nashraasoo | Неотсортированное

Telegram-канал nashraasoo - Aasoo - آسو

16117

@Nashraasoo فرهنگ، اجتماع و نگاهی عمیق‌تر به مباحث امروز تماس با ما:‌ 📩 editor@aasoo.org 🔻🔻🔻 آدرس سایت: aasoo.org اینستاگرام: instagram.com/NashrAasoo فیس‌بوک: fb.com/NashrAasoo توییتر: twitter.com/NashrAasoo

Подписаться на канал

Aasoo - آسو

نگاهی به نمایشگاه‌های دوسالانه‌ی نقاشی در ایران 🔻

✍️ نو‌آوری در نقاشی و هنرهای تجسمی در ایران، کمتر از یک قرن پیش شروع شد، با گشایش نگارخانه‌ها، آغاز انتشار نشریه‌های هنری، تأسیس دانشکده‌ی هنرهای زیبای دانشگاه تهران، رفتن دانشجویان نقاشی و هنرهای تجسمی به اروپا و بازگشتشان به ایران، و ارا‌ئه‌ی کارهای مدرنشان در نمایشگاه‌های عمومی. اما بسیاری از اهالی هنرهای سنتی، دست‌کم در ابتدا، از روندها و سبک‌های نو چندان استقبال نمی‌کردند، و تقویت و دوام کار‌های نو نیازمند حمایت فرهیختگان جامعه بود تا این کارها هم در ایران بهتر شناخته شوند هم به مراکز هنری جهان راه پیدا کنند. بی‌نالِ (نمایشگاه دوسالانه) تهران با این هدف در سال ۱۳۳۷ شروع شد و نمودار مهمی از تحول نقاشی و هنر‌های تجسمی در ایران بود.
این مقاله از چنگیز پهلوان که بیش از سی سال پیش در مجله‌ی ایران‌نامه (سال دهم، شماره‌ی ۴، پاییز ۱۳۷۱) منتشر شده، و در ‌آسو بازنشر می شود، گزارش گویا و دقیقی‌ست از چگونگی کار بی‌نال‌های تهران و تأثیری که در گسترش آشنایی با هنر مدرن ایران داشت.

✍️ در اصل درست این است که از هنر انقلاب اسلامی سخن بگوییم نه از هنر اسلامی. در واقع هنر اسلامی در دوره‌های مختلف تاریخ ایران وجود و حضور آفریننده داشته است و حتی در دوره‌ی قبل از انقلاب ۵۷ که به دوره‌ی «غربزده» شهرت یافته است به‌آسانی می‌توان آثار و عنصرهای اسلامی را حتی در نقاشی مشاهده کرد. البته آنچه که پیش از انقلاب بود هنر اسلامی نبود. هنری بود آمیخته با عنصرهای گوناگون که گاه عنصر ایرانی و گاه عنصر فرنگی و گاه ترکیب هر دو در آن غلبه می‌گرفت. به همین خاطر است که ما از هنر تأثیرپذیرفته از انقلاب حرف می‌زنیم تا ببینیم انقلاب به‌خصوص با خصلت اسلامی که در سرزمین ما خصلتی است مشهور و عام و غالب چه تأثیری، دست‌کم در حوزه‌ی مورد این بررسی یعنی نقاشی، داشته است و چه نظرهایی در این زمینه رواج دارد.

✍️ آنچه ما امروز به‌عنوان نقاشی در برابر خود داریم در واقع هنری است به یک اعتبار تلفیقی. هم از گذشته‌ی ما تأثیر گرفته و هم از نقاشی غرب فراوان متأثر شده است. در دوره‌ی انقلاب اسلامی به چیزی که بیش از همه توجه شده نوعی نقاشی است به نام «نقاشیخط» اما این نوع تازه‌ی نقاشی که کسانی چون زنده‌رودی و احصایی و افجه‌ای آن را معرفی کرده‌اند در اصل پیش از انقلاب جان و نیرو گرفت. در این حوزه‌ی خاص گاه نقاشان به خط و خطاطی توجه کردند که هنر دوران‌های مختلف تاریخ اسلامی ایران بود و گاه خطاطان به نقاشی روی آوردند تا از حوزه‌ای دیگر مایه‌ای تازه بگیرند. به همین خاطر دشوار بتوان نقاشیخط را، که امروز سرهم می‌نویسند تا به آن خصوصیتی مستقل بدهند، هنری تازه و انقلابی جلوه‌گر ساخت. زیرا آن هنری بوده است پیش‌انقلابی.

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«ماجرای دختران خیابان انقلاب همه‌ی ما را خیلی جلوتر برد و فهمیدیم که چیزهایی برایمان عادی شده است که اصلاً عادی نیست. فهمیدیم که آدم‌هایی جانشان را فدا کرده‌اند، یکی خودش را سوزانده است، دیگری این اتفاق برایش افتاده و آن یکی ... و بسیاری دیگر هم بوده‌اند که از آن‌ها چیزی نمی‌دانیم، و عکس یا فیلمی از آن‌ها ندیده‌ایم… .»

@NashrAasoo 🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«این جدال حافظه و فراموشی ا‌ست، نمایش زندگی‌ای که در حوزه‌های عمومی به گروگان گرفته شده اما هنوز در حوزه‌های خصوصی ادامه دارد. روایتی شخصی و در عین حال تاریخ تجربه‌ای جمعی از آنچه در ۴۵ سالِ گذشته بر زنانِ ایران رفته است، و البته نه تنها بر زنان بلکه بر آزادی و زندگی در معمولی‌ترین معنای کلمه. این‌ها موضوع «سیاره‌ی دزدیده‌شده‌ی من»، مستند بلند فرحناز شریفی ا‌ست.»

aasoo.org/fa/articles/4679
@NashrAasoo 🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

یا عدالت یا صلح، اما نه هر دو🔻

🟢 «بدون عدالت صلح در کار نخواهد بود!» این شعاری است که حامیان فلسطین در راه‌پیمایی‌در شهرهای اروپا و آمریکا فریاد می‌زنند. از ۷ اکتبر، زمانی که حمله‌ی بی‌رحمانه‌ی حماس به جنوب اسرائیل، این کشور را به تخریب غزه برانگیخت، تظاهرات‌کنندگان این کلمات را فریاد زده‌اند و آن‌ها را بر پلاکاردهای خود حمل کرده‌اند. این شعار جدیدی نیست اما مناسب زمانه‌ی ماست. واژه‌هایش ضرب‌آهنگ خاصی دارند، افت‌وخیز آهنگینی که تکرارش به حرکتِ رو به جلوی تظاهرات‌کنندگان کمک می‌کند.من هم در گذشته در راه‌پیمایی‌هایی شرکت کرده‌ام که فریاد «بدون عدالت صلح در کار نخواهد بود!» در آن‌ها بلند بود و من نیز با آن همراه می‌شدم. هر چند این شعار رگه‌هایی از تهدید داشت ــ اگر عدالت در حق ما جاری نشود شما هم روی صلح را نخواهید دید ــ اما واقعاً چه کسی می‌توانست اعتراض کند؟

🟢 بازماندگان و جوامع آن‌ها نسبت به اجرا نشدن عدالت چه احساسی دارند؟ در مراسم پنجاهمین سالگرد آزادی اردوگاه آشویتس به دست ارتش سرخ، در میان جمعیت کوچکی، در خرابه‌های دومین کوره‌‌ی آدم‌سوزیِ این اردوگاه ایستاده بودم و به الی ویزل، از بازماندگان هولوکاست و برنده‌ی جایزه‌ی صلح نوبل، گوش می‌دادم که دعایی را که به آن مناسبت نوشته بود می‌خواند: «ای خدای بخشنده، قاتلانِ کودکان یهودی در این محل را نبخش». او سپس از خاطراتش نقل کرد که چطور کودکانِ وحشت‌زده را مجبور می‌کردند از پله‌ها به سمت اتاق‌های تعویض لباس پایین بروند و بعد آن‌ها را به اتاق‌های گاز می‌فرستادند. «پروردگارا، ای خدای بخشنده، به آنانی که به کودکان یهودی رحم نکردند رحم نکن.» این مرد موقر و متین برای عدالت الهی دعا می‌کرد زیرا عدالتِ زمینی ناکافی بودنِ خود را نشان داده بود.بحران کنونی در غزه نیز پرسش‌های مشابهی را در برابر کسانی قرار می‌دهد که مسئولیت حل آن را بر عهده دارند. زمانی که جنگ به پایان برسد، و البته باید چنین شود، چه کسی مشخص می‌کند که عدالت برای جرایمِ رخ‌داده چه شکلی خواهد داشت؟ پیروزمندان جنگ جهانی دوم، دیوان بین‌المللی دادگستری در لاهه را احیا کردند تا مجمعی باشد برای رسیدگی به پرونده‌هایی که کشورها و نه افراد به این دیوان ارجاع می‌دهند، از جمله برای داوری درباره‌ی «نسل‌کشی»، پدیده‌ای که در آن زمان تازه با آشکار شدن ابعاد هولوکاست جرم‌انگاری شده بود. اما این مفهوم و قوانین مربوط به آن هنوز در مراحل اولیه‌ی خود هستند.

🟢 اثبات نسل‌کشی بسیار دشوار است و غرامت گرفتن برای آن تقریباً ناممکن. پرونده‌ی اخیری که در دیوان بین‌المللی دادگستری توسط دولت آفریقای جنوبی علیه اسرائیل به علت نحوه‌ی پیشبرد جنگ علیه حماس در غزه ارائه شد این موضوع را نشان می‌دهد. این دادگاه اتهام آفریقای جنوبی را «باورپذیر» خواند اما درباره‌ی نقض کنوانسیون نسل‌کشی توسط اسرائیل حکمی صادر نکرد. این دادگاه به اسرائیل دستور نداد که حمله به غزه را پایان دهد بلکه برای رعایت «احتیاط» از این کشور خواست تا تلفات غیرنظامی را محدود کند. این دادگاه از سیاستمداران اسرائیلی خواست تا از سخنانی که رنگ و بوی نسل‌کشی دارند بپرهیزند، همان چیزی که اکثر اسرائیلی‌ها و اغلب یهودیان خارج از اسرائیل خواستار آن هستند. ایدئال‌های ساده به ندرت در مواجهه با فرایندهای قضائی و سیاسیِ لازم برای تحقق صلح یا عدالت دوام می‌آورند. پس از امضای پیمان‌های‌اسلو در سال ۱۹۹۳ که آغازگر فرایندی بود که می‌توانست به راه‌حل دو کشوری بینجامد، بیل کلینتون، اسحاق رابین و یاسر عرفات از «صلح دلیران» سخن گفتند نه «صلح عدالت‌جویان». «عدالتی» که اکنون هر دو طرف از آن سخن می‌گویند با بخشش همراه نیست. در نتیجه، نه به عدالت می‌توان دست یافت و نه به صلح، حتی اگر در طلب صلح و عدالت راه‌پیمایی‌های چند کیلومتری برگزار شود.

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«پادکست‌های کارگروه زنان کمیته‌ی «مبارزان خیابان» درباره‌ی مدل‌های مشارکت زنان در اعتراضات اخیر و تراکت‌هایی که از سوی زنانِ عضو گروه «ارغوان‌ها» درباره‌ی مادران دادخواه در رشت و انزلی پخش شده، نمونه‌ای از فعالیت‌های گروه‌هایی است که پس از خیزش «زن، زندگی، آزادی» شکل‌ گرفته‌اند، فعالیت‌هایی که حکومت را به هراس انداخته است. بازداشت ۱۳ تن از فعالانِ زن در رشت، از جمله بعضی فعالان شناخته‌شده‌ی جنبش زنان همچون جلوه جواهری و فروغ سمیع‌نیا، نشانه‌ی آشکار این هراس است.»

@NashrAasoo 🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«جنبش زنان در سالی که گذشت، چهره‌ای متفاوت از قبل داشت. در فضای پس از سرکوب خیزش «زن، زندگی، آزادی»، جنبش زنان از شیوه‌های فعالیت پیشین فاصله گرفته است و با روش‌هایی جدید به تلاش برای برابریِ جنسیتی ادامه می‌دهد. در حالی که افراد و گروه‌های شناخته‌شده‌ی جنبش زنان از امکان فعالیت جمعیِ علنی محروم‌اند، زنان با مقاومت‌های فردی، از پشت میله‌های زندان و در گروه‌های زیرزمینی و چراغ‌خاموش برای دستیابی به برابری و آزادی می‌کوشند.»

aasoo.org/fa/articles/4673
@NashrAasoo 🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

شنبه ۹ مارچ، در کتابخانه مرکزی کنزینگتون در لندن درباره‌ی کتاب «زنان فراموش شده، قصه‌ی زندانیان بند نسوان» گفتگو خواهیم کرد.
در این برنامه که با حضور ناشران و نویسندگانی از نشر آسو، نشر نوگام و نشر ناکجا گزار خواهد شد، مازیار بهاری و مهرانگیز کار درباره‌ی کتاب «زنان تاثیرگذار ایران» گفتگو خواهند کرد، مریم فومنی کتاب «زنان فراموش‌شده» را معرفی خواهد کرد و داریوش کریمی درباره رمان «کوچه آخر» صحبت خواهد کرد.
در پایان این برنامه که از ساعت ۳ تا ۶ برگزار خواهد شد، نمایشگاهی از کتاب‌های این ناشران نیز برپا خواهد بود.

ساعت سه تا شش، نهم مارچ به آدرس:
12, Phillimore Walk, London W8 7RX

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

✍️ پستوی غبارگرفته‌ی خیال و یاد من هم آلبوم پرنقش‌وخیال دارد و هم بقچه‌‌ی یادهای بی‌نقش‌ونگار. پیِ چیزی اگر به پستو بروم، گاهی دست خالی برمی‌گردم و گاهی عکسی یا تکه‌یادی نصیبم می‌شود. گاهی هم چاره‌ای ندارم جز این که حوصله کنم و از نقش‌ها و یادها کلاژی بسازم تا شکلی از دیروز به قاب امروز بیاید و پیداوناپیدا بشود.

🔸 نسخه‌ی کامل این مقاله را با عنوان شش روز، شش یاد، نوشته‌ی فرشته مولوی در وب‌سایت یا تلگرام آسو بخوانید.

aasoo.org/fa/notes/2682
@NashrAasoo 🔺

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«در روایت‌های تاریخیِ رسمیِ ترکیه، مبارزه‌ی زنان برای رهایی از ستم مردسالاری با تأسیس نظام «جمهوری» آغاز می‌شود. مطابق این دیدگاهِ «سکولار، جمهوری‌خواه و مدرنیست»، «پدران بنیان‌گذارِ» جمهوری حقوق گوناگونی به زنان اعطا کردند و در دستیابی به جایگاهی برابر به‌مثابه‌ی شهروند به آنان یاری رساندند و راهشان را به سوی آزادی به‌مثابه‌ی فرد هموار کردند.»

aasoo.org/fa/articles/4636
@NashrAasoo 🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«قاهره‌ى محفوظ، دنیایی سیال بود. به نظر می‌رسید که هیچ‌چیز به‌طور دائم سر و سامان نیافته است؛ گویا هیچ‌چیز ثابت نبود. به عنوان یک خانه‌به‌دوش با این احساس آشنا بودم و ناگهان به خود آمدم و متوجه شدم که تشنه‌ى مطالعه‌ی دیگر کتاب‌های او هستم.»

aasoo.org/fa/articles/4670
@NashrAasoo 🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

هر یک از انواع صلح سطوح متفاوتی از امنیت و حقوق را برای جامعه فراهم می‌کند: صلحِ محدود ساده است و تا زمانی که روابط قدرت دست‌نخورده بماند پایدار خواهد بود؛ صلحِ گسترده‌تر پیچیده‌تر و در عین حال عادلانه‌تر است؛ صلح ترکیبی حتی از این هم پیچیده‌تر و عادلانه‌تر است اما شاید به علت پیچیدگی‌اش ناپایدارتر باشد. وقتی پای هر نوع صلحی در میان است با پرسشی اساسی مواجه‌ایم: آیا برای دستیابی به صلح باید دشمنانِ خود را به زانو درآوریم، آن‌ها را شبیه به خود کنیم، یا اینکه تفاوت‌هایشان را بپذیریم و با آن تفاوت‌ها کنار بیاییم؟

aasoo.org/fa/articles/4653
@NashrAasoo 🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

اندر احوال حسن کامشاد؛ عمری در خدمت فلسفه و تاریخ 🔻

✍️ زندگیِ همه‌ی آدم‌ها فراز و نشیب دارد اما زندگیِ حسن کامشاد، پس از نشیبی کوتاه در دوران حزب توده و کودتای ۲۸ مرداد، هیچ‌گاه از فراز نیفتاده است. دوست دوران کودکی‌اش، علی مراد، معتقد بود که این آقای حسن آقا «نظرکرده» است. «راستش کم‌کم خودم هم دارد باورم می‌شود». طرفه آنکه این زندگی پس از آغشته شدن به نفت، همواره در عرصه‌ی فرهنگ گذشته است. این عضو حزب توده‌ی ایران، کارمند شرکت نفت در آبادان و اهواز بود و در آنجا امور پرولتاریا را رتق و فتق می‌کرد که کودتای ۲۸ مرداد اتفاق افتاد. برای آنکه دستگیر نشود به دستور حزب خود را به تهران منتقل کرد، اما در تهران نیز هر آن در انتظار دستگیر شدن و رفتن به زندان بود که ابراهیم گلستان به دادش رسید. یک روز که به اداره رفت، گلستان به او گفت در این گیرودار که تشکیلات حزب توده درهم می‌شکند و رفقای شما به زندان می‌افتند، اگر کسی بیاید بگوید آقای کامشاد مایلید بروید در دانشگاه کمبریج زبان و ادبیات فارسی تدریس کنید، آیا می‌پذیرید؟ کامشاد خیال کرد که گلستان سر به سرش می‌گذارد اما تا عصر گلستان چند بار گفته‌اش را تکرار کرد. سرانجام حوصله‌اش سر رفت و با عصبانیت گفت «با کمال میل می‌پذیرم، دستش را هم می‌بوسم، همه‌ی عمر سپاس‌گزارش می‌مانم ... راحت شدی؟»

✍️ حسن کامشاد پسر سید علی آقا میرمحمد صادقی در ۴ تیر ۱۳۰۴ در «خاک پاک سپاهان» به دنیا آمد، اما نگارش خاطراتش را زمانی آغاز کرد که هشتاد و چند سال از عمر شریفش می‌گذشت. امروز که من دارم درباره‌اش می‌نویسم، نود و هشت نُه سال دارد و در لندن زندگی می‌کند. پدرش که در اصفهان تاجرِ پوست بود، بعد از دریافت تصدیق ششم ابتدایی خواست او را به حجره‌ی خود ببرد تا بازاری شود. نالان و گریان نزد دایی جان رفت که تا حد لیسانس درس خوانده بود و سردبیر روزنامه‌ای در اصفهان بود. دایی جان به او گفت «من با پدرت صحبت می‌کنم». چنین بود که در مهرماه ۱۳۱۸ وارد هنرستان صنعتی شد ــ که با کمک آلمان نازی بنا شده بود ــ و در رشته‌ی نجاری ثبت نام کرد. «از بد حادثه من استعداد درودگری و هیچ‌گونه کار فنی نداشتم، دست‌های چلفتی‌ام پیوسته از اره و رنده و چکش و سوهان زخمی بود». دوستانش به دبیرستان ادب (کالج انگلیسی‌ها) می‌رفتند و عصرها، در چهارباغ اصفهان، قدم‌زنان به او فخر می‌فروختند. «دست به دامن یکی از دوستان شدم که با ناظم دبیرستانِ ادب نسبتی داشت. دوستم گفته بود فلانی از سادات جلیل‌القدر است و فوتبال و والیبالش هم خوب است و همین کار را درست کرد. با اینکه دو سه ماهی از شروع کلاس و درس گذشته بود، نام مرا در کالج نوشتند اما کی جرئت داشت موضوع را به پدر بگوید؟»

✍️ در دبیرستان صارمیه با شاهرخ مسکوب همکلاس شد و دوستی‌شان تا پایان عمر ادامه یافت. مصطفی رحیمی هم در آن کلاس بود و آن سه تن انشانویس‌های برجسته‌ی کلاس بودند. شاگردان برای افاضاتِ آن‌ها دست می‌زدند و آقای معلم به به و چه چه می‌گفت. «اما در حالی که انشای آن دو اصیل و با فکر بود، نوشته‌ی من اقتباس ــ سرقت ادبی ــ بود. همه را از رمان‌های ح. م. حمید و ترجمه‌های آبکیِ لامارتین و شاتوبریان و دیگر عاشق‌پیشگان عاریه می‌گرفتم که آن روزها در میان جوانان بسیار خریدار داشت». یک روز پس از کلاس انشا، هنگام زنگ تفریح، در حیاط مدرسه، کسی از پشت دستی به شانه‌اش زد، برگشت، شاهرخ مسکوب بود. بی‌مقدمه و بی رودربایستی گفت «این مهملات چیست روی کاغذ می‌آوری و نشخوارهای قلابی و بی‌ارزش رمانتیک‌های فرانسوی را به خورد معلم بی‌خبر و شاگردان کلاس می‌دهی. چرا به‌جای این‌ها کتاب حسابی نمی‌خوانی؟»

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

چپ و سیاست هویت‌محور: رقابت بر سر قربانی‌بودن 🔻

✍️ زمانی ما در جایگاهی بودیم که هم‌زمان بتوانیم از ارزش‌های متعدد دفاع کنیم: برابری و آزادی، آزادی بیان و مقابله با نژادپرستی، تنوع و رواداری. حال‌وهوای کنونیِ سیاسی ــ به‌ویژه در طیف چپ ــ نسبت به آن زمان عمیقاً تغییر کرده است. حالا ما وظیفه‌ی خود می‌دانیم که یک طرف را بگیریم: بین مبارزه با مسلمان‌هراسی و مبارزه با یهودستیزی یکی را انتخاب کنیم؛ یا بین سانسور خشکه‌مقدسانه و آزادی بیان؛ بین مردم غزه و حق موجودیت اسرائیل؛ بین تعریف«ائتلاف یادبود هولوکاست»از یهودستیزی و تعریف«اعلامیه‌ی اورشلیم»از یهودستیزی (که خود من هم در تدوین آن نقش داشتم). انگار همه‌ی ما با هم در یک کنج ایدئولوژیک گیر افتاده‌ایم و باید «قربانیانمان» را اولویت‌بندی کنیم. حتی بدتر: در رقابت بر سر قربانیان، هر دارودسته‌ای به شکل تحمل‌ناپذیری ادعا می‌کند که فقط قربانیانِ جبهه‌ی خودش ارزش دارند. با توجه به این فقدان همدلی و بلندنظری، وسوسه می‌شویم که از روح زمانه روی برگردانیم و همه‌ی نبردهای دنیا علیه تحقیر انسانیت را هم‌ارزش بدانیم. در واقع، این باید تنها پاسخ معقول به این میدان نبردِ جنون‌آمیزِ ایدئولوژی‌ها باشد. اما هرقدر هم این راه اغواگر باشد، من نمی‌توانم قدم در آن بگذارم. با چند مثال خواهم گفت چرا.

✍️ در سال ۲۰۱۴ دانشگاه برندایس در ماساچوست ایالات متحده‌ی آمریکا تصمیم گرفت به آیان هرسی علی، فعال فمینیست سومالیایی، دکترای افتخاری اهدا کند. هرسی علی برای حقوق زنان و دخترانِ کشورهای اسلامی تلاش می‌کرد و خودش از ازدواج اجباری، خشونت فیزیکی و ناقص‌سازیِ جنسی‌ (ختنه زنان) گریخته است. تجربه‌هایش او را به منتقد بی‌پرده‌ی اسلام تبدیل کرده‌اند. او تا آنجا پیش می‌رفت که ادعا می‌کرد «ما در حال جنگ با اسلام هستیم.» وقتی خبر اهدای این دکترای افتخاری پخش شد، تعدادی از دانشجویان و استادان نامه‌ای را امضا کردند و دانشگاه را تحت فشار گذاشتند تا مراسم تجلیل را لغو کند، با این استدلال که اگر از چنین شخصی تجلیل شود دانشجویانِ مسلمان احساس تعلقِ خود به دانشگاه را از دست خواهند داد. دانشگاه دکترای افتخاری را پس گرفت.

✍️ نمی‌خواهم بگویم آمریکا و شرکایش در اورینتالیسم،
استعمار، و جنگ‌های بی‌معنی در دنیای اسلام تقصیری ندارند. بی‌تردید آن‌ها در ویرانیِ شدید خاورمیانه مقصرند. با این حال، وقتی می‌خواهیم سیاست خشونت‌آمیز غرب در برابر مسلمانان را توضیح دهیم، راهی نداریم جز اینکه حداقل راهبردها و منافع سیاسیِ کشورهای عربی و دیگر کشورهای مسلمان را در نظر بگیریم. مسلمانان آن بازیگران سیاسیِ بی‌عیب‌و‌نقصی نیستند که جودیت باتلر و همکارانش وانمود می‌کنند. واقعیت این است که در نوشته‌های جودیت باتلر به‌ندرت عباراتی مانند «تروریسم»، «اخوان‌المسلمین» یا «اسلام سیاسی» به چشم می‌خورد. این نادیده گرفتنِ عمدی بهترین استراتژی است برای اینکه مسلمانان را ــ که «غرب آزارشان می‌دهد» ــ از هر انگیزه‌ی سیاسی‌ای مبرا بدانیم. اما گویا همین مسلمانان به‌محض اینکه علیه اسرائیل فعال می‌شوند ردای سیاست را تمام‌وکمال بر تن می‌کنند. پس از کشتار هفت اکتبر، جودیت‌ باتلر در مصاحبه‌ای با دموکراسی‌ناو ادعا کرد که «حماس نه یک سازمان تروریستی بلکه نوعی گروه مقاومت مسلحانه است.»

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

انتشارات روسی ایمکا-پرس، ناشر مجمع‌الجزایر گولاگ در پاریس، به مناسبت پنجاهمین سالگرد انتشار این کتاب در سایتِ خود یادداشت نیکیتا سترووه، مدیر و بنیان‌گذار آن، بر چاپ نخست کتاب را بازنشر کرده است. در این یادداشت، سترووه به شگفتیِ ناشی از مطالعه‌ی اثر سولژنیتسین، ابعاد تاریخی و همچنین نگاه اخلاقی و معنوی‌اش می‌پردازد. نگاهی نه از بالا یا با فاصله، بلکه در همدلیِ کامل با درد و رنج ملت. او از نبوغ نهفته در این اثر بزرگ و مهمِ قرن بیستم می‌نویسد.

aasoo.org/fa/articles/4632
@NashrAasoo 🔺

Читать полностью…

Aasoo - آسو

اپوزیسیون علیه جنبش: آسیب‌شناسی یک بیماری سیاسی🔻

✍️ این روزها بسیاری احساس می‌کنند که جنبش رهایی‌بخشِ مردم ایران که خود را در قالب خیزش «زن، زندگی، آزادی» نشان داد در وضعیت دشواری قرار گرفته است. آنان‌ که با بی‌تابی در انتظار به ثمر رسیدن جنبش در شکل تغییرات ساختاریِ معنادار در عرصه‌ی سیاسی بودند، به روشنی می‌بینند که چنین نتیجه‌ای تا کنون به بار ننشسته است. در تبیین وضعیت موجود، آن‌ها نه تنها انگشت اتهام را روی سرکوب گسترده‌ی حاکمیت می‌گذارند، بلکه «اپوزیسیون» را هم در آن سهیم می‌دانند.

✍️ تردیدی نیست که «اپوزیسیون» ایرانی در دیاسپورا در مقاطعی نقش چشمگیری در حمایت از مبارزات اجتماعی و سیاسیِ مردم ایران ایفا کرده است ــ چه در قبل از انقلاب ۵۷، و چه پس از انقلاب، به‌ویژه در اعتراضات سال‌های اخیر. برای مثال، در اوایل خیزش «زن، زندگی، آزادی»، همراهی و همگراییِ ایرانیان دیاسپورا و همین‌طور «اپوزیسیون» با جنبش رهایی‌بخشِ مردم ایران بسیار برجسته و برای بسیاری الهام‌بخش بود، به‌طوری که گویی ایرانی نو، ایرانی جهانی، متولد شده است. اما پس از مدتی، در زمانی که هنوز «جنبش» در گیرودار اعتراضات خیابانی و دیگر شکل‌های مبارزه بود، خودمحوری، خصومت، و پراکندگی در درون «اپوزیسیون» چنان بالا گرفت که عملاً و ناخواسته آن را در مقابل «جنبش» قرار داد. از آن زمان، گفتار و کردار «اپوزیسیون» چنان بوده است که گویی دچار نوعی بیماری سیاسی شده است.

✍️ برای تحقق دموکراسیِ معنادار چگونه می‌توان بین گروه‌های حامل منافع متضاد یا آنتاگونیستی تعامل برقرار کرد؟ چنین هدفی می‌تواند از طریق ایجاد تعامل آگونیستی میسر شود. آگونیسم امکان نوعی هم‌زیستی بین گروه‌های دارای اختلاف و تضاد را در نظر می‌گیرد که در آن به مخالف نه به‌عنوان «دشمن»‌ای که باید ریشه‌کن شود، بلکه به‌عنوان «رقیب» نگریسته می‌شود، رقیبی که می‌توان با او برای دستیابی به توافق مذاکره کرد. بنابراین، آگونیسم وجود تضادهای اجتماعی و سیاسیِ خصومت‌آمیز را تصدیق می‌کند، اما در آن مخالفان به جای تلاش برای حذف طرف مقابل، رویّه‌ی رقابت را می‌پذیرند ــ رقابتی که طی آن گروه‌ها همواره می‌توانند به تقویت هژمونیِ خود بپردازند. به سخن کوتاه، او می‌گوید به جای حذف گروه یا فرد فعال، با آن‌ها رقابت کنید؛ به جای تخریب دیگران، دیدگاه خود را اشاعه دهید؛ به جای گذشته‌ی رقبا، اکنونِ آن‌ها را قضاوت کنید؛ به جای طرد، بحث کنید.

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«پرسش اساسی این است که آیا ما در حال حاضر دارای یک نقاشی ملی هستیم؟ آیا می‌توان از حضور «سبک» در نقاشی ایران سخن گفت؟ آیا نقاشی در ایران دارای یک سیمای مشخص و زنده و بومی است؟»

aasoo.org/fa/articles/4675
@NashrAasoo 🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«سیاره‌ی دزدیده‌شده‌ی من»؛ جدال حافظه و فراموشی 🔻

📽 من از پنج سال قبل، کار روی ایده‌ی اصلیِ فیلم را شروع کردم. تمام مضامینی که در فیلم هست، همان چیز‌هایی‌ست که از ابتدا قرار بود درباره‌ی آنها حرف بزنم ولی بعداً به قول تو اتفاقاتی افتاد که خیلی روی همه‌چیز تأثیر گذاشت و شاید باعث شد که تمرکزم روی بعضی چیزها بیشتر و پررنگ‌تر شود. مثلاً اگر قبلاً نامه‌نگاریِ من و لیلا پررنگ‌تر بود، دیدم الان خیلی مناسب نیست که در فیلم به‌ روایت اصلی تبدیل شود و می‌تواند به‌عنوان یکی از داستان‌های فرعی مطرح شود. چون خیلی چیزها می‌آید و می‌رود و درباره‌ی خیلی چیزها حرف زده می‌شود. در طول این پنج سال برخی چیزها پررنگ‌تر شدند، محو شدند و حذف شدند و در یک سال ‌و نیم اخیر سروشکل همه‌چیز کمی تغییر کرد. در نتیجه، نشستم و از اول نوشتم. مواد و مصالحِ کار همان بود. داستان‌ها همان بود اما الان جایشان عوض شده بود. نوع روایت و نقاط عطف فیلم تغییر کرده بود.

📽 اولین فیلم کاملاً آرشیوی‌ای که ساختم، یعنی فیلمی که همه‌اش آرشیو بود و ما از عکس‌ها و روزنامه‌ها فیلم گرفتیم یا اسکن کردیم و تبدیل شد به فیلم، فیلم «ایران در اعلان» بود. این فیلم را در سال ۱۳۸۵ ساختم. اما اولین باری که از آرشیو در فیلم استفاده کردم، همان اولین فیلمی بود که ساختم. یعنی فیلم «صدای ماه» درباره‌ی قمرالملوک وزیری. خیلی بی‌تجربه بودم. در آن زمان، دسترسی به آرشیو خیلی کم بود و حتی همین ویدیوهایی که از تهرانِ قدیم هست با کیفیت خیلی پایین‌تری پیدا می‌شد.
رابطه‌ی من با آرشیو رابطه‌ا‌ی عاشقانه است که نمی‌دانم از کجا درون من زنده شد ولی از وقتی که از آن آگاه شدم، به صورتی بسیار هدفمند شروع کردم به جمع‌آوری و استفاده‌کردن از آرشیو. شاید اوایل به نظر می‌رسید که نگاهم مثل نگاه بقیه به آرشیو کمی نوستالژیک باشد اما این نگاه به‌تدریج تغییر کرد و عمیق‌تر شد و برای من به تاریخ، روایت، فراموشی و خیلی چیزها مرتبط شد. آرشیو برای من منبع مطالعه شد. و آن جمله‌ی معروف رالف والدو امرسون برایم خیلی الهام‌بخش بود که مضمونش این است که تاریخ چیزی نیست غیر از زندگی‌نامه‌ی همه‌ی ما. این بخشی از تاریخ است که مردم، شاید ناخودآگاه، آن را ثبت کرده‌اند.

📽 مردم از گنجی که در خانه‌هایشان دارند چندان آگاه نیستند. ولی فکر می‌کنم که در چند سال اخیر این وضعیت عوض شده است. شاید به‌این علت که بعضی از آدم‌ها کار کردن روی آرشیوها را شروع کردند و کم‌کم دارند به اهمیت نگه‌داری از آن‌ها پی می‌برند. مشخصاً در مورد من این ایده که باید آرشیو جمع کنم صرفاً به‌خاطر اینکه این‌ها را نجات داده باشم، وقتی به ذهنم خطور کرد که داشتم فیلم «ناپدید» را می‌ساختم و شروع کردم به پرس‌وجوکردن و دنبال عکس‌های قدیمی و آرشیوهای قدیمی گشتن. یک بار رفتم خیابان ناصر خسرو، چون می‌دانستم آنجا مغازه‌هایی هست که دوربین‌های قدیمی و بعضی چیزهای مربوط به فیلم و سینما، یعنی آپارات و این‌جور چیزها، را می‌فروشند. داخل مغازه‌ای رفتم و دیدم در گوشه‌ای یک‌عالمه فیلم ۸ میلی‌متری هست و آن آقا گفت، «من یک انباری از این‌ها دارم». باورکردنی نبود. گفت، «بیا ببین من چی دارم». گفتم، «انباری‌تان را نمی‌خواهم ببینم ولی اگر از این جعبه‌ها دوسه تای دیگر برایم بیاورید آن‌ها را می‌خرم». این آغاز ماجرا بود و از آن به بعد بخشی از هزینه‌‌ی زندگیِ من صرف این شد که این‌ها را بخرم. از آنجا خریدن این چیزها و تبدیل‌آن‌ها به متریال دیجیتال شروع شد …

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

تظاهرات شش روزهای که حجاب اجباری را به تعویق انداخت🔻

✍️ ۲۱ اسفند ۱۳۵۷، در پنجمین روز اعتراضات زنان به اجباری شدن حجاب، گروه‌های مختلف زنان در زمین چمن دانشگاه تهران جمع شدند تا برای چگونگی ادامه‌ی اعتراضشان تصمیم بگیرند. در نهایت جمعیتی که بین ۵ هزار تا ۱۰ هزار نفر برآورد شده، تصمیم به ادامه‌ی تظاهرات اعتراضی گرفت و به خیابان رفت. تجمع زمین چمن دانشگاه تهران، از یک سو گامی مثبت برای متشکل کردن این اعتراض‌ها بود اما از سوی دیگر در نبود تجربه‌ی کافی برای سازماندهی تظاهراتی در این سطح، عملاً نتیجه‌ی چندانی نداشت.

@NashrAasoo 🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«جوامعِ درگیر جنگ و منازعه بیشتر احتمال دارد که ناچار به انتخاب میان صلح یا عدالت شوند. صلح یا عدالت هر یک به تنهایی قابل‌دستیابی‌اند اما به ندرت می‌توان به هر دو با هم دست یافت.»

aasoo.org/fa/articles/4678
@NashrAasoo 🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

جنبش زنان در سالی که گذشت: از مقاومت‌های فردی تا هسته‌های زیرزمینی🔻

🟣 به‌رغم مجازات‌ها و تهدیدها، زنانِ بی‌حجاب همچنان در خیابان‌ها هستند و حکومت نتوانسته است که آن‌ها را به تن دادن به حجاب اجباری وادارد. مهم‌ترین تغییر شاید این باشد که پس از ۳۸ سال، حکومت دوباره در مقابله با زنان از واژه‌ی «بی‌حجاب» استفاده می‌کند. از سال ۱۳۶۴ با سرکوب شدید مقاومت زنان در برابر حجاب اسلامی، وقتی دیگر زنِ بی‌حجابی باقی نمانده بود، اصطلاح «بدحجاب» وارد ادبیات رسمیِ حکومت شد. حالا اما نه تنها رعایت پوششی در حد همان زنانِ بدحجاب به آرزوی حکومت تبدیل شده، بلکه در بسیاری از موارد صرفاً از زنان می‌خواهند یا آن‌ها را مجبور می‌کنند که فقط چیزی روی سرشان بیندازند.

🟣 آنانی که توان سکوت نداشتند، همچنان در زندان هستند. زندان اما صدای اعتراضشان را خاموش نکرده است. آن‌ها از پشت دیوارهای بلند زندان، اعتراضات علیه اعدام را سازمان‌دهی می‌کنند، شجاعانه‌ترین بیانیه‌ها و نامه‌ها را می‌نویسند، از تن دادن به حجاب اجباری حتی به بهای محرومیت از درمان خودداری می‌کنند و در هنگام آزادی با موهای افشان و لبخند‌های امیدوار می‌گویند که جنبش هنوز زنده است و در سودای آزادی زندگی می‌کند.

🟣 این روزها شاید نشانی از فعالیت جمعی و سازمان‌یافته‌ی زنان در عرصه‌های عمومی دیده نشود، اما جنبش در لایه‌های دیگر و به شیوه‌های متفاوتی ادامه دارد. شیوه‌هایی که برخی از آن‌ها کاملاً جدیدند و برخی دیگر در امتداد روش‌هایی هستند که اغلب در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ خورشیدی تجربه شده‌اند. گفت‌وگو با فعالان حقوق زنان حاکی از آن است که در یک سال گذشته زنان، و به‌ویژه دخترانِ جوانی که پیش از آن در جنبش زنان فعال نبوده‌اند، در شهرهای مختلف خود را در «گروه‌های مطالعات فمینیستی» یا «گروه‌های آموزشی» سازمان‌دهی کرده‌اند. بسیاری از آن‌ها زنان جوانی هستند که یکدیگر را در اعتراضات خیابانیِ سال گذشته یافته‌اند و علاوه بر برنامه‌های مطالعاتی و آموزشی‌، همچنان گوشه‌ی چشمی به خیابان دارند و خود را برای اعتراضات بعدی آماده می‌کنند.

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

🎥 تبعیض - ناخودآگاه؟ ندیدن و نشنیدن، تبعیض
شما دراین‌باره چه فکر می‌کنید؟

@NashrAasoo 🔺

Читать полностью…

Aasoo - آسو

پرچم مساوات
✍️ مانا نیستانی

@NashrAasoo 🔺

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«حق گرفتنی است نه دادنی»؛ یک قرن جنبش زنان در ترکیه 🔻

✍️ آنچه بعدها «فمینیسم دولتی» نامیده شد بی‌شک ورود زنان ترکیه به حوزه‌ی عمومی را تسهیل کرد و حقوق و فرصت‌های متعددی را برایشان فراهم آورد. با این‌ همه، این تصور که این حقوق «اعطا» شد همواره باری بر دوش زنانِ ترک بوده است، و از بروز تواناییِ آن‌ها برای اظهار وجود و جسارتِ بیشتر، تجهیز قوای خود، و پرورش موضعی انتقادی نسبت به ایدئولوژی رسمی جلوگیری می‌کند. به همین دلایل، در ترکیه مدت زیادی طول کشید تا فهم و آگاهی از تاریخ مبارزه‌ی زنان برای برابری و آزادی پیش از تأسیس جمهوری ترکیه در سال ۱۹۲۳ پدیدار شود. در دهه‌ی ۱۹۸۰، جنبش فمینیستی هنگامی که سرعت گرفت، کشف کرد که نه تنها سازمان علنی و برجسته‌ای در امپراتوری عثمانی وجود داشته که در خورِ نام «جنبش زنان» است، بلکه پیوندی علّی با فمینیسم معاصر نیز ترکیه داشته است. درک این واقعیت که بذرهای مبارزه‌ای مبتنی بر شعار «حق گرفتنی است نه دادنی» بسیار زودتر از خودِ جمهوری کاشته شده است سرچشمه‌ی شجاعت و مقاومت شد. از این به بعد، درک و فهم تاریخ زنان خارج از روایت رسمی آغاز شد.

✍️ در حوزه‌های موسیقی، نمایش، اپرا و سینما، فقط مدت‌ها بعد معلوم شد که نسل اول زنان غیرمسلمان، که در برابر سرکوب و موانع حرفه‌ای ایستادگی کردند، منطقه‌ی امنی را برای نسل بعدیِ هنرمندان زن مسلمان به ارث گذاشته‌اند. در سال ۱۹۲۳، نزیهه محی‌الدین و سیزده دوست زنش «حزب خلق زنان» را با این اعتقاد خوش‌بینانه تأسیس کردند که در رژیم جدید زنان به حقوق سیاسیِ برابر دست می‌یابند. در حالی‌ که «حزب جمهوری‌خواه خلق»، که در همان سال تأسیس شد، به‌عنوان نخستین حزب سیاسی ترکیه به رسمیت شناخته شد، حزب نزیهه محی‌الدین و دوستانش غیرقانونی اعلام شد. حزب خلق زنان به اجبار به «اتحادیه‌ی زنان ترک» تبدیل شد و شکل دادن به تصویر زن ایده‌آل جمهوری‌خواه، که ویژگی‌ها و حد و حدودش را مردان ترسیم کرده‌اند، به اعضای آن واگذار شد.

✍️ فرایند تباه‌کننده و طردکننده‌ای که نزیهه محی‌الدین را منزوی و او را با بحران‌های روحی دست به گریبان کرد زنان را از دخالت در سیاست برای دوره‌ای طولانی دور نگه داشت. تازه در سال ۱۹۳۵، یعنی یک سال پس از موافقت مردان با اعطای حق رأی و حق نمایندگی به زنان، بود که نخستین نمایندگانِ زن وارد پارلمان شدند. هجده زن کرسی‌های کم‌اهمیتی را در مجلس را اشغال کردند، و حضورشان اضطراب و دستپاچگی به همراه آورد. تازه در دهه‌ی ۱۹۷۰ بود که زنانی به‌عنوان اعضای «حزب کارگران ترکیه» به رهبریِ بهیجه بوران واقعاً در مقام نمایندگانِ مردم قدرت گرفتند و جایگاهِ خود را در پارلمان به دست آوردند.

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

الیف شفق از قاهره‌ی نجیب محفوظ می‌گوید 🔻

✍️ اولین بار آثار نجیب محفوظ را در استانبول به زبان ترکی خواندم. در آن زمان که دانشجو بودم، دائماً به یک کتاب‌فروشیِ دستِ دوم سر می‌زدم ــ مکانی با سقفی کوتاه و بوی نم‌گرفته با کف‌پوش تخته‌ای، درست در فاصله‌ی چند قدمیِ بازار بزرگ. صاحب کتاب‌فروشی ــ مردی ترش‌رو و میان‌سال با عینک ته‌استکانى و مدل مویی که هیچ‌گاه محبوب نبوده است ــ همان‌قدر که عاشق کتاب بود، از انسان‌ها متنفر بود. گاهی به‌طور تصادفی یک مشتری را انتخاب می‌کرد و از او درباره‌ی ادبیات، تاریخ، علم یا فلسفه سؤال می‌کرد. قبلاً دیده بودم که او مردم را سرزنش می‌کند، و هرچند خودم هرگز ندیدم اما آن‌طور که اهالیِ شهر می‌گویند، از فروش کتاب به مشتریانی که در آزمون‌هایش مردود مى‌شدند خودداری می‌کرد.

✍️ بی‌تردید کتاب‌فروشی‌های زیاد دیگری هم در شهر وجود داشت که مجبور نبودید گرد و غبارشان را استنشاق کنید یا سرتان به چارچوبِ درشان بخورد و می‌توانستید کتاب‌ها را بی‌آنکه توسط صاحب مغازه تحقیر شوید، انتخاب کنید. با این حال، به رفت‌وآمد به این کتاب‌فروشی ادامه دادم. گویى مُهر تأیید کتاب‌فروش برایم نوعى موفقیت یا چالشی ناگفته بود. با آن غرور جوانى‌ای که در سر داشتم، غیرمستقیم می‌خواستم از من در مورد رمان‌های خارجىِ فرانسوی، انگلیسی یا روسی سؤال کند، که به باور خودم «نقطه‌ی قوتِ» من بود.
اما در آن روز بارانیِ اواخر پاییز، او به من نگاه کرد و پرسید: «خب، تا حالا محفوظ خوانده‌ای؟» خشکم زد. اصلاً نمی‌دانستم درباره‌ى چه کسی صحبت می‌کند. آهسته سرم را تکان دادم. کتاب‌فروش چیزی نگفت، هرچند ناامیدى در چهره‌اش موج می‌زد. وقتی پس از زیر و رو کردن کتاب‌ها به سمت صندوق رفتم تا هزینه‌ى کتاب‌هایى را که برداشته بودم، حساب کنم، با اخم رو به من کرد. یک لحظه ترسیدم، فکر کردم که می‌خواهد مرا از مغازه بیرون کند. در عوض، کتابی را از قفسه‌ى پشت سرش برداشت و در دستانم گذاشت. سپس با صدای بلند و صریح گفت: این را بخوان!

✍️ او از جمله شخصیت‌های ادبی‌ای بود که علناً پس از صدور فتوای مرگبار علیه سلمان رشدی، از حق نوشتن این نویسنده دفاع کرد. جالب اینجاست که محفوظ این کار را در زمانی و در کشوری انجام داد که چنین کارى برایش آسان نبود ــ هرچند بعداً درباره‌ی رمان رشدی که به گفته‌ى خودش آن را نخوانده بود، اظهار نظرهای منفی کرد. در سال ۱۹۹۴، یک فرد افراطی که محفوظ را به «ارتداد» متهم کرده بود، با ضربات چاقو به او حمله کرد. یک سال قبل از آن در ترکیه، عزیز نسین، نویسنده و طنزپرداز نامدار، که به نشانه‌ی دفاع از آزادی بیان تصمیم به انتشار ترجمه‌ی ترکیِ آیات شیطانی گرفته بود، وقتی برای شرکت در جشنواره‌ای فرهنگی به شهر سیواس در منطقه‌ی آناتولی رفته بود، هدف حمله‌ى گروهی از بنیادگرایان قرار گرفت.
هتل محل اقامتِ او به آتش کشیده شد و ۳۵ نفر کشته شدند که اکثراً شاعر، نویسنده، موسیقی‌دان و رقصنده بودند. یک بار دیگر در تاریخ بشر، متعصبان به هنر و ادبیات، و به کلمات و نوشته‌ها حمله کردند و زندگیِ بی‌گناهان را نابود ساختند. خوشبختانه محفوظ از آن حمله‌ در قاهره جانِ سالم به در برد.

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

تعریف صلح 🔻

☮️ تعریف صلح و ابعادش کارِ دشواری است. هیچ تعریف واحدی از صلح وجود ندارد. اولین گام عبارت است از ارائه‌ی دو تعریفِ محدود و گسترده از صلح. تعریف محدود عبارت است از پایان یافتن خشونتِ آشکار بدون رفع عللِ اساسیِ آن؛ تعریف گسترده‌تر عبارت است از صلح لیبرال یا صلح توأم با عدالت. معاهده‌ی صلح نافرجامِ پس از پایان جنگ جهانیِ اول (پیمان ورسای) را می‌توان «صلح منفی» نامید. اما صلحِ گسترده‌تر به توافق‌نامه‌ی صلح و ایجاد کشور صلح‌طلب، جامعه‌ی صلح‌دوست و نظم منطقه‌ایِ صلح‌آمیز می‌انجامد، شاید مطابق با همان الگوی عامِ «صلح مثبت» که یوهان گالتونگ (متولد ۱۹۳۰) ارائه کرده است. مثال بارزِ صلح مثبت، تأسیس «اتحادیه‌ی اروپا» بر ویرانه‌های جنگ جهانیِ دوم است. صلح مثبت می‌خواهد به خشونتِ ساختاریِ بنیادین بپردازد و آن را از میان بردارد. در گامِ بعدی می‌توان چارچوبی ترکیبی برای صلح ارائه کرد که متضمّنِ همزیستیِ نظام‌های سیاسی و اجتماعیِ به‌شدت متفاوت است.

☮️ فهم محدود از صلح عبارت است از فقدان خشونتِ آشکار (از قبیل جنگ یا درگیریِ خفیف) هم میان کشورها و هم در داخل کشورها. چنین صلحی ممکن است به شکل آتش‌بس یا توافق بر سر تقسیمِ قدرت باشد، یا در درون نظام سیاسیِ خودکامه‌ای برقرار شود. در چنین حالتی یک کشور، یا گروهی در جامعه، از طریق خشونت یا شیوه‌های ظریف‌تری (به عبارت دیگر، نه صلح، نه جنگ) بر کشور یا گروه دیگری سلطه می‌یابد. مزیت چنین صلحی سادگی‌اش است اما به علت اتّکا بر آرایش‌های قدرتی که همواره در حال تغییرند، شکننده و ناپایدار است. در این صورت، به خشونتِ ساختاری و فرهنگیِ پنهانِ لانه‌گرفته در نظام‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی توجه نمی‌کنند.

☮️ تعریفِ گسترده‌تر از صلح نه تنها فقدان خشونتِ آشکار هم در میان کشورها و هم در داخل کشورها را دربرمی‌گیرد بلکه شامل ایجاد شرایطی در جامعه برای زندگیِ عاری از ترس یا فقر، در چارچوب یک نظام سیاسیِ مقبول همگان است (یعنی نظامی که به خشونت ساختاری، فرهنگی و زیست‌محیطی توجه می‌کند). صلح مثبت متضمّن شکوفاییِ نسبیِ افراد در جامعه و همچنین ثباتِ نهادهای سیاسی، نظام‌های حقوقی و اقتصادی، و کشورها و مناطق است. صلح مثبت معرّف همان «زندگیِ خوب» یا «صلح جاودانی» است که فیلسوفان نامدار از زمان ارسطو (۳۲۲ــ۳۸۴ ق.م) تا امانوئل کانت (۱۸۰۴ــ۱۷۲۴)، فیلسوف لیبرال آلمانی، بارها به آن اشاره کرده‌اند.

@NashrAasoo 💭

Читать полностью…

Aasoo - آسو

اپوزیسیون علیه جنبش: آسیب‌شناسی یک بیماری سیاسی

آصف بیات:«من فکر می‌کنم که دیدگاه شانتال موف درباره‌ی تعامل آگونیستی می‌تواند در این جهت مفید باشد. موف می‌پرسد برای تحقق دموکراسیِ معنادار چگونه می‌توان بین گروه‌های حامل منافع متضاد یا آنتاگونیستی تعامل برقرار کرد؟ به عقیده‌ی او، چنین هدفی می‌تواند از طریق ایجاد تعامل آگونیستی میسر شود. آگونیسم امکان نوعی هم‌زیستی بین گروه‌های دارای اختلاف و تضاد را در نظر می‌گیرد که در آن به مخالف نه به‌عنوان «دشمن»‌ای که باید ریشه‌کن شود، بلکه به‌عنوان «رقیب» نگریسته می‌شود، رقیبی که می‌توان با او برای دستیابی به توافق مذاکره کرد. بنابراین، آگونیسم وجود تضادهای اجتماعی و سیاسیِ خصومت‌آمیز را تصدیق می‌کند، اما در آن مخالفان به جای تلاش برای حذف طرف مقابل، رویّه‌ی رقابت را می‌پذیرند ــ رقابتی که طی آن گروه‌ها همواره می‌توانند به تقویت هژمونیِ خود بپردازند. به سخن کوتاه، او می‌گوید به جای حذف گروه یا فرد فعال، با آن‌ها رقابت کنید؛ به جای تخریب دیگران، دیدگاه خود را اشاعه دهید؛ به جای گذشته‌ی رقبا، اکنونِ آن‌ها را قضاوت کنید؛ به جای طرد، بحث کنید.»

@NashrAasoo 🔺

Читать полностью…

Aasoo - آسو

پنجاه سال پیش، وقتی خبرنگار دانشگاهی بودم، نامش را اول بار در دانشگاه تهران شنیدم. کسی به من گفت کتاب تاریخ چیست، اثر اِی. اچ. کار، به ترجمه‌ی حسن کامشاد منتشر شده و کتاب خوبی است. رفتم کتاب را خریدم و هنوز آن را دارم. اما این من تنها نبودم که نام حسن کامشاد را اول بار در ارتباط با ترجمه‌ی آن کتاب شنیدم. مورخ برجسته‌ای مثل عباس امانت هم نامِ او را روی همین کتاب دیده بود و بعدها به خودِ او گفت «من شما را از کتاب تاریخ چیست می‌شناسم. باور می‌کنید که این اثر مرا ترغیب کرد که بروم تاریخ بخوانم؟»

aasoo.org/fa/articles/4664
@NashrAasoo 🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«ما چپ‌ها زمانی همراه با هم برای ارزش‌های جهان‌شمول می‌جنگیدیم. اما امروز چیزی باقی نمانده جز رقابت بر سر رنج و خودستاییِ بیمارگونه. برندگان این بازی در منتهی‌الیه راست ایستاده‌اند.»

aasoo.org/fa/articles/4668
@NashrAasoo 🔻

Читать полностью…

Aasoo - آسو

آوای ناخوشایند
‏ ✍🏼 مانا نیستانی

@NashrAasoo 🔺

Читать полностью…

Aasoo - آسو

«اپوزیسیون دستخوش نوعی بیماریِ سیاسی است، به‌طوری که عملاً و ناخواسته خود را در مقابل «جنبش» قرار داده است. چرا چنین است و چه عواقبی می‌توان برای آن متصور شد؟»

aasoo.org/fa/articles/4667
@NashrAasoo 🔻

Читать полностью…
Подписаться на канал