- آرام باش، میگُذرد. «قلب آبیِ مایل به سفید» - @pegahsaniee_Tb : تَبلیغات
همهچیز دَرهَم و بَرهم است؛ چیزی هست که میدانیم نباید میبود و چیزی نیست که میدانیم باید وجود میداشت. هیچکدام هم نمیدانیم چیست، نامی ندارند آنها، خلاء از چیزهایی که نیست و فوران از چیزهایی که هست. دلم میخواست نگاهم به کسی یا چیزی گِره میخورد تا همهچیز را از یاد میبردم، ولی چرا از یاد نمیروند؟ چرا فراموشی گریبانمان را نمیگیرد؟ سنگین است، یاد سنگین است.
Читать полностью…- تو شکوفاییِ تاریخِ منی؛ همچنان برآنم که موزیکها و نوشتهها اتفاقی سرِ راهم قرار نمیگیرند.
@pegah_saniee
- و موسیقی موردِ علاقهام؛ برای زل زدن به گوشهای و تِکیه به دیواری و کم حرفتر شدن و کسری حوصله.
@pegah_saniee
نمیدانم چرا باید اینقدر اَفسرده باشم، همان حس شرمآور و دلگیرِ «کسی دوستم ندارد» به سراغم آمده.
- سیلویا پلات/ یادداشتهای روزانه
@pegah_saniee
میروم بِخوابم، خُرد و خستهام؛ تو را بیشتر در آغوش میگیرم دوستِ عزیز. تو هم بیش از پیش دوستم بِدار، چون غمگینام.
- ژرژ ساند/ نامه به گوستاو فلوبر
@pegah_saniee
هی دلبستگی، دلبستگی به زندگانی! زندگانی چه بود؟ ای داد آدمیزاد آدمیزاد شیر خام خورده! کاش خود میدانست که چیست، که کیست. من که ندانستم، ندانستم. فقط این را دانستم و میدانم که آدمیزاد فقط با آب و نان و هوا نیست که زنده است؛ این را دانستم و میدانم که آدم به آدم است که زنده است آدم به عشق آدم زنده است.
- محمود دولت آبادی/ کلیدر
@pegah_saniee
- نمیدانم چه بنویسم، مَگر هَمیشه باید نوشت؟ میخواستم بنویسم واژهها نمیتوانند همیشه جورِ احساسات را بکِشند ولی دوباره با خودم گفتم مَگر باید همیشه چیزی نوشت؟ باز به خودم آمدم دیدَم نوشتم، نوشتم، نوشتم.
@pegah_saniee
من اما زَنی هستم
که دنیا را
روی نوکِ انگشتانم میچرخانم
ولی از پسِ دلتنگیهایم برنمیآیم.
- اِجه تِمِلکوران
@pegahsaniee
دلم میخواست یک نُت موسیقی باشم و در قلبی آشیان کنم و بدانم که چگونه باید بلرزانم. موسیقی میلرزاند. اما عشقی که مرا آتش بزند، هرگز موسیقی نیست. موسیقی را عشقها به وجود آورده است.
ولی عشق را چه کسی ایجاد کرده؟ شاید زن.
- محمد عاصمی/ نامه به سیما
@pegah_saniee
- چون دیشب وسطِ اجرای سجاد افشاریان، این آهنگ مرا پرت کرد به هفده هجده سالگیم. یعنی آدم میتواند در ۲۵ سالگی احساس هجده سالگی کند، یا در هجده سالگی احساس شصت سالگی؛ فقط با یک صدا، فقط با یک موزیک.
@pegah_saniee
- داشتم چنل را بالا و پایین میکردم، کیف میکردم از نوشتههایی که اینجاست، از موزیکها؛ اینجا برای من واقعا مأمن است. هرطور حِساب میکنم اگر اینجا نبود شاید تاحالا از حرف خفه شده بودم! آن سالها که اینجا را ساختم هیچوقت فکر نمیکردم برایم انقدر ارزشمند شود انقدر حیاتی شود. مثلِ دفتر روزنویسی ورقش میزنم میبینم همه چیز گذشته! هَر حالی داشتم گذشته و اینجا مانده. اینجا مُسکِّن است.
Читать полностью…دلم میخواهد گِریه کنم؛ برای هر چه دارم و ندارم گریه کنم. برای دلتنگیِ خودم، برای دلتنگیِ خودم برای او، برای دلتنگیِ او برای او.
Читать полностью…- امشب داشتم به چیزی فکر میکردم و با خودم میگفتم «بعدا برم بنویسمش». ولی الان یادم نیست چه بود؛ خواستم بگویم ننوشتن چنین کاری میکند، عادت نوشتن نباید از سر آدم بیوفتد. اعتیاد به قلم.
Читать полностью…- امروز در مسیرِ اردیبهشت، به این فکر کردم که پگاه چرا انقدر کم مینویسی؟ چرا این تراوشات را بیرون نمیریزی؟ .. آخ این کمنویسیها شاید از پا درم بیاورد. با خودم گفتم پگاه، یادت نیست که میگفتی اگر چنلم نبود خفه میشدم؟ الان داری خفه میشی، بنویس. کاش بنویسم.
Читать полностью…- اگر آن چند خط بالایی را، با این چند خط دیگر ترکیب کنم …
پیاماس کثیف من، که از من دست برنمیداری؛
- این چند خط، برای من بیان پیاماس است به زبانی ملموستر.
Читать полностью…- بعد از مدتها یک فیلمِ خوب دیدیم؛
اگر بهترین شبِ زندگی آخرین شب باشد چه؟
@pegah_saniee
- این نوشته و موزیک برای چند وقتِ پیش است، گاهی از خواندنِ نوشتههای خودم میترسم، هیچ ترسی عمیقتر از ترس آدم از خودش نیست.
Читать полностью…- زمانِ زیادی بود آخر شب چیزی نشنیده بودم، همهاش بی سر و تَه خوابیده بودم، اما امشب اتفاقی صدایِ ویالون آرامم کرد. نمیدانم چرا اما صدایِ ویالون مرا یادِ روزگاری میاندازد که هنوز به دنیا نیامده بودم.
@pegah_saniee
- اگه حتی بینِ ما فاصله یک نفسه، نفس منو بِگیر؛
- پیش از خواب.
@pegah_saniee
- این لالایی را برای هامون میذاشتیم تا بخوابد؛ ولی هیچوقت به شعرش دقت نکرده بودم؛قشنگ بود.تهِ تهِ خواب خوب بود.
@pegah_saniee
- آن زمان که آقای شجریان میگوید «دلم» … دلم میخواهد تا آخرِ زندگی بیخِ گوشم تکرار شود.
@pegah_saniee
آدم نمیتواند تَحمل کند، بالأخره باید داشت، انسانی را باید داشت که غمِ انسان را دریابد.
- غلامحسین ساعدی/ از میان نامههای ساعدی به طاهره کوزهگرانی
@pegah_saniee