📌ارتباط با ما: 🆔️ @R_labbaf 📌ما را در اینستاگرام دنبال کنید: Instagram: @rajabalilabbaf
📌گزارشگر هارونالرشید در غور به وی نامه نوشت که: یکی از بزرگان شهر در ولایت خبر افکنده است که تو درگذشتهای.
هارون آزرده خاطر شد و فرمود آن کس را به حضورش بردند.
هارون او را گفت: از چه سبب این خبر دروغ درافکندی؟
گفت: ای خلیفه! گماشتگان تو بر مردم ظلم بسیار میکنند و مال را به ستم میستانند و بیحرمتی روا میدارند، پنداشتم تو مردهای و گرنه آنان را کی جرآت چنین بیباکیها و ستمگری باشد؟!
📚"اقبال یغمایی_ طرفهها"
🆔 T.me/labbafkhaniki
⭕️قلعه کاخک
(بخش نخست)
🖋 #رجبعلی_لباف_خانیکی
🔹موقعیت خاص جغرافیایی و منطقهای #کاخک از گذشتههای دور ایجاب میکرده از سویی مورد استقبال و سکونت قرار گیرد و از سوی دیگر یاغیان و راهزنان به آن چشم طمع داشته باشند و بارها کاخک را ناامن کنند.
شهر کاخک به عنوان آخرین کانون جمعیتی جنوب خراسان رضوی در فاصله ۲۶ کیلومتری جنوب شهر گناباد و در دامنه شمالی رشته کوه سیاه بر سر راه قدیمی تون به قاین واقع شده و به عبارتی در سرنوشت آن شهرها شریک بوده است.
در عرصه اسطوره، کاخک مشرف بر رزمگاه ایرانیان و تورانیان در جنگ دوازده رخ در بیابان گناباد بوده که محرزترین نشانههایش انتساب دو مکان به مدفن پیران ویسه فرمانده تورانیان در مدرسه سعد سلمان کاخک و روستای قلعه سفید در نزدیکی کاخک میباشد.
🔹در دوران تاریخی تا اوایل قرن سوم هجری قمری نمیدانیم بر کاخک چه گذشته اما میتوان فرض کرد که در کشاکش میان ساگارتیان که از ابتدای مهاجرت آریاییان آن منطقه را در اختیار داشتند و اشکانیان که در دوران مهرداد دوم (۱۲۳-۸۸ پیش از میلاد) بر آن منطقه چیره شدند؛ یا هپتالیان که در عصر ساسانی بر منطقه مسلط بودند و بنا به نوشته بلاذری نیزک طرخان با سپاهیان یزدگرد سوم ساسانی در جنابد (گناباد) جنگیدند، یا عبور جنگجویان عرب در صدر اسلام از کاخک در راه قاین به تون، کاخک از آن وقایع مهم تآثیر پذیرفته و احتمالا آسیب دیده است.
اما از سال ۲۰۳ ه.ق که محمد بن موسی الکاظم(ع) به خونخواهی برادرش علی بن موسی الرضا(ع) قیام کرد و مورد تعقیب سپاهیان مأمون عباسی قرار گرفت و به کاخک آمد، در گدار کاخک با آنها جنگید و شهید شد و در همان جا به خاک سپرده شد و از آن پس کاخک به عنوان مکانی زیارتی مورد توجه شیعیان قرار گرفت و بنا به اقتضای نیاز زائران به قطب اقتصادی و صنعتی نیز تبدیل شد.
از آن پس آن جایگاه والا از سویی رونق کاخک را موجب شد و از سوی دیگر طمع متجاوزان و دشمنان را جهت جسارت به آن وادی مقدس برانگیخته است.
🔹در سال ۴۸۴ ه.ق حسن صباح رهبر اسماعیلیه به یکی از داعیان به نام حسین قاینی ماموریت داد تا قلعههای اسماعیلیه را در قهستان راهاندازی و تجهیز کند، به رهبری او حدود ۷۰ قلعه در نقاط مختلف قهستان تصرف یا ساخته شد که حداقل چهار مورد از آنها در گناباد و از آنها سه مورد به نامهای سرتخت، جواشیر و زیبد در براکوه #گناباد و نزدیک کاخک قرار داشت و از آن جا که کاخک بزرگترین مرکز جمعیتی، مذهبی و تجاری براکوه بود به ناچار در دوران اسماعیلیه نیز از آن نهضت
تاثیر میپذیرفت و به همان دلیل است که برخی قلعه قدیمی کاخک را به اسماعیلیه نسبت میدهند.
اما در اوائل سده هفتم.ق غوریان به قهستان و مشخصا به کاخک لشکر کشیدند که ماجرا را به نقل از "منهاج سراج" مرور میکنیم: «در سال احدی و ستمائه(۶۰۱) ملک علاءالدین از غور لشکر بطرف ملحدان و قهستان برد، و در شهر قاین رفت و بطرف جناباد قهستان لشکر کشید و "قلعه کاخ" (کاخک) جناباد فتح کرد و غزو بسیار و جهاد بیشمار بجا آورد و بغور باز آمد».
در این روایت اگر منظور مورخ قریه یا شهر کاخک نبوده و همان قلعه کهن کاخک باشد، عظمت و اهمیت آن محرز است. به استناد آوردن نام «ملحدستان» احتمالا طرف جنگ غوریان اسماعیلیه بودهاند که فرضیه اسماعیلی بودن قلعه کهن کاخک را تقویت میکند.
🔹ظاهرا در فتنه چنگیز خان مغول آسیبی به کاخک وارد نشده اما در سال۶۵۵ ه.ق هلاکو نوه چنگیزخان مغول به منظور محو خلافت عباسی و تار و مار کردن اسماعیلیه به ایران لشکر کشید و به مقصودهای خود نائل آمد همچنین در فرایند نیل به مقصود عده کثیری از اسماعیلیه و هوادارانشان را به خاک و خون کشید، شهرهای آنها را خراب کرد. چنانچه بپذیریم قلعه کاخک هم از قلعههای اسماعیلیه بوده، در آن غایله مردم کاخک هم از آسیب مبرا نبودند.
در سال ۷۰۵ه.ق با غلبه «امیر مولای» شمال قهستان به تصرف مولائیان درآمد و گناباد مرکز فرمانروایی مولائیان شد. امیر مولای و پسرش «امیر محمد بیک» پنجاه سال از گناباد بر شمال قهستان حکم راندند که لابد کاخک و قلعه کاخک هم به دلیل جایگاه نظامی و اجتماعی آن، ایفاگر نقش بوده است.
در دوران تیموریان «مولانا محمد کاخکی» نام کاخک را به متون تاریخی برد.
🔹محمد کاخکی که به نوشته«امیر دولتشاه سمرقندی» به فنون، علم هیئت و علوم غریبه وقوف تمام داشته و در زمینه ادبیات از علوم و فنون، شیوه نظم و نثر و وجد و هزل آگاهی داشت. استاد مسلم موسیقی و نوازنده چیره دستی نیز بود، مورد توجه «میرانشاه» فرزند تیمور قرار گرفت و در سمرقند به مجامع علمی و محافل بزمی تیموریان رونق میبخشید. همزمان با افول ستاره بخت میرانشاه، او نیز با دو تن از افاضل زمان به دستور تیمور به دار آویخته شد! ...
🆔 @labbafkhaniki
پیشگیری کُنشی از جرم تخریب آثار تاریخی در جنگ https://share.google/dGKFPMDWmXGs8Jsrm
Читать полностью…⭕️براکوه، منشاء زندگی و آب دشت گناباد ۶
🖋 #رجبعلی_لباف_خانیکی
۸-کوه قلعه
در فاصله حدود ۲۸کیلومتری جنوب #گناباد و ۳کیلومتری غرب خانیک روستایی است که بر اساس سرشماری سال ۱۳۹۵ جمعیت آن ۵۴نفر بوده و با دو روستای کوچک دیگر به نامهای "تک میدان" و "کارشک" کانونهای جمعیتی کوچک نزدیک به هم را تشکیل دادهاند.
کوه قلعه ۷ رشته قنات و ۱۰ چشمه داشته که همه در بستر درهای به نام "زو صالحآباد" جاری میشدند و سنگ ۳ آسیاب را به حرکت در میآوردند. وجود سه آسیاب در کوه قلعه مازاد بر نیاز آن است اما وقتی جمعیت اسماعیلی چند صد نفری "قلعه سر تخت" مشرف بر کوه قلعه را هم به حساب آوریم تعداد آسیابهای زو صالح آباد توجیه میشوند.
"قلعه سرتخت" یکی از قلعههای مهم اسماعیلیه بر روی سه سکو یا تراس بر فراز کوهی به نام "کوه قلعه" مشرف بر راه ارتباطی کهن تون(فردوس) به قاین از سنگهای لاشه و آجر با ملات گل یا گچ شکل گرفته است.
بالاترین قسمت قلعه به منزله ارگ از آجر و سنگ با آراستگی خاص ساخته شده و دو طبقه پائینتر در برگیرنده فضاهای مسکونی، قراولخانهها، مخازن آب و آذوقه بودهاند. به باور معمرین محلی مخزنهای آب قلعه از قناتی به نام "کلغرستان" پر میشده است. برخی میگویند تنبوشهها یا لولههای سفالی آب را از مظهر قنات کلغرستان به مخزن آب قلعه میرساندهاند.
در متون تاریخی از قلعه سرتخت به عظمت و بزرگی یاد شده و در دهههای اخیر به خطا از آن با عنوان "قلعه فرود" یا "ارگ فرود" نام بردهاند. در صورتی که "منهاج سراج" صراحتا از آن در کتاب طبقات ناصری نام برده و مسیر ماموریت خود را این گونه تعریف کرده است: "در شهور احدی و عشرین و ستمآیه(۶۲۱) بعد از آن که خراسان از لشکر مغول خالی شده بود و به سبب نایافت جامه و مایحتاج اندک که از وقایع کفار خلاصی یافته بودند، و در ضیق معیشت مانده، از قلعه تولک به اشارت ملک تاجالدین حسن سالار خرپوست به افزار رفته شد تا راه کاروانها بگشادند و از افزار به طرف قاین و از آن جا به قلعه سرتخت و جواشیر و فرمانده بلاد قهستان در آن وقت محتشم شهاب منصور ابوالفتح بود او را دریافتند غایت دانایی به علت و حکمت و فلسفه چنان چه در بلاد خراسان مثل او فلسفی و حکیمی در نظر نیامده بود...". از مضمون بالا چنین بر میآید که قلعه سرتخت در مسیر راه قاین به تون بوده و فرمانده و داعی قلعه سرتخت هم در آن زمان "محتشم شهاب منصور" بوده و قلعه سرتخت به این سبب جایگاه والایی داشته است.
نقش قلعههای اسماعیلیه و فدائیان ساکن در آن قلعهها در زندگی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مردم براکوه و گناباد بسیار تاثیرگزار بوده و گویا اهالی اطراف آنها نیز به اسماعیلیه گرایش یافتهاند، کما این که به قولی هلاکو خان که در اواسط قرن ۷ ه.ق به قصد محو اسماعیلیان به قهستان آمده جمع زیادی از اهالی تون را به جرم گرایش به آنها قتل عام کرده و قناتهای اهالی برخی روستاها را مسدود یا "هلاکوبند" کرده است.
۹-دیسفان
دیسفان روستای بزرگی در فاصله ۲۴کیلومتری جنوب غرب گناباد و ابتدای دره طولانی خانیک واقع شده است. بافت طبیعی و آب و هوایی دیسفان همانند خانیک و مزرعهها و باغهای آن دو روستا نیز مجاور و گاه متداخل در هم و حتی منابع آبی دیسفان و خانیک از قناتها و چشمههای جوشان دره خانیک حاصل میشود. اگرچه تعداد قناتهای خانیک به مراتب بیش از دیسفان است اما نفوذ آبهای بالا دست دره خانیک به پایین دست و تراوش آنها در بالا دست دیسفان، چشمههای پر آبی را شکل دادهاند که مانند دیگر چشمههای براکوه، آب لازم برای شرب و کشاورزی را کفایت میکنند.
دیسفان به اقتضای موقعیت خود از گذشتههای بسیار دور با خانیک سرگذشت مشترکی داشته است. احتمالا در دوران پیش از تاریخ همان گلهداران عصر برنز از زیستگاههای پی کوه تا مرتعهای حوالی دیسفان هم پیش میآمدند و مهمتر از همه تاجران و زائران فردوس و روستاهای پی کوه بودهاند که راه ممتد در دره خانیک را پیش میگرفتند تا خود را به کاخک، جنابد و قاین برسانند، از دیسفان میگذشتند و با اهالی دیسفان مبادله فرهنگ و کالا میکردند و انتظار ایمنی از آنها داشتند، کما این که آثار برجهای مشرف بر دیسفان و بقایای قلعهای در جنوب روستا بر فراز تپهای به نام "تپه قلعه" دلیلی بر ایفای نقش دیسفان در ایمنی راه میباشد.
برخی حضور جوامعی در دیسفان پیش از اسلام را آثار "قبرستان گبرها" در مجاورت روستا دانستهاند که نشانههایی از شیوه تدفین پیش از اسلام در آنها دیده شده و نام دیسفان نیز خود واژه فارسی اصیلی به نظر میرسد.
مسلما دیسفان مانند خانیک تحت تآثیر اسماعیلیه مستقر در سه قلعه نزدیکِ سرتخت (معروف به ارگ فرود)، جواشیر (معروف به قلعه شهاب) و قلعه زیبد بوده و از یورش سپاهیان هلاکوخان آسیب دیده اما به یمن حضور فرهیختگانش پایدار باقی مانده است.
🆔 @labbafkhaniki
📌در عهد لیلی، بسیار دعوی محبت وی میکردند اما هیچ کس را صادقتر از مجنون نمیدید.
روزی گفت: نقد قلب این مدعیان کذاب را که لاف به گزاف میزنند، بر سنگ امتحان زنم تا هر کسی چه عیار دارد؟
فرمود تا گِردِ کوشکِ وی آتشی عظیم بر افروختند. خود بر بالای کوشک رفت و ندا کرد که: هر کس عاشق ماست به آتش در آید.
آنها که خام بودند، از سوختن اندیشه کردند، مجنون که سوخته بود، نیندیشید و قدم در نهاد و بگذشت.
📚"مجد خوافی_ روضه خلد"
🆔 T.me/labbafkhaniki
🔺سنو، روستای چشمههای پر آب در براکوه.
مهمترین چشمه سنو از غاری سرچشمه میگیرد که به گمان برخی عظیمتر از غار علیصدر در همدان است.
⭕️براکوه منشأ زندگی و آب دشت گناباد
#براکوه
#گناباد
#رجبعلی_لباف_خانیکی
🆔 T.me/labbafkhaniki
⭕️براکوه منشأ زندگی و آب دشت گناباد ۴
🖋 #رجبعلی_لباف_خانیکی
۳-خانیک
به استناد یافتههای باستان شناسی #خانیک کهنترین زیستگاه بشری در منطقه گناباد است زیرا اخیرا بر کنار دره خانیک سنگ نگارههایی مشاهده شده که نقشهای کنده شده بر سنگ با نقشهای روی سنگ و سفال در زیستگاههای دوران پیش از تاریخ قابل مقایسه است.
خانیک در عمق یکی از طولانیترین درههای کوه سیاه بعد از دیسفان در جنوب غرب گناباد واقع شده و تا آن شهر حدود ۳۰ کیلومتر فاصله دارد. خانیک جزو روستاهای براکوه و در مسیر ارتباطی مردم فردوس و روستاهای پیرامون آن شهر قرار داشته که در خانیک به "پی کوه" (پشتِ کوه) معروف بوده و از طریق خانیک جهت زیارت و تجارت به کاخک، گناباد و قاین میرفتهاند. نشانههای بارز این امر وجود ۶ "خیرات خانه" در خانیک بوده که در آنها از آن رهگذران پذیرایی میکردند.
🔹مطالعات و کاوشهای اخیر باستان شناسی در آن سوی کوه سیاه و به فاصله نسبتا کمی از خانیک در سه محوطه مهم پیش از تاریخ (عصر برنز ۵ تا ۶ هزار سال پیش و دوران پارینه سنگی) به نام "گّوّند" در باغستان نزدیک اسلامیه فردوس و "کله کوب" در مجاورت "آیسک" فردوس و "کلاته شور" نزدیک سرایان در پی کوه شده است آن محوطهها به خانیک نزدیک و با استفاده از راههای مالرو قدیم به آسانی قابل دسترس و مراجعه بودند.
تا حدود ۵۰ سال پیش شبانان روستاهای حوالی باغستان، آیسک و سرایان گلههای خود را به چراگاههای براکوه میآوردند و چوپانان خانیک هم گوسفندان خود را به مرتعهای پی کوه میبردند و هیچ بعید نیست که در عصر برنز و قبل از آن هم دره سر سبز و پر آب خانیک مورد توجه جوامع ساکن در پی کوه قرار گرفته و شبانان آن جوامع بر روی صخرههای خانیک از خود یادمان به جای گذاشته باشند.
🔹گذشته از قدمت واژه "خانیک" که به عصر اشکانی و ساسانی بر می گردد و "چشمه سار" یا "مکانی پر چشمه" یا طلای ناب یا الهه ناهید معنی میدهد.
سالها پیش در باغی واقع درحاشیه جنوبی روستا خمرهای تدفینی یافت شده که با توجه به شیوه و رسم تدفین خمرهای احتمالا به ۲ تا ۴ هزار سال پیش تعلق داشته و نشانه حضور جمعیتی در دره خانیک بوده است.
در خانیک ۴۲ قنات وجود داشته که شاید پیش از آن چشمههایی بودهاند که از زمین میجوشیده و آبِ آن چشمهها در خاک فرو میرفته است.
آیا مشاهده آنها توسط مهندسان و زمین شناسان نخبه گنابادی در حدود ۲۵۰۰ سال پیش این حدس و گمان را پیش نیاورده که آبهای فراوان چشمههای خانیک کاخک، دیسفان، سنو، سقی و زوِ کلات، موجب شکل گیری سفرههای غنی زیر زمینی آب شدهاند؟
و آیا در آن عصر و همزمان با تغییر اقلیم و شور شدن تنها رودخانه در ۳۵ کیلومتری شمال گناباد و مضطر شدن اهالی "تپه حصار" (زیستگاه نسبتا بزرگ و معتبری متعلق به حدود پنج هزار تا دو هزار و پانصد سال پیش) در کنار کال شور با حفر نخستین قنات به فکر استخراج انباشت آب در عمق زمین بر نیامدهاند؟
🔹دلیلی بر رد این فرضیهٔ سؤالی نداریم و چنانچه بپذیریم که مقنیان کهن گنابادی با پیمایش و آمایش به نتیجه رسیدهاند که سفرههای زیر زمینی آب از چشمههای خانیک و دیگر درههای براکوه تامین شده است ناچاریم بپذیریم که براکوه منشاء قنات های گناباد بوده است. احتمالا خانیک از اواسط قرن پنجم ه.ق تحت تآثیر و تحول فداعیان اسماعیلیه مقیم در قلعه سرتخت (معروف به ارگ فرود) در نزدیک خانیک بوده و پساز سرکوب آنها توسط "هلاکوخان"، ایلخانان مغول بر آن مسلط بودند اما خانیک همچنان چشمه سار بوده تا این که در اوائل قرن نهم ه.ق "حافظ ابرو" آن را در شمار قراء ولایت جنابد آورده و احتمالا در دوران صفوی نخستین قنات معروف به "قناتِ ده" حفر شده و روستای خانیک بر گرد مظهر قناتِ ده ایجاد و گسترده شده و از آن تاریخ تا دهه ۱۳۴۰ خ محصولات کشاورزی و دامی و انواع بافتهها به بازار های کاخک و گناباد عرضه میشدند که با آغاز مهاجرت کشاورزان به شهرهای بزرگ از جمله تهران روند کشاورزی و تولید در خانیک و دیگر روستاهای براکوه کُند و در نهایت بسیار اندک و تقریبا به صفر رسیده است.
🔹البته روستای خانیک از یک موهبت بزرگ خدایی برخوردار است. سماقزارهای آن بخش بزرگی از سماق مصرفی کشور را تامین میکند و به یمن همان موهبت خانیک به "پایتخت سماق ایران"معروف شده و در میان روستاهای براکوه برجسته شده است. سماق درختچهای تقریبا خودرو است که به آب و کود و مراقبت خاصی نیاز ندارد.
سماق از گذشتههای دور در کوهپایههای خانیک بوده اما محصول آن بیشتر مصرف داخلی داشته است ولی در سالهای اخیر به صورت کالای تجارتی درآمده و حتی به خارج از کشور صادر میشود و از قِبّل آن اکثر اهالی منتفع میشوند.
🆔 @labbagkhaniki
⭕️ موزه
نگاهبان حافظه تاریخی ملت ها
🖋رجبعلی لباف خانیکی
🔹موزه در ایران مانند باستان شناسی پدیده ای جوان و ره آورد غرب در زمان قاجاریه است. ولی خاستگاه آن در غرب بسیار والا و کارکردش از ابتدا الهی، انسانی و فرهنگی بوده است.
کلمه «موزه» از واژه یونانی «mousein» گرفته شده که نام تپه ای در آتن بوده و بر روی آن تپه معبدی برای ۹ الهه یا «موز» که با تاریخ و هنر و فرهنگ ارتباط داشتند ساخته شده بود.
🔹موزها فرشتگان اساطیری یونان بودند که وظیفه الهام بخشیدن ذوق و قریحه شاعرانه را به شاعران و هنرمندان روی زمین به عهده داشتند آنها فرزندان دو خدای یونانی«زئوس» و «نیموزینه» بودند و هرکدام وظیفه خاصی به ترتیب زیر داشتند:
کلیو الهه تاریخنویسان
اوترپ الهه موسیقی
تالی الهه طنز وکمدی
ملپومن الهه تراژدی
تریسیکو الهه غزل ورقص
اورا تو الهه شعر
پولیمنی الهه ژست وحرکات
آورانی الهه اختر شناسی
کالیوپ الهه فصاحت و بلاغت
🔹امروزه موزه در پیشگاه ملتها از جایگاه رفیعی برخوردارند تا جایی که «شورای بین المللی موزه» که زیر نظر «یونسکو» فعالیت می کند، در اساسنامه خود موزه را این گونه تعریف کرده است: «موزه مؤسسه ای است دایمی و بدون هدف مادی که درهای آن به روی همگان باز است و در خدمت جامعه و پیشر فت آن فعالیت می کند»
در موزه های بزرگی مثل «بریتیش موزیوم» لندن، «لور» پاریس و «مترو پولیتن» نیو یورک تالارها و گالری های متعددی مملو از آثار و اشیاء باستانی موجود است که در عصر ناآگاهی و بی خبری متولیان کشور های عمدتا آسیایی و آفر یقایی از آن کشورها به یغما رفته و در حال حاضر علاوه بر در آمد هنگفتی که برای کشور میزبان به ارمغان می آورند، دستمایه تحقیق و پژوهش درباره گذشته کشور های صاحب آن اشیاء و تدوین تاریخ مقلوب و دلخواه خود می باشند.
🔹اما در ایران، نخستین موزه در سال ۱۲۹۰ ه.ق به دستور ناصر الدین شاه قاجار با تخریب بخشی از کاخ گلستان ساخته و «اطاق موزه» و سپس «موزه همایونی» نامیده شد.
«اعتماد السلطنه» آن موزه را اینگونه معرفی کرده است: « موزه همایونی» خزینه ایست مشحون به زواهر و جواهر گرانبها و ظرایف و نفایس اشیاء و آثار جلیله علمیه و مهمات جریمه قدیم و آلات و ادوات متنوعه و مصنوعات ازمنه سالفه و نتایج خیالات حکمای بزرگوار و تماثیل و تصاویر نگارنده های بی مثل و مانند روزگار، پرده های نقاشی کار نقاشهای مشهور و حاصل صنایع کارخانه های معروف و ظروف چینی بسیار ممتاز کار چین و سور و انگلیس و ژاپن و بلور آلات کارخانه ساکس ونیز و سایر کارخانه های معتبر و مسکوکات قدیم با صور سلاطین معظم ایران»
🔹تا این زمان به نظر می رسد در موزه همایونی یا اطاق موزه که به تقلید از موزه های فرنگ و نه با اهداف آنها شکل گرفته، اشیای نفیس و ارزشمند مادی صرف نظر از ارزش تاریخی و معنوی آنها گرد آمده اما از سال ۱۳۰۰ه.ق که قرارداد کاوشهای باستان شناسی بین دولت فرانسه و در بار قاجار امضا شد و یک سال بعد «دیولافوا» در اجرای آن قرارداد کاوش را در «تپه آپادانای شوش» آغاز و تا سال ۱۳۰۴ه.ق توانست بیش از پانصد تن اشیاء تاریخی را از دل خاک استخراج و با کمک «ظل السلطان» از بوشهر به بندر مارسی در فرانسه انتقال دهد، صدای معدودی از روشنفکران به اعتراض بلند شد و عملیات متوقف گردید اما در سال ۱۳۰۷ ه.ق ناصر الدین شاه برای بار سوم بار سفر فرانسه بست و مورد دلجویی فرانسویان قرار گرفت و در سال ۱۳۱۲ ه.ق به قرارداد ننگین دیگری تن داد که با قتل او اجرایش متوقف شد و این در حالی بود که مردم آگاهتر می شدند و به ارزش آثار واشیای تاریخی بیشتر پی می بردند و دولتمردان را به حفاظت بیشتر آثار وادار می کردند تا اینکه در سال۱۲۹۵خ وزارت معارف وصنایع مستظرفه «موزه ملی»را تاسیس کرد و در سال۱۳۰۹خ «موزه هنر وصنایع» تشکیل شد و در سال۱۳۱۲خ «موزه مردم شناسی» و در سال۱۳۱۴خ «موزه آستان قدس رضوی » کار خود را آغاز کردند.
🔹تاسیس «موزه ایران باستان» نقطه عطفی در موزه و موزه داری بود. «آندره گدار» فرانسوی در سال ۱۳۰۸خ مامور تهیه طرح موزه ایران باستان شد. او طرحی ملهم از طاق کسری تهیه کرد و «حاج عباسقلی معمار باشی» آن را ساخت و «موزه ایران باستان» در سال ۱۳۱۶خ افتتاح فصل جدیدی در امر موزه و موزه داری گشوده شد .
با لغو قرارداد فرانسویها در سال ۱۳۰۹خ با «مظفر الدین شاه» که به آنها اجازه می داد ۶۰ سال در سراسر ایران کاوش
کنند؛ ایرانیان تا حدودی صاحب اشیای حاصل از کاوشهای باستان شناسی شدند و باستان شناسان ایرانی هم خود کم کم زمام امر را به دست گرفتند و موزه ها یکی بعد از دیگری جان گرفتند و «موزه» در ایران به جایگاه و معنی واقعی خود نزدیک و جایگاه نشانه های«هویت ملی» و «نگاهبان حافظه تاریخی ملت ایران» گردید.
#روز_جهانی_موزه
#رجبعلی_لباف_خانیکی
🆔 @labbafkhaniki
🔺موسسه فرهنگی پژوهشی کهن بوم خراسان برگزار میکند:
بزرگداشت هفته میراث فرهنگی
و روز جهانی موزه
سخنرانی در ارتباط با میراث فرهنگی
پخش مستند لاخ مزار
سخنرانی در ارتباط با موزه
تجلیل از استادان موسسه کهن بوم خراسان
📌 ثبت نام در تلگرام:
@Ashraf_banoo
زمان:
چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت
مکان:
فکوری ۳۳، پلاک ۸، موسسه کهن بوم خراسان
🆔 T.me/labbafkhaniki
سخنرانی
استاد ارجمند
اقای مهندس لباف خانیکی
نقش گناباد در ارتقای فرهنگ بشری
🔺بقایای قلعه زیبد، ستاد تدارکاتی اسماعیلیه و کمک رسانی به آوارگان ناشی از تهاجم مغولها
⭕️براکوه منشأ زندگی و آب دشت گناباد
#براکوه
#گناباد
#رجبعلی_لباف_خانیکی
🆔 T.me/labbafkhaniki
📌ملا نصرالدین ماهی خرید و به زنش گفت: آن را بریان کند، در اثنای پخت ماهی ملا را خواب در ربود و زن ملا به تنهایی تمامی ماهی را بخورد و دست ملا را با روغن ماهی بیالود. وقتی ملا از خواب بیدار شد مطالبه ماهی کرد.
زن گفت: خوردی و فراموش کردی، دستت را بو کن!
ملا گفت: آری دستم به خوردن ماهی گواهی میدهد اما شکمم تکذیب میکند و فریاد گرسنگی سر میدهد!
📚"فخرالدین علی صفًی_ لطایفالطوایف"
🆔 T.me/labbafkhaniki
🔺آرامگاه محمد بن موسیالکاظم(ع) نماد دیانت، قدمت، اصالت و هنر در کاخک بود که متاسفانه بعد از زلزله دچار دگردیسی و خدشه هویتی شد!
⭕️براکوه، منشأ زندگی و آبِ دشت گناباد
#براکوه
#گناباد
#رجبعلی_لباف_خانیکی
🆔 T.me/labbafkhaniki
⭕️براکوه، منشاء زندگی و آبِ دشتِ گناباد
🖋 #رجبعلی_لباف_خانیکی
🔹برخی، شهرستان #گناباد را به سه قسمت تقسیم کردهاند: قسمت مرکزی یا "جلگه"، قسمت شمال و شمال شرقی یا" پسکلوت"و قسمت جنوبی یا "براکوه".
هر یک از آن قسمتها به لحاظ طبیعی و آب و هوایی ویژگیهای خاص خود را دارد.
جلگه سرزمینی وسیع و نسبتا هموار با شیبی کم از دامنههای "کوه سیاه" در جنوب گناباد، به سمت شمال است. میزان بارندگی در این منطقه نسبتا کم و هوا در تابستان گرم و در زمستان معتدل است. جبهه شمالی جلگه به برکت قناتهای متعددی که از مخزنهای آبهای زیر زمینی دامنههای کوه سیاه آب بر میدارند، پوشیده از مزرعهها و باغهای خرم و سر سبز هستند. "جویمند"، کلانشهر گناباد بزرگترین مرکز جمعیتی و فرهنگی "تمدن قناتی" در این بخش واقع شده است.
پسکلوت در شمال، واحهای ناهموار و متشکل از تپه ماهورها، پستی-بلندیها و دشتهایی است که قناتها و چاهها به آنها به اقتضای نیاز آب میرسانند. هوای این بخش هم گرم، میزان باران سالیانه نسبتا کم و آب قنوات و چاهها شور، تراکم گیاهی کم و جمعیت سرانه نسبتا کم است.
🔹 #براکوه مجموعهای از روستاها و آبادیهای حاشیه جنوبی و جنوب غربی گناباد است که عموما در دامنه شمالی یا درون درههای "کوه سیاه" واقع شده و نام خود را هم از همان کوه گرفته است.
براکوه بر خلاف دو بخش جلگه و پسکلوت از هوای سرد و معتدل و از باران سالانه بیشتر برخوردار است. چشمهها و آبهای جاری در درههای کوه سیاه موجب شده که از گذشتههای بسیار دور جوامع دامدار و کوچگر در آن درهها بیتوته کنند و از خود یادگارهای مانند "سنگ نگارههای خانیک" بر بدنه کوه به جای گذارند.
بدیهی است که براکوه به اتکای چشمههای متعدد و روان آبهای فراوان و زمینهای آبرفتی حاصلخیز قبل از شکل گیریِ تمدنهای قناتی در جلگه و پسکلوت زیستگاه شکارگران، چراگاه و اطراقگاه گلهها و شبانان و بعدها کشاورزان بوده است.
همان چشمهها و روان آبها از سویی موجب نامگذاری مکانهایی مانند"خانیک" (چشمه سار)، "سریخو" (سرِ چشمه)، "جّریخو" (چشمه جاری) و "زو" (دره پر آب) شده و از سوی دیگر به سفرههای آب زیر زمینی دامنههای شمال کوه سیاه و بیابان گناباد غنا بخشیده است تا مقنیان و مهندسان گنابادی با شناخت و آگاهی از آن سفرهها اقدام به حفر قناتهای متعدد دشت گناباد نمایند و آن سرزمین را "کنابد"(قنات آباد) نامند.
🔹آبادیها و روستاهای براکوه گناباد فراوانند
که " امالقرای" آنها شهر کاخک در سمت شرقی براکوه و دیگر آبادیها و روستاها از شرق به غرب فراوانند از جمله: "اُستاد"، "رضو"، " کلاته ملا"، "مهیاباد"، "تِرِنج"، "درغِنج"، "محمدآباد"، "پّچک"، "ایدو"، "سارِنگ"، "دیسفان"، "خانیک"، "کوه قلعه"، "تک میدان"، "کارشک"، "کج آباد"، "زقیچ"، "میمنج"، "سنجتک"، "فّخ"ّ، "کلات"، "سقی"، " روچی"، "کوهر دشت"، "زیبد"، "کلاته شهاب"، "درب صوفه" و "سنو".
تقریبا همه این آبادیها و روستاها بر پهنه بیابان گناباد یا به قول فردوسی، " کّنابد" اشراف دارند بیابانی که بخش مهمی از تاریخ و اسطورههای ایران را در سینه دارد:
ز زیبد زمین تا کنابد سپاه
درو دشت از ایشان کبود و سیاه
🔹در عرصه تاریخ بیابان گناباد بستر نخستین و عمیق ترین قنات جهان در حدود ۲۵۰۰ سال پیش و خاستگاه اولیه "تمدن قناتی" بوده است. در قلمرو اسطوره، بیابان گناباد آوردگاه جنگ "دوازده رخ"، جنگی میان ایرانیان به فرماندهی "گودرز" و تورانیان به فرماندهی "پیران ویسه" با فرجامی پیروزمندانه برای ایرانیان بود پیروزی چنان مهم و سرنوشت ساز که کیخسرو را به "زیبد"، مقر فرماندهی گودرز آورد و او یک هفته در زیبد بماند و طی جشنی باشکوه پهلوانان پیروز ایرانی را بنواخت:
به زیبد ببُد شاه یک هفته نیز
درم داد و دینار و هرگونه چیز
داستان دراز دامن جنگ دوازده رخ بیان شجاعتها، جوانمردیها، استقلال طلبی و میهن دوستی بود و کیخسرو در آوردگاه دوازده رخ از "دشمن دانا"، پیران ویسه فرمانده تورانی که با پیشنهاد جنگ تن به تن یازده پهلوان ایرانی با یازده رزمنده تورانی، از خونریزی بسیار پیشگیری کرد تجلیل کرد و دستور داد جسدش را در تابوت زرین به رسم پارسیان با احترام در دخمه سپارند.
🔹گذشته از پیشینه تاریخی و اسطورهای بسیاری از آن آبادیها، ویژگیها و کارکردهای جغرافیایی، علمی،اقتصادی و اعتقادی داشتند و در هویت بخشی و تامین بنیه اقتصادی سهم داشتند که ضمن معرفی اجمالی آنها، ایفای نقش تاریخی، فرهنگی و اقتصادی آنها را در ادامهٔ مرور خواهیم کرد....
🆔 @labbafkhaniki
📌شیخ ما ابوسعید، ابوالقاسم قشیری را پیغام داد که: میشنویم در اوقاف تصرف میکنی، میباید که تصرف نکنی.
ابوالقاسم جواب باز فرستاد که: اوقاف در دست ماست، در دلِ ما نیست.
شیخ ما جواب باز فرستاد که: ما را میباید که دست شما چون دل شما باشد.
📚"محمد منور _ اسرارالتوحید"
🆔 T.me/labbafkhaniki
دره خرمآباد، سند زندهای از تمدن بشری در قلب زاگرس است - خبرگزاری میراث آریا https://www.chtn.ir/news/1404042200783/%D8%AF%D8%B1%D9%87-%D8%AE%D8%B1%D9%85-%D8%A2%D8%A8%D8%A7%D8%AF-%D8%B3%D9%86%D8%AF-%D8%B2%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%AA%D9%85%D8%AF%D9%86-%D8%A8%D8%B4%D8%B1%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D9%82%D9%84%D8%A8-%D8%B2%D8%A7%DA%AF%D8%B1%D8%B3-%D8%A7%D8%B3%D8%AA
Читать полностью…🔺قلعه کاخک نشانه دیرینگی و مصائبی است که در ادوار مختلف بر کاخک، بزرگترین کانون جمعیتی، مذهبی و تجاری جنوب خراسان رفته است.
⭕️قلعه کاخک
#کاخک
#گناباد
#رجبعلی_لباف_خانیکی
🆔 T.me/labbafkhaniki
📌عمید خراسان صد غلام ترکِ ماهروی داشت با گوشوار مروارید و کمری و طوقی زرین و اسبی راهوار.
دیوانهای گرسنه آن غلامان را دید و از مالک ایشان پرسید، گفت: همگی غلامانِ عمید هستند. دیوانه روبه خدا کرد و:
گفت ای دارنده عرش مجید
بنده پروردن بیاموزازعمید!
📚"عطار نیشابوری_ منطقالطیر"
🆔 T.me/labbafkhaniki
🔺بقایای یکی از آسیاب های مجاور قلعه سرتخت معروف به ارگ فرود در کوه قلعه گناباد.
⭕️براکوه، منشأ زندگی و آب دشت گناباد
#براکوه
#گناباد
#رجبعلی_لباف_خانیکی
🆔 T.me/labbafkhaniki
⭕️براکوه منشأ زندگی و آب دشت گناباد ۵
🖋 #رجبعلی_لباف_خانیکی
۵- کلاته شهاب
کلاته شهاب روستای کوچکی است در ۴کیلومتری زیبد و ۲۴کیلومتری جنوب غرب #گناباد در عمق درهای از درههای متعدد کوه سیاه است. جمعیت این روستا ۲۳نفر برآورد شده است. آب این روستا از چشمه تامین میشود. محصولات کشاورزی آن زعفران و گندم است.
مشرف بر کلاته شهاب کوه مخروطی شکل واقع شده که به "کوه شاه نشین" معروف است و بر بالای کوه شاه نشین یکی از قلعههای مهم اسماعیلیه قرار داشته به نام "جواشیر" که بعدها به نامهای "شاه نشین" و "قلعه شهاب" معروف شده است.
اهمیت قلعه جواشیر منوط به حضور شخصیتی فرهیخته و استثنایی در آن بوده که بسیار مورد توجه مؤلف کتاب "طبقات ناصری" قرار گرفته و اطلاعات ارزشمندی در آن درج شده است.
به نوشته منهاج سراج، "محتشم منصور شهاب" (داعی قلعه جواشیر) مردی به غایت دانا به علم، حکمت و فلسفه بوده چنانکه در خراسان همانندی نداشته است. او غریبان را پذیرایی و مسلمانان را پناه میداده است. مجالست او با علمای خراسان با اعزاز و اکرام همراه بوده و دو سه سالی که خراسان در آتش فتنه مغولان میسوخت، ۱۷۰۰ خلعت و ۷۰۰ سرِ اسبِ تنگ بسته از خزانه او به علما و غُربا رسیده بود...
در حمله مغولان مردم براکوه مستقیما آسیب ندیدند اما برای هموطنان آواره دلریش بودند و احتمالا کمکهای خود را با واسطه داعی قلعه جواشیر یا قلعه شهاب به آوارگان و درماندگان میرسانیدند و در آن برهه پر آشوب در تاریخ نام نیک از خود به جا گذاشتند.
۶- سنو
سنو روستایی سر سبز در دامنه کوه سیاه و به فاصله ۲۲کیلومتری جنوب غرب شهر گناباد واقع است. این روستا از سابقه تاریخی زیادی برخوردار است. ظاهرا مهمترین عامل انگیزشی که موجب شده است سنو به زیستگاهی کهن و معتبر تبدیل شود وجود چشمههای پر آب "تنگل" و "کیسو" و خاک حاصلخیز آن دیار بوده است. میزان آبدهی چشمه تنگل نسبتا زیاد (۸۵ لیتر در ثانیه) و نقش آن در شکلگیری و تداوم حیات روستا پر رنگ است. به همین دلیل برای آن چشمه پر آب که برخی از آن به نام "چشمه سنو" نام بردهاند احترام خاص و جایگاه اعتقادی و متبرک قائلند و همه ساله در ایام خاص در کنار چشمه آیینهایی مانند ادای نذر و اطعام با بلغور برگزار میکنند و سپاس و ستایش خود از ایزد متعال را ابراز میدارند. آن چشمهها توجه بسیاری به خود جلب کرده و برخی نیز در مورد آنها گزافه گفتهاند مانند این عبارت که به "طاهر آبشناس"نسبت دادهاند: "این چشمه آب زیادی دارد و اگر گناباد خراب شود یا به وسیله باد خواهد بود یا به وسیله این چشمه"!
نیز گفتهاند که شهرت و جاذبه این چشمه به حدی بوده که پادشاهانی مثل "طغرل سلجوقی" و "نادر شاه افشار" را به سنو آورده است.
آب فراوان چشمههای سنو نقش بزرگ و تعیین کنندهای در تغذیه و تامین آب سفرههای زیرزمینی، منبع اصلی آب قناتهای گناباد داشتهاند.
آب چشمه سنو سنگ ۷ آسیاب را میچرخانده و آرد مورد نیاز اهالی سنو و دیگر روستاهای براکوه را تامین میکرده همان گونه که کارگاههای بافندگی سنو قالی، گلیم، پلاس و پارچههای مورد نیاز اهالی را تامین میکردهاند.
از گذشته سنو اکنون بقایای برج تاریخی حصارده، قلعه سر آسیاب و آسیابها بر جای مانده است. اکنون سنو به پر آبی، سر سبزی و زعفران کاری معروف است و وجود "موزه زعفران" در سنو نشانه بهره برداری مفید از خاک و درایت مردم آن روستا است. وفاداری به سنتها و برگزاری آئینهای کهن ایرانی نیز نشانه دیگری از هوشمندی و فرهنگمداری مردم سنو است.
۷- گوهر دشت
گوهر دشت یا"رقاصان" روستایی با ۱۱۰نفر جمعیت و ۵۲واحد مسکونی در فاصله ۲۲کیلومتری جنوب غرب گناباد واقع است. این روستای براکوه دارای زمینها و باغهای وسیع و سر سبز است که به وسیله یک چشمه پر آب آبیاری میشوند زراعت عمده گوهر دشت زعفران است.
اهمیت تاریخی گوهر دشت به کتیبهای متعلق به صدر اسلام بر میگردد. این کتیبه بر روی سنگ آهکی نخودی رنگی در میانه باغی واقع در حاشیه روستا نوشته شده است. کتیبه به خط عربی اولیه و متعلق به مرحله تکاملی خط نبطی به کوفی و قابل مقایسه با کتیبههای "زّبّد"(۵۱۲م) و "حرًان"(۸۶۵م) و"ام الجمال" (قرن ۶م) است. احتمالا مسلمانانی که در سال ۲۴ه.ق به قصد خراسان راه بصره و آبادان و فارس و یزد را برگزیدند و پس از تصرف طبس آن شهر را "دروازه اسلام" نامیدند و سپس بر قاین، تون و جنابد مسلط شدند در راه بین گناباد و تون(فردوس)، در ناحیه گوهر دشت توقف کرده و آن کتیبه را نوشتهاند. این کتیبه بعدها تکامل یافته و متون مختلف نوشته شده و به وسیله خطوط عربی و فارسی که یک خاستگاه دارند متون مختلف و متعدد نوشته شده و فرهنگ سازی صورت گرفته است. کتیبه گوهر دشت سند بسیار مهمی است که به لحاظ تاریخ خط عربی و تحول آن به خط فارسی از اهمیت زیادی برخوردار و شایسته حفاظت و مراقبت است.
🆔 @labbafkhaniki
📌ناصرالدین شاه رفت و آمد اطراف ارگ سلطنتی را قرق شبانه کرد و شبی به خاطر آزمایش کشیکچیها با لباس مبدل به گردش در خیابانهای اطراف اندرون رفت!
کشیکچی جلویش را گرفت و شاه هر قدر التماس کرد نتیجه نداد!
شاه در لباس مبدل به کشیکچی چند قِران رشوه داد و او نپذیرفت و شاه را به قراولخانه فرستاد!
فردای آن روز شاه کشیکچی را احضار کرد و خواست که ماجرا را تعریف کند!
کشیکچی گفت: «مرتیکه دو قِران داد تا رهایش کنم! خیال کرد شاه دو قِران میارزد قبول نکردم! مثل سگ به قراولخانهاش کشاندم و ...»
ناصرالدین شاه از لهجه ترکی-فارسی و دشنامهای او چنان به خنده اُفتاد که از خود بیخود شد و با گفتن یک «قرمساق» او را مرخص کرد!
کشیکچی به حدی از دشنامی که شنیده بود خوشنود گشت که تا پایان عمرش به همه اطرافیانش میگفت که شاه به لفظ مبارک خویش به او گفته است «قرمساق»!!!
📚"جعفر شهری _ تاریخ تهران"
🆔 T.me/labbafkhaniki
🔺خانیک، روستایی کهن، سر سبز و دیار فرهنگمداران، آکنده از گل، گندم، زعفران و گیاهان دارویی و «پایتخت سماق ایران».
⭕️براکوه منشأ زندگی و آب دشت گناباد
#براکوه
#خانیک
#رجبعلی_لباف_خانیکی
🆔 T.me/labbafkhaniki
🔺موزه ایران باستان
⭕️موزه، نگاهبان حافظه ی تاریخی ملت ها
📌به مناسبت ۲۸ اردیبهشت روز موزه و آغاز هفته میراث فرهنگی و ۱۸ می، روز جهانی موزه
#روز_جهانی_موزه
#رجبعلی_لباف_خانیکی
🆔 t.me/labbafkhaniki
سپاسگزارم
لطفا مطالب را در همین کانال دنبال کنید آن محوطه را هم توضیح خواهم داد
⭕️براکوه منشأ زندگی و آب دشت گناباد ۳
🖋 #رجبعلی_لباف_خانیکی
🔹در این بخش ویژگیهای زیبد را مرور میکنیم که کهنترین نامجای در تاریخ اسطورهای براکوه و مکانی پر آوازه در شاهنامه است.
۲-زیبد
در حال حاضر زیبد مرکز "دهستان زیبد" و روستای بزرگی واقع در ۲۳ کیلومتری جنوب غرب شهر گناباد و به "دشت ریواس" و سرو کهنش مشهور است. نامجای زیبد که ۱۱ بار در شاهنامه فردوسی آمده، از حافظه تاریخی و اسطورهای پر بار و افتخار آمیزی برخوردار است زیرا یکی از حماسیترین و عزتمندانهترین نبردهای شاهنامه معروف به "دوازده رخ" به ابتکار و درایت فردوسی بزرگ در دشتی گسترده بر دامنه کوه سیاه میان زیبد و گناباداتفاق افتاده و پس از آن که گودرز سپاه ایران را در زیبد آراسته، فرماندهان و پهلوانان را برای نبردی سرنوشت ساز و شرافتمندانه برگزیده است:
چو گودرز نزدیک زیبد رسید
سران را ز لشکر همی بر گزید
گودرز لشکر آمادهی رزمِ ایران را از زیبد به سمت لشکر توران به فرماندهی پیران ویسه به سمت کوهِ گناباد گسیل داشت:
چو دانست گودرز کآمد سپاه
بزد کوس و آمد ز زیبد به راه
و در پهندشت گناباد جنگ آغاز شد.
جنگ دوازده رخ که یکی ازطولانیترین داستانهای شاهنامه را به خود اختصاص داده، از این جهات اهمیت ویژه داشته که پس از شکست ایرانیان در "جنگ پشن"، پیروزی در جنگ دوازده رخ برای آنها اعاده حیثیت کرده و در پی پیروزی درخشانِ ایرانیان، در مقابل تورانیان مصونیت ایجاد کرده و فداکاری، میهندوستی و جوانمردی را به نیکوترین وجه به نمایش گذاشته است.
🔹زیبد در عرصه تاریخ نیز صحنه وقایع بزرگ بوده که آثار و بقایای آن هنوز موجود است.
از اواسط قرن پنجم ه.ق با انتصاب "حسین قاینی" از سوی "حسن صباح" به عنوان داعی اسماعیلیه قهستان فصل جدیدی در زندگی مردم براکوه و قهستان آغاز شد و آن حضور اسماعیلیه در قلعه.ها، بر فراز کوهها بود و سه قلعه به نامهای"سرتخت"، "جواشیر" و "زیبد" در براکوه قرار داشت. قلعهی زیبد در حاشیه جنوبی روستا بر روی تپهای کم ارتفاع و مشرف بر زیبد احتمالا آمادگاه و تدارک کننده دو قلعه دیگر و شاید امداد رسانی به آوارگان ناشی از یورش مغولان بوده است.
زیبد در حال حاضر یکی از قطبهای کشاورزی شهرستان گناباد است و با توجه به برداشت محصولاتی مانند گندم و زعفران و علاقه مردم نسبت به زادگاه خود، عوامل توسعه فراهم شده و زیبد به سرعت روند توسعه و پیشرفت را میپیماید و رویدادها و مناسبتهای فرهنگی را نیز پاس میدارد.
۴-درب صوفه
درب صوفه روستای کوچکی واقع در ۳ کیلومتری زیبد و ۲۶ کیلومتری جنوب غرب شهر گناباد است. به استناد آمار نفوس و مسکن سال۱۳۹۵ جمعیت آن ۱۴ نفر بوده است. این روستا بر دامنه درهای در دل کوهی از سلسله کوه سیاه به نام کوه "تیز ماهی"
واقع شده و نام و انتساب درب صفه به "پیران ویسه" به این دلیل است که به استناد شاهنامه فردوسی پیران در دخمهای به خاک سپرده شده است و آن عارضه طبیعی دخمه مانند پدیدهای شبیه ایوان بزرگ طاق بستان است که در محل به "ایوان صفه" یا "صوفه پیر" معروف است.
درب صوفه عارضهای جذاب برای گردشگران است زیرا در درهای سرسبز و پر آب واقع شده و از پیشینه افسانهای و اسطورهای برخوردار است. برخی آن را زیستگاه و حتی آرامگاه یزدگرد سوم ساسانی پنداشته، برخی از آن به عنوان محرابهای مهری یا معبد ناهید نام برده و عمدتا آن را "آرامگاه پیران ویسه" دانستهاند.
ساختار آن عارضه ایوان مانند کاملا طبیعی و بدون دخالت انسان بوده و کف شیب دارو سنگی آن به گونهای است که امکان اقامت یا دفن در آن ممکن نیست ولی شکل آن جالب توجه و جایگاه طبیعی و هوای مطبوع آن دلپذیر است.
پیران ویسه که فرمانده تورانیان بود، بعد از نبرد تن به تن یازده پهلوان ایرانی با یازده پهلوان تورانی و پیروزی ایرانیان، با گودرز هماورد و کشته شد.
اما از آن جا که پیران مردی اندیشمند و با تدبیر بود با این که فرمانده تورانیان بود، در نزد ایرانیان محترم و معزز بود و کیخسرو دستور داد او را با عزت و احترام به شیوه ایرانیان در تابوت زرین به دخمه سپارند:
بفرمود پس مشک و کافور ناب
به قیر اندر آمیخته با گلاب
تنش را بیالود از آن سر بسر
به کافور و مشکش بیاگند سر
به دیبای رومی تن پاک اوی
بپوشید با رای ناپاک اوی
یکی دخمه فرمود خسرو به مهر
بر آورد سر تا بکیوان سپهر
شخصیت قابل احترام پیران ویسه موجب شد که چهار موضع در نقاط مختلف براکوه به عنوان آرامگاه پیران ویسه مورد تکریم و تعظیم قرار گیرند. (درب صوفه در زیبد، صورت قبری در شبستان مسجد بالای خانیک، آرامگاهی بر فراز کوهی در ایزو و صورت قبری در مدرسه سعد سلمان در کاخک) که همه به "قبر پیرو" معروف و جنبه زیارتی و حتی حاجتخواهی دارند و این امر نتیجه و بازتاب خردمندی است حتی اگر "دشمن دانا " باشد.
🆔 @labbafkhaniki
🏵 تاریخچه دشت توس
🔹سخنران:
🎙 رجبعلی لباف خانیکی
💠میزبان نشست : غزاله توکلی فر
🔸برگزار کنندگان : باشگاه شاهنامه پژوهان و انجمن ایرانشناسان
@shahnamehpajohan
https://shahnamehpajohan.ir
⭕️براکوه منشاء زندگی و آبِ دشت گناباد ۲
🖋 #رجبعلی_لباف_خانیکی
🔹پیش از این با ویژگیهای جغرافیایی و اقلیمی و منطقهای #براکوه آشنا شدیم و اینک مراکز جمعیتی عمده آن را که در عرصههای فرهنگ و اقتصاد گناباد تآثیرگذار بودهاند، مرور میکنیم:
۱-کاخک
واژه" #کاخک" در بیشتر متون و محاوره اهالی به صورت "کاخ" ادا میشود و در نوشتار امروزی "کاخک" به نگارش در میآید که به هر صورت کلمه "کاخ" در آنها قابل تآمل و از جایگاه والا و با عظمت آن در بستر تاریخ خبر میدهد. از دیدگاه زبان شناسی در فارسی باستان "کاخّک kakhak" کاخ کوچک معنی میداده و بعدها در فارسی میانه میانه پسوند " _ّ ک" با حفظ معنا به صورت "ک" ساکن در آمده و به هر صورت همواره کاخ کوچک معنی میداده است.
در حال حاضر کاخک بزرگترین، آبادترین و پر جمعیتترین مرکز جمعیتی براکوه است به گونهای که تمامی روستاها و آبادیهای براکوه تبعه آن محسوب میشوند.
بدیهی است که سرزمین و طبیعت کاخک ایجاب میکرده که از گذشتههای دور زیستگاههایی در دشت پر آب و سر سبز کاخک وجود داشته باشد ولی تغییر و تحولات عرصه کاخک به دلیل فعالیتهای کشاورزی، سوانح طبیعی و ساخت و ساز، احتمالا انهدام و محو یادمانهای گذشته را موجب شده است.
🔹گذشته از اشاراتی که به آثار دوران پیش از تاریخ در "رضو" و دوران اشکانی در غرب کاخک (اسپید دژ ایزو) شده، نام "کاخک" خود میتواند نشانه اهمیت و قدمت کاخک باشد اما حضور "محمد بن موسیالکاظم(ع)" معروف به "سلطان محمد عابد" در کاخک به سال ۲۰۳ ه.ق دلیل دیگری بر اهمیت و اعتبار کاخک در آن زمان است که لابد ریشه در گذشتههای دورتر داشته و احتمالا آبادی معتبری بوده که محمد عابد و برادرش "زید"، چه به عنوان دعوت مردم به قیام بر علیه مأمونالرشید و چه به قصد پناهندگی آن را بر گزیدهاند. پس از شهادت محمد عابد گویا در چند مرحله آرامگاه ایشان ساخته و تجدید بنا شده و در سال ۹۸۰ ه.ق به دستور شاه اسماعیل صفوی بنای نفیس و زیبایی به سعی "علی بن عبدالواحد حسینی قاینی" به شیوه آذری تجدید بنا و کتیبه زیبایی به شیوه ثلث به قلم "علیرضا عباسی" ساقهٔ گنبد کاشیکاری رنگارنگ آن را زینت داده بود.
🔹آن بنا به قدری جاذبه داشته که احتمالا در سال ۱۰۱۱ ه.ق مورد توجه استاد "محمد بنای اصفهانی " قرار گرفته و او مسجد شیخ لطفالله اصفهان را با الگو برداری از این آرامگاه ساخته است به گونهای که یک گنبدخانه و ایوان بدون سقف در جلو گنبدخانه داشته باشد تا زیبایی و شکوه گنبد از درون ایوان دیده شود.
متاسفانه دگردیسی آرامگاه محمد عابد بعد از زلزله آغاز شد. کتیبه علیرضا عباسی بدون دلیل جمعآوری و تعویض شد. معماران بدون توجه به فلسفه وجودی ایوان، پوششی نامتوازن بر فراز آن استقرار دادند و بعدها به آن اکتفا نکرده شبستانی به انتهای بنا افزودند و نمای جلو بنا را با مصالح جدید و درگاهیها، طاقنماها و کتیبه های بیگانه با اصلِ بنا آراستند و چهره واقعی بنای شاخص عصر صفوی را پوشاندند و دگرگون کردند و در واقع کاخک را از منظره تنها بنای با شکوه و زیبای برجای مانده از دوران صفوی محروم کردند!
🔹موقعیت کاخک بر سر راه "تون" به "قاین" و وجود آن زیارتگاه موجب شده است که حداقل از حدود ۱۲۰۰ سال پیش کاخک به عنوان یک منزل مهم تجاری-زیارتی در جوامع کوچک و بزرگ جنوب خراسان مطرح باشد و زائرانِ تاجر یا تاجرانِ زائر کاخک را به عنوان مقصد سفر خود برگزینند و شاید همان رویکردها موجب شده که فقط در عصر صفویان قلعه کاخک و مساجد مهم و آبانبارها و زیباترین گنبد در کاخک ساخته شوند و مورد مراجعه و ستایش شیفتگان قرار گیرند. از قِبّل آن کاخک به عرصه پر جنب و جوش تجارت، تولید و نوآوری تبدیل شود.
این روند تا نهم شهریور ۱۳۴۷خ جاری بود اما وقوع زلزلهای مهیب در آن سال به گونهای کاخک را در هم کوبید که امکان حیات دوباره به گونه سابق نیافت و بنیادهای فرهنگی، صنعتی و تولیدی کاخک به کلی دگرگون شد. اما هر چه بود و هر چه شد، کاخک (مرکز براکوه) به لحاظ اقتصادی، اعتقادی و فرهنگی در منطقه گناباد و حتی جنوب خراسان منحصر به فرد و بسیار تاثیرگذار بود. قنات پر آب کاخک علاوه بر این که آبشار نسبتا بزرگی را موجب شده، سنگ آسیابهایی را به حرکت در میآورده و نیازهای غذایی خیل جمعیت کاخک را تامین میکرده است.
🔹صبغه مذهبی و اعتقادی کاخک موجب وجود مدارس و نهادهای علمی و آموزشی طی سالیان متمادی گردیده و شخصیتهای والامقامی در آن مراکز بالیده و به جامعه فیض رسانیدهاند.
بدون تردید کاخک در براکوه یکی از مهمترین مراکز جمعیتی و فرهنگی و اقتصادی تآثیرگذار در جنوب خراسان بوده و با توجه به قابلیتهای همه جانبهای که کاخک دارد در صورت رسیدگی و حرکتهای کاربردی میتواند به قطب اقتصادی، زیارتی و گردشگری تبدیل و حتی در رونق اقتصادی و توسعه شهرستان گناباد تآثیرگذار باشد...
🆔 @labbafkhaniki
📌حجاج بن یوسف در راه مدینه دهقانی را دید که تخم بر زمین میافشاند از او پرسید: حجاج را میشناسی؟ گفت: بلی، مردی فاسق، فاجر، غدار، نابکار، سفاک و ظالم است.
حجاج گفت: مرا میشناسی؟ دهقان جواب داد: نی.
گفت: من حجاجم. دهقان جواب داد: تو مرا میشناسی؟ گفت: نی
دهقان گفت: من از آل زبیرم که در سال سه روز دیوانه میشوم و امروز از آن جمله است !
📚"مجدالدین حسینی _ زینتالمجالس"
🆔 T.me/labbafkhaniki
🔺براکوه، آبخوان قنات های بیابان گناباد است.
⭕️براکوه، منشأ زندگی و آب دشت گناباد
#گناباد
#براکوه
#رجبعلی_لباف_خانیکی
🆔 T.me/labbafkhaniki
⭕️رباط فخر داوود
🖋 #رجبعلی_لباف_خانیکی
🔹گونههای متنوع کاروانسرا یا رباط متناسب با بستر جغرافیایی با فرم و مصالح خاص ساخته میشدند، مثلا کاروانسراهای راههای کوهستانی معمولا مسقف و با سنگ و ملات گل ساخته میشدند حال این که کاروانسراهای دشت که معمولا پذیرای تعداد بیشتر مسافر بودند، از وسعت و گنجایش بیشتر برخوردار و به دلیل سهولت تآمین مصالح ساختمانی گوناگون، از ظرافت و استحکام برخوردار بودند.
در راههای پر رفت و آمد که شهرهای بزرگ را به هم ارتباط میدادند "کاروانسراهای شاهی" یا "کاخ رباطها" نیز ساخته میشدند که به منزله کاخهایی بودند که جهت اقامت پادشاهان، امیران و اشخاص والامقام دولتی بر کنار شاهراهها با ویژگیهای خاص ساخته میشدند که بیشترین آنها مانند "رباط شرف" در مسیر راه ابریشم قرار داشتند.
به اقتضای فصول و آب و هوا کاروانسراها باز و سر پوشیده بودند. کاروانسراهای سر پوشیده معمولا در زمستان و مواقع برف و باران مورد استفاده بودند و ساختارشان متناسب با نگهداری و حفاظت از احشام و کالاهای مسافران بود.
🔹 #رباط_فخرداوود یکی از زیباترین و مجهزترین کاروانسراهای سر پوشیده کنار "راه ابریشم"در خراسان است. این کاروانسرا در حاشیه جنوبی روستای فخرداوود و در فاصله حدود ۵۶کیلومتری جنوب غرب #مشهد و ۴۰۰متری شمال جاده مشهد-نیشابور واقع است. این کاروانسرا بر روی نقشهای مربع با قاعدهای به طول ۳۰/۸۰متر با مصالح ساختمانی آجر و ملات گچ و ماسه بر شالوده لاشه سنگ و گل آهک ساخته شده است. ورودی بنا از انتهای ایوانی بلند با طاق جناقی به درون راه مییابد. بر چهار گوشه رباط چهار برج استوانهای استقرار یافته و وجود روزنههای دید و ترکش بر بدنه برج نشانه آن است که برجها علاوه بر نقش ایستایی برای بنا، به عنوان برج دیدهبانی و دفاعی نیز کاربرد داشته، حفاظت کاروانسرا را تآمین میکرده اند. در نمای ضلع جنوبی و دو طرف ایوان ورودی چهار ایوانچه کم عمق تعبیه گردیده و بر اسپر آنها هم منفذهای بلند مستطیل به عنون نورگیر یا پایش ایجاد شده است. ورودی مشتمل بر یک ناو چلیپایی شکل است که در یک محور طولی به طرف مرکز بنا امتداد یافته است.
🔹 فضای داخلی کاروانسرا مشتمل بر تالاری مربع شکل است که چهار ستون آجری چند وجهی قطور در وسط و ایوانچههایی در اطراف بر دیوارهای جانبی بنا تعبیه شده و هر یک از ایوانچهها کف مرتفعی داشته که محل استقرار خرکچیها بودهاند. بر قاعده هر یک از آن سکوها منفذی به عنوان "اخیه" تعبیه گردیده تا افسار احشام مسافران به آن بسته شود. بر فراز هر ایوانچه گنبدی استقرار یافته و چشمه طاقهایی را شکل داده تا پوشش رباط را تامین نمایند. در میان چهار ستون وسطی سکوی چهار گوشی به ارتفاع حدود ۱متر به عنوان بارانداز وجود داشته و بر فراز آن سکو گنبدی بلند با قاعده ۸ضلعی و چهار نورگیر استقرار یافته و فضای زیر گنبد را روشن و دلنشین میکرده است. احتمال دارد که از این مکان علاوه بر بارانداز به عنوان محل استقرار نیز استفاده میکردند.
در سمت جنوب و به فاصله کمی از رباط، آب انبار آجری ساخته شده تا مسافران آب مورد نیاز خود را از آن برداشت کنند.
🔹این کاروانسرا بسیار مورد توجه سیاحان قرار گرفته است: "هانری رنه دآلمانی" آن را "رباط حسنآباد" نامیده و مکان آن را بین دو منزل شریفآباد و قدمگاه نشانی داده است.
افضلالملک در سال ۱۳۲۰ه.ق فخرداوود و کاروانسرا را این گونه دیده است: قریه فخرداوود محل بارانداز قوافل است. بیست خانوار رعیت در اینجا است. کاروانسرای شاه عباسی در اینجا ساخته شده است.
"هوتم شیندلر" نیز در سفرنامهاش نوشته است: فخرداوود یک کاروانسرای سر پوشیده دارد که از بناهای شاه عباس است و دو دفعه تعمیر شده است. یک دفعه توسط محمد ولی میرزا ابن فتحعلی شاه دفعه دیگر توسط امیر نظامالدوله.
"صنیع الدوله" که بارها این بنا را دیده شرح مبسوطی بر آن نوشته و پس از بیان موقعیت جغرافیایی آن در مطلع الشمس آورده است: در قریه فخرداوود کاروانسرائی است مربع متساوی الاضلاع ۲۰ذرع در ۲۰ذرع متضمن چهار برج در داخل کاروانسرا تختگاه مربعی است به ارتفاع یک ذرع بالای آن سقفی زدهاند. روی این تختگاه جای زوار و عابرین است و ۸سقف دیگر در اطراف این تختگاه زدهاندکه در زیر این سقوف مالهای قوافل را جای میدهند.
🔹هر چند شیندلر و افضلالملک کاروانسرای فخرداوود را به شاه عباس صفوی نسبت دادهاند اما کتیبه و مدرکی مستدل در این مورد وجود ندارد با توجه به شیوه معماری بنا و شباهت آن با فضای سر پوشیده کاروانسرای علاقبند و قسمت سر پوشیده کاروانسرای امیر علیشیر نوایی در سنگ بست میتوان فرض کرد که این بنا در عصر تیموریان بنیان گرفته و بعدها مرمت شده است.
📌این بنا در ۱۸ شهریور ۱۳۷۷ به شماره ۲۱۰۸ در فهرست آثار ملی و در ۲۶ شهریور ۱۴۰۲ در فهرست جهانی( یونسکو) ثبت شده است.
🆔 @labbafkhaniki