آدم ها گاهی گریه می کنند
نه به خاطر اینکه ضعیف هستند !
بلکه به این خاطر که
برای مدتی طولانی قوی بوده اند ...
#هرتا_مولر
@shah_beyt_mandegar
خدا همیشه به دیوانهها حواسش هست
گذاشت سرخترین سیب، سیب من باشد
حسود نیستم اما کسی به غیر خودم
غلط کند که بخواهد رقیب من باشد
#امید_صباغ_نو
@shah_beyt_mandegar
ز دل تپیدن آغاز عشق دانستم
کزین معامله غیر از زیان نخواهم برد
#نظیری_نیشابوری
@shah_beyt_mandegar
تو به من خندیدی و نمیدانستی
من به چه دلهره از باغچه همسایه
سیب را دزدیدم
باغبان از پی من تند دوید
سیب را دست تو دید
غضب آلود به من کرد نگاه
سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک
و تو رفتی و هنوز
سالهاست که در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تکرار کنان
میدهد آزارم
و من اندیشه کنان غرق در این پندارم
که چرا باغچه کوچک ما سیب نداشت
#حمید_مصدق
@shah_beyt_mandegar
چیزی نمونده تا بهار
🩵🌿
بهار گوشه ی قلبِ تمامِ آدم هاست
همان نفس که پُری از هوایِ عطر کسی...
{ #معصومه_صابر }
@masoomesaber
دو چشم مَست مِیگونت
ببرد آرامِ هشیاران
دو خواب آلوده بربودَند
عقل از دستِ بیداران...
#سعدی
@shah_beyt_mandegar
دمید صبح و نشد گرم ، چشم راحت ما
سپیدهدم نمکی بود بر جراحت ما ...
#اهلی_شیرازی
@shah_beyt_mandegar
ماهی تنهای تنگم
کاش دست سرنوشت
برکه ای کوچک به من میداد
دریا پیشکش...
#سجادسامانی
@shah_beyt_mandegar
سودي ندارد گريه بر اين حال افسرده
كم آب در گلدان بريز، اين غنچه پژمرده
آن تختِ جمشيدم كه هر كس آمده از راه
يك گوشه از ويراني ام را با خودش برده
روزي شكوهي داشتم، اما نماند افسوس
از آن شكوهم جز ستونهايي ترك خورده
حالا تو هم زخمي بزن تا خنجري داري
حالا كه قدرت رو به دستان تو آوُرده
قلب مرا بشكن كه در عالم نخواهد ديد
لطف مرا، آن كس كه قلبم را نيازرده
ديگر برو اين تُنگ را در رود خالي كن
حالا كه ديگر مطمئني ماهي ات مرده
#حسین_زحمتکش
@shah_beyt_mandegar
گفتم ای عشق بیا تا که بسازی ما را
یا نه، ویرانه کنی ساخته ی دنیا را
گفتم ای عشق چه بر روز تو آمد امروز
که به تشویش سپردی شب عاشق ها را
چه شد آن زمزمه ی هر شبه ی ما ای دوست
چه شد آن صحبت هر روزه ی یاران یارا
چشمه ها خشک شد از بس نگرفتی اشکی
همتی تا که رهایی بدهی دریا را
حیف از امروز که بی عشق شب آمد ای عشق
کاش خورشید تو آغاز کند فردا را
#محمد_علی_بهمنی
@shah_beyt_mandegar
بیا بنگر، چه غمگین و غریبانه
در این ایوان سرپوشیده، وین تالاب مالامال
دلی خوش کردهام با این پرستوها و ماهیها
و این نیلوفر آبی و این تالاب مهتابی
بیا ای همگناه ِ من درین برزخ
#مهدي_اخوان_ثالث
@shah_beyt_mandegar
به باز آمدنت چنان دلخوشم
که طفلی به صبح عید
پرستویی به ظهر بهار
#علی_باباچاهی
@shah_beyt_mandegar
چشمش نظر به حالت دلخستگان نکرد
یا رب کسی مباد به حال تباه ما
#فروغی_بسطامی
@shah_beyt_mandegar
کار من از بی وفایی های خوبان مشکلست
خوبرویان را نبودی بی وفایی کاشکی
#هلالی_جغتایی
@shah_beyt_mandegar
این شعرها دیگر برای هیچ کس نیست
نه! در دلم انگار جای هیچ کس نیست
آنقدر تنهایم که حتی دردهایم
دیگر شبیه دردهای هیچ کس نیست
حتی نفسهای مرا از من گرفته اند
من مرده ام در من هوای هیچ کس نیست
دنیای مرموزی ست ما باید بدانیم
که هیچ کس اینجا برای هیچ کس نیست
باید خدا هم با خودش روراست باشد
وقتی که می داند خدای هیچ کس نیست
من می روم هرچند می دانم که دیگر
پشت سرم حتی دعای هیچ کس نیست
#نجمه_زارع
@shah_beyt_mandegar
خلقی به دور گردون ، مخمور و مستِ وهماند
این خالیِ پُر از هیچ ، پیمانهی که باشد ؟!
#بیدل_دهلوی
@shah_beyt_mandegar
دلم گرفته برایت
زبان سادهی "عشق" است
سلیس و ساده بگویم:
دلم گرفته برایت...
#حسین_منزوی
@shah_beyt_mandegar
ز کدام رَه رسیدی؟ ز کدام در گذشتی؟
که ندیده دیده ناگَه به درون دل فِتادی!
#هوشنگ_ابتهاج
@shah_beyt_mandegar
ای بی تو زمانه سرد و سنگین در من
ای حسرت روزهای شیرین در من
بی مهریِ انسانِ معاصر در توست
تنهاییِ انسانِ نخستین در من !
#میلاد_عرفان_پور
@shah_beyt_mandegar
من که با یاد تو دنیا را فرامُش کرده ام
از مروت نیست از خاطر به در کردن مرا
#صائب_تبریزی
@shah_beyt_mandegar
این کوزه ترک خورد چه جای نگرانی است
من ساخته از خاک کویرم که بمیرم
#فاضل_نظری
@shah_beyt_mandegar
اینکه «مٖردم» نشناسد تو را غربت نیست
غربت آن است که «یاران» ببرندت از یاد
#فاضل_نظری
@shah_beyt_mandegar
اینجا که منم ، قیمت "دل" هر دو جهان است
آنجا که تویی ، در چه حساب است "دل" ما ؟!
#صائب_تبریزی
@shah_beyt_mandegar
آهای خبردار
مستی یا هشیار
خوابی یا بیدار
خوابی یا بیدار؟!
تو شب سیاه
تو شب تاریک
از چپ و از راست
از دور و نزدیک
یه نفر داره
جار می زنه جار
آهای غمی که
مثل یه بختک
رو سینه ی من
شده ای آوار
از گلوی من
دستاتُ بردار
دستاتُ بردار
از گلوی من
از گلوی من
دستاتُ بردار...
کوچه های شهر
پُرِ ولگرده...
دل پُرِ درده
شب پُرِ مَرد و
پُرِ نامرده...
آهای خبردار
آهای خبردار!
باغ داریم تا باغ
یکی غرق گل
یکی پُرِ خار
مرد داریم تا مرد
یکی سَرِ کار
یکی سَرِ بار
آهای خبردار!
یکی سَرِ دار...
توی کوچه ها
یه نسیم رفته
پیِ ولگردی
توی باغچه ها
پاییز اومده
پی نامردی
توی آسمون
ماهُ دق می ده
ماهُ دق می ده
دردِ بی دردی
پاییز اومده
پاییز اومده
پی نامردی
یه نسیم رفته
پی ولگردی...
تو شب سیاه
تو شب تاریک
از چپ و از راست
از دور و نزدیک
یه نفر داره
جار می زنه جار
آهای غمی که
مثل یه بختک
رو سینه ی من
شده ای آوار...
از گلوی من
دستاتُ بردار!
دستاتُ بردار
از گلوی من...
«حسین منزوی»
@shah_beyt_mandegar
❖ #شاه_بیت_های_ماندگار
حیرانم و وحشتزده در عشق تو ، انگار
سرباز لهستان وسط ارتش نازی !
───── 💠 #کنعان_محمدی
پاسخم دادی به هیچ و دلخوشم کردی به هیچ
دل نمی بندد به جز من در جهان مردی به هیچ
───── 💠 #حسن_اسحاقی
کشش ساحل اگر هست ، چرا کوشش موج ؟
جذْبه ی دیدن تو می کشد از هر طرفم !
───── 💠 #فاضل_نظری
دور از نگاه گرم تو ، بی تاب گشته ام
بر من نگاه کن که تب و تابم آرزوست ...
───── 💠 #فریدون_مشیری
از زلزله و عشق ، خبر کس ندهد
آن لحظه خبر شوی که ویران شدهای ...
───── 💠 #محمدرضا_شفیعی_کدکنی
@shah_beyt_mandegar
پشت رل، ساعت حدوداً پنج شاید پنج و نیم
داشتم یک عصر بر میگشتم از عبدالعظیم
از همان بنبست باران خورده پیچیدم به چپ
از کنارت رد شدم آرام، گفتی : «مستقیم!»
زل زدی در آینه اما مرا نشناختی
این منم که روزگارم کرده با پیری گریم
رادیو را باز کردم تا سکوتم نشکند
رادیو روشن شد و شد بیشتر وضعم وخیم
بخت بد برنامه موضوعش تغزل بود و عشق
گفت مجری بعد «بسم الله الرحمن الرحیم»:
یک غزل میخوانم از یک شاعر خوب و جوان
خواند تا این بیت که من گفته بودم آن قدیم:
«سعی من در سر به زیری بیگمان بیفایدهست
تا تو بوی زلفها را میفرستی با نسیم»
شیشه را پایین کشیدی، رند بودی از نخست
زیر لب گفتی: «خوشم میآید از شعر فخیم»
موج را تغییر دادم این میان گفتی به طنز:
«با تشکر از شما رانندهی خوب و فهیم»
گفتم: «آخر شعر تلخی بود»، با یک پوزخند
گفتی: «اصلاً شعر می فهمید!؟» گفتم: «بگذریم...»
#کاظم_بهمنی
@shah_beyt_mandegar
یا منِ ناصبور را نزد خود از وفا طلب
یا تو که پاکدامنی، مرگ من از خدا طلب
#اهلی_شیرازی
@shah_beyt_mandegar
مپرس از تو چرا دل بريدم از اول
به دستهاي تو كم بود اميدم از اول
تو تاب گريه نداري؛ زمين نميخوردم
به اين نتيجه اگر ميرسيدم از اول
دهان به خواهش بيهوده وا نميكردم
اگر جواب تو را ميشنيدم از اول
اگر از آخر قصه كسي خبر ميداد
بخاطر تو عقب ميكشيدم از اول
به چيدن پر و بالم چه احتياجي بود
من از قفس به قفس ميپريدم از اول
از آن دو قفل شكسته حلاليت بطلب!
نميگشود دري را كليدم از اول
به چشمهاي خودت هم بگو:"فراق بخير"
اگر چه خيري از آنها نديدم از اول...
#کاظم_بهمنی
@shah_beyt_mandegar
تو با قلب ویرانه من چه کردی؟
ببین عشق دیوانه من چه کردی
در ابریشم عادت اسوده بودم
تو با حال پروانه من چه کردی؟
ننوشیده از جام چشم تو مستم
خمار است میخانه من، چه کردی؟
مگر لایق تکیه دادن نبودم؟
تو با حسرت شانه من چه کردی؟
مرا خسته کردی و خود خسته رفتی
سفر کرده!باخانه من چه کردی؟
جهان من از گریه ات خیس باران
تو با سقف کاشانه من چه کردی؟
#افشین_یداللهی
@shah_beyt_mandegar