-
فعالیت کانال تاریخ و تمدن اسلامی خصوصی بوده و تنها از طریق کمکهای مردمی حمایت میشود. 6221061219149285 🔍 اولین پُست کانال 👇 https://t.me/tamadone_islami/3 کانال تاریخ عرب: t.me/tamadone_arab اینستاگرام instagram.com/tamadone_islami
استفاده از نیروهای نخبه نظامی ایرانی در استحکامات ساحلی در عصر امیر معاویه
معاویه اقداماتی برای تقویت استحکامات ساحلی شام در برابر تهدید واقعی یورشهای بیزانسی انجام داد. از آنجا که عربها تمایلی به سکونت در شهرهای ساحلی نداشتند، او گروهی از #ایرانیان (فُرس) را از بعلبک، حمص و انطاکیه که بهاحتمال مردانی بودند که پس از عقبنشینی #سپاهیان_ساسانی در سال ۶۲۸ میلادی در آن نواحی باقی مانده بودند و همچنین گروهی از أساوره را از کوفه و بصره به این مناطق منتقل کرد تا در دفاع از سواحل شام و لبنان در برابر بیزانسیها مشارکت کنند.
دوره حضرت معاویه (خلیفه اموی، ۶۶۱-۶۸۰ میلادی)، تهدید دریایی بیزانس (روم شرقی) علیه سواحل شام (سوریه و لبنان فعلی) واقعی و مداوم بود. بیزانس هنوز نیروی دریایی قوی داشت و حملات غارتگرانه یا تلاش برای بازپسگیری مناطق انجام میداد.
شهرهای ساحلی مثل انطاکیه، طرابلس (تریپولی)، طرطوس، و غیره را بازسازی، جمعیتگذاری مجدد و (دژبانی) کرد.
نیروی دریایی اولیه مسلمانان را توسعه داد (اولین حملات دریایی بزرگ اسلام در دوره او بود).
معاویه برخی از سپاهیان ایرانی که تجربه ی نظامی بالا داشتند را به سواحل شام منتقل کرد، به ویژه انطاکیه ، برای دفاع در برابر بیزانس.
امروزه برگههای باقیمانده از این قرآن در چهارمجموعه مختلف تقسیم شده که به ترتیب حجم عبارتند از:
کتابخانه ملی فرانسه در پاریس (مجموعه سابق آسلن دو شرویل)
کتابخانه ملی روسیه در سنپترزبورگ (مجموعه سابق مارسل)
کتابخانه آپوستولیک واتیکان در واتیکان
مجموعه هنر اسلامی ناصر د. خلیلی در لندن
متن: حدود ۴۶% قرآن را پوشش میدهد (از سوره بقره آیه ۲۷۵ تا سوره جن آیه ۲). تفاوتهای اصلی با قرآن استاندارد امروز عمدتاً املایی و رسمالخط است (نه محتوایی). برخی تفاوتهای جزئی (مثل قرائات غیر عثمانی) وجود دارد، اما کلی متن بسیار نزدیک به نسخه استاندارد است.
کُدِکس (Codex): به نسخههای خطی قدیمی گفته میشود که به شکل کتاب امروزی (نه طومار) بودهاند
حجازی : اشاره به سبک اولیه خط عربی در قرون اولیه اسلامی دارد که در حجاز (مکه و مدینه) رواج داشت
بخشهایی از سخنرانی #بهرام_بیضایی (بخش اول)
در دانشگاه استنفورد آمریکا با عنوانِ «نشانهشناسی اسطورههای ایرانی»
در سال ۲۰۱۳ میلادی (۱۳۹۱ خورشیدی)
که ایشان خیلی از مسائل رو با احساس ناسیونالیستی ایرانی بدون شواهد دقیق تاریخی بیان میکنند !!
دیدار مفتی اعظم بیت المقدس با هیتلر
حاج امین الحسینی (معروف به مفتی اعظم اورشلیم) یکی از رهبران ملیگرای عرب فلسطین در دوره قیمومیت بریتانیا بود. او از دهه ۱۹۲۰ مخالف سرسخت مهاجرت یهودیان به فلسطین و ایجاد خانه ملی یهود بود.
در سال ۱۹۳۶-۱۹۳۹، در شورش بزرگ عربها علیه بریتانیا نقش داشت و پس از شکست، به عراق گریخت. در سال ۱۹۴۱، در کودتا در عراق شرکت کرد، اما پس از شکست کودتا، به ایران و سپس ایتالیا و آلمان نازی فرار کرد.
او به دنبال حمایت آلمان نازی علیه بریتانیا (دشمن مشترک) و جلوگیری از ایجاد دولت یهودی در فلسطین بود. در نوامبر ۱۹۴۱، به برلین رسید و در ۲۸ نوامبر ۱۹۴۱ (۷ آذر ۱۳۲۰) در کاخ رایخ (Reich Chancellery) با آدولف هیتلر دیدار کرد. این دیدار حدود ۹۵ دقیقه طول کشید
او در استخدام مسلمانان بوسنیایی و دیگران برای واحدهای اساس نقش داشت.
با مقامات نازی مانند هیملر دیدار کرد و از سیاستهای ضد یهودی حمایت کرد.Читать полностью…
سکوت دو هزار ساله: چرا نام #زرتشت و اوستا در کتیبههای ایران باستان غایب است؟
نام زرتشت در هیچ کتیبه هخامنشی (مانند بیستون، تخت جمشید، نقش رستم) یا ساسانی سلطنتی و حتی کتیبههای مذهبی کرتیر (موبد قدرتمند قرن سوم) و اشکانیان نیامده
در دوره ساسانی، حتی کرتیر که کتیبههایش کاملاً مذهبی هستند و از سرکوب ادیان دیگر و تقویت آتشکدهها حرف میزند نام زرتشت را نمیآورد، فقط به "دین مزدیسن" اشاره میکند.
ترکشاهیان به عنوان حامیان بوداییگری شناخته میشوند و عموماً اعتقاد بر این است که بودایی بودند، هرچند خدایان هندو را نیز میپرستیدند
در قرنهای هفتم و هشتم میلادی، حمایت مجددی از بوداییگری در منطقه افغانستان رخ داد که به عنوان نتیجه گسترش قدرت دودمان تانگ در آسیای مرکزی در آن زمان بود، درست زمانی که اعراب بر خراسان و سیستان فشار میآوردند.
زائر کرهای، هویچائو، در سال ۷۲۶ میلادی به زبان چینی ثبت کرد که حاکمان ترکی (突厥، توجوئه) کپیسه («جیبین») پیرو سهجواهر (تریرَتنا) بودند و معابد بودایی بسیاری وقف کرده بودند
(...) به کشور جیبین رسیدم. (...) مردم این سرزمین هو (بربر) هستند؛ شاه و سواران ترک (突厥، توجوئه) هستند. (...) مردم این کشور به شدت به سه جواهر احترام میگذارند. معابد و راهبان بسیارند. مردم عادی در ساختن معابد و حمایت از سه جواهر با یکدیگر رقابت میکنند. در شهر بزرگ، معبدی است به نام شا-هسی-سو. در حال حاضر، موی پیچیده (اوشنیشا، 螺髻) و استخوانهای مقدس بودا در این معبد دیده میشود. شاه، مقامات و مردم عادی هر روز این را میپرستند. در این کشور بوداییگری هینایانا (خودرو کوچک) رواج دارد.Читать полностью…
مجموعه سکه های #ترکشاهیان
سکه تگین شاه در اواخر سلطنت او. روبرو: تاجی با موی سر و طرح شیر. کتیبه براهمی
sri-hitivira kharalava parame - svara sri sahi #tiginadeva karita
"عالیجناب، ایلتبار دو خلج، پرستش خدای متعال، عالیجناب پادشاه، خداوند متعال، تگین این سکه را ضرب کردهاست"
در داخل آن، کتیبه به زبان بلخی : σρι Ϸανο سری شاهو (عالیجناب پادشاه) وارونه: پرتره خدای آتش Adur. بخش نوشته پهلوی ) hpt-hpt t '- tkyn' hwl's s'n MLKA ("تگین، پادشاه خراسان ، [سال] ۷۷). تاریخ مربوط به دوران پس از یزدگرد سوم است و مربوط به ۷۲۸ میلادی است.
سند نسخه ی خطی فرمان پرداخت دیوانی غوریان: سفر مصالحه تاجالدوله والدین به سنگه (سند فیروزکوه ۲۸، قرن ۱۲-۱۳ م.) به زبان فارسی
سند فیروزکوه ، یک نسخه خطی فارسی نو اولیه از قرن ۱۲-۱۳ میلادی (دوره غوریان/اوایل خوارزمشاهیان)، از مجموعه اسناد آرشیو ملی افغانستان است. این سند، فرمانی اداری کوتاه از دیوان اختیاری (اداره مرکزی مالی) است که به معتمد الدوله محمد بن محمود (مقام ارشد مالی) دستور میدهد هزینههای سفر تاجالدوله والدین به محل سنگه (احتمالاً در منطقه هلمند افغانستان کنونی) را از باقیمانده بودجه عشر (مالیات شرعی یکدهم محصولات کشاورزی مسلمانان) پرداخت کند. هدف سفر، دیدار با شمسالدین و حل کامل اختلافات و دستیابی به مصالحه است.
این سند نمونهای نادر و ارزشمند از سیستم اداری-مالی پیچیده دوران اسلامی میانه در شرق ایران و افغانستان است و نشاندهنده استفاده از بودجههای شرعی برای امور دیپلماتیک و آشتی اشراف محلی میباشد.
آیا ایرانیان از نژاد آریاییاند؟
قبل از هجوم آریایی ها به فلات ایران، ایران زمین محل تمدنهای پیشرفته و اقوام بومی بسیاری بوده و واقعاً خندهدار و سادهانگارانهست که ما بعد ۳۰۰۰ سال آریایی هستیم، چون تاریخ و ژنتیک نشون میدن که هویت ایرانی یک موزائیک پیچیده از آمیختگیهای متعدده، نه یک نژاد ایستا و خالص.
مفهوم "نژاد آریایی" از کودکی به عنوان چیزی بدیهی و خالص جا افتاده، اما تاریخ یک پیوستار پیچیده از مهاجرت، آمیزش و دگرگونی ست که هر روایت سادهانگارانه (مثل فخر فروشی به نژاد خالص) رو بی معنا میکنه
عیلامیها: مهمترین و پیشرفتهترین بومیان ایران ، در جنوب غربی (خوزستان امروزی) زندگی میکردند
کاسیها : در زاگرس مرکزی و غربی (لرستان و اطراف). حدود ۱۶۰۰ ق.م بابل رو فتح کردن و دودمانی طولانی داشتند
ماناییها : در شمال غربی (اطراف دریاچه ارومیه). پادشاهی قدرتمندی داشتن و با آشوریها و اورارتوها درگیر بودن.
لولوبیها و گوتیها : در زاگرس، اقوام کوهستانی که با سومریها و اکدیها جنگیدن.
اورارتوها : در شمال غربی (وان و ارمنستان امروزی، و بخشی از فلات ایران). تمدنی پیشرفته با خط و تمدن پیشرفته
دیگر اقوام: هوریها در شمال، کادوسیها و کاسپیها در حاشیه خزر
یونانیها و مقدونیها (پس از اسکندر، قرن ۴ ق.م): اسکندر ایران رو فتح کرد، سلوکیان حکومت کردن.
اعراب مسلمان (قرن ۷ م): فتح ساسانیان توسط خلفای راشدین و مهاجرت گسترده ی عربها به تمام ایران
سلجوقیان (اوغوزها) آمدن و ایران رو فتح کردن. بعد خوارزمشاهیان، غزنویان، تیموریان و.....
مغولها (قرن ۱۳ م): حمله چنگیزخان و هولاکو و سپس حکومت ایلخانان مغول در ایران و مهاجرت گسترده ی مغولان به ایران
مهاجرتهای کوچکتر: ارمنیها، گرجیها (به دلیل جنگهای صفوی-عثمانی)، و ترکان عثمانی به ایران
این واژه هیچ ارتباطی با نژاد خالص، پوست سفید، مو بلوند یا برتری بیولوژیکی نداشته.
در قرن ۱۹ میلادی، زبانشناسان اروپایی (مثل ماکس مولر) شباهت زبانهای سانسکریت، فارسی باستان و زبانهای اروپایی رو کشف کردن و فرضیهای زبانی ساختن: یک زبان مادر (Proto-Indo-European) و مهاجرت مردمانش.اما برخی نویسندگان نژادپرست (مثل آرتور دو گوبینو و هیوستون استوارت چمبرلین) این مفهوم زبانی رو به یک "نژاد برتر" تبدیل کردن و ادعا کردن که آریاییها یک گروه نژادی نوردیک (بلوند، آبیچشم) هستن که تمدن رو به جهان آوردن.
انسانها یک گونه هستن با تنوع ژنتیکی پیوسته، نه دستههای جدا و برتر/پست.هیچ "ژن آریایی" یا "نژاد آریایی" وجود نداره.ادعای "ما آریایی خالص هستیم" نه تنها علمی نیست، بلکه ریشه در ایدئولوژی های نژادپرستانه قرن ۱۹-۲۰ داره که باعث فجایع زیادی شد.هویت ایرانی (یا هر هویت دیگهای) بر پایه فرهنگ، زبان و تاریخ مشترکه، نه خون و نژاد خیالی خالص
✍️تفاوت این داستان با شاهنامه :
در شاهنامه فردوسی جشن سده به هوشنگ (نوه کیومرث، دومین شاه پیشدادی) نسبت داده شده. داستان معروفه که هوشنگ در شکار، سنگی به ماری پرتاب میکنه، سنگ به سنگ دیگه میخوره، جرقه میزنه و آتش کشف میشه. هوشنگ این رو هدیه الهی میدونه، آتش بزرگی افروخته و جشن میگیره و نامش رو سده میذاره (یادگار کشف آتش و پیروزی نور بر تاریکی).
در این دستنویس خطی ، سده به جمشید (جم) نسبت داده شده. جمشید جشن سده رو احیاء و تازه میکنه (سده تازه کرد)، اصلاح میکنه و محکمتر میکنه. هیچ اشارهای به کشف آتش یا هوشنگ نیست تمرکز روی سامان دادن جهان توسط جمشید و ارتباط سده با پایان زمستان و شادی بهاری.
در شاهنامه فردوسی نوروز هم به جمشید نسبت داده شده. وقتی جمشید تخت آسمانی میسازه، دیوها تخت رو بلند میکنن، خورشید برش میتابه و جهان شاد میشه اون روز رو نوروز (روز نو) نامیدند.
به لحاظ پالئوگرافی (علم بررسی خط قدیمی برای تاریخگذاری)، املا و نحوه نوشتن کلمات، ویژگیهای زبانی (مثل واژگان، دستور، و إعراب)، و محتوای فرهنگی میشه زمان تقریبی این دستنویس رو تشخیص داد و همه اینها نشون میدن که مربوط به اواخر دوره غزنوی یا قرن ۱۲-۱۳ میلادی (حدود ۱۱۰۰-۱۳۰۰ م.) هست.
کلماتی مثل «ڛذه» (با سین سه نقطهدار قدیمی)، «کَرذند» (با ذال به جای دال در برخی جاها)، «همي» (همی + فعل، رایج در فارسی میانه تا کلاسیک اولیه)، «فتاذ» (افتاد)، «بڔ» (بر)، «بَاذشایي» (پادشاهی)، و عدم استفاده کامل از إعراب مدرن تر، نشوندهنده فارسی نو اولیه هست که بعد از قرن ۱۰-۱۱ میلادی رایج شد. این املاها با متون غزنوی (قرن ۱۱-۱۲) خیلی شبیهه، نه فارسی اولیه قرن ۸-۹.
این متن نسخهٔ خطی احتمالاً نثر تاریخی فولکلوریکِ مستقل است، نه اقتباس مستقیم یا نقلقول شعری شناخته شده.متن موزون عروضی نیست و از شعر کلاسیک اقتباس مستقیم نشده
قرینهسازی آوایی ،توازن نحوی، پایان بندی های هم صدا که در این نسخه ,تکرار هست اما سجع نیست و هم آوایی تصادفی است ، متن نسخه ریتم دارد، اما نه عروضی، نه بلاغیِ رسمی و دیوانی است مانند تاریخ بیهقی ، سطرها کوتاهاند گویی برای خواندن با صدای بلند مناسب اند نه برای حفظ وزن،این همان چیزی است که در: شاهنامهٔ منثور ابوالمؤید بلخی روایتهای شفاهی خراسانی میبینیم.نثر این نسخه از حیث ساخت روایت، نحو، افعال، و ایدئولوژی شاهی به سنت نثر اساطیری منسوب به شاهنامهٔ منثور ابوالمؤید بلخی تعلق دارد،
هرچند از نظر زمانی و واژگانی متأخر تر و محلی تر است.
https://www.nli.org.il/en/manuscripts/NNL_ALEPH990039249680205171/NLI#$FL40182893
نسخه ی خطی کمیاب و منحصر به فرد به زبان فارسی نو از جشن نوروز و سده
سند اصلی یک برگه کاغذی دو رو که خیلی خوب حفظ شده از یک کتاب قدیمی (کدکس) هست که در کتابخانه ملی اسرائیل نگهداری میشه
(شماره: NLI, Ms.Heb.8333.188)
מקורו ב"גניזה האפגנית"
مقاله:
«عباد الحیره: یک جامعه مسیحی عرب در عراق دوران باستان متأخر» نوشته ایزابل تورال-نیهوف (Isabel Toral-Niehoff)
قبیله عرب عباد الحیرة (العباد) و اشخاص مشهور آن در تاریخ پیش از اسلام و اسلام
عباد به عنوان جامعه مسیحی عرب نسطوری الحیره، نه تنها نخبگان مذهبی و فرهنگی بودند، بلکه نقش کلیدی در علم (به ویژه آموزش، ترجمه و انتقال دانش) و سیاست (دیپلماسی، اداره محلی و واسطهگری بین امپراتوریها) ایفا کردند. این نقشها از دوران پیش از اسلام تا عصر عباسی ادامه داشت.
نقش سیاسی:
واسطه بین ساسانیان و عربها:
عباد نخبگان سیاسی الحیره بودند و اغلب به عنوان مشاور، دیپلمات و مدیر محلی (دهقان) در دربار ساسانی خدمت میکردند. روابط نزدیک با پادشاهان لخمی (مانند نعمان سوم و المنذر چهارم) داشتند و در جانشینی و سیاست داخلی تأثیرگذار بودند.
قبیله عباد الحیره ریشه فرهنگی شخصیتهایی مانند حنين بن إسحاق العبادی (مترجم و پزشک مشهور عباسی) بودند که از همین گروه عرب مسیحی الحیره منشأ میگرفت
نقش فرهنگی و سیاسی و واسطه تجارت، دیپلماسی و انتقال فرهنگ؛ تأثیر بر دوران اولیه اسلامی
ریشههای اسلامی حقوق عرفی (انگلستان)
مقاله به شکلگیری حقوق عرفی در انگلستان در قرن دوازدهم تحت سلطنت هنری دوم میپردازد و مدعی است برخی نهادهای پایهای آن (مانند هیئت منصفه) ریشه در فقه اسلامی دارند
کامنلا (Common Law) یک سیستم حقوقی است که خاستگاه آن انگلستان است و بعدها از طریق استعمار و گسترش امپراتوری بریتانیا به بسیاری از کشورهای دیگر — از جمله ایالات متحده آمریکا، کانادا، استرالیا و هند — منتقل شد.
مقاله جان ا. مکدسی (۱۹۹۹) با عنوان «ریشههای اسلامی حقوق عرفی» بررسی میکند که برخی نهادهای مهم حقوق عرفی انگلیس در قرن دوازدهم میلادی، تحت تأثیر مستقیم نهادهای حقوق اسلامی شکل گرفتهاند، نه ریشههای رومی یا ژرمنیThe Islamic Origins of the Common Law
مگدیسی در بخشهایی از تحقیق خود به نظام فقه مالکی در شریعت اسلامی در شمال آفریقا و صقلیه پرداخته و نشان میدهد که چگونه این نهادها در نظام حقوقی نورمانها در صقلیه، و سپس در نظام حقوقی نورمانها در انگلستان، وارد قانون عام انگلیس شدهاند.
استفاده از نیروهای نخبه نظامی ایرانی در استحکامات ساحلی در عصر امیر معاویه
@tamadone_islami
کُدِکس پاریسینو-پتروپولیتانوس از قرآن های اموی
(Codex Parisino-petropolitanus)
این نسخه در مسجد عمرو بن عاص در فسطاط (مصر قدیم، نزدیک قاهره فعلی) کشف شد. برگههای آن در اواخر قرن ۱۸ و اوایل قرن ۱۹ میلادی (دوران لشکرکشی ناپلئون به مصر) توسط محققان فرانسوی مانند ژان-ژوزف مارسل جمعآوری و خریداری شد.
برخی بخشهای مرتبط (مثل برگههای بیرمنگام) با کربن-۱۴ به قبل از ۶۴۵ میلادی تاریخگذاری شدهاند، اما تاریخ کلی کدکس بر اساس پالئوگرافی (تحلیل خط) اواخر قرن ۷ یا اوایل قرن ۸ است.
این چنین نیست آقای بیضایی
آقای بهرام بیضایی کارگردان معروف سال۲۰۱۳ در دانشگاه استنفورد درباره تاریخ سده های اول هجری سخنانی ایراد کردند که تقریباً همه غلط، عامیانه و غیرآکادمیک هستند.از آنجایی که این روزها برخی افراد سخنان او را در فصای مجازی بازنشر کرده اند، برای اثبات نادرستی سخنان او پیش از این چهار درس گفتار درباره فردوسی، بابک، مازیار و افشین منتشر کردیم. با جمع بندی سخنان این چهار درس گفتار، در این جا نشان می دهیم سخنان آقای بیضایی تا چه اندازه احساسی، شنیداری و بی پایه و اساس است.
با تمام احترامی که برای ایشان قائل هستم، باید گفت کارگردان خوب بودن یک چیز است و اظهارنظر درباره مسائل تاریخ چیز دیگری است.لینک در یوتیوب
https://youtu.be/BuBTFSA7L5w
کانال تلگرام دکتر عبدالنبی قیم
@a_qayyem
غیبت نام زرتشت و اوستا در کتیبه های باستان
نام زرتشت در هیچ کدام از کتیبههای هخامنشی نیامده از تاریخ احتمالی زرتشت (۱۵۰۰-۱۰۰۰ ق.م) تا اولین ذکر نامش در متون پهلوی (۳۰۰-۷۰۰ م) بیش از ۲۰۰۰ سال فاصله است!
این در تاریخ مذاهب و ادیان بی سابقه است.
کتیبه بیستون داریوش بزرگ:
بزرگترین و مهمترین کتیبه، با بیش از ۱۰۰۰ سطر به سه زبان (فارسی باستان، عیلامی، بابلی). تمرکز روی پیروزیهای داریوش، اهورامزدا و سرکوب شورشیان هیچ اشارهای به زرتشت نداره
کتیبههای تخت جمشید شامل کتیبههای بنیادین داریوش، خشایارشا و اردشیر اول روی ستونها، دیوارها و لوحها فقط ستایش اهورامزدا، نسبنامه و توصیف ساختمانها بدون ذکر نام زرتشت!!!!
کتیبههای نقش رستم: کتیبه داریوش روی مقبره خودش و کتیبههای بعدی مشابه، تمرکز روی اهورامزدا و شاهنشاهی بدون ذکر نام زرتشت!!!
کتیبههای پاسارگاد: کتیبههای کوروش بزرگ (مثل CMa, CMb) کوتاه و ساده، فقط نام و عنوان بدون ذکر نام زرتشت!!!
کتیبههای شوش: کتیبه بنیادین داریوش در آپادانا و کاخ شوش – توصیف ساخت بنا و مواد از ساتراپیها بدون ذکر نام زرتشت!!!
کعبه زرتشت (نقش رستم)
نقش رجب
سرمشهد
کتیبه کرتیر در کعبه زرتشت
حتی موبدی مثل کرتیر که قدرت ایدئولوژیک داشت و کتیبههاش کاملاً مذهبی بودن، زرتشت رو نام نبرد.
بینالنهرین با ایران باستان تعاملات زیادی داشت (مثل فتح بابل توسط کوروش در ۵۳۹ ق.م) نام زرتشت در هیچ منبع مستقیم بابلی، آشوری یا دیگر متون بینالنهرینی نیامده ، حتی در متون آشوری قرن ۹-۸ ق.م زرتشت غایبه ❌
هخامنشیان (۵۵۰-۳۳۰ ق.م):هیچ ذکری از زرتشت/اوستا ❌
حتی هرودوت (قرن ۵ ق.م) درباره مغان (کاهنان زرتشتی) حرف می زنه، اما مستقیم زرتشت رو نام نمیبره ❌
نام زرتشت حتی در هیچ متن سانسکریت یا منبع هندی باستانی مستقیماً نیامده حتی با وجود شباهتهای قوی زبانی و فرهنگی و دینی که وجود داره باز نام زرتشت نیامده در آنان در متون سانسکریت (ریگودا، اوپانیشادها) هیچ اشارهای به زرتشت نیست، حتی در متون بعدی هندی (مثل مهابهاراتا یا پورانهها)زرتشت غایبه ❌
سلوکیان (۳۱۲-۶۳ ق.م):حکومت یونانی-ایرانی در ایران منابع یونانی درباره مغان و آیینهای ایرانی اما باز هیچ سند ایرانی با نام زرتشت/اوستا نیست❌
اشکانیان (۲۴۷ ق.م - ۲۲۴ م):حدود ۴۷۰ سال حکومت!سلسله ایرانیتبار، نه یونانی چند کتیبه یونانی و پارتی هنوز هیچ ذکری از زرتشت/اوستا نیست ❌
ساسانیان اولیه (۲۲۴-۳۰۰ م):حتی کتیبههای کرتیر موبد موبدان باز هیچ ذکری از زرتشت نیست ❌
از حدود ۱۵۰۰ ق.م (تاریخ احتمالی زرتشت) تا ۶۰۰ میلادی (متون پهلوی) بیش از ۲۰۰۰ سال سکوت کامل از نام زرتشت و اوستا
سکه های ترکشاهیان و تامغاهای ترکی و توضیحات تکمیلی
https://data1.geo.univie.ac.at/projects/dasantlitzdesfremden/coins/coin122%3Fref=showcases%252Fshowcase13&language=en.html
#ترکشاهیان حکومتی ترکیتبار (احتمالاً از شاخه خلج) بودند که از قرن ۷ تا ۹ میلادی بر مناطق کابلستان، زابلستان، قندهار و بخشهایی از افغانستان امروزی و پاکستان حکومت میکردند.
ترکشاهیان در برابر گسترش خلافت اموی مقاومت کردند و چندین بار اعراب را عقب راندند. #تگین_شاه طولانیترین سلطنت را داشت و در سال ۷۳۸ م. به دلیل پیری، قدرت را به پسرش فروم کیسارو (Fromo Kesaro) واگذار کرد (با تأیید امپراتور چین تانگ).
شاهان ترکشاهیان :
برها تگین (Barha Tegin): حدود ۶۶۵–۶۸۰ م. بنیانگذار، عربها را عقب راند و پایتخت را از کپیسه به کابل منتقل کرد.
تگین شاه (Tegin Shah): حدود ۶۸۰–۷۳۹ م. طولانیترین سلطنت، عنوان "خوراسان تگین شاه" (شاه شرق در برابر عربها)، در ۷۱۹–۷۲۰ م. از امپراتور تانگ چین تأییدیه گرفت و عنوان "ایلتبار خلج" داشت. در اواخر سلطنت (۷۲۸ م.) سکههای سهزبانه ضرب کرد
فروم کیسارو (Fromo Kesaro): حدود ۷۳۹–۷۴۵ م. پسر تگین شاه، احتمالاً به افتخار "قیصر روم" (لئون سوم بیزانسی که عربها را شکست داد) نامگذاری شد.سکههایی با ادعای پیروزی بر عربها ضرب کرد.
بو فوژون (Bo Fuzhun): حدود ۷۴۵ م. به بعد.
خینگالا (Khingala): حدود ۷۸۰–۷۸۵ م.
پتی دومی (Pati Dumi): تا حدود ۸۱۵ م. به اسلام گروید و خراج داد.
معابد متعدد، زائر کرهای هویچائو (۷۲۶ م.) از حمایت شاه و دربار از بودایی گزارش داد.
همزمان عناصر زرتشتی (خدای آدور روی سکهها) و هندو (مجسمههای سوریا/میترا و گنشه) وجود داشت.
نسخه ی خطی فارسی نو اولیه
دستوری برای پرداخت از سوی دیوان اختیاری به معتمد الدوله محمد بن محمود صادر شده است تا هزینههای سفر تاج الدوله والدین به سنگه را تأمین کند. او در آنجا با شمس الدین دیدار خواهد کرد تا تمام جنبههای آشتی و مصالحه (مصالحتها) را حل و فصل نمایند. این پرداخت از باقیمانده بودجه عشر (وجوه عشر) تأمین خواهد شد،اشاره به بودجه عشر نشان میدهد که این مبلغ، سهمی از عشر جمعآوریشده توسط معتمد است.
این سند از مجموعه اسناد فیروزکوه در آرشیو ملی افغانستان است و مربوط به دوره غوریان (Ghurids، قرن ۱۲-۱۳ میلادی) میشود.
وجوه عشر : «وجوه» به معنای درآمدها یا بودجهها، و «عشر» مالیات شرعی یکدهم بر محصولات کشاورزی زمینهای مسلمانان. در اداره اسلامی، عشر از مسلمانان گرفته میشد (برخلاف خراج که از غیرمسلمانان بود).اینجا از باقیمانده بودجه عشر برای پرداخت هزینههای دولتی استفاده شده است.
اعتمادی علی خالقی و کفی📜ترجمه فارسی روان و دقیقتر سند:
الدیوان الاختیاری
نشان مبارک ملک [+/- 2]
اطلاق کند معتمد الدوله محمد بن محمود
از وجوه عشر از باقی حساب در وجه
اخراجات خداوند مخدوم تاج الدولة
والدین کی به سنگه خواهد رفت به خدمت
خداوند شمس الدین از جهت مصالحتها
گندم (؟)
۱. توکلم بر خالق من است و این برای دیوان اختیاری کافی است.
۲. نشان مبارک ملک [احتمالاً نام حاکم یا مهر، بخش ناقص].
۳. معتمد الدوله محمد بن محمود اطلاق [پرداخت] کند
۴. از وجوه عشر، از باقی حساب، در وجه
۵. مخارج خداوند مخدوم تاج الدوله
۶. والدین که به سنگه خواهد رفت به خدمت
۷. خداوند شمس الدین، از جهت مصالحتها.
۸. گندم (؟) [احتمالاً بخشی از پرداخت، اما نامشخص].
#سنگ_قبر_اسلامی قرن ۹ میلادی
در این مورد خاص، نام #عفيرة_بنت_حفص به صورت فشرده و در فضای تنگ بین خطوط ۲ و ۳ اضافه شده، که نشاندهنده این است که سنگ ابتدا به صورت الگو ساخته شده و بعداً برای این زن شخصیسازی شده.
1. بسم الله الرحمن الرحیم
2. هذا ما تشهد به فلانة إبنت فلان الفلانى تشهد
2״. عفيرة إبنت حفص
3. الا اله الا الله وحده لا شریك له وان محمد
4. عبد الله ورسوله ارسله بالهدی ودين الحق
5. لیظهره على الدين كله ولو كره المشركو
6. ن و تشهد ان الموت حق والبعث حق و ا
7. ن الساعة اتية لاریب فیها وان الله باعث من
8. فی القبور اللهم صلى على محمد و على آل
9. محمد و ارحم محمد و آل محمد و بارك
10. على محمد و على آل محمد كما صليت و رحمت
11. و باركت على إبرهيم و على آل ابرهيم
12. انك حميد مجيد اللهم انها امتك
31. ابنت امتك ناصيتها بيديك فا
14. غفر لها و تجاوز عنها و نوّر عليها
15. قبرها و اجعله عليها روضة
آیا ایرانیان از نژاد آریاییاند؟
قبل از هجوم آریایی ها به فلات ایران، ایران زمین محل تمدنهای پیشرفته و اقوام بومی بسیاری بوده و واقعاً خندهدار و سادهانگارانهست که ما بعد ۳۰۰۰ سال آریایی هستیم، چون تاریخ و ژنتیک نشون میدن که هویت ایرانی یک موزائیک پیچیده از آمیختگیهای متعدده، نه یک نژاد ایستا و خالص.
مفهوم "نژاد آریایی" از کودکی به عنوان چیزی بدیهی و خالص جا افتاده، اما تاریخ یک پیوستار پیچیده از مهاجرت، آمیزش و دگرگونی ست که هر روایت سادهانگارانه (مثل فخر فروشی به نژاد خالص) رو بی معنا میکنه@tamadone_arab
نسخه ی خطی کمیاب و منحصر به فرد به زبان فارسی نو از جشن نوروز و سده
سند اصلی یک برگه کاغذی دو رو که خیلی خوب حفظ شده از یک کتاب قدیمی (کدکس) هست که در کتابخانه ملی اسرائیل نگهداری میشه
(شماره: NLI, Ms.Heb.8333.188)
מקורו ב"גניזה האפגנית"
نکات سطح نوشتار :
دوبرگ در وضعیت خوب، سوراخهایی در محل اتصال نخ به لبهی کاغذ، ۱۴ سطر در هر چهار طرف، متن ناقص با جوهر مشکی، این قطعه یک متن نثر تاریخی-اساطیری ناشناس (احتمالاً قرن ۱۲-۱۳ میلادی) اهست و به هیچ شاعر شناخته شدهای نسبت داده نشده. شبیه خلاصهای از داستانهای شاهنامه ماننده، اما با جزئیات خاص خودش.
در این متن، خلاصهای از دوران طلایی پادشاهی جمشید (که اینجا «جم» نامیده شده) آورده شده: دورهای پر از امنیت، رفاه و شادی که جمشید نوروز رو پایهگذاری کرد و جشن سده رو احیا کرد
این با شعرهای شاعران عصر غزنوی (مثل منوچهری دامغانی و عنصری) همخوانی داره که سده رو پیشاهنگ نوروز تصور میکردن مثل نوروز که زمستان رو شکست میده.
بشاذي آتشي بزرک بِکر
ذند وֹ نشاط و شاذي
همي کَرذند هرْ کسي
بجَای خویش. و اِین
نیز باِتفاق جنان او
فتاذ کِه همْ روز
آبان بود. ڛذه نَام
نهاذند وֹ سذهی نخستین
محکَمْ تر کِرْذند تا بڔ
وزکَارِ جمْ. جون جَمْ پدیذَار
آمد و بَاذشایي بیافت
وֹز ایزذ او را تاییدهَا
بوذ جه بروزکار اندڔ
خلل آمذَه بود و تبا َهي
و تَبَاهي اندَرْ روزکَاڔ
و ڛڛتی روزبروز
نیز همی کشت تا بوقت
جَمْ. جون جم بَاذشایي
بِکِڔفت وَز ایزد او
راَ تَاییدها بُوذ جنانك
بیش ازَانْ کڛ رَا
نبوذَه بود جم بتد بیر
کَارهَا استوارْ
کَرْذ سده تا زه
کَرْد .هَرْ ایینی کِه
بیش ازَان بوذَه بوذ نیکو
تر اَزَان بڛاخت. جون
کار آرَام کڔِفت وֹ آبْ
بَاذْشاهي و فرْمَان بُرْ
ذَاري بجای بازْآمَذ
رسمهَا نیکو بنهَاذ. اور
مزد ماه فرورذین
روزْ بنِشڛتند بجشن
کرْدَن نوْروز. جنین کفْت
کِه این نوروز اڛت
که کار جهان بَازرسم
و ذاذْ آمد و فَڛاد کمْ شد
وֹ بَذَان دور کرذ. آن روز
جشن کرذَند وֹ نوروز
نَام کرذند. جون کاڔ
برو قرار کِرِفت
وهڔ کسٚي بکارِ خویش باز
آوردْ بَاز جَاي خویش
و دست بیدَاذکَرَان
کوتَه کَرْذ و کَار جهَان
ڔوي بَآباذَاني نهاذ.
کشتهَا بڛیار بِکردَنْد
وֹ هَرْ کسِي بکار خویش
بَاز شدند. جون زمڛتان
بکذَشت و بَرْفها بکذَ
اخت مَرْذمان بشا
ذیها بدَشت بیرون
شذند. کشتها ڛبز
بدیذَند نیکو کفتند برهَا
نیکوتر شدهست وَ
برهَا امڛال نیکوترڛت
با شادی بسیار، آتشهای بزرگی برمیافروختند، مینوشیدند و شادی و نشاط میکردند؛ هر کسی در جای خودش. و این اتفاق افتاد که همین روز، روز دهم [ماه بهمن] بود. آن را «سده» نامیدند و سده نخستین را محکمتر کردند تا دوران جم. وقتی جم ظاهر شد و به پادشاهی رسید با حمایت بسیار از سوی خداوند چون در روزگار پیش از او، خلل و فساد و تباهی در کارها فراوان بود و تباهی در روزگار و ناتوانی روزبهروز بیشتر میشد و این وضع ادامه داشت تا زمان جم.
وقتی جم به پادشاهی رسید و خداوند حمایتش کرد آنگونه که پیش از او برای کسی نبوده بود او کارهای بیرون را استوار کرد، جشن سده را تازه و اصلاح کرد. هر آئینی که پیش از آن وجود داشت، او بهتر از پیش ساخت. وقتی کارها آرام گرفت و آبروی پادشاهی و فرمانروایی به جای خود بازگشت، رسمهای نیکو گذاشت.
در روز اورمزد ماه فروردین، برای جشن نوروز گرد میآمدند. چنین گفت که: «این نوروز است، چون کار جهان دوباره به رسم و ترتیب آمد، عدالت بازگشت و فساد کم شد و بدکاران دور گردید.» آن روز را جشن گرفتند و نوروز نامیدند. وقتی کارها بر جای خود قرار گرفت، هر کسی را به کار خویش بازگرداند، جای خود را باز یافت و دست ستمکاران را کوتاه کرد و کار جهان بر آبادانی گذاشت. کشتها را بسیار کردند و هر کسی به کار خویش بازگشت.بخش چهارم (ارتباط سده با بهار):
وقتی زمستان گذشت و برفها آب شد، مردم با شادی به دشتها بیرون میرفتند. مزارع سبز را میدیدند، نیکو میگفتند که محصولها نیکوتر شده و محصول امسال از پارسال بهتر است.
«سده در روایت جمشید: کشف یک دستنویس خطی فارسی از دوران غزنوی»
یک دستنویس نادر فارسی نو تقریبی از قرن ۱۲-۱۳ میلادی (احتمالاً اواخر دوره غزنوی) در کتابخانه ملی اسرائیل کشف شده که روایتی متفاوت از جشنهای باستانی ایرانی ارائه میدهد. در این متن نثر کوتاه، جمشید (به نام «جم») جشن سده را احیا و اصلاح میکند (نه هوشنگ، برخلاف شاهنامه فردوسی) و آن را با پایان زمستان و ذوب برفها مرتبط میسازد، جشن سده را پیشاهنگ نوروز و نماد پیروزی بهار بر زمستان میداند. همچنین پایهگذاری نوروز را در روز #اورمزد_فروردین به #جمشید نسبت میدهد، زمانی که جهان دوباره منظم، عادلانه و آباد شد.
قبیله عرب عباد الحیرة (العباد) و اشخاص مشهور آن در تاریخ
گروهی از عربهای مسیحی شده (عمدتاً نسطوری) بودند و در الحیرة عراق ساکن بودند، چندین شخصیت مشهور و تأثیرگذار در تاریخ عرب پیش از اسلام و عصر عباسی داشتن. این افراد اغلب در زمینههای شعر، سیاست، ترجمه، پزشکی و دیپلماسی برجسته بودند.
قبیله ی العباد بومی حیره بودند و از تاریخ آنان بر میآید که مسیحیان عرب بر مذهب #نسطوری بودند، و اهل خواندن و نوشتن و دانش انجیل بودند، و همچنین به پیشه وری و تجارت نیز مشغول بودند، و شاید به «عباد» نامیده شدند؛ چون خدا (یا مسیح) را عبادت میکردند.
آنها عرب های مسیحیشده از قبائل مختلف (مانند تمیم، ربیعه، ایاد، لخم و غیره) بودند که در الحیره ساکن شدند، به تجارت، علم و عبادت مشغول بودند و نقش کلیدی در انتقال فرهنگ و تمدن (از جمله تأثیر بر دوران اولیه اسلام) ایفا کردند.این جامعه چندزبانه و چند فرهنگی، واسطهای بین امپراتوری ساسانی، عربهای بادیهنشین و فرهنگهای اطراف بود
یکی از بزرگترین شاعران عصر جاهلی، فصیح و ماهر در زبانهای عربی و فارسی. او مترجم و کاتب در دربار #ساسانیان بود، سفیر بین کسری و قیصر روم، و نقش کلیدی در سیاست الحیرة داشت (مثلاً کمک به انتخاب #نعمان_بن_منذر به عنوان پادشاه). شعر او پر از حکمت، توصیف طبیعت است. او را یکی از فحول شعر جاهلی میدانند.
بزرگترین مترجم و پزشک عصر عباسی، رئیس بیت الحکمه در زمان مأمون و متوکل، مترجم آثار جالینوس، بقراط و ارسطو به عربی و سریانی. او عرب مسیحی از الحیرة بود و نقش عظیمی در انتقال علوم یونانی به جهان اسلام داشت.
پسر حنین بن إسحاق، پزشک و مترجم برجسته، ادامهدهنده کار پدر در ترجمه آثار فلسفی و پزشکی (مانند کتابهای ارسطو و اقلیدس). او نیز در دربار عباسیان فعال بود و سبک ترجمهاش ساده و دقیق بود.
یکی از تأثیرگذارترین خاندانهای عباد در قرن ۶ میلادی، درگیر در مبارزه قدرت با لخمیها.
پناه دادن به اوس بن غلام (از خاندان مخالف)، منجر به درگیری و تبعید.
اسقف الحیره و تأمینکننده مالی نعمان سوم (آخرین پادشاه لخمی).
مشاور اصلی المنذر چهارم و نعمان سوم، نقش کلیدی در سیاست لخمی و ارتباط با ساسانیان.
به عنوان یکی از خانوادههای مهم سیاسی عباد از شاخه ازد نام برده میشود.
شاخهای از لخم که بخشی از عباد بودند و با شاخه سلطنتی (تنوخیها) رقابت داشتند.
در کل، عباد پلی فرهنگی بین جهان عرب، ایران و منابع یونان و روم بودند: سیاسیاً واسطه قدرت، و علمیاً پیشگام در انتقال دانش که به اوج خود در عصر عباسی (با پزشکان و مترجمان مسیحی عرب مانند حنین) رسید. این نقشها نشاندهنده تأثیر عمیق عربهای مسیحی در تاریخ علم و سیاست جهان اسلام است.
اعتبار و سطح نویسنده ی مقاله :
پروفسور مکدیسی
پروفسور مکدیسی مدرک کارشناسی خود را از کالج هاروارد (با درجه ممتاز، ۱۹۷۱)، مدرک دکترای حقوق را از دانشکده حقوق دانشگاه پنسیلوانیا (۱۹۷۴) و مدرک دکترای علوم قضایی را از دانشکده حقوق هاروارد (۱۹۸۵) اخذ کرده است. پس از ده سال تدریس در دانشکده حقوق کلیولند-مارشال، به عنوان رئیس دانشکده حقوق دانشگاه تالسا (۱۹۹۴-۱۹۹۱)، دانشکده حقوق دانشگاه لویولا نیواورلئان (۱۹۹۹-۱۹۹۶) و دانشکده حقوق دانشگاه سنت توماس (۲۰۰۳-۱۹۹۹) خدمت کرده است. وی در حال حاضر عضو هیأت علمی دانشگاه سنت توماس بوده و عمدتاً در زمینه حقوق مالکیت تدریس میکند.
شامل کتابهای املاک و داراییهای آینده (ویرایش ششم با همکاری دی. بوگارت، ۲۰۱۴)، درون حقوق مالکیت (با دی. بوگارت، ۲۰۰۹)، مقدمهای بر مطالعه حقوق (ویرایش سوم با ام. مکدیسی، ۲۰۰۹)، حقوق مالکیت فلوریدا جلد دوم (۲۰۰۷)، حقوق مالکیت فلوریدا جلد اول (۲۰۰۶) و حقوق مالکیت اسلامی (۲۰۰۵) است، به علاوه مقالات متعدد و فصولی در رسالات مرتبط با حقوق مالکیت.
او مینویسد که در نظام شریعت اسلامی، حل و فصل منازعات میان طرفین قبل از گرقتن به دادگاه رسمی انجام میشد، به گونهای که شاکی دادخواست (مقال) ارائه میداد و مدعیعلیه موظف بود پاسخ بدهد مشابه همان چیزی که در «اعتراف مردم» (Popular Recognition) در حقوق انگلیس دیده میشود.
مگدیسی تأکید میکند که در نظام اسلامی، اثبات دعوی با شهادت شهود صورت میگرفت و زمانی که یکی از طرفین شهود مناسب ارائه میداد، قاضی باید از آنها به عنوان وسیلهٔ اثبات دعوی استفاده میکرد. او همچنین اشاره میکند که امام مالک (مؤسس مذهب مالکی) بر این باور بوده که قاضی در اغلب موارد نمیتواند بدون شهادت معتبر حکم صادر کند.📌در قسمت هئیت منصفه اشاره به تطبیق و تاثیر این روش با فقه مالکی اسلامی خبر میدهد
۱. هیئت منصفه گروهی متشکل از ۱۲ نفرِ سوگندخورده از اهالی محل است
۲. که باید پاسخی ارائه دهند
۳. به صورت متفقالرأی
۴. درباره موضوعی که شخصاً دیده یا شنیدهاند
۵. که برای قاضی الزامآور است
۶. تا حقیقت را در مورد امور واقعی یک پرونده مشخص کنند
۷. بین افراد عادی
۸. و با دستور قضایی به هیئت منصفه ارجاع میشود
۹. و خواهان حق دسترسی به آن را دارد.
۱. دعوایی بین افراد عادی که خواهان حق دسترسی به آن را دارد.(پروفسور مگدیسی) معتقد است این ۹ تشابه ساختاری دقیق، بهطور تصادفی رخ نداده است. او استدلال میکند که این سطح از تطابق، نشاندهنده انتقال مستقیم یک نهاد حقوقی است، نه صرفاً یک تشابه ایدئولوژیک یا تصادفی.
۲. شاهدان گروهی ۱۲ نفره از اهالی محل را تشکیل میدهند.
۳. شاهدان سوگند میخورند تا حقیقت را درباره آنچه دیده یا شنیدهاند بگویند.
۴. شاهدان باید پاسخی ارائه دهند.
۵. شهادت برای قاضی الزامآور است.
۶. رأی متفقالرأی.
۷. پرونده با دستور قضایی به هیئت منصفه ارجاع میشود
#هئیت_منصفه دادگاه بر گرفته از نظام حقوقی اسلامی فقه مالکی
هیئت شهادت اسلامی #الفیف (هیئت منصفه:Jury) در فقه مالکی بین قرن هشتم و یازدهم میلادی توسعه یافت و مقرر داشت که 12 نفر از افراد جامعه مردم اسلامی سوگند یاد کنند که حقیقت را بگویند و به اتفاق آرا به رأی برسند .
✍️ترجمه و ادیت: مروان پاشا
@tamadone_islami