مولوي عبدالرحمن خوافي
🌴🕋🕌
اگر امروز مواظب لقمەی غذای خود نباشید!
فردا مجبور هستید مواظب :
• حجابِ دخترت
• غیرتِ پسرت
• و حیایِ همسرت باشی!
زیرا لقمهٔ حرام سرآغازِ همهٔ مصیبتهاست.
@siratalrasool
🌴🕋🕌
قرآن کريم گاهی ميفرمايد: ﴿لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ﴾، ﴿لَعَلَّهُمْ يَعْلَمُونَ﴾، تفکر کنيد، تعلّم و تعقّل کنيد، اينها نعمتهاي خوبي است؛ آنجايي که مي فرمايد ، ﴿لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ﴾، ﴿لَعَلهمْ يَعْلَمُونَ﴾، اين از آن جهت است که انسان مشکل داخلي خودش را حلّ کند؛ اما اگر بخواهد تحوّلي در جامعه پيدا بشود و مردم اصلاح بشوند، اين با ﴿لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ﴾ و ﴿لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ﴾ است.
تاکید قرآن این نیست که کار از علما و عقلا ساخته است بلکه جامعه را قائمان بالعلم اداره میکنند
اگر جامعه بخواهد اصلاح بشود مدينه فاضله شکل بگیرد، برای ﴿لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ﴾ است، ﴿لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ﴾ است. اگر کسي «قائم بالعقل» و «قائم بالعلم» بود، آن وقت می تواند جامعه خویش را اصلاح کند.
@siratalrasool
🌴🕋🕌
3⃣5⃣زندگانی پیامبر اسلامﷺ ﴿۵۳﴾
مخالفت قوم و مهربانیهای ابوطالب:
هنگامی که رسول اکرم ﷺ «معبودان آنها را مورد نکوهش قرار داد، آنان دیگر تحمل نکردند و بر مخالفت و دشمنیاش کمر بستند، اما «ابوطالب» بر آنحضرت ﷺ مهربان شد و به دفاع و حمایت از وی برخاست ۔ رسول اکرم ﷺ «به دعوت و اظهار حق همچنان ادامه میداد، از هیچ چیز باکی نداشت و «ابوطالب» نیز در حمایت و دفاع کوتاهی نمیکرد ۔ وقتی «قریش» دیدند که آنحضرت ﷺ در کارش جدّی است، تعدادی از آنان نزد «ابوطالب» رفته چنین گفتند: «ای ابوطالب»! برادرزادهات خدایان ما را بد و بیراه میگوید؛ بر دین ما انتقاد میکند، به خردمندان ما تهمت جهالت میزند و نیاکان ما را گمراه میخواند ۔ از شما میخواهیم که از دو کار یکی را بکنید، یا خودتان جلوی او را بگیرید، یا او را به ما واگذار کنید و در امرش دخالت ننمایید، چرا که دین و عقیده شما مثل دین و عقیده خود ما است» ۔
«ابوطالب» به سخنان آنان گوش داد و به روش مناسب و شیوهای خوب با آنان گفتگو نمود و جواب داد تا این که بلند شدند رفتند ۔(¹)
گفتگوی رسول اکرم ﷺ با ابوطالب:
«قریش» دست از فعالیت بر نداشتند، یکدیکر را علیه رسول گرامی تحریک کردند تا این که بار دیگر نزد «ابوطالب» رفتند و چنین پیشنهاد کردند: ای «ابوطالب»! شما در نظر ما دارای سن و شرافت، و مرتبه خاصی میباشد؛ از شما خواهش کردیم که برادرزادهات را باز دارید ۔ اما شما این کار را نکردید ۔ اینک قسم بخدا دیگر نمیتوانیم بیش از این صبر کنیم که پدرانمان مورد سب و شتم قرار بگیرند، دانایان ما نادان قرار داده شوند و خدایان ما مورد انتقاد واقع شوند، شما از دو راه یکی را انتخاب نمایید، یا خودتان جلوی او را بگیرید یا ما با شما و او به جنگ برمیخیزیم تا این که یکی از طرفین (ما یا شما) از بین برود ۔
«ابوطالب» دشمنی قوم و جدایی آنان را مهم تلقی کرد، از طرفی نسبت به اسلام رسول اللّٰه ﷺ نیز خرسند نبود لذا به رسول اکرم ﷺ پیام فرستاد و چنین گفت: برادرزاده عزیز! قوم تو نزد من آمدند و این چنین گفتند، لذا شما بر من و خودت ترحم کنید و آنچه را که قدرت تحمل آن را ندارم بر من تحمیل مفرمایید ۔
اگر خورشید را در دست راست و
ماه را در دست چپ من بگذارند:
حضرت رسول اکرم ﷺ متوجه شد که «ابوطالب» نگران شده است و از نصرت و یاری اش احساس ناتوانی میکند ۔ لذا به عمویش چنین فرمود:
«يَا عَمُّ! وَاَللَٰهِ لَوْ وَضَعُوْا الشَّمْسَ فِيْ يَمِيْنِي، وَالْقَمَرَ فِيْ يَسَارِي عَلَى أَنْ أَتْرُكَ هَذَا الْأَمْرَ حَتَّى يُظْهِرَهُ اللَٰهُ، أَوْ أَهْلِكَ فِيْهِ، مَا تَرَكْتُهُ»
«عموجان! قسم به اللّٰه، اینها اگر خورشید را در دست راست من و ماه را در دست چپ من بگذارند مشروط بر این که دست از این کار (دعوت) بکشم هرگز این کار (دعوت) را ترک نخواهم کرد، تا این که خداوند متعال دین خود را غالب سازد یا این که من در همین راه قربان شوم۔» ۔
با گفتن کلمات بالا، اشک در چشمان حضرت حلقه زد و گریه اش گرفت، سپس از نزد عمویش برخاست ۔ هنوز دور نرفته بود که «ابوطالب» او را صدا کرده، گفت برادرزاده عزیزم! برگرد! حضرت رسول اکرم ﷺ به سوی او متوجه شد ۔ «ابوطالب» گفت: «برادرزاده عزیز! برو هرچه دوست داری بگو، و به راه خود ادامه بده ۔ به خدا سوگند، من هرگز ترا تنها نمیگذارم و به هیچ وجه دست از حمایت تو بر نمیدارم»(²) ۔
منابع:
(¹) - سيرة ابن هشام، ج: ۱ ص:۲۶۴-۲۶۵ باختصار.
(²) - سيرة ابن هشام: ج: ١ ص؛۲۶۵-۲۶۶ [وأخرج هذه القصة البيهقي في دلائل النبوة (٢/ ١٨٧) وأبو يعلى في مسنده (١٢/ ١٧٦ برقم: ۶۸۰۴) ، والحاكم في المستدرك (٣/ ٥٧٧) بسياق آخر عن عقيل بن أبي طالب، وقال الهيثمي في المجمع (۱۵/۶ برقم: ۹۸۰۹): «رَوَاهُ أَبُو يَعْلَى بِاخْتِصَارٍ يَسِيرٍ مِنْ أَوَّلِهِ، وَرِجَالُ أَبِي يَعْلَى رِجَالُ الصَّحِيحِ و البخاري في التاريخ الكبير: (٧/ ٥١)
/channel/siratalrasool
🌴🕋🕌
سور مبارکه فجر، بلد، حاقة، نازعات، و شمس
الشیخ مصطفی اسماعیل
(مسجد السلطان أبی العلا 1958)
(کانال سیرة الرسول باخرز مولوی عبدالرحمن خوافی)
@siratalrasool
🌴🕋🕌
ترامپ هر بار تهدید به گشودن درهای جهنم به روی اهل غزه میکند، درحالیکه نمیداند خداوند این درها را برای امثال او گشوده است.
پس گذار هر چه میخواهد بشود
بگذار همهی جهان فریاد برآورند
تهدیدمان کنند
خط و نشان بکشند
بگذار از بمب و آتش و مرگ بگویند...
همهی داستان این است
که ما قبلهی اولمان را رها نمیکنیم!
@siratalrasool
🌴🕋🕌
امام ابن قيم رحمه الله می فرماید:
لا تغترّ إذا لم تر أثر ذنبك في حينه !
فقد تجد أثره بعد أربعين سنة.
چون تأثیر گناهت را همان لحظه ندیدی فریب نخور به حقیقت تأثیر آن را بعد از چهل سال خواهی دید.
(الداء والدواء ص١٣٠ )
@siratalrasool
🌴🕋🕌
پند مولانا
مَحرمِ این هوش جز بیهوش نیست
مَر زبان را مشتری جز گوش نیست
محرم هوش حضور تنها کسی است که نسبتبه ذهن بیهوش شده و ذهن را خاموش کردهاست. اگر کسی ذهنش خاموش نبوده و گوش عدمش باز نباشد، نمیتواند حرفهای زندگی یا کلام مولانا را بشنود. بهبیانی فقط انسانهایی که مرکزشان عدم شده، سببسازی و استدلالهای ذهنی را رها کردهاند، مرتب فضا را میگشایند و از جنس هوش زندگی میشوند، میتوانند کلام بزرگان را درک کنند و پیغام زندگی را دریافت نمایند.
/channel/siratalrasool
🌴🕋🕌
(حدیث امروز)
عَنْ أَبِى هُرَيْرَةَ رضي الله عنه أَنَّ رَسُولَ اللَّـهِ ﷺ قَالَ: «إِنَّ اللَّـهَ يَقُولُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ: أَيْنَ الْـمُتَحَابُّونَ بِجَلاَلِى؟ الْيَوْمَ أُظِلُّهُمْ فِى ظِلِّى يَوْمَ لاَ ظِلَّ إِلاَّ ظِلِّى»
(رواه مسلم)
ابوهریره رضي الله عنه می گوید:
رسول الله ﷺ فرمود: «خداوند تبارک و تعالی در روز قيامت می فرمايد:
کجايند کسانی که بخاطر جلال من با هم دوستی کردند تا آنها را امروز در سايه ام، در روزی که سايه ای جز سايه ام وجود ندارد، جای دهم؟»
«اللَّهُمِّ صلی وسَـلِّم علَى نَبِينَا محمدﷺ»
@siratalrasool
🌴🕋🕌
(هر شب یک نکته قرآنی)
«هَـٰٓأَنتُمْ هَـٰٓؤُلَآءِ تُدْعَوْنَ لِتُنفِقُوا۟ فِى سَبِيلِ ٱللَّهِ فَمِنكُم مَّن يَبْخَلُ ۖ وَمَن يَبْخَلْ فَإِنَّمَا يَبْخَلُ عَن نَّفْسِهِۦ ۚ وَٱللَّهُ ٱلْغَنِىُّ وَأَنتُمُ ٱلْفُقَرَآءُ ۚ وَإِن تَتَوَلَّوْا۟ يَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَيْرَكُمْ ثُمَّ لَا يَكُونُوٓا۟ أَمْثَـٰلَكُم»
(محمد آیه 38)
«هان! شما، همان کسانی هستید که به انفاق در راه الله فرا خوانده می شوید؛ پس برخی از شما بخل می ورزند.و هر کس بُخل پیشه کند، فقط به زیان خویش بخل می ورزد.و الله، توانگر و بی نیاز است و شما نیازمندید.و اگر روی بگردانید، گروهی جز شما را جایگزین می کند که مانند شما نباشند.»
@siratalrasool
🌴🕋🕌
مطمئن بودن از خرد خویش بی خردی است.
بهتر است بگوئیم که قویترین افراد ممکن است ضعیف شوند و خردمندترین اشخاص ممکن است خطا کنند...!
@siratalrasool
🌴🕋🕌
پند مولانا
هر که را جامه ز عشقی چاک شد
او ز حرص و جمله عیبی پاک شد
هرکس فضا را باز کند، عاشق شود و جامهٔ منذهنیاش از شدت عشقِ زنده شدن به خداوند چاک گردد، خداوند نیز وجودش را از حرص چیزهای اینجهانی و همهٔ عیبها پاک خواهد کرد.
@siratalrasool
🌴🕋🕌
(حدیث امروز)
اگر فقیر و تنگدستی به تو بدهکار است، به او مهلت بده:
قال النبيﷺ:
«مَنْ سَرَّهُ أَنْ يُنْجِيَهُ اللهُ مِنْ كُرَبِ يَوْمِ الْقِيَامَةِ فَلْيُنَفِّسْ عَنْ مُعْسِرٍ، أَوْ يَضَعْ عَنْهُ»
(صحیح مسلم)
رسول اللّٰه ﷺميفرمايد:
«هرکس دوست دارد که اللّٰه تعالی
او را از سختی های قیامت نجات دهد
به بدهکار تنگ دست مهلت دهد یا بخشی از بدهی او را ببخشد.»
«اللَّهُمِّ صلی وسَـلِّم علَى نَبِينَا محمدﷺ»
@siratalrasool
✰﷽✰
ليستى از خاصترین و پربازدیدترین ڪانالهای تلگرامی تقدیم شما عزیزان.
❀#گــروه_مــبــتــکران ❀
✧═══•❁🦋❁•═══✧
@tab_ahlesunnat
@Motakhallefin_channel
✧═══•❁🦋❁•═══✧
برای عضویت در هر ڪدام از ڪانال ها لطفا روی اسم شان ڪلیڪ نمائید...
🌴🕋🕌
تنهایی آن نیست که آدم کسانی را
در اطرافش نداشته باشد ؛
این است که آدم صاحب عقایدی باشد
که برای دیگران پذیرفتنی نیست ؛
اگر انسانی بیش از دیگران بداند،
تنها می شود !!!
@siratalrasool
🌴🕋🕌
پند مولانا
" دان که از عاقل جفایی گر رود
از وفای جاهلان آن به بود "
بدان که اگر عاقلی به زیان تو کاری کرد
بهتر از آن است که نادانی به سود تو
قدمی بردارد( که فعل دانا بر محاسبه
و اندیشه ای استوار است و فعل نادان
بی محاسبه و بی بنیاد است)...
@siratalrasool
🌴🕋🕌
بزرگترین تصویر ریا در جامعه
هنگامی است که به فقرا لباسهای کهنه
و غذاهای مانده میدهیم و
به ثروتمندان هدایای با ارزشی
که هرگز محتاج آنها نیستند...!
@siratalrasool
🌴🕋🕌
پند مولانا
آخر آدم زادهای ای ناخلف
چند پنداری تو پستی را شرف؟
مولانا می گوید تو آدم زاده هستی و از فرزندان حضرت آدمی و جایگاه ویژه داری؛
سطح خودت را پایین نیاور و دچار پستی نشو
پستی چیست؟
تمام تفکراتی که ما با تردید و ضعف و ناامیدی و احساسهای منفی در وجودمان گذر می دهیم، پستی آفرین هستند و تبدیل به نوعی ماده پست می شوند.
علت اینکه زندگیهای ما دچار مشکل و خیال هست این است که ما از روح فاصله گرفتیم و به اطلاعات فیزیکی چسبیدیم؛
که تمام اینها ما را به پستی و به قول جناب مولانا ما را به اسفلی می کشاند.
در قرآن هم از عبارت اسفل السافلین استفاده شده که یک جایگاه پست و بسیار سطح پایین است!
@siratalrasool
🌴🕋🕌
(حدیث امروز)
وَاللَّهِ مَا الْفَقْرَ أَخْشَى عَلَيْكُمْ وَ إنَّمَا أَخَشَى عَلَيْكُمْ أَنْ تُفْتَحَ عَلَيْكُمُ الدُّنْيَا فَتَنَافَسُوهَا كَمَا تَنَافَسهَا مَن قبلَکُم فَتُهْلِكَكُمْ كَمَا أَهْلَكَتْهُمْ»؛
بخاری (4015)
«من برای شما از بابت فقر نگران نیستم؛ بلکه از این میترسم که دروازهی دنیا به روی شما گشوده شود و مانند گذشتگان که بر سر دنیا با هم رقابت کردند ، شما نیز به رقابت با یکدیگر بپردازید و دنیا همانگونه که مایهی هلاکت آن ها شد، شما را نیز به هلاکت برساند.»
مال و ثروت، آزمونی الهی است که باید در برابرش صابر و خویشتن دار بود، یعنی حق مال، صدقه یا زکاتش را ادا کنیم و شکر خدای تعالی را به جای آوریم و از مال اندوزی و مشغولیت زیاد به مال حذر کنیم.
«اللَّهُمِّ صلی وسَـلِّم علَى نَبِينَا محمدﷺ»
@siratalrasool
🌴🕋🕌
(هر شب یک نکته قرآنی)
﴿سَنَسۡتَدۡرِجُهُم مِّنۡ حَیۡثُ لَا یَعۡلَمُونَ﴾
[القلم: ۴۴]
«ما آنان را از آنجاییکه نمیدانند به تدریج خواهیم گرفت...»
از بدترین انواع فتنه: نعمتهای فراوان و متوالی برای ظالمان، منافقین و دیگر خسارتمندان است، گمان میکنند خداوند این نعمتها را همیشگی برایشان باقی میگذارد، اما نمیدانند این همان سنت استدراج و مقدمهای برای عذاب و خشم الهی است!
@siratalrasool
🌴🕋🕌
دکتر یوسف قرضاوی رحمه الله:
ایمان داریم که سوریه پیروز خواهد شد. ای مردم سوریه! به خدا اعتماد داشته باشید. من سوگند میخورم که شما پیروز خواهید شد. امکان ندارد باطل بر حق پیروز شود و ممکن نیست ظلم بر عدالت سلطه یابد و غیرممکن است حکام ستمگر بر ملتها پیروز شوند.
@siratalrasool
🌴🕋🕌
امت اسلام، یک پیکر واحد است!
آنچه امروز بیش از هر زمان دیگری به آن نیاز داریم، بازگشت به روح امت واحده است. باید از مرزهایی که دشمنان برای ما ترسیم کردهاند فراتر برویم و از چارچوبهای تنگ ملیت و تابعیت عبور کنیم.
مسلمان نباید بر اساس گذرنامهاش شناخته شود؛ نباید سوری، مصری، عراقی، پاکستانی یا ترکی باشد. او فقط یک چیز است: مسلمان.
مسلمانان، فارغ از فاصلهها، زبانها و فرهنگها، یک پیکر واحدند؛
- درد یکی، درد همه است.
- مظلومیت یکی، فریاد همه است.
- شادی یکی، خوشحالی همه است.
در قاموس امت واحده، اولویتبندی مسائل مسلمانان بر اساس جغرافیا یا سیاست، بیمعناست؛
- هر مسلمانی که مورد ظلم است، مسئلهی ماست.
- هر مسلمانی که آواره شود، مسئولیت ماست.
- هر مسلمانی که به یاری نیاز داشته باشد، آزمونی برای ماست.
چگونه ممکن است برای برادرانمان در فلسطین اشک بریزیم اما در برابر رنج برادرانمان در میانمار و سودان خاموش بمانیم؟
چگونه میتوانیم جنایات اشغالگران را محکوم کنیم اما چشمانمان را بر ستمهایی که در دیگر سرزمینهای اسلامی رخ میدهد ببندیم؟
چگونه ممکن است که مرزهای ساختگی، احساسات و مسئولیت ما را محدود کنند؟
- مسلمان، در سرزمین مسلمانان، پناهنده نیست.
- مسلمان، در میان برادرانش، بیگانه نیست.
- مسلمان، تکیهگاهی برای مسلمان است.
@siratalrasool
🌴🕋🕌
2⃣5⃣ زندگانی پیامبر اسلامﷺ ﴿۵۲﴾
دعوت علنی بر بلندای کوه صفا:
حضرت رسول اکرم ﷺ «دعوتش را پوشیده نگاه میداشت ۔ سه سال به همین منوال طول کشید سپس خداوند متعال آنحضرت ﷺ را به اظهار دین اسلام مأموریت داد و فرمود:
﴿فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَ أَعْرِضْ عَنِ اَلْمُشْرِكِيْنَ﴾ (¹)
«پس آشکار کن به آنچه فرموده میشوی و اعراض کن از مشرکان»
وارشاد فرمود: ﴿وَ أَنْذِرْ عَشِْيرَتَكَ اَلْأَقْرَبِيْنَ ۞ وَ اِخْفِضْ جَنَاحَكَ لِمَنِ اِتَّبَعَكَ مِنَ اَلْمُؤْمِنِيْنَ﴾(²)
«و بیم بده فامیلهای نزدیک را ۔ و پست کن بازوی خود را برای آنان که پیروی تو کردند از مسلمانان۔»
و فرمود: ﴿وَ قُلْ إِنِّيْ أَنَا اَلنَّذِيْرُ اَلْمُبِيْنُ﴾(³)
«اعلام کن که من بیم دهندهٔ آشکارم۔»
حضرت رسول اکرم ﷺ «با فرود آمدن این آیات بیرون آمد و بالای کوه «صفا» رفت و با صدای بلند ندا سر داد: «يَا صَبَاحَاهُ»، این صدا بسیار معروف و شناخته شده بود، رسم بر این بود که هرگاه انسانی حس خطر مینمود که دشمن بر شهری یا قبیلهای تهاجم میآورد، ندای «يَا صَبَاحَاهُ» سر میداد ۔ «قریش» بیدرنگ به این ندا لبیک گفته، نزد رسول اکرم ﷺ «جمع شدند بعضی خودشان آمدند و عدهای نماینده خود را فرستادند۔
حضرت رسول اکرم ﷺ «فرمود: ای «بنی عبدالمطلب»، ای «بنی فهر»، ای «بنی کعب»: بنگرید اگر به شما خبر بدهم که اسب سوارانی در دامنهٔ این کوه قصد دارند بر شما تهاجم آورند، آیا حرف مرا قبول میکنید.»
عربها واقع گرا و جدی بودند، آنها با مردی روبرو شدند که راستگویی و امانتداری و خیر خواهی او را تجربه کرده بودند ۔ آنهم در حالتی که او بر بالای کوه قرار داشت و عقب و جلو را میدید ۔اما آنها فقط جلوی خود را میدیدند ۔ اینجا بود که بنابر تیزهوشی و انصاف پسندی خود مجبور شدند که گوینده امین و راستگو را تأیید نمایند ۔ لذا همگی به یک زبان گفتند: آری، قبول میکنیم۔
حکمت بلیغ در دعوت و تعلیم:
وقتی این مرحله طبیعی و اولی تمام شد و گواهی شوندگان تحقق پذیرفت، حضرت رسول اکرم ﷺ «فرمود: ﴿فَانِّيْ نَذِیْرٌ بَیْنَ یَدَیْ عَذَابٌ شَدِیْدٌ﴾
«من بیم دهندهای هستم برایتان از عذابی دردناک که پیش روی شما قرار دارد۔»
حضرت رسول اکرم ﷺ «میخواست با یک مثال بسیار رسا مرتبه نبوت را بشناساند و حضار را با ویژگیها و خصوصیات نبوت و علوم و معارف نبوی آشنا سازد ۔حکمت و روشی که رسول اکرم ﷺ برای تفهیم اختیار نمود، در تاریخ نبوتها و ادیان بیسابقه است و روش و طریقهای بهتر از آن وجود ندارد-
مردم همگی ساکت شدند اما «ابولهب» گفت:
«تَبًّا لَكَ سَائِرَ الْيَوْمِ ، أَمَا دَعَوْتَنَا إِلَّا لِهَذَا؟»(⁴)
«هلاکت باد شما را در تمام روز، آیا تو صرفاً ما را برای همین امر دعوت کردهای؟»
۔۔۔۔۔۔
منابع:
(¹) - سورة الحجر: ۹۴
(²) - سورة الشعراء: ۲۱۴-۲۱۵
(³) - سورة الحجر: ۸۹
(⁴) - أَرَأَيْتُمْ لَوْ أَخْبَرْتُكُمْ أَنَّ خَيْلًا بِسَفْحِ هَذَا الْجَبَلِ تُرِيدُ أَنْ تُغِيرَ عَلَيْكُمْ صَدَّقْتُمُونِي؟ به نقل از ابن کثیر ج: ۱ ص: ۴۵۵-۴۵۶ أخرجه البخاري: كِتَابُ تَفْسِيْرِ؛ بَابُ ﴿وَأَنْذِرْ عَشِيْرَتَكَ الْأَقْرَبِيْنَ﴾، برقم: (۴۷۷۰) و مسلم في: كِتَابُ الْإِيْمَانِ؛ بَابُ فِيْ قَوْلِهِ تَعَالَى: ﴿وَأَنْذِرْ عَشِيْرَتَكَ الأَقْرَبِينَ﴾، برقم: (۲۰۸) و أحمد (۲۸۱/۱) من حدیث ابن عباس رضی اللّٰه عنهما، والطبري في تاريخه: (۳۱۹/۲) و شمس الدین أبو عبداللّٰه محمد بن أحمد بن عثمان بن قامیاز الذهبي، في تاريخ الإسلام: (۱۴۶/۱) و ابن الأثیر في الکامل: (۶۵۹/۱) و ابن حبان: (۵۵/۱) والسهيليّ في الروض الانف: (۱۰۹/۲) و ابن منده: (۹۴۹) و (۹۵۰) والبيهقی فی دلائل النبوة: (۱۸۱/۲) و البغوی في شرح السنَّة: كِتَابُ الْفَضَائِل؛ بَابُ دُعَائِهِ صَلَّی اللّٰهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ الْمُشْرکِین وَصَبِره علی أَذاهم، برقم: (۳۷۴۲)
/channel/siratalrasool
🌴🕋🕌
سوره مبارکه نساء 85-64
الشیخ مصطفی اسماعیل
(قصر ملک فاروق عام 1947 میلادی)
(کانال سیرة الرسول باخرز مولوی عبدالرحمن خوافی)
@siratalrasool
🌴🕋🕌
دمی با حافظ شیرازی
"مجو درستی عهد از جهان سست نهاد
که این عجوز عروس هزار داماداست"
از این جهانی که بنیاد و طبیعت آن سست و بی ثبات است
عهد و پیمان درست طلب مکن زیرا که این پیر زن دنیا عروسی است که هر روز در عقد کسی است این پیر زن عروس هزار داماد است
@siratalrasool
🌴🕋🕌
امام نــووي رحمــہ الله می فرماید:
قراءة القــرآن من المصحف أفضل مـن القراءة عن ظهر القلب؛ لأن النظـر فـﮯ المصحف عبادة مطلوبة، فتجتمـع القـراءة والنظر هكـذا .
خواندن قرآن از روی مصحف بهتر از خواندن قرآن از حفظ است زیرا نگاه کردن به مصحف عبادتی پسندیده است و خواندن قرآن و نگاه کردن در آن با هم جمع می شود.
التبيان فـﮯ آداب حملة القرآن (٥٥)
@siratalrasool
🌴🕋🕌
2⃣5⃣ زندگانی پیامبر اسلامﷺ ﴿۵۲﴾
دعوت علنی بر بلندای کوه صفا:
حضرت رسول اکرم ﷺ «دعوتش را پوشیده نگاه میداشت ۔ سه سال به همین منوال طول کشید سپس خداوند متعال آنحضرت ﷺ را به اظهار دین اسلام مأموریت داد و فرمود:
﴿فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَ أَعْرِضْ عَنِ اَلْمُشْرِكِيْنَ﴾ (¹)
«پس آشکار کن به آنچه فرموده میشوی و اعراض کن از مشرکان»
وارشاد فرمود: ﴿وَ أَنْذِرْ عَشِْيرَتَكَ اَلْأَقْرَبِيْنَ ۞ وَ اِخْفِضْ جَنَاحَكَ لِمَنِ اِتَّبَعَكَ مِنَ اَلْمُؤْمِنِيْنَ﴾(²)
«و بیم بده فامیلهای نزدیک را ۔ و پست کن بازوی خود را برای آنان که پیروی تو کردند از مسلمانان۔»
و فرمود: ﴿وَ قُلْ إِنِّيْ أَنَا اَلنَّذِيْرُ اَلْمُبِيْنُ﴾(³)
«اعلام کن که من بیم دهندهٔ آشکارم۔»
حضرت رسول اکرم ﷺ «با فرود آمدن این آیات بیرون آمد و بالای کوه «صفا» رفت و با صدای بلند ندا سر داد: «يَا صَبَاحَاهُ»، این صدا بسیار معروف و شناخته شده بود، رسم بر این بود که هرگاه انسانی حس خطر مینمود که دشمن بر شهری یا قبیلهای تهاجم میآورد، ندای «يَا صَبَاحَاهُ» سر میداد ۔ «قریش» بیدرنگ به این ندا لبیک گفته، نزد رسول اکرم ﷺ «جمع شدند بعضی خودشان آمدند و عدهای نماینده خود را فرستادند۔
حضرت رسول اکرم ﷺ «فرمود: ای «بنی عبدالمطلب»، ای «بنی فهر»، ای «بنی کعب»: بنگرید اگر به شما خبر بدهم که اسب سوارانی در دامنهٔ این کوه قصد دارند بر شما تهاجم آورند، آیا حرف مرا قبول میکنید.»
عربها واقع گرا و جدی بودند، آنها با مردی روبرو شدند که راستگویی و امانتداری و خیر خواهی او را تجربه کرده بودند ۔ آنهم در حالتی که او بر بالای کوه قرار داشت و عقب و جلو را میدید ۔اما آنها فقط جلوی خود را میدیدند ۔ اینجا بود که بنابر تیزهوشی و انصاف پسندی خود مجبور شدند که گوینده امین و راستگو را تأیید نمایند ۔ لذا همگی به یک زبان گفتند: آری، قبول میکنیم۔
حکمت بلیغ در دعوت و تعلیم:
وقتی این مرحله طبیعی و اولی تمام شد و گواهی شوندگان تحقق پذیرفت، حضرت رسول اکرم ﷺ «فرمود: ﴿فَانِّيْ نَذِیْرٌ بَیْنَ یَدَیْ عَذَابٌ شَدِیْدٌ﴾
«من بیم دهندهای هستم برایتان از عذابی دردناک که پیش روی شما قرار دارد۔»
حضرت رسول اکرم ﷺ «میخواست با یک مثال بسیار رسا مرتبه نبوت را بشناساند و حضار را با ویژگیها و خصوصیات نبوت و علوم و معارف نبوی آشنا سازد ۔حکمت و روشی که رسول اکرم ﷺ برای تفهیم اختیار نمود، در تاریخ نبوتها و ادیان بیسابقه است و روش و طریقهای بهتر از آن وجود ندارد-
مردم همگی ساکت شدند اما «ابولهب» گفت:
«تَبًّا لَكَ سَائِرَ الْيَوْمِ ، أَمَا دَعَوْتَنَا إِلَّا لِهَذَا؟»(⁴)
«هلاکت باد شما را در تمام روز، آیا تو صرفاً ما را برای همین امر دعوت کردهای؟»
۔۔۔۔۔۔
منابع:
(¹) - سورة الحجر: ۹۴
(²) - سورة الشعراء: ۲۱۴-۲۱۵
(³) - سورة الحجر: ۸۹
(⁴) - أَرَأَيْتُمْ لَوْ أَخْبَرْتُكُمْ أَنَّ خَيْلًا بِسَفْحِ هَذَا الْجَبَلِ تُرِيدُ أَنْ تُغِيرَ عَلَيْكُمْ صَدَّقْتُمُونِي؟ به نقل از ابن کثیر ج: ۱ ص: ۴۵۵-۴۵۶ أخرجه البخاري: كِتَابُ تَفْسِيْرِ؛ بَابُ ﴿وَأَنْذِرْ عَشِيْرَتَكَ الْأَقْرَبِيْنَ﴾، برقم: (۴۷۷۰) و مسلم في: كِتَابُ الْإِيْمَانِ؛ بَابُ فِيْ قَوْلِهِ تَعَالَى: ﴿وَأَنْذِرْ عَشِيْرَتَكَ الأَقْرَبِينَ﴾، برقم: (۲۰۸) و أحمد (۲۸۱/۱) من حدیث ابن عباس رضی اللّٰه عنهما، والطبري في تاريخه: (۳۱۹/۲) و شمس الدین أبو عبداللّٰه محمد بن أحمد بن عثمان بن قامیاز الذهبي، في تاريخ الإسلام: (۱۴۶/۱) و ابن الأثیر في الکامل: (۶۵۹/۱) و ابن حبان: (۵۵/۱) والسهيليّ في الروض الانف: (۱۰۹/۲) و ابن منده: (۹۴۹) و (۹۵۰) والبيهقی فی دلائل النبوة: (۱۸۱/۲) و البغوی في شرح السنَّة: كِتَابُ الْفَضَائِل؛ بَابُ دُعَائِهِ صَلَّی اللّٰهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ الْمُشْرکِین وَصَبِره علی أَذاهم، برقم: (۳۷۴۲)
/channel/siratalrasool
🌴🕋🕌
تلاوت ربع اول سوره مبارکه حج
استاد مصطفی اسماعیل
(اسکندریه، سال 1959 میلادی)
(کانال سیرة الرسول باخرز مولوی عبدالرحمن خوافی)
@siratalrasool
🌴🕋🕌
(هر شب یک نکته قرآنی)
«إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ»
(الشعراء آیه89)
«بلکه تنها کسی (نجات پیدا میکند و از اموالی که در راه آفریدگار صرف، و از اولادی که در مسیر پروردگار رهنمود کرده باشد، سود میبرد) که با دل سالم (از بیماری کفر، نفاق و ریا) به پیشگاه خدا آمده باشد.»
@siratalrasool
🌴🕋🕌
دمی با حافظ
"حافظ این خرقه بینداز مگر جان ببری
کاتش از خرقه سالوس و کرامت بر خاست"
یکی از نکات بسیار مهم از جهان بینی حضرت حافظ مبارزه با نفاق ودورنگی وسیاهکاری چرب زبانی است.
مدام با منافقین سر ستیز وجنگ دارد وهمه جا آنهارا به اشکال مختلف نشان میدهد .
آموزش حضرت پیر صداقت و یکرنگی است بدین دلیل میفرماید زیر بنای تمام آفات بشر خدعه ونیرنگ و دروغ و ریاست .
حافظ این خرفه را که ممکن است بوی ریا بدهد از سر بیرون کن که تمام بدبختی وآفت دین ما دو رویی خدعه وریا وگزافه گوییست چنین کن تا از این مهلکه جان بدر ببری.
@siratalrasool
🌴🕋🕌
1⃣5⃣ زندگانی پیامبر اسلامﷺ ﴿۵۱﴾
اسلام خدیجه و اخلاق وی:
«خدیجهؓ» به آنحضرت ﷺ «ایمان آورد؛ او اولین کسی بود که به خدا و رسولش گرویده شد، و خود را در کنار رسول اکرم ﷺ «قرار داد، و آنحضرت ﷺ «را نصرت میکرد، دلداریاش داده و برای او مشکلات را آسان جلوه مینمایاند و بارش را سبک میکرد۔»
اسلام آوردن علی بن ابیطالبؓ و زید بن حارثهؓ:
پس از «خدیجهؓ»، «علی بن ابیطالبؓ» که کودکی ده ساله بود اسلام آورد، او قبل از اسلام تحت تکفل رسول اکرم ﷺ «بود، رسول اکرم ﷺ در دوران تنگدستی «ابوطالب»، «علیؓ» را از وی گرفته و خودش متکفل او شده بود۔(¹) در همین دوران «زید بن حارثهؓ» که غلام و پسر خوانده حضرت رسول اکرم ﷺ «بود، اسلام آورد۔(²)
اسلام آوردن این افراد که از نزدیکترین و آگاهترین افراد به احوال وی بودند، گواهی و برهان بزرگی بر راستگویی و اخلاص و حسن اخلاق آنحضرت ﷺ «تلقی گردید ۔ زیرا که میگویند: «أهْل البیت أدری بما فیه» «اهل یک خانه از آنچه داخل آن است بهتر آگاهی دارند.»
اسلام ابوبکر بن ابی قحافهؓ و نقش وی در دعوت به اسلام:
حضرت «ابوبکر بن ابی قحافهؓ»، اسلام آورد، او که بنابر جوانمردی و عدالت پسندی خویش از مرتبه خاصی نزد «قریش» برخوردار بود، اسلام آوردن خود را اعلام نمود، او مردی بسیار دوست داشتنی و نرم خو بود ۔ به انساب و احوال «قریش» آگاهی داشت ۔ پیشهاش تجارت بود و به اخلاق و نیکوکاری شهرت داشت و همینکه مسلمان شد، فوراً دعوت به سوی خدا و اسلام را آغاز کرد، هر کسی را که به او اعتماد داشت و پیش او رفت و آمد میکرد و یا با او نشست و برخاست داشت، به سوی اسلام فرا میخواند و فرصتی را از دست نمیداد۔(³)
اسلام آوردن بزرگانی از قریش:
بنا به دعوت حضرت «ابوبکر صدیقؓ» چند تن از بزرگان «قریش» که دارای بزرگی و مرتبه بودند، اسلام آوردند از آنجمله: حضرت «عثمان بن عفانؓ»، «زبیر العوامؓ»، «عبدالرحمن بن عوفؓ» و «سعد بن ابی وقاصؓ» و «طلحهٔ بن عبیداللّٰهؓ» میباشند ۔ حضرت «ابوبکرؓ» این بزرگواران را نزد رسول اکرم ﷺ «آورد و همگی مشرف به اسلام شدند»۔(⁴)
بعد از آن تعداد دیگری از بزرگمردان «قریش» مانند «ابوعبیده بن الجراحؓ»، «ارقم بن ابی الارقمؓ»، «عثمان بن مظعونؓ»، «عبیده بن الحارث بن المطلبؓ»، «سعید بن زیدؓ»، «خباب بن الارتؓ»، «عبداللّٰه بن مسعودؓ»، «عمار بن یاسرؓ»، «صهیبؓ» و غیره مسلمان شدند۔(⁵)
از این به بعد مردم گروه گروه، مرد و زن به اسلام روی آوردند تا این که آوازه اسلام در «مکه» منتشر شد و اسلام موضوع سخن مردم قرار گرفت.
منابع:
(¹) - سیرة ابن هشام، ج: ۱ ص: ۲۴۵ ۔
(²) - سیرة ابن هشام، ج: ۱ ص: ۲۴۷ ۔
(³) - سیرة ابن هشام، ج: ۱ ص: ۲۴۹-۲۵۰ ۔
(⁴) - سیرة ابن هشام، ج: ۱ ص: ۲۴۹-۲۵۰ ۔
(⁵) - سیرة ابن هشام، ص: ۲۴۷
/channel/siratalrasool