#دلنوشته
خاطرات :
تو یک مجموعه صنعتی باحال داشتیم تمرین کار تیمی میکردیم و بنا بود مدیران مجموعه در گروههای هشت نفره ، سازه های چوبی روی هم سوار کنند. بقدری همه متمرکز بر سازه بودند که متوجه نشدند که وجود مزاحم یک تریبون چوبی ( نمادی از سختیهای پیش بینی نشده کار) باعث شده یکی از اعضای تیم با سختی فراوان و انعطاف، بتونه نقش خودش را بازی کنه؛ وقتی بعد از پیروزی شان در اتمام برج چوبی، به بازخورد و فیدبک رسیدیم، موقعیت سخت هم تیمی شان را بهشون متذکر شدم؛ تقریبا هیچکدامشان، حتی خود اون مدیر، متوجه سختی کارش نشده بود! اینجا بود که خدمتشان عرض کردم، درسته کار دسته جمعی احتیاج به ایثار و انعطاف داره ولی وقتی فشار روی یکی از اعضای تیم تداوم یابد و بقیه تیم به بهانه تامین هدف تیم، رنج فردی یکدیگر را نبینند، ما اون آدم را بزودی از دست میدهیم( لزوم حواس جمعی به همکاران و شفقت)
در کار تیمی ، هم هدف تیم مهم است هم دقت به فشارهای فردی
مخلص
علیرضاشیری
———-
پ ن ۱
من از اونایی هستم که توصیه های دانشجویان و همکارانم را جدی میگیرم؛ چند سال قبل لندن درس میخواندم و یک دوستی به اسم آقای ولی زاده که در کمپانی انگلیسی شاغل بود ، در محفل گفتگویی در کانون توحید لندن نکاتی از یک ابزار تیم سازی به اسم بلبین برایم گفت و حسابی توضیه اش کرد! کمی تحقیق کردم و فهمیدم مدل ارزنده ایست و رفتم و جوگیر تا سطح تدریس بین المللی هم مدرکش را گرفتم و اول از همه بین بچه های خانه توانگری جاانداختمش و خلاصه خیلی بدردمان خورده
اگر کسی علاقه داشت، اسمش هست :
Belbin team role model
پ ن ۲
بیست سال تدریس در شرکتها و ادارات کشورم، خاطراتی برایم ساخته که فکر کنم بدرد خوانندگان گرانقدری میخورد که با درستکاری و حرفه ای گری خویش، چراغ امید مردم به زندگانی را کرم و روشن نگاه میدارند، شما هم خاطرات بنویسید برام ازتون بیاموزم
#میهن #آبادی
نظرتان را اینجا بنویسید👇🏻
https://www.instagram.com/p/Clahd2vte09/
@drshiri
🎼قطعه ایران | 🎤رضا صادقی
🎼دکلمه ریشه در خاک | 🖊فریدون مشیری
زمان : ۲:۴۰ دقیقه
@drshiri
#دلنوشته
این تصویر از شادی مردم در دوحه پس از گل عربستان به آرژانتین مخابره شده است. با پیروزی عربستان انگاری کل مردم عرب خوشحال بودند، پادشاه قطر پرچم سعودی را به دوش انداخت، تعطیلی ملی اعلام کردند، خوشحالند و برایش سالها زحمت کشیدند،گوارایشان باد.
اما انتظار ما مگر چه بوده از این زندگی؟ کمی شادی و رفاه و امید و اقتصادی که هر ساعت تنمان نلرزد. مدیران حکومتی ایران کافیست به همسایگان خویش نگاه کنند زیرا ما مردمان ایران این صحنه ها را میبینیم و مقایسه میکنیم و از بی تدبیری مسوولان عمیقا رنج میبریم و انکارهای شان و گردن نگرفتنهای شان خسته ایم.
————
دیروز موقع مسابقه ایران وانگلیس احساسات متناقض وحشتناکی را تجربه کردم.
از قبل از بازی به خاطر اینهمه رنج مردمان میهنم و سیاه پوشی مردم و چهلم های بی پایان خونین و فضای جنگی علیه مناطق کردنشین و … قطعا رمقی برای تماشای بازی نداشتم و از جایی بازی را دیدم که بیراوند مصدوم شد و بعد از دریافت گل سوم کلا خاموش کردم که بیش از این خفت نکشم.
——
۱-از هم گسیختگی تیم ایران و انسجام تیمی انگلیس، رنجم میداد. انگار، بهم ریختگی وحشتناک تیم ملی برایم نماد خدای ناکرده فروپاشی میهن بود که همسایگانش در حال رشد و پیشرفت هستند و ایران در حال از دست دادن فرصتهایش.
۲-حاصل ایدئولوژی زدگی ورزش همین میشود که حاکمیت ورزش را ابزار اعلامهای ایدئولوژیک خود میداند و مردم هم علیه این رویکرد چنان واکنش نشان دادند که حتی بازیکنان تیم ملی خود را شدیدا تنبیه میکنند و بعد دچار «از خود متنفری» میشوند ؛ آنقدر که این تیم را نماینده آن ایدئولوژی میدانند و از باخت چنین تیمی حتی خوشحال میشوند !
۳-من شخصا از رفتار بعضی از بازیکنان تیم ملی و فوتوشاتهای اخیرشان خوشم نیامد اما انتظارم از یک ورزشکار ملی که بازی تدارکاتی نداشته، تکلیف مربی اش تا همین چند هفته قبل نامعلوم بوده، تجربه سیاسی نداشته، کنشگری سیاسی نیست! کنشگری سیاسی بسیار کار پیچیده ایست و ملاک قضاوت یک فوتبالیست نیست! او باید دل میلیونها کودک و نوجوان کشورش را در حد همان نود دقیقه کمی شاد کند تا دوام بیاوریم.
۴- علیرغم پاره پاره شدن وجودم از دیدن اوباش و عروج کیان ها و حمیدرضاها و …اینقدر نادان نیستم که به بازیکن تیم ملی کشورم نفرت بورزم و مطابق خواسته امثال آقای حسن عباسی و …رفتار کنم که از هر فرصتی استفاده کرده اند که ورزشکاران میهنم را تحقیر کنند، خیر! من گل به خودی نمیزنم و ابدا آرزوی دیرینه بعضی را تامین نمیکنم که عاشق نفرت مردم ایران از خودشان بوده اند.
(این متن نسخه شخصی من است ، شاید بدرد کسانی بخورد)
علیرضاشیری
نظرتان را اینجا کامنت کنید👇🏻
https://instagram.com/alirezashiri
@drshiri
بخش کوتاهی از کتاب با صدای دکتر شیری
زمان : ۱:۱۰ دقیقه
#معرفی_کتاب_فیلم_دکتر_شیری
@drshiri
🎶🎤
۱. دکلمه ای غم | هوشنگ ابتهاج
۲. مرا چشمی ست خون افشان | محمدرضا شجریان
۳. اسرا ازل را نه تو دانی و نه من | احمد شاملو
۴. میبینم آن شکفتن شادی را | هوشنگ ابتهاج
زمان : ۵ دقیقه
@drshiri
دوماه است كه چنان صحنه هايى در ميهن ديده ايم كه وجودمان آكنده از درد و رنج است و اگر اميدى نداشته باشيم، خشم و افسردگى ما را از هم خواهد گسليد.
من به رويايى از ايران دلگرم ميشوم كه
- زندانيان سياسى و عقيدتى آزاد شده باشند
- كلمه " استانهاى محروم" بعد از چهل و چهارسال بي عرضگى مديران، از ادبيات دولتمردان ايران حذف بشود و جاده سازى و عمران و آبادانى به سيستان و بلوچستان و ايلام و بشاگرد و … سرازير بگردد.
- كشورم كارى به كار هيچ كشورى نداشته باشد و با دنيا خط و نشان نكشد، اگر ميخواهد از مستضعفى حمايت كند، همين داخل ايران بسيارند. دلخوش چارتا سرود خواندن مردمان گرسنه آفريقا و دو تا مدرسه در كشمير نشود
-در روياى من، در ماه رمضان، زندگى براى غيرروزه داران اينقدر سخت نميشود كه بابت روزه داشتن من، يك فرد غيرروزه دار عذاب بكشد.
-در روياى من، محجب و غيرمحجب، مسلمان و غيرمسلمان در زيستن اجتماعى خويش در ايران، امنيت دارند. غير معتقد به حجاب را نميكشانند به تلويزيون كه اعترافى كند. تلويزيون ابزار ١-تفريح و ٢-آموزش و ٣-اطلاع رسانى صحيح ميشود نه استدیوی زندان
شما به این رویا چه می افزایید؟
🖊 اینجا بنویسید
@drshiri
تبريك به دكتر اميرعسگرى بابت تاليف و انتشار كتاب جديد طرحواره درمانى به زبان فارسى با مقدمه افراد بزرگ طرحواره درمانى جهان
https://shrtm.nu/Y4sw
کنایه تند رضا کیانیان به نمایندگان و سخنگوی دولت: ما همیشه میتوانستیم از ایران برویم اما نرفتیم/ این جا خانه ماست؛ ترکش نمیکنیم
رضا کیانیان بازیگر سینما در یادداشتی نوشت:
🔹خانم کاترین شکدم جاسوسه اسراییل را که حتماً یادتان هست. شما هنوز که هنوز است هیچ رسیدگی شفافی در این مورد نکردید و یا اگر کردید به اطلاع عموم نرساندید.
🔹یادتان باشد! ما همیشه می توانستیم از ایران برویم. اما نرفتیم. همیشه ماندیم و در ایران به کارمان ادامه دادیم. ایرانی هستیم و کشورمان را دوست داریم.این جا خانه ی ماست و ترکش نمی کنیم. آن هایی که این خانه را ترک کردند و می کنند. کسانی هستند که چیزی از این خانه و از این مردم دزدیده اند.
🔹آن هایی که خانه ملت را تصاحب کرده اند. به جای این که به این شایعات رسیدگی کنند. در کمال ناباوری خواستار اعدام موکلین خود می شوند!
🔹یا سخنگوی دولت با افتخار اعلام می کند که هر زمان می توانستید مثل آب خوردن از اسلحه جنگی بر علیه مردم استفاده کنید و مردم را به رگبار ببندید.
asriran.com
@MyAsriran
نسخه كامل فيلم
Argentina-1985
محصول ٢٠٢٢
اكثر بازيگران اين فيلم موقع بازى و پشت صحنه، بسيار گريسته اند، چرا؟ زيرا بادآور "جنگ كثيف" آرژانتين در بازه حكم انى نظاميان ١٩٧٦-١٩٨٣ است كه بيش از دوازده الى سى هزار نفر دانشجو و مردم عادى به ظن چريك ضدفاشيسم بودن، ربوده شده، شكنجه و ناپديد شدند.
يك دادستان دستگاه قضايي آرژانتين، ژنرالها را در دوران حكومت دموكراسى، به دادگاه ميكشاند در حاليكه بسيارى از مردم و حتى كارمندهاى دادگسترى آرژانتين هنوز از حاميان فاشيستها بودند و تا قبل از اين دادگاه فكر ميكردند آن خشونتهاى ارتش در راستاى حفظ مملكت از چريكها بوده!
توضيح فيلم را اينجا بخوانيد👇
/channel/shortfilmbank/26906
#برشی_از_یک_فیلم
- تو آزاد میشی؛
- میتونی هرچی بخوای بپوشی؛
- هیچ کس بهخاطر کتاب خوندن تنبیهت نمیکنه؛
- یا بهت نمیگه به چی فکر کنی؛
- یا کیو دوست داشته باشی؛
- یا به چی باور داشته باشی؛
- و میدونی، مجبور نیستی یک همسر باشی اگر خودت نخوای؛
* پس چی باشم؟
- خودت؛
* خدا بازم منو دوست داره؟
- بله …
_________________________
📼 سرگذشت ندیمه
📽 سازنده: بروس میلر
🎞 ژانر: تراژدی، پادآرمانشهر
🖋 بر اساس رمان معروف
سرگذشت ندیمه اثر مارگارت اتوود
@drshiri
#معرفی_کتاب_دکتر_شیری
📕شستشوی مغزی (دانش کنترل تفکر)
🖊اثر: کاتلین تیلور
📝مترجم: سعید صدرالاشرافی
📚نشر گل آذین
_______________________
👤کاتلین ای. تیلور نویسنده علوم محبوب و دانشمند تحقیقاتی در گروه فیزیولوژی، آناتومی و ژنتیک در دانشگاه آکسفورد است. در ژوئیه 2012 وی به عنوان عضو علمی موسسه غذا، مغز و رفتار منصوب شد.تیلور در دانشگاه آکسفورد تحصیل کرد و در آنجا فیزیولوژی و فلسفه خواند. وی از دانشگاه استرلینگ فوق لیسانس روانشناسی گرفت و دکترای علوم اعصاب محاسباتی را از دانشگاه آکسفورد دریافت کرد.
@drshiri
عمامهپرانی!
این پدیدهای که به نام "عمامهپرانی" شهرت یافته و مورد خوشحالی برخی از مخالفان شده است، عمدتاً جانب روحانیونی را میگیرد که هیچ موقعیت حکومتی ندارند و چه بسا خود از منتقدان و حتی قربانیان سیاستهای جاری باشند.
پیرمرد معممی که پای پیاده از کوچه و خیابان عبور میکند، دارای چه موقعیتی است که انداختن عمامهاش کسی را به وجد آورد؟
روحانیونی که دارای پستهای عالی در نظام هستند، معمولاً به سادگی در انظار عمومی ظاهر نمیشوند و اگر هم بشوند، از محافظت و مراقبت لازم برخوردارند.
بنابراین، این اقدام فقط جانب افراد بیگناه و بیپناهی را میگیرد که تنها جرمشان پوشیدن عبا و قبا و عمامه است!
چندی پیش در سفرم به نجفآباد اصفهان، با پیرمرد روحانی بسیار موقر و مهذّب و مهربانی از منتقدان و زخمدیدگان وضع موجود همسخن شدم که از تجربۀ رویاروییاش با معترضان در خیابان برایم گفت. او در مواجهه با جمعیت معترض دستهایش را به علامت تسلیم بالا برده گفته بود؛ به خدا من آخوند حکومتی نیستم! معترضان هم البته با او به احترام رفتار کرده بودند.
چرا روشنفکران منصف و مداراجو نسبت به این پدیدهها هشدار نمیدهند؟
#احمد_زیدآبادی
#عمامه_پرانی
#معترضان
#نجف_آباد
#روشنفکران
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
#معرفی_کتاب_فیلم_دکترشیری
۱۴۰۱/۰۹/۰۴
مردم در اينستاگرام درباره این کتاب نوشته بودند كه باعث شد امشب صدصفحه اولش را یک جرعه سرکشیدم… و زیبا بود. كتاب نوشته زنی يهودى است که از اردوگاه جنگی آلمانها فرار کرده و خفقان بزرگتری به اسم ایدئولوژی کمونیسم را به فاصله اندکی چشیده و به لطف ترجمه خوب خانم راضيه خشنود ، كتاب نفسگيرى در اختيارمان است👌
در جایی از اوائل کتاب از یک بعدازظهر عجیب نقل میکند که برای صاحب آلمانی یک کارخانه در آلمان تعریف میکند چه جنایتهایی بر سر دختران یهودی در اردوگاههای آلمان آمده است و آنجاست که میفهمد مردم آلمان اساسا فکر میکنند این زندانیان بیگاری کش، محکومان دزدی و سرقتند که نازیها به کار گماشته اند و ابدا باور ندارند که اینها مردمان یهودی ربوده شده از چکسلاواکی اند!
——————
تجربه خودم
سه سال قبل شخصا اردوگاههای داخائو را در نزديكى مونيخ بازدید كرده ام، مردمان روستاهای اطراف این قصابخانه سوزاندن يهوديان، خود را همیشه فریب میداده اند که اینها زندانیان تبهکارند نه اسرای یهودی! و به این شیوه هرگز به بوی اتاقهای گاز و کوره پزخانه های آدم سوزی داخائو شک نکردند،
این انکار و اصرار بر ندیدن، جنایتهای بزرگ را تداوم بخشید.
———-
كتاب خوب خواندهايد؟ بسمالله به من هم معرفى كنيد👇🏻
https://www.instagram.com/p/ClW9ZGyjEdm/
@drshiri
#امیر_کبیر
📕🖊
اهمیت مقام تاریخی امیر به سه چیز است:
🖋۱. نوآوری در راه نشر فرهنگ و دانش و صنعت جدید؛
🖋۲. پاسداری هویت ملی و استقلال سیاسی ایران در مقابله با تعرض غربی؛
🖋۳. اصلاحات سیاسی مملکتی و مبارزه با فساد اخلاقی مدنی؛
در تکوین شخصیت اجتماعی امیر عوامل گوناگون موثر گردیدند و تحول ذهنی او مراحل مختلف پیمود.
پایه شخصیت میرزا تقیخان پیش از آغاز خدمت دیوانی ریخته شد و پابهپای خدمات دولتی و ماموریتهای سیاسی او تکامل یافت.
در نخستین مرحله که از تحصیل مکتب سرخانه قائم مقام فارغ گشت، خط و ربطی پیدا کرد، به رسم زمان مقداری تاریخ، ادبیات فارسی و عربی آموخت و فن حساب و سیاق یاد گرفت.
تا اینجا بهرهای از دانش جدید نداشت اما مهمتر از همه چیز استعدادش در سرای قائم مقام شکفته شد، منش و خوی استوارش نیز به حد زیادی مدیون پرورش در آن خاندان است.
مرحله دوم با خدمات دیوانی (پیش از بیست سالگی) که در سلک دبیران قائم مقام درآمد، آغاز گشت.
درس سیاست را در کانون آن یعنی دستگاه حکومت ولیعهد عباسمیرزا آموخت و به اصلاحاتی که به دست او و وزیرانش میرزا بزرگ و میرزا ابوالقاسم انجام میگرفت توجه و معرفت یافت.
از آن گذشته چون به خدمت استیفای نظام پیوست، با خبرگان نظامی و دیگر ماموران اروپایی که در تبریز گرد آمده بودند، سروکار یافت و ذهن تیز و زودپذیرش نیرو گرفت.
📕🖊بخشهایی از فصل ۶_ زمامداری از کتاب «امیرکبیر و ایران» به قلم فریدون آدمیت، انتشارات خوارزمی
@drshiri
کسانی که حرفهای زیاد برای گفتن و داستانی متفاوت برای تعریفکردن دارند، غالباً چیزی نمیگویند چون میترسند حرفشان به گوشِ کسی نرود. آنها احساس میکنند از قدرتِ سیاسی و تا حدِ زیادی از مشارکتِ سیاسی و مدنی جدا هستند، طوری که اگر گلایههایشان را از روی بامهای وِستمینستر یا بروکسل یا واشنگتن یا دهلیِ نو هم فریاد بزنند، بعید است کوچکترین اثری بر سیاستهای عمومی داشته باشد. نه فقط مدیریت و نفوذ و قدرت و ثروت، بلکه دانش و اطلاعات نیز روزبهروز در اختیار افرادِ محدودتری قرار میگیرد و شمار هرچهبیشتری از شهروندان احساس میکنند از این دایره بیرون ماندهاند؛ نه اینکه فراموش شده باشند، بلکه از همان اول مورد بیتوجهی قرار گرفتهاند.
واقعیت این است که با بیشترشدن این نوع سرخوردگیها، بیاعتمادی نیز در اساسیترین نهادها رواج یافته است. امروزه نصفِ بیشتر مردمی که در کشورهایی دموکراتیک زندگی میکنند، معتقدند که صدایشان «هرگز» شنیده نشده یا «بهندرت» شنیده شده است.
اگر در کشورهای نسبتاً دموکراتیک وضعیتِ کلی این باشد، تصور کنید در رژیمهای استبدادی چه خبر است، رژیمهایی که در آنها هیچگونه شفافیتی وجود ندارد و همهچیز از بالا به مردم تحمیل میشود و حکومت هر نوع مخالفتی را خفه میکند. در مجموع، تعدادِ انسانهایی که صدایشان در جهان شنیده نمیشود بسیار زیاد است. مسخرهترین بخشِ ماجرا این است که تمامِ این اتفاقات زمانی رخ میدهد که ما بهعنوان بشر ـ صرفنظر از نژاد، جنسیت، مذهب، طبقهی اجتماعی یا قومیت ـ باید بیش از هر زمان دیگری مرتبط و همدل و آزاد باشیم و با توجه به گسترش بسترهای دیجیتالی و رسانهای، فرصتهایی بیشتر از آنچه اجدادمان در خواب هم نمیدیدند، برای ابراز وجود داشته باشیم. پس چطور ممکن است در عصری که رسانههای اجتماعی باید به همه فرصتی برابر برای صحبتکردن بدهند، کماکان اینهمه آدم امکانِ سخنگفتن نداشته باشند؟
_________________________
بخشهایی از کتاب:
📕فرزانگی در عصر تفرقه
🖋نویسنده: الیف شافاک
🖊مترجم: پگاه فرهنگمهر
📚انتشارات میلکان
#معرفی_کتاب_فیلم_دکترشیری
@drshiri
جمع باش ای دل که این وقت پریشان بگذرد
گرچه مشکل مینماید لیک آسان بگذرد
چشم یعقوب از نسیم پیرهن روشن شود
وز سر یوسف بلای چاه و زندان بگذرد
هیچ حالی را بقایی نیست بی صبری مکن
چون شب صحبت دراید روز هجران بگذرد
شاخ امیدت شود سر سبز و روی عیش سرخ
باز در جوی مودت آب حیوان بگذرد
در غم و شادی بباید ساختن با روزگار
زانکه از دور زمان هم این و هم آن بگذرد
تازه گردد باغ عیشت از نسیم اعتدال
بوی جانبخش بهار آید زمستان بگذرد
ای کمال از غربت و حرمان مشو غمگین که زود
محنت غربت نماند ذل حرمان بگذرد
«کمال خجندی»
@drshiri
🖋تو را زن میخواهم
تو را زن می خواهم آن گونه که هستی
از کیمیای زن چیزی نمی دانم
از سرچشمه ی حلاوت او
از این که غزال ماده چگونه غزال شد
از این که پرندگان چگونه نغمه سرایی آموختند
تو را چون زنانی می خواهم
در تابلوی های جاودانه
چون دوشیزگان
نقش شده بر سقف کلیساها
که تن در مهتاب می شویند
تو را زنانه می خواهم
تا درختان سبز شوند
ابرهای پر باران به هم آیند
باران فرو ریزد
تو را زنانه می خواهم
زیرا تمدن زنانه است
شعر زنانه است
ساقه ی گندم
شیشه ی عطر
حتی پاریس زنانه است
و بیروت
با تمامی زخمهایش ، زنانه است
تو را سوگند
به آنان که می خواهند شعر بسرایند
زن باش
تو را سوگند
به آنان که می خواهند خدا را بشناسند
زن باش
#نزار_قبانی
#چند_جرعه_شعر
دکلمه صوتی را اینجا بشنوید👇🏻
/channel/drshiri/34527
@drshiri
#معرفی_کتاب_فیلم_دکتر_شیری
کتاب حیرت آوریست ” فرمانده مسعود” زیرا روایت زندگى احمدشاه مسعود، فرمانده دره پنجشیر را از زبان نزدیکانش نقل میکند.
کتاب را نمیتوانم زمین بگذارم از بس خانم بنى یعقوب زیبا کار کرده اند.
من سالهاى سال این مرد را و ایران دوستى اش و عشقش به شعر و ادبیات ایران بخصوص حافظ را دنبال میکردم و شهادتش بدست طالبان ضربه بزرگى به افغانستان زد. ذهن چند بعدى، مدیریت و تیزهوشى سیاسى و نظامى او و استقلال نسبى مالى که براى مجاهدین فراهم کرده بود، زبانزد است.
در کتاب از مصاحبه نویسنده با آقاى جعفریان، خبرنگار ایرانى که بهترین مستندها را درباره مسعود ساخته است، در می یابیم که از تجارت زمرد، پول جنگ را تامین میکرده است ولى به جعفریان توصیه میکند که به ما پول اسلحه ندهید بلکه هزینه کنید در کابل زبان فارسى را توسعه دهید تا طالبان شکست بخورند! چنین نگاه عجیبى به فرهنگ داشته است این مرد
@drshiri
آنکس که حقیقت را نمیداند تنها یک «ناآگاه» است، اما آنکس که حقیقت را میداند و آن را انکار میکند و یا وارونه جلوه میدهد، «تبهکار» است.
🖋برتولت برشت
📕کتاب زندگی گالیله
📝ترجمه عبدالرحیم احمدی
📚انتشارات نیلوفر
______________
برشت بدون شک یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین نمایشنامه نویسان معاصر است به حدی که او را شکسپیر تئاتر روایی میدانند.
@drshiri
«ظالم باید تنها بماند»
نشستن با مردم ظالم و دوستی و مراودت با ایشان خطایی عظیم است و افزون بر دیگران خودِ شخص را هم زیان میرساند زیرا مردم او را در شمار ظالمان مینهند. ظالم باید تنها بماند. اگر جماعتی بسیار به سبب منافع و بهرهمندی از غارت ظالم به گِرد او جمع شوند و ایشان را هیچ باک نباشد که با ظالمان بنشینند این تقویت ظلم است. اگر هیچ کاری در دفع ظلم نمیتوان کرد حداقل پرهیز از جانبداری و همراهی و مراودت ضروری است.
□ از سقراط پرسیدند: کی ظلم و جور از عالم برمیافتد و عدالت حاکم میشود. سقراط گفت: عدالت زمانی حاکم میشود که وقتی ظلمی بر کسی وارد میشود آنها که ظلم بر ایشان وارد نشده همانقدر متغیّر و رنجیده شوند که شخصِ ستمدیده.
برگرفته از کتاب "در صحبت قرآن"
به قلم حسين الهى قمشهای
ناشر: انتشارات سخن
تصویر اثر صنیع الملک
منبع: 👇🏻
https://instagram.com/drelahighomshei
@drshiri
واکنش فرزند شهید مطهری به «عمامهپرانی» در خیابان: عمامهپرانان واقعی کسانی اند که با تفکر امنیتی، رسالت روحانیت را تملقگویی از نظام میدانند/ برای جوان امروزی لباس روحانیت معنایی جز «یونیفورم حکومتی» پیدا نکرده
محمد مطهری فرزند شهید مطهری:
🔹کاش متوجه بودیم که راه سومی نیست: یا باید راه طرح انتقاد در رسانه را باز کرد و یا باید به شنیدن ناسزا در خیابان رضایت داد.
🔹«در تصویرگری رسانه ملی از روحانیت، روحانی کسی است که نسبت به عملکرد نظام صرفا «ثناگو»ست، در برابر هر ظلمی که به نحوی به نظام برگردد «ساکت» است و مواضعش «کپی - پیست» مواضع رسمی نظام است.
🔹این است که برای جوان امروزی لباس روحانیت معنایی جز «یونیفورم حکومتی» پیدا نکرده است.
asriran.com/003dL2
@MyAsriran
بر اساس تجربه تاریخی و نیز بر اساس مشاهدهی جنبشهای تحلیل شده در این کتاب میتوانیم بگوییم که جنبشهای اجتماعی در اغلب موارد به وسیله هیجانهای نشات گرفته از یک رویداد معنادار، برانگیخته میشوند، رویدادهایی که به معترضان کمک میکند تا علیرغم خطر ذاتی نهفته در اقدامشان بر ترس غلبه کنند و قدرتهای موجود را به چالش بطلبند. در واقع، تغییر اجتماعی در بر گیرندهی یک کنش فردی یا جمعی است که در ریشهاش به گونهای هیجانی برانگیخته شده است، همانطور که بر اساس پژوهشهای اخیر در عصبپژوهی اجتماعی همهی رفتارهای انسانی این گونهاند.
در زمینه شش هیجان اصلی که توسط عصب_روانشناسان شناسایی شده است ( ترس، نفرت، شگفتی، اندوه، شادی، عصبانیت) نظریه هوش هیجانی در ارتباطات سیاسی استدلال میکند که هیجان برانگیزنده، عصبانیت و هیجان بازدارنده، ترس است.
عصبانیت با درک یک کنش ناعادلانه و با شناسایی کارگزاری که مسئول این کنش است افزایش مییابد.
ترس اضطراب را بر میانگیزد که باعث دور شدن یا اجتناب از خطر میشود.
ترس از طریق به اشتراکگذاری و همدلی با دیگران در یک فرآیند کنش ارتباطی مغلوب میشود. آنگاه عصبانیت غلبه میکند که به رفتار خطرپذیر منجر میشود.
هنگامی که فرآیند کنش ارتباطی، کنش جمعی را برمیانگیزد و تغییر عملی میشود، نیرومندترین هیجان مثبت حاکم میشود: اشتیاق، که بسیج اجتماعی هدفمند را نیرو میبخشد.
افراد شبکهای شدهی مشتاقی که بر ترس غلبه کردهاند، تبدیل به یک کنشگر جمعی آگاه میشوند.
بنابر این، تغییر اجتماعی از کنش ارتباطی منتج میشود که شامل اتصال بین شبکههای عصبی مغز انسان هایت که بر اثر سیگنالهای صادر شده از محیط ارتباطی از طریق شبکههای ارتباطی برانگیخته شدهاند.
فصل هفتم
#شبکههای_خشم_و_امید
نوشته مانوئل کاستلز
با ترجمه مجتبی قلیپور
انتشارات مرکز
@drshiri
چرا این مملکت درست نمی شود؟
[میگویند] آخر چرا این مملکت درست نمی شود؟ خب، شما در تجارت، manager (مدیر) خوب دارید. manager بد دارید. خب، این خودش بهترین نمونه است. این خوب است. آن یکی بد است. خب بلد نیست، بیخود سر آن کارخانه رفته است... آیا باید بگوییم آقا، در ایران صنعت [درست] نمیشود؟ کشاورزی نمیشود؟ اینها به چه دلیل نمیشود؟ چون آدمی که آدم باشد، سرکارش نیست. جابهجا شدهاند.
و الا اگر ما بخواهیم این شعار ["مملکت درست نمیشود" را] واقعا قبول کنیم، [طبعاً] باید مأيوس بشویم و برویم پی کارمان. خوب، مقدرات مملکت را دست چه کسی میخواهید بسپارید؟ خب، روس بیاید یا انگلیس بیاید [مملکت را در دست بگیرد]؟ [به هرحال] یکی باید بگیرد دیگر.
من نمیفهمم. این مملکت ما، این چه بدبختی است؟ کسی هم نیامده به او حمله کند. خودش این بلا را سر خودش میآورد. خودش انتحار میکند. خب، [ظاهراً] یک مرض خاصی دارد. همه هم نگاه میکنند... این [اشتباهات] را خود ما میکنیم، آنوقت مینشینیم ناله میکنیم.
بنده خیال میکنم که واقعا این شعار "این مملکت درست نمی شود"، از آن حرفهاییست که محال است. خب، [ایران] یک مملکتی است. اگر خوبان درست نکنند، همین جور که هست [خواهد بود و] بدتر از این هم میشود. بعضیها میگویند آقا، مملکت [از دست] رفته. [جواب میدهم] آخر این مملکت [جایی] نمی رود. از دست شما رفته است. اگر واقعا این را قبول دارید، خیلی خوب، ولش کنید.
اما تا آخرین دقیقه هم باید بالاخره سعی کرد مملکت را برگرداند. منتها ادارهاش [مهم است.] آن هم اگر بخواهیم به همان طرز سابق یا بدتر اداره کنیم، خب، همین آش است و همین کاسه. باز [بعد از] ده سال، پانزده سال، دوباره بر میگردیم به آن خانه اول.
بخشی از مصاحبه علی امینی (۱۲۸۴-۱۳۷۱) با پروژه تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد، نوار پنجم
تاریخ مصاحبه: ۱۳ آذر ۱۳۶۰
مصاحبه کننده: حبیب لاجوردی
#تکه_مصاحبه
/channel/tarikh_shafahi_iran_project
#دلنوشته
۱۴۰۱/۰۸/۲۰
بقدری در یکسال گذشته درگیر درس و تز و مقاله بودم که به خودم قول داده بودم کلی کارهای مهم نصفه نیمه را بعد از ثبت پایان نامه ام دراواخر شهریور انجام دهم. اما دو سه هفته مانده به پایان وقت که در واقع اوج کارم بود دچار مشکل عجیب غریب جسمی شدم و نهایتا از دانشگاه خواستم بهم چهار هفته وقت بدهد که موافقت شد؛ اولین روز وقت اضافه مصادف شد با ماجرای تلخ شادروان مهساامینی و شروع فروپاشی خودم؛
مهمترین نوشته این چهل و هشت سال زندگیم( تز) را در تاریک ترین شب روحم به اتمام رساندم ، به قول خانم توران میرهادی، غم بزرگ را به کار بزرگ باید تبدیل کرد،
من نیاز جدی داشتم که خودم را در این طوفان سیاسی و اجتماعی بازتعریف کنم،
آنچه آموختم
۱-درمیانه هجمه بخشی از مردم رنجیده ای که هر واکنش متفاوت از خویش را به انواع اتهامات متهم میکنند، کوشیدم تمرین کنم توصیه غزالی را : تحمل جفای خلق و تمرین شفقت بر خلق؛ و حقا تمرین سختیست.
۲-برای اینکه بتوانم خودم را بازآفرینی کنم و اعتراضم را فهم کنم و درد مردم را میانبر نزنم ….
ادامه مطلب👇🏻
https://www.instagram.com/p/Cky1ZutjOc-/
@drshiri
#معرفی_کتاب_دکتر_شیری
📕خشم شهری: شورش طردشدگان
🖊اثر: مصطفی دیکج
📝مترجمان:
مجید ابراهیمپور
بنفشه خسروی
نیما شکرایی
📚نشر چشمه
—————————————-
اشاره جالب به دلسوزان چماق به دست دولت (لباس شخصیها) در فصل آخر این کتاب
#دکتر_شیری
@drshiri
کسی در مسجد کوفه ضمن فحاشی به علی بن ابیطالب ، قسم خورد ایشان را خواهد کشت، او را گرفتند و نزد امیرالمومنین بردند و ایشان نه تنها او را آزاد کرد بلکه حقوقش را هم از بیت المال قطع نکرد ( منبع کتاب السیر الصغیر از قاضی شیبانی سال ۱۸۹ ه ق اهل تسنن)
——————-
داستان کامل :
«چندین نفر در مسجد کوفه مشغول سبّ (دشنام) علی بودند و یکی از آنها سوگند میخورد که علی را به قتل خواهد رساند. وقتی کثیر بن حَضرَمی این شخص را نزد علی بن ابی طالب آورد، علی پس از پرسیدن اسم و رسم متهم، او را آزاد کرد. کثیر میگوید من به علی اعتراض کردم که چگونه کسی را آزاد میکند که سوگند خورده وی را به قتل خواهد رساند؟ علی پاسخ میدهد:
«آیا او را به قتل برسانم در حالیکه او مرا به قتل نرسانده است؟»[1]
کثیر مجدداً اعتراض میکند که این شخص تو را دشنام داده است و علی پاسخ میدهد:
«تو هم او را دشنام بده! و اگر خواستی از او بگذر [و دشنامش مده]» [2].
شیبانی در ادامه همان گزارش شاگردش شافعی را نقل میکند که علی خطاب به خوارجی که او را تکفیر میکردند گفت:
«ما شما را از حضور در مساجد خداوند که میخواهید در آنجا ذکر خدا بگویید منع نمیکنیم، همچنین تا وقتی دست شما در دست ماست [= علیه ما شمشیر نکشیدهاید] شما را از فیء [بیت المال] محروم نمیکنیم و تا وقتی شما جنگ آغاز نکردهاید با شما وارد جنگ نمیشویم»[3].
شیبانی تمام این موارد را نقل کرده و امضا و تأیید میکند.
/channel/AdnanFallahi/333