dirinenegar | Неотсортированное

Telegram-канал dirinenegar - دیرینه‌نگار

3156

یادداشت‌ها، ترجمه‌ها و هم‌رسانی‌های عبدالرضا شهبازی در حوزه‌ی دیرینه‌شناسی و زمینه‌های مرتبط

Подписаться на канал

دیرینه‌نگار

@dirinenegar

Читать полностью…

دیرینه‌نگار

در شهر زیرزمینی کاریز واقع در جزیره‌ی کیش مشخصه‌ای طبیعی را که ظاهری فسیل‌گون دارد بر روی دیواری نشان کرده‌اند و بر فراز آن روی تابلویی نوشته‌اند «جای فسیل لاک‌پشت؛ قدمت ۵۷۰ میلیون سال»!

بسیاری از شاخه های اصلی جانداران در حدود ۵۴۰ میلیون سال قبل به وجود آمد؛ یعنی طی رویداد رازآلودی که به آن انفجار کامبرینی (Cambrian Explosion) اطلاق شده است و طلیعه‌ی دورانی است که به آن پالوزوئیک یا حیات کُهن می‌گوییم.

به یمن شواهد دیرینه‌شناختی که اکنون در اختیار داریم می‌دانیم که لاک‌پشت‌ها خیلی دیرتر وارد عرصه‌ی حیات شدند، حدود ۳۰۰ میلیون سال بعد از انفجار کامبرینی.

- عبدالرضا شهبازی

@dirinenegar

Читать полностью…

دیرینه‌نگار

طولانی‌ترین شکار در دنیای بندپایان

فسیل کهرباییِ بالا در کشور میانمار، منطقه‌ی Hukawng Valley، یافت شده است و عنکبوتی را حین شکار زنبورِ قرمزِ انگلِ نری نشان می‌دهد.

عملیاتِ شکار ۱۰۰ میلیون‌سال قبل آغاز شده است (حدوداً مرز بین کرتاسه‌ی پیشین و کرتاسه‌ی پسین) و تا اکنون نیز به طول انجامیده است و تا ابد نیز مراد عنکبوت حاصل نخواهد شد.

درست هنگامی که زنبور آخرین نگاه‌های نومیدانه‌ی خود را به عنکبوت دوخته و عنکبوت نیز هیجان‌زده از به‌دست آوردن طعمه آخرین گام‌ها را به سوی زنبور بر می‌داشته، شیره‌ی درخت هر دو را غافل‌گیر و صحنه‌ی شکار را جاودانه کرده است.

این فسیل ظاهراً تنها فسیل کشف‌شده‌ای است که در آن عنکبوتی را حین شکار طعمه‌ای گرفتار در شبکه‌ی تارهایش به تصویر می‌کشد.

عنکبوت‌ها جزو بندپایان قدیمی‌اند. فسیل‌های نخستین عنکبوت‌های حقیقی در دور پنسیلوانین از دوره‌ی کربونیفر (حدود ۳۱۸ تا ۲۹۹ میلیون سال قبل) به دست آمده‌اند.
اما گروه‌های اصلی عنکبوت‌های امروزین یعنی دو زیرراسته‌ی
Mygalomorphae
و
Araneomorphae 

در دوره‌ی تریاس (حدود ۲۵۲ تا ۲۰۱ میلیون سال قبل) برای نخستین‌بار پدیدار شدند.

زنبور به‌دام‌افتاده نیز متعلق به گروهی است که امروزه آنها را به تکثیر از طریق تخم‌ریزی در بدن عنکبوت‌ها و تخم برخی حشرات می‌شناسیم.

با این وصف، شاید بتوان حمله‌ی عنکبوت فوق را نوعی انتقام‌کشی از این زنبور به شمار آورد.

- عبدالرضا شهبازی

@dirinenegar

Читать полностью…

دیرینه‌نگار

رویای خوش‌خیالانه‌ی هر نویسنده یا مترجمی این است که ناشرِ کتابش در همان روز نخست انتشار با او تماس بگیرد و بگوید تمامی نسخه‌های کتاب به فروش رفته است. این رویا قطعاً ممکن است فقط برای درصد بسیار بسیار ناچیزی از صاحبان اثر محقق شود، و چارلز داروین پنجاه‌ساله البته از این دسته بود و این رویا با فروشِ قریب به ۱۲۰۰ نسخه‌ی کتاب دوران‌سازش، خاستگاه گونه‌ها، در روز نخست انتشار محقق شد.
داروین در روز ۲۴ نوامبر سال ۱۸۵۹، یعنی روز انتشار شاهکارش، به دوست نزدیکش تامِس هاکسلی نامه‌ای نوشت که بخشی از آن را در ادامه می‌خوانید.

«هاکسلی عزیزم

امروز از انتشارات مورای به من خبر دادند که همه‌ی نسخه‌های کتاب را در همان روز اول فروخته‌اند و از من خواسته‌اند که فوراً ویراست دوم را به دستشان برسانم.
انتظارش را نداشتم. حسابی غافلگیر شده‌ام. از طرف دیگر، الان تصحیحاتی به ذهنم نمی‌رسد که در آن اعمال کنم.
یادت هست چقدر از صمیم قلب آرزو می‌کردم کاش نظر کلی‌ات را درباره حقیقت نظریه‌ی انتخاب طبیعی به من می‌گفتی؟ الان می‌خواهم نظرت را دستکم مختصر به من بگویی. اگر بعدها نقد مفصلی نوشتی، آن را سخت مغتنم خواهم دانست. خودت که بهتر می‌دانی نظرت چقدر برایم ارزشمند است.
الان عجله دارم. تهیه‌ی این ویراستِ جدید روز و شب برایم باقی نخواهد گذاشت.»

◽️Charles Darwin's Letters, A selection, 1825-1859/p. 206/Frederick Burkhardt/ Cambridge University Press/ 1996

- عبدالرضا شهبازی

@dirinenegar

Читать полностью…

دیرینه‌نگار

درآمدی بر تاریخ‌نگاری علم | جلسۀ یازدهم

@sciencestudies_IRIP

Читать полностью…

دیرینه‌نگار

درآمدی بر تاریخ‌نگاری علم | جلسۀ نهم

@sciencestudies_IRIP

Читать полностью…

دیرینه‌نگار

درآمدی بر تاریخ‌نگاری علم | جلسۀ هفتم

@sciencestudies_IRIP

Читать полностью…

دیرینه‌نگار

درآمدی بر تاریخ‌نگاری علم | جلسۀ پنجم

@sciencestudies_IRIP

Читать полностью…

دیرینه‌نگار

درآمدی بر تاریخ‌نگاری علم | جلسۀ سوم

@sciencestudies_IRIP

Читать полностью…

دیرینه‌نگار

درآمدی بر تاریخ‌نگاری علم | جلسۀ اول

@sciencestudies_IRIP

Читать полностью…

دیرینه‌نگار

@dirinenegar

Читать полностью…

دیرینه‌نگار

@dirinenegar

Читать полностью…

دیرینه‌نگار

◽️حدود ۳۱۰ میلیون سال قبل، اواسط دورِ پنسیلوانین از دوره‌ی کربونیفر
جایی در ایالت اوهایوی آمریکای امروزین

گیاهان درخت‌شکلِ غول‌پیکر در جنگلی پُرمرداب سر به آسمان می‌سایند تا در هوایی سرشار از مه و بخار غلیظ پرتوهای نور بیشتری به چنگ آورند.

حاکمان عمده‌ی این جنگلِ دوران کُهن، درخت‌شکل‌های فَلس‌دار سیگیلاریا (Sigillaria)، در پشت‌زمینه، و لپیدودندرون (Lepidodendron)، در پیش‌زمینه است.

در جلوی تصویر دوزیستی به نام دیسراتوسوروس (diceratosaurus) از مردابی به بیرون می‌خزد.

- عبدالرضا شهبازی

◾️نقاشی از یوری پری‌ماک

@dirinenegar

Читать полностью…

دیرینه‌نگار

«انسان‌ها گُلِ سَرسبدِ تکامل نیستند. هر چه قبلاً رخ داده درآمدی نبوده است بر پیدایش انسان‌ها که به معرکه‌ای پرشکوه پا نهادند.

با این همه، انسان‌ها خاص‌اند. هیچ گونۀ دیگری روی زمین، تا آنجا که ما می‌دانیم، نمی‌تواند کتاب بنویسد یا حتی دربارۀ تاریخ گونۀ خود تأمّل کند. فیلسوفانِ خردمند طی قرون و اعصار هشدارمان داده‌اند مبادا فروتن نباشیم. ولی این جا بحث بر سر فروتنی نیست. نکتۀ اساسی این است که تکامل پدیده‌ای فرجام‌بین یا «هدفمند» نیست. اصلاً هیچ مسیرِ ازقبل‌مشخصی برای آیندۀ تکامل وجود ندارد. گونه‌ها زیر ضرباتِ فراز و نشیب‌های تاریخ می‌آیند و می‌روند.

در تریاس پسین، هیچ طبیعی‌دانی دلیلی در دست نداشت بپندارد دایناسورها بزرگ‌ و متنوع خواهند شد و زیست‌بوم‌های خشکی را به‌مدت بیش از ۱۶۰ میلیون سال زیر سلطۀ خود خواهند گرفت، و اینکه پستانداران شب‌گردانی کوچک و بی‌اهمیت باقی خواهند ماند. به همین ترتیب، زمانی که دایناسورها[ی غیر پرنده] طی انقراض دسته‌جمعی پایانِ دورۀ کرتاسه از صفحۀ زمین برچیده شدند، طبیعتاً احتمال اینکه تمساح‌ها، پرندگان یا پستانداران برترین شکارگران طبیعت شوند زیاد شد. در آمریکای جنوبی که از بقیۀ نقاط جهان جدا مانده بود، برخی از گونه‌های تمساح‌ها تا حدی خشکی‌زی شدند و شکارگری را در پیش گرفتند. باز در همین آمریکای جنوبی، و همچنین آمریکای شمالی و اروپا، پرندگانی غول‌پیکر به تکامل رسیدند که نیاکان اسب‌ها و گربه‌های امروزین را به‌کمکِ منقارهای عظیمِ یک‌متریِ استخوان‌شکن خود شکار می‌کردند.

در سپیده‌دم دنیای جدید، یعنی در خلال دور پالئوسن از دورۀ پلیوژِن از دوران سنوزوییک [بین ۶۶ تا ۵۶ میلیون سال قبل] نزدیک‌ترین نیاکان انسان‌ها حیوانات نحیفِ سنجاب‌شکلی بودند که با ترس و لرز روی شاخه‌های درختان از این سو به آن سو می‌دویدند و بر تارکشان هنوز هیچ نشانه‌ای به چشم نمی‌خورد که برخوردار از نبوغی نهان باشند یا در مسیر سیطره بر زمین گام بردارند.»

- ترجمه‌ی این بخش: عبدالرضا شهبازی

از کتابِ
▫️The History of Life; A Very Short Introduction/ Michael Benton/ 2008


@dirinenegar

Читать полностью…

دیرینه‌نگار

@dirinenegar

Читать полностью…

دیرینه‌نگار

خلقت‌گرایان معمولاً شیفته‌ی ظرافت و پیچیدگی ساختمان چشم‌اند و از همین رو، در بحث و مجادله با تکامل‌گرایان از این محصول تکامل همچون حربه‌ای برای خدشه‌ وارد کردن بر تبیین تکامل درباره‌ی نحوه‌ی شکل‌گیری این دستگاه حسی سود می‌جویند.

آنها می‌گویند چشم (انسان) آنقدر پیچیده است که حتی اگر یک جز از اجزای آن هم موجود نباشد قادر نیست کارکرد مورد انتظار خود را انجام دهد، پس چگونه است که تکامل‌گرایان مدعی‌اند چنین ساختمان پیچیده و دقیقی «به‌تدریج» به‌وجود آمده است؟ یک‌چهارمِ چشم و نصفه‌چشم چه کارایی داشته است برای جاندار؟ آیا لازمه‌ی منطقیِ ادعای تکامل‌گرایان این نیست که طی ده‌ها میلیون‌ سال جاندارانی بار سنگین و البته بی‌ارزش چشم‌های «ناقص و بدون کارکرد» را بر دوش حمل می‌کرده‌اند تا سرانجام جانداری خوش‌اقبال ساختمان کامل چشم را به میراث ببرد و با آن جهان اطراف را ببیند؟
سستی استدلال فوق بسیار روشن است و نشان از آن دارد که خلقت‌گرایانی که دست به چنین استدلالی می‌زنند تا چه پایه از درک ساز و کارهای تکامل بی‌بهره‌اند.

ریچارد دوکینز، زیست‌شناس انگلیسی، در یکی از سخنرانی‌هایش (۱۹۹۱) به همین مسئله می‌پردازد و توضیح می‌دهد که دستگاهی به نام چشم در تمامیِ ادوارِ تکاملی خود قادر به ارائه‌ی کارکرد «متناسب با نیاز جاندار» بوده است؛ از تشخیص مبهمِ روشنایی از تاریکی در جاندارانی با اندام ساده‌تر تا چشم پیچیده‌ترِ اختاپوس تا چشم پیچیده‌تر انسان تا ... .
از همین روست که  تعبیراتی همچون یک‌چهارم چشم و نصفه‌چشم و از این دست کاملاً نادرست است.

دوکینز همانگونه که در کتاب «بالا رفتن از کوه نامحتمل»* هم به تفصیل این مطلب را توضیح می‌دهد، برای تسهیل فهم ساز و کار تکامل از تمثیل کوهی بلند استفاده می‌کند که یک سمت آن زاویه‌ای تقریباً ۹۰ درجه دارد و پرتگاهی بسیار عمیق ایجاد کرده است؛ درست مانند دیواری عظیم. ولی سوی دیگر آن زوایه‌ای بسیار ملایم دارد که به‌تدریج به سمت قله امتداد یافته است.

مسیر تکاملی هر عضو از اعضای پیکر جاندار، از جمله چشم، درست مانند این است که از همان دامنه‌ی بسیار کم‌شیب کوه به سمت قله پیموده شود؛ هرچند در عالم واقع و در تبیین تکاملی یک تَک‌قُله‌ وجود ندارد و هر بخش از بخش‌های آن شیب ملایم خود قله‌ای محسوب می‌شود، ولی در این تمثیل برای تفهیم مطلب به مخاطب خلقت‌گرا عجالتاً متعرض این نکته‌ی ظریف نمی‌شویم.

خلقت‌گرا، اما، در سمت دیگر کوه حیران ایستاده است، در همان سویی که کوه چون دیواری سر به فلک کشیده است، و گرفتار در چنبره‌ی استبعاد می‌گوید چگونه ممکن است به‌ناگهان از کف زمینِ پای کوه به آن قله‌ی دور دست رسید؟! پس به همین دلیل، مدعی می‌شود حتماً نیرویی ماورایی این دستگاه را از کَتمِ عدم به همین شکل فعلی به‌صورت دفعی، و نه تدریجی، ایجاد کرده است.

- عبدالرضا شهبازی

*Climbing Mount Improbable/ Richard Dawkins/ 1996

@dirinenegar

Читать полностью…

دیرینه‌نگار

◽️تکامل
◽️نوشته‌ی فرانک ایچ. تی. رودز

◽️ترجمه‌ی دکتر محمود بهزاد
◽️انتشارات انجمن ملی حفاظتِ منابع طبیعی و محیط انسانی
◽️سال ۱۳۵۵

@Englishnutsbolts

Читать полностью…

دیرینه‌نگار

آرتروپِلورا (Arthropleura) سرده‌ای منقرض‌شده از هزارپایان غول‌پیکر اواخر دوره‌ی کربونیفر (از حدود ۲۹۹ تا ۳۱۵ میلیون سال قبل) است که فسیل ده گونه‌ی آن در آمریکای شمالی و اسکاتلند یافت شده است.

بزرگ‌ترین گونه‌‌ی این هزارپا، تا جایی که اکنون دانسته‌ایم، بزرگ‌ترین بی‌مهره‌ی خشکیِ تمامی ادوار تاریخ حیات محسوب می‌شود. این هزارپایان غول‌آسا به‌سبب اندازه‌ی عظیمشان کمتر شکارگری را به‌سمت خود جلب می‌کرد‌ه‌اند.

طول این هزارپاها ممکن بود تا ۲ متر و شصت‌ سانتیمتر  و پهنای آن تا ۵۰ سانتیمتر برسد. این بندپایان به‌رغم جثه‌ی خوفناکشان گیاه‌خوار بودند و یکی از عوامل دست‌یافتن به چنین ابعادی، همچون برخی از دیگر بندپایان این دوره، احتمالاً سطح ۳۵ درصدی اکسیژن در کربونیفر بوده است، که در قیاس با سطح ۲۱ درصدی فعلی آن، به بندپایان به‌سبب شیوه‌ی خاص تنفسیِ* آنها امکان رسیدن به چنین اندازه‌هایی را می‌داده است.

دلیل دیگر احتمالاً این بوده است که به‌سببِ عدم حضور شکارگران مهره‌دار خشکی‌زی در آن دوره، گونه‌های آرتروپِلورا فرصت رشد کامل را پیدا می‌کرده‌اند.

در عکس فوق ماکتی از یکی از گونه‌های این سرده را می‌بینید.

➖➖➖➖

*«از بین بندپایان، دو گروه هزارپاها و حشرات به صورت جداگانه، دستگاه تنفسی نایی دارند و هوا را از روزنه‌هایی در سطح پوست جذب می‌کنند و از طریق میلیون‌ها نایژه ذره‌بینی به بافت‌ها می‌رسانند، بنابراین بزرگترین عامل محدودکننده اندازه در آن‌ها، نسبت سطح بدن به حجم بدن و غلظت اکسیژن جو است، زیرا با افزایش ابعاد بدن، حجم بدن و نیاز بافت‌ها به اکسیژن با توان سه بزرگ می‌شود ولی توانایی جذب اکسیژن و بازپس‌دادن کربن دی‌اکسید، متناسب با سطح بدن و با توان دو افزوده می‌شود».

توضیح پانوشت از آقای عرفان خسروی


- عبدالرضا شهبازی

@dirinenegar

Читать полностью…

دیرینه‌نگار

درآمدی بر تاریخ‌نگاری علم | جلسۀ دوازدهم

@sciencestudies_IRIP

Читать полностью…

دیرینه‌نگار

درآمدی بر تاریخ‌نگاری علم | جلسۀ دهم

@sciencestudies_IRIP

Читать полностью…

دیرینه‌نگار

درآمدی بر تاریخ‌نگاری علم | جلسۀ هشتم

@sciencestudies_IRIP

Читать полностью…

دیرینه‌نگار

درآمدی بر تاریخ‌نگاری علم | جلسۀ ششم

@sciencestudies_IRIP

Читать полностью…

دیرینه‌نگار

درآمدی بر تاریخ‌نگاری علم | جلسۀ چهارم

@sciencestudies_IRIP

Читать полностью…

دیرینه‌نگار

درآمدی بر تاریخ‌نگاری علم | جلسۀ دوم

@sciencestudies_IRIP

Читать полностью…

دیرینه‌نگار

تعریف واژه‌ی دایناسور را در یک دایرﺓالمعارف بنام فارسی و دو فرهنگِ فارسی‌به‌فارسی مشهور و پرکاربرد با هم بررسی می‌کنیم.

🔲 دایرﺓالمعارف فارسی (معروف به دایرﺓالمعارف مصاحب) به‌ سرپرستیِ زنده‌یاد دکتر غلامحسین مصاحب و به همت انتشارات فرانکلین در سال ۱۳۴۵ شمسی منتشر شد. البته جلد نخست آن در این سال منتشر شد و دو مجلد بعدی در سال‌های بعد.
این دانشنامه ذیل مدخل دایناسور، که البته آن را دینوزور ضبط کرده، می‌نویسد:

◾️«خزنده‌ی خشکیِ زوال‌یافته از دوران مزوزوئیک، که طولش از یک تا حدود ۳۰ متر بوده. بعضی انواع آن گیاهخوار و برخی گوشتخوار بوده است. در پایان دوره‌ی کرتاسه از میان رفته است.»

◽️امتیازات این تعریف یکی این است که بر خلاف تصور برخی که دایناسورها را هم خشکی‌زی و هم آب‌زی می‌دانند، آنها را صرفاً خشکی‌زی می‌داند که درستش هم همین است.
دوم اینکه به دو نوعِ گوشتخوار و گیاه‌خوار بودن آنها اشاره کرده است و سوم اینکه زمان انقراض آنها را در پایان دوره‌ی کرتاسه نشان می‌دهد.

اما ایرادات:

اول: دایناسورها، گرچه در رخداد انقراضیِ K-Pg متحمل تلفات بسیار سنگینی شدند ولی دسته‌ای از آنها که اجداد پرندگان امروز بودند جان سالم به‌در بردند، دگرگونی‌های تکاملی بسیار به خود دیدند، متنوع شدند و تقریباً در جای‌جای زمین پراکنده شدند.
از همین رو، تمامی پرندگان دایناسور هستند و درست به‌همین دلیل نمی‌توانیم بگوییم دایناسورها در آن انقراض دسته‌جمعیِ بزرگ به‌طور کامل از بین رفتند.

در واقع تمامی دایناسورهای غیرپرنده (non-avian) منقرض شدند ولی بخش کمی از دایناسورهای پرنده (avian) نجات یافتند.

البته این حقیقت که پرندگان دایناسورند در دهه‌ی ۱۳۴۰ شمسی (حدوداً دهه‌ی ۶۰ میلادی) چندان مطرح و شناخته شده نبوده است و از همین رو، نمی‌توان چندان خرده‌ای بر این دانش‌نامه گرفت.

دوم: دایناسورها تنوعِ اندازه‌ای بسیار زیادی داشتند (چه از زمانی که در دوره‌ی تریاس به‌تدریج پدیدار شدند، چه هنگامی که در دوره‌ی ژوراسیک به شکوفایی رسیدند و چه وقتی که در دوره‌ی کرتاسه آخرین تنوع‌ها و تکامل‌ها را به خود دیدند.)
به همین دلیل، هم طولِ کوچک‌تر از یک متر داشته‌اند، مثل دایناسورهای سرده‌ی میکروراپتور، و هم طول بیش از ۳۰ متر، مثل دایناسورهای سرده‌ی پاتاگوتایتان.
البته با در نظر گرفتن دایناسورهای امروزین، یعنی پرندگان، کوچک‌ترین دایناسورِ طول تاریخِ حیات، تا جایی که می‌دانیم، مرغِ مگسِ زنبوری است که کمتر از ۲ گرم وزن و حدود ۵ سانتیمتر طول دارد و بومیِ کوبا است.

➖➖➖➖➖
🔲 فرهنگِ معاصر فارسی/ زنده‌یاد غلامحسین صدری‌افشار و همکاران/ انتشارت فرهنگ معاصر

این فرهنگِ فارسی‌به‌فارسی دایناسور را چنین تعریف کرده است:

◾️«هر یک از خزندگان خشکی دوران مزوزوئیک، به‌طول یک تا ۳۰ متر و با دست و پا و دمی دراز، که در برخی انواع پاها شبیه به پای پرندگان بوده است. برخی انواع گیاهخوار و برخی گوشتخوار بوده‌اند و در پایان دوره‌ی کرتاسه از میان رفته‌اند.»

◽️امتیازات این تعریف یکی اشاره به خشکی‌زی بودن دایناسورها و دیگری توجه به گوشتخوار و گیاهخوار بودن آنهاست.

اما ایرادات:
اول: دادن اندازه‌ی نادرست برای همه‌ی گونه‌های دایناسور است؛ تکرار اشتباه دانشنامه‌ی مصاحب.

دوم: مشخصه‌های دست و پا و دم دراز برای همه‌ی دایناسورها نادرست است. همه‌ی دایناسورها دم داشته‌اند ولی دم همه‌ی آنها دراز نبوده و تنوع بسیار داشته است (اینجا را ببینید). دستان آنها هم در گونه‌های زیادی نه تنها دراز نبوده که در قیاس با کل بدن بسیار کوتاه هم بوده است (مثل دایناسورهای تروپود). همچنین، گونه‌های زیادی هم بوده‌اند که دست و پای کوتاهی داشته‌اند (مثل دایناسورهای سرده‌ی تریسِراتوپس‌).

سوم: انقراض تمامی دایناسورها در پایان کرتاسه غلط است.

➖➖➖➖➖
🔲 فرهنگ فارسی بزرگ سخن (۸ جلدی)/ زیر نظر دکتر حسن انوری/ انتشارات سخن

در این فرهنگ دایناسور چنین تعریف شده است:

«خزنده‌ی عظیم‌الجثه‌ی دوران مزوزوئیک به‌طول یک تا سی متر که در خشکی و آب زندگی می‌کرد و از آن فسیل‌هایی به‌جا مانده است.»

◽️این تعریف نه‌تنها هیچ امتیازی ندارد که چندین اشکال هم دارد.

اول: به ‌پیروی از پندار غلط و تقریباً رایجی دایناسورها را عظیم‌الجثه می‌داند. حال آنکه این مطلب درباره‌ی همه‌ی گونه‌های دایناسوری مطلقاً صدق نمی‌کند. بالاتر اشاره کردم.

دوم: این تعریف دچار تناقض است. جانور یک‌متری نمی‌تواند عظیم‌الجثه باشد. جانور عظیم‌الجثه هم نمی‌تواند یک‌متری باشد.

سوم: در این تعریف نیز اندازه‌های غلط (در دانشنامه‌ی مصاحب) تکرار شده است.

چهارم: دایناسورها فقط خشکی‌زی بودند. دایناسور آب‌زی وجود نداشته است.

پنجم: ذکر فسیل‌ها در پایان حشو است چون اگر فسیلی در کار نبود، طبعاً ما هم اطلاعی از وجود این جانداران ماقبل تاریخ نمی‌داشتیم.

- عبدالرضا شهبازی

@dirinenegar

Читать полностью…

دیرینه‌نگار

◽️زمانی که مایکل کرایتون رمان پرفروش خود را موسوم به «پارک ژوراسیک» در سال ۱۹۹۰ منتشر کرد نه‌تنها عموم مردم از امکان پیشنهادی بازسازی دایناسورها و تروسورهای منقرض‌شده در اعصار کُهن ذوق زده شدند که این ذوق‌زدگی به جمع نه چندان کمی از زیست‌شناسان، به‌خصوص متخصصان ژنتیک، هم سرایت کرد و آنها را وا داشت تا بر اساس فرمول کرایتون دست به شبیه‌سازیِ خزندگان مخوف بزنند. این از معدود مواردی بود که علم داشت از تخیل و قصه (fiction) پیروی می‌کرد.

◽️دانشمندانِ به وجد‌آمده که رویای پارک واقعی ژوراسیک را در سر داشتند شبانه‌روز به کار مشغول شدند و دست به آزمایش‌های مشابهی زدند و کوشیدند با استخراج DNA موجود در اندرون حشرات به دام‌افتاده در کهرباهای کُهن، دایناسورها و تروسورهای از‌میان‌رفته را بازسازی کنند و هر از گاهی نیز اخباری حاکی از موفقیت‌های نسبی منتشر می‌کردند.
دهه‌‌ی ۱۹۹۰ خصوصاً نيمه‌ی اولِ آن سرشار از اخباری از اين دست بود، ولی به‌زودی معلوم شد آن DNAهایی كه از اين طريق استخراج شده بود در اصل DNAهای انسانی است كه از نفس، عطسه و يا عرقِ آزمايش‌گران وارد نمونه شده بوده است!

◽️در سال ۲۰۱۲، گروهی از دیرینه‌شناسان دانمارکی‌، استرالیایی، پرتغالی، چینی و نیوزلندی طی پژوهش مشترکی که بر روی ۱۵۸ نمونه از فسیل استخوان پای چند گونه از پرندگان غول‌پیکر منقرض‌شده‌ی موا (moa)، با قدمت ۶۰۰ تا ۸۰۰۰ ساله، انجام دادند نشان دادند که نیمه‌عمر ملکولهای DNA برابر با ۵۲۱ سال است.
این به معنی است که در ۵۲۱ سال نخست بعد از مرگ جاندار، اگر لاشه در شرایط نزدیک به ایده‌آل هم حفظ شود، یعنی حدود ۱۳ درجه‌ی سانتیگراد بالای صفر، نیمی از پیوندهای نوکلئوتیدی در ملکول DNA تخریب می‌شود. طی ۵۲۱ سال بعد، نیمی از نیمه‌ی سالمِ باقی‌مانده هم تخریب می‌شود و این روند نیمه‌عمری تا تخریب کامل مولکول ادامه می‌یابد.

پژوهش‌گران پیش‌بینی کردند که اگر نمونه‌ها در شرایط دماییِ کاملاً ایده‌آل هم حفظ شوند، یعنی ۵ درجه‌ی سانتیگراد زیر صفر، بعد از ۶ میلیون و ۸۰۰ هزار سال کل پیوندهای موجود در ملکول DNA به طور کامل نابود می‌شود.

این در صورتی است که خیلی زودتر از این بازه‌ی زمانی، یعنی یک میلیون و ۵۰۰ هزار سال بعد از مرگ جاندار، DNA ناخوانا می‌شود و اطلاعات معناداری نمی‌توان از آن استخراج کرد.

◽️با این وصف، نمی‌توان به احیای DNAهایی که دستکم ۶۶ میلیون سال قبل صاحبان خود را از دست داده‌اند امیدوار بود. برای احیای دایناسورهای منقرض‌شده شاید نزدیک‌ترین راه رجوع به نمونه‌های زنده‌ی امروزین، یعنی پرندگان، است و امید بستن به پیشرفت مهندسی معکوس ژنتیک.

- عبدالرضا شهبازی


@dirinenegar

Читать полностью…

دیرینه‌نگار

در سال ۲۰۱۴ دیرینه‌شناسان موفق شدند در معدن سنگی در حوالی شهر هَمیلتون واقع در ایالت کانزاس آمریکا فسیل گونه‌ای ماهی منقرض‌شده موسوم به آکانتودِس بریدجی (Acanthodes bridgei) را کشف کنند که حدود ۳۰۰ میلیون سال قبل (پنسیلوانینِ پسین، اواخر دوره‌ی کربونیفر) می‌زیسته است.

این مکان که در آن روزگار کُهن احتمالاً تالابی کم‌عمق بوده است به شکلی استثنایی این ماهی ۱۰ سانتیمتری را به فسیل تبدیل کرده‌ است به گونه‌ای که آثاری از بافتِ‌ چشمی این ماهی از بین نرفته، فسیل شده و قابل رویت است، چیزی که بسیار بسیار به‌ندرت ممکن است اتفاق بیفتد.

بافت‌های نرم چشم تقریباً ۶۴ روز بعد از مرگ جانور متلاشی و تجزیه می‌شود ولی در مورد این ماهی، احتمالاً تا پیش از دفن کامل، به‌سبب فعالیت برخی باکتری‌ها، قشر نازکی از فسفات روی چشم را پوشانده است و مانع از تخریب کامل آن در رسوباتِ کم‌اکسیژن شده است.

در آثار بافت چشمی این ماهی، گیرنده‌های نوری موسوم به سلول‌های مخروطی و استوانه‌ای دیده می‌شوند. این نخستین باری بود که سلول‌های (کانی‌شده‌ی) استوانه‌ای و مخروطی چشم یک مهره‌دار کشف می‌شد.

وجود سلول‌های مخروطی چشم (که ویژه‌ی دید رنگی است) نشان می‌دهد ماهی‌ها در ۳۰۰ میلیون‌سال قبل به احتمال زیاد دید رنگی داشته‌اند. افزون بر کشف سلول‌های استوانه‌ای و مخروطی، محققان موفق شدند در چشم این ماهی رنگ‌دانه‌های قهوه‌ای نیز بیابند. هر سه یافته، همگی نشان از آن دارند که این ماهی هنگامی که در آب‌های شور و کم‌عمق حرکت می‌کرده است نه تنها قادر بوده است در نور سپیده‌دم و روز ببیند که به احتمال زیاد از دیدی رنگی هم برخوردار باشد.

این ماهی ۳۰۰ میلیون‌ساله خویشاوند دور گاو‌ماهی‌هایی است که در آکواریوم نگهداری می‌کنیم.

اصل مقاله را اینجا بخوانید.

- عبدالرضا شهبازی

@dirinenegar

Читать полностью…

دیرینه‌نگار

تا جایی که می‌دانیم حیات از آغاز شکل‌گیری آن در حدود ۴ میلیارد سال قبل تا حدود ۶۳۰ میلیون سال قبل به‌شکل تک‌سلولی بوده است و در بازه‌ی زمانی ۶۳۰ تا ۵۴۲ میلیون سال قبل که آن را دوره‌ی ادیاکاران (Ediacaran) می‌نامیم حیات پیچیده و پرسلولی پدید آمد (هرچند در اَشکال ابتدایی و البته کاملاً آبی).
پایان دوره‌ی ادیاکاران مصادف است با آغازِ پدیده‌ی رازآلود انفجار کامبرینی (Cambrian Explosion) که طی آن شاخه‌های اصلی جانوریِ پرسلولی ظاهر شدند و این برهه‌ی کوتاه خود بخشی از دوره‌ی کامبرین، یعنی نخستین دوره‌ از دوران پالیوزوئیک است.

یکی از پرسش‌های اساسی درباره‌ی دوره‌ی ادیاکاران این است که اصولاً چه عامل یا عواملی باعث رخداد حیات پیچیده در آن شد؟ چه شد که حیات پرسلولی از دلِ حیات تک‌سلولیِ چندمیلیارد‌ساله پدید آمد؟
فشارهای محیطی، تغییرات ژنی و تعامل‌های بوم‌شناختی معمولاً از جمله احتمالاتی است که برای چرایی پیدایش حیات پرسلولی مطرح می‌شود.
ولی نتایج پژوهشی که ماه گذشته (ماه مه ۲۰۲۴) منتشر شد چرایی رخداد این پدیده را به عاملی کاملاً متفاوت نسبت داد.
به باور این گروه از پژوهش‌گران از دانشگاه روچستر، طی دور‌ه‌ی ادیاکاران میدان مغناطیسی زمین بسیار سست شد و حدود ۳۰ برابر از مقدار آن در قبل از آن و حتی امروزه کمتر شد. این مقدار کاهشِ قدرت میدان مغناطیسی زمین در طول تاریخ این سیاره بی‌سابقه بوده است، چه قبل از آن و چه بعد از آن.
این کاهش شدید موجب شد ذرات باردارِ خورشیدی راحت‌تر بتوانند اتم‌های سبک جو زمین را از جو جارو و در فضا رها کنند و چه اتمی سبک‌تر از هیدروژن؟ طی ۲۶ میلیون سال هیدروژن‌ بسیاری به‌همین طریق از جو زمین خارج شد و به همین دلیل مقدار اکسیژن جوی رو به فزونی گرفت (چون ترکیب با هیدروژن و تشکیل مولکول آب کمتر رخ می‌داد). سطح بالاتر اکسیژن جوی موجب شد مقدار زیادی از اکسیژن نیز در آب اقیانوسی حل شود.
نتیجه‌ی این تحولات امکان ظهور و بروز انواعی از حیات پیچیده و پرسلولی در اقیانوس بود چون حیات متحرک (mobile) و پیچیده و پرسلولی برای سوخت‌و‌ساز خود و نیازمندی‌های زیستی‌ محتاجِ سطح خیلی بیشتری از اکسیژن است (در قیاس با اسفنج‌ها یا حیات میکروبی که به سطح پایینی از اکسیژن نیاز دارند).
در محیطی که زنجیره‌ی شکارگر و شکار وجود دارد سطح نیاز به انرژی بسیار بالاتر از محیطی است که چنین زنجیره‌ای در آن برقرار نیست.
اما پژوهش‌گران چگونه توانستند کاهش شدید میدان مغناطیسی زمین را در آن مقطع نشان دهند؟
آنها موفق شدند شدت میدان مغناطیسی زمین را با روش‌های پیچیده و نوآورانه‌ای از طریق سنجشِ مغناطیس ضبط‌شده در کریستال‌های فلدسپات و پیرکسینِ متعلق به همان دوره رصد کنند.
اما این دوره‌ی سستیِ شدید میدان مغناطیسی در آغاز دوره‌ی کامبرین برطرف شد و شدتش بسیار بیشتر شد.
اگر آن سستی تا امروز برقرار می‌ماند، زمین اکنون سیاره‌ی کاملاً متفاوتی می‌بود چون به‌تدریج همه‌ی آبش را از دست می‌داد و خشک می‌شد.

◽️اصل مقاله را از اینجا بخوانید.

◽️تصویر بالا نمایی فرضی را نشان می‌دهد از حیات در دوره‌ی ادیاکاران.

- عبدالرضا شهبازی

@dirinenegar

Читать полностью…

دیرینه‌نگار

دونکلِئوستِئوس (Dunkleosteus) از دونین پسین (از حدود ۳۸۲ تا ۳۵۸ میلیون‌سال قبل)

دونکلِئوستِئوس سرده‌ای (genus) منقرض‌شده از ماهی‌های ابتداییِ اواسط دوران پالیوزوئیک بود که به پِلَکودِرن‌ها (placodermi) تعلق داشت، یعنی رده‌ای منقرض‌شده از ماهی‌های دوره‌ی سیلورین تا پایان دونین، ۴۳۸ تا ۳۵۸ میلیون‌سال قبل، که قسمت جلوییِ بدنشان را زره‌ای از ورقه‌های استخوانی می‌پوشاند و ساختارهای آرواره‌ایِ ابتدایی داشتند.

حفاظ استخوانی سر به‌تنهایی حدود ۲ متر طول داشت. ورقه‌های استخوانیِ لبه‌تیزی که نقش دندان را ایفا می‌کردند و در طول آرواره‌ها قرار داشتند، قدرت بُرش‌زنیِ خارق‌العاده‌ای به این ماهی غول‌پیکر می‌بخشیدند.

باز و بسته شدن آرواره‌ها در کسری از ثانیه اتفاق می‌افتاد و فشاری که وارد می‌کردند چیزی در حدود ۶۰۰۰ نیوتن بود. از این رو، تیغه‌ی تیز چنین آرواره‌هایی قادر بود در تن زره‌پوشِ بندپایان و آمونیت‌های آن دوره به‌راحتی فرو برود.

دونکلِئوستِئوس شناگری کُند ولی قدرتمند بود.

تا امروز فسیل ۱۰ گونه از دونکلِئوستِئوس شناسایی شده است. دونکلِئوستِئوس تِرلّی (Dunkleosteus terrelli) بزرگ‌ترینِ آنها محسوب می‌شود که طول آن تا ۱۰ متر و وزنش تا ۴ تن می‌رسیده است.

- عبدالرضا شهبازی

@dirinenegar

Читать полностью…

دیرینه‌نگار

تکامل انسان
از حدود چهار میلیارد سال قبل تاکنون (در یک نگاه)

@dirinenegar

Читать полностью…
Подписаться на канал