همواره در «فراسوی سیاست» میتوان راهی به سوی آگاهی، اندیشهورزی، روشنگری، رهایی، و معنویت یافت!
🔷چرخش تاکتیکی آمریکا!
🔹از میانجیگری روسیه به نامه مستقیم ترامپ به رهبر ایران
✍🏻حمید آصفی
۱. شوک استراتژیک ترامپ: چرا حالا و چرا مستقیم؟
- شکستن تابوی مذاکره مستقیم:
ترامپ با نادیده گرفتن نقش سنتی روسیه به عنوان واسطه، پیام واضحی به مسکو ارسال میکند: «آمریکا بدون واسطه با ایران ارتباط برقرار میکند.» این اقدام، قصد دارد که خط قرمزهای ایران در مواجهه با پیشنهادات غیررسمی مشخص شود.
- ایجاد بحران در ساختار داخلی ایران:
این نامه به عنوان یک حمله روانی حسابشده عمل میکند؛ در صورتی که خامنهای پاسخ دهد، جناحهای ایدئولوژیک ایران او را به «سازش با دشمن» متهم میکنند، و در صورت سکوت، جناحهای اصلاحطلب و مردم خسته از تحریمها، نظام را مسئول ناتوانی اقتصادی خواهند دانست.
- تقویت تصویر قهار و تصمیمگیرنده:
در آستانه یک دوره حساس داخلی، این حرکت نمایشی ترامپ را به عنوان «رئیسجمهور قاطع و صلحطلب» برجسته میکند؛ امری که هم در داخل آمریکا و هم در سطح بینالمللی میتواند فشار سیاسی را افزایش دهد.
۲. معمای روسیه: چرا واسطهگری مسکو ناگهان کنار گذاشته شد؟
- سنجش ظرفیت انعطاف ایران:
ادعای اولیه مسکو درباره درخواست واسطهگری از سوی واشنگتن، سه هدف پنهان داشت: ارزیابی واکنش تهران، ایجاد اجماع بینالمللی و تضعیف ائتلاف تهران-مسکو. اما تجربیات گذشته، بهویژه در دوران برجام، ایران را نسبت به نقش روسیه دچار بیاعتمادی کرده است.
- تحقیر نقش کرملین:
با ارسال نامه مستقیم، ترامپ بهطور ضمنی نقش روسیه را به عنوان یک بازیگر فرعی معرفی میکند. این چرخش تاکتیکی پیام میدهد که «مسکو دیگر توانایی کنترل معادلات منطقهای را ندارد.»
۳. محاسبات دوگانه تهران: ایدئولوژی در برابر بقا
- سناریوی پذیرش غیرمستقیم:
ایران ممکن است از کانالهای واسطه مانند روسیه یا عمان برای انتقال پیام خود به آمریکا استفاده کند. این روش، با حفظ تابوی تعامل مستقیم، از طرف جناحهای اصلاحطلب به نفع حاکمیت محسوب میشود؛ اما سؤال اینجاست: آیا این پاسخ برای بقا و نجات اقتصادی کافی خواهد بود؟
- سناریوی رد آشکار:
در صورت رد مستقیم نامه و تکرار شعارهای مقاومت، حاکمیت ایران ضمن حفظ ایدئولوژی، با خطرات جدی مواجه میشود. به ویژه، فعالسازی مکانیسمهای تحریم از سوی اروپا و احتمال افزایش عملیات نظامی اسرائیل، بار دیگر بحران را تشدید میکند.
۴. نقشه راه آینده: سناریوهای محتمل
- توافق مینیاتوری:
در صورت پاسخ مثبت ایران به صورت محدود، توافقی شامل آزادسازی بخشی از داراییهای مسدودشده در ازای توقف غنیسازی ۶۰٪ میتواند به عنوان «پیروزی هر دو طرف» مطرح شود.
- بنبست و تشدید بحران:
عدم پاسخ یا رد آشکار، میتواند زمینهساز تشدید تحرکات نظامی (به ویژه از سوی اسرائیل در خلیج فارس) و افزایش فشارهای اقتصادی توسط واشنگتن گردد.
- بازگشت به واسطهگری روسیه:
اگر بنبست ادامه یابد، احتمالاً مسکو مجدداً به عنوان واسطه مطرح خواهد شد، اما این بار با شرایط سختتر و پیششرطهای بیشتر از سوی واشنگتن.
۵. جمعبندی نهایی: بازی چندوجهی در آستانه پرتگاه
چرخش تاکتیکی آمریکا از میانجیگری روسیه به نامه مستقیم، بخشی از استراتژی حسابشدهای است که ترکیبی از تهدید نظامی، فشار اقتصادی و دیپلوماسی نمایشی را در بر میگیرد. ترامپ قصد دارد تهران را مجبور کند بین دو گزینه انتخاب کند:
۱. پذیرش ریسک سیاسی مذاکره برای نجات اقتصادی در حال فروپاشی،
۲. تثبیت گفتمان مقاومت و تحمل هزینههای فزاینده، از جمله احتمال بروز عملیات نظامی.
نتیجه این بازی چندوجهی، نه تنها تعیینکنندهی آینده روابط ایران و آمریکا خواهد بود، بلکه توازن قوای منطقهای و نقش روسیه به عنوان بازیگری که هم شریک و هم رقیب است، نیز در دنیای دیپلماسی به شدت تحت تأثیر قرار خواهد گرفت. هر مانور اشتباه میتواند آتش بحران را شعلهورتر کند و هر تصمیم هوشمندانه، پنجرهای نادر برای تنفس در منطقه باز کند.
/channel/hamidasefichannel2
#چرخش_تاکتیکی_آمریکا #میانجیگری_روسیه #نامه_مستقیم #نامه_ترامپ_به_رهبر_ایران
@akhalaji
🔷 بانویی برای تمام فصول!
🖌 فرزاد نعمتی | خبرنگار گروه فرهنگ
🔻 کارنامه ادبی، علمی و اجتماعی فاطمه سیاح نخستین بانوی استاد دانشگاه در ایران
🔹 ۱۳ اسفندماه ۱۳۲۶، فاطمه سیاح، نخستین زن ایرانی که در دانشگاه تهران صاحب کرسی استادی شده بود، در 45 سالگی درگذشت. دانشاش به دور از مبالغه، بهراستی بیهمتا بود؛ چنانکه در مراسم یادبودش، علیاکبر سیاسی ابراز داشت: «چون برای تدریس درس «سنجش ادبیات» آشنایی به ادبیات چند زبان بیگانه لازم است، انجام این کار از عهده هر کسی برنمیآید و بدبختانه اینجانب تا این تاریخ کسی که صلاحیت تدریس این درس را داشته باشد در نظر ندارم؛ بنابراین دانشگاه ناگزیر است فعلاً این درس را تعطیل کند.»
🔹 شاگردانی چون ناتل خانلری، زهرا کیا، سیمین دانشور، احمد سمیعی و ابوالحسن نجفی محضرش را درک کردند و این امر زندگی آنان را متاثر کرد. سیمین دانشور در این میان رابطه عاطفی خاصی با او داشت و در نامهای به جلال، هم او را «تنها معلم حسابی» خویش دانست و هم مرگش را به «یکی از سیلیهای روزگار» تعبیر کرد. سیمین در رثای او نوشت: «پنج سال زیر دستش کار کردم. هرچه کردم اویم، هرچه هستم مدیون اویم. اولین قصهای که نوشتم برای او خواندم.»
🔹 احمد کسروی از جمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او تخیل و احساس در رمان را باعث انحطاط اخلاقی میدانست و بر این اساس میگفت که تهذیب اخلاقی ملت منوط است به یادگیری از تاریخ، نه رمان و ادبیات. فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به این نکته پرداخت که اولاً اگر قرار است ادبیات و هنر را به این بهانه که بازتاب مستقیم واقعیت اجتماعی نیستند، «سخنان کذب» دانست، آیا نمیتوان گفت که در تاریخ نیز چنین مطابقت تامی با واقعیت امور نمیتوان بازجست. او ضمن دفاع از آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس نوشت: «بهجای آنکه به رمان حمله کنیم، بهتر آن است که ساعی باشیم تا مردم معرفتی عمیقتر نسبت به رمانهای خوب اروپایی حاصل کنند»
🔹 سیاح به سخنان بزرگ علوی که مدعی شده بود فردوسی شاهنامه را بهخاطر پول سروده، نیز واکنش نشان داد و در جشن هزاره تولد فردوسی، فردوسی را شاعری از طبقه دهقانان بهمثابه «منورترین طبقات عصر» و «کانون فضل و دانش قدیم ایران» معرفی کرد. سخنرانی سیاح در نخستین کنگره نویسندگان ایران با عنوان «وظیفه انتقاد در ادبیات» نیز چونان تحسین صادق هدایت را برانگیخت که بیان کرد کسی چون سیاح ماجرای ادبیات را به این درستی متوجه نشده است.
🔹 در کنار تمام این فعالیتهای ادبی و علمی، سیاح را باید از فعالان نهضت زنان در ایران دوره پهلوی دانست؛ امری که با عضویت و نقشآفرینی او در «حزب زنان ایران» عجین شده است. این حزب و شخص سیاح از لزوم مشارکت اجتماعی زنان، حق طلاق و حق رأی دفاع میکردند. از نظر سیاح تا وقتی به زن ایرانی حقوق قانونی و انسانی او داده نشود، نباید انتظار و تکلیفی از او داشت. از نظر سیاح، حتی مادری بهعنوان مهمترین وظیفه زن نیز تا وقتی زنان آموزش پیدا نکنند و در اجتماع حضور نیابند، بهدرستی ایفا نخواهد شد.
📌 ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
https://hammihanonline.ir/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF-27/33579-%D8%B2%D9%86%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%AA%D9%85%D8%A7%D9%85-%D9%81%D8%B5%D9%88%D9%84-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%85%DB%8C-%D8%A7%D8%AC%D8%AA%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C-%D9%81%D8%A7%D8%B7%D9%85%D9%87-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%AD-%D9%86%D8%AE%D8%B3%D8%AA%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF-%D8%B2%D9%86-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86?pr=1
@hammihanonline (/channel/hammihanonline)
hammihanonline.ir (https://hammihanonline.ir/)
#بانویی_برای_تمام_فصول #فاطمه_سیاح
@akhalaji
🔷 شبی که دیکتاتور سکته کرد!
🔹معرفی فیلم سینمایی «مرگ استالین»
✍🏻مهدی تدینی
ساعاتی پیش از سپیدهدم بزرگترین و مخوفترین دیکتاتور تاریخ سکته کرده و نیمهجان در اتاق افتاده بود. وقتی آفتاب بالا آمد، خبری از او نشد و از اتاق بیرون نیامد و به در زدن خدمتکاران و محافظان هم جواب نمیداد، اما کسی جرئت نمیکرد وارد اتاق شود. در حکومتی که او ساخته بود، آدمها را به سادهترین و پوچترین بهانهها اعدام کرده بودند، برای همین باز کردن درِ اتاق آقای دیکتاتور و سر درآوردن از اینکه چرا خبری از او نیست، ترسناکترین کار بود. سرانجام پس از ساعتها تأخیر شهامت کردند و وارد اتاقش شدند. آقای دیکتاتور، مانند هیولایی خفته، با پیژامه و زیرپیرهنی وسط اتاق افتاده بود و هوشیار نبود. اما حتی نیمهمردۀ او ترسناک بود ...
چند میلیون انسان در زیر حاکمیت او روانۀ اردوگاههای بیبازگشت یا به دست جوخههای اعدام سپرده شده بودند؟ شمار قربانیان را هیچکس نمیدانست. اصلاً دانستن این عدد مانند خودکشی بود، مانند شلیک تیر به شقیقۀ خویش بود. در امپراتوری او هیچ چیز خطرناکتر از این نبود که کسی ذرهای بیشتر از آنچه اجازه دارد، بداند. او مرد هزاردسیسه بود. اصلاً شاید خودش را به مردن زده بود! شاید این هم دسیسهای دیگر بود: یعنی یک بدل را به جای خود کشته بود و میخواست در خفا ببیند چه کسی پس از مرگش همچنان به او وفادار است ... اصلاً مگر امکان داشت یوزف استالین بمیرد؟ انگار او پیشتر مرگ را هم کشته بود!
سرانجام با تأخیر فراوان رفقای بلندپایۀ حزبی که برخیشان تا ساعاتی پیش از سکته کردن او مهمانش بودند، یک به یک شتابان خود را به اتاق استالین رساندند. او بامداد یکم مارس ۱۹۵۳ سکته کرده بود. دوم مارس اعلام شد که رفیق استالین خونریزی مغزی کرده و تحت مراقبت است و سرانجام پنجم مارس خبر مرگ او به جهان مخابره شد. بیتردید با مرگ او هزاران، چهبسا صدها هزار نفر، از مرگ جَستند، زیرا اتفاقاً استالین ــ به اذعان پژوهشگران و سیاستمدارانِ استالینشناس ــ در دو سه سال پایانی عمر خود در ماجرای موسوم به «دسیسۀ پزشکان یهود» (که پیشتر ماجرایش را در پستی دیگر در کانال شرح دادهام) در حال زمینهچینی برای یک پاکسازی هولناک دیگر بود؛ از همان دست پاکسازیها که در دهۀ ۱۹۳۰ کرده بود و در جریان آنها جز عدهای انگشتشمار حتی همۀ رفقا و همرزمان سابق خود را نیز کشته بود.
کمونیستها در همه جای دنیا اشک ماتم ریختند و مردم شوروی در ظاهر عزادار شد، اما خدا میداند چند درصد از مردم نفس راحتی کشیدند. جسد استالین را مانند لنین مومیایی کردند تا به زودی در کنار تابوت شیشهای لنین نگهداری شود تا از پسِ پلکهای بستۀ مرگ همچنان نظارهگر رفقا باشد؛ برادر بزرگی که حتی پس از مرگ شاهد و ناظر بود. اما هشت سال بعد، جسد استالین در جریان آنچه استالینزدایی نامیده میشد، از سوی رهبر بعدی شوروی، نیکیتا خروشچف، در آرامگاه دیوار کرملین دفن شد.
▪️فیلم سینمایی «مرگ استالین»
آرماندو یانوچی، کارگردان بریتانیایی، در سال ۲۰۱۷ مرگ استالین و حواشی آن را در قالب طنزی سیاه به تصویر کشید. درست است که لحن، زبان و صحنهپردازی فیلم در ژانر کمدی میگنجد، اما انگار بهترین شیوه برای نشان دادن بلایی که استالین سر زیست اجتماعی آورده بود، همین بیان و ترسیم طنزآلود است. پیشتر در نوشتههای متعددی دربارۀ ماهیت و کارکرد رژیمهای توتالیتر، گفتهام که استالینیسم با شخصیت و روانِ فردی و جمعی چه میکند (که مجموعه لینکهای آن را در پایان همین پست میتوانید بیابید). به گمانم این فیلم میتواند نکات فراوانی را دربارۀ ماهیت توتالیتاریسم به زبان کمیک بیان کند که شاید بیان نظری آنها قدری دشوار و پیچیده باشد. دعوت میکنم حتماً این فیلم را ببینید تا منظورم را دریابید.
و در نهایت آخرین نکتهای که دربارۀ فیلم «مرگ استالین» باید بگویم این است که به رغم موفقیت فیلم در اروپا، اکران آن در روسیه ممنوع شد. دلیل این ممنوعیت این بود که به گمان مقامات دولتی روسیه این فیلم تصویر روسیه را تخریب میکند. گویا به رغم اینکه شصت سال از دوران استالینزدایی گذشته است، برای مقامات روسیه نقد طنزآمیز استالین و یارانش همچنان خوشایند نیست. فقط یک سینما در روسیه پنج نوبت فیلم «مرگ استالین» را روی پرده برد که بابت آن محکوم به پرداخت جریمۀ نقدی سنگینی شد.
دعوت میکنم فیلم را با دوبلۀ فارسی در پیوست ببینید.
مجموعه نوشتههای کانال دربارۀ «استالینیسم» را در این لینک میتوانید بیابید:
/channel/tarikhandishi/1906
@tarikhandishi
#معرفی_فیلم #فیلم_سینمایی #استالین #استالینیسم #مرگ_استالین #توتالیتاریسم
@akhalaji
🔷پزشکیان دیروز و امروز
✍🏻پویا جبلعاملی | سردبیر روزنامه
🔸سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد
دو نفر از کابینه مسعود پزشکیان پیاده شدند. درحالیکه از زمان آغاز کابینه جدید، ۶ماه نگذشته است اعضایی از آن خارج میشوند که در رویکرد وفاق وی و چینش کابینه با همه گروههای سیاسی، از افراد همفکر وی هستند و یکی از آنان نقش کلیدی در به پای صندوق آوردن مرددان و قدرت گرفتن پزشکیان داشت. مرددانی که فکر میکردند ساخت قدرت دیگر ظرفیت عبور از مشکلات را ندارد و محمدجواد ظریف بهعنوان نماد تنها راه، از طریق مذاکره این امید را زنده میکرد که شاید هنوز راهی وجود داشته باشد. اما حالا ساخت قدرت، ظرفیت تحمل وی را ندارد. رنگ کابینه وفاق، نزدیک به همانهایی خواهد شد که ایران را به اینجا کشاندهاند.
درحالیکه در زمان انتخابات تصور میشد، پذیرش مسعود پزشکیان به مفهوم روزنهای برای تغییر است، اکنون دیگر مشخص شده است که وی بیشتر عاملی بوده تامشارکت قدری بهبود یابد و فاصله بین ملت و دولت به حداقل شکل ممکن نمایانده شود. نیاز به نظرسنجی نیست که اگر امروز انتخابات برگزار شود با مشارکتی بسیار پایینتر، رقیب برنده خواهد بود. اما چه نیاز به انتخابات؟ رقیب هماکنون نیز قدرت را در دولت پزشکیان در دست دارد. نه تنها خط مشی میدهد، بلکه اعضا و همتیمیهایش را هم در دولت پزشکیان، با توجیه وفاق بهکار گماشته است. اینجاست که عیار و قدرت انتخابات در ایران امروز مشخص میشود. اینجاست که مشخص میشود چرا کشور برای بیش از یک دهه و بهرغم تجربه کردن چندباره، به راهی میرود که میداند نهایتش تورم بالا، رشد پایین و فقری است که احتمالا در پایان دولت پزشکیان از یکسوم جامعه به بیش از نیمیاز آن تسری پیدا میکند.
با وجود این، نمیتوان انتظاری از رقیبان دولت داشت و نقدی بر آنها گرفت. آنان با ابزاری که دارند به دنبال افزایش قدرت خود بر مسندهای اجرایی هستند؛ اما بدون تردید میتوان سخنی صریح با رئیسجمهوری داشت که میثاق ملت با وی، آرایی است که به نفع او به صندوق ریخته شده است. همه کسانی که به ایشان رای دادند، با وجود تجربیات گذشته میدانستند که ساخت قدرت، ظرفیتهای رئیسجمهوری را محدود میکند. آنان دوران آقایان خاتمی و روحانی را دیده بودند؛ اما به یک سخن مسعود پزشکیان ایمان آوردند. وی در زمان انتخابات قول داد که اگر نتواند کاری کند، کنار میرود. اکنون زمان آن است که آقای رئیسجمهور، صریحا بیان کند که راهحل مشکلات کجاست؟ نمیتوان به رویه دولت قبل یا عمق معضلات را ندید یا به شکل کلی مدعی حل آنها شد.
دیگر غیرمتخصصترین شهروندان جامعه ایران میدانند، اگر برق در گرما و سرما قطع میشود، وقتی کشور یک روز بهخاطر آلودگی یک روز بهخاطر یخبندان، یک روز بهخاطر گرما تعطیل میشود، دیگر مشکل مرتبط به یک حوزه خاص نیست. این نیست که ما در حوزه برق اشتباه رفته باشیم یا در زمینه سوخت سیاست انحرافی پیموده باشیم که به چنین وضعی بیفتیم، بلکه نگاه کلان ما به مسائل، نگاه کلان ما به جایگاه کشور، نگاه کلان ما به دنیا موجب شده است تا در زمینههای مختلف با کمبود و ناترازی مواجه باشیم. اگر این است، آقای رئیسجمهور چه راهحلی برای مشکلات دارند؟ نداشتن پاسخ به این پرسش، به این معنی است که ایشان پذیرفتهاند با وجودی که میدانند کاری نمیتوانند انجام دهند، اما به قول خود در انتخابات وفا نکنند. آیا مردم به این پزشکیان رای دادند؟ پزشکیان دیروز و متعهد به عهد خود کجاست؟
#فرهیختگان #پزشکیان_دیروز #پزشکیان_امروز #استعفای_پزشکیان_امروز
@akhalaji
ادامه يادداشت 👆👆👆
روسیه نیز در مقابل، کمترین انتقادی نسبت به سیاست دولت نتانیاهو در برابر نوارغزه، سوریه و لبنان مطرح نکرده و در عین حال، از مقامهای اسرائیلی برای حضور در مراسم رژۀ ارتش روسیه به مناسبت سالگرد شکست آلمان نازی دعوت به عمل آورده است. ظاهراً روسها پی بردهاند که لابی دولت نتانیاهو در تعیین برخی سیاستهای کاخ سفید بسیار مؤثر است و از همین رو، برای جلب نظر ترامپ و پایان جنگ اوکراین دست به کارِ همراهی با دولت اسرائیل شدهاند.
حال با چنین رویکردی، آیا مداخلۀ پوتین در منازعۀ اتمی ایران را باید فرصتی برای جمهوری اسلامی به شمار آورد یا تهدید؟ در واقع، پاسخ به این پرسش مستلزم آگاهی از نوع فرمولی است که روسها برای حل اختلافات ایران و آمریکا به عنوان میانجیگر در نظر گرفتهاند.
دربارۀ فرمول مورد نظر آنها تا این لحظه هیچ اطلاعی در دست نیست. با این حال، به نظر میرسد که هدف اصلی روسها جلوگیری از جنگ و برخورد نظامی بین آمریکا و اسرائیل از یک طرف و ایران از طرف دیگر باشد. این هدف در هر حال، میتواند فرصت به حساب آید بهخصوص اگر همراه با ارائۀ تضمینهای امنیتی طرفهای مقابل به ایران و رفع کامل تحریمها باشد. با این حال، واضح است که دستیابی به چنین هدفی جز از راه انعطافهای بسیار دردناک از سوی تهران امکانپذیر نباشد.
نوع واکنش جمهوری اسلامی به میانجیگری روسها نیز همچنان محل ابهام است. بدون تردید دست رد زدن به سینۀ روسها، عواقب بسیاری دارد و چهبسا آنها را به همراهی با آمریکا و اسرائیل علیه ایران به بهای دریافت امتیازاتی در جنگ اوکراین ترغیب کند.
پاسخ آری به میانجیگری روسها نیز مستلزم تغییر آرایش نیروهای سیاسی در داخل و انزوای طیفهای تندروتر است که این نیز بسیار بعید است به آرامی و بدون دردسر صورت گیرد.
به هر صورت با آغاز سال نو، ماجراهای بسیاری در پیش است.
#میانجیگری_روسی #دلالی_روسی
@akhalaji
🔷 جنگی که باید پایان یابد!
✍🏻 یدالله کریمیپور
دستکم ۲۲ سال است کاخ سفید در پی مهار اژدهای چین است. ولی چین بازهم می تازد و افسار اقتصاد و بازرگانی جهان را در دست گرفته است. تا همین امسال GDP چین بر پایه شاخص PPP (برابری قدرت خرید) به بیش از ۲۸ تریلیون دلار در برابر ۲۱ تریلیون ایالات متحده رسیده است. یعنی به اندازه سه اقتصاد فدراتیو روسیه از آمریکا جلوتر است. برآوردها حاکی از آن است که با فرض تداوم سازو کارهای موجود، تا ۲۰۵۰، GDP چین بین دو تا سه برابر آمریکا خواهد شد. هم چنین تا همین الان میزان داد و ستد بین المللی چین از دو برابر آمریکا گذشته و بیش از ۱۰۴ کشور شریک اول تجاریشان را چین قرار داده اند.
چگونه می توان مهار این اژدها را در دست گرفت؟! چینی ها چهار ابزار رشد بالا دائمی را به چنگ آورده اند: سرمایه، فناوری، مدیریت و روسیه.
فدراتیو روسیه با وجود ۱۱۰۰۰ تحریم غرب، منابع کلان پایان ناپذیر، انواع انرژی و کانی ها را به ارزانی و بلکه مفت در اختبار اژدهای چین قرار می دهد. در عین حال با بیش از ۵۴۰۰ کلاهک اتمی و شاید نوترونی، حامی استراتژیک نظامی توانمندی برای پکن در برابر آمریکا است.
ولی روسیه در عین حال گاه چشم اسفندیار چین هم بوده است. بر این اساس، دانالد ترامپ بیشترین تمرکزش را بر دور کردن روسیه از چین در مقیاس استراتژیک قرار داده است. در این راستا امروزه روز، نیز گونه ای کپی برداری از دکترین نیکسون-کسینجر دایر بر جداسازی چین مائو از روسیه و هل دادنش به سوی غرب، توسط دکترین دو گانه ترامپ-ماسک، در حال اجرا است. هدف نیز جذب روسیه و بازگردانش به خانواده غرب است. محقق کردن آرزوی ۳۰۰ ساله کرملین.
آمریکا قصد دارد به هر بهایی، حتی با پیشکش کردن اوکراین و ایجاد شقاق و شکاف نرم و ملایم با اروپای پیر، روسیه را از چین دور کرده و ائتلاف پیروز روسیه-غرب را که در دو جنگ بزرگ، زمینه شکست آلمان و متفقین را مهیا ساخت، دوباره زنده کند. ائتلافی که همیشه جواب داده است. چون غرب تنها با چنین اتحادی توانست از پس معرکه آلمان جان سالم بدر برد. مگر جز این چاره ای هم هست؟!
بهای برگرداندن روسیه به دامان غرب و محقق سازی آرزوی ۳۰۰ ساله تاریخی کرملین، سنگین خواهد بود، ولی سود نهایی آن، یعنی محروم کردن چین از روسیه غول پیکر و زنجیر بستن بر گردن اژدها، دستاورد کوچکی نیست.
روشن است که در چنین معرکه ای، بهای خاموش کردن جنگ اوکراین، در جهت خشنودی ولادیمیر پوتین، از منظر کاخ سفید، پرکاهی بیش نخواهد بود.
@karimipour_k
#پایان_جنگ #بازگشت_روسیه_به_دامن_غرب
@akhalaji
🔷بینیاز از خدای متعال
✍🏻محمدجواد کاشی
عبادت هنگامی معنادار است که فرد را از چاله درونی خودش نجات دهد. او را به خدا، جهان و دیگری گشوده کند. گشودگی آغاز سرریز شدن غنای خدا، غنای جهان و غنای دیگری در قلمرو هستی فرد است. اگر یک نظام سیاسی در چالههای درونی خودش گرفتار شود، چه باید کرد؟ آیا عبادتی متصور است که نجات بخش یک نظام سیاسی از دالانهای تیره درونش باشد؟
خودمحوربینی مهمترین عامل محبوس شدن در چاله درون است. نظامهای انقلابی همه به این مصیبت گرفتار میشوند. «خود» را کانون درخشان حقیقت در جهان تیره و تار میپندارند. میان «خود» با واقعیت عالم حصار میکشند. روزنهها را به بیرون خود میبندند، هر روز کسانی را از درون «خود» میرانند، حتی خدایی را در درون همان حصارهای بستهشان میسازند تا به خدای متعال هم بینیاز شوند. سرمایههاشان به تدریج از دست میرود، فقیر میشوند، کوچک میشوند و به تدریج در استیصال فرومیروند.
رهایی از «خود» کار دشواری است. حصارهای «خود» که استوار شوند، شکستناش به سختی ممکن است. این کار در حوزه سیاست به ناممکن پهلو میزند.
نظامهای برآمده از انقلاب در میدان بازیهای بزرگ شکل گرفتهاند. اما هرچه بیشتر در لاک «خود» محبوس شوند، دلمشغول بازیهای کوچک میشوند. دشمنهای کوچک میسازند، تا خود را از شر دشمنان بزرگ در امان تصور کنند. غایات بیمعنا طراحی میکنند تا در جهان کوچکشان، همچنان خود را در حال حرکت انقلابی ببینند.
در صحنه سیاسی امروز ایران، هیچ عبادتی بالاتر از گشودن روزنهای بسته، تماشای خوب بیرون، درک مخاطرات بزرگ و همزمان درک عسرت بیپایان مردمان بیپناه نیست.
@javadkashi
#خودحقیقتپنداری
@akhalaji
🔷 گرگ و شیر؛ تنش میان ترکیه و ایران!
✍🏻 صلاحالدین خدیو
روابط ایران و ترکیه به عنوان دو همسایەی دیرین مانند ازدواجی کاتولیکی است که گسست کامل در آن وجود ندارد.
شرح این رابطەی دیرپا و اجباری مانند نوول های کلاسیک قرن نوزده سرشار از فراز و نشیب و خیانت و گسست های خاموش است.
دلخوری دو طرف در روزهای اخیر از معدود مواردی است که علیرغم میل آنها به سطوح علنی در رسانه ها و کنش و واکنش های دیپلماتیک کشیده شده است. واکاوی کوتاه موضوع نشان می دهد که تحولات سوریه اصلی ترین عامل این تلاطم است.
پنج سال قبل ایران از مداخلەی فعالانەی ترکیە در کنار اسرائیل به سود آذربایجان در مناقشەی قره باغ عمیقا سرخورده شد. اما تلاشی وافر به عمل آمد که موضوع به تنزل روابط طرفین نینجامد. حتی ایران در تحولات بعدی، هنگام تلاش آنکارا و باکو جهت احداث دالان زنگزور که به خفگی ژئوپولتیک آن می انجامید، علیرغم مخالفت فعالانه، جانب احتیاط دیپلماتیک را به هیچ وجه از کف نداد.
موضوع سوریه اما داغی التیام ناپذیر باقی گذاشت. سوریەی خاندان اسد یکی از ستون های ژئوپولتیک خاورمیانه و به نوعی مانند برادر دوقلوی ایران بود. از دست دادن اصلی ترین متحد بر اثر تبعات عملیات نظامی اسرائیل در لبنان و فرصت طلبی ترکیه، ایران را از موقعیت تهاجمی خود در خاورمیانه به لاک دفاعی فرو برد. پیداست که ایران احساس کند از پشت خنجر خورده و زخم آن از به اصطلاح "خیانت قفقاز" کاری و مهلک تر است.
بدتر از این، ایران نبرد بر سر تاج و تخت در دمشق را حیثیتی نموده و به آن رنگ و لعابی دینی بخشیده بود. برای هیات حاکمەی کنونی سوریە و متحد اصلی آنها یعنی ترکیه هم این عرصه، نبرد خیر و شر با صبغەهای تاریخی و مذهبی معین است.
در شرایطی که تهران به دنبال حفظ برخی اهرم های نفوذ در شام از رهگذر برخی اقلیت های قومی و دینی است، ترکیه در حال یکسره کردن کار آن و برنامه ریزی برای مقابله با چالش اسرائیل، دیگر قدرت مسلط در سوریه است.
اصطکاک ایران و ترکیه که فغان هاکان فیدان را در آورد، یحتمل به تنش در بخش کردنشین سوریه باز می گردد. پاشنەی آشیل ترکیه در تک خور کردن کامل سوریه، کردها هستند که تاکنون از حمایت آمریکا بهره مند بودەاند. آنکارا در تلاش است از طریق یک ابتکار صلح که چند و چون آن هنوز نامعلوم است و با فراخوان ترک سلاح عبدالله اوجالان رهبر زندانی پ.ک.ک آغاز شد، مدیریت مسالەی کرد را بر عهده گیرد. این فرایند در صورت به نتیجه رسیدن می تواند به بسط نفوذ ترکیه در کردستان های سوریه و عراق بینجامد و نگرانی های امنیتی آن را رفع کند. همزمان به صورت بالقوه قادر خواهد بود تنش های امنیتی و سیاسی در کردستان ترکیه را به حداقل رسانده و رقبای منطقەای را از یک اهرم فشار مهم محروم سازد.
رقابت بر سر کردستان پیشینەای پانصد ساله میان ترکیه و ایران دارد و باخت در آن، عملا ایران صفوی را از گسترش امپراتوری خود در مرزهای غربی ناتوان ساخت. اکنون ظاهرا چنگ و نشان دادن فیدان بیشتر بابت نگرانی از سنگ اندازی احتمالی ایران در این روند است. صد البته ترکیه با آمدن ترامپ که روابط شخصی نزدیکی با اردوغان دارد و از همان اوان به ایران اعلام جنگ داده است، دست خود را در این منازعه پرتر می بیند.
@sharname1
#گرگ #شیر #ترکیه #ایران #رابطه_گرگ_و_شیر
@akhalaji
🔷 روند نزولی شاخصهای ششگانه حکمرانی خوب در ایران
وضعیت ایران در نماگرهای جهانی و ششگانه حکمرانی خوب را بر اساس دادههای بانک جهانی برای سالهای ۱۹۹۶ تا ۲۰۲۳ بررسی کردم و نمودار آن را ترسیم کردم. متاسفانه ایران بهویژه در سالهای اخیر عملکرد بسیار ضعیفی در همه شاخصهای حکمرانی داشته است؛ در این شش شاخص جزو ۵ تا ۱۵ درصد کشورهای ضعیف جهان بوده است.
حالا فقط همتی را استیضاح کنید!
🔰 پایگاه دانش بهرهوری
/channel/productivity_knowledge_base
#حکمرانی_خوب #حکمرانی_خوب_در_ایران
@akhalaji
🔷 اسب زین شده رئیسی!
📊 جدول: دفتر ابراهیم رئیسی در خرداد ماه امسال پیشبینی کرده بود، در صورت عدم تغییر شرایط بینالمللی و ادامه ناترازی انرژی، قیمت دلار در پایان سال بین ۹۰ تا ۱۰۰هزار تومان خواهد بود.
▫️منبع : جمهور۱۴
@javadrooh
#اسب_زین_شده #اسب_زین_شده_رئیسی #پیشبینی_قیمت_دلار
@akhalaji
🔷 این زندگی ما بود که تمام شد و رفت!
✍🏻 تایماز معدنیپور
زندگیای پر از آرزوها و امیدها که نسلهایی را که به دنبال تغییر و پیشرفت بودند، تحت تأثیر قرار داده است. جوانانی که با رویاهای بزرگ و آسمانی پر از ستاره به میدان آمدند، لیکن در میانه راه به شکافهایی عمیق بین دولت و ملت مواجه شدند.
کدام ملت؟!
پنداری مفهوم امت درست تر است در قاموس سیاسی حاکمیت باشد؟!
تغییر رویکرد پزشکیان از وفاق ملی به همراستایی با اصولگرایان، تنها به افزایش بیاعتمادی و نارضایتی اجتماعی منجر شده است و این احساس فقدان و ناامیدی را برای همگان به ارمغان آورده است.
منجمله موارد ذیل قابل ملاحظه است؛
۱. شکاف بین دولت و ملت
شکاف میان دولت و ملت یکی از جدیترین چالشهایی است که امروز جامعه با آن مواجه است. این شکاف نه تنها تعهدات اجتماعی را تضعیف کرده بلکه به بیاعتمادی شدید میان اقشار مختلف جامعه و نهادهای حکومتی منجر شده است. روز به روز جوانانی که در پی تحول و ایجاد زندگی بهتری هستند، احساس میکنند که صدایشان شنیده نمیشود و آرزوهایشان نادیده گرفته شدهاند.
۲. بحران اقتصادی و سرمایهگذاری
شکاف بین دولت و ملت تأثیر عمیقی بر اقتصاد کشور دارد. با کاهش سرمایهگذاری داخلی و خارجی، هزینههای زندگی روز به روز افزایش مییابد و صنایع کوچک و بزرگ با بحرانهای متعددی مواجه میشوند. این وضعیت به بیکاری و رکود اقتصادی میانجامد و آینده اقتصادی کشور را تحت تأثیر قرار میدهد. آنگاه زندگی که روزی مملو از امید و حرکت به پیش بود، به زندگیای بدل میشود که در سایه ناپایداری اقتصادی قرار دارد.
۳. انزوا در جامعه بینالملل
نهایتاً، انزوای بینالمللی یکی دیگر از عواقب نادیده گرفتن خواستههای عمومی و بیتوجهی به صدای ملت است. تعاملات سیاسی کشور به حداقل ممکن کاهش مییابد و این مسأله بهویژه در زمانهایی که نیاز به همکاریهای بینالمللی برای حل بحرانهای اقتصادی و اجتماعی وجود دارد، آسیبپذیریهای جدیتری را برای ملت به همراه دارد.
خلاصه جناب دکتر پزشکیان عزیز؛
این زندگی ما بود که تمام شد و رفت، و اگر دولت نتواند باب گفتوگو را باز کند و به خواستهها و نیازهای ملت رسیدگی کند، زندگیهایی که به امید تغییر شکل گرفتهاند، به سادگی به خاموشی و انزوا خواهد رنجید. امید بر این است که با تلاش برای کاهش شکافها، بهبود وضعیت اقتصادی و بازسازی ارتباطات بینالمللی، پلهای ارتباطی میان دولت و ملت باز شود و زندگیها به سوی نور امید و تحولات مثبت هدایت شوند.
#تمام_شد_و_رفت
@akhalaji
🔷 از بارزانی تا زلنسکی!
🔹بازخوانی نامەای تاریخی
✍🏻 صلاحالدین خدیو
63 سال پیش در اکتبر 1962 ژنرال بارزانی رهبر جنبش کردها در عراق نامەای تاریخی - ضمیمه شده در پایین - خطاب به جان اف کندی رئیس جمهور وقت آمریکا نوشت. خواندن این نامه در روزهایی کە جهان مبهوت رسوایی دیدار ترامپ با #زلنسکی است، خالی از لطف نمی باشد. آنچه بارزانی هفت دهه پیش از کندی می خواست، همانی است که زلنسکی در جستجوی آنست.
#بارزانی پدر 14 سال پس از این پیام، نامه های متعدد به جانشینان کندی نوشت. نامه های معروف وی به جرالدفورد و کیسینجر پس از "خیانت الجزیره" آکنده از نومیدی و حس درماندگی یک رهبر سیاسی پس از جفای برادر بزرگ است. درست مانند موقعیت دردناک امروز زلنسکی. اما شان نخستین نامە کە بە ایجاد ارتباط با واشنگتن انجامید، از یک نظر یگانه است.
این نامه که ظاهرا تحویل سفارت آمریکا در تهران داده شده به زبان فارسی میباشد و احتمالا توسط کردهای ایرانی اطراف ملا مصطفی تقریر شده است. فارسی سلیس متن در کنار برخی اصطلاحات رایج در زبان عربی نظیر "حیوی" به معنای حیاتی و "فضائح" جمع فضیحه این گمان را پدید می آورد که نویسنده آن احتمالا کسی چون استاد عبدالرحمن شرفکندی متخلص به هژار است. به هر حال این ابتکار، جزو نخستین تقلاهای یک رهبر کرد جهت جلب پشتیبانی آمریکا از جنبش های کردی تلقی می شود.
از اواخر سدەی نوزده سران کرد که در گذشته به جناح های هوادار ایران و ترکیەی عثمانی تقسیم می شدند، متوجه تغییر جهان و قدرقدرتی دولت های امپریالیستی نظیر روسیه و انگلیس شدند. قیام های کردی در این دوران همیشه در جستجوی حمایت لندن و سن پترزبورگ بودند. با این اوصاف ابتکار عمل بارزانی در نوع خود نقطه عطف به شمار می رود. وی همزمان تلاش می کرد با جلب نظر شوروی، مسالەی کرد را بین المللی نماید.
همانطور که اشاره شد نامەی مورد اشاره در پاییز 41 نگاشته شد. روایت های شفاهی نشان می دهد که در تابستان سال بعد، هیاتی آمریکایی در پوشش ماموریت فرهنگی به کردستان ایران و مهاباد آمده و به تحقیق دربارەی شخصیت و اهداف بارزانی پرداختەاند. کوتاه زمانی بعد ارتباطی آشکار و پنهان میان دستگاه رهبری کرد با دولت های آمریکا و اسرائیل پا گرفت. ساواک نقش واسطه را در این بین ایفا می کرد. تل آویو هم بر مبنای دکترین پیرامونی که طالب محاصرەی دولت های عرب از طریق بازیگران ملی و فروملی غیر عرب نظیر ایران و ترکیه و کردها بود، مشوق تحکیم این روابط بود.
ارتباط کردها و آمریکا کم و بیش ده سال دوام یافت و پس از قرارداد الجزایر در سال 1975، توسط شاه مهر پایان بر آن نهاده شد.
پس از وقفەای 16 ساله با شکست عراق در جنگ کویت و اعلام منطقەی پرواز ممنوع در مارس 1991، کردهای عراق دوباره در پیوند با آمریکا قرار گرفتند. این رابطه پس از سقوط صدام در سال 2003 تعمیق و گسترش یافت و با ظهور داعش در سال 2014 کردهای سوریه را هم در برگرفت.
با روی کار آمدن مجدد ترامپ این پرسش مطرح است که آمریکا با تعهدات بین المللی خود چه خواهد کرد؟ بازیگران فروملی نظیر کردها چه سرنوشتی در دوران جدید و تحولات بالقوه آتی در نظام بین الملل خواهند یافت. آیا سیاست اول آمریکای ترامپ صرفا وجهی از انزواگرایی آن و تابعی از چرخەهای معمول سیاست خارجی آنست؟ یا نشانەی تغییری انقلابی در موازنەی جهانی تازه و ظهور قدرت های جدید است؟
باید منتظر ماند و دید که در آیندەی نزدیک ترامپ که فعلا اروپا را سرخورده کرده، چه صورتحسابی روی دست کردها در ازای ادامەی حمایت خواهد گذاشت!
@sharname1
#نامه_بارزانی
@akhalaji
🟠 «عزرائیل»!
🔸در بارهی استعفای جواد ظریف
✍🏻 محمدحسین غیاثی
من جواد ظریف را دوست دارم چون یک سیاستمدار حرفهای در طراز جهان است. اما خیلی از دوستان من از جواد ظریف بدشان میاید چون معتقدند که او دروغ میگوید.
نمیدانم چند سیاستمدار راستگو در جهان وجود دارد! یا اساسا یک سیاستمدار را بخاطر مواعظ اخلاقیش در ستایش راستگویی و نکوهش دروغ برمیگزینند یا مهارتش در سیاستورزی؟
کدام کارگردان سینما راست گفته است؟ کدام رمان معروف تاریخ ادبیات جهان داستانی سراسر واقعی را نوشته است؟ کدام تابلو نقاشی عین واقعیت محض را باز میتاباند؟ شما پیش کدام جراح ماهر و حاذق میروید تا او به شما درس اخلاق بدهد؟
در فیلم آبراهام لینکلن ساختهی استیون اسپیلبرگ، لینکلن متمم الغای بردهداری را در کنگره به تصویب میرساند. سناتور اصلاحطلب سرسخت و لیدر مبارزه با بردهداری شب پیروزی که مردم در خیابانهای واشنگتن جشن گرفتهاند، در بستر خواب، به همسرش که رنگین پوست است، به این مضمون میگوید: امروز بردهداری بوسیلهی درستکارترین فرد امریکا با کثیفترین شیوهها لغو شد. چون لینکلن به تمام مخالفان رشوه داد تا بر علیه بردهداری رأی بدهند.
چه از جواد ظریف و حسن روحانی خوشمان بیاید یا نیاید آنها با انواع و اقسام شیوهها و تلاشها بالاخره برجام را امضا کردند و دستکم برای چند سال ملت، نفسی کشیدند.
قبلا هم گفتهام مهمترین دشمن جواد ظریف، نتان یاهو است. چون جواد ظریف زبان و ادبیات سیاست بینالملل را میداند و قدرت رسانه را میشناسد و در استفاده از آن مهارت دارد.
در طول یکی دو دههی اخیر هرجایی که حرکت مشکوک و خسارت باری وجود داشته است بایستی ردپای نتانیاهو و اسرائیل را در آنجا جست. از تبریک مرگ ملک عبدالله پادشاه فقید عربستان در نمازجمعهی تهران، برآمدن محمود احمدینژاد و ماجرای هولوکاست و هرز صدها میلیارد دلار ثروت ملی، حمله به سفارت انگلستان و عربستان تا حملات پیاپی به سیاستمدارانی مثل جواد ظریف!
امریکاییها اسرائیل را ایزرائیل تلفظ میکنند که خیلی نزدیک به جناب عزرائیل خودمان است.
به گمانم حضرت عزرائیل هر وقت فرصت کند یک آدم بهدرد بخور را در ایران ترور میکند.
/channel/MohammadHossein_Ghiasi
#عزرائیل #اسرائیل
@akhalaji
🔷 دوگانگی مرگبار: سکوت اپوزیسیون و بیاصولی حکومت در قبال اوکراین!
✍️ حمید آصفی
وقتی «آزادیخواهی» تنها شعار یک جشنواره توئیتری باشد، هر جنایتی توجیه میشود. ایران امروز در میانه دو آتش میسوزد: حکومتی که برای بقا اصولش را به روسیه فروخته، و اپوزیسیونی که برای رسیدن به قدرت آرمانهایش را در پای ترامپ قربانی میکند. این تراژدی نه یک درام سیاسی، که نمایش مرگ اخلاق در میدان سیاست است.
اتحاد با روسیه: از سوریه تا اوکراین، چرخش از «مقاومت» به «تسلیم»
ایران سالهاست در سوریه کنار روسیه جنگیده است. همکاریهایی که روزی «مقاومت در برابر استکبار» خوانده میشد، امروز به قیمت سکوت در برابر اشغال اوکراین تمام شده است. روسیه، این متحد دیروز ایران، امروز با بمباران شهرهای اوکراین همان کاری را میکند که داعش در موصل کرد. اما تهران جرئت ندارد حتی یک جمله محکومیت بر زبان آورد. چرا؟ چون امنیت رژیم وابسته به فروش پهپاد به مسکو و خرید جنگنده از آن است. اینجا «اصول» قربانی «امنیت» شده است.
ایران حتی نمیتواند از زلنسکی، رئیسجمهوری که از خاکش دفاع میکند حمایت کند. چون حمایت از اوکراین یعنی خیانت به روسیه؛ همان روسیهای که وتوی قطعنامههای ضدایرانی در شورای امنیت را میخرد. این دور باطل ایران را به دامانی کشانده که هر تصمیمی بخشی از هویت دیپلماتیکش را میکشد.
اپوزیسیون دوپاره: از عشق ترامپ تا عقدۀ پوتین
اپوزیسیون ایرانی این روزها در نقش «مدافعان تناقض» ظاهر شدهاند. همانانی که سال گذشته تصویر زلنسکی را با هشتگ «قهرمان ضداشغال» پست میکردند، امروز سکوتی معنادار در برابر بمباران بیمارستانهای اوکراین دارند. چرا؟ چون ترامپ، این «منجی خیالی»، از کاهش حمایت از اوکراین سخن میگوید. گویا برای اینان «حقوق بشر» و «حاکمیت ملی» مثل یک کلید اهریمنی است: وقتی پای ترامپ در میان باشد روشن میشود؛ وقتی پای پوتین، خاموش!
اینان که روزی شعار «مرگ بر دیکتاتور» سر میدادند، امروز در سکوت خود نقاب «دیکتاتورپرستی» به چهره زدهاند. آیا مقاومت اوکراین در برابر روسیه همان «حق تعیین سرنوشت» نیست که برای ایران طلب میکنند؟ یا این اصول تنها برای میدان تحریر تهران معنا دارد؟
حکومت بیاصول، اپوزیسیون بیآرمان
جمهوری اسلامی، با تمام نفرینهایش، دستکم در بیپردگیِ فاجعهبارش صریح است: بیپرده از روسیه حمایت میکند چون بقایش به آن گره خورده. اما اپوزیسیون به اصطلاح «گذارطلب» در نفاقی خطرناکتر غرق شده: از یک سو خود را «مدافع دموکراسی» مینامند، از سوی دیگر همدست جریانهایی میشوند که انتخابات آمریکا را «دزدی» خواندند و به کاپیتولاسیون اخلاقی در برابر کرملین تن دادند.
آیا این همان «آزادی» است؟ یا بازی در زمینی که دیگران خطکشی کردهاند؟ اپوزیسیونی که برای گرفتن سهمی از قدرت حاضر است حتی بر جنازه آرمانهایش پایکوبی کند، چه تفاوتی با حکومتی دارد که اصولش را در ازای پهپاد فروخته است؟
سکوت ننگین: وقتی اوکراین قربانی بازیهای ایرانی میشود
در این میان مردم اوکراین قربانی پشتپردهای هستند که حتی نامشان را نمیشناسند. جوانانی که برای دفاع از خانههایشان جان میبازند نمیدانند که مرگشان در تهران و لسآنجلس به ابزاری برای تسویهحسابهای سیاسی تبدیل شده است.
اپوزیسیون ایرانی با سکوت در برابر اشغال اوکراین گویا فراموش کرده که روزی اشغال ایران توسط متفقین را «نقض حاکمیت» میخواند. امروز اما اشغال خاک دیگران، اگر توسط متحدان ترامپ و پوتین باشد گویا «امری عادی» است! این تناقض نه یک اشتباه تاکتیکی که خیانت به خون همه کسانی است که در راه آزادی جان باختند.
پایان بازی: یا اصول، یا مرگ
سیاست ایرانی چه در حاکمیت و چه در اپوزیسیون به جهنمی از فرصتطلبی تبدیل شده است. حکومت روسیه را بر اصول ترجیح میدهد؛ اپوزیسیون ترامپ را بر آرمان. این دو روی یک سکهاند: سکهای که نقش «وجدان» از آن زدوده شده.
اما تاریخ قضاوت خواهد کرد: ملتی که نخبگانش، چه در قدرت و چه در مخالفت، اصول را فدای قدرت کنند محکوم به نابودی است. امروز اوکراین، فردا ایران. اشغال چه با تانک پوتین، چه با سکوت نخبگان همیشه یک پایان دارد: مرگ حقیقت.
/channel/hamidasefichannel2
#مرگ_حقیقت #دوگانگی_مرگبار #سکوت_اپوزیسیون #بیاصولی_حکومت #اوکراین
@akhalaji
ادامه یاداشت 👆🏻👆🏻👆🏻
مدتی پیش تعدادی از دانشجویان پزشکی که تازه استاجر شده بودند آمدند به دفتر من در دانشکده برای انجام کارهای پژوهشی. دیدم کم انرژی هستند. علت را جویا شدم. گفتند استاد داخلی مان در بیمارستان مسیح دانشوری با ماشین ۴۰۵ مدل قدیمی آمده بود بیمارستان. دانشجوها نمی خواستند بپذیرند که یک استاد با ماشین مدل پایین تردد می کند. با خود می گویند احتمالا این پوشش اعضای هیات علمی است. اینها ماشین های مدل بالا را به دانشگاه نمی آورند. در نهایت دو تا از دانشجویان مامور می شوند و استاد را دنبال می کنند و می فهمند منزل استاد در یکی از محله های پایین تهران است (ضمن احترام به همه همشهریانم، نقل قول کردم تا ببینید ما بزرگترها با جوان های امروز شکاف داریم). خلاصه آمده بودند بی انرژی و بی انگیزه. از اینهمه سماجت دانشجویان خنده ام گرفت. اما به آنها حق می دهم. تمام زندگیشان را گذاشتند، درس خواندند و در یکی از بهترین دانشکده های پزشکی کشور وارد شده اند تا زندگی شان تامین شود. آنوقت با دیدن شرایط زندگی استادش متوجه می شود که استادش دیگر الگوی خوبی برای او نیست. الگو باید همه چیزش الگو باشد. الگویی که در دوره استادیاری ۲۲ میلون تومان (حقوق هیات علمی آن استادیار بالینی) حقوق می گیرد و تا ۵ سال (تا زمانی که دانشیار بشود) اجازه مطب در تهران ندارد الگوی خوبی برای جوان ها نیست. زبان و بینش نسل من و شما با این نسل جدید متفاوت است. تفاوت ها را دریابیم!!!
بله آقای وزیر، حقوق هیات علمی به ال سی من نمی خورد هدیه را برگردانید به بیت المال.
نکته آخر اینکه اگر اعضای هیات علمی، فرهیختگان و نخبگان کشور در مقابل بی مهری ها سکوت می کنند (و مثل ما برایشان دست می زنند)، دلیل بر بی تفاوتی و کار نابلدی نیست. هر کدام از این ۳۰۰ نفر و هزاران نخبه و فرهیخته در این مرز و بوم، کوهی از اندیشه اند. دلیل سکوت آنست که لب به گلایه گشودن را شایسته شأن خود نمی دانند و اگر نبود آه سرد آن جوان دیروزی، من هم سکوت را ترجیح می دادم.
دکتر حسن نیکنژاد – فارماکولوژیست
عضو هیات علمی دانشکده پزشکی
دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
#سکوت
@akhalaji
🔹نامه مشفقانه یا تهدید قاطعانه؟!
🔸متن دقیق خبر نامهنگاری ترامپ
▪️این خبر از مصاحبهی MariaBartiromo با رئیسجمهور ترامپ است که در برنامهی SundayFuture پخش خواهد شد:
ماریا بارتیرومو: گزارشهایی منتشر شده که میگویند روسیه اعلام کرده است که به ایالات متحده در مذاکره برای یک توافق هستهای با ایران کمک خواهد کرد. شما چه نوع توافقی با ایران میخواهید انجام دهید؟ شما گفتهاید که آنها نباید سلاح هستهای داشته باشند.
رئیسجمهور ترامپ: دو راه برای برخورد با ایران وجود دارد: راهحل نظامی، یا اینکه توافقی انجام دهید.
ماریا بارتیرومو: شما نامهای به آیتالله خامنه ای نوشتید …
رئیسجمهور ترامپ: بله.
ماریا بارتیرومو: چه زمانی این نامه را ارسال کردید؟
رئیسجمهور ترامپ: دیروز.
ماریا بارتیرومو: و در آن نوشتهاید: «بهتر است مذاکره کنید» یا «ما میخواهیم شما مذاکره کنید»؟
رئیسجمهور ترامپ: من نگفتم «بهتر است»، گفتم امیدوارم که مذاکره کنید، زیرا این کار برای ایران بسیار بهتر خواهد بود، و فکر میکنم که آنها میخواهند این نامه را دریافت کنند.
گزینهی دیگر این است که ما مجبور به اقدامی خواهیم شد، زیرا نمیتوان اجازه داد که آنها سلاح هستهای داشته باشند.
منبع : پارسیس
#نامه_مشفقانه #تهدید_قاطعانه
@akhalaji
🔷«توطئۀ پزشکان؛ واپسین دسیسۀ مرد هزاردسیسه»!
✍🏻مهدی تدینی
به ۷۴ سالگی رسیده بود، اما اگر خود را نامیرا هم گمان میکرد عجیب نبود. هیچگاه تاریخ حاکمی مطلقالعنان مانند او به خود ندیده بود. قدرتش از هر خداوندگار زمینی دیگر بیشتر بود. همۀ رشتههای ادارۀ پهناورترین قلمرو جهان به اتاق کارش میرسید. وقتی سررشتهای را در اتاقش میکشید کسی ده هزار کیلومتر آنسوتر در دخمهای کشته میشد و وقتی رشتۀ دیگری را میکشید، در کشوری دیگر چند دولتمرد بلندپایه صبح که از خواب برمیخاستند، مقام خود را از دست میدادند و از گوشۀ سلول و میز شکنجه سر درمیآوردند. این بود، هیولای جهان مدرن ... یوزف استالین.
حالا سر پیری، هفت سال پس از جنگ جهانی دوم، در ۱۹۵۲، وقتی همهچیز در شوروی و در کشورهای اقماری اطرافش در قبضهاش به نظر میرسید، دسیسۀ جدیدی ریخت و زیردستان باید برای اجرای آن مقالهها مینوشتند، شکنجهها میکردند، سرها بر دار میکردند و برگۀ اعتراف را در برابر چهرۀ خونین قربانیان میگذاشتند تا به گناه ناکرده اعتراف کنند. آسیاب چرخیده بود و نوبت کسانی رسیده بود که به عقل جن هم نمیرسید دسیسهای ضدحکومتی در سر داشته باشند: «پزشکان»! استالین برنامهریزی مفصلی کرده بود و رهبران سیاسی دستنشاندۀ خود در کشورهای اقماریِ زیر سلطهاش نیز به کار انداخته بود. در شوروی تاریخ را پیش از آنکه رخ دهد، روزنامهها مینوشتند! زیرا هر چه قرار بود در آینده رخ دهد، روزنامهها پیشاپیش اعلام میکردند و آنچه در روزنامهها اعلام میشد، «باید» به «عمل» درمیآمد و تبدیل به «تاریخ» میشد.
پس از یک سال برنامهریزی و اجرای پیشپردههایی، روزنامۀ حزب، پراودا (Pravda) ۱۳ ژانویۀ ۱۹۵۳ خبر از دسیسهای هولناک علیه حکومت داد: برخی از معروفترین و معتبرترین پزشکان اتحاد شوروی در جریان توطئهای بزرگ قصد دارند رهبران سیاسی و نظامی کشور را مسموم کنند و بکشند!
عنوان مقاله چنین بود: «جاسوسان و آدمکشان در نقاب پزشکان دانشگاهی». بندی از مقاله را بخوانید:
«اکثر اعضای این گروه تروریستی اجیرشدگان سازمان اطلاعات آمریکا بودند. آنها توسط شعبهای از سازمان اطلاعات آمریکا که یک سازمان بورژواـناسیونالیستی یهودی به نام جوینت (Joint) است، جذب شدند. چهرۀ کثیف این سازمان جاسوسی صهیونیستی که اقدامات شریرانهاش را در نقاب فعالیت خیرخواهانه پنهان کرده بود، اکنون به طور کامل افشا شده است ... افشا شدن دستهای از پزشکان که زهر تجویز میکردند ضربۀ سنگینی به سازمان یهودیـصهیونیست بینالملل میزند.»
داستان همین بود: عدهای از پزشکان قصد داشتند با دادن زهر رهبران شوروی را بکشند. اما آیا در این نوشته چیز عجیب و نامنتظرهای توجه شما را جلب نکرد؟ واژهای نامنتظره؟ «یهود»! اگر ندانیم چه کسی این متن را نوشته، احتمالاً حدس میزنیم متعلق به یکی از روزنامههای رسمی آلمان در دوران حکومت هیتلر است. این تعابیر ضدیهود در روزنامۀ شوروی چه میکند؟ نکته همین است! اول بگویم که بسیاری از پزشکان بازداشتشده یهودی بودند و این ماجرا سراسر ضدیهودی بود. استالین که در طول سی سال زمامداریاش (که ۲۷ سال آن دیکتاتوری بود)، از هر دسیسهای برای پاکسازیهای بزرگ بهره برده بود، حالا سر پیری به یاد ایدئولوژی «یهودیستیزی» افتاده بود؛ همان ایدئولوژی که بزرگترین دشمنش، هیتلر، درست بیست سال قبل به قدرت رسیده بود. حالا نوبت استالین بود که ایدئولوژی مُردۀ رقیب مُردهاش را بیازماید ... شگفتآور نیست؟
ابتدا چندده نفر و بعد چندصد نفر بازداشت شدند. حتی ماریا وایزمن، خواهر حییم وایزمن، رئیس دولت پیشین اسرائیل، در شوروی بازداشت شد. روابط اسرائیل و شوروی قطع شد. کسانی که دولتداری استالین را در سی سال پیش از آن شناخته بودند، میدانستند این ماجرای «توطئۀ پزشکان صهیونیست» مقدمۀ کشتارهای گسترده و پاکسازیهای بزرگ است. پس از یک سال برنامهریزی وقت آن بود که استالین داس مرگ را بر کشتزار مردم شوروی بچرخاند، اما ... اما چند هفته پس از آن مقالۀ روزنامۀ پراودا، یکم مارس ۱۹۵۳، استالین دچار حملۀ قلبی شد و پنجم مارس داس مرگ بر گردۀ خودش نشست.
پس از مرگ #استالین کل قضیه بیدرنگ به فراموشی سپرده شد. مقامات دولتی اعلام کردند این قضیه بر اساس اطلاعات نادرست پیش آمده بود و پس از مدت کوتاهی همۀ بازداشتشدگان آزاد شدند و خیلی زود روابط اسرائیل و شوروی هم عادی شد. نه خانی آمده بود و نه خانی رفته بود ... اما اگر مرگ درِ خانۀ استالین را نمیزد، این پروندۀ ساختگی نیز مانند دسیسههای پرشمار قبلیِ این هولاکوخان بیرحم به حمام خون میانجامید. خروشچف، جانشین استالین، در سخنرانی محرمانۀ معروف خود در کنگرۀ بیستم حزب، دو سال پس از مرگ استالین، وقتی جنایات استالین را برمیشمرد، داستان «توطئۀ پزشکان» را هم ساختگی خواند.
@tarikhandishi
#توطئه_پزشکان
@akhalaji
🔷سیاستورزی بیمسئولیت
✍🏻محمد فاضلی
مقدمه
دیروز دو صفحه سند منتشر شد (اینجا) که یکی از ارزشمندترین اسناد منتشرشده در سالهای اخیر است؛ و از هر افشاگری جنجالآفرینی، مهمتر است. سندی که ارزش تاریخی دارد.
این دو صفحه سند، نامهای است که رئیس دفتر ابراهیم رئیسی به پانزده نفر از مقامات دولت سیزدهم ارسال، و در آن پیشبینی سه متغیر مهم اقتصادی تا پایان سال را ارائه کرده است:
🔵 نرخ ارز بین ۹۰ تا ۱۰۰ هزار تومان (دقیقا همان نرخی که الان در اسفند ۱۴۰۳ هست)
🔵 نرخ تورم بین ۴۵ تا ۵۰ درصد
🔵 کسری برق بین ۱۰.۵ تا ۱۲.۵ هزار مگاوات
وزیر اقتصاد و رئیس سازمان برنامه و بودجه دولت قبل که در نقش منتقدان دولت پزشکیان ظاهر شدند؛ و رئیس بانک مرکزی و وزیر صمت (که این دو نفر در دولت پزشکیان هم حضور دارند) از دریافتکنندگان این نامه بودهاند. محال است نمایندگان مجلس و سایر مقامات هم از این پیشبینی بیخبر بوده باشند.
آنچه بر دولت پزشکیان گذشت!
نمایندگان مجلس، وزرای دولت قبل، و بسیاری دیگر از این پیشبینی خبر داشتهاند. اما وقتی دولت پزشکیان شروع بهکار کرد، و همه ریسکهای سیاسی که در زمان ارسال این نامه وجود نداشتند، بر دولتش بار شد، مخالفانش در مجلس و سایر جاها:
🔴 خاموشیها را بهانه حمله به دولت کردند.
🔴 افزایش قیمت ارز را به سیاستهای وزارت اقتصاد نسبت دادند.
🔴 نرخ تورم را ابزار حمله به دولت و تضعیف آن کردند.
مجلسیها و مخالفان دولت، هرگز به گونهای رفتار نکردند که نشان دهد میدانند آنچه رخ میدهد (از نرخ ارز تا تورم و ناترازی) نتیجه گذشته اقتصاد ایران و حتی تشدید آن بر اثر افزایش ریسکهای سیاسی است. فرصتی پیدا شده بود تا کاسه و کوزه همه آن چیزی را که خودشان پیشبینی کرده بودند، و نتیجه طبیعی مسیر طیشده سیاست داخلی، سیاست خارجی و سیاست اقتصادی و تحریم دو دهه گذشته است، بر سر دولت #پزشکیان بشکنند.
اینها همان کسانی هستند که اگر دولت رئیسی باقی مانده بود، باید نه در موضع منتقد این وضعیت، بلکه در مقام حامیان و توجیهکنندگان وضعیت ظاهر میشدند.
نتیجه
سیاستورزی در ایران امروز بیمسئولیت شده است. یعنی جریان اصلی سیاست، اکثریت مناقشات و گفتار سیاسی که در ظاهر به اسم مردم، کشور یا نظام صورت میگیرد، در اصل دعوا بر سر جابهجایی دار و دستهها، رانتها و افراد است. موضوع وطن، چیزی به نام ایران خانه ایرانیان، و مردم، سرزمین یا منافع ملی، از دستور کار طیف گستردهای از سیاسیون خارج است.
اگر چنین نبود، آنها که میدانستند حتی اگر دولت قبل میماند، و حتی اگر هیچ ریسک سیاسیای افزوده نمیشد، باز هم ارز به ۹۰ تا ۱۰۰ هزار تومان میرسید، خاموشیهای گسترده رخ میداد و تورم به ۴۵ تا ۵۰ درصد میرسید؛ به عوض #عربدهکشی و ننه من غریبمبازی، کمک دولت میکردند تا سیاستهای بهتری اجرا کند، تا منسجمتر باشد، تا کمتر در چالههای سیاست هر روزه گیر بیفتد و وزرایش وقت داشته باشند با تمرکز بیشتری به درد این کشور برسند.
سیاستورزی بیمسئولیت، یعنی لخت و عریان منافع شخصی و جناحی را به زیان یک ملت دنبال کردن؛ یعنی حرف از مردم زدن اما با وقیحترین ابزارها دنبال رانت و منافع بودن.
سیاستورزی بیمسئولیت، یعنی بدانی که تحت شرایط موجود، قیمت ارز در پایان سال ۱۴۰۳ به ۹۰ تا ۱۰۰ هزار تومان میرسد، حتی اگر هیچ ریسک سیاسیای افزوده نشود و هیچ بازار ارز توافقی هم اجرا نشود، اما جلوی دوربینهای تلویزیونی عربده بکشی و از تأثیر بازار ارز توافقی بر افزایش قیمت ارز بگویی؛ قیافه دفاع از مردم هم بگیری!
حرف آخر
سیاستورزی بیمسئولیت، آن نوع سیاستورزی که ذرهای از ارزش قائل شدن برای ایران و ایرانی، بویی نبرده، و صرفا منافع شخصی را دنبال میکند، این کشور را به خاک سیاه مینشاند، بیشتر از آنچه اکنون هست.
@fazeli_mohammad
#سیاستورزی_بیمسئولیت #سیاه_چالههای_سیاست
@akhalaji
🔷 هوش مصنوعی غربی!
✅ تحلیل تئوریک رفتار ترامپ توسط هوش مصنوعی ولی به زبان ساده و مردمی
تحلیل رفتار دونالد ترامپ همیشه یه موضوع جذاب بوده، چون شخصیتش ترکیبی از غیرقابل پیشبینی بودن، جلب توجه و استراتژیهای خاصه. اینجا پنج ایده جدید برای تئوریزه کردن رفتارش ارائه میدم که میتونه از زوایای مختلف به تصمیمات و سبک عملش نگاه کنه.
🔷 میانجیگری روسیه و عواقب آن
✍🏻احمد زیدآبادی
مقامهای رسمی کاخ کرملین از طرح مسئلۀ هستهای ایران در مذاکرات هیئتهای بلندپایۀ روسیه و آمریکا در ریاض خبر دادهاند و در عین حال تأیید کردهاند که این مسئله به صورتی مجزا در مذاکرات آتی دو طرف بر سر جنگ اوکراین، مورد بحث قرار خواهد گرفت.
روسها آمادگی خود را برای میانجیگری بر سر این موضوع اعلام کردهاند و خواستار حل اختلافات ایران و آمریکا از راه گفتوگو و مذاکره شدهاند. طبق گزارش رسانهها، ترامپ و تیم همکارش نیز خواستار دخالت مسکو در این زمینه شدهاند.
با این حساب، در روزهای آینده روسها برای کمک به حل اختلافات بین ایران و آمریکا به طور جدی وارد صحنه خواهند شد. این حرکت غیرمترقبه که ناشی از گرم شدن روابط پوتین و ترامپ و تمایل آنان برای پایان دادن به جنگ اوکراین است، قاعدتاً پرسشهای بسیاری با خود به همراه دارد؛ پرسشهایی از این قبیل که آیا اقدام روسیه برای ایران تهدید است یا فرصت؟ فرمول مورد نظر آنها برای حل اختلافات ایران و آمریکا چیست؟ واکنش تهران به میانجیگری آنها چه خواهد بود؟
در بین اغلب ایرانیان به روسیه به عنوان کشوری غیرقابل اعتماد نگریسته میشود. این نگرش سابقۀ تاریخی دارد اما در سالهای اخیر به نظریۀ توطئه هم آغشته شده است. برخی محافل ایرانی، روسیه را عامل اصلی و پشت صحنۀ منازعات بین جمهوری اسلامی و دنیای غرب میدانند و بر این تصورند که آن کشور از انزوا و تحریم ایران سود میبرد و به همین دلیل در مسیر آشتی تهران با اروپا و آمریکا سنگاندازی میکند.
این تصورات تا آنجا گسترش یافته است که برخی افراد عزل محمدجواد ظریف از معاونت راهبردی رئیسجمهور را با سفر اخیر سرگئی لاوروف وزیر خارجۀ روسیه به تهران بیارتباط نمیدانند و دست روسها را در پشت ماجرا میبینند! روشن است که روسها در جریان جنگ اوکراین که روابطشان با آمریکا و اروپا بسیار تیره شد، علاقهای به بهبود روابط ایران و غرب نداشتند و با استفاده از پهپادهای انتحاری ایران علیه مواضع اوکراین میکوشیدند تا رابطۀ تهران با بروکسل و واشنگتن را هر چه بیشتر به وخامت بکشانند.
از طرفی در ایران هم برخی محافل، شاخ به شاخ شدن روسیه با غرب بر سر اوکراین را همچون فرصتی برای اتحاد استراتژیک با روسیه و تغییر نظم بینالملل میدیدند و آشکارا از سیاست نزدیکی هر چه بیشتر با مسکو حمایت میکردند.
با این حال، در تمام سه سال گذشته که روسیه درگیر جنگ اوکراین بوده است، مسکو و تهران در بسیاری از مسائل منطقهای، افق و جهت همسانی نداشتهاند و در برخی مراحل اختلافاتشان از پرده بیرون افتاده است. در سالهای اخیر روسها ضمن علاقه به حفظ رابطۀ خود با جمهوری اسلامی، برای رابطۀ گرم و نزدیک خود با تمام کشورهای عرب حوزۀ جنوبی خلیجفارس بهخصوص عربستان و امارات و بحرین، اهمیت زیادی قائل بودند و در یک مرحله حتی از ادعای امارات در مورد سه جزیرۀ ایرانی در خلیجفارس حمایت کردند.
اضافه بر این، روسها هیچگاه، هیچ تمایلی به تیره شدن روابط خود با اسرائیل نداشتهاند و به طور واضح با نوع رویکرد جمهوری اسلامی در این باره، فاصلۀ خود را حفظ کردهاند. به واقع، براساس یک قاعدۀ رایج در روابط بینالملل، روسیه رابطۀ خود را با ایران در چارچوب منافع کلان خود دنبال میکند، یعنی همان کاری که دیگر کشورها هم انجام میدهند.
به عبارت روشنتر، تعقیب منافع یک کشور در نظام بینالملل امری تابعِ بازی شطرنج همواره متغیر جهانی است که با جابهجایی دائمی مهرههای متعدد، آرایش آن به هم میخورد و این نیز به نوبۀ خود بازی تازهای را از سوی بازیگران طلب میکند.
ظاهراً این فقط در کشور ماست که محافل متنفذی، امور جهان را از ازل تا به ابد منجمد میدانند و هرگونه تغییر و تحول و انعطاف در برابر رویدادها را عدول از «اصول لایتغیر» خود قلمداد میکنند!
به هر حال، با ورود دونالد ترامپ به کاخ سفید، آرایش بازی شطرنج جهان به کلی دگرگون شده است. عمده تحول در این مورد به خارج شدن روابط آمریکا و روسیه از تیرگی و حرکت به سمت بهبود و چهبسا همگرایی بینالمللی است. طبیعی است که روسها، ساز خود را با آهنگ جدید همساز کنند و این کار را پیشاپیش آغاز کردهاند!
در ماههای اخیر روسیه و اسرائیل علائم فراوانی از بهبود رابطۀ خود نشان دادهاند. اسرائیل برای خوشایند کرملین به قطعنامۀ اروپا در مجمع عمومی سازمان ملل در کنار کشورهایی چون کرۀ شمالی و روسیۀ سفید رأی منفی داد و پس از آن، گزارشها از تلاش دولت نتانیاهو برای متقاعد کردن آمریکا به موافقت با حفظ پایگاههای نظامی روسیه در بندر طرطوس سوریه حکایت دارد.
ادامه يادداشت 👇👇👇
#میانجیگری_روسی #دلالی_روسی
@akhalaji
🔹در غرب چه خبر است؟
🖊 شورای سردبیری
برای آنها که تاریخ دو جنگ جهانیِ قرن بیستم را خوب خواندهاند، این روزها برخی کیفیات مشترکِ پیشزمینۀ آن جنگها به خاطر آورده میشود. عمدهترین کیفیات مشترک در آن دو جنگ، «تعارض منافعِ» منجر به «صفبندیهای تازه» بود. بر سر حوزۀ نفوذ و تحصیل منافع از منابع، اختلاف پیش میآمد، کشورها دنبال متحد میگشتند، اتحادهای غریب شکل میگرفت و تضادها و اصطکاکهایی پدید میآمد که جز جنگیدن راهحلی نداشتند. آلمان میتوانست با ژاپن و عثمانی متحد شود و انگلیس و آمریکا با شوروی! پشت این اتحادها، میل به دستیابی به منابع و یا رفع خطرِ از دست دادن منابع بود. فرانسه منابع غنی سنگآهن و زغالسنگِ منطقۀ روهر آلمان را بهعنوان غرامتِ جنگ پیشین برداشته بود و آلمان باید آن را پس میگرفت، نزدیکترین منابع نفت به آلمان در قفقاز جنوبی بود و آلمان باید به آن دست مییافت، آلمان باید کلیۀ مناطق و منابع استعماریِ خود را به نفع سایر اروپاییها از دست میداد و ...! جنگها بر سر منابع و ایجاد به قول هیتلر «فضای حیاتی» درمیگیرند.
این مقدمه را نگفتیم که نتیجه بگیریم ترامپ فردا اقدام به اشغال خشن گرینلند و اوتاوا میکند و یا به آفریقا لشگر میکشد که دست چین را ببرد و چین تایوان را بهزور اشغال میکند یا اروپا به خاطر حفظ خاک اوکراین به پوتین اعلانجنگ میکند؛ اما با همان مبانی میتوان نتیجه گرفت که برای حفظ منابع تجاری، حکومتهای تا دیروز متحد در برابر اتحاد شوروی، به اتحادهای تازهای میرسند و اتحادهای تق و لق و بیخاصیتشدۀ پیشین محو میشوند. وقتی دیگر خطر هجوم
کمونیستی از شرق اروپا بهسوی بریتانیا و فرانسه و آلمان وجود ندارد، ناتو به چه دردی میخورد؟ برای تضمین باقی ماندن منابع اوکراین در دست سرمایۀ اروپایی، چه راهی بهتر از این که انگلستان از ایالاتمتحده ببرد و برای حفظ اوکراین (هم برای مقابله با توسعهطلبی روسیه و هم اشتهای امپریالیسم منابعجوی ایالاتمتحده) با اروپاییها پیمان تازه ببندد؟
تا وقتی ایالاتمتحده برای توسعۀ منابع و یا حفظ منابع موجود اشتها دارد، شاید این امپریالیسم بینقاب هر کاری بکند. ترامپیسم در واقع آشکارگری آن اشتها و آمادگی برای بلعیدن به قیمت خصمپروری، از دست دادن متحدان و جستجوی متحدان تازه است. همانقدر که تصور شکنندگی اتحاد شوروی و فروپاشی ورشو و ناتو در ۱۹۸۵ سخت و بعید بود، تصور شکستن پیماند و سوی اقیانوس اطلس سخت است. تصور اشغال کانادای تکمانده و گرینلندِ دورافتاده در ۲۰۲۵ بعید است. هنوز بعید است، اما در پنجاه سال اخیر خیلی چیزها بعید بوده است.
قطعیتی نیست، اما همانطور که چمبرلن در شب حملۀ آلمان به لهستان توافقنامه با هیتلر را جلویش گذاشته بود و به آن اطمینان داشت، نخستوزیر کانادا میتواند نقشۀ قاره را پیش چشم بگذارد و در دل بگوید «نه، این غیرممکن است»؛ اما در دوران ما فقط اصل عدم قطعیت در فیزیک ذرات نیست که قطعیت دارد، اجتنابِ متمدنانه و دوری از آن اصل و پیشرانۀ باستانیِ جنگ بر سر دستیابی به منابع نیز با عدم قطعیتِ قطعی روبروست. اجزای امپریالیسم جهانی، سرمایههای بزرگِ بیچهره و نمایندگان سیاسیِ آنها اتحاد میکنند و اتحاد میشکنند، تضاد میآفرینند و برای رفع آن لشگر میکشند و حل تضادها را همیشه در پشت میز انجام نمیدهند.
اگر نه یک جنگ جهانی دیگر به شیوۀ قرن پیش، اما جنگی سبعانه در پیش و در جریان است. ما هم میگوییم بعید است خون یکدیگر را بریزند، اما خفه کردن نیز طریقی از کشتن بدون خونریزی است. اگر خودش نیست نشانههایش هست. شکستن اتحادها و تشکیل اتحادهای تازه و آشکاریِ اختلاف بر سر دستیابی به منابع. این مضمونِ همۀ دعواهای سالهای اخیرِ کشورهای دو سوی اطلس است که ترامپ و ماسک از آن پردهبرداری میکنند.
@jameeno
#تعارض_منافع #صفآرایی_تازه #اتحادیه_جدید
@akhalaji
🔷 نهنگ به گل نشسته!
نهنگی عظیم به گِل مینشیند. در ساحلی در جنوب ایران، زیر آفتاب سوزان. پدر و دختری جنگدیده و رنجِ جنگ کشیده یک روز از زندگیشان را به نجات نهنگ اختصاص میدهند.
دختر، عاقل و پرشفقت است و به شکل رخشانی دلرحیم و خردمند. پدر، خسته، اندوهگین، دردمند و بهغایت رنجور و زخمخورده. زخمها روی بدنش نیست، از درون ویرانش کرده؛ زخم جنگ ایران و عراق، زخم کشتهشدن همسر در جنگ، زخم خشونت مقدسشده چیزی که بعد از هشتسال تمام شده ولی جراحتهایش در وجود انسانها تا عمیقترین نقطهها حک شده.
پدرِ شیرین سوهانی، یکی از سازندگان این انیمیشن، کهنهسرباز جنگیست؛ رزمندهای که در جنگ ایران و عراق یک چشم را از دست داده، ترکِش در جمجمهاش باقی مانده و گاهی ناگهان رفتارهای عجیب و خشونتآمیزی نشان میدهد. شیرین، همانکه مجسمه اسکار را در دست گرفت، در تمام زندگی با پدری سرکرده که پس از بازگشت از جنگ به انسانی کاملاً متفاوت تبدیل شده بود.
نهنگِ به گِلنشسته، دردهای نادیدنی همان پدریست که هر صدا و حرکت و تصویر و اتفاقی، خاطرهای از حمله عراقیها، موشک، هواپیمای جنگی و انفجار را به جانش میریزد و اضطراب و خشم، آشفتهاش میکند؛ پدری درگیر با «اضطراب پس از سانحه» (پیتیاسدی) و دستوپازنان در زخمهای باقیمانده درونی از جنگ.
پدر که باید سَروی باشد، پایدار و مستحکم، سایهای داشته باشد بلند و دلگرمکننده، باید نماد زندگی و آزادگی و استقامت باشد، شکننده و مضطرب و منزوی و آسیبپذیر است. به گِل نشسته و نومید و مأیوس است. گذشته تاریک و خاطرات سرکوبشده، خفهاش میکند و فرسوده به لبه زندگی رسیده. و دختر که تمام این سالها کوشش کرده سایه سَرو زندگیاش را حفظ کند، نومید و ناتوان است؛ یا باید برود یا بماند و این نهنگ به گِل نشسته زیر آفتاب کُشنده را نجات دهد.
انیمیشن کوتاه ایرانی که اسکار گرفت، درباره دردهای نادیدهگرفته شده و سلطه پیداکرده و درمان نشده ما ایرانیهاست. از زندگی شخصی سازندگانش برآمده ولی تکتک ما در آن خود را مییابیم؛ ماییم و نهنگهای به گِل نشسته، ماییم و پدرهای فرسوده و پشیمان، ماییم و دختران در تلاش برای آزادکردن و آزادشدن، ماییم و زخمهای درونی درماننشده جمعی که دارد خفهمان میکند، ماییم که باید بیل به دست بگیریم و کنار نهنگهای به گل نشسته راه باز کنیم تا آبی روان شود، ماییم که باید نهنگ را به اقیانوس برگردانیم، ماییم که باید بجنگیم، بمانیم، بگیریم، بخواهیم و بایستیم.
✍️ #گوشه
@gooshe
▪️ فیلم کامل انیمیشن کوتاه «در سایه سَرو»، ساختهی شیرین سوهانی و حسین ملایمی، ۲۰۲۳
https://www.youtube.com/watch?v=mltSGyg4Qq8
#اسکار #در_سایه_سرو #اسکار_انیمیشن_کوتاه #نهنگ_به_گل_نشسته
@akhalaji
🔷 در واکنش به مواضع غیرمسئولانۀ وزیر خارجه ترکیه و برخی تحرکات افراطی قومی
✍️ احسان هوشمند
همزمان با پیام عبدالله اوجالان مبنی بر لزوم انحلال و خلع سلاح سازمان کارگران کردستان ترکیه که بازتاب بسیار گستردهای در محافل رسانهای و سیاسی در ترکیه و سطوح بینالمللی داشت، سخنان وزیر امور خارجه ترکیه علیه ایران و تهدید کشورمان میتواند حاوی پیامهای نگرانکنندهای از افزایش نگرانیهای منطقهای درباره مناسبات ایران و ترکیه باشد.
وزیر امور خارجه ترکیه که پیش از این ریاست سازمان امنیتی ترکیه یعنی میت را بر عهده داشت، در سخنانی به طور تلویحی ایران را تهدید به استفاده ابزاری از افراطیگری قومی کرد. هرچند مسئولان دولتی از جمله سخنگوی وزارت امور خارجه به سخنان واهی و مخالف حُسن همجواری وزیر امور خارجه ترکیه واکنش نشان دادند، اما متأسفانه وزیر امور خارجه کشورمان تا به امروز دربارۀ این موضوع واکنش مشهود و روشنی اتخاذ نکرده است. وزیر امور خارجه ترکیه در مصاحبه با شبکۀ الجزیره قطر بهصورت تلویحی ایران را به حمایت از شعبۀ سوری پ.ک.ک یا حزب اتحاد دموکراتیک سوریه متهم کرده است. این در حالی است که ترکیه از چند دهه گذشته در مسائل قومی ایران بهصورت نهچندان پنهانی دخالت میکند. در سالهای گذشته این چندمین باری است که مقامات برجستۀ ترکیه تهدید به تحریک مباحث قومی در درون کشور میکنند.
فعالیت برخی شبکههای اجتماعی مجازی افراطی قومگرا به صورت روشن نشانگر حضور عناصری از کشور ترکیه یا عوامل وابسته به دولت ترکیه در این شبکههاست که علیه تمامیت ارضی ایران فعالیت میکنند. دشمنی با زبان فارسی، تمامیت ارضی کشور و حملات سازمانیافته به هموطنان کُرد در استان آذربایجان غربی و طرح مباحث تجزیهطلبانه از جمله مشخصات این شبکههای وابسته به ترکیه است. این در حالی است که ایران ظرفیت قابل توجهی برای تحریک گروههای مذهبی مانند میلیونها علوی یا کُردهای ترکیه دارد که البته درگیرشدن دو کشور با چنین ابزارهایی در چارچوب مصالح ملی دو طرف نیست. در همین زمینه در هفتههای گذشته یکی از گروههای ناشناس با ادبیاتی قومگرایانه در اطلاعیهای که در فضای مجازی منتشر کرده اعلام کرده که آمادۀ آغاز جنگ مسلحانه علیه ایران است. هرچند چنین گروههای ناشناسی تهدیدی جدی علیه کشور نیستند اما همزمانی آغاز چنین فعالیتی به وسیلۀ گروهی ناشناس و مجعول میتواند نشانهای از تهدیدهای دولت همسایۀ شمال غرب ایران تلقی شود. افزایش چنین تحرکاتی میتواند به تشدید این دست از اقدامات منجر شود و در نتیجه امنیت و ثبات موجود در روابط دو کشور را با چالش مواجه کند.
کشور در برابر حضور عناصر تجزیهطلب و ضدِّ ایرانی در درون ترکیه با استفاده از کمکهای دولت ترکیه مانند مرکز مطالعات تبریز در ترکیه با سکوت از موضوع گذر کردهاند. همچنین تحریک قومگرایی از طریق رسانههای ترکیهای با هدف تحریک اقوام ایرانی به امری عادی مبدل شده است. انتشار اخبار مبهم و گاه کودکانه مانند توافق بر سر ارائۀ پهپادهای ایرانی به پ.ی.د در سوریه هم بخش دیگری از اقدامات تحریککننده و جنگ روانی طرف ترکیهای علیه ایران است.
از ابتدای انقلاب و پس از درگیریهای دولت با گروههای تجزیهطلب در مناطق کُردنشین غرب کشور، دولت ترکیه به این سازمانهای مسلح کمکهای تدارکاتی ارائه میکرد و حتی تعدادی از مقرهای این احزاب در خاک ترکیه قرار داشت. با افزایش فعالیتهای پ.ک.ک در اواخر دهه ۶۰ خورشیدی طرف ترکیهای، در مقابل ایران را متهم به ارائه کمک به سازمان کارگران کردستان ترکیه میکرد. در دهههای بعد نیز ترکیه با تمرکز بر مباحث قومی در ایران حتی گاه به صورت آشکار به دخالت در موضوعات قومی در ایران میپرداخت. در روزهای اخیر دولت ترکیه امیدوار است ضمن خلع سلاح و انحلال پ.ک.ک یا لااقل تضعیف و انشعاب پ.ک.ک بتواند به حاکمیت پ.ی.د یا همان شعبۀ سوری پ.ک.ک پایان دهد و به این ترتیب به تکمیل بازی خود در سوریه امیدوار باشد. با طرح اتهاماتی چون حمایت ایران از چنین گروهی ترکیه در پی چه اهدافی است؟
در شرایط حساس منطقه و آگاهی دو طرف از این موضوع که استفاده از اهرمهای قومی و مذهبی و زبانی، ابزاری نامشروع، غیرانسانی و مغایر منافع دو کشور است که میتواند به بیثباتی گستردۀ منطقه منجر شود، ضروری است با افزایش فعالیتهای دیپلماتیک، مسائل و نگرانیهای دو کشور دربارۀ مسائل منطقهای بهصورت مستقیم و با زبانی دیپلماتیک ارزیابی شود.
🔴 دنبالۀ یادداشت را در بخشِ «مشاهدۀ فوری (https://telegra.ph/IranDel-03-02-2)» بخوانید:
👇👇
@IranDel_Channel
#تهدید_ایران #تحریک_قومگرایانه_ترکیه
@akhalaji
🔷 این مَرد کیست؟!
✍️ حامد پاکطینت
مرد پشت صحنه اقتصاد جهان، لری فینک مدیر شرکت هیولای بلک راک است که مدیریت ۱۱۶۰۰ میلیارد دلار را به عهده دارد! چیزی در حدود ۳۰ برابر ثروت ایلان ماسک ثروتمندترین انسان جهان !
چرا امروز نام او را عنوان میکنیم؟
امروز شرکت بلک راک خبر خرید لایسنس کانال پاناما را اعلام کرده است!
خریدی به ارزش ۲۲ میلیارد دلار!
۱۲ میلیارد دلار ناقابل نقد و ۱۰ میلیارد دلار سهام و اوراق برای خرید ۸۰% از سهم متعلق به شرکت هیولای چینی و بابت تصاحب ۴۳ اسکله از کانالی که عبور و مرور بیش از ۱۲۰۰۰ کشتی به ۱۹۲۰ اسکله در ۱۷۰ کشور جهان را کنترل می کند
این خبر چه اهمیتی برای ما دارد؟
ترامپٍ ورژن دو، ترامپی است که هر چه می گوید عمل خواهد کرد. برای آنهایی که #نه_جنگ و #نه_مذاکره را راهبرد دهه های گذشته انتخاب کرده بودند،چهار سال، که شاید نه، یک سال دیگری پیش رو است!
@Iran_economy_online
#لری_فینک #بلک_راک #مدیر_شرکت_بلک_راک #مرد_پشت_صحنه_اقتصاد_جهان
@akhalaji
🔷روسیه واسطه میشود، اروپا حذف میشود! چرا ظریف باید میرفت؟
✍🏻حمید آصفی و همکاران
مقدمه
حذف محمدجواد ظریف از دولت پزشکیان، تنها یک تغییر فردی نیست، بلکه نشانهای از تغییر عمیق در نقشه ژئوپلیتیک ایران است. روسیه، که پیشتر نقش محدودی در مذاکرات ایران و غرب داشت، اکنون به عنوان میانجی اصلی جایگزین اروپا شده است. این تحول، سؤالی اساسی را مطرح میکند:
چرا ظریف، نماد دیپلماسی تعاملی با غرب، باید کنار گذاشته میشد؟
پاسخ در سه محور اصلی نهفته است:
۱. شکست برجام و نیاز به قطع پیوند با گذشته.
۲. جایگزینی اروپا با روسیه به عنوان بازیگر کلیدی در مذاکرات.
۳. بازتعریف استراتژی بقا در چارچوب همکاری با شرق.
۱. چرا ظریف حذف شد؟ سه گام اساسی
الف) نماد شکست برجام: پایان فصل تعامل با غرب
ظریف به عنوان معمار توافق هستهای (برجام) شناخته میشد؛ توافقی که با خروج آمریکا در ۲۰۱۸ و تداوم تحریمها، به نمادی از امتیازدهی بیثمر تبدیل شد.
اکنون که ایران احتمالاً در آستانه مذاکرات جدید (با واسطهگری روسیه و نه اروپا) قرار دارد، حاکمیت نمیخواهد چهرهای را در رأس دیپلماسی ببیند که یادآور شکست گذشته باشد.
ب) تغییر واسطه از اروپا به روسیه: یک بازی ژئوپلیتیک
سقوط نقش اروپا: مکانیسمهای مالی اروپا مانند INSTEX نتوانستند تحریمهای آمریکا را خنثی کنند.
روسیه بهعنوان میانجی جدید: مسکو اکنون خود را بهعنوان میانجی قدرتمند در مذاکرات ایران و آمریکا معرفی کرده است.
این تحول نیازمند دیپلماتهایی است که به شرق نزدیکتر باشند، نه کسانی مانند ظریف که نماد تعامل با غرب هستند.
ج) فشار جناح تندرو: حذف نماد اصلاحات
با روی کار آمدن دولت اصولگرای رئیسی، سیاست خارجی ایران به سمت گفتمان مقاومت و همکاری با شرق متمایل شد.
در این چارچوب، حضور ظریف به عنوان نماد دیپلماسی غربمحور، تهدیدی برای اجماع داخلی تلقی میشد.
۲. تغییرات استراتژیک در پوشش تاکتیک
ایران برای حفظ بقا، به دنبال تغییرات بنیادین است، اما این تغییرات را در قالب «اصلاحات تاکتیکی» به داخلیها عرضه میکند.
الف) موشکها: کاهش غیررسمی برد
موشکهای بالستیک با برد بلند، ابزار بازدارندگی ایران در برابر تهدیدات خارجی محسوب میشوند.
اما تحت فشار خارجی، ایران ممکن است به کاهش غیرعلنی برد موشکها (مثلاً نرسیدن به خاک آمریکا) تن دهد، بدون اینکه این امتیاز بهطور رسمی اعلام شود.
نقش روسیه: مسکو این توافق را در قالب مذاکرات فنی پیش میبرد تا ایران بتواند آن را «تطبیق استراتژیک» بنامد.
ب) گروههای نیابتی: پایان نفوذ در سوریه
خروج از سوریه: تحت فشار روسیه و اسرائیل، نفوذ نظامی ایران در سوریه عملاً پایان یافته است.
تغییر استراتژی: تمرکز بر حمایت مالی و رسانهای از گروههای وابسته، به جای حضور مستقیم نظامی.
نقش روسیه: مسکو این تغییر را به غرب به عنوان «کاهش تنش» و به ایران به عنوان «هوشمندسازی مقاومت» معرفی میکند!
۳. ترکیب تیم مذاکره: دیپلمات + نظامی
برای تضمین پایبندی به خط قرمزها، ترکیب تیم مذاکرهکننده باید شامل دیپلماتها و نظامیان باشد:
دیپلمات: فردی مانند عباس عراقچی (منتقد غرب و آشنا با مذاکرات) که رابطه استراتژیک با روسیه دارد.
نظامی: حضور فردی مانند علی شمخانی یا سردار دهقان برای تضمین نظارت نهادهای امنیتی بر روند مذاکرات.
۴. فروش استراتژی به عنوان تاکتیک
نظام هرگونه تغییر در خط قرمزها را در پوشش «هوشمندسازی» به نیروهای وفادار میفروشد:
موشکها:
شعار رسمی: «هیچ موشکی کاهش برد نداشته است! این دروغ دشمن است!»
واقعیت: محدودسازی فنیِ برد تحت فشار روسیه.
گروههای نیابتی:
شعار رسمی: «حمایت ما از مقاومت، ایدئولوژیک و غیرقابل توقف است!»
واقعیت: قطع نفوذ در سوریه و جایگزینی حمایت نظامی با کمک مالی.
نتیجهگیری: پاسخ به پرسش کلیدی
چرا ظریف باید میرفت؟
۱. قطع پیوند با شکست برجام: او نماد توافقی بود که نتیجهاش تشدید تحریمها شد.
2. جایگزینی اروپا با روسیه: دیپلماسی ایران اکنون شرقمحور است، نه غربگرا.
3. فروش تغییرات استراتژیک در پوشش تاکتیک: نظام میخواهد امتیازات جدید را با چهرههایی اجرایی کند که وفاداریشان به گفتمان مقاومت غیرقابلانکار است.
پیام نهایی:
حذف ظریف و جایگزینی روسیه بهعنوان واسطه، نشان میدهد ایران به دنبال بقا از طریق بازی دوگانه است:
به خارج: انعطاف تاکتیکی برای کاهش فشار.
به داخل: حفظ ایدئولوژی مقاومت با شعارهای حماسی.
جمله کلیدی:
«جمهوری اسلامی تغییرات استراتژیک را در لفافه تغییرات تاکتیکی میپوشاند تا هم بقای خود را تضمین کند، هم صورت ایدئولوژیک نظام را حفظ نماید!»
/channel/hamidasefichannel2
#پوتین_وارد_میشود #روسیه_واسطه_میشود #حذف_ظریف #تغییرات_استراتژیک #لفافه_تغییرات_تاکتیکی #تضمین_بقا #حفظ_صورت_ایدئولوژیک
@akhalaji
🔷 شرطبندی بر روی اسب بازنده!
🔸در روزهای آینده، احتمالا آنکارا از تهران بخواهد که گروه نیابتیَش هیات تحریر الشام را در سوریه به رسمیت بشناسد و در عوض راه دسترسی ایران به حزبالله را فراهم سازد. گر خِرَدی در تهران باشد، از پذیرش این پیشنهاد پرهیز میکند. شرطبندی بر اسب بازنده احتمالی امریست ناصواب و ناثواب!
🔹سقوط اسد به ثبات دائم در کشوری گسیختهازهم نمیانجامد؛ مرز حوزه نفوذ ترکیه و اسرائیل شکننده است؛ سعودی با نگرانی به نیرومندی محور اخوانی آنکارا-دوحه مینگرد؛ گر عقلی در تهران باشد در سوریه صبر پیشه سازد، به زنگزور چشم دوزد و نسخهای درونزا از سیاست دو ستونی با ریاض را برسازد!
🖌 آرش رییسینژاد
@makshufat
#شرطبندی_بر_اسب_بازنده
@akhalaji
🔷موج وحشت و بیزاری در لهستان!
🔸نامه تند لخ والسا و زندانیان سیاسی سابق لهستان به ترامپ
👈 #لخ_والسا رئیسجمهوری پیشین لهستان و رهبر اتحادیه کارگری «همبستگی» که نقش برجستهای در سقوط کمونیست این کشور ایفا کرد، نامهای خطاب به #دونالد_ترامپ را امضا کرد که امضاکنندگان آن، از مشاجره او با #ولادیمیر_زلنسکی رئیس جمهوری اوکراین ابراز «وحشت» کرده بودند.
🔹در این نامه که توسط ۳۹زندانی سیاسی سابق لهستانی نیز امضا شده، آمده است: «ما گفتگوی شما با ولادیمیر زلنسکی، رئیس جمهوری اوکراین را با وحشت و بیزاری تماشا کردیم ... ما انتظارات شما در خصوص احترام و قدردانی از کمکهای مادی ارائهشده توسط ایالات متحده به اوکراین در نبرد با روسیه را توهینآمیز میدانیم. باید از سربازان قهرمان اوکراینی سپاسگزاری کرد که در دفاع از ارزشهای جهان آزاد خون ریختند.»
در این نامه، فضای جلسه روز جمعه با فضای «بازجوییهای سرویس امنیتی و ... دادگاههای کمونیستی» مقایسه و از ایالاتمتحده خواسته شده که به تضمینهای امنیتی که در سال۱۹۹۴ میلادی پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به اوکراین داده شده بود، متعهد بماند.
@javadrooh
#لخ_والسا #وحشت #بیزاری
@akhalaji
🔷 سگ را چوپان کیش میدهد!
▪️برمیگردیم به چندماه پیش و توصیهی جامعهنو:
🖊 جامعه نو
اگر نشد، برو!
🔷 بحران شناختی و تصمیم / تصمیمناپذیری در حوزه امر سیاسی
🔹 مطالعه موردی اوکراین
✍🏻 علیاشرف نظری
🔸برای درک تحلیلی مساله توجه به چند نکته ضروری است:
۱. توجه به زمینه های شکل گیری یک رخداد (تاریخ، سیاست، اقتصاد، فرهنگ و شخصیتهای اثرگذار و ابعاد بینالمللی) ما را باید متقاعد کند که واقعیتهای پیچیده کنونی نیازمند دانشی چندرشته ای و کاربردی است.
۲. ترامپ بر اساس نگرش ها و باورهای فلسفی و ابزاری خاص خود در قالب شخصیت اقتدارطلب (با ویژگیهایی نظیر پرخاشگری قدرتطلبانه، بدبینی و توهم توطئه و فرافکنی و ترس تهاجمی) و گرایش به ناسیونالیسم راست افراطی (در قالب ملیگرایی افراطی، بیگانهستیزی و مهاجرستیزی)، به این نتیجه رسیده است که به جای بینالمللگرایی و ایفای نقش پرهزینه در مناطق مختلف جهان، باید تمرکز خود را بر بازیابی عظمت امریکا و ایده آمریکا در درجه نخست بگذارد. این اساسا نه به معنای انزواگرايي قرن نوزدهمی امریکا، بلکه به معنای واسپاری امور به شرکای منطقهای و کاهش هزینههای ناشی از اقدامات انجام شده و واکنش احتمالی آنها علیه آمریکا و منافع و نیروهای آن در جهان است. به نحوی که در شرایط کنونی هم بیآن که بخواهد خود را وارد معرکه احتمالی اسرائیل علیه کشورهای همسایه و غزه و سپس ایران کند، چراغ سبز را نشان داده است. بیآن که خود بخواهد در گام نخست وارد نبرد احتمالی شود (شکل جدیدی از جنگ نیابتی War By Proxy) که برخلاف گذشته آمریکا امیدوار است هزینه های آن را دیگران بپردازند و خود از زیر بار آن شانه خالی کند.
۳. ولودیمیر زلنسکی بر پایه یک اشتباه شناختی عمیق، طناب را دور گردن خود انداخته و روز به روز در تنگنای بیشتری قرار خواهد گرفت. او تصور میکند که حتی اگر یک بار دیگر با ترامپ دیدار کند به نتیجه بهتری خواهد رسید. در حالی که اگر کل منابع موجود در اوکراین را به آمریکا بدهد و اعلام کند حاضر است مستعمره آمریکا باشد، نمیتواند روی ایده نهایی ترامپ تاثیر بگذارد. ترامپ تصمیم خود را برای نزدیکی بیشتر با پونین و برداشتن حمایت از اوکراین گرفته است. البته او این کار را با ادعای جلوگیری از وقوع جنگ جهانی سوم توجیه میکند، اما دلیل اصلی را باید در پیوندهای ذهنی و شخصیتی ترامپ و پوتین دانست.
۳. روسیه در شرایط جدید تلاش خواهد کرد حضور خود در بخشهای اشغال شده از خاک اوکراین را رسمیت بخشیده و نفوذ و حضور خود را در آن مناطق تثبیت کند. سپس با توسل به رفراندوم و همه پرسی جدایی و استقلال و ایده رهایی اقلیتهای تحت ستم در مناطق شرقی اوکراین (که بخشی از آنها روستبار هستند)، عملا اوکراین را به دو بخش شرقی و غربی تقسیم می کند. پوتین در گام بعدی تلاش خواهد کرد با برجسته کردن ایدهای که در ذهن ترامپ برای برگزاری انتخابات در اوکراین القا کرده است، نیروهای طرفدار روس را بر نیروهای طرفدار غرب پیروز کند و یک رییس جمهور طرفدار روسیه و منتقد غرب روی کار بیاید.
۵. کشورهای اروپایی و اعضای اتحادیه اروپا (۲۷ کشور) با محوریت انگلستان و احتمالا آلمان (ترامپ با فرانسه به رهبری مکرون تمایلی به همکاری ندارد) تلاش خواهند کرد تا حمایتهای خود از اوکراین علیه روسیه را ادامه دهند. آنها تلاش خواهند کرد که کی یر استارمر (یا شخصیتی جدید که بتواند اثرگذار باشد نظیرفردریش مرتس در آلمان) را بار دیگر با این امید به واشنگتن بفرستند تا نظر ترامپ را برای همراهی و همکاری با ناتو و کشورهای اروپایی جلب کنند. اما پاشنه آشیل این ایده در سه جبهه شکل گرفته است: ترامپ، راست افراطی و چین. ترامپ میکوشد که از بار تعهدات ایالات متحده آمریکا در ناتو بکاهد و خود را با روسیه در حال مذاکره در نیندازد؛ رهبران جدید راست افراطی در اروپا گرایشهای دوستانهتری به روسیه دارند و درصدد تقویت ناسیونالیسم و کاستن از اتحادیهگرایی هستند؛ و در این میان چین به نحوی جدیتر خواهد کوشید تا برای ضربه زدن به کشورهای اروپایی و اتحادیه اروپا و تضعیف جایگاه آنها در نظام بینالمللی در حال ظهور و تقویت جایگاه خود، کمکهای بیشتر و آشکارتری به روسیه ارسال کند.
۱۴ اسفندماه ۱۴۰۳
ساعت ۱۱ و ۵۳ دقیقه
#بحران_شناختی #تصمیمگیری #تصمیمناپذیری #امر_سیاسی #اوکراین
@akhalaji
🔷ما سکوت میکنیم و دست میزنیم ...!
دیروز همایش شیوه های دستیابی به مرجعیت علمی در تهران برگزار شد که در این جلسه از ۳۰۰ نفر از اساتید، محققان برجسته با اچ ایندکس بالا و صاحبان طرح های فناورانه تاثیرگذار دعوت بعمل آمده بود تا به اصطلاح از آنان قدردانی شود. من هم افتخار داشتم که جزو این ۳۰۰ نفر باشم. لذا ساعت یک خودم را به همایش رساندم. برای خودم جایی پیدا کردم و مثل بقیه شروع کردم به دست زدن برای سخنرانانی که یکی یکی می آمدند و ذکر مصیبت می کردند و ما دست می زدیم. آقای دکتر آخوندزاده معاون وزیر آمدند و گفتند از نظر جایگاه علمی و دانشگاهی از ترکیه و عربستان عقب افتاده ایم و به زودی امارات نیز در علم و فناوری از ما سبقت خواهد گرفت و ما برایش دست زدیم. آقای دکتر ملک زاده از حذف ردیف بودجه مراکز تحقیقاتی صحبت کردند و اینکه پولمان فقط به اندازه حقوق پرسنل است و نمی شود کار تحقیقاتی انجام داد و ما ۳۰۰ نفر باز تشویقش کردیم. آب پاکی را وزیر محترم بهداشت آقای دکتر ظفرقندی روی دست ها ریختند که گفتند همین بودجه نیم درصد تحقیقات هم ممکن است محقق نشود. ما پولی نداریم اما شما بمانید و تعلق ملی داشته باشید؛ و ما همچنان برای ایشان هم دست زدیم.
نکته قابل توجه اینکه هیچکدام از سخنرانان و دست اندرکاران محترم پیشنهادی برای خروج از این بحران ارائه ندادند. از فرد باذکاوتی مانند آقای دکتر ظفرقندی بعید است راه حل را ندانند؛ که مشکل جای دیگری است. با این حال، دست کم این انتظار میرفت که به عنوان زبان گویای دانشگاهیان، موضع می گرفتید بر اینکه اگر قرار است بودجه دانشگاه ها کم شود، بودجه مراکز فرهنگی هم باید بازنگری شود. مگر از ابتدا صحبت از وحدت نبود، دانشگاه را کم کردید، سر دیگرش را هم کم کنید. صدا و سیما و بقیه مراکز بظاهر فرهنگی بماند (تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل).
نکته دوم، به بهانه ایجاد تعلق ملی، به هرکدام از اساتید یک شیشه خاک جزیره بوموسی هدیه دادند (عکسش را بالا گذاشتم) چرا که این خاک عرق ملی ایجاد می کند. اگرچه از گرفتن این هدیه بسیار خوشحال شدم، اما اگر قرار باشد به ازای هر کدام از فرهیختگان این کشور که در دانشگاه ها، صنایع، بیمارستان ها و ... بصورت گمنام و چراغ خاموش برای اعتلای این وطن تلاش می کنند، یک شیشه خاک جزایر را بدهیم، دیگر اثری از جزایر سه گانه باقی نمی ماند. ای کاش بجای دادن این خاک از آقای وزیر می شنیدیم که تلاش دارند تا "خردورزی در حکمرانی" را نهادینه کنند که فردوسی در شاهنامه می فرمایند:
خرد بهتر از هر چه ایزد بداد
ستایش خرد را به از راه داد
خرد رهنمای و خرد دلگشای
خرد دست گیرد به هر دو سرای
اما آنچه که باعث شد دست به قلم شوم و بعدازظهر روز جمعه خود را به نوشتن این سطور بپردازم، هدیه ای بود که به اساتید شرکت کننده داده شد: "کارت هدیه پوشاک ال سی من" (عکسش را بالا گذاشتم). کنار من یک جوان نشسته بود به گمانم از کرمانشاه بود، مطمئن نیستم. این جوان ها آینده روشنی دارند. به من گفت آقای دکتر حقوقتان می رسد این کت و شلوار را بخرید. دیدم در سایت ال سی من دنبال کت و شلوار است تا شاید برای شب عید بتواند نونوار شود. یکی از کت و شلوارها را به من نشان داد، قیمتش با یک پیراهن شده بود ۳۷ میلیون تومان. گفت این کارت به درد من نمی خورد، حقوقم ۲۳ میلیون تومان است که اگر یک ماه حقوقم را بدهم با این کارت هدیه باز هم نمی توانم از اینجا کت و شلوار بخرم.
نمی دانم چه کسی این کج سلیقگی را به خرج داده و این هدیه را انتخاب کرده و بابتش بیش از سه میلیارد تومان از بیت المال هزینه شده. اما آقای وزیر و معاون وزیر ای کاش آه سرد این جوان را می دیدید. از دیروز با خودم می گویم چگونه از یک نخبه علمی در سی و چند سالگی با ۲۳ میلیون حقوق هیات علمی انتظار داریم بماند و تعلق ملی داشته باشد. از آمریکا و اروپا بگذریم همین کشورهای حاشیه خلیج فارس الان زیر پای نخبگان ما فرش قرمز پهن کرده اند. اینجانب بعنوان دست اندرکار المپیاد دانشگاه به صراحت می گویم ۹۰ درصد از دارندگان مدال های طلا و نقره دیگر ایران نیستند. امیدوارم پاسختان مثل بعضی از مسئولین و رسانه ها این نباشد که راه باز است و جاده دراز!!!
#سکوت
ادامه یاداشت 👇🏻👇🏻👇🏻
@akhalaji