دلیل تمایل برخی افراد به رابطه جنسی خشن؟!
در هر دو جنس مرد و زن تمایل به رابطه جنسی خشن میتواند وجود داشته باشد، بطور کلی تمایل و لذت از خشونت در رابطه جنسی به شرط لذت برای فاعل نشانه سادیسم جنسی و برای مفعول به شرط لذت نشانه مازوخیسم جنسی است، تعریف دقیق تر آن، رابطه جنسی که در آن لذت روانی به سبب آسیب رساندن به جسم خود یا فرد مقابل باشد نشانه اختلال میباشد و نیاز به درمان دارد.
گاهی اوقات خانم ها از خشونت همسرشان در رابطه جنسی گله مند هستند و گاهی این خشونتها تا حدی بوده که باعث آسیب جدی شده است، لذا تمایل به رابطه جنسی خشن جزء خواسته های مشروع تلقی نمیشود.
علت تمایل به خشونت در رابطه جنسی از نوع مازوخیسم (خودآزاری جنسی)
معمولا فردی که از آسیب فیزیکی و تحقیر شدن در رابطه جنسی احساس لذت میکند، این تمایل از دوران کودکی و بلوغ وی شکل گرفته روانشناسان بر این عقیده اند که افرادی که در مراحل رشد خود در خانواده تحقیر شده اند یا نادیده گرفته شده اند این رویه را نیز در ارتباط جنسی ادامه میدهد و در خیالپردازیهای جنسی خود از رابطه جنسی خشن احساس رضایتمندی می کنند.
برخی از تخیلات جنسی افراد مبتلا به مازوخیسم جنسی:
– تحقیر شدن حین رابطه جنسی
علائم : لذت بردن از مورد فحاشی قرار گرفتن از الفلظ رکیک در رابطه جنسی
– بسته شدن دستان و پاها و مورد آزار فیزیکی قرار گرفتن
علائم : خودداری از برقراری رابطه جنسی تا زمانی که به اجبار همراه باشد
– رابطه جنسی بدون ملایمت روحی
علائم : عدم تمایل به معاشقه و پیشنوازی در رابطه
– مورد تجاوز قرار گرفتن یا رابطه جنسی به اجبار و تمایل به رابطه جنسی همزمان
علائم : خودداری از برقراری رابطه جنسی تا زمانی که به اجبار همراه باشد
و برخی تمایلات دیگر...
علت تمایل به خشونت در رابطه جنسی در افراد مبتلا به سادیسم جنسی ( لذت از آزار دادن فرد مقابل )
معمولا افرادی که مورد خشونت جنسی ( تجاوز جنسی ) قرار گرفته اند یا شاهد صحنه هایی از این قبیل بوده اند حس انتقام جوئی در آنها منجر به آن می شود به رابطه جنسی خشن تمایل پیدا کنند، اما این بدان معنا نیست همه افرادی که چنین تمایلی دارند لزوما مورد تجاوز قرار گرفته اند چرا که عواملی نظیر پورنوگرافی، تنوع گرائی، رابطه با افراد مختلف نیز میتواند زمینه ساز چنین میلی در افراد شود.
برخی از تخیلات جنسی افراد مبتلا به سادیسم جنسی
– میل به خشونت
– میل به ارتباط های چند گانه
– میل به سوزاندن و آسیب به اندامهای جنسی مفعول
– میل به آزار کودکان
برخی نشانه های این افراد
برقراری روابط جنسی با افراد متعدد و آسیب رساندن فیزیکی به آنها، عدم تمایل به معاشقه و پیشنوازی، اعتیاد به پورنوگرافی
هر چه فرد مفعول بیشتر احساس نارضایتی از درد و آسیب وارده کند، این افراد بیشتر احساس رضایتمندی میکنند و لذت بیشتری میبرند.
درمان مبتلایان به سادیسم و مازوخیسم جنسی
مبتلایان به این اختلال میتوانند با مراجعه به مراکز مشاوره درمانی رفتارهای جنسی با کمک روان درمانی بینش مدار یا شرطی سازی انزجاری نسبت به درمان اقدام نمایند در این بین همسر نقش مهمی ایفا میکند.
کانال ما در تلگرام: علوم تربیتی
👇🏻👇🏻
@rraavvaann
♡◇♡◇♡◇♡◇♡◇♡
گروه ما در تلگرام:زندگی ایده آل
👇🏻👇🏻
@zendegiideaall
♤♧♤♧♤♧♤♧♤♧♤
♻️ آیدی خانم برهانی
کارشناس علوم تربیتی و مدیر کانال جهت مشاوره و حل مشکلات زناشویی ، خانوادگی، ازدواج، تربیت کودک، نوجوان و جوان :
👇👇👇
@rrborhani
💞نوشته ای زیبا وقابل تامل برای متاهلین عزیز:
تو لیست خرید برای همسرم نوشته بودم: یک و نیم کیلو سبزی خوردن.
همسرم آمد. بدوبدو خریدها را گذاشت خانه و رفت که به کارش برسد. وسایل را که باز میکردم سبزی ها را دیدم. یک و نیم کیلو نبود. از این بسته های کوچک آماده سوپری بود که مهمانی من را جواب نمی داد. حسابی جا خوردم! چرا اینطوری گرفته خب؟! بعد با خودم حرف زدم که بی خیال کمتر میگذارم سر سفره. سلفون رویش را که باز کردم بوی سبزی پلاسیده آمد. بعله. تره ها پلاسیده بود و آب زردش از سوراخ سلفون نایلون خرید را هم خیس کرده بود. در بهت و عصبانیت ماندم. از دست همسری که همه خریدهایش اینطوری است. به جای یک و نیم کیلو میرود سبزی سوپری میخرد و بوی پلاسیدگی اش را که نمی فهمد، از شکل سبزی ها هم متوجه نمی شود!! یک لحظه خواستم همان جا گوشی تلفن را بردارم زنگ بزنم به همسر که حالا وسط این کارها من از کجا بروم سبزی خوردن بخرم؟!ویک دعوای بزرگ راه بیاندازم.
بعد بی خیال شدم. توی ذهنم کمی جیغ و داد کردم و بعد همان طور که با خودم همه نمونه های خریدهای مشابه این را مرور میکردم ، فکر کردم: شب که آمد یک تذکر درست وحسابی میدهم.
بعد به خودم گفتم: خوب شد زنگ نزدی! شب که آمد هم نرم تر صحبت کن. رفتم سراغ بقیه کارها و نیم ساعت بعد به این نتیجه رسیدم که اصلا اتفاق مهمی نیفتاده. ارزش ندارد همسرم را به خاطرش سرزنش کنم. ارزش ندارد غرغر کنم. ارزش ندارد درباره اش صحبت کنم حالا! مگر چه شده؟! یک خرید اشتباهی. همین.
دم غروب، همین منی که میخواست گوشی تلفن را بردارد و آسمان و زمین را به هم بریزد که چرا سبزی پلاسیده خریدی؟؟؟ آرام گفتم :
راستی ها سبزی هاش پلاسیده بود. یادمون باشه از این به بعد خواستیم سبزی سوپری بخریم فقط تاریخ اون روز باشه.
تمام.
همسرم هم در ادامه گفت: آره عزیزم میخواستم از سبزی فروشی بخرم، بعد گفتم تو امروز خیلی کار داری وخسته ﻣﻴﺸﻲ، دیگه نخواد سبزی هم پاک کنی.
آن شب سر سفره سبزی خوردن نگذاشتم و هیچ اتفاق عجیب و غریبی هم نیفتاد. مکث را تمرین کردم....وﺑﻪ همسرم عاشقانه تر نگاه میکردم.وفهمیدم اگراونموقع زنگ میزدم امکان داشت روزقشنگم تبدیل بشه به یک هفته قهر
✾࿐༅✧❤️✧ ༅࿐✾
کانال ما در تلگرام: علوم تربیتی
👇🏻👇🏻
@rraavvaann
♡◇♡◇♡◇♡◇♡◇♡
گروه ما در تلگرام:زندگی ایده آل
👇🏻👇🏻
@zendegiideaall
♤♧♤♧♤♧♤♧♤♧♤
♻️ آیدی خانم برهانی
کارشناس علوم تربیتی و مدیر کانال جهت مشاوره و حل مشکلات زناشویی ، خانوادگی، ازدواج، تربیت کودک، نوجوان و جوان :
👇👇👇
@rrborhani
تنها تفاوت ما ، خانواده هامون بود . مادرم ميگفت دختره بايد چادر سرش كنه ، بايد با شرم و حيا باشه . شرم و حيا داشتم و حرفى روى حرف مادرم نميزدم . كاش بى شرم و حيا بودم و ميگفتم : " به من و شما چه ؟ خودش خانواده داره ، اما در حقيقت حتى به خانواده ش هم ربطى نداره . آخه تيپ و استايل هر كس فقط و فقط به خودش مربوطه ... " . زن من ، طبق سليقه خودش جلو ميرفت كه آفرين بهش و مادرم مدام سنگ و تيكه مينداخت ... رسيد به جايى كه مادرم گفت يا من ، يا زنت ...توى سر ما چى جا افتاده ؟ اين : " كسى كه قيد خانواده ش رو ميزنه ، قطعا روزى هم قيد عشق رو ميزنه ... " . چسبيدم به مادرم و از زنم جدا شدم ، البته در اوج كمر شكستگى و غم ... يه روزى توى سر مادر من كردن كه : " هر بى حجابى ، رفيق شيطانه و بس ... " و من و مادرم اسير همين باورهاى غلط بوديم ... يكى نبود به من بگه : " مادرت از سر خودخواهى شرط گذاشته و داره دخالت ميكنه توى شخصى ترين مسائل همسرت ، تو كه نبايد قيد همسرت رو بزنى ... دل مادرت ميشكنه ؟! دلى كه رفته سمت چيزى غير از حق و در حال سو استفاده كردن از عواطف پسر خودشه ، همون بهتر كه بشكنه ... " حالا بى زن و فرزند ، ميرم بالا سر قبر مادرى كه ميدونم امروز از كار هاى خودش پشيمونه ... چون از اون بالا داره نگاه ميكنه و فهميده كه شرم و حيا ، ربطى به پوشش آدمها نداره ... فهميده كه انسانيت آدمها ، ربطى به حجاب اونها نداره ... فهميده كه اگر بين اون و همسرم ، همسرم رو انتخاب ميكردم ، پسر بدى نبودم و ... كجايى مادر ؟! كجايى حمل كننده باور هاى غلط ... ؟ بيدار شو و آرومم كن ... دلم براش تنگ شده ، آخه امروز سالگرد ازدواجمون بود ...
.
@rraavvaann
♻️ آیدی کارشناس و مدیر کانال جهت مشاوره مشکلات ازدواج،کودک و نوجوان و جوان :
@rrborhani
اگر در رابطه ای دلت گیر افتاد حواست باشد دچار سوتفاهم عاشق بودن نشوی.
بعضی حس ها شبیه به عاشقی اند اما فرسنگ ها از عشق فاصله دارند.
احساس "ترسِ از دست دادن" همان سوتفاهم عاشقی ست.
گمان می كنی جانت به جانش وصل است و بی او روزگارت شكل دیگری ست.
آری روزگارت شكل دیگری ست اما نه به این خاطر كه دیوانه ش هستی، فقط چون می دانی كسی شبیه به او را هرگز نخواهی یافت و وحشت می كنی.
از ترسِ از دست دادنش به خودت می افتی. در احساس اوج می گیری ولی این حس نامش چیز دیگری ست.
نگران خود بودن است. خودخواهی ست. سواستفاده گر بودن است.
اینكه با هزار مكافات نگهش می داری و حتا حاضر به ترك رفتارهای اشتباه ت نیستی، اینكه می گذارد می رود و تو به زمین و آسمان می زنی، برمی گردد و تو باز همان آدم سابقی، این یعنی تو دچارش نیستی.
عاشق اگر باشی تغییر می كنی، متحول می شوی، چیزی جز او نمی بینی، چیزی جز برای حالِ خوبِ او نمی خواهی. از خود بریدن دارد. از خودگذشتن دارد. حتا در دوران دوری، به او متعهد ماندن دارد. متعهد بودن ها دارد. متعهد بودن ها دارد...
اینكه با هر بار بالا و پایین شدن رابطه بیش تر به این نتیجه برسی كه باید دست از لجاجت و حاشیه برداری و حرمت احساس ت را نگه داری این تازه اول راه ش است.
عاشقی سخت است جانم.
كار هر كسی نیست.
منم منم نمی شناسد.
دل می خواهد.
جسارت می خواهد.
چشم بر آدم های تازه بستن می خواهد.
چشم بر موقعیت های ناب بستن می خواهد.
دل می خواهد.
جرئت می خواهد.
باید حسابی زندگی كرده باشی تا با جان و دل عاشق شدن را بپذیری.
باید با فروتنی قبولش كنی.
اینی كه گرفتار می شوی و گمان می كنی كه عاشقی، اما در بحث و جدل از او نمی مانی، اینی كه تمام جوانب را می سنجی و سیاست گذاری های رابطه را خوب بلدی، این نامش عاشقی نیست.
تو در دامِ " ترسِ از دست دادن" گرفتار شده ای و خودت نمی دانی.
خودت را گول نزن، عاشقی كار هر كسی نیست.
اگر در دوران دوری، از او بهتری آمد و باز گرفتار بودی و دست رد به سینه ی دیگران زدی، عاشقی.
ولی اگر چون بهتر از اویی برایت نیست رهایش نمی كنی، بدان كه ادعای عشق عین نادانی ست.
اگر در دوران دوری می توانی وارد رابطه ای دیگر شوی و خیال می كنی كه گرفتاری، بدان كه فقط خیال می كنی گرفتاری!
همزاد عاشقی متعهد بودن است.
باور كنیم كه "دوست داشتن معمولی" و "ترسِ از دست دادن"، با "عاشقی" تفاوت دارد.
قصه ها را كه خوانده ایم. مجنون و فرهاد را شنیده ایم. زلیخا را كه دیده ایم.
عاشقی گران است.
مفت ٓش نكنیم!
.
@rraavvaann
♻️ آیدی کارشناس و مدیر کانال جهت مشاوره مشکلات ازدواج،کودک و نوجوان و جوان :
@rrborhani
#آگهی_استخدامی
موسسه فرهنگی سرمد
📜عنوان موقعیت شغلی: پژوهشگر
📍موقعیت مکانی شرکت: قیطریه – بلوار اندرزگو
📚تحصیلات:
کارشناسی ارشد روان شناسی یا علوم تربیتی
🧩دانش و مهارتهای مورد نیاز:
✳️ اصول برنامه ریزی درسی
✳️ اصول مدیریت آموزشی
✳️ مهارت جمع آوری اطلاعات و تجزیه و تحلیل و مدیریت و سامان دهی محتوا
✳️ دارای روحیه یادگیری
✳️دارای روحیه نظم و پیگیری
⏰ساعت کاری: شنبه تا چهارشنبه (8 الی 17)
💵حقوق و مزایا:
توافقی
لطفا میزان درآمد پیشنهادی خود را در رزومه قید فرمایید
📑 ارسال رزومه به ایمیل sarmadjob1400@gmail.com و یا تماس با 09122152660
زندگی کردن از آن کارهاییست که اگر خودت انجامش ندهی هیچکس بجایت انجام نخواهد داد، اگر هم بدهد یا باب دلت نیست یا خرابش میکند، مثل پازل نیست که هر قطعهاش حاضر و آماده جلوی دست باشد و تو آنها را کنار یکدیگر بچینی، مانند حل مسئله هم نیست که برای همه یک فرمول و یک جواب داشته باشد، مانند کتابیست که خط به خطش، صفحه به صفحه را به ناچار خودت تنها باید بنویسی حتی اگر بی سواد مطلق باشی، و آن داستان زندگی خودت است در واقعیت.
.
@rraavvaann
♻️ آیدی کارشناس و مدیر کانال جهت مشاوره مشکلات ازدواج،کودک و نوجوان و جوان :
@rrborhani
▫️▫️▫️
تفاوتهای دلبستگی (عشق) و وابستگی (توهم عشق)
معمولا دیده میشود که در روابط عاشقانه مرزهای بین دلبستگی و وابستگی مشخص نیست.
با وجود شباهت ظاهری دلبستگی و وابستگی، این دو مفهوم بسیار با هم اختلاف دارند و در عمل کاملا مقابل هم قرار دارند.
آیا واقعا عاشقیم یا #توهم_عشق داریم؟
برای جواب به این سوال، بهتر است برخی از تفاوتهای #دلبستگی و #وابستگی را بدانیم!
دلبستگی: رابطهایست خاص و پایدار بین دو نفر که بواسطه خواستن یکدیگر، آن دو به هم نزدیک میشوند و این بسان پایگاهی ایمن، موجب رشد و سازندگی میشود.
وابستگی: رابطهایست ناشی از ترس از تنهایی که در آن وجود یک فرد به طرف مقابلش بستگی دارد، اگر تو نباشی من مردهام. تکیه کردن ناامن و آفتی هست که یک رابطه را تهدید کرده و به شکست میکشاند.
دلبستگی: از احساس امنیت و صمیمیت شکل میگیرد.
وابستگی: از احساس ناامنی نشات میگیرد.
دلبستگی : احساس تعلق وجود دارد.
وابستگی : احساس تملک و جود دارد.
دلبستگی: طرف مقابل استقلال، قدرت تصمیمگیری و اعتمادبهنفس دارد و بنابراین مسئولیتپذیر است.
وابستگی: طرف مقابل آزاد نبوده، قدرت تصمیمگیری و اعتماد به نفس نداشته و بنابراین مسئولیتپذیر نیست.
دلبستگی: طرف مقابل را آنطور که هست میخواهیم.!
وابستگی: طرف مقابل را آن چنان که میخواهیم، شکل میدهیم.!
دلبستگی: شدت احساسات مثبت و منفی نسبت به معشوق در حد تعادل قرار دارد.
وابستگی: احساسات شدید و غیرقابل کنترل نسبت به معشوق مشاهده میشود.
دلبستگی: عشق غیر مشروط است.
وابستگی: عشق مشروط است
دلبستگی: عشق دگرخواهانه داریم.
وابستگی: عشق خودخواهانه داریم.
دلبستگی: توان عشق ورزیدن به خود و دیگری
وابستگی: ناتوانی در عشق ورزیدن به خود و دیگری.
دلبستگی: مشتاق رشد طرف مقابل است.
وابستگی: مانع رشد طرف مقابل است.
دلبستگی: موجب آرامش و احساس موفقیت است در یک رابطه پایدار است
وابستگی: موجب اضطراب و احساس سرخوردگی است که در آخر به شکست ختم میشود.
.
@rraavvaann
♻️ آیدی کارشناس و مدیر کانال جهت مشاوره مشکلات ازدواج،کودک و نوجوان و جوان :
@rrborhani
برخورد و رفتار آدما
در زمانی که کسی یا چیزی رو نمیخوان
شخصیت واقعی اونها رو نشون میده
چون موقع تفریح و خوش گذرونی
همه بلدن بگن و بخندن و خوش مشرب باشن
اما
وقتی شرایط بر خلاف میلشون میشه
تازه نشون میدن که واقعاً کی هستن
برای اینکه یک نفر رو بشناسی
یکبار بر خلاف خواستش عمل کن
و ببین چه جوری باهات رفتار میکنه
اگه تبدیل به یک غریبه میشه
که بود و نبود تو در صفحه روزگار هم براش مهم نیست
بدون که باید خیلی بیشتر ازش شناخت پیدا کنی
چون یک آدم نرمال و سالم از نظر فکری و روانی
حتی زمانی که به خواسته اش نمیرسه
تبدیل به یک آدم دیگه نمیشه که انگار نمیشناختیش
بلکه ممکنه خیلی محترمانه تغییر جهت بده
اما حرفای زننده
برخوردهای سرد و بی روح
و رفتارهای تند و خشن و بدون کنترل
علامت های هشداریه که نباید از کنارشون ساده بگذری
برای شناخت وقت بگذار و زود تصمیم نگیر
چون یک انتخاب غلط تمام بخش های زندگیت رو
تحت تاثیر اثرات منفی خودش قرار میده
و بر عکس یک تصمیم درست تو رو به زندگی دلخواهت
نزدیک و نزدیک تر میکنه
درست انتخاب کنیم
.
@rraavvaann
♻️ آیدی کارشناس و مدیر کانال جهت مشاوره مشکلات ازدواج،کودک و نوجوان و جوان :
@rrborhani
برخی والدین امروزی، خود نیاز به تربیت دارند
در منزل دوستی که پسرش دانشآموز ابتدایی و داشت تکالیف درسیاش را انجام میداد بودم
زنگ منزل را زدند و پدر بزرگ خانواده از راه رسید.
پدربزرگ با لبخند، یک جعبه مداد رنگی به نوه اش داد و گفت: این هم جایزۀ نمرۀ بیست نقاشیات.
پسر ده ساله، جعبۀ مداد رنگی را گرفت و تشکر کرد
و چند لحظه بعد گفت:
بابا بزرگ
باز هم که از این جنسهای ارزون قیمت خریدی
الان مداد رنگیهای خارجی هست که ده برابر این کیفیت داره.
مادر بچه گفت:
میبینید آقاجون؟
بچههای این دوره و زمونه خیلی باهوش هستند.
اصلا نمیشه گولشونزد و سرشون کلاه گذاشت.
پدربزرگ چیزی نگفت.
برایشان توضیح دادم که این رفتار پسر بچه نشانۀ هوشمندی نیست،
همان طور که هدیۀ پدربزرگ برای گول زدن نوهاش نیست.
و این داستان را برایشان تعریف کردم
آن زمان که من دانشآموز ابتدایی بودم،
خانم بزرگ گاهی به دیدنمان میآمد و به بچههای فامیل هدیه میداد،
بیشتر وقتها هدیهاش تکههای کوچک قند بود.
بار اول که به من تکه قندی داد
یواشکی به پدرم گفتم: این تکه قند کوچک که هدیه نیست
پدرم اخم کرد و گفت: خانم بزرگ شما را دوست دارد
هر چه برایتان بیاورد هدیه است،
وقتی خانم بزرگ رفت،
پدر برایم توضیح داد که در روزگار کودکی او، قند خیلی کمیاب و گران بوده و بچهها آرزو میکردند که بتوانند یک تکه کوچک قند داشته باشند.
خانم بزرگ هنوز هم خیال میکند که قند، چیز خیلی مهمی است.
بعد گفت: ببین پسرم
قنددان خانه پر از قند است،
اما این تکه قند که مادرجان
داده با آنها فرق دارد،
چون نشانۀ مهربانی و علاقۀ او به شماست.
این تکه قند معنا دارد ،
آن قندهای توی قنددان فقط شیرین هستند
اما مهربان نیستند.
وقتی کسی به ما هدیه میدهد،
منظورش این نیست که ما نمیتوانیم، مانند آن هدیه را بخریم،
منظورش کمک کردن به ما هم نیست.
او میخواهد علاقهاش را به ما نشان بدهد
میخواهد بگوید که ما را دوست دارد
و این، خیلی با ارزش است.
این چیزی است که در هیچ بازاری نیست
و در هیچ مغازهای آن را نمیفروشند.
چهل سال از آن دوران گذشته است و من هر وقت به یاد خانم بزرگ و تکه قندهای مهربانش میافتم،
دهانم شیرین میشود،
کامم شیرین میشود،
جانم شیرین میشود.....
ﻫﻤﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭ ﺷﻮﻧﺪ ﻭﻟﯽ ﻫﻤﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ "ﺑﺨﺸﻨﺪﻩ "ﺷﻮﻧﺪ؛
ﭘﻮﻟﺪﺍﺭﯼ ﯾﮏ ﻣﻬﺎﺭﺗﻪ ﻭ ﺑﺨﺸﻨﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻓﻀﯿﻠﺖ
ﻫﻤﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺩﺭﺱ ﺑﺨﻮﺍﻧﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﻫﻤﻪ " ﻓﻬﻤﯿﺪﻩ " ﻧﻤﯽ ﺷﻮﻧﺪ؛ ﺑﺎﺳﻮﺍﺩﯼ ﯾﮏ ﻣﻬﺎﺭﺗﻪ ﺍﻣﺎ ﻓﻬﻤﯿﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻓﻀﯿﻠﺖ
ﻫﻤﻪ ﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﻫﻤﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺯﯾﺒﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻨﺪ؛
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻋﺎﺩﺗﻪ ﺍﻣﺎ ﺯﯾﺒﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﯾﮏ ﻓﻀﯿﻠﺖ...
.
@rraavvaann
♻️ آیدی کارشناس و مدیر کانال جهت مشاوره مشکلات ازدواج،کودک و نوجوان و جوان :
@rrborhani
@rraavvaann
♻️ آیدی کارشناس و مدیر کانال جهت مشاوره مشکلات ازدواج،کودک و نوجوان و جوان :
@rrborhani
@rraavvaann
♻️ آیدی کارشناس و مدیر کانال جهت مشاوره مشکلات ازدواج،کودک و نوجوان و جوان :
@rrborhani
@rraavvaann
♻️ آیدی کارشناس و مدیر کانال جهت مشاوره مشکلات ازدواج،کودک و نوجوان و جوان :
@rrborhani
@rraavvaann
♻️ آیدی کارشناس و مدیر کانال جهت مشاوره مشکلات ازدواج،کودک و نوجوان و جوان :
@rrborhani
@rraavvaann
♻️ آیدی کارشناس و مدیر کانال جهت مشاوره مشکلات ازدواج،کودک و نوجوان و جوان :
@rrborhani
@rraavvaann
♻️ آیدی کارشناس و مدیر کانال جهت مشاوره مشکلات ازدواج،کودک و نوجوان و جوان :
@rrborhani
«بیداری نسل زِد»
@rraavvaann
در رخدادهای اخیر یکی از سرنوشتسازترین گسلهای اجتماعی فعال شد: گسل «سنت و مدرنیته». سرنوشت ایران را تا اینجا همین گسل (یا نزاع) رقم زده و در آینده نیز تعیینکنندهترین عامل خواهد بود. در این باره تحلیل مفصلی دارم که بماند برای بعد، اما لرزههای این گسل باعث شد «گسل نسلشناختیِ» دیگری فعال شود که چشمها را خیره کرده: «نسل زِد» بیدار شد. در روزهای اخیر عموماً از رفتار و عملکرد نوجوانان متحیر شدهاند. این همان «نسلِ زد» یا «زی» (Z Generation) است که شامل نیمۀ دوم دهههفتادیها و کل دهههشتادیها میشود. سال 99 نشریۀ «صبح صادق» مطلبی دربارۀ «نسل زد» درج کرده و گفته بود یکی از بزرگترین تهدیدهای امنیتیـسیاسی در «نسل زد» نهفته است. در پست پیشین دربارۀ رابطۀ «نسل زد» با «نسل ایگرگ» (نیمۀ دوم دههپنجاهیها و دهه شصتیها) توضیح دادم. در این پست به خود «نسل زد» (زومرها) و فرایند «جامعهپذیری» و «سیاسیشدن»شان نگاهی بیندازیم.
«نسل زد» پدیدهای جهانی است و بر بستر تحولات و پیشرفتهای فناورانۀ جهان تعریف شده است، اما تحلیل دربارۀ آن باید در دو سطح باشد: «جهانی» و «بومی». بخشی از ویژگیهای «زومرها» جهانی است، اما عوامل بومی روی آنها اثر میگذارد. اساس تفاوت ما (ایگرگیها) و زومرها این است که فناوریهای مجازی «وارد زندگی ما شد»، در حالی که زومرها «وارد دنیای فناوری» شدند. به زبانی استعاری، «فجازی» در دنیای ما به دنیا آمد، در حالی که زومرها در «فجازی» به دنیا آمدند. گوشی هوشمند «وارد زندگی ما شد»، اما زومرها از ابتدا در گوشی هوشمند متولد شدند. اما مسئله فراگیرتر است...
زومرها بالاترین حد «عزتنفس» را دارند. آنها کمتر از همۀ انسانهای پیشینشان «خواهش و التماس کردهاند» و یا اصلاً کتک نخوردهاند یا به ندرت تنبیه بدنی شدهاند. زومرها کمتر از گذشتگانشان تحقیر شدهاند. در سن خردسالی در «اجتماع خانواده» به «عضوی کامل با حق رأی» تبدیل شدهاند و بیشترین ابزارهای ابراز وجود را نیز داشتهاند. به همین دلیل، جامعهپذیری آنها بسیار زودتر از نسلهای پیشین رخ داده و شخصیت اجتماعیِ آنها زودتر و مستقلتر از پیشینیان شکل گرفته. داشتن ابزارهای ارتباطی گسترده به آنها اجازه داده در برابر اقتدارگراییِ خانوادگی مقاومت کنند و پشتوانه و گریزهای روانی بیرون از خانه بیابند.
به دلیل اینکه زومرها عموماً تکفرزندند یا فقط یک خواهر و برادر دارند، «حریم خصوصیِ» بسیار بزرگی دارند. این نسل بزرگترین حریم خصوصی را در تاریخ همۀ نسلهای ایرانی داشته. حریم خصوصی بنیاد استقلال شخصیتی است؛ چیزی که نسل ایگرگ یا به دست نمیآورد یا در سن بالاتر (پس از سن بلوغ) به دست میآورد. از دیگر سو به دلیل پایین آمدن جمعیت این نسل، رقابت دروننسلی میانشان کاهش یافته و ملایمتر شده و در عوض با فرصتهایی که خانواده در اختیارشان قرار میدهد، با ابعاد روحی و جسمی خود به خوبی آشنا میشوند. تمرکز این نسل دیگر روی رقابت با دیگران نیست، بلکه بیشتر درگیر کشف و پرورش خویشند. (امیدوارم این انگارۀ قدیمی و عارفانه از افکار ما ایرانیها بیرون رود که فکر میکنیم ریاضت و محرومیت باعث بزرگی میشود.)
این نسل با سطح بالای مراقبت خانوادگی، بیشتر از نسلهای پیشین مشاورۀ روانشناسی و روانپزشکی گرفته و خویش را بیشتر کاویده و با خود ارتباط برقرار کرده. همین مشاورهها، بهرهمندی از «تربیت جنسی» و نیز بهرهگیری از ارتباطات مجازی، باعث «شرمزدایی» گسترده در آنها شده. نسل زد ارتباط بسیار کمتنشتری با جسم و امیال خود دارد و عوارض عاطفی کمتری دارد.
@rraavvaann
زومرها از آنجا که درون شبکههای اجتماعی به دنیا آمدهاند، توان ارتباطگیری بالایی دارند؛ با سرعت گروهسازی میکنند و همبستگی در آنها روانتر و مکانیکیتر صورت میگیرد. آنها بالاترین میزان ارتباطات، و در نتیجه بالاترین مهارتهای ارتباطی را دارند. به همین دلیل الگوریتمهای اجتماعی پیچیدهتری در ذهنشان وجود دارد و همزمان به دلیل بهرهمندی گسترده از ابزارها از کودکی، توان حلِ مسئلۀ بالاتری هم دارند.
همۀ اینها باعث میشود توجه آنها زودتر به جامعه معطوف شود، زیرا داشتههای فردیشان زودتر تأمین شده و در نقطۀ مناسبی از هرم مازلو ایستادهاند. این وضعیت وقتی با سطح بسیار بالای استقلال و تمرکز بر وجوه روحی و شخصیتی همراه میشود، باعث میشود زومرها خیلی زود سیاسی شوند. یک عامل بسیار مهمتر هم این است که این نسل کمترین سلطهپذیری را دارد. آنها خیلی زود با هر نوع اقتداری درگیر میشود و بسیار کمتر تمایل به اطاعت دارند. فرمانبری برای آنها امری بدیهی نیست و کمتر از همۀ انسانهای پیشین از عصر یخ تاکنون «سلطهپذیر»ند. حال بازنده کسی است که در برابر این نسلِ تابندندان «هوشمند» مانند نئاندرتالها رفتار کند.
مهدی تدینی
@rraavvaann
مفت نمی ارزد رابطه ای که درش ادعای دوست داشتن می کنید
و چیزی جز بحث های دیوانه دار و دعواهای بی سر و ته چاشنی ارتباط تان نیست...
مفت نمی ارزد دوست داشتن هایتان وقتی نه معنی احترام را میفهمید نه صبوری... و بعد از بحث بر سر هر چیز کوچک و پیش افتاده ای چند صباحی باهم خوبید و دوست داشتن تان را دوباره در بوق و کرنا میکنید و به خیالتان خوشبختید
مفت نمی ارزد احساس به ظاهر بزرگتان وقتی خبری از تفاهم نیست
وقتی تفاوت ها آنقدر بزرگ هستند که نشود عین آدمی زاد چند روزی را بدون بحث بی دلیل زندگی کرد
تقصیر شما نیست! شما فقط برای دنیای هم ساخته نشده اید
مفت نمی ارزد این رابطه
از من میشنوید دست دوست داشتن تان را بگیرید و برای همیشه بروید... زندگی کردن چند ماهی با اندوه و زجر وابستگی بهتر از جنگ اعصاب و آشفتگی های حاصل از تفاوت هاست
خلاصه که تپش قلب هرگز تنها کافی نیست... اگر آرامش ندارید در کنارش جمع کنید بساط مسخره دوست داشتن هایتان را
آدمی علاوه بر عشق آرامش میخواهد
جمع کنید بساط تهی از مدارایتان را
.
@rraavvaann
♻️ آیدی کارشناس و مدیر کانال جهت مشاوره مشکلات ازدواج،کودک و نوجوان و جوان :
@rrborhani
🍃💞🍃💞🍃💞🍃💞🍃💞🍃💞🍃💞🍃
کدام رفتار انسانها را عصبانی می کند؟
یکی از اتفاقات بدی که میتواند برای یک فرد بیفتد این است که ناگهان ببیند همسرش در حال جستوجو در وسایل شخصی مثل کیف و موبایل است و در میان شبکههای اجتماعی گردش میکند.
چه کسی این اجازه را داده که میتوان وارد حریم شخصی همسرشد و همه وسایل شخصی او را زیر و رو کرد؟ این یک رفتار کاملا غیراخلاقی است.
مگر بحث کارآگاهی است یا عشق زوجین
به یاد داشته باشید که چنین رفتارهایی نه تنها او را پنهانکارتر میکند بلکه کم کم چیزهایی را هم که به شما میگفت دیگر نمیگوید چرا که به شما اعتماد ندارد و دیگر احساس امنیت نمیکند.
یادتان باشد او باشماست، دوستتان دارد اما به حریم شخصی خودش نیاز دارد و شما باید به او احترام بگذارید.
💦💐💦💐💦💐💦💐💦
@rraavvaann
♻️ آیدی کارشناس و مدیر کانال جهت مشاوره مشکلات ازدواج،کودک و نوجوان و جوان :
@rrborhani
چند سالی از ازدواجشان میگذشت اما چیزی بینِشان عوض نشده بود
هنوز هم توی مهمانی ها کنار هم می نشستند و همدیگر را با
اسم های خاص صدا میزدند ، وقتِ نماز که میشد باهم وضو میگرفتند
و نمازشان را میخواندند ، رنگِ لباس هایشان را باهم سِت میکردند
و جوری بِهَم احترام میگذاشتند که فکر میکردیم
دارند فیلمِ "ما خیلی خوشبختیم" را بازی میکنند .
اوایل ازدواجشان این چیزها توی خانواده عادی نبود
یعنی همین عزیزم و جانم گفتن ها یکجوری غیرمعمول جلوه میکرد
که وقتی همدیگر را صدا میزدند بزرگترها و کوچکترها
چند لحظه ای به کٌما میرفتند انگار!!!
البته بماند که جوان ترها عشق میکردند و ازین زوج برای
خودشان الگویی می ساختند اساطیری ...
روزی که برای اولین بار آمده بودند خانه ی مادربزرگ خوب یادم هست
چند باری که توی جمع حرف از عشق و دوست داشتن شد
همه سرخ و سفید شدند اما آنها معتقد بودند عاشق بودن را باید فریاد زد
و از عشق ورزیدن خجالت نکشید ، بعد هم با تحمل تمام چشم غره ها
و پِچ پِچ ها تویِ یک بشقاب غذا خوردند و مهربانانه به همه مان یاد دادند
باید آنقدر عاشق باشیم که چشممان به دیدنِ خوشبختی و عشق عادت کند
که یادمان بماند جشنِ سالگرد ازدواج گرفتن کار بی معنی
و لوسی نیست و میشود گاهی توی جمع به عاشق بودن اعتراف کرد
و اسم زن ذلیل و مرد ذلیل را یَدک نکشید و محکوم به تظاهر کردن نشد
حالا که خیلی ها بخاطر دیدن ازدواج های ناموفقِ آدم هایِ اطرافشان
از تشکیل زندگی میترسند دارم فکر میکنم بودنِ زوج های خوشبختی
که باعث تغییر نگرِش آدم میشود ، چقدر تویِ هر خانواده ای لازم است..!
باید چالش تازه ای به چالش هایِ دنیا اضافه کنیم
و اسمش را بگذاریم "ما زوج خوشبختی هستیم"
آنوقت شاید یک چیزهایی تویِ این دنیا عوض شَوَد!!
.
@rraavvaann
♻️ آیدی کارشناس و مدیر کانال جهت مشاوره مشکلات ازدواج،کودک و نوجوان و جوان :
@rrborhani
🍃🍃
قانون دانه ها :
نگاهی به درخت سیب بیندازید. شاید پانصد سیب به درخت باشد كه هر كدام حاوی ده دانه است. خیلی دانه دارد ، نه؟
ممكن است بپرسیم : «چرا این همه دانه لازم است تا فقط چند درخت دیگر اضافه شود؟»
اینجا طبیعت به ما چیزی یاد می دهد به ما می گوید : «اكثر دانه ها هرگز رشد نمی كنند. پس اگر واقعاً می خواهید چیزی اتفاق بیفتد ، بهتر است بیش از یكبار تلاش كنید.»
از این مطلب می توان این نتایج را بدست آورد كه :
- باید در بیست مصاحبه شركت كنی تا یک شغل بدست بیاوری.
- باید با چهل نفر مصاحبه كنی تا یک فرد مناسب استخدام كنی.
- باید با پنجاه نفر صحبت كنی تا یک ماشین ، خانه ، جاروبرقی ، بیمه و یا حتی ایده ات را بفروشی.
- باید با صد نفر آشنا شوی تا یک رفیق شفیق پیدا كنی.
وقتی كه «قانون دانه» را درک كنیم دیگر ناامید نمی شویم و به راحتی احساس شكست نمی كنیم.
قوانین طبیعت را باید درک كرد و از آنها درس گرفت.
در یک كلام :
افراد موفق هر چه بیشتر شكست می خورند ، دانه های بیشتری می كارند اگر بدانید به کجا می روید ، تبدیل به شخص موثرتری می شوید.
.
@rraavvaann
♻️ آیدی کارشناس و مدیر کانال جهت مشاوره مشکلات ازدواج،کودک و نوجوان و جوان :
@rrborhani
عمهخانم من همیشهی خدا کارش مراقبت بود.
آن هم نه از آدمها،
از وسایل!
هرچه میخرید از فروشنده میپرسید:
آقا اینها کاور ندارند؟
اگر داشت که فبها، اگر نداشت یک چیز در حد فرهنگ و تمدن روانداز دست و پا میکرد و میانداخت روی وسیلهی مذکور.
از آن قدیمها یک تلویزیون داشت که کنترلش با یک زره محافظت میشد. ساختار کنترل به گونهای بود که برای بازی بچهها با یک سلاح جنگی اعلا برابری میکرد.
اگر کسی دور از چشمِ عمهخانم دستش به کنترل میرسید بی برو برگرد برنده محسوب میشد.
عمهخانم یک اخلاقی داشت که روی مبلها هم رو انداز میکشید.
میگفت گرد و خاک رویشان مینشیند یا بچهها کثیفشان میکنند.
برای فرشها تدابیر خاصی نداشت، فقط مدام چشمش دنبال ماها بود که مبادا چیزی بریزد.
همهچیز در خانهی عمهخانم به بهترین نحو نگهداری میشد، در حدی که انگار اصلا استفاده نشده بود.
اما به هیچکس در خانهی عمهخانم خوش نمیگذشت. دِنج نبود.
هیچکس رغبت نمیکرد چند دقیقه بیشتر بماند.
آنقدر که درگیرِ کیفیت داشتههایش بود درگیرِ خوشحالیهای نداشتهاش نبود.
همهچیز برق میزد اما تا دلت بخواهد روی روابطش گرد و خاک نشسته بود.
حال و هوای رابطهاش مثلِ وسایلش تازه نبود.
خوش و بش کردنهایش مثل یک رادیوی قدیمی که گوشهی انباری افتاده باشد پِتپِت میکرد. هیچکس در خانهاش یک دلِ سیر نخندیده بود.
بشقابی نشکسته بود اما دلهای زیادی ترک برداشته بود.
از آن رو اندازها برای هر وسیلهای دوخته بود اِلّا برای دوست داشتنش، که اگر دوخته بود بیشک هم خانهزندگیاش تازه میماند هم دوستداشتنتش...
وسواسی نباش.
حرص نخور.
باید ساده گرفت وگرنه سخت میگذرد.
بدجور هم سخت میگذرد...
.
@rraavvaann
♻️ آیدی کارشناس و مدیر کانال جهت مشاوره مشکلات ازدواج،کودک و نوجوان و جوان :
@rrborhani
اگر نتوانیم تنهاییمان را در آغوش کشیم، از دیگری به عنوان سپری در برابر انزوا سود خواهیم جست...!
بی حساب بچه دار شدن اشتباه است، بچه دار شدن برای کاستن از تنهایی خویش غلط است، هدف دار کردن زندگی با تولید چون خودی، اشتباه است....
و اشتباه است اگر با تولید مثل، درصدد رسیدن به جاودانگی باشیم...!
.
@rraavvaann
♻️ آیدی کارشناس و مدیر کانال جهت مشاوره مشکلات ازدواج،کودک و نوجوان و جوان :
@rrborhani
تا حالا بچههایی رو دیدین که بچگی نمیکنن و زود بزرگشون میکنن؟ یه نمونه آشکار، ویلیام جیمز سیدیسه.
مادر ویلیام، پزشک و پدرش روانشناس بود و معتقد بودن که مغز انسان رو هم مثل عضلات بدن میشه پرورش داد و تقویت کرد. واسه همین از همون روزهای اول تولدش، به شکل بیرحمانه و گستردهای روزانه چندین ساعت شروع به یاد دادن حروف الفبا بهش کردن.
توی ۱۸ ماهگی میتونست نیویورکتایمز بخونه. به جای شعرها و قصهها و بازیهای کودکانه، بهش جغرافیا و هندسه و زبان یاد میدادن. تا سن ۸ سالگی ۸ تا زبان زنده یاد گرفت. توی همین سن بعضی وقتها به طور ناگهانی و بدون دلیل میخندید و واکنشهای عصبی از خودش نشون میداد.
توی ۱۱ سالگی وارد دانشگاه هاروارد شد. ۱۲ سالگی شروع به تدریس توی همون دانشگاه کرد. توی ۱۴ سالگی میتونست برای دانشمندان اون موقع درباره مفاهیم پیچیده علم مثل امکان زندگی در مریخ سخنرانی کنه.
کمکم فهمید بلد نیست با مردم ارتباط برقرار کنه و همه دارن ازش فرار میکنن. از پدر و مادرش به خاطر روش تربیتیشون متنفر و خودش رو گم و گور کرد تا اینکه سال ۱۹۴۴ توی یه مسافرخونه و در سن ۴۶ سالگی و در اوج فقر مالی به خاطر ذاتالریه از دنیا رفت. این قدر از پدر و مادرش که زندگی و مغزش رو نابود کرده بودن، متنفر بود که حتی به ارثیه هنگفتی که براش باقی گذاشته بودن، دست نزد.
خیلی از پدر و مادرهای امروز هم شاید نه به این شدت، ولی اینجوری هستن. دوست دارن بچهشون نخبه و دانشمند بار بیاد؛ مخصوصاً اگه ببینن یه نیمچه استعدادی داره، بچه بدبخت رو میبندن به این کلاسهای جمع و تفریق ذهنی و محاسبه با چرتکه و بچه رو از اون دنیای کودکانهش محروم میکنن.
بعضی پدر و مادرها هم آرزوهای برآورده نشده خودشون رو میخوان از طریق بچههاشون برآورده کنن. مثلاً چون خودشون دوست داشتن ساز زدن یاد بگیرن و نتونستن، بچهشون رو بدون اینکه هیچ علاقهای داشته باشه، میفرستن آموزشگاه موسیقی. چند وقت پیش یه دختر ۵ ساله رو تلویزیون نشون میداد که پدر و مادرش بهش شاهنامه یاد میدادن! آخه اون بچه از «خروش از خم چرخ چاچی بخاست» چی میفهمه؟!
بذاریم بچهها از بازیهاشون لذت ببرن و شاد باشن. وقت واسه رشد کردن و یاد گرفتن و دانشمند شدن و کارآفرین شدن و ثروتمند شدنشون زیاده. بذاریم بچهها فقط بچگی کنن.
از این جور پدر و مادرها توی اطرافیانتون دارین؟
.
@rraavvaann
♻️ آیدی کارشناس و مدیر کانال جهت مشاوره مشکلات ازدواج،کودک و نوجوان و جوان :
@rrborhani
@rraavvaann
♻️ آیدی کارشناس و مدیر کانال جهت مشاوره مشکلات ازدواج،کودک و نوجوان و جوان :
@rrborhani
@rraavvaann
♻️ آیدی کارشناس و مدیر کانال جهت مشاوره مشکلات ازدواج،کودک و نوجوان و جوان :
@rrborhani
@rraavvaann
♻️ آیدی کارشناس و مدیر کانال جهت مشاوره مشکلات ازدواج،کودک و نوجوان و جوان :
@rrborhani
@rraavvaann
♻️ آیدی کارشناس و مدیر کانال جهت مشاوره مشکلات ازدواج،کودک و نوجوان و جوان :
@rrborhani
@rraavvaann
♻️ آیدی کارشناس و مدیر کانال جهت مشاوره مشکلات ازدواج،کودک و نوجوان و جوان :
@rrborhani
@rraavvaann
♻️ آیدی کارشناس و مدیر کانال جهت مشاوره مشکلات ازدواج،کودک و نوجوان و جوان :
@rrborhani
@rraavvaann
♻️ آیدی کارشناس و مدیر کانال جهت مشاوره مشکلات ازدواج،کودک و نوجوان و جوان :
@rrborhani