اگر بتوانی بدون هیچ وابستگی ، خوشبخت باشی ... اگر بتوانی در تنهایی مسرور باشی ، کاملا تنها ... اگر برای سرورت به هیچ چیز نیاز نباشد ، تنها در آن صورت حقیقتا مسرور خواهی بود ...
اشو ، الماسهای آگاهی
@Sedaye_daron
.
بیرون ز تو نیست هرچه در عالم هست
در خود بطلب هر آنچه خواهی که توئی
این نمایه، جوهرهای از عرفان مولانا را در خود دارد؛ سفری درونی از گمگشتگی به کشف خویشتن. او با بیانی استعاری ما را از جستجوی بیرونی برای معنا و سعادت بازمیدارد و به شناخت درون دعوت میکند. "گردنبند الماس" نمادیست از ارزش، حقیقت و آرامشی که همواره با ماست، اما نادیدهاش میگیریم چون در پی آن در بیرون خود میگردیم.
فلسفهی این نمایه بر مبنای اصل وحدت وجود و خودشناسی بنا شده است. مولانا تأکید میکند که هستی نه چیزی بیرونی، بلکه تجربهای درونی است. "صدایی که با کلمات سخن نمیگوید" همان ندای درونی یا فطرت انسانی است که در سکوت، حقیقت را بازمیگوید.
این گفتار همچنین بین دو مرحلهی «هوشمندی» و «خردمندی» تمایز میگذارد. هوشمندی، میل به تغییر بیرون است، در حالیکه خردمندی، تغییر خویشتن را هدف میگیرد؛ تغییری اصیل، بنیادین و مؤثر. این نقطهعطف فلسفی، بهنوعی با آموزههای سقراطی همپوشانی دارد: "خودت را بشناس".
در نهایت، به امیدی بنیادی اشاره دارد: حتی اگر همهی نورهای بیرونی خاموش شوند، جرقهای در درون ما هست که توان روشنکردن جهان را دارد. این نه فقط پیام تسلی، بلکه دعوتی به بیداری و مسئولیتپذیری درونیست.
☆ جمع بندی:
این نمایه، که بازتابی از آموزههای عرفانی مولاناست، دعوتی است به بازگشت به درون.
انسان مدرن، در اضطرابِ جستوجوی معنا و خوشبختی در جهان بیرون، از گنج درونی خود غافل مانده است. مولانا با استعارهی "گردنبند الماس" یادآور میشود که ارزش، معنا و حقیقت از پیش در وجود ماست.
صدایی که "با واژهها سخن نمیگوید"، اشاره به شهود و آگاهی ورای منطق و زبان دارد؛ یک نوع شناخت بیواسطه. راهی که با قدم برداشتن پدیدار میشود، نشاندهندهی اصل پویایی و تجربهمحور بودن مسیر خودشناسی است. حقیقت از پیش معلوم نیست، بلکه در فرایند حرکت آشکار میشود.
و در پایان، گذار از "زیرکی" به "خردمندی" بیانگر بلوغ روحیست: نخست میخواهیم جهان را تغییر دهیم، اما با درک عمیقتر درمییابیم که نقطهی آغاز، خودِ ما هستیم.
#مولانا
@Sedaye_daron
کارل یونگ «پرسونا» را بخش مهمی از روان انسان میداند.
پرسونا همان نقابیست که ما برای زندگی در جامعه بر چهره میزنیم —
نقابی که مطابق انتظارات دیگران، فرهنگ، نقشها و ارزشهای بیرونی ساخته میشود.
ما از کودکی یاد میگیریم که چه چیزی «مقبول» است،
چه رفتاری «دوستداشتنی» تلقی میشود،
و برای پذیرفته شدن، چه چیزهایی را باید پنهان یا نمایشی کنیم.
به مرور، این نقابها از ما جدا نمیشوند… بلکه جزئی از ما میشوند.
ما آنقدر با آنها یکی میشویم که فراموش میکنیم چهرهی اصلیمان پشتشان چه بوده.
پرسونا تبدیل میشود به نمایندهی ما در جامعه —
اما نه نمایندهی حقیقت روان ما، بلکه تصویری ساختگی از آن.
یونگ هشدار میدهد:
خطر اینجاست که اگر فرد، بیش از حد با نقش اجتماعیاش یکی شود،
رابطهاش با بخشهای عمیقتر روان — با ناخودآگاه، با سایه، با «خود» واقعی — قطع میشود.
در این حالت، انسان هرچند ممکن است ظاهر موفق یا دوستداشتنی داشته باشد،
اما در درون، از خودش دور شده است.
✨ نتیجهگیری:
یونگ ما را به سفری درونی دعوت میکند:
سفری برای شناخت نقابهایی که از آنِ ما نیستند، اما سالها بر چهرهمان ماندهاند.
او نمیگوید نقاب نزنیم، بلکه میگوید بدانیم که نقاب داریم.
و مهمتر از آن، بتوانیم گاهگاهی آن را برداریم، و با خودِ واقعیمان روبهرو شویم.
آگاهی از پرسونا، آغاز صداقت با خویشتن است.
در جهانی پر از نقش، کسی که خود را بشناسد، آرامتر زندگی میکند.
#یونگ
@Sedaye_daron
.
عشق، سفرِ آرامِ روح است،
نه مقصدی که باید به آن رسید.
در لحظههای نابِ با هم بودن، نیازی به اثبات نیست—فقط حضور کافیست.
عشق، نه در وعدههای بزرگ،
بلکه در توجه به جزئیاتِ کوچک معنا پیدا میکند.
مانند نسیمی که بیآنکه دیده شود، آرامش را به دل میبخشد.
رابطهای که بر پایهی اعتماد، فهم و احترام بنا شود،
هیچ طوفانی آن را نمیلرزاند.
در کنار هم، نه برای تکیه کردن، بلکه برای رشد کردن بمانید.
و هر روز، این حقیقت را به یاد داشته باشید:
عشق، نیرومندترین شکل آرامش است.
@Sedaye_daron
مولانا:
آنچه از صبر گُل دهد، از عجله خار زاید
صبر تنها انتظار کشیدن نیست، بلکه نوعی عمل درونی است که ما را وادار میکند خود را با قوانین جهان تطبیق دهیم. در نگاه عرفانی، صبر مانند آب است: نرم و آرام، اما در نهایت قویتر از سنگ. گاهی خداوند یا طبیعت ما را به تأخیر میاندازد تا نه تنها به چیزی برسیم، بلکه به کسی تبدیل شویم که شایسته آن چیز است.
مثلاً وقتی دانهای را میکاریم، نمیتوانیم با زور آن را رشد دهیم. باید به خاک، آب، و نور زمان دهیم تا معجزهٔ رویش رخ دهد. در زندگی نیز بسیاری از خواستهها و اهداف ما مانند همان دانه هستند؛ برای شکفتن نیازمند زمان و اعتماد به پروسهاند.
در نهایت، صبر نهتنها به معنای پذیرش تأخیر، بلکه نوعی ایمان به حکمت جریان زندگی است. گویی جهان در زمان و مکان مناسب ما را با چیزی که شایستهاش هستیم مواجه خواهد کرد، به شرط آنکه آگاهانه در لحظه حضور داشته باشیم و از یادگیری غافل نشویم.
@Sedaye_daron
هر کدوم از ما درونمان یک منبع بیپایان از عشق و نور داریم.
وقتی ما به خودمان اعتماد میکنیم و اجازه میدهیم این نور در زندگیمان بدرخشد، ترسها به تدریج کمرنگ میشوند.
ما باید یاد بگیریم که به جای تمرکز بر روی مشکلات،
بر روی راهحلها و زیباییهای زندگی تمرکز کنیم.
@Sedaye_daron
اگر بتوانی کاملا به اکنون خودت تسلیم شوی ،
به انرژی غالب اکنون، آنوقت تسلیم خود درونیت میشدی؛ تسلیم گرداب انرژیت میشدی؛ تسلیم جایی میشدی که همه چیزهایی که میخواهی هستند.
و آنوقت، بهمنی از بروزها و تجلیها به سمت تو میآمدند، آنهم سریع.
با تسلیم شدن به کلیت چیزی که هستی، واقعیت خودت را میسازی.
#آبراهام_هیکس
@Sedaye_daron
گاهی باید یاد بگیریم که رها کردن، بخشی از سفر زندگیست. کسانی که دور میشوند را به حال خود بگذاریم و از تلاش برای درک آنها دست بکشیم. آرامش در پذیرش این واقعیت است که همه چیز در کنترل ما نیست و با قلبی سبک و ذهنی آزاد به جلو برویم.
@sedaye_daron
تصمیم به سالکشدن یک تصمیم بسیار بزرگ و عظیم است ؛ زیرا از این نقطه باید تمام چیزهایی را که پنداشته بودی مال تو است "رها" کنی ، و باید در بعدی جدید حرکت کنی که در آنجا هیچ چیز به تو تعلق ندارد ... برعکس تو به تمامیت تعلق داری ... آیا تفاوت را میبینی؟ ... وقتی که میگویی ، ”این مال من است“ ... این زبان نَفس است ... و وقتی بگویی ، ”من مال کائنات هستم“ ، این زبان بینفسی است ... آنگاه در یک "رهاشدگی let-go" تمام قرار داری ... اگر تو به کائنات تعلق داشته باشی ، آنگاه این کائنات است که از تو مراقبت خواهد کرد ... اشو
@sedaye_daron
عجیب به نظر می رسد که هر چه بیشتر و بیشتر رها کنید و تسلیم باشید، آرامش و شادیِ بیشتری نصیبتان می شود و هر چه بیشتر برای رسیدن به هر چیزی مانند آرامش و شادی تقلا کنید سردرگمی تان، گیجی تان بیشتر می شود.
@sedaye_daron
ذهن به بیرون باز می شود و مراقبه به درون و ذهن دری است که در دنیا تو را به بیرون رهنمون میکند ... و مراقبه دری که تو را به عالم درون هدایت می کند ... درونی ترین زیارتگاه وجودت و ناگهان تو به اشراق می رسی ... اشو
@sedaye_daron
یونگ معتقد بود آنچه #انسان در درون #خود نمیپذیرد، دیر یا زود بهصورت نیروهایی ناپیدا، اما قدرتمند، #زندگی او را از بیرون تحت تأثیر قرار میدهد. به باور او، بخشهای نادیدهگرفتهشده یا سرکوبشدهی روان، که آنها را «سایه» مینامید، اگر به آگاهی آورده نشوند، در مسیر زندگی بهگونهای بروز میکنند که گویی #سرنوشت فرد را رقم میزنند.
سایه، در روانشناسی یونگ، شامل تمام ویژگیهایی است که فرد آنها را نامطلوب، شرمآور یا غیرقابلقبول میداند و بنابراین از سطح آگاهی خود حذف میکند. این بخشها در ناخودآگاه باقی میمانند، اما محو نمیشوند. بلکه بهطور ناخودآگاه بر افکار، احساسات، انتخابها و رفتارهای انسان تأثیر میگذارند.
زمانی که فرد سایهی خود را نپذیرد، ممکن است آن را بر دیگران #فرافکنی کند؛ مثلاً ویژگیهایی را که در خود نمیپذیرد، در دیگران ببیند و با آنها بجنگد. این فرافکنی باعث تکرار مداوم الگوهای ناسالم در روابط، تصمیمها و حتی در بحرانهای زندگی میشود.
از نظر یونگ، نپذیرفتن سایه یعنی نادیدهگرفتن بخشی از #حقیقت خود. و هرچه این بخش نادیده گرفته شود، قدرت بیشتری برای دخالت ناخودآگاه در مسیر زندگی پیدا میکند. نتیجه این میشود که فرد احساس میکند در مسیرهایی قرار گرفته که #انگار از #کنترل او خارجاند؛ مسیری که آن را «سرنوشت» مینامد، اما درواقع، انعکاسی از درونِ ناشناختهی خود اوست.
راه رهایی، از دیدگاه یونگ، آغاز فرآیند «فردیت» است؛ سفری درونی برای شناخت، پذیرش و ادغام همهی ابعاد شخصیت، حتی بخشهای تاریک و ناپذیرفتنی. این روند دشوار اما ضروری، انسان را از اسارت نیروهای ناهشیار آزاد میکند و او را به یک کلِ یکپارچه تبدیل میسازد.
در پایان، میتوان گفت:
آنچه در درون نپذیرفته میشود، در بیرون ظاهر میشود و نامش را سرنوشت میگذاریم. اما در حقیقت، این خودِ ما هستیم که اگر به درون ننگریم، از بیرون گرفتار خواهیم شد.
@Sedaye_daron
عصاره واقعی زندگی درون شما است در همین لحظه می توانید به درون خود بازگشت کنید و آن را تجربه کنید. تمام آن چه لازم است سفری است به درون خودتان در سکوت من نام این سفر را «مراقبه» می گذارم؛ سفری به درون وجودتان در سکوت و در لحظه ای که هسته اصلی وجود خود را پیدا کنید در حقیقت هسته اصلی تمام هستی را یافته اید.
مشاهده کردن یعنی یافتن آینه ای که در درون شما است و هنگامی که این آینه را پیدا کردید معجزه ها شروع به اتفاق افتادن می کنند. هنگامی که افکار خود را مشاهده می کنید. آن ها شروع به ناپدید شدن می کنند. سپس ناگهان با آرامش و سکوت بی نظیری مواجه می شوید که تا آن زمان کلا از آن بی خبر بودید. هنگامی که حالات مختلف خود مثل عصبانیت، ناراحتی، غم و حتی شادی خود را آگاهانه مشاهده می کنید. آن ها نیز ناپدید می شوند و تجربه عالی تری از آرامش و سکوت را خواهید داشت و زمانی که دیگر چیزی برای مشاهده کردن وجود نداشته باشد، یک تحول و دگرگونی عظیم اتفاق می افتد؛ در آن زمان انرژی مشاهده به سوی خودش باز می گردد چون مانعی وجود ندارد که این انرژی را مسدود کند. هنگامی که هیچ مانعی در برابر مشاهده شما وجود نداشته باشد شما به اشراق رسیده و کامل شده اید.
@Sedaye_daron
اگر جنگ نتیجهاش خوشبختی تمام مردم دنیا بود،
باز هم به جاری شدن یک قطره اشک بر روی گونههای
یک کودک بیگناه نمیارزید.
فئودور داستایوفسکی
@sedaye_daron
پیام من بسیار ساده است : در زندگی حد و مرزی برای خود قائل نشوید ... با تمام وجود ، با شور ، شوق ، عشق ؛ و نهایت احساس زندگی کنید ، زیرا جز زندگی ، خدایی وجود ندارد ... نیچه میگوید : "خدا مرده است" ... این جمله اشتباه است ، زیرا خدایی که او میگوید، هرگز وجود نداشته که حالا بخواهد بمیرد ... زندگی هست ، همیشه بوده و همیشه خواهد بود ، این یعنی خدا ... باز هم تکرار میکنم : بگذارید زندگی ذرهذره وجود شما را فرا بگیرد و شما را سرشار کند ... اشو
@sedaye_daron
درعالم معنا، چیزی به اسم "مجازات" به شکل سنتیاش وجود نداره.
هیچ نیرویی بیرون از ما نیست که بخواد تصمیم بگیره کی سزاوار تنبیهه.
در واقع، هر چیزی که تجربهاش میکنیم، بازتاب دقیق فرکانسها، باورها و انتخابهای لحظهبهلحظهی ماست.
زندگی بیرونی، تصویریه از زندگی درونی.
اونچه میاد سراغمون، نه برای تنبیه کردنه، نه برای خشنود کردن یه قدرت بالادستی.
میاد تا نشونمون بده کجای راهیم… چقدر با خودمون هماهنگیم یا از خودمون دور شدیم.
جهان، یک سیستم زندهست که با دقتی بینهایت، ارتعاشات ما رو منعکس میکنه.
نه قضاوت میکنه، نه میبخشه... فقط "نشون میده".
پس به جای ترس از مجازات، بهتره به درک نشونهها دقت کنیم.
اونجایی که گیر کردی، همونجاست که یه پیام مهم داره واست داره.
@Sedaye_daron
✨ رابطه، آینهای برای شناخت خود ✨
چطور ممکن است کسی خودش را بشناسد؟ «خود» ساختمانی بسیار پیچیده است. حرکتی بسیار پیچیده. چطور ممکن است کسی خودش را بشناسد طوریکه خود را فریب ندهد؟
فرد تنها در ارتباط با دیگران میتواند خود را بشناسد. در ارتباط فرد با دیگران ممکن است او از آنها کنار بکشد به دلیل اینکه نمیخواهد آسیب ببیند. و در ارتباط ممکن است کشف کند که خودش بسیار حسود، وابسته، متعلق، و کاملاً سختدل است. بنابراین رابطه مانند آینهای عمل میکند که در آن، انسان میتواند خودش را بشناسد.
#جیدو_کریشنامورتی
@Sedaye_daron
تنها کیفیتی که بودا داراست : آگاهی ناب و شاهد بودنِ آگاهانه است .. "شاهد بودن" واژه ای کلیدی برای همه آنهایی است که به مراقبه میپردازند ... شاهد اینکه تو جسم نیستی ، شاهد اینکه تو ذهن نیستی ، شاهد اینکه تو فقط شاهدی ...
اشو ، الماسهای آگاهی
@Sedaye_daron
ابرها مطلقا آزادند ، ابرها مدام در تغییرند ، ابرها پایبند جایی نیستند ... آنها تعلق ندارند ، ابرها به جایی چنگ نینداختهاند ، وابسته نیستند ... عشق نیز اینگونه است ... عشق به چیزی پایبند نیست ، چنگ نیانداخته است ، در بند تملک نیست ... هرچه بیشتر عشق بورزی آزادتر میشوی ، مانند ابر در آبی بیکران آزادی ...
اشو ، ابر سفید
@Sedaye_daron
اگر از چیزهای کوچک زندگی نتوانید لذت ببرید، هرگز معنوی نیستید
شما ممکن است به زیارت خانهی خدا و اماکن مقدس بروید، ولی در هیچ کجا معنوی نمیشوید.
تنها در آن زمان معنوی هستید که:
کارهایی مثل آشپزی و شستن زمین برایتان تبدیل به نوعی عبادت و مراقبه شود
اگر نتوانید چای خود را با شادی بنوشید و عطر و بوی مطبوعی را که از آن به مشام میرسد احساس کنید، قادر نخواهید بود که خدا را احساس کنید…
زیرا خدا مرکز همه چیز است...
#اوشو
هر روز یک قدم خودت را از آن خویشتنی که تظاهر میکنی رها کن ... و با هیچکس بودن ، زندگیات را آغاز کن ... آنگاه شاهد تولد آن خودِ باشکوه ، زیبا و حقیقیات خواهی شد ... اشو
@Sedaye_daron
▪️اشاره
▪️هایده
آهنگساز: صادق نوجوکی
ترانهسرا: لیلا کسری
وجود روابط برای شادی و خشنودی شما نیست ؛ اگر همچنان دستیابی به هدف رستگاری را از طریق روابط دنبال میکنید ، بارها و بارها سرخورده خواهید شد ... چنانچه بپذیرید که ارتباطات برای (آگاه کردن) شما هستند و نه خشنودیتان ، آنگاه روابط میتوانند رستگاری را به شما ارزانی دارند و شما خویش را با آگاهی والاتری که میخواهد وارد این جهان شود ، همسو میکنید ...
اکهارت تله ، نیروی حال
@Sedaye_daron
#کیمیاگر_خود_باش
همه چیز را به نور تبدیل کن .
آیا درکش کرده ای. همه چیز از جنس آگاهیست ،آیا تماشایش کرده ای،در آن هنگام که ازخود آگاهی درس ها یکی پس از دیگری بر تو روشن میشود .آن زمان که کسی به دروغ بر تو بهتان میزند یا غیبت میکند آیا در آن لحظه به جای تلافی و جوابی از روی ذهن ،آنرا به نور آگاهی درونی تبدیل کرده ای ،چگونه؟
با دیدی از شفقت ،او را درک کرده ای که در این سطح آگاهی قرار دارد . و سکوت تو در این میان باعث ورود آگاهی برای قطع کردن زنجیرهی معیوب گشته ،و از ادامه این سطح آگاهی در ارتعاشات منفی سیاره میشود. سکوت آگاهانه باعث جاری شدن آگاهی ناب در لحظه بر او و ادامه ی حرکتی از جنس آگاهی برای تو و گسترش نور میشود.
@sedaye_daron
❣️کلام، نیرویی است از جنس آفرینش.
هر واژهای که بر زبان میآید، ارتعاشی میفرستد به سوی هستی.
ذهن، چون زمین حاصلخیز، هر آنچه را که بارها میشنود، باور میکند.
و آنچه را باور کند، میسازد…
اگر خود را “ناتوان”، “نارس”، یا “بیارزش” بخوانی، ذهن همان را میپرورد.
اما اگر با کلمات نور بکاری؛
بگویی: “من لایق آرامشام”، “من سزاوار فراوانیام”، “من در مسیر هدایتام”،
آنگاه ذهنات، این نور را تجسم میکند…
و جهان، آن را به تو بازمیگرداند. 🌟
پس مراقب واژههایی باش که به خودت میگویی…
زیرا کلام تو، دعای توست… و هر دعا، پژواکیست که از آسمان پاسخ میگیرد.
#قدرت_واژه
.
تو یک عیب داری و آن اینکه فکر می کنی زمان زیادی در اختیار داری. همچنین فکر می کنی که ابدیت در اختیار توست و جاودانه زندگی خواهی کرد، برای همین در تغییر خود هیچ کوششی نمی کنی. اما تنها چیزی که ما نداریم زمان است. هر لحظه ممکن است آخرین لحظه باشد. به همین علت بایستی با روح زندگی کرد.
.
«دون خوان ماتیوس»
@sedaye_daron
شکوفایی در اکنون؛ راز آرامش عمیق در لحظ
وقتی بهجای دویدن بهسوی آینده یا زندگی در گذشته، در همین لحظه حاضر باشی، دروازهای به سوی آرامش و شادی واقعی باز میشود.
اکهارت توله میگوید:
«سپاسگزاری برای لحظه حال و کامل بودن زندگی در اکنون، شکوفایی حقیقی است.»
این یعنی، هر لحظهای که با آگاهی، پذیرش و قدردانی زندگی میکنی، تو در مسیر رشد و بیداری هستی.
✨ همین حالا نفس بکش… حضور را حس کن… اینجا، همه چیز هست.
#اکهارت_توله #لحظه_حال
@sedaye_daron
زندگی را عاشقانه زندگی كن ، نه هراسان ... اگر زندگی را عاشقانه زندگی كنی "جاودانگی را در لحظه های گذرا تجربه خواهی كرد" ... اگر زندگی را عاشقانه سپری كنی "دلت بستر رودخانه ی تمامی شعرهای جهان خواهد شد" ، لطیف خواهی شد ، شفیق خواهی بود ... "آنگاه نه تنها خود سعادتمند خواهی زیست بلكه وجودت برای دیگران سعادتی خواهد بود" ...
اشو ، عشق پرندهای آزاد و رها
@sedaye_daron