#زن_زندگی_آزادی صفحه رسمی کانال افق رویداد تاسیس ۲۰۱۵ کانال دیگر ما: @ofoghroydadd گروه علمی افق رویداد برای بحث: https://t.me/+-f-gMUIVkXk4ZjA0 آرشیو مستند و کلیپ علمی و کتاب: @ofoghclip
و آن چیز یا چیزهایی که در جهان هستند که اسمش را گذاشتیم «واقعیت بیرونی» و گفتیم ادراک هر گونهی زیستی، به شیوهی خودش تفسیرش میکند و به او به شیوهی خودش نمایشش میدهد، اصالت نیز ندارند.
یعنی آن چیزهای بیرونی هرچه باشند، لاجرم خودشان از چیزی ساخته شده اند الی بینهایت؛ از نظر منطقی نمیتوانیم بگوییم آنها از «هیچی» ساخته شده اند، مجبوریم بگوییم آنها نیز از «چیزی» ساخته شده اند، نه از هیچچیزی!
یک نوع تسلسل وجودی به سمت پایین و بالا.
پس یعنی واقعیت وجودی یکتایی وجود ندارد به این صورت که بگوییم یک چیزی در نهایت وجود دارد که از هیچ چیزی ساخته نشده شده است! این مزخرف است. چون هیچ چیز یا عدم که نمیتواند منشا وجودی چیزی شود، به این دلیل ساده که هیچ چیز یا عدم اصلا وجود ندارد. اسمش رویش است. اسمش توصیفش است.
اینها یعنی خدا وجود ندارد. اگر داشت لاجرم یک معلول وجودی هست که علتی وجودی دارد(خدایی که معلول است لایق ستایش و خدایی نیست. نمیتوانیم بگوییم خدایی هست که از عدم ساخته شده، مجبوریم بگوییم اگر چیزی به اسم خدا هست، از چیزی ساخته شده(نه از هیچ چیزی)، به این صورت هم که دیگر از خدایی می افتد.).
یعنی «نظریه همه چیز» خیالپردازی هست.
نظریه همه چیز میتواند در کانتکستی برقرار باشد.
مثلا همه چیز را در بازهی ابرخوشهها تا ذرات زیراتمی توضیح دهد؛ ولی بعدش با کشف یک دنیای کوچکتر و بزرگتر دوباره این نظریه تغییر اساسی میکند و مجبوریم مدام گسترشش دهیم و ثابت نخواهد بود.
اینها به این دلیل که عدم نمیتواند سرمنشا وجود چیزی شود به این دلیل که عدم اصلا وجود ندارد.
متوجه تناقض هستید! نمیتوانیم در یک مقیاس خطی بکشیم و بگویم دیگر پس از این عدم هست! تناقض گویی است.
فقط یک «هستِ وابسته» میتواند موجود باشد.
هرچیزی که تا امروز کشف شده یک «هستِ وابسته» است.
به جز این اِشکال از ابزار و مهندسی است و مسئله این است چه زمانی ابزار دقیقتری میسازیم تا وابستگی آنچه که بدون علت یا وابستگی یا همبستگی میپنداریم را پیدا کنیم.
چه زمانی ابزار دقیقتری میسازیم که ذرات بنیادی را که بنیاد میدانیم به یک معلول دیگر تقلیل دهیم. یعنی پایین تر برویم. یا ببینیم جهان ما جزئی از ساختار بزرگتری است.
من بنبستی متصور نیستم نه از پایین نه از بالا.
منطق انسانی و «صفر و یک» ما و منطق «هست و نیست» ما این را میگوید.
شاید مشکل از مغز ماست؛ از منطق ریاضیاتی ماست از منطق «دودوتا چهارتای» ماست. این مهم نیست چون هرگز نمیتوانیم بدون مغز فکر کنیم.
یعنی همینی که هست، رها در بینهایت.
خلاصه:
~ » 👁 » 🦜🧠(🍎)
~ » 👁 » 👤🧠(🍏)
خیلی مثال سرراست و تندی هست
ولی میخواهم بگویم «تفاوتِ» بین گونه ای هست در پردازش رنگ، بویایی و شنوایی، هر چند ناچیز(بسته به وجه شباهت در مغز و ادراک).
کلید واژه:
Representationalism
Phenomenal Realism
رنگ و سایر مثالهایی که زدیم، وجود دارند؛ یعنی یک کنش و واکنش یا فعل و انفعالی درون مغز رخ میدهد که طی آن، طول موجی که خودش رنگی ندارد، به رنگی ترجمه یا تفسیر میشود. پس رنگ به خودی خود و بدون مغز و ادراک، در بیرون از بدن وجود ندارد؛ ولی درون بدن، یعنی در مغز و چشم، بر پایهی طیفهای مختلف پردازش میشود؛ و مغز و چشم هم بخشی از جهاناند.
یعنی همهی خیالات، افکار، باورها و توهمها نیز وجود دارند، منتهی در مغز شما؛ اینها «هیچی» نیستند.
اینها ناشی از پردازش یا کنش و واکنشهایی که در مغزتان رخ میدهد. نه اینکه در بیرون، به خودی خود موجودیتی داشته باشند که بتوان به آن اشاره کرد و گفت: «اوناهاش، اون یک توهم است.»
در عوض میتوانیم از مغز تصویربرداری کنیم و این فعل و انفعالات را ببینیم.
یعنی فکر، توهم (illusion) و خیال، واژههایی هستند که ما برای نامیدن تجربهها یا کنش و واکنشهایی که در مغزمان رخ میدهند ساختهایم؛ و این مغز هم بخشی از جهان است.
ما نمیتوانیم بگوییم این تجربههای رخ داده در مغز وجود ندارند؛ یک چیزی در آن داخل رخ میدهد؛ بدون شک.
این همان تفاوت عینی و ذهنی است. ذهنی بودن به معنای عدم وجود نیست. توهم بودن هم به معنای عدم وجود نیست. هر دو یعنی این پدیدهها محصور در مغز ما هستند و در بیرون از مغز به خودی خود وجود ندارند.
عینی بودن یعنی اینکه آن پدیده در بیرون از ذهن وجود دارد( بسته به کانتکست معنایی و تعریفی و اندازه و ویژگی هایی دارد).
این فرق بین تصور یک فیل و خود فیل در بیرون است: وقتی فیلی را در ذهن خیال میکنید، این خیال ذهنی است و در بیرون وجود ندارد؛ اما خود فیل به طور عینی در بیرون وجود دارد.
برخی چیزها نیز هستند که صرفاً ذهنیاند و هیچ نمود عینی ندارند؛ مثل رنگ که توضیح داده شد. پس وقتی میگوییم چیزی ذهنی است، به معنای عدم وجودش نیست.
مغز نمیتواند عدم بسازد؛ ساختن عدم، تناقضگویی است. هرچه میسازد، اعم از افکار، تصورات، خیالات، توهمها، رنگها و بوها، درون مغز وجود دارد، نمود کنش و واکنشهای درون مغز هستند؛ فقط اینها عینی نیستند. یعنی به خودی خود در بیرون از مغز این فکرها، خیالها، توهمها و رنگها وجود ندارند.
در نهایت معتقدیم یک چیز یا وجود دارد یا ندارد، یا هست یا نیست.
توهم خیال رنگ بو مزه فکر و غیره، «هیچ چیز» نیستند؛ یک چیزی هستند. هستومندند. وجود دارند، ولی ذهنی هستند، یعنی نتیجه برهمکنش درون مغز هستند و مغز هم بخشی از جهان است.
ولی عینی نیستند، یعنی اگر مغزی نباشد اینها به خودی خود با این ویژگی هایی که از آنها سراغ داریم، در محیط یا به اصطلاح در بیرون نیستند.
صفحه ۵ یا پایانی
🚀 @ofoghroydad
اگر تا این جا متن را متوجه نشدید یا در کل نپسندیدید، دو صفحه پایانی را از دست ندهید چون به زبان سادهتری است تقریبا بدون واژه های مزخرف فلسفی و تحصصی؛ اما پر از تکرار است.
Читать полностью…عنوان نقد من : چرا رنگ عینی نیست و ذهنی است و ذهنی بودن به معنای عدم وجود نیست.
نخست به اشکالات علمی میپردازیم؛
اشکالات علمی مقاله مورد بحث
خلط طول موج و رنگِ ادراکی
مقاله گاهی «رنگ» را به عنوان یک کمیت عینی و مستقل تعریف میکند، در حالی که در فیزیک رنگ به طول موجهای نور (یک ویژگی فیزیکی) و در روانشناسی ادراک رنگ را به پاسخهای عصبی پیچیده میدانیم. این دو لایه را در هم میآمیزد بدون آنکه نشان دهد کجای بحث به طول موج مربوط است و کجای بحث به تجربهی ذهنی.
در متن مقاله دو جا بهوضوح طول موج نور (ویژگی فیزیکی و عینی) و «رنگِ ادراکی» (تجربهی ذهنی از آن طول موج) را در هم آمیخته است؛
«بر خلاف ویژگیهایی مثل طول و دما، رنگها ویژگیهای عینی نیستند.»
این جمله از آنجا گمراهکننده است که طول و دما کمیتهای فیزیکی مستقلیاند که واحد و روشِ اندازهگیری مشخصی دارند، اما رنگ بهخودیخود یک طول موج واحد نیست، بلکه نتیجهی پاسخ نورونهای مخروطی چشم به ترکیب طول موجهاست.
در جای دیگر نویسنده پیشنهاد میکند برای اثبات عینی بودن رنگ، دو مربع را کنار هم و زیر یک نور و زمینه ببینیم؛ اگر هیچ ناظری تفاوت نبیند یعنی رنگ آنها «عینی» است!
اما این فقط نشان میدهد میتوان یک معیار ثابتی برای «همرنگ» بودن تعریف کرد، و ربطی به این ندارد که رنگِ ادراکی از «خواص ذاتی» شیء مستقل است یا خیر.
اما صورت درست علمی قضیه از این قرار است:
هر شیء یک «منحنی بازتاب» یا «طیف بازتاب» دارد که نشان میدهد از هر طول موج چقدر نور بازتاب میکند. این کمیت را میتوان با اسپکترومتر و بدون دخالت چشم اندازه گرفت.
رنگ، آنچه ما میبینیم، محصول تبدیل آن طیف فیزیکی به سیگنالهای عصبی در چشم (سه نوع مخروط حسگر طول موجهای کوتاه، میانه و بلند) و پردازش پستنی مغز است. این تجربه میتواند در افراد و شرایط نوری مختلف تفاوت کند.
چرا رنگ ≠ طول موج واحد؟
۱. یک جسم معمولاً طیفِ پیچیدهای از طول موجها را بازتاب میکند، نه یک طول موج یکتا.
۲. سیستم ادراکی ما با ترکیب پاسخ سه نوع مخروط، رنگ را در فضای سهبعدی (مثلاً CIE XYZ) میسازد.
۳. پدیدههایی مثل ثبات رنگ (color constancy) نشان میدهد مغز ما با حذف اثرات نور محیطی، رنگ را به شکلی پایدار خلق میکند_یک سازوکار کاملاً ادراکی.
خلاصه این این بخش:
مقاله به اشتباه «رنگ» را همچون طول یا دما کمیتی فیزیکی مستقل فرض میکند.
در واقع، فیزیک نور (طیف) و زیستشناسی ادراک (تبدیل طیف به تجربهی ذهنی) دو لایهی مجزا هستند که نباید با هم خلط شوند.
طول و دما ویژگی عینی اشیا و در بیرون هستند، بسته به کانتکست مورد بررسی؛ ولی رنگ یک ویژگی ذهنی است و ذهنی بودنش به معنای عدم وجود نیست.(بعدا توضیح میدهم)
نادرستانگاری «مطابقت رنگ» با «ماهیت رنگ»
پیشنهاد میکند مقایسهی دو نمونه در یک نور و زمینهی واحد اثبات میکند رنگ عینی است؛ اما این فقط نشان میدهد میتوانیم معیار ثابتی برای اندازهگیری وضع کنیم، نه اینکه خودِ رنگ ویژگی ذاتی اشیاء باشد.
سادهانگاری مکانیسمهای پیچیدهی پایداری رنگ یا ثبات رنگ (color constancy)
مقاله به تغییر ظاهر رنگ در نورهای مختلف اشاره میکند، اما این پدیدهی پذیرفتهشدهی نورشناسی و زیستشناسی ادراک را دستکم میگیرد و از آن نتیجه میگیرد که با وجود تغییر ظاهر، رنگ «حقیقی» تغییر نمیکند. در حالی که همین ثبات ادراکی محصول مکانیسمهای پیچیدهای است که نشان میدهد خود ادراک رنگ تا چه حد وابسته به مغز و شرایط محیطی است.
صفحه ۲
🚀 @ofoghroydad
دانشمندان بعد از آزمایش شلیک گلوله به تاردیگرادها در سالهای گذشته حالا آزمایش جالبی انجام داده اند.
آنها توانستهاند روشی برای خالکوبیکردن موجودات میکروسکوپی به نام تاردیگراد یا خرسهای آبی با استفاده از نانوتکنولوژی توسعه دهند. این روش شامل استفاده از تکنیک نانوفابریکیشن به نام یخ لیتوگرافی است که الگوهای در اندازه نانو را روی بدن این موجودات میکِشد. برای محافظت از تاردیگرادها در حین فرآیند، ابتدا آنها را در حالت تعلیق متابولیسم (کریپتوبیوز) قرار میدهند.
با استفاده از لیتوگرافی پرتو الکترونی و یک لایه محافظ یخ، گروهی از پژوهشگران توانستند الگوهایی به کوچکی ۷۲ نانومتر روی پوست تاردیگرادها حک کنند.
شگفتانگیز این است که ۴۰٪ از تاردیگرادهای خالکوبی شده شده زنده ماندند و توانستند مانند قبل حرکت کنند، حتی پس از مواجهه با شرایط سختی مانند کشش و خشک شدن. این دستاورد نشاندهنده پتانسیل استفاده از موجودات زنده مانند تاردیگرادها برای ساخت دستگاههای زیستی میکروسکوپی است، مانند حسگرها و روباتهای زیستی.
دانشمندان میخواهند این تکنیک را بهبود دهند و آن را به موجودات دیگر با مقاومت بالای استرس برای پیشرفتهای نانوتکنولوژی در آینده گسترش دهند.
🚀 @ofoghroydad
🔬 Nano Letters
۱. در ساعت ۳.۱۸ بامداد روز شنبه یک کشتی با پرچم نامشخص وارد بندر رجایی میشود.
۲. رئیس بندر (عباسی نژاد) اجازه پهلوگیری نمیدهد به علت اینکه بار کشتی برای بندر خطرناک و ناایمن بوده است و قصد دپوی کشتی را داشته است.
۳. حمیدرضا عارف پسر معاون رئیس جمهور به عباسی نژاد زنگ میزند و تهدید میکند که اگر اجازه ندهید به پدرم که معاون رئیسجمهور است میگویم. او میگوید این محموله برای دور زدن تحریمهاست.
۴. کشتی به زور پهلو میگیرد و در حال خالی کردن بار و بارگیری در سیلوها بوده است که تصاویر دو سیلو را به طور دقیق دوستان تهیه کردند.
۵. سهلانگاری کارگران(که به احتمال زیاد از حساسیت محموله باخبر نبودهاند اگر بوده اند هم چیزی از مجرم بودن پسر عارف و سران سپاه کم نمیشود) باعث آتش سوزی و انفجار این ترکیبات برای سوخت موشک میشود.
این خلاصه ماجراست که تا اینجا باعث کشته شدن ۴۱ ایرانی شده و بیش از ۱۰۰۰ نفر زخمی که ۷۰۰ نفر ترخیص شده و ۳۰۰ نفر بستری هستند و دچار سوختگی هایی و بیش از ۲۰ نفر هم در وضعیت بحرانی هستند. خسارات مادی چند ده میلیون دلاری ماجرا هم بماند.
آتش تا این ساعت یعنی ۱۰ صبح هنوز مهار نشده است.
ریشه یابی علت ماجرا از پارسال تا امروز در اینجا
من به پوشش و تحلیل این حادثه پایان میدهم مگر اینکه در ادامه مدارکی بدست آید که جزئیات یا کلیات تحلیل را نقض کند.
۱. این وارد کردن سوخت نشان میدهد که تقریبا همه ۱۲ تا میکسرسیاره ای وارد شده در حملات اسرائیل در پارسال نابود شده بودهاند.
۲. خود رژیم توان ساخت این میکسرها را ندارد و از چین وارد کرده بوده است.
۳. رژیم موشک های زیادی نیز در حمله به اسرائیل در بیابانها از دست داده بود.
۴. برای جایگزینی این موشک ها نیاز به سوخت جامد داشته که در عدم وجود میکسرها، ناچار به واردات سوخت جامد از چین شده است
۵. سپس سوخت از چین وارد بندر رجایی شده و این برای کارگران محرمانه و ممنوعه برای بندر از نظر ایمنی بوده است.(رخ دادن قضیه پسر عارف در اینجا )
۶. به کارگران گفته نشده تا احتیاط لازم را به خرج دهند(بعید نیست که کارگران چینی هم در نزدیکی بوده اند که سفارت چین امروز هشدار داده و گفته شهرواندان چینی نزدیک مناطق خطرناک ایران نشوند!)
۷. ضربه و جرقه و سوراخ شدن باعث انفجار همه سوخت شده که هنور هم در حال سوختن است و مهار نشده است
➖➖➖➖➖➖
میکسرسیارهای برای چیست؟
Planetary mixers are critical for Iran's missile program, specifically in the production of solid rocket fuel. They are used to mix the ingredients of rocket propellants, ensuring a uniform and reliable mixture for solid rocket motors. This precise mixing is essential for the performance and range of missiles.
میکسرهای سیارهای برای برنامه موشکی ایران، به ویژه در تولید سوخت جامد موشک، بسیار مهم هستند. آنها برای مخلوط کردن مواد تشکیل دهنده پیشران موشک استفاده میشوند و ترکیبی یکنواخت و قابل اعتماد را برای موتورهای موشک جامد تضمین میکنند. این اختلاط دقیق برای عملکرد و برد موشکها ضروری است.
گزارش یکی از سران سپاه به نیویورکتایمز:
جابجایی نادرست پرکلرات سدیم؛ یکی از ترکیبات اصلی سوخت جامد موشکهای بالستیک
An Iranian with ties to the security services and an international security firm said that a missile fuel component exploded, but Iranian officials did not report any indication of an attack.
https://www.nytimes.com/2025/04/26/world/middleeast/iran-port-explosion-bandar-abbas.html
با قرار دادن همه قطعات این پازل کنار هم مقصر اصلی مشخص شد.
🚀 @ofoghroydad
تعداد جانباختگان به ۲۵ نفر رسید⚠️
بررسی تصاویر، ویدئوها، تحلیلهای دوستان در کانالهای مختلف، و رفتار خود رژیم، نشان میدهد که این انفجار به احتمال قوی ناشی از یکی از دو عامل بوده است: نیترات آمونیوم یا سوخت موشک.
با توجه به شواهد تصویری، به نظر میرسد که این حادثه عمدی نبوده است ولی میتوانسته رخ ندهد و رفتار سران باعث سهل انگاری کارگران شده است.
یکی از سناریوهای احتمالی دربارهی سوخت موشک این است که به دلیل محرمانه بودن محموله، به کارگران اطلاع دقیقی داده نشده و فقط به آنها دستور داده شده که بار را جابجا کنند. در نتیجه، کارگران بیخبر از ماهیت خطرناک مواد، احتیاط لازم را رعایت نکردهاند. یک ضربهی محکم یا جرقهی کوچک در حین جابجایی، ممکن است باعث سوراخ شدن بشکههای درون کانتینر یا بشکههای درون سیلوهای بزرگتر شده و نهایتاً انفجار شدیدی را رقم زده باشد.
برای رژیم راحت تر است که بگوید نیترات آمونیوم بوده و مقصر هم کارگران یا مقامهای رده پایین بوده است. انفجار ناشی از چنین ترکیبی که نظامی(هرچند میتواند برای ماده اولیه در کاربردهای نظامی استفاده شود) نیست یک دود سفید در ابتدا ایجاد میکند.
ما میدانیم که انفجار اصلی همان زمان تمام شده و چیزی که در این ساعات میسوزد و مدام منفجر میشود، محصولات عادی درون سایر کانتینرهای نزدیک هستند که باعث دود سیاه شده اند مثلا شاید محصولات پلاستیکی.
اما دود سفیدی در انفجار اصلی ندیدیم، دود نارنجی، قهوهای و کمی سرخ و زرد بود.
و آن ویدئوی نزدیک نشان میداد که چیزی میسوزد که به شدت فشرده شده است(شاید سوخت جامد یا مایع). بنابراین حدس من این است که به احتمال بیشتر نظامی بوده است تا چیزی صنعتی و کشاورزی یعنی نیترات آمونیوم.
➖➖➖➖➖➖➖➖
چرا تحلیل میکنیم؟
این کانال یکی از هزاران جایی هست که در حال علت یابی این انفجار است، از روی ویدئوها و گزارش ها و تاریخچه.
در جایی که رسانههای رسمی داخلی و رژیم از گفتن حقیقت خودداری میکند این وظیفه سایر رسانهها است که برای یافتن حقیقت تلاش کنند.
بله هزاران کانال و پیج در حال مزخرف گویی هستند. ولی کانالهایی مثل ما جنبه پذیرفتن اشتباه را دارند. به محض اینکه نشان داده شود در هر جنبه از گزارش و تحلیل هایمان اشتباه کرده ایم به روشنی آن را نشان خواهیم داد.
بیش از ۱۴ نفر کشته شده اند و صدها نفر زخمی و خسارات شدیدی نیز وارد شده است؛ نمیتوان نسبت به چنین رخدادی ساکت بود و تحلیل نکرد.
➖➖➖➖➖➖➖➖
رژیم میخواهد تقصیر را گردن کارگران جانباخته و مقامهای رده پایین بیندازد ولی من فکر میکنم عدم اطلاع رسانی سران رژیم و سپاه و کسانی که تحریم ها را دور میزنند به کارگران، مبنی بر اینکه این محموله ها حساس هستند باعث شده کارگران احتیاط لازم را رعایت نکنند چون تصور میکرده اند با چیز حساسی سروکار ندارند.
مقصر از همان ابتدا مشخص است، خود رژیم، خود آقازاده ها و سران سپاه.
➖➖➖➖➖➖➖➖
➕ تصاویر مربوط به محل دقیق انفجار است که «کانال دانش،آگاهی» تهیه کرده است.
الان دیگر علت شروع آتش سوزی مهم نیست برای مدتی؛ الان این دودهای بسیار سمی هست که اهمیت دارد.
من مطمئنم تا الان حکومت متوجه شده که دقیقا چه ماده شیمیایی چه ترکیبی در حال سوختن است.
برای شهرهای اطراف هشدار اضطراری ماندن در خانه و بستن در و پنجره ها و استفاده از ماسکهای N95 و P2 توصیه شده و بر شستشوی صورت و پوشیدن لباسهای مقاوم نیز تاکید شده است.
این یعنی احتمالا با یک فاجعه خیلی بزرگتر از ابعاد این انفجار طرفیم. یعنی دودش توی چشم و ریه خیلی ها قرار است برود.
انفجاری که پنجره های برخی مدارس را در فاصله «۲۵ کیلومتری» شکسته است.
آتش اصلا مهار نشده و شراره ها زبانه میکشند و هنور دود بسیار غلیظی تولید میکند.
مقامات اطلاعاتی و محلی خبرنگاران و مردم را تهدید کرده اند فیلمی و تصویری نگیرند.
اما این چیزی نیست که بتوانند پنهانش کنند و ماه همیشه پشت ابر نمیماند.
یک چیز جالب هم در ویدئو دیدیم.
از ثانیه ۲۳ تا ۳۰ اون گوشه ویدئو تپه های زرد رنگی مشخصه
این شاید همون تپه های گوگرد رها شده باشه که در ابتدا یکی از احتمالات ما بود.
در حالی که آتش سوزی تقریبا ۵۰۰ متری با این فاصله داره
یعنی فرضیه سوختن تپه های گوگرد رها شده دیگه خیلی کمرنگ شد.
این حدسه فقط.
برخی تصاویر نشان میدهند که چندین نقطه با هم و با فاصله در حال سوختن هستند؛ این چندگانه بودن احتمال عمدی بودن ماجرا را بالا میبرد.
۳ حادثه یکسان در ۳ نقطه متفاوت در یک زمان.
+ تعداد کشته ها نیز به ۸ تن و زخمیها به ۷۳۰ تن رسید.
با توجه به توضیحاتی که در مورد ویدئو نوشتم چند سناریو پیش کشیده میشود:
۱. این مواد شیمیایی غیرنظامی، ناشی از سهل انگاری مشتعل و سپس منفجر شده اند؛ نه موادی ممنوعه بوده نه تحریم شده.(تیغ اوکام)
۲. مواد شیمیایی ممنوعه(ممنوعه برای چنین بندری)، ولی غیر نظامی، اما تحریم شده، به دستور پسر محمدرضاعارف در اینجا تخلیه شده و سپس سهل انگاری باعث اشتعال و انفجار شده است.
۳. مواد شیمیایی مشتعل، درواقع همان سوخت جامد موشک بوده(نظامی) که تحریم نیز هستیم پیاده کردنش در اینجا ممنوع(از نظر ایمنی) نیز هست، و به دلیل سهل انگاری به صورت «غیرعمدی» مشتعل شده و منفجر شده و از بین رفته است.(خود رژیم با سهل انگاری و غیرعمد، سوخت جامد موشکش نابود شده )
۴. مواد شیمیایی درواقع همان سوخت جامد موشک بوده، که نه تنها برای این بندر ممنوع است(از نظر ایمنی)، بلکه تحریم هم هستیم، ولی توسط مقامات در اینجا تخلیه و در حال بارگیری بوده، ولی عمدا به طریقی مشتعل شده و سپس منفجر شده است. (این گزینه احتمالش بسیار ناچیز است)
گزینه دیگری به ذهنم نمیرسد.
این برداشت ها از روی ویدئو است.
اسرائیل اکنون رسما اعلام کرد دخالتی در انفجار بندر رجایی نداشته است.
اسرائیل در این چند سال اخیر در واکنش به اقداماتش علیه رژیم یا سکوت میکرده یا به روشنی گردن میگرفته است.
این اتفاق کار اسرائیل نیست؛ مسئولش در وهله نخست سهلانگاری خود رژیم حاکم و آقازاده ها است.
این یک ویدئوی بسیار نزدیک از حادثه است؛ به احتمال زیاد چیزی که ما میبینیم یک آتش سوزی ناشی از جابجایی یک ماده شیمیایی بوده است که سپس ناگهان منفجر میشود و سپس در دقایق بعدی انفجار دوم نیز رخ میدهد.
بعید میدانم دیگر ویدئویی از این نزدیکتر و زاویه بهتری به دست بیاید.
به فرار جرثقیل از دل آتش «قبل از انفجار» هم دقت کنید. احتمالا آن شخص با جرثقیل در حال جابجایی کانتینر بشکههایی بوده است(نوع جرثقیل هم مخصوص جابجایی کانتینر است به قلابش دقت کنید که از دل آتش از پشت کانتینر آبی رنگ بیرون میآید) که آتش میگیرند و سپس از صحنه عقب میراند ولی احتمالا انفجار او را کشته است.
به نظر فرضیه شانسی من هم قوت گرفته؛
یعنی همان مقایسه این انفجار با انفجار بیروت ۲۰۲۰؛ نیترات آمونیوم.
امروز ساعت ۳.۱۸ یک کشتی حامل این ماده بوده که..
ادامه:
عباس نژاد رئیس بندر «شهید رجایی»: طبق ضوابط موجود، ورود این ماده خطرناک به بندر شهید رجایی اکیداً ممنوع است. با این حال، بامداد امروز ساعت ۳:۱۸ یک کشتی با پرچم یکی از کشورهای آسیای شرقی درخواست پهلوگیری داشت. هنگام بازرسی، کاپیتان کشتی اعلام کرد که مالک اجازه بازرسی نمیدهد.»
مدیر بندر رجایی در ادامه فاش کرد: «چند دقیقه پس از این اتفاق، آقای ح.ر.عارف"(پسر عارف معاون پزشکیان) با من تماس گرفت و تأکید کرد که اجازه پهلوگیری بدون بازرسی داده شود. در پاسخ گفتم تنها با امضای وزیر راه و ترابری میتوان چنین مجوزی صادر کرد. اما ایشان تهدید کرد که در صورت مخالفت، پدرش که معاون رئیسجمهور است، مستقیماً دخالت خواهد کرد.»
به گفته عباسنژاد، هنگام تخلیه کشتی، بشکههای مشکوکی بدون شفافیت وارد کانتینرها شدهاند و در تماس بعدی آقای ح.ر.عارف اعلام کرده که بار وارد شده در چارچوب دور زدن تحریمها است و نباید کسی از محتوای آن اطلاع پیدا کند، چرا که این بار قرار بود با کشتی دیگری به مقصد اصلی ارسال شود.
🚀 @ofoghroydadd
➖➖➖➖➖➖
این شخص همون «ژن خوب» هست اگر به خاطر داشته باشید.
حمیدرضا عارف پسر محمدرضا عارف، معاون رئیس انتصابی ولایت وقیح.
حتی اگر آمونیوم نیترات و آمونیاک هم در این انفجار نبوده، باز این حرفهای عباس نژاد خودش یک خبری است که نشان میدهد خانواده عارف چقدر مادرقحبه تشریف دارند.
ممکن از پرسیده شود در جهان چیست که وقتی به ادراک دو گونهی زندهی خیلی متفاوت میرسد به دو رنگ یا دو صدا یا دو شکل متفاوت در مغزشان تفسیر میشود؟
تا با چه عینکی قرار باشد بررسی کنیم!
برای بویایی؛ ابری از مولکولهایی که از شیای به بینی میرسد و بقیهاش داخل بدن رخ میدهد و بویی تفسیر میشود. در سطح مولکولی بررسی کردیم. ولی یادمان نرود مولکول خود از ذرات کوچکتری ساخته شده.
برای رنگ میگوییم «طول موج های» متفاوت به سلولهای چشم میرسد و بقیه آنجا و در مغز رخ میدهد و به رنگی تفسیر میشود. در این جا با امواج طرفیم
توضیح صدا هم آسان است
توضیح لمس تخصصی تر است ، اخیرا به خاطر توضیحش نوبل گرفتند در کانال هم هست.
اینها یعنی چی؟
یعنی علم واقعیت نیست، حقیقت است.
یعنی علم همواره بین ۰ تا ۱۰۰ است ، نه صفر نه ۱۰۰. یعنی علم اثبات نمیکند.
یعنی «قطعا» یک «چیزی یا چیزهایی» در جهان هستی وجود دارد که وقتی به ادراک ما (خود این ادراک و مغز و بدن ما هم هم از آن «چیزها» ساخته شده اند) میرسد به جهانی که درک میکنیم یعنی «میبینیم لمس میکنیم میبوییم میشنویم مزه میکنیم» تفسیر میشود.
بله، یک چیزی یا چیزهایی در جهان هست.
اما چه چیزی؟ از نظری ما صدایش میکنیم موجذره
از نظری با عینکی دیگر صدایش میکنیم میدانها
از نظری صدایش میکنیم ویژگیها، مثل اسپین
و چون مشاهدات و اندازهگیری ها آزمایشات علمی در نهایت از مغز و ادراک ما میگذرند پس علم واقعیت محض نیست، بلکه نزدیک به واقعیت باید باشد، چون حسابی کار میکند، نظریه های علمی به خوبی پیشبینی میکنند، قوانین علمی که توصیف ریاضیاتی پدیده ها هستند به خوبی توصیف میکنند. هر دو ابطال پذیرند و ۱۰۰ نیستند، نزدیک ۱۰۰ باید باشند.
یعنی علم «تنها روشی» است که نزدیک به واقعیت بیرونی است، مفید است، و کار میکند و پیشبینی میکند و توصیف میکند.
هیچ روش دیگری برای «شناخت» خود و محیط و جهان نمیشناسیم که به این خوبی کار کند.
همه محاسبات ما برای ساختن ابزار خطا دارند، خطاها ناچیزند. همین محاسبات ما را به فضا میبرند و باعث میشوند من از این فاصله دور با شما ارتباط برقرار کنم.
به جز این خوبی ها باید بگویم که، ما هرگز نمیتوانیم بفهمیم و بدانیم که آن بیرون دقیقا چیست؛ ما فقط میتوانیم به آن نزدیک شویم، حدس میزنیم که به آن نزدیکیم، ولی هرگز به خود واقعیت بیرونی دست پیدا نمیکنیم.
یعنی چه «آن بیرون»؟ یعنی نمیتوانیم بدون مغز فکر کنیم. و مغز و ادراک ما هم ورودی ها را کمی کج یا منحرف میکند؛ این یک ویژگی تکاملی است، هنر تکامل با انتخاب طبیعی است که سازگاری ایجاد کرده.
به گونه هایی فکر کنید که انحرافات ادراکیشان از بیرون آنقدر دور از واقعیت بوده که در نطفه منقرض شده اند. شما منقرض نشده ها و سازگار شده ها را میبینید و میگویید به به چه نظمی. حال آنکه ما نتیجهی آزمونوخطای کور و غیرهوشمند ۴ میلیارد ساله هستیم(در کانتکست زیستی و تکاملی).
هم وجود عینی و هم وجود ذهنی، یک وجود هستند، و «وجود» قابل اندازه گیری است.
ما، یا بهتر بگوییم مغز، با «عدمِ وجود» سروکار ندارد. سخن گفتن از اینکه پدیدههای ذهنی «وجود ندارند»، نوعی تناقض است.
چگونه مغز، که خود یک موجودِ قابلاندازهگیری و یک سیستم اندازهگیر است، میتواند با عدم سروکار داشته باشد؟
مغز حتی نمیتواند عدم را تصور کند؛ نهایتاً ممکن است صفحهای سیاه در ذهن مجسم کند که این خود نیز نوعی وجود است، نه عدم.
از این رو، وجود را به دو دستهی عینی و ذهنی تقسیم میکنیم:
برخی وجودها مستقل از مغز و ادراک ما هستند (عینی)، و برخی دیگر وابسته به مغز و ادراک ما (ذهنی).
بنابراین، اگر روزی اژدهای سهسری را در خیال خود تصور کردید، به این نکته توجه داشته باشید:
خودِ تصور یا خیال اژدهای سه سر که درواقع چیزی نیست جز فعل و انفعالات شیمیایی و الکتریکی درون مغز شما، وجود دارد؛ این فرآیندها واقعیاند و محصول کنش و واکنشهای عصبی هستند. (این وجود ذهنی است، یعنی محصول کارکرد مغز شما.)
اما خودِ اژدهای سه سر به طور مستقل در جهان خارج وجود ندارد؛ یعنی عینی نیست، به عنوان یک موجود واقعی در بیرون حضور ندارد (فرض میکنیم چنین چیزی در هستی وجود ندارد).
این تمایز، همان فرق میان تصور یک چیز و خودِ آن چیز است؛ فرق میان وجود ذهنی و وجود عینی.
آینده:
در آینده، ممکن است دستگاههایی ساخته شوند که بتوانند افکار، خیالپردازیها و توهمات انسان را به تصویر بکشند. این تصاویر، هرچند نمایشی از محتویات ذهنیاند، اما همچنان وجود عینیِ مستقل نخواهند داشت.
رنگ، صدا، بو و مزه نیز از همین مقولهاند. آنچه حواس ما دریافت میکنند، ارتعاشات، طیفهایی از امواج یا ابرهایی از مولکولهاست. این دادههای خام پس از پردازش در سیستمهای شنوایی، بویایی، چشایی و بینایی، به همراه مغز، به پدیدههایی چون رنگ، بو، مزه و صدا تبدیل میشوند.
یعنی چه؟
یعنی بدون وجود چشم، گوش، بینی، مغز و دیگر ابزارهای ادراکی، مفاهیمی چون رنگ، بو، مزه و صدا، با کیفیتهایی که میشناسیم و تعریف کردهایم، در محیط بیرونی وجود ندارند. بلکه آنچه مستقل از ما در بیرون وجود دارد، ارتعاشات، امواج و ذرات فیزیکی است که بر حسب سطح بررسی، ماهیتی متفاوت دارند.
نتیجه:
رنگ، به عنوان یک کیفیت عینی وجود ندارد؛ بلکه محصول ترجمهی چشم و مغز موجودات زنده از دادههای ورودی محیط است.
حال اگر بپرسیم: توهم، خیال، فکر، رنگ و بو و مزه که در مغز ما وجود دارند ولی ذهنی هستند، دقیقاً چه ماهیتی دارند؟
پاسخ دقیق آن را نمیدانیم ولی میدانیم داخل مغز هستندونه در عالم هپروت. میتواند به بحث برآمدگی یا ظهوریافتگی مربوط باشد.
تنها میدانیم که درون مغز فرایندهایی رخ میدهد که ما آنها را به صورت ادراک تجربه میکنیم.
بنابر علم، انواع خیال، فکر، رنگ، بو، مزه، شکل اشیا و امثال آن در مغز ما شکل میگیرند و برخی از اینها کاملاً وابسته به ادراک، مغز و سیستم عصبی ما هستند.
اما اینکه دقیقاً این پدیدهها در مغز چه هستند و چگونه ساخته میشوند، پرسشی است که باید به متخصصان علوم اعصاب سپرده شود؛
هرچند بعید میدانم پاسخ علمی قاطعی برای آن وجود داشته باشد.
ما فقط میدانیم که این پدیدهها از ترکیب ورودیهای محیط و پردازش مغزی شکل میگیرند.
اگر بزنید توی سر کسی:
اگر مغز آسیب ببیند _ چه ژنتیکی در دوران رشد جنینی و چه پس از تولد بر اثر حادثه _ ممکن است ادراک فرد از جهان تغییر کند: مثلاً دیگر نتواند فضای سهبعدی را ببیند، یا رنگ خاصی را تشخیص دهد، یا بویی را استشمام کند.
نمونههای بسیاری از این نوع تغییرات در پزشکی ثبت شده است و در برخی موارد، با جراحی قابل ترمیماند.
همچنین، حیوانات مختلف، جهان را به گونهای متفاوت درک میکنند. برای مثال، چیزی که ما آبی میبینیم، ممکن است برای گونهای دیگر رنگ دیگری داشته باشد.
سؤال این است: حق با کدام موجود است؟
پاسخ: هیچکدام. رنگی در بیرون از مغز وجود ندارد. آنچه وجود دارد، تنها امواج و ارتعاشات است؛ مغز و دستگاه بینایی، رنگ را ایجاد میکنند.
برای مثال، پرندگان قادرند رنگهایی را ببینند که ما اصلاً نمیتوانیم درک کنیم.
راستش، پس از سالها نوشتن دربارهی این موضوعات، حس میکنم آخرش اسمی روی من بگذارند!
فرازمینی:
حال وقتی میبینم که مغزها و دستگاههای حسی هر موجودی دنیایی متفاوت را برایش ترسیم میکنند، تازه متوجه میشوم که در حالی که همهی ما موجودات زمینی روی یک درخت حیات هستیم، باز هم تفاوتهای قابل توجهی در ادراک داریم.
حال تصور کنید که گونههای فرازمینی، بر شاخههای کاملاً متفاوتی از درختهای حیات در سیارات دیگر تکامل یافته باشند؛ گونههایی که ممکن است اصلاً بینایی نداشته باشند و جهان را تنها از طریق شنوایی یا حواس دیگری درک کنند.
جهانی که میشنویم و میبینیم تا این اندازه در گروی ادراک و مغز است.
چرا رنگ عینی نیست و ذهنی است و ذهنی بودن به معنای عدم وجود نیست.
و اما پاسخ علمی و فلسفی به این پرسش
با خواندن دو صفحه پیس رو ممکن است احساس تکرار مطلب به شما دست بدهد و باید هم دست بدهد چون مرتبا تکرار کردیم.
فیزیک و بیولوژی و فیزیولوژی به ما میگوید این طول موج های مختلف است که به چشم میرسد و سپس با سلول های چشم مثل سلولهای مخروطی توسط بخش های مختلف مغز به یک رنگ ترجمه میشود.
یعنی مغز و سیستم عصبی و بینایی متفاوت نتیجه میدهد به ترجمه متفاوتی از طول موج؛
طول موجی که مغز انسان آن را به رنگ نارنجی تفسیر میکند، ممکن است در دستگاه عصبی یک پرنده به رنگ دیگری ترجمه شود.
این به معنای عدم وجود رنگ نیست. رنگ وجود دارد در مغز ما، و مغز ما بخشی از جهان است و پس رنگ یک موجود است و «هیچی» نیست؛ ولی خود طول موج رنگی ندارد.
یعنی همواره باید مغزی و دستگاه عصبی و پردازشگری باشد تا طول موج های مختلف بدون رنگ را بخواند و به به رنگهایی ترجمه کند.
بنابراین وقتی فیزیک و بیولوژی میگویند رنگهای متفاوت، ترجمه مغز ما از طول موج های متفاوت هستند این به این معنا نیست که رنگ وجود ندارد.
رنگ و تمام تصورات و خیالات و توهم های شما وجود دارند و «هیچی» نیستند، تجربه هستند ، پردازش هستند، کنش و واکنش هایی در سطح مغز و ادراک ما هستند. این برای صدا و بو نیز صادق است.
«پس رنگ عینی نیست، ذهنی است» به معنای عدم وجود رنگ نیست، به این معناست که بدون یک مغز و سایر دستگاهها، رنگی در آن بیرون نیست و برای ایجاد یک رنگ باید مغزی، پردازشگری، سیستمی عصبی، در کار باشد تا طول موج ها را به رنگی ترجمه کند.
ذهنی است یعنی نتیجه کارکردهای مغز است از یک ورودی. ورودی همان طول موج بوده است. خروجی تجربهی رنگ است.
۱. ورودیِ عینی
جسم، مجموعهای از طولموجهای نور را منعکس یا جذب میکند (Reflectance Spectrum)، که خودِ این طیف عینی و مستقل از ناظر است.
۲. میانجیگری زیستی
طولموجهای مختلف به سلولهای مخروطی شبکیه (سه نوع با حساسیت به «کوتاه»، «میان» و «بلند» موجها) میرسند و هر کدام بار الکتریکی متناسب با شدت نورشان تولید میکنند.
۳. پردازش عصبی
سیگنالهای مخروطی در مسیرهای نوری_از گانگلیونها تا بخشهای مختلف قشر بینایی _ بازسازی و ترکیب میشوند، و در نهایت رنگ مغز پدیدار میشود(امرجنس برآمده از کنش و واکنشهای سلولها).
۴. تفاوت ناظران
چون تعداد یا حساسیت مخروطیها و نیز ساختارهای عصبی گونههای زیستی متفاوت است، یک «طیف» مشخص برای هر بیننده تبدیل به «رنگ» متفاوتی میشود.
۵. ماهیت ذهنی–عینی رنگ
منبع (طیف بازتاب) عینی است.
اما خودِ «رنگ» تجربهای ذهنی است که بدون پردازشگر عصبی وجود ندارد.
چون مغز و سیستم عصبی خود بخشی از جهان فیزیکیاند، این تجربه نیز واقعیتِ ذهنی_عینیِ جهان را میسازد؛ یعنی رنگ «هیچی» نیست، بلکه کنش و واکنشِ سلولها و نور است، یا برآمده از این کنش و واکنش ها است.
پس وقتی میگوییم «رنگ ذهنی است»، نه به معنای «چیزی نیست یا وجود ندارد»، بلکه به این معناست که بدون یک مغز (یا سیستم عصبی دیگر) هیچ «رنگی» تجربه نمیشود و در آن بیرون از سر، رنگی به خودی خود وجود ندارد.
به همین ترتیب صدا و بو هم ورودیهای فیزیکی (ارتعاشات هوا، ابری از مولکولهای یک جسم که به سمت بینی شما میآید) دارند که پس از ترنسدوس و پردازش عصبی به «صدا» و «بو» تبدیل میشوند.
تأملی فلسفی
در فلسفهی ذهن این نگاه را نمایشگرایی (Representationalism) یا رئالیسم ذهنی (Phenomenal Realism) مینامند: رنگها ویژگیهای عینی تجربه هستند، نه ویژگیهای مستقلی که در جسم در بیرون باشند.
در مقابل، برخی فیلسوفان رئالیسم ظاهری (Naïve Realism) را میپسندند که میگوید رنگها ویژگیهای مستقیمِ اجساماند، اما این دیدگاه با یافتههای زیستی و عصبی و فیزیک سازگاری ندارد.
خیلی ساده: ما نمیگوییم رنگ، بو، مزه، صدا و لمس وجود ندارد، ما میگوییم باید بدنی، ادراکی و مغزی و در کل یک سیستم(های) پردازشکننده ای باشد که این مولکول ها، ارتعاشات، امواج را به بو مزه و رنگ [در خودش] ترجمه کند.
این یعنی بو و مزه و رنگ و غیره، به خودی خود در آن بیرون وجود ندارند. مغز و ادراک هر موجود زندهای، ورودی ها را دریافت، و سپس در خودش، به چیزی ترجمه میکند یا تفسیر میکند.
یعنی «گونهی زیستی متفاوت» نتیجه میدهد به «مغز، سیستم عصبی و ادراکی کمی متفاوت»، و این نتیجه میدهد که جهانی که درک میکند نیز متفاوت خواهد بود. هرچه وجه تشابه ژنتیکی بیشتر باشد، جهانی که مغز از ورودیها پردازش میکند، شبیهتر است.
صفحه ۴
🚀 @ofoghroydad
چرا رنگ عینی نیست و ذهنی است و ذهنی بودن به معنای عدم وجود نیست.
حال به اشکالات فلسفی میپردازیم؛
اشکالات فلسفی
سوءاستفاده از «حکم لازم علمی» (indispensability argument)
مقاله استدلال میکند چون رنگ در نظریههای زیستشناسی و فیزیک نور «ضروری» است، پس عینی و مستقل وجود دارد! اما این نوع استدلال برای الکترون یا میدان الکترومغناطیسی کاربرد دارد، نه برای کمیتهای پدیداری (secondary qualities) که ذاتاً وابسته به دستگاه ادراکاند.
ابهام در کاربرد «عینیت»
روشن نیست نویسنده چه تعریفی از عینیت دارد که دچار دوگانگی میشود؛ گاه عینیت را به معنای «مستقل از ذهن» میگیرد و گاه به معنای «قابل سنجش با روشهای همگانی». این دو معنای متفاوت با هم خلط شده و نتیجه میشود که ادراک رنگ، با وجود تفاوت فردی، دالّ بر وجود عینی بودن رنگ در شیء است. یعنی از اینکه دو شخص یک رنگ را متفاوت میبینند نتیجه میگیرد رنگ در ذات شی است و مستقل از ادراک! در حالی که این نتیجه میدهد به اینکه رنگ نتیجه پردازش ادراک و مغز موجود زنده از ورودی هاست.
صفحه ۳
🚀 @ofoghroydad
در طول چند پست مقاله پایین را نقد میکنم؛
من نظر بقیه دوستانم که اهل بحث در این زمینه بودند را هم پرسیدم، همه ما از سالیان قبل روی این کلیت موضوع توافق داریم؛ همان موضوع تکراری که «رنگ در بیرون به خودی خود وجود ندارد و باید طیفی به چشمی و مغزی برسد تا به رنگی ترجمه یا تفسیر شود و در کل رنگ ذهنی است و عینی نیست و ذهنی بودن رنگ به معنای عدم وجودش نیست، بلکه به این معناست که در بیرون وجود ندارد و برای وجودش همواره باید پردازشگری مثل سیستم بینایی و مغزی در کار باشد.»
اما مقاله پایین علیه این دیدگاه است و البته این فقط یک دیدگاه هم نیست و یک جهانبینی مبتنی بر داده های علمی است که در ادامه توضیح خواهم داد.
و در مورد این مقاله از این «فیلسوف متافیزیکدان» یکی از دوستان میگفت خب ایشان از نظری برای خودش تعاریفی ارائه کرده تمثیلی زده و سپس نتیجه گرفته که رنگ عینی است، و برخی دوستان هم مخالف مقاله بودند. خود من هم مخالف روش تحلیل و استدلالهایش و نتیجه گیریاش هستم و از نظرم بر خلاف فیزیک نور و فیزیولوژی است
چون از دیشب که پست شده تا الان مینوشتم، پس هر چند دقیقه یک بخشی را میفرستم.
مقاله مورد بحث این است:
https://theconversation.com/colors-are-objective-according-to-two-philosophers-even-though-the-blue-you-see-doesnt-match-what-i-see-234467
🚀 @ofoghroydad
صفحه ۱
اینکه بوشهریها جشنواره موسیقی رو به دسته سوگواری تبدیل میکنن، اصفهانیا در سازمان انتقال خون رو از جا میکنن تا خون بدن، مردم گیلان و تبریز (و خیلی شهرهای دیگه) نصف روز تو صف اهداءخون هستند و پزشکا برای درمان رایگان آدرس میذارن و اردبیلیا جشن تیم فوتبالشونو به بعد موکول میکنن فقط یک معنا داره: ایران
از توییتر
ما یک خانوادهایم.
علت حادثه بندر رجایی: جابجایی نادرست پرکلرات سدیم؛ یکی از ترکیبات اصلی سوخت جامد موشکهای بالستیک(نقل از نیویورکتایمز نقل از مقام سپاه)
اگر چنین است؛ با از بین رفتن این حجم از سوخت موشک در انفجار دیروز در بندر رجایی که برای جبران کمبود سوخت موشک (ناشی از حملات اسرائیل به مراکز تولید موشکی در طول ماه های گذشته که باعث نابودی چندتا از ۱۲ تا میکسرسیارهای شده بود) از چین وارد شده بود، دیگر باید گفت که واقعا رژیم به ذلت افتاده است.
سپاه و ولایت فقیه، بار دیگر ایرانیان بیگناه را به کشتن دادند.
این رخداد مثل شلیک به هواپیمای اوکراینی است.
تا اینجا ۱۸ نفر در اثر جابجایی نادرست سوخت و ترکیبات مربوط به موشکهای سپاه کشته شده اند و با توجه به گزارشها این افزایش خواهد یافت.
تصاویر و فیلمهایی میبینم که آتشنشانان در لبه شرارهها مشغول تلاش هستند ولی هیچ ماسک تخصصی ندارند؛ خاکستر هم از آسمان در حال بارش است.
چی داره میسوزه! چی داره وارد ریه و چشم آتشنشانان و مردم منطقه میشه. چرا راستش رو نمیگید! چرا اینها تجهیز نیستند!
این صحنه ها یادآور صحنه آتشنشانان سریال چرنوبیل است. بیشتر مرگ ها و آسیب های دائمی در بعد از حادثه برای این آتشنشانان به دلیل همین عدم راست گویی بود.
اونجا با تشعشعات طرف بودند اینجا با سوختن مواد شیمیایی سمی
رژیم باید بگه دقیقا چه ترکیبی میسوزه،
دیگه حقارت بار تر از تن دادن به مذاکرات که نیست.
این فیلمی که منتشر شده رو خیلی سریع و بدون ادیت توسط هوش مصنوعی o3 آنالیز کردم، هیچ نظر شخصی ندادم فقط آنالیز خروجی رو بررسی کردم.
توجه کنید که فقط این فیلم رو بررسی کردیم، و هیچ نتیجه گیری کلی انجام نشده، فیلمهای جدید دیگری که میاد، علت شروع حادثه و غیر بعدا بررسی خواهد شد.
اینجا تنها برخی احتمالات که درصد وقوع بالاتری داشتن بررسی شده.
https://chatgpt.com/share/680d4964-c8dc-800a-a6d3-d5b64e1b86e3
@daneshagahi
این فاصله کی ایجاد شد!
از پایین اصلا مشخص نبود.
البته ممکنه دود سیاه مانع از دیدن سرایت آتش اون پشت شده باشه و فاصلهای در واقع نباشه. اما اگر چندگانه است اونوقت دیگه باید کمی کفه ترازو رو به نفع عمدی بودنش پایین ببریم.
+تعداد جانباختگان به ۱۵ نفر رسید با بیش از ۷۰۰ زخمی
زوال عقل زودهنگام (YOD) معمولاً افراد زیر ۶۵ سال را درگیر میکند و پژوهش بزرگی در سال ۲۰۲۳ روی ۳۵۶ هزار نفر در بریتانیا انجام شد تا عوامل خطر آن بررسی شود. برخلاف پژوهشهای پیشین که بیشتر بر ژنتیک تمرکز داشتند، این پژوهش ۱۵ عامل سبک زندگی و سلامت را شناسایی کرد که با افزایش خطر YOD ارتباط دارند:
وضعیت اجتماعی-اقتصادی پایین
انزوای اجتماعی
اختلال شنوایی
سکته مغزی
دیابت
بیماری قلبی
افسردگی
کمبود ویتامین D
التهاب بالا (اندازهگیری شده با پروتئین CRP)
داشتن دو نسخه از ژن ApoE4 ε
سوءمصرف الکل (مصرف زیاد مضر است، ولی نوشیدن متوسط ممکن است با خطر کمتر همراه باشد(این به این معنا نیست که مصرف متوسط الکل ریسک زوال عقل را کاهش میدهد؛ رابطه علی مستقیمی بین مصرف متوسط الکل با کاهش ریسک زوال عقل نیست))
تحصیلات پایین
ضعف بدنی (قدرت دست ضعیف)
استرس مزمن
تنهایی
🚀 @ofoghroydad
• تحصیلات بالاتر و قدرت بدنی بهتر، با کاهش خطر YOD همراه بودند.
• سلامت روان (پرهیز از استرس، افسردگی و انزوا) اهمیت بالایی دارد.
• بسیاری از این عوامل قابل اصلاح هستند، بنابراین تغییر سبک زندگی میتواند احتمال ابتلا را کاهش دهد.
پژوهشگران تأکید کردند که هرچند این عوامل الزاماً علت مستقیم YOD نیستند، اما شناساییشان میتواند به پیشگیری و درمان کمک کند.
زوال عقل زودهنگام تأثیر سنگینی بر زندگی افراد دارد، چون معمولاً در سنین فعال شغلی و خانوادگی رخ میدهد.
🚀 @ofoghroydad
🧠 JAMA Neurology
این تصویر، نوع جرثقیلی است که در حال بار زدن یا جابجایی کانتینر های حاوی موادی شیمیایی است که در ویدئوی قبلی مشاهده میکنید.
این جرثقیل برای بار زدن یا جابجایی این محموله ها بوده است.
به نظرم این منطقی ترین توضیح این ویدئو است و این معمای «نوع ماده شیمیایی» است که حل نشده باقی مانده است.
کشته شدن ۴ هموطن تا اینجا تایید شد.
این اتفاق باعث تاسفه.
این اتفاق(عمدی یا غیرعمدی) «بدون هیچ شکی» ناشی از سهل انگاری مسئولین رژیم سفاک ولایت وقیح بوده است. بلای طبیعی نیست این.
یا داشتند مواد خطرناک تحریم شده را به صورت نا ایمن در جایی ذخیره میکردند یا مربوط به تپه های رها شده گوگرد است و امثالهم. آتش سوزی و سپس انفجارهای اینچنینی نمیتوانند بدون مقصر انسانی باشند.
بلکه این اتفاق ناشی از زنجیرهای از علل بودهاند که در نهایت ریشه در سهلانگاری مسئولانی همچون معاونان، وزرا، فرماندهان و حرامزادگانشان، دارد.
از سوی خودم جان باختن تعدادی از هموطنان را به شما تسلیت میگویم.
🩸
+ یکی از دوستان پیام داده که «شاید کار نفوذی کشور خارجی باشه آتش سوزی اولیه برای انفجارهای بعدش»
این حتی اگر تایید هم شود اصلا از مقصر بودن این رژیم و سرانش نمیکاهد، این رژیم است که وضعیت را به این نقطه رسانده. هر خونی که توسط کشور خارجی در کشور ریخته شود مقصرش اول رژیم حاکم است که کار را به اینجا کشانده است.
هشدار
ویدئو حاوی صدا و تصاویر آزار دهنده است⚠️
ویدئو دلخراش است؛
بعد یک مشت احمق بیشعور هیجان زده آرزوی حمله خارجیها به ایران را دارند.
+ تعداد زخمی ها به ۵۶۱ نفر رسید