ارتباط بامدیر درتلگرام t.me/HOS_SE_IN فال حافظ👇 http://dl.payamneshan.com/Fal.html سرای شعر (شوریده دلان) گلچینی ازبرترین ونابترین اشعارکهن ومعاصربا زیباترین اهنگهای خاطره انگیز و موزیک ویدیوهای جذاب
عشق میفرمایدم مستغنی از دیدار باش
چند گه با یار بودی، چند گه بییار باش
شوق میگوید که آسان نیست بی او زیستن
صبر میگوید که باکی نیست گو دشوار باش
وصل خواری بر دهد ای طایر بستان پرست
گلستان خواهی قفس، مستغنی از گلزار باش
وصل اگر اینست و ذوقش این که من دریافتم
گر ز حرمانت بسوزد هجر منت دار باش
صبر خواهم کرد وحشی از غم نادیدنش
من چو خواهم مرد گو از حسرت دیدار باش
#وحشیبافقی
@onlyshear
#تومثل
به هیچ سلسله ی خاکیان نمی مانی
تو از کدامین،دنیای تازه می آیی؟
مرا به گردش صد قصّه می برد چشمت
تو کیستی؟ز پری های داستان هایی؟
تو مثل خنده ی گل مثل خواب پروانه
تو مثل آن چه که ناگفتنی ست، زیبایی...
#حسین_منزوی
بهترینها را برایتان آرزومندم خوش باشید یاران
@onlyshear
فقط اونجا که محمود دولت آبادی میگه:
"مغزم ، مغزم درد می کند از حرف زدن،
چقدر حرف زده ام،
چقدر در ذهنم حرف زده ام....!! "
@onlyshear
گفتم شعاع چشمت راهِ سرابِ عشق است
گفتاکه برنگردد هرکس خرابِ عشق است
گفتم بـه گِرد رویـت، پـروانـه می زند پـر
گفتا که بال و پرها باز ازشتاب عشق است
گفتم لبـت همـانـا، انگـورِ صادراتی ست
گفتا اگـر بـدانی شط ِ شـرابِ عشق است
گفتم کـه تاب زلفـت مجنـون کند صبا را
گفتا به نازِ لیلی، در پیچ وتابِ عشق است
گفتم کـه "ماه من شو" از چهره پرده بردار
گفتا که روی خوبان زیرِ نقابِ عشق است
گفتم که شعرِ حافظ آتش بـه جانم افکند
گفتا بگو که خواجه عالیجنابِ عشق است
گفتم که شک ندارم بانـو عسل تو هستی
گفتا سکوت مبهم، رمـز جوابِ عشق است
#علی_قیصری
بزرگترین خیانتها رو
ما خودمون در حق خودمون میکنیم
با نادیده گرفتن خودمون
با سرزنش خودمون
با ایجاد احساس کافی نبودن در درونمون
و مایی که خودمون اینهمه بلا داریم هر روز
سر خودمون میریم، دنبال خائن بیرونی هستیم!
ز هر اُفتادنی برخاستن هست
مگر از اعتبار چشم و از دل...
مثل درختی که
به سوی آفتاب قد میکشد
همه وجودم دستی شده است
و همه دستم خواهشی:
خواهشِ تو
احمد شاملو
@onlyshear
در خانه ی دل عشق تو از روز ازل بود
یعنی که تویی قبله ی من، کعبه ی مقصود
با پای دلم آمده ام، تا که در این عشق
دستت به سرم باشد و در راه تو خشنود
در راه تو سر می دهم و شادم از این کار
در دار وفا چیست دگر بهترین از این سود
در جان منی جان و دلم بسته به عشقت
عمریست دلم در تب و تاب تو نیاسود
دل خوش به همینم اگر ای دوست بیایی
در راه تو جان می دهم ان لحظه ی موعود
#موسی_رئیسی
@onlyshear
ای ماهروی حاضر غایب که پیش دل
یک روز نگذرد که تو صد بار نگذری
دانی چه میرود به سر ما ز دست تو
تا خود به پای خویش بیایی و بنگری
#سعدی
چه عاشقانه با من بازی ڪردے
و من به همین سادگی
در پس عاشقانههای تو آب شدم
گاهی باید رفت
من و عاشقانه هایم
به خانه بر میگردیم
تو خوش باش با هزار قنارے
ڪه بر آسمان دلت پرواز میڪنند
می خواهم ببینم
ڪجاےجهان را خواهی گرفت
#امیر_وجود
بوی صبح و بوی باران در بهاران میدهی
بوی ارامش پس از شبهای طوفان میدهی
دل چرا جویدبه صبحش عطر یاس و رازقی
چون که بوی ناب عنبر را هزاران میدهی
#هما_کشتگر
گر دست ما
ز دامن مقصود کوته است
از پا فتادهایم نه از پا نشستهایم
تا با هزار ناز
کنی یک نظر به ما
ما یک دل و هزار تمنا نشستهایم
#فریدون_مشیری
@onlyshear
سرای شعر
این همہ...
نادیدن و هجران و..
پرهیز و فراق....
با چہ جبران...
مےشود جز با...
صفاے دیدنت...
#الهام_هاشمی
@onlyshear
سرای شعر
من همآنم که به عشق تو زدم قهوه ی فـال
تو هـمـآنی که کـشـانـدی دل زارم به جـدال
من هـمانـم کـه اسیـر خـم زلـف تـو شــدم
تـو که بردی ز کفـم جـام می وشـرب حلال
در تب وتـاب تو و شـوق وصـالم چـه کـنـم
می کشـانی دل زارم بـه فــرا ســوی خـیال
پـر و بـالی که نـدارم ســوی بامـت به پرم
دل یکی مرغ اسیری ست، شکسته پر وبال
ای کــه از فـکر و خـیالـم نـرود مــاه رخـت
بی تو همخانهءغم شد دل من در همه حال
مـاجـرایی است مـیان مـن و پیـرانـه سـری
دل به دریـا زدن و غـرق غم وعشـق محـال
با دلی پـر ز غـم و چشم پر از خـوف و رجا
می روم تا دل صحـرای جنـون بهـر وصـال
بد حریفی است نگاهی که زند دشنه به دل
وای چون دل بکنم مـن ز سیه چشـم غـزال
"ناصح" از هجر تـو دارد دل پر غـم صنـما
مـانده با حـال بد و چشـم تـر و اشـک زلال
#علی_فعله_گری
@onlyshear
خطا نکردم و کشتی مرا به تیر نگاهت
عجب ز تیر نشانگیر بی خطای تو دارم
به دام من دل شیران شرزه بود فتاده
غزال من ! چه شد کنون که سر به پای تو دارم ؟
#سیمین بهبهانی
@onlyshear
که بُرده خواب ز چشمم خیالِ گوشهی چشمش...
- فیاض لاهیجی
@onlyshear
آدم است دیگر
یک روز حوصله هیچ چیز را ندارد
دوست دارد بردارد برود خودش را بریزد دور....
@onlyshear
بي شک مظلوم ترين فرد تاريخ است
آنکه
شب ها
يک تنه
بدون سلاح
با يک لشکر دلتنگي
مي جنگد...!
#شقایق_عباسی
بعضی وقتا آرزوهای آدم انقد کوچیک میشن که بزرگترینشون اینه یکی باشه بفهمه آدمو
Читать полностью…تو همانی که دلم لک زده لبخندش را
او کــه هرگز نتوان یافت همانندش را
منم آن شاعر دلخون که فقط خرج تو کرد
غــزل و عاطفـــه و روح هنرمندش را
...
مادرم بعد تو هی حال مرا می پرسد
مادرم تاب ندارد غــــم فــــــرزندش ذا
«منم آن شیخ سیه روز که در آخر عمر
لای موهای تو گــم کرد خداوندش را »
#کاظم_بهمنی
@onlyshear
یاد داری که ز من خنده کنان پرسیدی
چه ره آورد سفر دارم از این راه دراز ؟
چهره ام را بنگر تا به تو پاسخ گوید
اشک شوقی که فرو خفته به چشمان نیاز...
فروغ فرخزاد
سعدی خیال بیهده بستی امید وصل
هجرت بکشت و وصل هنوزت مصور است
زنهار از این امید درازت که در دل است
هیهات از این خیال محالت که در سر است
#سعــــدی
به هر غمی که رسد از تو ،خاطرم شاد است
که بنده ی تو ، ز بند کدورت آزاد است
چگونه پیش تو ناید، پری به شاگردی
که مو به موی تو در عِلم غَمزه ، استاد است
ز سیل حادثه غم نیست، میگساران را
که آستانه ی میخانه ، سخت بنیاد است
غم زمانه مرا سخت در میانه گرفت
بیا فدای تو ساقی ، که وقتِ امداد است
دلی که هیچ فُسونگر ، نکرد تسخیرش
کنون مُسخّر افسون آن پریزاد است
هوای سور بلندی ، فتاده بر سر من
که سایهاش به سرِ هیچکس،نیفتاده است
مذاق عیش مرا ، تلخ کرد شیرینی
که تلخکامِ لبش ، صدهزار فرهاد است
فغان ؛ که داد ز دست ستمگری است مرا
که هرگزش نتوان گفت ، این چه بیداد است...
#فروغی_بسطامی
روزَش مهم نيست،
همه چيز به خنده ے
اولِ صبحت بستگى دارد...
ڪافيست بخندے،
تا تمامِ روز را
در آسمان قدم بزنم
امتحان ڪن.....
#علی_قاضی_نظام
هر کسی گر عیب خود دیدی ز پیش
کی بدی فارغ وی از اصلاح خویش
غافلاند این خلق از خود ای پدر
لاجرم گویند عیب همدگر
#حضرت_مولانــــا
@onlyshear
سرای شعر
گوش کن ساده بگویم که تو را میخواهم
گرچه دیر آمدهام، گرچه همه بیگاهم
همه یک سو و تو یک سو، چه بگویم دیگر
تا بدانی که چهاندازه تو را میخواهم؟!
قلعه و میمنه و میسره بر هم زدهام
تا سوار تو چه بازی بکند با شاهم
خواهمت چیدن از آن شاخهٔ جادو اما
گویدم دست که از دامن او کوتاهم
خندقی بین من و توست، کمک کن شاید
پرکنیم این خلأ _ این فاصلهها _ را با هم
من در این عشق نهادم قدم و خواهم رفت
تا به پایانش اگر راهم، اگر بیراهم
نه به خود میروم این ره که کسی میبرَدم
شاید آن من _ من دیگر _ من ناآگاهم
حسین منزوی
@onlyshear
ز عرش و کرسی و لوح قلم فزون باشد
دل خراب که آن را کهی بنشماری
مدار خوار دلی را اگر چه خوار بود
که بس عزیر عزیزست دل در آن خواری
#مولانا
هر روز واژه ی سلام را
کنار دوستت دارم هایم می چینم
و به همراه صبح ِ تابناک
به استقبال ِ تو می آیم
با نوازش ِ خورشید برخیز
و با چشم هایت
بر گونه ی شعرهایم ،بوسه ای بنشان
بدان ،
واژه هایم با طعم ِ نگاه ِ توست
که جان می گیرند
#مجید_رفیع_زاد
@onlyshear