- آرام باش، میگُذرد. «قلب آبیِ مایل به سفید» - @pegahsaniee_Tb : تَبلیغات
مَرگ!
خیلی از پیری مُردند ولی میشد
از جَوانی هم مرد.
- بیژن الهی
@pegah_saniee
- کجا بِروم بی تو، کجا میتوانَم بروم بی تو؟! آخ چه استیصالِ لذتبخشی.
@pegah_saniee
- چه اَحمقانه زندهام، چه وَحشیانه نیستی .
@pegah_saniee
یوناس ناراحتی واقعی و اندوه را تَجربه کرده بود و میدانست که تسکین به این شکل، برای این گونه اِحساسات وجود ندارد. این گونه احساسات آن قدر عمیق بودند که به کلام نِمیآمدند و فقط احساس میشدند.
- لوئیس لوری/ بخشنیده
@pegah_saniee
کاش میشد قِصههایشان را نوشت؛ آخرین لَبخند، آخرین امید و از همه گیج کنندهتر آخرین نِگاه. ولی چه کسی آنقدر شجاع است تا ردِ چشمهایی که دیگر نمیبیند را صادقانه تعریف کند؟
- صادق هدایت
@pegah_saniee
گاه با دوستی حرفزدن-هر چند پَرت و پلا-عجیب به آدم کمک میکند. گریزگاهِ خوبی است. اما امروز حس میکنم که ضعیفترم. دلم میخواست که میتوانستم گِریه کنم. شاید سَبک میشدم و آرام میگرفتم. ولی نِمیتوانم.
- شاهرخ مسکوب/ در حال و هوای جوانی
@pegah_saniee
- آنجا که احمدرضا احمدی گفت: «همهیِ ما اَندک اندک تنها میشویم ..» هَمانجا.
Читать полностью…- نمیدانم چه بنویسم، مَگر هَمیشه باید نوشت؟ میخواستم بنویسم واژهها نمیتوانند همیشه جورِ احساسات را بکِشند ولی دوباره با خودم گفتم مَگر باید همیشه چیزی نوشت؟ باز به خودم آمدم دیدَم نوشتم، نوشتم، نوشتم.
@pegah_saniee
- آدم گاهی هوسِ یک موسیقی را میکند، گاهی یک موسیقی که هِزاربار شنیدی برایَت تازگی دارد.
Читать полностью…- فراموش کردنِ کَسی مثل این است که شبی فراموش کنی چراغ حیاط پشتی را خاموش کنى. چراغ تمام روز بعد روشن میماند و نور خورشید مانع فهمیدنت میشود. اما تاریکیِ شب بعد، وا میداردت که به یاد بیاوری.
Читать полностью…- عاشقِ صدای ویولنم؛ اصلا مرا پرت میکند به روزهایی که یادم نیست. میروم به روزهای پاییز زمانی که دارم توی خیابانهای پرشیبِ تهران قدم میزنم. این یاد کجای ذهن من است که ویولن میکِشدش بیرون؟ این یاد، این خاطره، این قدم زدنها، این خیابان، کجاست؟
@pegah_saniee
چهرهیِ زیبای عشق؟ یا صورتِ بزک شدهیِ مرگ؟ کدام؟ اصلا مگر فرقی هم دارند؟
- عباس معروفی/ نامِ تمام مردگان یحیاست
@pegah_saniee
حالا دیگر هیچکس بخاطرِ معشوق غرقشده کنار رودخانه نمیایستد تا بید شود، میرَوند و فراموش میکنند، معالِجه میشوند.
- هوشنگ گلشیری
@pegah_saniee
پِدر همیشه میگفت شِکوه و ناله نکن از زندگی. طوری زندگی کن که مرگ به قصدِ تو و برای تو بیاید، نه که سرِ راهش از کنارت بگذرد. چنان برو که از پا افتاده باشد وقتی به تو میرسد.
- شهریار مندنی پور/ شرق بنفشه
@pegah_saniee
- من آوارِگی را به جانم خریدم که فارِغ بمیرم.
@pegah_saniee
احساسِ آزادی میکنم در انتخابِ رنج.
- عباس کیارستمی
@pegah_saniee
- آخ از این اِحساسات. و آن موقع چه لذتبخش است حضور کسی که احساساتِ بی زبانِ تو را احساس کند.
Читать полностью…- حس و حالِ همین الان، همین الان که این موزیک دارد در محیطِ کارم پخش میشود.
@pegah_saniee
عطشِ؛
عطشِ موندن با تو، تو دلم ریشه دَوونده.
@pegah_saniee
میگُم ننه تنهایی سونامیهً . ننهم میگه اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ نسلِ تنهایی رو از رو زِمین بردار .
- احسان عبدیپور/ تنهایِ تنهایِ تنها
@pegah_saniee
دیگر عصبانی نبود؛ غَمگین بود. دقیقتر: حزن داشت. عجیبتر: این حزن را دوست داشت
چون نه مُخرب بلکه حتی سازنده مینِمود.
- یوسف آتیلگان
@pegah_saniee
- زِ من هر آنکه دور چون دِل به سینه نَزدیک
به من هر آنکه نَزدیک از او جُدا جدا من.
@pegah_saniee
وطنِ انسان، جایی نیست که انسان در آن متولد شده باشد، بلکه جایی است که در آن، تمام تلاشهایش برایِ فرار به پایان برسد.
- محمود درویش
@pegah_saniee
چرا تو؟ تَنها تو؟ چرا تنها تو از میان آدمیان هندسهی حیاتِ مرا در هم میریزی؟ پا برهنه به جهانِ کوچکم وارد میشوی، در را میبندی و من اعتراضی نمیکنم؟ چرا تنها تو را دوست دارم و میخواهم؟
- نزار قبانی
@pegah_saniee
عشق افسار گسیخته بود. یک روز یادِ این میافتاد، یک روز یادِ آن. در یادها آوَنگ شده بود، از این دیوار به آن دیوار، داور نمیدانست با دلش چه کند.
- عباس معروفی/ نامِ تمام مردگان یحیاست
@pegah_saniee
نِوشتم تا تو بخوانيش،
نوشتم تا شاید مَرا پیدا کنی.
به جز این، باقی هَمه بیهوده است.
- امیرحسین کامیار
@pegah_saniee