2784
مردم نامه مجله ای است به مدیریت و سردبیری داریوش رحمانیان ( هیأت علمی گروه تاریخ دانشگاه تهران ). کار این کانال در پیوند با آن مجله است در حوزه تاریخ مردم ( People's ( History ارتباط با کانال مردم نامه: mardomnamehmag@gmail.com
✅ باستانگرایی ایرانی؛ واپسگرایی یا نواندیشی و نوخواهی؟
گفتوگو با امید غیاثی
برای دیدن فیلم این گفتوگو، پیوندهای زیر را لمس کنید:
🔗 https://youtu.be/zR3uhLg9u-8
🔗 https://www.aparat.com/v/lcem0fm
طراح پوستر: زکیه محرابی، دانشجوی کارشناسی تاریخ دانشگاه تهران
📌 با دنبال کردن مردمنامه در Mardomnameh">یوتیوب و آپارات و نیز با پسند و بازنشر ویدیو از ما پشتیبانی کنید.
/channel/mardomnameh
سهشنبههای ایرانشناسی
دانشکده ادبیات دانشگاه تهران
سخنران:
مقصود فراستخواه
/channel/mardomnameh
باری دربارهی کتاب اخیر غلامحسین زرگرینژاد، چه در کلیات و چه در اجزا، هر نقد و نظر و موضعی داشته باشیم در این نمیتوان چونوچرا کرد که کوشیده است تا تاریخ برآمدن قاجاریه و کار و کردار آقامحمدخان قاجاری را، در حد توان و امکان، بازاندیشی کند. صرف چنین کوششی ارزشمندست و شایستهی سپاس و ستایش. نقدهای در اصول و فروع و جزئی و کلی و... سر جای خودش.
داریوش رحمانیان
بیستم مهرماه هزار و چهارصد و چهار
/channel/mardomnameh
👈به مناسبت چاپ سوم کتاب
🏷 برآمدن قاجار: تاریخ ایران از پایان عصر صفوی تا قتل آقامحمدخان قاجار
▫️نوشته غلامحسین زرگرینژاد
▫️تهران: نگارستان اندیشه / ۱۴۰۴
این کتاب، جلد نخست از مجموعۀ تاریخ ایرانِ عصر قاجار است که آغاز آن به ظهور ایل قاجار در صحنۀ سیاست ایران در روزگار صفوی باز میگردد و روایت آن تا زمان قتل آقامحمدخان، بنیانگذار سلسله قاجار ادامه دارد؛ کسی که تجدید وحدت و یکپارچگی ایران امروز ـ از پس آشوبها و آشفتگیهای عصر زندیه ـ مدیون تلاش اوست. غلامحسین زرگرینژاد استاد بازنشسته دانشگاه تهران، تلاش کرده روایتی متفاوت و بیطرف از رویدادها و بازیگران این دوره ارائه کند. شالوده کتاب بر این پرسش استوار است که انگیزۀ تلاشهای آقامحمدخان غارت بود یا حصول به یکپارچگی دیرپای ایرانزمین؟ او در پاسخ به این فرضیه، با اتکا به منابع متعدد، دغدغه اصلی خان قاجار را فرمانروایی بر ایرانِ یکپارچه و تجدید وحدت ارضی کشور میداند. هرچند که کشته شدن آقامحمدخان به او فرصت نداد تا آمال خود را برای بازگرداندن ایران به مرزهای دیرین بهخصوص در ماوراءالنهر و قفقاز و خلیج فارس عملی سازد.
نگارستان اندیشه: ناشر تخصصی علوم انسانی
.
دربارۀ شعر شاعران کهن:
بیدلپژوه (مهدی شعبانی)
بیدلخوانی (حسن حسینی)
حافظپژوهی (منوچهر فروزندهفرد)
در جستجوی حافظ برتر (محمدحسن شرفی)
دفتر فرّهی (مهری بهفر)
درسگفتارهای شاهنامه (نوید فیروزی)
سعدی (محمدرضا طاهری)
شاهنامه بخوانیم (رضا آسو)
شاهنامه شناسی (بهداد میرزایی)
شرح مثنوی (محسن پورمختار)
شرح بوستان سعدی (امیر اثنیعشری)
شرح غزلیات سعدی (امیر اثنیعشری)
کانال تخصصی صائب پژوهی (شیوا)
کلاس شاهنامه (شاهرخ مسکوب)
نخبۀ شاهنامه (علی شاپوران)
نظامی گنجوی (محمدرضا طاهری)
میراث پارسی (رضا موسوی طبری)
شاعران (زادۀ پیش از دهۀ ۴۰):
احمد شاملو
امیری فیروزکوهی
شفیعی نامه
شفیعی کدکنی
فخرالدین مزارعی
فریدون تولّلی
فریدون مشیری
مظاهر مصفّا
مهدی اخوان ثالث
مهدی حمیدی شیرازی
نوذر پرنگ
نیما و میراث او (ساعد باقری)
شاعران (زادۀ پس از دهۀ ۴۰):
اشعار مریم محمدیان
برفیترین آغوش (محمدجلیل مظفری)
بیاض (عاطفه طَیِّه)
جویا معروفی
حسین جنّتی
خدیو رفعتی
دانیال مرتضوی
روشنان مهر (مهدی فیروزیان)
سارا و بارانهای مشرقی (اقبال مظفری)
سخنشاهی (حامد احمدی)
سمانه کهربائیان
سینهسرخها (فرخ سائس)
شکستِ آینه (محسن صلاحیراد)
عشق انگار اختراع من است (بهادر باقری)
علی اکبر یاغی تبار
عیدگاه (وحید عیدگاه)
مرتضی لطفی
مریم جعفری آذرمانی
واران (جلیل صفربیگی)
هومن گلهو
یادداشتهایی پیرامون شعر ایران:
آرخش (آرش اکبری مفاخر)
ابوالفضل خطیبی
از گذشته و اکنون ( احمدرضا بهرامپور)
اوراق پریشان (رضا ضیاء)
پرنیان ۷ رنگ (مهدی دهقان)
پیاله (رضا موسوی طبری)
تنیده زِ دل (نوید فیروزی)
جلال خالقی مطلق
چراغِ روشن/نَقلِ معانی ( احمدرضا نادری)
چهار خطی (سیدعلی میرافضلی)
حالات و مقالات (احمدوندی و کاملی)
سایهسار (سایه اقتصادینیا)
سرو سخنگو (محمدعلی اسلامی ندوشن)
سعید تقی نیا (اندیشه...)
سیروس شمیسا
شعر، فرهنگ و ادبیّات (محسن احمدوندی)
صُراحی (منوچهر فروزندهفرد)
فنّ ادبیّات (علی شاپوران)
غزل شعر (مهدی شعبانی)
کاروند پارسی (محمود فتوحی)
کاریزگاه (یزدان رحیمی)
کانال اصغر دادبه
گاهنامۀ ادبی (محسن شریفی)
مجمع پریشانی (سهیل یاری گلدرّه)
مهدی نوریان
ناشاعرانههای ماریف! (امین ماریف)
نشان (محسن پورمختار)
نقش بر آب (حامد خاتمیپور)
نورِ سیاه (میلاد عظیمی)
هومن يوسفدهی
گشت و گذار در شعر ایران:
آستان جانان
از خلاف آمد عادت
برکهی کهن
بزرگمهر
تاریخ، فرهنگ، هنر و ادبیات ایران زمین
راوی | شعر و نثر صوتی
رباعیات فارسی
رباعی - نو رباعی
سفر به ادبیات
شکوفایی با ادبیات
شعرِ تَر
شعرشنو
عصیان ریشهدار (شعر زنان)
گردواره
یادگار عصمت غمگین اعصار
t.me/IranFehrest
ایرج افشار و فرهنگهای بومی و زبانهای مادری اقوام
ایرج افشار اگرچه در تهران به جهان آمد اما اصالتا یزدی بود. خود را یزدی میدانست. دلبستۀ یزد بود. پدرش، دکتر محمود افشار یزدی، خوش نداشت که فرزندش به لهجۀ یزدی سخن بگوید اما ایرج زبان مادری را در خانۀ پدری آموخت؛ از مادر و مشهدی حسن پیشخدمت خانواده. افشار از نوجوانی لغات و امثال یزدی را کمکم یادداشت می کرد تا اینکه سالها بعد شد مؤلف کتابی به اسم واژهنامۀ یزدی. ایرج افشار از بیست سالگی تا روزهای پایانی عمرش دربارۀ یزد نوشت. پس از مرگش هم آثاری از او دربارۀ یزد منتشر شد. عشق به یزد در وجودش با شیر اندرون شده بود و با جان بهدر شد.
ایرج افشار کارنامهای بزرگوار در یزدشناسی دارد. چندین کتاب و کتابچه دربارۀ تاریخ و جغرافیای یزد تصحیح کرد؛ آثاری بنیادی که هیچ یزدشناسی از مراجعه به آنها بینیاز نیست. چندین کتاب و کتابچه از نویسندگان یزدی چاپ کرد؛ هم به صورت حروفی و هم نسخهبرگردان. او مؤلف کتاب عظیم و بیهمال یادگارهای یزد است که دستاورد جستجوهای قدمبهقدم او در شهر یزد و ولایت یزد است و در سه جلد به معرفی آثار و ابنیۀ تاریخی یزد پرداخته است. خدا میداند که افشار چقدر عکس از مواریث فرهنگی یزد برداشته است. شمار زیادی ساختمان و کتیبه و گور و خانه و خانقاه و مسجد و رباط و منبر و محراب و قنات و در و دیوار و دیوارنوشت و آجر نقشدار و فرش و زیلو و پارچۀ قدیمی در خاک یزد یافت و معرفی کرد. این را هم بنویسم که حبیب یغمایی شهادت داده که در سفری به یزد، وقتی جمع دوستان به بنایی کهن رسیدند، افشار بر نردبانی بلند و ناامن شد تا خاک از کتیبهای کنانه بسترد و نبشتۀ پیشینگان را بخواند. بیم افتادن و جاندادن بود. یغمایی خوشذوق سعدیباره به طیبتی دوستانه اشاره کرد به مصرع سعدی: به دوزخ درافتادم از نردبان! بگذریم.
ایرج افشار انبوهی سند و قباله و فرمان تاریخی دربارۀ یزد چاپ کرد. چندین وقفنامه دربارۀ یزد چاپ کرد. معلومات و اخبار مربوط به یزد را از کتب تاریخی و جغرافیایی قدما بیرون کشید و منتشر کرد. کتابهایی را که دربارۀ یزد نوشته میشد معرفی و نقد کرد. مقدار زیادی عکس از رجال یزد چاپ کرد. هر جا نام و نشانی از یزد میدید یادداشت پژوهشی برمیداشت. ایرج افشار دربارۀ فولکلور و ترانههای یزدی نوشته است. راجع به شاعران یزد نوشته است. شعرهایی به لهجه یزدی و نائینی یافته و منتشر کرده است. چندین سفرنامۀ مفصل نکتهدار دربارۀ یزد نوشته است. دو جلد کتاب پرمعلومات یزدنامه را گردآورده است. مقالۀ جالبی نوشته دربارۀ طبقهبندی نامها در خاندانهای یزد. حتی با نشریات محلی یزد ارتباط داشت و برای آنها مطلب مینوشت.
می خواهم بگویم آثار ایرج افشار دلالت دارد بر اینکه یزد همیشه برای او برجستگی داشته است. اینکه او عاشق یزد بوده است و گواه عاشق صادق در آستین باشد.برای همین در فهرست چاپکردههایی که زیر نظر او تدوین یافته، سرفصل مجزایی برای یزد درنظر گرفت.
این مقدمه را نوشتم تا به نکتۀ مهمی اشاره کنم:
افشار سال ۱۳۷۷ در سفری به یزد، گذارش میافتد به «مرکز یزدشناسی». افشار این مرکز را دوست داشت و از پاگرفتن و پیشرفتش شاد بود. آن را «گنجینهای دیداری» میدانست. سال ۱۳۷۳ در مجلۀ کلک نوشته بود که «مرکز یزدشناسی» باید گسترش پیداکند و بشود کانون پژوهش علمی دربارۀ یزد (ش۵۴،ص۲۹۳). در این سفر که دوباره «مرکز یزدشناسی» را میبیند مینویسد:
«البته باید همه بکوشیم و توجه داشته باشیم که هرگونه پژوهش و شناسایی دربارۀ هر گوشه از این خاک برای تحقیق و مطالعه عمومی ایران باید باشد. هر یک از این مراکز که در ولایات با ذوق و شوق ایجاد میشود پرتوی باید باشد از آن خورشید درخشانی که ایران نام دارد. هیچ یک از این مراکز برای آن نخواهد بود که بخواهد جنبهای استقلالی و تشخصطلبانه پیش گیرد». (گلگشت در وطن،ص۱۲۶).
سخن تمام است. یزدشناس بزرگ، با آن همه عشق و خدمت به یزد، میگوید همۀ این پژوهشها باید پرتویی باشد از آن خورشید درخشان که ایران نام دارد. همۀ این پژوهشها باید در چارچوب منافع ایران و ذیل نام ایران باشد. افشار تذکر و هشدار دربارۀ تحرکات «استقلالی و تشخصطلبانه» را از شهر خودش شروع کرد تا سوزن را اول به خودش زده باشد.
ایرج افشار هم یزدشناسی بزرگ بود و هم ستون ایرانشناسی و نماد ایرانمداری. منش و کارنامۀ ایرج افشار اثبات میکند که هم میتوان عاشق و خادم فرهنگ بومی و زبان مادری خود بود و هم ایرانمدار بود و دل در گرو زبان فارسی و منافع ملی و وحدت ملی داشت.
این نکته را از او بیاموزیم.
/channel/n00re30yah
🔶 ۱۶ مهر، زادروز ایرج افشار، فهرستنگار پربار
۱۰۰ سال پيش در چنين روزی ايرج افشار در تهران زاده شد.
"نخستين باری كه نه گفتم به پدرم بود. میگفت به كار دولتی نرو، رفتم و خير نديدم".
پدر ایرج افشار نویسنده و پژوهنده حقوق و علوم اجتماعی بود: «پدرم به مادرم تکلیف کرده بود که به تکمیل سواد و حسن خط بپردازد و همه روزه مقداری فرانسه بخواند.»
او به دبستان و دبیرستان زرتشتیان رفت و دانشجو بود که مجله فرهنگی "آینده" را که پدرش گشوده بود، سرپرستی میکرد.
۲۴ ساله بود که پایاننامه دکتریاش "اقلیتها در ایران" از سوی دانشکده حقوق دانشگاه تهران پذیرفته شد ولی شیفته کتابشناسی بود.
۲۶ ساله بود که کتابدار دانشکده حقوق که در آن زمان بزرگترین کتابخانه رسمی کشور بود، شد و دو سال پس از آن مجله نامآشنای "فرهنگ ایرانزمین" را گشود که از سرچشمههای پژوهش در ایرانشناسی است: «از ابتدا توجه کامل بر آن معطوف بود که مجله کاملا چهره تحقیقی داشته باشد به نحوی که در میان مستشرقین مقام و اعتباری بیابد.»
۲۹ ساله بود که نخستین فهرست "کتابهای ایران" را انتشار داد که فهرست کاملی از آثار فارسی چاپشده در سال ۱۳۳۳ در ایران و برونمرز بود و پیش از این سابقه نداشت.
۳۱ ساله بود که دوره آموزشی کتابداری یونسکو را در پاریس گذراند و از آن پس در چندین کتابخانه رسمی از جمله کتابخانه ملی به آثار چاپی و خطی نظم داد.
۳۹ ساله بود که فهرستی از شش هزار مقاله چاپشده فارسی در ایران و برونمرز گرد آورد که پیش از ظهور کامپیوتر معتبرترین سرچشمه ایرانپژوهی بود و انتشار آن هنوز ادامه دارد.
او سرپرستی چندین نهاد فرهنگی را بر عهده داشت و دانش کتابداری و کتابشناسی و نسخهشناسی را در دانشگاه تهران راه انداخت و ۱۰ سال دوره کارشناسی ارشد این رشتهها را تدریس کرد.
به کوشش او افزون بر ۵۰۰ فهرست، نسخه خطی و کتاب کمیاب چاپ و بازچاپ شدند. ماندگارترین آنها جز کتابهای تاریخی مانند "روزنامه وقایع اتفاقیه" آثار کارشناسی از رشتههای گوناگون چون "کتاب آشپزی صفوی"، فروغستان (دانشنامه فن استیفا و سیاق معرفت فلاحت) و "خوابگزاری" است که هرکدام اهمیت تاریخی ویژهای دارند.
او افزون بر تحول و تکامل کتابشناسی در ایران، آثار فارسی کتابخانه ملی اتریش و دانشگاه بنام هاروارد آمریکا را فهرستنگاری کرد.
ایرج افشار در ۸۵ سالگی در زادگاهش درگذشت.
@dw_farsi
🏷 از گلستان تا ترکمانچای
▫️یادداشتهای ژنرال یرمولوف در فاصلۀ دو جنگ ایران و روسیه (۱۸۱۴-۱۸۲۶ میلادی)
▫️با مقدمه غلامحسین زرگری نژاد
▫️ترجمه از روسی: حسین اصغری
▫️نگارستان اندیشه ۱۴۰۴
▫️رقعی / ۳۵۸ ص/ قیمت: ۵۰۰ هزار تومان
«نیروهای ایران منظم هستند، به خوبی سازماندهی میشوند و توپخانهشان از نظم عالی برخوردار است. آنها یک کارخانۀ ذوب و ریختهگری مناسب و یک کارخانۀ اسلحهسازی دارند، قلعههایشان بر اساس الگوی قلعههای اروپایی ساخته میشود و با استخراج از معادن، هماکنون مقادیر زیادی مس، سرب و آهن دارند. علاوه بر این به دستور عباس میرزا تعداد زیادی نیرو و توپ جنگی وجود دارد که با توجه به شرایط، تعدادشان به راحتی قابل افزایش است».
این عبارات، بخشی از یادداشتهای ژنرال یرمولوف است که بنا به دستور تزار از سرزمین ایران بدست آورده است. او در خلال جنگهای ایران و روس، از سوی تزار به فرمانداری کل قفقاز گماشته شد و از سرسختترین دشمنان ایران به شمار میرفت. یادداشتهای وی، افقهای تازهای برای مخاطبان ایرانی میگشاید و برخی باورها درباره جنگهای ایران و روس را به چالش میکشد.
نگارستان اندیشه: ناشر تخصصی علوم انسانی
.
▪️مباحثه بر سر تاریخ مدرسهای [ برشی از کتاب آموزش و یادگیری تاریخ]
در ایالات متحده، مباحثه دربارۀ تاریخ در درسگانِ مدارسْ بخشی از یک اقدام گستردهتر آموزشی، با هدف تثبیت استانداردهای ملی بود. دولتِ جورج بوش که از انحطاط ظاهری در دستاوردهای آموزشی وحشتزده شده بود، طرحی برای تمهید چارچوبهای ملی در چند رشتهٔ درسی آغاز کرد. مورخان دانشگاهی خود نیز دربارۀ اقدام مدارس برای جایگزینی یا تلفیق تاریخ ظاهراً از مدافتاده با مطالعات اجتماعیِ به اصطلاح به درد بخورتر، نگران بودند. این دغدغهها در داستان ترسناک مألوفی دربارۀ غفلتزدگی نسل جوان به اوج خود رسید، داستانی دربارهٔ ناتوانی جوانان هفده سالهٔ آمریکایی در پاسخ به این پرسش که جنگ داخلی امریکا در کدام دهه رخ داد. مجموعههای دانشگاهی از جمله انجمن تاریخ آمریکا و سازمان مورخان امریکایی، برای دفاع از رشتهٔ خویش به تکاپو افتادند و از تشکیل چند پویش، مانند اتحادیه مدرسان تاریخ و تأسیس یک کانون دانشگاهی به نام مرکز ملی تاریخ در مدارس (NCHS) در دانشگاه کالیفرنیا حمایت مالی کردند. این مرکز مأموریت یافت تا بر طرحی که از حمایت ایالتها برخوردار بود و قرار بود استانداردهایی برای رشتهٔ تاریخ تهیه کند نظارت داشته باشد.
مرکز ملی تاریخ در مدارس برای تدوین دستورالعملهایی مبنی بر اینکه استانداردهای مزبور باید متضمن چه چیزهایی باشند، پژوهشی دامنهدار و اقداماتی مشاورهای در پیش گرفت که شامل مجموعهٔ وسیعی از آموزگاران تاریخ در آموزش عالی و مدارس بود. پرواضح است که اختلافاتی میان اعضای این هیئت وجود داشت که بازتاب مشاجرات وسیعتر اوایل دههٔ نود در درونِ رشته تاریخ بود. در هیئت ناظر بر تاریخ آمریکا، تنشها حول این مسئله میچرخید که درسگان مدارس باید بیشتر نمایانگر چشماندازی متنوع و چندفرهنگی باشد، یا نمایندۀ دیدگاهی تمامیتخواه و مبتنی بر میراث مشترک. معضل مشابهی پیش روی هیئت تاریخ جهان قرار داشت مبنی بر اینکه آیا رویکرد مألوف باید اروپامحورانه و مبتنی بر تمدن غرب باشد، یا باید نوعی تاریخ دامنهدار و جهانی را در دستور کار قرار داد؛ البته کارورزان هیئتها در این مورد توافق داشتند که تدریس در تاریخ باید موجب تفسیر و تحلیل هوشمندانه و قضاوت انتقادی شود و به منظور کمک به تفهیم این مهارتها، چارچوبی متشکل از پنج استاندارد برای تفکر تاریخی ترسیم کردند که از عناصر زیر تشکیل میشد:
▪️تفکر گاهشناختی،
▪️ درک تاریخی،
▪️تحلیل و تفسیر تاریخی،
▪️مهارتهای پژوهشی در تاریخ
▪️تحلیل مسئله و تصمیمگیری تاریخی.
نمونههای درسی بسیاری تهیه شد تا به آموزگاران نشان دهد چگونه استانداردهای مزبور را در عمل رعایت کنند.
با این حال، مباحثه میان کارورزان مزبور تحتالشعاع طوفان سیاسی و هیجانات رسانهای قرار گرفت که به سرعت استانداردهای مورد نظر را در نوردید. با وجود آنکه سازمان اوقاف عمومی برای علوم انسانی در ابتدا یکی از حامیان اصلی مرکز ملی تاریخ در مورد استانداردهای تاریخ بود، اما لین چنی، یکی از اعضای اوقاف، چند روز پیش از انتشار فهرست استانداردها حملهای شدید علیه ایـن مـرکـز بـه راه انداخت. چهرههای دیگری که عمدتاً جمهوریخواه بودند، الگوهای تدریس (هر چند نه خود استانداردها) را تخطئه کردند، آن هم ظاهراً به سبب، نهادینه سازی نزاکت سیاسی در این نمونهها و ماهیت ضدامریکایی و اساساً غیر تاریخی آنها. در واشینگتن دیسی، قطعنامهای با «موافقت اعضای سنا» ترتیب داده شد تا این استانداردها و همۀ آن چیزهایی که نمایندهٔ آن بود محکوم شود. برای نجاتِ بخشی از این طرح یک هیئت بازبینی تشکیل شد تا برخی توصیهها را بررسی کند، مخصوصاً توصیههایی که خواسته بودند هزاران نمونۀ درسی که بیشترین نقش را در ایجاد مناقشه داشتند حذف شود. برخی ادعا کردهاند یکی از مدیران پروژه استانداردهای ملی اذعان کرده که احتمالاً تلاشی برای جبران عدم توازن تاریخی در میان بوده است. زمانی که نسخۀ بازبینیشدۀ استانداردها نوشته شد، علاقه رسانهها به این موضوع کمرنگ شده بود، اما بسیاری از ایالت ها نمیخواستند خطر بـه راه انداختن مناقشهٔ سیاسی در سطح محلی را - که حاصل عملی کردنِ صریح این استانداردها بود ـ به جان بخرند.
📗جف تیمینز، کیت ورنون و کریستین کینیلی، آموزش و یادگیری تاریخ، ترجمهٔ محمد غفوری، تهران: سمت، ۱۳۹۸، ۳۲- ۳۴.
*ارجاعهای درون متن حذف شده است.
🆔 t.me/HistoryandMemory
✅ ضرورت احیای گسترده جشن مهرگان در موقعیت کنونی ایران
🔻۱) جشن مهرگان یا نوروز پاییزی این قابلیت را دارد که بسان نوروز بهاری به زندگی و شادی و سلامتی و رونق و اتحاد و هویت و سرافرازی مردم و کشور ما کمک کند. همه قابلیتهای جشن نوروز بهاری در نوروز پاییزی هم هست. این قابلیتها را در کتابم "نوروز نو" شرح دادهام.
🔻۲) جشن مهرگان مقارن بازگشایی مدارس و دانشگاه هاست. میتوان جشن های بازگشایی مدارس و دانشگاه ها را با مهرگان پیوند زد و از این راه رونق و زیبایی و معانی بیشتری بر آنها افزود.
🔻۳) جشن مهرگان دیرینهای ۴۰۰۰ ساله دارد و از نمادهای پایداری و تداوم هویت و فرهنگ ایرانی است. در هر زمانهای ما نیازمند یادآوری این پیوستگی و تداوم هویت و فرهنگ ایرانی هستیم و چنین یادآوریهایی برای تقویت حس تعلق به سرزمین و تاریخ و فرهنگ ملت ایران ضروری است. به ویژه در زمانه ی کنونی که شعلههای شرارت از در و دیوار جهان بر ملت ایران هجوم آوردهاند.
🔻۴) جشن مهرگان جشن و شادی جمعی و همگانی است. در این روزها که فلاکت و فقر هر لحظه گستردهتر میشود، ما محتاج شادیها و آیینهای جمعی هستیم تا تمرین با هم بودن و مراقبت از هم را بنماییم.
🔻۵) جشن مهرگان مثل جشن نوروز فضای نمادینی برای یادآوری اهمیت و ارزش طبیعت و آب، باد، خاک و آتش است. در وضعیت کنونی که سرزمین و خاک و طبیعت ایران در معرض سختترین فاجعههای محیطزیستی است، میتوانیم جشن مهرگان را فضای توجه، مراقبت و گفتگو و یادآوری محیط زیست و مسالهها و مسوولیتهایمان در این زمینه کنیم.
🔻۶) به هر سازمان و نهاد دولتی که دسترسی داشتهام در این مدت کوشیدهام که ملاحظات پنجگانه بالا را توضیح دهم و آنها را ترغیب به انجام کاری برای گسترش جشن مهرگان کنم. اما ما مردم ایران و نهادهای مدنی هم میتوانیم در زمینه برپایی جشنهای نوروز پاییزی بکوشیم.
🍁 جشن مهرگان و نوروز پاییزی تان خجسته و فرخنده باد و امیدوارم سی روز ماه مهر برای تان سراسر امید، مهر، دوستی، وفاداری، روشنایی، زیبایی، گذشت، شادی، ادب، قدرشناسی و شکرگزاری، مراقبت و انسانیت و انسان ورزی و مراقبت از طبیعت و هستی باشد.
🍂 اینها ارزشهای جشن مهرگان است و مهروزان با برگزاری مهرگان نه تنها پیوندی با گذشته تاریخی خود بلکه طرحی زیبا برای آینده زندگی را تمرین و طراحی میکنند.
✍🏼 #نعمتالله_فاضلی
🔗 منبع
#پاس_فرهنگ #مهرگان
@Jaryaann
🔘 ایران | همایش ایرانشناسی
🌀 همایش ملی جهانِ ایرانی؛ ساسانی و پساساسانی برگزار میشود
🌀 همایش ملی «جهانِ ایرانی؛ ساسانی و پساساسانی» با سخنرانی ۲۴ ایرانشناس، ۲۰ مهرماه ۱۴۰۴ در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار میشود.
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، گروه پژوهشی باستانکاوی تیسافرن، پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری و دانشگاه گناباد سومین همایش جهان ایرانی را با هدف پرداختن به جهان ایرانی در دوران ساسانی و پساساسانی با سخنرانی باستانشناسان و زبانشناسان و مورخان، ۲۰ مهرماه ۱۴۰۴ از ساعت ۸/۳۰ تا ۵ در دو سالن در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار میکند.
در بخش آغازین این همایش، دکتر سیروس نصرالهزاده رئیس پژوهشکده زبانشناسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، دکتر محمدابراهیم زارعی، رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، دکتر شاهین آریامنش دبیر علمی همایش، دکتر یاسر اسماعیلیان رئیس دانشگاه گناباد، دکتر یعقوب محمدیفر و دکتر روزبه زرینکوب سخنرانی میکنند.
برنامه سخنرانیهای همایش در دو سالن تمدن و ادب به پیوست است.
حضور در این همایش برای علاقهمندان آزاد و رایگان است و نیازی به نامنویسی نیست. همچنین پیوند برخط سخنرانیها چنین است:
پیوند برخط سالن ۱:https://webinar.ihcs.ac.ir/rooms/n0v-ova-xfk-we0/join
پیوند برخط سالن ۲:https://webinar.ihcs.ac.ir/rooms/gjy-j4c-ihb-rht/join
برنامه همایش
National Conference of the Persian World in Sasanian & Post-Sasanian Period
✅ تاریخ مردم در اسناد بریتانیایی
گفتوگو با مجید تفرشی
برای مشاهده این گفتوگو پیوندهای زیر را لمس کنید:
🔗 https://youtu.be/3hw_tD2-jAI
🔗 https://aparat.com/v/jxab20o
طراح پوستر: زکیه محرابی، دانشجوی کارشناسی تاریخ دانشگاه تهران
/channel/Zedmim82
📌 مردمنامه را در یوتیوب و آپارات دنبال کنید و با پسند و بازنشر ویدیوها از مردمنامه حمایت کنید.
/channel/mardomnameh
به نام خداوند جان و خرد
ن والقلم و مایسطرون
با لطف و عنایت الهی و پس از سالها توانستم با همراهی همکار گرانقدرم سرکار خانم مهندس مریم مبینی به یکی از آرزوها و دغدغههای ذهنی خود تحقق بخشم و گامی در جهت آموزش تاریخ ایران و اسلام بردارم. تردید ندارم که یافته های علوم و دانشهای همگن و غیرهمگن می توانند در امر آموزش تاریخ ایران و هدایت تاریخ پژوه به سمت حقیقت واقعیت تاریخی نقش مهم و اساسی ایفا کنند. یکی از این علوم که با رویکرد کمی میتواند اطلاعات مفید و ارزشمندی در اختیار اهل تاریخ قرار دهد، علم آمار است. برای اولین بار، در کتاب حاضر، تعداد حاکمان هر سلسله حکومتی، مدت حکومت هر پادشاه و طول مدت همه حکومتهای محلی و مرکزی ایران زمین و حکومت های اسلامی از صدر اسلام تا سقوط خلافت عثمانی بر اساس جداول و نمودارهای آماری ترسیم و تصویر شدهاند؛ بهکارگیری علم آمار نه تنها در تحلیل دادههای تاریخی به محقق کمک میکند بلکه امر آموزش تاریخ را نیز برای همگان تسهیل و تسریع میسازد. انشاءالله این رویکردها بتوانند منجر به تحول در سبک تاریخنگاریهای سنتی شوند.
همایش مبانی نظری و معرفتشناختی ایرانشناسی
دانشکده ادبیات دانشگاه تهران
آبان ۱۴۰۴
/channel/mardomnameh
✅ زرینکوب به روایت زرینکوب
گفتوگو با روزبه زرینکوب
برای مشاهدۀ فیلم این گفتوگو پیوندهای زیر را لمس کنید:
🔗 https://youtu.be/NJuSiGFwXgU
🔗 https://www.aparat.com/v/vea1q19
طراح پوستر: زکیه محرابی، دانشجوی کارشناسی تاریخ دانشگاه تهران
/channel/Zedmim82
📌 مردمنامه را در Mardomnameh">یوتیوب و آپارات دنبال کنید و با پسند و بازنشر ویدیوها از مردمنامه حمایت کنید.
/channel/mardomnameh
آلوسی و فال حافظ
کتاب غرائب الاغتراب و نزهة الألباب اثر شهابالدین محمود آلوسی بغدادی (۱۲۱۷‒۱۲۷۰ق)، مفسر، فقیه و ادیب برجسته و مؤلف تفسیر مشهور روح المعانی، رسالهای است شامل مجموعهای از مباحث دینی، ادبی، تاریخی و اجتماعی و تأملات شخصی مؤلف.
بخشی از کتاب به فال و تفأل اختصاص دارد و در آن اشارهای به فال حافظ هم شده است. آلوسی مینویسد:
«و من البدع؛ [...] كذا ما يفعله كثير من الناس بديوان حافظ الشيرازی قدس سره و قد تفأل لی بعض اصحابی يوم عزيمتى على السفر فخرج
قوله
گل در بر و می در کف و معشوقه بهکامست
سلطان جهانم به چنین روز غلامست
حافظ منشین بی می و معشوقه زمانی
ایام گل و یاسمن (۱) و عید صیامست» (۲)
🔵 ثبتنام کمکهزینه فرصت مطالعاتی حامی | فصل زمستان
🗣موسسه حامی به منظور گسترش علوم انسانی در کشور از دانشجویان این رشتهها جهت شرکت در دورههای فرصت مطالعاتی در حین دورهی دکتری حمایت مالی مینماید.
📅 مهلت ثبتنام: تا ۲۰ آبان
🔘 تا سقف ۷ هزار دلار
🔗 برای اطلاعات بیشتر و ثبتنام از طریق سایت حامی به نشانی https://haamee.org/award-type/visiting-scholar-fa اقدام کنید.
📺 ویدیوی راهنما برای ثبتنام در کمکهزینه فرصت مطالعاتی حامی:
https://youtu.be/zsihXWOVe7Y?si=wImk63d1CcrjZkGR
🔺 با به اشتراک گذاشتن این پست امکان استفاده از این فرصت را برای دانشجویان بیشتری فراهم میکنید.
@haameeorg
بازاندیشی تاریخ ایران
اجازه دهید پیش از سخن اصلی این یادداشت کوتاه، که به بهانهی کتاب اخیر غلامحسین زرگرینژاد نوشته میشود، مقدمهای کوتاه بنویسم و اشارهوار چیزکی بگویم و بگذرم:
ما ایرانیان خو کردهایم که به خود ببالیم که ملتی هستیم با تاریخی بلند و پر از فراز و نشیب. پر از ماجراهای تلخ و شیرین. در راه درازی که از چند هزار سال پیش تاکنون آمدهایم البته که بارها شکست خوردهایم و در راه افتادهایم اما از راه نیفتادهایم. همچنان به عنوان یک ملت تاریخی زندهایم و در راه هستیم. همچنان پر از خواهش و آرزوییم و آرزو موتور محرکهی تاریخ است. آدمها، چه فرد و چه جامعه، تا هنگامی که خواست و آرزو و آرمان دارند زندهاند و زنده میمانند. تاریخ ایران و ایرانیان به این معنی روایت ماندگاری و تابآوری شگرف و شگفت یک ملت است.( اینجا مفهومواژه ملت را به معنای کلی و عام به کار میبرم بیآنکه وارد مناقشههای نظریهای و مفهومی مربوطه شوم و یا به ورطهی زمانپریشی گرفتار آیم.)
آری تاریخ ما ایرانیان درخور ستایش است. با همهی تلخکامیها و شکستها و از فراز به نشیبآمدنها و حتی گاه عقبگردها و به قهقرارفتنها، همینکه ماندهایم و هنوز با هزار خواهش و آرزو اینجا و اکنونایم و در تب و تاب آیندهای تابناک و درخشان میسوزیم از زنده بودن ما داستانها میگوید. روایت ایران و تاریخش روایت شکست نیست و نباید و نمیتواند باشد. ایران به این معنا جامعهای است بلندمدت. بیثباتی و آشفتگی و درهمریختگی، بویژه در هزار سال اخیر، کم نداشته است و به این معنا دچار عارضهای شده و بوده است که پارهای از صاحبنظران کوشیدهاند آن را با مفهوم/نظریههایی چون «جامعهی کوتاهمدت» توضیح دهند.
مقدمه از ذیالمقدمه بلندتر شد! بگذریم.
باری سخن بر سر این است که بالیدن و نازیدن معتدل و عالمانه و نه افراطی و عامیانه به تاریخ ایران اگرچه کاریست بجا و شایسته و بایسته؛ اما به آن بسندهکردن نه سزاست. سزاوار این است که این تاریخ را پیوسته بازاندیشی کنیم. نامهی کهن را نو کنیم. روایت قدیم را جدید کنیم. نونامه بنویسیم. این کاریست که گفتناش آسان و انجامدادناش بدرجات دشوار است. بردباری و شکیبایی و تاب و توان بسیار میخواهد. اکنون چون نتواند با گذشته ( گذشتهی تاریخی، گذشته به مثابهی تاریخ ) به گفتوگو درآید اکنون نیست. چنین اکنونی دربند گذشتهی مردهی درگذشته میماند و جز تکرار آن و درجازدن در آن کاری نمیتواند کرد. چنین اکنونی اکنون نیست. نااکنون است. اکنوننماست. جایی که اکنوننما بر جای اکنون بنشیند و بر آن چیره شود زندگی و پویایی و بالندگی نیست. اکنون راستین همواره در گفتوگوی با گذشته و در خواهش آینده است و از همین رو ناآرام است. هم در بند گذشته است و آن را میپاید و هم در آرزو و خواهش آینده است و به آن میگراید. چنین است که اکنون همواره نیازمند و خواهشمند و خواستار نوکردن نامهی کهن و تازهکردن داستان کهنه است. میخواهد که تازه باشد. باطراوت و شاداب و شکوفا و زاینده و بالنده و پیشرونده. ملتی که نتواند با تاریخ خود گفتوگو و روایت خود را نو کند پیش از آنکه عمرش به سر آید مرده است. نونامهنویسی نه یک کار دلبخواهی که یک نیاز بنیادین است. مورخی که نتواند چنین کند و در این راه گام بردارد مورخ نیست. مورخنماست! مورخنما؛ آنچه که بسیار است و پرشمار.
ای.اچ کار مورخ نامدار انگلیسی میگفت: تاریخ ( تاریخنویسی ) گفتوگوی بیپایان مورخ است با گذشته. درست میگفت. به این معنا وظیفهی مورخ نه تکرار بی کموکاست روایتها و حکایتهای کهنه و تکراری و کلیشههای جاافتاده و چیرهشده و پذیرفتهشده، که سنجش و بازاندیشی آنهاست. گاه روایتهای چیره را از بیخوبن برمیاندازد. واژگون میکند. ویران میکند. روایت گذشتهی تاریخی را نو میکند تا اکنون نو شود. تا اکنون براستی اکنون باشد. تا جامعه در بند گذشته نماند. تا زندان گذشتهی درگذشته را حفره کند. تا اکنون گذشتهزده نشود و گذشتهگرا و گذشتهپرست نباشد و نماند. تا گذشته بت نشود. تا گذشته بر اکنون فرمان نراند. تا اکنون بتواند زاینده و بالنده و پیشرونده و آفریننده باشد. مورخ راستین نه تاریخنویس که تاریخاندیش و تاریخگزار است.
اگر حافظهام درست یاری دهد گویا آناتول فرانس باشد که گفته است: مورخان کسانیاند که از روی دست یکدیگر مشق شب مینویسند. سخنیست درخور درنگ. میتوان آن را بگونهای دیگر هم گفت. آنانکه روایتها و حکایتهای کهنه را تکرار میکنند و یا به تعبیر آناتول فرانس از روی دست یکدیگر مشق شب مینویسند را نه مورخ که مورخنما باید گفت.
🏷 سرگذشت و سوانح دانشگاه در ایران
▫️بررسی تاریخی آموزش عالی و تحولات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی موثر بر آن
▫️نوشتۀ مقصود فراستخواه
▫️نگارستان اندیشه / ۱۴۰۴
▫️وزیری / ۸۷۴ ص/ جلد سخت/ قیمت: ۱۲۰۰ هزار تومان
کتاب سرگذشت و سوانح دانشگاه، یک کتاب مرجع و دستنامه پژوهش و آموزش در حوزه دانشگاهپژوهی و مطالعات تاریخی و جامعهشناختی آموزش عالی محسوب میشود. این کتاب دو هدف متفاوت ولی مرتبط با هم را مد نظر دارد: ارائه گزارشی تاریخی و جامع از نهاد دانشگاه در ایران و ارائه تحلیلی جامعهشناختی از شکلگیری آن. پیگیری همین هدف دوگانه است که بر حجم کتاب افزوده؛ مضاف بر این، هر یک از فصول هشتگانه کتاب، که دامنه وسیعی را از دوره باستان تا معاصر در ایران و جهان دربرمیگیرد، علاوهبر تاریخ آموزش عالی، حاوی مطالب وسیعی در تاریخ تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در هر مقطع است. از میان هشت فصل کتاب که از دوره باستان تا دهه هشتاد شمسی را در بر میگیرد بخش اصلی آن به دوران پهلوی و جمهوری اسلامی اختصاص دارد که سرگذشت تأسیس نهاد مدرن دانشگاه و فراز و نشیب آن را روایت میکند.
نگارستان اندیشه: ناشر تخصصی علوم انسانی
.
شب والتر برونو هنینگ
با سخنرانی:
سید احمدرضا قائم مقامی
روزبه زرینکوب
تورج دریایی
مجید طامه
زمان: چهارشنبه ۲۳ مهرماه ۱۴۰۴، ساعت ۱۵ الی ۱۷
مکان: بنیاد ایرانشناسی
با همکاری بنیاد ایرانشناسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، مجلهٔ بخارا و کانون جهان ایرانی دانشگاه تهران
کانون جهان ایرانی دانشگاه تهران
@jahaneirani_ut
یادی از مرحوم استاد ایرج افشار یزدی
(زادهٔ ۱۶ مهر ۱۳۰۴ – درگذشتهٔ ۱۸ اسفند ۱۳۸۹)
مرحوم ایرج افشار، دوست قدیمی همسرم و کمی بعد دوست خانوادگی ما بود و هنگامی که به گروه تاریخ پیوست، گویی خون تازهای در رگهای این گروه وارد شده بود. همگی از دریافت این خبر شادمان شدیم؛ ولی ایشان به علت مشغله زیاد کم به گروه سر میزدند، چنان که استاد دانشپژوه نیز که عضو گروه ما شده بودند، همین گونه کم پیدا بودند؛ زیرا مرکز کار و یا بهتر بگویم «ستاد عملیاتی» این دو استاد«کتاب و کتاب شناسی»، کتابخانه مرکزی دانشگاه بود، نه گروه تاریخ.
باید بگویم که آقای ایرج افشار خصلتها و صفات خاص خود را داشتند که در نزد کمتر کسی آنها را میتوان یافت که به قرار زیرند:
۱۔ کسی را غیر از ایشان نمیشناسم که وجب به وجب خاک ایران را پیموده باشد، و به دفعات هم پیموده باشد. از این ایرانگردی و ایراننوردی، بهرههای فراوان برده بود که در آثارشان مضبوط است. هروقت ایشان را میدیدم، از منطقهای بازگشته بود یا قصد رفتن داشت.
۲۔ طاقت جسمانی فوقالعاده داشت. روزی در یکی از این سفرهای میتوان گفت طاقت فرسا، برای همراه خود که خسته و کوفته گشته بود، یک «ساندویچ سیب» درست کرده بود؛ یعنی نان و لای آن قطعاتی سبب که در اختیار داشت. چون آن دوست اعتراض کرده بود، گفته بود: «بخور، نترس، نمیمیری!»
روزی هنگام تصدی ریاست کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، هنگام ظهر که پس از مطالعه در آنجا،میخواستم به خانه بازگردم، آقای افشار را در راهروی کتابخانه دیدم. به دنبال سلام و علیک متوجه شدم که در دستشان چیزی است، غیر از کتاب. گفتم: «آقا در دست چه دارید؟» ورق خود را گشود، مقداری نان خشک مخصوص یزد دیدم. گفت: «این ناهار من است.» به دفعات این وضع را دیده بودم. در راهپیمایی، تپه و کوه و دشت و کویرپیمایی بینظیر بود. کم میخورد و میآشامید و زیاد راه میرفت و کشف میکرد.
٣- همیشه قیافه جدی داشت و سرش پایین بود؛ ولی وقتی میخندید، یکباره قهقهه را سر میداد؛ و آن وقت بود که طرف در مییافت که میبایست موضوع شیرین تأثیر گذاری را مطرح کرده باشد.
۴- نسبت به کتاب نیز چون ایرانگردی، خستگیناپذیر و سیریناپذیر بود؛ و اینگونه توانست آثاری که از لحاظ کیفی و کمی بسیار حجیماند، از خود بر جای گذارد.
فکر میکنم مهمترین کار فرهنگی مرحوم ایرج افشار، حفظ بنیاد موقوفه پدر ارجمندشان بوده که از درون این کانون فرهنگی، انتشار کتابهای متعدد مرجع مهم و باارزش، تشویق و تقدیر از فرهیختگان داخلی و خارجی بیرون آمده؛ که همه خدمات بسیار مهمی بوده است، به علاوه تصحیح نسخههای ارزشمندی چون «انیس الناس» و«تاریخ یزد» و از این قبیل که بسیارند که درباره کارهای مرحوم ایرج افشار در موارد گوناگون گفتگو فراوان شده و در اینجا تکرار خواهد بود.
📚کتاب گردونه روزگار(گفتوشنود با دکتر شیرین بیانی)،ص۲۹۳
_
✅کانال دکتراسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan
__
پیج اینستاگرام دکتر اسلامی نُدوشن
http://instagram.com/eslaminodoushan
📘 زنان زرخرید در عصر سهشنبههای بخارا
کتاب زنان زرخرید، بررسی وضعیت کنیزان در ایران، پژوهش فریبا کاظمنیا را که انتشارات تیسا چاپ کرده در عصر سهشنبههای بخارا نقد و بررسی خواهد شد. این نشست در ساعت پنج بعدازظهر سهشنبه بیست و دوم مهرماه ۱۴۰۴ با سخنرانی علی دهباشی، فریبا کاظمنیا، ابراهیم موسیپور بشلی، یونس فرهمند و معصومعلی پنجه در باغ موزه نگارستان برگزار خواهد شد.
کتاب زنان زرخرید کوششی است در راستای بازسازی بخشی از تاریخ اجتماعی ایران که در روایتهای رسمی و نخبهگرایانه مغفول مانده است. نویسنده با بهرهگیری از طیفی متنوع از منابع تاریخی، فقهی، ادبی و سفرنامهها، وضعیت کنیزان را در ابعاد اقتصادی، حقوقی، اجتماعی و فرهنگی بررسی میکند و نشان میدهد که نهاد بردهداری در ایران نه صرفاً پدیدهای حاشیهای، بلکه ساختاری درهمتنیده با قدرت سیاسی، اقتصاد و نهادهای دینی و خانوادگی بوده است. این پژوهش با تأکید بر نقش کنیزان در بازتولید روابط سلطه و بازنمایی آنان به مثابه «کالا»، بر پیچیدگی تجربه زیسته این زنان فرودست صحه میگذارد و ابعادی چون آموزش، پیشهها، جایگاه خانوادگی، امکان آزادی و هویت اجتماعی آنان را تحلیل میکند. بدینترتیب، اثر حاضر در چارچوب تاریخ اجتماعی و مطالعات جنسیت، تلاشی است برای پر کردن خلأ پژوهشی در حوزه تاریخ زنان بینام و نشان و آشکار ساختن سازوکارهای جنسیتی-طبقاتی در جامعه ایرانی پیشامدرن.
▪️میدان بهارستان، خیابان دانشسرا، خیابان شریعتمدار رفیع، باغ موزه نگارستان
سهشنبه، ۲۲ مهر ۱۴۰۴/ ساعت ۵ عصر
🆔 t.me/HistoryandMemory
🏷 قفقاز در عصر انقلاب
▫️تاریخ قفقاز در سال ۱۹۱۷ و نیمه اول سال ۱۹۱۸م
▫️وادیم موخانف / ترجمه دکتر محمد نایبپور
▫️نگارستان اندیشه ۱۴۰۴
▫️رقعی / ۱۸۶ ص/ قیمت: ۲۵۰ هزار تومان
👈ترجمهای که پیشرو دارید تلاشی است برای انعکاس تحولات سیاسی ـ اجتماعی سرزمین قفقاز در بازۀ زمانی حدود ۱۸ ماه از انقلاب اکتبر در روسیه تا تحولات سیاسی و جغرافیایی در قفقاز. اثر حاضر با تکیه بر اسناد دست اول و ادبیات اجتماعی ـ سیاسی آن روزگار، به تحولاتی میپردازد که از دل آن، جمهوریهای تازهتأسیس قفقازی بیرون آمد و جایگزین ساختار سیاسی سابق، یعنی فرمانداری کل قفقاز گردید. سودمندی و اهمیت دیگر این کتاب برای مخاطب ایرانی، بررسی تحولات و نحوه پدیدآمدن دولت سوسیالیستی آذربایجان در پهنه قفقاز است که در کمتر اثری میتوان اطلاعات و تحلیلهای نویسندۀ این کتاب را مشاهده کرد. علاوه بر اینها، آشنایی با جریانها و احزاب سیاسی فعال در قفقاز ـ که تأثیری آشکار بر انقلاب مشروطیت و تحولات پس از آن در ایران داشتند ـ از دیگر ویژگیهای این کتاب است.
نگارستان اندیشه: ناشر تخصصی علوم انسانی
.
اطلاعیه خانه اندیشمندان علوم انسانی به مناسبت آغاز سال تحصیلی جدید
( تخلیۀ ساختمان ورشو و آغاز فعالیتهای خانه اندیشمندان در فضای مجازی)
به نام خداوند جان و خرد
مخاطبان فرهیخته و اندیشمندان گرامی
با عرض شادباش به مناسبت شروع سال تحصیلی جدید و آغاز بهار علم و دانش به استحضار میرساند پس از چند سال چالش بین شهرداری تهران و خانه اندیشمندان علوم انسانی و تحمیل فشارهای سخت و طاقتفرسا از طرف شهرداری بر این مجموعۀ علمی و فرهنگی، قطار فعالیتهای خانه اندیشمندان در بوستان ورشو به ایستگاه آخر رسید و در شرایطی که دیگر امیدی به تأثیرگذاری نصایح دلسوزانۀ بزرگان کشور بر عزم و ارادۀ شهرداری تهران برای تعطیلی خانه اندیشمندان، وجود نداشت و نیز دستیابی به توافقی معقول بین طرفین به نحوی که استقلال خانه اندیشمندان و حرمت بزرگان علمی و فرهنگی کشور محفوظ بماند، دور از دسترس بود، روز دوشنبه مورخ سوم شهریور ماه 1404 ساختمان خانه اندیشمندان علوم انسانی واقع در بوستان ورشو به طور کامل تخلیه شد و در اختیار شهرداری قرار گرفت. بر همین اساس ساختمان ورشو تا اطلاع ثانوی «خانه اندیشمندان علوم انسانی» نیست و فعالیتهایی که در آنجا انجام خواهد شد، هیچ ارتباطی با خانه اندیشمندان ندارد. بدیهی است با توجه به ثبت رسمی عنوان و نشان خانه اندیشمندان علوم انسانی در مرکز مالکیت معنوی سازمان ثبت اسناد و املاک قوه قضاییه، شهرداری تهران حق ندارد از عنوان، نشان و اعتبار این مجموعه یا عناوین مشابه برای فعالیتهایی که زین پس در آن ساختمان انجام خواهد شد، استفاده نماید و در صورت عدم رعایت این مهم، حق پیگیری حقوقی و قضایی برای خانه اندیشمندان محفوظ خواهد بود.
خانه اندیشمندان علوم انسانی وظیفه خود می داند از اعضای محترم هیات دولت بویژه ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران به خاطر اهتمام وافر و چندباره به حل مشکل پیشآمده برای خانه اندیشمندان سپاسگزاری کند. همچنین از اعضای محترم شورای شهر تهران به عنوان نمایندگان شهروندان عزیز تهرانی انتظار دارد از حریم علم و فرهنگ صیانت کرده، مانع تضییع حق اصحاب علم و اندیشه شوند و ساختمان ورشو را به خانه اندیشمندان و آب رفته را به جوی بازگردانند. ما مستظهر به اعتماد و پشتیبانی اصحاب علم و اندیشه و عموم مردم فرهنگدوست کشورمان، مصمم هستیم تا همچون گذشته با عزمی راسخ در مسیر اعتلای فرهنگی، ارتقای اندیشهورزی، تکریم اندیشمندان و بزرگان علم و فرهنگ سرزمین عزیزمان ایران و تقویت وحدت و انسجام ملی گام برداریم و در این مسیر هرگز تسلیم تلخیها و بی مهریها نخواهیم شد. لذا به خاطر جلوگیری از تداوم وقفۀ به وجود آمده، ضمن اجابت درخواست بسیاری از مخاطبان گرامی، از همین هفته تا زمان حل قطعی مشکل فضای کالبدی و استقرار فیزیکی خانه اندیشمندان، برنامهها را به صورت مجازی برگزار خواهیم کرد. امیدواریم با لطف و همراهی استادان فرزانه که همواره یاریگر خانه اندیشمندان بودهاند، باز هم بتوانیم کام مردم و مخاطبان فرهنگدوست را از میراث ارزشمند فرهنگی و معنوی و گنجینۀ علمی اندیشمندان و صاحبنظران کشورمان سیراب کنیم؛ إنشاءالله.
خانه اندیشمندان علوم انسانی
سیزدهم مهرماه یکهزار چهارصد و چهار خورشیدی
پیچیدگی کار زبان
امروز لغاتی چون خلبان، ملوان، ارتش، پرچم، تیمسار، افسر، دامپزشک، دانشگاه، دانشکده، پرونده و بایگانی در زبان فارسی رایج است. همه این واژگان را به کار میبرند. حتی کموبیش وارد شعر و ادبیات شده است. اما همین لغاتی که امروز اینهمه متداول است وقتی ساخته شد و تا سالها پس از ساختهشدن، نزد بسیاری از ادیبان و محققان و دانشمندان منفور و مطرود بود.
مثلاً عباس اقبال آشتیانی ساختن لغات دانشگاه، دانشکده و دبیرخانه را «بدعت» و «جنایت ادبی» و «سیل خانمانبرانداز» وصف میکرد و معلمان مدارس را به عزت و حرمت زبان شیرین پارسی و عشقی که به تعلیم و تربیت اطفال ایرانی دارند سوگند میداد که از استعمال لغاتی که فرهنگستان ساخته و تصویب کرده و به «صحّۀ ملوکانه» رسانده خودداری کنند (۱) و از سوی دیگر دوستش سعید نفیسی به او نهیب میزد که بنیان دانشگاه و دانشکده را ما در این کشور نهادیم و هر کس فرزندی به جهان میآورد، حق طبیعی خداداد اوست که نامی برایش برگزیند و «تا این بنیان[دانشگاه و دانشکده] در جهان خواهد بود، مردم به همان نامی که ما بر آن نهادیم، آن را خواهند خواند» (۲). و میبینیم که گذشت زمانه حق را به نفیسی داده و لغات دانشگاه و دانشکده ماند.
یا بخشی از کتاب هرمزدنامه ابراهیم پورداوود در نقد و جرح برخی لغات فرهنگستان است. پورداوود البته بعضی لغات فرهنگستان را می پسندید. او در مقدمۀ این کتاب نوشته :«لغتسازان بیمایه که الفاظی چون افسر و ارتش و پرچم و تیمسار و ملوان و خلبان و جز اینها به بازار آوردند و خریداران کممایهتر از خود یافتند، دیری نخواهد پایید که کالای آنان را جزو مسخرگی این سالها بهشمار آرند .امید است بهزودی جوانان کوشا و دانا... نشان دهند که با داشتن چنین ذخيرۀ هنگفت، نباید مانند جنزدگان ملوان و خلبان و ارتش و تيمسار گفت و زبان فارسی را تا بهاین پایه پست و فرومایه گرفت. این نامه را به نام نوهام هرمزدنامه خواندهام... چون این کودک خردسال جوان شود و این نامه بخواند جز در همین جا نه از تیمسار نشان باشد و نه از تیمسارنشان... گمان میبرم پس از این نامه همه در یابند که فریب خوردند»(۳). و میبینیم آرزوی استاد بزرگ و ایراندوست محقق نشد و آن لغات ماند.
جالب اینکه استاد مجتبی مینوی که در زمینۀ مسائل زبان فارسی با پورداوود اختلاف نظرهای مهمی داشت، در معرفی پرنیش و کنایتی که بر هرمزدنامه نوشت سخن پورداوود را تأیید کرد و لغات ارتش و پرچم و افسر و تیمسار را «سخیف» دانست و دستاورد «جهالی» که مبتلا به «جنون فارسی خالص نوشتن» بودهاند (۴). یا پورداوود امثال تقیزاده را در امر زبان عربیدوست و «آخوندمآب» میخواند اما همین تقیزاده مثل پورداوود با لغت «مندرآوردی» ارتش مخالف بود (۵). و میبینیم که این مخالفتها راه به جایی نبرد و آن لغتها ماند.
اصل سخن پورداوود و تقیزاده و مینوی و اقبال البته معقول بود. میگفتند این لغات برساخته «پدر و مادر» ندارد. برای مردم ناآشنا و نامأنوس است و رواجشان موجب میشود «مردم از تفهیم و تفاهم بازبمانند و دچار پریشانی فکر شوند» (۶) اما دیدیم که این لغات ماند و ماندنشان نیز موجب نشد زبان فارسی از بین برود و مردم از تفهیم و تفاهم بازبمانند.
نمیتوان تمام ماجرا را به تبلیغات و حمایت سیاسی دولت از لغات فرهنگستان اول فروکاست. استبداد رضاشاهی که تقیزاده را بهخاطر نقد علمی شیوۀ لغتسازی فرهنگستان، از وطن آواره کرد(۷) و عباس اقبال را برای اظهارنظر دربارۀ یک لغت به «پروندهسازی» امنیتی تهدید کرد(۸) و فروغی را مجبور ساخت که در کتابش بهجای «مطالعه» بنویسد «بررسی» (۹)، پشتوانه و پشتیبان همۀ لغاتی بود که فرهنگستان مصوّب میکرد. اما دیدیم که خیلی از لغات مصوّب آن فرهنگستان رواج نیافت و شماری دیگر بهرغم مخالفت علمی دانشمندان ماند.
چرا این لغتها ماند؟ نمیدانم. اما اینقدر هست که معلوم نیست سخنان قاطع و قطعی در نقد و نفی لغات برساخته، ولو این که عالمانه و خیرخواهانه باشد، از بوتۀ گذشت ایام کامیاب خارج شود. زبان متعلق به مردم و جامعه است و جامعه به دلایلی که نمیدانم ممکن است لغاتی را که به نظر ادیبان و زبانشناسان مردود و مسخره است، بپذیرد و نگاه بدارد. وقتی هم مردم لغتی را پذیرفتند دیگر آن لغت - گیرم بد و بداصل و غلط باشد - درست و بسامان و ماندنی است. قبول دولتیان کیمیای این مس شد.
در کار زبان باید صبور و آهسته و محتاط و روادار بود.
پانوشت
۱.«کتب درسی و لغتسازی»، یادگار،س۱،ش۶،بهمن ۱۳۲۳،ص۵ و۶.
۲. ای زبان فارسی، به کوشش میلاد عظیمی،ج۱ ،ص۸۷.
۳. ای زبان فارسی، ج۱ ،صص۳۹-۴۰.
۴.«هرمزدنامه»، یغما،س۵،ش۱۲،اسفند ۱۳۳۱،ص۵۶۱.
۵. ای زبان فارسی، ج۱ ،ص۲۶۰.
۶. «هرمزدنامه»، ص۵۶۲.
۷. ای زبان فارسی ،ج۱ ،پانوشت ص۳.
۸. «کتب درسی و لغتسازی»،همان،ص۴.
۹. ای زبان فارسی ،ج۲ ، ص۹۶۹.
/channel/n00re30yah
تمدید مهلت ارسال چکیده و مقاله به همایش بینالمللی «شهرنامهنویسی در تاریخ ایران»
بزرگداشت صدمین سال تولد دکتر محمد ابراهیم باستانی پاریزی
گروه تاریخ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران به همراهی خانواده استاد باستانی پاریزی، شهرداری کرمان، ادارهکل فرهنگ و ارشاد اسلامی کرمان و تعدادی از موسسات فرهنگی دیگر در نظر دارند همزمان با صدمین سال تولد استاد فقید دکتر محمدابراهیم باستانیپاریزی، مورخ، نویسنده، شاعر و ادیب برجستۀ معاصر (۵ دی ماه ۱۴۰۴)، همایش بینالمللی «شهرنامهنویسی در تاریخ ایران» را برگزار نماید.
این همایش به صورت حضوری و آنلاین در دی ماه ۱۴۰۴ برگزار خواهد شد.
برای اطلاع از محورهای همایش میتوانید به لینک زیر مراجعه فرمایید.
لینک خبر همایش شهرنامهنویسی
تاریخهای جدید ارسال چکیده و اصل مقاله
تاریخ ارسال چکیدۀ مقالات: ۱۵ آبان ۱۴۰۴
تاریخ ارسال اصل مقالات: ۱۵ آذر ۱۴۰۴
‼️ ضمناً چکیدهها و مقالات میبایست صرفاً به آدرس ایمیل جدید زیر ارسال شوند:
📧 bastani.conf@ut.ac.ir
از پژوهشگرانی که پیشتر فایلهای خود را به ایمیل قبلی ارسال کردهاند تقاضا میشود، لطفاً مقالات و چکیدههای خود را مجدداً به این نشانی ارسال فرمایند.
اخبار علمی دانشکدهٔ ادبیات و علوم انسانی
@scientific_events_UT
🔊فایل صوتی
نقد کتاب «مشروطۀ ایرانی» تألیف ماشاءالله آجودانی
گفتوگو با سیدهاشم آقاجری
📺 ویدیو یوتیوب
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @
🆑 #کانالسخنرانیها
🌹
🔶روشهای خرید فصلنامۀ مردمنامه
مردمنامه (فصلنامۀ تاریخ مردم)
بهسردبیری داریوش رحمانیان
شمارۀ ۳۰ و ۳۱
♦️نسخۀ کاغذی شمارۀ ۳۰ و ۳۱ فصلنامۀ مردمنامه را میتوانید از کتابفروشی توس تهیه کنید.
🔸همچنین، میتوانید نسخۀ کاغذی شمارۀ ۳۰ و ۳۱ فصلنامۀ مردمنامه را از طریق پیوند زیر سفارش دهید:
🔗http://toosbook.ir/p/مردمنامه۳۰-۳۱
📕مردمنامه را بخوانید و به دوستان و آشنایان بشناسانید. این مهمترین و مؤثرترین کمک به حرکت مردمنامه است. ماندگاری و بالندگی مردمنامه در گرو همراهی و پشتیبانی شماست.
📌پشتیبانی از پویش مردمنامه👇
🏷 جامعهشناسیِ خیابان زندگی
▫️ح. ا. تنهایی
▫️نگارستان اندیشه ۱۴۰۴
▫️رقعی / ۱۷۰ ص/ قیمت: ۲۴۰ هزار تومان
👈جامعهشناسیِ خیابان زندگی، کتابی است دربارۀ جامعهشناسی هر روزۀ زندگیِ ما؛ ما مردم در همین خیابانهای هر روزه زندگی میکنیم: خیابان خانه و کار، خیابان عشق و خیانت، خیابان رقابت و همکاری، خیابان قدرتهای کوچک و بزرگ، خیابانهای بهرهکشی، دروغ، پنهانکاری، فداکاری و غم و شادیها، که همه تاریخی کوتاه و بلند در خاطرات و آگاهی و ناخودآگاهیِ ما دارند. هر کدام از این خیابانها، خاطرات آگاهانه یا ناخودآگاهانهای که در حافظۀ تاریخیِ محله و شهر و تمامیِجهانهای ارتباطیِمان داریم را با خودشان بههمراه دارند. خیابان زندگی هر روزه، بهمثابۀ بستری از نظم و تغییر، ایستاییِ نظم اجتماعی و پویاییِ تغییرات و تحولات تاریخیِ ما و جامعهمان است.اصطلاح خیابان در این کتاب، بهمعنای نمادی از هر لحظه زندگی ما مردم با یکدیگر است، که هم یادآور واقعیت اجتماعی و سرسخت نظم اجتماعیِ اکنونی و گذشته است، و هم نشانی از قانونِ تغییرناپذیرِ تغییرات اجتماعی و تاریخی را با خود همراه دارد.
نگارستان اندیشه: ناشر تخصصی علوم انسانی
🏷 پویایی فرهنگی آب در تمدن ایرانی
▫️مجید لباف خانیکی
▫️ترجمۀ زهرهالسادات مذنب امامزاده
▫️چاپ نخست: ۱۴۰۴ - قطع رقعی - شومیز - ۳۴۰ صفحه
▫️قیمت: ۴۰۰ هزار تومان
👈 نیاکان ما سازگاری بالایی با محیط طبیعی خشن خود داشتهاند، محیطی که در آن کمآبی بزرگترین مانع شکلگیری تمدن بوده است. بدین ترتیب، تلاش آنان برای سازگاری از یک مبارزهی ساده فراتر رفت و تبدیل به سنگ بنای تمدن غنیتری شد. این تمدن غنی، حتی رشک کسانی را برانگیخت که در اقلیمهای مساعدتری زندگی میکردند. کمبود منابع آب به تولید فرهنگ سازگاری انجامید که در همهی جنبههای زندگی اجتماعی ایرانیان قابل مشاهده است. این کتاب، فرهنگ سازگاری ایرانیان را که در طی قرنها مدیریت منابع آبی به دست آمده به خوانندگان معرفی میکند و مشتمل بر مجموعهی مختصری از اطلاعات تاریخی و مردمشناسی است که به جلوههای گوناگون آب در فرهنگ و تمدن ایرانی اشاره دارد.
مجید لباف خانیکی، دارای دکترای جغرافیا و برنامهریزی روستایی است که سالها در مرکز بینالمللی قنات و سازههای تاریخی آبی وابسته به یونسکو فعالیت داشته است.
نگارستان اندیشه: ناشر تخصصی علوم انسانی
.