قیل و قال کودکی،
برنگردد دریغا....
#معینی_کرمانشاهی
@sherroghazal🌸🍃
در ازل پرتو حسنت ز تجلي دم زد
عشق پيدا شد و آتش به همه عالم زد
جلوه اي کرد رخت ديد ملک عشق نداشت
عين آتش شد از اين غيرت و بر آدم زد
عقل مي خواست کز آن شعله چراغ افروزد
برق غيرت بدرخشيد و جهان برهم زد
مدعي خواست که آيد به تماشاگه راز
دست غيب آمد و بر سينه نامحرم زد
ديگران قرعه قسمت همه بر عيش زدند
دل غمديده ما بود که هم بر غم زد
جان علوي هوس چاه زنخدان تو داشت
دست در حلقه آن زلف خم اندر خم زد
حافظ آن روز طربنامه عشق تو نوشت
که قلم بر سر اسباب دل خرم زد
#حضرت_حافظ
@sherroghazal🌸🍃
صد شهر خبر رفته کای مردم آشفته
بیدار شد آن خفته تا روز مشین از پا
بیدار شد آن فتنه کو چون بزند طعنه
در کوه کند رخنه تا روز مشین از پا
#حضرت_مولانا
@sherroghazal🌸🍃
اما من
گرداب به گرداب
از شوق رسيدن به کرانه موعود،
توفان های هزار هيولا را
طی خواهم کرد...
پس زنده باد اميد،
چراغ ها ،
چشم ها ،
کلمات
باران و کرانه را از من گرفته اند
همه چيز
همه چيز را از من گرفته اند،
حتی نوميدی را
پس زنده باد اميد...
#سید_علی_صالحی
@sherroghazal🌸🍃
#شبتون_ماه.....
از باد همه پیام او میشنوم
وز بلبل مست نام او میشنوم
این نقش عجب که دیدهام بر در دل
آوازهٔ آن ز بام او میشنوم
#حضرت_مولانا
@sherroghazal🌸🍃
#دلتنگی_به_وقت_نیمه_شب
مباد در شب این شهر در به در باشی
نخواه با خودت از من غریبه تر باشی...
#اصغر_معاذی
@sherroghazal🌸🍃
یـاد دارم کـه شبی همـدمِ پـروانـه شدم
فـارغ از زمـزمـهٔ مُطـرب و میخـانه شدم
همچو پروانه پریشان شدم و خانه خراب
او چو ما گشته غزل خوان و پیِ بادهٔ ناب
پیرِ میخانه بگفتـا که غمت از سرِ چیست
گفتمش قصـهٔ ما و دلِ پـروانـه یکیست
هـر دو بـر کـوی نگاری نظـر انداخته ایم
هر دومان کرده وفا و بـه جفا ساخته ایم
شمعِ بی مهر و محبت دلِ پروانه شکست
یـارِ دیـوانـهٔ مـا رشتـهٔ پیمـان بگسست
دل ز بی مهـریِ یاران شده بیمار و پریش
غیرِ پروانه کسۍنیست بگویم غمِ خویش
خـرده بـر رهگـذرِ عـاشـق و دیوانه مگیر
سالیان است که او گشته پریشان و اسیر
حافظ ار پیـر شـد و رفـت ز میخانه برون
ما جوانیم و رویـم از درِ ایـن خانـه برون
#حضرت_حافظ
@sherroghazal🌸🍃
امروز صبرم تمام شد
توانستم دو گل را
از بوته های شمعدانی جدا کنم
دو گل را از بوته های شمعدانی جدا کردم
در لابلای صفحات کتاب گذاشتم
تا برای پیری ام اندوخته باشد
این صفحات کتاب با عقاید کهنه و پوسیده
در پیری به من کمکی نخواهد کرد
در پیری فقط امیدم
به این دو گل شمعدانی است
#احمدرضا_احمدی
@sherroghazal🌸🍃
یک روز سرانجام با تو
وداعی آبی میکنم
میدانم
روزی از من خواهی پرسید
مگر وداع هم رنگ دارد
آن هم به رنگ آبی
من در جواب تو
فقط چشمانم را میبندم
سالی که بر من و تو گذشت
فقط ٣۶۵ روز نبود
جمعهها را باید دو روز حساب کرد
باید تقویمها را در آفتاب نهاد
تا رنگ ببازد
آسمان آویخته به من و تو است
باد میآمد
تو بطریها را
از آب پر کرده بودی
ما تا غروب خیال میکردیم
درون بطریها شراب است
سفره را پهن کردی
من دلواپس باران بودم که نبارد
باران نبارید
تو زود به خواب رفتی
هنگام خواب تو
باران بارید
صفحات پاییز را از تقویم کندم
به جوی آب انداختم
در ازدحام برگهای پاییز
گم شد
تو از خواب بیدار شدی
صبحانه آماده بود.
#احمدرضا_احمدی
@sherroghazal🌸🍃
خجسته روز کسی کز درش تو بازآیی
که بامداد به روی تو فال میمونست
#سعدی
اي ابر خوش باران بيا وي مستي ياران بيا
وي شاه طراران بيا مستان سلامت مي کنند
حيران کن و بي رنج کن ويران کن و پرگنج کن
نقد ابد را سنج کن مستان سلامت مي کنند
#حضرت_مولانا
@sherroghazal🌸🍃
محبوب من.....
کاغذ یاد شما را می خوانم
به جوانی من نوشته اید:
《جمعه تعطیل است
پدرم خانه است
دلتان خواست بیایید
با پدرم حرف هایتان را بزنید》
محبوبم....
من جوانی خودم را خوب می شناسم
می دانم هر طور شده جمعه می آید
و کار ها بر وفق مرادش سامان می گیرد
و آن وقت
دیگر من می مانم و این تنهایی عظیم
تنهایی گسترده
محبوبم....
کاش جوانی من هم یک روز پیر شود
تا ببیند من در این سالها چه می کشم
#محمد_صالح_علا
@sherroghazal🌸🍃
اگر باشی محبت روزگاری تازه خواهد یافت
زمین در گردشش با تو مداری تازه خواهد یافت
دل من نیز با تو بعد از آن پاییز طولانی
دوباره چون گذشته نوبهاری تازه خواهد یافت
درخت یادگاری باز هم بالنده خواهد شد
که عشق از کُندهٔ ما یادگاری تازه خواهد یافت
دهانت جوجههایش را پریدن گر بیاموزد
کلام از لهجهٔ تو اعتباری تازه خواهد یافت
بدین سان که من و تو از تفاهم عشق میسازیم
از این پس عشقورزی هم، قراری تازه خواهد یافت
من و تو عشق را گستردهتر خواهیم کرد، آری
که نوع عاشقان از ما تباری تازه خواهد یافت
تو خوب مطلقی، من خوبها را با تو میسنجم
بدین سان بعد از این خوبی، عیاری تازه خواهد یافت
جهان پیر، این دلگیر هم، با تو، کنار تو
به چشم خستهام، نقش و نگاری تازه خواهد یافت
#حسین_منزوی
@sherroghazal🌸🍃
۱۴ تیر ماه روز قلم مبارک باد
در دفتر زمانه فُتد نامش از قلم...
هرملتی که مردم صاحبقلم نداشت!
#فرخی_یزدی
@sherroghazal🌸🍃
یا رب این شَمع دل افروز ز کاشانه کیست؟!
جان ما سوخت؛ بپرسید که جانانه کیست..!
#حضرت_حافظ
@sherroghazal🌸🍃
بانو! بگو که کافه ی دنجِ چشات کو؟
من خسته ام... نشونیِ اون کافه رو بگو!
باز از مسيرِ خواب برم تا سرابِ تو،
يا از پياده روی همين شعرِ رو به رو؟
پيشِ تو قطب نمای دلم مست می کنه
بايد بغل کنم تو رو از هر چهار سو!
من به نشونیِ غلطت شک نمی کنم
حتا تو التهابِ کتک های بازجو
بی تو يه ساعتم که عقب می ره عقربه ش،
با صدهزار زنگ فرو مُرده تو گلو!
يه برکه ام که روی تنم غوطه می خورن،
اين اردکای زشت همه تو لباسِ قو!
بايد تمامِ شعرای حافظ رو دوره کرد،
تا شرحِ يک نگاهِ تو رو گفت مو به مو
اما تمامِ حرفِ دلِ من خلاصه شد،
تو چهار سطرِ ساده ی يک شعرِ شاملو:
آه ای يقينِ گم شده! ای ماهیِ گريز!
در برکه های آينه لغزيده تو به تو!
من آب گيرِ صافی ام، اينک! به سِحرِ عشق!
از برکه های آينه راهی به من بجو!
#یغما_گلرویی
@sherroghazal🌸🍃
صبح است ز خرمى جهان میخندد
هر قطره بـه بحر بیکران میخندد
بو درگل و نشئه در می و می در جام
از شـوق زمین و آسمان میخندد
#خلیلالله_خلیلی
@sherroghazal🌸🍃
#دلتنگی_به_وقت_نیمه_شب
به رویم باز کن
درهای شهری را که در آن زندگی می کنی
حرف هایم با تو تمامی ندارد
سال هاست لحظه هایی را که
از زندگی ام دزدیده ام
به نام تو گره خورده است.
برایم باز کن
در های شهری را که
در آن زندگی می کنی
در آن جا با تو
دلتنگ شهر های دیگر شویم.
این خانه ها ، این کوچه ها
این میدان ها
کافی نیست
برای هر دویمان.
#ازدمیر_آصف
@sherroghazal🌸🍃
من تنهایم بیتو
هیچکاری نمیتوانم بکنم
دیگر شعر هم نمیتوانم بنویسم
و این تنهایی تلخ است
تلخ مثل نگاه نوازندهای
که با دستهای بریده به پیانو مینگرد...
#رسول_یونان
@sherroghazal🌸🍃
نسیم آورده عطر گُل، کجایی؟
دمیده هر طرف سنبل، کجایی؟
شکفته آفتاب و سفره پهن است
سماور میزند قُل قُل، کجایی؟
#شهراد_میدری
@sherroghazal🌸🍃
سلام روزتون بهشت
امشب کنار غزلهای من بخواب ...
شاید جهانِ توآرام تر شود ...
#افشین_یداللهی
@sherroghazal🌸🍃
#شبتون_خوش_فرداتون_عالی
کاش تو رو به روی من نشسته بودی و از زوال و پایان جهان میگفتی و اگر حوصله بود در غروبهای نابهکار جمعه فال قهوه میگرفتیم . چه آسان بودیم و آب را گاهی در تاریکی از کوزه مینوشیدیم و گاهی کلماتی در دستهای ما برف میشد و روز ما را به شب پیوند میزد. بوی نم و نیستی و غصه و بیماری با لطف کلام تو میمُرد.
کاش تو در این غروب جمعه بودی.
#احمدرضا_احمدی
@sherroghazal🌸🍃
چنان چشماناش
به چشمانِ من شباهت داشت
که ما در آینه
یکدیگر را گم میکردیم
#احمدرضا_احمدی [ ۳۰ اردیبهشت ۱۳۱۹ – ۲۰ تیر ۱۴۰۲ ]
@sherroghazal🌸🍃
۲۰ تیر سالروز درگذشت احمدرضا احمدی
(زاده ۳۰ اردیبهشت ۱۳۱۹ کرمان -- درگذشته ۲۰ تیر ۱۴۰۲ تهران) شاعر و نقاش
@sherroghazal🌸🍃
زیباترین دریا
دریائی است که هنوز در آن نرانده ایم
زیبا ترین کودک
هنوز شیر خواره است
زیبا ترین روز
هنوز فرا نرسیده است
و
زیبا ترین سخنی که میخواهم با تو گفته باشم
هنوز بر زبانم نیامده است.
#ناظم_حکمت
برگردان: #احمد_شاملو
@sherroghazal🌸🍃
#دلتنگی_به_وقت_نیمه_شب
و چهقدر خستهام از «چرا؟»
از «چه گونه!»
خستهام از سؤالهای سخت
پاسخهای پيچيده
از کلمات سنگين
فکرهای عميق
پيچهای تند
نشانههای بامعنا، بیمعنا...
دلم تنگ میشود گاهی،
برای يک «دوستت دارم» ساده
دو فنجان قهوه ی داغ
« سه روز تعطيلی در زمستان »
چهار خندهی بلند
و پنج انگشت دوست داشتنی!
#مصطفی_مستور
@sherroghazal🌸🍃
بهتنهایی گرفتارند مشتی بیپناه اینجا
مسافرخانه رنج است یا تبعیدگاه اینجا
غرض رنجیدن ما بود - از دنیا - که حاصل شد
مکن ای زندگی عمر مرا دیگر تباه اینجا
برای چرخش این آسیاب کهنه دل سنگ
به خون خویش میغلتند خلقی بیگناه اینجا
نشان خانه خود را در این صحرای سردرگم
بپرس از کاروان هایی که گم کردند راه اینجا
اگر شادی سراغ از من بگیرد جای حیرت نیست
نشان میجوید از من تا نیاید اشتباه اینجا
تو زیبایی و زیبایی در اینجا کم گناهی نیست
هزاران سنگ خواهد خورد در مرداب ماه اینجا
#فاضل_نظری
@sherroghazal🌸🍃
برای نوشیدنِ یک چای با تو؛
دیر رسیده ام...
برای خندیدن با تو
نان صبحانه را با تو قسمت کردن...
و یا منتظر بودنت ؛
پشتِ پنجره ی خانه
دیر رسیدم....
سهم من و تو از تمامِ جهان،
یک قلبِ قرمزِ مجازی ، بیشتر نشد؛
و یک درود و احسنت و سکوتِ خجالتی؛ ..
و شاید ؛
چندخط یادگاری در پِیج هم
که به اندازه ی عشقِ ما
بی صدا لایک می خورَد
و از یاد می رود...
امید را ببین! دیدنی ست...
و امروز
برای ما عزیز؛ روزِ دیگری است...
بی فضای مجازی؛ کمی مهربان باش!
بی فضای مجازی؛ دوستت دارم.....
#چیستا_یثربی
@sherroghazal🌸🍃
ما راه میرفتيم و زندگی نشستن بود
ما میدويديم و زندگی راهرفتن بود
ما میخوابيديم و زندگی دويدن بود
نه!
انسان هیچگاه
برای خود مأمن خوبی نبوده است
🎙️ #حسین_پناهی
@sherroghazal🌸🍃
مرا هر کس که بیرون می کشد از گوشه ی خلوت
ستمکاری است کز آغوش یارم می کشد بیرون...
#صائب_تبریزی
@sherroghazal🌸🍃