آکادمی مدیریت استراتژیک، مسیرِ متفاوتِ اندیشیدن... ☎️ارتباط با ما @manager_irst 👈
✅نمودار مهاجرت
🔰کشورهای مهاجرپذیر:
۱.کانادا
۲.استرالیا
۳.ایالات متحده آمریکا
🔰کشورهای با بیشترین آمار مهاجرت
۱.چین
۲.ایالات متحده آمریکا
۳.هند
آکادمی مدیریت استراتژیک
💡 @Strategiaacademy
در محیط کسبوکار پویا و پیچیده امروز، مدیران نیاز به چابکی و انعطافپذیری دارند.
قابلیت سریع واکنش به تغییرات بازار، تغییرات درخواستهای مشتریان و حتی شرایط خارجی مهم است.
مدیران باید توانایی تصمیمگیری سریع و تغییرات در ساختار و فرآیندهای کاری را داشته باشند تا سازمان به بهترین شکل ممکن برای مواجهه با چالشها آماده باشد.
آکادمی مدیریت استراتژیک
💡 @Strategiaacademy
✅۱۰ فرمان برای تفکر استراتژیک
۱- نیت متمرکز (هدفگیری و هدفگرایی) داشته باشید.
۲- در جستجوی پرسشهای ناگفته و پاسخهای نایافته باشید.
۳- متمرکز بر عواملی باشید که هم متمایزکننده باشد، هم ممتازکننده.
۴- در هر رخداد و روندی، در جستجوی فرصت و منفعت استراتژیک باشید.
۵- همیشه خاطرههای متعدد از آینده در ذهن سازمان داشته باشید.
۶- سیستم خلق ارزش را از نو بیافرینید.
۷- دایره انتخابها و گزینههای خود را گسترش دهید.
۸- مدام فرضیهپردازی و فرضیهآزمایی کنید.
۹- بازی برد-برد طراحی کنید.
۱۰- چرخههای زاینده و پاینده ایجاد کنید.
آکادمی مدیریت استراتژیک
💡 @Strategiaacademy
✅ شش ویژگی عالی مدیران کسب و کارهای موفق امروزی
🔰مردمی باشید:
به طور معمول، مردم به نحوی باطنی یا قلبی با مدیران همانندسازی میکنند. گفته میشود این امر به آن خاطر است که چنین مردمی باور دارند نوعی احساس ویژه در آنها شکوفا میشود که این پیام را میدهد: «مرا انتخاب کن». وقتی به عنوان بخشی از یک جمعیت هدایت میشوید، بسیار بیشتر پذیرفتهشده خواهید بود. آن افرادی که «مافوق جمعیت» هستند به منزله اقلیت نخبهگرا دیده میشوند و ارتباط گرفتن با این دسته از افراد دشوار است.
🔰فروتن باشید
مدیران بزرگ میدانند که هیچ کس، از جمله خود آنها، بهتر یا بدتر از سایرین نیست. هر کس ارزش خاص خودش را دارد و مهارتها به طور جمعی در آنها حاضر است.
مدیران بزرگ طوری مرتبه و موضع خودشان را تعیین میکنند که اگر روزی گروه را ترک کنند، گروه همچون سابق قدرتمند بر جا بماند. مدیران بزرگ مقاومت و نیرومندی را در گروه افزایش میدهند و افراد را از وابستگی به یک فرد خاص میرهانند.
🔰ساده و بیتکلف باشید:
برای اینکه یک مدیر بزرگ شوید از ارتباطگرفتن به نحوی که از حد درک و استنباط طرف مقابلتان بسیار فراتر باشد، پرهیز کنید و در عوض، در همان سطحی ارتباط را پیش ببرید که سطح فرد مقابل است. این رویکرد تا حدی، شما را به هریک از افراد تیم نزدیک میکند. ارتباط خوب با کارمندانتان میتواند مولفهای کلیدی در یاریرساندن به رشد کسب و کارتان باشد. وانگهی، وقتی با افراد صحبت میکنید به جای آنکه به آنها امر کنید، به نحوی دارید احترام خود را به ایشان نشان میدهید. این کار به نوبه خود، احترام آنها را نسبت به شما جلب میکند.
🔰از افرادتان حمایت کنید
مدیران بزرگ از تیمشان دفاع میکنند، از افرادشان پشتیبانی میکنند و به ایشان یاری میرسانند. آنها به خوبی میدانند که مهمترین کارشان این است که با حمایت از افراد، کار بقیه اعضای تیم را راحتتر کنند. آنها با خوشحالی، بیارزشترین کارها را هم انجام میدهند، وقتی این کار به پیشرفت و موفقیت اهداف تیمی کمک میکند. وقتی نشان میدهید که میخواهید حتی وارد کارهای ساده هم شوید، دارید نشان میدهید که فروتن هستید، و به این معنا، یکی از آنها هستید.
🔰به افراد تیم باور داشته باشید:
تلاش برای اینکه اعضای تیم به شما باور داشته باشند را فراموش کنید. در عوض، کاری کنید افراد تیم به خودشان باور داشته باشند. اجازه دهید بدانند شما باور دارید که آنها میتوانند کارشان را به درستی انجام دهند، و میتوانند به موفقیت شرکت یاری برسانند، و آن کاری را که درست است انجام خواهند داد. این است آنچه مدیران بزرگ انجام میدهند، و وقتی بتوانید از پس این کار برآیید، آنها خودبهخود به شما باور میآورند.
🔰رویکرد متقابل
اغلب اوقات، کارفرماها متوجه این امر نیستند که وقتی صحبت از کارآیی کارمندان باشد، اغلب همان چیزی را دریافت خواهند کرد که سابقا به ایشان دادهاند. تردیدی ندارید که این اصل مسلم را شنیدهاید که برای کسب احترام باید احترام بگذارید؛ این اصل مسلم همچون یک جادو یا شعبده در جهان کسب و کار عمل می کند.
با کارمندانتان طوری رفتار کنید که مایل هستید با شما رفتار شود. خصوصا وقتی نوبت آن فرامیرسد که بخشی از گروهشان باشید، به آنها احترام بگذارید و به ایشان باور داشته باشید. موقعی که اینطور عمل میکنید، هم کار خودتان و هم کار آنها را راه خواهید انداخت.
آکادمی مدیریت استراتژیک
💡 @Strategiaacademy
✅رابطه چاپ پول و تورم
آکادمی مدیریت استراتژیک
💡 @Strategiaacademy
✅اهرمهای اصلی برای برای بهبود عملکرد سازمان
🔰بهبود برهوری مشتری:
از طریق بهینه سازی قیمت، محرکهای فروش، توسعه محصول و نوآوری، اثربخشی روشهای ترویج تجارت، سودآوری آمیختۀ محصول و مشتری، شکلدهی مجدد به پورتفولیوی برند و نظایر آن.
🔰بهبود بهرهوری هزینه:
بهبود هزینه-عملکرد سازمان به صورت دوشادوش، از طریق بازطراحی نظام لجستیک، اهرم منبع یابی، اثربخشی هزینههای صرف شدهدر حوزه بازاریابی و فروش، کاهش هزینههای سربار، قراردادهای نیروی انسانی و مانند آنها.
🔰بهبود بهرهوری سرمایه:
از طریق پیکربندی سایت سازمان، رفع موانع و تنگناهای فراروی توان عملیاتی سازمان، برونسپاری کنترلهای مرتبط با هزینههای سرمایهای، رعایت انضباط مالی در خصوص سرمایه در گردش و مواردی از این دست.
آکادمی مدیریت استراتژیک
💡 @Strategiaacademy
✅چطور به بچهها پول تو جیبی بدهیم؟
✍پوریا بختیاری
یکی از بزرگترین چالشها در خانواده بحث پول توجیبی فرزندان است!
والدین از سر دلسوزی با فرزند خود صحبت میکنند، نصیحت میکنند و راهکار میدهند، اما باید بدانیم که این حرفها موثر نیست. هیچکس از نصیحت خوشش نمیآید پس باید در عمل به فرزندان خود سواد مالی یاد دهیم تا یاد بگیرند که چطور پول خود را مدیریت کنند.
۱. نظم را رعایت کنید:
با رعایت نظم، بچه یاد میگیرد قرار نیست هر زمان و هر جا که پولی لازم بود، برای او مهیا شود. در این صورت فرزند شما درک میکند اگر امروز با پولم فلان وسیله را خرید کردم، تا آخر هفته پولی برام باقی نمیماند. پس بهترین کار این است که در سنین پایین، پول تو جیبی روزانه باشد و با ورود فرزندتان به مدرسه پرداختها بصورت هفتگی صورت بگیرد.
۲. بچه شما کارمند شما نیست و پول تو جیبی هم حقوق نیست!
پول تو جیبی هم مثل خوراک ، پوشاک و... یک نیاز واجب بچههاست، پس شما به عنوان فردی که مسئولیت بزرگ کردن بچه را بر عهده دارید، وظیفه تامین هزینههایش هم برعهده شماست و باید برای فرزند خود هزینه کنید. نکته مهم اینجاست که هیچ توجیهی برای منت گذاشتن وجود ندارد.
کاری نکنید که فرزندتان با شرمساری و تنفر پول تو جیبی بگیرد!
۳. پول تو جیبی باید طی سه مرحله پرداخت شود:
زمان پرداخت پول تو جیبی بودجه بندی کنید و پول را به سه قسمت مطابق زیر تقسیم کنید. توجه داشته باشید که نباید کل پول را یکجا پرداخت کرد طبق اصول حسابداری ذهنی باید پولها را تفکیک کنیم و برای بچه مشخص کنیم که هر پول متعلق به چه کاری است.
یک قسمت برای مخارج ضروری روزمره یک قسمت برای برای پس انداز کردن و یک قسمت هم برای کمک به دیگران.
اما چطور به بچه ها این سه قسمت را توضیح دهیم؟
قسمت اول: برای صرف مخارج ضروری توست.
با این توضیح «مهارت خرج کردن» را به او یاد میدهید.
قسمت دوم: برای اینکه پول جمع کنی تا بتوانی در آینده چیزهایی که دوست داری را تهیه کنی!
با این جمله اهمیت «مهارت پسانداز» را یاد میدهید.
قسمت سوم: برای این است که با این پول کاری کنی تا یک یا چند نفر غیر از خودت، خوشحال شوند!
با گفتن این جمله «مهارت بخشندگی» را درون فرزند خود تقویت میکنید و این را در او نهادینه میکنید که خوشحالی و لذت فردی در گرو لذت جمعی است!
۴. پول تو جیبی وسیله تشویق و تنبیه نیست.
یکی از بدترین کارهایی که میتوانید بکنید این است که با کم و زیاد کردن پول تو جیبی، بچه را تشویق یا تنبیه کنید! پرداخت پول در ازای کارهایی که جزو وظایف فرزندان است، او را متوقع و شرطی میکند. با این کار درواقع برای فرزندتان «اضطراب پولی» ایجاد میکنید.
۵. بچه شما قلک شما نیست
اگر به فرزندتان جایزه تعلق گرفت یا پول تو جیبیاش را مدتی جمع کرد، آن پول را صرف مصارف خود نکنید. چرا که با این کار کل انگیزه بچه از پسانداز را نابود خواهید کرد. اشتباهی که خیلی از والدین ما در دوران کودکی انجام دادند این بود که پول عیدی، تولد و… را به بهانه نگهداری میگرفتند و هیچوقت خبری از آن پول نبود!
۶. بازجو نباشید
دائما مثلا یک بازجو از فرزند خود نپرسید چرا خرج کردی؟ کجا خرج کردی؟ چه ضرورتی داشت که خرج کردی؟
به او پیشنهاد بدهید ولی اجازه دهید در تصمیمهایش استقلال پیدا کند. به فرزندتان اجازه اشتباه کردن و تجربه زود تمام شدن پول را بدهید. اگر چند بار زیاد خرج کند و زود پول تو جیبیاش تمام شود، کم کم یاد میگیرد چطور پول خودش را مدیریت کند. اجازه دهید فرزندتان در کودکی متوجه آثار ناخوشایند این کار شود تا در بزرگسالی بتواند بهتر عمل کند.
آکادمی مدیریت استراتژیک
💡 @Strategiaacademy
شنیدن سخنان آقای امیرحسین ثابتی، به عنوان مخالف وزارت آقای عباس عراقچی، در جلسه علنی مجلس، باید به همه، و البته شخص خود من، یادآوری کرده و نشان دهد که با همه گلایهها و انتقادهای به جا و نا به جا، انتخاب مسعود پزشکیان و حتی بدترین نامزدهای همین کابینه حتما قابل نقد او، چقدر از بهترین احتمال روی کار آمدن طرف مقابل و نوچههای هتاکی مانند امثال ثابتی قابل قبولتر است. بدون سیاهنمایی و بدون خوشخیالی، وضع مبهم کنونی و وضع نگرانکننده و دشوار پیش رو، دهها برابر بهتر از آن چه که بود و آن چه میشد در دولت پیشین و محتمل این باشعوران و باشرفان باشد، بسیار قابل تحملتر است.
به قول آن استاد فرهیخته:
یکی دود پیپ از پی بدسگال
به از عمر هفتاد و هشتاد سال
مجید تفرشی
آکادمی مدیریت استراتژیک
💡 @Strategiaacademy
✅۷ مرحله تغییر
همه ما در مورد تغییر کردن و مراحل تغییر حرف میزنیم، اما کوبلر راس در نظریهاش در این رابطه تغییر را شامل ۷ مرحله میداند که در طول زمان باید از آن عبور کرد.
۱- مرحله انکار:
در وجود خود رفتار، اخلاق و یا نگرشی داریم که دوست نداریم، اما چون منشأ آن را نمیدانیم یا نمیخواهیم بدانیم و از طرفی هم وجودش را دوست نداریم، دست به انکار آن میزنیم.
۲- مرحله درک تغییر:
مرحلهای که در آن پرده از آن چیزهایی که روزی انکار میکردیم، برداشته شده و اتفاقی افتاده که دیگر نمیتوانیم به مرحله قبل یعنی انکار بازگردیم.
۳- مرحله خشم و مقاومت:
در این مرحله با سوال «چرا؟» روبرو خواهیم بود.
۴- مرحله رها کردن:
بعد از این که هیجانهای منفی و خشم خود را بروز دادیم و به نوعی فهمیدیم که این بار که اکنون در پیش روی ماست، جایی نمیرود و همراه با ما شده و همین است که هست و دیگر به دنیا آمدهایم، دیگر در این جامعه تربیت شدهایم، دیگر با این خصوصیات در ظاهر و باطن شریک هستیم…گریبان خود و حتی اطرافیان را رها میکنیم.
۵- مرحله جستجو:
ما در بیرون قدم خواهیم گذاشت بدون هیچ خشمی و فقط شبیه یک کودک که دریافتکننده محض است، جلو خواهیم رفت تا ببینیم چه میشود.
۶- مرحله درک معنای تغییر:
روزی به این نتیجه رسیده بودیم که باید این بار، فشار و مسئله را تغییر بدهیم، اما زمان نیاز بود تا اکنون در این مرحله از «این را نمیخواهم!»
به «چه میخواهم؟ چرا میخواهم؟ و چگونه باید تغییر دهم؟» وارد شویم.
۷- مرحله درونی شدن تغییر:
مسیر جدیدمان را انتخاب کردیم و به باری که در دست داشتیم شکل و فرم خاصی دادیم، اما همه چیز پویاست و هر لحظه اگر مراقب نباشیم دوباره سر از مسیرهای قبلی و انداختن بارهای اضافی بر دوش در خواهیم آورد. لازمه آن این است که آن ویژگیهای جدید که آگاهانه انتخاب کردهایم را تکرار کرده و گسترش دهیم. آنها را میان حلقه افکار، گفتار و رفتارمان قرار داده و بچرخانیم تا جزئی از ما بشوند.
آکادمی مدیریت استراتژیک
💡 @Strategiaacademy
✅از پایتخت جدید اندونزی رونمایی شد
امروز همزمان با روز استقلال اندونزی شهر نوسانتارا به طور رسمی پایتخت جدید و جایگزین جاکارتا شد.
نوسانتارا، پایتخت جدید در ۱۳۰۰ کیلومتری جاکارتا در جزیره بورنئو قرار دارد. هزینه ساخت پایتخت جدید حدود ۳۳ میلیارد دلار تخمین زده شده است و یکی از بزرگترین پروژههای زیربنایی اندونزی است.
دلیل این جایگزینی آن است که بخشهای زیادی از جاکارتا با خطر زیر آب رفتن روبروست و به سرعت در حال غرق شدن است.
آکادمی مدیریت استراتژیک
💡 @Strategiaacademy
✅مساعدترین و نامساعدترین محیط کسب و کارها مربوط به کدام استانهاست؟/ اینفوگرافی
✍ مرکز پژوهشهای اتاق ایران
بر اساس یافتههای گزارش پایش ملی محیط کسبوکار ایران در بهار 1403، استانهای مرکزی، خوزستان و همدان به ترتیب دارای مساعدترین وضعیت محیط کسبوکار نسبت به سایر استانها ارزیابی شدهاند و در مقابل به ترتیب استانهای هرمزگان، کردستان و فارس نامساعدترین وضعیت محیط کسبوکار را نسبت به سایر استانها تجربه کردهاند.
بررسیها نشان میدهد در بهار امسال، نمره شاخص محیط کسبوکار در 18 استان نسبت به میانگین نمره شاخص محیط کسبوکار کشور (6.04) پایینتر بوده و وضعیت محیط کسبوکار آنها شرایط بهتری نسبت به میانگین کشور داشته است؛ اما در 13 استان نمره این شاخص بالاتر از میانگین کشوری بوده و شرایط نامساعدتری داشتهاند.
آکادمی مدیریت استراتژیک
💡 @Strategiaacademy
دیر تر یا زودتر، نجاتِ این کشور در آن است که آموزش (در مفهوم وسيع مدرسه و مطبوعات و غیره...) به کارخانهی «انسانِ کارآمد» سازی تبدیل گردد.
محمّدعلی اسلامی نُدوشن
آکادمی مدیریت استراتژیک
💡 @Strategiaacademy
✅شرکتهای برتر و موفق چگونه عمل میکنند؟
شرکتهای ستاره برخلاف رقبایشان ریسکهای بزرگ، خطرناک و یا بدون نتیجه ندارند و این مسئله با رویکرد گزینه محور سازگار است.
در نهایت، این شرکتها سبدی از کسبوکارهای متنوع، اما مرتبط به هم دارند. هر کدام از این شرکتها تا به آن اندازه سبد کسبوکارهایشان متنوع کردهاند که بتوانند بهطور همزمان روی بازسازی کسبوکار اصلیشان سرمایهگذاری کنند و علاوه بر آن به جستوجوی گزینههای جدید نیز بپردازند.
عملکرد با ثبات این شرکتها بازتابی از این حقیقت است که رکود یکی از بخشها توسط بخشهای دیگر جبران میشود.
آکادمی مدیریت استراتژیک
💡 @Strategiaacademy
📗اصول ضروری بهره وری برای زندگی
آکادمی مدیریت استراتژیک
💡 @StrategiaAcademy
داگز با قیمت 0.012 داخل صرافی های بای بیت و گیت لیست شد
دوستان ما تو این کانال فقط همین یک ایردراپ رو معرفی کردیم(چون هیچ بازی و کلیک و زحمتی نداشت) ک امیدوارم سود خوبی بهتون بده.
تنها تا امشب ساعت 21:30 وقت هست.
حتما استارت کنید اگه نکردید.
10 هزار واحد این ارز برابر با 120 دلار معادل7 میلیون و ۲۰۰ هزار تومن.
ورود به ربات داگز:
/channel/dogshouse_bot/join?startapp=wDsg6NKrSVClbmtr_frtUA
✅ پارادوکس شکست
باور عمومی بر این است که نوابغ خلاق به ندرت شکست میخورند، اما واقعیت این است که نوابغ خلاق از هنرمندانی مانند موتزارت گرفته تا دانشمندانی مانند داروین، با شکستهای بسیاری مواجه میشوند اما اجازه نمیدهند این شکستها نا متوقفشان کند. پژوهش او نشان داده است که افراد خلاق فقط آزمون و خطای بیشتری انجام میدهند. رسیدن به راه حل نهایی به این خاطر نیست که بیشتر از دیگران موفق میشوند، بلکه فقط بیشتر کار انجام میدهند و برای رسیدن به هدفشان تلاش بیشتری میکنند.
نوآوری معادلهٔ جالب و شگفتآوری دارد، اینکه اگر موفقیت بیشتری میخواهید، باید شکستهای بیشتری را پشت سر بگذارید.
آکادمی مدیریت استراتژیک
💡 @Strategiaacademy
📗خلاصه کتاب هفت عادت مردمان موثر نوشته استفان کاوی
آکادمی مدیریت استراتژیک
💡 @Strategiaacademy
✅خوشبختی واقعی یک حس عمیق درونی و شخصی است...
آکادمی مدیریت استراتژیک
💡 @Strategiaacademy
✅کشورهایی با بالاترین میانگین دستمزد ماهانه پس از کسر مالیات، براساس گزارش بانک جهانی
آکادمی مدیریت استراتژیک
💡 @Strategiaacademy
📗پایش تحولات تجارت جهانی
تهیه شده در مرکز پژوهش های اتاق بازرگانی
آکادمی مدیریت استراتژیک
💡 @Strategiaacademy
✅بازار هدف چیست؟
ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻫﺪﻑ( Target Market) ﺑﻪ ﺑﺨﺸﯽ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﻓﺮﻭﺷﻨﺪﮔﺎﻥ ﻫﺪﻑ ﻓﺮﻭﺵ ﻣﺤﺼﻮﻝ ﯾﺎ ﺧﺪﻣﺎﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﺍﺭﻧﺪ. ﻃﺒﯿﻌﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﮐﺎﻻ ﯾﺎ ﺧﺪﻣﺎﺕ ﻣﻮﺭﺩ ﻧﻈﺮ, ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﺩﺳﺘﻪ ﺍﺯ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﺷﺪﻩﺍﺳﺖ(ﻣﺸﺘﺮﯼ ﻣﺸﮑﻮﮎ). ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﻣﺸﺘﺮﯼ ﻣﺸﮑﻮﮎ ﻻﺳﺘﯿﮏ ﻣﺎﺷﯿﻦ, ﺻﺎﺣﺒﺎﻥ ﻣﺎﺷﯿﻦﻫﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﻻﺳﺘﯿﮏ ﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﻓﺮﺳﻮﺩﻩ ﺷﺪﻩﺍﺳﺖ. ﻣﺴﻠﻤﺎً ﮐﺴﺎﻧﯿﮑﻪ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﯾﺎ ﻻﺳﺘﯿﮏ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺁﻧﻬﺎ ﻓﺮﺳﻮﺩﻩ ﻧﯿﺴﺖ ﺟﺰﺀ ﻣﺸﺘﺮﯾﺎﻥ ﻣﺸﮑﻮﮎ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ. ﻧﺘﺒﺠﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻧﻤﯽﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺟﺰﺀ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻫﺪﻑ ﻻﺳﺘﯿﮏ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺑﺎﺷﻨﺪ.
ﺩﺭ ﺑﺎﺯﺍﺭﯾﺎﺑﯽ, ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻫﺪﻑ ﻫﺮ ﻣﺤﺼﻮﻝ ﻭ ﯾﺎ ﺧﺪﻣﺎﺗﯽ, ﺗﻮﺳﻂ ﺗﻮﻟﯿﺪﮐﻨﻨﺪﻩ ﻭ ﯾﺎ ﺍﺭﺍﺋﻪ ﮐﻨﻨﺪﻩ ﺧﺪﻣﺎﺕ ﺷﻨﺎﺳﺎﺋﯽ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺗﺒﻠﯿﻐﺎﺕ ﻭ ﺑﺎﺯﺍﺭﯾﺎﺑﯽ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯽﺷﻮﺩ. ﺗﻌﯿﯿﻦ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻫﺪﻑ ﺑﻪ ﻋﻮﺍﻣﻞ ﻣﺨﺘﻠﻔﯽ ﺑﺴﺘﮕﯽ ﺩﺍﺭﺩ. ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﺩﺭ ﭘﻠﻪ ﺍﻭﻝ ﺑﺎ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﻗﯿﻤﺖ ﻭ ﮐﺎﺭﺑﺮﺩ ﮐﺎﻻ, ﺗﻌﺮﯾﻒ ﺍﻭﻟﯿﻪﺍﯼ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻫﺪﻑ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩ ﻭﻟﯽ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﭘﺎﺭﺍﻣﺘﺮﻫﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﻣﺸﺘﺮﯾﺎﻥ ﻣﺸﮑﻮﮎ ﻣﺜﻼً ﺳﻦ, ﺗﺤﺼﯿﻼﺕ, ﺟﻨﺴﯿﺖ, ﻣﺤﻞ ﺳﮑﻮﻧﺖ ﻭ... ﺍﺟﺰﺍﺋﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻫﺪﻑ ﺭﺍ ﻣﺸﺨﺺ ﺗﺮ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ.
ﺩﺭ ﺑﺎﺯﺍﺭﯾﺎﺑﯽ ﻣﺪﺭﻥ ﻣﻌﻤﻮﻻً ﺗﻌﺮﯾﻒ ﺩﻗﯿﻘﯽ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻫﺪﻑ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯽﺩﻫﻨﺪ ﺗﺎ ﺑﻬﺘﺮ ﻭ ﻣﻮﻓﻖ ﺗﺮ ﻋﻤﻞ ﮐﻨﻨﺪ. ﻣﺴﻠﻤﺎً ﻫﺮ ﭼﻪ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻫﺪﻑ ﺩﻗﯿﻖ ﺗﺮ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺷﻮﺩ, ﺗﺒﻠﯿﻐﺎﺕ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺗﺮﯼ ﺻﻮﺭﺕ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﻓﺮﻭﺵ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺍﻓﺘﺎﺩ. ﺩﺭ ﺑﺎﺯﺍﺭﯾﺎﺑﯽ ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ ﺗﻌﯿﯿﻦ ﺩﺭﺳﺖ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻫﺪﻑ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻋﻮﺍﻣﻞ ﻣﻬﻢ ﺩﺭ ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ ﺩﺭ ﻓﺮﻭﺵ ﺍﺳﺖ
ﻓﺮﻭﺷﻨﺪﮔﺎﻥ ﺩﺭ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺳﻪ ﺷﻴﻮﻩ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺭﺍ ﭘﻴﺶ ﺭﻭﻯ ﺩﺍﺭﻧﺪ:
ﺷﻴﻮﻩ ﺍﻭﻝ, ﺑﺎﺯﺍﺭﻳﺎﺑﻰ ﺍﻧﺒﻮﻩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻳﮏ ﮐﺎﻻ ﺑﺮﺍﻯ ﺗﻤﺎﻡ ﺧﺮﻳﺪﺍﺭﺍﻥ ﺑﻪﻃﻮﺭ ﺍﻧﺒﻮﻩ ﺗﻮﻟﻴﺪ ﻭ ﺗﻮﺯﻳﻊ ﻣﻰﺷﻮﺩ.
ﺷﻴﻮﻩ ﺩﻭﻡ, ﺑﺎﺯﺍﺭﻳﺎﺑﻰ ﻣﺘﻨﻮﻉ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺩﻭ ﻳﺎ ﭼﻨﺪ ﮐﺎﻻ ﺑﺎ ﺷﮑﻞ, ﺧﺼﻮﺻﻴﺎﺕ, ﮐﻴﻔﻴﺖ ﻭ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻣﺘﻔﺎﻭﺗﻰ ﺩﺭ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻋﺮﺿﻪ ﻣﻰﻩﺷﻮﻧﺪ.
ﺷﻴﻮﻩ ﺳﻮﻡ, ﺑﺎﺯﺍﺭﻳﺎﺑﻰ ﻫﺪﻑﺩﺍﺭ ﺍﺳﺖ. ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻧﻮﻉ ﺑﺎﺯﺍﺭﻳﺎﺑﻰ ﮔﺮﻭﻩﻫﺎﻯ ﻣﺨﺘﻠﻔﻰ ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﻰ ﻣﻰﺷﻮﻧﺪ ﮐﻪ ﮐﻼً ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺭﺍ ﺗﺸﮑﻴﻞ ﻣﻰﺩﻫﻨﺪ. ﺁﻧﮕﺎﻩ ﺑﺮﺍﻯ ﺑﺎﺯﺍﺭﻫﺎﻯ ﻫﺪﻑ, ﮐﺎﻻﻫﺎ ﻭ ﺗﺮﮐﻴﺐ ﻋﻨﺎﺻﺮ ﺑﺎﺯﺍﺭﻳﺎﺑﻰ ﺧﺎﺻﻰ ﺗﺪﺍﺭﮎ ﺩﻳﺪﻩ ﻣﻰﺷﻮﺩ.
آکادمی مدیریت استراتژیک
💡 @Strategiaacademy
✅تدوین بیانیۀ فرصت طلائی
بیانیۀ کارآمد باید ویژگیهای زیر را داشته باشد:
🔰 کوتاه باشد: بیانیه میتواند کمتر از یک صفحه باشد؛ گاهی یکچهارم صفحه. حجمِ کمِ بیانیه، اشتراکگذاریاش با دیگران را سادهتر و بنابراین، ایجاد حسّ اضطرار در میان کارکنانِ بیشتر را آسانتر میکند.
🔰 منطقی باشد: با توجه به رخدادهای واقعیِ داخل و خارج سازمان، محتوای بیانیه با عقل جور در میآید. باید بهگونهای باشد که آدمهای منطقی، نتوانند از آن خرده بگیرند، چراکه بیانیه شبیه رؤیایی است که بر پایۀ ارزیابیِ دقیقِ واقعیتها شکل گرفته است.
🔰 گیرا باشد: بیانیه از نظر احساسی نیز جذاب است. همهاش منطق نیست. احساس هم دارد و با قلبِ تمامِ مخاطبان سخن میگوید.
🔰 مثبت باشد: از آنجا که بیانیه دارد از یک فرصت سخن به میان میآورد، لحنی مثبت دارد. به ندرت شبیه اعلامیههایی است میخواهند چنان بترسانندمان که از خواب بیخیالی بیدار شویم.
🔰 اصیل باشد: واقعی به نظر بیاید. تنها به « چند پیام خوب » خلاصه نشود که ممکن است جماعتی را برانگیزاند
🔰 بیابهام باشد: میتوانید بیانیهای تدوین کنید که کوتاه، منطقی و از نظر احساسی گیرا ... اما هنوز مبهم باشد. نبودِ شفافیت، به این دلیل که افراد را در جهتهای ناهمسو به حرکت در میآورد، بالاخره یکجا کار دستمان میدهد و به خلق سیستم دووجهی آسیب میزند.
🔰 همسو باشد: بیانیۀ کارآمدِ فرصت با تمام بیانیههای مشابه موجود در سطوح بالاتر سازمانِ همسو است.
آکادمی مدیریت استراتژیک
💡 @Strategiaacademy
✅نظریه قوی سیاه
نظریه قوی سیاه Black Swan توسط نسیم نیکلاس طالب Nassim Nicholas Taleb نویسنده لبنانی – آمریکایی در سال ۲۰۰۷ مطرح شد.
اروپاییان در زمانهای قدیم قوی سفید را نماد پاکی و قوی سیاه را نماد شیطان، شر و جادوگری میدانستند. بنابراین، اگر فردی ادعا میکرد که قوی سیاه را دیده است، مردم او را جادوگر و خرافاتی میپنداشتند و مجازات میکردند.
آنها با توجه به اینکه برای آن پدیده نادر، دلایل و توجیه منطقی نداشتند، به سراغ دلایل غیرمنطقی و خرافاتی میرفتند.
ویلم دی ولامینگ Willem de Vlamingh، دریانورد و کاوشگر هلندی در سال ۱۶۹۷ میلادی در سواحل غربی استرالیا، دستههای زیادی قوی سیاه را مشاهده کرد و تعدادی را با خود به اروپا آورد. در نتیجه، کم کم باور قوی سیاه به عنوان مظهر شیطان و ناپاکی در بین عموم مردم کم رنگ شد.
برخی از قبایل بدوی نیز به دلیل عدم آگاهی، زلزله را خشم خدایان تلقی میکردند و در نتیجه، انسان را برای فرونشاندن خشم خدایان قربانی میکردند. مردم به دلیل احتمال وقوع پایین و عدم مشاهده این پدیدهها، پیشداوریهای خرافی و غیرمنطقی در مورد آنها داشتند. ولیکن، بعد از مشاهده واقعه و تحلیل دلایل بروز آنها، برای اتفاقهای مشابه آن برنامهریزی میکردند.
در حقیقت، نظریه قوی سیاه به رویدادهای بسیار نادر، غیر قابل پیشبینی و با احتمال وقوع بسیار ناچیز، ولیکن، با اثرات بسیار زیاد اشاره دارد.
جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۴، شیوع آنفولانزای اسپانیایی در سال ۱۹۱۸، رکود بزرگ سال ۱۹۲۹ آمریکا، فروپاشی شوروی در سال ۱۹۹۱، حباب داتکام سال ۲۰۰۱، حمله به برجهای دوقلو آمریکا در سال ۲۰۰۱، سقوط بازار مسکن اروپا در سال ۲۰۰۸، ابر تورم ۷۹ میلیارد درصدی زیمباوه در سال ۲۰۰۸ و بیماری کوید-۱۹ در سال ۲۰۱۹ نمونههایی از پدیدهای قوی سیاه هستند.
این پدیده فقط محدود به حوادث و اتفاقات نامحتمل منفی نیست و پدیدههای مثبت با تأثیر بسیار زیاد مثل کشف پنیسیلین، کامپیوتر شخصی، اینترنت و هوشمصنوعی را هم شامل میشود.
نظریه قوی سیاه در سازمان و مدیریت به ویژه در حوزههای مدیریت پروژه و مدیریت ریسک کاربرد زیادی دارد. سازمانها نسبت به پدیده قوی سیاه بسیار آسیبپذیر هستند و اگر از آمادگی و تابآوری لازم برخوردار نباشند، در صورت وقوع آن پدیدهها، متحمل زیان شدیدی خواهند شد. قوهای سیاه میتوانند فعالیت یک سازمان را برای مدتی فلج کنند یا حتی منجر به نابودی آن سازمان شوند.
ترجیح مدیران و کارکنان برای اطمینان، ابهامگریزی، برآورد بیش از حد شایستگیها و دست کم گرفتن ریسکها، بزرگترین خطر برای سازمان است. با توجه به اینکه برخی رویدادها قابل پیشبینی نیستند، مدیران باید محیط سازمان خود را ثابت فرض نکنند و ریسکهای موجود و احتمالی محیطی را در تصمیمات خود لحاظ کنند تا بتوانند در صورت وقوع یک اتفاق ناگهانی، از سازمان خود محافظت کنند.
برخی از این خطرات احتمالی عبارتند از: وقوع اپیدمی بیماریهای واگیر، جنگ، زلزله مهیب، انفجار اتمی، برخورد شهاب سنگ و .... مدیران باید نحوه مقابله با این پدیدههای نامطلوب را یاد بگیرند و برای کاهش اثرات منفی آنها برنامهریزی کنند. آنها همچنین، باید آماده بهرهبرداری از فرصت قویهای سیاه مثبت هم باشند.
🔰مدیران برای اینکه کمتر از پدیدههای منفی قوی سیاه آسیب ببینند، باید:
۱- واحدی برای مدیریت ریسک در سازمان داشته باشند تا ریسکهای احتمالی و غیر منتظره را پیشبینی کنند.
۲- تغییرات محیطهای داخل و خارج سازمان مثل کاهش بهرهوری، اعتصاب کارکنان، افزایش تورم، افزایش نرخ ارز، افزایش قیمت نفت و تغییرات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فناوری و محیطزیستی را رصد کنند و لیستی از قویهای سیاه سازمان خود تهیه کنند.
۳- برنامه عملیاتی برای تقویت تابآوری و پایداری سازمان در برابر اثرات این پدیدها تدوین و اجرا کنند.
۴- سازمان خود را با پیشبینی، پیشگیری، جذب، تطبیق و تغییر، تابآور و پایدار کنند.
آکادمی مدیریت استراتژیک
💡 @Strategiaacademy
✅جغرافیای شادکامی
شادکامترین و غمگینترین کشورهای جهان چه کشورهایی هستند؟
📗تجارت فردا
آکادمی مدیریت استراتژیک
💡 @Strategiaacademy
✅فرصت طلایی چیست؟
فرصت طلائی معمولاً حاصل تغییر و تحولاتِ محیطِ بیرونیِ سازمان (مانند بازارهای جدید، پیشرفتهای جدید در فناوری یا تقاضاهای جدیدی که به دلیل رقابت یا بههمخوردنِ تعادل برای سازمان ایجاد میشود)، تغییر و تحولاتِ درونیِ سازمان (مانند محصولات یا آدمهای جدید) یا هردوی این موارد است.
فرصت طلائی چیزی است که در صورت بهرهبرداریِ بهاندازۀ کافی خوب و سریع از آن، بالقوه میتواند نتایج چشمگیری در پی داشته باشد. از جمله این نتایج میتوان به رشدِ شتابیافته توأم با سودآوری اشاره کرد؛ یا تواناییِ نوآوریِ سریعتر در دنیایی که طالب نوآوریهای بیشتر است؛ یا اعتبارِ بیشتر شرکت (که کاملاً هم حقّش است) که موجب سرازیر شدنِ بیسابقۀ استعدادها و منابع مالی به سمتتان میشود؛ یا تحقق مأموریتی بلندپروازانه برای خدمت به مردم، جوامع و کشور.
فرصت طلائی، فرصتی است که هم با در نظر گرفتنِ دادههای موجود، منطقی به نظر میرسد و هم از نظرِ احساسی گیراست؛ هم قلب و هم مغز آدمها را درگیر میکند. بیانیۀ فرصت طلائی که به شیواییِ هرچه تمامتر نوشته شده باشد، به شکلی گیرا پنجرهای را توصیف میکند که به روی آینده باز شده است یا به زودی باز خواهد شد. اگر این بیانیه به درستی چارچوببندی و به کار گرفته شود، افراد درگیر در کار را برای قاپیدنِ فرصت هیجانزده میکند.
آکادمی مدیریت استراتژیک
💡 @Strategiaacademy
اکونومیست:
هریس با اختلاف کمی نسبت به ترامپ در انتخابات پیروز میشود.
#سیاسی
آکادمی مدیریت استراتژیک
💡 @Strategiaacademy
✅سی ویژگی افرادِ حیلهگر
✍ محمود سریعالقلم
۱. مهم ترین موضوع در حرف، واکنش و عملِ شخصِ حیله گر، در نهایت حفظ و ترویج خودش است؛
۲. دهها شخصیت دارد؛
۳. تا میتواند وعده میدهد چون به درستی میداند عمومِ مخاطبان حافظۀ کوتاه مدت دارند؛
۴. به هیچ اصول ثابتی پایبند نیست و استعداد U-turn های مکرر در جهان بینی را دارد؛
۵. معقول بودن را هنرمندانه به نمایش میگذارد؛
۶. جز به سِمَت وامکاناتِ ناشی از سِمَت، وفاداری دائمی دیگری ندارد؛
۷. کلمات دلنشین، مهمترین سرمایۀ حیله گران است؛
۸. به تناسبِ مخاطب، ظاهرِ خود را تنظیم میکند و دنبال مرید است؛
۹. دائما در حال رصد کردن اوضاع برای فرصت طلبی و حفظِ منافع خودش است؛
۱۰. کانونیترین هنر حیلهگر، مخفی کردن خودِ واقعی است؛
۱۱. با آنچه میگوید و نمیگوید، خودِ واقعی را مخفی میکند؛
۱۲. به تناسب مخاطب، واژگان خود را تغییر میدهد؛
۱۳. از این واژهها بسیار استفاده میکند: انسانیت، عدالت، صداقت؛
۱۴. خیلی ناجوانمردانه اطرافیان خود را حذف میکند؛
۱۵. رصد میکند تا آنچه مخاطب دوست دارد بشنود را، به او بگوید؛
۱۶. نهایت تلاش را به کار میگیرد تا مخاطب با حال قضاوت کند و گذشته را فراموش کند؛
۱۷. دومین سرمایۀ حیلهگر این است که عامه معمولا گذشته را فراموش میکنند؛
۱۸. منحنی عملکرد او سینوسی است چون در پی حقیقت نیست؛
۱۹. حیلهگری در طبیعت و DNA اوست؛
۲۰. دو «نیرو» در ناخودآگاه او همیشه فعال است: تصاحب مقام و دسترسی به پول و امکانات؛
۲۱. به جز مقام، شهرت و پول، عمومِ مدارهای دیگرِ لذت در وجود او خاموش است؛
۲۲. فرصتها را شکار میکند تا در صحنۀ تئاتر بماند؛
۲۳. کلیدیترین کاری که با دیگران دارد: ساختنِ «ذهنیتهای» جدید برای آنها؛
۲۴. یکی در میان، جملاتی میگوید تا مخاطب را نسبت به نیات خود سِحر کند؛
۲۵. از طریق بازی با واژگان و مفاهیم، اوضاع را امیدوار کننده ترسیم میکند؛
۲۶. توهم و fact را با هم مخلوط میکند تا مخاطب را گیج کند؛
۲۷. از پرداختن به موضوعات و مشکلات کانونی طفره میرود؛
۲۸. بو میکشد تا به کانونهای قدرت و ثروت نزدیک شود و بماند؛
۲۹. عامدانه تلاش میکند بخشهایی از هر موضوع و داستانی را از دید مخاطب مخفی نگه دارد؛
۳۰. عامدانه سعی میکند دیگران در مورد سخنان و عملکرد او سریع به جمعبندی برسند.
آکادمی مدیریت استراتژیک
💡 @Strategiaacademy
✅"بیدود" رویایی که دود شد
گزارشی از سرنوشت یک کسب و کار
Digiato
آکادمی مدیریت استراتژیک
💡 @Strategiaacademy
✅استراتژی پابرجا یا استراتژی استوار چیست؟
استراتژی پابرجا نوعی از استراتژی است که در شرایط مختلف متلاطم محیطی، دوام آورده و میتواند به حیاتش ادامه دهد.
ویژگی پابرجایی استراتژی، بدین معناست که هر آینده محتمل اگر رخ دهد این گونه از استراتژی میتواند در آن موقعیت و رخ داد، برای سازمان ارزشافزا باشد.
از آنجایی که یکی از ویژگیهای پیشبینیهای مرتبط با آینده، عدم قطعیت آن میباشد، این گونه از استراتژی پاسخگوی آیندههای محتمل است.
اگرچه تدوین و برنامهریزی اینگونه از استراتژی بسیار پیچیده، مشکل و هزینهبر است، اما در نگاه هزینه و منفعت، این گونه استراتژی برای سازمانها مخصوصا، سازمانهایی که در محیطهای متلاطم و با ویژگی عدمقطعیت سروکار دارند، به صرفهتر خواهد بود.
این گونه از استراتژی، نقطه مقابل رویکرد تدوین استراتژی و تکمیل تدریجی گامبهگام، که آقای مینتزبرگ مطرح میکند، میباشد و لذا از ابتدا بسته استراتژی برای تمامی حالات ممکن شرایط محیطی برنامهریزی و نهایی میشود، برعکس رویکرد تدوین استراتژی تکمیل تدریجی که در طی مسیر اجرا و بر اساس حالات و ویژگیهای محیطی آینده تغییر میکند.
آکادمی مدیریت استراتژیک
💡 @Strategiaacademy
⭕️❌جامعهشناسان میگویند در آینده فقر بهصورت عادلانه بین تمام ایرانیان تقسیم خواهد شد؛
در مسیــر فقر مطلق
جامعه به سمت فقر مطلق پیش میرود؛ فقری که به درآمد و امکانات و نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی گره خورده است.
پژوهشگران اجتماعی دور هم جمع شدند تا درباره آینده اجتماعی ایران در مواجهه با فقر و نابرابری بحث کنند. آنها اعلام کردند که یکسوم جمعیت کشور با فقر مطلق دستوپنجه نرم میکند. بخشی از گروههای اجتماعی درگیر گرسنگیاند. بخشی دیگر شکاف طبقاتی و ناامنی را تجربه میکنند که درنهایت تبدیل به اعتراضات خیابانی شده و در آینده با تکرار سیاستهای شکستخورده قبلی، تاریخ جدیدی از اعتراضات ثبت خواهد شد.
یک سوم خانوارهای ایرانی با فقر مطلق مواجه اند
مقصود فراستخواه، جامعهشناس:
نمیتوان فقر را با عدد و رقم بیان کرد چراکه به مصاحبه و توصیف عمیق نیاز دارد، گفت: «تنها میتوان سطحیترین لایههای فقر را با عدد و رقم توصیف کرد. براساس تحقیقاتی که داشتم، یکسوم خانوارهای ایرانی حداقل بهنوعی با خط فقر مطلق مواجهاند. البته اینها مربوط به افراد زیر خط فقر نیست. ما با گروهی مواجهایم که گرسنگی میکشند و با کمترین میزان کالری زندگی میگذرانند. در شاخص گرسنگی جهانی، در سال گذشته ایران جزو 10 کشور با گرسنگی پایین بود. درحالیکه گزارشهای میدانی نشان میدهد که در کشور میلیونها نفر با گرسنگی زندگی میکنند.»
توزیع عادلانه فقر
زهرا کاویانی، پژوهشگر اقتصادی:
فقر یک پدیده بینرشتهای و متغیری است که زاده سیاستهای اقتصادی است: «یعنی آنچه فقر را ایجاد میکند، سیاستهای اقتصادی است که فقر را میآورد اما پیامدهای اجتماعی دارد، وقتی کلان روندها را نگاه میکنید، همزمان که اقتصادها رشد میکنند، تولید ناخالص داخلی سرانهشان بالا میرود و فقر هم در آنها کاهش مییابد. در تمام کشورهای ثروتمند که بالاترین درآمد سرانه را داریم، همچنان فقر دیده میشود، ما کشوری با نرخ فقر صفر نداریم. در تمام کشورها زمانی که رشد اقتصادی رخ میدهد، یک عده از افرادی هستند که از رشد اقتصادی باز میمانند، اینها افرادی هستند که دولتها در قبالشان مسئول هستند. باید سیاستهای حمایتی برایشان داشته باشند. اینها فقیر هستند. اینکه چه چیزی فقر را بهوجود میآورد، چه اقتصادی فقرزاست و چه سیاستهایی فقرزداست؟ باید به کارکردهای اقتصادی توجه کرد.»
فقیرتر شدن مردم از سال 91
«اگر روند فقر در کشور را بررسی کنیم متوجه میشویم که پایینترین نرخ فقر در ایران، مربوط به سالهای 80 تا 85 است. بعد از آن سالها، یعنی از سال 85، روند فزاینده فقر در کشور شروع شد که 15 درصد بود. یعنی 15 درصد جمعیت کشور زیرخط فقر قرار داشتند. این خط فقری که به آن اشاره میکنم، نتیجه مطالعهای است که از سوی مرکز پژوهشهای مجلس شروع و توسط وزارت رفاه منتشر شد و بهعنوان خط فقر کشور در سالهای 99 و 1400 شناخته شد.»
ارتباط درآمد و فقر
ناهید سرداری، جامعهشناس:
«باید فقر را در جامعه هدایت و برای کاهش آن اقدام کرد. از فقر تعاریف مختلفی میشود که دو بُعد دارد؛ فقر نسبی و مطلق. فقر مطلق به درآمد و ناتوانی در تامین حداقل استانداردهای زندگی گفته میشود، اما فقر نسبی به ناتوانی افراد در دسترسی به یکسری از امکانات گفته میشود. یعنی امکاناتی که جامعه بهعنوان وضعیت مطلوب میشناسد. باتوجه به این تعریف، فقر و نابرابری با هم مساوی است. یکی از شاخصهایی که فقر را با آن مقایسه میکنند، پایین بودن درآمد است.»
فقر دو رویکرد دارد؛ فقر درآمدی و فقر قابلیتی. فقر درآمدی تکبعدی است، اما فقر قابلیتی شاخصهای اجتماعی و انسانی را بررسی میکند که قابل مشاهده هم نیست: «درآمد را بهعنوان وسیلهای برای دسترسی به امکانات میشناسند، به همین دلیل فقر را با پایینبودن درآمد یکی میداند که شکاف طبقاتی ایجاد میکند و منتهی به اعتراضات خیابانی میشود. همچنین مردم احساس ناامنی میکنند.»
با فقر آماری مواجهایم
فرشاد اسماعیلی، پژوهشگر روابط کار:
«هنوز نمیدانیم چند میلیون کارگر در کشور داریم، نمیدانیم چند میلیون بیمهشده هستند، هرچه هستند، آمار جمعیتی است. در کشور سیاست ندادن آمارها و عقیمبودن آنها پیاده میشود. ما نمیدانیم باید درباره چه جمعیتی حرف بزنیم. در سازمان تامین اجتماعی آمار بیمهشدهها را داریم اما نمیدانیم از این تعداد چند نفر کارگر هستند. نمیدانیم تحصیلاتشان چقدر است، در جلسات شورایعالی دستمزد، عدد و آمارهای اعلامشده قابل اتکا نیستند؛ چرا که همه تخمینزده شدهاند.
سازمان پزشکی قانونی، اعلام کرد که در سال گذشته روزانه 5 تا 6 نفر در روز بهدلیل حوادث کار، جانشان را از دست دادهاند، اما وزارت کار این تعداد را یک تا دو نفر اعلام کرده است.»/ دنیای اقتصاد
آکادمی مدیریت استراتژیک
💡 @Strategiaacademy