی سنگ آید


▫️منبع:
جُنگ اشعار و مراسلات کتابخانۀ لالااسماعیل ترکیه به شماره‌ی ۴۸۷، کتابت ۷۴۱ و ۷۴۲ هـ.ق، برگ ۶

▫️مصراع آخر در یک رباعی از #اوحدالدین_کرمانی نیز آمده:

صحرای جهان بی‌تو مرا تنگ آیـد
بی‌روی تواَم جهان سیه رنگ آیـد
آن نشنیدی کــه در مَثلها گــویند:
                "محنت‌زده را ز هر سویی سنگ آید"

@parniyan7rang

Читать полностью…

چهار خطی

ویراست جدید دیوان کمال‌الدّین اسماعیل اصفهانی (غزلیات و رباعیات) به چاپ رسید.

این کتاب تصحیح تازه‌ای است از غزلیات و رباعیات خلاق‌المعانی کمال اسماعیل، شاعر بزرگ اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم هجری.
مصحح کتاب کوشیده است تا با مقابلۀ نسخه‌های متعدد، از جمله چند نسخۀ نویافتۀ کهن و نیز بهره‌گیری از جنگ‌ها و تذکره‌های معتبر، ویرایشی انتقادی از غزلیات و رباعیات این شاعر نامی به دست دهد.
در این ویراست حدود صد رباعی از کمال‌الدّین اسماعیل اصفهانی به متن دیوان افزوده شده است.

[دیوان کمال‌الدّین اسماعیل اصفهانی (غزلیات و رباعیات)، تصحیح و تحقیق دکتر محمدرضا ضیاء، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ویراست دوم ۱۴۰۲]

علاقه‌مندان می‌توانند از دوم تا پانزدهم مردادماه، این کتاب را با ۳۰٪ تخفیف از دفتر مرکزی بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار تهیه کنند.

برای سفارش‌های بیش از سیصد هزار تومان ارسال رایگان است.

قیمت با تخفیف: ۲۷۳۰۰۰ تومان
تلفن مرکز پخش و فروش: ۲۲۷۱۷۱۱۴-۲۲۷۱۶۸۳۲

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation

Читать полностью…

چهار خطی

▫️یادداشتی از محمد قائدی در مورد ویژگی‌های رباعی نیمایی
‏..

"چهار خطی"
رباعی فارسی، به روایت سید علی میرافضلی
/channel/Xatt4

Читать полностью…

چهار خطی

‏..
«پراکنده‌ها»، علی کاملی، فصلنامۀ قلم، شمارۀ ۲۴، بهار ۱۴۰۲، ۵۴-۵۷
‏..
پژوهشگر فاضل جناب علی کاملی در نوشتۀ فوق، سه یادداشت در مورد رباعیات شمس طبسی، اوحد کرمانی (/نجیب گنجه‌ای) و یغمای جندقی (/بیدل) نوشته‌اند که در خور مطالعه است.
‏..

"چهار خطی"
رباعی فارسی، به روایت سید علی میرافضلی
/channel/Xatt4

Читать полностью…

چهار خطی

یادداشت دکتر محمدعلی شیوا

دوست فاضل بنده جناب دکتر محمدعلی شیوا در مورد رباعی منسوب به خیام در رثای غزالی:
از گردش تو ای فلک گرداگرد
آن کیست کی نیست در جهان بی غم و درد
از شخص یکی مرد برآوردی گرد
کش مثل به روزگار نتوانی کرد

یادداشتی ارسال کرده و فرموده‌اند:
«آن کیست که نیست در جهان بی غم و درد» نمی تواند با سیاق کلام همگون باشد. معنی اش این می شود که همه در جهان بی غم و درد هستند. یا باید اینطور باشد:
آن کیست که هست در جهان بی غم و درد
یا
آن کیست که نیست در جهان پر غم و درد.

"چهار خطی"
رباعی فارسی، به روایت سید علی میرافضلی
/channel/Xatt4

Читать полностью…

چهار خطی

دو رباعی نویافته از حکیم عمر خیام در رثای حجة الاسلام امام محمّد غزّالی، در پایان نسخه‌‌ای از فضایل الانام، مورخ ۷۲۱ هجری

از گردش تو ای فلک گرداگرد
آن کیست کی نیست در جهان بی غم و درد
از شخص یکی مرد برآوردی گرد
کش مثل به روزگار نتوانی کرد

هم او راست:

یک تن خبر مرگ تو ننیوشیده‌ست
کو را نه ز دیده خون برون جوشیده‌ست
تاری‌ست به چشم خلق گیتی ز غمت
گویی کی به سوگ تو سیه پوشیده‌ست

(رک. آگاهی تازه از رابطهٔ حکیم عمر خیام و امام محمد غزالی، محمد افشین وفایی، پژوهشهای ایرانشناسی، سال ۷، شماره ۲)

@ahraripub

Читать полностью…

چهار خطی

هیچ نامۀ عطار

ای دل! دیدی که هرچه دیدی هیچ است
هر قصّۀ دوران که شنیدی هیچ است
چندین که ز هر سوی دویدی هیچ است
و امروز که گوشه‌ای خزیدی هیچ است!

عطار نیشابوری
‏..
اوحد! دیدی که هرچه دیدی هیچ است
وآن جمله که گفتی و شنیدی هیچ است
در گرد جهان بسی دویدی هیچ است
وین نیز که در گوشه خزیدی هیچ است!

اوحد کرمانی
‏..
افضل! دیدی که هرچه دیدی هیچ است
هر چیز که گفتی و شنیدی هیچ است
سرتاسر آفاق دویدی هیچ است
وآن نیز که در کنج خزیدی هیچ است!

افضل کاشانی
‏..
دنیا دیدی و هرچه دیدی هیچ است
وآن نیز که گفتی و شنیدی هیچ است
سرتاسر آفاق دویدی هیچ است
وآن نیز که در خانه خزیدی هیچ است!

حکیم خیام
‏..
این «هیچ نامۀ» عطار، در سفر تاریخی خود به چندین شاعر منسوب شده و در برخی تغییرات، برای محکم‌کاری، تخلّص شاعر را نیز گنجانده‌اند که مخاطب شک نکند که سرودۀ فرد مورد نظر است. علاوه بر موارد بالا، رباعی در دیوان اوحدی مراغه‌ای شاعر قرن هشتم هم با تخلّص «اوحد» وارد شده است. در حالی که می‌دانیم، تخلّص این شاعر «اوحدی» است نه «اوحد». البته در لطایف الخیال عارف دارابی تخلّص اوحدی هم کارسازی شده:
ای اوحدیا! هر آنچه دیدی هیچ است...
اما در آنجا هم، به مانند عرفات العاشقین، رباعی به اسم اوحد کرمانی است نه اوحدی مراغه‌ای.
رباعی در هیچ منبع معتبری به نام خیّام نیامده است؛ حتی اغلب مجموعه‌های دورۀ تیموری (از قبیل طربخانه، و دستنویس بادلیان) این رباعی را ندارند. می‌شود گفت که هیچ کدام از هیچ‌نامه‌هایی که به اسم خیّام شهرت یافته، از او نیست. در رباعیات سرگردان، در بیشتر موارد، دیوان شاعران که به دست خود آن‌ها فراهم شده (مانند مختارنامۀ عطار) نکتۀ اتکای مطمئن‌تری است. بسیاری از رباعیات عطار که به دیگران منسوب است، با همین اصل ساده، قابل ارزیابی است.
تغییراتی که در دهه‌ها و سده‌های بعد در رباعی عطار صورت گرفته، برای خوش تراش کردن زبان رباعی و نزدیک کردن آن به پسند عام و حذف متغیّرهای سبکی‌ بوده است و اوج آن در رباعی منسوب به بابا افضل (و خیّام) که انتساب‌هایی متأخر است، قابل مشاهده است.
‏..
منابع:
مختارنامه، عطار، ۱۲۰؛ دیوان رباعیات اوحدالدین کرمانی، ۱۶۰؛ رباعیات بابا افضل‌الدین کاشانی، ۹۵؛ ترانه‌های خیّام، صادق هدایت، ۱۰۱؛ کلیات اوحدی مراغی، ۴۳۵؛ تذکرۀ لطایف الخیال، ۲: ۲۵۷؛ عرفات العاشقین، ۱: ۳۷۳

‏●●
"چهار خطی"
/channel/Xatt4

Читать полностью…

چهار خطی

▫️«رباعیات نویافتۀ هلالی»، سیدعلی میرافضلی، آینۀ پژوهش، سال سی و چهارم، شمارۀ اول (پیاپی ۱۹۹)، فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۲، ۸۷-۱۰۶
‏..
بدرالدین هلالی، از شاعران نامدار اواخر دورۀ تیموری و اوایل عهد صفوی است. غزل‌های هلالی کمال لطافت را دارد و مثنوی‌های شاه و درویش، صفات العاشقین و لیلی و مجنون او نزد هم‌عصران بسیار مقبولیت داشته است. دیوان اشعار او در هند و ایران به طبع رسیده و مشهورترین چاپ دیوان او، تصحیحی است که به اهتمام استاد مرحوم سعید نفیسی منتشر و چندین بار تجدید چاپ شده است. دیوان هلالی مصحّح نفیسی، در بخش رباعیات مشتمل بر ۳۵ رباعی است. در نوشتار حاضر، ۵۰ رباعی نویافتۀ هلالی بر مبنای سه نسخۀ خطی دیوان او که یکی از آن‌ها نزدیک به زمان حیات شاعر کتابت شده است، عرضه می‌گردد.
‏..
متأسفانه در صفحات ۹۲ و ۹۳ مقاله جای مصراع‌های دوم و سوم رباعیات عوض شده است.
‏..

"چهار خطی"
رباعی فارسی، به روایت سید علی میرافضلی
/channel/Xatt4

Читать полностью…

چهار خطی

*رکن دعویدار و رباعیات تازه از وی در سفینۀ تبریز

علی محدث، دیوان رکن دعویدار (شاعر قرن ششم) را در سال 65 با اشکالات فراوان به چاپ رسانیده است. میرافضلی نقدی تحت نام «دور است ره تا آفتاب» بر این چاپ نگاشته و به اهمال مصحح از جوانب مختلف پرداخته و برخی اشعار از قلم افتادۀ شاعر را از منابع دیگر ذکر کرده است.
بسیاری از نکات گفته شده در این مقاله، سپس-تر، در مقالات دیگر تکرار شده؛ بی آن که به نتایج پژوهش مقالۀ مذکور اشارتی رود.

اما؛
از جمله رباعیاتی که در متن اللطائف اللئالیِ حاج بله به ثبت رسیده، 3 رباعی به نام رکن الدین دعویدار است که در خلاصه الاشعارِ ابوالمجد تبریزی نیز به چشم میخورد.
این متون قدیمی ترین منابعی هستند که اشعاری از رکن دعویدار را معرفی کرده-اند.
این سه رباعی در دیوان رکن دعویدار موجود نیست و ابوالمجد تبریزی این رباعیات را در سفینۀ تبریز به یادگار گذاشته است:

آنها که بنای عمر بر زرق نهند
آیند و میان من و می فرق نهند
بر فرق نهم خروس می را پس از این
ور همچو خروسم اره بر فرق نهند

در بادیۀ عشق ز سرگردانی
ماندیم به بی سری و بی سامانی
هر دم رخ و اندام تو را یاد آرم
باشد که رسم به آب و آبادانی

آبی به من آورد رخ فرخاری
گفتم که به عاشق می گلگون آری
گفتا ز رخم فتاد عکسی بر آب
تو ساده دلی که باده میپنداری

(امالی حاج بله: 523؛ خلاصه الاشعار سفینۀ تبریز: 596، 607 و 611)

جناب میرافضلی، رباعی اول را در یادداشتی تلگرامی که به خیامانه-های دعویدار پرداخته، با استناد به خلاصه الاشعار ذکر کرده-اند؛ همین رباعی در نزهه المجالس نیز، بی ذکر نام شاعر آمده است (شروانی: 176).
*
/channel/gahnameyeadabi

Читать полностью…

چهار خطی

دوبیت لطیف عربی وترجمهٔ فارسی آن

دَعَوتُ بِماءِِ فی اِناءِِ فَجائَني
غلامٌ بِهِ خمرِاً  فَأسْقَیتُهُ زَجْرا

فقالَ هِیَ ماءُ القِراحِ وإنَّما
تَجَلّیٰ بِها خَدّی فَاوهَمَکَ الخَمْرا¹

در جنگ لالا اسماعیل رباعیی هست از شاعری گمنام به نام عزّالدّین الکیشی که دقیقاً ترجمهٔ این دوبیت است وبه نیکی ازعهدهٔ آن برآمده وبراین مضمون، لباسی از پرند پارسی پوشانیده.

عزّالدّین الکیشی²


آری³ به من آورد بُتِ فرخاری
گفتم که به عاشق میِ گلگون آری

گفتا زرخم عکس برآب افتاده است
وز ساده دلی تو باده می پنداری⁴

____

1_این دوبیت را در نسخ خطّی ملاحظه کرده ام ودریکی ازمجلّدات نهایة الارب فی فنون الادب شهاب الدّین نویری دیده ام که اکنون دسترسم نیست تا ارجاع دهم.
2_این کلمه را بنده الکیشی خواندم .وبا توجّه به اینکه در صدر صفحه نیز از شاعری به نام شمس الدّین الکیشی شعری نقل کرده و کتابت آن واضح وکیشی است یقین حاصل می شود که درست خوانده ام وخود حائز اهمّیّت است که ازدوتن از شعرای جزیرهٔ کیش نام برده شده است.
3_این کلمه را آری نوشته وبه یقین آبی صحیح است .وشاید از کااب فاضل این جنگ سهوالقلم رخ داده است که :إنّ الجواد یکبو وإنّ الصّارم ینبو.
4_جنگ لالا اسماعیل ،نسخهٔ خطّی ،برگ ۱۵۵


🌾🍃🍃@adabvahekmat

Читать полностью…

چهار خطی

‏چند رباعی کهن پارسی (۱۰)

در کتابخانۀ داماد ابراهیم پاشا نسخه‌ای از کتاب المنتخب فی اصول المذهب اثر محمد بن محمد اخسیکتی (د. ۶۴۴ ق) موجود است (شمارۀ ۴۸۴) که تاریخ کتابت ندارد، اما به نظر می‌رسد در نیمۀ دوم قرن هفتم کتابت شده باشد. نسخه گویا در اختیار خواننده‌ای فارسی زبان بوده و او در اوراق اول و آخر نسخه، شعرها و نوشته‌هایی به زبان فارسی یادداشت کرده است. هیچ کدام از این شعرها جز یک رباعی، نام گوینده ندارد. از روی شیوۀ کتابت و سیاق گزینش اشعار حدس می‌زنم که کتابت این یادداشت‌ها، در اواخر قرن هفتم یا اوایل قرن هشتم صورت گرفته باشد. مُهر مالک نسخه روی اشعار فارسی الصاق شده است و به همین خاطر، برخی کلمات رباعیات خوانده نمی‌شود.

‏(۱)
فخرالدین رازی رحمه الله
هرگز دل من ز علم محروم نشد
کم بود ز اسرار که مفهوم نشد
چون عاقبت کار بدیدم به یقین
معلومم شد که هیچ معلوم نشد
(برگ ۱پ)

‏(۲)
گل را به مجاز، خار نتوان گفتن
یک بلبل را هزار نتوان گفتن
ده نُه باشد اگر نکو در نگری
..... بود و چهار نتوان گفتن

‏(۳)
از‌آمدنم نبود گردون را سود
و رفتن من جاه و جلالش نفزود
من آن دانم که از در چرخ [کبود]
چون باد در آمدم، برون رفت چو دود

‏(۴)
ای گشته وجود من همه یکتا تو
این غم‌کده پس منم ندانم یا تو
عشقت در دل بکوفت، جان گفت درآی
بیگانگیی نیست، تو مایی ما تو
(برگ ۲ر)

‏(۵)
زوجات نبی که پاک بودند همه
بُد عایشه و خدیجۀ محترمه
با اُم حبیبه، حفصه بود و زینب
میمونه، صفیه، زمعه، اُمّ سلمه

‏(۶)
فرزند نبی،‌ قاسم‌ و ابراهيم‌ است‌
بس‌ طيب‌ و طاهر از در تعظيم‌ است‌
با فاطمه‌ و رقيه‌،اُمّ‌ كلثوم‌
زينب‌ شمر اَرْ تو را سر تعلیم است‌
(برگ ۱۸۷ر)

توضیحات
رباعی ۱. به حکیم عمر خیام، ابن سینا، خواجه نصیر طوسی و افضل کاشانی هم منسوب است (رک. رباعیات خیام و خیامانه‌های پارسی، ۲۴۹-۲۵۰). با سنجش منابع، به نظر می‌رسد که کفۀ انتساب به حکیم عمر خیّام سنگین‌تر باشد.

رباعی ۲. بخشی از مصراع چهارم رباعی به دلیل الصاق مُهر وقف، قابل خواندن نیست. رباعی را در هیچ منبع دیگری نیانفتیم و گویندۀ آن شناسایی نشد.

رباعی ۳. از جمله رباعیات مشهور منسوب به خیام است. بیت دوم رباعی، خاص همین منبع است و در منابع دیگر، به گونۀ دیگری آمده است: وز هیچ کسی نیز دو گوشم نشنود/ کآوردن و بُردن من از بهر چه بود (رک. همانجا، ۱۸۵). احتمال دارد، کاتب بیت دوم رباعی دیگری را به جهت تشابه قافیه و موضوع به این رباعی الحاق کرده باشد. زیرا روایت مشهور، از انسجام درونیِ بیشتری برخوردار است. کلمۀ «کبود» در مصراع سوم، افزودۀ ماست و در اصل نسخه به دلیل الصاق مهر وقف، خوانا نیست.

رباعی ۴. گویندۀ رباعی شناسایی نشد. جوینی آن را بی نام سراینده نقل کرده و مصراع سوم در اثر او چنین است: غم حلقۀ دل گرفت، دل گفت درآی» (رک. تاریخ جهانگشای، ۲: ۱۹۰).

رباعی ۵. رباعی، سرودۀ ابونصر فراهی (زنده در ۶۴۰ ق) مؤلف نصاب الصبیان است (رک. نصاب الصبیان، چاپ مشکور، ۴۹). در منبع مذکور، به جای «زمعه»، «سوده» آمده و درست همین است. زیرا همسر پیامبر سوده دختر زمعه بوده، نه خودِ زمعه.

رباعی ۶. این رباعی نیز از گفته‌های ابونصر فراهی است (رک. همانجا، ۴۸). نقل دو رباعی فراهی در منبعی نزدیک به دوران حیات او، از روایی و مقبولیت کتاب نصاب الصبیان خبر می‌دهد.
‏..


"چهار خطی"
/channel/Xatt4

Читать полностью…

چهار خطی

▫️الزحافات فی الرباعیات
محمد بن محمد بن علی معروف به شمس دبیران مرغینانی،منظومه‌ای چند دانشی به زبان فارسی دارد که به صدر جهان صدرالدین احمد خالدی زنجانی (د. ۶۹۷ ق) وزیر غازان تقدیم شده است. شمس دبیران، مردی دانشور و هنرمند بود. وی به سال «خصو» (برابر با ۶۹۶ ق) نسخه‌ای از این منظومۀ خود را مصدر به مدح وزیر، کتابت کرد. این دستنویس اکنون در کتابخانۀ فاتح استانبول نگه‌داری می‌شود (شمارۀ ۴۰۷۳).

بخشی از منظومۀ شمس دبیران، به علم عروض و قافیه اختصاص دارد. تصویر بالا، مربوط به زحافات وزن رباعی در نسخۀ مورد اشاره است. شاعر (و کاتب) پنج وزن از ۲۴ وزن رباعی را در قالب تنه و چهار دست و پای یک انسان به تصویر کشیده است (برگ ۱۳۷پ)؛ انگار که ما با یک رباعی مصوّر و مجسّم سر و کار داریم.
‏..

"چهار خطی"
رباعی فارسی، به روایت سید علی میرافضلی
/channel/Xatt4

Читать полностью…

چهار خطی

للسمعانی
سنّت ز هوای بدعت‌آرای تو بِهْ
و اخبار، ز رای تهمت‌افزای تو بِهْ
من از خبر رسول گویم، تو ز رای
دانی خبر رسول از رای تو بِهْ!

فأجیب
الحاد ز مذهب مُطرّای تو بِهْ
بوجهل ز مقتدای بی رای تو بِهْ
رایی که صواب باشد و صدق و متین
از رقص و کچول و ز دف و نای تو بِهْ!
‏..
منبع: دستنویس شمارۀ ۵۹۸ شهید علی پاشا، ۶۶۴ ق، ۳۶۳پ
‏..
این دو رباعی، نمایش دهندۀ تقابل دو مکتب فکری در قرن ششم است. یکی بر «خبر» تکیه دارد و دیگری بر «رای». گویندۀ رباعی نخست، سمعانی معرفی شده. شاید گوینده، احمد سمعانی نویسندۀ کتاب روح الارواح باشد. نجیب مایل هروی معتقد است او به فارسی شعر می‌گفت.
عقل‌ستیزیِ سمعانی در کتاب روح الارواح شباهتی با دیدگاه گویندۀ رباعی اول دارد. رباعی منسوب به او، در کشف‌الاسرار میبدی نیز نقل شده است (ج ۱، ص ۵۶۲). میبدی نیز در ستیز با فلاسفه، هم‌رای سمعانی بود. فردی که پاسخ رباعی سمعانی را داده، ناشناس است و ردی از خود به‌جای نگذاشته است. قرائت کلمۀ آخر مصراع سوم (متین) قطعی نیست.
از احسان آسایش بابت معرفی این منبع سپاسگزارم.
‏..

"چهار خطی"
رباعی فارسی، به روایت سید علی میرافضلی
/channel/Xatt4

Читать полностью…

چهار خطی

▫️رباعی نویافته در ردّ رباعی خیّام

یکی از مشهورترین کسانی که در مخالفت با رباعیات خیّام سخن گفته‌اند، شیخ نجم الدین رازی مشهور به «دایه» است. شیخ در اوایل کتاب مرصادالعباد (تألیف در ۶۱۸ ق) دو رباعی خیّام را نقل کرده و گویندۀ آن‌ها را «سرگشتۀ نابینا» نامیده است (مرصادالعباد، ۳۱):
ــ در دایره‌ای کآمدن و رفتن ماست
ــ دارنده چو ترکیب طبایع آراست

در کتابخانۀ علی امیری ترکیه (فارسی، ۹۹۹)، دستنویسی از مرصاد العباد موجود است که آن را محمدبن یوسف بن محمود الحافظ القونوی در چهارم صفر سال ۷۸۰ ق کتابت کرده است. وی در حاشیۀ دو رباعی فوق، یک رباعی از خود در ردّ خیّام آورده است (برگ ۱۰پ):
لکاتبه
خیّام که بی دلیل ره‌رو برخاست
می‌رفت ره کج و نمی‌آمد راست
در تیه ضلالت از تحیّر می‌گفت
کین آمدن از کجا و رفتن به کجاست
‏..

"چهار خطی"
رباعی فارسی، به روایت سید علی میرافضلی
/channel/Xatt4

Читать полностью…

چهار خطی

و برفت🍃🍂🍃

▫️معشوقه مرا ز دل جدا کرد و برفت
یکرویه دل خویش دوتا کرد و برفت
آمد که وفا کنم، جفا کرد و برفت
ما را به هزار غم رها کرد و برفت

(عثمان مختاری، همایی/۶۱٠)


▫️از صحبت ما یار کران کرد و برفت
ما را سمر همه جهان کرد و برفت
گفتم برهان مرا، بکُش تا برهم
گفتا که چنین کنم، چنان کرد و برفت

(اثیر اخسیکتی، جنگ رباعی، میرافضلی/۲۱۸)

@atefeh_tayyeh

Читать полностью…

چهار خطی

چند رباعی از سایلی قَرشی (رومی)

سایلی قرشی (رومی)، از شاعران خطۀ خراسان در اواخر قرن نهم و اوایل قرن دهم هجری بود که در زمان حکومت سلطان بایزید دوم به آناتولی مهاجرت کرد و نسخه‌ای از دیوان خود را به سال ۹۰۸ ق به دربار او هدیه داد. وی شاعری متوسط است و امرار معاش او در روم، از طریق کتابت بوده است. از دیوان او که آن را «نوباوۀ روم» نامیده، عجالتاً سه نسخه در دسترس من است و هر سه دیباچه‌ای به قلم خود شاعر دارد: دستنویس فاتح (ش ۳۸۲۶)، دستنویس کتابخانۀ دانشگاه استانبول (FY.1523) و دستنویس یزما باغشلر (ش ۶۴۴۱). نسخه‌ای از دیوان او نیز در کتابخانۀ عارف حکمت مدینه نگه‌داری می‌شود (ش ۸۱۲/۸۱).

دیوان سائلی، ۷۵ رباعی دارد و شاعر خود را ملزم به سرودن رباعی در هریک از قوافی دانسته است. چند رباعی او را که از جهاتی در خور توجه است، از دستنویس دانشگاه استانبول نقل می‌کنم. دستنویس فاتح رباعیات کمتری دارد. گرایش شاعر به مضامین خیامانه از رباعیاتش آشکار است. وی دو رباعی در هجو شاعری به نام «روحی» دارد که در یکی از آن‌ها او را «قرشمار» (قرشمال) نامیده و به نظرم از جهت قدمت استعمال، شایستۀ ذکر است. همچنین است اصطلاح «چنگانگی» در رباعی دوم و «رَخ رَخ» در رباعی سوم. رباعی یازدهم را شاعر در قوافی حرف لام آورده است نه الف.

نوشیدن می ز کلّه‌ام دلخواه است
آن کلّۀ غافل است یا آگاه است
باری، منِ رند، پُر شرابش کردم
معلوم نه کین سرِ گدا یا شاه است (۱۹۲ر)

«روحی» که به چنگانگی او افسانه‌ست
پیوسته ترانه‌زن درِ هر خانه‌ست
بر منصب فردوسی طوسی زد چنگ
شهنامه مگر ترانۀ چنگانه‌ست؟ (۱۹۲پ)

از زلف کج توست دل ما رَخ رَخ
کافتاده به دست دیگران است، آوخ!
تو مهر جهانتاب و رقیبت چون یخ
یک‌جایْ عجیب است بهشت و دوزخ (۱۹۳ر)

رندی که مرا سرخوش هرروزه کند
از کوی مغان شراب دریوزه کند
با کوزه و با پیاله‌ام خوش، تا دَور
از قالب من پیاله یا کوزه کند (۱۹۳پ)

رفتم به در میکده دی بهر طواف
دیدم به کف مغبچه رنگینْ میِ صاف
زد پیر مغان بانگ که غافل منشین
عمرت همه رفت، مَی خور ای بی انصاف!

دی از سرِ حال گفت پیری چالاک
در گوش دل من سخنی روشن و پاک
مَی نوش کند به دلبرانِ بی‌باک
هر کس که در این غمکده دارد ادراک (۱۹۶ر)

داد از ستم زمانۀ بی فرهنگ
هر لحظه کند به خون خلقی آهنگ
یک لحظه گرت دست دهد ساقی شنگ
می نوش در این غمکده منشین دلتنگ (۱۹۶پ)

در گوش دلم ز غیب آمد الهام
چون لاله به دور گل منه از کف جام
در عیش مدام کوش ای مرد تمام
عیشی نبود به دهر چون عیش مدام (۱۹۷ر)

«روحی» است چو نسناس به آن شکلک شوم
در گوشۀ ویرانه زده جغجغ بوم
مغرور به لاف هر «قرشمار» شوند
من در عجبم ز دانش مردم روم (۱۹۷پ)

ای شیخ! نصیحت تو تا کی توبه؟
مقصود می است، تا کی از وی توبه؟
از هر گنهی توبه توانم کردن
ممکن نبود کردنم از می توبه (۱۹۸ر)

کاهیدۀ کوی زاهدانم حالا
از زهد ریا نرفت کاری بالا
دُردی‌کش کوی زهد تا کی باشم؟
ای کاش ردای من شدی می‌پالا!

ایّام گل است، می بیار ای ساقی
ما را به غم دل مگذار ای ساقی
هستیم به دور چشم مستت مخمور
تقصیر مکن به گیر و دار ای ساقی! (۱۹۸پ)
‏..

"چهار خطی"
/channel/Xatt4

Читать полностью…

چهار خطی

با من در و دیوار به آواز آید
حسین مسرّت


با من در و دیوار به آواز آید؛ گزیدۀ هشتصد سال رباعی اقلیم کرمان، به کوشش و گزینش: سیدعلی میرافضلی، رفسنجان: مسین، ۱۴۰۱، رقعی، ۳۲۸ ص.
‏..
سیدعلی میرافضلی (رفسنجان، ۱۳۴۸) از سخنوران کرمانیِ یزد تبار، به باور من و بسیاری دیگر ، «میر رباعی» کنونی ایران است . وی که خود سخنوری تواناست و بیشتر اشعارش کوته سروده است ، سال ها وقتش را در بررسی پیشینۀ رباعی و رباعی سرایان ایران گذاشته و با شناختی که در این چهار دهه در عرصۀ رباعی- این نامدار ترین و اصیل ترین گونۀ شعر فارسی - پیدا کرده، اکنون به یکی از رباعی شناسان نامدار ایرانی بدل گشته که گفتارهای فراوان و کتاب های خوبی را در این زمینه با نام های : «رباعیّات خیّام در منابع کهن» (تهران: مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۸۲)؛ گوشۀ تماشا ، رباعی از نیما تا امروز (تهران: کازرونیّه، ۱۳۸۶)؛ رباعیّات فکری مشهدی (تهران : کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی)، مونس الاحباب ، مجموعه رباعیّات مروارید کرمانی، متخلص به بیانی (تهران: کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی،۱۳۹۰ ) ؛ در آستانۀ تازه شدن ،۱۰۰ رباعی امروز ( مشهد: سپیده باوران، ۱۳۹۱ ) ؛ به همین کوتاهی ،از رباعی تا شعر کوتاه (کرمان: نشر نون، ۱۳۹۲)؛جنگ رباعی ، بازیابی و تصحیح رباعیّات کهن پارسی (تهران: سخن، ۱۳۹۴)؛ و کتاب چهار خطّی ،کند وکاوی در تاریخ رباعی فارسی ( تهران: سخن، ۱۳۹۷) نگارش و تالیف و تصحیح کرده و به ویژه در عرصۀ خیّام شناسی سخنش معیار است که با نگارش کتابی با نام: «رباعیّات خیّام و خیّامانه های پارسی»(تهران: سخن، ۱۳۹۹) عرصه را برای شناخت بیشتر خیّام برای خیّام پژوهان گسترده است. او تبحری ویژه در شناخت رباعی های سرگردان دارد. (رباعیاتی که سرایندۀ آن روشن نیست یا به چند تن منسوب است). کانال تلگرامی چهارخطی او در نزد اهل قلم و ادب، نامی و مرجعی آشناست.

اکنون با آن پشتوانۀ غنی، دست به کار گردآوری و ساماندهی چهارانه هایی از دیار کریمان (کرمان) شده و با گزینش و وسواسی در خور(برخی از سخنوران تنها یک رباعی از آنان آمده است) ، «گزیدۀ هشتصد سال رباعی اقلیم کرمان» را در دسترسی رباعی پژوهان به ویژه اهالی کرمان نهاده است.او در آغاز، گزارشی از پیشینۀ رباعی در کرمان را آورده، آنگاه به رباعیّات سرگردان کرمان پرداخته ، سپس بیان داشته که این مجموعه در بردارندۀ ۵۲۳ رباعی از ۷۰ سخنور استان کرمان از سدۀ ششم قمری تا حدود سال ۱۳۴۰ قمری (۱۳۰۰ش) است و گفته که بررسی رباعی سدۀ گذشته کرمان (۱۳۰۰ تا ۱۴۰۰ش) نیازمند بررسی بیشتر است و شاید در آینده بدان پرداخت که امیداواریم بپردازد تا این سلسله کامل شود.
وی ترتیب رباعی ها را به گونۀ تاریخی آورده تا به گفتۀ خودش، روند رباعی در کرمان را نشان دهد .آنگاه در پایان کتاب، چندین بخش ، فهرست و نمایه برای این کتاب سامان داده است که برغنای آن افزوده است مانند: یادداشت ها (گزارشی مستند از هر رباعی و انتساب آن به سخنوران دیگر)؛ دربارۀ شاعران این مجموعه (زندگی نامۀ کوتاه و سودمند هر شاعر به ترتیب الفبا)؛ فهرست رباعیّات (همراه با نام سخنور) ؛ نمایۀ نام ها و کتابنامه.

وی به غیر از آنچه در آغاز و در زمینۀ رباعی آمد، صاحب نزدیک به صد گفتار به ویژه در زمینۀ رباعی (در نشریات مهمّی چون:نامۀ بهارستان، گزارش میراث، ادبیّات و زبان ها، آینۀ میراث و نشر دانش ) و بیست کتاب در زمینۀ شعر و ادب است که نامور ترین آن: تصحیح کتاب خلاصة الاشعار و زبدة الافکار (بخش یزد و کرمان ) اثر: میرتقی الدّین کاشانی (تهران : میراث مکتوب، ۱۳۹۵) و شاعران قدیم کرمان (تهران: کازرونیه، ۱۳۸۶) است. نخستین دفتر شعر او با نام «تقویم برگ‌های خزان» در سال ۱۳۷۳ چاپ شد و پس از آن چندین دفتر از اشعارش به ترتیب با نام های: «گنجشک ناتمام»،«دارم به ساعت مچی‌ام فکر می‌کنم»،«تمام ناتمامی‌ها»،«خواب گنجشک‌ها»، «آهسته خوانی» ، «مرا می‌نویسی»، «کارنامۀ تبر»،«روزهایی که جز شب» و «گزیده شعر سید علی میرافضلی» چاپ شده است.
‏..

«نشر مسین»
/channel/mesinpub

Читать полностью…

چهار خطی

دوست دیرینه‌ام وحید دانا، دفتری از رباعیات خودش را به دست چاپ سپرده است. با وحید دانا در دورۀ دانشجویی در اواخر دهۀ شصت آشنا شدم. دانشجوی ادبیات عرب بود و به اقتضای شرایط آن دهه که دهۀ احیاء رباعی بود، رباعی می‌گفت. دانا، چند سالی است که رباعیات جدیدش را در تلگرام عرضه می‌دارد و من خوانندۀ آنم. دفتر «ترانه‌های تنها» ماحصل سه دهه رباعی‌سرایی اوست و در بردارندۀ ۶۰۴ رباعی است و بر خلاف دفترهای رباعی امروز که با ۶۰-۷۰ رباعی به سرانجام می‌رسند، دفتری پُر و پیمان است. «عشق» کلیدواژۀ دفتر رباعیات «ترانه‌های تنها»ست و پاسداشتِ عشق، درونمایۀ اصلی تفکر شاعر است: «انسانِ‌بدون عشق، مُشتی خاک است». «ترانه‌های تنها» را نشر همسایه منتشر کرده است.

بدخواه خیال خاطری نیک مباش
در ساحت نور، ابر تاریک مباش
گاهی که همه پیشِ هم از هم دورند
آیینۀ این دوری نزدیک مباش!
‏..
وقتی که وجود، هم‌مسیرِ عدم است
با این‌همه وقت، باز هم وقت کم است
عشقی که کرامتی ندارد، رنج است
رنجی که محبّتی در آن نیست، غم است
‏..

"چهار خطی"
رباعی فارسی، به روایت سید علی میرافضلی
/channel/Xatt4

Читать полностью…

چهار خطی

▫️در فضیلت مجهول ماندن

حکیم علی
برخیز دلا بستۀ هر بوم مشو
بر نقش مذاق هر کسی موم مشو
خاموش نشین تا نشناسند تو را
مجهول بمان «علی» و معلوم مشو!
‏..
منبع: دستنویس شمارۀ ۳۹۶۶ کتابخانۀ ملک، برگ آخر
‏..

"چهار خطی"
رباعی فارسی، به روایت سید علی میرافضلی
/channel/Xatt4

Читать полностью…

چهار خطی

https://b2n.ir/a21901
#معرفی_کتاب
تازه‌های کتابخانه تخصصی ادبیات، با پی‌دی‌اف برخی صفحات:
با من در و دیوار به آواز آید: گزیده هشتصد سال رباعی اقلیم کرمان
به کوشش و گزینش: سیدعلی میرافضلی
رفسنجان: مسین
سال ۱۴۰۱
@eliteraturebook

Читать полностью…

چهار خطی

چون نیست در این زمانه سودی ز خرد
جز بی‌خرد از زمانه بر می نخورد

ای دوست بیار آنچ خرد را ببرد
باشد که زمانه سوی ما به نگرد
ادیب صابر ترمذی

ادیب صابر ترمذی، شهاب‌الدّین صابربن اسماعیل. دیوان (نسخهٔ خطّی)، دست‌‌نویس به نشانی Io Islamic 132 کتابخانهٔ ایندیا آفیس، نسخ عبدالمؤمن علوی کاشی، کتابت ۷۱۴ ه‌ق، گ۷۳پ.
@Tanideh_az_del

Читать полностью…

چهار خطی

کتاب «زندگی، افکار و رباعیات خیام نیشابوری» با سخنرانی رحیم رئیس‌نیا، حسین معصومی‌همدانی، سیدعلی میرافضلی و مسعود جعفری‌جزی
به نقل از:
@Bookcitycc

@moliyanbook

Читать полностью…

چهار خطی

سینه فراخ کردن

از بود و نبود کلّ اشیاء در طلق
گویم سخنی، فراخ کن سینه و حلق
بودی و نمودی است وجود عالم
بودش همه حق است و نمودش همه خلق

پیشتر نیز نوشته‌ام که فقط این رباعیات ممتاز و درخشان تاریخ رباعی نیست که گرفتار سرگردانی است و بین چند شاعر دست به دست می‌چرخد. برخی رباعیات که ارج ادبی خاصی ندارند نیز، بدین مشکل گرفتارند. رباعی بالا را تقی اوحدی بلیانی یک‌جا به اسم خواجه ابوالوفاء خوارزمی آورده (عرفات العاشقین، ۱: ۱۹۸) و یک‌جا به اسم شیخ نجم‌الدین زرکوب تبریزی (همان، ۶: ۳۸۰۴). در رباعیات خواجه ابوالوفاء خوارزمی که به اهتمام جناب سید احمد بهشتی گرد آمده، این رباعی به نقل از کتاب سلّم السماوات شیخ ابوالقاسم کازرونی دیده می‌شود (ص ۹). منبع ایشان، چاپ قدیم کتاب سلّم السموات است که دکتر یحیی قریب به سال ۱۳۴۰ منتشر کرده است. ظاهراً رباعی در حاشیه نقل شده و نه در متن. متأسفانه من به این چاپ دسترسی ندارم. اما در تصحیح آقای عبدالله نورانی که نشر میراث مکتوب عرضه داشته (تهران، ۱۳۸۶)، چنین رباعیی ذیل نام خواجه ابوالوفاء نیست. از رباعیات خواجه ابوالوفاء سه دستنویس موجود است و رباعی در هیچ کدام نبوده است. البته رباعی از لحاظ نوع نگاه و زبان بسیار شبیه رباعیات خواجه ابوالوفاست. جالبش این است که شاه محمد دارابی رباعی را به اسم نجم‌الدین حسن شهرویه کرمانی ثبت کرده است (لطایف الخیال، ۲: ۲۵۶). به نظرم می‌رسد اینجا اشتراک لقب «نجم‌الدین» میان حسن شهرویه و زرکوب تبریزی مایۀ این اختلاط شده باشد. من احتمال بسیار می‌دهم که رباعی از هیچ کدام از این دو نجم‌الدین نباشد. زیرا سایر شعرهای آن‌ها را که می‌خوانیم چنین لحن و فضایی ندارد.
‏..

"چهار خطی"
/channel/Xatt4

Читать полностью…

چهار خطی

تکمله‌ای بر یادداشت فوق

رباعیی که در جُنگ اشعار و مراسلات کتابخانۀ لالا اسماعیل ترکیه به اسم عزالدین کیشی آمده، در خلاصة الاشعار فی الرباعیات گردآوردۀ ابوالمجد تبریزی در ۷۲۱ ق (چاپی، ۸۶) به نام رکن‌الدین دعویدار قمی است:

آبی به من آورد بت فرخاری
گفتم که به عاشق می گلگون آری؟
گفتا: ز رخم فتاد عکسی بر آب
تو ساده‌دلی که باده می‌پنداری!

این رباعی در دیوان چاپی رکن دعویدار نیست. و البته، دیوان مذکور همۀ اشعار این شاعر را در بر ندارد.
‏..

"چهار خطی"
رباعی فارسی، به روایت سید علی میرافضلی
/channel/Xatt4

Читать полностью…

چهار خطی

▫️تصاویر دستنویس شمارۀ ۴۸۴ کتابخانۀ داماد ابراهیم پاشای ترکیه (رک. یادداشت پیشین)
‏..

"چهار خطی"
رباعی فارسی، به روایت سید علی میرافضلی
/channel/Xatt4

Читать полностью…

چهار خطی

خیّام در آسیای صغیر

یادداشتی از دکتر فریبا
شکوهی

🔸شهرت حکیم عمر خیّام نیشابوری (۴۴۰- ۵۱۷ق) در منابع کهن بیشتر در مقام فیلسوف، حکیم، طبیب، عالم جبر و هندسه، ریاضی‌دان و منجمی پُرآوازه مطرح بوده است. اگرچه در برخی منابع سدۀ ششم تا هشتم هجری رباعیاتی از خیّام به عربی و فارسی نقل شده، آوازۀ او در مقام شاعری رباعی‌گوی از اوایل سدۀ ۱۳ق/ ۱۹م با ترجمۀ فیتزجرالدِ انگلیسی آغاز می‌شود و به دنبال آن موجی از ستایش و استقبال از شعر و اندیشۀ خیّام در ایران و جهان غرب به راه می‌افتد. ترجمۀ فیتزجرالد، بسیاری از شاعران و نویسندگان غرب و شرق و به‌­ویژه ایرانیان را به پژوهش دربارۀ خیّام و انتشار رباعیّات او و غیرفارسی‌زبانان را به ترجمۀ رباعیّات او به زبان­‌های گوناگون ترغیب کرد.

🔴برای دیدن متن کامل یادداشت به نشانی زیر در وبگاه فرهنگستان مراجعه کنید:
🌐https://apll.ir/?p=12354

Читать полностью…
Подписаться на канал