✔ اطلاع رسانی در حوزه ی کتاب،مقاله،همایش،سمینار،کنفرانس،کارگاه و ... ✔ارتباط با مدیر::09111311577 @morteza_parvizi http://Www.Instagram.com/rokhsarezaban : اینستاگرام rokhsarezaban.ir وبگاه rokhsarpub.com
🔍بازگشت به خانه
▪️گوش دادن به موسیقی همیشه برایم نسبت مستقیمی با مکانمندی و زندگی روزمرهام داشت. در جوانی به دلیل دشواریهای زندگی در حومه، خانهمان ازهم فروپاشید. از این دوره به بعد بود که من نه در واقعیت که تو گویی در ساحت خیالی همواره در ریتمهای موسیقی بهدنبال بازیابی آن خانه بودم.
🔹حال که برایم جایی برای ارجاع باقی نمانده بود، شاید با ایما و اشاره میشد جای دیگری ساخت. موسیقی همان جایی بود که توانستم تمام دالهای فروپاشیدهی زندگیام را کمکم در آن بازیابی کنم. بیراه نبود سالها پیش خواب دیده بودم در یک آهنگ گیر افتادهام و هرکاری میکردم نمیتوانستم از آن بیرون بیایم.
🔸در مقام کسی که خانهاش را از دست داده بود، باید میتوانستم در جایی دیگر، مختصاتی دستوپا کنم. ژاک لاکان میگوید اگر سوژه در یک جایی فرومیپاشد، در میدانی دیگر مجددا باز پیکربندی میشود. اگر چنین نبود، اساسا امکان زیست سوژه ممکن نبود. چرا که بدن من در یک جایی از هم میپاشید و همه چیز همانجا برای همیشه تمام میشد. درست مثل شکستن یک لیوان. شاید تنها تفاوت انسان با دیگر موجودات در همین امکانهای بازمفصلبندی باشد. حالا کاری به این نداریم که غالبا این منطق سرمایه است که تکهپارههای بدنهایمان را در راستای تولید ارزش افزوده وصلهپینه میکند. اما با همه اینها، اینجا همان تقاطع عاملیت و ساختار است که چندان هم روشن نیست که بهواقع چقدر حاصل عاملیت و چقدر حاصل ساختار است. شاید در همین معنا بوده که میشل فوکو میگفت سوژه مدام پر و خالی میشود.
▪️اوایل که خانهام را از دست داده بودم، بهاقتضای سنوسال کمی که داشتم، به سمت گوش دادن به انواع موسیقیها رفتم. اول شروع کردم به گوش دادن موسیقی کلاسیک(شوئنربرگ، باخ، بتهوون و دیگران).
🔸فروپاشیدگی مختصاتم، توگویی چندان با موسیقی کلاسیک سازوگار نبود. هرچند با گوش دادن به این سبک، افقهایی فرا رویم باز میشد و امکانهای برای تخیلورزی شکل میگرفت. اما خیلی سریع از چایکوفسکی به سمت باب دیلن و دیگران حرکت کردم. در اینجا توگویی نسبتی اگرچه نه آبجکتیو که بیشتر سابجکتیو با آن مختصات از همفروپاشیدهام برقرار بود. گوش دادن در اینجا بیش از هر زمانی مرا از فروپاشیدگی دور میکرد. اگرچه هرکاری میکردم، باز خاطرات آن مختصات به همراهم میآمدند: مادر این نشان را از من بگیر، دیگر نمیتوانم از آن استفاده کنم.. ابرهای سیاه دارند میآیند..و من انگار پشت در بهشت ماندهام...
دیلن را هم همانجا پشت در بهشت ترک کردم و به سمت راک و متال حرکت کردم. در اینجا کمی بیشتر از جای قبلی توقف کردم. ریتمها و ضرباهنگهای اینجا خطوخراشهای بیشتر روی روانم میکشیدند: مادر، آیا باید برای دیدن رییسجمهور بدوم؟ آیا باید به این دمودستگاه اعتماد کنم.. آیا این فقط وقت تلفکردن نیست؟...
🔹در این لابلا که من بهسرعت برای خودم در مختصاتی دیگر، نقطه ارجاعی میساختم، همزمان زورهایی هم برای بازیابی مختصات اولم میزدم. بعد از یک دهه تلاش، آن مختصات فروپاشیده را، کمکم دستهجمعی شروع به بازساختن کردیم. اگرچه تاکنون هیچوقت آن جای اولی نشد، اما باز هم بههرحال جایی برای زندگی بود. خانهمان بود.
🔸در همین سالها که خانهمان باز داشت سروشکل میگرفت، الگوی گوش دادن من به موسیقی هم کمکم رنگوروی دیگری گرفت. حال دیگر موسیقی را برای این گوش میدادم که بیکلام یا باکلام مرا به خانهمان ببرد. دیگر تمام آن آهنگهایی که وجهمشترکشون نوعی روشنفکری دانشگاهی بود، به گوشم خوش نمیآمدند. حالا دیگر کودکی شده بودم که با اشتیاق به سمت خانهمان برمیگشتم. دیگر موسیقی هم بیش از آنکه بازنمون فیگور خاصی باشد، باید مرا به خانه میبرد. اگر سالها طول کشید که با بابدیلن و نیککیو از خانه دور شدم، چندروزی بیشتر طول نکشید که با موسیقی محلی به آن مکان فروپاشیده و حال بازساختیافته نزدیک شدم.
▪️حال دیگر موسیقی میباید برایم بیش از هر زمانی تداعیکننده جغرافیا و مکان میبود. حال با خیال راحت بیآنکه به این فکر کنم که این آهنگ الزاما تا چه اندازه با فلان جنبش اجتماعی ارتباط دارد یا اینکه بهقول اباذری چقدر فاخر است یا نه، به این فکر میکردم که چقدر این آهنگ میتواند خاطرات خانهام را با تمام رنجهایش با سالها کارگری دستهجمعيمان در اینجا و آنجا برایم بازیابی کنید.
🔹حال دیگر برایم صرفا تعلقات گفتمانی کافی نبود، میدان جایی بود که بیش از هر زمانی باید در تراز زندگی روزمره برای ساختنش میجنگیدم.
🔸امروز هم دیگر این هیچ مهم نیست که تا چه اندازه در فرانکفورت باشم، همین که در حومه هستم برایم کافی است.
#جستارهایدریافتی
#بهحومهبیایید
/channel/urbannEssay
در باب «فارسی - یهودی»:
متونی به زبان فارسی و به خط عبری.
یهودیان از ادوار کهن در ایران میزیستهاند و تا آنجا که میدانیم، افزایش جمعیت آنها در ایران از سال 586 قبل از میلاد در زمان بختالنصر آغاز میشود.
اولین اشارت در مورد سکونت یهودیان در ایران مربوط به متون مذهبی آنان است که در مورد پراکنده شدن قوم یهود در شهرهای ماد سخن گفتهاست.
گرچه ورود یهودیان به ایران با غم و اندوه حاصل از تبعید همراه بود، ولی تسامح و مهماننوازی ایرانیان (به خصوص در دوران هخامنشیان) آیندۀ درخشانتری را فراروی ایشان قرار داد.
یهودیان با سکنی گزیدن در مناطق مختلف ایران، زبان محل سکونت جدید خود را نیز اتخاذ مینمودند و موادی از زبانهای آرامی و عبری به آن میافزودند.
زبان یهودیان ایرانی را که بر پایۀ فارسی بوده، در فعالیتهای فرهنگی شامل ترجمۀ کتابهای مذهبی و گاه نگارش متون ادبی به کار گرفته میشده و به زبان فارسی و خط عبری نوشته میشدهاست، فارسی – یهودی (Judeo-Persian) میگویند.
دکتر مهرداد نغزگوی کهن برآنند که متون فارسی – یهودی به لحاظ زبانشناسی یکدست نیستند و با توجه به محل تألیف متون فارسی موجود، میتوان در آنها مشخصههای لهجهای را مشاهده کرد.
فارسی - یهودی تنها محدود به کتابهای مذهبی نمیشود و آثار ادبی و غیرمذهبی را نیز در برمیگیرد.
متقدمترین متن فارسی یهودی، یعنی نامۀ دندان اویلیق۱، متعلق به قرن دوم هجری/ 8 میلادی است که طبق نظر بعضی از متخصصان، ظاهراً در ترکستان نوشته شده است. بقیۀ متون متقدم مربوط به قرون 4 تا 6 هجری (10 تا 12 میلادی) هستند.
اما سؤالی که در اینجا مطرح میشود، این است که چرا تذکرهنویسان ایرانی، کمتر به مؤلفان فارسی – یهودی توجه کردهاند؟
دکتر مهرداد نغزگوی کهن در این رابطه بر این باورند که این عدم توجه ناشی از غرضورزی و تعصبات مذهبی نبوده است، بلکه خود یهودیان گویا عالمانه در این امر دخیل بودهاند و بنا بر اعتقادات دینی و سنتگرایی و دلایل دیگر، آن را ترجیح میدادهاند.
در واقع، گویا یهودیان به عمد خواستهاند با سایرین تفاوت داشته باشند و یکی از جنبههای ایجاد این تفاوت، حفظ صورت قدیمی زبان محلی و استفادۀ آن با عناصر آرامی و عبری بودهاست.
استفاده از خط عبری نیز، این تمایز را به شدت پررنگ میکند و در ضمن باعث انزوای خودخواستۀ نویسندگان یهودی میشود، چرا که یهودیان استفاده از خطی جز خط دینی خود (یعنی عبری) را نوعی ارتداد تلقی میکردند.
پس از ورود به دوران تجدد، یهودیان ایران، بیشتر در جامعۀ ایرانی تلفیق شدند و همین امر سبب شد نگارش آثار فارسی – یهودی متوقف شود. فارسی – یهودی گفتاری نیز، در دوران تجدد کم کم تغییر یافت.
در حال حاضر، این گونه لهجهها با مهاجرت یهودیان به شهرهای بزرگ (به خصوص تهران) یا کشورهای خارجی در حال نابودی کامل است و بعضی نیز، کاملاً از بین رفتهاست.
جمعآوری و حفظ متون فارسی – یهودی و ثبت و ضبط گونههای گفتاری یهودیان (علاوه بر فواید فرهنگی و تاریخی) به لحاظ زبانشناسی و بازسازی تاریخی زبان فارسی نیز، بسیار با اهمیت است. زیرا همانطور که گفتیم، در آنها میتوانیم خصوصیات کهنی را مشاهده کنیم که قبلا در فارسی نو وجود داشته ولی دیگر از بین رفتهاست.
توصیف لهجههای ایرانی – یهودی نیز میتواند به ما اطلاعات ذیقیمتی در مورد گذشتۀ لهجههای مناطق مختلف بدهد.
علاوه بر فوایدی که در بالا ذکر کردیم، با بررسی دقیق ترجمههای فارسی – یهودی کتاب مقدس، میتوان اطلاعاتی را از دوران هخامنشی و زبان فارسی باستان به دست آورد، زیرا بعضی از اسناد دوران هخامنشی، که در اصل به زبان آرامی نوشته شده بودهاند، مستقیماً به فاسی – یهودی ترجمه شدهاند. این اسناد، حاوی مقادیر فراوانی از واژگان فارسیباستان بودهاند (مثل القاب رسمی و کلمات مربوط به انواع مالیات) و با ترجمۀ آنها به فارسی – یهودی، این مفاهیم به دست ما رسیده است.
/channel/HistoricalLinguistics
*غلط املایی!*
دو میلیون نسخه از یک کتاب با عنوان:
How to Change Your Wife in 30 Days
در یک هفته به فروش رفت، تا اینکه نویسنده متوجه یک غلط املایی در عنوان کتاب شد و آن را به:
How to Change Your Life in 30 Days
تغییر داد، اما با اصلاح عنوان کتاب فقط ۱۰ جلد دیگر از آن در طول هفته به فروش رفت! 😂
┈┉┅━❀🌹🌺🌹❀━┅┉┈
🌹🌹 join us 🌹🌹
👇👇👇
♥️به جمع ما بپیوندید و از خدمات #ترجمه #شفاهی، #کتبی و #همزمان به ۳۰ #زبان با تخفیف ویژه اعضای کانال بهره مند شوید. ♥️
♥️ /channel/bazaretarjomeh ♥️
♥️ www.mehr-vida.com ♥️
♥️https://eitaa.com/bazaretarjomeh♥️
واقعا این زبان فارسی است؟ گوینده خجالت نمیکشد از اینگونه حرف زدن؟ در ایتالیایی، فرانسوی و اسپانیایی شما میتونید اینطوری حرف بزنید یا فوری میزنند توی دهنتون؟
_BahramGour_
این بانو با این دامنه وسیع! از لغات فارسی انگار حقوق می گیرد که در بین ما ایرانی ها زجر بکشد. اندکی ادا و انگلیسی پراندن در صحبت شاید برای برخی جذاب باشد ولی باور کنید با این دوز بالا فقط یک مشنگ ادایی جلوه می کنید. از ما گفتن بود!
_Amir Hossein KhaleQi_
@uttweet
حوصله کنید و تا انتها ببینید و گوش کنید به سخنان شفیعی کدکنی
#پاینده_ایران
کانال ؛علوم و فنون ادبی
/channel/amirnormohamadi1976
▫️
بیا ای شیخ و از خُمخانهٔ ما
شرابی خور که در کوثر نباش
د
بشوی اوراق اگر همدرسِ مایی
که عِلمِ عشق در دفتر نباشد
#حافظ
─═┅✰ 📓 ✰┅═─
#کتاب
فایل صوتی کتاب «سقوط».
نویسنده: آلبرکامو.
مترجم: شورانگیز فرخ.
راوی: سید مهرداد ضیایی.
@Langture
🍃❤🍃
خرّم آن کس که در این محنتگاه،
خاطری را سبب تسکین است...
- پروین اعتصامی
Join ➣ ♥ @Ashaar_Nabb🍃
چرا هنر و ابتذال با یکدیگر جمع نمیشوند؟
زیرا وقتی چیزی مبتذل، به معنی لغوی کلمه، شد، دیگر نقطهی ابهام و زمینهای برای «ادراک بی چگونه» ندارد؛ از همین جا است که گاه یک اثر برای بعضی از مردم مصداقِ هنر است و برای بعضی دیگر هنر شمرده نمیشود؛ آنها که هنر میدانندش هنوز نقطهی ادراکِ بی چگونهای در آن مییابند و آنها که آن اثر، برای آنها، هیچ نقطهی ادراکِ بلاکیفی ندارد: مشت آن هنرمند و صاحب آن اثر در برابر آنها باز است.
مثل این که بگویند: این شعر فقط وزن و قافیه دارد یا تشبیهش صورتِ دستمالی شدهی فلان تشبیهِ از فلان شاعر است یا مضمونش را دیگری با صورتی که مرکزی برای ادراک بلا کیف دارد، قبلاً، آورده است؛ برای این گونه افراد، آن اثر، دیگر مصداق هنر نخواهد بود.
اما اگر کسانی باشند که از آن گونه هوش و آگاهی برخوردار نباشند، میتوانند از چنان اثری هم احساس التذاذ هنری کنند؛ زیرا برای آنها هنوز نقطههایی از ادراک بی چگونه در آن اثر وجود دارد.
پس در فاصلهی زبان روزمره و حرفهای مکرّر کوچه و بازارِ مردم، از یک سوی و شاهکارهای مسلّمِ شعرِ جهان از سوی دیگر، همیشه، مجموعهی بیشماری از طیفهای هنری، با شدت و ضعفِ بسیار، وجود خواهد داشت تا مخاطب و داورِ این موضوع چه کسانی باشند.
محمدرضا شفیعیکدکنی
زبان شعر در نثر صوفیه، صص ۷۴ و ۷۵
/channel/amirnormohamadi1976
✅ لیکاف و کارهای او (1)
مانند بسیاری دیگر از زبانشناسان نسل کنونی، لیکاف نیز پژوهشهای آغازین خود را در راستای اندیشههای تحولخواهانۀ نوام چامسکی انجام داد. اما در دهۀ 1970 میان طرفداران نظریۀ معیار چامسکی از دستور زایاگشتاری و کسانی که رویکرد گشتارگرای بنیادینتری (که معناشناسی زایشی نامیده میشد) را دنبال میکردند، شکاف افتاد. جزییات بیشتر این ستیز تلخ و تیز را میتوان در کتاب رَندی هریس (1993) با نام «نبردهای زبانشناسی» مشاهده کرد.
سرچشمۀ این اختلاف را میتوان با تقابل میان یک جملۀ معلوم، همتای مجهول و نام سازی آن، به سادگی تشریح کرد:
The enemy destroyed the city.
The city was destroyed by the enemy.
The enemy’s destruction of the city.
این سه عبارت دارای یک زیرلایۀ مفهومی مشترک هستند که معناشناسان زایشی میکوشیدند آن را با یک ساخت زیرین مشترک برای هر سه نشان دهند. در نگاه نخست، این دیدگاه منطقی به نظر میرسد. اما با دقت بیشتر میبینیم که چالشهایی را در پی دارد.
نخست، آیا میتوان گفت عبارتهای (تقریباً) هم معنا، هرچند واژهپردازی بسیار متفاوتی داشته باشند، همیشه ساختار معنایی یکسانی دارند؟ (معناشناسان زایشی پاسخ این پرسش را مثبت میدانند)
دوم، این محتوای معنایی مشترک چگونه بازنمایی میشود؟ عناصر آن کدامند و ساختاربندی آن چگونه است؟ (راهکار ارجح به کارگیری صورت سازیهای منطق گزارهای بود)
سوم، چگونه می توان از بازنمود معنایی زیرین به صورت رویین یک عبارت رسید؟ با داشتن ساختار معنایی زیرین و با توجه به اینکه عبارتهای (تقریباً) هم معنا میتوانند از نظر صوری بسیار ناهمگون باشند، نیاز بود تا گشتارهایی در نظر گرفته شود که توانایی زدودن، افزودن، تغییر و بازچینی عنصرها را داشته باشند. این عملگرها عمدتاً تککاره و مورد ویژه بوده و محدویتهای بسیار کمی بر کاربرد آنها حاکم بود.
چامسکی در مقالۀ 1970 خود، «ملاحظاتی دربارۀ نامسازی»، به این مسائل پرداخته و یکی از سخنان وی این است که نامسازی (مانند destruction) دارای ویژگیهای منحصربهفرد ساختواژی، معنایی و نحوی است که باید در سطح واژه تعیین شود و نه در سطح گشتارها. یک دلیل این است که در زبان انگلیسی نیم دوجین پسوند نامساز وجود دارد که برخی پربسامدترند اما همۀ آنها با محدودیتهایی دربارۀ پایههای پذیرنده روبرو هستند. در پی انتقادهای کوبندۀ چامسکی جنبش معناشناسی زایشی، که دچار کاستیهای بسیار بود، سرانجام از رونق افتاد.
البته همچنان رگههایی از معناشناسی زایشی را در کار بعدی لیکاف، یعنی تلاش وی در جستجوی بنیادهای معنایی و مفهومی برای ساختارهای زبانی، را میتوان دید. درجستارهای بعدی، نخست کارهای وی در زمینۀ مقولهبندی را بررسی خواهیم کرد و سپس مروری بر برجستهترین کار وی در زبانشناسی شناختی خواهیم داشت، یعنی نظریۀ استعارۀ معاصر.
[1] Standard Theory
[2] generative semantics
[3] The Linguistics Wars
[4] nominalization
[5] contemporary theory of metaphor
مطالب بیشتر را در وبلاگ زیر بخوانید:
www.parsling.blogfa.com
🇮🇷 @linguiran
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۱۹ اسفند، روز اتمام بنای ايوان مدائن
نهم مارس سال ۵۵۱ ميلادی، كار ساختن تالار تازه در كاخ سلطنتی تيسفون "۳۶ کیلومتری جنوب بغداد و پايتخت ايران به مدت ۷۷۲ سال" كه بقايای آن هنوز باقیست و به طاق كسرا "ايوان مدائن" شهرت يافته با شتاب به پايان رسانده شد تا برای آيين های نوروزی آن سال آماده باشد.
طاق كسری تنها ساختمان مسقف باستانی جهان است كه به صورت آزاد و بدون تكيه داشتن به عاملی ديگر، برسر پا باقی مانده است. برخی از شاعران پارسی زبان، در اشعار خود از تالار خسرو انوشیروان در تیسفون "طاق کسرا" به نام «بارگه داد» یاد کردهاند. کار ساختن اين تالار كه با فرش معروف «بهارستان» مفروش شده بود از سال ۵۴۹ ميلادی، به تصميم خسرو انوشيروان ـ شاه ساسانی ـ آغاز شده بود. وی همزمان دستور داده بود كه در گندیشاپور "خوزستان" يك دانشگاه برای تحقيق و تدريس طب و فلسفه ساخته شود كه ظرف يك سال ساخته و در ۵۵۲ ميلادی آماده فعاليت شد. کار تکمیل کانون دولتی تالیف و ترجمه کتاب نیز که درجهان الگو شده است در همين سال بهپایان رسید که برخی از تولیدات این مرکز از جمله ترجمه کتاب «کلیله و دمنه» از هندی موجود است.
مِهِستان "سنای ایران" از سال ۱۳۵ پیش از میلاد و پس از تکمیل شهرسازی تیسفون و انتقال پایتخت ایران به این شهر، جلسات خود را در آنجا برگزار میکرد. تاریخنگاران طاق کسرا را «کاخ عدل» لقب دادهاند زیرا که انوشیروان علاوه بر جلسات همگانی معروف به «بارِ عام» در آنجا [مستقیما و بدون واسطه] با مردم معمولی دیدارمیکرد و به درد دل آنان گوش فرامیداد. همچنین وی یک زنجیر متصل به زنگ، در اطاق مجاور دفتر کار خود تعبیه کرده بود که یک سر زنجیر از تیری چوبی در میدان بیرونی کاخ آویزان بود و هرکس که شکایت و یا پیشنهاد داشت، بهمیدان میرفت و زنجیر را میکشید و زنگ بهصدا در میآمد و خسرو انوشیروان بهبالکن کاخ میرفت و حرفهای آن فرد را میشنید و اگر لازم میآمد وی را بهحضور در دفتر کارش دعوت میکرد.
ماجرای ویرانی این کاخ، در کتاب دو قرن سکوت، اثر دکتر عبدالحسین زرینکوب آمده است.
🆔 /channel/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#ایوان_مدائن
#دانشگاه
دانشگاه کاردیف در ولز دانشجوی فوقلیسانس در رشته ادبیات انگلیسی جذب میکند. فارغالتحصیلان دانشگاههای ایران تا 30 آگوست 2025 فرصت دارند ریز نمرات لیسانس در یکی از رشتههای مرتبط با مطالعات زبان انگلیسی با معدل 15، رزومه پژوهشی، 1 توصیهنامه دانشگاهی، مقاله به زبان انگلیسی و مدرک IELTS با نمره 7 یا TOEFL ibt با نمره 100 را به این دانشگاه ارسال کنند. طول مدت تحصیل در مقطع فوقلیسانس این رشته یکسال و شهریه دانشجویان خارجی 23700 پوند اعلام شده است.
اطلاعات بیشتر در مورد دانشگاه کاردیف در ولز را از سایت این دانشگاه به نشانی زیر دریافت نمایید
https://www.cardiff.ac.uk/study/postgraduate/taught/courses/course/english-literature-ma
@Langture
اسفند
لبخندِ زمستان است
از ذوقِ بهار
عکس: خانم ساقی شفقیراد
🇮🇷 @linguiran
☘️ ☘️ برگی از تقویم تاریخ ☘️ ☘️
۱۸ اسفند سالروز درگذشت سیمین دانشور
(زاده ۷ اردیبهشت ۱۳۰۰ شیراز -- درگذشته ۱۸ اسفند ۱۳۹۰ تهران) نویسنده و مترجم
او که عضو و نخستین رئیس کانون نویسندگان ایران بود، نخستین زن ایرانی است که به صورتی حرفهای در زبان فارسی داستان نوشت. مهمترین اثر وی رمان سووشون است که نثری ساده دارد و به ۱۷ زبان ترجمه شده است و از جمله پرفروشترین آثار ادبیات داستانی در ایران بهشمار میرود.
وی در ۱۳۳۱ با دریافت بورس تحصیلی به دانشگاه استنفورد آمریکا رفت و دو سال در رشته زیباییشناسی تحصیل کرد و پس از بازگشت به ایران در هنرستان هنرهای زیبا به تدریس پرداخت، تا این که در سال ۱۳۳۸ استاد دانشگاه تهران در رشته باستانشناسی و تاریخ هنر شد.
او اندکی پیش از مرگ همسرش "جلال آلاحمد" در ۱۳۴۸ رمان سووشون را منتشر کرد و در ۱۳۵۸ از دانشگاه تهران بازنشسته شد.
این بانوی پیشکسوت داستاننویس پس از یک دوره بیماری، در سال ۱۳۸۶ کار نوشتن را دوباره از سر گرفت.
از دکتر سیمین دانشور، همواره بهعنوان یک جریان پیشرو و خالق آثار کمنظیر در ادبیات داستانی ایران نام برده میشود،
فیلم مستند ۹۰ دقیقهای «بیسرو سیمین» درباره سیمین دانشور ساخته جواد میرهاشمی است. همچنین کتاب «بیسرو سیمین» یادنامه سیمین دانشور توسط انتشارات "من" منتشر شده است.
🆔 /channel/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#سیمین_دانشور
آیا زبان برای تفکر ضروری است؟
سال گذشته، مقالهی جالبی منتشر شد که نقش زبان در انسان های امروزی را بررسی کرده و به این نتیجه رسیده بود که زبان، در درجه اول، ابزاری برای ارتباط است و نه لزوما ابزاری ضروری برای تفکر. به عبارت دیگر، زبان بیشتر بازتابدهنده پیچیدگی شناخت و تفکر است تا اینکه ابزاری ضروری برای آن باشد.
تعدادی از یافتهها عبارت بود از:
1. استقلال زبان و تفکر:
🔹 شواهد نشان میدهد که زبان و تفکر دو فرایند مجزا هستند. مطالعات متعدد نشان دادهاند که توانایی تفکر بدون نیاز به زبان نیز وجود دارد.
🔹افراد مبتلا به اختلالات زبانی مانند آفازی، علیرغم مشکلات زبانی، همچنان توانایی تفکر و استدلال خود را حفظ میکنند. این امر نشان میدهد که تفکر میتواند مستقل از زبان وجود داشته باشد.
2. شبکه زبانی مغز:
🔹مغز دارای یک شبکه زبانی تخصصی است که وظیفه پردازش معنای کلمات و نحو را بر عهده دارد. این شبکه به طور مستقل از سایر شبکههای شناختی عمل میکند.
🔹فعالیتهای استدلالی غیرزبانی، مانند حل مسائل ریاضی، شبکه زبانی مغز را فعال نمیکنند. این نشان میدهد که تفکر ریاضی میتواند بدون دخالت زبان انجام شود.
🔹مطالعات fMRI نشان دادهاند که هنگام انواع مختلف استدلال، مکانیسمهای زبانی درگیر نمیشوند. این امر از ایده استقلال تفکر از زبان پشتیبانی میکند.
🔹بازنماییهای غیرزبانی، مانند اعداد، میتوانند بدون فعال کردن مناطق زبانی، شناخت را پشتیبانی کنند. به عنوان مثال، افراد میتوانند بدون استفاده از کلمات، با اعداد محاسبات ذهنی انجام دهند.
بطور کلی، زبان بیشتر به عنوان ابزاری برای انتقال و بیان تفکرات عمل میکند تا اینکه ابزاری برای بوجود آوردن تفکرات باشد.
متن کامل مقاله را در ادامه میفرستم. پیشنهاد میکنم حتما در فرصت مناسب بهش بپردازید.
#سخنرانی
فایل تصویری کارگاه تخصصی مقالهنویسی
مدرس:
👤دکتر مصطفی قادری حاجت، استادیار گروه جغرافیای سیاسی در دانشگاه تربیت مدرس.
مکان: انجمن ژئوپلتیک ایران و گروه جغرافیای خانه اندیشمندان علوم انسانی.
زمان: آذر 1400.
@Langture
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۲۳ اسفند زادروز حسن شهباز
(زاده ۲۳ اسفند ۱۲۹۹ بابل – درگذشته ۱۷ اردیبهشت ۱۳۸۵ امریکا) نویسنده، مترجم و روزنامهنگار
او در سال ۱۳۲۹ در دانشگاه وِین دیترویت میشیگان به مطالعه برنامهسازی رادیو و تلویزیون مشغول شد و در بازگشت به ایران، در بخش صدای آمریکای فارسی بهکار مشغول شد. آشنایی و دوستی او با لطفعلی صورتگر، رئیس دانشکده ادبیات دانشگاه تهران بهثبت نام وی در این دانشکده انجامید و مدرک زبان و ادبیات انگلیسی را در ۱۳۳۴ دریافت کرد.
او از ۱۳۲۹ به موازات کار در سفارت آمریکا، برنامهساز رادیو تهران شد و با ساخت سری برنامههای مشهوری چون «با آثار جاویدان ادبیات جهان آشنا شوید» که سالها پخش میشد، «داستانهای زندگی ما» «دکتر خوشقدم» «قصه شب» و «سخنی با مخاطبان!» به شهرت رسید.
وی اندکی پس از انقلاب، به آمریکا مهاحرت کرد و در آنجا «جامعه دوستداران فرهنگ ایرانی» را تشکیل داد که متشکل از ابوالقاسم پرتو اعظم، حمید خواجه نصیر، عبداله حکیمفر و غفور میرزایی بود که شهباز را به عنوان رئیس برگزیدند.
او مدت ۱۰ سال در دانشگاه کالیفرنیا، لسآنجلس به تدریس ادبیات فارسی پرداخت.
کتابشناسی:
او سالهای زیادی را صرف ترجمه آثار ادبی مشهور جهان، شامل ادبیات یونان، چین، آمریکا، فرانسه، انگلستان و ایتالیا کرد. نوشتن زندگینامههای شاعران و نویسندگان، با نام «سیری در بزرگترین کتابهای جهان» را در چهار جلد از ۱۳۵۳ تا ۱۳۶۰ بهچاپ رساند. ترجمه او از «سرزمین بیحاصل» اثر تی. اس. الیوت توسط احسان یارشاطر به کمیتهای در دانشگاه کلمبی معرفی شد و جایزه بهترین ترجمه اثری از نویسنده آمریکایی به زبانی در خاورمیانه و جایزه ادبی تورنتون وایلدر را از آن خود ساخت.
«سرگذشت» اثر رماری کورلی ترجمه ۱۳۳۱ تهران
«ربه کا» اثر دافنه دوموریه، ترجمه ۱۳۳۰ تهران
«هوسهای امپراتور» از کتاب «به کجا میروی، روایتی از زمانه نرون» اثر هنریک سینکیهویچ ۱۳۳۳ بهصورت دنبالهدار در روزنامه اطلاعات بهچاپ رسید. بعدها با نام «به کجا میروی» تجدیدچاپ شد.
«بر باد رفته» اثر مارگارت میچل (دو جلد) (ترجمه ۱۳۳۶–۱۳۳۷ تهران)
بیست و نه داستان اپرا (۱۳۵۱ تهران)
۱۹ داستان: داستانهای کوتاه از نویسندگان آمریکا (۱۳۵۳ تهران)
سیری در بزرگترین کتابهای جهان (در هفت جلد) (ترجمه ۱۳۵۳–۱۳۶۰ تهران)
گیتانجالی، اثر رابیندرانات تاگور (مجموعه ۱۰۳ شعر انگلیسی) (۱۳۵۷ تهران)
سرزمین بیحاصل، اثر تی.اس. الیوت (۱۳۵۷ تهران)
مروری بر زندگینامه ولتر (۱۳۶۴ تهران)
بالزاک (زندگینامه) (۱۳۶۴ تهران)
زندگینامه گوته (۱۳۷۱ تهران)
سخنهای پراکنده (۱۳۸۵ لسآنجلس)
راه بی پایان
برگزیدههای ادب گیت
فاوست، اثر یوهان ولفگانگ گوته
غرور و مصیبت (۱۳۷۸ لسآنجلس)
خاطره یک عشق (۱۳۸۳ لسآنجلس)
وی همچنین گزیدهای از شعرهایش را با نام با گامهای خسته در دشتهای دور در ۱۳۸۷ در لسآنجلس بهچاپ رساند.
🆔 /channel/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#حسن_شهباز
#کتاب
ترجمه فارسی کتاب «لنین: زندگی انقلابی سرخ».
نویسنده: رابرت سرویس.
مترجم: بیژن اشتری.
انتشارات: ثالث.
سال چاپ: 1389.
@Langture
#کتاب
فیلم سینمایی «بوف کور».
نویسنده: صادق هدایت.
کارگردان: کیومرث درمبخش.
سال ساخت: 1353.
@Langture
زندگی(الحیاة)
شعری از :#محمود_درویش
از کتاب اثر پروانه(أثر الفراشة- ۲۰۰۸ )
بازسرایی #حسین_برهمت
زندگی
انگار چکامهای است که با عجله نوشته گشته است
نه وقتی برای تصحیح
و نه وقتی برای اصلاح ریتم آن
میزیمیش چنان که هست
گاهی ناتمام
و گاهی پر از ملال
اما چه باک
اگر
فقط یک بیت درخشان در آن بُوَد پدید
#محمود_درویش
#حسین_برهمت
_-_-_-_
الحياة
الحياةُ كأنها قصيدةٌ مكتوبةٌ على عجل
لا وقتَ لتصحيحِ الأخطاءِ فيها
ولا وقتَ لتعديلِ الموسيقى
نعيشُها كما هيَ
ناقصةً أحياناً
مملةً أحياناً
ولكنْ لا بأسَ بها
إذا كانَ فيها بيتٌ واحدٌ من الشعرِ يُضيءُ
/channel/darvishiat
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۲۲ اسفند زادروز محمود بهزاد
(زاده ۲۲ اسفند ۱۲۹۲ رشت – درگذشته ۸ شهریور ۱۳۸۶ رشت) مترجم، مؤلف و زیستشناس
او که جزو نخستین دیپلمههای گیلان بود، به دانشسرای عالی راه یافت و در سال ۱۳۱۴ در رشته علوم طبیعی و تربیتی فارغالتحصیل شد. وی بهدلیل آشنایی کامل با زبان فرانسوی و مطالعات مداوم، کتاب "داروین چه می گوید؟" را بهسال ۱۳۲۲ تالیف و کتاب "راز وراثت" اثر ژان روستان را در سال ۱۳۲۳ ترجمه کرد.
در سال ۱۳۲۴ با توجه بهعلاقه زیادی که به زیست شیمی داشت، به موازات تدریس در دبیرستان البرز تهران در دانشکده داروسازی ثبت نام کرد و در سال ۱۳۲۸ با گرفتن دکترای داروسازی، فعالیتش را در تهیه کتابهای درسی و کمک درسی متمرکز ساخت.
او به سه زبان فرانسه، انگلیسی و آلمانی آشنایی داشت و در سال ۱۳۳۹ با ترجمه کتاب «سرگذشت زمین» تالیف جورج گاموف برنده جایزه سلطنتی شد.
ترجمه کتاب "روانشناسی فیزیولوژیک" که در سال ۱۳۴۸ انتشار یافت، موجب شد برای تدریس روانشناسی فیزیولوژیک به دانشگاه تهران دعوت شود. از آن پس در دانشگاه تهران، دانشسرای عالی و مدرسه عالی دختران به تدریس زیست شناسی و روانشناسی فیزیولوژیک پرداخت و از سال ۱۳۳۹ بهمدت ۱۵ سال در دبیرستان رازی علوم طبیعی را بهزبان فرانسه تدریس کرد.
در سال ۱۳۴۱ مامور تاسیس سازمان کتابهای درسی شد و مدت دوسال ریاست این سازمان را بهعهده گرفت و با تلاش او کتابهای درسی "از دوره ابتدایی تا پایان دوره متوسطه" با رسمالخط واحدی بهچاپ رسید.
وی در سال ۱۳۶۰ به زادگاهش بازگشت و همکاریاش را با انجمن داروسازان گیلان آغاز کرد و با بیش از ۶۰ سال تدریس در زمینههای گوناگون زیستشناسی، فیزیولوژی و ژنتیک بهعنوان "پدر زیست شناسی نوین ایران" معروف شد.
او پرکارترین نویسنده و مترجم کتابهای علمی در ایران است و تعداد تالیفها و ترجمههای او به ۹۸ جلد کتاب میرسد که ۶۳ کتاب را به تنهایی و ۳۵ کتاب دیگر را بهیاری همکاران دانشمندش تالیف و ترجمه کرده است.
اغلب آثار او توسط ناشران معتبر همانند بنگاه ترجمه و نشر کتاب، شرکت سهامی کتابهای جیبی، امیرکبیر، خوارزمی، نیل، کتابفروشی مرکزی و نیز انتشارات دانشگاهها چاپ و منتشر شده است.
علاوه بر آثاری که نام برده شد و نیز کتابهایی که با همکاری دیگر استادان منتشر ساخته، صدها مقاله در زمینههای مختلف از وی بهچاپ رسیده است. وی تا روزهای پایان زندگیاش، با همکاری انجمن داروسازان، مجله "حکمت" حاوی آخرین اطلاعات پزشکی و داروسازی را در رشت منتشر میکرد.
از جمله آثار وی بیولوژی برای همه، آیا بهراستی انسان زاده میمون است؟ (چاپ ۴) بدن من (چاپ ۲) علوم سال سوم دبستانهای کشور، علوم سال چهارم دبستانهای کشور، نکاتی چند درباره ژنتیک (چاپ ۲) نکاتی چند درباره فیزیولوژی عمومی، نکاتی چند درباره فیزیولوژی اعصاب و غدد داخلی (چاپ ۲) نکاتی چند درباره زیستشناسی (چاپ ۲) نکاتی چند درباره روانشناسی فیزیولوژیک، داروینیسم و تکامل (چاپ ۹) و ترجمه و تالیف آثار بسیار دیگر است.
🆔
/channel/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#محمود_بهزاد
نگاهی به نظامی
به مناسبت ۲۱ اسفند سالروز درگذشت نطامی
نظامی گنجوی عاشقانه سراست.
داستان عشق ودلدادگی را به خوبی می سراید.
گویا دردل عاشقان زیسته است .
عشق ودلدادگیش به آفاق درمنظومه ی خسروشیرین در شرح عشق فرهادبه شیرین از نا خودآگاه نظامی سرمی کشدواز زبان فرهاد بیان می شود.
شروانشان کنیزک زیبایی را که آفاق نام داشت واز ترکان قبچاق بود به نظامی هدیه کرد.
نظامی اورا به همسری برگزیدوعشق وشیدایی را تجربه کرد.
واین عشق وشیدایی سبب شد که خسرو وشیرین ولیلی ومجنون را عاشقانه بسراید.
هرچند آفاق عمر کوتاهی داشت ولی نظامی باشرح زیبایی شیرین وشکر ومریم خاطره ی آفاق را زنده کرد.
آنچنان خاطره ی آفاق زنده شدکه
نظامی برخلاف میلش وبرخلاف رسم زمانه راز عشقش را فاش کرد.
نظامی درعرفان هم دستی داردومخزن الاسراراوگنجینه ای ازراز های عرفانی واخلاقی است.
مخزن الاسرار بخش عمده ای از ناروایی ها وبیدادهایی را که ریاکاران وتظاهرکنندگان به دین انجام می دادند
بیان می کند.
مخزن الاسرار دنیای زهدوپرهیز کاری نظامی است.
نظامی دراسکندر نامه مدینه ی فاضله ای مطرح می کند که درآرزوهای خوداشته است.
مدینه فاضله ی مردمی نه مدینه ی فاضله ی افلاطونی.
مدینه ی فاضله نظامی یاد آور جامعه ی آرمانی سعدی در بوستان وجامعه ی آرمانی فردوسی درزمان حکمروایی کیخسرو است.
چند بیت از جامعه ی آرمانی نظامی نقل می شود.
درکجرویی بر جهان بسته ایم
زدنیا بدین راستی رسته ایم
دروغی نگوییم درهیچ باب
به شب باژگونه نبینم خواب
چوعاجز بود یار یاری کنیم
چوسختی رسد بردباری کنیم
نداریم درخانه ها قفل وبند
نگهبان نه با گاو با گوسفند
سخن چینی از کس نیاموختیم
زعیب کسان دیده بر دوختیم
به غمخواری یکدگر غم خوریم
به شادی همان یار همدیگریم
پس کس نگوییم چیزی نهفت
که درپیش رویش نیاریم گفت
کسی گیر د از خلق با ما قرار
که باشدچوما پاک وپرهیز گار
چوازسیرت ما دگرگون شود
زپرگار ما زود بیرون شود
نظامی
آیا طرح این مدینه فاضله نقدی کنایه بربیداد زمانه در دوران نظامی نیست
وسخن را به کنایت نگفته است؟
ل.بهرامیان
/channel/amirnormohamadi1976
/channel/amirnormohamadi1976
▫️
آواز بـه عشق در جهان خواهم داد
پس شرح رخ تو بیزبان خواهم داد
چون زَهره ندارم کـه بـه روی تو رسم
بر پای تو سر نهاده جان خواهم داد
#عطار
─═┅✰ 📓 ✰┅═─
✅ لیکاف و کارهای او (2)
نخستین کار لیکاف بررسی دستاوردهای مفهوم مقولۀ پیشنمونه (که توسط همکار روانشناسش در دانشگاه برکلی، النور رُش، ارائه گردیده بود) برای معناشناسی زبان بود. لیکاف مفهوم ساختار مقولۀ درجهبندی شده (graded category structure) را برای بسیاری از چیزهایی به کار برد که رُش در کارهای آزمایشی خود به کار نبرده بود. برای نمونه، عنوان کتاب Woman, Fire, and Dangerous Things (1987) را درنظر بگیرید که اشارهای به یکی از چهار طبقۀ اسمی (یا جنسیتها) در زبان استرالیایی دیربال است. این چهار طبقۀ اسمی عبارتند از: مذکر، مؤنث، غذاهای غیرحیوانی، و چیزهایی به جز اینها. چیزها و مفاهیم بر پایۀ پیشینۀ اسطورهای و باورهای فرهنگی در این طبقههای اسمی قرار میگیرند. از این رو، آتش جزء طبقۀ اسمی مؤنث به شمار میآید، نه به این دلیل که زنها آتشین هستند یا آتشها زنانه هستند، بلکه به این دلیل که آتش با خورشید در ارتباط است و خورشید در اسطورهها زن بوده است. بنابراین لزومی ندارد که همۀ اعضای یک طبقه دارای ویژگیهای مشترک باشند.
دومین زمینۀ مهم پژوهشی در کار لیکاف، نقش دانش پسزمینهای (یا دانشنامهای) در توصیف مفاهیم بود. لیکاف با بررسی واژۀ bachelor که یکی از مثالهای فیلمور (1982) بود، نشان داد که همۀ مفهوم این واژه را نمیتوان «فرد مذکر بزرگسال ازدواج نکرده» دانست. بلکه معنای آن را باید بر پایۀ الگوی شناختی آرمانیشده از آداب ازدواج در جامعه درک کرد.
یکی از جنبههای موضوع این است که ازدواج در بازۀ سنی خاصی انجام میشود. پس مردانی که در این سن ازدواج نکنند bachelor به شمار میآیند. منظور از الگوی آرمانیشده این است که همۀ موارد موجود در جامعه را پوشش نمیدهد؛ برای نمونه، کشیشان کاتولیک را دربرنمیگیرد و به همین دلیل است که پاپ را نمیتوان یک bachelor دانست. از این رو، پیشنمونۀ مفهوم bachelor (یعنی کسانی که نمونههای بهتری از این مقوله هستند) را نمیتوان به کمک مجموعهای از ویژگیهای معنایی توصیف کرد، بلکه بستگی به میزان تناسب میان فرد با الگوی شناختی آرمانیشده دارد.
مطالب بیشتر را در وبلاگ زیر بخوانید:
www.parsling.blogfa.com
🇮🇷 @linguiran
جمله های پرکاربرد فارسی به عربی
Читать полностью…#مقاله
متن کامل مقاله «نقش کلیدواژهها در تحلیل گفتمان (مطالعه موردی: خسی در میقات و غربزدگی دو اثر از جلال آل احمد)» اثر دکتر مهسا کمالپور و همکاران
@Langture
▫️
زانک مرا داد لبش نیست لبی را اثرش
ز آنچ چشیدم ز لبت هیچ لبی را مچشان
آنک ترش روی بود دانک درم جوی بود
از خم سرکه است همه با شکرانش منشان
#مـولانـا
─═┅✰ 📓 ✰┅═─
📄 نظریۀ استعارۀ مفهومی گسترشیافته (فهرست مطالب و صفحات آغازین)
📬 نسخه انگلیسی کتاب | لینک
📁 دیگر آثار زولتان کوچش | فهرست
--
Reading books with ReadEra
https://readera.org
☘☘ برگی از تقویم تاریخ ☘☘
۱۶ اسفند زادروز ژاله اصفهانی
(زاده ۱۶ اسفند ۱۳۰۰ اصفهان – درگذشته ۷ آذر ۱۳۸۶ انگلستان) شاعر، معروف به «شاعرِامید»
او در سال ۱۳۲۳ در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران به تحصیل پرداخت و نخستین مجموعه شعرش با عنوان «گلهای خود رو» را در دوران دانشجویی در ۲۲ سالگی منتشر کرد.
وی در ۲۵ سالگی همراه همسرش، «شمسالدین بدیع تبریزی» که عضو حزب توده بود، به اتحاد شوروی مهاجرت کرد. سپس در رشته ادبیات فارسی از دانشگاه دولتی آذربایجان لیسانس و در سال ۱۳۴۰ در مسکو از دانشگاه لامانوسوف مدرک دکترا گرفت و بهمدت بیست سال در «آکادمی بینالمللی ادبیات ماکسیم گورکی» به تحقیق پرداخت.
در سال ۱۳۵۹ به ایران بازگشت و مدتی را در زندان اوین گذراند اما مجبور شد به لندن مهاجرت کند.
وی دوازده مجموعه شعر منتشر کرد که مهمترین آنها عبارتند از: «زندهرود»(۱۳۴۴- مسکو) «البرزبیشکست» (۱۳۶۲ لندن) «خروش خاموشی» (۱۳۷۰ لندن).
آثار:
اشعار
گلهای خود رو، تهران ۱۳۲۴
زندهرود، مسکو ۱۳۴۴
زندهرود، چاپ دوم، تهران ۱۳۵۸
کشتی کبود، تاجیکستان ۱۳۵۷
نقش جهان، مسکو ۱۳۵۹
اگر هزار قلم داشتم، تهران ۱۳۶۰
البرز بیشکست، لندن ۱۳۶۲
البرز بیشکست، چاپ دوم، واشینگتن ۱۳۶۵
ای باد شرطه، لندن ۱۳۶۵
خروش خاموشی، سوئد ۱۳۷۱
سرود جنگل، لندن ۱۳۷۲
ترنم پرواز، لندن ۱۳۷۵
موج در موج، تهران ۱۳۷۶
گزیدهای از اشعار او با نام پرندگان مهاجر (Migrating Birds) بهزبان انگلیسی انتشار یافتهاست.
سایر آثار:
نیمایوشیج: پدر شعرنو.
عارف قزوینی: شعر و موسیقی مبارزش.
هر گل بویی دارد: ترجمه اشعار خارجی به فارسی، لندن ۱۳۶۵
ترجمه چند نمایشنامه از زبان آذری
آثار تحقیقی و تطبیقی درباره شعر معاصر ایران، افغانستان و تاجیکستان
سایههای سال، خاطرات.
دیگر افتخارات:
ژاله اصفهانی بعد از پروین اعتصامی اولین زنی بود که کتاب شعرش را که شعرهای آن را در دوران دبیرستان سروده بود، بهچاپ رساند.
شصت سال پیش در «نخستین کنگره نویسندگان ایران» به ریاست ملکالشعرای بهار و با شرکت فروزانفر و صادق هدایت و بسیاری دیگر، ژاله اصفهانی بهعنوان یک زن شاعر، یکی از شرکتکنندگان در این کنگره بود.
در ژوئن ۲۰۰۲ در «کنفرانس سالانه بنیاد پژوهشهای زنان» که در کلرادو برگزار شد، ژاله اصفهانی بهعنوان «زن برگزیده سال» انتخاب شد.
🆔 /channel/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#ژاله_اصفهانی