ارتباط بامدیر درتلگرام t.me/HOS_SE_IN فال حافظ👇 http://dl.payamneshan.com/Fal.html سرای شعر (شوریده دلان) گلچینی ازبرترین ونابترین اشعارکهن ومعاصربا زیباترین اهنگهای خاطره انگیز و موزیک ویدیوهای جذاب
رمضان باشدو افطاریت از بوسه ی یار
تاسِحَر مست درآغوشِ دلی جنسِ قرار
به اذان،جام به یک دست وبه دستی خَمِ زلف
تااذانِ دگری در بَرِ آن سیم عذار
همه گویندکه افطارِ رطب مستحب است
توچه فتوا دهی ای شیخ، به آغوشِ نگار؟!
مگرازآن لب ولبخند شود دل بِکَنی؟!
روزه باطل نشود از لبِ لَعلی چو انار...!
شده همدم دلِ من بانَفَسی جنسِ صفا
همه روزم رمضان باد و درآغوشی تَقار*
تَرکِ آغوشِ تو شد بر دل و فریاد حرام
که انالحقّم و حلّاج،چه باک ازسرِ دار...
#عبدالرضا_بازگیر
@onlyshear
سعدی وار
نخستین عاشقانه هایم را
در انتهای سر رسیدِ نیمه پُرِ پدر، برایت نوشتم
به سر رسید آن روز ها و امروز
بی دلم...
#عظیم_فلاح
.
با تو
تا آفتابیترین صبح
تا فراسوے آرام نور
راهی نیست
بی خیال سردے روزها
چاے دم میڪنم
با دو حبه قند بوسه و
تصنیف زیباے الههے ناز بنان
ڪَــرم در آغوش تو میمیرم.....!!
#افسانه - ط ( افسون )
سینــهای دارم که جــز درد تو را بـاور نکرد
لحظهای را بی هـــوای دیــدن تو، سـر نکرد
بـار انـــدوه تو را از بس به روی شـــانه برد
جز دل پرخون خود یک شاخهگل پرپر نکرد
هر چه با او کـرد این دنیا تبســم کرد و رفت
ناخوشیها دید اگر از دست غم لب تر نکرد
#نرگس_زارع
از دستِ غیبتِ تو شکایت نمیکنم
تا نیست غیبتی نبود لذّتِ حضور
گر دیگران به عیشوطَرَب خُرَّمندوشاد
ما را غم نگار بُوَد مایهٔ سُرور
#حافظ
ماه من..!
ڪاش یڪ شب در میان
قنوت دستهایم
همراه آیه آیه ے استجابت لبهایم
در ڪنار سجاده ے دلتنگی هایم
زیر سایه هاے خیالت
عاشقانه در آغوشم بگیرے
و دلتنگی هاے بی امانم را
با ربناے چشمانت باطل ڪنی...
#امید_آذر
@onlyshear
خوشتر از فکر می و جام چه خواهد بودن
تا ببینم که سرانجام چه خواهد بودن
غم دل چند توان خورد که ایام نماند
گو نه دل باش و نه ایام، چه خواهد بودن
مرغِ کمحوصله را گو غم خود خور که بر او
رحمِ آن کس که نِهد دام، چه خواهد بودن
باده خور غم مخور و پند مُقلّد منیوش
اعتبارِ سخنِ عام چه خواهد بودن
دسترنج تو همان به که شود صرف به کام
دانی آخر که به ناکام چه خواهد بودن
پیر میخانه همیخواند معمایی دوش
از خط جام که فرجام چه خواهد بودن
بردم از رَه دلِ حافظ به دَف و چنگ و غزل
تا جزای من بدنام چه خواهد بودن
#حافظ
@onlysnear
بگذشت دور یوسف و دوران حسن تست
هر مصر دل که هست به فرمان حسن تست
بسیارسر به کنگره عشق بستهاند
آنجا که طاق بندی ایوان حسن تست
فرمان ناز ده که در اقصای ملک عشق
پروانهای که هست ز دیوان حسن تست
زنجیر غم به گردن جان مینهد هنوز
آن مویها که سلسله جنبان حسن تست
آبش هنوز میرسد از رشحهٔ جگر
آن سبزهها که زینت بستان حسن تست
دانم که تا به دامن آخر زمان کشد
دست نیاز من که به دامان حسن تست
تقصیر در کرشمهٔ وحشی نواز نیست
هر چند دون مرتبهٔ شان حسن تست
وحشي بافقي
@onlyshear
تو را دیدم، نفوذ چشم تو تا عمق جانم رفت
حواس از مغز و غم از قلب و اخم از ابروانم رفت
همان بودی که عمری در خیالم می پرستیدم
نقاب افتاد از آن تصویر و اسمت بر زبانم رفت
منی که اهل دل دادن نبودم، منطقی بودم
نمیدانم چرا با دیدنت از کف عنانم رفت
دو ابرو بیت اول، چشم هایت بیت دوم بود
لبت بیت الغزل بود و همان جا دل، گمانم رفت
زبانت واژه ها را مثل موسیقی ادا می کرد
نوا و شور و ماهور و بیات از اصفهانم رفت
دو بیت از مولوی خواندی و من مردم برای تو
شدم مانند مولانا که شمسِ داستانم رفت
چنین جذاب خندیدی که باران در دلم آمد
چنان زیبا درخشیدی که ماه از آسمانم رفت
غزل هایم همیشه آخرش تلخی و رفتن بود
ولی با بودنت، "ماندن" به خورد واژگانم رفت
غمی که با خودم قد می کشید و خسته ام می کرد
مرا پیش تو خندان دید و فورا از جهانم رفت
ناشناس
ما بالِ خویش را به چه قیمت فروختیم؟
از ما بگیر وسوسهی آب و دانه را...
لطف تو بود شامل حالم، وگرنه من
لایق نبودم این غزلِ صائبانه را
حسین دهلوی
آن تقاضاگر که اندر پرده است
قصه ای از من تقاضا کرده است
تا کنم در پرده ی آن قصه ساز
نغمه ای، کان نشنود جز اهل راز
خود چه گویم من که اندر پیش دوست
نیست رازی کان نه او را پیش روست
لیک در هر دل بود رازی دگر
پرده ی هر نغمه را سازی دگر
گرچه خود این نغمه ها از یک صداست
راه هر پرده از آن دیگر جداست
ورچه در ظاهر بسی زیر و بم است
این همه پژواک ها زان یک دم است
چون بجز او نیست اینجا هر چه هست
راز و ساز و نغمه و پرده وی است.
.#عبدالحسین _زرین کوب، قونیه،
آن غاليه خط گر سوی ما نامه نوشتی
گردون ورق هستی ما درننوشتی
هر چند که هجران ثمر وصل برآرد
دهقان جهان کاش که اين تخم نکشتی
آمرزش نقد است کسی را که در اين جا
ياريست چو حوری و سرايی چو بهشتی
در مصطبه عشق تنعم نتوان کرد
چون بالش زر نيست بسازيم به خشتی
مفروش به باغ ارم و نخوت شداد
يک شيشه می و نوش لبی و لب کشتی
تا کی غم دنيای دنی ای دل دانا
حيف است ز خوبی که شود عاشق زشتی
آلودگی خرقه خرابی جهان است
کو راهروی اهل دلی پاک سرشتی
از دست چرا هشت سر زلف تو #حافظ
تقدير چنين بود چه کردی که نهشتی
حافظ
@onlyshear
هیچ گاه
هیچ عشقے در جهان
با هیچ رفتنے تمام نشده است ...
با هر رفتنے تنها بغض ڪردن ها
جاے ذوق ڪردن ها را میگیرند ...
#مسلم_علادی
@onlyshear
سالک از نور هدایت
بِبَرَد راه به دوست
که به جایی نرسد
گر به ضَلالت برود
کامِ خود آخرِ عمر
از می و معشوق بگیر
حیفِ اوقات که
یکسر به بطالت برود
#حافظ
.
؏شـقاحساسِقشنڪَیسٺ
ولےمنشخصاً
دیدڪَاهے مٺفاوٺ
بہ دو ؏ـاشق دارم
خوش ندارم بہ ڪسی
قولے و قلبے بدهم
ڪہ بہ یڪ حادثه
روزی دل از او بردارم...!!
#ملیکا_سعیدی
.
تلنڪَر میزند
یاد تو بر
دروازهی قلب پر از دردم،
و خوش مستانه میرقصد خیال آن
نڪَاه ڪَرم تو در سینهی سردم،
غمت چون شمع سوزان است،
منم پروانهسان ڪَرد غمت
آوازه خوان با عشق میڪَردم ....!!
#مجتبی_خوش_زبان
عشــقِ ممنوعـــه مَــن
تُــــو در دلــــم
سَـــنَد خـــــورده ای
بودنِـــت همیشـگی ســـت
چــه در کنــارِ مَــــن
چـــه در خاطــــرِ مَــــن ......؟؟؟
#سـودی_ش
با تو یک شب بنشینیم و شرابی بخوریم
آتش آلود و جگر سوخته آبی بخوریم
در کنار تو بیفتیم چو گیسوی تو مست
دست در گردنت آویخته تابی بخوریم
بوسه با وسوسهٔ وصل دلارام خوشست
باده با زمزمهی چنگ و ربابی بخوریم
#هوشنگ_ابتهاج
مــن شب را از گیسـوان تـو ڪنـار می زنم
و صبح را در عمق نیلی چشمانِ تو
به تماشا می نشينم
با من واژه واژه
عشق را زمزمه ڪن
تا ابر احساس بار دیگر
عطش لب هاے ما را
بوسه باران ڪند
#محمد_شیرین_زاده
@onlyshear
ندانم کان مه نامهربان، یادم کند یا نه
فریبانگیز من، با وعدهای شادم کند یا نه
خرابم آنچنان، کز باده هم تسکین نمییابم
لب گرمی شود پیدا، که آبادم کند یا نه
صبا از من پیامی ده، به آن صیاد سنگین دل
که تا گل در چمن باقی است، آزادم کند یا نه
من از یاد عزیزان، یک نفس غافل نیم اما
نمیدانم که بعد از این، کسی یادم کند یا نه
رهی، از نالهام خون میچکد اما نمیدانم
که آن بیدادگر، گوشی به فریادم کند یانه
#رهی_معیری
آمـدهام که تا تـو را
جلوه دهم در این سرا
همچو دعای عاشقان
فوق فلک رسانمت
آمدهام که بوسهای
از صنمی ربودهای
بازبده به خوشدلی
خواجه که واستانمت
مولانا
@onlyshear
شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِيَ أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَان.
حلول ماه مهمانی خدا، رمضان الکریم مبارک باد
@onlyshear
سرای شعر
من همان نایم که گر خوش بشنوی
شــرح دردم با تو گوید مثنـوی
با لب دمسـاز خود جفـت آمدم
گفتنی، بشنـو که در گفت آمدم
من همان جامم که گفت آن غمگسار
با دل خونیــن، لب خنــدان بیار
من خمُـش کردم خـروش چنـگ را
گرچه صد زخم است این دلتنگ را
من همان عشقم که در فرهاد بود
او نمیدانست و خود را میستود
من همی کنـدم نه تیشه! کــوه را
عشـق شیـرین میکند انـــدوه را
در رخ لیـــلی نمــــودم خویش را
سوختـم مجنـون خـام اندیش را
می گِرستـم در دلش با درد دوست
او گمـان میکرد اشک چشـم اوست
گرجهان از عشق سرگشتهست و مست
جان مست عشق بر من عاشق است
ناز اینجا مینهـد روی نیـــاز
گر دلی داری بیا اینجا ببـــاز ...
#هوشنگ_ابتهاج
تو را می خواهمت از دل
تو را می خواهمت از جان
تو را می خواهمت هر دم
به تو آورده ام ایمان
مسلمانم در آغوشت
کنارت خوب و سرمستم
چقدر خوشحالم از اینکه
به چشمان تو دل بستم
#امیر_عباس_خالق_وردی
مثل یک بوسه نشستم تهِ آن گونه ی چال
اخم کردی و من از چاله به چاه افتادم
یکتا رفیعی
@onlyshear
در تیررَس چشمی و حاجت به کمان نیست
مقصود ، تماشایِ خرامیدنِ آهوست
فاضل نظری
@onlyshear