✔ اطلاع رسانی در حوزه ی کتاب،مقاله،همایش،سمینار،کنفرانس،کارگاه و ... ✔ارتباط با مدیر::09111311577 @morteza_parvizi http://Www.Instagram.com/rokhsarezaban : اینستاگرام rokhsarezaban.ir وبگاه rokhsarpub.com
انجمن مغز و شناخت دانشگاه علامه طباطبایی با همکاری آکادمی شناختی کانکتوم برگزار میکند:
#نشست_آنلاین
"مقدمهای بر کاربرد MATLAB در تحلیل دادههای زبانی"
✅ آیا تا به حال به این فکر کردید که چطور میشه از ابزارهای محاسباتی برای تحلیل زبان استفاده کرد؟ در این سخنرانی با کاربردهای اولیهی نرمافزار MATLAB در پردازش و تحلیل دادههای زبانی آشنا میشید.
💻 مناسب برای علاقهمندان به زبانشناسی رایانشی، هوش مصنوعی و تحلیل دادههای متنی!
👩💻سخنران:
خانم دکتر دلانگیز دلیر
🗓 تاریخ: پنجشنبه ۲ مردادماه ۱۴۰۴
⏰ ساعت: ۲۰
🌐 محل برگزاری: اسکای روم
این جلسه کاملا💯 رایگان 💯هست.
جهت ثبت نام به آیدی زیر پیام دهید.
@ATU_BC
منتظر حضور ارزشمند شما در این جلسه هستیم.🙏🌸
کانال تلگرام مجموعه ها:
انجمن مغز و شناخت دانشگاه علامه
آکادمی شناختی کانکتوم
فرزاد جهانبین، نویسنده، معتقد است که مردم حوصله مطالعه ندارند و روحیه فستفودی مانع از کتابخواندن آنها شده است.
او گفت: در حوزههای مختلف از جمله اندیشه، شمارگان کتابها کم است و علتش این است که مردم ما بیش از آنکه به مکتوبات علاقهمند باشند، بیشتر شفاهیپسند هستند. حجم گفتوگوها، تحلیلهای شفاهی و فیلمهایی که ساخته میشود نشان از شفاهی بودن مردم ما دارد و همین موجب شده چندان میلی به سمت کتاب نباشد. علاوه بر این، ما یک مقدار کم حوصله هستیم. باید برای کتاب خواندن وقت گذاشت، اما چون روحیه فست فودی و ساندویچی شکل گرفته، موجب شده که کمتر به سمت کتاب برویم.
وی با اشاره به جایگاه کتابهای صوتی بهعنوان یک راه حل برای بالا بردن سرانه مطالعه در کشور افزود: کتابهای صوتی مدتی است که جای خودش را باز کرده اما برای اینکه بیشتر جا بیفتد، بایستی نسبت به وقت بیشتر دقت کنیم تا هدر رفت کمتری داشته باشیم.
این نویسنده با اشاره به اهمیت حوزه اندیشه در جامعه بیان کرد: مطالب آکادمیک و اندیشه را میتوان به حدی ملموس کرد تا جامعه ارتباط برقرار کند. اینکه بخواهیم مطالب را به زبان ساده مطرح کنیم خوب است، اما اینکه مطالب را سادهسازی کنیم و در واقع از عمق لازم بیندازیم، به هیچ وجه صلاح نیست چرا که عمق جامعه را کم میکند و تبعات زیادی به بار میآورد. یکی از نتایج سادهسازی این است که در جامعه همه فکر میکنند همه چیز را میدانند و به آن اشراف دارند.
جهانبین با اشاره به وضعیت مطالعه در کشور گفت: متاسفانه دانشجویان ما کمتر مطالعه میکنند و حتی کتابهای درسی خود را هم عموماً نمیخوانند و با یک جزوه و خواندن چند فصل به پایان میبرند. متاسفانه این وضعیت در مورد برخی از اساتید هم صدق میکند. شما بعضاً میبینید که چند سال یک جزوه تدریس میشود و مطالبی به آن جزوه افزوده نمیشود و این نشان میدهد که استاد به یک رکود رسیده است.
🇮🇷 @linguiran
🔸تاراج عاطفه
پرستار رنجهای سخت دیروزیم
غزلخوان شبهای سرد پاییزیایم
سخنگوی روزهای ابری و طوفانیام
طبیب سویدای دل و دردهای ناگفتهام
الا ای بت شوخ شیرین سخن
نوازنده ساز نبض جام حیات
به مرداب، به سرداب ماتم سپردی دلم را
دلی شیشهای، گرم و تنگ و پرآشوب
شکستی شکوه دل و رقص اندیشهام را
سخنهای ناگفته بسیار، زمان سکوت است و سکوت سکوت
غزلهای نسروده، اشکهای سرد تهی، قدمهای بیهوده، بسیار
دریغا سر کوچه شوق وصلت بن بست بود
دریغ و دریغا که حرف من و گوش تو، مصاف وفا و عاشق کشیست
م. پرویزی
سلام
به مناسبت بیست وهشتم مرداد سالروز درگذشت بانوی غزل سیمین بهبهانی
سیمین سرآغاز نسل سوم سنتی پردازان است.
نام سیمین یادآور نام پروین وفروغ هم هست.
پروین شاعری که در دل سنت ایستاد ودرقالب قطعه ،مفاهیم سنتی درد جامعه را فریادزد
با همان دلسوزی مادرانه ،مادری که همه ی احاد جامعه را فرزند خودمی داند.
فروغ درمقابل فرهنگ سنتی ایرانی بی محاباایستاد ودرمقابل سدسنت به نبردپرداخت واز هزارتوی سنت بیرون امد.
اوودردهای مشترک وتاریخی زنان را فریادکشید.
هر کسی از ظن خود همراه فروغ شد
ودلش را به درد آورد
.اما اوفارغ از دردوغم رنج حیات افکارش را درقالب شعر نیمایی سرود.
ولی سیمین نه تندی فروغ را علیه سنت داشت ونه وابستگی پروین را به سنت.
حتی طرفداران این سه شاعربزرگ بخصوص هواداران افراطی حاضر نیستند به اندیشه های دیگران هم احترام بگذارند .
سیمین بانوی غزل است ولی غزلهای دومجموعه ی اولیه او از تازگی درزبان وبیان وتجدددرتفکر بهره ای ندارد.
سیمین ازمجموعه ی. مرمر و رستاخیز به بعد نگرشی جدیدمی یابد و سبک وزبا ن.وبیانش تغییر می کند.
سیمین برای اینکه سخن امروز و دردهای امروزرا درقالبی تازه تر بیان کند، .به سراغ اوزانی می رود.که درگذشته سابقه نداشته است یاکمتر به کاررفته است.
به همین دلیل اورا نیمای غزل نامیده اند.
این رویکرد در کتاب(،خطی زسرعت واز آتش) گرد آمده وبه اوج خودمی رسد.
سیمین دردنامه جامعه اش رامی سرآید.
تلاشهای وتجربه های سیمین از مجموعه های رستاخیز تایک دریچه آزادی درنوشدن غزلهای سنتی ما
تاثیر بسزایی داشته وداردوتجربه های جدید اودرغزل موردتوجه بسیاری از شاعران قرارگرفته است
چون درخت فروردین پرشکوفه شدجانم
دامنی زگل دارم برچه کس بیفشانم
سیمین بهبهانی
دامن گل سیمین همان مجموعه ی اشعار اوست که برشیفتگان شعرافشانده است
ل،بهرامیان
/channel/amirnormohamadi1976
وقتی استاد فریدون مشیری بنویسه و استاد شجریان بخونه نتیجه ش میشه این شاهکار که این روزا خیلی به جون و دل میشینه... ❤️یادشون گرامی 🌙🌱
هم خلبان هم هم دکتر!
کیارستمی در مستند مشق شب که دهه شصت ساخته از کودکی میپرسد:
تو وقتی بزرگ شدی میخوای چیکاره بشی؟
کودک جواب میدهد: خلبان.
دلیل او برای خلبان شدن این است که صَدام را بکشد چون صدام بیرحم و ویرانگر است.
کیارستمی در ادامه با زیرکی میپرسد: اگه تا اون موقع صدام کشته شده بود، اون موقع میخوای چیکاره بشی؟
کودک میگوید: اونایی که میان بیمارستان، مریض میشن؛ میخوابن رو تخت اونا رو عمل میکنم...
کیارستمی: آها پس میخوای دکتر بشی؟
کودک: بله هم خلبان هم دکتر!
این دیالوگ، معصومانه و تکاندهندهاست. و اوجش برای من آنجاست که کودک همچنان میخواهد هم خلبان باشد هم دکتر. انگار هم میخواهد صدام ویرانگر را به سزای اعمالش برساند. هم به دنبال آباد کردن خرابیهاییست که صدام به بار آورده است. انگار توامان میخواهد دنبال پیشگیری و درمان باشد. چون هر جامعهای هم خلبان میخواهد هم دکتر؛ هم آسمان امن میخواهد هم بیمارستانها و پزشکان خوب؛ پاسخ کودک در اوج سادگی و زلالی، جامع و پخته است. معصومانه است ولی واقعگرایانه نیز هست. انگار او جهان و خاورمیانه را خیلی بهتر از بزرگترها میشناسد. حرف راست را باید از بچه شنید.
هم خلبان هم دکتر
حیرانِ این پاسخِ صادقانه و جامع و عمیقم!
✍ آقای دغدغه | علیرضا سیف
#سینما #فرهنگ
🔸 ادبیات از دریچهی زبانشناسی 🔸
نگاهی به یک بیت از حافظ
📝
بر سر آنم که گر ز دست برآید
دست به کاری زنم که غصه سرآید
📝
در این بیت از رند شوریدهی شیراز کاربرد دو ناماندام سر و دست بیش از هر چیز دیگری خودنمایی میکند. هر یک از آنها دو بار به کار رفتهاند، هریک در هر مصرع یک بار.
نخست باید گفت که در این بیت کاربرد قرینهی سر و دست در دو مصرع از دید صوری زیباییآفرین شده است:
سر و دست >> دست و سر
بر سر آن بودن به معنای قصدِ آن داشتن است. سر در تن آدمی جایگاه اندیشه، قصدمندی و تصمیمگیری است. این پیوند میان سر با اندیشه و قصد و تصمیم (و البته بسیاری توانههای شناختی دیگر) به پیدایش رابطهای مجازی میان آنها میانجامد و ما را بر آن میدارد تا برای اشاره به مفهوم اندیشه یا قصد، از واژهی سر بهعنوان یک قلاب مفهومی بهره جوییم.
از سوی دیگر، سر از یک نگرگاه، نخستین و از نگرگاه دیگر واپسین اندام در تن آدمی است. بستگی به این دارد که تن را از بالا به پایین بنگریم یا از پایین به بالا. در اینجا نیز میان واژهی سر و دو مفهوم نخستین و واپسین (آخرین) پیوندی پدید میآید. بر این پایه، سر میتواند بهطور مجازی هم برای اشاره به آغاز و هم پایان به کار رود. در بیت بالا برای اشاره به پایان به کار رفته است. در اینجا عبارت " به سر آمدن" به معنای به پایان آمدن است. سر در عبارتهایی مانند "سر کوچه" و "نقطه، سر سطر" به معنای آغاز است.
📝📝
دست بهعنوان یکی از پرکارترین و مهمترین اندامهای تن ما، نقش برجستهای در انجام کارها و کردارهای گوناگون و برهمکنش با جهان پیرامون دارد. فعالیت دست نشانگر توانایی، مهارت، برتری، چیرگی و کامیابی ماست. همین کارکردهای پرشمار و گوناگون دست در زندگی روزمره، به واژهی "دست" توانایی بسیار چشمگیری برای اشاره به مفهومهای گوناگون داده است. در بیت بالا دو عبارت اصطلاحی از "دست" را میبینیم:
از دست برآمدن = توانستن، توانایی داشتن
دست به کاری زدن: اقدام به انجام کاری کردن
در هر دو عبارت اصطلاحی یادشده، دست دارای معنای مجازی است. در نخستین مورد، دست اشاره به مفهوم توانایی و امکانپذیری دارد. در دومین مورد، بیانگر مفهوم اقدام و کنشگری است.
در چهار عبارت بررسیشده، پیوند میان مفهوم سر با اندیشه و قصد را میتوان از گونهی ظرف و مظروف دانست. پیوند میان سر با مفهوم پایان پیوندی مکانی و موقعیتی است که البته کاملا وابسته به چشمانداز ماست، یعنی اینکه از چه نگرگاهی به تن نگاه کنیم. پیوند میان دست با دو مفهوم توانایی و کنش را نیز میتوان از گونهی علت و معلول قلمداد کرد.
📝📝
کاربرد مجازی و استعاری ناماندامها بهویژه برای بیان مفهومهای انتزاعی، بهخوبی نمایانگر اصل "تنانگی معنا" و "شناختِ تنانه" در رویکرد زبانشناسی شناختی است. بر پایهی این اصل، دستگاه شناخت و سامانهی مفهومی ما آدمیان ریشه در کنشهای بدنی و اندرکنش تن ما با جهان فیزیکی پیرامون دارد. از این رو، چند و چون تن و اندامهای ما و شیوه برهمکنشی که با جهان داریم، نقشی بنیادین در درک و مفهومسازی جهان دارد و خود را در زبان به سیماهای گوناگون از جمله در سیمای استعاره و مجاز هویدا میسازد.
به گفتهی نیچه، واقعیت از صافیِ آدمی میگذرد، نخست از صافی تن و سپس از صافی ذهن او.
embodiment of meaning : تنانگی معنا
embodied cognition : شناخت تنانه
#زبانشناسی_شناختی
#شعرشناسی_شناختی
#پارسابامشادی
#پارسا_بامشادی
#شعر
🆔 @cog_linguistics
هیچچیز در این زندگیِ گذرا ثابت و پایدار نیست، نه دردهای بیپایان، نه سرور جاودانه، نه تأثری دائمی، نه شور و هیجانی پایدار، و نه تصمیم مهمی که بتوان برای زندگی گرفت. همهچیز در جریان زمان حل میشود. لحظات، ذرات بیشمار کوچکترین اجزا، کرم های جوندهای هستند که هر آنچه عظیم و بدیع است را نیست و نابود میکنند. در زندگی بشر هیچ چیز را نمیتوان جدی گرفت زیرا این غبار ارزش آن را ندارد که به خاطرش به زحمت بیفتیم. چرا اشتیاق به این سیه روزیها تا اَبد دوام آورد؟
📗جهان و تأملات فیلسوف
#آرتور_شوپنهاور
@bookhapdf
امشب کمند زلف تو را تاب دیگری است
ای فتنه! در کمین دل و هوش کیستی؟
#رهی_معیری
#کتاب
متن کامل کتاب «فرهنگ روز سخن».
نویسنده: دکتر حسن انوری.
انتشارات: سخن.
سال چاپ: 1383.
@Langture
#کتاب
کتاب «سفر به ولایت عزرائیل».
نویسنده: جلال آل احمد.
انتشارات: رواق.
سال چاپ: 1363.
@Langture
نظریهی حرکت در ذهن بیننده
مزدک پنجهای
این مقاله در نشریه LITTERATEURS ماه آوریل 2025 منتشر شده و اخیراً در نشریه تجربه دوره جدید شماره 40 منتشر شد.
در این مقاله با عنوان «حرکت در ذهن بیننده»، تلاش شده تا نگاهی تازه به مفهوم روایت در دوران متاورس ارائه شود. بر خلاف روایت سنتی که از زبان راوی به مخاطب منتقل میشود، این نظریه بر نقش فعال ذهن مخاطب در شکلدادن به تجربهی روایی تأکید دارد.
روایت، همیشه نوعی «کپی» از تجربهی واقعی است؛ چون واژهها محدود و فیلترشدهاند. اما اگر مخاطب خود در شکلگیری روایت مشارکت داشته باشد، تجربهای تازه و منحصربهفرد پدید میآید. در جهان متاورس، امکان روایت بدون واژه فراهم میشود؛ با تصویر، صدا، لمس و تعامل مستقیم. روایت دیگر خطی نیست، بلکه چندمسیره و چندحسی است. ابزارهایی چون سکوت، استعارههای حسی، ساختار غیرخطی (Hypertext)، و بازسازی واقعی محیط (Reality Capture)، کمک میکنند تا به تجربهای نزدیکتر به «واقعیت زیسته» دست پیدا کنیم. در این فرآیند، مخاطب تنها شنونده نیست؛ بلکه خالق روایت شخصی خودش میشود. خلاقیت از ساخت روایت به چیدمان تجربه منتقل میشود.
@mazdakpanjehee
واژههای فارسی عربیشده
نویسنده: السیّد ادّی شیر
ترجمه: سیدحمید طبیبیان
امروزه دانشمندان زبانشناس واژههای ایرانی بیشتری را در زبان عربی یافتهاند .
🇮🇷 @linguiran
📚 زبان زنانه در سینما: پژوهشی با رویکرد مطالعات فرهنگی (۱۴۰۴)
✍🏻 شیما بحرینی
«متفکران فمینیست بر این باورند که بسیاری از دلالتهای زبان جنسیتیاند و بر پایۀ تقابلهای دوگانه بنا شدهاند، به این معنا که دلالتهایی که به زنان و مسائل و احساساتِ مربوط به آنان تعلق گرفته با دلالتهایی که به مردان و تجربههای مردانه مربوط میشود متفاوت است. اگر زبان امری مردانه باشد که زنان صرفاً مصرفکنندگان آناند و نقشی فعال در تولید و پیشبرد آن ندارند، در آفرینش هنری هم زنان ابژۀ زیبایی و زیباییشناسی تلقی میشوند. نتیجۀ این وضعیت انفعال در آفرینش هنری برای زنان و نقش تعیینکنندۀ مردان در ایجاد و استفاده از زبان هنر است.
در فصل نخست کتاب حاضر، جریان مطالعات فرهنگی معرفی و از این بحث شده است که زبان چگونه بازنمایانندۀ فرهنگ است و بنابراین، معنای آن دستخوش تغییر و بازخوانی است. فصل دوم به زبان زنان، بهخصوص در سینما، و دیدگاههای مختلف در این زمینه اختصاص دارد. در فصل سوم، در باب ناکارآمدی نظریۀ روانکاوی در فهم و تحلیل آثار سینمایی و همذاتپنداری با آنها سخن گفته شده است.» (از مقدمهٔ کتاب؛ نشر کرگدن)
#️⃣ #کتاب #زبان_و_جنسیت
میدونستید خارجیا به فردوسی میگن حافظ؟
«ناتل» ناحیهای است در شهرستان نور از استان مازندران. چنان که در ایران، بهویژه در قسمتهای شمالی، مرسوم است، بسیاری از اهالی این منطقه هم نام ناحیهی خود را در کنار نام خانوادگیشان دارند.
شاید نامبردارترین اهل ناتل دانشمند بزرگ زندهیاد دکتر پرویز ناتلخانلری باشد. ایشان نیز نام ناحیهی اجدادیشان را در فامیلیشان دارند، منتها بهجای آنکه این جاینام بهشکل متداولتر، یعنی «خانلریِ ناتل» آمده باشد، بهشکل اضافهی مقلوب ضبط شده، یعنی «ناتلْخانلری». این نام خانوادگی و نامهای خانوادگی با ساختهای مشابه باید با نیمفاصله ضبط شوند، نه با فاصلهی کامل.
اندککسانی هم، شگفتا، گمان کردهاند «پرویز ناتل» نام این استاد است و «خانلری» نام خانوادگی ایشان!
کوتاهسخن، گمان میکنم دیگر روشن است که ضبط درست نام این دانشمند فقید چنین است:
«پرویز ناتلخانلری»
در کتابنامه و نمایه و ارجاع درونمتنی هم باید همین ضبط را به کار برد.
حسین جاوید
@Virastaar
✍🏻 ردّ پای واژگان فارسی در معجمالبلدان: بردهدان/محمودمکوند
🔹 یاقوت حَمَوی (د.626 ق.) در کتاب خویش با نام معجم البُلدان، ذیل مدخل «بَرَدَان»، نخست آن را با مواضع و مناطق جغرافیایی گوناگون پیوند میدهد؛ برای نمونه اشاره میکند که آن را نام رودخانه ای در شام، چشمه ای در سرزمین تِهامه یا نَجد، کوهی مشرف بر وادی نَخله در نزدیکی مکه و مانند آن دانسته اند.
🔹 همچنین وی از قولی یاد میکند که بنابر آن، بردان نام روستایی در شمال بغداد بوده است. وی سپس به نظرگاه ابن کلبی، مؤرخ و نسب شناس سدۀ دوم ق. اشاره میکند؛ مطابق این نظرگاه، نامگذاری این روستا به بَرَدان از آنرو بود که هرگاه اسیرانی را به نزد پادشاهان ایران میآوردند و ایشان میخواستند بعضی از آنان را تبعید کنند، میگفتند: «برده» (بَردَه؟) یعنی: او را به آن روستا ببرید، و آن روستا بَرَدَان نام داشت.
🔹 با این همه، یاقوت حموی در میان اقوال مختلف، نظرگاه خود را صائب می شمارد که به قرار زیر است:
«واژۀ "برده" در زبان فارسی بهمعنای بنده و غلامی است که بهتازگی از سرزمین کفّار آورده اند. چه بسا که روستای بَردَان، محل نگهداری بردگان بوده و از اینرو به این نام خوانده شده باشد؛ زیرا فارسی زبانان در پایان برخی واژگانی که دال بر معنای ظرف یا محل نگهداری چیزی هستند، حروف دال و الف و نون (دان) را میافزایند. برای نمونه به صندوقی که در آن لباس و رخت نهند، جامه دان گویند و ظرف نمک را نمکدان خوانند و نظائر اینها. من بعدتر، هنگامی که به کتاب الموازنة [بين العربية والفارسية] اثر حمزة [بن حسن اصفهاني(د.360ق») ] دست یافتم، دانستم که وی نیز سخنی نزدیک به آنچه من گفته ام آورده است؛ چه او نیز میگوید: بَرَدَان، شکل عربیشدۀ برده دان است.»
🖌 نگاه بیرونی👇🏻
t.me/NegaheBirouni
استاد راهنمای کی اینجوریه؟😂😐
Читать полностью…#دانشگاه
دانشگاه سوانسی در ولز دانشجوی دکترا در رشته روانشناسی جذب میکند. فارغالتحصیلان دانشگاههای ایران تا 15 اکتبر 2025 باید رزومه پژوهشی، 2 توصیهنامه دانشگاهی، مدرک IELTS با نمره 6.50 یا TOEFL ibt با نمره 90 و ریز نمرات فوقلیسانس با معدل 15 در یکی از رشتههای مرتبط با روانشناسی یا علوم رفتاری را به این دانشگاه ارسال کنند. طول مدت تحصیل در مقطع دکتری این رشته 3 سال و شهریه دانشجویان خارجی سالانه 21600 پوند اعلام شده است.
اطلاعات بیشتر در مورد دانشگاه سوانسی در ولز را از سایت این دانشگاه به نشانی زیر دریافت نمایید
https://www.swansea.ac.uk/postgraduate/research/psychology/psychology-phd-mphil-msc-by-research/
@Langture
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۲۷ تیر سالروز درگذشت حسینعلی ملاح
(زاده سال ۱۳۰۰ بندرگز -- درگذشته ۲۷ تیر ۱۳۷۱ تهران) موسیقیدان
او نقاش، موسیقیدان، آموزگار موسیقی و از بزرگترین مؤلفان و پژوهشگران عرصه موسیقی بهویژه موسیقی سنتی ایران بود.
وی از کودکی بهفراگیری موسیقی علاقهای خاص داشت و از ۱۴ سالگی ابتدا نزد معلم نقاشیاش که از موسیقی هم بهرهای داشت تمرین را آغاز کرد ولی چندی بعد نزد استادان: ابوالحسن صبا، حسین یاحقی و کلنل وزیری رفت و بهفراگیری موسیقی مشغول شد.
زمانی که کلنل وزیری به ریاست مدرسه عالی موسیقی منصوب شد، او در این مدرسه ثبت نام کرد. در این هنگام که هشت سال از نواختن و آشنایی وی با تار و سهتار و ویلون میگذشت، ابتدا نزد فروتن راد، تمرین و فراگیری ویلون، سپس هارمونی را نزد روحاله خالقی آموخت و سرانجام از مدرسه عالی موسیقی، دیپلم موسیقی گرفت. وی هنرمندی با استعداد بود و ضمن تحصیل در موسیقی، از دانشکده کشاورزی فارغالتحصیل شد.
او خدمات شایانی بهموسیقی کشور داشت و آثار زیادی از خود بهجای نهاد که در مجلات و روزنامهها بهچاپ رسید. وی شرحی نیز بر رساله موسیقی جامی، رساله موسیقی بهجتالروح، سرگذشت کلنل وزیری، مشتزن و دو اثر دیگر، انجمن دوستی و تفریح و چهار نمایشنامه دیگر، زنده باد زندگی، ملکه ویکتوریا نوشت.
علاوه بر موسیقی، با هنر نقاشی نیز آشنایی داشت و آثاری از خود بهجای نهاد که تصویرهای جالب و استثنایی کلنل وزیری و کمالالملک از آن جملهاند. با تمام این ویژگیها، او مردی متواضع و خوشبرخورد و مهماندوست بود و همیشه درِ خانهاش بهروی اهل موسیقی و علم و ادب باز بود و هرکمکی از وی به هنرآموزان موسیقی برمیآمد دریغ نمیکرد. بخشی از دستنوشتههای او توسط جواد مهدویان در کتاب نخستین فرهنگستان بهروایت اسناد بهچاپ رسید است.
او آهنگهای زیبا و جالبی ساخت که از آثار خوب و باارزش موسیقی اصیل ایرانی است. علاوه بر نوازندگی با ویلون که ساز تخصصیاش بود با نواختن تار و سهتار نیز آشنایی داشت و این سازها را نیکو مینواخت.
آثار:
تألیفات
شرح زندگی غلامحسین درویش
پیوند موسیقی و کلام
تاریخ موسیقی ایران
تاریخ موسیقی نظامی
حافظ و موسیقی
منوچهری دامغانی و موسیقی
فرهنگ سازها
شرح کامل صد غزل از حافظ
و مقالات بسیار در مجلات مختلف و دانشنامه ایرانیکا
ترجمهها:
زنده باد زندگی
دختران فضلفروش
مونا و انا
آثار صوتی
رقص ژاله
رؤیای هستی
/channel/amirnormohamadi1976
🆔
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#حسینعلی_ملاح
فایل صوتی غزل شماره ۳۵۶
با صدای استاد موسوی گرما رودی
«ارتباط پنهان (تحلیل انتقادی گفتمان نامهای تجاری در تبلیغات)»، زهرا ابوالحسنی، نامۀ فرهنگستان، دورۀ 13، شمارۀ 1، پاییز 1392، ص 176-192.
Читать полностью…✳️ حافظ غلام همت چه کسی است؟
❇️ "در این بازار اگر سودی است با درویش خرسند است
خدایا منعمم گردان به درویشی و خرسندی"
در نگاه سرشار از زیبایی و نکتهسنجِ هنرمندِ والامقام و بلندطبعی چون خواجه حافظ شیرازی، هر انسانی به چشم نمیآید و طرف باید واجد ویژگی بسیار بارز و خاصی باشد تا حافظ عرض ارادتی به او بنماید.
اگر از معدود مدحهای حافظ دربارهٔ شاهان و وزیران که بابت اقتضای زمانه و برای در اَمانماندن جان و هنرش صورت گرفته را کنار بگذاریم، بلندترین ستایش حافظ از آنِ انسانهای بینیاز است، انسانهای چشم و دل سیری که هیچ چیزِ دنیا آنقدر در نظرشان ارزشمند نیست که برای به دستآوردن آن خمی به ابرو بیاورند.
حافظ فلسفهٔ شبه خیامی دارد و «کیمیایی هستی» را نه در قدرت و شهرت و ثروت بلکه در شادی و شادخواری و بیتوجهی به دنیا میبیند. به عقیدهٔ او کیمیای زندگی که میتواند انسان را از جایگاه گدا [نیازمندی دنیوی] به جایگاه قارون [بی نیازی مادی] بکشاند در فهمیدن همین مسئلهٔ ساده است.
«هنگام تنگدستی، در عیش کوش و مستی
کاین کیمیای هستی قارون کند گدا را»
حافظ خود را «غلام همت آنی» میداند که از هر چیزی که میتواند رنگ تعلق بگیرد، آزاد است.
«غلام همت آنم که زیر چرخ کبود
ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است»
رنگ تعلق نپذیرفتن در دنیا شاید در زبان و کلام چیز سادهای به نظر برسد اما تاریخ بهندرت انسانهایی را به خود میبیند که از هر چیزی که رنگ تعلق بپذیرد آزادند و سبکبال و رها به هستی و گذر ایام مینگرند.
آزاد بودن از هر چیزی که رنگ تعلق میگیرد یعنی اینکه اگر انسان به آنی در سیل یا زلزله یا توسط راهزنان تمام داراییش به غارت رفت یک آخ بر زبان نیاورد. آزادبودن از هر چیزی که رنگ تعلق میگیرد یعنی آنکه اگر انسان به آنی معشوقه و دلبندش را از دسترفته دید، سر به زیر انداخته و خم به ابرو نیاورد و آزادی دیگری حتی در بی مهری و بیوفایی و.. را به رسمیت بشناسد. آزادبودن از هر چیزی که رنگ تعلق میگیرد یعنی آنکه انسان حتی به قدر ارزنی به زرق و برق دنیا و لذتها و جذابیتهای فراوانش دلبستگی نداشته باشد.
آزادبودن از هر رنگ تعلق یعنی بایزید بسطامی که وقتی شوق عبادت نمییابد میگوید: «بنگرید تا هیچ در خانه معلوم هست؟
بنگریستند. نیمخوشه انگور دیدند. گفت: ببرید و به کسی دهید که خانهٔ ما خانهٔ بقالان نیست».
آزاد بودن از هر رنگ تعلق که حافظ خود را غلام همت آن میداند کار هر کسی نیست و رادمردانی چون بایزید و مولوی و ابوالحسن خرقانی و امثالهم میطلبد.
/channel/amirnormohamadi1976
حال ما در فرقت جانان و ابرام رقیب
جمله میداند خدای حالگردان، غممخور
🎙 استاد شجریان
✒️ حضرت حافظ
☘☘ برگی از تقویم تاریخ ☘☘
۲۶ تیر زادروز ذبیحاله بهروز
(زاده ۲۶ تیر ۱۲۶۹ نیشابور – درگذشت ۲۱ آذر ۱۳۵۰ تهران) شاعر، نویسنده و پژوهشگر فرهنگ ایرانی
برای تکمیل علوم ادبی و عربی بهقاهره رفت و ۱۰ سال درآنجا ماند. سپس به انگلستان رفت و در آنجا دستیار ادوارد براون و رنالد نیکلسن شد و به تدریس پرداخت. پس از چندی به آلمان رفت و از آنجا به ایتالیا و سپس به ایران بازگشت. وی از سال ۱۳۰۲ تا زمان بازنشستگی در دارالفنون، دانشکده افسری و مدرسه عالی بازرگانی تدریس میکرد.
او از نخستین کسانی بود که در شیوه تحقیق ایرانشناسان غربی شک کرد و برخی اشتباهات و شاید غرضورزیهای آنها را یادآوری کرد. وی در ستارهشناسی و گاهشماری در ایران باستان مطالعات گستردهای داشت و نظرهای علمی جدیدی را مطرح ساخت.
وی با دیدگاهی برمبنای تئوری توطئه، مانویان را بهعنوان بزرگترین دشمنان فرهنگ و تمدن ایران در طول تاریخ میدانست. بهعقیده او مانویان در ابتدا در صحراهای مغولستان و عربستان میزیستند و با توطئهچینیها، راه را برای یورش اعراب و مغولان به ایران هموار ساختهاند. وی همچنین فرهنگ یونانیمآبانه را آلوده به فرهنگ یهودی دانسته و فتح ایران بهدست اسکندر را افسانهای ساخته و پرداخته غربیها میپنداشت.
در ایران مدتی کوتاه رئیس حسابداری شرکت نفت، مدتی کارمند وزارت دارایی و مدت کوتاهی استاد دارالفنون بود و چندین بار هم مترجم رضاشاه شد. او استاد دانشکده هواپیمایی بود و خیلی زود با درجه سرتیپی بازنشسته و رئیس افتخاری کتابخانه باشگاه افسران شد.
انجمن ایران ویج:
او برای ترویج اندیشههایش، با یاری دوتن از پیروان خود، محمد مقدم و صادق کیا "که بعدها، اولی پروفسور زبان پارسی باستان و دومی استاد زبان پارسی میانه در دانشگاه تهران شدند" انجمن «ایران ویج» را بنیان نهاد. این انجمن نشریهای داشت با فرنام «ایران کوده».
آثار:
زبان ایران، فارسی یا عربی
آیین بزرگی
فرهنگ کوچک تازی به فارسی
خواندن و نوشتن در دو هفته
منتخبات دیوان حافظ
خط و فرهنگ
جیجک علیشاه
شاه ایران و بانوی ارمن
شب فردوسی
در راه مهر
منظومه گنج بادآورد
تقویم و تاریخ در ایران
تقویم نوروزی شهریاری
تقویم سیصد و پنجاه ساله مانویان (چاپ نشده)
در راه مهر ج. ۲ (چاپ نشده)
ابن دیلاق (معراج نامه).
🆔 /channel/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#ذبیح_بهروز
غروب خدایان آمریکایی
▪️در چشمانداز سینمایی که روزگاری تحت سلطه بیچون و چرای ابرقهرمانان بود، نشانههای یک تغییر پارادایم بزرگ به وضوح دیده میشود. هیجان وصفناپذیری که با هر فیلم جدید از دنیای سینمایی مارول (MCU) یا دیسی (DCEU) گیشهها را به لرزه درمیآورد، جای خود را به پدیدهای داده است که منتقدان و تحلیلگران از آن با عنوان «خستگی ابرقهرمانی» (Superhero Fatigue) یاد میکنند. این پدیده که در گیشههای داخلی آمریکا به شکل کاهش تدریجی مخاطب خود را نشان داده، در بازارهای جهانی ابعادی به مراتب پیچیدهتر و عمیقتر یافته است.
▪️در این میان، اعلام ساخت فیلم «سوپرمن» جدید به کارگردانی جیمز گان و با بازی دیوید کورنسوت در نقش کلارک کنت، نه فقط یک بازسازی دیگر که بهمثابه یک قمار پرمخاطره برای احیای نمادینترین ابرقهرمان آمریکایی و شاید کل این ژانر در سطح جهانی تلقی میشود.
▪️این فیلم که قرار است سنگبنای دنیای جدید دیسی باشد، در دورانی به تولید میرسد که دیگر صرف داشتن یک شنل و قدرتهای ماورایی، تضمینی برای فتح قلب تماشاگران بینالمللی نیست.
🌐 ادامه مطلب را اینجا بخوانید.
🔘 @agaah_ir
🖥 Agaah.ir
اشک دوان هر سحری از دلم آرد خبری
هیچ کسی را ز دلم خود خبری مینشود
#مولانا
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۲۵ تیر زادروز داوود رشیدی
(زاده ۲۵ تیر ۱۳۱۲ تهران -- درگذشته ۵ شهریور ۱۳۹۵ تهران) مترجم، کارگردان و بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون
تحصیلات متوسطه را "بهدلیل فعالیتهای دیپلماتیک پدرش" در ترکیه و پاریس بهپایان رساند و تحصیلات دانشگاهی را در ژنو ادامه داد. وی فارغالتحصیل کنسرواترا ژنو در رشته کارگردانی و بازیگری تئاتر و همچنین لیسانس علوم سیاسی از دانشگاه ژنو بود.
اولین بار، زمانی که هفت ساله بود توسط دختر عمهاش دکتر طوسیحائری به عبدالحسین نوشین برای بازی در نمایشِ مردم معرفی شد. در سال ۱۳۴۳ پس از پایان تحصیلات در ژنو بهتهران آمد و در اداره تئاتر آن زمان وابسته بهوزارت فرهنگ و هنر استخدام شد. سپس گروهِ تئاترِ امروز را پایهگذاری کرد که بازیگرانی چون پرویز فنیزاده، داریوش فرهنگ، مهدی هاشمی، فهیمه راستکار، سیاوش طهمورث، مرضیه برومند و سوسن تسلیمی، به عضویت در این گروه درآمدند.
از سال ۱۳۵۰ با فیلم سینمایی «فرار از تله» وارد عرصه بازیگری سینما شد که جایگاهش را بهعنوان یکی از بهترین بازیگران نقش مکمل تثبیت کرد و علاوه بر بازیگری چندین تله تئاتر از جمله کارهایی از غلامحسین ساعدی را کارگردانی کرد و چند نمایشنامه خارجی را نیز بهفارسی برگرداند. او علاوه بر بازیگری و کارگردانی در سینما، تلویزیون و تئاتر، به تهیهکنندگی سینما نیز روی آورد.
درسال ۱۳۵۲ از اداره تئاتر به تلویزیون رفت و در سمَت مدیریت گروهِ نمایشها و سرگرمیهای آن سازمان "شامل: سریالها، مسابقات، تئاترهای تلویزیونی" مشغول بهکار شد.
کندو فیلم دیگری بود که رشیدی در نقش «آقا حسینی» با بهروز وثوقی درسال ۱۳۵۴ بازی کرد و اوج بازیگری او در سینمای پیش از انقلاب بشمار میرود.
او با تحولات پس از انقلاب، در سال ۱۳۵۸ از تلویزیون اخراج شد که این درباره گفته بود: «سال ۵۸ خواستند از تلویزیون تقاضای بازنشستگی کنم، همین کار را کردم. اول با تقاضای بازنشستگی موافقت شد و بعد اخراجم کردند تا حقوق نگیرم. بچههای جوان در گروه پاکسازی بودند، آمدند و گفتند ما شما را پاکسازی نمیکنیم، اخراج میکنیم تا جای دیگر بتوانید کار کنید. من هم خداحافظی کردم و رفتم.»
با این وجود سالهای نخستین پس از انقلاب ، پرکارترین دوره فعالیت بازیگری اوست. او در چندسال اول انقلاب در نزدیک به ۲۰ فیلم بازی کرد. شیلات، خانه عنکبوت، کمالالملک و گلهای داوودی از مشهورترین این فیلمها بودند و در سال ۱۳۶۳ پس از بازی در دو فیلم کیومرث پوراحمد، ناگهان فعالیت سینمایی رشیدی قطع شد و نزدیک به ۱۰ سال متوقف ماند. با این حال او همچنان در دهه ۶۰ و ۷۰، حضور پررنگی در سریالهای تلویزیونی داشت که رسانه به مراتب پرمخاطبتری از سینما بود. سریالهایی چون گرگها و عطر گل یاس و تلهتئاتر یکی از این روزها "در نقش رئیسجمهور ایندولند" تماشاگران زیادی داشت. اما مشهورترین نقشی که از او از آن سالها در خاطره مردم مانده است، مفتش شش انگشتی سریال هزاردستان، به کارگردانی علی حاتمی بود. آوای فاخته، گل پامچال، تنهاترین سردار، ولایت عشق، مختارنامه و کلاه پهلوی از دیگر کارهای تلویزیونی مشهور او در سالهای گذشته بوده است.
در سال ۱۳۷۰ او پیروزی شیکاگو را در تئاتر شهر تهران به روی صحنه برد که به پرفروشترین تئاتر ایران پس از انقلاب تبدیل شد. در سال ۱۳۹۱ نشان درجه یک فرهنگ و هنر ایران از سوی رئیس جمهور به وی اعطا شد.
او بههمراه جمشید مشایخی، علی نصیریان، عزتاله انتظامی و محمدعلی کشاورز، پنج چهره برجستهای بودند که در دهه ۴۰ از تئاتر پا به عرصه سینما گذاشتند.
احترام برومند، مجری برنامههای کودک در تلویزیون همسر او بود و لیلی رشیدی دختر این دو، از بازیگران تلویزیون ایران است.
🆔 /channel/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#داود_رشیدی
نظریه ناهماهنگی یا تضادهای شناختی 💡
⚪️نظریهی تضاد شناختی¹ که اولین بار توسط فستینگر در 1957 انجام شد، یکی از تأثیرگذارترین نظریهها در روانشناسی اجتماعی² است.
🔥تضاد شناختی به تنش ناخوشایندی اشاره میکند که از داشتن دو فکر متضاد در یک زمان به وجود میآید، یا از انجام رفتاری که با باورهای فرد تضاد دارد، شکل می گیرد. در حالت چالش با تضاد، افراد ممکن است
▪️ احساس اضطراب
▪️وحشت
▪️ گناه
▪️خشم
▪️ شرم کنند.
در بودن تضاد، علاوه بر تلاش برای کاهش آن، فرد از موقعیتها و اطلاعاتی که احتمالاً تضاد را افزایش میدهند، به طور فعال اجتناب میکند.
وجود تضاد، که از نظر روانشناسی چالش برانگیز و تحریک کننده است، فرد سعی در کاهش تضاد کرده تا هماهنگی را بدست آورد.
- یک یا چند نگرش، رفتار، باور و غیره را تغییر دهند تا ارتباط بین دو عنصر هماهنگ شود.
- اطلاعات جدیدی به دست آورند که باورهای متضاد را خنثی کند.
- اهمیت شناختها (یعنی باورها، نگرشها) را کم کنند.
▫️
جانا دلم از خال سیاه تو به حالیست
کامروز بر آنم که نه دل نقطهٔ خالیست
در آرزوی خواب شب از بهر خیالت
حقا که تنم راست چو در خواب خیالیست
بیروز رخ خوب تو دانم خبرت نیست
کاندر غم هجران تو روزیم چو سالیست
#انوری
#صـبح_بخیـر 👌🍀
─═┅✰ 📓 ✰┅═─