✔️خداشناسی
✍️ مصطفی ملکیان
🔹گفتنی است خدا دو دسته صفات دارد، يك دسته صفاتى است كه به آن مىگوييم صفات فلسفى خدا يا گاهى گفته مىشود صفات مابعدطبيعى خدا؛ مثل اينكه بگوييم خدا علت العلل است، يا واجب الوجود است، محرك بلاتحرك است، قيوم بالذات است، وجود فىنفسه است، وجود محض است، يا خدا ازلىوابدى است. اينها صفات مابعدالطبيعى خدايند.
يك دسته صفات هم وجود دارد كه به آنها صفات اخلاقى يا انسانى خدا مىگويند؛ مثل اينكه بگوييم خدا خيرخواه است، عادل است، حكيم است.
🔹يكى از نقاط ضعف ما اين است كه در بحث خداشناسى، بيشتر به صفات متافيزيكى او توجه مىكنيم و اين گونه فكر مىكنيم كه مردم اصل وجود خدا را قبول ندارند؛ اين است كه همهاش رو به فلسفه اثبات خدا مىرويم، با اين كه شما مىدانيد كه حتى به ظاهر لاابالىترين جوانان در خلوتشان خدا را قبول دارند، چيزهاى ديگرى است كه نتوانسته جذبشان كند.
خوب من مىگويم شما چرا بحثى راجع به جمال خدا نداريد؟ مگر جمال خدا يكى از ويژگىهاى خدا نيست؟ خدا جميل است. شما در كدام كتاب كلامىتان راجع به جمال خدا بحث كردهايد؟
شما توجه به صفات اخلاقى نداريد و من تعجب مىكنم كه چرا تابهحال كتابی كلامى، چه در قديم چه الان، ننوشتهایم كه در آن از صفات اخلاقی خدا مثل زيبايى بحث شود. بياييد بحثى راجع به مهربانى خدا و خيرخواهى خدا تهيه كنيم.
🔹بنابراين در بحث خدا اولين چيزى كه قابل توجه است اين است كه بايد بيشتر بر صفات انسانى و اخلاقى خدا تكيه كرد. البته نه اينكه صفات مابعدطبيعى فراموش شود كه البته بعضىهايش هم نبايد بيايد؛ مثل اينكه خدا محرك بلاتحرك است، بسيار اثر نامناسبى دارد. در صفات مابعدطبيعى خدا هم بيشتر تأكيد بر صفات اخلاقى باشد نه صفات فلسفى محض.
نكته ديگر اينكه بايد يك كار واقعاً جدى در مورد مسأله شر صورت گيرد. به باور من آن چيزى كه جوانان ما را از دين رمانده، وجود شر است. پس هر چه در توان داريد روى مسأله شر كار كنيد. اگر مخاطب مسأله شر برايش حل شود نيمى از گام معنويت را برداشته است.
🔹آنچه كه اين قدر آدم را نسبت به خدا شاك مىكند و بلكه منكر وجود خدا مىشود مسأله شر است و ما بايد يك نيروى جدى فكرى براى حل مسأله شر صرف كنيم و از كار عظيمى كه غربيان در اين زمينه كردهاند استفاده كنيم وخودمان هم نوآورىهايى داشته باشيم و اين قدر حرفهاى گذشته را تكرار نكنيم كه شر عدمى است! عدمى باشد يا وجودى، بالاخره اين دندان كه درد مىكند، واقعاً درد مىكند! عدمى يا وجودى خواندنش كه فرقى نمىكند و مسئله با آن حل نمىشود.
در مسئله خدا اين دو مسئله مهم است؛ يكى صفات اخلاقى خدا و ديگرى مسئله شر كه ما معمولاً مسئله شر را مستقل هم بحث نمىكنيم و معمولاً همراه با مسئله عدل الهى مطرح شده است. در صفات اخلاقى خدا هم اين شش صفت مهم است: علم خدا، قدرت خدا، خيرخواهى خدا، عدالت خدا، حكمت خدا، زيبايى و جمال خدا.
❇️ بخشی از سخنان استاد در جمع اساتید دروس معارف اسلامی، دهه هفتاد
@mostafamalekian
❇️درسآموزی از پدیدههای غیرانسانی در آیین بودا و دائو
✍مصطفی ملکیان
🔹در آیین بودا و دائو ، درسآموزی از جمادات و نباتات هست. درسآموزيهایی که در این دو آیین وجود دارد، عرفانیتر است از درسآموزیهایی که در نهجالبلاغه وجود دارد. در واقع در نهجالبلاغه فقط و فقط پدیدههای انسانی به انسان درس میآموزد و نه پدیدههای غیرانسانی. ولی در آن جا پدیدههای جمادی و نباتی هم علاوه بر پدیدههای انسانی، درس میآموزند.
تفاوت دیگری که بهطورکلی بین آیین بودا و دائو با نهجالبلاغه و قرآن و اسلام وجود دارد این است که درسهایی که در اسلام و آیین یهود و آیین مسیح میآموزیم، بیشتر این است که از پدیدههای این جهان ویژگیهای خداوند را میآموزیم. مثلا از پدیدههایی که در این جهان میبینیم، به قدرت، علم، خیرخواهی، حکمت و عدالت خدا پی میبریم. به تعبیر دیگر مدلولهای این دالها صفات الهیاند. در ادیان شرقی یعنی دائو و بودا که در درسآموزی از بودا خیلی مهم هستند، مدلولهاي این دالها، ویژگیهاي یک خدای متشخص نیستند، بلکه کارهایی است که از طریق این درسآموزیها پیش پای من گذاشته میشود.
مثلا همانطور که در شعر سهراب سپهری است، بودا میگوید: شما وقتی به آب نگاه میکنید، ببنید که آب به شما چه چیزی در عمل میآموزد؛ آب وقتی که به مانعی برخورد میکند، هیچگاه در برابر این مانع قد علم نمیکند، وقتی که در مسیر نهری سنگی وجود دارد، آب وقتی به این سنگ برخورد میکند قد علم نمیکند، بلکه مانع را دور میزند و راهش را پیدا میکند. یعنی وقتی آب به سنگ برخورد میکند، پشت سنگ نمیایستد و نمیگوید که من باید مبارزه کنم و این سنگ را از پیش پا بردارم و بروم. راهش را از گوشهای که سنگ به آن منتهی میشود، ادامه میدهد. بودا این را میگفت تا هیچوقت در برابر کسانی که برای شما مانعاند، در مقابلشان نایستید، دورشان بزنید!
🔹ضمنا آب در عین این که بسیار نرم است، کاری میکند که هیچ سختی نمیکند، در واقع نرم باشید ولی سختکار، نرمِ سختکوش، تعبیري که خود دائو در ذمّ پده دارد، میگوید: آب نرم است و سختکار، به طوری که سنگ سخت را مقهور خودش میکند. شما هم مثل این آب باشید، یعنی مدارا بورزید اما هدفتان را فراموش نکنید، آب در واقع هرچه قویتر میشود ساکتتر میشود، میگفت شما هم همینطور باشید، هر چه سروصدا داشته باشید پس آب کمتری هستید!
🔹انسان وقتی هویت اندك دارد، سروصدا دارد. آبِ یک نهر بیشتر از آب دریا سروصدا دارد و آب دریا بیشتر سروصدا دارد تا آب اقیانوس. این نوع درسآموزیها در جهت این است که «من چگونه باید باشم.» از این لحاظ بودائیان از طبیعت خیلی استفاده کردهاند و دائما به این فکر میکنند که از آتش، آب، سنگ و ... چه چیزهایی میشود آموخت. اما اینها را دال بر صفت یک موجود متشخص انسانواری به نام خدا نمیگیرند. ولی ویژگیهایی که در نهجالبلاغه است ما را بیشتر به صفات الهی پی میبرند – بیشتر و نه منحصرا.ً
💢مصطفی ملکیان، معنویت در نهج البلاغه
@mostafamalekian
🔊 گزارش تصویری نشست نقد و بررسی کتاب «پسافاجعه؛ خشونت و بازساختن خود»
🗣فایل صوتی
@mostafamalekian
🎥 گفتگوی مصطفی ملکیان با اعتماد آنلاین در سال ۱۳۹۸ که اکنون نیز شنیدنیست:
اتُمیزم اجتماعی، بزرگترین مصیبت ایران کنونی است/ جامعه ما ازدحام تنهاییهاست/ 80 میلیون انسان در هم تپیده تنهاییم/ باید خیرات اجتماعی را منصفانه و عادلانه توزیع کنیم/ بزرگترین ثروت جامعه، روح آبادان شهروندان است
🗣فایل صوتی
@mostafamalekian
🔴 چرا توجیه افزایش قیمت بنزین در ایران، با توسل به قیاس قیمت بنزین در ایران، با کشورهای خارجی نظیر ترکیه و کانادا قیاس اشتباهی است؟
✍️مصطفی ملکیان
🔹پاسخ: این قیاسکردن که آقایان در رادیو و تلویزیون دائما تکرارمیکنند، عیب اساسی دارد.
1️⃣ شما ببینید این کشورها به اندازه کشور ما مخازن زیرزمینی و منابع زیرزمینی نفت و گاز دارند که قیمت بنزینشان با ما یکی باشد؟
2️⃣ نکته دوم این است که در کانادا مثلا اگر یک شهروند ١٠ برابر ما برای بنزین هزینه میکند، حقوقش چندین برابر حقوق مردم ما است. گفته میشود کاناداییها بنزین را لیتری ١٦هزار تومان میخرند، میگویم قبول، اما ١٦هزار تومان پول بنزین میدهند در جایی که یک کارگر سادهشان در ازای یک ساعت کار، ٣٥ دلار پول میگیرد.آنوقت کارگر شما در ازای هر یک ساعت کار چند دلار میگیرد؟ یعنی کارگری را که بهازای هر یک ساعت بیش از ٤٠٠هزار تومان میگیرد، با کارگر ایرانی مقایسه نکنید که بهازای ١٠ ساعت کار در شبانهروز هم ٤٠٠هزار تومان نمیگیرد.
3️⃣ اما نکته سوم، آن کانادایی اگر برای بنزین این میزان پول میدهد، دستکم از بقیه امور جامعهاش راضی است، نهایتا فقط با پول بنزین مشکل دارد. اما یک شهروند ایرانی از همه چیز راضی است؟
بنابراین اینکه شما یک چیز را با چیز دیگری مقایسه کنید که هیچ شباهتی با هم ندارند، ایراد اساسی دارد. آن کانادایی اگر ٨ یا ١٢درصد مالیات میدهد، اما در عوض هر روز میبیند که مالیاتش در کجا صرف میشود، نه مثل ما که هر از گاهی ببینیم یک دزد جدید با چندهزارمیلیارد از مرزها عبورکرد!
➖مصاحبه روزنامه شهروند با استاد ملکیان|عنوان «ریشه اعتراضات»، سال ۱۳۹۸
@mostafamalekian
🍁تنهایی بر اثر عدم درک دیگران
✍مصطفی ملکیان
🔹بعضی اوقات، انسان احساس میکند آنچه را که در درونش میگذرد، کسی ادراک نمیکند. این مطلقاً معنایش آن نیست که او برای کسی نمیگوید یا نمیخواهد برای کسی بگوید یا نمیتواند برای کسی بگوید، بلکه مراد این است اگر هم بخواهد یا بتواند بگوید، کسی فهم نمیکند که او دارد چه میگوید. معمولاً کسانی که یا ازلحاظ ذهنی یا ازلحاظ عاطفی یا خُلقی، پیشرفتهتر از دیگران باشند، چنین چیزی را احساس میکنند.
✳️تنهایی ذهنی
🔹تنهایی ازلحاظ ذهنی، مثال خیلی سادهاش این است که فردی یک ذهن خیلی قوی دارد و چیزی را کشف میکند که باید 200 سال بگذرد تا دیگر انسانها آن را درک و باور کنند و الان کسی آن را درک نمیکند. این نوع «تنهایی» را معمولا نوابغ دارند که به خاطر پیشرفت ذهنیشان، کسی سخن آنها را ادراک نمیکند و مردم فکر میکنند که اینها دیوانهاند؛ چراکه سخنانی خیلی خلاف عرف میگویند.
✳️تنهایی عاطفی
🔹تنهایی یک وقت هم از لحاظ عاطفی است؛ یعنی برای کسی هست که عاطفۀ خیلی شدیدی دارد. اموری را احساس میکند که اگر برای کسی بگوید، درک نمیکند. هستند افرادی که واقعاً برای یک بچهگنجشک سرماخورده که گوشهای افتاده، به شدت دل میسوزانند و اگر این را برای کسی نقل کنند، به آنها چه میگویند؟!
✳️تنهایی خُلقی
🔹نوع دیگر تنهایی ازلحاظ خلقی است؛ یعنی شخص یک اخلاقیات متعالی دارد که وقتی اینها را برای کسی بازگو کند، درک نمیکنند. فرض کنید شخصی در بیابان در حال قدم زدن است و دوستش به او شکلاتی تعارف کند، کاغذ شکلات همچنان در دست اوست و مترصد آن است که سطل آشغالی پیدا کند و کاغذ را در آن بیندازد. این واقعاً یک امر خلاف متعارف است؛ اما یک انسان اخلاقی ممکن است تا این حد، حساسیت نشان دهد، و بنده میشناختم افرادی را که اگر یک چنین حالتی برایشان پیش میآمد، واقعاً وضع روحیشان را از دست میدادند! حتی در بیابان هم اگر پوسته چیزی را پرت میکردند، تا یک مدت عذاب وجدان داشتند. حالا یک انسان روزی پانصد انسان میکُشد و عین خیالش نیست و یک انسان هم بدینگونه!
🔹چقدر پیشرفت از لحاظ خُلقی حدناپذیر است، چقدر امور ظریف و لطیف وجود دارد! گاهی وقتها انسان بهحدی ازلحاظ اخلاقی جلو میرود که واقعاً به نظر من و شما با هیچ عقل و منطقی سازگار نیست؛ چراکه عقل و منطق من و شما در همین حد زندگی روزمره است. یک چنین انسانهایی آنچه را که در درونشان میگذرد و احساس میکنند، کسی ادراک نمیکند. این یک نوع تنهایی است که انبیا، عالمان اخلاق و عرفا، بسیاری از تنهاییهایشان از این مقوله است.
🍁درسگفتار تأثیر دین در منش آدمی
@Mostafamalekian
🔷معرفی چند کانال مفید
▪️ ناقد (مصطفی ملکیان):
@naghedChannel
▪️ عبدالکریم سروش:
@DrSoroush
▪️ آذرخش مکری:
@DrAzarakhshMokri
▪️صدانت:
@Sedanet
▪️سروش مولانا
@sorooshemewlana
▪️فلسفه (زهیر باقری نوع پرست):
@philosopherin
▪️تکامل و فلسفه (دکتر هادی صمدی):
@evophilosophy
▪️اندیشه پویا
@andishepouya
🔻
@mostafamalekian
🔺️"تصور روحانیون از آزادی"
👤مصطفی ملکیان
👤حسین جمالی پور
بخشی از "مستند معنا"(مجموعه گفت و گوهایی در باب معنای زندگی در ایران معاصر)
@mostafamalekian
🔴 فایل تصویری «مستند معنا» با موضوع: «آزادی، شهادت، و معنای زندگی در ایران»
🔹 گفتوگوی حسین جمالی پور با استاد مصطفی ملکیان
@mostafamalekian
نقد و بررسی کتاب خارپشت و روباه نوشته آیزایا برلین با ترجمه نجف دریابندری | مصطفی ملکیان| سهشنبههای بخارا
@mostafamalekian
🎥 دیدگاه مصطفی ملکیان درباره تئاتر «در جستجوی بازیگر هملت» به کارگردانی مسعود دلخواه
@mostafamalekian
✔️ ارزشداوری مثبت ما برای مفاهیمی چون علم و قدرت
✍️ مصطفی ملکیان
🔹در امور عامه ی فلسفه می گویید امور عدمی دال بر نقصانند و امور وجودی دال بر کمالند . مثلا گفته می شود علم یک امر وجودی است و جهل چیزی نیست جز عدم العلم. یا قدرت یک صفت کمالی است و عجز چیزی نیست جز عدم القدرة. و این خیلی واضح است. اما من می گویم هیچ وضوحی ندارد. از کجا می گویید قدرت یک امر وجودی است و عجز، عدم آن امر وجودی است . بنده می گویم عجز یک امر وجودی است و قدرت چیزی نیست جز عدم العجز. با یک عدم گذاشتن که مسئله حل نمی شود. همان طور که قدرت عدم العجز است، عجز هم عدم القدره است . شما می گویید که جهل چیزی نیست جز عدم العلم ، بنده می گویم علم هم چیزی نیست جز عدم الجهل . می خواهم نتیجه بگیرم که ما به گونه ای تلقی می کنیم که گویا کمال یک مفهوم واقعی(factual) است، اما کمال یک مفهوم ارزشی (evaluative) است، ما ارزش داوری می کنیم. ما برای علم و قدرت ارزش مثبت قائلیم آن وقت می گوییم علم و قدرت دلالت بر کمال می کند.
معنای زندگی | صفحه 89
🔊 دانلود فایل صوتی سخنرانی «مقوله بندی عشق» | مصطفی ملکیان | مردادماه 1403
@mostafamalekian
مصطفی ملکیان:
🔹نخواهیم همه انسانها مانند من شوند، بزرگترین جنایات تاریخ بشر از همین ناحیه متحدالشکل کردن افراد بوده است.
🔹چون می خواهم عقاید، احساسات و خواسته های دیگران منطبق با من باشد.
🔹انسانها قرص استامینوفن نیستند که همه یک شکل باشند.
@mostafamalekian
🔴مصطفی ملکیان:
انسان اهل صلح، حقیقت را نه در مطلق، که در مسیرِ جستجو میبیند. او میداند که بر حق بودن، به معنای پذیرش امکان خطا و تفاوت دیدگاههاست. چرا که باور دارد، حقیقت در یک نگاه واحد نیست، بلکه در پذیرش تنوع اندیشهها و احترام به تفاوتها نهفته است.
@mostafamalekian
🔊 فایل صوتی نشست نقد و بررسی کتاب «پسافاجعه؛ خشونت و بازساختن خود»| مصطفی ملکیان
@mostafamalekian
🔴 لینک ثبت نام درسگفتار بیست معنای معنویت در مشهد:
https://evnd.co/CqplB
@mostafamalekian
🎥مصطفی ملکیان درباره اهمیت وجود نظام ارزش گذاری (اهم و مهم) در زندگی سخن می گوید
@mostafamalekian
💠علل اخلاقی نزیستن انسانها از منظر دیوید ثورو
✍️مصطفی ملکیان
پشت کردن به اخلاق، محصول غفلت از سه واقعیت است:
1️⃣ اکتفا نکردن به حداقل ضروریات
او تعبیری دارد شبیه مارکس در مورد کالا: کالا تجسد و تبدیل یافتهی عمر و روح است. قیمت هر کالا (و نیز خدمات رفاهیِ بیشتر از معمول) مقدار عمر و روحی است که میدهی تا آن را به دست آوری. ضرورتگراییِ (یا اسنشیالیزم) ثورویی به ما میگوید عمر و روحات را تا حداقلِ ممکن برای تامین جسم و کالای ضروری بفروش، چون مجبوری و گریزی از آن نیست. اما باقی را برای استعلای خود (رسیدگی به فریاد کودک درون از نگاه یونگ و رایگان بخشی) برای خودت باقی بگذار، تا هرگز و نیز در دوران ناتوانیِ پیری و احتضار، حسرت از ناکردهها و پشیمانی از جبران نکردن اشتباهات نداشته باشی. چون حسرت و پشیمانی برای کسی که همهی روح و عمرش را برای کسب کالای ناضروری داده، حسی است قطعی (مخصوصا با توجه به 40 سال پژوهش الیزابت کوبلر راس بر روی محتضرین).
2️⃣عاریتی و بیاصالت شدنِ زندگیمان، به دلیل تجاوز از ضروریات حداقلی
علت اصلیِ رفتن به سراغ ناضروریات (تجملات و بَرجها)، پشت کردن به خود و روکردن به دیگران است [پارسایانِ روی در مخلوق، پشت بر قبله میکنند نماز! (سعدی)] . "بود"ها را رها میکنیم و به سراغ "نمود" میرویم. بالیدن سرشتمان را فراموش میکنیم و به شخصیتمان یا همان برداشت دیگران از "من" رو میکنیم.
مارکس، نیچه، فروید، فوکو و ... در پاسخ به انگیزهی ریشهایِ رفتار آدمی، نظرات متفاوتی داشتند. پاسخ ثورو به این پرسش مهم این است: زیباکردن تصویر خود در ذهن دیگران. او میگوید برای این کار باید به خود پشت کنیم، برای تآمین هزینهی تجملات به هر رذالت احتمالی تن دهیم و از آن بالاتر، رسیدگی به خود را کاملا فراموش کنیم و نحوهی زندگی و نمود خود را همرنگ خواسته و "مد" تحمیلیِ دیگران و با "چشموهمچشمی" تنظیم کنیم. کسب درآمد و زندگی برای خوشامد دیگران، طبعاً چیزی نیست جز زندگیِ عاریتی و بیاصالت.
3️⃣ بیصداقتی و ناهمخوانیِ با خود، پیامد پیگیریِ ناضروریات است.
غفلت سوم، غفلت از رویاهایی است که از کودکی با تو بوده و همیشه آرزویِ پنهان و آشکارت بودهاند. وقتی دنبال پول بیشتر، برای کسب و حفظ تجملات و نمایش نمود و شخصیت و وجاهت باشی، مجبوری به رؤیاهایت پشت کنی. رؤیاها ممکن است عوض شوند، اما نکتهی مهم، همعنان بودن و وفاق داشتن انسان با آرمانهای هرلحظهی زندگیمان است. اگر زندگی فاقد این وفاق باشد، یعنی با خودمان صداقت نداریم؛ درون و بیرونمان همخوانی ندارند. معلمی را دوست داریم، اما به خاطر ماشین مدل بالاتر، شغلی کاملا بیربط با معلمی را دنبال میکنیم و در آن غرق میشویم. یادمان میرود که پیامد کسب کالای بیش از ضرورت و حتی ابزارهای بیشتر، بیصداقتی و ناهمخوانی با خودمان است. ساحات سرشتمان (باورها، احساسات، عواطف و ادراکاتمان) با گفتارها و کردارهایمان نمیخواند.
🔹اگر این سه غفلت را نکنیم، طبعا اخلاقی زیستن و پیکرتراشیِ معنویمان قطعی میشود؛ و به انسانی تبدیل میشویم که زندگیاش اصیل است، با خود صداقت دارد، به رویاها و سرشتش پشت نکرده و نه دچار حسرت و پشیمانیِ دمِ مرگ و نه دچار اضطرابِ دلنگرانی، دغدغهی افسردگی و قبض تنفر از خود، ملال و هرگونه احساس و هیجان منفی میشود و دنیا را دمبهدم و هر روز، نوبهنو کشف میکند و به معنای واقعی، "زندگی" و "زندگیِ بامعنی" میکند.
➖درسگفتار فلسفه اخلاق، موسسه پرسش، ترم 3
@mostafamalekian
🎥مصطفی ملکیان در گفت و گو با حسین جمالی پور:
🔹 شما می گویید عهدنامه مالک اشتر آیین نامه حکومت دینی است، شما یک جا در این عهدنامه بیاورید که گفته باشد شما باید مناسک دینی را بر مردم اجبار کنید. مردم را اجبار کنید به نماز، روزه، به حجاب داشتن و ...
@mostafamalekian
🔴 «مستند معنا» با موضوع: «آزادی، شهادت، و معنای زندگی در ایران»
🔹 گفتوگوی حسین جمالی پور با استاد مصطفی ملکیان
فایل تصویری: بخش اول | بخش دوم
@mostafamalekian
✔️مولفه های اصلی عشق
✍️ مصطفی ملکیان
🔹وقتی به معنای عشق می اندیشیم نمی توانیم مولفه های اصلی آن را نادیده بگیریم، مولفه هایی که جدائی ناپذیرند:
1️⃣ شور و شوق و به هیجان آمدن از دیدن معشوق.
2️⃣صمیمت و عریانی کامل نزد معشوق. یعنی به صورتی بلورین با وی مواجه شدن، صمیمیتی 100 درصدی داشتن نزد معشوق. ما انسان ها نمی توانیم با صرافت طبع مان همه جا ظاهر شویم، اما این وضعیت در حضور محارم واقعی انسان یعنی معشوق یا دوستان حقیقی امکان پذیر است و اگر اینگونه نباشد، باید به نامگذاری این رابطه یا ارتباط شک کرد.
3️⃣تعهد تمام عیار نسبت به معشوق داشتن، یعنی نسبت به خود معشوق، نسبت به درد و رنج او، نسبت به لذت و مسائل او و ... احساس تعهد تمام عیار کرد.
تفاوت انسان ها در اولویت سنجی ایست که در هنگام تعارض میان این مولفه ها رخ می دهد. یعنی کدام را بر دیگری ارج می نهند و نسبت به آن التزام می ورزند.
❇️ درسگفتار روانشناسی اخلاق
@mostafamalekian
🔴مصطفی ملکیان:
🔹قدر ۲۲ سال طلایی عمر خود را بدانید روانشناسان می گویند ۱۸ تا ۴۰ سالگی بهترین سالهای عمر هر انسانی اند باور کنید یک هفته از این سال ها اندازه یک سال بالای ۴۰ سالگی ارزش دارد. این سالها بی نمونه اند بی همتایند. در این سال ها برنامه ریزی کنید و کار کنید
🔹البته وقتی برنامه ریزی سنجیده صورت گرفت باید ۴ویژگی هم داشته باشد در آن برنامه :۱. نظم داشته باشد ۲. پشتکار داشته باشد ۳. اعتدال را رعایت کند ۴. دائما خودش را بازنگری کنید درست مثل کوهنوردانی که وضعشان را هر از چندگاهی از نو مورد ارزیابی قرار می دهند
@mostafamalekian
🔴 نشست مجازی با عنوان:
ذات و ظاهر قضاوت
(معرفت شناسی داوری)
🔶 توسط: استاد مصطفی ملکیان
پژوهشگر فلسفه و اخلاق
🔷 تاریخ جلسه: سهشنبه ۱۶ مرداد
🔷 ساعت: ۲۰:۰۰
🔶 جهت ثبت نام به واتساپ و تلگرام این شماره پیام دهید:
0998 130 72 70
#دیدار_نیوز
@didarnews1| @didarnewsir
🔊 دانلود فایل صوتی سخنرانی «مقوله بندی عشق» | مصطفی ملکیان | مردادماه 1403
@mostafamalekian
✔️فرزانگی
✍️مصطفی ملکیان
🔹در اينجا تعريفي از فرزانگی ارائه می دهم كه از آن من است و البته مثل بقية تعريفها نقصهايي دارد. به نظر من فرزانگان سه ويژگي دارند:
1️⃣ يكي اينكه مطلقاً به دنبال حل مسائلي كه در حل آنها در زندگي عمليشان تأثير ندارند نميروند (جنبة سلبي). بيشتر مسائلي كه ما در زندگي خود به دنبال حل آنها هستيم از همين سنخاند و نه بيواسطه و نه باواسطه هيچ نتيجة عملي در پي ندارند. باید در پی پاسخ سؤالاتي بود كه حالتهای رپز را داشته باشند، از جمله اينكه:
1) سؤالاتي كه پس از طرحشان زندگي انسان عملاً با قبل از طرحشان فرق كند؛
2) آنها كه پس از يافتن جوابشان زندگي انسان عملاً با قبل از يافتن جوابشان فرق كند؛
3) آنها كه اگر به آنها جواب x بدهند زندگي انسان عملاً فرق كند با وقتي كه به آنها جواب y دهند؛
🔹(سوال: آيا توصيه به علم نافع پيشرفت علوم را متوقف نميكند؟ جواب: در اينجا سه نكته هست: اولاً اين سخنان به گوش يكميليونم انسانهاي روي زمين هم نميخورد و از آن عده هم كه به گوششان ميخورد يك درصدشان هم فهم نميكنند و از آن ميان كه فهم ميكنند عدة كمي قبول ميكنند و از آن ميان كه قبول ميكنند عدة كمتري به مقتضاي آن عمل ميكنند. ثانياً حسن پيشرفت علوم در چيست؟ اگر در اين است كه زندگي عملي انسان را در مقام عمل بهتر ميكنند كه خب خود آن پيشرفت علوم هم مشمول اين سخن ميشود، والا خب علوم پيشرفت نكنند، امضا ندادهايم كه در زندگي عمليمان طوري سلوك كنيم كه باعث پيشرفت علوم شويم.
🔹ثالثاً هر كدام از ما براي ادامة كمي و كيفي اين نوع زندگي حكيمانه محتاج ثروتيم و براي ثروت نياز به شغل داريم و براي شغل نياز به تخصص داريم و براي تخصص بايد يك رشتة علمي را دنبال كنيم؛ بحث در بقية كارهاي عمرمان است، آنها را صرف چه بكنيم؟ هرچند در همين انتخاب شغل هم ميتوان شغلي را انتخاب كرد كه علاوه بر درآمدزايي ارزش اضافهاي هم داشته باشد.)
2️⃣ويژگي دوم اين است كه وقتي به پاسخ آن مسائل كه در زندگيشان تأثير دارد رسيدند پيگيرانه به دنبالشان ميروند (جنبة ايجابي) و مثل اكسيژن جزء ضروريات زندگيشان ميشود نه مثل دكوراسيون كه جزء تجملات به شمار ميرود. به اين حالت ميگويند «تحرّي»، يعني بهجد به دنبال چيزي بودن.
3️⃣ سوم اين است كه وقتي راه حل مسائل را يافتند در تمام زندگيشان به آن عمل ميكنند. از اين نظر گاه فيلسوفي كه كتابها نوشته است جواب يك سؤالش را از فرزانهاي ميپرسد، چون همة آنچه او بدانها پرداخته به كارش نميامده و آنچه به كارش ميآمده را به آن نپرداخته و نميدانسته است. فرزانگي به اين معنا را ــ كه واقعاً جاي كار دارد ــ نبايد فضيلت دانست، بلكة عصارة فضايل است.
❇️ روانشناسی اخلاق | صفحات 215 و 216
@mostafamalekian