#زن_زندگی_آزادی صفحه رسمی کانال افق رویداد تاسیس ۲۰۱۵ کانال دیگر ما: @ofoghroydadd گروه علمی افق رویداد برای بحث: https://t.me/+-f-gMUIVkXk4ZjA0 آرشیو مستند و کلیپ علمی و کتاب: @ofoghclip
تغییر دیدگاهها درباره تنبیه بدنی (Spanking) در جهان و آمریکا
۱. وضعیت قانونی در آمریکا
از سال ۱۹۷۷، دیوان عالی آمریکا تنبیه بدنی در مدارس را مجاز دانسته است.
هماکنون در ۱۹ ایالت آمریکا تنبیه بدنی در مدارس قانونی است.
هر سال بیش از ۱۰۰ هزار دانشآموز در مدارس آمریکا تنبیه بدنی میشوند.
در قوانین ایالتی آمریکا:
تنبیه بدنی توسط والدین در صورتی که رد و اثر (مانند کبودی، تورم یا زخم) نگذارد، مجاز است.
استفاده از اشیایی مانند چوب، کفش، یا قاشق چوبی برای تنبیه هنوز در برخی خانوادهها دیده میشود.
از ۱۸ سالگی به بعد، هرگونه تنبیه بدنی حکم خشونت خانگی یا حمله فیزیکی دارد.
۲. وضعیت جهانی
تاکنون ۶۸ کشور تنبیه بدنی کودکان را در هر شرایطی (حتی در خانه) غیرقانونی اعلام کردهاند.
سوئد در سال ۱۹۷۹ اولین کشوری بود که تمام اشکال تنبیه فیزیکی را ممنوع کرد.
در برخی کشورها مانند نپال، کودکان از منظر قانونی حقوق برابر با بزرگسالان در زمینه محافظت از آسیب دارند.
۳. دیدگاه مردم آمریکا
۵۶٪ بزرگسالان آمریکایی هنوز موافقند که «گاهی لازم است کودک را محکم تنبیه بدنی کرد».
این میزان در سال ۱۹۸۶، ۸۳٪ بوده و به تدریج کاهش یافته است.
۳۱ ایالت آمریکا paddling (ضربه با چوب یا دست) را در مدارس ممنوع کردهاند.(در بقیه ۵۰ ایالت مجاز است)
۴. اثرات تنبیه بدنی
اثرات منفی فوری و بلندمدت:
کاهش تواناییهای مدیریت و کنترل رفتاری در کودکان.
افزایش رفتارهای پرخاشگرانه در نوجوانی (مانند خشونت در روابط عاشقانه).
افزایش مشکلات روانی و اعتیاد در بزرگسالی.
تنبیه بدنی در کوتاهمدت رفتار را متوقف میکند، اما اثرات مخرب آن در بلندمدت ظاهر میشود.
هیچ مطالعهای مزایای بلندمدت تنبیه بدنی را تایید نکرده و تحقیقات فراوان به مضرات آن تأکید دارند.
تنبیه بدنی بهعنوان یکی از تجربیات نامطلوب کودکی (ACE) شناخته شده که میتواند سلامت فرد را در طول عمرش به خطر بیندازد.
۵. ابهام در تعریف و اجرای تنبیه بدنی
تعریف «spanking» در هر خانواده و منطقه متفاوت است:
تعداد ضربات، لباسپوشیده یا بدون لباس بودن، استفاده از ابزار.
تنبیه بدنی معمولاً تا سن ۱۲ سالگی متداول است؛ بعد از آن کودکان توانایی مقابله پیدا میکنند.
این آمارها جهت آگاهی برای پیشبرد بحثهای شما، از وضعیت کشوری مثل آمریکا و سایر کشورها است
و همچنین اینکه تنبیه بدنی چه عواقبی دارد.
منبع: theconversation
مقالات ارجاع داده شده از آمارها در لینک بالا موجود است
🚀 @ofoghroydad
من هیچگاه از شبکه اجتماعی اینستاگرام استفاده نکردهام و نخواهم کرد. اما گاهی ویدئوهایی به من نشان میدهند.
دیروز ویدیویی به من نشان داده شد که در آن مردی ایرانی یک نوزاد (احتمالا چند روزه) را روی میز گذاشته بود و به شدت فک و گونهها و سایر استخوانهای صورت او را فشار میداد و میگفت این کار را انجام دهید تا صورت بچه خوشفرم شود!
این رفتار به شدت خشمگینم کرد و دایره واژگانم در زمینه توهین دو برابر شد. احساس کردم باید در برابر این مسأله واکنشی نشان دهم. این کودک بیگناه به هیچ عنوان سزاوار چنین برخوردی نیست.
همچنین، ویدیوهایی که نشان میدهند بزرگسالان در حضور فرزندانشان از مواد مخدر استفاده میکنند، نیز به هیچ عنوان قابل قبول نیستند. خنداندن و سرگرم کردن دیگران به چه قیمتی؟
این رفتارها غیرقابل درک و بسیار خطرناک هستند. این افراد باید تحت پیگرد قانونی قرار گیرند و باید یک سازمان مسئول وجود داشته باشد که تهدید کند در صورت ادامه چنین رفتارهایی، فرزندشان از آنها گرفته خواهد شد.
در برخی کشورهای دیگر اینگونه نظارتها و اقدامات در راستای حفاظت از کودکان انجام میشود.
«کودک و نوزاد» تا زمانی که سلامت جسمی و روانیاش تهدید نشده باشد، متعلق به والدین است.
اما به محض اینکه تهدیداتی متوجه او شود، باید به والدین هشدار داده شده و در صورت لزوم کودک از آنها جدا شود.
در نسلهای گذشته چنین رفتارهایی از سوی والدین مشاهده نمیشد؛ یعنی منظورم این است که لااقل من اصلا تجربه دیدن و شنیدن چنین رفتارهای احمقانهای با کودکان از طرف والدین را ندارم و من مرد دنیا ندیدهای هم نیستم. به یاد دارم زمانی که کودک بودم و پدرم میخواست با دوستانش فیلمی تماشا کند، در اتاقی مجزا این کار را میکرد و من را راه نمیدادند. در حالی که اینها تنها کشاورز بودند.
احتمالا نسلهای قدیمیتر، در مقایسه با برخی والدین جدید، به مراتب از آگاهی و تربیت بهتری برخوردار بودند.
متاسفانه برخی از والدین امروزی به جای توجه به تربیت فرزند، تنها به مسائل مادی و کارهای روزمره میپردازند و به هیچ وجه اولویتهای تربیتی برایشان در نظر گرفته نمیشود.
خلاصه این تحقیق تازه (از هوش مصنوعی):
۱. تاثیرات مغزی: افرادی که تک فرزند هستند، حجم مغزشون به طور کلی کوچکتر از کسانی است که خواهر و برادر دارند، ولی در بعضی بخشها مثل مخچه، حجمشون بزرگتره.
۲. رفتار و شخصیت: برخلاف باور عمومی که تک فرزندان به مشکلداری معروف هستند، این مطالعه نشان داده که تک فرزندان به طور کلی در زمینههای شناختی و سلامت روانی عملکرد بهتری دارند(البته اگر محیط رشدشان مناسب باشد).
۳. تاثیرات محیطی: بیشتر از اینکه خود تک فرزند بودن تاثیر بذاره، محیطی که تک فرزندان در اون رشد میکنند، مثل وضعیت اقتصادی خانواده یا حمایتهای اجتماعی، تاثیر زیادی داره.
به طور کلی، این مطالعه نشون میده که تک فرزندی میتونه هم جنبههای مثبت و هم منفی داشته باشه، ولی جنبههای مثبت معمولا بیشتر به شرایط محیطی و حمایتی بستگی داره.
https://medicalxpress.com/news/2025-04-explores-impact-siblings-brain-behavior.html
Nature Human Behaviour (2025)
پوستر هزار و خوردهای سیاره فرخورشیدی سنگی و یخی
➕ @ofoghroydadd
نوعی مگس کوچک از خانواده فورید (Phorid fly) به مورچهها حمله میکند و آنها را به زامبی تبدیل میکند. مادهی این مگس، تخم خود را درون قفسهسینه (سینهگاه) مورچه کارگر میگذارد. تخم به لارو تبدیل میشود و در طی چند هفته، از سینه به سر مورچه مهاجرت میکند. در این مدت، مورچه به ظاهر طبیعی است و به فعالیت عادی در کلنی ادامه میدهد.
اما زمانی که لارو آماده دگردیسی میشود، مورچه را مجبور به ترک لانه میکند و کنترل حرکاتش را در دست میگیرد. پس از مدتی، لارو آنزیمی ترشح میکند که باعث جدا شدن سر مورچه از بدنش میشود. سپس داخل سر خالی شده میماند و در آنجا به شفیره (پوپ) تبدیل میشود. سر سخت مورچه محافظی برای لارو در این مرحله است. در نهایت، مگس بالغ از داخل سر جدا شده بیرون میآید و این چرخه تکرار میشود.
مورچه در تمام این مدت تقریباً عادی عمل میکند.
مگس ماده در طبیعت عمر بسیار کوتاهی (کمتر از یک هفته) دارد و در همین مدت باید دهها تخم بگذارد.
موفقیت این تخمگذاری بسیار پایین است (در آزمایشگاه حدود ۶۵٪ تلاشها شکست میخورد).
این فرایند نوعی زامبیسازی بیولوژیک است که کنترل رفتار میزبان را در دست میگیرد و پایانی وحشتناک برای مورچه رقم میزند.
🚀 @ofoghroydad
🐜 Livescience
اجداد ایرانی ما زمانی بر ۴۴ درصد جمعیت سیاره حکم میراندند(بزرگترین جمعیت، که در گینس هم ثبت شده)
هیچ پادشاهی و امپراطوری در طول تاریخ ایرانزمین تنها از پارس نبوده است و همواره مشتکل از ده ها قوم دیگر ایرانی و حتی غیرایرانی با انواع زبانهای ایرانی و غیرایرانی و فرهنگها و ادیان ایرانی و غیر ایرانی متفاوت بوده است.
خب! عجب وضعی!
پس اجداد ایرانی ما چه رویکردی نسبت به این تنوع شدید پیش گرفتند و درواقع چه کار کردند؟ سرکوب کردند یا اگر نه چه راهی پیدا کردند؟
🚀 @ofoghroydad
قصه سیبزمینی و آلو
چرا در جنوب ایران به سیبزمینی میگویند آلو و چرا در باقی نواحی میگویند سیبزمینی؟
من خوابیدم عصری بیدار شدم اینجا سایتهای خبری نوشتن ۶ تا زن رفتن فضا برگشتن تو این فاصله!
Читать полностью…سیانان به نقل از منابعی که نام آنها را اعلام نکرده مدعی شد، در جریان مذاکرات روز شنبه نمایندگان جمهوری اسلامی و آمریکا در خانه شخصی وزیر خارجه عمان، استیو ویتکاف و تیم او در سالن پذیرایی سمت راست ورودی خانه نشستند و عباس عراقچی و هیات همراه در اتاقی در سمت چپ و عمانیها به زبان انگلیسی بین دو طرف پیام منتقل میکردند.
براساس این گزارش دو هیات پس از پایان مذاکرات برای چند دقیقه در راهروی مرمرین این خانه که در فاصله ده دقیقهای فرودگاه مسقط است، دیدار کردند.
بدن شما همین ۵ دقیقه پیش سرطان را کُشت
زیرنویس حمیدرضا بیدار
⚫ @ofoghroydadd
☝
این هم تصویر پست پایین که فرمتش رو عوض کردم چون با فرمت اصلی باز نمیشه روی موبایل
Читать полностью…کرههای دایسونِ بیگانه واقعاً میتوانند وجود داشته باشند؛ اما تنها در این نوع سامانهی ستارهای، این را پژوهش تازه میگوید
آیا میشود کره دایسونی ساخت که دچار ناپایداری فاجعهبار نشود؟
پژوهش جدید میگوید بله؛ اما فقط در یک نوع ویژه از سامانهی ستارهای.
کرههای دایسون، سازههای بزرگ و فرضی هستند که تمدنهای پیشرفته بیگانه ممکن است برای احاطه یک ستاره و بهرهبرداری از انرژی آن بسازند.
اما این ایده یک ایراد مرگبار دارد: چنین ساختاری ذاتاً ناپایدار است و خیلی زود از هم میپاشد.
حالا اما یک مهندس ادعا کرده که راهی برای پایدار کردن این سازهها پیدا کرده؛ و تنها چیزی که لازم است، دو ستاره در یک منظومه است.
در دهه ۱۹۶۰، فریمن دایسون، فیزیکدان و متفکر چندرشتهای، ایده این کرهها را مطرح کرد.
او تصور میکرد که یک جامعه پیشرفته، نیاز سیریناپذیری به فضا و انرژی خواهد داشت.
اگر آنقدر توانمند باشند، میتوانند یک سیاره را از هم بپاشند و به یک پوسته کروی عظیم تبدیل کنند؛
پوستهای که ستاره را دربر بگیرد و معادل میلیاردها سیاره سطح قابل استفاده و مقدار عظیمی انرژی را فراهم کند.
دایسون محاسبه کرد که اگر از سیارهای با جرم مشتری استفاده شود، میتوان پوستهای ساخت که خورشید را در فاصلهای تقریبا برابر با مدار زمین احاطه کند.
اما مشکل این است که درون چنین پوسته توخالیای، نیروی گرانش خنثی میشود.
یعنی هیچ چیزی این پوسته را به ستاره متصل نمیکند.
هرکدام در مسیر جداگانه خود حرکت میکنند و سرانجام ستاره به پوسته برخورد کرده و آن را نابود میکند.
اما در مقالهای که در ۲۹ ژانویه در مجله Monthly Notices of the Royal Astronomical Society منتشر شد،
کالین مکاینس، مهندس دانشگاه گلاسگو، راهحلی نظری برای پایدار کردن کره دایسون ارائه کرده است.
کلید ماجرا این است که به یک سامانهی دوتایی (با دستکم دو ستاره) نیاز دارید.
جستجو برای کرههای دایسون پایدار
مکاینس ابتدا در سامانههای دوتایی، به دنبال نقاطی گشت که بتوان در آنها کره دایسون را پایدار قرار داد؛
جایی که کره در جای خودش بماند و نیروهای گرانشی وارد بر آن یکنواخت باشد.
او ابتدا حالتی را یافت که در آن کره هر دو ستاره را احاطه میکند.
اما این وضعیت هم فقط اندکی پایدار بود و به احتمال زیاد همان مشکل برخورد را داشت.
حالت دیگر زمانی رخ میدهد که کره بهصورت مستقل، بدون دربر گرفتن هیچکدام از ستارهها، به دور آنها بچرخد.
اگرچه این حالت میتواند برای ایستگاههای فضایی مفید باشد، ولی مزیت جمعآوری انرژی از ستاره را از دست میدهد.
اما در نهایت، مکاینس یک پیکربندی هم پایدار و هم مفید پیدا کرد:
در سامانههایی که یکی از ستارهها بسیار کوچکتر از دیگری است، کره دایسون میتواند آن ستارهی کوچکتر را دربر بگیرد.
حرکت این ستارهی کوچک در منظومه، مانند یک لنگر گرانشی عمل میکند و باعث میشود کره همراه با مدار مشترک سامانه حرکت کند و از برخورد فاجعهبار با ستاره جلوگیری شود.
محدودیتها و نکات مهم
چند نکته مهم در این مدل وجود دارد:
ستاره کوچک نباید بیشتر از حدود یک دهم جرم ستاره بزرگ باشد، وگرنه نقطهی پایدار از بین میرود.
کره باید بسیار سبک و نازک باشد تا نیروی گرانش خودش باعث برهم خوردن تعادل سیستم نشود.
البته این تحلیل هیچ ملاحظات عملی مثل تنشها، فشارها و شیوه ساخت چنین سازهای را در نظر نمیگیرد.
پیامدها برای جستجوی حیات فرازمینی
اگرچه بعید است انسانها در آینده کره دایسون بسازند، اما این پژوهش میتواند در جستجوی تمدنهای فرازمینی مؤثر باشد.
به احتمال زیاد، یک تمدن پیشرفته نیز پیش از ساختن کره دایسون، به همین نتیجه میرسد.
پس نباید به دنبال آنها در اطراف ستارههای تنها گشت.
در عوض، دانشمندان میتوانند در پی ستارههای بزرگ و درخشان بگردند که در کنار خود همراهی کمنور در طیف فروسرخ دارند —
نشانهای از گرمایی که از درون کره دایسونی که ستارهی کوچکتر را در بر گرفته، به بیرون نشت میکند.
🚀 @ofoghroydad
مقاله اصلی 🥉
مرتبط:
کره دایسون در اطراف سیاهچاله میتواند از تمدنهای فرازمینی پرده بردارد
راه جدیدی برای یافتن ابرسازههای بیگانه : کره دایسون
مغز ماتروشکا چیست
کاربران گرامی
کنترل و مدیریت بخش دیدگاه هر دو کانال افق رویداد برعهده من نیست و بر عهده ادمینهای گروههای مربوطه است؛ این یعنی این مدیران زیر قوانین خودشان تصمیم گیری میکنند و این توافقی است که صورت گرفته و ما در کار هم دخالت نمیکنیم.
بنابراین اگر دیدگاه شما حذف شد یا محدود شدید، باید به ادمینهای گروهها پیام بدهید.
و همچنین اگر میبینید برخی پست ها بخش دیدگاه ندارند این یعنی ادمین گروه صلاح دیده آن پست را از گروهشان پاک کند.
درباره سناریوهای احتمالی پیش روی رژیم در گفتوگوی پیش رو با آمریکا
پیشتر اشاره کردهایم که چه رژیم تن به گفتوگو دهد و چه مسیر بمباران را طی کند، هر دو حالت از نظر وجهه داخلی و بینالمللی برای آن تحقیرآمیز است. اما تفاوت کلیدی میان این دو در میزان خسارت اقتصادی است: گزینهی نخست (گفتوگو) هزینهی اقتصادی قابل توجهی ندارد، در حالی که گزینهی دوم (بمباران) میلیاردها دلار خسارت بر جای میگذارد. بنابراین، اگر سران رژیم مغز آخوند خورده باشند و درنتیجه حاضر به گفتوگو نشوند، باید پذیرفت که به راستی دچار نوعی زوال عقل سیاسی شدهاند.
اما در صورت ورود به گفت و گو(که این در ساعات آینده آغاز میشود)، چند سناریو قابل تصور است:
۱. مذاکره با هدف وقتکشی:
در این حالت، رژیم صرفاً برای خرید زمان وارد گفتوگو میشود. هدف، کش دادن روند گفتگوها تا تغییر دولت در آمریکا یا تغییر در رویکرد آن است؛ یا دستکم، سرگرم کردن طرف غربی تا درگیر مسائل دیگر شود. طرحهایی نظیر «توافق موقت و محدود» نیز ذیل همین راهبرد قرار میگیرند؛ بهطور مثال، رژیم ممکن است در ازای امتیازات جزئی یا مبهم، با نصب دوربینهای بیشتر یا بازرسیهای گستردهتر موافقت کند، بدون تعهد جدی یا بازده مشخص. این روند ممکن است بیش از یک سال به طول انجامد.
نتیجه کلی:
به سود رژیم، به زیان مردم ایران، به زیان آمریکا و اسرائیل.
۲. مذاکره با هدف دستیابی به توافق جدی:
در این سناریو، مذاکرات بهصورت جدی دنبال میشود و منجر به توافقی میگردد که اگرچه در کوتاهمدت منعقد شده، اما ماهیتی بلندمدت دارد. نمونهی مشابه آن برجام است؛ توافقی که موجب رفع بسیاری از تحریمها شد و به رژیم فرصت تنفس تازهای بخشید. البته در این مسیر، رؤیای دستیابی به تسلیحات هستهای برای مدت معینی دفن میشود و تهدیدات مستمر اسرائیل نیز از میان میرود. چنین توافقی، اگر توسط دولت ترامپ حاصل شود، از نگاه آن دولت، یک دستاورد بزرگ تاریخی به شمار میآید_هرچند در واقع میراث دولت اوباما بوده که ترامپ آن را پاره کرد تا نسخهی امضاشدهی خودش را جایگزین سازد.
نتیجه کلی:
یک برجام تازه؛ به زیان مردم ایران، به سود رژیم، به سود دولت ترامپ، و به سود اسرائیل.
۳. عدم توافق:
در صورت شکست مذاکرات، دو مسیر عمده محتمل است:
الف. حمله به تاسیسات هستهای و نظامی:
در این حالت، آمریکا ممکن است دستور حمله نظامی به تاسیسات هستهای و برخی مراکز نظامی را صادر کند. هرچند شخصاً موافق هیچگونه حمله به ایران نیستم، اما در صورت وقوع آن، رژیم هم از نظر نمادین و هم در بُعد فنی به شدت تحقیر شده و خسارات سنگینی را متحمل میشود. در نتیجه، توان تهاجمی آن برای مدت طولانی کاهش مییابد، اما تأثیر مستقیمی بر وضعیت زندگی مردم نخواهد داشت. ممکن است حتی بهطور موقت حمایت مردمی از رژیم اندکی افزایش یابد.
نتیجه کلی:
تحقیر رژیم، نابودی ظرفیتهای هستهای، بازدارندگی درازمدت(یک یا چند دهه)، ناامیدی بیشتر مردم، و به سود آمریکا و اسرائیل.(من تبعات سیاست داخلی این اتفاق در بین سران رژیم را قلم گرفتهام، حتی ممکن است چنین تحقیری منجر به کودتا و اتفاقات جدی در بین سران سپاه و ارتش و سیاستمداران شود، بعید است ولی ناممکن نیست، در هر حال تبعات حمله به تاسیسات بر روی سیاست داخله را نادیده گرفتهام و بررسی نمیکنم؛ همچنین من فرض کردهام رژیم جرات «پاسخگویی بزرگ» ندارد و صرفا موشک پراکنی مثل گذشته خواهد داشت. چون بعید است وارد جنگ تمام عیار با قدت نخست دنیا شود)
ب. حمله به قصد تغییر رژیم:
ممکن است؛ این گزینه پیامدهایی پیچیدهتر و پیشبینیناپذیر دارد. در گذشته، عدم آمادگی ذهنی مردم برای تغییر حکومت به دلیل مذهبیبودن و باورهای آرمانگرایانهی دینی، مانعی جدی محسوب میشد. این رفع شد؛ بیشتر مردم سکولاریسم میخواهند؛ اما امروز، خطر بزرگتری جایگزین آن شده: قومگرایی.
در صورت فروپاشی رژیم، اگر از پیش بر سر «دولت گذار» و «رهبری موقت» توافقی شکل نگیرد و دعوای جمهوریخواهی و پادشاهیخواهی به تعویق نیفتد، کشور ممکن است وارد چرخهای از هرجومرج، تجزیهطلبی و درگیریهای قومی و مذهبی (شیعه/سنی) شود.
در مقابل، اگر از هماکنون، توافق ملی بر سر دولت موقت و تداوم ارتش بهعنوان یک نهاد متحد شکل گیرد و نیروهای نظامی به جای فروپاشی، تابع دولت گذار شوند، خطر تجزیه میتواند به «صفر» برسد.
پرسش کلیدی اینجاست:
آیا مردم ایران از درک و بلوغ کافی برای چنین توافق ملی برخوردارند؟ یا پس از سقوط رژیم، کشور به صحنهای برای جنگهای داخلی، قومی و فرقهای تبدیل خواهد شد؟
سام آریامنش
چه چیزی بزرگترین میمونی را که روی زمین پرسه می زد از بین برد؟ ما در نهایت ممکن است یک پاسخ داشته باشیم
تحقیقات جدید نشان می دهد که بزرگترین میمونی که در سیاره زمین پرسه میزد، در آزمون زمان تاب نیاورد و زمانی که همتایان کوچکترش با تغییرات محیطی سازگار شدند، از بین رفت.
گونه Gigantopithecus blacki با حدود سه متر قد می توانست به وزن ۳۰۰ کیلوگرم برسد. با این حال، محققان دریافتهاند که این قامت غولپیکر، G. blacki را برای شرایط متغیر فزایندهای از سایر میمونهای چابکتر مانند اورانگوتانها که با آنها سازگار شده بودند، بینیاز میکند.
زمان و دلیل مرگ نهایی G. blacki _که با چهار استخوان فک و چند هزار دندان شناخته شده بود_ برای دههها برای دیرینهشناسان یک راز حل نشده است.
داستان G. blacki یک معما در دیرینه شناسی است - چگونه ممکن است چنین موجود قدرتمندی در زمانی که دیگر نخستی ها در حال سازگاری و زنده ماندن بودند منقرض شود؟"
برای ترسیم جزئیات داستان انقراض، یک تیم تحقیقاتی محیطی را بازسازی کردند که G. blacki در حدود ۲ میلیون سال پیش در آن زندگیمیکرد، یعنی زمانی که نخستیها برای اولین بار ظاهر شدند و محیطهای مربوط به اواخر پلیستوسن میانی، زمانی که در نهایت منقرض شد.
آنها فسیل ها و نمونه های رسوب ۲۲ غار در جنوب چین را تجزیه و تحلیل کردند که نیمی از آنها حاوی بقایای G. blacki بود. در مجموع، این فسیلها بزرگترین مجموعه شواهد G. blacki را نشان میدهند که کل محدوده آن را در بر میگیرد.
در حالی که سوابق فسیلی نمی توانند به طور قطعی به ما بگویند که چرا یک گونه از بین رفته است، تعیین دقیق زمان ناپدید شدن یک گونه می تواند به محققان کمک کند تا دوره های تغییرات محیطی و رفتاری را که به موازات آن انقراض صورت می گیرد، را محدود کنند.
کیرا وستاوی ژئوکرونولوژیست دانشگاه مک کواری، که به همراه ژانگ این مطالعه را رهبری کرده است، می گوید: "بدون تاریخ گذاری قوی، شما به سادگی به دنبال سرنخ هایی در مکان های اشتباه هستید."
وستاوی و ژانگ و همکاران تخمین می زنند که G. blacki بین ۲۹۵۰۰۰ تا ۲۱۵۰۰۰ سال پیش بر اساس ۱۵۷ تاریخ رادیومتری_که با استفاده از شش تکنیک مختلف تاریخ گذاری ایجاد کردند_ منقرض شد.
تجزیه و تحلیل گردهها نشان داد که درست کمی قبل از مرگ این گونه، جنگلهای جنوب چین از شرایطی شبیه جنگلهای انبوه با تاجپوشهای سنگین، آب فراوان و میوههای فراوان به مناظر خشکتر با جنگلهای بازتر و علفزارهای مستعد آتشسوزی تغییر کرده بودند.
آنالیزهای دندانپزشکی نشان داد که G. blacki در مقایسه با نزدیکترین پستاندار شناخته شده خود، اورانگوتان چینی منقرض شده (Pongo weidenreichi) با تغییرات محیطی سازگاری خوبی نداشت.
دندانهای G. blacki با نزدیک شدن به پایان این گونه، نشانههایی از استرس مزمن داشتند و با باز شدن و خشک شدن جنگلها، رژیم غذایی آن نیز از تنوع کمتری برخوردار شد، تعداد جمعیت کاهش یافت و محدوده جغرافیایی G. blacki کاهش یافت.
محققان در مقاله خود می نویسند: "این اولین بینش در مورد رفتار G. blacki به عنوان گونه ای در آستانه انقراض است که کاملاً در تضاد با P. weidenreichi است که در این زمان استرس بسیار کمتری نشان می دهد.
محققان خاطرنشان می کنند که G. blacki در جنگل های باز بیشتر در معرض یا تهدید قرار گرفت، چون این ایپ به میوه های غنی از مواد مغذی وابسته بود که با تغییر جنگل ها کمیاب شدند.
وستاوی میگوید: با وجود تهدید ششمین رویداد انقراض جمعی که همینک بر سر ما قرار دارد، نیاز مبرمی به درک علت انقراض گونهها وجود دارد.
مقاله اصلی Nature
سام آریامنش
⭐️ @ofoghroydadd
مطالب مرتبط
خلاصهای از گزارشی که میفرستم شاید کمی برای شما شگفت انگیز باشد.
این گزارش هیچ ارتباطی با ویدئوی تنبیه دانش آموزان کرمانشاهی در فضای مجازی ندارد و همین چند ساعت پیش منتشر شده است.
نظر من این است که این پژوهشها به ما میگویند که به جیبت و شرایط جامعه نگاه کن(چون محیط رشد مهمتر است)
آنگاه:
۱. اگر وضعیت جیب شما و شرایط جامعه(حقوقی، اجتماعی، آزادی ها، آینده) مناسب است، پس منطقی است که حداقل دوتا داشته باشید؛ یعنی وقتی شرایط مناسب است چرا فرزندمان را از داشتن حق و تجربهی برادری یا خواهری تا آخر عمر محروم کنیم و ریسک کنیم، در حالی که میتوانیم از نظر اقتصادی از عهده دوتا یا بیشتر بربیاییم.
۲. اگر نه، همان یکی هم زیادی است و حتی شاید بهتر است تا شرایط مناسب نشده، اصلا بچه نداشته باشیم.
در نهایت این تصمیمی خصوصی است؛ گرچه ندانم کاری، باری روی دوش دولت و جامعه میاندازد.
➖➖➖➖➖
همچنین این بحث که یک زوج از نظر روانی و اخلاقی و اقتصادی (و اینکه توانایی پرورش کودک را دارند) اصلا حق فرزندآوری را دارند یا نه، بحث مجزایی است که من خیلی واردش نمیشوم.
شاید برخی زوجها، حق فرزندآوری نباید داشته باشند، چون به روشنی و به معنای واقعی کلمه دیوانهاند(به اینستاگرام نگاه کنید پیدا میکنید).
اینها تنها نظر من است؛ اینکه نظر شما چیست میتوانید در بخش دیدگاه بفرستید اگر بحث را سیاسی نکنید و هوشمندانه بحث کنید!
پوستر آخر هم باغ وحش سیارات فراخورشیدی هست
حدود هزار و خورده ای سیاره که از چپ به راست همگرم تر هست
پوسترهای معرفی شده بر اساس داده های علمی هستند.
➕ @ofoghroydadd
اینها برای چاپ کردن برای کلاس های درس و اتاق شخصی شما (به ویژه کودکان و نوجوانان) مناسب هستند.
پوستر فوقالعاده جالب و با جزئیات از جدول تناوبی عناصر
➕ @ofoghroydadd
وقتی بزرگنمایی میکنید بسته به مدل موبایل شما باید چند ثانیه برای باز شدنش صبر کرد.
این همان مفهوم
Pax Persica(Persian Peace)
است، آشتی ایرانی یا همزیستی ایرانی.
این عبارت در اصل بر همان ایده همزیستی مسالمتآمیز و احترام به ادیان، فرهنگها و زبانهای متفاوت تأکید دارد. در دورههای مختلف امپراتوریهای ایرانی مانند هخامنشیان، سیاستهای مدیریتی به گونهای اجرا میشد که به ملتها و اقوام مختلف اجازه میداد تا فرهنگ و مذهب خود را حفظ کنند. این رویکرد نه تنها به تقویت انسجام و اتحاد در داخل امپراتوری کمک میکرد، بلکه زمینهای برای توسعه تجارت، تبادل دانش و تعاملات فرهنگی فراهم میساخت.
مفهوم Pax Persica بیشتر از صرفاً صلح فیزیکی و امنیت منطقهای، نشاندهندهی یک سیستم هماهنگ و مدیریتی است که به تفاوتها احترام میگذارند و سعی در بهرهگیری از پتانسیلهای گوناگون فرهنگی و زبانی در راستای منافع مشترک داشتهاند.
هر چیزی یه قصهای داره…
قصه ما هم یه قصه بزرگه
سرودی حماسی از گویچههای شناور در دریای آغازین تا جانورانی که سودای سفر به ستارگان در سر دارند
از دوم اردیبهشت، تا آخر تابستان، ۲۰ نشست
سه شنبهها ساعت ۱۸ الی ۲۰ - برخط
ثبت نام و اطلاعات بیشتر:
۰۲۱-۸۸۸۴۵۶۶۸
۰۹۹۰۹۲۹۲۷۴۹
در یک دستاورد تاریخی، نخستین نوزاد حاصل از لقاح آزمایشگاهی (IVF) بهطور خودکار متولد شد. این فرآیند در مکزیک و به کمک سیستم رباتیک کنترلشده از نیویورک انجام شد. روش استفادهشده، تزریق اسپرم به درون تخمک (ICSI) بود؛ تکنیکی که از دهه ۱۹۹۰ برای درمان ناباروری مردان بهکار میرود. در این پروژه، سیستم خودکار با کمک هوش مصنوعی، بهترین اسپرم و جنین را انتخاب و تزریق را بهدقت انجام داد.
گرچه این فرآیند زمانبر تر از روش دستی بود، اما به استانداردسازی ICSI کمک میکند و میتواند خطاهای انسانی را کاهش دهد. پژوهشگران میگویند این فناوری میتواند در آینده باعث افزایش دسترسی، کاهش هزینهها و بهبود کیفیت IVF شود. البته هنوز مطالعات بیشتری برای ایمنی و کارایی کامل این روش لازم است.
💉 Livescience
🚀 @ofoghroydad
بر خلاف ادعاهای سیاسی دولت ترامپ، نژاد یک واقعیت بیولوژیکی نیست
در میان موجی از فرمانهای اجرایی اخیر دونالد ترامپ، یکی از آنها نسبت به «روایتی تحریفشده» درباره نژاد که «بر اساس ایدئولوژی و نه حقیقت» ساخته شده هشدار آمیز بود. در این فرمان، نمایشگاهی در موزه هنر آمریکایی اسمیتسونیان با عنوان «شکل قدرت: روایتهایی از نژاد و مجسمهسازی در آمریکا» بهعنوان یک نمونه معرفی شده است. این نمایشگاه، بیش از دو قرن مجسمههایی را به نمایش میگذارد که نشان میدهند هنر چگونه نگرشها و ایدئولوژیهای نژادی را تولید و بازتولید کرده است.
فرمان اجرایی این نمایشگاه را محکوم میکند، چرا که به باور آن، نمایشگاه این دیدگاه را ترویج میکند که نژاد یک واقعیت زیستی نیست، بلکه یک ساخته اجتماعی است؛ جملهای که در آن آمده: «نژاد اختراع بشر است.»
ظاهراً این فرمان با جملاتی مانند این نیز مخالف است: «هرچند ژنتیک افراد بر ویژگیهای ظاهریشان (فنوتیپ) اثر میگذارد و نژاد خوداظهار افراد ممکن است تحتتأثیر ظاهر بدنی باشد، اما خودِ نژاد یک ساخته اجتماعی است.»
اما این جملات از موزه اسمیتسونیان نیستند، بلکه از انجمن ژنتیک انسانی آمریکا نقل شدهاند. دانشمندان نیز دیدگاهی مخالف با واقعیت زیستی نژاد دارند و در مقالات متعدد علمی نشان دادهاند که نژاد، مفهومی زیستی نیست.
من بهعنوان تاریخنگاری که ....
ادامه این تحلیل ✍️
🚀 @ofoghroydadd
چرا از نظر علمی برای انسان نژاد وجود ندارد؟
پاسخ به چند سوال در زمینه تکامل
• هدف غایی تکامل سازگاری و بقای جانوران است؟
• هدف یا هدف غایی تکامل هرچه بیشتر پیچیدهتر کردن جانوران است؟
• هدف تکامل بهینه کردن هرچه بیشتر بدن جانوران است؟
• از کجا میدانید تکامل هدفی ندارد و مردود کنندهی ایدهی "خلقت موجودات زنده" است؟
• منظور از خلقت گرایی چیست که میگویند فلسفهی تکامل آن را مردود کرده است؟
• چطور میتوانیم احتمال دخالت یک طراح و یا خالق در روند تکامل موجودات را پیش بکشیم؟
خواندن این نوشته👉
🚀 @ofoghroydadd
هوش دستکم دو بار در میان جانوران مهرهدار تکامل یافته است
انسانها معمولاً هوش خود را در جایگاهی برتر میبینند؛ مغز ما میتواند ریاضی انجام دهد، از منطق بهره بگیرد، مفاهیم انتزاعی را بررسی کند و تفکر انتقادی داشته باشد. اما نمیتوانیم ادعا کنیم که تفکر منحصرا در اختیار ماست. در میان گونههای غیرانسانی که رفتارهای هوشمندانه نشان میدهند، پرندگان بارها و بارها تواناییهای شناختی پیشرفته از خود نشان دادهاند. کلاغهای سیاه برای آینده برنامهریزی میکنند، کلاغها میشمارند و ابزار به کار میبرند، کاکادوها سطلهای زباله قفلدار را باز میکنند و به غذا دستبرد میزنند، و پرندگان چیکادی دهها هزار دانه را در طبیعت مخفی میکنند و جایشان را به خاطر میسپارند.
نکته جالب اینجاست که پرندگان این کارها را با مغزهایی کاملاً متفاوت از ما انجام میدهند: مغز آنها کوچکتر است و فاقد ساختارهای منظم و لایهلایهای است که دانشمندان آنها را با هوش پستانداران مرتبط میدانند.
یک پرنده با مغزی ۱۰ گرمی تقریباً همان کاری را میکند که یک شامپانزه با مغزی ۴۰۰ گرمی. چطور چنین چیزی ممکن است؟
پژوهشگران مدتهاست در مورد ارتباط میان هوش پرندگان و پستانداران بحث میکنند. یک احتمال این است که هوش در مهرهداران _ یعنی جانورانی با ستون فقرات، از جمله پستانداران و پرندگان _ فقط یکبار تکامل یافته باشد. در این صورت، هر دو گروه مسیرهای عصبی پیچیده پشتیبان هوش را از یک نیای مشترک به ارث بردهاند؛ خزندهمانندی که ۳۲۰ میلیون سال پیش، زمانی که قارههای زمین در یک خشکی واحد جمع شده بودند، زندگی میکرده است.
احتمال دیگر این است که مدارهای عصبی پشتیبان هوش در مهرهداران، بهطور مستقل در پرندگان و پستانداران تکامل یافته باشد. مشخص کردن مسیر دقیق این تکامل دشوار است، چون هرگونه اثری از مغز این نیای باستانی در گذر زمان ناپدید شده است. بنابراین، زیستشناسان راهکارهای دیگری در پیش گرفتهاند _ مثلاً مقایسه ساختار مغز در حیوانات بالغ و در حال رشد امروزی _ تا ببینند چنین پیچیدگیهای عصبی چگونه ممکن است پدید آمده باشد.
گروهی از پژوهشها که در فوریه ۲۰۲۵ در نشریه Science منتشر شده، قویترین شواهد تاکنون را ارائه داده است که پرندگان و پستانداران مسیرهای عصبی مرتبط با هوش را از نیای مشترک به ارث نبردهاند، بلکه آنها را بهطور مستقل تکامل دادهاند. این یعنی هوش مهرهداران نه یکبار، بلکه چندین بار شکل گرفته است.
با این حال، پیچیدگی عصبی آنها در مسیرهای کاملاً متفاوت شکل نگرفته؛ بلکه، همانطور که این پژوهشها نشان دادند، مغز پرندگان و پستانداران مدارهای شگفتانگیز مشابهی دارند.
«این یک نقطه عطف در مسیر درک و یکپارچهسازی نظریههای مختلف دربارهی تکامل هوش مهرهداران است.»
ادامه این تحلیل ✍️
🚀 @ofoghroydad
این تحلیل پر از اطلاعات علمی در زمینه مغز و تکامل به زبان ساده است 🧠
آیا جانوران هم ارگاسم را تجربه میکنند؟
نگاهی به واکنشهای جنسی در جهان حیوانات
در پژوهشهای علمی، پژوهش درباره تجربه جنسی جانوران غیر انسان بیشتر محدود به نخستیها و جوندگان بوده است، اما شواهدی وجود دارد که نشان میدهد بسیاری از جانوران در زمان جفتگیری واکنشی شبیه به ارگاسم را تجربه میکنند. در طبیعت، از ماهی سالمونی که خلاف جریان آب شنا میکند تا لاکپشتی که به اشیاء غیرزنده میچسبد، همگی پیرو فرمانی غریزی برای تولید مثل هستند، اما اینکه در پایان این تلاش انرژیبر چیزی شبیه به آنچه انسانها «ارگاسم» مینامند را تجربه میکنند یا نه، سوالی است که پاسخ قطعی ندارد.
چون جانوران نمیتوانند تجربه ذهنی خود را بیان کنند و ما هم نمیتوانیم با اطمینان بگوییم آنچه حس میکنند دقیقا معادل با حس انسان در لحظه اوج لذت جنسی است.
با این حال، رفتارهای فیزیکی و واکنشهای عصبی را میتوان مقایسه کرد. برخی نخستیهای ماده رفتارهایی از خود نشان میدهند که شبیه به ارگاسم در زنان است؛ مانند تغییر در تنش عضلات بدن و چهره، نحوه تنفس، صداها و انقباضهای عضلانی در واژن، مقعد و عضلات لگن. در نرها نیز الگوهای رفتاری و فعالیت مغزی مشابهی در بین پستانداران دیده شده است.
ارگاسم از نگاه فیزیولوژیکی به شکل واکنش نخاعی تعریف میشود که به انقباضهای ریتمیک در عضلات لگن و مقعد منجر میشود و در نرها معمولا همزمان با انزال است و در مادهها انقباضهای رحم و دهانه رحم را به همراه دارد.
با وجود این مشاهدات، نمیتوان با قطعیت گفت که حیوانات نیز آن را به همان شیوه انسانی تجربه میکنند. به همین دلیل برخی دانشمندان ترجیح میدهند از اصطلاح «واکنش شبیه به ارگاسم» استفاده کنند. این اصطلاح به نوعی از ابهام در تجربه ذهنی جانوران میکاهد و بر شباهتهای بدنی و عصبی تکیه میکند.
درک آناتومی مقایسهای میان گونهها نشان میدهد که اگرچه ساختار اندام جنسی در پستانداران متنوع است، اما توزیع اعصاب در این اندامها تقریبا در همه پستانداران و در هر دو جنس یکسان است. سازوکارهای هورمونی و شیمیعصبی مرتبط با رابطه جنسی هم در طول فرگشت در بیشتر پستانداران حفظ شده است.
این بدان معنا نیست که جانوران غیر پستاندار مانند خزندگان، دوزیستان و پرندگان فاقد لذت جنسی یا واکنش ارگاسممانند هستند، بلکه پژوهشها در این زمینه بیشتر متمرکز بر پستانداران بوده و جای کار برای بررسی واکنشهای فیزیولوژیکی و عصبی در سایر گروهها باقی مانده است.
ارگاسم در خدمت دو هدف اصلی است: تولید مثل و پاداش.
🚀 @ofoghroydad
💦 Livescience
چرا رژیم وارد مذاکره شد علی رغم آن همه هارت و پورت
Читать полностью…دلیل این کارش را که میدانید؟
مخالفان واکسیناسیون(ام ام آر، سرخک سرخچه اوریون) باور دارند واکسن ها باعث اوتیسم میشود!
این کار را کرده تا تحقیقات نشان دهند حق با این افراد است.
گفته نتیجه این تحقیقات شهریور تا مهر اعلام میشود.
گفته صدها دانشمند از سراسر دنیا در حال کار بر روی آن هستند؛
ما که بخیل نیستیم بشینیم ببینیم نتایج چه میشود!
آمار :
یک چهارم آمریکایی ها هنوز به بزرگترین دروغ در مورد واکسن اعتقاد دارند
.
.
سیاستمداران و سیاست هایشان تفاوت زیادی با رفتارهای کودکان و کودکانه ندارد.
شما از حالا دقت کنید به رفتار سیاستمداران دنیا، کودکانی با اندازه بزرگ پیدا میکنید.
آنقدر کودکانه است به طوری که انتخاب اینکه مذاکره توی یک اتاق صورت بگیرد یا دوتا اتاق، ممکنه باعث ایجاد جنگ شود.
یعنی مرز بین حمله به ایران با عدم حمله به ایران انتخاب یک یا دو اتاق برای حرف زدن هست. کوچکترین عدم توافقی باعث دستور حمله میشود؛ همان ناز و عشوه ها و قهر و آشتی های کودکانه.
چه چیزی بزرگترین میمونی را که روی زمین پرسه می زد از بین برد؟ ما در نهایت ممکن است یک پاسخ داشته باشیم
Читать полностью…