pegah_saniee | Неотсортированное

Telegram-канал pegah_saniee - |پگاهِ صنیعی|

10810

- آرام باش، می‌گُذرد. «قلب آبیِ مایل به سفید» - @pegahsaniee_Tb : تَبلیغات

Подписаться на канал

|پگاهِ صنیعی|

- از آن خطی که او نوشت به یادگار، خسته‌ام؛

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

- بَس است تکرارِ ملال، ز روزگار خسته‌ام؛

@pegah_saniee

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

- اجازه بدید از آقای ابی هم یک عذرخواهی بکنم برایِ استفاده از الفاظ ناپسند همراه با موزیکشان، متاسفانه راهی برایَم نمانده بود.

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

- اِمشب از اول تا آخرِ این آهنگ چشم‌هایم را بستم و خواندم؛

@pegah_saniee

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

- پَریشب پردیس تویِ ماشین گذاشت؛ گفتم: «آع یادِ امیر و راوی افتادم»

@pegah_saniee

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

- همه چیزتو بفروشو وِل کن برو، خونه‌ رو خونه رو خونه رو
اما ..
دلم بَرات تنگ میشه؛

@pegah_saniee

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

- راحله فرستاد گفت: «گوش کن فقط». ولی من فقط گوش نکردم! من آمدم توی حیاط، در هوای نمناک، سیگاری آتش زدم، گوش کردم. آدابِ شنیدن به جا آوردم.

@pegah_saniee

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

عزالدین می‌گفت گاهی انگار تویِ دلم کمانچه می‌زنند، ویولن سل. می‌گفت من موسیقی بَلد نیستم، اما قشنگ می‌زنند، تلخ می‌زنند. هَمان.

- حسین دریابندی از قول عزالدین‌ ماه‌رویان

@pegah_saniee

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

- دوتا چِشمونِش ..؛

@pegah_saniee

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

- برایِ روز سومِ فروردین ۱۴۰۳؛

@pegah_saniee

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

مَرد رو به در خروجی دوید: «من از این خانه می‌روم.»
قهرمان یونس رویِ صندلی جابه‌جا شد: «کجا می‌روی؟ از خودت فرار می‌کنی؟ همه‌جا آسمان همین رنگ است.»
وَهاب به ماه تمام، فراز کاج خیره شد: «این جماعت غربتم را به نَهایت می‌رسانند.»
یونس تبسمی کرد: «پرتگاه اِنتها ندارد، مگر به فکرش نباشی. در گریختن رستگاری‌ای نیست. بِمان و چیزی از خودت بساز که نشکند.»

- غزاله علیزاده/ خانه‌ی ادریسی‌ها

@pegah_saniee

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

- بی تو باخت و بُردنم هیچ، بی تو تنها ماندنم هیچ، گِریه و خندیدنم هیچ؛

@pegah_saniee

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

‏و عشق، هر کسی را به خود راه ندهد.
و به همه جایی مأوا نکند. و به هر دیده
روی ننِماید.

- شهاب الدین سهروردی/ مونس العُشاق

@pegah_saniee

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

خوشبخت به نظرم کسی است که تنهایی را شکوهمند میداند

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

- جایِ پایِ مَلال بر سینه‌مان.

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

- زمین دیارِ غربت است، از این دیار خسته‌ام؛

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

درونِ خود را مانند زَخمی باز کرد . تمام وجودِ خود را دید: اَفکار، افکارِ درباره افکار، افکارِ درباره افکارِ ناشی از افکار ..

- ژان پل سارتر

@pegah_saniee

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

- گوه بگیرند بَعضی حال‌ها را، بعضی روزها را، بعضی شَب‌ها را.

@pegah_saniee

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

- بگو دوباره به این جَهان بازخواهیم گشت؛
و مَرا حتی اگر درختِ گیلاسی آفریده شده باشم، خواهی شِناخت.

@dakke_enghelab

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

که تو از اَزل غمگین بودی، خنده غمگین‌ترت می‌کند.
که تو از ازل تنها بودی، خنده تنهاتَرت می‌کند.
آن‌که چون من با دردی ژرف به زمین آمده باشد، با خنده خوشبخت نمی‌شود.

- ‌بختیار علی/ خنده غمگین‌ترت می‌کند

@pegah_saniee

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

گفتی: "بروم ازین ولایَت، بروم به بندری دیگر. شهر که قحط نیست؛ این نشد، یکی بهتر. هر تیشه زدم به ریشه‌ام خورد، دلم پوسید. تا کی بنشینم این‌جا، دست روی دست، که گَرد بر خاطر بنْشیند؟ هر طرف چشم میندازم، تا سَدِّ نظر، همه‌اش خرابه‌های سیاهِ عمر می‌بینم. حیفِ این همه سال، حیفِ عمرِ عزیز، که تلف شد درین خراب‌آباد."

بندرِ دیگری نخواهی دید، خطّه‌ی بهتری نخواهی یافت. شهر سر از دنبالت بر نمی‌دارد. در همان کوچه‌ها پلاس می‌شوی. در همان محلّه‌ها پیر می‌شوی. در همان خانه‌هاست که موهایت را سفید می‌کنی. هر کجا بروی، به همین شهر می‌رسی. امید به خارج نیست. راه به خارج نیست، نه از زمین، نه از دریا. در همهْ دنیاست که بر‌باد رفته عمر، در همهْ دنیا آری، عمری که تلف کرده‌ای درین بِیْغوله.

- کنستانتین کاوافی/ ترجمه بیژن الهی

@pegah_saniee

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

- اِمشب حالمان حالِ عزالدین است. نه از موسیقی حالیمان می‌شود نه می‌دانیم غم را چطور موسیقی کنیم، اما می‌دانیم آنچه صدایش از دلمان به گوش می‌رسد تَلخ است.

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

- جُزئیات همیشه بیشتر آدم را دَرگیر می‌کنند.

@pegah_saniee

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

فِکر کردم از تو درمان شدم.
گمانم اشتباه کردم، نه؟

- نامه از گلاویژ به حسین دریابندی

@pegah_saniee

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

- برایِ دیروز که گذشته‌ها از در و دیوار می‌ریخت رویِ سرمان.

@pegah_saniee

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

نروح مكان بعيد نصرخ بأعلى صوت
حُبنا حتى الموت
"به دوردست می رویم و با صدای بلند فریاد می زنیم دوست داشتیم تا حد مرگ"🍃

أنا عايش كاني في ظلمة
تشفيني انتي
"طوری زندگی می کنم که انگار در تاریکی هستم، تو مرا شفا بده"✨

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

- بارها شده درباره‌یِ چیزی حرف بزنم و همان موقع نوشته‌ای، عکسی یا موسیقی‌ای درباره‌ی همان چیز روبه‌رویم قد نکِشد.
چند وقت پیش اینجا نوشتم از یک جایی به بعد نوشته‌ها و موسیقی‌ها اتفاقی سرِ راهم قرار نمی‌گرفتند، هنوز بر همانم.

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

- خیلی حرف است کسی برایَت ساحلِ امید باشد.

@pegah_saniee

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

‏هَر چيزى را نمى‌نويسم
مى‌تَرسم
‏چون اگر بنِويسم ‏خودم خيلى ويران خواهم شد.

- نیلگون مارمارا

@pegah_saniee

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

‏که رفتنِ من،
‏عینِ رفتنِ من باشد
‏و فرق داشته باشد
‏با رفتنِ دیگران.

‏- رضا براهنی

@pegah_saniee

Читать полностью…
Подписаться на канал