#زن_زندگی_آزادی صفحه رسمی کانال افق رویداد تاسیس ۲۰۱۵ کانال دیگر ما: @ofoghroydadd گروه علمی افق رویداد برای بحث: https://t.me/+-f-gMUIVkXk4ZjA0 آرشیو مستند و کلیپ علمی و کتاب: @ofoghclip
برای اطلاعات بیشتر به از فایل بالا از دانشگاه ییل
In physics, causality refers to the principle that every event has a cause, meaning that an effect cannot precede its cause, and information or influence cannot travel faster than light.
اطلاعات بیشتر
Causation in Physics
https://plato.stanford.edu/entries/causation-physics/
توضیحات صوتی مهندس امیر رحمانی از علیت و اجزایش در اینجا ⭐️
بخش ژنتیک و اپیژنتیک و تاثیرش بر روی رفتار و تعیین رفتار و خصوصیات انسان را دوستان اهل زیست شناسی پاسخ میدهند. که من فکر نمیکنم اینقدر سرراست باشد تعیین ویژگی های رفتار ما از سوی ژنها.
اما بخش مربوط به فیزیک پرسش شما؛
شما یک عدم قطعیتی پیش کشیدید؛
اگرچه این نوع عدم قطعیت در سطح میکروسکوپی(در اینجا در سطح ژنها که گفتید) دیده میشود، اما در مقایسه با عدم قطعیت در سیستمهای کوانتومی، دلایل و مکانیزمهای آن متفاوت است با یکدیگر.
بنابراین، بحث عدم پیشبینی در تقسیم میوز و تأثیر سوء تغذیه والدین که گفتید میتواند یک مثال از چالشهای پیشبینی در سیستمهای پیچیده در سطح زیست شناسی و ژنتیک باشد، اما ارتباط مستقیمی با مفهوم عدم قطعیت کوانتومی ندارد و بیشتر به تعاملات پیچیده بین ژنتیک، اپیژنتیک و عوامل محیطی برمیگردد.
در نهایت چالش هست، اما ارتباط مستقیمی به عدم قطعیت ذاتی که بحث شد(یعنی در مکانیک کوانتومی) ندارد.
ممکن است کسی از ارتباط عدم قطعیت ذاتی در مکانیک کوانتومی با مبحث اراده آزاد نیز پرسشی داشته باشد؛ ارتباطی ندارند؛ لااقل تا امروز.
برخی دانشمندان و فیلسوفان ادعاهایی میکنند اما هیچ ارتباطی بین اصل عدم قطعیت و اراده آزاد پیدا نشده است.
چه زمانی ممکن است پیدا شود؟ زمانی که بتوانید «چگونگی ایجاد احساس اراده آزاد» را (که بیشتر عصب شناسان آن را توهم و خوشخیالی ما میدانند و میگویند اراده آزادی در کار نیست- هنور مورد بحث است) به سطح کوانتومی ببرید و با ذرات توضیح دهید. به نظر کمی تخیلی میرسد؛
این درواقع شبیه کاری است که پنروز میخواهد بکند و دنبال منشا و چگونگی ایجاد آگاهی در مقیاس کوانتومی و پل زدن بین ذرات و ریزلولههای مغز( همان میکروتوبول ها) است.
تا زمانی که به یک شواهدی برسیم ارتباطی بین بحث اگاهی و اراده آزاد با مکانیک کوانتومی وجود ندارد(فرضیه صفر)
جست جو کنید در کانال:
اراده آزاد اصل عدم قطعیت
فرضیه صفر
ذهن کوانتومی
تایید دیگری(مثل صد ها آزمایش پیشین) از ذاتا رندوم بودن طبیعت و اینکه مکانیک کوانتومی مو لای درزش نمیرود.
ذاتا رندوم یعنی اینکه اگر در یک سیستم همه اطلاعات را داشته باشید، همه فاکتور های لازم برای پیشبینی را داشته باشید، باز هم قادر به پیشبینی کامل رفتار ذرات نیستید.
همه چیز در بنیاد کوانتومی است؛ و این بنیاد «ذاتا رندوم» است.
عدم قطعیت و رندوم بودن در مقیاس کوانتومی، جزء ذاتِ طبیعت است و همین ویژگی، نظریهی مکانیک کوانتومی را از توصیف دقیق و قطعی سیستمها بازمیدارد. این نظریه بهترین و دقیقترین و آزمایش شده ترین نظریه علمی است.
مطالعه کنید
تیتر ناسا: گوی های تکان دهنده بر روی بهرام
ناسا اخیراً با بهرامنورد پشتکار تصویری از یک سنگ عجیب در دهانهی Jezero بهرام ثبت کرده است که شامل صدها گوی کوچک است و ظاهری شبیه به تخم عنکبوت دارد.
این سنگ که «St. Pauls Bay» نامگذاری شده، در منطقهای به نام Witch Hazel Hill قرار دارد اما به نظر میرسد از جای دیگری به این محل منتقل شده است.
دانشمندان ناسا هنوز نمیدانند این سنگ چگونه شکل گرفته یا از کجا آمده است. یکی از نظریهها این است که این گویها ممکن است بر اثر برخورد یک شهابسنگ با بهرام و ذوب شدن و سپس متراکم شدن سنگها ایجاد شده باشند.
در این صورت، این سنگ میتواند اطلاعات مهمی دربارهی نحوهی انتقال مواد بر سطح بهرام ارائه دهد. همچنین ممکن است این سنگ از لایههای تیرهتر موجود در Witch Hazel Hill به پایین غلتیده باشد. اگر ترکیب شیمیایی آن مشابه این لایهها باشد، میتواند نشاندهندهی فعالیتهای آتشفشانی، تأثیرات برخورد شهابسنگها، یا وجود آب زیرزمینی در گذشتهی بهرام باشد.
پژوهش این سنگ و نمونههای مشابه میتواند به درک بهتر تاریخ زمینشناختی بهرام و بررسی این پرسش کمک کند که آیا این سیاره زمانی میزبان حیات میکروبی بوده است یا نه. برنامهی Mars Sample Return ناسا که برای دههی ۲۰۳۰ برنامهریزی شده، قرار است برخی از این نمونهها را به زمین بازگرداند تا بررسی دقیقتری روی آنها انجام شود.
🚀 @ofoghroydad
بزرگنمایی کنید؛ عجب سنگی هست!
منبع: NASA
پژوهش تازه: تأثیر ژنها بر لذت بردن از موسیقی
پژوهشی تازه که در Nature Communications منتشر شده، نشان میدهد که میزان لذت افراد از موسیقی تا یک حدی تحت تأثیر عوامل ژنتیکی قرار دارد. این پزوهش توسط تیمی بینالمللی از مؤسسه ماکس پلانک برای روانزبانشناسی در هلند انجام شده و بیش از ۹۰۰۰ دوقلو از سوئد را مورد بررسی قرار داده است.
یافتهها
حدود ۵۴٪ از تفاوتهای فردی در حساسیت به لذت موسیقی به تفاوتهای ژنتیکی مرتبط است.
ژنهای تأثیرگذار بر لذت موسیقی، تا حدی مستقل از ژنهای مرتبط با حساسیت عمومی به پاداش و توانایی درک موسیقی هستند.
مسیرهای ژنتیکی متفاوتی در بخشهای مختلف لذت موسیقی نقش دارند، مانند تنظیم احساسات، هماهنگی با ضرباهنگ، یا نواختن موسیقی با دیگران.
این پژوهش نشان میدهد که تأثیر ژنتیک بر لذت موسیقی پیچیده است و میتواند درک عمیقتری از نقش موسیقی در ذهن و تکامل انسان ارائه دهد. پژوهشگران پیشنهاد میکنند که پژوهشهای آینده روی شناسایی بخشهای خاصی از ژنوم که بیشترین تأثیر را دارند، تمرکز کند.
سام آریامنش
🚀 @ofoghroydad
🎼 Nature Communications
مرتبط:
• تکامل حسموسیقایی (تعریفی تکاملی از موسیقی)
• ۵ فایل صوتی تکامل و موسیقی
پژوهش روی مارموتها یک بحث ۱۵۴ سالهی تکاملی را حل کرد
خلاصه ای از این پژوهش را در ادامه میخوانید
این پژوهش یکی از قدیمیترین بحثهای زیستشناسی را بررسی میکند: انتخاب چندسطحی (Multilevel Selection).
«این نظریه میگوید که نه تنها ویژگیهای فردی، بلکه ویژگیهای گروهی نیز تحت تأثیر انتخاب طبیعی قرار میگیرند.»
دانشمندان ۱٬۲۹۴ مارموت زردشکم را در ۱۸۰ گروه اجتماعی در طی ۶۲ سال(!) پژوهش کردند.
آنها ۴۲٬۳۶۹ تعامل اجتماعی را بررسی کردند تا بفهمند چطور روابط فردی و ساختار گروهی بر بقا و تولیدمثل تأثیر میگذارند.
نتایج نشان داد که نه تنها روابط فردی (مانند تعداد دوستان) بلکه ساختار گروهی نیز بر موفقیت تکثیری و طول عمر اثر دارند.
نکته جالب این بود که گاهی انتخاب طبیعی، مارموتهای کمتر اجتماعی را ترجیح میداد اما گروههای اجتماعیتر را نیز مطلوب میدانست_ مشابه حضور یک فرد درونگرا در یک جمع پرانرژی.
این پژوهش انتخاب چندسطحی در طبیعت را تأیید کرد و نشان داد که گروهها میتوانند به اندازهی ویژگیهای فردی در موفقیت موجودات زنده نقش داشته باشند. این یافتهها میتوانند بر درک ما از رفتار اجتماعی انسانها، اقتصاد، و جوامع نیز تأثیر بگذارند.
این پژوهش روشن کرد که گروههای منسجمتر مزایای بقایی دارند، اما همزمان، در برخی موارد، انتخاب طبیعی از نظر فردی، مارموتهای کمتر اجتماعی را ترجیح میدهد. این نشان میدهد که فرد ممکن است کمتر اجتماعی باشد اما زندگی در یک گروه اجتماعی قوی، همچنان به نفع اوست.
این یافتهها تابید کرد که انتخاب چندسطحی در حیات وحش نیز وجود دارد، نه فقط در آزمایشگاه. همچنین، این نظریه میتواند برای انسانها نیز کاربرد داشته باشد، زیرا نشان میدهد که محیطهای اجتماعی _ از دوستیها تا اقتصاد کشورها _ بر موفقیت فردی اثرگذارند.
منبع گزارش
🚀 @ofoghroydad
Conner Philson, Executive Director, UCSB Natural Reserve System, University of California, Santa Barbara and Daniel T. Blumstein, Professor of Ecology and Evolutionary Biology, Institute of the Environment and Sustainability, University of California, Los Angeles
https://doi.org/10.1098/rspb.2024.3061
آیا سگها جایگزین فرزندان شدهاند؟ بررسی ارتباط کاهش نرخ تولد و افزایش نگهداری از سگها
یک پژوهش تازه از دانشگاه Eötvös Loránd نشان میدهد که در برخی کشورها تعداد سگها از تعداد کودکان بیشتر شده است. این پژوهش به بررسی این موضوع میپردازد که آیا مردم به جای داشتن فرزند، سگ نگهداری میکنند یا عوامل دیگری در این روند نقش دارند.
ارتباط بین کاهش نرخ تولد و افزایش تعداد سگها
طبق این پژوهش، بسیاری از افراد سگهای خود را مانند اعضای خانواده میدانند و حتی برخی آنها را مهمتر از روابط انسانی در نظر میگیرند. در یک نظرسنجی در مجارستان، ۱۹٪ از افراد بدون فرزند و ۱۰٪ از والدین، سگ خود را تا حدی ارزشمندتر از هر انسان دیگری دانستهاند.
دو دیدگاه دربارهی تأثیر نگهداری از سگ بر فرزندآوری
۱. سگها جایگزین فرزندان شدهاند؟
برخی پژوهشها نشان میدهند که صاحبان سگ دیدگاه منفیتری نسبت به فرزندآوری دارند. همچنین، مادرانی که سگ دارند، ممکن است وظایف فرزندپروری را سختتر ببینند و در نتیجه تمایل کمتری به داشتن فرزند بیشتر داشته باشند. حتی در برخی موارد، نگهداری از سگ میتواند به روابط عاشقانه آسیب بزند.
۲. آیا سگها میتوانند به افزایش تولد کمک کنند؟
از سوی دیگر، برخی پژوهشگران استدلال میکنند که داشتن سگ میتواند به افزایش نرخ تولد کمک کند. خانوادههای دارای فرزند بیشتر از دیگران سگ دارند و برخی زوجها سگ را به عنوان یک مرحلهی آزمایشی برای آمادگی فرزندآوری در نظر میگیرند. همچنین، پژوهشها نشان دادهاند که زنها مردانی را که سگ دارند، جذابتر میبینند، که میتواند شانس پدر شدن را افزایش دهد.
نظریهی «فرار همراهی با حیوانات»
پروفسور Enikő Kubinyi تئوری را مطرح میکند که آن را Companion Animal Runaway Theory مینامد. طبق این تئوری، غریزهی مراقبت از دیگران و نیاز به حمایت اجتماعی در انسانها ذاتی است، اما در دنیای مدرن، شبکههای اجتماعی سنتی که به حمایت از والدین کمک میکردند، از بین رفتهاند. این باعث شده است که مردم به جای کودکان، این غریزه را به سمت حیوانات خانگی سوق دهند.
چرا این اتفاق میافتد؟
کاهش تعاملات اجتماعی: در جوامع امروزی، مردم کمتر از گذشته در تربیت کودکان یکدیگر نقش دارند. برای مثال، ۹۰٪ از بزرگسالان مجارستانی «کمتر از یک ساعت در هفته(!)» برای مراقبت از کودکان وقت میگذارند.
آسیبهای عاطفی: برخی افراد به دلیل تجربهی روابط عاطفی ناموفق، از سگها برای جبران خلأ احساسی استفاده میکنند.
رواج فرهنگ مراقبت از حیوانات: امروزه تبلیغات، شبکههای اجتماعی و صنعت حیوانات خانگی باعث شدهاند که مردم بیشتر از گذشته به سگهای خود به عنوان «فرزندان» نگاه کنند.
نتیجهگیری: احتمالا سگها جایگزین کودکان نیستند، بلکه نشاندهندهی تغییرات اجتماعی هستند
پروفسور Kubinyi معتقد است که افزایش تعداد سگها علت کاهش نرخ تولد نیست، بلکه هر دو پدیده نتیجهی یک روند اجتماعی مشترکاند: فروپاشی شبکههای حمایتی خانوادگی و اجتماعی. وی پیشنهاد میکند که باید حمایتهای اجتماعی برای خانوادهها تقویت شود تا نیازهای احساسی و مراقبتی مردم تنها از طریق حیوانات خانگی برطرف نشود.
دیدگاه سایر محققان
آقای Hal Herzog، پژوهشگر تعاملات انسان و حیوان، این تئوری را یک دیدگاه جدید و مهم دربارهی نقش سگها در زندگی روانی و اجتماعی انسانها میداند.
این پژوهش نشان میدهد که تغییرات اجتماعی، نه فقط ترجیحات فردی، باعث شدهاند که سگها نقشی پررنگتر در زندگی مردم داشته باشند.
🦮 Phys
🚀 @ofoghroydad
🐩 Current Directions in Psychological Science 🥉
مرتبط:
کلیپ: فرگشت سگ
اولین دوست انسان؛ مستندی زیبا درباره رابطه انسان و سگ؛ از آغاز تا به امروز
کنفرانس گونه مهاجم دکتر خاکپور
کنفرانس گونه مهاجم امیر پارسا
قرص ضد بارداری مردانه به مرحله تازه ای از آزمایش بالینی رسید
پژوهشگران دانشگاه مینهسوتا اولین قرص ضدبارداری مردانه بدون هورمون را توسعه دادهاند که به مرحلهی تازهای از آزمایشات بالینی رسیده است. این دارو که YCT-529 نام دارد، به صورت خوراکی مصرف میشود و با متوقف کردن تولید اسپرم عمل میکند.
در موشهای نر، دارو باعث 99% جلوگیری از بارداری در چهار هفته شد.
در نخستیها (non-human primates)، تعداد اسپرمها طی دو هفته کاهش یافت.
پس از قطع مصرف، باروری بهطور کامل برگشتپذیر بود؛ در موشها طی شش هفته و در نخستیها(non-human primates) طی 10 تا 15 هفته.
هیچ عارضهی جانبی قابلتوجهی مشاهده نشد.
این دارو توسط YourChoice Therapeutics و دانشگاه کلمبیا توسعه داده شده است و در سال 2024 فاز اول آزمایشات انسانی را با موفقیت پشت سر گذاشت. در حال حاضر در مرحلهی بررسی ایمنی و اثربخشی در فاز دوم آزمایشات بالینی است.
پژوهشگران امیدوارند که این قرص بتواند مسئولیت پیشگیری از بارداری را عادلانهتر بین زوجها تقسیم کند و گزینههای بیشتری برای کنترل باروری در اختیار مردان قرار دهد.
🚀 @ofoghroydad
💊 Communications Medicine
چرا ترکیه از زمان تاسیسش تا امروز تاریخ را تحریف میکند و به سرقت فرهنگی دست میزند؟
پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی و تأسیس جمهوری ترکیه (۱۹۲۳)، دولت جدید برای ایجاد همبستگی ملی و هویت یکپارچه، نیاز به روایتهای تاریخی داشت که گذشتهٔ باشکوهی را به جامعه ارائه کند.
در این دوران، «تز تاریخ ترک» (Türk Tarih Tezi/ ادعایی که میگوید همه تمدن های مطرح گذشته، همه مفاخر جهان، همه فرهنگ کنونی، ریشه در تبار ترکی و زبان ترکی داشته اند ) و بعدها «ادعای زبان خورشید» (Güneş Dil Teorisi / ادعایی که میگوید همه زبانهای دنیا ریشه در زبان ترکی دارند) مطرح شدند.
این نظریهها مدعی بودند که بسیاری از تمدنهای باستانی(اعم از مصر، بابل، آشور، آکدی ها، سومری ها، ایلامی ها و حتی اشکانی ها و به تازگی ساکاها و غیره )، زبانها و دستاوردهای فرهنگی و علمی جهان، ریشهای ترکزبان یا ترکنژاد داشتهاند.
چنین رویکردهایی، بخشی از پروژهٔ دولت برای ساختن «هویت ترک» و جدایی از گذشتهٔ عثمانی (که چندقومیتی بود) بهشمار میآمدند که هنوز به شدت ادامه دارد.
امپراتوری عثمانی قرنها بر مناطق وسیعی حکومت میکرد که مردمانی با زبانها و هویتهای گوناگون در آن میزیستند (ارمنی، یونانی، ایرانیان کرد زبان، عرب، بلغار، بوسنیایی، آلبانیایی و ...). پس از فروپاشی عثمانی و شکلگیری دولت-ملت مدرن ترکیه، دولت جدید تمایل داشت یک «ملت ترک» همگن تعریف کند.
در این مسیر، مرتبا شخصیتها و مفاخر فرهنگی اقوام یا کشورهای دیگر (که در دوران عثمانی زیسته یا در محدودهٔ جغرافیایی فعلی ترکیه زندگی میکردند) «ترک» معرفی میشدند؛ مثلاً برخی چهرههای ارمنیتبار یا یونانیتبار که در دوران عثمانی آثار هنری یا معماری داشتند، در روایت رسمی بهعنوان «هنرمند ترک» معرفی شدند. روشی که هنوز ادامه دارد و اخیرا به تمدن ایران روی آورده اند و تعدادی از بزرگان و شاعران ایرانی و همچنین سنت ها و فرهنگهای ایرانی را ترک معرفی میکنند.
هنگامی که دولتی با چالشهای هویتی، قومی یا سیاسی روبهرو است، ممکن است با ارائهٔ روایتهای تاریخی یا فرهنگی افراطی، انسجام ملی را تقویت کند یا توجه مردم را از مشکلات جاری منحرف سازد.
در ترکیهٔ مدرن، بهویژه در دهههای ۱۹۳۰ و همچنین در دورههای تنش منطقهای، چنین «روایتهای تاریخی ملیگرا» تقویت شدهاند. تقریبا همیشه این روایتها به نفی یا انکار سهم اقلیتها (ارمنی، کردزبانان ایرانی، یونانی و...) در میراث فرهنگی منجر شده است.
فقدان فضای آزاد برای روایتهای واقعی و علمی
در دورههایی از تاریخ ترکیه، بیان روایتهای تاریخی جایگزین یا نقد روایت رسمی، با محدودیتهای جدی روبهرو بوده است (سانسور، فشارهای سیاسی، محدودیت پژوهش آزاد). این امر موجب شده که روایات رسمی تحریفشده یا تکسویه، برای مدتی طولانی رواج یابند که هنوز نیز ادامه دارند.
هرچند در دهههای اخیر، با گشایش نسبی فضای آکادمیک و سیاسی، برخی تاریخنگاران ترکیه تلاش کردهاند تا روایتهای متعادلتری ارائه دهند و نقش اقوام و ملل مختلف را در شکلگیری میراث فرهنگی آناتولی و امپراتوری عثمانی بررسی کنند اما از زمان روی کار آمدن اردوغان همین تلاش اندک هم متوقف شد و به رویکردی برگشتند که تازه کشورشان را تاسیس کرده بودند.
خواب خرگوشی ترکیهای ها که یک روزی از آن بیدار میشوند
وقتی علم و شواهد مستند نادیده گرفته میشود، رویکرد تحریفشده به تاریخ میتواند بسیار مسخره و ناکارآمد به نظر برسد. بسیاری از این ادعاها برای تقویت هویت ملی و اهداف سیاسی مطرح میشوند، بدون آنکه تحقیقات علمی و مستندات تاریخی مد نظر قرار گیرند. این امر باعث میشود که شواهد علمی و پژوهشهای دقیق در تنها کشور خودشان و نزد مردم خودشان به حاشیه رانده شوند و در نتیجه تاریخ به شکلی یکطرفه و ناقص روایت شود.
این یعنی اگر روزی دولتی باز روی کار بیاید و کتب تاریخ را مبتنی بر علم و مستندات تاریخی بازنویسی کند شوک عجیبی به آن نسل ترکیه وارد خواهد شد.
🚀 @ofoghroydad
تصویر پست:
یک روزنامه ملی گرای ترکیه است که نوشته مدارک نشان میدهد تمدن نخستین مصری ها ترک بودهاند.
همچنین بخوانید: تحقیقات ژنتیکی مردم امروز ترکیه چه میگویند؟
و
چرا از نظر علمی نژاد برای انسان معرفی نمیشود؟
چگونه روانپریشان درد را پردازش میکنند و چرا همدلی کمتری دارند؟
همه روانپریشی داریم اما تنها کسانی که در بالای این طیف هستند روانپریش شناخته میشوند.
روانپریشی معمولاً با جنایتکاران خطرناک و داستانهای جنایی واقعی مرتبط است. اما پژوهشهای تازه نشان میدهد که نحوه پردازش درد در افراد دارای ویژگیهای روانپریشانه، ممکن است دلیلی برای عدم همدلی آنها باشد.
روانپریشی یک طیف است و هرکسی ممکن است درجاتی از آن را داشته باشد، اما کسانی که در انتهای بالای این طیف قرار میگیرند، به عنوان روانپریش شناخته میشوند.
این پژوهش تازه با اندازهگیری واکنشهای فیزیولوژیکی و روانی افراد به درد انجام شد.
شرکتکنندگان تحت درد فشاری قرار گرفتند، در حالی که واکنشهای آنها از طریق میزان تعریق پوست (SCR) بررسی شد.
نتایج :
• تحمل بالاتر نسبت به درد:
افراد با سطح بالای روانپریشی درد را کمتر گزارش کردند، اما واکنش فیزیولوژیکی آنها (SCR) مشابه دیگران بود.
این نشان میدهد که تفاوت در ادراک درد است، نه واکنش بدنی.
ادراک درد:Pain perception
واکنش بدنی: Physiological response
• کاهش همدلی نسبت به درد دیگران:
افراد روانپریش هنگام مشاهده تصاویر دردناک (مثل دستی که در در گیر کرده) واکنش تعریقی کمتری نشان دادند.
این کاهش پاسخ در پزوهشهای پیشین روی زندانیان مرد روانپریش هم مشاهده شده بود.
• پیوند بین احساس درد و همدلی:
شبکههای مغزی پردازشکننده درد و همدلی با هم مرتبطاند. اگر فردی درد کمتری را تجربه کند، احتمالاً درد دیگران را نیز کمتر درک خواهد کرد.
این ممکن است توضیح دهد چرا روانپریشان نسبت به دیگران کمتر احساس ترحم یا همدلی دارند.
آیا روانپریشی همیشه منفی است؟
برخی ویژگیهای روانپریشی میتوانند مثبت باشند. برای مثال، جراحان اغلب ویژگیهای روانپریشانه بالایی دارند که به آنها کمک میکند در شرایط بحرانی خونسرد بمانند و تصمیمات سریع و منطقی بگیرند.
این پژوهش نشان میدهد که افراد با ویژگیهای روانپریشانه، درد را بهطور متفاوتی پردازش میکنند و این ممکن است منجر به کاهش همدلی شود. این یافتهها به درک بهتر رفتارهای پرخطر و تهاجمی کمک میکنند و ممکن است در زمینههای پزشکی، روانشناسی و حتی سیستمهای قضایی کاربرد داشته باشند.
The Conversation
🚀 @ofoghroydad
Sophie Alshukri, Researcher, Liverpool John Moores University and Minna Lyons, Reader in Forensic Psychology, Liverpool John Moores University
در این ترجمه Psychopathy برابر با روان پریشی نوشته شده است.
ترجمه های دیگر آن روانآزاری هستند.
یک راه ساده برای حذف میکروپلاستیک ها از آب آشامیدنی وجود دارد
جوشاندن آب و سپس فیلتر کردنش
به این صورت:
هنگام جوشاندن آب، کربنات کلسیم (لایماسکیل) روی میکروپلاستیکها رسوب میکند و آنها را در یک پوستهی گچی به دام میاندازد.
پس از جوشاندن، این ذرات را میتوان با یک صافی ساده مانند توری استیل چایصافکن جدا کرد.
میزان اثربخشی:
در آب سخت (حاوی مواد معدنی زیاد)، تا ۹۰٪ از نانو/میکروپلاستیکها حذف شدند.
در آب نرم، میزان حذف کمتر بود اما همچنان قابلتوجه بود (حدود ۲۵٪).
این روش، ارزان، ساده و در دسترس است و میتواند میزان میکروپلاستیکهای مصرفی از طریق آب آشامیدنی را بهطور قابلتوجهی کاهش دهد.
🚀 @ofoghroydad
https://pubs.acs.org/doi/10.1021/acs.estlett.4c00081
ویدئوی مربوطه:
https://youtu.be/5aSyjlba2aA
اروپاییها تا قرن ۱۸ مومیاییهای مصری را به عنوان دارو میخورند
این گزارش به بررسی استفاده تاریخی از مومیا (mumia) در پزشکی اروپایی میپردازد، مادهای که از بقایای مومیاییهای انسانی تهیه میشد.
از قرن ۱۲ تا ۱۷، پزشکان اروپایی آن را به عنوان درمانی برای بیماریهایی مانند خونریزی داخلی، شکستگی استخوان، صرع و افسردگی تجویز میکردند.
ریشه این باور به نظریههایی مانند دکترین شباهتها (که معتقد بود مواد طبیعی شبیه به بیماریها میتوانند درمان آنها باشند) و حیاتگرایی (اینکه نیروی حیاتی از یک بدن به بدن دیگر قابل انتقال است/این ها شبه علمهایی است که در لیست شبه علم ویکی پدیا، میتوانید مطالعهشان کنید) بازمیگردد. همچنین، اشتباه در ترجمه متون پزشکی دوران اسلامی خاورمیانه، که درباره مومیای معدنی (bitumen) صحبت میکردند، باعث شد اروپاییها به اشتباه تصور کنند که مومیاییهای مصری خاصیت درمانی دارند.
به دلیل افزایش تقاضا، تجارت بقایای انسانی رونق گرفت و حتی اجساد تازه از چوبههای دار برای تأمین این بازار استفاده میشد. با پیشرفت دانش پزشکی و تغییر دیدگاهها نسبت به بقایای انسانی، این شیوه درمانی از قرن ۱۸ کنار گذاشته شد. ظهور مصرشناسی نیز باعث شد که مومیاییها به عنوان آثار تاریخی ارزشمند دیده شوند، نه دارویی برای درمان بیماریها.
این گزارش نشان میدهد که چگونه پزشکی میتواند تحت تأثیر باورهای نادرست و سوءتفاهمهای تاریخی قرار گیرد و یادآوری میکند که مرز بین علم و خرافات همیشه واضح نیست.
💀The Conversation
🚀 @ofoghroydad
Michelle Spear, Professor of Anatomy, University of Bristol
سیارک 2024 YR4 در سال 2032 به زمین برخورد نمیکند، اما بازمیگردد
در اواخر سال 2024، ستارهشناسان سیارکی به نام 2024 YR4 را پیدا کردند که احتمال داشت تهدیدی برای زمین باشد. این سیارک که اندازهای بین 40 تا 90 متر دارد، ابتدا به عنوان یک ویرانگر شهری توصیف شد که میتوانست آسیب منطقهای و تغییرات اقلیمی ایجاد کند. با این حال، پس از بررسیهای دقیقتر مشخص شد که در سال 2032 به زمین برخورد نخواهد کرد. بااینحال، امکان برخورد آن با ماه همچنان وجود دارد.
از سوی دیگر، سیارک عظیمتری به نام 887 Alinda با قطری بیش از 4 کیلومتر نیز در ژانویه 2025 از نزدیکی زمین عبور کرد. این سیارک به مراتب خطرناکتر است، زیرا برخورد آن میتواند منجر به یک رویداد انقراض جهانی شود.
مدارهای سیارکی و خطرات احتمالی
سیارکهای 2024 YR4 و 887 Alinda هر دو در مداری هستند که به ازای هر سه دور به دور خورشید، سیاره مشتری یک دور میچرخد. این الگوی مداری به نام رزونانس مداری 3:1 شناخته میشود و به این معنی است که این سیارکها تقریباً هر ۴ سال یکبار به مسیرهای مشابهی بازمیگردند.
سیارک 887 Alinda از سال 1918 بارها از نزدیکی زمین عبور کرده است و 2024 YR4 نیز از سال 1948 بهطور دورهای در فواصل چهارساله از کنار زمین گذشته، اما اخیراً کشف شده است.
ستارهشناسان دریافتهاند که چنین سیارکهایی در اثر تأثیر گرانشی مشتری، از کمربند سیارکی به سمت منظومهی داخلی پرتاب شدهاند و سرانجام ممکن است به یکی از سیارات درونی مانند مریخ، زهره یا زمین برخورد کنند.
بازگشت سیارکها و تهدیدات آینده
سیارک 2024 YR4 در سال 2032 به زمین برخورد نمیکند، اما نزدیک شدن آن به زمین باعث تغییر در مدارش خواهد شد. این تغییر احتمالاً باعث میشود که دیگر هر ۴ سال یکبار بازنگردد، اما همچنان مداری خواهد داشت که زمین را قطع میکند. در نتیجه، برخورد آن در آینده، هرچند نامحتمل، همچنان امکانپذیر است.
سیارک 887 Alinda به دلیل تأثیرات گرانشی مشتری همچنان در حال تغییر مدار است و پیشبینی میشود که در حدود 1000 سال آینده ممکن است در موقعیتی قرار گیرد که بتواند به زمین برخورد کند.
آیا ممکن است سیارکهای دیگر ما را غافلگیر کنند.
بله. 2024 YR4 تا قبل از سال 2024 شناسایی نشده بود و موارد مشابهی در گذشته رخ داده است:
در 2013، یک شهاب سنگ 20 متری در آسمان چلیابینسک، روسیه منفجر شد و باعث جراحت هزاران نفر شد.
در 1908، یک انفجار ناشی از شهابسنگ در منطقه تونگوسکا، سیبری رخ داد که باعث نابودی یک منطقه وسیع از جنگل شد.
چگونه از این تهدیدات محافظت کنیم؟
رصدخانههای زمینی و مأموریتهای فضایی در تلاشند تا سیارکهای خطرناک را شناسایی کنند. یکی از پروژههای مهم آینده "NEO Surveyor" است که در سال ۲۰۲۷ پرتاب خواهد شد. این پروژه میتواند اجرام نزدیک به زمین را با استفاده از تابش فروسرخ شناسایی کند و به شناسایی 90٪ از سیارکهای خطرناک کمک کند.
سیارک 2024 YR4 در 2032 به زمین برخورد نخواهد کرد، اما همچنان مداری دارد که میتواند در آینده تهدیدی باشد(شهرکُش).
سیارک 887 Alinda یکی از خطرناکترین اجرام نزدیک به زمین است که در 1000 سال آینده میتواند با زمین برخورد کند.(انقراض جهانی)
شناسایی و رصد سیارکهای خطرناک از اهمیت بالایی برخوردار است، زیرا تهدیدهای اینچنینی قبلاً نیز بهطور غیرمنتظره رخ دادهاند.
برنامههای آینده مانند "NEO Surveyor" میتوانند نقش مهمی در پیشگیری از برخوردهای فاجعهبار ایفا کنند.
بهطور کلی، اگرچه خطرات برخورد سیارکها به زمین کم است، اما امکان آن کاملاً منتفی نیست و نیاز به پایش مداوم دارد.
👽 @degar_goonesh
🌎 The Conversation
Martin Connors, Professor of Astronomy, Mathematics, and Physics, Athabasca University
من این را زیر کمتر پستی مینویسم اما این پست بالا را حتما بخوانید، چون خیلی جالب است.
«ما آریایی هستیم عرب نمیپرستیم»
این شعار خوب نیست؛
بخش نخست شعار ایراد علمی یا فرهنگی و تاریخی ندارد و ما اقوام ایرانی اعم از آذری و کرد و بلوچ و غیره، آریایی هستیم چه تباری چه فرهنگی.
اما گفتن «عرب نمیپرستیم» درست نیست و اصلا لازم نیست و نژادپرستانه است؛ اعراب همسایه ما هستند.
ما هیچ دشمنی با اعراب، یهودی ها، اروپایی ها و هر ملت دیگری نداریم.
اینکه اسلام دشمن شماست یا نه، یک مسئله شخصی است نه سیاسی. چون یک حکومت سکولار، آنتی دین نیست(قرار نیست مثل چین شویم، یا دوره شوروی)؛ یعنی سیاستهای حکومت آینده نباید مبتنی بر افکار و باورهای ضد اسلامی، ضد زرتشتی یا ضد یهودی و غیره باشد. این بخشی از اساس حکومت ایران آینده خواهد بود. سکولاریسم به معنای ضد دین نیست.
بر اساس بند ۱۸ و ۱۹ حقوق بشر نیز هر کسی آزاد است دینش را داشته باشد و آزادانه برای آن تبلیغ کند، البته که هر کسی هم آزاد است آن را نقد کند؛ ولی چنین شعاری مثل شعار بالا نژادپرستانه است تا نقد یک دین. در یک کشور آزاد، اگر یک دیندار یا یک بی دین، رفتاری خلاف قانون انجام دهد طبیعتا مجازات دارد؛ هیچکس بالاتر از قانون نیست؛ قوانین ایران آینده، بر اساس دین نخواهند بود بر اساس ضدیت با دین هم نخواهند بود، بلکه مبتنی بر سکولاریسم و دموکراسی و حقوق انسان خواهند بود.
اینکه اعراب ۱۴۰۰ سال قبل سرزمین ما را مورد تاخت و تاز قرار دادند بخشی از تاریخ است و نباید کینهای داشت؛ در آن دوره چنین تاخت و تاز هایی اقتضای زمانه بوده مگر نه اینکه خود ما هم مرتبا به سرزمین اعراب، رومی ها، یونانیها، هندی ها و سرزمینهایی در شمال شرق حمله میکردهایم چه برای بازداری از حمله دشمن، چه برای فتح خاک و منابع و افتخار.
این احمقانه است که کینه ۱۴۰۰ سال پیش را احساس کنیم، چون ما که شتر نیستیم.
این همسایگان عرب، در آینده میتوانند متحدان اقتصادی و نظامی خوبی برای ما باشند و با هم تبادل فرهنگی داشته باشیم.
دشمن تراشی نکنیم. راهی که ولایت فقیه رفت را نرویم و تکرار نکنیم.
گروهی احمق از دیوار سفارتی بالا رفتند یا کشوری مثل اسرائیل را دشمن ذاتی خود معرفی کردند بدون هیچ دلیل منطقی و الان دهههاست که زیر بار تحریم هستیم و تحقیر.
شما که نمیخواهید همین اتفاق اینبار در مورد کشورهای عربی برای ما رخ بدهد؟ شما که نمیخواهید فردای آزادی، از دیوار سفارتهای کشورهای عربی بالا بروید؟
منطقی باشیم و از سر دادن شعارهای نژادپرستانه خودداری کنیم.
آزادی در نقد دین: اگر میخواهید دین را در شعار های خود نفی یا نقد کنید، مستقیما خود دین را خطاب قرار دهید، نه یک تبار را (در اینجا عرب).
نژادپرستی: ولی اگر هدف شما از این شعارها دقیقا خود اعراب هستند، بنابراین شما یک نژاد پرست هستید و در پستترین جایگاهی قرار دارید که یک انسان میتواند در آن قرار بگیرد.
دینداری و نقد دین آزاد؛ نژادپرستی ممنوع.
آیا موجودات هوشمند فرازمینی برای آغاز تمدن خود به سوختهای فسیلی نیاز دارند؟
سوزاندن سوختهای فسیلی _ مانند زغالسنگ، نفت و گاز _ انسان را وارد انقلاب صنعتی کرد و تمدن را دگرگون ساخت. امروزه بسیاری از خودروهای ما با بنزین حرکت میکنند و زغالسنگ و گاز طبیعی در مرکز تأمین انرژی جهانی قرار دارند. اما اگر موجودات بیگانه در حال ساخت جامعهای پیشرفته باشند، آیا آنها نیز باید مانند انسانها از سوختهای فسیلی استفاده کنند، یا میتوانند جایگزین دیگری بیابند؟
آیا تمدن بیگانگان هم به منابعی مشابه نیاز دارد؟
برای ساخت یک تمدن مدرن، بیگانگان احتمالاً به منبع انرژیای نیاز دارند که بهاندازهی سوختهای فسیلی فراوان باشد. لوئیس دارنل، اخترزیستشناس و نویسندهی کتاب «دانش: چگونه دنیای خود را از نو بسازیم» میگوید که عبور کامل از سوختهای فسیلی برای آنها بسیار دشوار خواهد بود.
او با اشاره به تجربهی بشری توضیح میدهد که در قرن هجدهم، انقلاب صنعتی زمانی آغاز شد که بشر به منبعی از انرژی دست یافت که ظاهراً بیپایان بود. زغالسنگ در مقایسه با چوب و زغالچوب، مدتزمان بیشتری میسوخت و انرژی بیشتری تولید میکرد.
دارنل میگوید:
«پیش از آن، انرژی عامل محدودکنندهی تواناییهای بشر بود. میزان استخراج، جابهجایی، ساختوساز و تولید، همه به میزان انرژی در دسترس بستگی داشت.»
او این موضوع را یک «مسئلهی مرغ و تخممرغ» توصیف میکند: آیا بشر میتوانست بدون عبور از عصر سوختهای فسیلی، مستقیماً به انرژیهای جایگزین دست پیدا کند؟ مثلاً، تولید پنلهای خورشیدی به سیلیکون نیاز دارد که استخراج و پالایش آن خود نیازمند مقدار زیادی انرژی است.
بههمین ترتیب، سادهترین راه برای بیگانگان هوشمند در تأمین انرژی احتمالاً این خواهد بود که مانند بشر، ابتدا موادی را بسوزانند تا بتوانند بعدها به منابع انرژی دیگر دست یابند. آنها ممکن است از نور ستارهها یا انرژی باد استفاده کنند، اما انرژی باد بهتنهایی نمیتواند دمای لازم برای ذوب و ریختهگری فلزات را تأمین کند که برای صنعتیشدن ضروری است.
همچنین، انرژی هیدرولیکی (آبی) فقط در صورتی کارآمد خواهد بود که سیارهی آنها دارای حجم قابلتوجهی از مایعات باشد؛ اما طبق مشاهدات ما، بیشتر سیارات چنین ویژگیای ندارند.
آیا سیارات دیگر میتوانند سوختهای فسیلی داشته باشند؟
تا کنون، دانشمندان هیچ سیارهای با اکسیژن فراوان در جو آن پیدا نکردهاند؛ اگرچه مقادیر اندکی اکسیژن در مریخ، زهره و قمر اروپا (یکی از قمرهای مشتری) مشاهده شده است. اکسیژن برای سوزاندن سوختهای فسیلی حیاتی است، زیرا احتراق را ممکن میسازد و انرژی ذخیرهشده در زغالسنگ، نفت و گاز را آزاد میکند.
سوختهای فسیلی از بقایای گیاهان و حیواناتی که صدها میلیون سال پیش زندگی میکردند تشکیل شدهاند. دارنل پیشنهاد میکند که «زمینساخت صفحهای» نقش مهمی در شکلگیری این حیات داشته است. او میگوید:
«دلایل محکمی وجود دارد که نشان میدهند برای پیدایش حیات هوشمند روی یک سیارهی شبیه به زمین، وجود زمینساخت صفحهای ضروری است، چراکه این فرایند آبوهوا را در طولانیمدت تنظیم میکند.»
یک پزوهش انجامشده در دانشگاه سیدنی در سال ۲۰۲۲ نشان داد که حرکت صفحات زمینساختی، کربن را بین اعماق زمین و سطح آن جابهجا میکند و چیزی شبیه به «نوار نقالهی کربنی» ایجاد میکند. این فرایند، یکی از عوامل حفظ شرایط آبوهوایی متعادل بر روی زمین است که امکان سکونتپذیری را فراهم کرده است. همچنین، زمینساخت صفحهای باعث جابهجایی قارهها و ایجاد شرایطی برای تولید مقادیر زیادی زغالسنگ میشود.
بهبیان دیگر، زمینساخت صفحهای میتواند هم به شکلگیری حیات کمک کند و هم شرایط لازم برای تبدیل آن به سوختهای فسیلی را فراهم کند. افزون بر این، این فرایند میتواند شرایط ایدئالی برای تکامل گونههای هوشمند ایجاد کند که قادر به بهرهبرداری از این سوختها باشند.
تا کنون، دانشمندان هیچ سیارهای با زمینساخت صفحهای فعال نیافتهاند و همچنین هیچ نشانهای از وجود سوختهای فسیلی در فضا پیدا نشده است. اما چیزی که کشف کردهاند، شواهدی از بلوکهای سازندهی سوختهای فسیلی است: یعنی هیدروژن و کربن.
حدود ۷۵٪ از جرم جهان از هیدروژن تشکیل شده است. همچنین، دانشمندان یک میدان از هیدروکربنهای مایع را در قمر تیتان (یکی از قمرهای زحل) شناسایی کردهاند. موجودات هوشمند فرازمینی، در تئوری، میتوانند این عناصر را بسوزانند تا انرژی تولید کنند.
نگاهی انسانمحورانه
ادامهی این تحلیل ✍️
🚀 @ofoghroydad
در سطح ماکرو، گفتیم هر معلول علتی دارد؛ این به این معناست که برای وقوع هر پدیدهای، عواملی وجود دارند که به وقوع آن منجر شدهاند. این بیان، لزوماً به این معنا نیست که یک معلول فقط یک علت داشته باشد؛ بلکه اغلب پدیدهها حاصل تلاقی و تعامل چندین علت هستند(بیتگی دارد از نظر زمانی یک دایره که دور علت ها و معلول ها میکشید تا چه زمانی عقب برود، ۱۰۰ سال؟ ۱ میلیون سال؟ هر چقدر دایره زمانی شما بزرگتر باشد تعداد علت های مستقیم و غیر مستقیم افزایش مییابد ). به عنوان مثال، یک حادثهی رانندگی ممکن است به دلیل عوامل متعددی همچون شرایط جوی، خطای انسانی، نقص فنی خودرو و ... رخ دهد.
در سطح کوانتومی نیز، مفهوم علیت به همان اندازهای که گفتیم ساده نیست. اگرچه معادله شرودینگر روند تکامل تابع موج را به صورت قطعی و علیتی توصیف میکند، اما نتایج اندازهگیری که به صورت احتمالاتی بیان میشوند، نمیتوانند به طور کلاسیک به یک علت مشخص نسبت داده شوند. در سیستمهای کوانتومی، بهویژه در موارد همبستگی و پدیدههای غیرمحلی، ترتیب زمانی واضحی بین علت و معلول وجود ندارد؛ به عبارت دیگر، مفهوم «قبل» و «بعد» به شیوهای که در دنیای ماکروسکوپی متعارف است، ممکن است کاربرد نداشته باشد.
باید دقت کنیم که لزوما مکانیک کوانتومی با تجربه انسانی ما منطبق نیست.
و همچنین مشکلی با دیدگاه سعید ندارم؛ اینکه هر معلولی علتی دارد لااقل در دنیای ماکروسکوپی بدیهی است(چه علیت رخدادی، چه علیت وجودی). در فیزیک، در نسبیت خاص، جزء دوم است که اهمیت دارد یعنی اینکه علت باید در مخروط نوری پشت معلول باشد به زبان ساده باید از نظر زمانی در قبلش رخ بدهد(یعنی محدودیت سرعت نور نقض نشود).
علیت در کانتکست ماکرو رو بلدید.
در کنار پایستگی بزرگترین اصل علمی فلسفی است که تقریبا همه دانش تجربی بر روی آن سوار شده است. یک قانون نانوشته است انگار و پیش فرض همه تحقیقات بزرگ مقیاس.
نسبیت خاص هم تنها یکی از پشتیبانانش است.
تعریف علیت در مقیاس ماکرو دو جزء داره به زبان ساده:
۱. هر معلولی علتی دارد
۲. علت از نظر زمانی قبل از معلول رخ میدهد
در این کانتکست مو لای درز این اصل نمیرود.
اما وقتی به کانتکست دیگری میرویم، یعنی جهان و طبیعت را با عینک کوانتومی و درواقع در مقیاس کوانتومی مطالعه میکنیم، این اصل کنار میرود(رد نمیشود، بیمعنا میشود؛ درست مثل زیست شناسی و تکامل که در مقیاس کوانتومی بیمعنی است(البته شاید فعلا))و از معنایی که دارد می افتد، یا اینطور بگویم بازتعریف میشود؛ به جای آن «همبستگی» را پیشنهاد میکنند.
تعریفش دو جزء دارد:
۱. هر معلولی یک علتی دارد
۲. برخلاف ماکروسکوپیک الزاما علت پیش از معلول رخ نمیدهد، و با یک همزمانی طرفیم.
برای اطلاعات بیشتر از این ایده به این مقاله رجوع کنید
سوئیچ کوانتومی:
/channel/ofoghroydadd/10247
همچنین این نوشته من را میتوانید به هوش مصنوعی بدهید و با او بحث کنید تا جوانب مختلف را پیدا کنید.
https://www.quantamagazine.org/quantum-mischief-rewrites-the-laws-of-cause-and-effect-20210311
ای گنبد زنگارگون ای پرجنون پرفنون
هم تو شریفو همتودون هم گمره و هم رهنمون
انوار و ظلمت را مکان بر جای و دائم تازنان
ای مادر نامهربان هم سالخورده هم جوان
گه خاک چون دیبا کنی گه شاخ پر جوزا کنی
گه خوی بد زیبا کنی از بادیه دریا کنی
فرمانبر و فرماندهی قانون شادی واندهی
هم پادشاهی هم رهی، بحری بلی، لیکن تهی
چشم تو خورشیدوقمر گنج تو پر دُرُّ و گهر
جود تو هنگام سحر هم بر خضر هم بر شجَر
بارد به مینا بر درر وآرَد پدید از نم نما
بهمن کنون زرگر شود برگ رزان چون زر شود
گلبن نوان اندر چمن عریان چو پیش بت شِمن
نه یاسمین و نه سمن نه سوسن و نه نسترن
اکنون صبای مشکشم آرد برون خیل و حشم
لؤلؤ برافرازد علم چون ابر در آرد ز نم
بر بوستان لشکر کشد مطرد به خون اندر کشد
چون برق خنجر بر کشد گلبنوشی در بر کشد
گیتی بهشت آئین کند پر لؤلؤ نسرین کند
گلشن پر از پروین کند چون ابر مرکب زین کند
گلبن چو تخت خسروان لاله چو روی نیکوان
بلبل ز ناز گل نوان وز چوب خشک بی روان
ای روزگار بیوفا ای گنده پیر پر دها
احسانت هم با ما بلا، زارآنکه بر تو مبتلا
ای مادر فرزندخوار ای بیقرارِ بیمدار
احسانِ تو ناپایدار ای سر بِسر عیب و عوار
ای زهر خورده قند تو بِبریده از پیوند تو
من نیستم فرزند تو سیرم ز مکر و پند تو
آن شیر یزدان روز جنگ آتش به روز نام و ننگ
آفاق ازو بر کفر تنگ از حلمش آمُخته درنگ
ایشان زمین تو آسمان ایشان مکین و تو مکان
بر خلق چون تو مهربان کرده خلایق را ضمان
گردون دلیل گاه او خورشید بنده جاه او
تاج زمین درگاه او چرخ و نجوم و ماه او
مر عقل را دعوی تویی مر نفس را معنی تویی
امروز را تقوی تویی فردوس را معنی تویی
افلاک زیر همتت مریخ دور از صولتت
برجیس بنده طلعتت ناصر نگفتی مدحتت
ناصر خسرو(بخشی از یک شعر ۴۰ ۵۰ بیتی)
برجیس(مشتری)
ناصر خسرو شانس آورد که مثل نسیمی پوستش را نکندند و بدنش را تکه تکه نکردند. خسروی شعر، تا آخر عمر مجرد ماند.
یک پژوهش نشان میدهد که ماست خوبه.
یک پژوهش تازه نشان میدهد که خوردن پیوستهی ماست میتواند خطر دچار شدن به برخی گونههای سرطان رودهی بزرگ، بهویژه سرطان کولورِکتال، را کاهش دهد
پژوهشها نشان دادهاند که ماست با دگرگون کردن ترکیب میکرو زیستبوم روده (باکتریهای سودمند دستگاه گوارش) میتواند نقش نگهبانانه داشته باشد.
ماست دارای باکتریهای سودمندی مانند لاکتوباسیلوس بولگاریکوس و استرپتوکوکوس ترموفیلوس است که به پایدار ماندن توازن میکرو زیستبوم روده کمک میکنند. در این پژوهش، دادههای بیش از ۱۵۰ هزار تن در بازهای چند دههای بررسی شد و روشن گردید کسانی که دستکم دو بار در هفته ماست میخورند، کمتر به گونهای از سرطان کولورکتال دچار میشوند که در بخش راست رودهی بزرگ پدیدار میشود و معمولاً شانس زنده ماندن در آن پایینتر است.
این اثر سودمند، احتمالاً بهخاطر کاهش التهاب، بهبود کارکرد دیوار روده و کاهش ساخت مادههای سرطانزا است. افزون بر ویژگیهای ضدسرطانی، ماست بهرههای دیگری هم دارد، مانند استواری بیشتر استخوانها، کاهش فشار خون و کاهش خطر بیماریهای قلب و دیابت گونهی ۲.
بااینهمه، بهتر است از ماستهای ساده و بیشکر بهره گرفت تا سودمندیهای آن پابرجا بماند. در کل، خوردن پیوستهی ماست همراه با شیوهی زندگی تندرست، میتواند به کاهش خطر سرطان روده یاری رساند، اما ماست نباید جایگزین کارهای پیشگیرانهی دیگر مانند ورزش و خوراکیهای سنجیده دیگر شود.
🚀 @ofoghroydad
🦖 The Conversation
Justin Stebbing, Professor of Biomedical Sciences, Anglia Ruskin University
کشف تاریخی: Homo naledi و خاکسپاری مردگان ۲۵۰۰۰۰ سال پیش
پژوهشهای تازه نشان میدهند که Homo naledi، یکی از بستگان منقرضشدهی انسان مدرن، حدود ۲۵۰,۰۰۰ سال پیش مردگان خود را خاکسپاری میکردهاند و دیوارهای غارها را حکاکی میکرده است. این یافتهها دیدگاه رایج دربارهی اینکه تنها انسانهای خردمند (Homo sapiens) و نئاندرتالها توانایی چنین رفتارهای پیچیدهای را داشتهاند، به چالش کشیده است.(در مورد خاکسپاری مردگان توسط نئاندرتال ها هنوز بحث وجود دارد چه برسد به هومونالدی/مترجم)
خاکسپاری عمدی
شواهد اولیه خاکسپاری در سال ۲۰۱۷ ارائه شد و در ۲۰۲۳ توسط تیمی از پژوهشگران به رهبری لی برگر با ارائهی دادههای بیشتر تقویت گردید. با این حال، یافتهها بحثبرانگیز بودند و برخی متخصصان آنها را ناکافی میدانستند. اما در ۲۰۲۵، پژوهشگران مقالهای جامع ۲۵۰ صفحهای را در نشریه eLife منتشر کردند که شامل مدارک بیشتری برای خاکسپاری عمدی اجساد بود.
شواهد کلیدی:
کشف دو گودال کمعمق بیضیشکل که بقایای اسکلت درون آنها یافت شده است.
وجود اثرات رسوبات نشان میدهد که اجساد پس از دفن تجزیه شدهاند.
یافتن یک ابزار سنگی در کنار بقایای دست و مچ یکی از اجساد که ممکن است یک هدیهی خاکسپاری باشد.
واکنش جامعهی علمی
اگرچه خیلی از کارشناسان هنوز دربارهی این یافتهها تردید دارند، یکی از منتقدان پژوهشهای ۲۰۲۳ پس از بررسی مدارک تازه در ۲۰۲۵ اعلام کرد که اکنون شواهد کافی برای اثبات خاکسپاری عمدی H. naledi وجود دارد. اما برخی دیگر هنوز خواهان پزوهشهای مستقل بیشتر هستند تا این ادعا را تأیید کنند.
شواهد فرهنگ و تفکر انتزاعی
یک پژوهش دیگر در ۲۰۲۳ نشان داد که حکاکیهای انتزاعی روی دیوارهای غار Rising Star ممکن است نشاندهندهی تفکر نمادین و پیچیده باشد. این خطوط و اشکال هندسی روی سطحی حکاکی شدهاند که قبلاً توسط H. naledi آماده شده بود. برخی پژوهشگران این را نشانهای از یک فضای فرهنگی و معنوی میدانند که احتمالاً به آیینهای خاکسپاری مرتبط است.
برخی چالشها و پرسشهای باقیمانده
• مسیر ورود H. naledi به غار: هنوز مشخص نیست که این گونه چگونه به سیستم پیچیدهی غارهای Rising Star راه یافته است. برخی فرض میکنند مسیرهای دیگری در گذشته وجود داشته که اکنون مسدود شدهاند.
• نیاز به پژوهشهای مستقل: برخی از دانشمندان معتقدند که برای تأیید نهایی خاکسپاری عمدی و تفکر نمادین در H. naledi، باید تیمهای پژوهشی مستقل یافتهها را بررسی کنند.
اگر یافتههای اخیر تأیید شوند، Homo naledi یکی از قدیمیترین گونههای انسانی خواهد بود که نشانههایی از فرهنگ، تفکر انتزاعی و آیینهای خاکسپاری را از خود به جای گذاشته است.
این یافته در صورت تایید بیشتر میتواند دیدگاه ما دربارهی تکامل هوش و فرهنگ در گونههای انسانی را دگرگون کند.
سام آریامنش
🚀 @ofoghroydad
سایر مقالات و ارجاعات در اینجا livescience
نظر مترجم: هنوز خیلی زود است.
یادداشت سردبیر: این گزارش ابتدا ۲۰۲۳ منتشر شد سپس به روز شد، و ۲۰۲۵ بر اساس داده های تازه دوباره به روز شد و این گزارش نهایی تا به این جا است.
شواهد جدید هم نشان میدهد که شاید نئاندرتال ها مردگان خود را خاک میکردهاند
🇹🇭🖤🇲🇲
آیا زندگی در گذشته در ناهید وجود داشته است؟ توسعهی یک معادلهی جدید برای بررسی این احتمال
چرا ناهید مورد توجه قرار دارد؟
انسانها همواره در پی حل معمای بزرگ کیهان بودهاند و یکی از اصلیترین انگیزههای کاوشهای فضایی، جستجوی زندگی در فراتر از زمین است. تاکنون، توجه اصلی دانشمندان به سیارهی بهرام و ماههای اقیانوسی سامانهیخورشیدی معطوف بوده است. اما ناهید، با وجود شرایط جهنمیاش، به دلایل متعددی همچنان مورد بررسی قرار میگیرد:
• ناهید از نظر اندازه، جرم و ترکیب کلی بسیار شبیه به زمین است.
• این سیاره، مانند زمین، در ناحیهی قابل سکونت خورشید قرار دارد، هرچند شرایط جوی فعلی آن این سکونتپذیری را به شدت محدود کرده است.
• تاریخچهی اقلیمی ناهید میتواند به ما درک بهتری از تحول سیارات سنگی و حتی سیارات فراخورشیدی مشابه ارائه دهد.
اگرچه امروزه ناهید دارای دمای سطحی حدود ۴۷۵ درجهی سانتیگراد و فشار جوی ۹۲ برابر زمین است، شواهدی وجود دارد که نشان میدهند در گذشتهی دور، این سیاره ممکن است دارای آب مایع و شرایط مناسب برای زندگی بوده باشد.
این گزارش در ادامه، بر پایهی پژوهشهای ارائهشده در کنفرانس علوم قمری و سیارهای ۲۰۲۵ است:
خواندن ادامه گزارش
🚀 @ofoghroydad
🌕 Universe Today
در بسیاری از کشورها از زنان باردار شاغل، حمایت میشود؛ مرخصی با حقوق از ۷ ماه تا بیش از ۱ سال.
کشورهای اروپایی از همه جا بهتر هستند به ویژه کشورهای اسکاندیناوی.
چیزی که جالب هست در این زمینه، اینجاست که اینطور که پیداست در این مورد ویژه، وضع آمریکا از ایران بدتر است!
در ایران ۹ ماه مرخصی با حقوق میدهند(در قانون چنین است، اینکه عمل میشود یا نه خبر ندارم)، اما در آمریکا تنها ۱۲ هفته مرخصی بدون حقوق است به جز ۶ ایالت(قانون FMLA )!
البته این حرفهای من را میتوانید بررسی کنید و درستی این ادعا را با دقت بیشتری در بخش دیدگاه روشن کنید، و در نهایت تایید کنید یا رد کنید؛ چون آنقدری عجیب است که ممکن است اشتباه باشد.
اینبار شما تحقیق کنید؛
برای بررسی آمریکا
پیدا کردن بخشی از مغز که در انسان ویژه است
پزوهشگران با مقایسهی نحوهی اتصال داخلی مغز انسان، شامپانزه و میمون ماکاک، به یافتههای تازهای دربارهی ویژگیهای منحصربهفرد مغز انسان دست یافتهاند.
تا پیش از این، پژوهشها بیشتر بر اندازهی مغز متمرکز بودند، اما این پژوهش تازه از تصویربرداری MRI از مادهی سفید مغز برای تحلیل الگوی اتصالات داخلی استفاده کرده است. این رویکرد به دانشمندان اجازه داد تا الگوی ویژهی اتصالات هر بخش از مغز را بررسی کنند.
یافتهها:
اتصالات منحصربهفرد در لوب گیجگاهی (Temporal Lobe):
برخلاف انتظار که تفاوتها را بیشتر در قشر پیشپیشانی (Prefrontal Cortex) جستجو میکردند، مهمترین تفاوتها در لوب گیجگاهی میانی دیده شد.
این بخش در پردازش اطلاعات حسی (بینایی و شنوایی) نقش دارد و تغییرات آن در انسان میتواند دلیل پیچیدگی شناختی و اجتماعی بیشتر ما باشد.
بزرگتر شدن دستهای از الیاف عصبی به نام Arcuate Fasciculus:
این مسیر ارتباطی مادهی سفید، قشر پیشانی و گیجگاهی را به هم متصل میکند و بهطور سنتی با زبان مرتبط دانسته شده است.
بااینحال، پژوهش تازه نشان میدهد که این مسیر، علاوه بر زبان، در ادغام اطلاعات حسی و پردازش رفتارهای اجتماعی پیچیده نیز نقش دارد.
تفاوت در محل تقاطع گیجگاهی-آهیانهای (Temporoparietal Junction):
این ناحیه در درک نیت و باورهای دیگران (نظریهی ذهن*) نقش کلیدی دارد.
در مغز انسان، ارتباطات این بخش با سایر بخشهای مغز که اطلاعات بصری پیچیده مانند حالات چهره و نشانههای رفتاری را پردازش میکنند، گستردهتر است.
تکامل مغز انسان یک تغییر ناگهانی نبوده، بلکه طی چندین مرحله رخ داده است. ابتدا تغییرات در قشر پیشانی در اجداد مشترک ما و شامپانزهها رخ داده و سپس، در مسیر تکامل انسان، تغییرات مهمی در قشر گیجگاهی ایجاد شده است.
این پژوهش نشان میدهد که مغز ما بیش از هر چیز برای ارتباطات اجتماعی پیچیده سازگار شده است و این ویژگی، پایهی توانایی ما در زبان و تعاملات اجتماعی پیشرفته را تشکیل میدهد.
سام آریامنش
🐵 The Conversation
🚀 @ofoghroydad
Rogier Mars, Professor of Neurosciences, University of Oxford and Katherine Bryant, Postdoctural Fellow in Neuroscience , Aix-Marseille Université (AMU)
مستند سیر تکامل انسان؛ تفاوت و شباهت با شامپانزه ۲ قسمت به ترتیب
* نظریه ذهن (Theory of Mind - ToM) توانایی درک و پیشبینی افکار، احساسات، نیات و باورهای دیگران است. این مهارت شناختی به ما امکان میدهد بفهمیم که دیگران ممکن است دانش، باورها یا دیدگاههایی متفاوت از ما داشته باشند.
📌کتاب طاعون اثر آلبر کامو، چه چیزی درباره کرونا به ما میآموزد؟
🌏 @ofoghroydad
با اینکه تمامی گزارشها و مقالات علمی منتشرشده در این کانال از چندین مرحله بررسی و ارزیابی عبور میکنند، اما اگر خطایی رخ دهد، احتمال آن در حوزهی پزشکی و زیرشاخههای آن بیشتر است، چراکه دانش من در این زمینه محدود است. بااینحال، حتی دادههای پزشکی نیز پیش از انتشار، از چندین فیلتر عبور کرده و با منابع دیگر مقایسه میشوند.
بااینوجود، لازم است تأکید کنم که پزشکی علمی حساس و خطرناک برای عموم است. همچنین، نباید به دادههای خبری پزشکی عمل کرد. هر خبر علمی پزشکی یا گزارشی مرتبط با تغذیه و بیماریها، صرفاً در مرحلهی تحقیق قرار دارد و هنوز به دانش تثبیتشده تبدیل نشده است.
«خبر علمی» الزاما بهمعنای دانش تایید شده و پذیرفتهشده نیست، بلکه معمولا در لبهی پیشروی علم قرار دارد.
در اینجا به طور ویژه برای پزشکی، دانش تثبیتشده یا تایید شده، دانشی است که در منابع مرجع پزشکی (کتابهای استاندارد پزشکی) وارد شده باشد.در این زمینه، ژورنالهای علمی منبع تحقیقاتی هستند و نه یک رفرنس پزشکی برای عمل کردن در زندگی به آن-تفاوت کتب مرجع پزشکی با تحقیق علمی پزشکی
بهعنوان مثال، اگر مقالهای علمی منتشر کنم که بگوید «مصرف پوست پرتقال دارای فواید خاصی است»، این بدان معنا نیست که شما باید فوراً آن را در رژیم غذایی خود بگنجانید، حتی اگر این مقاله در یک ژورنال معتبر منتشر شده باشد. تشخیص چنین مواردی بر عهدهی پزشکان متخصص است.
بنابراین علم تثبیتشده (که البته همواره امکان ابطال همین هم وجود دارد) با تحقیق علمی متفاوت است.
حال من این هشدار را از یک کانال علمی با تجربه میفرستم که بدون منبع، خبری منتشر نمیکند. این را مقایسه کنید با محتوای شبکههای اجتماعی به ویژه اینستاگرام، جایی که افراد بدون تخصص و صرفا از روی تجربه یا آیه و حدیث، شبانهروز توصیههای تغذیهای و دارویی ارائه میدهند.
حتی به تحقیقات علمی پزشکی منتشرشده در این کانال ما نیز نباید «توجه عملی» داشته باشید، چه برسد به اطلاعاتی که در فضای مجازی مردم عادی منتشر میکنند آن هم از طرف عمه و دایی و مادربزرگشان یا تجربه شخصیشان که میگویند این را از بالا فرو کنید آن را از پایین!
منظور از عدم« توجه عملی» این است که تحقیقات پزشکی را مبنای تصمیمات بهداشتی و رژیم غذایی خود قرار ندهید. اما گفتیم «توجه ذهنی» به آنها ضروری است، به این معنا که میتوانید این اطلاعات(خبرهای پزشکی که پست میکنیم) را مطالعه کنید، یاد بگیرید، بهروز باشید و آگاهی خود را افزایش دهید و برای پیشبرد بحث های علمی و فلسفی از آنها استفاده کنید، اما عمل به آنها را تنها به توصیهی پزشک متخصص بسپارید.
در نهایت، در مسائل پزشکی تنها به توصیههای مستقیم پزشک توجه کنید. پزشکی که بهدرستی وظیفهی خود را انجام دهد، هرگز نسخهای عمومی و از راه دور و مجازی تجویز نمیکند، بلکه بر معاینهی حضوری تأکید دارد، چراکه شرایط و بدن هر فرد با دیگری تفاوتهایی دارد.
➖➖➖➖➖
یک چیزی هم که زیاد میبینیم این است که ادمینهای برخی گروه ها برای کمک در زمینه پرسش های پزشکی برای اطلاعات عمومی از مثلا جراح زیبایی واژن و بینی و مربوط به پوست و سایر از این طور شغل ها استفاده میکنند. فکر نکنم اینها پزشک باشند، اینها بیشتر تعمیرکار و مهندس هستند. در هر حال، اینها نمیتوانند اطلاعات مناسبی در زمینه ارگانها و سیستمهای پیچیده بدن مثل مغز و قلب و فلان بدهند(البته انصافا واژن پیچیده است، دفتر صد برگه). درواقع حرفم این است که بهتر است از هر کدام سرجای خود استفاده کنید. همانطور که گفتم یک متخصص معمولا یک لیوانش پر است.
دو سه تا متخصص در زمینه های مختلف اضاف کنید بهتر است؛ اخلاقی این است که پرسیدن سوال پزشکیشخصی هم ممنوع باشد. چون یک گروه علمی، بیمارستان نیست.
نکته بسیار مهم:
محدودیت های بالا تنها به زمینه پزشکی مربوط هستند؛ هیچ گروه علمی نباید اعضای گروه را از پاسخ دادن به پرسش های دیگران در سایر زمینه های علمی محروم و محدود کند. در سایر زمینه ها اعضا باید کاملا آزاد باشند تا پاسخ بدهند، چه درست باشد چه اشتباه؛ بحث شکل میگیرد.
متخصص در این زمینهها بهتر است زمانی مداخله کند که از او درخواست شود یا در پایان بحث متوجه شود که پاسخی نادرست ارائه شده یا نتیجهگیریهای اشتباه ارسال شدهاند؛ به جز این، گروه کاملا یک طرفه میشود و به یک گوگل تبدیل میشود.
همچنین یک گروه علمی از یک نظر ساخته شده تا شایعه و مزخرف در آن فرستاده شود، بررسی و بحث شود و پاسخ بگیرد. باید حوصله کنید.
نه اینکه به این دلیل که شایعه یا مزخرف است، در نطفه پاک شوند. باید استدلال کرد، بحث کرد و یاد داد.
«خود علم هم میدان بحث است»؛ هایزنبرگ
این سیستماتیک فعالیت کردن در جهت ترویج شایعه و خرافه از طرف یک فرد است که باید با آن برخورد شود و این را ادمین با تجربه تشخیص میدهد.
پژوهشی جدید ادعا میکند که نظریهی سیاهچالههای استیون هاوکینگ پیامدهای بزرگی برای شکل جهان دارد
یک پدیدهی نظری که توسط فیزیکدان مشهور استیون هاوکینگ پیشنهاد شده بود، ممکن است شکل جهان را تغییر داده باشد. پژوهش جدیدی این موضوع را مطرح کرده است.
در دههی ۱۹۷۰، هاوکینگ مفهوم انقلابیای را معرفی کرد: سیاهچالهها_که معمولاً بهعنوان اجرامی کیهانی در نظر گرفته میشوند که همهچیز را در اطراف خود میبلعند_ممکن است همانند یک جسم داغ، تابش منتشر کنند. این پدیده، که اکنون بهعنوان تابش هاوکینگ شناخته میشود، همچنان نظری باقی مانده است، زیرا میزان تابش محاسبهشده برای سیاهچالههای ستارهای و ابرپرجرم بسیار کم است.
بااینحال، پژوهش تازه منتشر شده در ژورنال کیهانشناسی و فیزیک ذرات اختر پیشنهاد میکند که این تابش فرّار میتواند تأثیر قابلتوجهی بر ساختار اولیهی جهان داشته باشد. پژوهشگران پیشنهاد میدهند که...
ادامه این گزارش ✍️
🚀 @ofoghroydad
🥉 Journal of Cosmology and Astroparticle Physics
سوگیری زوم
یک پژوهش که توسط پزوهشگران دانشگاه ییل انجام شده، نشان میدهد که کیفیت صدای افراد در ویدئوکنفرانسها میتواند بر قضاوت دیگران دربارهی آنها تأثیر بگذارد. صداهای «فلزی و نازک» که ناشی از میکروفونهای بیکیفیت هستند، باعث میشوند شنوندگان فرد را کمهوشتر، غیرقابلاعتمادتر و حتی از نظر عاطفی کمجذابتر ارزیابی کنند.
پژوهشگران با انجام شش آزمایش دریافتند که حتی وقتی محتوا یکسان است، افراد به صحبتکنندگانی که صدای غنی و واضح دارند، امتیاز بالاتری از نظر استخدامپذیری، هوش، اعتبار و جذابیت میدهند. این تأثیر حتی در مواردی که از صداهای کامپیوتری استفاده شد، مشاهده شد.
این پژوهش نشان میدهد که میکروفون بیکیفیت میتواند نوعی تبعیض ناخواسته ایجاد کند، زیرا احتمال دارد که کیفیت تجهیزات صوتی با وضعیت اقتصادی-اجتماعی افراد مرتبط باشد. پژوهشگران هشدار میدهند که افراد معمولاً متوجه کیفیت صدای خود در تماسهای ویدئویی نیستند، زیرا آن را از دید خودشان، نه دیگران، میشنوند.
🎤 Proceedings of the National Academy of Sciences
🚀 @ofoghroydad
مگر ما عرب میپرستیم؟
ما هرگز عرب نپرستیدهایم
ما پیرو دینی عربی بودهایم و الان بسیاری از ما نیستیم.
عرب اسم یک تبار است؛ مثل آریایی
اگر هدف شما از این شعار نقد دین اسلام و شخصیت های مذهبی مثل علی و حسن و حسین و عمر و عثمان هست، باید شعاری بسازید که مستقیما این افراد را هدف قرار دهد مستقیما دین و مسائل دینی را هدف قرار دهد، نه تبار عرب را.
اگر شما با مسیحیت مشکل دارید و نقدش میکنید و آن را مثل من خرافه و احمقانه میدانید نباید تبارهای اروپایی رومی و یونانی و یهودی را مورد هدف قرار دهیم؛ بلکه باید خود دین مسیحیت و شخصیت های مسیحی را مورد نقد و نفی و هدف قرار دهیم.
تصور کنید مسیحی دین غالب بر ایران بود، و اکنون از آن بیزار شده ایم، باید شعار بدهیم ما آریایی هستیم تبار یهودی یا رومی نمیپرستیم؟
نه
باید خود جیزس فاکین کرایست را مورد عنایت قرار دهید نه تبار ها را
کل حرف من این است که در نقد دین خود دین و شخصیت های دینی را مورد نقد قرار دهید، نه تبار را
چون با هدف قرار دادن تبار شما به ملتهای مختلفی حمله میکنید.
ولی با هدف قرار دادن دین و شخصیت های دینی به باور دینی حمله میکنید و آن را نقد یا نفی میکنید.
ممکن است بگویید هدف ما از این شعار درواقع اعلام بیزاری از دین اسلام و شخصیت هایش است؛
خب این را من هم میدانم؛ اما عرب ها هم این را میدانند وقتی خود عربیت و تبار عربی را هدف قرار میدهید؟
در کل این شعار مشکل دارد، سر راست نیست، شفاف نیست دردسر ساز است در آینده. به نوعی اعلام انزجار از تبار عربی است. درحالی که ما نسبت به هیچ تباری احساس انزجار نمیکنیم بلکه نسبت به ادیان ابراهیمی احساس بیزاری میکنیم.
یافتن «اکسیژن تاریک»؛ نادیده گرفتهشده به مدت ۹ سال
در سال ۲۰۱۳، اندرو سوییتمن هنگام بررسی چرخه کربن کف دریا در منطقه کلاریون-کلیپرتون اقیانوس آرام، متوجه حضور حبابهایی در تجهیزات خود شد. این پدیده غیرمعمول بود، اما سوییتمن در ابتدا آن را جدی نگرفت.
دو سال بعد، او با استفاده از حسگرهای اکسیژن (اپتودها) دوباره به همان محل رفت و مشاهده کرد که به جای کاهش اکسیژن، تولید آن در حال رخ دادن است. اما او این نتایج را ناشی از اشتباه حسگرها دانست و نادیده گرفت.
در سال ۲۰۲۱، با یک روش دیگر، اکسیژن تولیدی را اندازهگیری کرد و دریافت که یافتههایش درست بودهاند: «اکسیژن تاریک» یعنی اکسیژنی که بدون نیاز به نور خورشید تولید میشود. این یافته در ژورنال Nature Geoscience در سال ۲۰۲۴ منتشر شد.
چگونه اکسیژن تاریک تولید میشود؟
نظریه اصلی این است که ندولهای پلیمتالیک (سنگریزههای فلزی کف دریا)، که از عناصری مانند منگنز تشکیل شدهاند، با ایجاد اختلاف پتانسیل الکتریکی در تعامل با آب دریا، میتوانند باعث تجزیه آب و تولید اکسیژن و هیدروژن شوند.
یک مطالعه جدید چینی تأیید کرده که اکسیژن ممکن است هنگام تشکیل این ندولها تولید شود.
اهمیت کشف
این کشف نهتنها فهم ما از حیات در اعماق دریا را تغییر میدهد، بلکه ممکن است سرنخهایی درباره امکان وجود حیات در سیارات دیگر مانند اروپا (قمر مشتری) و انسلادوس (قمر زحل) ارائه دهد. ناسا در حال بررسی این موضوع است که آیا اکسیژن تاریک میتواند راهی برای بقای میکروبها در اقیانوسهای زیرسطحی سیارات دیگر باشد؟
برنامههای آینده
تیم سوییتمن در حال توسعه سیستمهای خودکار کاوشگر برای بررسی تولید اکسیژن تاریک در اعماق ۶۰۰۰ تا ۱۱۰۰۰ متری اقیانوس است، جایی که فشار بیش از یک تن بر سانتیمتر مربع است (معادل ۱۰۰ فیل روی یک انسان).
این پروژه همچنین تأثیر تغییرات اقلیمی بر حیات در اعماق دریا و خطرات استخراج معادن کف دریا را بررسی خواهد کرد، زیرا استخراج این ندولها میتواند اکوسیستمهای ناشناخته را به خطر بیندازد.
این یافته نشان میدهد که اکسیژن میتواند در شرایطی غیرمنتظره تولید شود، که نهتنها دیدگاه ما را درباره اقیانوسهای زمین، بلکه درباره منشأ و بقای حیات در جهان تغییر میدهد(البته هنوز محل بحث و جدل هست).
🌎 The Conversation
🚀 @ofoghroydad
Andrew Sweetman, Professor of Seafloor Ecology and Biogeochemistry, Scottish Association for Marine Science
مرتبط:
یافتن «اکسیژن تاریک» در ژرفای دریا، بحثبرانگیز شد
راهکار و چرایی جلوگیری از سناریوی قبرس در ایران، در صورت اتحاد بر دولت موقت و رهبری دوره گذار
ایران، قبرس نیست. ایران یک جزیرهٔ کوچک با جمعیتی محدود و دو قوم مشخص نیست. مناطق آذری ایران، برخلاف آنچه برخی تبلیغ میکنند، متشکل از اقوام و گروههای مختلفی است. اما مهمتر از همه اینها، اکثریت قریب به اتفاق مردم این مناطق، خود را ایرانی میدانند و هویت، تاریخ و تمدنی مشترک با سایر ایرانیان دارند.
علاوه بر این، ایران دارای یک ارتش قدرتمند است، و این فاکتور، مهمترین عامل در حفظ یکپارچگی کشور محسوب میشود. با این حال، این ارتش زمانی میتواند نقش خود را بهطور مؤثر ایفا کند که دورهٔ گذار کوتاهمدت، قوی و سازمانیافته باشد و رهبری آن از پیش مورد توافق عمومی قرار گرفته باشد.
از همین رو، باید از کشمکشهای بیپایان میان طرفداران جمهوری و پادشاهی دست کشید و بر تشکیل یک دولت موقت با رهبری مورد توافق، تمرکز کرد. پیشنهاد من این است که رضا پهلوی رهبری دورهٔ گذار را بر عهده بگیرد و کابینهٔ موقت او متشکل از شخصیتهایی از تمام اقوام ایران_از آذری و کرد و بلوچ گرفته تا سایر گروهها_باشد.
مسئلهٔ نوع حکومت آینده_چه جمهوری باشد و چه پادشاهی_موضوعی است که میتوان پس از عبور از این دورهٔ حساس، در فضایی دموکراتیک و از طریق انتخابات آزاد تعیین کرد. در حال حاضر، تمرکز بر روی این مسئله فقط موجب تفرقه و ضعف داخلی خواهد شد. دورهٔ موقت، به معنای قدرت گرفتن خاندان پهلوی نیست، بلکه به معنای استفاده از رهبری موقت فردی است که مورد پذیرش طیف وسیعی از مردم باشد و بتواند کشور را از این مرحلهٔ حساس عبور دهد.
چرا این موضوع حیاتی است؟
اگر دولت موقت قوی و منسجم باشد و ارتش به عنوان یک نیروی یکپارچه و وفادار به کشور باقی بماند، ترکیه هرگز حتی جرأت نزدیک شدن به مرزهای ایران را نخواهد داشت. در مقابل، تجزیهطلبان سایر مناطق کشور نیز به دلیل حمایت ناچیز خارجی، قدرتی برای ایجاد تهدیدات جدی نخواهند داشت و در صورت بروز ناآرامی، بهسرعت سرکوب خواهند شد_چه از طریق راهکارهای مسالمتآمیز و چه با قاطعیت نظامی.
اما شرایط در شمالغرب کشور و نقش ترکیه(حتی نه جمهوری آذربایجان) متفاوت است. ترکیه، برخلاف سایر کشورهای همسایه، سیاست توسعهطلبانهای را دنبال میکند و در صورت ضعف داخلی ایران، ممکن است از آن سوءاستفاده کند. بنابراین، داشتن یک دولت موقت مقتدر و ارتشی متحد، ضامن حفظ تمامیت ارضی ایران خواهد بود.
راهحل چیست؟
ارتش ایران آماده است، اما این ارتش زمانی با انسجام کامل عمل خواهد کرد که شما بر سر دولت موقت، تأکید میکنم «موقت»، از پیش به توافق برسید. زمانی که این دورهٔ کوتاهمدت سپری شد، شرایط لازم برای برگزاری انتخابات و تعیین نوع حکومت آینده فراهم خواهد شد. در آن زمان، هرچقدر که لازم باشد، میتوان دربارهٔ جمهوری یا پادشاهی بحث کرد و در نهایت، رأی اکثریت تعیینکنندهٔ مسیر کشور خواهد بود.
سناریوی قبرس در شمالغرب ایران، ممکن است هرچند احتمالش کم است به دلایلی که نوشتیم. این موضوع کاملاً به تصمیم و اتحاد مردم ایران بستگی دارد. اگر بر روی تشکیل یک دولت موقت مقتدر و رهبری دورهٔ گذار توافق شود، این تهدید از "محتمل" به "بعید" و در نهایت "محال" تبدیل خواهد شد.
بنابراین، خواهشمندم برای مدتی، بحثهای جمهوری و پادشاهی را کنار بگذارید و بر روی دولت موقت، رهبری دورهٔ گذار و تیم اجرایی آن تمرکز کنید. این تنها راهی است که میتواند کشور را از خطرات داخلی و خارجی عبور داده و تمامیت ارضی ایران را حفظ کند.
جدایی طلب از داخل هرگز راه به جایی نخواهد برد؛ چون به شدت اندک هستند.
بلکه این کشورهای خارجی به ویژه و در راس آنها ترکیه است که ممکن است از ضعف و اختلافات بین شما استفاده کند و به شمال غربی ایران حمله نظامی کند؛ درست مثل قبرس.
اگر شمال سوریه هم ترک زبان بود هیچ بعید نبود این مناطق را به خود الحاق کند و اصلا خطر الحاق این مناطق در سوریه هنوز رفع نشده است.
لطفا فکر کنید
صفحه ۲
• این آخرین تحلیل و پستهای من در زمینه سیاسی در مورد دوره گذار بود و تا زمانی که اتفاق خاص سیاسی رخ ندهد دیگر به آن در این کانال نمیپردازیم.
تحلیل در مورد وقایع ترکیه:
/channel/daneshagahi_CoJ/5349