مردم نامه مجله ای است به مدیریت و سردبیری داریوش رحمانیان ( هیأت علمی گروه تاریخ دانشگاه تهران ). کار این کانال در پیوند با آن مجله است در حوزه تاریخ مردم ( People's ( History ارتباط با کانال مردم نامه: mardomnamehmag@gmail.com
◼️آواز تیشه امشب از بیستون نیامد/ گویا به خواب شیرین فرهاد رفته باشد
محقق ارزندهی تاریخ معماری ایران، مرمتگر، و مدیر مؤثر میراث فرهنگی، فرهاد نظری، از دنیا رفت.
ارجنامهای که تحریریهی آسمانه چهار سال پیش برای او تهیه کرد (پیوست) وجوهی از قدرِ ناشناختهی او را نشان میدهد.
📔گپ و گفت با دکتر حسن حضرتی
🔹موضوع گفتگو: کارویژه دانش و رشته تاریخ
میهمان
#دکتر_حسن_حضرتی
میزبان:
#دکتر_محمد_بی_طرفان
🗓 دوشنبه 4 تیر 1403 ساعت 17
🏡 سالن حافظ
🔹برنامه به صورت حضوری برگزار می گردد.
🔹ورود برای عموم آزاد و رایگان است.
💢خانه اندیشمندان علوم انسانی💢
🆔 @iranianhht
🔸 فرهنگسرای اندیشه و موسسه حامی، با همکاری خانه اندیشهورزان برگزار میکنند:
🔰 سلسله نشستهای علوم انسانی و مسائل جامعه ایرانی
▫️ نشست سوم:
🔹 امکانات و محدودیتهای رشته تاریخ دانشگاهی در طرح و صورتبندی مسائل ایران معاصر
🔸 میهمانان:
➖ دکتر داریوش رحمانیان؛ استاد تاریخ دانشگاه تهران
➖ دکتر علیرضا ملایی توانی؛ استاد تاریخ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
➖ دبیر نشست: دکتر مالک شجاعی
▪️ زمان: سهشنبه، ۱۲ تیر ۱۴۰۳ | ساعت ۱۷
▪️ مکان: خیابان شریعتی، نرسیده به پل سیدخندان، بوستان شهید منفرد نیاکی، فرهنگسرای اندیشه.
@andishe_farhangsara
به مناسبت اردیبهشت،
و #روز_معلم
و بهانهی نیم قرن معلمی!
#جنگ_هنر_مس
#مرتضی_فرهادی
بیو این معلم
https://yek.link/kavehfarhadi
برای اطلاعات بیشتر از آثار و نظرات دکتر مرتضی فرهادی،
دوستان می توانند به کانال تلگرامی فرزند برومند ایشان، دکتر کاوه فرهادی مراجعه نمایند که بدین روی، بیو و آدرس کانال تلگرامی دکتر کاوه فرهادی تقدیم شده است.
@kaveh_farhadi
@sociologyofislamiccountries20
لاتدری لعلالله یحدث بعد ذلک امرا
طلاق/۱
تاریخ پر است از پیشآمدهای پیشبینینشده و رویدادهای غیرمنتظره. چه بسیار نقشههایی که نقش برآب شدهاند. چه بسیار برنامههایی که وارونهی آنچه برنامهریزان میخواسته و میپنداشتهاند نتیجه دادهاند...
/channel/hichestandr
📢مراسم رونمایی کتاب:
مبانی نظری نقد معماری با رویکرد فرمالیسم ژرف
بهقلم مهرداد قیومی بیدهندی و مونا بلوری بزاز
🔹با حضور:
محمدرضا حائری
بیژن شافعی
امیر مازیار
مهرداد قیومی بیدهندی
🔸زمان: پنجشنبه، ۳۱ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۷
🔸مکان: الهیه، خیابان فیاضی (فرشته)، بالاتر از خیابان چناران، پلاک ۵۰، مجموعهی فرهنگان فرشته
#خبر
@asmaaneh
نشست "بررسی کارنامه تاریخ نگاری دکتر غلامحسین زرگری نژاد" برگزار شد
نشست "بررسی کارنامه تاریخ نگاری دکتر غلامحسین زرگری نژاد" روز دوشنبه ۲۱ خرداد در سالن حافظ خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی خانه اندیشمندان علوم انسانی، نشست "بررسی کارنامه تاریخ نگاری دکتر غلامحسین زرگری نژاد" به همت گروه تاریخ و باستان شناسی خانه اندیشمندان علوم انسانی، روز دوشنبه ۲۱ خرداد ۱۴۰۳ در سالن حافظ خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد. محمد بی طرفان دبیری این نشست را برعهده داشت. خلاصه ای از گزارش این نشست در ادامه می آید.
https://ihht.ir/c/233
💢خانه اندیشمندان علوم انسانی💢
🆔 @iranianhht
✅ غصهی یک جعل
☑️ نگاهی به بحران استفاده از تصویر ملکهي صربستان به جای انیسالدوله، تاجالسلطنه و جیران
✍ اشکان شریعت، دانشآموختهی کارشناسیارشد ادبیاتنمایشی از دانشگاه تربیتمدرس و پژوهشگر حوزهی اسطورهشناسی و تاریخ، ۱۸ خرداد ۱۴۰۳
حذف و سرکوب نه چیزی مشخص و واضح، که هیولایی هزارچهره و فریبکار است، چنان فریبکار که ميتواند آدمی را به هزار و یک شکل همدستِ خود کند. به بیان دیگر سرکوب فقط کوبیدن مشت و چوب بر سر این و آن نیست، سرکوب فقط حذف فیزیکی یا محدود کردن ارتباط و اسارت نیست، حذف و سرکوب ميتواند به سادگی، جا زدن یک عکس جعلی به جای واقعیت باشد، سرکوب میتواند قلبِ واقعیت، به هدفِ حذفِ تصویرِ حقیقی و ارائة تصویر مطلوب خویش باشد؛ ماجرا برای من از همینجا آغاز شد؛ از دیدنِ مکرر عکسِ ملکهي صربستان به جای تاجالسلطنه، جیران و انیسالدوله!
عکسِ ملکهٔ صربستان یعنی ناتالیا اوبرِنوویچ (۱۹۴۱ ـ ۱۸۵۹) همسر میلان یکم، سالهاست که در بسیاری از وبسایتهای فارسیزبان به جای عکس خدیجهخانم تجریشی، مشهور به جیران، از نخستین سوگلیهای ناصرالدینشاه، یا به عنوان تصویر تاجالسلطنه، دختر ناصرالدینشاه، یا حتی به عنوان انیسالدوله، یکی از برجستهترین زنانِ صیغهای شاه صاحبقران به شکل گسترده همرسان شده و میشود.
📌ادامهٔ این نوشتار را در وبگاه مردمنامه؛ با ورود به لینک زیر بخوانید:👇👇
🔗غصهی یک جعل
🔴پشتیبانی از مردمنامه
#مقاله فوق ، یکی از نخستین #هشدارهای #زیست_محیطی از منظر: "مردم شناسی زیست بوم ایران" به قلم:
#دکتر_مرتضی_فرهادی است که حدود بیست سال پیش برای اولین بار در "فصلنامه نمایه ی پژوهش"- شماره 13 و 14- به چاپ رسیده و پس از آن نیز در کتاب: "کشتکاری و فرهنگ" ایشان و نیز "کتاب ماه علوم اجتماعی" مجددا چاپ گردیده است.
این مقاله، با توجه به اهمیت ویژه آن و نیز مناسبت
۱۵ خرداد "#روز_جهانی_محیط_زیست" به محضر شما سروران فرهیخته با احترامات فایقه ایفاد می گردد. 👆
#روز_جهانی_محیط_زیست
#دکتر_مرتضی_فرهادی
www.mortezafarhadi.ir
@kaveh_farhadi
✅ گزارش نشست «ارزیابی کارنامهٔ تاریخنگاری سهراب یزدانی» در روزنامهٔ اعتماد
☑️ ایستاده میان سیاست و تاریخ و جامعه
✍ محسن آزموده
✅ گذشته از طریق شنیدن نیز وارد آگاهی ما میشود
✍ عیسی عبدی
مانند بسیاری افراد دیگر، زیاد تاریخ نمیخواندم و ارزش خاصی برایش قائل نبودم؛ چون همه مینوشتند یا روایت میکردند. به خود میگفتم همه راوی هستند و گذشته رشتهٔ پیوند همه روایتهاست. انسان ذاتاً روایتگر است. کسی هم که نطق و بیان خوبی داشته باشد به راوی خوبی بدل میشود. گاهی با یک نگاه طبیبانه و مهندسانه و حتی مادی انگار، تصور میکردم که گذشته ناپدید شده و باید به صورت مادی به چنگ آید تا آن را در مقابل چشمانم فرموله کنم. مفهوم فرهنگ از این رو همواره برایم دشوار بود. آیا بیرون از ما یا درون ماست؟ عینی است یا انتزاعی؟ اگر عینی است در کجا و چگونه بازنمایی شده است؟ در زندگی ما جریان دارد یا به وسیله ما به جریان میافتد؟ عناصر معنادارش کدامند؟ آری فرهنگ همچون واژهٔ تاریخ آنقدر پرتکرار و ایهامآلود است که رها، عادی و دمدستی به نظر میآید.
روزی به شکل اتفاقی، به صورتی نهچندان واضح از یک دانشور شنیدم که با لحنی بیطرفانه برای همکارش بازگو میکرد که به منظور توصیف یا فهم بهتر سازوکار و دگرگونی فرهنگ معاصر، ناگزیر باید به دنیای کنشگران فرهنگی هم راه یافت. اینجا بود که تبلور فرهنگ در قالب کنش و کنشگر در ذهنم رسوخ کرد. احساس کردم کنش در فرهنگ و فرهنگ در کنش جریان دارد. وی آنگاه نام شماری از وزیران (کنشگران) فرهنگ ایران را برشمرد، من به گفتهٔ او توجه نکردم ولی به تدریج کنجکاو شدم. اظهار او، بر من پدیدار شد. همهٔ پیشفرضهایم را اپوخه کردم. وی جستهگریخته از کسانی نام میبرد که در عین مطالعه و دانشوری، روزگاری حتی وزیر فرهنگ هم بودهاند؛ بیآنکه بگوید آنها را کاملاً میشناسد. رفتم در ویکیپدیا مثل کسی که اصلاً تاریخ نمیداند درباره اظهار او تحقیق سادهای کردم، دیدم نامهایی مانند علیاکبر سیاسی، محمدتقی بهار، عیسی صدیق، محمود حسابی، ناتل خانلری و ... که در شرایطی متفاوت از زمانهٔ ما میزیستهاند و به افق دیگری تعلق داشتند چگونه میاندیشیدند. در دورانی بدون فضای مجازی و بدون دسترسی آسان به پیدیافهای کتاب و کتابخانههای دیجیتال و بدون دستیابی آسان (برخلاف امروز) به مدارک عالی دانشگاه!
عجب وزیر-استادانی! حتی دانشگاه هم در تسخیر آنها بود ولی نمیخواستند همانجا باقی بمانند؛ لکن پیونددهندهٔ دانشگاه و دولت و فرهنگ بودند. عجب معادلهٔ عجیبی است وقتی نخبگان این چنین باشند. تو گویی ما امروز دیگر از این وزیر-استادان کمتر نشانی داریم یا بهتر بگوییم وزیر-مؤلفان. آنها حتی اگر دنبال رزومه و مقالات برای خودنمایی بوده باشند به اندازهٔ توان خود دود چراغ خورده بودند.
آری به فکر فرو رفتم که چگونه این پدیدار در حالت اپوخهای این موضوع را در ذهنم برانگیخت. هنوز نام آن دانشور را به یاد نمیآورم اما سخن او تلنگری به ذهنم بود تا بیطرفانه از فاصلهٔ مشخصی به افق دیگری بنگرم و فقط همین قاب را نگاه کنم؛ بدون برتریدادن دورهای به دورهٔ دیگر و فارغ از حب و بغض و نگاه سیاه و سفید!
راستی علت اینکه نام آن استاد یا معلم ساده و بیطرف را به یاد نمیآورم چیست؟ شاید این فنومن در خواب بر من آشکار شده باشد! این فراموشی از کجا ناشی میشود. نکند ریشه در امری کلیتر دارد!
در نهایت به این عبارت از فرانک انکر اسمیت برخوردم که در کتاب "بازنمایی تاریخی"، از یوهان هویزینگا، نقل قول میکند که وقتی یک تاریخنگار وارد دنیای گذشتگان میشود و دربارهٔ آن مینگارد، نوشتار او (بخوان تاریخ فرهنگی) پارهای از تجربهٔ زیستهٔ گذشتگان را بازنمایی میکند که فرهنگ به کمک آن، از گذشتهٔ خود آگاه میشود.
📜@mardomnameh
خواصفریبی
خواص عوامفریبی میکنند. این را همه میدانیم. در این باره بسیار گفتهاند و نوشتهاند و دیدهایم و شنیدهایم و خواندهایم. آنچه که بدرجات مغفول مانده و کمتر مورد بحثوفحص قرار گرفته آن روی سکه است: خواصفریبی عوام.
اینجا مراد از عوام همهی تودهی مردم نیست.آنگونه که تاریخ گواهی میدهد در بسیاری موارد و مواقع خواص، بویژه ارباب قدرت، گول ظواهر رفتار و گفتار عوام را میخورند. مدایح و تملقات و چاپلوسیها مستشان میکند و چشم و گوششان بسته میشود و نمیتوانند واقعیت جاری را ببینند و دریابند و چاره کنند. لاجرم به کژراهه سقوط و تباهی میروند. مراد از عوام در اینجا غوغاییاناند. به تعبیر امروز غوغاسالاران.
آنانکه نان به نرخ روز میخورند و به هر سو که باد بوزد میروند. حملهشان به تعبیر حضرت مولانا حملهی شیر علم است.
در پندارزدگی ارباب قدرت در سراسر تاریخ نقش این عوام خواصفریب را باید جدی گرفت. حضرت فردوسی دربارهی این گروه تعبیر پایمرداندیو را به کار میبرد. در دیوانه شدن ارباب قدرت و در سقوط و تباهی آنان، اینان نقش درجه اول دارند. اینان عون فرعوناند. عون فرعونساز فرعونآفرین. تاریخ توهمو بیخردی و پندارزدگی را بدون توجه به نقش این اعوان و انصار نمیتوان چنانکه بایدوشاید دریافت.
اندکشمارند خواصی که فریب عوام را نخورده باشند. بسیار اندکشمارند...
شاید این مجمل در مجالی دیگر به تفصیل بیاید.
#داریوش_رحمانیان
چهاردهم خرداد هزار و چهارصد و سه
/channel/hichestandr
📔بررسی کارنامه تاریخ نگاری دکتر غلامحسین زرگری نژاد
سخنرانان:
#دکتر_محمدعلی_اکبری
#دکتر_علیرضا_ملایی_توانی
#دکتر_قباد_منصوربخت
#دکتر_حجت_فلاح_توتکار
مدیر نشست:
#دکتر_محمد_بی_طرفان
🗓 دوشنبه 21 خرداد 1403 ساعت 17
🏡سالن حافظ
🔹برنامه به صورت حضوری برگزار می گردد.
🔹ورود برای عموم آزاد و رایگان است.
💢خانه اندیشمندان علوم انسانی💢
🔮به فرهنگ باشد روان تندرست
🔮ایران سرزمینی کهن با فرهنگ باستانی است. سرزمین نیکیها و مردمان نجیبی که ستایشگر داد و راستی و دوستی و نکوهشگر ظلم و دروغ و دشمنیاند. باید تا می توان از ایران گفت و نوشت. چرا که ظرف و محتوای توسعه کشور است. باید زبان فارسی را دوست داشت و در جهت ترویج آن از هیچ اقدامی دریغ نکرد. باید تا حد ممکن فرزندان کشور را با حافظ و سعدی، با فردوسی و مولوی و نظامی آشنا کرد. اگر ایده ایران از جمع معدودی نخبگان خارج شود و در میان مردم و سیاستگذاران شکل خودآگاهانه بگیرد معنای امنیت، مصلحت و منافع ملی شکل خواهد گرفت. حقیقت این است که امروزه ایران مورد غفلت قرار گرفته است و بدون وطن، کشور و ایراندوستی هیچ تحول مهمی رقم نمیخورد.
🔮فهرست زیر از کوشاترین و معتبرترین رسانه ها و نهادهای فرهنگیِ مستقل تشکیل شده است که جملگی در گسترهیِ گستردهیِ تاریخ و ادبیات و فرهنگِ زرینِ ایران زمین میکوشند.
با پیوستن به این رسانه ها و نهادها به توسعه فرهنگی در جامعه یاری رسانیم.
🔮پـــــــایــنده ایــــــــــران🔮
🟪دکتر محمّدعلی اسلامینُدوشن
🟪کتاب گویا (لذت مطالعه با چشمان بسته).
🟪زین قند پارسی
(درست بنویسیم، درست بگوییم).
🟪کتابخانه تخصصی ادبیات
🟪بهترین داستانهای کوتاه جهان
🟪رسانه رسمی استاد فریدون فرح اندوز
(گوینده و مجری رادیو و تلویزیون ملی ایران).
🟪رازها و نمادها و آموزههای شاهنامه
🟪مولانا و باغ سبز عشق
🟪 حافظ // خیام ( صوتی )
🟪بنیاد فردوسی خراسان
(كانون شاهنامه فردوسی توس).
🟪رمانهای صوتی بهار
🟪مردمنامه، فصلنامه مطالعات تاریخ مردم.
🟪خردسرای فردوسی
(آینهای برای پژواک جلوههای دانش و فرهنگ ایران زمین).
🟪چراغداران (دایرةالمعارف بزرگ صوتی ایران، صداهای نایاب فرهنگ و ادب و هنر)
🟪آرخش، کلبه پژوهش حماسههای ایرانی
(رسانه دکتر آرش اکبری مفاخر).
🟪سرو سایـهفکن
(رسانه ای برای پاسداشت زبان و ادبیات فارسی).
🟪شاهنامه کودک هما
🟪منابع تاریخ ساسانیان
🟪مطالعات قفقاز
🟪ستیغ، خوانش اشعار حافظ و سعدی و...(رسانه سهیل قاسمی)
🟪زبان شناسی و فراتر از آن (محفلی برای آموختن زبانهای ایرانی).
🟪شاهنامه برای کودکان
(قصه های شاهنامه و خواندن اشعار برای کودکان و نوجوانان).
🟪تاریخ اشکانیان
🟪انجمن شاهنامه خوانی آنلاین (دبی، کانادا، ایران، لندن).
🟪مأدبهی ادبی، شرح کلیله و دمنه و آثار ادبی فارسی (رسانه دکتر محمّدامین احمدپور).
🟪شرح غزلیات سعدی با امیر اثنی عشری
🟪بوستان سعدی با امیر اثنی عشری
🟪کانون پژوهشهای شاهنامه
(معرفی کتابها و مقالات و یادداشتها پیرامون شاهنامه).
🟪گاهگفـت
(دُرُستخوانیِ شعرِ کُهَن).
🟪شرح و بررسی آکادمیک تاریخ اشکانیان
🟪ملیگرایی ایرانی/شاهنامه پژوهی
🟪رهسپر کوچه رندان
(بررسی اندیشه حافظ).
🟪تاریخ روایی ایران
🟪اهل تمییز
(معرفی و نقد کتاب، پاسداشت یاد بزرگان)
🟪کتابخانه متون و مطالعات زردشتی
🟪انجمن دوستداران شاهنامه البرز (اشا)
🟪تاریخ، فرهنگ، هنر و ادبیات ایران زمین
🟪سفر به ادبیات (خوانش و شرح گلستان صوتی، معرفی کتاب و...)
🟪تاریخ ترجمه(یادداشتها و جستارها دربارهٔ تاریخنگاری و تاریخ ترجمه در ایران).
🟪تاریخ میانه
🟪کتاب و حکمت
🟪سخن و سخنوران
(سخنرانی و گفتگوهای نایاب نام آوران وطن فارسی).
🟪انجمن شاهنامهخوانی هما
(خوانش و شرح بیتهای شاهنامه).
🟣کانال میهمان:
دکتر مهدی نوریان، ادیب، نویسنده و استاد بازنشستهٔ دانشگاه اصفهان
🔮فـــرِّ ایــــران را می سـتایـیـم.🔮
🔮هماهنگی جهت شرکت در تبادل
🔮@Arash_Kamangiiir
دانشگاه: از جذب مداحان تا راندن و تاراندن متخصصان!
"خبر کوتاه بود"، اما از حسرت و سرریز خونآب دل "یگانه بود و هیچ کم نداشت":
"دکتر مهرداد قیومی بیدهندی از پیشکسوتان تاریخ معماری ایران پس از دههها تدریس و پژوهش از کار در دانشگاه کناره گرفت".
از زمانی که در رشته تاریخ و تمدن اسلامی تحصیل میکردم، نام او را در کلاسهای تاریخ هنر و معماری مکرر میشنیدم، مقالههای کممانند تخصصیاش راهنمای من و بسیاری از دانشجویان و پژوهشگران بود و آرزو میكردم که افتخار شاگردیاش را داشته باشم تا بخت يارگشت و سالها بعد، در دانشگاه شهید بهشتی استخدام شدم و بهواسطه تدریس تاریخ هنر و معماری، افتخار همکاری و شاگردی استاد دکتر قیومی همزمان نصیبم شد. به لطف و سماحت علمى و دانشجوپرورى او، چندین دوره درس تاریخ تطبیقی معماری ایران و جهان اسلام را در گروه مطالعات معماری بر عهده داشتم و از نزدیک شاهد سلوک علمی و پژوهشی ایشان بودم. پس از افتخار شاگردی دکتر هادی عالمزاده در دانشگاه تهران (که از قضا او هم در شمار استادانی بود، چون استاد دكتر شيرين بيانى، استاد دكتر ژاله آموزگار و استاد دکتر محمد مجتهد شبستری که در دوره خالصسازیهای احمدینژادیه، در ١٣٨٥، به اجبار بازنشسته شد)، بار دیگر خود را در پیشگاه استادی میدیدم که هم از خضوع و فروتنی و شاگردپروریاش درس میآموختم و هم از روشمندی و باریکاندیشی و دانش ژرف و کارهای خلاقانهاش در تاریخ هنر و معماری ایران، و به طور خاص، در تئوری و نقد معماری.
قیومی بیدهندی عضو شاخص و مؤثر در پایهگذاری رشتهی "تاریخ مطالعات معماری" است و ارزش و اهميت مساعى بیوقفه و روشمند او در رشتهی نوبنیان " تاریخ فرهنگی معماری" و " تئوری تاریخ معماری" را تنها گوهريان ساحت دانش و هنر و فرهنگ مىشناسند و بس!
افزون بر اینها پس از شهریور ۱۴۰۱ و در پی خواستهاى حقجويانهی دانشگاهيان، شاهد بوديم که دکتر قيومى نازنین در غم دانشجویان زندانی، استادان تعلیقی و جفاهاى جانكاهى که بر دانشگاهيان رفت، چگونه خونيندل نگران دانشجويان و آينده دانشگاهيان بود و از هیچ كوششى برای صيانت از جايگاه والاى دانشگاه دریغ نورزيد. او در صدور بسيارى از بیانیههای استادان، در دفاع از کیان دانشگاه، پیشگام بود و مایهی دلگرمی و قوت قلب.
امروز پس از سالها بردبارى و تحمل فضاى خفقانآلود دانشگاه، از تحقیر دانش و دانشگاهیان متخصص تا بر صدر نشاندن مداحان و مرتزقان، گوهرى كمتا، چونان مهرداد قیومی بیدهندی، ناگزير از كنارهگيرى از دانشگاه میشود و عطای چنین دانشگاه خوارشدهاى را به لقایش میبخشد!
آوخ و افسوس بر ما! که چنین سختجان گشتهایم و اين فضاى ننگین بار و ادبارآور را تاب میآریم!
دریغا از دانش و دانشگاه!
دریغ و درد!
نگار ذیلابی استاد تعلیقی دانشگاه شهید بهشتی
تاریخ و تمدن
َ
🔴 اصلاحیه
به علت پلمبِ مجموعهی فرهنگان فرشته، نشست رونمایی و نقد و بررسی کتاب مبانی نظری نقد معماری با رویکرد فرمالیسم ژرف در همان روز و ساعت، پنجشنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۳ ساعت ۱۷، در مجموعهی فرهنگان پاسداران به نشانی پاسداران، خیابان زمرد( ناطقنوری)، روبهروی دشتستان پنجم برگزار میشود.
#خبر
@asmaaneh
✅ آیین بزرگداشت استاد دکتر سیروس برادران شکوهی
📣 سخنرانان
حسین سیفلو
محمود نوالی
عباس قدیمی
فاطمه اروجی
مهدی دادیزاده
📍با شعرخوانی مسعود شریعتی
⏰ زمان: پنجشنبه، ۳۱ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۷
🏢 مکان: تبریز، چهارراه باغ شمال، بنیاد پژوهشی شهریار
🔊فایل صوتی
شب مردم نامه
نعمت الله فاضلی
ابراهیم موسی پور
نگار ذیلابی
لیلا طباطبایی
مهرداد قیومی
داریوش رحمانیان
علی دهباشی
21 آذر 1402
بخارا
موسسه ی دین و اقتصاد
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @Vortrags
🆑 #کانالسخنرانیها
🌹
تاریخ چیست؟
پرسشیست آساننما اما بسیار دشوار از موجودی بسیار پیچیده. هستی تاریخی به تعریفهای ساده و دمدستی تن نمیدهد. جهان آدمی تاریخیست. آدمی موجودیست تاریخمند. موجودیت آدمی تاریخیت دارد. تاریخ هم بهمثابهی یک هستی و هم بهمثابهی یک مفهوم با دو مفهوم دیگر پیوندی بنیادی دارد: تغییر و مرگ.
در جهان تاریخی آدمی همهچیز سیال و پویاست. هیچ چیز ثابت نیست و ثابت نمیماند. علل و عوامل و زمینههای تغییرات و تحولات جهان تاریخی چنان پیچیده و درهمتنیدهاند که هرگز دربست تحت اختیار آدمی درنمیآیند. آدمی در ساختن تاریخ و رقمخوردن رویدادهای آن بدرجات اختیار دارد؛ اما همواره اختیاراتش محدود است. هیچ چیز همچون ادراک و دیدگاه تاریخی در برابر کلانروایتهای تعمیمیافته که جهان تاریخی آدمی را سادهسازی میکنند نمیایستد. هیچ معرفتی همچون معرفت تاریخی نمیتواند سیالیت و پویایی که در سرشت آدمی و جهان تاریخی او نهفته است را القاء و تفهیم کند.
هیچ دانشی چون تاریخ بطلان فرضیهها و پنداشتههای سنتی قدرت را اثبات نمیکند.
قدرت، برخلاف پندارهای سادهی سنتی، یکسره و یکپارچه در دست هیچ فرد و هیچ گروهی نیست. قدرت، همانگونه که فوکو به درستی نشان داده است، پراکنده است.
جهان را «جهان» گفتهاند چون جهان است و جهنده و ازدسترونده. هیچ کس را یارای آن نیست که در برابر حرکت تاریخ بایستد و سررشتهی تغییرات و دگرگونیهایی که در بطن آن نهفته است را به دست گیرد. جهان تاریخی آدمی همواره آبستن رویدادها و پیشآمدهاییست که پیشبینی آنها، و بنابراین پیشگیریشان، ناممکن است.
از تحلیلها و تفسیرهایی که امور پیچیده را سادهسازی میکنند میترسم و میگریزم.
از روایتها و دیدگاههایی که از منطق یا «این» و یا «آن» پیروی میکنند هراس دارم. به کسانی که مسائل پیچیده را زود و آسان حلوفصل میکنند مشکوکم. از کسانی که دموکراسی و آزادی میخواهند و تاب شنیدن صدای مخالف را ندارند بیمناکم. از آنانکه تاریخیت هستی ادمی و امکانات نهفته در بطن و متن جهان تاریخی ادمی را نمیبینند یا انکار میکنند امید بریدهام.
همواره چشمبهراه غیرمنتظرهها هستم و به آمدنشان امید دارم. این امید هدیهای است که استادم «تاریخ» به من داده است. تاریخ به من میگوید که «جهان» جهان است.
#داریوش_رحمانیان
بیست و هفتم خرداد هزار و چهارصد و سه
/channel/hichestandr
🔶به فرهنگ باشد روان تندرست🔶
🔶ایران سرزمینی کهن با فرهنگ باستانی است. سرزمین نیکیها و مردمان نجیبی که ستایشگر داد و راستی و دوستی و نکوهشگر ظلم و دروغ و دشمنیاند. باید تا می توان از ایران گفت و نوشت. چرا که ظرف و محتوای توسعه کشور است. باید زبان فارسی را دوست داشت و در جهت ترویج آن از هیچ اقدامی دریغ نکرد. باید تا حد ممکن فرزندان کشور را با حافظ و سعدی، با فردوسی و مولوی و نظامی آشنا کرد. اگر ایده ایران از جمع معدودی نخبگان خارج شود و در میان مردم و سیاستگذاران شکل خودآگاهانه بگیرد معنای امنیت، مصلحت و منافع ملی شکل خواهد گرفت. حقیقت این است که امروزه ایران مورد غفلت قرار گرفته است و بدون وطن، کشور و ایراندوستی هیچ تحول مهمی رقم نمیخورد.
🔶فهرست زیر از کوشاترین و معتبرترین رسانه ها و نهادهای فرهنگیِ مستقل تشکیل شده است که جملگی در گسترهیِ گستردهیِ تاریخ و ادبیات و فرهنگِ زرینِ ایران زمین میکوشند.
با پیوستن به این رسانه ها و نهادها به توسعه فرهنگی در جامعه یاری رسانیم.
🔶پـــــــایــنده ایــــــــــران🔶
🔶دکتر محمّدعلی اسلامینُدوشن
◼️کتاب گویا (لذت مطالعه با چشمان بسته).
🔶زین قند پارسی
(درست بنویسیم، درست بگوییم).
◼️کتابخانه تخصصی ادبیات
🔶بهترین داستانهای کوتاه جهان
◼️رسانه رسمی استاد فریدون فرح اندوز
(گوینده و مجری رادیو و تلویزیون ملی ایران).
🔶رازها و نمادها و آموزههای شاهنامه
◼️مولانا و باغ سبز عشق
🔶 حافظ // خیام ( صوتی )
◼️بنیاد فردوسی خراسان
(كانون شاهنامه فردوسی توس).
🔶رمانهای صوتی بهار
◼️مردمنامه، فصلنامه مطالعات تاریخ مردم.
🔶خردسرای فردوسی
(آینهای برای پژواک جلوههای دانش و فرهنگ ایران زمین).
◼️چراغداران (دایرةالمعارف بزرگ صوتی ایران، صداهای نایاب فرهنگ و ادب و هنر)
🔶آرخش، کلبه پژوهش حماسههای ایرانی
(رسانه دکتر آرش اکبری مفاخر).
◼️سرو سایـهفکن
(رسانه ای برای پاسداشت زبان و ادبیات فارسی).
🔶شاهنامه کودک هما
◼️منابع تاریخ ساسانیان
🔶مطالعات قفقاز
◼️ستیغ، خوانش اشعار حافظ و سعدی و...(رسانه سهیل قاسمی)
🔶زبان شناسی و فراتر از آن (محفلی برای آموختن زبانهای ایرانی).
◼️شاهنامه برای کودکان
(قصه های شاهنامه و خواندن اشعار برای کودکان و نوجوانان).
🔶تاریخ اشکانیان
◼️انجمن شاهنامه خوانی آنلاین (دبی، کانادا، ایران، لندن).
🔶مأدبهی ادبی، شرح کلیله و دمنه و آثار ادبی فارسی (رسانه دکتر محمّدامین احمدپور).
◼️شرح غزلیات سعدی با امیر اثنی عشری
🔶بوستان سعدی با امیر اثنی عشری
◼️کانون پژوهشهای شاهنامه
(معرفی کتابها و مقالات و یادداشتها پیرامون شاهنامه).
🔶گاهگفـت
(دُرُستخوانیِ شعرِ کُهَن).
◼️شرح و بررسی آکادمیک تاریخ اشکانیان
🔶ملیگرایی ایرانی/شاهنامه پژوهی
◼️رهسپر کوچه رندان
(بررسی اندیشه حافظ).
🔶تاریخ روایی ایران
◼️اهل تمییز
(معرفی و نقد کتاب، پاسداشت یاد بزرگان)
🔶حافظخوانی - محمدرضا کاکایی
◼️کتابخانه متون و مطالعات زردشتی
🔶کتاب گویای ژیگ
◼️انجمن دوستداران شاهنامه البرز (اشا)
🔶تاریخ، فرهنگ، هنر و ادبیات ایران زمین
◼️سفر به ادبیات (خوانش و شرح گلستان صوتی، معرفی کتاب و...)
🔶تاریخ ترجمه(یادداشتها و جستارها دربارهٔ تاریخنگاری و تاریخ ترجمه در ایران).
◼️تاریخ میانه
🔶کتاب و حکمت
◼️سخن و سخنوران
(سخنرانی و گفتگوهای نایاب نام آوران وطن فارسی).
🔶انجمن شاهنامهخوانی هما
(خوانش و شرح بیتهای شاهنامه).
🔶کانال میهمان:
🔴بـیـــاض (عاطـفه طَیّـه، شاعر و نویسنده)
🔶فـــرِّ ایــــران را می سـتایـیـم.🔶
🔶هماهنگی جهت شرکت در تبادل
🔶@Arash_Kamangiiir
🎵 پوشه شنیداری نشست علمی بررسی کارنامه تاریخ نگاری دکتر غلامحسین زرگری نژاد
🗓 دوشنبه 21 خرداد 1403
💢خانه اندیشمندان علوم انسانی💢
🆔 @iranianhht
📷 گزارش تصویری نشست بررسی کارنامه تاریخ نگاری دکتر غلامحسین زرگری نژاد
🗓 دوشنبه 21 خرداد 1403
عکاس: عاطفه حصارکی زاد
🏡سالن حافظ
💢خانه اندیشمندان علوم انسانی💢
🆔 @iranianhht
👆 برنامه سخنرانی های
◀️ همایش گرامیداشت پانصد و پنجاهمین سالگرد روابط دیپلماتیک ایران و لهستان
⏱ زمان برگزاری: یکشنبه ۲۰ خرداد ماه ۱۴۰۳ از ساعت ۱۰ صبح تا عصر
📍تهران: دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران
❌ورود برای عموم آزاد و رایگان است
🏷برخی از مقالات:
▫️الکساندر خوچکو و برآمدن ایرانشناسی فرهنگگرا در اروپای سدهنوزدهم
▫️میراث علمی و ادبی آلبَن دی بیبرشتاین کازیمیرسکی
▫️اسنادی از روابط فرهنگی ـ آموزشی ایران و لهستان در مصوبات شورای عالی معارف
▫️نادر آراسته: معمار روابط ایران و لهستان
▫️نقش بوبوفسکی در نتنویسی آثار موسیقیدانان ایرانی قرن هفدهم میلادي
▫️آوارگان لهستانی در ایران دوران جنگ جهانی دوم بر بنیاد اسناد و مکاتبات سفارت انگلیس در تهران
▫️حضور لهستانیها در سینمای ایران: همراه با پخش بخشهایی از دو مستند تازه درباره لهستانیان مهاجر در ایران
▫️بررسی حضور ادبیات لهستان در ایران
و
▫️برپایی نمایشگاهی از اسناد آرشیوی ایران و لهستان براساس آرشیو ملی دو کشور
📍دبیرخانه همایش:
ensani.pub@gmail.com
۰۲۱۶۶۴۳۵۴۱۶
نگارستان اندیشه: ناشر تخصصی علوم انسانی
👈 همایش گرامیداشت پانصد و پنجاهمین سالگرد روابط دیپلماتیک ایران و لهستان
⏱ زمان برگزاری: یکشنبه ۲۰ خرداد ماه ۱۴۰۳ از ساعت ۱۰ صبح تا عصر
📍تهران: دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران
❌ورود به دانشگاه: از درب انتظامات واقع در خیابان ۱۶ آذر.
🏷محورهای همایش:
▫️پیشینه و تاریخچه روابط دیپلماتیک ایران و لهستان
▫️ایرانشناسی و چشمانداز آن در مراکز علمی لهستان و بالعکس
▫️مطالعه کتابشناسی و زندگینامه ایرانشناسان لهستانی
▫️بررسی ترجمه ادبی از فارسی به لهستانی و ترجمههای لهستانی در ایران
▫️مطالعه نسخههای خطی و اسناد تاریخی فارسی در مراکز آرشیوی لهستان و ایران.
▫️روابط تاریخی و فرهنگی لهستان و ایران: برخوردهای سیاسی، فکری، هنری، بصری و ادبی.
👈 حضور برای عموم آزاد و رایگان است.
❌علاقه مندان برای دریافت گواهی حضور در همایش، لطفا با دبیرخانه تماس بگیرند.
📍دبیرخانه همایش:
ensani.pub@gmail.com
۰۲۱۶۶۴۳۵۴۱۶
✅ گزارش نشست «ارزیابی کارنامهٔ تاریخنگاری سهراب یزدانی» در روزنامهٔ اعتماد
☑️ ایستاده میان سیاست و تاریخ و جامعه
✍ محسن آزموده
📌برای مطالعهٔ این گزارش در وبگاه روزنامهٔ اعتماد، وارد لینک زیر شوید: 👇👇
🔗https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/217659/
✅ گذشته از طریق شنیدن نیز وارد آگاهی ما میشود
✍ عیسی عبدی
مانند بسیاری افراد دیگر، زیاد تاریخ نمیخواندم و ارزش خاصی برایش قائل نبودم؛ چون همه مینوشتند یا روایت میکردند. به خود میگفتم همه راوی هستند و گذشته رشتهٔ پیوند همه روایتهاست. انسان ذاتاً روایتگر است. کسی هم که نطق و بیان خوبی داشته باشد به راوی خوبی بدل میشود. گاهی با یک نگاه طبیبانه و مهندسانه و حتی مادی انگار، تصور میکردم که گذشته ناپدید شده و باید به صورت مادی به چنگ آید تا آن را در مقابل چشمانم فرموله کنم. مفهوم فرهنگ از این رو همواره برایم دشوار بود. آیا بیرون از ما یا درون ماست؟ عینی است یا انتزاعی؟ اگر عینی است در کجا و چگونه بازنمایی شده است؟ در زندگی ما جریان دارد یا به وسیله ما به جریان میافتد؟ عناصر معنادارش کدامند؟ آری فرهنگ همچون واژهٔ تاریخ آنقدر پرتکرار و ایهامآلود است که رها، عادی و دمدستی به نظر میآید.
روزی به شکل اتفاقی، به صورتی نهچندان واضح از یک دانشور شنیدم که با لحنی بیطرفانه برای همکارش بازگو میکرد که به منظور توصیف یا فهم بهتر سازوکار و دگرگونی فرهنگ معاصر، ناگزیر باید به دنیای کنشگران فرهنگی هم راه یافت. اینجا بود که تبلور فرهنگ در قالب کنش و کنشگر در ذهنم رسوخ کرد. احساس کردم کنش در فرهنگ و فرهنگ در کنش جریان دارد. وی آنگاه نام شماری از وزیران (کنشگران) فرهنگ ایران را برشمرد، من به گفتهٔ او توجه نکردم ولی به تدریج کنجکاو شدم. اظهار او، به مثابۀ فنومن وارد آگاهی من شد. این گفته از او را به حالت تعلیق و اپوخه در پرانتز گذاشتم و همهٔ پیشفرضهایم را به دور ریختم. وی جستهگریخته از کسانی نام میبرد که در عین مطالعه و دانشوری، روزگاری حتی وزیر فرهنگ هم بودهاند؛ بیآنکه بگوید آنها را کاملاً میشناسد. رفتم در ویکیپدیا مثل کسی که اصلاً تاریخ نمیداند درباره اظهار او تحقیق سادهای کردم، دیدم نامهایی مانند علیاکبر سیاسی، محمدتقی بهار، عیسی صدیق، محمود حسابی، ناتل خانلری و ... که در شرایطی متفاوت از زمانهٔ ما میزیستهاند و به افق دیگری تعلق داشتند چگونه میاندیشیدند. در دورانی بدون فضای مجازی و بدون دسترسی آسان به پیدیافهای کتاب و کتابخانههای دیجیتال و بدون دستیابی آسان (برخلاف امروز) به مدارک عالی دانشگاه!
عجب وزیر-استادانی! حتی دانشگاه هم در تسخیر آنها بود ولی نمیخواستند همانجا باقی بمانند؛ لکن پیونددهندهٔ دانشگاه و دولت و فرهنگ بودند. عجب معادلهٔ عجیبی است وقتی نخبگان این چنین باشند. تو گویی ما امروز دیگر از این وزیر-استادان کمتر نشانی داریم یا بهتر بگوییم وزیر-مؤلفان. آنها حتی اگر دنبال رزومه و مقالات برای خودنمایی بوده باشند به اندازهٔ توان خود دود چراغ خورده بودند.
آری به فکر فرو رفتم که چگونه این پدیدار در حالت اپوخهای این موضوع را در ذهنم برانگیخت. هنوز نام آن دانشور را به یاد نمیآورم اما سخن او تلنگری به ذهنم بود تا بیطرفانه از فاصلهٔ مشخصی به افق دیگری بنگرم و فقط همین قاب را نگاه کنم؛ بدون برتریدادن دورهای به دورهٔ دیگر و فارغ از حب و بغض و نگاه سیاه و سفید!
راستی علت اینکه نام آن استاد یا معلم ساده و بیطرف را به یاد نمیآورم چیست؟ شاید این فنومن در خواب وارد آگاهی من شده باشد! این فراموشی از کجا ناشی میشود. نکند ریشه در امری کلیتر دارد!
در نهایت به این عبارت از فرانک انکر اسمیت برخوردم که در کتاب "بازنمایی تاریخی"، از یوهان هویزینگا، نقل قول میکند که وقتی یک تاریخنگار وارد دنیای گذشتگان میشود و دربارهٔ آن مینگارد، نوشتار او (بخوان تاریخ فرهنگی) پارهای از تجربهٔ زیستهٔ گذشتگان را بازنمایی میکند که فرهنگ به کمک آن، از گذشتهٔ خود آگاه میشود.
📜@mardomnameh
وضعیت رشتهی تاریخ را یک مسئلهی ملی بدانیم
نقد تاریخنگاری معاصر ایران
دربارهی اهمیت و ضرورت و فوریت نقد تاریخنگاری معاصر ایران هرچه بگوییم کم گفتهایم. این کار بایسته را به شکلهای گوناگون و در قالبهای مختلف و با روشها و رویکردهای متفاوت میتوان انجام داد. از آن میان یکی از کارها برگزاری نشستهایی است که چندیست در خانهاندیشمندان علومانسانی شروع شده است. چندی پیش نشستی در بررسی کارنامهی سهراب یزدانی برگزار شد و یکی دیگر، دربارهی غلامحسین زرگرینژاد، را در پیش داریم.
زرگرینژاد کارنامهای پرپیمان دارد. وی آثاری ارزشمند در حوزهی تاریخ صدراسلام، سویهها و بخشهایی از تاریخ تشیع، تاریخ قاجاریه و انقلاب مشروطه، تاریخ اندیشهی سیاسی در اسلام و ایران- بویژه در ایران روزگار قاجاریه-، و تصحیح و تحشیه و چاپ پارهای از منابع تاریخی و اندیشهی سیاسی و... پدید آورده است.
امید است این دست از نشستها و کاروکوششها دربارهی تاریخنگاری معاصر ایران ادامه یابد.
رشد و پویایی و تحرک و تحول تاریخنگاری ایرانی در گرو اینگونه کارهاست.
این را نیز بیفزاییم که هرگاه به کارنامهی امثال زرگرینژاد و یزدانی و... میپردازیم خواهناخواه این پرسش درمیان میآید که برنامهریزان و سیاستگذاران وزارت علوم و دانشگاهها برای پرکردن جای آنان چه اندیشیدهاند و چه کردهاند؟
زرگرینژاد پانزده سال پیش زودهنگام بازنشست شد. نمونههای دیگر هم داریم. اگر قرار باشد تاریخ دانش/رشتهی تاریخ در دهههای اخیر را بنویسیم هریک از آن نمونهها گوشهها و سویههای مهمی از آنچه که بر این رشته رفته است را روشن میکنند.
بپرسیم و بیندیشیم که:
سازوکار جذب و دفع اعضای هیئت علمی در گروههای تاریخ چگونه است؟ رشتهی تاریخ در سالهای اخیر دانشآموختگان پرتوان کم نداشته است؛ اما دریغا که اندکشماری از آنان جذب گروههای تاریخ شدهاند. شماری از آنان سالهاست که فارغالتحصیل شدهاند و همچنان بیکار و سرگرداناند. جای خالی زرگرینژادها و یزدانیها و... چگونه پر شده است؟ طرح این پرسش و پاسخ به آن اهمیتی بهمراتب فراتر از اوضاع و احوال رشتهی تاریخ دارد. با درنگ در اکنون و آیندهی ایران پیوندی بنیادین دارد. وضعیت رشتهی تاریخ با هستی و ماندگاری و بالندگی ایران پیوندی تنگاتنگ دارد. آنانکه درد و دغدغهی ایران دارند باید نسبت به وضعیت رشتهی تاریخ، بیش و پیش از همهی رشتههای دیگر، بطور بسیار ویژه حساس و دردمند و دغدغهمند باشند.
وضعیت رشتهی تاریخ را یک مسئلهی ملی بدانیم.
و...
#داریوش_رحمانیان
سیزدهم خرداد هزار و چهارصد و سه
/channel/mardomnameh
🖊نگاه فریدون آدمیت به تاریخ و منابع تاریخی نخبهگرایانه بود
📚تاریخنگاری به مثابه معمار فکر
📥رضا مختاری اصفهانی
🖇قضاوتهای تاریخی آدمیت از تعریف او از مورخ برمیخاست. به اعتقاد او، مورخ نمیتوانست «شخصیت خود را از سیر افکار بهکلی منتزع گرداند. مورخ وقتی میتواند هنرمندانه به کارش بپردازد که خود صاحب اندیشه باشد تا قدر اندیشه شناسد. به یک معنا، تاریخنگار واقعی معمار فکر است نهتنها مدرس افکار. تأثیر شخصیت عقلی مورخ در تصنیف خود تا درجهای بیشباهت به تأثیر نویسنده در اثر هنری او نیست. و این همسانی از لحاظ معنی و جانی است که تاریخنویس به تألیف خود میدهد.»
🖇شاید بر مبنای همین تعریف از مورخ بود که «معلمین تاریخ» را دچار «ابتذال و کممایگی» میدید که بیشتر «مدرس افکار» هستند تا «معمار فکر». البته نگاه انتقادی و گاه گزندة آدمیت به تاریخنگار ایرانی در جهت ستایش از تاریخنگاران غربی نبود. او آثار مورخان شرقی را در شرح و تحلیل «برخورد جامعههای کهن شرقی با مدنیت نو مغربزمین» از آثار همگنان غربیشان «معتبرتر و عمیقتر» میدید که به اعتقاد او، فرنگیان «بیشتر اهل تفنن به نظر میآیند و تألیفاتشان کمتر اصالت دارند.»
🖇بر این اساس آثار ایرانشناسان زمانة خود را در «ابتذال و کممایگی» میدید و آنان را «فاقد اصالت فکر» میدانست. او به تعریف گیب از «خاورشناس» دربارة «ایرانشناسان» هم باور داشت که «خاورشناس معمولاً کسی است که در هیچ رشتهای تعلیمات اساسی تخصصی و خبرگی علمی لازم را ندارد جز اینکه به زحمت یک یا چند زبان مشرقی آموخته – یعنی برخلاف مورخ و جامعهشناس که اسلوب علمی فن خود را فرا گرفته، خاورشناس همین که پایش را از قلمرو زبان و ادبیات بیرون مینهد، جای پای دیگران قدم برمیدارد.»
🖇او بر مبنای همین نگاه، در پژوهشهایش بیشتر از اسناد شخصی و مکاتبات دولتی، خاطرات و منابع تاریخی زمان وقوع حادثه بهره میجست. بر این اساس نوشتهها و حکمهایش مختص به خودش بود و تصویری که از گذشته ارائه میداد، بر مبنای همان «معمار فکر» بود. آدمیت دیپلماتی اندیشمند بود. تحصیلات خود را در انگلستان به پایان رسانده و در میان محققان ایرانی اولین پژوهشگری بود که از گزارشهای دیپلماتهای بریتانیایی در ایران در تحقیقاتش استفاده میکرد. او همچنین از فرصت حضور در وزارت امور خارجه برای دسترسی به قدیمیترین آرشیو ایران بهره برد. بسیاری از کتابهای خاطرات و تاریخی در آن زمانی که آدمیت مینوشت، هنوز تصحیح و به زیور طبع آراسته نشده بودند.
🖇از همین رو او با دقت نظر از نسخ خطی برای تکمیل تحقیقاتش استفاده میکرد. کاری که امروزه با چاپ این نسخ تسهیل شده، اما فهم و خوانش این متون برای بسیاری سخت است. اتفاقی که به جهت انقطاع بسیاری از فارغالتحصیلان امروزی تاریخ و علوم سیاسی از متون کلاسیک رخ داده است. از آنجا که آدمیت، تاریخنگار را «معمار فکر» میدانست، در بازسازی گذشته به عنوان یک محقق تأثیر بسزایی داشت. هرچند وظیفة یک محقق تاریخ آن است که روایات گوناگون از راویان متفاوت را با نگاهی نقادانه گزینش کرده و پس از آن با چینش روایات صحیحتر به بازسازی گذشته بپردازد، اما آدمیت به عنوان «معمار فکر» در گزینش و چینش روایات بیش از یک محقق رفتار میکرد.
🔹متن کامل این مقاله را میتوانید در شماره دوم و سوم سیاستنامه مطالعه کنید.
@goftemaann🦉
مردمنامه و تاریخ اکنون
یکی از ویژگیهای مردمنامهنویسی به مثابهی یک پویش فکری و علمی این است که از بیخوبن دغدغهی اکنون دارد. مردمنامهنویس گذشتهی نگذشتهای که تاریخ است را نه صرفا از سر کنجکاوی برای درک گذشته که با انگیزهی دست یافتن به ادراکی مورخانه از وضعیت اکنون میخواند و میپژوهد. اکنونی که ساخته و پرداختهی کار و کنش و منش و روش و رفتار مردم است.در مردمنامهنویسی به مثابهی یک رویکرد و دیدگاه و روش در فهم و تفسیر و تبیین جهان تاریخی آدمی و رویدادها و پدیدههای آن مردم نه تودهی پراکنده و طفیلی و منفعل و پیرو که کنشگران و سازندگان اصلی تاریخ و نیروی پیشبرنده و رقمزنندهی آناند. چه خوب و چه بد. چه خیر و چه شر. چه تلخ و چه شیرین. هرچه هست و هرچه روی میدهد و صورت میبندد بدرجات نتیجهی کنش و منش مردم است. صورتهایی از هستی تاریخی که ممکن و محقق شدهاند برآمده و زادهشدهی از بطن و متن مردماند. تغییر این صورتها در اکنون و آینده نه صرفاً در گرو تغییر اشخاص و افراد و سررشتهداران و ارباب زر و زور که بدزجات در گرو دگرگونی در خلقیات و روحیات و باورها و فرهنگ مردم است. این دیدگاه نقش افراد و اشخاص و حاکمان و حکومتها را نادیده نمیگیرد و نفی نمیکند. نقش افراد و اشخاص و وضعیت حکومتها و... در جای خود و در حد و اندازهی خود باید دیده شود؛ اما نه چنان و چندان که آنها اصل و محور شوند و مردم فرع و تابع.
مردم در ساختهشدن تاریخ و در رقمخوردن رویدادهای آن نقش اصلی و اساسی و محوری دارند. مردم بیخ و ریشهاند. میوه اگر تلخ است یا شیرین از این ریشه است. در مردمنامهنویسی، برخلاف پارهای گونههای تاریخ مردم که در یکی دو سدهی اخیر در اروپا و آمریکا پدیدار شده و رواج گرفتهاند، مردم معصوم و پاک و بیگناه و قربانی نیستند. مردم میتوانند قربانی و مظلوم و ستمپذیر نباشند و اگر هستند و به شرایط و اوضاع و احوال ناخوشایند و ناپسند تن دادهاند هم قصور دارند و هم تقصیر. مظلومان ظلمپذیر که بردهوار و بهاختیار به سلطه و چیرگی و سررشتهداری نامردم نابکار ناکارآمد ناشایسته ناسزاوار تن میدهند شریک جرم ناشایستگان ستمپیشه هستند. پس اگر سررشتهدارن ناسزاوار ناشایسته نقد میشوند پیش و بیش از آنان بردگان خودخواسته شایستهی نقد هستند. و...
یک پرسش بنیادین در مردمنامهنویسی این است که: اکنون چیست و چرا اینگونه است که هست؟ سهم عوام و خواص، فرودستان و فرادستان، حکومتشوندگان و حکومتکنندگان در این میان چیست؟ مردمنامهنویس اگر به تاریخ چند هزار سال پیش هم بپردازد آماجش این است که دستآورد پژوهشاش بر وضعیت اکنون پرتو بیفکند و به چیستی و چرایی آن پاسخ گوید.
مردمنامهنویسی به عنوان یک پویش ایرانی در تاریخنگاری و تاریخنویسی در پارهای موارد، بدرجات، با گونههای تاریخ مردم که در جاهای دیگر پدیدار شده است متفاوت است.
پویش مردمنامه میکوشد در حد توان و امکان یک صدای ایرانی در تاریخنگاری و تاریخنویسی باشد. ایران به داشتن چنین صدایی در تاریخنگاری جهان نیاز دارد. برآوردن این آماج کار یک تن و چند تن و یک سال و چند سال نیست. کار گروهی بزرگ از مورخان و صاحبنظران رشتههای همسایه در یک روند و فرایند درازمدت در طی چند نسل است.
اگر این پویش در اینجا و اکنون به هر علت و هر دلیل بازایستد و از رفتن و بالندگی بازبماند، پس از چندی توسط کسانی دیگر و با شکل و شمایلی دیگر دوباره سر برخواهد آورد. مردم نامهنویسی نیازی بنیادین است که نمیشود و نباید نادیدهاش گرفت. غفلت از آن هزینههای سنگین دارد.
امیدوارم پویش مردمنامه مشمول قاعدهی کوتاهمدتی نشود و کمبودها و موانع و مشکلات زمینهی رکود و تعطیل و توقف آن را فراهم نیاورند. مردمنامه یک مجله نیست. یک پویش فکری و علمی است.
مردمنامه را دریابید و از آن خود بدانید. از آن همهی مردم.
#داریوش_رحمانیان
نهم خرداد هزار و چهارصد و سه
/channel/mardomnameh
✅ گزارش نشست «مردمنامه چیست؟ چیستی و چرایی مردمنامهنویسی» در شمارهٔ جدید مجلهٔ سیاستنامه
Читать полностью…