pegah_saniee | Неотсортированное

Telegram-канал pegah_saniee - |پگاهِ صنیعی|

10810

- آرام باش، می‌گُذرد. «قلب آبیِ مایل به سفید» - @pegahsaniee_Tb : تَبلیغات

Подписаться на канал

|پگاهِ صنیعی|

- باید جوابِ خستگی این روزها را به خودِ میانسالِ خسته‌ترم با چه رویی بدهم؟

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

این طرف حضورتان را اِحساس نکنم؟؟

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

گفت «چون شَب درآید، شاد شَوم که مرا خلوتی بود بی‌تفرقه.»

- ذکر فُضیل بن عیاض/ تذکرةالاولیاء

@pegah_saniee

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

- ما به احترام دَست‌هایی که شانه‌هایِمان
را در سَختی‌ها می‌فشارند، دَوام می‌آوریم.

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

- زِ تو دارم این غمِ خوش؛

@pegah_saniee

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

- اِی غم برو، اَما زیاد دور نشو.

@pegah_saniee

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

- این روزها آنقدر شلوغ است که فقط موزیک می‌توانَد دوایش کند.

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

‏از فرطِ درماندگی و بیچارگیِ این نسلی که ماییم گریه کردم.

‏- شاهرخ مسکوب

@pegah_saniee

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

این کِتاب رو باید حتما شَب معرفی می‌کردم، چون رویای برای من از شب‌ها شروع میشه، زمانی که نور نیست، زمانِ خلوتم؛
کتاب «از رویا که حَرف می‌زنیم» نوشته‌ی پیر سورلین، شانزدهمین کتاب مجموعه‌ی خرد و حکمت زندگی از انتشارات گمان هست.
قسمتی از نوشته‌ی پشتِ جلد کتاب برام بسیار جذاب بود: «مَردم هرکاری می‌کنند تا زِنده بمانند، عشقِشان را پیدا کنند و در سلامتی و سعادت باشند. این‌ها همه نیازهایی آشکار است که مَعمولا از جایگاهِ ما در جامعه نشئت می‌گیرد. اما بالاتر از همه‌یِ این‌ها آرزویی است ناب، غنی، ژرف، و بیان نشدنی؛ این همان چیزی است که رویا، وقتی کسی سرکوبَش نمی‌کند، بر می‌انگیزد.»
به عنوانِ یه آدم کاملا رویاپرداز، اونقدری که گاهی دیگه صِدای اطرافیانم رو هم نمی‌شنوم، به شِدت مجذوبش شدم و به‌زودی شروع به خوندنِش خواهم کرد. اگر دوست داشتی میتونیم باهم شروعش کنیم!

#پیر_سورلین
#انتشارات_گمان

قیمت: ۹۵ تومان

جهتِ سفارش:
@pegasn

• ارسال به سراسرِ ایران

@Dakke_enghelab

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

من، فردایِ روز رفتنَت هستم.

- ایلهان برک

@pegah_saniee

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

از اِمروز می‌توانید در اینستاگرام هم، به دَکِّه خیابانِ اِنقلاب سر بزنید؛

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

- شبِ بی‌من بودنِت خوش.

@pegah_saniee

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

اَولین کتابِ شما، از دَکِّه خیابانِ اِنقلاب؛

@Dakke_enghelab

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

- برای پایانِ روز؛

@pegah_saniee

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

هلیا!
تحملِ تنهایی، از گداییِ دوست‌داشتن آسان‌تر است.
تحمّلِ اندوه، از گداییِ همه‌ی شادی‌ها آسان‌تر است.
سهل است که انسان بمیرد تا آنکه بخواهد به تکدیِ حیات برخیزد.

- نادر ابراهیمی/ بارِ دیگر، شهری که دوست می‌داشتم

@Dakke_enghelab

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

- باز آ باز آ، با فسون و با نازِ خود؛

@pegah_saniee

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

کتابِ «فقط روزهایی که می‌نویسم» نوشته‌ی آرتور کریستال پنج جستارِ روایی درباره‌یِ نوشتن و خواندن است.
اولین بار این کتاب را دونفر از دوستانِ موافقِ آدم‌حسابیم به من معرفی کردند، معرفی که نه، کتاب را دادند دستم گفتند بخوان.
بازش کردم و فهرست جذبم کرد:
سخن‌گویِ تنبل‌ها
لذت‌هایِ گناه‌آلود
وقتی نویسنده حرف می‌زند
زِندگی و نویسندگی
دیگر کتاب نمی‌خوانم
اول از همه عنوانِ آخر به نظرم جالب رسید اما بعد که خواندم بخشِ دوم برایم جالب‌تر از همه بود! می‌گفت چرا نباید نویسنده‌یِ محبوبمان را ببینیم و من همیشه با این داستان مشکل داشتم.
این کتاب برایِ آن‌هایی که می‌خوانند و یا حتی می‌نویسند می‌تواند تاثیرگذار باشد، به‌نظرم حتی برای بهتر خواندن یا بهتر نوشتن، یا آگاه خواندن هم می‌تواند تاثیر خودش را داشته باشد.

#آرتور_کریستال
#نشر_اطراف

قیمت: ۶۹ تومان
- یک عدد موجودی

- جهتِ سفارش:
@pegasn

• ارسال به سراسرِ ایران

@Dakke_enghelab

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

- برایِ شبِ خستگی؛

@pegah_saniee

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

- سال‌ها پیش زَمانی که از کسی شنیدم عشق بدونِ سرانجام بیشتر خودش را حفظ می‌کند درست درکَش نکردم، به اطرافیانم هم که می‌گفتم چیزی حالیشان نِمی‌شد. حالا که سنم بالاتر رفته و سرد و گرم چشیده‌تر شدم می‌فهمم آن روزها چه را نمی‌فهمیدم، حالا بی‌سرانجامی برایِ خودم هم لذت‌بخش‌تر شده، حالا می‌دانم این حالِ شاعرانه، این غم، این غمِ خوش از کجاست؛

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

تنهایی و غمِ غربت در جانش چنگ انداخت، غربتی که در میان شهر آشنا گریبانَش را گرفته بود. چقدر انسان تنهاست. مثل پرِ کاه در هوای طوفانی.

- عباس معروفی/ سمفونی مردگان

@pegah_saniee

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

چه خوب بود اگر هَمه چیز را می‌شد نِوشت. اگر می‌توانستم افکارِ خودم را بدیگری بفهمانم، می‌توانستم بگویم. نه یک اِحساساتی هست، یک چیزهایی هست که نمیشود به‌دیگری فهماند، نمیشود گفت، آدم را مَسخره می‌کنند، هر کسی مطابقِ افکار خودش دیگری را قضاوت می‌کند. زبان آدمیزاد مثل خود او ناقص و ناتوان است.

- صادق هدایت/ زنده بگور

@pegah_saniee

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

- رَفت آن سوار کولی، با خود تو را نَبرده؛

@pegah_saniee

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

- به‌نَظرم این کِتاب را باید چنین موزیکی هَمراهی کند.

@pegah_saniee

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

- هَمانقدر پریشانم، همانقدر ناقص.

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

- زمانی که شَب می‌رِسد، می‌توانم با یک موزیکِ بی‌کلام هر رویایی که دوست‌می‌دارم را ببافم؛ آزادم در رویا.

@pegah_saniee

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

کاش می‌شد قِصه‌هایشان را نوشت؛ آخرین لبخند، آخرین امید و از همه گیج کننده‌تر آخرین نگاه. ولی چه کسی آنقدر شجاع است تا ردِ چشم‌هایی که دیگر نمی‌بیند را صادقانه تعریف کند؟

- صادق هدایت

@pegah_saniee

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

سری هم به دکِّه‌ی ما بزنید.

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

أحمل جراحات كل المعارك التي تجنّبتُها.

من زخمِ تمامِ نبردهایی را که از آن
اِجتناب کرده‌ام به دوش می‌کشم.

- مظفر النواب

@pegah_saniee

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

بَرگرد با تنهايی‌ات،
كجا می‌گُريزی؟
برگرد،
من آبادی تو‌اَم.

- شيون فومنی

@pegah_saniee

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

- واژه‌ها را طوری اَدا می‌کند که دلم می‌خواهد میانِشان غرق شوم؛

@pegah_saniee

Читать полностью…
Подписаться на канал