🔺هشدار ابوطالبی: کشور زیر سایه جنگ قرار گرفته است / دیپلماسی ناکارآمدِ ایران قادر به حل و فصل تنش در روابط با غرب نیست
حمید ابوطالبی، مشاور سیاسی رییس جمهور سابق:
🔹تصویب قطعنامه آژانس، مبنی بر: ابراز نگرانی عمیق از عدم همکاری و نقض تعهدات و عدم پاسخگویی ایران به ابهامات و درخواستهای آژانس، درخواست گزارش و زمینهسازی برای ارجاع پرونده به UN، هم شرایط را برای تنشِ بیشتر آماده میکند، آنچه آمریکا آن را اقدامات بیشتر برعلیه ایران خوانده است.
🔹این زمینه سازیها، برای بردن مجدد پرونده ایران به شورای امنیت و فصل هفتم منشور کفایت می کنند؛ گامهایی خطرناک که البته ایران هیچ درک روشنی از آن در عرصه بینالمللی ندارد.
🔹روندی که دوباره این سخن رئیس جمهور فرانسه در۱۳۹۲ را می نمایاند که: کشورهای ۵+۱ تصمیم به آغاز جنگ با ایران گرفته بودند، ولی رای آزادانه مردم و رویکرد دولت به دیپلماسی مانع آن شد؛ آنچه اکنون با حذفِ مردم و طرد رویکردِ دیپلماتیک، معنایی جز ریختن آب به آسیاب جنگ توسط افراطگرایان ندارد.
🔴نشست اصلاحطلبان در دایره جنبشهای خیابانی
🔺با حضور سیدحسین مرعشی، دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی ایران
🔻یکشنبه، ۲۹ آبانماه، ساعت ۱۷
#حسین_مرعشی
@kargozarans
🔵🔹ویدیوی که کتانه افشارنژاد، بازیگر سریال جیران،در اینستاگرامش منتشر کرده است
#مهسا_امینی #اعتصابات_سراسری
✍ درباره زندگی علمی دکتر ناصر تکمیل همایون
ناصر تكميل همايون، زاده دوم آذر ماه سال 1315 محلهاي قديمي در قزوين بود. ناصر نوجوان بعد از كلاس چهارم ابتدايي، در سال 1325 با خانواده از قزوين به تهران كوچ كرد و به مدرسه توفيق رفت. سپس براي متوسطه به دبيرستان علامه رفت. در سالهاي 35-1334 در رشته فلسفه و علوم تربيتي دانشگاه تهران پذيرفته شد. در همان سال اول دانشگاه سر كلاس فلسفه يونان دكتر صديقي شركت كرد و در سال دوم با او درس جامعهشناسي را گذراند. علاقهاش به دكتر صديقي تاحدي بود كه به گفته خودش ميخواست مثل او حرف بزند و راه برود و كتاب بخواند.
ارتباط تكميل همايون با صديقي البته به كلاسهاي درس محدود نميشد. خودش گفته «علاوه بر كلاس، روزهاي جمعه هم اغلب ميرفتم منزلشان. روزهاي جمعه ايشان از علما، فضلا و استادان دانشگاه پذيرايي ميكرد. شيوه تدريس و محتواي درسي صديقي در كلاسهاي درس تكميل همايون را متوجه اهميت تاريخ ايران در بررسي جامعه شناختي آن كرد. او رساله كارشناسي خود را با دكتر صديقي درباره علل توسعه و رشد تصوف در قرون چهارم و پنجم هجري گذراند و وارد مقطع فوق ليسانس علوم اجتماعي دانشگاه تهران شد. در اين دوره با ايدهها و انديشههاي صديقي آشنايي بيشتري حاصل كرد و همزمان دستيار دكتر احسان نراقي شد و در دانشسراي عالي هم به تدريس جامعهشناسي پرداخت.
همكاري با دكتر نراقي، تكميل همايون را با جامعهشناسي مدرن آشنا كرد. او پس از گذراندن دوره كارشناسي ارشد، با كسب اجازه از دكتر صديقي براي ادامه تحصيل به فرانسه رفت.
تكميل همايون در پاريس در دو رشته تاريخ و جامعهشناسي تحصيل كرد. تكميل همايون در فرانسه در سالهاي 1352 و 1356 به ترتيب در رشتههاي تاريخ و جامعهشناسي دو مدرك دكترا گرفت. موضوع رساله او در رشته تاريخ، «تاريخنگاري دوره قاجار» بود و در رشته جامعهشناسي «مدرنيزاسيون ايران در دوره قاجار» كه بعدا به عنوان «تغييرات سياسي در ايران عهد قاجار» از آن دفاع كرد.
مدرك دكتراي دولتي تاريخ به او اجازه ميداد در همانجا به عنوان استاد دانشگاه استخدام شود اما چند ماه مانده به انقلاب بهمن 1357 به ايران بازگشت و در موسسه تحقيقات و برنامهريزي علمي و آموزشي زيرنظر احسان نراقي به فعاليت بپردازد. ايجاد بخش ايرانشناسي در اين موسسه و تدريس درس جامعهشناسي در دانشگاه ملي ازجمله فعاليتهاي او بود. تكميل همايون در دانشكده علوم اجتماعي مجتمع دانشگاهي ادبيات و علوم انساني و مجتمع دانشگاهي علوم اداري و بازرگاني (بعدا با موسساتي ديگر در دانشگاه علامه تجميع يافت) با اسم مستعار عباس توفيق تدريس ميكرد.
تكميل همايون بعد از انقلاب، نخست تصدي معاون فرهنگي وزير فرهنگ و هنر و تصدي دبير شوراي عالي فرهنگ را برعهده گرفت و با درجه دانشياري در دانشگاه ملي (شهيد بهشتي فعلي) به فعاليت پرداخت. مدتي به توصيه دكتر احمد تفضلي به نوشتن مدخل براي دايرهالمعارف بزرگ اسلامي پرداخت و سپس در سال 1366 به دعوت مرحوم بروجردي فعاليت خود را در موسسه تحقيقات و مطالعات فرهنگي (پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي كنوني) آغاز كرد و در سال 1367 در اين موسسه استخدام شد و تا بازنشستگي در سال 1385 در اين موسسه به تحقيق و پژوهش و تدريس پرداخت. او پس از بازنشستگي هم به همكاري خود با پژوهشگاه در زمينه تدريس در مقاطع تحصيلات تكميلي، راهنمايي و مشاوره پاياننامهها و رسالههاي دانشجويان ادامه داد.
همزمان با دفتر پژوهشهاي فرهنگي در زمينههاي ايرانشناسي و تهرانشناسي و تهرانپژوهي همكاري ميكرد.
yun.ir/4map9g
@iran_sociology
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران
ادامه مطلب در پست بعدی👇
✅پرسش تاریخی همایون کاتوزیان؛
⭕️چرا ایرانیان در دوره پهلوی با شکم سیر انقلاب کردند؟!
✍️قاسم خرمی
26 آبان سالروز تولد دكتر محمدعلي همايون كاتوزيان، استاد برجسته اقتصاد و عضو هيات علمي موسسه شرق شناسي دانشگاه آكسفورد انگلستان است.
او در تهران متولد شد و بعد از طي دوره متوسطه در دبيرستان البرز، يكسالي را هم در دانشگاه تهران به تحصيل اقتصاد پرداخت و سپس به انگلستان رفت و تا مقطع دكتري در همين رشته ادامه داد و به جمع اساتيد كالج سنت آنتوني آن كشور پيوست.
از خدمات علمي بزرگ كاتوزيان مقابله با تئوري توطئه مستتر در ذهنيت نخبگان و مردم ايران است. به نظر او در رویدادهای ایران هميشه «كار، كارِ انگليسي ها نيست» و « آوردن رضاشاه هم كار انگليسي ها نبود». از اينرو، ايرانيان بايد مسئولیت عملکرد خودشان را در تحولات سياسي بپذيرند تا از تكرار اشتباهات پرهيز نمايند. در كتاب «جستارهایی درباره تئوری توطئه در ایران» این موضوع با وسعت و وضوح بیشتری بررسی شده است.
برای کاتوزیان توسعه اقتصادي و صنعتي ايران، دغدغه و مسئله اساسي است اما پيش روي او يك پرسش مهم وجود دارد اينكه « چرا ايرانيان به رغم تغييرات مهم اقتصادي و صنعتي و رفاهي ايجاد شده در دوره پهلوي اول و دوم، خواهان تغيير حكومت شدند ودست به انقلاب زدند ؟ ». به نظر او پاسخ گويي به اين قبيل پرسش ها با متدولوژي و روش هاي پژوهشي معمول در اكادمي هاي غربي و اروپايي ممكن نيست. چون تاريخ و تجربه هاي تاريخي اروپا، با ايران متفاوت است.
به نظر كاتوزيان عدم توفيق ايرانيان در توسعه اقتصادی و سیاسی حداقل در يك قرن گذشته، در دو سطح «جامعه» و «حكومت» قابل توضيح است. در سطح جامعه، همواره گسستي ميان تجارب و انباشت ها تاريخي نسل ها وجود داشته است. اين« جامعه کلنگی» داراي حافظه كوتاه مدت است و به همین دلیل، هميشه در گردونه ای از واكنش ها و رفتارهای آزموده شده و تكراي اسير است. هرگاه از استبداد به ستوه مي آيد، دست به شورش مي زند و وقتي در معرض هرج و مرج قرار مي گيرد، دوباره براي اعاده نظم، به استبداد و ديكتاتوري دیگر پناه مي برد و «چرخه استبداد» استمرار مي یابد
سويه ديگر گرفتاري هاي جامعه ايران را كاتوزيان در ماهيت استبدادی حكومت های ایرانی و شکاف و بیگانگی آن با جامعه مي داند كه نه تنها در حوزه سياست بلكه در عرصه صنعت و اقتصاد و استفاده از دستاوردهاي مدرن هم دچار كج فكري است.
به اعتقاد او سقوط حكومت هاي پهلوی ها در ایران به خاطر مدرنيزاسيون نبود بلكه آنها دچار عارضه «شبهه مدرنيزم» شده بودند كه تلاش داشتند صنعت و تكنولوژي را به عنوان ابزاري در خدمت بسط حكومت استبدادي خود قرار دهند. حال اینکه برای صنعتی شدن، باید به ارزش ها و نهادهای مختص جامعه صنعتی نیز متعهد بود.
محمد علی همایون کاتوزیان دولت و ساختار سیاسی و اقتصادی دوره رضا شاه را « شبه مدرن» نامیده است که به گفته او با نادیده انگاشتن ارزش ها، تکنیک ها، نهادها و زمینه های تاریخی جوامع توسعه یافته، تصور می کنند که با خریداری تکنولوژی جدید قادر به حل همه مشکلات اقتصادی و اجتماعی خواهند بود. از اینرو ارزش هاي اجتماعي و روش های تولید سنتی خود را سرچشمه شرمساری و عقب ماندگی می داند و « صنعتی شدن نه همچون یک هدف، که همچون شيئي پنداشته مي شود و نصب یک کارخانه ذوب آهن مدرن را نه یک وسیله، که هدف غایی به شمار می آيد».
از نظر كاتوزيان حكومت پهلوي دوم نیز مانند حکومت رضا شاه نمونه حكومت « شبه مدرنيست» بود که از صنعت و تكنولوژي به عنوان ابزاري در خدمت بسط حكومت استبدادي استفاده می کرد. به همين دليل رشد دلارهاي نفتي در حكومت محمدرضا شاه علاوه بر بسط توانايي هاي نظامي و اداري دولت، موجب استقلال غیر عادی سیاسی و اقتصادی و دور شدن آن از جامعه و طبقات اجتماعي شد. برعكس، به هر میزان که دولت از طبقات مستقل می شد، طبقات به دولت وابسته می شدند.
دلیل این وابستگی، تلاش فزاینده آنان برای جستجوی کار، دریافت وام برای سرمایه گذاری، دسترسی به بازارهای پر رونق داخلی برای تحصیل سودهای کلان در تولید و تجارت و بورس بازی بود.. در واقع سرچشمه قدرت سیاسی و اقتصادی، سرنوشت طبقات را تحت تاثیر قرار داده بود.
باديدگاههاي محمدعلي كاتوزيان مي توان موافق يا مخالف بود اما در هر صورت آثار و نوشته هاي او، افق جديدي پيش روي پژوهشگران سياست و اقتصاد ايران گشود. @MostafaTajzadeh
🔰چاره اندیشی برای حل ریشه ای اعتراضات
✍🏻حسین علایی
🔸شاید دولت نتواند جلوی برنامه ریزی و اقدامات خارجی ها و دولت های متخاصم را برای برپایی حرکت های اجتماعی در داخل کشور بگیرد، اما حاکمیت می تواند دست به اقداماتی بزند تا از ایجاد بستر و زمینه برای ظهور نا آرامی هایی که از سال ۱۳۸۸ تا کنون هر از چندی رخ داده اند تا حد زیادی جلوگیری کند. ابرچالش های موجود درکشور مثل تورم، بیکاری، عدم توسعه کشور، خشکسالی، معضلات معیشتی، تخریب شدید محیط زیست و … باعث شده تا هر از چند گاهی تعدادی از اقشار مختلف مردم مثل بازنشستگان، فرهنگیان و دانشجویان دست به اعتراض بزنند. وقوع چنین حوادثی موجب شده تا اوضاع ایران در یک چرخه معیوب و یک حلقه باطل قرار گیرد. به طوری که انجام هر اقدامی از سوی دولتمردان نه تنها از مشکلات و گرفتاری های مردم نمی کاهد، بلکه وضع کشور را نیز وخیم تر می کند.
🔸برای مثال افزایش حقوق، باعث افزایش نقدینگی می شود. افزایش نقدینگی موجب بالا رفتن تورم می شود و تورم هم باعث افزایش نارضایتی می گردد. و یا اینکه وجود گشت ارشاد باعث ناراحتی تعداد زیادی از مردم به ویژه بسیاری از خانم ها می شود. رفتارهای برخی مأمورین انتظامی و امنیتی در گشت ارشاد باعث اتفاقات ناخواسته ای مانند مرگ مهسا امینی می شود. فوت مهسا باعث ایجاد اعتراضات در کشور می شود. برای مقابله با اعتراضات صورت گرفته، دولت ناچار به مسدود سازی شبکه های اجتماعی می شود و پلیس با معترضین برخورد می کند و تعدادی از آنها را دستگیر می کند. این رفتارها به نوبه خود باعث افزایش نارضایتی مردم از حاکمیت می شود. بنابراین همچنان این چرخه باطل و معیوب ادامه می یابد.
🔸حال چه باید کرد تا کشور از دام این چرخه معیوب نجات یابد و شرایط جامعه عوض شود به طوری که اقدامات حکومت باعث افزایش رضایت مردم شود و کشور، خود را از عقب ماندگی ها نجات دهد و ایران حرکت رو به توسعه را آغاز کند. کسانی که با درس سیستم های پویا آشنا هستند می دانند که در چنین شرایطی باید اقداماتی انجام داد تا سیستم وارد چرخه مطلوب و یا حلقه منفی شود. به این مفهوم که انجام هر اقدامی از سوی حاکمیت، باعث افزایش رضایت مردم و در نتیجه کاهش مشکلات و گرفتاری های کشور شود. بنابراین برای برون رفت از وضع موجود، توجه به نکات زیر ضروری است.
🔺۱- جدی گرفتن تمامی مشکلات و معضلاتی که باعث بروز اعتراضات می شود. مثل رفتارهای دستگاه های حکومتی بویژه سازمان های امنیتی و انتظامی و اداری با مردم به طوری که بهانه برای بروز اعتراضات ایجاد نشود.
🔺۲- کمتر حرف زدن مسئولین و گوش کردن به حرف اکثریت مردم و نخبگان و شنیدن نظرات کارشناسان حوزه های مختلف
🔺۳- مشخص نمودن این که دستگاه های مختلف حاکمیتی چه کارهایی را نباید بکنند و چه اقداماتی را نباید انجام دهند.
🔺۴- بررسی نتایج اجرایی بعضی از قوانین و مقررات و نیز ارزیابی عملکرد برخی از سازمان ها مثل گشت ارشاد و ستاد امر به معروف به طوری که اگر وجود آنها از نبود آنها زیان بارتر است، فوری تعطیل شوند. در وضع فعلی مشاهده می شود که عملکرد گشت ارشاد باعث افزایش بدحجابی در کشور شده است.
🔺۵- اولویت دادن به اقداماتی که منجر به رضایت اکثریت مردم می شود مثل کاهش حجم زندانیان، تسهیل امور اداری، رفع مسدود سازی از اینترنت و شبکه های مجازی، توسعه بهره گیری از فضای مجازی و رفع محدودیت ها از شخصیت های علمی، فرهنگی، سیاسی، هنری، ورزشی و اجتماعی کشور.
🔺۶- رعایت حرمت زنان و احترام بیشتر به آنها نسبت به مردان و عدم درگیر شدن با زنان و دختران و عدم بازداشت آنها به هیچ عنوان
🔺۷- حذف زندانی سیاسی از آمار زندانیان کشور
🔺۸- رفتار خودی داشتن با معترضان و استفاده از شیوه قرآنی رحماء بینهم و درگیر نشدن با مردم
🔺۹- استقبال از نقد و انتقاد و دیدگاه های متفکرین و دانشگاهیان و حوزویان و احزاب و انجمن ها و سازمان های مردم نهاد
🔺۱۰- عدم افزایش انتظارات مردم با بیان وعده های غیر عملی
🔺۱۱- نگفتن دروغ در شرح وقایع رخ داده
🔺۱۲- عدم بیان تحلیل های غیر واقعی
🔰در لینک زیر بخوانید:
http://sobhema.news/?p=21952
🔴مشکل کجاست؟
🔺اعتماد ۲۵ آبان ۱۴۰۱
✍️عباس عبدی
🔘مشکل کجاست و چرا «درِ سیاست همچنان بر همان پاشنه میگردد»؟
عضو مجمع تشخیص مصلحت:
▪️تحلیل برخی از بازجوییهای حوادث اخیر نشان میدهد که جهان جدیدی که نسبتی با جهان پیشین ندارد برای جوانان شکل گرفته است... کاهلی دستگاههای فرهنگی قابل کتمان نیست اما سرعت احاطه جهان جدید بسیار بالاست... سراغ گرفتن از آیین نو در روابط و حکمرانی نوین ضروری است و باید متناسب با مقتضای حال باشد بی آنکه بخواهیم اصول را کنار بگذاریم.▪️
🔘۱ـ اولین مشکل این است که چرا باید شناخت پدیدهای به این مهمی فقط از خلال بازجویی حاصل شود؟ مثل اینکه ما فرزندمان را نشناسیم، فقط وقتی بازجویی شود، او را بشناسیم.
🔘اتفاقاً این جوانان برخلاف دوران چریکی هیچ کار پنهانی نمیکردند، رفتارهایشان نه تنها آشکار بود، بلکه اصرار به نمایش آن هم داشتند. پس چرا ساختار و کسانی که مدعی مدیریت جهانی هستند و برای آدم و عالم تحلیل دارند، چگونه از شناخت پدیدهای که در کنار گوش آنان بوده این اندازه عاجزند بطوری که فقط پس از یک بحران و بازداشت و بازجویی متوجه موضوع شدهاند؟
🔘در واقع آقایان باید به این پرسش بپردازند، که چرا متوجه این بدیهیات در جوانانی نشدند که تماموقت از خلال مدرسه و دانشگاه و رسانه در اختیار کامل آنان بودند؟ چه تحولی در رویکردتان باید بدهید که دچار این خطای شناختی نشوید؟
🔘۲ـ نکته دوم؛ آیا احتمال جدی نمیدهید که کل دستگاه شناختی شما دچار خطا و اریبی بوده است؟ به عبارت دیگر آیا نباید در باره مجموعه شناختی خود شک کنید؟ آیا دستگاه شناختی شما دچار اختلال کلی نشده است به نحوی که در سایر موضوعات نیز همین گونه اشتباه میبینید؟
🔘اتفاقاً کسانی که این گزارهها را میگویند و به پیامدهای منطقی آن توجه ندارند، به معنای آن است که خطای شناختی آنان به خطای تحلیلی و منطقی هم سرایت کرده است. فارغ از وجه بیادبی؛ آن حکایت سعدی علیهالرحمه در اینجا صدق میکند که صاحبدلی، منجمی را که در خانهاش خبرهایی بود، گفت: ”تو در اوج فلک چه دانی چیست؟ که ندانی که در سرایت کیست؟“
🔘اتفاقاً غرق شدن در ذهنیات برای تغییر جهان، موجب میشود که از سرای خود یعنی فرزندان خود و از امور دیگر غافل شویم و آنها را نبینیم. شاید هم بتوان گفت که اصرار بر ندیدن هم وجود دارد که به قول معروف؛ میگوییم «انشاءالله گربه است». در یادداشت دیگری به ریشه این ندیدن اشاره خواهم کرد.
🔘۳ـ مشکل بعدی در تحلیل موضوع است، که آن را ناشی از کاهلی دستگاههای فرهنگی میداند. اگر منظور از کاهلی در شناخت پدیده است که این مسأله منحصر به دستگاههای فرهنگی نیست شامل کلیه دستگاهها میشود که عنایتی به واقعیت ندارند.
🔘ولی اگر منظور از کاهلی در امر راهبری کردن فرهنگی جوانان است در این صورت باید گفت که درک درستی از فرهنگ نداریم. فرهنگ را با کارمندان دستگاههای فرهنگی درست نمیکنند. کسانی که از نیم ساعت پیش از پایان کار اداری در صف هستند تا فوری به خانه بروند، صبح هم که میآیند نان بربری در بغل دارند که صبحانه میل کنند.
🔘به قول شاعر: «خشک ابری که بود از آب تهی/ناید از وی صفت آبدهی» اگر قرار باشد کار فرهنگی در کشور صورت گیرد ابتدا و پیش از هر چیز باید کارکنان دستگاههای فرهنگی را به راه راست فرهنگی هدایت کرد. فرهنگ کدام جامعه از طریق یک نهاد بوروکراتیک ناتوان و بیصلاحیت ارتقا پیدا میکند؟
🔘اصولاً فرآیند فرهنگپذیری یک امر اداری نیست، پس هر گونه دخالت بوروکراتیک که بخواهد مردم را صاحب فرهنگ کند، منجر به آثار منفی فرهنگی میشود. دندان لق فرهنگپذیری اداری را باید کشید که جز خرابی نتیجه دیگری ندارد.
🔘۴ـ شاهبیت این جملات در پایان آن است، برای چیزی که تا کنون نمیشناخته و حالا و پس از یک سری بازجویی گمان میکنند که پنجره مهمی پیش روی آنان در شناخت آن باز شده، میخواهند تغییر مدیریت دهند، البته با حفظ اصول خود.
🔘مشکل همین جاست که عدهای خود را متولی حکومت بر مردم میدانند و اصولی را هم برای خود تعریف کردهاند، که در هر حال باید آن را حفظ کنند. لباسی دوختهاند که مردم باید خود را با آن اندازه کنند.
🔘این رویکردی است که منجر به براندازی میشود. در پشت چنین گزارهای اصولی قرار دارد که گویی حکمرانی مختص ما و اصول ما است فقط باید در جزییات تغییراتی دهیم.
🔘ریشه همه مشکلات همین است. اگر گفته میشد که نسل جدیدی آمده با ارزشها و اولویتهای جدید و باید آنان متولی امور شوند، و ما دیگر پیر و ناتوان شدهایم، در این صورت احتمال اینکه تحولی رخ دهد، وجود داشت، ولی اینکه همچنان خود را محق در حکمرانی و با اصول خودساخته بدانیم، همان دردی است که جوانان امروز آن را نمیپذیرند، قبلیها هم نمیپذیرفتند، ولی اینها بر ترس ناشی از اعلام این خواست غلبه کردهاند.
/channel/abdiabbas
*هوالباقی*
مراسم تشییع و تدفین آن زنده یاد حاج محمد حسن ظریفیان یگانه ساعت ۱۰ صبح روز پنجشنبه ۱۴۰۱/۸/۲۶ از محل سالن عروجیان بهشت زهرای تهران به سمت آرامگاه ابدی اش در قطعه ۵۱ انجام می گردد.
بازگشت همه بسوی اوست
با کمال تاسف وتاثر اطلاع یافتیم برادر گرانقدر و عزیزمان آقای حسن ظریفیان به رحمت خدا پیوستند.
غنی نژاد در دنیای اقتصاد
ریشه های بحران مدیریتی
برتری "تعهد" بر "تخصص" است
موسی غنی نژاد اقتصاد دان طرفدار لیبرالیسم اقتصادی که در سه دهه گذشته نظراتش در دولت ها، نقش مهمی در خصوصی سازی ها و بحران اقتصادی کنونی کشور داشته، در مصاحبه ای که با روزنامه دنیای اقتصاد (ارگان اتاق بازرگانی) کرده به نکات درستی اشاره کرده، بی آنکه اشاره به نقش نظرات خود در بوجود آمدن بحران اقتصادی کشور بکند. او دراین مصاحبه از جمله گفته است:
«منشأ نارضایتی موجد این اعتراضات در حقیقت همان معضلی است که موجب سیاستگذاریهای نادرست و نظام تدبیر ناکارآمد شده است. این معضل چیزی نیست جز اولویت دادن به «تعهد» (بخوانید خودی ها) در برابر «تخصص» (غیر خودی ها و غیر مکتبی ها اما متخصص) در نظام مدیریتی کشور.
مدیر «جوان»، بیتجربه و تازه از راه رسیده یک شبکه تلویزیونی، با بیاعتنایی به افکار عمومی، محبوبترین برنامه تلویزیونی دو دهه اخیر (برنامه ورزشی 90 به گردانندگی عادل فردوسی پور) را به اراده خود تعطیل میکند و در برابر پرسش و ابهام طرفداران میلیونی این برنامه هیچ توضیحی نمیدهد
نگاهی به «رزومه» (مدارک تحصیلی، آثار پژوهشی، سوابق شغلی) مدیران برخی سازمانهای دولتی بسیار مهم و نیز بانکها و شرکتهای بزرگ دولتی نشان میدهد تا چه حد این رزومهها با گذر زمان ضعیفتر شده و تا چه اندازه «تعهد» بر تخصص برای انتصاب صاحب منصبان چربیده است.
آقازادهها و ژنهای برتر با سوءاستفاده از این سیستم گزینشی به مقامات بالای دولتی و نیز موقعیتهای برتر اقتصادی میرسند؛ درحالیکه جوانان نخبه با رزومههای قویتر به درهای بسته میخورند و راه مهاجرت در پیش میگیرند.
وانگهی، شعار «جمهوری اسلامی نمیخواهیم» که بعضا شنیده میشود نباید صاحبان قدرت را نگران کند. نزدیک به نیمی از بریتانیاییها به دلایل گوناگون مخالف نهاد پادشاهی هستند و آن را رسما اعلام میکنند؛ اما این تهدیدی برای نظام سیاسی مستقر در انگلستان تلقی نمیشود و موجب هیچ تنش سیاسی هم نمیشود.»
هموطن! به جنبش " ما خشونت پرهیزیم" بپیوند!
آنچه را "نیروی چهارم" نامیده بودم، از استعداد لازم و کافی برای تأسیس جنبشی قدرتمند و تأثیرگذار و خشونتپرهیز در ایرانِ امروز برخوردار است. نیروی چهارم یک خط کشی سیاسی نیست. تنها نامی است برای همۀ ایرانیان دردمند از هر قشر و طبقه و گروه و جناح با هر نوع گرایش اعتقادی و سیاسی به شرط اعلام برائتشان از به کارگیری ابزار خشونتآمیز علیه هموطنان و همنوعان خود.
ایرانیان شرافتمند! دو نیروی خشونتگرا در درون و بیرون نظام، حیات و بقای کشور ما را هدف گرفتهاند. اگر مرعوب و مقهور آنها شویم، کشورمان ویران میشود، حمام خون به راه میافتد و نسلهای آیندهمان یا به کلی میسوزند و یا اسیر و آواره میشوند.
از همین روست که سلاح خشونتگرایان دو سوی ماجرا، ایجاد رعب و وحشت از طریقِ تهدید و اهانت برای سکوت و فرار ماست. باید به آنان نشان دهیم که ما فرزندان رستم دستانیم، از ترسِ نعرۀ دیوان و زوزۀ گرگان، ساکت نمیشویم و فرار نمیکنیم. شجاعانه میایستیم و با جنبشی خشونت پرهیز، آنان را سر جای خود مینشانیم.
این وطنِ زخمخورده و دلشکسته از جور روزگاران، با یک چشم خون وبا یک چشم اشک، دست تمنایش را به سوی فرزندان شریف خود دراز کرده و آنان را به قیام و جنبشی برای نفی خشونت فرا میخواند.
جنبش خشونت پرهیز بنا به ماهیت و هدف خود، از سازمان و رهبر و رسانۀ فراگیر و پشتوانۀ مالی بینیاز است. کافی است خود را عضو این جنبش اعلام کنیم و در دایرۀ آن قرار گیریم؛ دایرهای که پَست و بالا و رئیس و مرئوس ندارد و همگان در حلقۀ آن، برابر و همسطح و همراه یکدیگرند. این جنبش محتاج گردهمآیی هم نیست. پیوندی است بین قلبها که "روحیۀ جمعی" میسازد و چون شبحی بر فراز جامعۀ ما به پرواز در میآید و سرنوشت را تغییر میدهد.
مهین خستۀ ما با زبانِ بیزبانی از تمامی فرزندان دل نگرانش، از کوچک و بزرگ و نامآور و گمنام درخواست دارد با هر وسیله که در دست دارند، حضور خود در جنبش خشونت پرهیز را اعلام کنند، برایش هشتگ بزنند، هشتگش را ترند کنند، برایش شعر و سرود سرایند، بنویسند و تبیین کنند، سمبل و نماد و پرچم بسازند و جای جای وطن را از بوی خوش آن عطرآگین کنند.
ما سینههایمان را در چشمههای مهر از کین و نفرت میشوئیم، سنگوارههای ذهنیمان را در برابر نور آسمانها ذوب میکنیم، بندهای خمودگی و افسردگی و ترس را از وجودمان میگسلیم، مرده ریگِ خشونت را در دل خاک مدفون میسازیم و با وجدانی آسوده و آرام، بر هر نوع ظلم و جور و ستم و اجحاف و تبعیض و اهانت، تحت هر عنوانی، متمدنانه میشوریم و مغلوبش میکنیم.
ما به داد وطن میرسیم، آن را در برابر هجوم خشونتگرایان تنها نمیگذاریم، عزیزترین میراثهای آن را جانی دوباره میبخشیم، در دنیا سربلند و سرافرازش میکنیم و روح مفاخرش را از خوارزمی و رودکی و فرودسی و بیرونی و فارابی و بوعلی و نظامی و سهروردی و سنایی و رازی گرفته تا خیام و عطار و مولانا و سعدی و حافظ و...آرامش میدهیم. با پایبندی کامل به اصول جنبش ضدِ خشونت، گاندی و لوترکینگ و ماندلا را هم در گور شرمنده میسازیم!
بوی عفونتِ خشونت و خصومت و بدخواهی و خودخواهی، خود رسواگر خویش است. دهانی که گشوده شود، افشاگر نیات درون است، چرا که به قول مولانا:
"بوی کبر و بوی حرص و بوی آز
در سخن گفتن بیاید چون پیاز
گر خوری سوگند من کی خوردهام
از پیاز و سیر تقوی کردهام
آن دم سوگند غمازی کند
بر دماغ همنشینان بر زند"
ما چون نسیم بهاری بر این سرزمین خواهیم وزید و بوی عفن خشونت و ستایش خشونت و تقدیس خشونت را از آن خواهیم زدود.
وعدۀ همۀ ما اعلامِ پیوستن به " جنبش خشونت پرهیز" از همین لحظه، با هر ابزاری که در اختیار داریم.
خواهشمندم از کمک به بازنشر این نوشته دریغ نکنید. خداوند این سرزمین و مردمش را برکت دهد.
#جنبش_خشونت_پرهیز
#جنبش_خشونت_پرهیز
#جنبش_خشونت_پرهیز
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
✍️مسئلۀ خیابان، از قاهره تا تهران
🖊محمدرضا اسلامی
با توجه به روند اتفاقات تلخ اخیر، پرداختن به «مسئله خیابان» ضرورت دارد. پیش از پرداختن به این موضوع، مروری بر اتفاقاتی که در مصر افتاد، حائز توجه است:
🔷 گاهشمار وقایع در مصر
۱- مجموعه ای از راهپیمائیها و اعتراضات از ۲۵ ژانویه ۲۰۱۱ (۵ بهمن ۱۳۸۹) در کشور #مصر آغاز شد.
۲- سه روز بعد #توئیتر در تاریخ ۲۸ ژانویه ۲۰۱۱ توسط دولت حسنیمبارک فیلتر شد.
(دولت مصر معتقد بود که مخالفین از طریق #شبکه_اجتماعی توئیتر دست به هماهنگیهای بیشتر میزنند)
۳- یک روز از فیلتر شدن #توئیتر نگذشته بود که دولت مصر #اینترنت سراسری در مصر را قطع کرد.
۴- همان روز #جمال_مبارک، فرزند حسنی مبارک مصر را با ۱۰۰ چمدان به مقصد لندن ترک کرد.
۵- فردای آن روز در شهر دیگر مصر یعنی #اسکندریه معترضین توانستند شهر را در اختیار بگیرند.
۶- فردای آن روز سازمان بورس قاهره تعطیل شد.
۷- روز سه شنبه ۱۹ بهمن (۸ فوریه) مبارک از افزایش ۱۵ درصدی در حقوق کارمندان و بازنشستگان مصر خبر داد! (نوش دارو بعد از مرگ سهراب؟!)
۸- سرانجام هفده (17) روز بعد از شروع ناآرامیها و تظاهرات، روز جمعه ۲۲ بهمن ۱۳۸۹ (مصادف با ۱۱ فوریه ۲۰۱۱) مبارک مصر را به محل نامعلومی ترک کرد.
۹- همان روز، شورایعالی نیروهای مسلح (به ریاست وزیر دفاع) اداره کشور را بر عهده گرفت.
۱۰- چهار ماه بعد، اولین انتخابات ریاست جمهوری (بعد از حکومت مبارک) در تاریخ ۱۷ ژوئن ۲۰۱۲ برگزار گردید، و #محمد_مرسی بر اساس آمار رسمی در رقابت با ژنرال #احمد_شفیق پیروز انتخابات شد.
۱۱- کمتر از یکسال پس از تحلیف #محمد_مرسی ، موج جدیدی از اعتراضات «در خیابان» و میدان التحریر، علیه رییس جمهورِ «جدید» آغاز شد.
۱۲- با ادامه درگیریهای خونین خیابانی علیه رییس جمهور جدید، در ۳ ژوئیه ۲۰۱۳ مارشال(!) عبدالفتاح سعید سیسی، که رییس ستاد مشترک نیروهای مسلح بود، #مداخله کرد و #محمد_مرسی رئیسجمهور وقت را برکنار کرد.
طی #کودتای آن روز، دولت مُرسی سقوط کرد و ارتش عدلی منصور، (رئیس #دادگاه_قانون_اساسی مصر) را به عنوان رئیسجمهور #موقت (!) تعیین کرد.
*مرسی تنها به مدت یکسال و دو روز رییس جمهور بود.
۱۳- برای اعتراض به آن تصمیم ارتش، مجددا هواداران مرسی به #خیابان آمدند و علیه تصمیم ارتش اعتراضات گسترده ای را در خیابانها شکل دادند.
۱۴- پس از سلسله زد و خوردهای شدید و خونین خیابانی میان طرفداران و مخالفانِ مرسی، سیسی در ۷ فروردین ۱۳۹۳، نامزد انتخابات ریاست جمهوری شد و در یک انتخابات «بدون رقیب» با کسب ۹۶٪ آرا پیروز شد!
۱۵- دوره #افسردگی گسترده و عمومی در مصر آغاز شد.
و ژنرال سیسی هنوز رئیس جمهور است…
▪️▪️▪️
«خیابان» در مصر یک رئیس جمهور را از قدرت به پایین کشید و محمد مرسی را به صدر مصطبه نشاند. اما مجدداً همان «خیابان» (و زد و خوردهای خونین) «رئیس جمهورِ منتخب» را ظرف یکسال و 2روز، از بالا به پایین کشید.
پس از مرسی، مجددا خیابان، محلِ حل و فصلِ اختلافهایِ طرفداران مرسی با مخالفانش بود. در نهایت از دل خیابان و منازعه، یک دیکتاتور جدید جانشینِ دیکتاتور قبلی (مبارک) شد.
▪️▪️▪️
خیابان به عنوان «نهاد و ساختار» ، عملکردی ندارد. زمانی «حل و فصل امور» در کشوری به «خیابان» منتهی می شود که «قبل از خیابان»، «نهاد» ها و احزاب، نخبگان و تشکلهای مردمی، امکان گفتگو پیدا نکرده اند.
خیابان «رسانه» نیست (چون در دنیای مدرن، بشر رسانه های متعدّدی ابداع کرده)، ولی زمانی خیابان ابزارِ رساندنِ پیام (رسانه) می شود که مخالفین «رسانۀ دیگری» برای رساندن پیامِ مخالفتشان پیدا نکرده باشند.
▪️▪️▪️
قبل از رسیدن امور به کف خیابان، باید امکان گفتگو در یک کشور فراهم باشد. این روزها که صدا و سیما در برنامه «شیوه» شبکه چهار به بحث و گفتگو درباره حجاب و شیوۀ شهرآشوبی پرداخته، باید پرسید: آیا واقعا قبل از رسیدنِ این مساله به کفِ خیابان و شروعِ منازعه های خونین، فقط «امکان گفتگو» با محمدصالح هاشمی گلپایگانی بود؟
آیا اگر در گفتگوهایی یک طرفه، هاشمی گلپایگانی بنزین برروی امور نریخته بود، امروز شاهد اتفاقات تلخ گسترده در کف خیابان بودیم؟
▪️▪️▪️
آنها که گمان می کنند در «کف خیابان» میتوانند تکلیف حجاب (یا حتی بی حجابی) را مشخص کنند، احتمالا گمان نمی کنند که از دل زد و خوردهای خیابانی هیچ روندِ مدنی شکل نمی گیرد.
از خیابان تنها دیکتاتوری بر می خیزد. خیابان نهاد نیست. و نهادساز هم نیست.
اما سوال اساسی اینجاست که چرا ماجراها به خیابان رسید؟
▪️▪️▪️
📌پی نوشت: در فایل ذیل دکتر محمد فاضلی به بحث غیبت نهادهای مدنی پرداخته است. سوال اینجاست که آیا پیش از این اتفاقات تلخ، کادر دوربین فقط باید به هاشمی گلپایگانی تعلق می داشت؟
https://telewebion.com/episode/0x2997651
#خیابان
#حجاب
#رسانه
#مهسا_امینی
t.me/solseghalam
🔺سولژنیتسین بلوچستان!
✔️بهار 77 و در روزنامه جامعه بود که دکتر ابراهیم یزدی یادداشتی به این مضمون نوشت: خاتمی خروشچف است نه گورباچف!
یزدی در پاسخ به کسانی که سیاست های خاتمی را با اصلاحات گورباچف مقایسه و آن را موجب فروپاشی می دانستند، می گفت:
خاتمی خروشچف نظام است و اساسا گورباچفی وجود نخواهد داشت. خاتمی حجت خدا و تاریخ است، تا فرصت اصلاح از کف نرود!
اشاره وی به اصلاحات خروشچف بود که از سال 1956 آغاز و هشت سال بعد با کودتای تندروها ناکام ماند.
اگر خروشچف می ماند، چە بسا اتحاد شوروی سرنوشتی دیگر می یافت.
چرا که شوروی در دهه شصت هنوز قابل اصلاح بود و با بیماری که 20 سال بعد روی دست گورباچف مانده بود، قابل مقایسه نبود.
در دوران خروشچف، شاخص های اقتصادی قابل قبول بودند، از تاب آوری سیستم هنوز مقدار زیادی مانده بود و مهم تر از آن ایدئولوژی کمونیسم در نظر خیلی ها، همچنان آرمانی اخلاقی و حتا تنها بدیل به شمار می رفت.
بر این اساس، تاریخ خروشچفی معمم را هم در کانون سیاست ایران دهه هفتاد شمسی گذاشته و مهلتی محدود را هم برای آن مقرر کرده بود.
سوگمندانه اصلاحات خاتمی ناکام ماند و سرمایه ی اجتماعی عظیم وی که می توانست در آن لحظه تاریخی به کار آید، فدای مداراجویی مقرط او و فرصت طلبی زایدالوصف رقیب گردید.
امروز معلوم شده که نگاه یزدی دوراندیشانه بود و در بکارگیری واژه " حجت " به معنای برهان قاطع و نشانە الهی زیاده رویی نکرده بود.
✔️جنبش اعتراضی اخیر از جهات گوناگون قابل بررسی است، اما در هر تحلیلی نمی توان از سهم پررنگ بحران بی اعتمادی گذشت.
کمبود اعتماد عمومی در جامعه که از فرسایش و استهلاک سرمایه ی اجتماعی ناشی شده، در درجه نخست محصول فرصت سوزی و " حجت کشی " های پیشگفته است.
فقدان و یا کم اعتباری نهادهای میانجی اعم از تشکل های جامعه مدنی، شخصیت های سیاسی و مذهبی مستقل و نهادهای مشروع و مرضی الطرفین، بحران بی اعتمادی را به سطحی بی سابقه برده و به تعبیری خیابان و قدرت را با هم مماس و چهره به چهره نموده است.
کمترین پیامد این وضعیت انتقال مرجعیت اطلاع رسانی از داخل به خارج و بر باد رفتن اندوخته معنوی و سرمایه ی اجتماعی میانه روها و میانه داران است.
اگر در گذشته ای نه چندان دور، " دروغگویی" به عنوان روی دیگر انحصار رژیم حقیقت در اختیار دولت ها بود، امروزه عصر اطلاعات به این انحصار پایان داده است.
باخت در مسابقه ی دروغگویی/بیان حقیقت مجاز، معنایی جز تعمیق بحران بی اعتمادی ندارد.
با این وصف پاس داشت تتمه ی سرمایه های اجتماعی موجود و به تعبیر دکتر یزدی حجت های الهی و تاریخی، ضرورتی انکارناپذیر است.
✔️مولوی عبدالحمید که در این روزگار دشوار به سمبل روح و یگانگی ملی و تجسم رنج ها و تبعیض ها بدل شده، یکی از معدود سرمایه های اجتماعی باقی مانده و از واپسین سنگرهای جامعه مدنی است.
عقل سلیم می گوید این روحانی ساده سنی که با زبانی ساده حرف مردم را - ورای جنسیت و قومیت و مذهب - می زند، باید شنید و قدر نهاد و در حسن نیت و دلسوزیش هیج تردید ننمود.
قطعا هیچ طرفی در کشور نیست که بحرانی بودن اوضاع سیاست و معیشت را انکار نماید.
حتا شورای نگهبان که سال گذشته، کاندیداهای ناهمسو را به عذر " بانی وضع موجود بودن " حذف کرد، عملا ناگواری و غیر قابل قبول بودن " وضع موجود " را پذیرفته است!
بماند که دولت فعلی بعنوان دسپخت آن، نه تنها اوضاع را بهبود نبخشید، بلکه بر وخامت و شدت آن افزود.
امری که موید این واقعیت است که سودای یکدست سازی قدرت و دولت "انقلابی " مولود آن نه تنها راه حل نیست، بلکه خود بخشی از مشکل است.
✔️لذا بدون تغییر برخی سیاست های کلی، از حل بحران ها و مشکلات خبری نخواهد بود و بدون پر کردن مجدد "سیلوهای خالی شده " اعتماد عمومی، هیچ بسته اصلاحی بخت توفیق نخواهد یافت.
مساله این است که بازگشت امید و اعتماد به عنوان دو عنصر کلیدی مقوم سرمایه ی اجتماعی، در گرو اقدامات عملی موثر و ثمربخش است.
چیزی جز اصل " حاکمیت قانون " در معنای نهادی آن نمی تواند نجات بخش ایران از بحران های فعلی باشد.
حاکمیت سلیقه ای خاص بجای مر قانون که در بهترین حالت مورد علاقه ی اقلیتی کوچک است، عموم مردم را در معرض احساس تحقیر و نادیده شدن گذاشته است.
تازه هرچه از مرکز کشور دور و به حواشی و مرزها می رسیم، درصد تبدیل سلیقه ی کذایی به "عقده" و انگیزه های شخصی بیشتر می شود.
دامنه ای این هبوط و تنزل تا جایی است که احتمالا کاربرد واژه " عقده گشایی " برای آن کافی نیست و باید از " عقده گرایی " سخن گفت.
به سیاق قوم گرایی، فرقە گرایی و ...
بازگشت از سلیقه به قانون کلید حل بحران است. باید به مر قانون بازگشت و سپس مطابق اصل 177 به بازنگری و روزامد کردن آن پرداخت.
خروشچف دیگر نیست، ولی سولژنیستین ها نامه می نویسند و هر جمعه خطبه می خوانند. پس نباید درنگ کرد.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
🔰محمدتقی فاضل میبدی: از اول هم حضور روحانیون در منصبهای حکومتی اشتباه بود
🔺عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم:
🔸حضور روحانیت در عرصه تصمیمگیری و اجرایی باعث شده مردم كه گرفتاریهای زیادی دارند و امیدوار نیستند که گرفتاریهایشان حتی کمتر شود، همه چیز را از چشم روحانیت ببینند.
🔸از اول هم حضور روحانیون در منصبهای حکومتی اشتباه بود.
🔸در حالیکه مملکت ما مملکتی اسلامی است و اینکه روحانیون در معابر عمومی با بدرفتاری روبرو شوند، واقعا اتفاق بدی است.
🔸ای کاش روحانیت حکومتی با در نظر گرفتن اينکه در عصر حاضر شرایط تغییرهای زیادی داشته است، مطالبات و نگاه نسل جدید را جدی بگیرد.
🔸اینروزها دوباره مخالفت با موتورسواری زنان مطرح شده است. از هر جهت این عمل خلاف شرعی نيست و اینکه به حجاب این خانم گیر بدهیم، شرعی و عقلی و به نفع کشور و اسلام نیست.
🔸روحانیت چارهای جز کنار آمدن با شرایط روز ندارد.
#صبح_ما
@sobhema_ir
🎙 اگر نمی خواهیم یا نمی توانیم تقاضاهای نسل جدید را برآورده کنیم، دست کم ذهنیت، #امید و #اعتراض آنها را بفهمیم
سیدمحمد خاتمی در دیدار با جمعی از خیراندیشان مطلع و علاقمند به مسائل #سیستان_و_بلوچستان خاطرنشان کرد:
🇮🇷 ایران عزیز این روزها حال خوشی ندارد و جسم مجروح و روح آزردهٔ آن چشم به #آینده بهتر دوخته است.
⚫️ افسوس و درد و دریغ از جان باختن دهها انسان که در میان آنها کودک و نوجوان کم نیست و آنچه این روزها بر میهن و ملت می گذرد!
⚫️ عرض #تسلیت به ملت شریف، بخصوص بازماندگان و آرزوی سلامتی برای آسیب دیدگان
🔘 بر مسؤولان فرض است که علاوه بر تحلیل ها و گزارش هایی که از مجاری رسمی می رسد از طریق مجاری بیطرف و خیرخواه گزارشهای جامع و آسیب شناسانه را هم دریافت کنند
🔘 در مورد سیستان و بلوچستان مظلوم و عزیز در برخورد با مقصران هم سرعتی به خرج داده شود که متأسفانه در برخورد با معترضان شد و همه مسببان و برنامه ریزان و تخلف کنندگان مورد بازخواست و برخورد قرار گیرند.
🔘 در وطن خواهی و نجابت مردم بزرگوار سیستان و بلوچستان و بخصوص قوم اصیل و محترم بلوچ تردیدی نیست و لازم است هرچه زودتر مردم مورد استمالت قرار گیرند
🔘 ریشهٔ حوادث تلخ را باید در درون جستجو کرد و آنرا ناشی از سازوکار و شیوه پر اشتباه و نادرست حکمرانی دانست و چاره کار شناخت ویژگی های حکمرانی خوب و تن دادن به آن است
🔘 از جمله مهمترین ویژگی های حکمرانی خوب به رسمیت شناختن حقوق ملت و رعایت آزادی های اساسی بخصوص زمینه سازی اعمال حقوق شهروندی است
🔘 ندیدن یا انکار وضع بدی که به نام زندگی بر مردم تحمیل می شود نارضایتی را از بین نمی برد!
🔘 اینکه هر اعتراضی، اغتشاش معرفی شود و برخورد خشن و سخت با آن توجیه گردد مشکل را بیشتر می کند
🔘 براندازی نه ممکن است نه مطلوب؛ ولی ادامهٔ وضع کنونی هر لحظه زمینه های فروپاشی اجتماعی را پهن تر و بیشتر می کند
🔘 کم هزینه ترین و پرفایده ترین راه کار که نتیجه آن ثبات و پیشرفت و بازسازی #اعتماد از دست رفته بخش مهمی از #جامعه از حکومت است، خود اصلاحی نظام است، هم در ساختار، هم رویکرد و هم رفتار؛ امری که همواره از سوی خیرخواهان گفته و پیشنهاد شده است ولی ظاهراً حتی نیاز به شنیده شدن آن احساس نمی شود چه رسد به عمل کردن آن.
🔘 در #اعتراضات اخیر آنچه چشم گیر است حضور #زنان، #جوانان و حتی #نوجوانان معترض در عرصه است.
🔘 بخش بزرگی از جامعه در اصل نارضایتی با معترضان شریکند و دل نخبگان و انبوهی از نیروهایی که بر خشونت پرهیزی و اعتراض مدنی تاکید داشته اند با آنها همراه است
🔘 اعتراض گرچه با مرگ ناگوار خانم #مهسا_امینی آغاز شد ولی رنگ و بوی قومی و مذهبی نگرفت و صدای تجزیه طلبی از آن شنیده نشد.
🔘 نسل جدید که جهان ویژه خود را دارد سرمایه بزرگ امروز و فردای ایران است. اگر نمی خواهیم یا نمی توانیم تقاضاهای او را برآورده کنیم دست کم ذهنیت، امید و اعتراض او را بفهمیم. فهمیدن گام نخست تفاهم و حرکت به سوی همدلی و اقناع متقابل است.
متن کامل سخنان سیدمحمد خاتمی را بخوانید
🌐 با بازنشر این پست رسانه رسمی سیدمحمد خاتمی را به دیگران معرفی کنید
رسانه شمایید 📱
🇮🇷 @khatamimedia
طبقهکارگر صنعتی مهمتر از طبقهمتوسط شهری
در این مقاله به مرورِ منابع پژوهشی مختلف دربارهی نقشکارگران در دموکراسیخواهی پرداخته شده است.
عامل پیدایش و تقویت دموکراسی کیست؟ از بین طبقات و گروههای اجتماع کدامیک در فرآیند پیدایش و گذار به دموکراسی نقشی سرنوشتساز و تعیین کننده ایفا کردهاند؟
با وجود تنوع عقاید، همچنان بیشترین شواهد و پژوهشها موید نقش مهم و مثبت طبقهی کارگر در فرآیندهای دموکراتیکسازی بوده است.
پیدایش دموکراسی بیش از هر چیز مسئلهای مربوط به توازن قدرت است، چرا که گذار به دموکراسی نمایانگر افزایش برابری سیاسی است، و برابری سیاسی شکل نمیگیرد مگر اینکه توازن قوا تغییر کند و بخشهای ضعیفتر جامعه بتوانند در بخشهای صاحب قدرت برای خود جا باز کنند..
به زبان دیگر، این روابط قدرت هستند که بیش از هر چیز تعیینکنندهی پیدایش دموکراسی و تداوم آنند. در این میان قدرتگیری طبقات متوسط و کارگر به معنای تحول در توازن قدرت و قدرتگیری جامعهدر برابر دولت است.
در شرایط عادی نخبگان سیاسی و اقتصادی یعنی مقامات دولتی و صاحبان ثروت حاضر به تقسیم قدرت سیاسی با بخش غیرنخبهی جامعه یعنی مردم عادی نیستند. این معادله زمانی به هم میخورد که بخش غیرنخبه بتواند بازی سیاسی را به هم زده و هزینهی حکمرانی را برای حاکمان زیاد کند. در چنین شرایطی نخبگان سیاسی و اقتصادی حاضر میشوند که برابری سیاسی را گسترش دهند و تن به اصلاحات دموکراتیک بدهند. بزرگ بودن طبقهی کارگر نشانگر توان بخش غیرنخبهی جامعه در بر همزدن بازی و معادلات سیاسی است.
مجموع پژوهشهای انجام شده دربارهی حاملان اجتماعی دموکراسی نشانگر نقش تاریخی طبقهی کارگر در پیشبرد دموکراسی در کشورهای مختلف بوده است. البته میزان قوت و توان کارگران بنا به وضعیت توسعهی اقتصادی در کشورهای مختلف متفاوت است. مشخصا کارگران در کشورهای در حال توسعه شمار و قوت کارگران در کشورهای توسعهیافته را نداشتهاند. همچنین وابستگی بعضی کشورها به منابعی نظیر نفت باعث شده که بخش مهم از درآمد کشور از مجرای صنعتی باشد که نیاز به کارگران بسیاری ندارد. همین امر موجب تضعیف بیشتر طبقهی کارگر در کشورهای نفتی در حال توسعه مانند ایران شده است. با این همه اگر به تحولات سیاسی مهم در این کشورها نگاه کنیم، متوجه میشویم که با وجود ضعف نسبی، همچنان کارگران از اجزای اصلی ائتلافهای برسازندهی جنبشهای موفق بودهاند. پیشبرد دموکراسی از مجرای یک جنبش اجتماعی نیز نیازمند یک ائتلاف گسترده است که بیشک باید شامل کارگران به عنوان یکی از گروههای اجتماعی کشور باشد.
https://daneshkadeh.org/social-movements/2996/
@Kadivar_Mohammad_Ali
نخستین مطالعه دولتی درباره اعتراضها:
🔻جنبش فراگیر خیابانی برای تغییر
تصویر حاکمیت در میان نسل جدید، مجوعهای از ممنوعیتها و محدودیتهاست.
وزارت علوم نخستین ارزیابی علمی و پژوهشی خود درباره اعتراضهای سراسری در ایران را منتشر و نوشت این اعتراضها بین دو کنش «جنبشی» و «شورشی» قرار دارد.
ماهنگار راهبردی «دیدهبان امنیت ملی» وابسته به وزارت علوم در تازهترین شماره خود در پژوهشی با عنوان «کالبدشناسی ناآرامیهای شهریور- مهر ۱۴۰۱» حاضر نشده است اعتراضها در ایران را «اغتشاش» یا «آشوب» بخواند.
این پژوهش مهمترین ویژگی اعتراضهای اخیر در ایران را «کثرتگرا، کلانگرا، سایبرپایه، غیرنهادینه و فشرده در زمان وقوع» توصیف کرده است.
«انتشار سریع کنش جمعی»، «عدم سازماندهی»، «نبود نقش رهبری»، «تاکید بر تغییر بنیادین نظام سیاسی»، «حمایت حداکثری لایهها و گروههای مختلف اجتماعی-سیاسی» و «پشتیبانی حداکثری از سوی مخالفان سیاسی جمهوری اسلامی در خارج» از دیگر مختصات این اعتراضها از نظر تهیهکنندگان این گزارش است.
در این پژوهش همچنین آمده فواصل زمانی اعتراضها در ایران به تدریج کوتاهتر میشود و ادامه روند کنونی، ممکن است فاصله اعتراضها را به دو تا سه ماه هم کاهش دهد که «این امکان در ناآرامیهای جدید در شهریور و مهر ۱۴۰۱ بسیار بارزتر است.»
این پژوهش برای تازهترین دور اعتراضهای سراسری ایران شش ویژگی جامعهشناختی برشمرده که «نسلی بودن» از مهمترین آنهاست.
آنطور که در این متن پژوهشی آمده است مهمترین پیشرانهای اعتراضهای کنونی در ایران را نسل دهه هشتاد تشکیل میدهد که کنشگری این نسل «با گسترش ارتباطات الکترونیکی در چارچوب جهانی شدن همزمان شده و امکان سوژگی مستقل از نسلهای پیشین را برای آنها فراهم کرده است.»
در بخش دیگری از این پژوهش به موضوع زنانه بودن اعتراضها اشاره و ادعا شده است: «عنصر زنانه این ناآرامیها از نیروی نسلی تغذیه و از جنبش نسلی سواری مجانی میگیرد.»
این پژوهش به قتل مهسا امینی در مقر گشت ارشاد پلیس در تهران هم اشاره و همنسلان او را نسلی «محزون» توصیف کرده است که «احساس میکنند در معرض فشار و تبعیض بروکراسی ناکارآمد قرار گرفتهاند و در عین حال اعتقاد اندکی به ایدئولوژیهای سیاسی موجود دارند.»
این پژوهش همچنین در توصیف این نسل اضافه کرده است: «آنها تجربه اندکی از معنویت، وجدان عمومی، عدالت اجتماعی یا حتی استقلال ملی دارند که در سالهای نخست جمهوری اسلامی بخشی از فرهنگ عمومی بود.»
به نوشته این پژوهش «این گروه نسلی، تصورش از حاکمیت، نهادی است که گردهمآیی موسیقی را لغو میکند، دستورالعملهای اجباری را وضع و فعالیتهای فرهنگی و تفریحی را ممنوع میکند»
در بخش دیگری از این پژوهش اشاره شده است: «این نسل، دولت را ناکارآمد و ناتوان در اداره کشور شناخته و این تصویر به واسطه اخبار هر روزه در مورد کمبود آب، زوال اقلیمی، آلودگی هوا و دیگر آسیبهای اجتماعی همچون اعتیاد، کودکان خیابانی و غیره تقویت شده است.»
این متن با ارائه توصیفات بالا چنین نوشته است: «ناآرامیهای اخیر را بهتر است به عنوان ظهور نسلی فهمید که اعضای آن به طور کامل نسبت به الگوی حکمرانی موجود بیگانه هستند.»
این گزارش پژوهشی دومین ویژگی اعتراضها در ایران را «جایی میان کنش جنبشی و کنش شورشی» تعریف کرده است که معترضان تلاش میکنند: «از مزایای هر دو نوع کنش سود ببرند، بدون آنکه مشمول هزینهها و ناکامیهای هر دو در عرصه مواجهه با نیروهای امنیتی انتظامی شوند.»
این گزارش ویژگی سوم این اعتراضها را متعلق و همسو با «جنبش نوین اجتماعی» در جهان معرفی کرده است.
«جنبشهای اجتماعی جدید» در همه ابعاد و کنشها از جمله در انگیزهها، استراتژیها، شعارها، ابزار و مانند آنها فرامادی و پسااقتصادیاند و بر جنبههای اعتقادی، اخلاقی، فرهنگی، ارزشی، سبک زندگی و... تاکید دارند.
این پژوهش با چنین تعریفی سراغ اعتراضها در ایران رفته و نوشته است:
«معترضان دلایل متنوعی برای دنبال کردن طیفی از اهداف دارند و همه دلایل متوجه جلب منافع مادی برای شخص یا گروه نیست، از این رو اهداف و منافع، راهبردها و فرصتهای سیاسی بیشتر در بستر مفاهیم و اعمال فرهنگی تعریف میشود و بیشتر در جهت انباشت نوعی سرمایه اجتماعی فرهنگی به کار میرود.»
چهارمین ویژگی اعتراضها در ایران از نظر تهیهکنندگان این پژوهش، حرکت رفت و برگشتی آن میان دو گزاره «خشم و امید» است.
🔺این پژوهش نوشته است: «از نظر انگیزشی در ناآرامیهای اخیر شاهد پدیدهای هستیم که مانوئل کاستلز به آن رفت و برگشتی بین خشم و امید میگوید.»
🔰 | یاشار سلطانی
📛 آزاد نیوز
Join 👉 🏳 @azaad_news
ادامه پست قبلی👇
ناصر تكميل همايون در وهله اول يك دانشور بود و اشتغالش به سياست و سياستورزي از بد حادثه. او پژوهشگري توانا در حوزه تاريخ قاجاريه و پهلوي بود و با نگاهي جامعهشناختي در اين باره تحقيق ميكرد و مينوشت. او سالها در پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي تحقيق و تدريس كرد و نوشت. ازجمله آثار او ميتوان به «تاريخ ايران در يك نگاه»، «آموزش و پرورش در ايران»، «دانشگاه گندي شاپور»، «گستره فرهنگي و مرزهاي تاريخي ايران زمين»، «خليجفارس»، «سرگذشت درياي مازندران»، «جاده ابريشم»، «آبسكون يا جزيره آشوراده»، «سلطانيه» و «مرزهاي ايران در دوره معاصر» اشاره كرد.
تكميل همايون همچنين از تهرانشناسان بنام بود و آثار فراواني در زمينه تاريخ و جغرافياي اين شهر در كارنامه دارد. از آن ميان ميتوان به اين آثار اشاره كرد: «تهران»، «تاريخ اجتماعي و فرهنگي تهران: درالخلافه ناصري»، «محله كليميان تهران» و «اودلاجان (عودلاجان)» اشاره كرد. كتاب «دكتر محمد مصدق در دوران سلطنت قاجار» از واپسين آثار اوست كه نشر نگارستان انديشه منتشر كرده است. همچنين اين ناشر قول داده كه به زودي كتاب ديگري از او با نام «ايران جان» را منتشر كند.
ناصر تكميل همايون، 25 آبان ماه سال جاري، پس از يك دوره تحمل كسالت و بيماري، در بيمارستان طالقاني تهران بر اثر ايست قلبي از دنيا رفت. از خصال بارز شخصيت او، شوخطبعي هوشمندانه و خندهرويي بود. در هر نشست و برخاست، خاطرات شيرين و جذابي از دوران جواني و دانشجويي خود از بزرگاني چون دكتر صديقي و دكتر نراقي به خاطر ميآورد و آنها را با آب و تاب تعريف ميكرد. يادش گرامي.
منبع: بخشی از یادداشت محسن آزموده در روزنامه اعتماد
https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/193590
yun.ir/4map9g
@iran_sociology
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران
🔘ناصر تکمیلهمایون، جامعهشناس و تاریخنگار درگذشت
▪️ناصر تکمیلهمایون متولد ۱۳۱۵ در قزوین بود. او دورهٔ کارشناسی فلسفه و علوم تربیتی و کارشناسیارشد علوم اجتماعی را در دانشگاه تهران گذراند و دورهٔ دکترای تاریخ و دکترای جامعهشناسی را در دانشگاه پاریس به پایان برد.
▪️از جمله آثار او میتوان به «تاریخ ایران در یک نگاه»، «آموزش و پرورش در ایران»، «آبسکون، یا جزیره آشوراده»، «سلطانیه»، «دانشگاه گندیشاپور»، «تاریخ اجتماعی و فرهنگی تهران: از آغاز تا دارالخلافه ناصری» «مشروطهخواهی ایرانیان (مجموعه مقالات)» و «جاده ابریشم» اشاره کرد. از این جامعهشناس و تاریخنگار اخیراً اثری با عنوان «مصدق در دورهٔ قاجار» منتشر شد. تکمیلهمایون اثرِ دیگری به نام «ایران جان» از (انتشارات نگارستان اندیشه) را در آستانهٔ رونمایی داشت.
▪️مراسم وداع با تکمیلهمایون ساعت ۱۰ صبح پنجشنبه در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی تهران برگزار میشود و پیکر این استاد صبح جمعه از عالیقاپو در قزوین تشییع خواهد شد.
در همین باره بخوانید:
بزرگداشت تکمیلهمایون؛ سپاس از مورخ جامعهشناس
http://tarikhirani.ir/fa/news/8837
@tarikhirani
*هوالباقی*
*مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا (۲۳ احزاب)*
بانهایت تاسف و تاثر درگذشت جانباز عزیز، استاد فرزانه حوزه و دانشگاه، حاج محمد حسن ظریفیان یگانه را به اطلاع همه دوستان و آشنایان می رسانیم.
.
مجلس بزرگداشت و ختم آن عزیز روز جمعه ۱۴۰۱/۸/۲۷ از ساعت ۱۰ صبح تا ۱۱/۳۰ در مسجد ولیعصر (خوزستانی ها) واقع در تهران؛ خیابان خالد اسلامبولی (وزرا) ، جنب پارک ساعی منعقد است.
حضور شما سروران ارجمند در این مراسم باعث شادی روح آن مرحوم و تسلی خاطر بازماندگان خواهد شد.
*از طرف خانواده های ظریفیان، ارجمند نژاد و سایر بستگان.*
گفتگوی یورونیوز با دارون عجماوغلو اقتصاددان و استاد دانشگاه ام آی تی آمریکا و نویسنده کتاب «چرا ملتها شکست میخورند»؛ آینده ایران بدون جمهوری اسلامی چگونه است؟
🔺🔺🔺 برشهایی از متن:
🔹جیمز رابینسون و من در کتاب «چرا ملتها شکست میخورند» رژیمهای استخراجی را، رژیمهایی تعریف کردیم که منابع را از جمعیت خود استخراج میکنند تا نخبگان کوچک وفادار به حاکمیت را غنی کنند. این استخراج میتواند از نفت یا سایر منابع طبیعی یا استخراج کلی ارزش اقتصادی باشد.
🔹 طبق این تعریف، حکومت کنونی ایران یک رژیم استخراجی آشکار است. همچنین به نظر من و بر اساس گزارشها و تحقیقاتی که درباره ایران خواندهام، میتوان گفت که حکومت از قدرت خود برای ثروتمند کردن یاران وفادارش استفاده کرده است. تاریخ مملو از رژیم های دیگر از این دست است و بیشتر آنها در نهایت به دولتهای درمانده تبدیل میشوند. نهادها دست از کار میکشند و نخبگان حکومتی روز به روز درنده و بی تفاوتتر نسبت به مصیبت مردم می شوند. این نیز مرحلهای است در آن اغلب خشونت و سرکوب به شکل شدیدتری ظاهر می شود. بنابراین بله، من میترسم که ایران هم در حال حرکت به این سمت باشد.
🔹ارزیابی من این است که جنبشهای اعتراضی ایران بسیار مسالمتآمیز رفتار کرده و در مقایسه با نمونههای لیبی و سوریه بیشتر نماینده جامعه مدنی کشور بودهاند اما با این حال رژیم جمهوری اسلامی ذرهای به معترضان امتیاز نداده است.
🔹ایران یکی از نمونههای پیشرو در میان کشورهای در حال توسعه در «ساختن نهادهای دموکراتیک» بود که متاسفانه [در کودتای ۲۸ مرداد] سرنگون شد؛ از آن بدتر اینکه این سرنگونی با حمایت ایالات متحده آمریکا صورت گرفت. آنچه پس از آن در ایران مشاهده شد، رژیم فاسد و سرکوبگر محمدرضا پهلوی بود و بعدتر زمانی که شاه سرنگون شد، رژیمی به همان اندازه سرکوبگر یعنی جمهوری اسلامی به جای آن ظهور کرد.
🔹من این [به خشونت گراییدن معترضان] را گزینه مطلوبی نمیدانم. اگر رژیم ایران همچنان به شکل بیرحمانه معترضان را سرکوب کند، نتیجه چندانی از اعتراضات به دست نمیآید و تنها جان بیگناهان بیشتری از دست خواهد رفت. در مقابل اگر معترضان، رادیکال شوند و شروع به استفاده از تاکتیکهای خشونتآمیز کنند، این روند احتمالا به خشونت بیشتر رژیم و افزایش تلفات جانی و بیشتر شدن مشکلات معیشتی مردم خواهد انجامید.
🔹 من کسی نیستم که انتخابم برخورد خشونتآمیز متقابل با رژیم باشم. غریزه من همیشه تظاهرات مسالمت آمیز است با این امید که رژیمهایی که به سرکوب خشونتآمیز معترضان مشغول هستند، پس از مدتی تمام مشروعیت خود را از دست میدهد و عناصر درون رژیم به فکر مصالحه بیفتند. البته در شرایط فعلی ممکن است این ایده در مورد ایران تنها یک تفکر امیدوارانه باشد.
🔹واقعیت این است که نفت کارها را پیچیده می کند. هنگامی که به منابعی دسترسی پیدا کردید که می توانید بدون پیشرفتهای تکنولوژیکی عمده و همکاری مردم از آنها بهره برداری کنید، آنگاه رفتار درنده و فاسد آسانتر و امکان پذیرتر میشود .
🔹بحرانهای پیش روی ایران شدید است در نتیجه من فکر نمیکنم که انتظار اینکه حکومت جدید بتواند به طور معجزه آسایی این مشکلات را ظرف یک یا دو سال حل کند، واقع بینانه باشد.
🔹 متاسفانه باید پذیرفت که مردم ایران باید سالهای سختی را تحمل کنند. اما این بدان معنا نیست که این کشور نمیتواند آیندهای مطلوبتر با حکومتهای بهتر و نهادهای قویتر و فراگیرتر بسازد. در واقع من متقاعد شدهام که ایران میتواند این کار را انجام دهد.
مجلس بزرگداشت و ختم آن عزیز روز جمعه ۱۴۰۱/۸/۲۷ از ساعت ۱۰ صبح تا ۱۱/۳۰ در مسجد ولیعصر (خوزستانی ها) واقع در تهران؛ خیابان خالد اسلامبولی (وزرا) ، جنب پارک ساعی منعقد است.
Читать полностью…دکتر شفیعی کدکنی
*اگر مردی بیا ایران و زن باش*
بیا ای دوست اینجا در وطن باش
شریک رنج و شادی های من باش
زنان اینجا چو شیر شرزه کوشند
اگر مردی، بیا اینجا و زن باش
اگر مردي بيا ايران و زن باش
حريف اژدها و اهرمن باش
آهاي بيژن، سياووش! آي فرهاد
منيژه يا نسيم يا ياسمن باش
ببين اينجا سپاه كرگدنهاست
اگر شيري حريف كرگدن باش
اگر رودابه اي، در جنگ شيخان
نه يك تن، بلكه صد تا تهمتن باش
به پيش صد حريف ناجوانمرد
تو يك زن، اهل جنگ تن به تن باش
به هرگوشه كمين كرده گرازي
مهياي ز هرسو تاختن باش
به جنگ گرگ تا دندان مسلح
زره واكرده، يك تا پيرهن باش
به دست دشمنان ، تيغ و اسيد است
بيا آماده بهر سوختن باش
ز سوز آتش سطل اسيدش
بيا بي چشم و بيني، بي دهن باش
كهن شد شرح شيرآهنكوه مردي
بيا تو شيرآهنكوه زن باش
دفاع از خويش كن پيش مهاجم
سپس در رقص، آويز از رسن باش
جوانمردي دگر رسمي نوين نيست
جوانزن باش و هم سنت شكن باش
دليري اين زمان در يك كلام است
اگر مردي بيا ايران و زن باش
T.me/tarikhnevesht3996
🔺یک حقوقدان: «فیلترینگ» ناقض اصل نهم قانون اساسی و تجربه شکست خورده است / مردم به پلتفرم های داخلی اعتماد ندارند
کامبیز نوروزی، حقوقدان و کارشناس رسانه:
🔹کسانی که طرفداران فیلترینگ هستند، با این دیدگاهشان یک اقرار ضمنی دارند؛ و آن هم این است که رقابت رسانه ای را به رسانه های رقیب باخته اند.
🔹اینها به جای اینکه به این نوع شیوه های خلاف قانون اساسی متمسک شوند، باید به این فکر کنند که چگونه می توانند رسانه تلویزیون داخلی را به شکلی احیا کنند که اعتماد مردم را جلب کند.
🔹در واقع راه حل افزایش توان رقابت با فضای مجازی در اصلاح گسترده تلویزیون است و در فیلترینگ نیست.
🔹فیلترینگ حدود ۷۰ هزار میلیارد تومان به کسب و کارها آسیب وارد کرده است
🔹ضمن اینکه فیلترینگ همواره تجربه شکست خورده ای بوده و انواع راه ها برای دور زدن فیلترینگ همیشه موجود است./جماران
👀تنها کانال رسمی بی بی سی فارسی 👇👇👇
@bbc_khabari
https://t.me/joinchat/AAAAAEeZmFZCvaKgC2F-nQ
طبق خبر های رسیده دکتر داود سوری را باز داشت کرده اند. جای بسی تاسف است چنین رفتار و راه و رسم آسیب رسان. ایشان را نزدیک سی سال است می شناسم. از زمانی که در جبهه بودند و در زمان مرخصی سری هم به من می زدند و در مورد علائقشان در موضوعات اقتصادی صحبت می کردند. پس از آن به گروه مطالعات فقر و توزیع در آمد پیوستند و بی تردید بهترین اقتصاد دان این زمینه در کشور هستند و در تهییه ده ها گزارش پژوهشی همکاری داشته اند. ده ها پایان نامه را نیز در زمینه فقر و توزیع درآمد در کشور و سایر زمینه ها سر پرستی کرده اند و بیش از هر کس از طریق مطالعات آماری در شناخت گرو های زیر خط فقر و سنجش و ویژگی های فقر مناطق حاشیه ای کشور مواثر بوده اند. دکتر سوری علاوه بر این یکی از بهترین متخصصان اقتصاد سنجی کشور هستند و همچنین تخصص بارزی در اقتصاد پولی و بانکی دارند. ایشان مثل هر دانشمند متعهد به اخلاق کم ادعا، فروتن، درستکار و پایبند صداقت و دور از ریاکاری و فرصت طلبی بوده اند.
امید که هر چه زود تر آزاد شوند.
آماری از حقوق معلمان در اروپا
اخیرا یورونیوز گزارشی از حقوق معلمان در اروپا منتشر کرده است که جالب توجه است . توجه کنید که مبنای مقایسه را حقوق معلمان در مقطع ابتدایی قرار داده است که البته ناخالص است یعنی مالیات (و احتمالا دیگر کسورات مثل بازنشستگی) از آن کسر نشده است. خلاصه آن را اینجا منتشر می کنم شاید برای شما هم جالب باشد. خود خبر یورونیوز را می توانید در اینجا مشاهده کنید:
https://www.euronews.com/next/2022/10/15/teachers-pay-which-countries-pay-the-most-and-the-least-in-europe
حقوق معلمان در اروپا چقدر است؟
بالاترین پرداخت در سوئیس (66 هزار یورو در سال) و در آلمان (54 هزار یورو در سال) است. در فرانسه و ایتالیا نصف این رقم به معلمان پرداخت می شود. این رقم در بلغارستان تنها 7.7 هزار یورو در سال است. در لاتویا، اسلواکی، مجارستان و رومانی نیز پرداخت آنها کمتر از 10 هزار یورو در سال است.
دستمزد معلمان نسبت به پایین ترین دستمزد چقدر است؟
برای پاسخ باید نسبت حقوق معلمان به حداقل دستمزد را بررسی کرد. در لهستان این نسبت تنها 1.1 است که پایین ترین در اروپا محسوب می شود و در آلمان این نسبت 2.8 است که بالاترین نسبت شناخته می شود. میانگین آن در اتحادیه اروپا 1.86 است ولی در فرانسه و یونان 1.4 است.
آیا معلمان اروپایی از متوسط جامعه کمتر حقوق می گیرند یا بیشتر؟
شاخص سنجش این موضوع، نسبت حقوق معلم به درآمد سرانه است. در اکثر کشورهای اروپا حقوق معلمان کمتر از درآمد سرانه است. در 36 کشور عضو اتحادیه اروپا تنها در 7 کشور حقوق معلمان بالاتر از میانگین جامعه است. بالاترین نسبت در مقدونیه شمالی و سپس آلمان است که در آنجا حقوق معلمان تازه کار 1.28 و 1.26 برابر درآمد سرانه است. کمترین مقدار در ایرلند است که این رقم 0.45 درآمد سرانه و در فرانسه 0.71 است.
آیا معلمان اروپایی از دستمزد خود راضی هستند؟
بر اساس یک پیمایش انجام شده، تنها 39 درصد از معلمان از دستمزد خود راضی بودند و تنها 26 درصد فکر می کردند که جامعه قدر زحمات آنها را می داند.
در کشورهای پیشرفته تعداد دانش آموز به ازای هر معلم چقدر است؟
در اروپا متوسط این شاخص 13.6 است اما بازهم بین کشورها تفاوت زیاد است. در یونان 8.4 دانش آموز به ازای هر معلم هست ولی در انگلیس 19.9، در فرانسه 18.4 نفر.
آیا اروپا با کمبود معلم روبروست؟
در اروپا کمبود معلم احساس می شود. آلمان در ابتدای سال تحصیلی با کمبود 300 هزار معلم، لهستان با کمبود 20 هزار معلم و مجارستان با کمبود 16 هزار معلم روبروست.
برای مطالعه اصل گزارش و دیدن داده ها به اینجا مراجعه کنید:
https://eurydice.eacea.ec.europa.eu/publications/teachers-and-school-heads-salaries-and-allowances-europe-20202021
/channel/ali_sarzaeem
📚 گفتاری از کتاب ارجمند: "با قافله شوق "، ارجنامه دکتر محمدعلی موحد / صفحات 72-73
✍️ به اهتمام محمد طاهری خسروشاهی
❇️شمس مولانا پژوهان ، یادداشتی از احمد جلالی ، سفیر جمهوری اسلامی ایران در یونسکو
📆 هفته کتاب و کتاب خوانی (۲۱ تا ۲۷ آبان ۱۴۰۱)
اینکه کار نویسنده «خواب آشفته نفت» و «در هوای حق و عدالت» و «نفت ما و مسائل حقوقی آن» ویراست سفرنامه ابن بطوطه و مترجم فصوص الحکم و آن همه آثار دیگر به وادی شمس و مولانا می کشد نیز از آن لطیفه های غیبی برای نسل ما و بعد از ماست تا به طریقی که طباع مردمان این زمانه را موافق افتد، این همه معانی لطيف و نکات بدیع معنوی و روحانی و قرآنی و رحمانی را در دسترسمان بگذارد. تقدیر چه بوده است نمی دانم. از خود استاد می باید پرسیدن. سرنوشت ها پر است از این دست پرسش ها.
مولانا هم بنا به احوال زمانه خود ظاهراً وصف اصلی شخصیت خود را در کار شعر نمی جسته آن چنان که در فيه مافيه بدان اشاراتی رفته است که «اگر در آن ولایت (خراسان) می ماندیم موافق طبع ایشان می زیستیم و آن می ورزیدیم که ایشان خواستندی». ولی هرچه بود، رسالتی باطنی در کار شد و او را به ولایت روم کشانید.
گوئی تقدیر باطنی این بود که گفتنی های شمس که در لابلای نسخه های خطی پراکنده و مغشوش قرنها متروک مانده بود به همت موحد به ما برسد.
«مبند آن زلف شمس الدین تبریز/ کوی خرابات را تو چه کلیدی بگو»
شمس گوئی میدانست که روزی آن گفتنی ها به آن کس که او خواهد خواهد رسید: «چون گفتنی باشد و همه عالم از ریش من در آویزند که: مگو! بگویم... هر آینه، اگر چه بعد از هزار سال باشد، این سخن، بدان کس برسد که من، خواسته باشم!»
شمس راست گفته بود که: «نیازمندی خواهم! گرسنه ای خواهم! تشنهای خواهم...! آب زلال، تشنه جوید، از لطف و کرم خویش..!
مولانا هم گفته بود:
«تشنه می گوید که کو آب زلال/ آب هم گوید که کو آن آب خوار»
بالاخره زلال پیچیده در نسخه پاره های مقالات و عطش موحد یکدیگر را یافتند. .
شمس گفته بود: خنک آن که مولانا را یافت... من کیستم؟! من؛ باری یافتم، خنک من.....!!
ما هم می گوئیم: «خنک نسلی که اندیشه این دو را با هم و در هم تنیده یافت، باری به لطف زحمات موحد یافتیم، خنک نسل ما و آیندگان.»
*سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری تبریز*
🆑 https://www.instagram.com/farhangtbz2/
💠 http://honar.tabriz.ir/News/8544/
🆔 @farhangtbz
♦️لوازم اعتراض مدنی و نفی اعتراض غیرمدنی: نفی خشونت علیه روحانیان
✍️ حسن محدثیی گیلوایی
۱۳ آبان ۱۴۰۱
در میانهی یک جنبش اجتماعیی بزرگ هستیم و برخی نیز بیتوجه به آنچه میگذرد، بحثی انحرافی در بارهی خشونتپرهیزی را در میان آورده اند. از سوی دیگر با پدیدهی ناخوشایند اعتراض غیرمدنی و حتا اعتراض جنایی مواجه هستیم؛ اعتراضی که معطوف به نفی حقوق مدنی و اجتماعیی دیگران است. در چنین بحثی از کجا باید آغاز کرد؟ پاسخ من این است: از بحث بسیار مهم حقوق معترضان.
در هر نظام اجتماعی (خواه کارخانه یا باشگاه فوتبال یا یک رژیم سیاسی) افرادی ناراضی وجود دارند و این نارضایتی ممکن است در قالب اعتراض بروز یابد و ابراز شود. پس نخست مدیران و حاکمان میبایست همانطور که برای خویش حق مدیریت و حکمفرمایی قائل هستند، برای دیگران نیز حق نقد و نیز حق اعتراض قائل شوند و حقوق معترضان را بهرسمیت بشناسند. پس نخست باید حقوق معترضان -نه در روی کاغذ بلکه در عمل- بهرسمیت شناخته شود. اینکه بهمحض اعتراض نیروی سرکوب را به میان بیاوریم و اقدام به پروندهسازی و تهدید و سرکوب کنیم، در حقیقت به معنای عدم بهرسمیت شناختن حقوق معترضان است. وقتی حقوق معترضان را بهرسمیت نشناسیم و هیچ قانونی در حمایت از معترضان وجود نداشته باشد و حق و حقوق آنان را پاسداری نکند، چهطور انتظار داریم معترضان قانون را بهرسمیت بشناسند؟!
عدم بهرسمیت شناختن حقوق معترضان سبب غیرمشروع ساختن کل قانون در چشم آنها میشود و اعتراضات را به سمت غیرمدنی شدن و جنایی شدن سوق میدهد. بسیار مضحک است که از خشونت و سرکوب علیه معترضان استفاده شود ولی از معترضان خواسته شود خشونتپرهیزانه رفتار کنند. پس استفاده از روشهای سرکوب بدون بهرسمیت شناختن حقوق معترضان، اعتراض غیرمدنی پدید میآورد. اعتراض غیرمدنی را من در مقابل اعتراض مدنی قرار میدهم. اعتراض مدنی اعتراضی است که با نفی حقوق دیگران همراه نیست.
اما پیشنیاز اعتراض مدنی بهرسمیت شناخته شدن قانونی و عملیی حقوق معترضان است. اتفاقاً قانون باید بهنحو بسیار استواری از معترضان حمایت کند زیرا معترضان اغلب فاقد قدرت و افرادی حاشیهای شده در جوامع هستند. آنها باید موسسات حامیی خود را داشته باشند تا اعتراضشان هزینهای به آنان تحمیل نکند. خیلی عجیب است که ما از معترضانی که برای اعتراضشان جان و هستی و زندهگیی خود را به خطر میاندازند، انتظار خشونتپرهیزی داشته باشیم. پس نخست باید بستر تحقق اعتراض مدنی فراهم شود تا اعتراض غیرمدنی نشود.
اما مشکل جدیی دیگری در میان برخی از اهل اندیشه و نظر هم هست که هر شکلی از اعتراض را موجه میدانند. این اندیشه، مخرب است و باید مورد نقد جدی قرار گیرد. بهعنوان مثال، تشویق به آزار و اذیت روحانیان که هیچ جرمی مرتکب نشده اند، اندیشهی خطرناکی است که اکنون در برخی از ویدئوها دیده میشود. این نوع اعتراض، اعتراض مدنی نیست بلکه اعتراضی غیرمدنی است. عمامه برداشتن از سر روحانیان (موسوم به «عمامهپرانی») یا خشونت لفظی یا عملی با آنان اعتراضی غیرمدنی است زیرا آنان الزاماً جرمی مرتکب نشده اند و تعرض به قلمروی شخصیی آنان و سلب آسایش و امنیت آنان بههیچوجه قابل دفاع نیست. اما متأسفانه برخی در حال ترویج و تبلیغ آن هستند (بنگرید به متن زیر: /channel/Naqdagin/4384).
من سالها پیش در بارهی شدت خشم و نفرت در میان مردم از روحانیان چند بار هشدار داده ام و میزان آن را خطرناک و مخرب دانسته ام (بنگرید: https://fa.shafaqna.com/news/487604/). اما مورد ملامت و تحقیر کلامیی برخی از روحانیان قرار گرفته ام (بنگرید به http://vasael.ir/fa/news/16050/). با این همه، به هیچوجه نمیتوانم از خشونت علیه قشری از جامعه (خواه روحانی خواه غیرروحانی) دفاع کنم بلکه چنین رفتارهایی را غیرمدنی میدانم و آن را از مظاهر عدم بلوغ مدنی و سیاسی میدانم. بلوغ مدنی وقتی رخ میدهد که بهرغم انبوه خشم و نفرتی که داریم، باز هم مدنی رفتار کنیم. رویآوری به رفتار غیرمدنی برای اطفای خشم و نفرتمان سبب بازتولید رفتارهای غیرمدنی در آینده خواهد شد.
بنابراین، اگر در میانهی جنبش اجتماعی مردم بالغانه و مدنی رفتار کنند و به حقوق دیگران تعرض نکنند و در موارد غیرلزوم و آنجایی که ربطی به دفاع مشروع و دفاع از حقوق مدنیی فرد ندارد، از اعمال خشونت و تحقیر پرهیز کنند، میتوان به آیندهی این جامعه بیشتر امیدوار بود.
#خشونت
#روحانیت
#عمامهپرانی
#بلوغ_مدنی
#اعتراض_مدنی
#خشونتپرهیزی
#خیزش_اجتماعی
#حقوق_معترضان
#اعتراض_غیرمدنی
#جناییشدن_اعتراض
@NewHasanMohaddesi
@bashgahandishe
روزنامه جمهوری اسلامی:
چرا تندروهای اصولگرا را به مرخصی نمیفرستید؟
آنان «بلندگو دهنانی» با فریادهای آشوبزا هستند
روزنامه جمهوری اسلامی نوشت:
آنان که گفتار و نوشتار و رفتارشان، مردم را فراری میدهد، قطعا ضد انقلابند حتی اگر به هزار عنوان خود را انقلابی بخوانند.
باید تندروهای اصولگرا را با قلم و تریبونشان برای مدتی طولانی به مرخصی فرستاد.
شاید باید برای همیشه ترخیصشان کرد که انقلاب بر پایه خردورزی و رواداری و تاب آوری و محبت، نه تنها میماند که جهانگشایی هم میکند.
انقلابیهایی هم که از آنان نام میبریم نه مدعیانِ پرهیاهو و "بلندگو دهنانی" که فریادشان آشوب زاست.
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
⚠️ ابراهیم فیاض: مسائل اخیر شوکی را وارد کرده که خیلی عظیم بوده/ نتوانستند ازدواج را تقویت کنند، چون مکانیسمهایشان بهشدت عقبمانده بود/ جز همراهی چارهای وجود ندارد/ یا ما آینده را میسازیم یا آینده ما را میسازد
🔻استاد مردمشناسی دانشگاه تهران می گوید: فحش، فحشای زبانی است. وقتی غریزه جنسی به شکل مشروع ارضا نشود تبدیل به فحش میشود. جامعهای که در آن غریزه جنسی به شکل مشروع ارضا شود فحاشی وجود ندارد.
🔻اینکه شعار میدهد «هیز تویی، هرزه تویی، زن آزاده منم» یعنی میخواهد بگوید من زن آزادهای هستم که میخواهم ازدواج کنم و تشکیل خانواده دهم. اینکه کسی بیاید در شبکه افق و متاسفانه به عنوان جامعهشناس به معترض بگوید هیز و حرفهایی نظیر آن بزند، اینها هم جوابش را میدهند که ما هیز و هرزه نیستیم و میخواهیم ازدواج کنیم.
🔻این آقایان هم اگر اعتقاد دارند بدانند که ازدواج امر فطری است و متعلق به همه مردم جهان هم هست و هیچ کجای دنیا نیست که امر ازدواج مقدس نباشد. هرجای دنیا بروید ازدواج در قالب یک مدارس مقدس و دینی انجام میشود چه مسیحی باشند چه یهودی یا بودایی.
🔻یقین دارم این تحولات مثبت است و زنان دارند با همجنسگرایی مخالفت جدی میکنند و شریک جنسی مرد را خود میدانند نه همجنس او. این یک امر مثبت است.
🔸در دانشگاهها هم میگویند نمیتوانید در کنارهم غذا بخورید؛ سوال من این است مگر همین دانشجو در کلاس کنار جنس مخالف نمیشیند؟ در فضای دانشگاهها کنار هم هستند، وقتی در فضای راهروها باهم هستند در غذاخوری چرا نباید کنار هم بنشینند؟ این چه کاری است؟ عمده ماجرا همین است که بچهها میخواهند در غذاخوری کنار بنشینید و باهم آشنا شوند و ازدواج کنند. جز این چیست؟ همه آدمها عوضی هستند؟ مقاصد دیگری دارند؟
🔸مردم باخانواده هستند و به ازدواج فکر میکنند. در همین امر ساختن خوابگاههای دانشجویی چهار - پنج طبقه چرا به ساخت یک برج ۲۰ طبقه در همان طرشت فکر نمیکنند که خانههای کوچکی داشته باشد و دانشجویان ازدواج و آنجا زندگی کنند؟ چه میشود اگر این کار را بکنیم؟ باور کنید خلاقیت دانشجویان صنعتی شریف دهبرابر بیشتر میشود، اعتیاد به حتی سیگار دهبرابر کاهش مییابد.
🔸این اعتیاد به سیگار در دانشگاهها چرا افزایش یافته است؟ چون مخدر مکمل رابطه جنسی است و اگر آن نباشد مخدر جایش را میگیرد./ ایسنا
https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1573798
🕌 @jamarannews