شما هم میتوانید داستان و رمان هدایت خودتان را به ای دی زیر برای ما بفرستید @moderr_javan
#کتابخوانی
🔺 ماهیّت اسلام
🔸 مفهوم لغوی اسلام:واژۀ "اسلام" ازنظر لغوی، دارای مفاهیم زیادی است که میتوان تمامی آنها را در معانی فرمانبرداری، تسلیمشدن، اطاعت، اخلاص، اظهار فروتنی و قبول، خلاصه کرد.
🔹اسلام عام: تسلیمشدن بنده و تواضع وی در برابر الله متعال و پایبندی به آنچه پیامبری از پیامبران الهی آورده و ابراز و بیان آن.
🔹 اسلام خاص: یعنی تسلیمشدن و فرمانبرداری از الله متعال و پایبندی به آنچه پیامبرمان محمّد صلى الله عليه وسلم آورده است.
📝گزیده ای از کتاب دینِ اسلام، ماهیت شرایع: دکتر محمد ابراهیم
این کانال ها رو خیلی دوست دارم.
/channel/addlist/CeyobxyfL0s3N2I0
#داستان_زیبا
در مراسم عروسی، پیرمردی در گوشه سالن تنها
نشسته بود که داماد جلو آمد و گفت: سلام استاد آیا منو میشناسید؟
معلّم بازنشسته جواب داد:
خیر عزیزم، فقط میدانم مهمان دعوتی از طرف داماد هستم.
داماد گفت:
آخه مگه میشه منو فراموش کرده باشید؟! یادتان هست سالها قبل، ساعت گرانقیمت یکی از بچهها گم شد و شما فرمودید که باید جیب همه دانشآموزان را بگردید و گفتید همه باید رو به دیوار بایستیم.
من که ساعت را دزدیده بودم از ترس و خجالت خیلی ناراحت بودم که آبرویم را میبرید، ولی شما ساعت را از جیبم بیرون آوردید و تفتیش جیب بقیه دانشآموزان را تا آخر انجام دادید و تا پایان آن سال و سالهای بعد در آن مدرسه هیچکس موضوع دزدی ساعت را به من نسبت نداد و خبردار نشد.
استاد گفت:
باز هم شما را نشناختم! ولی واقعه را دقیق یادم هست. چون من موقع تفتیش جیب دانشآموزان چشمهایم را بسته بودم.
تربیت و حکمت معلّم، دانشآموز را بزرگ میکند!
🔘 داستان کوتاه
#قدرت_عشق
گویند که ...
در زمان کریمخان زند مرد سیه چرده و قوی هیکلی در شیراز زندگی میکرد که در میان
مردم به سیاه خان شهرت داشت
وقتی که کریمخان میخواست بازار وکیل شیراز را بسازد
او جزئ یکی از بهترین کارگران آن دوران بود
در آن زمان چرخ نقاله و وسایل مدرن امروزی برای بالا بردن مصالح ساختمانی به طبقات فوقانی وجود نداشت
بنابرین استادان معماری به کارگران
تنومند و قوی و با استقامت نیاز
داشتند تا مصالح را به دوش بکشند
و بالا ببرند
وقتی کار ساخت بازار وکیل شروع شد
و نوبت به چیدن آجرهای سقف رسید
سیاه خان تنها کسی بود که میتوانست
آجر را به ارتفاع ده متری پرت کند
و استاد معمار و ور دستانش آجرها
را در هوا می قاپیدند و سقف را تکمیل میکردند
روزی کریمخان برای بازدید از پیشرفت کار سری به بازار زد و متوجه شد که از هر ده آجری که سیاه خان به بالا پرت
میکند شش یا هفت آجر به دست معمار نمی رسید و می افتد و می شکند
کریمخان از سیاه پرسید
چه شده نکنه نون نخوردی؟؟!!
قبلا حتی یک آجر هم به هدر نمی رفت
و همه به بالا میرسید!
سیاه خان ساکت ماند و چیزی نگفت
اما استاد معمار پایین آمد و یواشکی
بیخ گوش کریمخان گفت
قربان تمام زور و قدرت سیاه خان و دلگرمی او زنش بود
چند روزست که زن سیاه خان قهر کرده
و به خانه ی پدرش رفته
سیاه خان هم دست و دل کار کردن ندارد
اگر چاره ای نیاندیشید کار ساخت بازار
یک سال عقب می افتد
او تنها کسی است که میتواند آجر را تا ارتفاع ده متری پرت کند
کریمخان فورا به خانه پدر زن او رفت
و زنش را به خانه آورد
بعد فرستاد دنبال سیاه خان و وقتی او به خانه رسید با دیدن همسرش از شدت خوشحالی مثل بچه ها شروع به گریه کرد
کریمخان مقدار پول به آنها داد و گفت
امروز که گذشت اما فردا میخواهم همان سیاه خان همیشگی باشی
این را گفت و زن و شوهر را تنها گذاشت
فردا کریمخان مجددا به بازار رفت
و دید سیاه خان طوری آجر را به بالا
پرت میکند که از سر معمار هم رد میشود
بعد رو به همراهان کرد و گفت
ببینید عشق چه قدرتی دارد
آنکه آجرها را پرت میکرد عشق بود نه سیاه خان
آدم برای هرچیزی باید انگیزه داشته باشه.
دوستان گلم مطالب کانال رو نشر بدین درهرجایی که میتونین الله حفظتون کنه وهمینطور عاقبت بخیر
Читать полностью…سالها قبل جاده باز بود. مردم اما گاهی برای گلهای زیبای کنار جاده گاه برای دقایقی پیاده میشدند و گشتی در دشت سبز آن میزدند... به مرور برخی با خود چای و قهوه هم آوردند... سالها بعد کم کم بساط کباب و حتی شب ماندن هم راه افتاد. بعدها عدهای آنجا برای مسافران جاده سبز دکه و فروشگاه بین راهی و رستوران زدند... به مرور حرکت در جاده کند شد و تعداد ماشینهای پارک شده بیشتر شد...
کار به جایی رسید که بیشتر مردم رسما کنار جاده پارک کرده بودند و عدهای دیگر ظاهرا در جاده بودند اما آنها هم توقف کرده بودند و با درهای باز، چای مینوشیدند.
و جاده... جاده شلوغ بود. اما نه شلوغ حرکت، بلکه شلوغ راهبندان. پارک کنندگان کنار جاده باز مزاحم روندگان نبودند. مشکل از آنان بود که سوار بر ماشینها داخل جاده توقف کرده بودند.
چند نفری که حواسشان بود را هم با گفتن این جمله که «جاده هم باید زیبا باشد» سرکوب کرده بودند. حتی راه آنها هم بسته شده بود و سعی میکردند با عبور از میان ماشینها راهشان را بروند. که همین هم با غر زدن رانندههای ایستاده در مسیر مواجه میشد. حتی برخی از رانندههای پارک کرده در مسیر، آنانی که قصد حرکت داشتند را نصیحت میکردند که عجله نکنند و در مسیر بودن مهم است و بالاخره حرکت هم خواهند کرد و اساسا مسیر مهم است نه مقصد! بعضی از حرکت کنندگان, بیخیال ماشین شده و پیاده از راهبندان میگذشتند.
دکههای کنار راه و رستورانهای بین راهی کم کم تبدیل به مراکز خرید شدند و جاده پارکینگ شد و باتریها کم کم خوابید...
نتانیاهو در پیامی صریح به نظامیان خود میگوید: شما فرستادههای تلآویو به تهران هستید. همه چیز را با خاک یکسان کنید. به زن و کودک رحم نکنید. فقط روی اهدافتان تمرکز کنید...
🔹نتانیاهو خودش با وقاحت اعتراف میکند که زن و کودک برایش هیچ ارزشی ندارند، آنوقت وطنفروشان اینترنشنال و... ادعا میکنند این جانی با مردم کاری ندارد و تازه به دنبال آزادی، صلح و رفاه برای مردمِ ایران است! ن تنها مردم ایران بلکه به نوبت بقیه کشور هاام همانطور که ازفلسطین شروع کردالان ایران 💔
🔹تناقضی تلخ، اما واقعی.
🔴 درس عبرت از تاریخ
حرفای دروغ وشیطانی نتانیاهو که باحرفاش مردم روگول میزنه
بله مردم ایران قطعا میگفت درکنار مانردم ایرانه هم اکنون برای نابودیه مامردم ایران داره تلاش میکنه وهدف هم اصلا جوری که میگن نیست هدف فقط نابودیه مسلمان هاست بیدار شوید مردم دنیا دوستی بایهود اشتباهه نه تنها اشتباه بدترین ظلم درحق خودتونه مسلمان ها بایهود دوستی نباید بگیرن فراموش نکنین فقط خودشون رو مهم میدونن بقیه مردم عین خیالشون نیستن اهمیتی نمیدن آیه های قران رو فراموش نکنین
#دوستی_بایهود_نابودیه_خودمون
🧨🔋✡ این ویدیو رو تا جایی که میتونید انتشار بدید و برای تمامی گروه ها و دوستانتون ارسال کنید
هیتلر چقدر راست میگفت
😔
یهودیان نجس
☝️☝️☝️☝️
اسرائیل به سوریه حمله میکند کاربران ایرانی و لبنانی خوشحالند
اسرائیل به ایران حمله میکند کاربران سوری و سعودی خوشحالند
نکته: مخالف هرکسی هستی مهم نیست اما تک بعدی نباشید
اسرائیل اگر به خود شیطان حمله کند خوشحال شدن حماقت است
یعنی در آن لحظه حذف شیطان به نفع اسرائیل است
باید تمام نوک موشک ها تا نوک قلم ها در خاورمیانه به سمت اسرائیل باشد و لاغیر
برای صهیونیست، جان هیچکودک غیر یهودی اهمیتی نداره، و در این میان نه عرب مهمه و نه عجم.
❗️اگر کسی بعد از اینهمه جنایاتِ یهود، که از خورشید در روز هم واضحتره، پی به ذات یهود نبرده باشه و بازهم برای حملات یهود به غزه شادی کنه، چنین کسی علاوه بر انسان بودنش، باید به عقل و شعورش هم شک کرد.
.
✰﷽✰
ليستى از پر بازدیدترین و خاصترین کانالهای تلگرامی تقدیم نگاه شما.
❥گــروه مـبـتـکران❥
❥❥💠✿━━━━━━●
@tab_ahlesunnat
@Motakhallefin_channel
❥❥💠✿━━━━━━●
برای عضویت در هر ڪدام از ڪانال ها لطفا روی اسم شان ڪلیڪ نمائید....
#حسّش نیست ...
خیلی وقت ها برای هر کاری از این کلمه استفاده می کنیم ...
حس خوشحالی رو ندارم ...
حس خندیدن و ندارم ...
حس مهمونی و مهمونداری رو ندارم ...
حس ملاقات با کسی رو ندارم ...
حس ورزش کردن رو ندارم ...
حس کتاب خوندن و ندارم ...
حس سفر کردن و ندارم ....
حس کار کردن رو ندارم...
حس خوب بودن رو حتی ندارم ...
و....
با این حرفمون داریم خودمون و گول می زنیم و از به وجود آمدن عذاب وجدان، تبرئه می کنیم...
همه می دونیم حسّمون گم نشده که نباشه تا بخواهیم پیداش کنیم ...
حس و باید به وجود بیاریم ...
احساس ها تحت اختیار ما هستن و باید با مدیریت درست تو زندگیمون از اونا استفاده کنیم ...
وقتی بتونیم کاری انجام بدیم و با گفتن حسّش نیست از انجام به موقع اون کار سر باز بزنیم مطمئنا روزی که حسش برسه دستمون کوتاه و توانایی انجام اون کارو نداریم ...
اگه یاد بگیریم که خودمون به انجام کارهای مفیدی که حسّش نیست مجبور کنیم تو زندگیمون خیلی از موفقیت ها رو بدست میاریم ....
برای به وجود امدن حس اول ایجاد انگیزه کنین و بعدش کار و شروع کنین ...
احساسش به وجود میاد و پیشرفت جزئی از عادات زندگیتون میشه و می تونین جایگاه خودتون و تو زندگی پیدا کنین ...
موفق باشین ....
♥🕊
درمجازی مواظب باشید
تقصیر خودم بود که با پای مجازی
یک روز شدم وارد دنیای مجازی
🚶
اول همه چی خوب و سرجای خودش بود
تا غرق شدم داخل دریای مجازی
😍
کم کم که جلو رفتم و دیدم چه فضاییست
گویا شده بودم خود آقای مجازی
😎
یک روز یکی برد مرا توی گروهش
پیوستم از آن روز به اعضای مجازی
🤗
تایید شد آنگاه صلاحیتم آن جا
طبق نظر مجلس شورای مجازی
👍
دیدم همه هستند در آن جا قروقاطی
اصلا شده مانند اروپای مجازی
🙈
گفتم که چتِ با زن همسایه حرام است
گفتند مجاز است به فتوای مجازی
👳♀
آن قدر صفا داشت که هر شب بکنی چت
با مژده و مژگان و پریسای مجازی
😬
با دیدن یک عکس شدم عاشق فردی
که بود فقط داخل رویای مجازی
😍
آدم شدم و رفتم از آن روز خصوصیش
گفتم که منم عاشق حوّای مجازی
😌
آیا پدرت هست که یک روز بیایم
پیشش بکنم از تو تقاضای مجازی؟!
😊
خوشحال شد و رفت و سر ثانیه برگشت
با جعبه ی شیرینی و بابای مجازی
💃
آن روز، همان جا من و او عقد نمودیم
دادند به ما پول و هدایای مجازی
💑
فردای همان روز که رفتم به سراغش
دیدم که طرف هست هیولای مجازی
👹
گفتم تو مگر صاحب آن عکس نبودی
آن پسر خوش چهره و زیبای مجازی
😧
خندید و به من گفت که آن عکس خودم نیست
برداشتم از توی فضاهای مجازی
😬
جای لب و ابرو و رخ پسرک ناز
دیدم شده ام خام به لالای مجازی
😣
حیف است بیایید جوانان وطن را
دعوت بنماییم به تقوای مجازی.
#پندانه
مـردی نـزد عالمی از پــدرش شڪایت ڪرد.
گفت: پدرم مرا بسیار آزار میدهد.
پیــر شده است و از من میخواهد یڪ روز در مزرعه گندم بڪارم روز دیگر میگوید پنبه بڪار و خودش هم نمیداند دنبال چیست؟
مرا با این بهانهگیریهایش خسته ڪرده است...
بگو چه ڪنم؟
عالم گفت: با او بساز.
گفت: نمیتوانم.!
عالم پـرسید: آیا فرزنـد ڪوچڪی در خانه داری؟
گفت: بلی.
گفت: اگر روزی این فرزند دیوار خانه را خراب ڪند آیا او را میزنی؟
گفت: نه، چون اقتضای سن اوست.
آیا او را نصیحت میڪنی؟
گفت: نه چون مغزش نمیرود و ...
گفت؛ میدانـــی چرا با فــرزندت چنین برخورد میڪنی؟!
گفت: نه.
گفت: چون تو دوران ڪودکی را طی ڪردهای و میدانی ڪودڪی چیست، اما چون به سن پیری نرسیدهای و تجربهاش نڪردهای، هرگز نمیتوانی اقتضای یڪ پیر را بفهمی!!
"در پـیـری انـســان زود رنــج میشــود، گوشهگیر میشود، عصبی میشود، احساس ناتوانی میڪند و ...
"پس ای فرزند برو و با پدرت مدارا ڪن اقتضای سن پیری جز این نیست."
بهزودی…
عقبنشینی والدین | چگونه فرزندان، مربی والدین شدند؟
در این نوشته تلاش کردهام به برخی از مهمترین عوامل ساقط شدن پدر و مادر از مقام مربی و الگو بپردازم و در ضمن به راه حل نیز اشاره کنم. آنچه در پایان باید یادآور شوم، پایان نیافتن نقش پدری و مادری است. مقام والدین صرفا ناشی از والد بودن بیولوژیک نیست و بلکه اشاره به مسئولیت والای آنان دارد. اگر مقام پیامبران والاست، مسئولیت آنان نیز سنگین است و اساسا هر جا از احترام و مقام و جایگاه شنیدید، در پی مسئولیت پنهان باشید. به یاد داشته باشیم که فرزندان امانت و مسئولیت والدین هستند و «هریک از شما مسئولید و دربارهٔ کسانی که سرپرستی آنان را دارید پرسیده خواهید شد... مرد مسئول خانواده خود است و درباره آنان پرسیده خواهد شد؛ و زن مسئول خانه شوهرش و فرزندان اوست و درباره آنان سوال خواهد شد» (متفق علیه).
#کتابخوانی
🔸داستان بشر، با آفرینش آدم عليه السلام، فرمان الله متعال به فرشتگان برای سجده به سیّدنا آدم ، تکبّر و انکار ابلیس و راندن وی، فرستادنش به زمین، سکونتدادن آدم و همسرش، نیرنگ شیطان برای گمراهنمودن او با خوردن از آن درخت ،سقوط وی به زمین و ایجاد دشمنی میان ابلیس و فرزندان آدم عليه السلام از یک سو و میان سیّدنا آدم و فرزندانش از سویی دیگر، شروع شد.
🔹 داستان بشر این گونه شروع شد و آدم عليه السلام و فرزندانش ده قرن بر اطاعت از الله تعالی و توحید زندگی کردند، ولی پس از آن، شرک به وجود آمد و غیرالله به همراه الله متعال مورد پرستش قرار گرفت و در نتیجه، الله عز و جل نخستین رسولش؛ یعنی نوح عليه السلام را فرستاد تا مردم را به عبادت الهی و ترک شرک فرا خواند. سپس پیامبران و رسولانی پیدرپی آمدند تا اینکه الله تعالی سیّدنا محمّد صلى الله عليه و سلم را برگزید تا خاتم پیامبران و رسولان عليهم السلام باشد و رسالت ایشان، آخرین رسالت و کتاب نازلشده بر سیّدنا محمّد صلى الله عليه و سلم، یعنی قرآن کریم نیز آخرین پیام الهی برای بشر باشد...
📝گزیده ای از کتاب دینِ اسلام، ماهیت شرایع: دکتر محمد ابراهیم
ما همه وقت خود را صرف علم و عبادت نمیکنیم. این تصور فقط بر روی کاغذ و در حالت ایدهآل ممکن است. بخشی از وقت ما هم برای نیازهای انسانی از جمله کنجکاوی برای دانستن اوضاع، شوخی و خنده و صمیمیت و ارتباط میرود.
بخش بزرگی از کسانی که با شبکههای مجازی تعامل میکنند در پی سرگرمی هستند. همه در پی امور جدی نیستند. حتی ممکن است برخی از پل سرگرمی وارد مسائل جدیتر شوند. چه بهتر که محتوای جدیگویان، زیبا و جذاب هم باشد.
برخی از کسانی که وقت خود را به خواندن مسائل جدی و تولید محتوا صرف کردهاند - که الله جزای خیرشان دهد - همه را با خود مقایسه میکنند و انتظار دارند همانند خودشان باشند اما واقعیت اینطور نیست. نباید در تشویق دیگران به سمت جدیت و وقت گذاشتن برای علم و عبادت آنقدر زیادهروی کرد که کار دیگرانی که گاهی در صفحات شخصی خود شوخیای میکنند و درباره خبری حرف میزنند در چشم بقیه به عنوان وقت کشی و بیهودهگویی تلقی شود.
جمع ما جمع بزرگی نیست. ما و کسانی که مانند ما فکر میکنند کم هستیم و همه هم در یک سطح از علم و عبادت نیستیم و طرز فکر ما هم شبیه هم نیست. برخی به شوخی گرایش دارند. برخی در پی اخبار و حوادث هستند. هریک خارج از حیطهٔ علم و عبادت، چیزهایی را میپسندند. اگر این حرفها در محیط امن خودمان باشد خیلی بهتر از آن است که در جاهای دیگر باشد.
بنابراین همانطور که ما - حتی با حدی از دینداری و التزام - متفاوت هستیم، چیزهایی که مینویسیم هم متفاوت است و خودبخود فضای ما متنوع خواهد شد. عدهای خیلی جدی و منظم مینویسند، عدهای پراکندهتر، عدهای روزمرهنویس هستند، برخی طرح میزنند یا ویدیوهای کوتاه تولید میکنند و... عدهای هم شاید به اخبار بپردازند. خبر علیرغم آنکه برخی گمان میکنند بسیار مهم است. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم با اخبار و تحلیلهایی از دیگر جهات روبرو خواهیم شد که منافع خود آنها را تامین میکند. بنابراین منبعی که خبر را میرساند بر روی مخاطب تاثیری دارد که فراتر از ذات خبر است.
پس تا اینجا کار مشکلی پیش نیامده مگر اینکه کسی خطای واضح شرعی مرتکب شده باشد. ایراد را باید برای وقتی گذاشت که واقعا لازم است یا آنکه اگر گمان میکنم در زمینهای زیادهروی شده آن را در قالب نصیحت نیکو عرضه کنم نه در قالب نامناسب. کلمات شبیه موجودات جانداری هستند که میتوانند مستقل از گویندهشان عمل کنند و حتی اگر گوینده قصد خیر دارد هر کلمهای و هر نوع بیانی برای هر موقعیتی مناسب نیست. شاید گوینده متکبر نباشد اما از سخنش چنین برداشت شود. اتفاقا کسانی که در میان جدینویسیهای خود شوخی هم میکنند بهتر حرفشان با جان مینشیند چون مخاطب یادش میآید که با یکی شبیه به خودش طرف است.
سخنان نیکو را میتوان از نحوه بیان تشخیص داد. فرد محسن و دعوتگر سخنان خود را طوری میچیند و کلماتش را طوری انتخاب میکند که مخاطب آن نوشته، صلح وتواضع را در آن ببیند. او چنان تند نمیگوید که سخنان دیگرش را بیهوده انگارند و چنان دیگران را خطاب قرار نمیدهند که خود را از عامه مردم جدا فرض کند یا پاک و منزه جلوه دهد [یا حداقل دیگران از سخنش چنین برداشتی کنند].
ایدهآل گرایی در خلأ رشد میکند. مثلا فردی که فقط در خلوت خودش زندگی میکند میتواند طرحی ایدهآل از چیزی که میخواهد را بکشد و به دیگران ارائه دهد. پیچیدگی جامعه و ارتباط با دیگران اما نشان میدهد که ما فقط نباید به طرحهای ذهنی خود متکی باشیم و بلکه باید این پیچیدگی را در آن طرح ذهنی هم پیشبینی کرده باشیم.
بسیاری از انسانها میتوانند وقت خود را به طور کامل صرف یک ایده کنند و خسته هم نشوند. در زندگینامه برخی از علما آمده که گاه تا روزی پانزده ساعت فقط در کتابخانه بودهاند. اما همان عالم در برخورد با دیگران بسیار نرم و اهل شوخی و گردش هم بود. دلیلش این است که علما در گذشته ارتباطات انسانی گسترده داشتند و همه زندگیشان خلوت نبود و حداقل وقتی که میخواستند درس بدهند ارتباط مستقیم داشتند. اما اکنون میتوان ارتباط داشت و کسی را ندید.
خاطره؛
دوستی داشتیم تومدرسهمون چاق بود زنگ «ورزش» که میشد این دوستمون مینشست و کتابی دستش میگرفت وقتی معلمون ازش میپرسید چرا با بچهها ورزش نمیکنی نفس زنان با لپای قرمز و چشمای گرد، اینجوری جواب میداد :) «خانم معلم من که بیکار نیستم ورزش کنم بجاش درسای مهم رو میخونم» یکی از دوستای دیگرمم رعایت نمیکرد و حاضر جواب بود میگفت: «خانم معلم از تنبلیه تو درساشم تنبله بهونه میاره:)»
شیخالاسلام ابنتیمیه رحمهالله فرموده است: «کسب حلال و پرداخت نفقهی همسر، دروازههای بزرگیست که هیچ کار خیری با آن برابری نمیکند».
❀ الایمانالاوسط؛ ۶۰۹ | فریبا کریمنژاد
🍁
🔘 داستان کوتاهمرد جوانی در آرزوی ازدواج با دختر ِ زیباروی کشاورزی بود. به نزد کشاورز رفت تا از او اجازه بگیره. کشاورز براندازش کرد و گفت: پسر جان، برو در آن قطعه زمین بایست. من سه گاو نر رو یک به یک آزاد میکنم، اگر تونستی دم هر کدوم از این سه گاو رو بگیری، میتونی با دخترم ازدواج کنی.
زندگی پر از فرصت های دست یافتنیه. بهره گیری از بعضی هاش ساده ست، بعضی هاش مشکل. اما زمانی که بهشون اجازه میدیم رد بشن و بگذرن (معمولاً در امید فرصت های بهتر در آینده)، این موقعیت ها شاید دیگه موجود نباش
مرد جوان در مرتع، به انتظار اولین گاو ایستاد. در طویله باز شد و بزرگترین و خشمگینترین گاوی که تو عمرش دیده بود به بیرون دوید. فکر کرد یکی از گاوهای بعدی، گزینه ی بهتری خواهد بود، پس به کناری دوید و گذاشت گاو از مرتع بگذره و از در پشتی خارج بشه. دوباره در طویله باز شد. باورنکردنی بود! در تمام عمرش چیزی به این بزرگی و درندگی ندیده بود. با سُم به زمین میکوبید، خرخر میکرد و وقتی او رو دید، آب دهانش جاری شد. گاو بعدی هر چیزی هم که باشه، باید از این بهتر باشه. به سمتِ حصارها دوید و گذاشت گاو از مرتع عبور کنه و از در پشتی خارج بشه.
برای بار سوم در طویله بار شد. لبخند بر لبان مرد جوان ظاهر شد. این ضعیف ترین، کوچک ترین و لاغرترین گاوی بود که تو عمرش دیده بود. این گاو، برای مرد جوان بود! در حالی که گاو نزدیک میشد، در جای مناسب قرار گرفت و درست به موقع بر روی گاو پرید. دستش رو دراز کرد... اما گاو دم نداشت!..
•
#حکایت
▫️پسربچه ای پرنده زيبايی داشت و به آن پرنده بسيار دلبسته بود.
▫️حتی شبها هنگام خواب، قفس آن پرنده را كنار رختخوابش میگذاشت و میخوابید.
▫️اطرافيانش كه از اين همه عشق و وابستگی او به پرنده باخبر شدند، از پسرڪ حسابی كار میكشیدند.
▫️هر وقت پسرڪ از كار خسته میشد و نمیخواست كاری را انجام دهد، او را تهديد میڪردند كه الان پرندهاش را از قفس آزاد خواهند كرد و پسرڪ با التماس میگفت: نه، كاری به پرندهام نداشته باشيد، هر كاری گفتيد انجام میدهم.
▫️تا اينڪه یڪ روز صبح برادرش او را صدا زد كه برود از چشمه آب بياورد و او با سختی و كسالت گفت، خستهام و خوابم مياد.
▫️برادرش گفت: الان پرندهات را از قفس رها میڪنم، كه پسرڪ آرام و محكم گفت: خودم ديشب آزادش كردم رفت، حالا برو بذار راحت بخوابم، كه با آزادی او خودم هم آزاد شدم.
▫️اين حكايت همه ما است. تنها فرق ما، در نوع پرنده ای است كه به آن دلبستهایم.
▫️پرنده بسياری پولشان، بعضی قدرتشان، برخی موقعيتشان، پارهای زيبایی و جمالشان، عدهای مدرڪ و عنوان آكادمیڪ و خلاصه شيطان و نفس، هر كسی را به چيزی بستهاند و ترس از رها شدن از آن، سبب شده تا ديگران و گاهی نفس خودمان از ما بيگاری كشيده و ما را رها نكنند.
▫️پرندهات را آزاد ڪن!
در جایی دیدم از شهید سنوار نقل قول شده بود که گفته است:
«یا غزه باید مانند عالم زندگی کند
یا عالم باید مانند غزه شود»
منقول
♡بســــــــــــــــم الله الرحمن الرحيم ️️♡
(وَ لاٰ تَحْسَبَنَّ اَللّٰهَ غٰافِلاً عَمّٰا يَعْمَلُ اَلظّٰالِمُونَ ۴۲/ابراهیم)
❥︎اللهم_انصر_اخواننا_فی_فلسطین❥︎
I❥︎گــروه_انــــس❥︎I
•┈┈••❥••••••••••••••••❥••┈┈•
@tab_ahlesunnat
@Motakhallefin_channel
•┈┈••❥••••••••••••••••❥••┈┈•
◾️ انا لله و انا الیه راجعون
🔴 هیچ جنگی در این عصر به اندازه جنگ علیه یهود، یهود صفتان مشروع نیست.
🔺 خداوندا خودت محافظ این مردم و منطقه ما باش
داستان ما، حکایت بغداد است…
شهری کهن،
در خوابِ نازِ بیخیالی،
غرقه بود.
و فریادی پنهان در باد،
میگفت:
«به ما چه؟
ما که دوریم،
ما که امنیم،
ما چرا باید بسوزیم؟»
اما
باد وزید،
ابر سیاه مغول آمد،
و شمشیرش،
نه مرز میشناخت،
نه خواب،
نه کودکی،
نه کتاب.
بغداد،
با هزاران فانوس خاموش،
افتاد.
و خاکِ خاور،
از خونِ مردمش
سرخ شد.
تاریخ
هنوز هم از آن روز،
با هقهق،
یاد میکند.
و امروز،
غزهست که ایستاده،
میان دود و آتش و آیه.
اگر سنگرِ غزه فرو ریزد،
نوبت ماست،
نوبتِ خانههای روشنِ ما،
دلهای خاموشِ ما،
شهرهای دورِ ما…
همیشه با خودم گفتم خوب بودن کار سختی نیست ....
اتفاقا دوست داشتنیه ....
تصمیم گرفتم تو زندگی طوری باشم به جای اینکه آدمها سعی کنن باهام بسازن ،از بودنم احساس خوبی بهشون دست بده و کنار من راحت باشن...
به همین خاطر سعی کردم با همه چی کنار بیام و با همه سر سازگاری بردارم ...
اما بعضی سازگاری ها بی جا بود و در واقع داشتم پوست خودمو می کندم و به خودم ضربه می زدم ...
حالا که مدتها گذشته خیلی زخم ها رو ، روی تنم می بینم ....
اون موقع ها که من موندم تا آدما به اشتباهاتشون پی ببرن و نبردن جای موندن و گذشتن نبود بلکه جای رفتن بود...
حالا با هیچی اون زخم ها درمان نمیشه ...
اما ...
برام درسهایی هم داشت ...
با تجربه شدم ...
و به شما میگم با چشم باز زندگی کنین و برای خودتون ارزش قائل بشین ....
با خوبها خوب تا کنین ...
با بدها سازگار ...
اما اگه طرز جنگیدن بلد نیستین با اونایی که بهتون حمله می کنن نجگین بلکه جا خالی بدین و ازشون دور بشین ...
چون ممکنه زورتون بهشون نرسه و آسیب ببینین...
گاهی خواب های آدم درهایی رو برای آدم وا می کنه که فکرشم نمی کنی....
آدم و آروم می کنه...
یه چیزی رو به آدم نشون میده ...
یا پرده از رازهایی برمیداره ....
حتی گاهی میشه که شدیداً دلتنگ کسی هستی ،خدا همونو به خوابت میاره و بهت نزدیک می کنه طوری که روز بعدش کاملا اغناء شدی و سر حالی ...
درست و اشتباه خواب آدما بستگی به زندگیشون تو بیداری داره،یا اینکه چه وقت اون خواب و ببینی...
راست ترین خوابها وقت سحره ....
آدمای دیندارِ راستگو خوابهاشونم راست ترو درست تر در میاد و روشن تره ...
خدا هواشونو بیشتر داره و دلشونو قرص میکنه ...
خدا کنه همه تون خواب های خوب و آروم ببینین...
❀ ❀ ❀ ❀ ❀ ❀ ❀ ❀ ❀ ❀ ❀ ❀ ❀
❞ "#قرآن"، آرامش و آسایش است.
نسیم ملایمی است که بر جانها میگذرد و آرامش را به ارمغان میآورد.
هر کس که لذت آن را چشیده باشد، نمیتواند آن را وصف کند...
⚠️مبادا بخاطر مشغلهی دنیا، خودت را از نور "فرقان" محروم کنی؛ که این همان خسران و زیانمندی آشکار است.🥀
🌐@tolo_haq_persian
#داستان_زیبا
روزی عارف پیری با مریدانش از کنار قصر پادشاه گذر میکرد.
شاه که در ایوان کاخش مشغول به تماشا بود، او را دید و بسرعت به نگهبانانش دستور داد تا استاد پیر را به قصر آورند.
عارف به حضور شاه شرفیاب شد.
شاه ضمن تشکر از او خواست که نکته ای آموزنده به شاهزاده جوان بیاموزد مگر در آینده او تاثیر گذار شود.
استاد دستش را به داخل کیسه فرو برد و سه عروسک از آن بیرون آورد و به شاهزاده عرضه نمود و گفت: "بیا اینان دوستان تو هستند، اوقاتت را با آنها سپری کن."
شاهزاده با تمسخر گفت: " من که دختر نیستم با عروسک بازی کنم! "
عارف اولین عروسک را برداشته و تکه نخی را از یکی از گوشهای آن عبور داد که بلافاصله از گوش دیگر خارج شد.
سپس دومین عروسک را برداشته و اینبار تکه نخ از گوش عروسک داخل و از دهانش خارج شد.
او سومین عروسک را امتحان نمود.
تکه نخ در حالی که در گوش عروسک پیش میرفت، از هیچیک از دو عضو یادشده خارج نشد.
استاد بلافاصله گفت : " جناب شاهزاده، اینان همگی دوستانت هستند، اولی که اصلا به حرفهایت توجهی نداشته، دومی هرسخنی را که از تو شنیده، همه جا بازگو خواهد کرد و سومی دوستی است که همواره بر آنچه شنیده لب فرو بسته "
شاهزاده فریاد شادی سر داده و گفت: " پس بهترین دوستم همین نوع سومی است و منهم او را مشاور امورات کشورداری خواهم نمود. "
عارف پاسخ داد : " نه "
و بلافاصله عروسک چهارم را از کیسه خارج نمود و آنرا به شاهزاده داد و گفت: " این دوستی است که باید بدنبالش بگردی "
شاهزاده تکه نخ را بر گرفت و امتحان نمود.
با تعجب دید که نخ همانند عروسک اول از گوش دیگر این عروسک نیز خارج شد، گفت : " استاد اینکه نشد ! "
عارف پیر پاسخ داد: " حال مجددا امتحان کن "
برای بار دوم تکه نخ از دهان عروسک خارج شد.
شاهزاده برای بار سوم نیز امتحان کرد و تکه نخ در داخل عروسک باقیماند
استاد رو به شاهزاده کرد و گفت: " شخصی شایسته دوستی و مشورت توست که بداند کی حرف بزند، چه موقع به حرفهایت توجهی نکند و کی ساکت بماند ".
.
انواع لوازم حجاب/بدلیجات/وخیاطی بادوخت تمیز
🌿@eaktaz
ملیـــــــون ها کتاب اســـلامی
🌿@Library_5
نشید شاد،نشید جهادی، نشید غمگین
🌿t.me/anashidi
کـانـال روانشناسی اسلامی کــودک
🌿@tarbiytf
باطل کردن سحروجادووطلسم به اذن الله قرآن درمانی
🌿@ghoran_darmane
یادگیری زبان عربی مثل آب خوردن
🌿@arabimobin1
اشـ؏ـارناب؛مولانا،حافــظ،شهریار
🌿@ASHAAR_Nabb
بنیان خانواده وتربیت اسلامی
🌿@fashionpanahi45
تـــــــــرکــــــــ گنـــــــــاه
🌿t.me/aaaagojhin
بهتـرین ســرودهای اسلامــی
🌿@iSLamSrOodha
صفر تا صـــد دروس تجویدتخصصی قرآن کریم
🌿@dros_tajweed
عاشـــقانه های زن وشوهری
🌿@Goles_taan
آرامــش باصدای قرآن
🌿@Ava_Quran
عکس هاے اسلامے جذاب و دیدنی
🌿t.me/naweshtaha321
دانستنیها و معلومات اسلامی
🌿@Malomateislami1441
تفسیر جامع مولانا بدری
🌿@tafsirostadbadry
شعائر نگارهای چشمنواز همراه با کاروان صالحان
🌿@shaaer_is
آمپول مکالمه عربی کاملا رایگان
🌿t.me/Arabic200
صحیح بخاری ومسلم
🌿@sahyh_albukhariy
دنیای زیباترین اســتوࢪیهای🅘🅢🅛🅐🅜🅘
🌿t.me/Islamicstory00000
نشــــــیدهای محمــــــدی/اســــــلامی
🌿t.me/Nashidhaimuhamadi
داسـتان و رُمـان های اسـلامـے
🌿t.me/dastan_roman_aslame
گنجی از مناجات عارفان وحکایات اولیاء خدا
🌿@Ganjineye_doa_tv
حضور شيطان رجیم هنگام مرگ
🌿t.me/allah_1000
ســــــیره و سنــت نبـــــــــوی ﷺ
🌿t.me/Dangi_Minbar
¹⁰⁰ خصلت رسول اکرم ﷺ
🌿@muttqin_100
ثَقَّـل مَوازینڪ|ڪفهحسناتتراسنگینڪن
🌿t.me/Saqqil_Mavazinak
دنیای سوال و جواب
🌿@Saeld2050
کوئیز عربی | آکادمی إتقان
🌿@QuizarabicA
حجابسرای تبســم
🌿t.me/hejabe_tabassom
حرف های منوخدایم
🌿t.me/Rabiol_Qolob
قرآن برای بشریت
🌿t.me/Clip_tasawirhaieghorani
|کانال رسمی مولانا ابراهیم رودینی
🌿@ebrahim_roudini
طراوت ایمان
🍃🌸@TARAVAT_Iman
تلاوت های زیبــا باصدای قاری هایی که میخوای
🍃🌸@beiadeallah
کانال اناشیداسلامی
🍃🌸@Anashid_islami0
سوالات آزمــون مخـــزن و الاسرار
🍃🌸@brain_drain2024
فروشــگاه قرآن | ذکرشمار | تسبیح | کتاب
🍃🌸@quran_zekrr
رۅزۍ یک صفحه قـــــــرآن
🍃🌸@roozyeksafheQuran
حامیــــان فلسطین
🍃🌸@hamyanfelestin
فــــــراز بهشت
🍃🌸@barfarazebehesht
مسیـرجـنـت
🍃🌸@MUSLEMIN_7
راحِهالقَلـببذِکْـرِالله
🍃🌸@rahea_galbi1
دختـــر مسلــمــان
🍃🌸@Madaram_ayeshee111
سخنرانی های علمای بزرگ
🍃🌸@Allah_rabiy1
ئــیـســلامـهکـهم
🍃🌸@delagheh
أقوالِ علما، سخنرانی،مطالب زیبا
🍃🌸@daneshmandan_islam
نیــــــــــــــهان
🍃🌸@Alhosna_99
فـرشــتههـاے چـادرے
🍃🌸@Freshta_Chadori
آموزش تجويد و لحن قرآن کریم
🍃🌸@ostad_sediqi
به سوی نور
🍃🌸@beesoyenoor
عربی را روان صحبت کن
🍃🌸@At_Tayyeb
استوری های خاص وجذاب
🍃🌸@Ch_Rahaii
مکتــبدخترانـهوپسرانـهرسولاللّٰـــه
🍃🌸t.me/mohebanersolallah
اجتماع دختران باایمان
🍃🌸t.me/GOLASTAN_HJAB_8
نُـکـات هـمـسرداری
🍃🌸t.me/nokat_hamsaranh
پـــــــرسش 🅐&🅐 پـــــــاســــخ !؟•
🍃🌸t.me/Quiz_quran
سخنان ناب ودلنشین زیبا
🍃🌸t.me/marenmkl
تلاوت القرآن الکریم
🍃🌸@Quran_Holy2
حقوق مرد بر زن در اسلام
🍃🌸@DOKHTARAN00
فن بیان وگویندگی
🍃🌸@bekhodat1Aeman1d
بزرگترین کانال تـلاوت قـرآن كریم
🍃🌸@telavat_rozaneh
کتابخانه اسلامی نور
🍃🌸@EslahLib_ISLAMI_noor
.