مولوي عبدالرحمن خوافي
🌴🕋🕌
2⃣6⃣📲 فایل صوتی دروغ قسمت 2
(دروغگویی و آثار زیانبار آن در زندگی ) سلسله درس های آداب و اخلاق اسلامی در پرتو سنت و سیرت رسول اکرم
🎙واعظ: مولوی عبدالرحمن خوافی
⏱زمان حدود18دقیقه
کانال سيرة الرسول باخرز
/channel/siratalrasool
🌴🕋🕌
(حدیث امروز)
«عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ رَضِیَ اَللهُ عَنْهُ قَالَ: قَالَ النَّبِيُّ ﷺ : «لَيْسَ صَلاةٌ أَثقَلَ عَلَى الْمُنَافِقِينَ مِنَ الْفَجْر وَالْعِشَاءِ، وَلَوْ يَعْلَمُونَ مَا فِيهِمَا لأَتَوْهُمَا وَلَوْ حَبْوًا»
(بخارى:657)
«ابوهریره رَضِیَ اَللهُ عَنْهُ روایت میكند كه رسول اكرم ﷺ فرمود:
«هیچ نمازی بر منافقین دشوارتر از نمازهای صبح و عشاء نیست، ولی اگر میدانستند كه در این نمازها
چه اجر عظیمی نهفته است، بصورت افتان و خیزان هم كه میبود، حتماً در آنها، شركت میكردند!»
«اللَّهُمِّ صلی وسَـلِّم علَى نَبِينَا محمدﷺ»
@siratalrasool
🌴🕋🕌
(هر شب یک نکته قرآنی)
«وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا كَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُوا أَنُؤْمِنُ كَمَا آمَنَ السُّفَهَاءُ ۗ أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاءُ وَلَٰكِنْ لَا يَعْلَمُونَ»
(البقرة آیه13)
«و هنگامی که بدانان گفته شود: ایمان بیاورید همان گونه که تودهی مردم ایمان آوردهاند، گویند: آیا همانند بیخردان ایمان بیاوریم؟ هان! ایشان بیخردانند ولیکن نمیدانند.» (که نادانی و بیخردی منحصر بدیشان و محدود بدانان است)
یکی از ویژگیهای منافقان، تحقیر نیکوکاران و کاستن از مقام و منزلت آنان است.
@siratalrasool
🌴🕋🕌
.هیچ کامیابی بدون هزینه نیست...
آسودگی، ثمرهی رنج است...
بخشش، میوهی صبر...
سعادتمندترین انسانها و برترین مردمان، شهدا هستند؛ آنان که راه خدا را در پیش گرفتهاند و با اشتیاق به سوی او گام برمیدارند، نه به انگیزهای جز تقوا و شوق لقای او...
@siratalrasool
🌴🕋🕌
6⃣4⃣ زندگانی پیامبر اسلامﷺ ﴿۴۶﴾
نگرانی عمیق:
حضرت رسول اکرم ﷺ «در درون خود ناراحتی و نگرانی پیچیدهای احساس میکرد که نمیدانست منبع آن چیست؟ و سرانجامش به کجا منتهی خواهد شد؟ اصلاً در ذهن آنحضرت ﷺ خطور نمیکرد که پروردگار جهان او را به وحی و رسالت مشرف خواهد ساخت در این خصوص روزی از روزها حتی خیالی هم در دلش نیامده بود،
پروردگار متعال میفرماید:
﴿وَ كَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنَا مَا كُنْتَ تَدْرِيْ مَا اَلْكِتَابُ وَ لاَ اَلْإِيْمَانُ وَ لَكِنْ جَعَلْنَاهُ نُوْراً نَهْدِيْ بِهِ مَنْ نَشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا وَ إِنَّكَ لَتَهْدِيْ إِلىَ صِرَاطٍ مُسْتَقِيْمٍ﴾ (¹)
«و همچنین وحی فرستادیم به سوی تو قرآن را از کلام خود، نمی دانستی که چیست کتاب و نمی دانستی که چیست ایمان، و لیکن قرار دادهایم وحی را نور عظیمی که در پرتو آن هر کس از بندگان را بخواهیم هدایت میبخشیم و تو قطعاً به راه راست رهنمود می سازی۔»
در جایی دیگر میفرماید:
﴿وَ مَا كُنْتَ تَرْجُوْا أَنْ يُلْقىَ إِلَيْكَ اَلْكِتَابُ إِلاَّ رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ فَلاَ تَكُوْنَنَّ ظَهِيْراً لِلْكَافِرِيْنَ﴾ (²)
«و توقع نمیداشتی که فرود آورده شود به سوی تو کتاب، لیکن (فرو فرستاده شد) به سبب رحمتی از پروردگار تو پس هرگز مشو مددگار کافران»
از حکمتهای بی پایان و اقتضای ربوبیت پروردگار است که آنحضرت ﷺ «ناخوانده و امی بزرگ شد؛ و نوشتن و خواندن بلند نبود، بدین طریق از تهمت دشمنان و سوء ظن دروغ پردازان بدور ماند؛
قرآن مجید به همین نکته اشاره میفرماید:
﴿وَ مْا كُنْتَ تَتْلُوْا مِنْ قَبْلِهِ مِنْ كِتَابٍ وَ لاَ تَخُطُّهُ بِيَمِيْنِكَ إِذاً لاَّرْتَابَ اَلْمُبْطِلُوْنَ﴾ (³)
«تو پیش از قرآن، کتابی نمیخواندی، و با دست راست خود چیزی نمینوشتی ۔ که اگر چنین میشد باطلگرایان به شک و تردید میافتادند»
قرآن کریم در جایی دیگر آن حضرت ﷺ را به امی ملقب مینماید:
﴿اَلَّذِيْنَ يَتَّبِعُوْنَ اَلرَّسُوْلَ اَلنَّبِيَّ اَلْأُمِّيَّ اَلَّذِيْ يَجِدُونَهُ مَكْتُوْباً عِنْدَهُمْ فِيْ اَلتَّوْرَاةِ وَ اَلْإِنْجِيْلِ...﴾ (⁴)
«کسانی که پیروی میکنند از فرستاده (الهی) پیامبر امی که مییایند (وصف) او را نوشته نزد خویش در تورات و انجیل»
۔۔۔۔۔۔منابع:
(¹) - سورة الشوری: ۵۲ ۔
(²) - سورة القصص: ۸۶ ۔
(³) - سورة العنکبوت: ۴۸ ۔
(⁴) - سورة الاعراف: ۱۵۷ ۔
/channel/siratalrasool
🌴🕋🕌
سوره مبارکه النحل
الشيخ مصطفى إسماعيل
(التلاوة في المسجد الاقصى)
(کانال سیرة الرسول باخرز مولوی عبدالرحمن خوافی)
@siratalrasool
🌴🕋🕌
ترس از تغییر !
اﺯ ﺑﺮﺗﺮﺍﻧﺪ ﺭﺍﺳﻞ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ :
ﭼﺮﺍ ﯾﮏ ﺁﺩﻡ ﻣﺘﻌﺼﺐ ﻣﯽ ﺗﺮسد ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩﺍﺗﺶ ﺷﮏ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺭﺍﻫﺶ ﺭﺍ ﺍﺻﻼﺡ ﮐﻨﺪ !؟
ﺭﺍﺳﻞ پاسخ ﻣﯿﺪﻫﺪ :
ﭼﻮﻥ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ؛
چگونه ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻢ ﺑﻪ ﺗﺎﻭل های ﮐﻒ ﭘﺎﯾﻢ ،
ﺑﮕﻮﯾﻢ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺴﯿﺮﯼ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺁﻣﺪه ام ؛
ﺍﺷﺘﺒﺎه ﺑﻮﺩه ﺍﺳﺖ ...
ﺍﯾﻦ ﯾﮏ ﻣﺼﯿﺒﺖ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺳﺖ و ﺍﮐﺜﺮ
ﺁﺩﻡ ﻫﺎﯼ ﺍﻣﺮﻭﺯﯼ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﺵ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ ...
@siratalrasool
🌴🕋🕌
براستی دولت عثمانی چگونه تشکیل شد؟
*آرطغرل بن سلیمان شاه* به خاطر یورش مغول ها بر عالم اسلامی، همراه چهارصد خیمه ی قبیله اش که از آسیا می آمدند، دنبال مکانی مناسب برای زندگی گشتند. و در میان گشت زنی هایشان، ناگهان ارطغرل سر و صدایی به گوشش خورد، هنگامیکه به آن نزدیک شد متوجه نبردی شدید بین دولشکر بزرگ شد، لشکری که پرچم های اسلامی را برافراشته و دیگری هم پرچم های معروف مغول ها را.
*ارطغرل* هم مستقیما با کمال ثبات و حماسه به چهارصد نفر اسب سوار قبیله اش فرمان داد تا برای یاری برادران دینی و عقیده ایشان آماده شوند، بدون آنکه حتی بداند که آنها چه کسانی هستند، و بدون آنکه از ازبین رفتن قبیله و جنگجویانش از شرکت در چنین نبردی بترسد.
مسلمانان هم ناگهان چشمشان به اسب سوارانی افتاد که اثر خاکی شدن بر آنان دیده نمیشد، و آنها را هم نمیشناختند، و نمیدانستند که آیا از آسمان نازل شدند یا از زمین بیرون آمدند!! مانند طوفان بر لشکر مغول ها که از لحاظ تعداد و تجهیزات بیشتر بودند تاختند، و پهلوانانه جنگیدند و توانستند که خسارت مسلمانان را به پیروزی مبدل کنند(شکر خدا). و مغول ها شکست خورده و جیش اسلامی سلجوقی با فرماندهی *علاء الدین سلجوقی* پیروز شدند.
امیر علاءالدین بخاطر آنها و عقیده ی پاکشان و نیز یاریشان به او بسیار خوشحال شد، و عملکردشان را بزرگ شمرد، پس زمینی در مرزهای غربی آناتولی که به مرزهای بیزانسی ختم میشد به آنان عطا کرد.
*ارطغرل* در خدمت کردن به *علاءالدین سلجوقی* کارش را ادامه بخشید و در نبرد با مغولان و صلیبی ها شرکت میکرد، تا وقتیکه خداوند روح پاک *علاءالدین* را گرفت و بعد از وفات ارطغرل، پسرش *عثمان بن ارطغرل* بعنوان امیر انتخاب شد.
و از این خاک کمی که علاءالدین سلجوقی برایشان تقسیم کرد.
بزرگترین امپراطوری ای که تاریخ آنرا به خود دیده باشد(دولت عثمانی) برپا شد، و از نسل این امیر جنگجوی تکاور قهرمان مجاهد، بزرگترن پادشاهی زمین حکومت کرد و برای بیش از 600سال پرچم اسلام را برافراشتند.
خلافت عثمانی:600سال حکمرانی بر نیمی از زمین.
تاریخ اسلام،شرافتمندانه ترین تاریخی که زمین به خود دیده است.
@siratalrasool
🌴🕋🕌
5⃣4⃣ زندگانی پیامبر اسلامﷺ ﴿۴۵﴾
حِلْفُ الْفُضُولِ یا پیمان جوانمردان:
رسول اکرم «در «حِلْفُ الْفُضُولِ» شرکت داشتند، این یکی از پیمانهای بسیار مهم و پسندیده در میان عربها تلقی میشد، ماجرای آن از این قرار بود که مردی از «زبید» وارد «مکه» شد، کالایی در دست داشت، «عاص بن وائل» که یکی از بزرگان «قریش» بشمار میرفت، آن را خرید، ولی مبلغی را که متعهد شده بود در عوض آن بپردازد، نپرداخت ۔ مرد زبیدی بزرگان «قریش» را به کمک طلبید اما، بنابر مقام و مرتبه «عاص بن وائل» کسی حاضر نشد او را یاری نماید بالاخره مرد زُبَیْدی اهل «مکه» و مردان ذی مروت را به یاری طلبید ۔ غیرت مردانی که دارای مروت و جوانمردی بودند، بجوش آمد ۔ همگی در خانه «عبداللّٰه بن جدعان» گرد آمدند، و بعد از صرف غذا همه سوگند خوردند و با هم پیمان بستند که به حمایت مظلومین علیه ظالمان ید واحده باشند تا این که حق مظلوم را بستانند، «قریش» این پیمان را «حلف الفضول» نام گذاشتند۔(¹)
سپس همه همپیمانها به نزد «عَاصِ بْن وَائِل» رفته، کالای مرد زبیدی را از وی گرفته به صاحبش باز گرداندند،
حضرت رسول اکرم نسبت به این پیمان افتخار مینمود و بعد از بعثت نیز به آن متعهد بود میفرمود:
در خانه «عَبْدِاللّٰهِ بْن جُدْعَانَ» شاهد پیمانی شدم که اگر حالا نیز (بعد از بعثت) مرا به آن پیمان بخواهند، اجابت میکنم، یعنی حالا نیز به عهد و پیمان خود وفا دارم۔(²) همگی عهد کردند که حق را به صاحب آن باز گردانند و هیچ ظالمی حق ندارد بر مظلوم بتازد۔(³)
منابع:
(¹) - علت نام گذاری این پیمان به: «حلف الفضول» این گفته شده که قبل از قریش قبیله: «جرهم» نیز چنین پیمانی با هم بسته بودند، کسانی که در آن پیمان شرکت داشتند نام سه تن از آنها فضل بود لذا به دلیل مشابهت، این پیمان نیز به حلف الفضول موسوم گردید ۔ الروض الانف شرح سیرة ابن هشام توجیهات دیگری نیز گفته اند.
(²) - «قَالَ رَسُوْلُ اللَٰهِ صَلَّى اللَٰهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: لَقَدْ شَهِدْتُ فِيْ دَارِ عَبْدِ اللَٰهِ بْنِ جُدْعَانَ حِلْفًا لَوْ دُعِيتُ بِهِ فِيْ الْإِسْلَامِ لَأَجَبْتُ»
(³) - سیرة النبوية (من البدایة والنهایة لابن کثیر، ج: ۱ ص: ۲۵۸
/channel/siratalrasool
🌴🕋🕌
آیات 32 الی 51 سوره مبارکه حجر بصوت زیبای استاد محمدصدیق منشاوی (رحمهالله)
#صفحه_264
#جزء_چهاردهم
(کانال سیرة الرسول باخرز مولوی عبدالرحمن خوافی)
@siratalrasool
🌴🕋🕌
"گناه کسی که فحشا و منکرات را منتشر میکند حتی اگر هم نداند نزد خداوند متعال بزرگتر از گناه کسیست که آن را میداند ولی آن را منتشر نمیکند
زیرا
شخص اول، گناه تعداد بسیار زیادی از مردم را به دست میآورد اما شخص دوم فقط گناه خودش را به دست میآورد".
علامه عبدالعزیز طریفی.
@siratalrasool
🕌🌴🕋
پند مولانا
هركه در خلوت به بينش يافت راه
او ز دانش ها نجويد دستگاه
علم چون بر دل زَنَد يارى شود
علم چون بر تن زَنَد بارى شود
مولانا يكى از موضوعاتى را كه به صورت دَوَرانى مورد تأكيد قرار مى دهد، برترى بينش بر دانش است. دانش ، اندوخته است ، و بينش ، مصرف كردن بهينهء آن اندوخته. دانش،تفسير مى كند، و بينش ، آدمى را تغييرمى دهد، البته تغييرى رو به سوى كمال.دانشى كه رفتار و كردارمان را همرنگ خودش نكند مثلِ غذايى است كه هضم نمى شود.چنين غذايى ما را رنجور و بدحال مى كند. كسانى كه دانش و محفوظات دارند و بينش ندارند نوعاً دچار بيمارى هاى اخلاقى و شخصيتى مى شوند. اما غذايى كه هضم شود نيرو و سلامتى مى آورد، ولو اندك باشد. همينطور هر معرفتى كه به بينش تبديل شود سلامتى روانى و اخلاقى در پى
مى آورد. دانشى مى تواند نجات بخشى كند كه با رفتار و هويّت ما در آميزد.
@siratalrasool
✰﷽✰
ليستى از پر بازدیدترین و خاصترین کانالهای تلگرامی تقدیم نگاه شما.
#گروهانس
❥❥💠✿━━━━━━●
@tab_ahlesunnat
@Motakhallefin_channel
❥❥💠✿━━━━━━●
برای عضویت در هر ڪدام از ڪانال ها لطفا روی اسم شان ڪلیڪ نمائید....
🌴🕋🕌
ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎﯼ ﻣﻮﻓﻖ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ..
ﻫﺪﻓﺸﺎﻥ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺧﺸﻨﻮﺩﯼ ﺍﻭ ﻭ ﺁﺭﻣﺎﻥ ﺷﺎﻥ ﻣﺤﺒﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺷﺪﻥ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻭ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺍﺭﺗﺒﺎﻃﯽ ﻧﯿﮑﻮ ﺑﺎ ﺍﻭﺳﺖ .
ﺩﻧﯿﺎ ﺩﺭ ﻧﻈﺮ ﺁﻧﻬﺎ : ﺍﺑﺰﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﻧﻪ ﻫﺪﻑ، ﻭ ﻭﺳﯿﻠﻪ ﺍﺳﺖ ﻧﻪ ﺁﺭﻣﺎﻥ، ﭘﺲ ﺍﻭ ﻣﺎﻟﮏ ﺩﻧﯿﺎ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﻧﻪ ﻣﻠﮏ ﺩﻧﯿﺎ ﻭ ﺩﻧﯿﺎ ﻣﻠﮏ ﺍﻭ، ﻭ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺪﻣﺖ ﻣﯽﮔﯿﺮﺩ ﻧﻪ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺪﻣﺖ ﮔﯿﺮﺩ،
@siratalrasool
🌴🕋🕌
گزیده سخنان شیخالاسلام مولانا عبدالحمید در مراسم تجلیل از حافظان قرآن مدرسه دینی فاروق اعظم و دانشآموختگان خواهر مکتب فاطمةالزهرا/ مسجد حیدری زاهدان/ شامگاه چهارشنبه 12 دیماه 1403:
ما به منافع دنیا و آخرت نیازمندیم؛ البته منافع و داراییهای دنیا ناپایدار و منافع آخرت پایدار هستند.
عمل خیر و صالح در سعادت دنیا و آخرتتان تأثیر دارند؛ عمل نیک در دنیا مایۀ سکون و آرامشِ قلب و راحتی وجدان و در آخرت مایۀ سربلندی و نجات میشود.
انسان وقتی از دستورات خدا فرمانبرداری میکند اگر در این راه گرسنگی و تشنگی و محرومیت و بیمهری را تحمل کند دلش تسکین پیدا میکند و خشنود است که من در راه مالکالملک این مشکلات را تحمل میکنم.
انسان صالح در زندگی خود و نسل آینده و همسایگان تأثیر دارد.
همنشینی با ناصالح شاید رحمت خدا را از انسان قطع کند و شومی اعمال او بر انسان تأثیر بگذارد.
کسانی که اخلاق خوش دارند، قرآن تلاوت میکنند و با الله ارتباط دارند، برای جامعه مایۀ خیر هستند.
انسان صالح در یک قوم و روستا و شهر تاثیرگذار است و برایشان دعای خیر میکند، اما انسان نابابی که مرتکب قتل میشود و مشروب مینوشد و گناه میکند عملش بر قوم و اهل شهر و روستا اثر دارد. حداقل مردم مسئول هستند که او را از گناه منع کنند.
سرنوشت انسان در گرو اعمال اوست.
اعمال مکافات دارند؛ اگر نیکی کنیم نیکی میبینیم، بدی کنیم بدی میبینیم. اگر ظلم کنیم ظلم میبینیم و اگر انصاف کنیم انصاف میبینیم. اگر کسی با فرزندانش بد رفتار کند، فرزندانش با او بد رفتار میکنند.
اگر دل انسانی را به ناحق بشکنید مطمئن باشید الله حق او را از شما میگیرد.
کسانی که جنایت و ظلم کنند در دنیا و آخرت گرفتار میشوند.
این غفلت از عملکرد خود است که انسان گمان کند خدا او را نمیگیرد؛ الله دیر میگیرد ولی سخت میگیرد.
هیچ انسانی را ناامید نکنید، دل کسی را نشکنید، کسی را تحقیر نکنید، با انسانها محترمانه رفتار کنید و به آبرو و عزت هیچ انسانی تعرض نکنید.
ما همواره زیر ذرهبین و نگاه الله تعالی قرار داریم. الله تعالی با علم خودش و زمین، فرشتگان و اعضای بدنِ ما اعمال ما را ثبت و ضبط میکنند و تکتک اعمال ما را در روز قیامت مقابل ما میآورند.
نماز و استغفار و تلاوت قرآن و خیرات و نیکیها ثبت میشوند. مجالس بیهوده و صحبتهای لغو و گناهان هم ثبت میشوند.
به خانواده و فرزندانتان توصیه کنید از آخرت غافل نشوند و زندگی و سرنوشت خود را نابود نکنند.
کسی که گروگان میگیرد و غیبت میکند و تهمت میزند خسارت سنگینی کرده است.
کسانی که مال یتیم میخورند و همسایگان از دستشان در امان نیستند و حقوق والدین و خویشاوندان و مردم را رعایت نمیکنند، زندگی و آینده خود را تباه میکنند.
بسیاری از مشکلات و مصیبتها نتیجۀ عملکرد ما هستند.
دنیا محل مجازات نیست؛ ثواب و مجازات در روز قیامت به انسان میرسد، اما عمل در زندگی دنیا هم تاثیر دارد.
بسیاری حرف شیطان را میزنند و مردم را از نیکی منع میکنند و میگویند چه کسی از نیکی به خیر رسیده است؛ این حرف شیطان است.
مواظب باشید که هیچ چیزی بالاتر از هدایت و خیر و دینداری نیست.
بر مسیر حق و صداقت و راستی حرکت کنید.
دروغ و کلاهبرداری و جادو و اعتیاد را ترک کنید؛ اینها دنیا و آخرت انسان را نابود میکنند.
روزانه خودتان را محاسبه کنید، منافع آخرتتان را بررسی کنید که چهقدر نیکی کردهاید و چهقدر لغزیدهاید.
بعد از مرگ چیزی جز عملکرد ما با ما نیست؛ اگر مرتکب گناه شده باشیم عملکردمان با ترسناکترین و بدترین شکل و با بوی بسیار بد میآید، و اگر نیکی کرده باشیم عملکرد ما با چهرهای زیبا میآید که از نگاهکردن به آن سیر نمیشویم.
انسانیت داشته باشیم.
دین اسلام به انسان «انسانیت واقعی» را تعلیم داده است که وجود انسان برای مردم مایۀ خیر و برکت باشد و مردم او را پناهگاه خود بدانند.
ما میتوانیم با انسانیت دنیا را تحت تأثیر قرار بدهیم. انسانیت و رفتار خوب شما سبب میشود که طرف مقابل نسبت به دینتان قضاوت خوب کند.
مهم است که مسلمانان از نفاق و دورنگی دوری کنند.
شایستۀ مسلمان است که صداقت و یکرنگی و اخلاص داشته باشد و رفتار و کردارش درست باشند؛ چنین انسانی «مسلمان واقعی» است.
سعی کنیم به حرف خدا و حق عمل کنیم و زندگی خود را تغییر بدهیم.
/channel/siratalrasool
🌴🕋🕌
7⃣4⃣ زندگانی پیامبر اسلامﷺ بـعـد از بعـثـت﴿۴۷﴾
مژده صبح سعادت:
هنگامی که رسول اکرم ﷺ «چهل بهار از عمرش را پشت سر گذاشته بود؛ جهان بر لبهٔ پرتگاهی از آتش قرار داشت، بشریت با سرعتی سرسامآور به سوی انتحار و خودکشی در حال حرکت بود، اینجا بود که صبح سعادت طلوع نمود و آثار آن هویدا گشت و وقت بعثت فرا رسید و همین است سنت الهی هنگامیکه تاریکی شدت میگیرد و تیره بختی به درازا میکشد،
نگرانی حضرت رسول اکرم ﷺ «بنا به مشاهده جهل و جاهلیت و خرافات و بتپرستی به اوج خود رسیده بود، او امیدوار بود که از جانب آفریدگار جهان، آسمانها و زمین، راهنمایی و هدایتی شامل حال گردد، گویی چیزی او را بر انگیخته میکند در همین دوران، خلوت گزینی، چنان مورد علاقهاش واقع شد که هیچ چیز از آن پسندیدهتر نبود۔ از «مکه» خارج میشد و دور میرفت تا این که خانهها از نگاهش ناپدید میگشت، هنگامیکه از وادیها و درههای «مکه» عبور میکرد ۔ از کنار هر سنگ و درختی میگذشت بروی سلام میگفتند: «السلام علیک یا رسول اللّٰه!» حضرت به اطراف خود، و چپ و راستش مینگریست، امّا جز درختان و سنگها چیز دیگری نمیدید۔(¹)
رسول اکرم ﷺ «در ابتدای بعثت، خوابها و رؤیاهایی میدید که مانند سپیده صبح تحقق پیدا میکرد۔(²)
۔۔۔۔۔۔
منابع:
(¹) - سیرة ابن هشام، ج: ۱ ص: ۲۳۴-۲۳۵ در صحیح مسلم از حضرت جابر بن سمرة روایت است که آنحضرت ﷺ فرمود: «إِنِّي لَأَعْرِفُ حَجَرًا بِمَكَّةَ كَانَ يُسَلِّمُ عَلَيَّ قَبْلَ أَنْ أُبْعَثَ، إِنِّي لَأَعْرِفُهُ الْآنَ»: «من سنگی را در مکه میشناسم که قبل از بعثت بر من سلام میگفت و اکنون هم آن را میبینم۔» صحیح مسلم: ۵۸/۷ كِتَابُ الْفَضَائِلِ؛ بَابُ فَضْلِ نَسَبِ النَّبِيِّ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَتَسْلِيمِ الْحَجَرِ عَلَيْهِ قَبْلَ النُّبُوَّةِ رقم حدیث: ۲۲۷۷ | سنن ترمذي: ۵۹۲/۵ أَبْوَابُ الْمَنَاقِبِ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ؛ بَابٌ فِي آيَاتِ إِثْبَاتِ نُبُوَّةِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَمَا قَدْ خَصَّهُ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ بِهِ، رقم حدیث: ۳۶۲۴ | سنن دارمي: ۱۷۰/۱ بَابُ مَا أَكْرَمَ اللَّهُ تَعَالَى بِهِ نَبِيَّهُ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ... رقم حدیث: ۲۰ | مسند أحمد: ۴۱۹/۳۴ حَدِيثُ جَابِرِ بْنِ سَمُرَةَ السَّوَائِيِّ؛ رقم حدیث: ۲۰۸۲۸ | مصنف ابن ابي شیبة: ۱۱۳/۶ ٢٧ كِتَابُ الْفَضَائِلِ؛ بَابُ مَا أَعْطَى اللَٰهُ تَعَالَى مُحَمَّدًا صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ رقم حدیث: ۳۱۷۰۵
(²) - صحیح بخاری: ۴/۱ کِتَابُ بَدْءُ الْوَحْيِ؛ بَابُ كَيْفَ كَانَ بَدْءُ الْوَحْيِ إِلَى رَسُولِ اللّٰهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، رقم حدیث: ۳ | صحیح مسلم: ۹۷/۱ كِتَابُ الْإِيمَانِ؛ بَابُ بَدْءِ الْوَحْيِ إِلَى رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، رقم حدیث: ۱۶۰ | مسند احمد ۱۱۲/۴۳ مُسْنَدُ الصِّدِّيقَةِ عَائِشَةَ بِنْتِ الصِّدِّيقِ رَضِيَ اللهُ عَنْهَا، رقم حدیث: ۲۵۲۰۲ و ۲۵۹۵۹ | سنن ترمذی: ۵۹۶/۵ رقم حدیث: ۴۶۳۲
/channel/siratalrasool
🌴🕋🕌
سوره مبارکه الحجر والنحل
شيخ أبو العينين شعيشع(رحمه الله)
(کانال سیرة الرسول باخرز مولوی عبدالرحمن خوافی)
@siratalrasool
🌴🕋🕌
سخنی با شما خوبان
م عبدالرحمن خوافی
اگر چه بیمار برای درمان به شفا نیازمند است ولی قطعا هر دارو مستلزم شفای مریض نیست ، زیرا بسیاری بیماری ها با مصرف دارو بهبود نمی یابد. لذا خدای سبحان قرآن را دارو معرفی نمی کند بلکه آن را شفا می خواند.
پس هرکس به محضر قرآن بیاید، آن را بفهمد، بپذیرد و بدان عمل کند، بیماری های درونی اش از بین می رود؛ مگر آنکه بیمار خود به قرآن مراجعه نکند یا پس از مراجعه به قرآن، دستور و نسخه شفابخش آن را نپذیرد و بدان عمل نکند و یا عملش نادرست باشد. قطعا شفای معنوی حاصل نمیکند وگرنه وعده خداوند متعال حق است
@siratalrasool
🌴🕋🕌
پند مولانا
با چنین غالب خداوندی کسی /
چون نمیرد گر نباشد او خسی
ادمی در برابر یک چنین خداوند غالب و قاهری اگر نمیرد یعنی اگر فانی نشود اگر ذوب نشود اگر آب نشود او کس نیست او خس است او خاشاک است او خیلی بی قیمت و بی ارزش است .
@siratalrasool
🌴🕋🕌
(حدیث امروز)
قال رسول الله صلی الله علیه وسلم:
«لَا يُقِيمُ الرَّجُلُ الرَّجُلَ مِنْ مَجْلِسِهِ ثُمَّ يَجْلِسُ فِيهِ»
«هیچ کس، شخص دیگری را از جایش بلند نکند، تا خود در جایش بنشیند.»
«اللَّهُمِّ صلی وسَـلِّم علَى نَبِينَا محمدﷺ»
@siratalrasool
🌴🕋🕌
(هر شب یک نکته قرآنی)
«وَالَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَفْرَحُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ ۖ وَمِنَ الْأَحْزَابِ مَن يُنكِرُ بَعْضَهُ ۚ قُلْ إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ وَلَا أُشْرِكَ بِهِ ۚ إِلَيْهِ أَدْعُو وَإِلَيْهِ مَآبِ» ﴿٣٦ رعد﴾
«کسانی که کتاب (آسمانی) بدیشان دادهایم (و منصف هستند) از آنچه بر تو نازل شده است خوشحالند، و از میان دستهها (و گروههای اهل کتاب و سایر مشرکان) کسانی هستند (که به سبب تعصّبهای مذهبی و قومی) قسمتی از آن را نمیپذیرند. (ای پیغمبر! به مخالفت و لجاجت این و آن اعتناء مکن و بلکه خطّ اصیل و صراط مستقیم خود را پیش بگیر و برو، و) بگو: من تنها و تنها مأمورم که خدا را بپرستم و انبازی برای او نسازم. من (مردمان را) به سوی او میخوانم و بازگشت من (و همگان) به جانب او است.»
@siratalrasool
🌴🕋🕌
غرب هنوز هم که هنوزه به بسیاری از مردمان خود نمیتواند آموزش دهد که سیاه پوست و سفید پوست باهم برابر هستند ولی اسلام...
ولی اسلام در ۱۴۰۰سال پیش همچین عقیدهای را نابود کرده و از میان برداشت بطوری که حضرت عمر به حضرت بلال میگوید: سید و آقایمان بلال...
@siratalrasool
🌴🕋🕌
" من ز مکر نفس دیدم چیزها
کاو برد از سحر خود تمییزها"
نفس آدمی بسیار حیله گر است. می تواند آدمی را به حیله از پی خود بکشد و قدرت تشخیص را از او بگیرد...
@siratalrasool
🌴🕋🕌
(حدیث امروز)
انتخاب دوست خوب:
عَنْ أبِیْ سَعِیدٍ الْخُدرِیِّ «رضی الله عنه» اَنَّ النَبی ﷺ قال:
«لاَ تُصَاحِبْ إلاَّ مُؤْمِناٍ»
سنن ترمذی
حضرت ابوسعید خدری «رضی الله عنه» روایت می کند که پیامبر اکرم ﷺ فرمودند:
«جز با انسان مؤمن با کسی رفاقت نکن.»
«اللَّهُمِّ صلی وسَـلِّم علَى نَبِينَا محمدﷺ»
@siratalrasool
🌴🕋🕌
(هر شب یک نکته قرآنی)
«أَفَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ فَهُوَ عَلَىٰ نُورٍ مِنْ رَبِّهِ ۚ فَوَيْلٌ لِلْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ ۚ أُولَٰئِكَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ»
(الزمر آیه22)
«آیا کسی که خداوند سینهاش را برای پذیرش اسلام گشاده و فراخ ساخته است و دارای (بینشی روشن از) نور پروردگارش میباشد (و در پرتو آن، راه را از چاه تشخیص میدهد، همچون کسی است که هدایت الهی در سایهی اسلام پرتوی به دل او نیفکنده است و درونش با ایمان تابان نشده است؟!). وای بر کسانی که دلهای سنگینی دارند و یاد خدا بدانها راه نمییابد (و قرآن یزدان در آنها اثر نمیگذارد!). آنان واقعاً به گمراهی و سرگشتگی آشکاری دچارند.»
@siratalrasool
🌴🕋🕌
انسان باید آنقدر بزرگ باشد که اشتباهات خود را قبول کند ،
آنقدر باهوش باشد که از آنها سود ببرد ،
و آنقدر قوی باشد که آنها را اصلاح کند!
@siratalrasool
🌴🕋🕌
4⃣4⃣ زندگانی پیامبر اسلامﷺ ﴿۴۴﴾
داستان بنای کعبه و جلوگیری از فتنهای بزرگ:
وقتی رسول اکرم ﷺ «به سن سی و پنج سالگی رسید، «قریش» تصمیم گرفت، کعبه را تجدید بنا نماید، قبلاً دیوارهای کعبه از سنگ بود که بدون گل آنها را بر یکدیگر گذاشته بودند ۔ ارتفاع آن به اندازه قامت انسان بود ۔ «قریش» خواستند تا برای آن سقفی بسازند، لذا چارهای جز منهدم کردن و تجدید بنا نبود ۔
همینکه ساختمان به جایگاه «حجر الاسود» رسید، اختلاف نظر شدیدی بروز کرد، هر قبیلهای میخواست «حجر الاسود» را در جای آن نصب نماید و این افتخار بزرگ را نصیب خود سازد؛ تا این که خصومت بالا گرفت و نزدیک بود جنگ سختی به راه افتد ۔ در زمان جاهلیت بر سر مسایل کوچک جنگ و درگیری به راه میفتاد، اینجا بود که «قریش» برای جنگ آماده شدند ۔ «بنو عبدالدار» ظرفی پُر از خون کرده و با «بنو عدی» پیمان بستند که تا سر حد مرگ ایستادگی نمایند، و جهت تحکیم پیمان، دستها را در ظرف پر از خون فرو بردند،
این کار حکایت از مرگ و فساد میکرد، «قریش» چند روزی درنگ نمودند و بالاخره بر این امر اتفاق نظر کردند که هرکسی اول وارد مسجد شود او را به حکمیت و داوری بپذیرند ۔
از قضا اولین شخص حضرت رسول اکرم ﷺ «بود که وارد مسجد شد و همینکه وارد مسجد گردید، همگی به یک زبان گفتند:
«هَذَا الْأَمِينُ، رَضِينَا، هَذَا مُحَمَّدٌ،»
«این است امین، ما همگی به داوری او راضی هستیم این است محمد»
حضرت رسول اکرم ﷺ «برای قطع خصومت و اختلاف، دستور داد پارچهای آوردند و «حجرالاسود» را با دست خود درمیان آن گذاشت ۔ سپس فرمود: از هر قبیلهای یک نفر گوشهای از آن را گرفته، همگی آن را بلند کنید، همین کار را کردند، هنگامیکه به جایگاه «حجر الاسود» رسیدند، حضرت با دست مبارکش سنگ را در جای خود نصب نمود۔(¹)
بدین طریق رسول اکرم ﷺ «با حکمتی بینظیر به اختلاف «قریش» که چیزی نمانده بود، حوادث خونینی به وجود آورد، پایان داد ۔ این ماجرا در واقع مقدمهای است برای اینکه حضرتش بعد از نبوت با حکمت و تربیت و مهربانی و لطفش جنگها و مصایب را از ملتها دور خواهد کرد و همچنان که برای گروههای متخاصم ملت خود، سبب رحمت گردید، برای کلیه جهانیان نیز سبب رحمت و مهربانی خواهد شد.
منبع:
(¹) - سیرة ابن هشام، ج: ۱ ص: ۱۹۲-۱۹۷
/channel/siratalrasool
🌴🕋🕌
(هر شب یک نکته قرآنی)
«أَأَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمِ السَّمَاءُ ۚ بَنَاهَا»
(النازعات آیه27)
(ای منکرانِ معاد!) «آیا آفرینش (مجدّد پس از مرگ) شما سختتر است یا آفرینش آسمان که خدا آن را (با این همه عظمت سرسامآور و نظم و نظام شگفت، بالای سرتان همچون کاخی) بنا نهاده است؟»
@siratalrasool
🌴🕋🕌
پند مولانا
آن تفاوت هست در عقل بشر
که میان شاهدان اندر صور
زین قبل فرمود احمد در مقال
در زبان پنهان بود حسن رجال
تفاوت مردم در مراتب عقل همچون تفاوت افراد در سیما و حسن ظاهر است همانطور که برخی زیبارویند و از همه متمایز برخی نیز در مرتبه عقل چنان تمایزی دارند.
عاقلان گفتارشان با بقیه متفاوت است و جمال عقلشان در کلامشان ظاهر می گردد.پیامبر فرموده است زیبایی مرد در زیر زبانش مخفی است.
آدمی مخفیست در زیر زبان
این زبان پرده است بر درگاه جان.
المرء مخبوء تحت لسانه
@siratalrasool
🌴🕋🕌
6⃣2⃣ زندگانی پیامبر اسلامﷺ ﴿۲۶﴾
واقعه اصحاب فیل:
در همین دوران واقعه بزرگی پیش آمد که در تاریخ عرب مانند آن اتفاق نیفتاده بود ۔ آری! این حادثه دلیل بر این بود که در آینده نزدیک اتفاق بزرگی به وقوع خواهد پیوست و خداوند تبارک و تعالی نسبت به عرب اراده خیر نموده است؛ مقام و منزلت کعبه چنان بلند خواهد شد که هیچ معبد و مکانی دارای آن مقام نخواهد بود ۔ از این به بعد کعبه حامل پیام و رسالتی عظیم خواهد شد که در آینده، در سرنوشت ادیان و بشریت، نقش بسزایی ایفا خواهد نمود.
اعتقاد قریش به مقام و منزلت کعبه نزد خدا:
«قریش» اعتقاد داشتند که این بیت مقام و مرتبه بزرگی نزد خداوند دارد - اوست که حافظ و نگهدارندهاش میباشد ۔ این اعتقاد کاملاً در گفتگوی «عبدالمطلب» (جد رسول اکرم ﷺ و سردار قریش) و «ابرهه» (پادشاه حبشه) روشن میشود.
داستان از این قرار است؛ پادشاه «حبشه» تعداد دویست شتر از «عبدالمطلب» را تصاحب کرد ۔ «عبدالمطلب» نزد او رفت ۔ «ابرهه» مقدم او را گمرامی داشت و به احترام او از تخت پایین آمد و او را در کنار خود نشاند و پرسید: برای چه منظوری آمدهای؟ «عبدالمطلب» جواب داد: من برای این آمدهام که آن دویست شتر مرا که نزد شماست، به من بازگردانید ۔ پادشاه «حبشه» چون این سُخن را از سردار «قریش» شنید خواست او را تحقیر کند ۔ به همین جهت با تعجب گفت: چه عجب! شما درباره دویست شتر خود با من سخن میگویید، ولی درباره این بیت که عظمت دین شما و پدران شما به آن وابسته است و من میخواهم آن را منهدم کنم، هیچ حرفی نمیزنید؟ «عبدالمطلب» گفت: من صاحب آن شتران هستم، اما بیت خودش صاحب و پروردگاری دارد که از آن محافظت مینماید ۔ «ابرهه» گفت: بیت از دست من نجات نمییابد ۔ «عبدالمطلب» گفت: شما بدانید و پروردگار این بیت.
بعد از این، آنچه که پیش آمد، ثابت کرد که هیچ کسی قدرت ندارد به خانه خدا حمله آورد و آن را مورد تاخت و تاز قرار دهد و به راستی که خداوند متعال، حافظ و نگهدارنده خانه و دین خود است۔(¹)
تفصیل ماجرا از این قرار است که «ابرهه أشرم» استاندار «یمن» از طرف «نجاشی» پادشاه «حبشه»، کلیسای بزرگی در «صنعاء» بنا کرد و نامش را «القلّیس» گذاشت و تصمیم گرفت عربها را به حج آن فرا خواند، او از این بابت خیلی ناراحت بود که کعبه مرجع خلایق قرار گیرد و بندگان خدا از راههای دور و دراز به سوی آن مسافرت نمایند، او میخواست که این شرف و مرکزیت به کلیسای ساخته شده او اختصاص یابد، این موضوع بر عربها خیلی گران آمد، زیرا محبت کعبه با دل و جان آنها پیوند یافته بود، آنان هیچ مکان و معبدی را برابر با کعبه نمیدانستند، لذا از این بابت خیلی نگران شدند و این موضوع هر کجا مورد بحث و سخن قرار گرفت تا این که در همین دوران مردی کنانی برای اهانت این کلیسا وارد آن شده و آنجا را با قضای حاجت کثیف کرد، «ابرهه» از این واقعه خیلی خشمگین شده سوگند خورد که شخصاً به خانه کعبه حمله کند و آن را با خاک یکسان سازد۔(²)
او برای رسیدن به این هدف با تعدادی از فیل های بزرگ و لشکری نیرومند به سوی «مکه» حرکت کرد، همینکه این خبر به عربها رسید، همچون صاعقه بر آنها اثر گذاشت، همگی احساس بیم و وحشت نمودند و به فکر افتادند که چگونه جلوی این لشکر را بگیرند، سر انجام محافظت از کعبه را بخدا سپردند، زیرا کاملاً یقین داشتند که پروردگار کعبه خودش از آن محافظت و دفاع خواهد نمود «قریش» از ترس ظلم و غارتگریهای لشکر به کوهها و دره ها پناه بردند و منتظر شدند تا ببینند خداوند متعال با تجاوز گران حریم خانه خودش چکونه رفتار میکند،
«عبدالمطلب» و تعدادی از مردم «قریش» حلقه دروازه کعبه را گرفتند و به دعا و زاری مشغول شدند و از خداوند متعال علیه «ابرهه» و لشکرش طلب نصرت نمودند،
از آن سو «ابرهه» داشت خود را برای ورود به «مکه» و تخریب «بیت اللّٰه» آماده میکرد، فیل مخصوص خود را که «محمود» نام داشت و برای حملهاش آماده ساخته بود، حرکت داد، اما فیل در راه «مکه» بر زمین نشست، هرچه او را بیشتر شلاق میزدند کمتر حرکت میکرد، اما همینکه چهرهاش را به سوی «یمن» برمی گردانیدند، بلند شده، شروع به دویدن مینمود ۔ در این هنگام خداوند متعال از جانب دریا گروهی از پرندگان را برای نابودی آنها فرستاد، هر پرنده سنگهایی با خود حمل میکرد ۔ این سنگها به هرکسی که اصابت میکرد او را هلاک میساخت، اهل «حبشه» با دیدن این منظره از همان راهی که آمده بودند، شروع به گریختن کردند و در راه بر اثر اصابت سنگریزهها یکی یکی بر زمین افتاده، میمردند ۔ خود «ابرهه» نیز شدیداً زخمی شد؛ او را با خود برگرداندند ۔ اما بندهای انگشتان او یکی یکی میافتاد تا این که به «صنعاء» رسید و به بدترین وضعیت جان سپرد۔
/channel/siratalrasool