آنکه مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت
در این خانه ندانم به چه سودا زد و رفت
خواست تنهایی مارا به رخ ما بکشد
تنه ای بر در این خانه تنها زد و رفت
#ابتهاج
@shah_beyt_mandegar
من صبورم اما !
آه ، این بغض گران
صبر چه میداند چیست ...
#حمید_مصدق
@shah_beyt_mandegar
ز بسکه سادهدلم، چون تو گرم پیشآیی
گمان برم که مگر همزبان من شدهای!
#میلی_هروی
@shah_beyt_mandegar
رحم است بر ان مرغ گرفتار که از وی
صیاد شود غافل و در دام بمیرد
#علی_نقی_کمره_ای
@shah_beyt_mandegar
با كه خواهى باز كرد
اين در كه بر من، بسته اى؟
بر كه خواهى بست دل را
چون ز من برداشتى...!
#حسین_منزوی
@shah_beyt_mandegar
هر کسی را نتوان گفت که صاحب نظرست
عشقبازی دگر و نفسپرستی دگرست
نه هر آن چشم که بینند سیاهست و سپید
یا سپیدی ز سیاهی بشناسد بصرست
هر که در آتش عشقش نبود طاقت سوز
گو به نزدیک مرو کآفت پروانه پرست
گر من از دوست بنالم نفسم صادق نیست
خبر از دوست ندارد که ز خود با خبرست
آدمی صورت اگر دفع کند شهوت نفس
آدمی خوی شود ور نه همان جانورست
شربت از دست دلارام چه شیرین و چه تلخ
بده ای دوست که مستسقی از آن تشنهترست
من خود از عشق لبت فهم سخن مینکنم
هرچ از آن تلخترم گر تو بگویی شکرست
ور به تیغم بزنی با تو مرا خصمی نیست
خصم آنم که میان من و تیغت سپرست
من از این بند نخواهم به درآمد همه عمر
بند پایی که به دست تو بود تاج سرست
دست سعدی به جفا نگسلد از دامن دوست
ترک لؤلؤ نتوان گفت که دریا خطرست
#سعدی
@shah_beyt_mandegar
سحر به بوی نسیمت به مژده جان سپارم
اگر امان دهد امشب فراق تا سحرم
#ادیبپیشاوری
@shah_beyt_mandegar
مرنج ای جان نرفتم گر به استقبال یار از خود
تپیدنهای دل پنداشتم آواز پایش را
#نجیب_کاشانی
@shah_beyt_mandegar
☁️ ⃟🧷
و گوشه ی قلبم
اتاق کوچکی ست که هیچکس را راهی به آنجا نیست
گوشه ای دنج و مخفی،
برای نگاه داشتن احساسی که کلمات را
برای بیانش دهانی نبود...
#معصومه_صابر
@shah_beyt_mandegar
به امّیدِ تو با خود دوستان را ساختم دشمن
تو ترکِ دوستی کردی و با من خلق دشمن شد
#نجیب_کاشانی
#در_جفا
@shah_beyt_mandegar
نسیم خوش خبر!از نور چشم من چه خبر؟
همیشه در سفر! از بوی پیرهن چه خبر؟
تو پیکی و همه پیغام عاشقان داری
از آن پری، گل قاصد! برای من چه خبر؟
به رغم خسرو از آن شهسوار شیرین کار
برای تیشه زن خسته ـ کوهکن ـ جه خبر؟
پرندگان پر و بال تان نبسته هنوز!
از آنسوی قفس، از باغ ، از چمن چه خبر؟
به گوشه ی افق آویخت چشم منتظرم
که از سهیل چه پیغام و از یمن چه خبر؟
نشسته دررهت،ای صبح! چشم شب زده ام
طلایه دار ! ز خورشید شب شکن،چه خبر؟
بشارتی به من از کاروان بیار ای عشق!
همیشه رفتن و رفتن، ز آمدن چه خبر؟
به بوی عطر سر زلف او، دلم خون شد
صبا کجاست؟ از آن نافه ی ختن چه خبر؟
جدا از آن بر و آن دوش، سردی ای آغوش!
از آن بلور گدازان به نام تن ، چه خبر؟
#حسین_منزوی
@shah_beyt_mandegar
☁️ ⃟🤍
گره به کار ِ دل آدمی ست همچو نفس
گره گشای تویی ای هزار دستت عشق...
{ #معصومه_صابر }
@masoomesaber
عاقبت پرونده ام را باغبار آرزو ها
خاک خواهد بست روزی باد خواهد برد باری
روی میز خالی من صفحه ی باز حوادث
در ستون تسلیت ها نامی از ما یادگاری
#قیصر_امین_پور
@shah_beyt_mandegar
با من صنما دل یک دله کن
گر سر ننهم آنگه گله کن
مجنون شدهام از بهر خدا
زان زلف خوشت یک سلسله کن
سی پاره به کف در چله شدی
سی پاره منم ترک چله کن
مجهول مرو با غول مرو
زنهار سفر با قافله کن
ای مطرب دل زان نغمه خوش
این مغز مرا پرمشغله کن
ای زهره و مه زان شعله رو
دو چشم مرا دو مشعله کن
ای موسی جان چوپان شدهای
بر طور برو ترک گله کن
نعلین ز دو پا بیرون کن و رو
در دست طوی پا آبله کن
تکیه گه تو حق شد نه عصا
انداز عصا و آن را یله کن
فرعون هوا چون شد حیوان
در گردن او رو زنگله کن
#مولانا
@shah_beyt_mandegar
شرمیست در نگاهِ من؛ اما هراس نه
کمصحبتم میانِ شما، ...کمحواس نه!
چیزی شنیدهام که مهم نیست رفتنت
درخواست میکنم نروی، ...التماس نه!
از بیستارگیست دلم آسمانی است
من عابری«فلک»زدهام، آس و پاس نه
من میروم، تو باز میآیی، مسیرِ ما
با هم موازی است ولیکن مماس نه
پیچیده روزگارِ تو ، از دور واضح است
از عشق خسته میشوی اما خلاص نه!
#کاظم_بهمنی
@shah_beyt_mandegar
هزاران سال طی شد سوگواریم
غمت یکعمر باشد، اربعین نیست
#فرهاد_مرادی_مسکین
#فرهاد_کرمانشاهی
@Shah_beyt_mandegar
مگر چه بود محبت که سنگ سنگش را،
به سر زدم با شوق؟
من از هجوم هجاهای عشق میترسم...
#حمیدمصدق
@shah_beyt_mandegar
می برد هر کس به پیش یار از جان تحفه ای
ما تهیدستان بیدل، شرمساری می بریم
#بیدل
@shah_beyt_mandegar
به خاطر کندن گل سرخ ارّه آوردهاید؟
چرا ارّه؟
فقط به گل سرخ بگویید: تو، هی تو
خودش میافتد و میمیرد!
#بیژن_نجدی
@shah_beyt_mandegar
خستگی سینهٔ ما را
خیالت مرهم است !
ای به هجران خسته مارا
خسته را مرهم فرست..
#خاقانی
@sgah_beyt_mandegar
نامه هایم را بده
جای پای اشک هایم را بده
نامه هایم قصه های
غصه هایم را بده...
🎤 #گوگوش
🎧 نامه هایم را بده
@shah_beyt_mandegar
بذار اون پرنده باشم
كه با تن زخمی اسیره
عاشقِ مرگه كه شاید
توی دستِ تو، بمیره..
#ايرج_جنتی_عطايی
@shah_beyt_mandegar
ز غمت جهان چنان شد که صبا نمی تواند
به تبسم نهانی لب غنچه باز کردن
#اقدسی_مشهدی
@shah_beyt_mandegar
ترک ما کردی برو همصحبت اغیار باش
یار ما چون نیستی با هر که خواهی یار باش
#وحشی_بافقی
@shah_beyt_mandegar