همچو خورشید به عالم نظری ما را بس
نفس گرم و دل پر شرری ما را بس
خنده در گلشن گیتی به گل ارزانی باد
همچو شبنم به جهان چشم تری ما را بس
گرچه دانم که میسر نشود روز وصال
در شب هجر ، امید سحری ما را بس
اگر از دیدهی کوته نظران افتادیم
نیست غم، صحبت صاحبنظری ما را بس
شد برومند ز خون دل ما نخل سخن
اگر این نخل دهد برگ و بری ما را بس
در جهانی که نماند ز کسی نام و نشان
(قدسی) از گفتهی شیوا اثری ما را بس
"شادروان #غلامرضا_قدسی"
@sherroghazal🌸🍃
#دلتنگی_به_وقت_نیمه_شب....
با چشمهایت حرف دارم
میخواهم ناگفتههای بسیاری را برایت بگویم
از بهار،
از بغضهای نبودنت
از نامههای چشمانم ...
که همیشه بی جواب ماند
باور نمیکنی....؟
تمام این روزها
با لبخندت آفتابی بود
اما
دلتنگی آغوشت
رهایم نمیکند،
به راستی
عشق بزرگترین آرامش جهان است...
#سیدعلی_صالحی
@sherroghazal🌸🍃
آنروزها غربت نبود
و غم
میان دو انگشت جای میگرفت.
#غلامرضا_بروسان
@sherroghazal🌸🍃
فردا اگر بدون تو باید به سر شود
فرقی نمیکند شب من کی سحر شود
شمعی که در فراق بسوزد سزای اوست
بگذار عمر بی تو سراپا هدر شود
رنج فراق هست و امید وصال نیست
این « هست و نیست» کاش که زیر و زبر شود
رازی نهفته در پس حرفی نگفته است
مگذار درد دل کنم و دردسر شود
ای زخم دلخراش لب از خون دل ببند
دیگر قرار نیست کسی باخبر شود
موسیقی سکوت صدایی شنیدنی است
بگذار گفتگو به زبان هنر شود
#فاضل_نظری
@sherroghazal🌸🍃
ای کاش که جای آرمیدن بودی
یا این ره دور را رسیدن بودی
یا از پی صد هزار سال از دل خاک
چون سبزه امید بر دمیدن بودی
#خیام
ای دل تو به اسرار معما نرسی
در نکته زیرکان دانا نرسی
اینجا به می لعل بهشتی میساز
کانجا که بهشت است رسی یا نرسی
#خیام
@sherroghazal🌸🍃
درآن نفس که بمیرم
درآرزوی تو باشم،
بدان امید دهم جان
که خاک کوی تو باشم...!
به وقت صبح قیامت
که سرزخاک برآرم،
به گفت و گوی تو خیزم
به جست و جوی تو باشم...
#حضرت_سعدی
@sherroghazal🌸🍃
سلاااااام........صبح بخیر.
#دلتنگی_به_وقت_نیمه_شب
اینهمه خانه
اینهمه اتاق
اینهمه پنجره
اینهمه آدم
اینهمه طرز فکر ...
یعنی در فکر آدمهای شب، چه میگذرد؟
در فکر آنان که بیدار ماندهاند
در فکر آنان که وادیِ خیال با چشمهای باز را
به وادیِ خیال با چشمهای بسته
ترجیح دادهاند.
یعنی چند نفر عاشقاند؟
چند نفر اندوهگین؟
چند نفر کسی را به آغوش کشیدهاند
و چند نفر دارند کسی را فراموش میکنند؟
#نرگس_صرافیان_طوفان
@sherroghazal🌸🍃
زخمم بزن که زخم مرا مرد میکند
اصلاً برای عشق سرم درد میکند
زخمم بزن که لااقل این کار ساده را
هر یار بیوفای جوانمرد میکند
آنجا که رفتهای خودمانیم هیچکس
آنچه دلم برای تو میکرد میکند؟
در را نبستهای که هوای اتاق را
باد خزان حوصله دلسرد میکند
فردا نمیشوی که نمیدانی عشق تو
دارد چهکار با من شبگرد میکند
خاکستر غروب تو هرروز در افق
آتشپرست روح مرا زرد میکند
عاشق بکش که مرگ مرا زنده میکند
زخمم بزن که زخم مرا مرد میکند
#نجمه_زارع
@sherroghazal 🌸🍃
گفتی به جای عشق سراغ از هوس بگیر
پس هرچه را که عشق به من داده پس بگیر
محتاج آب و دانه شدن حق من نبود
ای مرگ! انتقام مرا از قفس بگیر
برگی درخت را به تمنا گرفته بود
طوفان به برگ گفت مرا دادرس بگیر
ای عشق! تا هنوز نفس میکشم بیا
از چنگ روزگار مرا باز پس بگیر
ما غرق میشویم در این موجها، تو نیز
چون من برای بوسهی آخر نفس بگیر
#فاضل_نظری
@sherroghazal🌸🍃
بر تو سلام
آهاى ! با توام ، دريچهٔ بيدار
از كوچهٔ هميشه ترين هرگز و هنوز،
آهاى!... با تو .... مى شنوى ؟!
باز هم سلام
#مهدی_اخوان_ثالث
@sherroghazal🌸🍃
وجودم به سمت تو خیز برمیدارد،
اما ظاهرم ساکت است...
#غسان_کنفانی
@sherroghazal🌸🍃
.
عاشقت نشدهام که نداشته باشمت
که بگذارم بروم،
که رفیق نیمه راه باشم
عاشقت نشدهام که
رویاهایت را با جان طلب نکنم
و در غم و لبخندت شریک نباشم
عاشقت نشدهام که
ذوقت را موقع شعر خواندن و گل خریدن
و شمع روشن کردن نفهمم
و حال عاشقانهات را با بوسه و آغوش نخرم
عاشقت نشدهام که
بنویسی و نخوانم
بزنی زیر آواز و مست نشوم
از آینده بگویی و بگویم هیس!
من عاشقت شدهام که عاشقت کنم،
که عاشقت بمانم
من تو را برای آنچه که هستی،
برای گریه و لبخندت دوست میدارم
و در این دنیا هیچ چیز برایم عزیزتر از صدایت
وقتی که شعر میخوانی،
کلماتت وقتی که مینویسی،
نگاهت وقتی که به چشمان من است،
دستانت وقتی که شمعی روشن میکند،
و قلبت وقتی که به من گلی هدیه میدهد نیست
برایم سعدی بخوان
تا رفیق این همه سال عاشقیمان باز بگوید که:
"من بی روی تو آرامم نیست"
که "من از عهد آدم تو را دوست دارم" و
تو از همان وقت که توی بهشت بوسیدمت
عاشقم شدی...
تو عشق اول و آخر منی و من جنون اول و آخرت
به آخرش فکر نکن،
چون این قصه پایان ندارد
چون از ازل تا ابد عشق آن اتفاقی است
که بین من و تو می افتد...
#مانگ_میرزایی
@sherroghazal🌸🍃
هنر زندگی، درک این نکته است که چگونه می توان کمی لذت برد و مقدار زیادی تحمل کرد...
#ویلیام_هازلیت
@sherroghazal🌸🍃
آدمهای زیبا و دوستداشتنی به صورت تصادفی به وجود نمیآیند.
زیباترین و دوستداشتنیترین انسانهایی که میشناسیم ، آنهایی هستند که با شکست آشنا شدهاند.
آنهایی که رنج را تجربه کردهاند.
آنهایی که از دست دادن را تجربه کردهاند.
آنهایی که پس از این رویدادهای دشوار ، دوباره مسیر خود را به سمت زندگی پیدا کردهاند.
این افراد، زندگی را به شکل متفاوتی میفهمند. آن را به شکل متفاوتی تحسین میکنند.
و نیز به شکل متفاوتی حس میکنند.
به همین دلیل، آرامتر میشوند و دوست داشتن و محبت به دغدغهشان تبدیل میشود.
#وین_دایر
@sherroghazal🌸🍃
#دلتنگی_به_وقت_نیمه_شب
آدمى گاهى
آنچنان دلتنگ كسی مىشود
كه اگر او از اين دلتنگى باخبر شود
شرمسار خواهد شد.
#عزیز_نسین
@sherroghazal🌸🍃
میدونید امروز چه روزیه؟
امروز پایه های فردا و فرداهاست
اگر میخوای فردات قشنگ باشه ، امروزتو قشنگ بساز
امروز بیاییم قرار بذاریم
به غم و غصه ها و مشکلاتمون بگیم::
امروز نه !!!
@sherroghazal🌸🍃
چگونه شب هنگام
به سوی تو به پرواز درآیم
تا به خواب ات شبیخون بزنم
چگونه جنگل را به تن کنم
و پنجره ات را با درختان تصرف کنم
و به تو بگویم دوست ات دارم …
#غادة_السمان
@sherroghazal🌸🍃
تو را از زخمهایی که در سینهات داری،
میبوسم.
و میگویم:
تمام حال خوبهای دیر شده
دیگر جزئی از زندگی نیستند.
من امّا دوست داشتم کمی از زندگیات باشم ...
#طوبی_کارادمیر
@sherroghazal🌸🍃
شیرینترین بهانهی دنیا چه میکنی؟
با روزگار درد و معما چه میکنی؟
با یک نگاه و اینهمه آشوب، خوب من!
با چشمهای وحشی شیدا چه میکنی؟
دنیا ملامتی به بلندای عشق بود
با عشقِ بینهایت زیبا چه میکنی؟
دنیا پر است از من و ما و شما، ولی
با اینهمه ضمیر و من و ما چه میکنی؟
جانا غرور، خانهنشینت نمیکند
با آن غرور سرکش و بیجا چه میکنی؟
هر جا که آه بود، پناهم نبودهای
با دردسرترین من رسوا چه میکنی؟
من بیبهاترینم و در سر هوای تو
شیرینترین بهانهی دنیا چه میکنی؟
#سعید_خاکسار
@sherroghazal🌸🍃
به حسن و خُلق و وفا کس به یارِ ما نرسد
تو را در این سخن، انکارِ کارِ ما نرسد
اگر چه حُسنفروشان به جلوه آمدهاند
کسی به حُسن و ملاحت به یارِ ما نرسد
به حق صحبت دیرین که هیچ محرمِ راز
به یارِ یک جهت حقگزارِ ما نرسد
هزار نقش برآید ز کِلکِ صُنع و یکی
به دلپذیری نقشِ نگارِ ما نرسد
هزار نقد به بازارِ کائنات آرند
یکی به سکهٔ صاحب عیارِ ما نرسد
دریغ قافله عمر کآن چنان رفتند
که گَردشان به هوایِ دیارِ ما نرسد
دلا ز رنجِ حسودان مرنج و واثق باش
که بد به خاطرِ امیدوارِ ما نرسد
چنان بِزی که اگر خاکِ ره شوی کس را
غبارِ خاطری از رهگذارِ ما نرسد
بسوخت حافظ و ترسم که شرحِ قصهٔ او
به سمعِ پادشهِ کامگارِ ما نرسد
#حضرت_حافظ
@sherroghazal🌸🍃
می برزند زمشرق شمع فلک زبانه
ای ساقی صبوحی درده می شبانه
عقلم بدزدلختی چند اختیار دانش
هوشم ببر زمانی تاکی غم زمانه
گر سنگ فتنه بارد فرق منش سپر کن
ور تیر طعنه آید جان منش نشانه
گر می به جان دهندت بستان که پیش دانا
ز آب حیات بهتر خاک شرابخانه
آن کوزه بر کفم نه کآب حیات دارد
هم طعم نار دارد هم رنگ ناردانه
صوفی چگونه گردد گرد شراب صافی
گنجشک را نگنجد عنقا در آشیانه
دیوانگان نترسند از صولت قیامت
بشکیبد اسب چوبین از سیف و تازیانه
صوفی و کنج خلوت سعدی و طرف صحرا
صاحب هنر نگیرد بر بی هنر بهانه
#حضرت_سعدی
@sherroghazal🌸🍃
گرهای که با یه بغل حل میشه…
باور کنید ته ته این دنیا هیچه هیچ... بخاطر هیچ، زندگی رو از خودتون دریغ نکنید.
@sherroghazal🌸🍃
به چشمت مختصر کردی اساس کشف رازےرا
به یک چشمک فرو پاشی صفوف حزب نازےرا
کلاہ خویش قاضی کن تو بد تا کردہ ای یا من
بیا بهر خدا امشب بباز این دست بازے را
حقیقت عکس چشم توست عوض کن چون که می ترسم
به یک تصویر معمولی به هم ریزی مجازےرا
اگر درس ریاضی را معلم می شدم روزے
به جبرم می شکستم من دوتا خط موازے را
نفس می گیرم از چشمت هوایم بی تو سنگین است
بخوان هر شب به آغوشت تو موجود هوازے را
به جای این همه اطوار و این شیرین زبانے ها
کمی هم کاش می خواندی دروس دلنوازےرا
#ابوذر_وهاب
@sherroghazal🌸🍃
نسيم باد صبا دوشم آگهی آورد
که روز محنت و غم رو به کوتهی آورد
به مطربان صبوحی دهيم جامه چاک
بدين نويد که باد سحرگهی آورد
بيا بيا که تو حور بهشت را رضوان
در اين جهان ز برای دل رهی آورد
همیرويم به شيراز با عنايت بخت
زهی رفيق که بختم به همرهی آورد
به جبر خاطر ما کوش کاين کلاه نمد
بسا شکست که با افسر شهی آورد
چه نالهها که رسيد از دلم به خرمن ماه
چو ياد عارض آن ماه خرگهی آورد
رساند رايت منصور بر فلک حافظ
که التجا به جناب شهنشهی آورد
#حضرت_حافظ
@sherroghazal🌸🍃
#دلتنگی_به_وقت_نیمه_شب
از تو دور مانده ام
مثل شکوفه های سیب
سرخ از درخت
مثل بادبادک بدون نخ
رها در دست طوفان
مثل تمام شادیهای
عقیمِ مانده در کودکی
مثل شب بدون ماه
و روز بدون خورشید !
جا مانده ام در سالنامه ای
که روزهایش قربانی
زنده به گور کردن عاشقانه های
ما شده است.
یک روز از قلب من
از قلب تو
هزاران پرنده عاشق
به آسمان خواهد پریدو
دیگر هیچ
شبی پراز دلتنگی نخواهد بود .
#مینو_پناهپور
@sherroghazal🌸🍃
باید شبی به قبله حاجات رو کنم
تا از خدای خویش تو را آرزو کنم
کارم رسیده است به جایی که روز و شب
در عالم مجاز تو را جستجو کنم!
کندوی تازه منی و تا بنوشمت
باید به نیش این همه زنبور خو کنم
آنان که پیش ازین به مصاف تو رفته اند
گفتند در طواف تو با خون وضو کنم
چون کوزه گر سبو کند از کاسه سرم
بگذار پیش از آن سر خود در سبو کنم
چندان عجیب نیست که از رشک بشکند
آن دم که با تو آینه را روبرو کنم
دنیا به دل شکستگی ام حکم داده است
باید برای او ورقی تازه رو کنم
#علیرضا_بدیع
@sherroghazal🌸🍃
گله ای نیست من و فاصله ها همزادیم
گاهی از دور تو را خوب ببینم کافیست
آسمانی! تو در آن گستره خورشیدی کن
من همین قدر که گرم است زمینم کافیست
من همین قدر که با حال و هوایت گهگاه
برگی از باغچه ی شعر بچینم کافیست
فکر کردن به تو یعنی غزلی شور انگیز
که همین شوق ٬ مرا خوب ترینم ! کافیست
#محمدعلی_بهمنی
@sherroghazal🌸🍃
در ازل پرتو حسنت ز تجلي دم زد
عشق پيدا شد و آتش به همه عالم زد
جلوه اي کرد رخت ديد ملک عشق نداشت
عين آتش شد از اين غيرت و بر آدم زد
عقل مي خواست کز آن شعله چراغ افروزد
برق غيرت بدرخشيد و جهان برهم زد
مدعي خواست که آيد به تماشاگه راز
دست غيب آمد و بر سينه نامحرم زد
ديگران قرعه قسمت همه بر عيش زدند
دل غمديده ما بود که هم بر غم زد
جان علوي هوس چاه زنخدان تو داشت
دست در حلقه آن زلف خم اندر خم زد
حافظ آن روز طربنامه عشق تو نوشت
که قلم بر سر اسباب دل خرم زد
#حضرت_حافظ
@sherroghazal🌸🍃
دیدار تو طلیعه ی صبح سعادت است
تا کی ز مهر طالع آن می دهد به من
افسرده بود سایه دلم بی هوای عشق
اين بویِ زُلفِ کیست که جان میدهد به من؟
#هوشنگ_ابتهاج
@sherroghazal🌸🍃
ای زنی که دوستت دارم
پا بر هر سنگ که مینهی
شعر میشکوفد
ای زنی که در رنگپریدگی تو
اندوه همهی درختان است
غربت چه قشنگ است
اگر ما همراه باشیم
ای زنی که تاریخ مرا
و تاریخ باران را
خلاصه کردهای!
#پل_الوار
@sherroghazal🌸🍃